mozhgan
03-28-2011, 06:45 AM
شهادت بار دیگر بال وپـــــر زد به شام خفتگان گویا سحــــــر زد
پس از چندین غبار نا امیــــــــدی شهادت آمد و مشتــــــی به در زد
شهادت آمد و آمد به یــــــــــــــادم جوانمردی که بر کوه وکمـــر زد
برای دیدن دلـــــــــدار ، دلتنگ چنین مستانه بر قلب خطــــــر زد
شهادت بار دیگر نغمه ســـر کرد به داغ لاله ای مهر سفـــــــــر زد
دوباره بوی جبهه بــــوی گلبرگ از آن جامی که ساقی بی خبر زد
مشام کوچه ها را کرده لبریـــــــز اگر چه دست خونین بر جگر زد
شقایق مسلکان دیگر نخنـــــــــدید شهادت قرعه بر نامی دگــــر زد
پس از چندین غبار نا امیــــــــدی شهادت آمد و مشتــــــی به در زد
شهادت آمد و آمد به یــــــــــــــادم جوانمردی که بر کوه وکمـــر زد
برای دیدن دلـــــــــدار ، دلتنگ چنین مستانه بر قلب خطــــــر زد
شهادت بار دیگر نغمه ســـر کرد به داغ لاله ای مهر سفـــــــــر زد
دوباره بوی جبهه بــــوی گلبرگ از آن جامی که ساقی بی خبر زد
مشام کوچه ها را کرده لبریـــــــز اگر چه دست خونین بر جگر زد
شقایق مسلکان دیگر نخنـــــــــدید شهادت قرعه بر نامی دگــــر زد