PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : ایین هسرداری



mohamad.s
03-28-2011, 03:25 PM
درد و ناراحتي در حين س..ك..س : (براي خانمها ) زنان و دختراني هستند كه در حين س..ك..س درد زيادي احساس ميكنند و عليرغم ميل آنها به س..ك..س و هم آغوشي . اما تجربه درد مانع از اين كار ميشود . هيچ كس نبايد در حين س..ك..سدرد و ناراحتي بكشد .به همين دليل اولين توصيه به كساني كه درد را تجربه ميكنند ميگوييم كه اول دست نگه داريد .س..ك..س براي لذت و خوشي و كيف كردن است نه براي درد و رنج . خود احساس درد در هنگام س..ك..س نشانگر اين است كه يك جاي كار مي لنگد اما متاسفانه بسياري با اين مشكل دست به گريبانند . دختراني كه براي اولين بار عمل دخول آلت پسرانه را در درون خود تجربه مي كنند ( دختران باكره ) ممكن است خود عمل پاره شدن پرده بكارت يا نفس عمل دخول و خروج آلت مرد باعث احساس عدم راحتي آنان شود كه شدت عدم راحتي يا درد هم به تجربه مرد برمي گردد و نيز جنبه هاي رواني دختر كه به انقباض ماهيچه هاي بدن او ودر نتيجه احساس درد و ناراحتي منجر ميشود . براي جلوگيري از اين مشكل ، بهتربن كار صحبت با همديگر آماده سازي هم و اعلام اين مسئله كه اولين بار من است و تجربه ندارم و عمل دخول را با كمك و هماهنگي هم انجام دهند . در بسياري از مواقع شكل و شيوه فعاليت وتحرك شريك جنسي شما ( مرد يا پسر ) باعث اين درد ميشود .مثلا مثل افراد .... نديده ، تلمبه زدن يا همان عقب و جلو رفتن ها را خيلي تند و سريع و بدون توجه به احساس و تحمل شما انجام ميدهد يا اينكه از يك زاويه نامناسب آلت خود را وارد شماكرده است . دليل ديگر احساس درد ميتواند كمبود ترشحات آلت شما باشد استفاده از يك سري دارو ها در كم كردن ترشحات واژن تاثير منفي دارد ، از آن گذشته رسيدن به دوره يائسگي و تغييرات هورموني ناشي از آن باعث كم شدن ترشحات واژن ميشود . صحبت كردن با هم ، تغيير زاويه دخول ،يواش كردن عقب و جلو رفتن ها از راه حل هاي اين مشكل است . راه ديگر استفاده از كرمهاي لزج كننده است كه به همين نام در داروخانه يافت ميشود . در بسياري از مواقع ، خودداري از بوسه هاي داغ و معاشقه و ناز و ليسيدن و نوازش و خلاصه آماده سازي بدن ونحريك ترشحات باعث خشك ماندن واژن و عدم آمادگي آن براي استقبال از آلت طرف ميشود كه به احساس درد و ناراحتي زن از س..ك..س منجر ميشود .( اهميت " هنر بوسيدن " و " اهميت نوازش" در اينجاست كه حتما مطالعه نماييد .) امــــــا گاهي اوقات با وجود به كارگيري دهان و زبان و دست (معاشقه) براي تحريك و آماده سازي زن براي دخول ،واژن زن ترشحات لازم را انجام نميدهد يعني واژن هموز خمار است و زهدان هنوز خواب آلود .در نتيجه تماس و ضربه هاي يك آلت سفت را بر نميتابد و باعث درد ميشود . براي حل اين مشكل مرد بايد قبل از چپاندن آلت از انگشتان خود استفاده كند . و حسابي به تحريك واژن ، اطراف وقسمتهاي داخلي آن بپردازد .به شرط آنكه نوازش ،بوسه ، تحريك چوچوله و...... را قبلا انجام داده باشد . به كارگيري انگشت براي تفحص آلت زنان و سنجش آمادگي آن براي استقبال از معشوق دلخواه راه خوب و مطبوعي است . چون هم به نوبه خود زن را تحريك ميكند و هم مرد ميزان آمادگي زن را احساس ميكند .( محيطي گرم . نرم . خيس . ازج و منبسط "بد نيست توي چشمهاي هم نگاه كنيد " گاهي انقباض شديد ماهيچه هاي كناره ديواره واژن هم باعث احساس درد ميشود .دليل سفتي و سختي ديواره ها معمولا از اضطراب . نگراني. ترس .واهمه وفشار رواني به زن به خاطر احتمالا توقعات نا مناسب و بيجاي مرد از او در امور س..ك..سي و .... ناشي ميشود .يعني مشكل يك عامل رواني دارد .تلاش براي عمل هماغوشي در يك فضا و محيط مناسب .بوسه و معاشقه طولاني آماده سازي درست و حسابي 2 طرف براي دخول و كنار گذاشتن توقعات بيجا به حل مشكل ميانجامد . اما هستند زناني كه پس از طي همه اين مسير ها بايد به پزشك مراجه كنند . عامل ديگر احساس درد عفونت واژن ( به دلايل مختلف ) است كه راه آن مراجعه به پزشك است .استفاده از عطر و كرم در كس و اطراف آن ممكن است باعث ايجاد حساسيت واژني در معدودي از زنها شود . در نهايت مراجعه به روان پزشك براي عده اي از خانمها كه باز هم مشكل دارند توصيه ميشود . نكته مهم پاياني : در آخر نبايد درد و ناراحتي ناشي از يك عامل مهم رواني ديگر را از ياد برد . زنان و دختراني كه مورد تجاوز قرار گرفته اند يا بنا به آموزشها و اعتقادات محدود كننده و يا فشارهاي فرهنگي و خانوادگي ، از انجام عمل س..ك..س احساس گناه با آلوده بودن ميكنند . بهترين راه براي غلبه بر اين مشكل ، بالا بردن آگاهي خود درباره مسائل جنسي تلاش براي كنار گذاشتن اخلاقيات و آموزشهاي محدود كننده . اعتماد منطقي به طرف مقابل ، صحبت كردن با هم و تبادل تجربيات است . امبدوارم مردان طرف اينگونه زنان لياقت اعتماد را داشته باشند و سو استفاده نكنند

mohamad.s
03-28-2011, 03:25 PM
درباره مزایای مجرد بودن از اونجایی که من خودم مجرد هستم وقتی که دیشب ((پنجشنبه 23 شهریور1385)) این مقاله رو دیدم برام خیلی جالب بود دراكثر مقالات،مجلات و فيلمها گفته ميشه كه زن و مرد براي شاد بودن به زيستن در كنار يكديـگـر نـيـاز دارنـد امـا گاهي اوقات افراد به دلايلي توانايي ازدواج رو نداشته و به ناچار به زندگي مجردي مي پردازند. خبر خوب براي چنين اشخاصي اين است كه همانطور كه ازدواج داراي محاسن و فوايدي بسياري است، مجردبودن هم براي خود مزايايي دارد كه بيان آنها خالي از لطف نمي باشد. زندگي مجردي لبريز از آزاديهايي است كه تصورش ممكـن است مشكل بنظر برسد. در اين مقاله به 10 دليل اصلـي که براي مجرد بودن لازم هست اشاره شده . خودتون بخونید شماره 10 مجبور نيستيد بداخلاقيها، نق زدنها و سرزنشها را تحمل كنيد آيا بخاطر مي آوريد چند هزار نفر را ديده ايد كه به خـاطر دلايل غير قابل فهم و رفتارهاي تحمل ناپذير همسرشان سر به كوه و بيابان زده اند. از اينكـه قـربـانـي خلق و خوي غير قابل فهم كسي نيستيد و از آرامشي كه حاصل عدم وجود نق زدنها است، لذت ببريد. شماره 9 مي توانيد بدون نگراني وزن خود را افزايش دهيد همانطور كه مي توانيد زمان بيشتري را در باشگاه ورزشي خود سپري كنيد، همچنـين قادر خواهيد بود اندكي مسائل جسماني را راحت تر گرفته و زياد در قيـد و بـند ظاهرتان نباشيد. تا زماني كه نخواهيد به يك ميهماني مجلل برويد، ديگر نيازي نخواهيـد داشـت كـه هـر روز خـودتـان را شـبـيه آلن دلون يا جنيفر لوپز دربياوريد. راحت باشيد و به سراق آن تـيـشرت و پـيـراهن نـخ نما و مورد علاقه خود رفته و آنرا بپوشيد. از ايـنـكه مي توانيد گه گاهي ژوليده و نا مرتب باشيد لذت ببريد. فقط زياده روي نكنيد تا زمـاني كـه تصميم به ازدواج گرفتيد مجبور به كاهش يكباره وزن اضافه خود نگرديد. شماره 8 مي توانيد استقلال و آزادي خود را مورد تقدير قرار دهيد ميتوانيد از وقت آزاد خود براي لذت بردن از تنهايي و خود سازي استفاده نماييد. مـجـرد بـودن شـما را مـجـبور بـه انجام كارهايي مانند آشپزي، شستن لباسها و مـرتـب كـردن تخت خواب ميكند. مهارت يافتن در انجام كارهاي مختلف باعث تكامل و پخـتـگي شـما شده و هنگامي كه تصميم به وارد شدن به بازار مكاره عاشقي ميگيريد، برگ برنده اي در دستان شما محسوب خواهد شد. شماره 7 مي توانيد دارايي هاي خود را كنترل نماييد اگر ازدواج كرده باشيد مي دانيد كه ديـر يا زود مـقـدار قـابـل تـوجـي از بودجه شما صرف هزينه هاي نگهداري از همسرتان مي گردد. دوران تجرد يك آزادي كامل مالي را بدنبال داشته، و هرگز نگران پرداختن پول رستوران يا خريدن هدايا نخواهيد بود. با اين حال توجه داشته باشيد كه اين به معناي پس انداز كـردن پـول تـلـقي نمي گردد. خلاف اين موضوع نيز مي تواند صادق باشد. چون ممكن است حتي شما پول بيشتري را صرف خريدن لباس، وسايل تجملي و ديگر مسائل نماييد. اما حداقل صـاحـب و اربـاب ريال به ريالي هستيد كه پرداخت مي كنيد. شماره 6 براي انجام فعاليتها از وقت بيشتري برخورداريد وقتي مجرد هسـتيد، دلـيـلي بـراي يك گـوشـه نشستن و هيچ كاري انجام ندادن وجود نخواهد داشت. دوست داريد بدن سازي برويد؟ سازي بـنـوازيد؟ در مـورد تماشاي فيلم "مرگ سخت" براي يازدهمين بار چطور؟ چه كسي جلوي شما را مي گيريد؟ حتي ميتوانيد بجاي وقت گذاشتن بـراي نامـزد خود، بـا دوستانتان اوقات بسيار خوشي را در كوهستان بگذرانيد شماره 5 مجبور نيستيد عادات شخص ديگري را تحمل كنيد عادت كرديد وقتي او از ماشين خودتراش شما براي زدن موهاي پايش اسـتفاده ميكند، با فروتني هر چه تمام تر چشم پوشي كـنـيـد. روشـن كـردن شـمع هـاي معطر در همه اتاقها ديگر قابل تحمل نيست. ميتوانيد با آرامش كامل بدون اينكه مجبور به تحمل خرخر كردن او باشيد بخوابيد و ديگر كسي نيست كه بدون اينكه ككش بگزد هـمه پـتـو را روي خودش انداختـه و شمـا را از آن مـحروم نـمايد. بـجز خود شما هيچ فر ديگري وجود ندارد كه بخواهيد به دلش راه بياييد. به بردباري و شكـيـبـايي خود استراحـتـي سزاوار هـديـه نموده و در آرامش و راحتي زندگي كنيد. شماره 4 مي توانيد هر كاري را در هر موقعي كه بخواهيد انجام دهيد مجرد بودن شما را از انجام كارهاي يكنواخت و حلقه محاصره عادات روزانه خارج ميكند. زمـاني كـه تـوانش را داريد، شهامت بخرج دهيد. بـا دوسـتـان خـود بـه مـاهـي گـيـري و سفرهاي هيجان انگيز برويد. همه اين كارها را بدون اينكه مجبور به جواب پس دادن بـه فرد ديگري باشيد، مي توانيد انجام دهيد. اين نهايت و اوج آزادي است. شماره 3 مي توانيد توجه خود را معطوف شغلتان گردانيد زندگي همانند يك بازي تردستي مي ماند كه شما مجبوريد همه عوامل و عـناصـر را در هوا نگه داشته در حين اينكه به هر كدام از آنها بطور يكسان توجه ميكنيد. اما اگر يـكي از اين عناصر سقوط كرد و افتاد بايد توان خود را معطوف بقيه نماييد. در زمان تجرد زمان زيادي براي اختصاص دادن به كار و حرفه خود خواهيد داشت. ميـتوانـيد از اين زمان براي ارتقاي سطح شغلي و پيشرفت بيشتر استفاده نماييد. و لازم نـيـست نـگـران قـربـانـي كردن زندگي عشقيتان باشيد، چرا كه مجرد و نيرومند هستيد. شماره 2 مي توانيد ارباب خودتان باشيد روابــط عاشـقانـه مـتـرادف بـا مـصـالـحه و سازش است. در نهايت براي برقراري آرامش و مساوات مجبور به فدا نـمودن چيزهايي كـه دوسـت داريـد خـواهيـد شـد - يـك مـسابقه فوتبال و يا پنير اضـافي روي پـيـتـزايـتـان. از اوقـات تـجرد براي لذت بردن بيشتر از زندگي استفاده نماييد. در برخي معيارهاي كوچك، خودپسندي براي نفس مفيد است. همچنين ارباب خـود بودن بمعناي اين است كه مجبور به پاسخ دادن به كسي نخواهيد بود. اينـكه بـه خـاطر همه مسائل و اتفاقات نياز به جواب دادن و استنطاق شدن داشته باشيد. شماره 1 مي توانيد فرصتي براي پيدا كردن همسر ايده آل خود بدست آوريد در ايام تجرد ميـتـوانيد سعي و تلاش خود را براي يافتن محبوب و معشوق حقيقي خود بكار ببنديد. به عبارت ديگر با اين كار از ازدواجهاي عجولانه و نابخردانـه كـه مـمكن است يك عمر شما را به دردسـر انـداخـتـه و مـشـكـلات غيـر قابل جبراني ايجاد كند، خودداري خواهيد نمود

mohamad.s
03-28-2011, 03:25 PM
اصول ساده اي كه زنان ، بايد در همسر داري رعايت كنند - درگوشي مشاور با زنان براي آنكه زندگي زناشوئي از شادي ونشاط لازم برخوردار باشد، زن دربرابر شوهر بايد اصولي را رعايت كند. شما خانم محترم در صورتي كه اين اصول را رعايت كنيد ، همسر شما شيفته شما خواهد شد و تا آخر عمر عاشقانه دوستتان خواهد داشت . هرگز فراموش نكنيد يك ” پر” را نمي توان با فشار و قدرت به جايي پرتاب كرد ولي همين” پر” را مي توان با جريان ساده هوا به هر جايي فرستاد . ۱- دركليه موارد معيشت اعم از تملك ودرآمد وغيره ازكلمه ما استفاده نماييد نه من وتو ؛ فراموش نكنيد كه اكنون زندگي مشترك شروع شده ديگرمن وتومطرح نيست. ۲- درمقابل شوهر خود هرچند حق باشما باشد، لجبازي واصرار نكنيد. ۳- شوهر خود را بخصوص درمقابل بستگانش تحقير نكنيد. ازتعريف و تمجيد بستگان خود درمقابل آنان پرهيز نماييد. ۴- از مخالفت ومشاجره با شوهر خود بپرهيزيد. ۵- چنانچه كمك‎هائي ازطرف بستگان شما به شوهرتان شده آنها را به رخ او نكشيد. ۶- با دوستان وآشنايان شوهرتان درمعاشرت‎ها بيش ازحد معمول گرم نگيريد. ۷- شوهر خود را درمعاشرت با اقوامش محدود نكنيد. ۸ - دررفت و آمد و معاشرت با بستگان شوهر خود پيشقدم باشيد. ۹- به بستگان نزديك شوهر خود (مادرشوهر، پدرشوهر، برادرشوهر، خواهرشوهرو…) بيش از خويشاوندان ديگر احترام بگذاريد. ۱۰- زحماتي كه براي پذيرايي خويشاوندان شوهر خود متحمل مي شويد به رخ شوهر خود نكشيد. ۱۱- چنانچه در آمدي داريد و براي زندگي هزينه مي‎كنيد آن را بازگو نكنيد. ۱۲- از مردان ديگر نزد شوهرتان تمجيد نكنيد. هيچ مردي را به رخ شوهرتان نكشيد و ترجيح ندهيد و در گفتار اين موضوع را رعايت كنيد. ۱۳- براي انجام درخواستهاي خود با شوهرتان با خشونت و آمرانه برخورد ننماييد. ۱۴- برای برآوردن نيازمنديهاي خود از نظر مادي و غير مادي امكانات شوهر خود را در نظر بگيريد و او را تحت فشار نگذاريد . ۱۵- خود را براي شوهرتان بياراييد و بهترين و تميزترين لباس خود را در مقابل وي بپوشيد. ۱۶- در مقابل شوهر خود با حالت افسرده و اخمو حاضر نشويد .او را در موقع ورود به خانه با لبخند و شاد وخندان استقبال كنيد. ۱۷- پس از مراجعت شوهر خود به خانه كارهاي خود را حتي الامكان كنار بگذاريد ودر حضور او بنشينيد و با سخنان خوشايند و با گرمي با او خداحافظي كنيد.

mohamad.s
03-28-2011, 03:26 PM
تیتر : جوانان، جامعه، ازدواج خلاصه : آثار ازدواج بر روحیه جوانان و شکل گیری جامعه و دیدگاه اسلام درباره این امر مهم متن کل خبر : شاید تا به حال این سوال برای شما پیش آمده باشد که چرا بسیاری از زندگیهای مشترک طعم واقعی زندگی را نمیدهد و همین مسئله باعث آن شده است که بسیاری از جوانان از ازدواج شبهی بسازند که اصلا نمیتوان با مشکلات امروزی با آن مبارزه کرد و این مسئله در بسیاری از موارد کاملا درست میباشد زیرا بسیاری از جوانان با الفبای زندگی آشنا نیستند و نمیدانند چطور باید با آن برخورد کنند و همین مسائل است که باعث بروز چنین مشکلاتی میشود، در این مقاله و مقالات مزبور سعی بر این است تا قسمتی از این مشکلات رفع گردد. 1: عدم شناخت و آگاهي به اصول زندگي مشترک « توانايي» در« دانايي » است . براي ازدواج و زندگي مشترک موفق ، کسب دانايي هايي لازم است و مانند هر امر ديگري بايد مهارت هاي مربوط به آن را کسب کرد و در فرآيند زندگي مشترک به کاربرد . در برخي از خانواده ها به علت عدم شناخت زن و شوهر نسبت به يکديگر، عدم آگاهي نسبت به اهداف و انگيزه هاي ازدواج ، بي انصافي ها، پيش داوري ها، فريبکاري ها ، عدم احساس مسئوليت و بي توجهي به اصول اخلاقي ، بنياد خانواده متزلزل مي شود.مهمترين عاملي که موجب آسيب پذيري خانواده مي شود، عدم شناخت و انحراف از هدف هاي ازدواج است. زن و شوهري که هدف هاي ازدواج و تشکيل خانواده را نشناخته اند و يا فراموش کرده اند، در کدام مسير حرکت مي کنند؟ کدام روش و وسيله را براي نيل به کدام هدف انتخاب مي کنند؟ هنگامي که راجع به خانواده صحبت مي شود، معمولا زن ها و شوهرها به گونه اي برخورد مي کنند که گويا همه چيز را درباره خانواده مي دانند. هرکس به خود اجازه مي دهد راجع به خانواده اظهار نظر کند و چون هرکس در خانواده رشد کرده ، تصور مي کند دانش و آگاهي لازم را دارد. در حالي که اين طور نيست و براي انجام هر کاري و ايفاي هر نقشي به آموزش ، کارآموزي و مهارت آموزي نياز است. براي ايفاي نقش يک همسر موفق و توانا بايد مهارت ها و آگاهي هاي لازم را کسب کرد . از اين رو توصيه مي شود با شرکت در جلسه هاي آموزشي و مطالعه کتاب هاي مربوط به تعليم و تربيت ، روان شناسي و جامعه شناسي خانواده ، آيين همسرداري و نظاير آن ، به دانش و مهارت خود بيفزاييد و از اين طريق تعادل و سلامت خانواده را حفظ کنيد. 2: سست شدن باورهاي مذهبي شايد مهمترين عاملي که بنياد خانواده را تهديد مي کند، سست شدن باورهاي مذهبي و اصول اخلاقي و فقدان معنويت باشد. هرگاه زن و شوهر در روابط خود، خدا را فراموش کنند و در حضور و غياب يکديگر به گونه اي برخورد کنند که خدا غايب است، با دست خود کانون خانواده را به سوي تزلزل و نابودي سوق داده اند . يکي از رسم هاي پسنديده هنگام عقد ازدواج، گذاشتن قرآن بر سر سفره عقد است. به نظر مي رسد اين رسم به معني آن است که زن و شوهر به قرآن اعتقاد دارند و آنچه را که قرآن گفته عمل مي کنند و قرآن را در زندگي و پيوند مشترک خود حاکم و داور قرار مي دهند و خداوند را حاضر و ناظر به اعمال ، رفتار و گفتارشان مي دانند . حال چنانچه اين وضعيت تغيير کند و اين اعتقادات و باورها سست شود و از بين برود ، سلامت و تعادل خانواده به خطر مي افتد. زماني که ارزش ها، نگرش ها و باورهاي حاکم بر روابط زن و شوهر براساس لذت طلبي ، مصلحت گرايي، ماده گرايي و سودطلبي استوار باشد، بي شک روابط انساني از معنويت تهي مي شوند. اين نوع روابط بسيار سست و شکننده خواهند بود و به محض بروز موقعيتي خاص مانند بي پولي ، تنگدستي ، بيماري ، کهولت و افزايش سن و نظاير آن از درون متلاشي مي گردد و با هر بهانه اي از هم مي گسلد . 3: عدم صداقت و فريبکاري جوهر روابط سالم ميان زن و شوهر صداقت است . صداقت اعتماد را بنياد مي نهد. زن يا شوهري که با همسر خود صادق نيست و با دادن وعده و وعيدها مي خواهد زندگي کند ، با رفتار خود کانون گرم و صميمي خانواده را دچار تزلزل مي کند. زن و شوهري که از واقعيت ها دور هستند و در عالم اوهام و تخيلات زندگي مي کنند ، آيا مي توان گفت که زندگي زناشويي موفقي خواهند داشت ؟ گاهي اوقات پنهان کردن حقايق ( مخفي کاري ) و فريب دادن ( فريب کاري ) موجب مي شود ارکان خانواده متزلزل شود و روابط زن و شوهر آسيب ببيند. براي مثال شوهر يا زن ، آمد و شد، معاشرت ها، درآمد و هزينه خود و نظاير آن را از يکديگر پنهان مي کنند. غافل از آن که روزي اين حقايق آشکار و منجر به تيرگي روابط بين آنان خواهد شد . اين گونه رفتارها به صورت عوامل نهفته در زندگي مشترک باقي مي مانند و چنانچه زوجين بدان توجه نکنند ، زمينه هاي از هم گسيخته شدن بنياد خانواده را فراهم مي کنند. 4: عدم توجه به نيازهاي همسر زوج هاي موفق کساني هستند که در صدد ارضاي نيازهاي همسر خود مي باشند. بنابراين هر زن يا شوهرش وظيفه دارد نيازهاي جسمي و روحي همسرش را بشناسد و در مقام ارضاي آنها برآيد.ارضاي نيازها به طريق درست و مطلوب به رشد همه جانبه و ايجاد امنيت رواني زوجين منجر مي شود و در نتيجه سلامت خانواده تأمين مي گردد. براي مثال هر انساني نياز به « امنيت »، «محبت» ، «توجه و احترام » دارد. لذا هرگاه اين گونه نيازها از طرف همسر تأمين نشود ، فرد احساس ناامني رواني مي کند و بهداشت رواني خانواده مختل مي شود. بديهي است توجه به نيازهاي همسر، فقط به نيازهاي زناشويي ختم نمي شود. احترام و پذيرش ، نگاه مهربان به يکديگر، در کنار هم حضور داشتن ، در فعاليت هاي مشترک شرکت کردن ، و نظاير آن نشانه توجه به نيازهاي همسر است . 5- ابهام و افراط در انتظارها به طورمعمول مشخص کردن انتظارها در روابط ، باعث معين شدن وظايف و حدود روابط افراد مي شود. در خانواده هايي که انتظارهاي متقابل زن و شوهر مشخص نشده است، روابط آسيب پذيراست و زوجين دقيقاً نمي دانند نسبت به يکديگرچه و ظايفي به عهده دارند. براي مثال وقتي وارد خانه مي شويد ، انتظار داريد با شما چگونه برخورد شود؟ آيا تا به حال به همسرتان گفته ايد که چه انتظارهايي از او داريد ؟ آيا از همسرتان انتظار داريد به شما احترام بگذارد؟ در صورتي که پاسخ شما مثبت است ، آيا شما هم وظيفه خودتان مي دانيد که به همسرتان احترام بگذاريد؟ به همين ترتيب آيا انتظار داريد همسرتان شما را دوست داشته باشد؟ در صورتي که پاسخ شما مثبت است ،آيا شما هم همسرتان را به قدر خودتان دوست داريد؟ در هر صورت تفاوت و تعارض در انتظارات موجب مي شود فضايي نامساعد و کينه توزانه به وجود آيد. گاهي اوقات داشتن توقعات بيش از حد از همسر، مثل اين که انتظار داشته باشيم او همچون فرشته باشد ، يا معلومات بسياري داشته باشد ، يا در نظم و ترتيب سرآمد ديگران به حساب آيد، سلامت خانواده را در معرض تهديد قرار مي دهد. + نوشته شده در دوشنبه بیستم اسفند 1386ساعت 17:6 توسط عطاءالله دادیزاده | نظر بدهید شور و مشورت در خانواده لزوم مشاوره در ازدواج در قسمت قبل به مشاوره در رابطه با حوادث خانوادگی پرداختیم . اینک در ادامه می خوانیم ... در فرایند پیوند زناشویی قول و قرارهایی که قسمتی کتبی و رسمی ، و بخشی ضمنی و اخلاقی است، گذاشته می شود. مواردی که برای دختر و پسر در زمان عقد مطرح است و براساس آن زندگی مشترک آغاز می گردد؛ عبارت اند از : - زن و مرد در زمان عقد به هم دست بیعت داده و تعهد نموده اند که با وحدت و یگانگی زندگی شادی را تا پایان حیات بگذرانند و در این راه بکوشند. - آنها تعهد کرده اند برای مصالح مشترک تلاش کنند، در جهت تأمین منافع خانواده بکوشند و در غم و شادی یکدیگر شریک باشند. - احترام و حقوق یکدیگر را رعایت کنند و از هرگونه رفتار و کرداری که به محبت و الفت آنان لطمه بزند خودداری نمایند. - در سلامتی و بیماری و گرفتاری ها به یکدیگر کمک کنند و یار و یاور یکدیگر باشند. - فرزندان خود را در کمال دقت و سعی و کوشش بپرورانند و در تعلیم و تربیت آنان حداکثر اهتمام را مبذول دارند. - در تمام امور با یکدیگر صادق و صمیمی باشند. از آنجا که در هر مؤسسه یا نهادی یک نفر باید مسئولیت را به عهده بگیرد ، بنابراین فردی به عنوان رئیس خانواده انتخاب می شود. در جامعه ایرانی این سِمـَت به مرد واگذار شده است. رئیس خانواده باید طوری عمل کند که محیط خانواده به محیط تفاهم ، تعاون و همکاری تبدیل شود؛ رفتارها، اندیشه ها و موضع گیری ها براساس صفا و اخلاص باشد. و نیز شرایطی فراهم گردد که فرزندان از نظر جسمی و فکری رشد کنند و افرادی مفید و مؤثر بار آیند. از جمله موضوعی که می تواند محیط خانواده را از نظر رشد و تکامل و شرایط انسانی محیطی مناسب سازد، مسئله شور و مشورت و صلاحدید از افراد خانه در امور مختلف زندگی است. ضرورت مشورت در خانواده از آنجا که شوهر به عنوان رئیس خانواده برگزیده شده، بر سایر اعضای خانواده ولایت دارد. ممکن است او چنین احساس کند که می تواند هر کاری بخواهد بدون نظر دیگران در خانه انجام دهد. گاه ممکن است زن برای قدرت نمایی مرد را کنار بزند و زمام زندگی را به دست بگیرد و هر طور بخواهد عمل کند. در هر دو حالت ، خط مشی نامناسب است و اعضای خانواده احساس تعلق و مشارکت در زندگی نمی کنند. مشی صحیح آن است که چون اعضای خانواده سرنوشت مشترک دارند، کلاً باید در امور زندگی دخالت داده شوند؛ و کارها با شور و مشورت، صلاحدید و توافق انجام گیرد. در این صورت همه اعضای خانواده همکاری خواهند نمود و کلیه امور از روی نظم و دلسوزی انجام خواهد گرفت. عدم توجه به نظر افراد خانواده، آنان را در انجام کارها بی اراده و متکی بار می آورد و این نوع رفتار سبب اهانت و جریحه دار شدن احساس، ادراک و عواطف آنان خواهد شد. در نتیجه شرایط لازم برای رشد و پرورش فرزندان فراهم نمی آید و زندگی شاد و پرتفاهمی به وجود نخواهد آمد. برای آن که ابعاد شور در خانواده مشخص شود؛ می توان مشورت اعضا را در ارتباط با یکدیگر به چهار دسته تقسیم نمود: 1- مشورت زوجین: اداره امور خانه در حوزه وظایف پدر و مادر است. چنانچه آنها در امور خانه با یکدیگر مشورت نکنند، علاوه بر آن که کارها به خوبی انجام نمی گیرد، همکاری نیز انجام نخواهد شد و زندگی نشاط خود را از دست خواهد داد. در مواردی زن بیشتر می تواند صاحب نظر و کارآمد باشد ، در برخی موارد مرد در رفع مشکل مؤثرتر است. در امور مربوط به خانه داری ، "زن" و در رفع معضلات و پیچیدگی های زندگی "مرد" بهتر عمل می نماید؛ ولی شور و همفکری در همه امور ضروری است و علاوه بر آن که راه حل های مناسب تری به دست می دهد ، به علت دخالت در تصمیم گیری همکاری بیشتری را موجب می گردد. پاره ای از اموری که در خانه باید با مشورت زوجین انجام گیرد به شرح زیر است: - آموزش و پرورش فرزندان و نحوه برخورد با آنان در انجام تکالیف مدرسه ، نابهنجاری های رفتاری و غیره؛ - تزئین و آراستن خانه ؛ - سفرهای خانوادگی و برنامه های تفریحی ؛ - تهیه غذا و برگزاری میهمانی ها و معاشرت ها ؛ - خرید مایحتاج و وسایل خانه ؛ - تهیه لباس و نحوه پوشش و آرایش؛ - و بالاخره برنامه ریزی در کلیه امور زندگی. مشورت در امور خانه بین زن و مرد به اندازه ای در زندگی اهمیت دارد که خداوند در قرآن مجید مسئله زمان از شیرگرفتن بچه را موکول به مشورت و رضایت والدین فرموده است: فان اَرادَا فـَصالاً عـَن تـَراض مـِنـُهما و تـَشاور فـَلا جـُناح عـَلیهما اگر آن دو( پدر و مادر) با رضایت و مشورت یکدیگر تصمیم گرفتند؛ کودک را از شیر بگیرند اشکالی به رأی آنان نیست. (بقره / 233) 2- مشورت مادر با دختر:در فرایند تربیت ، مسائلی مشترکی بین دختر و پسر وجود دارند که پدر و مادر باید با توافق هم نسبت به حل آنها اقدام کنند، ولی برخی امور اختصاص به دختران دارد. در این موارد نزدیکترین فرد به دختر مادر است ، که باید با استفاده از روش های تعلیم و تربیت و با همفکری و ایجاد رابطه حسنه با دختر او را برای زن و مادر شدن آماده نماید. بعضی از این موارد عبارت اند از: - مسائل مربوط به بلوغ و قاعدگی؛ - مسائل شرعی ویژه دختران و زنان؛ - مسائل مربوط به غسل و طهارت و غیره؛ - رفتار و کردار با افراد محرم و نامحرم - نحوه برخورد، معاشرت و انجام مراسم و حضور در مجامع مختلف؛ - مسئله خواستگاری و انتخاب همسر ؛ - وارد شدن به دنیای زنان و حیات خاص آنان؛ - نحوه پوشش، آرایش و استفاده از زیور آلات و رعایت موازین شرعی در این موارد؛ - و بالاخره دختر همیشه همراه و همکار مادر است و باید از او زندگی خانوادگی ، مادری و همسری را فرا گیرد. بنابراین لازم است مادر در نقش یک مشاور و محرم راز و نزدیکترین فرد به دختر، او را از کلیه ریزه کاری ها و حیات زنان و بانوان مطلع و در این زمینه او را بصیر گرداند. 3- مشورت پدر با پسر:مداخله پدر در مورد مسائل مربوط به پسران باید به نحوی اعمال گردد که پسر کلیه مشکلات خود را بدون هیچ گونه رودربایستی با او در میان بگذارد. پسران در سن بلوغ کمتر با دختران محشورند، و بایستی از حضور در مجامع مختلط پرهیز کنند. مواردی که پدر باید از طریق شور و به صورت همفکری و محرم راز، پسر را در جریان قرار دهد عبارت اند از: - مسائل مربوط به بلوغ و نوجوانی ؛ - مرحله رشد جنسی و احتلام و بهداشت روانی در این زمینه ؛ - مسائل شرعی مربوط به غسل و طهارت و غیره؛ - رعایت موارد شرعی در ارتباط با دختران ؛ - چگونگی حضور در جلسات ویژه مردان و زنان یا جلسات مختلط و نحوه برخوردها؛ - راهنمایی در مورد مسائل مربوط به ازدواج و کلیه مراحل آن و رعایت معیارهای شرعی؛ - نحوه رفت و آمد در خیابان ها و معاشرت ها و حوادثی که احتمالاً ممکن است پیش پای او قرار گیرد. رابطه پدر و پسر باید طوری باشد که آن دو به عنوان دوست و طرف مشورت و محرم راز، یکدیگر را بپذیرند و پسر در تعامل با پدر، شیوه های زندگی ویژه مردان را بیاموزد و ادامه حیات سالم و صالح را فراگیرد. لازم به یادآوری است که مادر از طریق پدر به مسائل خاص آنان مطلع خواهد شد و با مشورت یکدیگر موجبات رشد و تکامل فرزندان را در زندگی فراهم خواهند ساخت. 4- مشورت کلیه اعضای خانواده: پدر به عنوان رئیس خانواده باید مسائل را با حضور همه اعضای خانواده و در محیطی گرم و صمیمی مطرح نماید، و نظر همه اعضا را بخواهد، و شیوه ای اتخاذ کند تا هر موضوعی پس از بحث و کنکاش، منجر به تصمیم گیری شود. مشورت و توجه به نظرات کلیه اعضای خانواده موجب می شود: - به شخصیت فرزندان توجه شود و آنان به تفکر در مسائل وادار گردند و از نظر ذهنی رشد کنند. - فرزندان دریابند در همه اعمال و رفتار آزاد نیستند ؛ بلکه باید در روابط و عملکردها، دیگران را هم به حساب آورند و تن به سازگاری اجتماعی دهند. - شور و مشورت ، جو خانواده را به صورت محیطی دوستانه در می آورد، و انس و الفت و نشاط بر آن حاکم می شود. - چون در تصمیم گیری ها همه سهیمند، بیشتر احساس تعلق به خانواده می کنند و در رعایت منافع آن دلسوزتر خواهند بود؛ و بدون آنکه تحمیلی احساس کنند وظایف و تکالیف خود را انجام خواهند داد. - چون موضوع از دیدگاه های مختلف بررسی می شود، تصمیمات متخذه بهتر و سنجیده تر خواهد بود. - بحث و بررسی و شور، اعضای خانواده ، به خصوص فرزندان را از نظر سیاسی اجتماعی رشد و تکامل خواهد بخشید. + نوشته شده در دوشنبه بیستم اسفند 1386ساعت 16:48 توسط عطاءالله دادیزاده | نظر بدهید فاصله سنی چقدر مهم است ؟ چه كنیم كه خانواده ای با دوام و مستحكم داشته باشیم؟ این سئوالی اساسی است كه هر جوانی در آستانه ازدواج مصمم به یافتن پاسخ آن است ، گرچه پاسخگویی به آن بعد از ازدواج هم دارای اهمیت است. جالب است كه بدانیم جواب شرع ، عقل ، علم و عرف به این سؤال یكسان است. و آن یك كلمه یعنی " كفو همدیگر بودن " است. كفو هم بودن دو همسر یعنی تناسب، همشأنی و همطرازی و در اصطلاح عرف یعنی با هم جور بودن. ازدواج پیوند بین دو انسان و دو خانواده است كه اجزاء اصلی و اساسی آن ، زن و مرد می باشند و هر قدر بین این اجزاء و عناصر هماهنگی ، تناسب و سنخیت بیشتری باشد. آن پیوند استوارتر ، مستحكم تر، پرثمرتر و لذت بخش تر خواهد بود. و به تعبیر "فلسفه السنخیه عله الانضمام" ، سنخیت و همتایی سبب جذب و پیوند است . به عكس ، هر چه این تناسب و هماهنگی كمتر باشد، زندگی سست تر، تلخ تر، كم ثمرتر و ناپایدارتر خواهد بود. علم و تجربه گویای آن است كه علت اساسی بیشتر ناهنجاری ها و ناسازگاری های زندگی زناشویی ، عدم تناسب و ناهماهنگی بین زن و شوهر است، بنابراین شناخت اموری كه موجب هماهنگی و تناسب بین زوجین است ضروری و لازم می باشد و به هیچ وجه نباید این مسئله را به بعد از ازدواج موكول كرد. یكی از امور مسئله تناسب و هماهنگی در سن زوجین است. لزوم تناسب سنی از اطلاق آیاتی مثل " فانكحوا ما طاب لكم من النساء " همسری مورد پسند و دلنشین انتخاب كنید، استنباط می شود. همچنین در روایات اسلامی به صراحت ، هم كفو بودن مطرح شده است. پیامبر اسلام می فرماید: با همسان و هم شأن خود ازدواج كنید. می توان گفت اسلام معیار و دلایل هماهنگی در سن را به عقل و عرف و علم سپرده است. اگر فرد به تجارب فراوان و واقعیت های موجود در جامعه و استدلال های علمی در این مسئله نظری بیفكند به راحتی پی خواهد برد كه همسر دلنشین و مورد پسند همسری است كه دارای هماهنگی و تناسب سنی باشد. قابل توجه است كه كفو هم بودن از نظر سن، تفاوت در سن است نه تساوی ؛ زیرا این تفاوت در آفرینش مرد و زن در مورد سن بلوغ قرار داده شده است. در مطلب ذیل ابعاد مسئله مورد نظر از دیدگاه علم و عرف مورد بررسی قرار گرفته است: فاصله سنی مناسب میان زن و شوهر را می توان 4- 3 سال در نظر گرفت. البته این بدان معنا نیست كه اگر یكی دو سال به این سنین افزوده و یا از آن كاسته شود، حتماً نباید ازدواجی انجام گیرد. شاید بتوان گفت كه اگر تمام زمینه ها بررسی شده باشد و مشكل خاصی دیده نشود، می توان فاصله سنی را به دیده اغماض نگریست، ولی در عین حال بهترین و مناسب ترین فاصله سنی 4- 3 سال است. طبیعی است كه اگر سایر شرایط ، مناسب نباشد، باز هم ازدواج نمی تواند موفق باشد. بارها با خانواده هایی مواجه می شویم كه فاصله سنی زوجین حتی به 25، 20، 15، 13 سال و سال های بین این ارقام بالغ می شود و با یكدیگر مشكلات عدیده ای دارند . ما دراینجا به بررسی معایب ازدواج هایی می پردازیم كه فاصله سنی بین زن و شوهر در آنها زیاد است. 1- مشكل عدم درك مطلوب یكدیگر وجود فاصله سنی زیاد موجب آن می شود كه زن و شوهر نتوانند به خوبی یكدیگر را درك نمایند. فردی با داشتن بیست سال سن بیشتر ، طبیعی است كه می تواند از تجارب بیشتری برخوردار باشد یا لااقل می تواند چنین احساسی داشته باشد. لذا این مسئله زمینه ای فراهم می كند كه شخص ارزش لازم را به نظرات فرد كوچكتر ندهد یا طرف مقابل بیش از اندازه احساس كوچكی نماید و همیشه در حال اضطراب و تشویش باشد و بالاخره از اداره زندگی درمانده شود و همین مورد زمینه عدم تفاهم را به وجود می آورد كه خود سبب پدید آمدن مشكلاتی عظیم در روابط زناشویی خواهد شد. اینان اغلب در وضع و موقعیتی هستند كه توافق روحی ندارند و نمی توانند مسائل و مواضع یكدیگر را درك كنند. 2- عدم تناسب در تواناییهای جسمی وقتی كه فاصله سنی بین زن و شوهر زیاد باشد، هر یك در دوره ای از زندگانی به سر می برند كه به لحاظ قوت و توان با همسر خود تفاوت های عمده دارند. مثلاً زنی كه هفده سال دارد ، در دوران جوانی به سر می برد و همسر او كه در 35 سالگی است، به مرز میان سالی نزدیك شده است. یكی غالباً فعال است و دیگری زودتر خسته و در اوقاتی منفعل می شود، گاه این خستگی و انفعال از طرف همسر جوان به خوبی مورد تجزیه و تحلیل قرار نمی گیرد و به حساب كم كاری گذاشته می شود، یا به عنوان شانه خالی كردن از زیر بار مسئولیت مطرح می گردد، و وقتی كه با این عنوان طرح می نماید، طبیعی است كه طرف مقابل احساس ناراحتی می كند و ممكن است این امر عاملی برای برانگیختگی او شود و در نتیجه محیط امن خانه تبدیل به فضایی ناامن و غیر قابل تحمل شود. در حالی كه مرد قصد شانه خالی كردن از مسئولیت را ندارد ولی از طرف همسرش متهم به تنبلی و بی مسئولیتی می شود و از آنجا كه در چنین مواردی مرد تنبلی را نمی پذیرد، مجادلاتی در می گیرد. 3- انعطاف پذیری كمتر فرد بزرگتر وقتی دو جوان با یكدیگر زندگی می كنند ، به دلیل جوانی انعطاف پذیری بیشتری دارند. فرد در سنین پایین تر چون نهال جوان است، امكان تغییر فراوانی را دارد. اما درختان ، مجال كمتری برای تغییر باقی گذاشته اند. همین امكان تغییر و تحول است كه ما را به یاد كلام گهربار پیامبر اسلام (ص) می اندازد كه فرمود : بیشتر كسانی كه به من ایمان آوردند، جوانان بودند. وقتی كه دو نفر جوان با هم ازدواج می كنند ، برای دست یافتن به سازگاری تلاش می كنند به نظر همدیگر توجه می كنند و خود را طوری تطبیق می دهند كه مورد پسند دیگری واقع شوند و بدین ترتیب رضایت طرف مقابل را جلب نمایند، حال آنكه با افزایش سن، انعطاف آدمی كاهش می یابد و همین امر در زندگانی مشترك معضل آفرین است. 4- پیدا شدن سوءظن گاه وجود فاصله های سنی زیاد باعث می شود كه زوجین سوء ظن هایی نسبت به یكدیگر پیدا كنند و ممكن است حتی نتوانند دلایلی هم برای این گونه افكار ارائه نمایند. 5- عدم ارضای غرایز یكی از اهداف ازدواج ، ارضای غرایز است و این خود می تواند عامل مؤثری در تداوم زندگی خانوادگی باشد. اما در سنین بالا، به لحاظ غریزی افول می نماید، به نحوی كه زوجین نمی توانند موجبات رضایت یكدیگر را در روابط زناشویی به نحو مطلوب تأمین نمایند و همین امر ممكن است موجبات درگیری را فراهم آورده ، محیط خانواده را متشنج كند. این مسئله در موارد چشمگیری به بروز افسردگی در زنان جوان می انجامد و در برخی از زنانی كه خویشتندار و باتقوا نباشند، گرایش به انحرافات و لغزشها دیده می شود. 6- امر و نهی پیوسته ی فرد بزرگتر در چنین خانواده هایی فرد بزرگتر به دلیل داشتن تجربه، خود را ملزم می داند كه مدام به همسر خود امرو نهی كند و امر و نهی بیش از حد- كه همیشه مبتنی بر حق نیست، بلكه سلیقه نیز در آن سخت مداخله می كند - موجبات ناراحتی همسر را فراهم می آورد. فرد بزرگتر احساس می كند كه باید فرد كوچكتر را تربیت كند و حال آنكه او انتظار دارد كه با همسر زندگی كند، نه آنكه همسر وی نقش پدر و مادر را بر عهده گرفته، به امر و نهی و تربیت وی مبادرت نماید. البته زن و شوهر باید برای تكامل وتعالی یكدیگر تلاش كنند و در مواقع ضروری به امر به معروف و نهی از منكر یكدیگر بپردازند. 7- كمرویی با همسر یكی از مواردی كه در این گونه خانواده ها دیده می شود، این است كه فرد كوچكتر دچار نوعی كمرویی رنج آور است و نمی تواند به راحتی مشكلات خود را با همسر خویش در میان بگذارد. لذا حرف های ناگفته در این خانواده ها بسیار است و مجال مناسبی برای طرح آنها وجود ندارد. سخنان ناگفته بر دل فرد رنجیده سنگینی می كند و گاه به فضای بیرون از خانه كشیده شده، برای دیگران مطرح می شود و این امر مورد قبول و پذیرش فرد بزرگتر نیست. زیرا او فكر می كند كه همسرش اسرار خانواده را به بیرون از خانه برده ، برای این و آن نقل می كند و این خود موجب بروز اختلافات تازه ای می شود و اگر فرد كوچكتر دردها را بازگو نكند، آنها بر روی هم انباشته شده ، او را افسرده می كند. در حالی كه درد دل كردن به آرامش فرد كمك می كند و او از این كه همسری دارد كه به درد دلهای وی گوش می دهد، احساس آرامش می كند، زیرا خوب شنیدن درد دلها بخشی از تسكین آلام است و بدین ترتیب فرد به پالایش روانی دست می یابد. وجود چنین فضایی در خانواده ضامن سلامت و بهداشت روانی زوجین است. وجود كمرویی بسیار و رنج آور مانع بیان دردها شده ، چون تخلیه روانی صورت نمی گیرد، سلامت روانی فرد كوچكتر در معرض خطر قرار می گیرد. خانم جوانی می گفت: همسرم سالها از من بزرگتر بود و من همیشه با وی رودربایستی داشتم. از وی سؤال شد : تا كی با همسرت رودربایستی داشتی؟ او گفت: تا دو ساعت قبل از مرگ شوهرم. 8- دادن امتیازات بیش از حد در این نوع خانواده ها ، معمولاً مشكل دیگر این است كه فرد بزرگتر برای این كه فرد كوچكتر را جذب كند و زندگی تداوم یابد، باید مدام به او امتیازاتی بدهد كه وی را به دوام زندگی دلگرم كند. اما هر كس قادر نیست كه مدام چنین امتیازاتی بدهد ، زیرا گاه دادن این نوع امتیازها برای فرد بزرگتر غیر قابل تحمل و یا غیر ممكن می گردد و بدین ترتیب از انگیزه طرف مقابل برای ادامه زندگی می كاهد. از سویی طرف كوچكتر كه از نقطه ضعف همسر خویش اطلاع یافته درصدد اخذ امتیازهای بیشتری بر می آید و تقاضاهای فراوان جوانی پر انرژی و توانا ، اختلافات خانواده را تشدید و جو ناامنی را بر خانه حكمفرما می كند و بدین ترتیب خانواده ای نابسامان شكل می گیرد كه كشمكشهای ناشی از آن، از ارزش والدین در نزد فرزندان می كاهد و در نتیجه تأثیرات تربیتی آنها را نیز كاهش می دهد. 9- ترس و ناامنی در مواردی هم دیده می شود كه فرد كوچكتر ، دچار ترس و و حشت می شود و این هنگامی اتفاق می افتد كه مرد خانواده از سن و سال بیشتری برخوردار است. خانمی می گفت با اینكه چند ماهی از مرگ همسرش نگذشته بود، و چندان متأثر هم به نظر نمی رسید. وقتی از اختلافات خانوادگی و تأثیرات منفی آن بر روی فرزندانش سخن می گفت، به تفاوت سنی زیاد خود با همسرش اشاره كرد و گفت : روزی كه ازدواج كردم سیزده سال بیشتر نداشتم، در حالی كه شوهرم در آن روزها سی ساله بود و من از دیدن او سخت دچار وحشت شده ، پیوسته از او می ترسیدم و این ترس و ناامنی تمامی وجودم را پر كرده بود و تا زمان مرگ او نیز وجود داشت، این ترس شدید همه ی آرامش مرا سلب كرده بود. پس اگر فاصله سنی میان زوجین زیاد نباشد، این گونه ترسها كمتر دیده می شود. 10- نتایج نامطلوب دیگر تفاوت سنی زیاد بین زوجین مشكلات دیگری نیز در پی دارد كه در دوره های پایانی زندگانی رخ می دهد و از آن میان می توان به موارد ذیل اشاره كرد: الف- احساس پشیمانی در غالب موارد ، این نوع ازدواجها با پشیمانی همراه می شود، زیرا مشكلات فراوان ناشی از این نوع ازدواجها به قدری زیاد و غیر قابل تحمل است كه در اكثر موارد موجبات پشیمانی را فراهم می كند. ب- بروز مشكلات غیر منتظره پیدایی مشكلات غیر قابل انتظار، پیامد نامطلوب دیگر چنین ازدواج هایی است. خانمی كه همسرش را از دست داده بود و با او تفاوت سنی زیادی هم داشت، اظهار می كرد : به دلیل عدم درك یكدیگر، زندگانی ما سراسر پر ازمشاجره و دعوا بود. او در مورد عاقبت زندگانی اش با همسر بزرگتر از خود می گفت: حالا كه او مرده ، پسر بزرگم مرا رها نمی كند و پیوسته به من می گوید: بالاخره با آن همه دعوا و جار و جنجالهایی كه به راه می انداختی كاری كردی كه پدرم بمیرد و در واقع تو پدرم را كشتی ومن هر چه می گویم مرگ پدر به دعواهای ما ربطی ندارد از من نمی پذیرد و با من سر این موضوع درگیری پیدا كرده است، یعنی تا وقتی كه همسرم بود ، با او دعوا می كردیم و حالا پسرم جای او را در دعوا و مشاجره گرفته است. ج- جرم زایی فرزندان مشكل دیگری كه در این گونه ازدواجها دیده می شود ، این است كه امكان جرم زایی در فرزندان آنها بیشتر از مواردی است كه زوجین فاصله سنی مناسبی با یكدیگر دارند. د- طلاق معضل دیگری كه گاه در خانواده هایی كه تفاوت سنی زوجین زیاد است دیده می شود ، مسئله عدم تحمل یكدیگر و وقوع طلاق است و در نهایت می توان گفت كه مشكلاتی نظیر عدم درك یكدیگر ، نداشتن تفاهم ، عدم انعطاف پذیری كافی و عدم ارضای غرایز ، گاه به عنوان موانعی جدی بر سر راه تداوم زندگی تلقی می شوند و طلاق كه مرگ اجتماع كوچك خانواده است ، رخ می دهد. توجه با بررسی سن ازدواج در میان قشرهای مختلف و جوامع گوناگون در می یابیم كه غالبا ًسن مردان در جریان ازدواج بیش از زنان است. آلن ژیرار می نویسد : آگاهی های جمعیت شناسانه درباره سن همسران به هنگام ازدواج آموزنده است و می دانیم كه بیشتر اوقات ، افرادی با هم پیوند زناشویی می بندند كه از لحاظ سنی به هم نزدیك باشند. از این رو تناسب سنی را باید به عنوان یك ضریب مهم همسان همسری كه در جامعه از اهمیت والایی برخوردار است، در نظر بگیریم. دیدگاه دینی از نظر اسلام ازدواج كردن با تفاوت سنی زیاد ، امر نامشروعی نیست و آنچه در سنت پیامبر دیده می شود، حكایت از مشروعیت این نوع ازدواج دارد. كمالات پیامبر به عنوان انسانی كامل به حدی بود كه به خوبی با حضرت خدیجه (س) زندگانی كرد و در آن زندگانی معضلی به خاطر تفاوت سن و سال دیده نمی شد و از سوی دیگر خدیجه (س) نیز زنی با كمال و بی نظیر بود. تمامی ثروت فراوان خود را در راه تبلیغ اسلام صرف نمود و اولین زنی بود كه به پیامبر ایمان آورد، در شعب ابیطالب با دیدن تمامی مشقت ها، به دلیل علاقه ای كه به اسلام و پیامبر داشت، همه آنها را تحمل كرد و فاطمه (س) را برای پیامبر به یادگار گذاشت. پیامبر نیز به عنوان همسری باوفا هر گاه كه نام خدیجه (ع) را می شنید اشك در چشمان مباركش حلقه می زد، به نحوی كه اطرافیان آن حضرت ، تأثر او را به خوبی حس می كردند. نتیجه آن كه فقط كسانی می توانند در این نوع ازدواج ها موفق باشند كه از رفتار پیامبر (ص) و خدیجه (ع) به خوبی متأثر باشند. امام صادق ( ع ) می فرمایند : العارفه لاتوضع الا عندالعارف زن فهمیده ی فرزانه باید در كنار مرد فهمیده قرار گیرد نه غیر آن . در پایان تأكید می كنیم كه ضمن رفع مشكلات چنین خانواده هایی از طریق مشاور خانواده باید به دختران و پسرانی كه قصد ازدواج دارند ، آموزش داد كه فاصله سنی بین آنان بین سه یا چهار سال و حداكثر هفت سال باشد و این چیزی است كه باید در موقع راهنمایی قبل از ازدواج برای آنان تشریح نمود تا دریابند كه با فاصله سنی كمتر ، مشكلات كمتری خواهند داشت، مشروط بر این كه به سایر جنبه های لازم برای ازدواج موفق نیز توجه كافی مبذول دارند. تذكر شاید یكی از خوانندگان این مطلب شما برادر یا خواهر گرامی باشید كه تفاوت سنی زیاد با همسر خود داشته باشید و ذهن شریفتان مشغول گردد كه این مشكلات در زندگی ما هم بروز خواهد كرد. پس چه باید كرد و راه حل چیست؟ نگران نباشید ، زیرا شما با پیامدهای تفاوت سنی زیاد آشنا شده اید و با اراده و كسب راهنمایی می توانید از بروز مشكلات جلوگیری نمایید. + نوشته شده در دوشنبه بیستم اسفند 1386ساعت 16:46 توسط عطاءالله دادیزاده | نظر بدهید توصیه به جوانان در آستانه ازدواج و خانواده های جوان برای یك زندگی مطلوب و منطبق بر اصول اخلاقی ، مسئله مهم میزان آگاهی و تقیّد كسانی است كه می خواهند با تشكیل خانواده بهره مناسبی از گذران عمر بگیرند. به طور معمول برای دادن اطلاعات از بایدها استفاده می شود، ولی در این مقاله بنا براین داریم كه از نبایدها شروع كنیم و نتیجه گیری اصلی را به عهده شما بگذاریم. 1- ازدواج نباید بدون توجه به شرایط و موقعیت های زوج جوان صورت گیرد. این پسرو دخترند كه بایستی با تلفیق مجموعه ی توان ها و توانمندی های خود ، به یك زندگی سروسامان دهند نه دیگران . یكی از مشكلات اساسی زوج های جوان درجامعه ما این است كه جوان با یك فكر و اندیشه ی آرمانی در صدد رسیدن به یك مدینه فاضله است و این گونه تفكر به او اجازه نخواهد داد تا واقعیت های موجود را احساس ولمس كند. از سوی دیگرواقعیت های موجود درجامعه ، خود را به گونه ای دیگر جلوه می دهند واولین تضاد این گونه ایجاد می شود. ازاین رو بهترین زندگی را كسانی دارند كه بتوانند از این جدال و تضاد به عاقبت رهایی یابند. ازجمله شرایط و موقعیت ها، شرایط اجتماعی و فرهنگی زوج جوان یعنی طبقه و پایگاه اجتماعی پسر ودختر است كه بایستی این شرایط همخوان باشد. از شرایط دیگر ، تناسب جسمی و سنی زوج است كه براساس دیدگاه ها ی بزرگان دین و همچنین روان شناسان ، بایستی به میزانی معین از رشد جسمی و سنی رسیده باشند و دقیق تر از رسیدن به این رشد، تناسب این دو با هم است . برای مثال اگر پسری همسری بزرگ تر از خود برگزیند ، یا فاصله سنی زوجین ده سال یا بیشتر باشد ، مشكلات عدیده ای برایشان رخ می نماید كه مجال طرح آنها نیست . 2- انگیزه ازدواج نباید شهوت وخوش گذرانی باشد. برای ازدواج انگیزه های عالی و ارزشمندی چون پاسخ به ندای فطرت ، تلاش دربقای نسل، عمل به سنت رسول الله ، تكمیل و تكامل ، و ازهمه قوی تر اطاعت فرمان خداوند وجود دارد كه چنانچه هر كدام از اینها به عنوان انگیزه ازدواج باشد، لذت و شهوت وغریزه و... را به همراه خواهد داشت تا جایی كه برای این لذت و شهوت ثواب هم خواهد بود. اما اگر این ارزش های عالی ملاك قرار نگیرد ، چون آن خواست ها مادی وهدف هایی سهل الوصل اند، مداومت برآنها انسان را خسته ، سرخورده ومحدود خواهد كرد. 3- ازدواج نباید همراه با انگیزه های مادی و دنیوی باشد. ازدواج هایی كه برای رسیدن به عشق ، جاذبه های مادی و قدرت ومال و موقعیت اجتماعی یا دستیابی به امكانات و بهره های دنیوی انجام شود، به علت مادی ونسبی بودن این اهداف و به ویژه این كه در كوران حوادث و اتفاقات تحت تأثیر شدید قرار می گیرند و از بین می روند، معمولاً به نتیجه مطلوب نخواهند رسید. 4- ازدواج نباید برای برآورده شدن خواست های دیگران باشد. به طور معمول ، آرزوهای پدران و مادران ، ایده آل های آنان، خود سری ها و كج فكری های آنها یا حتی انتقام جویی آنان از زندگی ومحرومیت های قبلی شان ، فرزندان را به سوی ازدواج هایی سوق می دهد كه در آن یا بایستی یك طرف ، یك عمر مظلومیت و تحقیر را تحمل كند وگذشت وصبوری از خود نشان دهد وبه قول معروف بسوزد و بسازد یا این كه هر دو طرف ( زن وشوهر) خود را محكوم به پذیرش این تحكم بدانند یا با به دست آوردن اندك بهانه ای بخواهند خود را از این تحكم پذیری رها ساخته ، در نتیجه با طلاق یا جدایی یا ... زندگی را بر خود و خانواده ، ناگوار و تلخ كنند. ناگوارتر از این ، خواست های افراد دیگری به غیر از پدر و مادر است. در بعضی جوامع دیده شده است كه دختر خون بهای مقتول است یا دختر به همراه مادر در خانه ناپدری یا ... زندگی كرده ، برای امرار معاش تن به سرنوشتی می دهد كه خود در شكل گیری آن نقش ندارد. 5- انگیزه ازدواج نباید چشم وهم چشمی ها ومقایسه های اجتماعی باشد. چه بسا مشاهده شده است كه پسر یا دختری تنها به خاطراین كه مادر یا پدرش می خواهد فرزندشان از دیگر هم سن وسال ها وبستگان كمتر و... جلوه نكند ناخواسته درگیرسرنوشتی می شود كه نه به صلاح اوست و نه خود نقشی درشكل گیری آن داشته است . 6- ازدواج نباید بدون جلب نظر و راهنمایی و هدایت والدین باشد . هرچند كه درموارد بالا ، معمولاً گناه متوجه پدران و مادران و جامعه است ، لیكن توجه به این نكته نیز ضروری است كه والدین بایستی به طور حتم درزندگی وتشكیل خانواده فرزندانشان نقش داشته باشند. یعنی لازم است حد ومرزها رعایت شود و فرزندان خودسرانه برای رسیدن به آن چه امروز می بینند اقدام به ازدواج نكنند. تناسب میان زوج جوان ، چنانچه همراه با نظر و راهنمایی والدین باشد ، نتیجه بخش خواهد بود. 7- ازدواج نبایستی بدون مشورت وچاره اندیشی با بزرگترها صورت گیرد. تجربه ای كه بزرگ ترها از زندگی خود آموخته اند در موقعیت هایی بایستی مورد استفاده كوچك ترها قرار گیرد. سخن بجایی است كه گفته شده است انسان باید دوبار زندگی كند ، باراول تجربه كسب كند و بار دوم با استفاده از آن تجارب گذشته ، یك زندگی سالم داشته باشد. انسان اندیشمند با كمی تأمل به این نتیجه می رسد كه از آن جا كه دو بار زندگی كردن ممكن نیست پس به جای زندگی اول می توان از تجربه دیگران و پیشینیان بهره جست . البته این امر در مسئله ازدواج بسیار ضروری است ، چرا كه آگاهی نسبت به مسائل اجتماعی از یك سو و شناخت اصل و نسب و نژاد و ویژگی های اخلاقی هر فرد با توجه به تعلقی كه به اصل و نژاد خود دارد از سوی دیگر، در مسئله ی همسر گزینی و توافق زن وشوهر در زندگی بسیار مهم و حساس است . 8- ازدواج نباید بدون توجه به قوانین و دستورهای الهی اسلام باشد. غریزه جنسی دربسیاری از موجودات زنده از جمله حیوانا ت وجود دارد وانسان نیز دراین ویژگی ، با حیوانات مشترك است . لیكن آن چیزی كه موجب تفاوت انسان از سایر حیوانات شده ، موقعیت ومقام ومنزلت انسان در نظام هستی است. به همان اندازه كه انسان در نظام هستی متمایز از سایر حیوانات ، از برتری و شرافت برخوردار است ، مسئله ی برآورده كردن غریزه نیز باید با شرافت ، ارزش و توجه همراه باشد. لذا مكتب حیات بخش اسلام برای رسیدن انسان به زمینه ای كه بتواند غریزه جنسی را ارضا نماید، دستورازدواج و زوجیت مرد و زن را مطرح كرده ، بر مشروعیت آن تأكید دارد. دستورها و آداب خاصی كه اسلام برای زن و شوهر قرار داده ، همه برای حفظ شرافت وجایگاه انسان است تا جایی كه تمّرد و سرپیچی زن از شوهر را به نوعی مستوجب عِقاب دانسته و افراط و تفریط در این موارد را بین زن و شوهر مورد ملامت و سرزنش قرار داده است . بنابراین توجه به قوانین اسلام موجب سعادت وپیشرفت خواهد بود ودر هیچ موردی تاكنون قانونی بهتر ومتعالی تر از اسلام ارائه نشده است. 9- در ازدواج، انتخاب همسر نباید بدون معیار وملاك باشد. مكتب انسان سازاسلام وهمچنین روان شناسان برانتخاب همسر وتوجهی كه دراین بحث مورد نظر است تأكید فراوان دارند. همه ی این تأكیدات برای به كارگیری ملاك ومعیار در انتخاب است . آنچه در اسلام به نام قانون كفویت مطرح است تعبیر بسیار جامع و پر محتوایی است كه بررسی آن درجایگاه خود نیاز به ارائه مقالات متعددی دارد كه در این جا به اختصار از آن خواهیم گذشت . دركفویت همسران مسئله كفایت و جامعیت مطرح است وآن هم در ارتباط بین زن و شوهر ودر جنبه های جسمی ، جنسی ، عقلی ، فرهنگی ، علمی ، اخلاقی ، اجتماعی ، روحی وروانی ، دینی ، خانوادگی و ... مورد نظر است. آن دو باید همه این جنبه ها را به عنوان ملاك برای انتخاب همسر در نظر بگیرند. 10- ازدواج نباید فقط تحت تأثیر عوامل اجتماعی صورت گیرد. انگیزه های اجتماعی ، مخصوصاً آن دسته كه در ارتباط با گروه همسالان ، علت و انگیزه ی انجام فعالیتی می شوند، درازدواج بایستی بسیار كنترل شده ودقیق مورد تحلیل و توجه قرار گیرند. این انگیزه ها اغلب آنی و زودگذر است وبسیاری از اوقات هم فریبنده و كاذب . دوست یابی ها، محبت ها وعشق های خیابانی و كوچه بازاری كه معمولاً ازموارد منفی عوامل اجتماعی اند ومقبولیت عام اجتماعی نیز ندارند، باید در ازدواج كاملاً كنترل بشوند، زیرا اگر ازدواجی با این انگیزه ها وعوامل انجام شود دارای عاقبت و پایان خوبی نخواهد بود. 11- ازدواج نباید مخالف امور ومقتضیات طبیعی باشد. در نظام هستی كه نظامی دارای ضابطه وحساب دقیق است، مسئله زوجیت یكی از مسائل مهم است. زوجیت ، لازمه تكمیل وتكامل و ثمردهی هستی موجودات است و برای این امر مهم ، شرایط طبیعی نیز درنظر گرفته شده است . به عنوان مثال گرده افشانی گیاهان در زمانی معین به نتیجه خواهد رسید و ازدواج هم در كودكی یا میان سالی و پیری نتیجه خوبی نخواهد داشت . لذا لازم است در ازدواج به این گونه امور و موارد دقت و توجه كافی شود + نوشته شده در دوشنبه بیستم اسفند 1386ساعت 16:44 توسط عطاءالله دادیزاده | نظر بدهید نقش ازدواج در سلامت روان جوانان چنانكه پیشتر اشاره شد ،ازدواج یك امر طبیعی و فطری و یكی از نیازهای ناگزیر بشر است. كسی كه به این نیاز طبیعی پشت كند بدون تردید، احساس كمبود خواهد كرد وچون برخلاف فطرت حركت می كند، به دشواری ها و مشكلات جسمی وروانی برخورد می نماید. بی شك ، یكی از مهمترین عوامل فشارهای روانی و استرس های رو به افزایش در دنیای امروز كه گریبانگیر بسیاری از جوانان است، عدم ازدواج به موقع آنان است.دختران و پسران جوان ، درفراز و نشیب زندگی ، به محیطی امن و پایگاهی عاطفی نیازمندند و بهترین فردی را كه می توانند برای تأمین این نیاز، برگزینند، همسراست. دختر و پسر جوان به وسیله ی ازدواج ، دركنار یكدیگر از آرامش ، امنیت و سلامت روان برخوردارمی گردند.خداوند متعال در این باره می فرماید: و از نشانه های او این كه ، همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا دركنارآنان آرامش یابید، در میانتان موّدت و رحمت قرار داد . در این نشانه هایی است برای گروهی كه تفكر می كنند". رسول گرامی اسلام – صلی الله علیه وآله – نیز ، ازدواج را عامل ایجاد اخلا ق نیكو د رفرد می داند و می فرماید: مردان وزنان بی همسر خود را به ازدواج یكدیگر درآورید ، چرا كه خداوند اخلاق آنان را نیكو می سازد" .امروزه ، پژوهش های جامعه شناسان و روان شناسان نیز، حاكی از ارتباط مثبت سلامت روان و ازدواج است. درهمین زمینه ، مطالعات اداره بهداشت عمومی امریكا درسال 1980 نشان می دهد كه بین سلامت روانی و ازدواج ، ارتباط معنی داری وجود دارد. افراد متأهل درمقایسه با افراد مجرد در وضعیت بهتری از سلامت روانی قرار دارند. نشانه های نوروتیكی درمقایسه ، كمتر در آنها دیده می شود و درصد كمتری از آنها دربیمارستان های روانی بستری اند. همین فواید ازدواج و تشكیل خانواده ، یعنی ایجاد اخلاق نیكو در افراد ، سلامت و بهداشت روانی ، انس ، آرامش ، مودت ورحمت است كه خانواده را بین دیگر نهادها ی اجتماعی ، ناهمانند و منحصر به فرد ساخته است به طوری كه از آن به عنوان ریشه ای ترین نهاد اجتماعی یاد می شود. نقش ازدواج و تشكیل خانواده درسلامت جامعه ازدواج و تشكیل خانواده ، نقش مهمی در تزكیه و بقای جامعه دارد و تلاش در جهت استحكام آن ، زمینه را برای سلامت اخلاقی و سعادت عمومی جامعه فراهم می سازد . چرا كه ازدواج مشروع جلوی بی بند و باری ، هرج و مرج و آشفتگی های جنسی را می گیرد و پسران و دختران جوان را وا می دارد كه در چارچوب قواعد و اصول مشخصی ، به زندگی اجتماعی تن دردهند.ازدواج و تشكیل خانواده برای انسان ها یك نیاز طبیعی است كه از فطرت و آفرینش ویژه ی آنان سرچشمه می گیرد و نباید آن را یك قرار داد متعارف اجتماعی تلقی نمود كه درصورت عدم تحقق آن ، آسیبی به نظام اجتماعی وارد نمی شود؛ بلكه برعكس، هرگونه آسیب به این بنیان مقدس ، پیامدهایی را در تحول ساختار كلی جامعه و نظام ارزشی و فرهنگی آن به دنبال دارد.خانواده از آن رو كه زیربنا و ریشه ی همه ی نهاد های اجتماعی است ، قدرت مندترین كانون اثر گذاری و مؤثرترین مركز برای سامان دهی یا نابسامانی اجتماع وعامل تشكل و سیستم دهی به جامعه است. هر گونه تغییر مثبت یا منفی در خانواده ، در جامعه ی بزرگ انسان ها تأثیر مستقیم و مؤثر دارد. ثبات یا بی ثباتی خانواده ، مستقیماً برثبات یا بی ثباتی جامعه تأثیر گذار است. جوامعی كه در آن ارزش ها در خانواده متزلزل گردد، بی شك ارزش های اخلاقی درجامعه ی كلان سقوط خواهد كرد. خانواده و جامعه آنچنان به هم وابسته اند كه فرآیندهای اساسی اجتماعی بدون حضور خانواده، شكل واقعی خود را پیدا نخواهد كرد. فرایندهایی چون همكاری، سبقت جویی ، ستیزه جویی، همانند سازی ، سازش ، فرمانروایی ، سلطه پذیری و ... همه وهمه ریشه در خانواده دارند؛ و این مورد تأیید جامعه شناسان و روان شناسان اجتماعی است. پایه و مبنای شرافت انسانی ، خود خواهی و خود مداری ، پذیرش انحراف ، سرقت ، تقلب و... همگی نشأت گرفته از خانواده است و این ، مورد تأیید جرم شناسان و آسیب شناسان اجتماعی است. و بالاخره ریشه های اساسی رشد یا پس افتادگی اجتماعی ، صعودها و سقوط ها، سامان داری یا نابسامانی های اجتماعی و ... را باید در خانواده جست وجو كرد.بیشتر حركت های اجتماعی ، سیاسی و فرهنگی از خانواده آغاز شده و درجامعه موج آفرینی می كنند . برهمین اساس، همه ی ادیان الهی به ویژه اسلام ، خانواده را مؤثرترین راه برای هر گونه تغییر و تحول در بافت فرهنگی و اجتماعی جامعه می دانند. زیرا از یك سو خانواده ، خود مركز تعامل و تأثیر متقابل افراد بر روی هم است و تجربیات و آگاهی های فرد در خانواده ، در شكل دهی نقش اجتماعی او بیشترین تأثیر را دارد. و از سوی دیگر، هركدام از افراد خانواده ، پس از ورود به جامعه، درهم فرو می روند و بر یكدیگر تأثیر متقابل گذارده ، آرمان ها و عقایدشان درهم می آمیزد و حاصل این فعل و انفعالات به صورت یك طرز فكر، یك اندیشه ی اجت

mohamad.s
03-28-2011, 03:26 PM
روشهاي شناسايي زنان و دختران مجرد از روي رفتارشان به شما نگاه مي کند و لبخند مي زند: نگاه کردن معمولاً جزء اولين علائم علاقه است. و اگر مي بينيد که زني شما را عميقاً نگاه مي کند و لبخندي روي لبانش است، به اين معني است که دوست دارد شما را هم امتحان کند. پس جلو برويد. با مردها در مهماني صحبت مي کند: اگر مي بينيد که زني با مردها در فاصله هاي مختلف صحبت مي کند، نشاندهنده ي اين است که طالب گفتگو است. جلو رفته و سر صحبت را باز کنيد تا بيشتر در مورد او بفهميد. با ساير زوج ها با ناراحتي نگاه مي کند: اگر از دور مشغول نگاه کردن به او هستيد و مي بينيد که با ناراحتي به ساير زوج ها نگاه مي کند، احتمالاً ياد زمان هايي افتاده است که خود نيز کسي را در کنارش براي همراهي داشته است. اينجاست که شما بايد وارد عمل شويد. حرکاتش به خوبي بيان مي کند که مجرد است: زبان جسماني يک فرد خيلي چيزها مي تواند در مورد او بازگو کند. مطمئناً اگر زني متاهل باشد موهاي خود را افشان نمي کند و اينقدر به سادگي سمت مردها نمي رود. اگر اينقدر شجاعت داريد که به او نزديک شويد، جلو رفته و ببينيد که زبان جسماني او چه مي گويد: کسي که به صندلي تکيه داده و دست به سينه نشسته است: "جلو نيا وگرنه با پاشنه ي کفشم مي کوبم توي صورتت." کسي که به آرامي بازو و پايش را لمس مي کند: " بيا با هم صحبت کنيم." زياد صحبت ميكند: اگر مثلاً با يکي از زنان همکارتان شروع به صحبت مي کنيد، و در يکي از اين گفتگوها به شما مي گويد که سگي به اسم جولي دارد، آشپزي زياد مي کند، هر هفته به باشگاه مي رود، و به کلاس هاي هنري نيز مي رود به اين معني است که مجرد است و همه ي اين کارها را براي مشغول نگاه داشتن خود انجام مي دهد. معمولاً با دخترها براي گردش بيرون مي رود: زنان متاهل اگرچه با دوستان دحترشان هم بيرون مي روند اما وقت زيادي را هم براي بيرون رفتن با مردشان صرف مي کنند. اگر مي بينيد که زني فقط و فقط با دخترها بيرون مي رود نشان دهنده اين است که مردي براي بيرون رفتن با خود ندارد. رفتاري بسيار دوستانه دارد: تجربه نشان مي دهد که زنان متاهل در مقايسه با زنان مجرد رفتاري کمتر دوستانه با ساير مردها دارند. وقتي مي بينيد که زني با همه مردها بسيار دوستانه و مهربانانه برخورد مي کند، احتمال اين وجود دارد که مجرد باشد

mohamad.s
03-28-2011, 03:26 PM
شوهرداري مدرن شبها دیر به منزل می آید، لابد کار دارد که دیر می آید! اگر شما بیرون کار می کردید که ممکن بود اصلاً همان آخر شب هم به منزل نیائید!! اگر آقایتان انتظار دارد وقتی به منزل می آید برای او چای بیاورید، بدون حرف اضافی این کار را انجام دهید، وگرنه ممکن است اگر آقایتان اجازه نمی دهد هر کجا که می خواهید بروید، خدا را شکر کنید که اجازه می دهد نفس بکشید!! اگر آقایتان به شما خرجی نمی دهد، لابد خرجهای مهمتر از منزل دارد، جیکتان هم در نیاید!! اگر آقایتان اجازه نمی دهد سر کار بروید، سپاسگزارش باشید اگر آقایتان اجازه می دهد که بیرون از منزل هم کار کنید، از اینکه شما را قابل دانسته تا هم در منزل و هم بیرون از منزل کار کنید، از او تشکر کنید!!! اگر آقایتان به کوچکترین حقوق زنان بی توجه است، حقتان است اگر تحویلتان هم بگیرد شما به او می گوئید زن ذلیل!!! اگر آقایتان شلوارش چند تا شد و به تبع آن چند تا زن دیگر هم گرفت، خوشحال باشید که می تواند يک تنه از پس چند زن بر بیاید!!! مگر اوایل ازدواج همین مردانگی را دوست نداشتید؟!! اگر آقایتان برای شما هدیه نمی خرد، رویتان را زیاد نکنید! او خودش برای شما بزرگترین هدیه است! و یا لااقل بزرگترین هدیه که شما را همیشه تحمل می کند!!!! زی زی لوژی (شوهرشناسي مدرن) : اگر شوهرتان شبها دیر به منزل می آید، درب را به رویش باز نکنید!! مبلغ مهریه را هم به او یادآوری کنید تا کامروا شوید! آگر شوهرتان از شما انتظار پذیرائی دارد، یک هفته او را ترک کنید!!! از هفته آینده خودش هر شب برایتان کاپوچینو درست خواهد کرد!!! اگر شوهرتان موافق نیست که شماهر جایی می خواهید بروید، مگر شما منتظر اجازه او بودید؟!! خوب بروید!! تازه بعد هم غر بزنید که از این زندگی خسته شدین اگر شوهرتان به شما پول نمی دهد، شما هم به او روندین!!! دو سه روز کم محلی هم بی اثر نیست!!! اگر شوهرتان موافق کار کردن شما در بیرون از منزل نیست، خانه را به گند بکشید بی حوصلگی به را بیندازید افسرده باشید تا شما را به کار بیرون از منزل تشویق کند!!! اگر شوهرتان موافق کار کردن شما در بیرون از منزل هست،از زیر کار کردن در برید وانمود کنید که دوست ندارید نحوه جارو کردن و ظرف شستن و..... را به او آموزش دهید!! هرچند اقایون همه بلد هستن اگر شوهر شما فمینیست نیست،زن ذلیل که هست اگر شوهرتان به مسائل شما بی اعتناست شما بی اعتنا تر باشی ازصبح تا امدن او با دوستان گپ بزنید تا چشمتون به او افتاد قیافه بگیرید که ناراحت هستید

mohamad.s
03-28-2011, 03:26 PM
شتباهي كه نبايد در س ك س انجام داد مسلما زماني كه مي خواهيد با فردي س ك س داشته باشيد آخرين چيزي كه مي خواهيد اين است كه وي از حس س ك س خارج شود! براي اينكار ۹ اشتباه وجود دارد كه به هيچ قيمتي نبايد آنها را انجام بدهيد. 1-وي را نمي بوسيد! باور كنيد يا نكنيد حقيقت اين است كه بالای ۹۰ در صد مردان در هنگام س ك س زنان را نمي بوسند! مردان پس از معاشقه و پس از اينكه مشغول انجام رابطه گشتند بوسيدن زن را بطور كامل فراموش مي كنند. بعضي ها دلايلي نيز دارند مبني بر اينكه ذهن آنها در آن لحظه به حركتي و كاري كه انجام مي دهند مشغول است ، يا پوزيشني را كه انجام مي دهند امكان برقراري بوسه در آن نيست. بعضيها در طول رابطه دهانشان خشك مي شود و طعم ترشي مي گيرد براي همين از بوسيدن و بوسيده شدن جلوگيري ميكنند و مسائل ديگر. اين اولين اشتباهي است كه باعث مي شود وي سير صعودي را براي ا ر گ ا س م به تاخير بياندازد.زنان دوست دارند در زمان د خو ل عملا مكيده شوند. آنها بوسه مي خواهند. 2-وي هنوز آماده نيست و شما شروع مي كنيد! بسيار ساده. شما شديدا تحريك شده ايد و معاشقه مي كنيد . وي نيز با شما همراهي مي كند اما وي هنوز كاملا تحريك نشده و به اصطلاح تنها فقط سرش گرم شده.در اين مواقع از تماس با نقاط فوق العاده حساس بپرهيزد.زنان دوست دارند كه در هنگام س ك س سر سينه هاي آنها را به آرامي بفشاريد و يا گاز بگيريد.كليتوريس را لمس كنيد و يا آنال را براي آنها ماساژ دهيد. اما همين كارها اگر به اشتباه در زماني شروع شود كه زن هنوز كاملا تحريك نشده و شما رابطه را آغاز كرديد ، مي تواند كاملا دردناك باشد. زنان در اين زمان بسرعت دچار درد و تيك هاي عصبي مي شوند. اين نيز باعث دورتر شدن آنها از ا ر گ ا س مشان مي گردد. در نتيجه به هيچ قيمتي اگر حس نكرديد كه در زمان معاشقه وي به مرحله اي رسيده كه بشما هجوم مي آورد ، رابطه را آغاز نكنيد. 3-تنها سينه ها و جهاز جنسي زن نيست كه حساس است! اين كار افراد بسيار ناشي در رابطه است! مرداني كه زمان ندارند و يا حوصله ندارند و يا شديدا تحريك شده اند و تحمل ندارند و يا وارد نيستند ، تماما اينكار را انجام مي دهند! آنها براي آماده سازي زنان مي دانند كه لبها و سينه ها و جهاز جنسي آنها حساس است و وقت خود را تنها بروي آن صرف مي كنند و ديگر به ساير نقاط كاري ندارند! يك مرد نا آزموده فراموش مي كند و يا نمي داند كه تمام بدن زن سرشار از نقاط حساس براي جذب لذت است.مردان فراموش مي كنند كه بايد شانه هاي زن را ببوسند.پاهاي وي را ماساژ دهند و ببوسند. از ماساژ عضلات ساق پا و تاثيرات آن خبري ندارند. از ماساژ عضلات كول كه باعث مي شود بدن وي كاملا شل گردد اطلاعي ندارند.از بوسيدن كمر و تاثيرات آن هيچ گونه برداشتي ندارند. در نتيجه بسيار ساده است كه زنان را بصورت تيكهاي عصبي تحريك كنند. نكته ديگر اين است كه توجه به نقاطي ديگر در بدن زنان باعث مي شود كه زنان تا حدي از خود بي خود گردند كه اين بار آنها بسمت شما هجوم آورند و سعي كنند شما را نيز به همان شيوه به سطحي كه در آن قرار گرفته اند برسانند 4-وزن خود را بروي وي نياندازيد! اين نيز كار ديگري است كه افراد نا وارد انجام ميدهند.اشكالي ندارد كه در رابطه ديوانه شويد و يا بخواهيد كه مقداري به وي فشار آوريد. فشار اوردن به زنان يكي از نكات كليدي برقراري رابطه و خواست زنان است اما اصلا معني فشار آوردن چنين چيز يا چيزهاي مشابه اين عنواني كه ذكر كردم نيست.مردان نا وارد خود را فراموش مي كنند ، خود را بروي وي مي اندازند و مشغول مي گردند. چنين چيزي تنها يك كابوس براي زنان است.بسياري از زنان ترجيح مي دهند كه در طول رابطه تحت كنترل باشند و مرد باشد كه آنها را در بر مي گيرد اما تحمل كردن وزن مرد اصلا چيزي نيست كه آنها خواستار آن باشند. مورد ديگر اينكه بخاطر تصور اينكه مرد بروي زن قرار گرفته است بسياري از پوزيشنها را نمي توانند انجام دهند.چراكه اصلا به زاويه مچ پاها و شكل سائدها در پوزيشنها توجه نمي كنند كه باعث شده تمامي وزن بدن بروي زمين منتقل گردد و زن چيزي را حس نكند. 5- شما يا دير ا ر گ ا سم مي شويد و يا زود ا ر گ ا سم مي شويد! اينهم مورد عذاب آوري براي زنان است.در هر دو جنس انسانها بعد از ا ر گ ا سم تماس با آلت جنسي به دليل تحريك بالايي كه شده بسيار شوك آور و عصبي است. اينكه شما نمي توانيد ا ر گ ا سم خود را كنترل كنيد باعث مي شود كه فقط چنين حسي را وارد كنيد! بايد ا ر گ ا سم خود را كنترل كنيد و سعي كنيد كه در لحظه مناسب به ا ر گ ا سم برسيد.اگر زود ا ر گ ا سم مي شويد زمان خود را براي معاشقه بيشتر كنيد تا وي نيز به مرز ا ر گ ا سم برسد.س ك س دهاني را انجام دهيد تا زمانيكه ببينيد وي وارد مرحله ا ر گ ا سم شده و در حال رفتن به ا ر گ ا سم است.در اين زمان شروع به انجام د خ و ل كنيد.اگر برعكس دير ا ن ز ال هستيد ، وي را ا ر گ ا سم كنيد و ديگر به دخول ادامه ندهيد چون براي وي لذت بخش نيست و درد آور است. به وي استراحت بدهيد و از وي بخواهيد كه با شيوه اي ديگر مثل ا و ر ا ل س ك س و يا همان س ك س دهاني شما را تحريك و به مرحله ا ر گ ا سم برساند . 6-به وي نمي گوييد كه مي خواهيد ا ر گ ا سم شويد. اينكه مي خواهيد چه كنيد بسيار مهم است.در حال رابطه هستيد و ديگر آماده تخليه هستيد . حال اين تخليه كجا قرار است صورت بگيرد ، مثل واژن ، دهان ، بدن و يا هر جاي ديگر بماند. در ابتدا بايد حتما به وي بگوييد كه در حال ا ر گ ا سم شدن هستيد و چه مي خواهيد بكنيد.و اينكه آيا وي با اين كار موافق است يا خير.بحث نكنيد و لازم نيست توضيح زياد بدهيد و يا اينكه توضيح بشنويد كه چرا نه.اينكار مال الان نيست.تنها به وي اطلاع بدهيد و بگوييد چه مي خواهيد بكنيد.بعد در صورت عدم موافقت سريعا امكان ديگر را به وي اطلاع بدهيد.اما حرف بزنيد.در سكوت كارتان را نكنيد . وي بايد بداند. 7- شماها به يكباره هنرپيشه فيلمهاي پورن مي شويد! اين هم عادتي است كه يه تعداد از شماها داريد.به محض برقراري رابطه فكر مي كنيد كه كارتان خيلي درست است و سعي مي كنيد تمامي كارهايي را كه ديده ايد و خواسته ايد روزي انجام بدهيد انجام بدهيد! بسياري از زنان از رفتارهاي متفاوت و پورن در رابطه استقبال مي كنند اما بسياري از آنها هم درگير مسائل عاطفي بيشتري هستند و از چنين كارهايي اصلا استقبال نمي كنند.شما بايد شريك خود را بشناسيد.آيا وي به گروه خون شما مي خورد؟ آيا تقاضاهاي شما در س ك س با هم تناسب دارد؟ آيا وي فردي است كه دلش مي خواهد تحت فشار قرار بگيرد و يا خير؟ تمام اينها بايد در قبل از هنگام س ك س شناسايي شود. قبل از اينكه وي شما را فردي وحشي خطاب كند! زنان زيادي از لحظات ديوانگي و فشار استقبال مي كنند . اما اين دليل نيست كه شما فردي را كه ازشيوه ذهني وي اطلاعي نداريد ناگهان تحت فشار بگذاريد.موهايش را در زمان ا و ر ا ل س ك س محكم بگيريد و چنگ بزنيد يا به باسنش با كف دست ضربه بزنيد ، از وي بخواهيد كه كارهايي را انجام دهد كه عموما مطلوب ذهنش نيست ، وي را بخواهيد فينگر يا فيست كنيد ، حرفهايي بزنيد كه چندان دلپذير نيست و يا هرچيز ديگري. اگر شما به چنين س ك سي تمايل داريد بسادگي يا بايد از رفتاري كه خواستار انجام آن هستيد با فرد مورد علاقه خود جلوگيري كنيد و يا اينكه از وي جدا شده و به دنبال فردي باشيد كه با شما جور گردد. اما فكر نكنيد كه چون زنان زيادي بدنبال ماجراهاي متفاوت در س ك س هستند همه زنها اينگونه اند! 8-ساكت هستيد! من مطمئن هستم كه شما مي خواهيد زن در طول رابطه بلند بلند آه بكشد و چنگ بزند و سر و صدا كند. بگويد كه تندتر يا آرامتر و مدام بگويد كه خوبه و حرفهاي ديگر...بسيار طبيعي است كه زنان نيز در طول رابطه مي خواهند واكنش شما را بدانند.آنها بايد بدانند كه كار خود را خوب انجام مي دهند و يا خير.اينكه بدانند قدرت ا ر گ ا سم كردن شما را دارند.شما اگر ساكت باشيد فكر مي كنند كارشان را درست انجام نمي دهند.اينكه شما هم صدا كنيد و يا ساده اعلام كنيد كه چه حس خوبي داريد چيزيست كه شما براي تبديل از يك آماتور به يك حرفه اي لازم داريد 9-نحوه حركتي پمپ كردن شما بسيار نا بخردانه است! بله. بسياري از مردان فكر مي كنند بايد مثل چكش بروي هاون بكوبند و درق درق پمپ بزنند. سرعت بالا داشته باشند و مدت طولاني! تمام اينها غلط است.زنان بسياري از اين وضع اصلا خوششان نمي آيد ودرد باعث مي شود كه زن " آه" را به " آي " تبديل كند. اما مردان همچنان گوششان بدهكار نيست! آنها فكر مي كنند فقط زن صدا بدهد يعني دارد لذت مي برد! آنها بخاطر اينكه نحوه عملكرد جنسي خود را عموما فارغ از درد ميبينند اصلا متوجه نيستند كه درد در اين رابطه مي تواند وجود داشته باشد. اين آن جايي است كه كه حرفه اي ها مي دانند چگونه عمل كنند.آنها آرام آ لت را وارد مي كنند و پمپ مي كنند.سرعت و نفوذ خود را با شرايط پوزيشن و خواسته زن همراه مي كنند. زن هرچه به ا ر گ ا س م نزديكتر ميشود سرعت و قدرت را بالا ميبرند.نه اينكه سرعت و قدرت را بالا ببرند تا زن را به ا ر گ ا سم برسانند! آنها مي دانند كه زن اكنون در چه حسي و كجا قرار گرفته و اكنون چه ميزان فشار و نفوذ آلت را لازم دارد. آيا شما هم مي توانيد زنان را بخوانيد ؟

mohamad.s
03-28-2011, 03:27 PM
اهميت لامسه در روابط زناشويي... بودا در يكي از جلسات براي شاگردان خويش چنين گفت: من هيچ شكل،رايحه، صدا ويا تماسي را مانند وجود يك زن سراغ ندارم كه بتواند اينچنين در يك مرد ايجاد هيجان كند.درواقع زماني كه ما چيزي را ميبوئيم فقط بيني ما آن را حس ميكند.اين وضعيت براي در كلام و ساير حواس نيز صادق است بجز حس لامسه…در تمام سطح پوست ما مراكز لامسه وجود دارند.وقتي مي گوييم كه كسي را با تمام وجود دوست داريم اغراق نكرده ايم چون در عشق هر نقطه از سطح بدن ما مركزي براي احساس لذت ميباشد.دليلي كه پيرمرد و پيرزنها اينهمه با علاقه يكديگر را نوازش ميكنند اين است كه آنها ضعف قدرت جنسي را براحتي با لامسه جبران ميكنند…حال با اين مقدمه مي خواهم مطلبي را برايتان روشن كنم… متاسفانه زوج های جوان به دليل عدم تربيت جنسي فكر ميكنند كه كشش جنسي يك مرحله دارد و آن هم دواي دردش رابطه جنسي ميباشد!!..آقايان بمحض اينكه گرايشي از همسرشان به سمت خود احساس كنند ميگويند: ..خب ديگه، الان وقتشه كه من نقش يك شوهر ايدآل رو بازي كنم!!!و شروع به رابطه جنسي ميكنند و بعد هم فكر ميكنند كه عجب شوهران كار درستي هستند كه اين همه به همسرانشان رسيدگي ميكنند!!نتيجه اينكه بدليل عدم استفاده درست از رابطه جنسي زن دچار يك نارضايتي پنهان مي شود.زيرا كه مانند كسي ميماند كه آب ميخورد ولي هنوز تشنه ميباشد... بايد بدانيد كه كشش جنسي مراحل دارد..مثلاً اگر آن را به 10 قسمت تقسيم كنيم از درجه 1 تا 6 يا 7 لازم نيست شما را رابطه جنسي داشته باشيد چون خواست همسر نيست…ولي شما هر مرحله اي رو 10 تعبيير ميكنيد و ميگوييد :… عزیزم، برو تا بريم!!!!! چيزي كه بايد بدانيد اين است كه حس لامسه يكي از عوامليست كه براحتي نياز جنسي همسر را بدون ايجاد رابطه در مراحل ابتدايي پاسخگو ميباشد…متاسفانه بعضی ها فكر ميكنند كه رابطه مانند چراغ برق است كه تا كليد آن را بزني همه جا روشن و غرق شادي شود و به محض خاموشي همواره براي روشن شدن آماده باشد!!... آقايان و خانم ها بايد بدانند كه اهميت لامسه براي همسرانتان خيلي بيشتر از ميكانيسم اقتران ميباشد.حتماً بايد كشش را در مراحل ابتدايي شناسايي كنيد و از تكنيك هاي مختلف براي ارضاي روحي و جسمي وي استفاده كنيد…از آن جمله به تكنيك ماساژ دادن اشاره ميكنیم… ماساژ دادن اندام هاي بدن ضمن اينكه باعث بهتر بحركت در آمدن خون در بدن شده و خستگي را دفع ميكند از نظر روحي يك نوع قدرداني را براي همسر تداعي ميكند. و نيز امكان ارضا جسمي و روحي را در مراحل پايين كه منظور ايجاد رابطه نميباشد را داراست….زن و مرد به محض تماس دست زوج مخالف با خود احساس لذت و شعفي را در تمام بدن خود حس ميكند.ماساژ دادن و لمس كمر و نقاط بدن عموماً يك حالت خلصه روحي براي وی بوجود مي آورد كه اين حالت براحتي ارضا كننده روح وي ميباشد و ديگر نيازي نيست كه شما از رابطه فيزيكي استفاده كنيد و پدر خود و همسرتان را در آوريد…آخرش هم خسته و كوفته يواشكي فكر كنيد چرا ديگه لذتي نداره؟؟..انگار يه چيزي كمه؟؟!! پس در لحظاتي كه در همسرتان احساس سبك كشش جنسي ميكنيد با ماساژ دادن وي را به آرامش برسانيد وانرژي خود را حفظ كنيد ضمن اينكه از بي اثر كردن رابطه جنسي با همسرتان جلوگيري كرده ايد…..

mohamad.s
03-28-2011, 03:27 PM
چگونه در انتخاب عشق اشتباه مي كنيد... يكي از موارديكه پدر صاحاب دخترها و پسرها را در آورده است عاشق شدن آنها مي باشد. امكان ندارد كسي را پيدا كنيد كه عاشق نشده باشد و روزي 2000 مرتبه به خود بد و بيراه نگفته باشددليل اصلي آن عدم شناسايي عشق از جاذبه طرفين به دليل كم تجربگي آنان مي باشد.اينكه مي بينيدهمواره پسرها دخترها را متهم به بي وفايي مي كنند و مي خواهند از آنان انتقام بگيرند! و دخترها هم پسرها را نامرد مي خوانند ،همه مرگش همين مورديه كه گفتم… عوامل ديگري نيز وجود دارد ولي موارد زير مراحل و عوامل غلطي هستند كه شما را از حقيقت دور ميكنند و نمي گذارند فكر كنيد.مسلماً يك رابطه كه بر پايه بنياني كج قرار گرفته نمي تواند چيز سالمي باشد…ولي اكنون شما آنها را خواهيد شناخت و با كمي تمرين مي توانيد چشمانتان را باز كرده و خود را كنترل كنيد… با به ياد داشتن اين موارد ديگر براحتي اشتباه نمي كنيد…. 1-مكان اشتباه… در اين گونه عشقها مكان آشنايي يك محل عمومي مثل كافي شاپ ، پارك ، خيابان و غيره و يا مكانهايي مثل مهماني ، عروسي و نظاير اينها مي باشد.نكته اصلي اينجاست كه شما در هيچ يك از اين مكانها نمي توانيد آزادانه با هم حرف بزنيد و اگر هم بتوانيد بدليل اتفاقي بودن برخورد مختان كليد كرده و دستخوش هيجان مي باشد. 2-غيبت معشوق… جمله اي از آلن وجود دارد كه ميگويد : قدرت عشق در غيبت آن ميباشد. شما بعد از برخورد يا به معشوق دسترسي نداريد يا يك دسترسي كوتاه مثل تماس تلفني يا 2 دقيقه ديدار سر كوچه!!!..شما وقتي امكان برخورد و يا تبادل نظر نداريد امكان ندارد بتوانيد بگوييد كه طرف براي شما مناسب است يا خير..فقط يك واقعيت وجود دارد وآن هم اينكه شما نقاط ضعف وي را نميبينيد و تمام آنچه را كه دوست داريد فرد مورد علاقه تان داشته باشد براي او فرض ميكنيد!!!!شما از او يك شخصيت مي سازيد و آن را ميبينيد نه آنچه كه واقعاً او هست… 3-دروغگويي… اين عامل بيشتر از جانب پسرهاست.آنها بمحض آشنايي با فردي مي دانند كه وي را نمي خواهند ولي براي يك استفاده جنسي شروع به پرت و پلا گويي ميكنند.دخترها هم مسلماً نمي خواهند كه اسباب لذت باشند پس مقاومت مي كنند.در نتيجه يك حباب از رابطه شكل ميگيرد كه بسرعت ميتركد و چيزي جز پاره اي ضربات روحي باقي نمي گذارد… 4-تلقين… شما در برخورد اوليه عموماً جذب صورت و اندام طرف ميشويد.شما مدام به هم عادت ميكنيد و خواهان يكديگر ميشويد در حاليكه در باطنتان گرايش چيز ديگريست.مثل انسان تشنه براي آب به هر دري ميزنيد و بعد از سيرابي چشمانتان را باز ميكنيد.مقوله ها را لطفاً با هم قاطي نكنيد…سر حد يك رابطه عاشقانه مي تواند يك رابطه جسمي باشد ولي يك خواهش جسمي در پناه عشق بزودي شما را با لگد از خواب بيدار ميكند… 5-چشمان بسته… در ملاقاتها و ديدار ها آنچنان تو كف لعبتي كه تور زده ايد ميرويد كه ديگر نه هيچ چيز ميشنويد نه ميبينيد!!!بعد از يك چنين ملاقاتهايي اگر به شما بگويند چي شد؟؟شما فقط دري وري خواهيد گفت!!پس اين ملاقاتها هيچ نكته مثبتي ندارد. 6-تقلاي بيمورد.. شما براي تور كردن طرف مورد علاقه از همه چيز و همه كار ميزنيد و تمام تمركزتان را براي بدست آوردن معشوق جمع ميكنيد.بعد كه تلاشهاي شما به اشتباه از سمت وي علاقه شديد معني شد و شما خيالتان راحت شد ، بادتان مي خوابد و دوباره خودتان ميشويد..حالا بامبول در ميارين…چون دچار يك نارضايتي پنهان از تلاشي كه كرده ايد ميباشيد..رابطه شما بزودي از هم ميپاشد… 7-پسرها و دخترها از سنين پايين شروع به يافتن همسر ميكنند. در زماني كه هيچ آمادگي اجتماعي ندارند.آنها يك نياز ساده دوستي با جنس مخالفرا كه بدليل بلوغ شكل ميگيرد را به غلط عشق تعبيير ميكنند..با مغزي خام به هم تعهداتي ميدهند.غافل از اينكه زمان ، شرايط واقعي را برايشان آشكار ميكند و آنها براحتي ضربه روحي مي خورند…اين ضربات آنقدر تاثير دارد كه در سنين بالا بدور خود ديواري از بي اعتمادي بكشند و همان ديوار باعث تنهائي شان شود…

mohamad.s
03-28-2011, 03:27 PM
مهارت های زندگی زندگی از زنده بودن خوشتر است . در عصر كنونی كه ما زندگی می كنیم بیماریهای ,استرس, اضطراب, افسردگی و... شایع وفراگیر است و شاخص معیار سلامتی جوامع و انسانها شاخص احساس توانمندی است و این توانمندی با فرا گیری مهارتهای زندگی كسب می شود.باور غلتی كه انسانهای امروزدارند این است كه همه چیز را برای زندگی كردن نمی خواهند بلكه زندگی را می خواهند برای رسیدن به همه چیزانسان زندگی را می خواهد برای این كه به كار ,تحصیل , ثروت , ازدواج و... برسد .ما هدف اصلی زندگی را درك نكرده ایم هدف اصلی زندگی متعالی شدن انسان است و چرا ما به راحتی این هدف مهم را زیر پانهادیم؟ به دلیل اینكه در زندگی مهارت كسب نكرده ایم .ما برای همه چیز مهارت كسب می كنیم ما برای همه چیز وقت می گذاریم . سرمایه گذاری می كنیم بجز زندگی , به جوان هایمان همه چیز می آموزیم بجز زندگی .گاهی جوانهای ما مهارتهای خیاطی, سفره آرایی و كامپیوتر و ... را دارند مهارت زندگی كردن را آموزش ندیده اند . عمر ی به جز بیهوده بودن سر نكردیم تقویم ها گفتند ولی باور نكردیم تعریف مهارتهای زندگی توانایيهای روانی , اجتماعی كه فرد را قادر می سازد با چالش های زندگی صحیح مقابله كند و آمو زش این مهارت ها موجب ارتقای رشد شخصی واجتماعی و محافظت از حقوق انسان ها و پیشگیری از مشكلات روانیـ اجتماعی می شود . پس كسی كه با مهارت زندگی كند نه تنها خودش در دریای مواج زندگی غرق نمی شود بلكه نجات دهنده دیگران نیز هست. چند مهارت عمده :١- خود شناسی و خود باوری ٢- ارتباط ٣- مقابله باهیحانات و كنترل اضطراب وخودآرام سازی ٤- تفكر خلاق و انتقادی ٥- تصمیم گیری صحیح ٦- حل مسئله مهارت خود شناسی و خود باوری یعنی : هر كس به نیاز ها واستعداد های خویش واقف باشد ما باید خود را با همین شرایطی كه داریم بپذیریم اگر پای من دچار اشكال جسمی است و مثل بقیه افراد نیست یك سره خود را سرزنش نكنم كه چرا من این شكلی هستم .چرا قد من كوتاه است و.... من باید یاد بگیرم كه خودم را مورد پذیرش قرار دهم درغیر این صورت نمی توانم به موفقیت دست یابم.ما می توانیم از خود شناسی به خدا شناسی برسیم حضرت علی علیه السلام می فرماید : ( من عرف نفسه فقد عرف ربه) ارتباطات : ارتباط صحیح از مهمترین مهارتهای زندگی به شمار می آید زیرا ارتباط می تواند در بر گیرنده دیگر مهارت های زندگی باشد . عوامل موثر در ارتباط موفق : آراستگی ظاهر , اعتماد سازی , هم دلی ، مهارت كنترل خشم به هنگام مشاجره , مثبت گرایی در بر خورد با دیگران , هم سطح بودن در رابطه , مهارت سخن گفتن در جمع , جرات آموزی وقت شناسی و مدیریت زمان , دوری از عصبانیت , مهارت نه گفتن و مخالفت با دیگران , مخاطب شناسی . آدمهای مایوس و افسرده آ دمهای بی مهارت در ارتباط هستند , مهارت ارتباط یعنی یافتن زبان مشترك .مثلا ما اگر با یك خارجی زبان بر خورد كنیم كه زبانش را ندانیم به او لبخند می زنیم لبخند زبان مشترك همه انسانها است و به نوعی انتقال عاطفه و محبت است. انواع ارتباط ( با خدا , با خود , باهستی , اجزاء,افراد) در بر خورد با افراد سه نوع ارتباط داریم ( ارتباط عمومی : مثل ارتباط با كلیه همكارها , همسایه ها و ... ) ( ارتباط انتخابی : مثل انتخاب دوست صمیمی , همسایه صمیمی و....)( ارتباط واجب : مثل ارتباط با خانواده , پدر و مادر , همسر وفرزندان و...كه بسیار حائز اهمیت می باشد .) در ارتباط واجب , مهارت آیین خویشاوندی, همسرداری و فرزند داری دخیل است , به زبان دیگر مخاطب شناسی و این كه هر گروه سنی ارتباط خاصی را می طلبد ما دوره كودكی را دوره آشنایی , دوره لطافت, بازی وانرژی می دانیم دوره نوجوانی و جوانی دوره شناخت و معرفت می باشد و بحران بلوغ وبحران هویت در این دوره بروز می كند باید با آنها مشورت كرد.به آنها مسئولیت داد و دوره بزرگی دوره باز خوانی و اصلاح مفاهیم زندگی است .اگر ارتباطات ما صحیح باشد انعكاس حرفهایمان در جوانها كاملاً نوید است .شهید باهنر می فرماید برای تربیت از آنجای شروع كنید كه كودك دوست دارد وبه آنجایی برسید كه خودتان دوستدارید .ما در خانواده هاسه نوع ارتباط می بینیم , ارتباط همه جانبه كه همه افراد خانواده به راحتی باهم ارتباط برقرار می كنند و می توانند پیام شان را به یكدیگر منتقل می كنند . ارتباط چرخشی كه یكی از افراد حرفهای دیگران را می شنود و به دیگران منتقل می كند مثلاً مادر مسئول انتقال پیام به دیگران است وبقیه با هم ارتباط راحتی ندارند. ارتباط فاصله ای كه هر كس دنبال كار خود است وبه دیگری كاری ندارد این نوع ارتباط معزل است . ارتباط درون خانواده بایستی همه جانبه باشد , همه به فكر هم باشند , برای مسائل یكدیگر راحل بیابندوبرای انتقال احساسات و عواطف با هم مشكلی نداشته باشند . فرزندان ما آیینه های ما هستند از ما الگو برداری می كنند . اگر پدر ومادر به نماز شان توجه كنند فرزندان علاقه مند به نماز می شوند , اگروالدین نمازشان را آ خر وقت بخوانند فرزند دیگر نماز خوان نخواهد شد . در خانواده ایكه پدر ومادر تندخو ومستبد هستند دختر وپسر الگوی مناسبی ندارند و نا هنجا ریهای رفتاری پیدا می شود اگر مادر مهربان و پدر تندخو باشددختر ممكن است از مادر هم مانند سازی كند اما تصویر نا بهنجاری از مردان دارد و در ازدواج سخت گیر می شود, پسر در این خانواده یا رفتار زنانه می آموزد ویا خشونت دراو ریشه دار می شود .اگر پدر مهربان و آرام ومادر تندخو باشد , دختر بدون الگو می ماند و پسر منطبق بر پدر شده و نسبت به زنان بد بین می شود و اما درخانواده ای كه پدر و مادر هر دو متین و آرام هستند , روابط صمیمی , توام با احترام وتفاهم در فرزندان دیده می شود . پیشنهادهایی برای بهتر كردن ارتباطات درون خانواده: ١- خانواده گرم وصمیمی باشد. ٢- پذیرش افراد در خانواده وجود داشته باشد , مثلاًاگر در مورد فرزند دختر پذیرش نداشته باشید این پذیرش منفی سبب بروز رفتارهای مردانه در دختر می شود . ٣- احترام به یكدیگر ٤- توجه به نیازهای جسمانی ,روانی افراد خانواده با توجه به جنس و سن آنها. ٥- محبت كردن به یكدیگر (منشا بسیاری از بزه كاری ها كمبود محبت است .) ٦- ایجاد امنیت در خانه .

mohamad.s
03-28-2011, 03:27 PM
اصول همسرداری ساخت PDF چاپ ارسال به دوست نویسنده Administrator ۱۴ شهريور ۱۳۸۶ صداقتاعتماد زوجین به یکدیگر یکی از مهمترین سرمایه­ها و ارکان زندگی مشترک است. بی صداقتی موجب بی اعتمادی زوجین نسبت به همدیگر شده و ارکان زندگی را متزلزل می­کند و حتی گاهی می­تواند منجر به جدایی و طلاق گردد. پس تا می­توانید سعی کنید در زندگی مشترک با یکدیگر صداقت داشته باشید و جدا از دروغگویی و پنهانکاری پرهیز کنید. امام حسن عسگری (ع) می­فرماید: «همه خبائث و پلیدیها در خانه­ای نهاده شده که کلید آن دروغ است.» عدم صداقت و بی­اعتماد شدن به یکدیگر فقط در یک موضوع یا یک حوزه باقی نمی­ماند. بلکه به همه حوزه­های زندگی سرایت می­کند. اگر اعتماد زن و شوهر در یک موضوعی از یکدیگر سلب شود، در هر مسئله و موضوع دیگری هم به یکدیگر شک و تردید می­کنند. در این صورت زن و شوهر به هر نوع رفتار یکدیگر (حتی اگر در واقع صادقانه هم باشد) شک و تردید می­کنند. در مسائل مالی خانواده نسبت به هم بی­اعتماد می­شوند. در قول و قرارها و در وعده و وعیدها هیچ اطمینانی به هم نکرده و ارزشی برای سخنان طرف مقابل قائل نمی­شوند. انصافدر روابط زناشویی انصاف را رعایت کنید. مثلا اگر همسرتان در مورد موضوعی دوبار خطا کرد، نگویید تا حالا ده بار اینکار را کرده­ای! اگر در مسئله­ای 20 درصد مقصر بوده، تقصیر او را 80 درصد نشان ندهید. در انتقاد و عیبجویی منصف باشید. فقط خطاها و ایرادات همسرتان را نبینید، محاسن و خوبی­های او را نیز در نظر بگیرید. بی انصافی شما نسبت به همسرتان چند پیامد منفی به دنبال دارد. اول اینکه او را هم وادار می­کند نسبت به شما کم علاقه شده و کینه و نفرت به دل می­گیرد، زیرا شما را فردی منصف و عادل نمی بیند و اصولا انسانها ذاتا از بی انصافی و بی مروتی شدیدا ناراحت شده و رنج می­برند و ناخودآگاه نسبت به کسی که بی انصافی می­کند، عصبانی و ناراحت شده و از او بدشان می­آید. سوم اینکه موجب می­شود همسرتان لجبازی کرده و رفتار بدی از خودش بروز بدهد. چرا که او وقتی می­بیند شما حق را زیر پا گذاشته و غیر منصفانه رفتار می­کنید و در واقع ناسپاسی و کم لطفی می­کنید، با خود می­گوید حالا که همسرم بی­انصافی می­کند، حقش است که با او طبق همان تصور غلط و نادرستش رفتار کنم. لذا به این فرمایش امام علی (ع) توجه داشته باشید که می­فرماید: « دوستی و محبت با انصاف تداوم می­یابد.» گذشتانسان موجودی جایز الخطاست و همیشه در معرض لغزش قرا دارد. زن و شوهر هر دو گاهی در زندگی دچار خطا و لغزش می­شوند. حال باید دید چاره چیست و با یکدیگر چه برخوردی نمود. و با او سختگیری کند، زندگی تلخ و ناگوار می­شود. اگر شما خطا و لغزش شما نخواهد گذشت و در نتیجه زندگی تبدیل به صحنه مچ­گیری و ایستادگی در برابر یکدیگر شده و شیرینی و صفای آن ازبین میرود.حتی ممکن است عدم گذشت شما باعث شود همسرتان با خود فکر کند حالا که کار از کار گذشته و شما هم خطای او را نمی­بخشید، پس همان بهتر که به لغزش خود ادامه داده و از آن طریق لذت و منفعتی را برای خود دست و پا کند. زیرا شما راه باز گشت و اصلاح را بر روی او بسته­اید و او چاره­ای جز این نمی­بیند. در حالی که اگر از خطای او بگذرید، ضمن اینکه مقابلا او هم خطای شما را می­بخشد موجب می­شوید که او را راه اصلاح و جبران خطا را برگزیند و در نتیجه زندگی شیرین و لذت ­بخش شود. رسول خدا (ص) می­فرماید: « بر شما باد که عفو و گذشت داشته باشید زیرا عفو موجب عزت بنده است. از یکدیگر عفو کنید تا خدا شما را عزیز کند. » پس به یکدیگر فرصت اصلاح رفتار و بازگشت از خطاها و لغزشها را بدهید تا زندگی خوبی داشته باشید. البته باید به این نکته هم توجه کنید که عفو و گذشت از خطاهای یکدیگر به معنی بی بندو باری اخلاقی و زیر پا گذاشتن اصول اعتقادی و ارزشی نیست و نباید زن و شوهر در برابر زیر پا گذاشتن هر نوع اصول ارزشی زندگی و اخلاق وعفت، چشم پوشی کرده و به صورت غیر مستقیم تفاهم کنند که هر کدام هر کاری که دلشان می­خواهد انجام بدهند و هیچ گونه اعتراضی هم به یکدیگر نکنند و اسم آن را بگذارند عفو و گذشت! مدارابحث مدارا با موضوع عفو و گذشت تفاوت دارد. در بحث عفو و گذشت، مسئله حق و ناحق و درست و نادرست مطرح است. بدین معنی که حق با شما می­باشد و همسرتان دچار خطا و لغزش شده است. لیکن شما او را عفو می­کنید و از حق خود می­گذرید. اما در بحث مدارا، مسئله حق و باطل و اینکه حق با چه کسی است مطرح نمی­باشد بلکه اختلاف سلیقه و نظر مطرح است و هر یک از زوجین اصرار دارد خواسته و نظر او تأمین شود. قبل از هر چیز باید بدانید که در روابط زوجین اختلاف نظر و سلیقه امری اجتناب ناپذیر است. در بسیاری از موضوعات مختلف زندگی از قبیل خرید کردن، میهمانی رفتن، مسافرت، نحوه چیدن وسایل خانهو صدها موضوع ریز و درشت دیگر، هریک از زوجین سلیقه ونظر خاصی دارد. مثلا در مورد خرید فرش برای خانه، اینکه فرش بخرند یا نه؟ چند تا بخرند؟ چه رنگی بخرند؟ طرح فرش چگونه باشد؟ قیمت فرش چقدر باشد؟ و... ممکن است هر یک از زوجین نظر و سلیقه­ای متفاوت از دیگری داشته باشند و معمولا هر کدام تمایل دارند سلیقه و نظر خود را بر دیگری تحمیل کنند. راه چاره چیست؟ امام صادق (ع) می­فرماید: « مدارا و سازگاری با مردم نصف ایمان است و نرمی با آنها نصف زندگی.» آری بهترین شیوه مدارا کردن با یکدیگر است. یعنی اولا با هم گفتگو کرده و با استدلال و توجیه نظرات خود، دیدگاه یکدیگر را به هم نزدیک کنید و در صورتی که به نتیجه واحدی نرسیدید، یکی از زوجین به نفع دیگری کوتاه بیاید. بدیهی است طرف مقابل هم باید در موارد بعدی مقابله به مثل کرده و به نظر وی ترتیب اثر دهد. البته خود این کوتاه آمدن ها و مدارا کردنها نیز نباید به صورت معامله و شرطی و دقیقا نوبتی باشد. یعنی لازم نیست حتما یکبار نظر یکی تأمین شده و بار دیگر دیگری، بلکه باید مجموعا با هم مدارا کرد. لذا ممکن است دو یا سه بار یکی از زوجین به نفع دیگری مدارا کرده و کوتاه بیاید و پس از آن طرف مقابل جبران نماید. همچنین توجه داشته باشید که مدارا کردن و کوتاه آمدن، نشانه ضعف نیست، بلکه فهم و شعور ، سعه صدر و بزرگ منشی فرد مدارا کننده است و اینکه برای حفظ کانون گرم خانواده حاضر است مدارا کند. از سوی دیگر همین روحیه خود موجب می­شود که طرف مقابل هم شرمنده شده و در بسیاری از موارد از تحمیل کردن و اصرار ورزیدن بر نظر و سلیقه خود پرهیز کند. امام علی (ع) می­فرماید: « در هر حال با همسرت مدارا کن و با اوبه نیکی معاشرت نما تا زندگیت با صفا شود» راز داری خانواده و فضای روابط زناشویی،محیطی خصوصی و محرمانه می­باشد. حوزه خانواده حریم امنی برای زن وشوهر است. از یک طرف به دلیل اعتمادی که بین زوجین وجود دارد، در طول زندگی اسرار زیادی بین آنان رد و بدل می­شود و از طرف دیگر اصولا بسیاری از اخبار و اطلاعات درون خانواده، به ویژه آنچه بین زن و شوهر می­گذرد محرمانه و خصوصی بوده و نباید از محیط خانواده درز کرده و به گوش دیگران برسد. به همین جهت زوجین باید کاملا مراقب بوده و رازدار اسرار یکدیگر و مسائل خصوصی خانواده باشند. محکوم نکردن طرف مقابلهنگامی که در مورد مسئله­ای با همسرتان اختلاف پیدا می­کنید، حتی آنجایی که حق با شماست و او دچار خطا و لغزش شده با حرف نادرستی می­زند، در صدد محکوم کردن و سرزنش او نباشید. او حریف و دشمن شما نیست شریک زندگی و همسرتان است، حتی اگر کار غلطی کرده و یا حرف نادرستی می­زند، باید در جهت توجیه و قانع کردن او بوده و کاری کنید که به اشتباهش پی ببرد. البته نه با تندی و محکوم کردن بلکه با مهربانی و از سر دلسوزی به او نشان دهید که او اشتباه می­کند، تا دست از خطا برداشته و خود را اصلاح کند. نظافت و خوشبوییاگر چه نظافت و خوشبویی در همه حال لازم است و طبع همه انسانها با بوی خوش و نظافت و پاکیزگی سازگاری دارد و از کثیفی و بوی بد متنفر و منزجر است، لیکن اهمیت این امر در روابط زناشویی بسیار بیشتر است. زیرا اولا تماسها و ارتباطات بسیار نزدیکی بین زن و شوهر وجود دارد و ثانیا میزان روابط زوجین بسیار زیاد است. زن و شوهر همه روزه و در هر روز چندین ساعت در کنار هم هستند. به همین دلیل اهمیت پاکیزگی و خوشبویی در استحکام بخشیدن به این روابط نزدیک و گسترده بسیار زیاد می­باشد. امام صادق (ع) می­فرماید: « رسول خدا (ص) برای بوی خوش بیشتر از خوراک خرج می­کرد.» به عکس عدم رعایت نظافت و خوشبویی می­تواند به دوری جستن زوجین از یکدیگر و بی رغبتی و عدم تمایل به یکدیگر منجر شود. حتی گاهی عدم رعایت پاکیزگی و خوشبویی می­تواند منجر به انحرافات اخلاقی و گرایش به جنس مخالف و نامحرمانی شود که پاکیزه و معطر هستند. این خطر به ویژه در زمانی که زنان پاکیزگی و خوشبویی را رعایت نکنند از اهمیت بیشتری برخوردار بوده و می­تواند منجر به انحراف اخلاقی شوهر گردد. متأسفانه بسیاری از زوجین به ویژه زنان هنگامی که به میهمانی، مراسم جشن، محل کار و ... می­روند خود را پاکیزه و معطر می­کنند ولی در منزل و در کنار شوهر خود کمتر به این مسئله توجه می­کنند و همین امر موجب می­شود که رغبت شوهران به همسرانشان کمتر شده و غرائز و خواسته­های آنان در محیط خانواده و زندگی زناشویی تأمین نشود ودر نتیجه برای تأمین آن مسیر منحرفانه­ای را در پیش گیرند.

mohamad.s
03-28-2011, 03:27 PM
آداب همسرداری انسان موجودی است که از دوجنبه مورد بررسی قرار می گیرد ؛ (1) جنبه مادی و حیوانی (2) جنبه روحی و معنوی. بنابراین اعمال و رفتار انسان نیز در دو حوزه قرار می گیرد که رفتار های حیوانی و رفتار های انسانی دو نامی هستند که می توان بر این حوزه ها نهاد. در واقع این رفتار ها پاسخ به نیاز های او در این حوزه هاست. انسان با ازدواج کردن ، هم به یک سری نیاز های حیوانی و مادی خود پاسخ می دهد و هم به یک سری نیاز های روانی و معنوی که انسان از این جهت در بین موجودات منحصر به فرد است. البته در بعضی افراد برآورده کردن نیاز های مادی مهمتر از برآورده کردن از نیاز معنوی است ، و در بعضی برعکس ، اما آن چه مسلم است ، این است که دوام این پیوند و کامیابی در آن بستگی به رفتارهای طرفین دارد . این رفتارها هم رفتار های جنسی طرفین را در بر می گیرد که به آن بهداشت زناشویی می گوییم و هم رفتار های انسانی که زیر مجموعه ایی از اخلاق انسانی است. به نظر شما با تحکیم روابط جنسی می توان به دوام پیوند امیدوار تر بود یا با تحکیم رفتارهای زوجین ؟ اگر چه روابط جنسی در جای خود مهم و قابل توجه است ، اما مطمئناً نمی تواند جز پایه هایی زندگی باشد ، در واقع در همسر داری آنچه اصل است ؛ توع روابط انسانی است و آنچه فرع است ، نوع و میزان و کیفیت روابط جنسی است. دلیل این امر روشن است ، زیرا اولا آنچه محیط را صمیمی می کند ، برخورد طرفین نسبت به همدیگر می باشد ، اگر این برخورد بر اساس معیار های الهی باشد ، محیطی گرم شکل می گیرد و نگاه ها به نگاه های انسانی و الهی تغییر خواهند کرد و اینجاست که خدا به وعده خود عمل می کند و بین زن و شوهر مؤدت و رحمت برقرار می کند ؛ در این نوع فضا حساسیت های طرفین نسبت به هم تا حد صفر کم می شود و فضای اعتماد و آرامش شکل می گیرد. هنگامی فضای آرامش در محیط خانواده شکل بگیرد ، نه تنها فقط در کنار هم بودن به زوجین آرامش می دهد ، بلکه کوچکترین دیدار و نظر افکندن نیز مایه آرامش است. مسلما روابط جنسی و عاطفی نیز لذت بخش تر خواهد بود. این را با زمانی مقایسه کنید که این نوع روابط به اجبار صورت گیرد و از ترس از هم پاشیدن خانواده صورت می گیرد. مصداق اول برای زندگی سرشار از عواطف ، زندگی امام علی (ع) و همسر ایشان است که دائما برای خانواده و همدیگر جانفشانی می کردند و حتی از دیدار یکدیگر احساس آرامش می کردند. (برای مطالعه بیشتر به قسمت مقاله -- ائمه و اولیا خدا مراجعه کنید) و مصداق گروه دوم ، زندگی عده کثیری از مردم دنیاست. اما چه چیز باعث شد تا محیط خانه علی (ع) با آن همه سادگی و فقر به آن محیط با نشاط تبدیل شود ؟ آیا جز این بود که خداوند به معنای واقعی کلمه مودت و رحمت را میان آن دو بزرگوار برقرار ساخته بود؟ دقیقا ً همان چیزی که در قرآن به آن وعده داده است. اما این سوال مطرح می شود که چرا بین زنان و شوهران امروزی این مودت و رحمت برقرار نیست ؟ جواب این سوال روشن است ، اگر به سیره و رفتار های آن فاطمه (س) و علی (ع) مطالعه کنیم ، و رفتارهای آن دو را مورد بررسی قرار دهیم جواب بسیار روشن خواهد شد. همان طور که گفته شد باید دیدگاه نسبت به همسر یک دیدگاه بر اساس معیار های انسانی باشد و نه بر آورده کننده نیاز های جنسی ! باید اخلاق حاکم بر خانواده یک اخلاق انسانی باشد ، باید هدف ها و نیت ها رضای خدای متعال باشد. اگر مرد و زن به این هدف با هم زندگی مشترکی را به دور از گناه و آلودگی شروع کنند ، مطمئناً به وعده خدا خواهند رسید. اما در عصر ما شروع زندگی به مبادله اقتصادی بیشتر شباهت دارد تا ازدواج ! اهداف طرفین کمتر مسائلی مانند رضای خداست . و این اهداف بیشتر رفع نیاز است ! (دقت کنید رفع نیاز اصل نیست بلکه فرع است) ، اگر خانواده بر اساس رفع نیازهای جنسی شکل بگیرد ، پس از مدتی خستگی طرفین نسبت به هم را در پی خواهد داشت ، و این باعث تضعیف بنیاد خانواده خواهد شد. و خود همین خستگی ها عدم اعتماد را به همراه خواهد داشت ، و حساسیت های شدیدی را در میان زن و مرد به وجود خواهد آورد. اما چه طور اخلاق انسانی را برقرار کنیم ؟ اسلام نسبت به دوست سفارش های زیادی را کرده است ، اگر بپذیریم یکی از بهترین دوستان همسران ما هستند ، که سالیان سال در کنار ما هستند ، موظف خواهیم بود علاوه بر حقوق همسری ، حقوق دوست را هم در برابر او رعایت کنیم ، که در اینجا پاره ایی از این حقوق را برای شما نوشته ایم : 1. وقتی به هم رسیدید ، به هم سلام کنید ؛ لبخند بزنید و با هم دست بدهید ، و روی همدیگر را ببوسید. 2. به او بگویید دلت برایش تنگ شده و همواره از در کنار او بودن احساس آرامش می کنید. (البته از درون با اشتیاق و نه از روی اجبار) 3. با او با تواضع و به نرمی برخورد کنید ، و جمله هایی که دوست دارید به شما بگویند (محبت آمیز) به او بگویید. و برای او آرزوی خوشبختی و سلامتی و ... کنید. 4. از زبان بدن استفاده کنید ، یعنی با حالات صورت و چهره احساس قلبی خود را به او بگویید. 5. بهترین سخن ها را بگویید ، از گفتن مسائلی که طرف مقابل نسبت به آن حساس است ؛ خودداری کنید . تند خو و خشن نباشید. 6. به او احترام بگذارید و با کلمات زیبا صدایش کنید. 7. نقاط مشترک را پر رنگ کنید و از دست گذاشتن بین اختلافات شدیدا خودداری کنید ؛ و سعی کنید اختلافات را با گذشت از بین ببرید و کمرنگ کنید. 8. ایتدا خود را جای او بگذارید و سپس با او حرف بزنید . 9.همواره به حرف های او گوش دهید ، و نسبت به صحبت های او بی میلی نکنید و نظرات او را بشنوید. 10. او را شاد کنید. 11. اگر درباره کاری عذری داشت ، آن را بپذیرید. 12. در حقش همواره دعا کنید ، و این را به او اعلام کنید. (دعا از با تمام وجود در حق همسر اثرات عجیبی دارد که جز ناشناخته های جهان هستی است.) 13. باعث انس و الفت و آرامش او باشید ، طوری که او از در کنار شما بودن احساس لذت و شادی و آرامش کند. 14. گاه گاهی و به مناسبت های مختلف و حتی به خاطر دلتنگی و یا هر بهانه ایی به او هدیه ایی بدهید ! حتی یک شاخه گل 15. هر چه که به حال او مفید است را به او بگویید. و همراز او باشید. 16. اگر در حقش نیکی کردید ؛ آن را کوچک شمار و آن را اعلام نکن. 17. از گفتن اشتباهات نهراسید و از عذرخواهی کردن ، احساس شکست غرور نکنید. (غرور مخصوص ذات خداست نه بندگان او) 18. در شناخت روحیات او تلاش کنید و سعی کنید او را درک کنید. 19. کوچکترین ستمی به او نکنید و هرگز او را به تمسخر نگیرید. 20. هرگز سعی نکنید به خاطر خودی نشان دادن ، از اتمام بحث طفره بروید ، بلکه نشانه بلوغ شما فروبردن خشم است. 21. هرگز او را با گفتار و رفتار تحقیر نکنید ، از چاپلوسی نیز شدیدا پرهیز کنید. آن چه هست همان را با قدر شناسی بگویید. 22. از لج بازی و ناسزا گویی و اتهام زدن شدیدا پرهیز کنید. 23. او را فریب ندهید ، و به او دروغ نگویید ، این را فراموش نکنید که ما چیزی به عنوان دروغ مصلحتی نداریم. 24. هرگز نسبت به او بغض و کینه و حسادت نداشته باشید که این نشانه بدبختی شماست و عاملی برای تخریب زندگی خو شما. و در آخر همسر شما زمانی که شریک جنسی شماست ، خیلی ناچیز تر از زمانی است که دوست شماست ، همسر شماست و امانت دار شما ، پس فراموش نکنید به او به عنوان یک انسان نگاه کنید و به عنوان مکمل و لباس ! لباسی که برای پوشاندن بدی ها است . بهترین زندگی زمانی است که طرفین به هم در رسیدن به اهداف الهی همکاری کنند ، و این مهمترین وظیف انسان ها در طول زندگی است ؛ و این مهم ترین وظیفه اجتماعی ! هرگز نگذارید عرف ساختگی مردم که خارج از حدود الهی است ، حرف و حدیث مردم شما را از اهداف و چهارچوب های الهی دور کند. هرگز اجازه ندهید ، همسر شما از چهارچوب های الهی فراتر رود ، و اینجاست که باید با او قاطع باشید. هرگز به خاطر همسر خود از حدود الهی تجاوز نکنید ؛ که نشانه بدبختی است. شما باید امر به معروف را از خانواده خود شروع کنید ، و هنگام ازدواج با کسی ازدواج کنید که این معیار ها در او وجود داشته باشد ، دقت کنید تمام موارد ذکر شده امری دو طرفه است ؛ و هنگامی نتیجه مثبت می دهد که طرفین آن را تا حدودی انجام دهند. و به عنوان سخن پایانی ، همیشه خدا را ناظر اعمال خود بدانید و از روزی که شاهد همان قاضی است ، بترسید که مبادا ظلمی نسبت به کسی روا دارید.

mohamad.s
03-28-2011, 03:28 PM
اموزش همسرداری و زندگی ارام [ December 30, 2007 ] شوهر خوبي باشيد! ( اموزش همسرداری و زندگی ارام ) تجربه نشان مي‌‌دهد که با دو نوع شوهر رو به رو هستيم. نوع اول شوهري است که زياد فکر مي‌کند، زياد گوش مي‌دهد، کم حرف مي‌زند، بيشتر تمرکز مي‌کند، تشکر مي‌کند، صادق است، از کلمات خوب و دل‌نشين استفاده مي‌کند و... هر کسي که فاقد اين کيفيات باشد، يا از بعضي از اين‌ها برخوردار نباشد، شوهر نوع دوم است. در نتيجه بهتر است مترصد عادات خوب باشيم. براي خوب شدن هرگز دير نيست. اگر فرض را بر اين بگذاريم که با ده سال کم و زياد 75 سال عمر کنيد و باز اگر فرض را بر اين بگذاريم که در 25 سالگي ازدواج کنيد، مي‌توانيم نتيجه بگيريم که حدود 50 سال با همسرتان زندگي خواهيد کرد. البته با 10 سال بيشتر يا کمتر. در اين مقاله به شما مردان محترم حقايقي را مي گوئيم که نتيجه ي عمل به آن ، ايجاد احساس خوشبختي در خانم هاي محترم است. وقتي زنتان را شاد و خوشبخت مي‌کنيد ، خودتان هم به شادي و خوشبختي مي‌رسيد. اين حقيقت شماره يک است. حقيقت دوم اين است که مي‌توانيد از اشتباهات ديگران درس بياموزيد. بعضي از شوهرها گمان مي‌کنند که به هيچ‌وجه نمي‌توانند زن‌شان را خوشبخت کنند. اما اين‌طور نيست. قبل از ين که ميهمان دعوت کنيد موضوع را با زن‌تان در ميان بگذاريد. به او فرصت کافي براي تدارک ميهماني بدهيد. حقيقت سوم اين است که بايد همه روزه براي شاد کردن زن‌تان کاري صورت دهيد. بعضي از زن‌ها روزي چند بار از فرزندان، همسر، اقوام و خدمتکاران منزل ناراحت مي‌شوند. اين در واقع حقيقت چهارم است. حال بعد از توجه به اين حقايق، مي‌توانيم براي شاد کردن زن‌هايمان کارهايي صورت دهيم. براي اين کار بايد در خود عادات بهتري ايجاد کنيد. با او موافقت کنيد هر کاري را که مي‌خواهيد بکنيد، اما اگر زن‌تان در مقام اعتراض به شما حرفي زد از او پوزش بخواهيد. توجه داشته باشيد که شاد کردن زن‌تان علم نيست بلکه هنر است. اگر با زن‌تان موافقت کنيد، زندگي‌تان به مراتب بهتر و شادمانه‌تر مي‌شود. ابتدا هر کاري را که او مي‌گويد، بکنيد خيلي ساده است. از عقل سليم پيروي کنيد. براي زن شما سر زدن به مدرسه دخترتان مهم‌تر از اين است که به کسي زنگ بزنيد و شش تراکتور به او بفروشيد. توجه داشته باشيد که بعد از کشتن همه شيرهاست که مي‌توانيد ببر را شکار کنيد. شخصاً به اين نتيجه رسيده‌ام که بسياري از خانواده‌ها به علت تاخيري که در انجام دادن کاري صورت مي‌گيرد با هم اختلاف پيدا مي‌کنند. بسياري از کارها را زودتر از موعد انجام دهيد. اگر مي‌بينيد کاري هست که بايد انجام دهيد و فرصت انجام دادن آن را نداريد، آن کار را به ديگران واگذار کنيد اما بگذاريد که کار انجام شود. ببينيد که افراد خانواده ي شما چه خواسته‌هايي دارند. آن‌ها را روي برگه‌اي بنويسيد و هر چه سريع‌تر انجام دهيد. توجه داشته باشيد که گاه تبسمي که بر چهره ي دختر شما مي‌نشيند، از فروش يک دوچرخه ارزشمندتر است. لبخندي که بر لبان زن شما ظاهر مي‌شود، احتمالاً مهم‌تر از اين است که يک اتومبيل، بفروشيد. اشتباهات خود را بپذيريد قول مي‌دهم که شما اشتباه نمي‌کنيد. راستي بگوييد بدانم اگر زن‌تان اشتباه کرد، چه تفاوتي مي‌کند اگر به او بگوييد که اشتباه کرده‌ايد؟ چه اشکالي دارد اگر بگوييد متاسفم. حتي اگر نود و نه درصد اشتباه کرد باز هم مي‌توانيد از او عذرخواهي کنيد، مطمئن باشيد که خيلي زود به اشتباهاتش پي مي‌برد. در زندگي زناشويي تنها چيزي که مهم نيست اين است که چه کسي اشتباه کرده است زيرا هر کدام که اشتباه کنند هر دو ناراحت مي‌شوند. اگر زن‌تان در برابر عذرخواهي شما معذرت خواست، آيا به راستي احساس بهتري پيدا نمي‌کنيد؟ بگوييد که متاسفيد، عذر بخواهيد چه تقصير شما باشد، چه نباشد، اشتباه بهترين آموزگار انسان است. از هر حادثه‌اي که شما را ناخشنود مي‌کند درس بگيريد. دليل اصلي ناخشنودي را پيدا کنيد. به احتمال زياد مي‌تواند دليل احمقانه‌اي داشته باشد. توجه داشته باشد که ناراحتي مي‌تواند ناشي از حسادت يا دلخوري باشد.

mohamad.s
03-28-2011, 03:28 PM
علت یابی و راهیابی مسائل خانوادگی نكته اول: نخستین نكته این است كه انجام دادن هر كاری به مهارت و دانش نیاز دارد . یعنی برای یك همسر توانا شدن،باید دانائی ها ، دانش ها و مهارت های لازم را كسب كرد . از این رو توصیه می شود با مطالعه كتاب های مربوط به تعلیم و تربیت ، روان شناسی خانواده و آئین همسرداری و با شركت در جلسه های آموزش خانواده به دانش و مهارت خود بیفزائید . نكته دوم: خانواده یك نهاد اصلی و ویژه جامعه است و برقراری روابط انسانی سالم و درست میان اعضای خانواده مهمترین عامل سلامتآن است . سعی كنید با همدلی ، همفكری ، همكاری و هماهنگی،روابط سالمی را میان اعضای خانواده خود برقرار نمایید . نكته سوم: در ارزیابی روابط زناشویی ، هر یك از زوج ها باید بداند كه همسر او نزدیكترین و محرم ترین فرد است ، لذا توصیه می شود به همسرتان به عنوان نیمه تن ، حامی و پشتیبان نگاه كنید و تلاش نمایید وی را خوشبخت كنید . نكته چهارم : زن و شوهر با یادگیری مهارت های ارتباطی و به كار بستن آنها می توانند روابط خود را بهبود بخشند ، متحول سازند و در فضایی سرشار از حُسن تفاهم و حُسن نظر به حل و فصل مسائل خود بپردازند . برخی از این مهارت ها عبارتند از : فعالانه به حرف های یكدیگر گوش كردن ، تشریك مساعی و مشورت كردن ، به عقاید یكدیگر احترام گذاشتن ، پذیرفتن یكدیگر و نظایر آن . نكته پنجم : تحكیم روابط زناشویی ، علاقه به داشتن یك ارتباط سالم ، ایجاد یك كانون گرم و صمیمی و نایل شدن به تفاهم ، مسئولیت همه اعضای خانواده به ویژه زن و شوهر است . ازاین رو می توان گفت كه حل مسائل زناشویی و خانوادگی مستلزم كوشش همه جانبه اعضای خانواده به ویژه زن و شوهر است . نكته ششم : وقتی در زندگی ، اختلاف نظر و یا سوء تفاهمی بروز می كند ، به جای سرزنش كردن یكدیگر و تفسیر نادرست ، به شناسایی مسئله ، علت یابی و سرانجام راهیابی آن بپردازید . اگر چه باید اعتراف كرد كه گاهی اوقات شناسایی مسئله واقعی، مشكل اصلی و یافتن علت ها و ریشه ها دشوار است . زیرا آنچه كه روی پرده است متفاوت می باشد و شناخت ریشه های اصلی مسئله،كاری ماهرانه و پرپیچ و خم است كه كمك و مشاوره افراد متخصص را طلب می كند . نكته هفتم : لازمهیایجادِ حفظ و استمرار روابط زناشویی سالم ، داشتن تعهد ، وفاداری ، اعتقاد ، انصافو صمیمیت ، پذیرش متقابل ، سعه صدر متقابل، تفاهم متقابل و اعتماد متقابل است . پس با رعایت این اصول نسبت به همسرتان احساس مسئولیت كنید و خانوادهرا بهفضایی سرشار از امنیت روانی و عاطفیتبدیل نمایید . نكته هشتم: مهمترین عامل پدید آمدن مسائل و مشكلات زناشویی ، سوء ارتباطات و سوء تفاهمات است . بنابراین زن و شوهر هریك به سهم خود مسئولیت دارند كه از به وجود آمدنآنهاپیشگیری كنند و در اولین فرصت ممكن به حل و فصل آنها بپردازند . زیرا سوءتفاهمات و سوءارتباطات به صورت یك فرایند مخرب و پیشرونده عمل می كنند . گاهی یك سوء تفاهم یا یك سوء ارتباط كوچك مانند یك گلوله برفی به تدریج به یك بهمن بزرگ تبدیل می شود و بنیاد زندگی را متلاشی می سازد . برای مثال ممكن است كه كسی در ارتباط با سكوت همسرش بگوید : وقتی او سكوت می كند ، معنایش این است كه مرا دوست ندارد . در حالی كه ممكن استسكوتاو معانی گوناگون داشته باشد . نكته نهم: مورد تأیید واقع شدن ، مورد محبت و توجه قرار گرفتن،از نیازهای اساسی انسان است . سعی كنید در روابط زناشویی به نوعی و به طریقی رفتارهای مطلوب همسرتان را مورد توجه قرار دهید و تأیید كنید . همسر شما باید بفهمد كه برای او ارزش قائل هستید . خاصه آن كه تشویق، تأیید و بیان نكات مثبت باید به طور آشكار و یا در جمع باشد و تذكر نكات منفی و انتقاد باید به طور محرمانه و در تنهایی صورت گیرد . نكته دهم: لازمه ایجاد و حفظ روابط سالم ، این است كه طرفین برای خصوصیات ، علاقه مندی ها و نیازمندی های یكدیگر ارزش قائل شوند . از این رو سعی كنید در روابط كلامی ، غیر كلامی ، عاطفی و اقدام ها و تصمیم گیری ها به رفتار، افكار و به نیازها و خواسته های همسرتان توجه كنید . حساسیت نشان دهید و پاسخ مناسب بدهید ( بی تفاوت نباشید ) . بنابراین اگر زن یا شوهری گفت : همسر من به فكر من نیست ، من برای او ارزشی ندارم ، او سرش به كار خودش مشغول است و .... ، این امر زنگ خطر محسوب می شود . نكته یازدهم: یادتان باشد كه مسئله یك طرفه و شیوه برخورد با مسئله ، طرف دیگر است . به جای انتخاب روش پرخاشگرانه ، خشونت آمیز و بدبینانه ، بهتر است روش مسالمت آمیز ، صمیمانه و خوش بینانه را انتخاب كرد . اگر رفتاری برای شما مبهم است ، ساده ترین راه این است كه از همسرتان سوال كنید : هدف شما از انجام این كار چیست ؟ ، منظور شما از این حرف چیست ؟ ، چرا این طور رفتار می كنی ؟ ، چه طور شد كه این طور عمل كردی ؟ و نظایر آن . نكته دوازدهم: گاهی بین زن و شوهر پیام هایی رد و بدل می شود كه به درستی درك نمی گردد؛ زیرا برخی از پیام ها مبهم هستند و هركس می تواندآنها را به گونه ای مثبت یا منفی تفسیر كند . یا این كه اصولاً برخی از پیام ها دارای چندین مفهوم هستند . بنابراین گیرنده پیام بایداز فرستنده پیام به وضوح و صراحت سئوال كند كه منظورش از پیام مورد نظر یا موضوع بحث شده چه بوده است ؟یا از او بخواهد كه توضیح بیشتری دهد تا رفع اشكال و ابهام شود . نكته سیزدهم: در اكثر موارد زن و شوهر با زبان واحدی با یكدیگر سخن می گویند ، اما آنچه كه یكی می گوید و آنچه كه دیگری می شنود ، اغلب متفاوت است و در نتیجه مشكلات ارتباطی را به دنبال می آورد . لذا توصیه می شود هم زن و هم شوهر دیدگاه خود را در مورد مسئله یا مشكل مورد نظر به زبان ساده و صادقانه بیان كنند . در این باره باید یادآور شد كه خشونت را نباید با خشونت پاسخ گفت ، بلكهدر برابرخشونتباید سكوت كرد و بعداً در موقعیت مناسب دیگری درباره مسئله مورد نظر به بحث و گفت وگو پرداخت . نكته چهاردهم: در اكثر مواقع ، زوج هایی كه مشكلات ارتباطی دارند ، دچار مشكل شناختی ، طرز قضاوت كردن ( پیش داوری ) و دیدن اشكالات به جای نقاط مثبت می شوند . به بیان دیگر این گونه زوج ها كسانی هستند كه وقتی با لیوانی كه تا نیمه پُر از آب است روبرو می شوند ، اغلب به نیمه خالی توجه می كنند . نكته پانزدهم : سعی كنید با نگرش مثبت نسبت به یكدیگر و با مشورت كردن و هماهنگی ، امور زندگی خانوادگی ، تعلیم و تربیت فرزندان ، فعالیت های اجتماعی، اوقات فراغت و چگونگی صرف آن ، دید و بازدیدهای خانوادگی و نظایر آن را تنظیم و برنامه ریزی كنید . نكته شانزدهم : در هر فرصتی كه پیش می آید سعی كنید با همسر و اعضای خانواده تان ارتباط كلامی برقرار كنید و به گفت و گوهای خانوادگی بپردازید . شایان ذكر است كه زنها از صحبت كردن با همسرشان استفاده می كنند . بنابراین توصیه می شود شوهران فعالانه به صحبت های همسران خود گوش كنند و واكنش مناسب نشان دهند . چنانكه شوهر یا زن در شرایط خاصی نتواند به صحبت های همسرش گوش كند ، باید این موضوع را صادقانه و صمیمانه مطرح و تقاضا كندوصحبت كردن درباره آن موضوع را به فرصت دیگری موكولنماید. در هر حال از پیش آمدن این حالت جلوگیری كنید كه همسرشما فكر كند و احساس نماید كه شما مشغول كار و فعالیت خودتان هستید و به حرف های او گوش نمی كنید و توجه ندارید. نكته هفدهم: زن و شوهر باید هر چه بیشتر با یكدیگر ارتباط كلامی و عاطفی برقرار كنند و سوء تفاهمات و سوء ارتباطات را هر چه زودتر شناسایی ، رفع و اصلاح كنند . نكته حائز اهمیت این است كه زن و شوهر باید خود رأساً برای حل مشكلات زناشویی- خانوادگی اقدام كنند و پیش از آن كه موضوع را بافرد دیگری در میان گذارند، به منزله دو انسان عاقل و بالغ مسئله را منصفانه بین خود حل و فصل كنند و اجازه ندهند دیگران در این امر مداخلهنمایند . نكته هجدهم: زن و شوهر باید مشخص كنند كه از یكدیگر چه انتظاراتی دارند ؟ آنها باید گاه گاهی در یك فضای محرمانه ، محبت آمیز و صمیمانه به ارزیابی رفتار و روابط یكدیگر بپردازند و از یكدیگر سئوال كنند : آیا از من راضی هستی ؟ آیا من توانسته ام انتظارات تو را پاسخگو باشم ؟ نسبت به من چه احساسی داری ؟ و نظایر آن . زن و شوهر نباید تصور كنند كه این انتظارات و احساسات به قدری روشن و گویا هستند كه نیازی به طرح و بیان آنها نیست. بنابراین شوهر نسبت به زن و زن نسبت به شوهر باید احساسات، عواطف و انتظارات خود را در میان گذارد و به طور آشكار ابراز كند و برای بهبود روابط خود تلاش نماید . زن و شوهر باید از یكدیگر سؤال كنند : چه باید كردتا روابطمان بهتر و بانشاط ترگردد ؟ نكته نوزدهم: در رویارویی با مسائل و مشكلات زناشویی همواره باید انصاف داشت . به بیان دیگر خود را در وضعیت طرف مقابل قرار دادن ، قبول مسئولیت خود و شناخت انتظارات متقابل ، قدم اول در حل و فصل اختلافات زناشویی است . نکته بیستم: راه حل عمده مسائل و مشكلات زناشویی ، اصلاح نگرش و شیوه برخورد و تصحیح انتظارات براساس توان و وسع یكدیگر است . لذا توصیه می شود زمان مشخصی را در روز یا در هفته برای گفت وگو درباره مسائل و مشكلات و روشن كردن انتظارات از یكدیگر و به اصطلاح درد دل كردن اختصاص دهید . نكته بیست و یكم : داشتن نگرش های آرمان گرایانه و شاعرانه نسبت به ازدواج و روابط زناشویی از سویی و ازدواج هایی كه بر اساس هوی و هوس ، جاذبه های مالی یا زیبایی صورت می گیرد از دیگر سو ، زوج ها را بیشتر با سوء تفاهم ها ، تضادها و ... روبه رو می سازد و این گونه پیوندها به زودی به سستی می گراید . علت اصلی چنین مشكلاتی این است كه طرفین از یكدیگر انتظارات غیر واقع بینانه دارند و این امر نیز به برداشت های نادرست از یكدیگر و سرانجام به ارتباطات نامطلوب ختم می شود . نكته بیست و دوم: براساس سوء ظن و گمان بد و حدس نادرست نمی توان زندگی كرد و ارتباط سالم برقرار نمود . اگر موضوع و یا مسئله ای ذهن زن و شوهر را به خود مشغول كرده است . باید آن را به صراحت و صادقانه مطرح كرد و درستی یا نادرستی اش را مورد بررسی قرار داد . برای مثال ، امروز خسته به نظر می رسی ، چرا؟ چه طور شد كه این حرف را زدیویا این كار را كردی ؟ پسهمواره زن و شوهر باید یكدیگر را به صبر و بردباری و اخلاص و توكل توصیه كنند . نكته بیست و سوم: زن و شوهر هر دو موظف هستند زمینه های بروز سوء تفاهمات و سوءظن ها را از بین ببرند و حتی الامكان از انجام رفتارهایی كه موجب بروزاین مسائل می شود ، خودداری كنند . نكته بیست و چهارم : گاه زن و شوهر از یك مسئله واحد دو برداشت كاملاً متفاوت دارند. اما آنهارا با یكدیگر مطرح نمی كنند و یا نمی خواهند كه این برداشت های متفاوت را درك كنند و در نتیجه،بروز یك مسئله ساده ممكن است به یك بحران تبدیل شود . لذا زن و شوهر باید سعی كنند كه برداشت های یكدیگر از مسئله را جویا شوند و بفهمند . برای شناخت ریشه اختلافات زناشویی باید با روان شناسی زن و یا روان شناسی مرد آشنا شد و دریافت كه زن یا مرد به چه اموری بها می دهند و نظام ارزش های آنان چگونه است ؟ به طور معمول زن به وابسته بودن ، كسب امنیت عاطفی و مورد حمایت واقع شدن اهمیت می دهد . در حالی كه مرد می خواهد مستقل و خود مختار باشد و برای آزادی عمل ارزش قائل است . چاره كار این است كه در این شرایط زن و شوهر از خود انعطاف نشان دهند و به آگاهی برسند . نكته بیست و پنجم: لازمه ایجادِ حفظ و استمرار روابط زناشویی سالم و بانشاط این است كه فضای خانواده،سالم و آرامش بخش باشد و زن و شوهر از مسخره كردن یكدیگر و گفتن سخنان طعنه آمیز و دو پهلو پرهیز كنند . نكته بیست و ششم: به جای در نظر گرفتن خصوصیات منفی بهتر است ویژگی های مثبت یكدیگر را در نظر بگیریم و به آنها توجه كنیم . بنابراین از پوزخند زدن ، مسخره كردن ، متلك گفتن ، تحقیر كردن ، سرزنش كردن و به رخ كشیدن یكدیگر باید اجتناب كرد . این گونه رفتارهای نامطلوب موجب افزایش مقاومت های روانی در طرف مقابل می شود و ادامه زندگی زناشویی و ارتباط را دشوار و فاجعه آمیز می كند . نكته بیست و هفتم: اساس یك ارتباط سالم و بانشاط مثبت فكر كردن است . در زندگی شخصی ، خانوادگی و زناشویی همواره سعی كنید به مثبت ها ، موهبت ها و نعمت هایی كه در اختیار دارید بیندیشید ، نه به آن اموری كه در اختیار ندارید . برای مثال برخورداری از سلامت ، داشتن فرزند و داشتن روابطسالم ورضایت بخش از نعمت هایی است كه در اختیار دارید و باید شاكر درگاه الهی باشید . نكته بیست و هشتم: گذشت و عفو عنصر اصلی استمرار و استحكام پیوند زناشویی از سوی هر یك از زوج هاست . لذا از خطاهای یكدیگر بگذرید و خطاهای همدیگر را تحمل كنید . این نكته به ویژه در مورد شوهران توصیه شده است كه با زنان خود با نیكی و مهربانی معاشرت كنید و از بی عدالتی و خشونت بپرهیزید . نكته بیست و نهم: زن و شوهر می توانند با یادآوری برخی ایام مانند روز تولد ، سالگرد ازدواج و نظایر آن و دادن هدیه هایی هر چند كوچك ( مثلاً یك شاخه گل) به طور نمادی یا سمبلیك ، عشق و علاقه و توجه خود را نسبت به یكدیگر بروز دهند . نكته سی ام: زن و شوهر موظفند خود را در برابر یكدیگر آراسته و پاكیزه و جالب توجه نگه دارند و از پریشانی و وضع نامرتب اجتناب كنند . نكته سی و یكم: از آن جا كه نفس انسانی خوپذیر است لذا در انتخاب دوست و برقراری روابط دوستانه و یا معاشرت های خانوادگی با زوج های دیگر دقت كنید . توصیه می شود زن و شوهر هر دو معیارهایی را با توافق یكدیگر مشخص كنند و بر اساسآنها به گزینش دوست و برقراری این گونه روابط اقدام نمایند . نكته سی و دوم: در روابط زناشویی سالم ، نه باید مردسالاری حاكم باشد و نه زن سالاری . به بیان دیگر اصولاً رابطه سلطه گرانه و سلطه پذیرانه چه از طرف زن و چه از طرف شوهر برای كانون گرم خانواده آفت بزرگی به شمار می آید . نكته سی و سوم: خطای یكدیگر را در حضور فرزندان یاافراد دیگر مانند دوستان،آشنایان و بستگان بازگو نكنید و همواره احترام یكدیگر رانگه دارید . همچنین سعی كنید اهمیت احترام به بزرگترها و پدر یا مادر را همواره به فرزندان خود یادآوری كنید . نكته سی و چهارم: مسئله اصلی این است كه تفاوت های فردی وجود دارد و زوج ها نباید یكدیگر را با فرد دیگری مقایسه كنند . نكته حائز اهمیت این است كه زوج ها باید حاضر شوند این تفاوت ها را درك كنند و اختلافات زناشویی را در یك فضای محرمانه و صمیمانه مطرح كنند و معتقد باشند كه می شود و می توان به تفاهم رسید و یك ارتباط سالم برقرار كرد. نكته سی و پنجم: تشویق و ابراز تشكر از رفتارهای مطلوب همسر ، تأثیر بسزایی در تكرار و استمرار آن رفتارها دارد و انگیزه تكرار آن رفتارها ا بیشتر می كند . او یاد می گیرد كه پس همسر من این رفتار را دوست دارد و برای خوشایند او باید آن را تكرار كنم . نكته سی و ششم: سعی كنید مورد یا موارد سوء تفاهم یا مسائل مورد اختلاف را هر چه زودتر و هر چه صریح تر مطرح كنید و به حل و فصل آنها بپردازید . از پیش داوری ، تعمیم های نادرست و غیرمنطقی و شكل گیری افكار منفی پرهیز كنید . برای مثال اگر همسر شما یك بار بدقولی كرده است به او نگویید : تو همیشه بدقولی می كنی ! در حالی كه ممكن است همسر شما این بار قولش را فراموش كرده باشد و یا علت خاصی داشته باشد . نكته سی و هفتم: گاه عملی نشدن قول ها و قرارها ، چه پیش از ازدواج و چه پس ازآن از طرف زن یا شوهر به دل شكستگی، سلب اعتماد و احساس فریب خوردگی منجر می شود. بنابراین سعی كنید حتی الامكان به قول های داده شده عمل كنید و احساس مسئولیت خود را در قول و عمل نشان دهید . نكته سی و هشتم: از نسبت دادن القاب و زدن برچسب های ناگوار و نامطلوب به یكدیگر مانند : بدقول ، بی احساس ، نامهربان ، بی عاطفه ، لجباز ، بی انصاف ، زورگو ، خودخواه و نظایر آن پرهیز كنید . نكته سی و نهم: لازمه ایجاد ، تداوم و حفظ روابط زناشویی سالم ، انعطاف پذیری در رویارویی با تقاضاها و درخواست های همسرتان می باشد . آشفتگی روابط زن و شوهر به افسردگی و اضطراب در یكی از آنها و یا هر دوی آنها منجر می شود و در نتیجه بر شدت مشكلات موجود می افزاید . گاهی اوقات افسردگی و عصبانیت زن یا شوهر به علت اختلال در كار سیستم عصبی یا غدد درون ریز به ویژه غده تیروئید است . بنابراین توصیه می شود در اولین فرصت به پزشك متخصص مراجعه كنید. نكته چهلم : سخن آخر این كه برای ایجاد ، حفظ و استمرار یك رابطه زناشویی سالم ، موفق و باطراوت باید هر یك از زوج ها ( چه زن و چه شوهر ) تلاش كند ، بیندیشد ، وقت بگذارد ، احساس مسئولیت كند و موانع برقراری ارتباط سالم را از میان بردارد و در مقابل به عوامل كمك كننده برقراری ارتباطسالم توجه نماید و عمل كند .

mohamad.s
03-28-2011, 03:28 PM
يشگفتار بسم الله الرحمن الرحيم هر پسر و دخترى كه به سن رشد و بلوغ مى‏رسند بزرگترين‏آرزويشان اينست كه ازدواج كنند،با تاسيس زندگى مشترك زناشويى،استقلال و آزادى بيشترى بدست آورند،يار و مونس مهربان و محرم رازى‏داشته باشند.آغاز زندگى سعادتمندانه خويش را از زمان ازدواج حساب‏مى‏كنند و برايش جشن مى‏گيرند.زن براى مرد آفريده شده و مرد براى زن،و مانند مغناطيسى يكديگر را جذب مى‏كنند.زناشويى و تاسيس زندگى‏مشترك خانوادگى يك خواسته طبيعى است كه غرائزش در وجود انسانهانهاده شده است.و اين خود يكى از نعمتهاى بزرگ الهى است.راستى به‏غير از كانون گرم خانوادگى كجا را سراغ داريد كه براى جوانان پناهگاه‏مطمئنى باشد؟علاقه به خانواده است كه جوانان را از افكار پراكنده واضطرابهاى درونى نجات مى‏دهد.در آنجاست كه مى‏توانند يار و مونس‏با وفا و مهربانى پيدا كنند كه در شدائد و گرفتاريها يار و غمگسارشان‏باشد.پيمان مقدس زناشويى رشته‏اى است آسمانى كه دلها را بهم پيوندمى‏زند،دلهاى پريشان را آرامش مى‏دهد افكار پراكنده را به يك هدف متوجه مى‏سازد.خانه،جايگاه عشق و محبت،كانون انس و مودت وبهترين آسايشگاه است. خداوند بزرگ در قرآن مجيد از اين نعمت‏بزرگ ياد كرده‏مى‏فرمايد: يكى از آيات خدا اينست كه از خود شما برايتان همسران آفريد تابا آنها انس بگيريد و آرامش خاطر پيدا كنيد،و در ميانتان دوستى ومهربانى افكند.و در اين موضوع براى انديشمندان آيات و نشانه‏هايى‏است. (1) پيغمبر اسلام فرمود:مردى كه زن نداشته باشد مسكين و بيچاره‏است،گر چه ثروتمند باشد. و زنى كه شوهر نداشته باشد مسكين و بيچاره‏است گر چه ثروتمند باشد. (2) حضرت صادق عليه السلام از مردى پرسيد:همسر دارى؟عرض‏كرد:نه.فرمود: دوست ندارم يك شب بى‏همسر بمانم گر چه مالك تمام دنيا باشم. (3) رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:بنائى در اسلام پايه گذارى‏نشده كه نزد خدا محبوبتر و عزيزتر از ازدواج باشد. (4) آرى خداى مهربان يك چنين نعمت گرانبهايى را به بشر عطا كرده‏است ليكن افسوس و صد افسوس كه از اين نعمت‏بزرگ قدردانى نمى‏كند و چه بسا،بواسطه نادانى و خودخواهى، همين كانون مهر و مودت‏را به صورت يك زندان تاريك بلكه جهنم سوزانى تبديل مى‏سازد. در اثرجهالت و نادانى بشر است كه محيط نورانى و با صفاى خانواده به صورت‏زندان دردناكى تبديل مى‏شود كه اعضاء خانواده ناچارند تا آخر عمر در آن‏زندان تاريك بسر برند يا پيمان مقدس زناشويى را متلاشى سازند. آرى اگر زن و شوهر به وظيفه خويش آشنا باشند و عمل كنندمحيط خانه مانند بهشت‏برين با صفا و نورانى مى‏گردد.و اگر اختلاف وكشمكشهاى خانوادگى به ميان آمد محيط خانه به صورت يك زندان‏حقيقى تبديل خواهد شد. اختلافات خانوادگى علل و عوامل مختلفى دارد.از قبيل عوامل‏اقتصادى،تربيت‏خانو ادگى زن يا شوهر،محيط زندگى،دخالتهاى بيجاى‏پدر و مادر زن و شوهر يا ساير بستگان آنها.و دهها چيز ديگر. ليكن به عقيده نگارنده،مهمترين عامل ناسازگارى و اختلافات‏داخلى،آشنا نبودن زن و شوهر به وظائف زناشويى و عدم آمادگى براى‏زندگى مشترك خانوادگى است،براى تصدى هر مقام و انجام هر كارى،تخصص و آمادگى يك شرط اساسى محسوب مى‏شود.و كسى كه‏اطلاعات كافى و آمادگى قبلى نداشته باشد نمى‏تواند كارى را بخوبى‏انجام دهد.بهمين جهت،براى تصدى هر مقامى كلاسهاى كارآموزى‏تاسيس مى‏شود. براى ازدواج و تاسيس زندگى مشترك خانوادگى نيز تخصص وآمادگى و اطلاعات كافى لازم است.پسر بايد از طرز تفكر همسرش وخواسته‏هاى درونى او و مشكلات زناشوئى و راه علاج آنها و آداب معاشرت اطلاعات كافى داشته باشد.بايد توجه داشته باشد كه زن گرفتن‏به معناى جنس خريدن يا كلفت گرفتن نيست،بلكه به معناى پيمان وفا وصداقت و محبت و همكارى و شركت در زندگى مشترك خانوادگى است. زن نيز بايد به طرز تفكر شوهرش و خواسته‏هاى درونى او توجه‏داشته باشد و بداند كه شوهر كردن به معناى نوكر گرفتن و تامين بدون قيدو شرط خواسته‏ها و آرزوهاى درونى نيست. بلكه پيمان همكارى وتشريك مساعى است.و براى رسيدن به اين هدف مقدس،گذشت وفداكارى و همكارى و تفاهم لازم است. با اينكه سرنوشت پسر و دختر با ازدواج روشن مى‏شود واطلاعات لازم و آمادگى اخلاقى برايش ضرورى است متاسفانه اجتماع مانسبت‏به اين موضوع حياتى غفلت دارد. نسبت‏به جهاز و مهر و زيبائى و شخصيت پدر و مادر كاملا عنايت‏دارند.ليكن آمادگى براى زندارى و شوهردارى و تاسيس زندگى مشترك‏خانوادگى را اصلا شرط نمى‏دانند. دختر را به خانه بخت مى‏فرستند با اينكه شوهردارى و كدبانوگرى‏را نياموخته است.پسر را زن مى‏دهند با اينكه از زندارى و سرپرستى‏خانواده اطلاع ندارد. دو نوجوان بى‏اطلاع و كم تجربه وارد زندگى نوين مى‏شوند.بدين‏جهت صدها مشكل بوجود مى‏آيد.اختلافات و ناسازگاريها و قهر ودعواها شروع مى‏شود.دخالت پدر و مادرها هم چون از روى عقل و تدبيرنيست،نه تنها مشكلى را حل نمى‏كند بلكه اختلافات را عميق‏تر وريشه‏دارتر مى‏سازد.دوران اول ازدواج يك دوران پر آشوب و بحرانى است.بسيارى از زندگيها در همين دوران بواسطه طلاق متلاشى مى‏گردد. بعضى از آنها هم با حفظ ازدواج،تا آخر عمر به كشمكش و زورآزمايى‏ادامه مى‏دهند و عذاب در اين زندان اختيارى را بر طلاق مقدم مى‏دارند. بعضى از خانواده‏ها هم پس از مدتى،كوتاه يا دراز،با اخلاق و رفتاريكديگر آشنا مى‏شوند و آسايش و آرامش نسبى پيدا مى‏كنند. اى كاش براى پسران و دخترانى كه در صدد ازدواج بودندكلاسهايى به عنوان‏«آموزش ازدواج‏»تاسيس مى‏شد و بعد از اينكه يك‏دوره راهنمايى مى‏ديدند و براى زندگى مشترك خانوادگى آماده مى‏شدند وبرگ صلاحيت‏برايشان صادر مى‏شد اقدام به ازدواج مى‏كردند. (به اميدآنروز انشاء اله) . نگارنده چون بدين نياز اجتماعى توجه داشته و ضرورت آن رااحساس نموده كتاب حاضر را نگاشته است.در اين كتاب مشكلات‏زناشويى مورد بررسى قرار گرفته و با استفاده از قرآن شريف و احاديث‏پيغمبر و ائمه عليهم السلام و گاهى با استفاده از آمار عمومى و تجربه‏هاى‏شخصى،تذكراتى داده شده و راهنماييهاى لازم بعمل آمده است. نگارنده مدعى نيست كه با خواندن اين كتاب تمام مشكلات‏خانوادگى حل و فصل خواهد شد.زيرا عوامل ديگرى نيز بدون شك‏دخالت دارند.ليكن اميدوار است كه خواندن اين كتاب و بكار بستن آن،در حل بسيارى از مشكلات به خانواده‏ها كمك كند.از دانشمندان وخيرخواهان ملت انتظار مى‏رود كه ضرورت اين موضوع را دريابند و بااقدامات جدى و مؤثر خانواده‏ها را از پريشانى و بدبختى نجات دهند (به‏اميد آن روز) . در اين كتاب وظائف هر يك از زن و مرد بطور جداگانه موردبررسى قرار گرفته و كتاب به دو بخش تقسيم شده است: بخش اول،وظيفه‏زن نسبت‏به شوهرش.بخش دوم،وظيفه مرد نسبت‏به همسرش.ليكن لازم‏است كه زن و شوهر هر دو بخش را بخوانند تا به وظائف مشترك آشناشوند و بينايى بهترى پيدا كنند.وقتى يكى از دو بخش كتاب را مى‏خوانيدممكن است‏خيال كنيد كه از يك طرف جانبدارى شده و وظيفه ديگرى‏مورد غفلت واقع شده است،ليكن چنين نيست،وقتى بخش ديگر رابخوانيد تصديق خواهيد كرد كه تعصبى در كار نبوده و بيطرفانه قضاوت‏شده است. قم،حوزه علميه ابراهيم امينى تير ماه 1354 هدف ازدواج ازدواج براى انسان يك نياز طبيعى است و فوائد مهمى را در بردارد كه اهم آنها عبارت است از: 1-نجات از سرگردانى و بى‏پناهى و تشكيل خانواده.دختر وپسرى كه ازدواج نكرده‏اند بمنزله كبوترانى بى‏آشيانه هستند،كه بوسيله‏ازدواج خانه و آشيانه و پناهگاه مى‏يابند.شريك در زندگى و مونس ومحرم راز و غمخوار و مدافع و كمك بدست مى‏آورند. 2-ارضاى غريزه جنسى،غريزه جنسى در وجود انسان غريزه‏بسيار نيرومند و ارزنده‏اى است. و بهمين جهت نياز دارد به وجود همسرى‏كه در يك محيط امن و آرامش،در مواقع احتياج،از وجودش بهره بگيردو لذت ببرد.تامين صحيح خواسته‏هاى غريزه جنسى يك نياز طبيعى است‏كه بايد اجابت‏شود و الا ممكن است پى‏آمدهاى بد روانى و جسمانى واجتماعى داشته باشد.كسانيكه از ازدواج امتناع مى‏ورزند غالبا به‏بيماريهاى روانى و جسمانى مبتلا مى‏گردند. 3-توليد و تكثير نسل،بوسيله ازدواج انسان فرزند پيدا ميكند. وجود فرزند ثمره ازدواج و باعث تحكيم بنياد خانواده و آرامش و دلگرمى‏زن و شوهر ميباشد. و بهمين جهت در قرآن و احاديث نسبت‏به ازدواج تاكيدات‏فراوانى بعمل آمده است.از باب نمونه:خدا در قرآن مى‏فرمايد:و از آيات‏خدا اينست كه براى شما همسرانى را آفريد تا با آنها انس بگيريد (5) رسول‏خدا صلى الله عليه و آله فرمود:در اسلام بنائى بر پا نشده كه بهتر از تزويج‏باشد. (6) امير المؤمنين عليه السلام فرمود:تزويج كنيد كه سنت رسول‏خداست.پيامبر صلى الله عليه و آله مى‏فرمود:هر كسى مى‏خواهد از سنت‏من پيروى كند بايد ازدواج نمايد.بوسيله ازدواج فرزند بياوريد (و تعدادمسلمانها را زياده گردانيد) كه من در قيامت‏با كثرت شما به امتهاى ديگرمباهات و افتخار مى‏كنم. (7) امام رضا عليه السلام فرمود:هيچكس فائده‏اى بدست نياورد كه‏بهتر از همسر شايسته باشد. همسرى كه وقتى به او نگاه مى‏كند شادمانش‏ميگرداند و در غياب او نفس خودش و مال او را نگهدارى مينمايد. (8) مطالب مذكور آثار و منافع دنيوى و حيوانى ازدواج بود،كه‏حيوانات نيز برخى از آنها را دارند اين قبيل امور را نمى‏توان هدف اصلى‏ازدواج انسان باعتبار اينكه انسان است،محسوب داشت. انسان در اين‏جهان نيامده تا مدتى بخورد و بياشامد و بخوابد و شهوترانى و لذتجوئى‏كند آنگاه بميرد و نابود شود.مقام انسان عالى‏تر از اينهاست.انسان آمده تا با علم و عمل و اخلاق نيك نفس خويش را پرورش دهد و در راه كمال وصراط مستقيم انسانيت‏سير و صعود كند تا به مقام خوب پروردگار جهان‏نائل گردد.انسان موجودى است عالى كه با تهذيب و تزكيه نفس و اجتناب‏از بديها و پرورش فضائل و مكارم اخلاق و انجام كارهاى نيك،مى‏تواندبه مقام شامخى نائل گردد كه فرشتگان بدان مقام راه ندارند.انسان‏موجودى است جاودانه و در اين جهان آمده تا با راهنمائيهاى پيامبران وبكار بستن قوانين و برنامه‏هاى دين،سعادت دنيا و آخرت خويش را تامين‏كند و در جهان آخرت،در جوار حق،در خوشى و آسايش تا ابد زندگى‏كند. بنابراين هدف اصلى ازدواج انسان را در اين برنامه بايد جستجوكرد.هدف ازدواج يك انسان ديندار بايد اين باشد كه با تعاون و همكارى‏همسرش بتواند نفس خويش را از گناهان و بديها و اخلاق زشت تهذيب‏نمايد و با عمل صالح و اخلاق نيك پرورش دهد تا به مقام شامخ انسانيت‏و تقرب به خدا نائل گردد.و همسر شايسته و خوب و موافق براى رسيدن‏به چنين هدف مهمى ضرورت دارد. دو انسان مؤمن كه با ازدواج تشكيل خانواده ميدهند،از انس ومحبت و آرامش و كاميابيهاى مشروع جنسى برخوردار ميشوند،و درنتيجه از انحراف و تمتعات غير مشروع و راه يافتن به مراكز فساد واعتيادهاى خطرناك و ولگرديها و شب نشينيهاى خانمانسوز محفوظ و درامان خواهند بود.و بهمين جهت پيامبر اكرم و ائمه اطهار عليهم السلام‏نسبت‏به ازدواج بسيار تاكيد نموده‏اند.رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:هر كس كه ازدواج كند نصف دينش را حفظ نموده است. (9) امام صادق عليه السلام فرمود:دو ركعت نمازى را كه افراد متاهل‏بخوانند،از هفتاد ركعت نمازى كه افراد غير متاهل بخوانند افضل‏ميباشد. (10) وجود همسر ديندار و موافق (چه زن چه مرد) در امكان انجام‏وظيفه و عمل به واجبات و مستحبات و ترك محرمات و مكروهات،وتخلق به اخلاق نيك و اجتناب از اخلاق زشت،نقش بسيار مهمى را ايفاميكند.اگر زن و شوهر هر دو ديندار و در طريق پرورش و تزكيه نفس‏باشند،در پيمودن اين راه دشوار نه تنها مانع نخواهند بود بلكه تعاون وتشويق خواهند داشت.مگر يك نفر مجاهد فى سبيل الله بدون تاييد وتوافق همسرش مى‏تواند در ميدان جهاد خوب بجنگد و حماسه آفرينى كند؟ مگر انسان،بدون توافق همسرش مى‏تواند در كسب و كار و تحصيل اموال‏همه جهات شرعى و اخلاقى را رعايت كند،حقوق واجب مالى را بپردازد،از اسراف و تبذير اجتناب نمايد،و مازاد مخارج ضرورى خويش را درامور خيريه انفاق كند؟ همسر ديندار و مؤمن همسرش را بخوبى و صلاح دعوت ميكند وهمسر لاابالى و بد اخلاق همسرش را به فساد و بد اخلاقى ميكشد و ازهدف مقدس انسانيت دور ميگرداند.و بهمين جهت‏به مرد و زن سفارش‏شده كه بهنگام ازدواج موضوع ايمان و ديندارى و اخلاق را شرط اساسى‏محسوب بدارند. رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:خداوند عز و جل فرموده‏است وقتى اراده كنم كه تمام خوبيهاى دنيا و آخرت را براى شخص‏مسلمانى جمع كنم به او قلبى خاشع و زبانى ذاكر و بدنى كه بر بلاها صابرباشد عطا ميكنم.و همسر مؤمنى به او ميدهم كه هر گاه باو نگاه كندخوشنودش سازد و در غياب،حافظ نفس خويش و مال او باشد. (11) شخصى خدمت رسول خدا صلى الله عليه و آله عرض كرد: همسرى دارم كه بهنگام ورود به خانه باستقبالم مى‏آيد و بهنگام خروج‏بدرقه‏ام ميكند. هنگامى كه مرا اندوهناك يافت در تسليت من ميگويد:اگردرباره رزق و روزى مى‏انديشى غصه نخور كه خدا ضامن روزى است.واگر در امور آخرت مى‏انديشى خدا انديشه و اهتمام ترا زياده گرداند.پس‏رسول خدا فرمود:خداى را در اين جهان عمال و كارگزارانى است و اين‏زن از عمال خدا ميباشد.چنين همسرى نصف اجر يك شهيد را خواهدداشت. (12) امير المؤمنين عليه السلام نيز چنين هدف بزرگى را در نظر داشته‏كه درباره حضرت زهرا عليها السلام فرمود:بهترين كمك است در راه‏اطاعت‏خدا.در تاريخ چنين آمده كه رسول خدا صلى الله عليه و آله روزبعد از عروسى حضرت على و حضرت زهرا براى تبريك و احوالپرسى، به منزل آنها تشريف فرما شد.از حضرت على عليه السلام پرسيد:همسرت‏را چگونه يافتى؟ گفت:زهرا را بهترين كمك براى اطاعت‏خدا يافتم. آنگاه از حضرت زهرا پرسيد:شوهرت را چگونه يافتى؟گفت:بهترين شوهر است. (13) امير المؤمنين عليه السلام در اين جمله كوتاه هم بانوى شايسته ونمونه اسلام را معرفى نمود،هم هدف اساسى و اصلى ازدواج را بيان كرد. بخش اول:وظائف بانوان شوهردارى شوهردارى يعنى مواظبت و نگهدارى شوهر.شوهردارى كار سهل‏و آسانى نيست كه از هر زن بى‏لياقت و نادانى ساخته باشد،بلكه كاردانى وذوق و سليقه و زيركى مخصوص لازم دارد، زنيكه بخواهد شوهردارى كندبايد دل او را بدست آورد،اسباب رضايت‏خاطرش را فراهم سازد.مواظب‏اخلاق و رفتارش باشد،به كارهاى نيك تشويقش كند،از كارهاى بدنگهداريش كند،مواظب بهداشت و حفظ الصحه و تغذيه او باشد.سعى كنداو را به صورت يك شوهر آبرومند و محبوب و مهربان در آورد تا براى‏خانواده‏اش بهترين سرپرست و براى فرزندانش بهترين پدر و مربى باشد. خداوند حكيم قدرت فوق العاده‏اى به زن عطا فرموده است. سعادت و خوشبختى خانواده در دست اوست،بدبختى خانواده نيزدر دست اوست. زن ميتواند خانه را به صورت بهشت‏برين در آورد،و ميتواند به‏صورت جهنم سوزانى تبديلش سازد،ميتواند شوهرش را به اوج ترقى‏برساند و ميتواند به خاك سياهش بنشاند.زن اگر به فن شوهردارى آشناباشد و وظائفى را كه خدا برايش مقرر فرموده انجام دهد ميتواند از يك‏مرد عادى بلكه از يك مرد بى‏عرضه و بى‏لياقت‏يك شوهر لائق و آبرومندبسازد. يكى از دانشمندان مينويسد:زن قدرت عجيبى دارد،مثل قضا وقدر است،هر چه بخواهد همانست. (14) اسمايلز ميگويد:اگر زن با تقوى و خوش خلق و كدبانويى در خانه‏محقر و فقيرى باشد آن خانه را محل آسايش و فضيلت و خوشبختى‏ميسازد. ناپلئون ميگويد:اگر ميخواهيد اندازه تمدن و پيشرفت ملتى رابدانيد به زنان آن ملت‏بنگريد. بالزاك ميگويد:خانه بى‏زن عفيف،قبرستان است. شوهردارى به قدرى در نظر اسلام اهميت داشته كه آنرا در رديف‏جهاد در راه خدا قرار داده، حضرت على (ع) ميفرمايد:جهاد زن باين‏است كه خوب شوهردارى كند. (15) با توجه باينكه جهاد در راه خدا براى‏ترقى و عظمت اسلام و دفاع از كشورهاى اسلامى و اجراى عدالت‏اجتماعى بزرگترين عبادت است ارزش شوهردارى معلوم ميشود. رسول خدا (ص) فرمود:هر زنيكه بميرد در حاليكه شوهرش‏راضى باشد داخل بهشت ميشود. (16) رسول خدا (ص) فرمود:زن نميتواند حق خدا را ادا كند مگر اينكه‏حق شوهرش را ادا كند (17) . حب به خدا همراه مقالات کتاب آیین همسرداری محبت: همه مردم تشنه دوستى و محبتند.دوست دارند محبوب ديگران‏باشند.دل انسان به محبت زنده است.كسيكه بداند محبوب كسى نيست‏خودش را بيكس و تنها ميشمارد.هميشه پژمرده و افسرده است.خانم‏محترم،شوهر شما نيز از اين احساس غريزى خالى نيست.او هم تشنه‏عشق و محبت است.قبلا از محبتهاى بى‏شائبه پدر و مادر برخوردار بوداما از آنهنگام كه پيمان زناشويى بستيد خودش را در اختيار تو قرار داد. انتظار دارد محبتهاى آنها را جبران كنى و از صميم قلب دوستش بدارى. رشته دوستى را از همه بريده و به تو پيوند كرده انتظار دارد تو تنها،باندازه‏همه دوستش بدارى.شب و روز براى آسايش و رفاه تو زحمت ميكشد وحاصل دسترنج‏خويش را در طبق اخلاص نهاده تقديم تو ميكند.شريك‏زندگى و مونس دائمى و غمخوار واقعى تو است.حتى از پدر و مادرت‏بيشتر به سعادت و خوشى تو عنايت دارد.قدرش را بدان و از صميم قلب‏دوستش بدار.اگر او را دوست‏بدارى او هم بتو علاقه‏مند خواهد شد.زيرامحبت‏يك پيوند دو طرفى است و دل به دل راه دارد.مهربانى و اظهارمحبت واقعا اعجاز ميكند.يك پسر بيست‏ساله شهرستانى كه براى درس‏خواندن به تهران آمده بود عاشق صاحب خانه كه بيوه 39 ساله‏اى بود شد. زيرا اين زن با مهربانيهاى خود جاى مادر را در قلب او گرفته بود و خلاءدورى از مادر را پر كرده بود. (1) اگر محبت دو طرفه شد بنيان زناشويى استوار ميشود و خطرجدايى برطرف ميگردد. مغرور مشو كه شوهرم با يك نگاه دوستم داشت و عشق او هميشه‏پايدار خواهد ماند،زيرا عشقى كه با يك نگاه بيايد دوامى نخواهد داشت. اگر ميخواهى عشق او پايدار بماند با رشته محبتهاى دائمى آنرا نگهدارى‏كن.اگر شوهرت را دوست‏بدارى هميشه دلش شاداب و خرم است.دركسب و كار دلگرم و به زندگى علاقه‏مند است.و در همه كارها موفقيت‏خواهد داشت.اگر بداند محبوب واقعى همسرش ميباشد حاضر است‏براى تامين سعادت و رفاه خانواده‏اش تا سر حد فداكارى كوشش كند،مرديكه كسرى محبت نداشته باشد كمتر اتفاق ميافتد به امراض روحى وضعف اعصاب مبتلا گردد.خانم گرامى اگر شوهرت بداند دوستش ندارى‏از تو دلسرد ميشود،به زندگى و كسب و كار بيعلاقه ميگردد،به پريشانى وبيماريهاى روانى گرفتار ميشود،از خانه و زندگى فرار ميكند،و در ميدان‏زندگى سرگردان ميگردد.ممكن است از ناچارى به مراكز فساد پناه ببرد. پيش خود فكر ميكند چرا زحمت‏بكشم و حاصل دسترنجم را بافرادى‏تقديم كنم كه دوستم ندارند.بهتر است دنبال عياشى و خوشگذرانى بروم وبراى خودم دوستهاى واقعى پيدا كنم. خانم محترم رشته محبت را بگردن شوهرت بينداز و بدينوسيله‏بخانه و خانواده جلبش كن. ممكن است‏شوهرت را قلبا دوست‏بدارى‏ليكن اظهار نكنى اما اين مقدار كافى نيست.بايد آنرا به زبان بياورى بلكه‏بايد از رفتار و گفتار و حركاتت آثار عشق و علاقه نمايان باشد.چه مانع‏دارد گاه گاه بگويى:عزيزم واقعا ترا دوست دارم؟اگر از سفر آمد لباس نويا دسته گلى تقديمش كنى و بگويى:خوب شد آمدى دلم برايت تنگ شده‏بود.وقتى در سفر است‏برايش نامه بنويس و از فراق و جدايى اظهار دلتنگى كن.اگر در محل كار شوهرت تلفن هست و در منزل نيز تلفن داريدگاهى بوسيله تلفن احوال پرسى كن اما نه زياد.اگر از موقع معمول ديرتر به‏خانه آمد اظهار كن:در انتظار مقدمت‏بودم و از دير آمدنت ناراحت‏شدم. در غياب او نزد دوستان و خويشان از او تعريف كن.بگو:واقعا چه‏شوهر خوبى دارم،دوستش دارم.اگر كسى خواست‏بدگويى كند دفاع كن،هر چه بيشتر اظهار عشق و علاقه كنى بيشتر به تو علاقه‏مند ميشود.درنتيجه پيمان زناشويى شما استوارتر و خانواده خوشبخت‏ترى خواهيد بود. شكسپير ميگويد:چيزيكه در زن قلب مرا تسخير ميكند مهربانى‏اوست نه روى زيبايش.من زنى را بيشتر دوست دارم كه مهربانتر باشد. خداوند بزرگ در قرآن شريف به محبت و علاقه‏ايكه در بين زن وشوهر وجود دارد اشاره فرموده آنرا يكى از آيات قدرت خويش شمرده‏ميفرمايد: يكى از آيات خدا اينست كه همسرانى برايتان آفريده تا بدانهاآرامش پيدا كنيد و ميان شما دوستى و مهربانى نهاد. (2) حضرت رضا عليه السلام فرمود:بعض زنها براى شوهرشان‏بهترين غنيمت هستند:زنانيكه به شوهرشان اظهار عشق و محبت كنند. (3) پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود:بهترين زنان شما،زنهايى‏هستند كه داراى عشق و محبت‏باشند. (4) امام صادق عليه السلام فرمود:وقتى كسى را دوست دارى باو خبر بده. (5) احترام شوهر هر كسى به شخصيت‏خويش علاقه‏مند است.خودش را دوست‏دارد.دلش ميخواهد ديگران به شخصيت او احترام بگذارند.هر كس‏شخصيت او را محترم بشمارد محبوبش واقع ميشود.از توهين كنندگان‏متنفر است.خانم محترم حب ذات و علاقه به احترام يك امر غريزى است‏ليكن همه كس حاضر نيست احساس درونى شوهر شما را اشباع كند و به‏وى احترام بگذارد.در خارج منزل با صدها افراد گوناگون و بى‏ادب‏برخورد ميكند و بسا اوقات مورد توهين قرار ميگيرد.و به شخصيتش لطمه‏وارد ميشود.از شما كه يار و غمخوارش هستيد انتظار دارد اقلا در خانه‏احترامش كنيد و شخصيت تحقير شده‏اش را زنده گردانيد. بزرگداشت اوشما را كوچك نميكند ليكن به او نيرو و توانايى مى‏بخشد و براى كوشش‏و فعاليت آماده‏اش ميگرداند.خانم گرامى به شوهرت سلام كن.هميشه بالفظ شما او را مخاطب قرار بده.موقع سخن گفتن كلامش را قطع نكن. جلو پايش برخيز و به او احترام كن.با ادب حرف بزن.بر سرش داد نزن. اگر با هم به مجلسى ميرويد او را مقدم بدار.او را با اسم صدا نزن بلكه بانام فاميل و لقب مخاطب قرار بده.در حضور ديگران از او تجليل و تعريف‏كن.به فرزندانت‏سفارش كن از پدرشان احترام كنند.و اگر بى‏ادبى كردندتوبيخشان كن.در حضور مهمانها نيز احترامش بگذار و باندازه آنها بلكه‏زيادتر از او پذيرايى كن.مبادا در مجلس مهمانى وجود شوهرت را ناديده بگيرى و تمام توجهت‏به مهمانها معطوف باشد.وقتى درب منزل را ميزندسعى كن خودت درب را باز نموده با لب خندان و چهره باز به استقبالش‏بروى.آيا ميدانى همين عمل كوچك چه اثر نيكويى در روح شوهرت‏خواهد گذاشت؟شايد در خارج منزل با دهها مشكل مواجه بوده و با روح‏پژمرده وارد منزل شود.استقبال كردن شما با لب خندان روح تازه‏اى دركالبد خسته او دميده دلش را آرامش ميدهد.ممكن است‏خانمها از اين‏سخن تعجب نموده بگويند:چه پيشنهاد عجيبى!زن باستقبال شوهر برود وخوش آمد بگويد!شخص بيگانه و غريبى نيست تا احتياجى باستقبال وخوش آمد داشته باشد. تسقط الآداب بين الاحباب.البته اين طرز تفكر از تربيت غلط ماپيدا شده،كى گفته كه دوستان و خويشان لازم نيست ادب و احترام رارعايت كنند.مهمانى بمنزل شما وارد ميشود از او استقبال ميكنيد،خوش آمد ميگوئيد،احترام ميكنيد،پذيرائى مينمائيد. و اين عمل را يك رفتار عقلائى و يكى از اداب و رسوم زندگى‏ميشماريد.البته چنين است،از مهمان بايد احترام كرد ليكن از شماانصاف ميخواهم مردى كه از صبح تا شب براى تامين زندگى و رفاه وآسايش شما تلاش ميكند،و در اين راه با صدها مشكل روبرو شده،آنگاه‏حاصل دسترنج‏خويش را در طبق اخلاص نهاده درب خانه را ميكوبد كه‏برايگان در اختيار شما بگذارد،آيا ارزش آنرا ندارد كه براى خوشنودى واحترام او تا درب خانه قدم رنجه فرماييد و با لب خندان يك خوش آمد گفته‏دلش را شاد گردانيد؟ نگو:چون با هم مانوس و خصوصى هستيم انتظار احترام ندارد، بلكه از شما بيشتر از ديگران انتظار احترام دارد.اگر احترام نكرديد وسكوت كرد دليل آن نيست كه توقع ندارد،بلكه براى رعايت‏شما ازخواسته درونى خويش صرف نظر نموده است. خانم محترم،اگر به شوهرت احترام نمودى او هم در مقابل به شمااحترام خواهد گذاشت. رشته محبت در ميانتان استوارتر و پيمان زناشويى‏با دوام‏تر خواهد شد.به خانه و زندگى و كسب و كار دلگرم ميشود،ونتيجه‏اش عائد شما مى‏گردد. رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:وظيفه زن اين است كه تادرب خانه به پيشواز شوهرش برود و به وى خوش آمد بگويد. (6) امام صادق عليه السلام فرمود:هر زنى كه از شوهرش احترام كند وآزارش نرساند خوشبخت و سعادتمند خواهد بود. (7) پيغمبر اسلام فرمود:زن موظف است‏براى شوهرش طشت و حوله‏حاضر كند و دستهايش را بشويد. (8) مواظب باش به شوهرت توهين و بى‏ادبى نكنى،ناسزا نگوئى،دشنام ندهى،بى‏اعتنائى نكنى، بر سرش داد نزنى،نزد ديگران آبرويش رانريزى،با لقبهاى زشت صدايش نزنى.اگر به او توهين كردى او نيز به توتوهين خواهد نمود.قلبا از هم مكدر ميشويد،عقده روحى و كينه پيداميكنيد،صفا و محبت از ميانتان برطرف ميشود،دائما در حال نزاع وكشمكش خواهيد بود.اگر به زندگى ادامه بدهيد بطور يقين زندگى خوشى نخواهيد داشت.كينه‏هاى روحى و عقده‏هاى روانى ممكن است توليد خطركند و باعث جنايت‏شود.از داستانهاى زير عبرت بگيريد: مرد 22 ساله‏اى بنام...همسر 19 ساله خود را به علت اينكه وى راخر كور خطاب كرده بود با 15 ضربه چاقو بقتل رسانيد.وى در دادگاه‏گفت:يكسال پيش با...ازدواج كردم.در آغاز زندگى مرا شديدا دوست‏ميداشت.ولى بزودى تغيير رويه داد و بناى ناسازگارى را گذاشت.بر سرهر مساله كوچكى به من فحاشى ميكرد و حتى مرا بخاطر اينكه يكى ازچشمهايم كمى چپ است‏«خر كور»خطاب ميكرد.در روز حادثه شوهرخود را خر كور خطاب ميكند.او چنان خشمگين ميشود كه به جان‏همسرش افتاده او را با 15 ضربه چاقو از پاى در ميآورد. (9) مرد 71 ساله‏اى كه زنش را كشته در علت قتل او ميگويد:ناگهان‏رفتار...نسبت به من تغيير كرد.بى‏اعتنا شد.يك بار هم مرا پيرمرد غيرقابل تحمل صدا كرد.با اين حرف نشان داد كه دوستم ندارد.دچارسوءظن شدم و با دو ضربه تبر او را كشتم. (10) شكايت و درد دل هيچكس نيست كه ناراحتى و گرفتارى و درد دل نداشته باشد. هر كسى دوست دارد غمخوار و محرم رازى پيدا كند،گرفتاريهاى خويش‏را برايش شرح بدهد.حس ترحمش را تحريك نموده دلش را كباب كند. و بدينوسيله غمى از دل خودش برداشته آرامش خاطرى بدست آورد.ليكن هر سخن جايى و هر نكته مقامى دارد.براى درد دل نيز موقعيت مناسب لازم‏است.در هر جا و هر زمان و با هر شرايطى نبايد شكايت را شروع كرد. خانمهاييكه نادان و خودخواهند و از رموز معاشرت و آداب شوهردارى‏بى‏اطلاعند آنقدر ظرفيت و حوصله ندارند كه مشكلات را تحمل نمايند ودرد دلها را تا موقع مناسب به تاخير بياندازند.هنگامى كه شوهر بيچاره باتن خسته و اعصاب ناراحت وارد منزل ميشود تا دمى بياسايد از همان‏ساعت اول با شكايتها و درد دلهاى همسر نادانش مواجه ميشود و از خانه وكاشانه بيزار ميگردد: مرا با اين بچه‏هاى جوانمرگ شده رها كردى و رفتى،احمدجوانمرگ شده شيشه درب اتاق را شكست.منيژه با پروين دعوا كردند.ازسر و صداى بچه‏ها و مردم،ضعف اعصاب گرفتم،ديوانه شدم.تكليف مرابا اين بچه‏هاى شيطان معلوم كن.آخ از دست‏بهرام.جوان مرگ شده اصلادرس نميخواند.امروز كارنامه‏اش را از مدرسه فرستادند چند نمره تك‏داشت.حيف از من كه براى اينها زحمت ميكشم.از صبح تا حال بقدرى‏كار كردم كه از حال و كار افتادم.كسى بفريادم نميرسد. اين بچه‏ها هم كه دست‏به سياه و سفيد نميگذارند.كاش اصلا بچه‏نداشتم.راستى امروز خواهرت آمد اينجا.نميدانم چرا با من سر دعواداشت،خيال ميكرد ارث پدرش را خورده‏ام. امان از دست مادرت،رفته‏اينطرف و آنطرف پشت‏سرم بدگويى كرده.من از دست اينها به تنگ‏آمده‏ام.حيف از من كه در يك چنين خانه‏اى زندگى ميكنم.واى دستم راببين رفتم غذا بپزم كارد آشپزخانه دستم را بريد.راستى ديروز رفتم مجلس‏عروسى سهراب.كاش اصلا نرفته بودم.آبرويم پاك رفت.خانم حسن آقا آمده بود با چه سر و وضع و لباسهايى!!خدا بخت و شانس بدهد.مردم‏چقدر زنهايشان را دوست دارند.چه لباسهايى برايش خريده بود. اينها را ميگويند شوهر.وقتى وارد مجلس شد همه باو احترام‏كردند.بله مردم فقط به لباس نگاه ميكنند.آخر چى چى من از او كمتره كه‏بايد اينقدر افاده كند.بله بخت و اقبال داره شوهرش دوستش ميداره،مثل‏تو نيست.من كه ديگر نميتوانم در خانه خراب شده براى تو و بچه‏هايت‏جان بكنم هر فكرى دارى بكن. خانم محترم،اين رسم شوهردارى نيست.تو خيال ميكنى شوهرت‏براى تفريح و خوشگذرانى از خانه بيرون رفته است.براى كسب و كار وتهيه روزى خارج شده است.از صبح تا حال با صدها گرفتارى مواجه بوده‏كه تو تاب تحمل يكى از آنها را ندارى.از گرفتاريهاى ادارى يا كسبى اواطلاع ندارى.نميدانى با چه اشخاص بدجنس و حيله باز و موذى برخوردنموده و چه عقده‏هايى در روحش گذاشته‏اند.از روح پژمرده و اعصاب‏خسته او خبر ندارى.اكنون كه از گرفتاريهاى خارج فرار كرده و به خانه‏پناه آورده شايد دمى استراحت كند،به جاى آنكه غمى از دلش بر دارى‏هنوز نرسيده در شكايت و نق نق را باز ميكنى.آخر اين بدبخت چكند كه‏مرد شده،در خارج منزل با آن همه گرفتاريها مواجه است در خانه هم باشكايتها و ايرادها و بهانه‏جوئى‏هاى تو مواجه ميشود.انصاف خوب است. قدرى هم به فكر او باش.در اين حال جز اين چاره‏اى ندارد كه يا داد وفرياد راه بيندازد تا از شكايتهاى بيجا و زخم زبانهاى تو نجات پيدا كند يااز خانه فرار كند و به يك قهوه‏خانه يا مهمانخانه يا سينما يا جاى ديگرپناهنده شود.يا واله و سرگردان در خيابانها پرسه بزند. خانم گرامى،براى رضاى خدا و براى حفظ شوهر و خانواده‏ات‏از اين شكايتها و نق و نق‏هاى بيجا دست‏بردار،زيرك و دانا باش‏وقت‏شناس باش.اگر هم واقعا درد دل دارى قدرى صبر كن تا شوهرت‏استراحت كند،اعصابش راحت‏شود.آنگاه كه سر حال آمد.و موقعيت‏مناسبى پيدا شد ميتوانى مطالب لازم و ضرورى را به عنوان مشورت نه‏اعتراض،با او در ميان بگذارى و در صدد چاره جويى بر آييد.اما اگر به‏شوهر و خانواده‏ات علاقه دارى از ذكر وقايع و حوادث جزئى و غيرضرورى بهر حال خوددارى كن.و با نق نق‏هاى دائمى اعصاب شوهرت راخسته نكن.بگذار به كار خود برسد.او هم به قدر كافى گرفتارى دارد.به‏داستان زير توجه فرماييد: خانمى به نام...ميگويد:من از اول زن نق نقويى بودم.هر روزنق نق‏هاى من بيشتر و شديدتر مى‏شد.تا آنجا كه پس از هشت‏سال زندگى‏مشترك با...چند جمله بود كه تقريبا هر شب با اندكى تغيير بين ما رد وبدل مى‏شد.آن هم از وقتى كه شوهرم وارد خانه مى‏شد تا وقتى شام بخوردو توى رختخواب برود:واى خسته شدم.پدرم در آمد.چرا؟از بس كاركردم.كارهاى اين خانه بى‏صاحب مانده هم كه تمام نمى‏شود.هر طرفش رابگيرى باز يك طرفش روى زمين است. -آخر اين كارهاى تو چيست كه تمام نمى‏شود؟ -آه چه ميدانم همين كارهاى لعنتى است.آب،جارو،ظرفشويى،رختشو ى،غذا پختن،راست و ريس كردن اوضاع خانه،تر و خشك كردن‏بچه‏ها. -عزيزم اين كارها كه تو ميگويى همه جا هست توى همه خانه‏ها همه زنها اين كارها را ميكنند.تو چرا سر من منت ميگذارى؟ -واى منت،چه منتى؟جانم به لب رسيده پدرم در آمده تو چه‏مى‏فهمى؟همين ميروى و پشت ميز اداره مى‏نشينى و پول ميگيرى و مى‏آيى‏خانه.ديگر چه ميدانى خانه چطور مرتب شده چطور نظافت‏شده؟ -اى واى خانم جان بس كن. -خوب بله آقا حوصله شنيدنش را هم ندارى.من پدرم در آمده‏مريض شده‏ام دارم مى‏ميرم. -عزيزم مريض شده‏اى برو دكتر. -با كدام پول؟ -اى ناشكر اين همه پول از من ميگيرى باز هم... -كدام پول،چه پولى؟همه‏اش خرج زندگيت ميشود.آن هم چه‏زندگى همه‏اش پر از بدهكارى، قسطهاى عقب افتاده.امروز مجبور شدم‏از كسبه سر محله نسيه كنم. و بعد شوهر بيچاره‏ام وقتى از اين همه نق نق جانش به لب مى‏آمدلحاف را روى سرش مى‏كشيد و مى‏خوابيد.مادرم غالبا در جريان زندگى مابود و بارها مرا نصيحت ميكرد كه دست از اين نق نق‏ها بردارم.و من گوش‏نميدادم تا يك روز وقتى شوهرم سر كار رفته بود به من گفت:هر چه‏نصيحت كردم گوش ندادى حالا بكش كه سزايت همين است.شوهرت... من مثل ديوانه از جا پريدم.نه باور نمى‏كنم. بسيار خوب حالا كه باور نمى‏كنى تحقيق كن تا بدانى.تا ساعت‏دو بعد از ظهر كه شوهرم...از سر كار بيايد خونم خونم را مى‏خورد.وقتى‏آمد اول با عصبانيت‏بعدا با گريه موضوع را در ميان گذاشتم.گفت:ميدانى تو زندگى را براى من كوفت ميكردى.هيچوقت فكر نمى‏كردى كه من‏روزى دو سرويس كار ميكنم تا چرخ زندگيمان بگردد.شب خسته و كوفته‏به خانه مى‏آيم، حوصله نق نق ندارم،آن قدر خسته هستم كه تو ديگر حق‏ندارى با حرف زدن از كارهاى خانه مرا از زندگى بيزار كنى.ولى تو اين‏كار را ميكردى و هنوز هم ميكنى.واقعا مرا از زندگى بيزار كرده‏اى.گاهى‏فكر كرده‏ام كه اگر صاحب بچه نبوديم بهتر بود از هم جدا شويم.از اين‏جهت تصميم گرفته‏ام در جايى آرامش پيدا كنم و پيدا كردم. -من درست‏شش ماه زحمت كشيدم تا مجددا شوهرم را به زندگى‏علاقه‏مند كنم ولى اين برايم تجربه‏اى شد كه ديگر شوهرم را كه در خارج‏به اندازه كافى خسته مى‏شود در خانه با شرح ملال خودم خسته‏تر نكنم. حالا فهميده‏ام كه خانه جاى استراحت مرد است نه جاى عذاب (11) پيغمبر اسلام صلى الله عليه و آله فرمود:هر زنيكه به وسيله زبان‏شوهرش را اذيت كند نمازها و ساير اعمالش قبول نميشود،و لو هر روزروزه باشد و شبها را براى تهجد و عبادت برخيزد،و بنده‏هايى آزاد كند وثروتش را در راه خدا انفاق نمايد.زنيكه بد زبان باشد و بدينوسيله‏شوهرش را بيازارد نخستين كسى است كه داخل دوزخ ميشود. (12) رسول خدا فرمود:هر زنيكه شوهرش را در دنيا اذيت كندحور العين به او ميگويند:خدا ترا بكشد.شوهرت را اذيت نكن.اين مرد ازشما نيست و لياقت او را نداريد بزودى از شما مفارقت نموده به سوى ماميآيد. (13) نميدانم منظور خانمها از اين غرغرها چيست؟اگر ميخواهند توجه‏شوهر را جلب نموده خودشان را محبوب و زحمتكش و خيرخواه جلوه‏دهند،مطمئن باشند كه نتيجه معكوس خواهند گرفت.نه تنها محبوبيتى پيدانميكنند بلكه مبغوض شوهر واقع خواهند شد.و اگر منظورشان اينست كه‏اعصاب شوهرشان را ناراحت كنند تا از كار و زندگى سير شود و به‏بيماريهاى اعصاب مبتلا گردد و از خانه فرار كند و براى تخدير اعصاب به‏اعتيادهاى خطرناك گرفتار شود و به مراكز فساد قدم بگذارد و بالاخره‏دق كش شود البته بدانند كه موفقيت و پيروزى آنها حتمى است. خانم محترم،اگر به شوهر و زندگى علاقه دارى از اين رفتار زشت‏و غير عقلائى دست‏بردار.آيا احتمال نميدهى كه شكايتهاى بيجاى توباعث قتل و جنايتى شود يا كانون خانوادگى شما را متلاشى سازد؟به‏داستان زير توجه كن: «وقتى...به خانه آمد همسرش در حاليكه دختر سه ساله‏اش را دربغل داشت‏به شوهرش گفت: دو نفر از همكاران او به منزل آمده ناسزاگفتند.مرد سخت ناراحت‏شد و در اثر جنون آنى چاقويش را در شكم‏فرزند خردسالش فرو كرد و به قتل رسيد.مرد به چهار سال زندان محكوم‏شد. (14) » يك پزشك در دادگاه ميگويد:«در تمام مدت زندگى ما،همسرم‏حتى يكبار رفتارى كه شايسته يك زن خوب و كدبانو است نداشت.خانه‏ما هميشه نامرتب و درهم است.فريادها و بهانه‏جوئيها و دشنامهاى زننده‏او مرا بستوه آورده است.آنگاه حاضر ميشود با پرداخت پنجاه هزار تومان پول از شر او خلاص شود.و با خوشحالى ميگويد راستش را بخواهيد اگرتمام ثروت و حتى مدرك پزشكى‏ام را ميخواست ميدادم تا زودتر خلاص‏شوم.» (15) خوش اخلاق باش كسيكه خوش اخلاق باشد،با مردم خوشرفتارى كند،با لب خندان‏سخن بگويد،در مقابل حوادث و مشكلات بردبار باشد،محبوب همه است،دوستانش زيادند،همه دوست دارند با او معاشرت و رفت و آمد كنند،عزيزو محترم است،به ضعف اعصاب و بيماريهاى روانى مبتلا نميشود،برمشكلات و دشواريهاى زندگى پيروز ميگردد،از زندگى لذت ميبرد،و برمعاشرانش خوش ميگذرد. امام صادق عليه السلام فرمود:«هيچ زندگانى گواراتر از خوش‏اخلاقى نيست.» (1) اما كسيكه بد اخلاق باشد،با صورت درهم كشيده با مردم ملاقات‏كند،در مقابل حوادث و ناملايمات داد و فريادش بلند شود،بيخود داد وقال راه بيندازد،تند خو و بد زبان باشد زندگى تلخ و ناگوارى خواهدداشت،خودش هميشه ناراحت و معاشرينش در عذابند،مردم از او متنفر واز معاشرتش گريزانند،آب خوش از گلوى خودش و معاشرانش پائين‏نميرود،خواب و خوراك درستى ندارد.براى انواع بيماريها مخصوصاضعف اعصاب كاملا آمادگى دارد،هميشه اوقاتش تلخ و آه و ناله‏اش بلند است،دوستانش كم‏اند،محبوب كسى نيست. پيغمبر اسلام صلى الله عليه و آله فرمود:«آدم بد اخلاق نفس خودش‏را در رنج و عذاب دائم قرار ميدهد.» (2) خوش اخلاقى براى همه لازم است مخصوصا براى زن و شوهرضرورت دارد،زيرا هميشه با هم هستند و ناچارند با هم زندگى كنند. خانم محترم،اگر ميخواهى به خودت و شوهر و بچه‏هايت‏خوش‏بگذرد اخلاقت را اصلاح كن، هميشه شاد و خندان باش،اوقات تلخى ودعوا نكن،خوش برخورد و شيرين زبان باش،با اخلاق خوش ميتوانى‏خانه‏ات را بصورت بهشت‏برين درآورى،حيف نيست‏با بداخلاقى آنرا به‏صورت جهنم سوزانى تبديل كنى و خودت و شوهر و فرزندانت در آن‏معذب باشيد؟تو ميتوانى فرشته رحمت‏باشى،محيط خانه را با صفا ونورانى گردانى،چرا آنرا به صورت زندان تاريكى در ميآورى؟لب خندان وشيرين زبانى تو دل شوهر و فرزندانت را غرق سرور و شادمانى ميگرداند،غم و اندوه را از دلشان بر طرف ميسازد.آيا ميدانى:بامداد كه رزندانت‏به‏مدرسه يا سر كار ميروند اگر با تبسم و گرمى از آنها بدرقه كنى چه تاثيرنيكوئى در روح و اعصابشان خواهى گذاشت. اگر به زندگى و شوهرت علاقه دارى بد اخلاقى نكن،زيرا اخلاق‏خوب بهترين پشتوانه پيمان زناشويى است. اكثر طلاقها در اثر بد رفتارى زن و شوهر و عدم توافق اخلاقى پيداميشود.آمار طلاقها اين مطلب را تاييد ميكند.عدم توافق اخلاقى نخستين‏علت‏بروز اختلافات خانوادگى است. به عنوان نمونه به آمار سالهاى 47 و 48 و 49 اشاره ميكنيم:«درسال 1347 از 16039 پرونده شكايت كه به دادگاه خانواده رسيده است،12760 پرونده بر اساس عدم توافق اخلاقى بوده است.در سال 1348 ازميان 16058 پرونده اختلافات زناشويى 11246 پرونده به عدم توافق‏ميان زن و شوهر اختصاص داده شده است.يعنى با يك آمار خيلى ساده‏مى‏بينيم كه بيش از هفتاد درصد اختلافات زناشويى به واسطه عدم توافق‏اخلاقى بروز ميكند. (3) » خانم محترم،با خوش اخلاقى عشق و محبت‏شوهرت را جلب كن‏تا به زندگى و خانواده علاقه‏مند شود،با شوق و ذوق كار كند و اسباب رفاه‏شما را فراهم سازد،اگر خوش اخلاقى كردى دنبال شب نشينى و عياشى‏نمى‏رود و زودتر به خانه ميآيد. زنى به شوراى داورى شكايت كرد كه:«شوهرم هميشه ناهار و شام‏را بيرون خانه ميخورد. شوهر جواب داد:علت اينست كه زنم اصلا سازگارى ندارد وبد اخلاق‏ترين زن دنياست. زن ناگهان خيز برداشت و در حضور اعضاى داورى شوهرش راكتك زد. (4) » اين خانم نادان خيال ميكرد با شكايت و فحش و كتك ميتوان‏شوهر را به خانه جلب كرد،در صورتى كه يك راه عقلى و ساده داشت وآن خوشرفتارى و خوش اخلاقى بود. زنى در شوراى داورى گفت:شوهرم 15 ماه است كه با من حرف‏نميزند و مخارج ما را به وسيله مادرش مى‏فرستد. مرد در جواب گفت:چون از دست‏بد اخلاقيهاى زنم بتنگ آمده‏بودم تصميم گرفتم صحبت نكنم و مدت 15 ماه است‏باينكار ادامه‏ميدهم. (5) » اكثر مشكلات زناشويى را با هوشيارى و اخلاق خوش ميتوان حل‏كرد.اگر شوهرت كم محبت است،اگر به خانه و زندگى علاقه ندارد،اگردنبال عياشى ميرود،اگر دير به خانه ميآيد، اگر شام و ناهار را بيرون صرف‏ميكند،اگر بد رفتارى ميكند،اگر تندخويى و دعوا ميكند،اگر ثروتش رابباد ميدهد،اگر دم از طلاق و جدايى ميزند همه اينها و صدها مانند اينها رابوسيله خوشرفتارى و اخلاق خوش ميتوان حل كرد.تو اخلاق و رفتارت‏را عوض كن و نتيجه اعجاز آميز اخلاق خوب را تماشا كن. امام صادق عليه السلام فرمود:«خدا به آدم خوش اخلاق ثواب‏جهاد ميدهد،صبح و شب برايش ثواب نازل ميشود. (6) » حضرت صادق عليه السلام فرمود:هر زنيكه شوهرش را اذيت كندو اندوهگينش سازد و از رحمت‏خدا دور است.و هر زنيكه به شوهرش‏احترام بگذارد و آزارش نرساند و فرمانبردارش باشد خوشبخت ورستگار است‏». (7) به رسول خدا صلى الله عليه و آله عرض شد:«فلان شخص زن خوبى است.روزها روزه دارد و شبها عبادت ميكند.ليكن بد اخلاق است‏همسايگانش را آزار ميرساند». فرمود:«هيچ خير و خوبى ندارد.و از اهل دوزخ ميباشد (8) ». توقعات بيجا امكانات مالى و درآمد همه افراد يكسان نيست.همه نميتوانند دريك سطح زندگى كنند.هر خانواده‏اى بايد حساب دخل و خرج خودشان‏را بكنند و بر طبق درآمدشان خرج كنند.انسان همه طور ميتواند زندگى‏كند.عاقلانه نيست كه براى تهيه امور غير ضرورى دست‏به قرض و نسيه‏بزند. خانم محترم،تو كدبانوى خانه هستى،عاقل و فهميده باش،حساب‏خرج و دخلتان را بكن. ببين چطور ميتوانيد خرج كنيد كه آبرويتان محفوظبماند و هميشه پولدار باشيد، عاقبت‏انديش باش،چشم و همچشميهاى‏بيجا را كنار بگذار،اگر فلان مد لباس را در تن خانمى ديدى و وضع‏اقتصادى شما اقتضاى خريد آنرا ندارد،شوهرت را به تهيه آن وادار نكن، اگر چيز لوكس و قشنگى را در منزل همسايه مشاهده نمودى به شوهرت‏اصرار نكن كه بايد آنرا تهيه كنى،اگر فلان دوست‏يا خويش و قوم شماخانه‏اش را با فرشهاى زيبا و گرانقيمت و اسباب لوكس زينت كرده لازم‏نيست‏خودتان را بسختى بيندازيد تا از او تقليد كنيد،تو كه ميدانى وضع‏اقتصادى و در آمد شما ايجاب نميكند چرا شوهرت را به وام گرفتن و نسيه‏گرفتن و قسطى خريدن و كارهاى غير مشروع وادار ميكنى؟ آيا عقلائى است كه براى رقابت‏با ديگران از بانك وام بگيريد وفلان جنس غير ضرورى و لوكس را بخريد و در خانه بگذاريد،آيا صلاح‏است كه زندگى خودتان را بر وام گرفتن و نسيه كردن و قسطى خريدن‏پايه‏گذارى كنيد و يك سرى اشياء غير ضرورى را در خانه جمع‏آورى‏نمائيد. آيا بهتر نيست قدرى صبر كنيد تا اوضاع مالى شما بهتر شود؟هرماه مقدارى از درآمدتان را پس‏انداز كنيد،وقتى وضع اقتصادى شما خوب‏شد و توانستيد جنس مورد نظرتان را تهيه نمائيد با پول نقد آنرا خريدارى‏كنيد. بيشتر اين رقابتها و ولخرجيها از خانمهاى نادان و خودخواه‏سرچشمه ميگيرد.با ديدن يك چيز لوكس فورا بهوس افتاده و سر به جان‏شوهر بيچاره گرفته كه بايد آنرا تهيه كنى.به قدرى نق نق و پافشارى نموده‏كه ناچار ميشود وام بگيرد يا قسطى بخرد و خودش را بيچاره كند و هميشه‏قرضدار باشد. گاهى ناچار ميشود زندگى زناشويى را بر هم بزند و زن‏خودخواهش را طلاق بدهد تا از شر تقاضاهاى بيجا و سرزنشها وزخمزبانهاى او خلاص شود يا خودكشى كند تا از اين زندگى پر از ايراد وبهانه نجات پيدا كند.به داستانهاى زير توجه فرمائيد: «مردى در دادگاه ميگفت:مدتى است زنم به واسطه القاآت زن‏همسايه پايش را توى يك كفش كرده كه بايد يا برايش تلويزيون بخرم ياطلاقش بدهم.در ماه فقط 300 تومان حقوق ميگيرم،صد تومانش اجاره‏خانه است‏با دويست تومان ديگر بايد يكماه تمام مخارج خانواده سه نفريمان را تامين كنم،كجا ميتوانم تلويزيون بخرم؟ (9) ». مردى در دادگاه ميگويد:«خانم دلش لباسهاى آخرين مدل‏ميخواهد.خانم ميخواهد خودش را عين يك زن مرد پولدار در بياورد،آخربه خدا به دين به مذهب تمام حقوق من 900 تومان است،300 تومان آنراكرايه خانه ميدهم.شما بگوئيد من با 600 تومان شام و ناهار تهيه كنم يابراى خانم پوستيژ و كفش و كلاه بخرم؟»در آخر به مادر زنش ميگويد:دختر مال شما.چشم، طلاقش ميدهم ودور هر چه زن است‏خط ميكشم (10) ». مردى كه خودكشى كرده بود وقتى بهوش آمد گفت:«من شاگردراننده‏ام،سه سال است ازدواج كرده‏ام،زنم توقعات خارج از حد دارد،چون نميتوانم توقعاتش را برآورده كنم مرتبا مرا سرزنش ميكند،سرزنشهاى او بالاخره مرا بستوه آورد و تصميم بخودكشى گرفتم (11) ». زنى به شوهرش ميگويد:«يا سيگار خارجى بكش يا طلاقم بده (12) ». اينگونه