sorna
03-21-2011, 01:20 AM
هر گاه که گوش به دل سخن نسل کهن دیار برد و بلوط می سپاری، ناخودآگاه ذهنت شاعر می شود بی آنکه شعری گفته باشی.
در سرزمین دست نخورده ی جنگل نشینان زاگرس، هنوز نوای جانانه ی عشق مست نو بودن است. عشق به زندگی، عشق به کار، به دوستان و بستگان و عشق به هر آنچه که نامش سادگی است و نانش زندگی. هنوز کسانی در این دیار نفس به زندگی می دهند که وجودشان شعر است و روزگارشان شاعرانه سیاه و سپید می شود. کلامشان موسیقی است و بیانشان ترانه هایی که اول میراث ماندگار تاریخ نشینان لرستان می باشد.
طنین پر هیبت کلامشان در لحظه لحظه ی زندگی سخت کوهستان یاری دهنده ی نگاه های خسته است و به روایت محمد سیف زاده: از تولد تا سور و از سور تا مرگ، در فراق و وصال، زیباترین واژه ها را به میدان سخنوری فرا خوانده اند. و در هنگامه کار و تلاش در مشک زنی، درو، خرمن کوبی، شیر دوش و حتی به گاه خواب و آرامیدن، نغمه های زیبای شبانه را در گوش زندگی نجوا می کنند.
عزا و شادی هایشان با نوای «مویه» و «سیت بیارم» جان می گیرد دل تنگی ها و سرگرمی هایشان را «هروه» و «چل سرو» سیراب می کند.
آنچه که در این دیار، دیدین و شنیدن دارد، شعر است و آنچه ما شعرش می نامیم در این دیار دیدنی و شنیدنی است.
مردم لرستان باتوجه به بمب باران اطلاعاتی ـ فرهنگی رسانه ها هنوز از عروس هایشان با «سیت بیارم» استقبال می کنند و با «بزران» و «هه لاو...» بخت سپیدش را جشن می گیرند و در عزا و فراق عزیزانشان با «هروه» و «مویه» دل داغ دیده ی خود را تسلی می دهند.
آری شعر در این دیار هنوز زنده است و در هیچ قاب و سبک و مکتبی پوست اندازی نمی کند.
همانگونه که در سطور قبلی ذکر شد، ابیات در زندگی روزانه این مردم رخنه ای به دار ازای تاریخ نموده است و در سطح روابط عامیانه ی آنها هنوز «متل» می گوید و غزل می سراید.
می توان گفت، موسیقی و شعر یاری گر هم بوده تا هنوز نفس گرم این مردمان را نوازش کنند. دهل و سرنا و کمانچه همگام با ریتم روان ابیات موزونی و گاه فی البداهه، نگاه های شاد و خسته و مصیبت دیده را جانی دو چندان و دوباره می داده و می دهد.
اشعار و ترانه های رایج در میان این قوم را می توان به هشت گروه تقسیم نمود:
1- اشعار شادی ها و جشن ها 2- اشعار و ترانه های غنایی و عاشقانه 3- اشعار و ترانه های رزمی و حماسی 4- مدایح و تمجیدها 5- هجویات و طنز 6- اشعار و ترانه های عزا و دلتنگی های غمگینانه 7- شعر و ترانه های کار 8- اشعار و ترانه های فصلی
هر کدام از این دسته ها خود مصداق هایی ثابت دارند که سراینده اصلی بیشتر این اشعار هم نامشخص است و در گذشت زمان هم به تعداد آنها افزوده شده این نشان دهنده ی وجود ذوق و طبع شعر ذاتی در میان این مردم می باشد.در ادامه با ذکر نمونه های پر کاربرد و بیشتر شناخته شده هر گروه اکتفا می کنیم، چرا که دامن زدن به این دریای بی کران در طاقت این مقال نیست:
1- شعر شادی:
1-1- بزران : «بزران یا بزراوان فعل امر حاضر بوده یعنی به صدا در بیاور. منظور به صدا درآوردن زنگ یا دو چیز فلزی می باشد، مانند بهم خوردن سکه هایی که در کنار جلیقه زنان می دوزند. بزران در مقام سنگین سماع همراه موسیقی اجرا و خوانده می شود:»
بزران بزران بزرانمه زنگ زا به صدا دربیاور، زنگ من به صدا در آمده است.
مال دوس بار کرد پا برانمه خانه دوست ز این دیار رفت و پای من از رفتنش بریده شد.
دته جون برات گوش به و دنگم دختر جان برادرت حرفهایم را گوش کن.
بیچاره تونم زریایه زنگم بیچاره تو هستم، کوس رسوایی عشقم زده شده است.
بزران بزران بزرانمه زنگ را بزن، زنگ را بزن، این صدای زنگ من است.
یه دما دوسه پا برانمه این بعد از رفتن دوستم هست که راه رفتن ندارم.
ای ای گر گرانمه ای وای که آتشی در درونم زبانه کشیده است.
بزران بزران بزران پتی زنگ را بزن، زنگ را بزن، فقط زنگ را بزن
میا بچم و سراغ نازک صه مهتی می خواهم به سراغ (خواستگاری) نازک دختر صیدمهدی بروم.
2-1- هه لاو : معنای این واژه به درستی مشخص نیست، اما می توان آن را نشأت گرفته از کلمه لری «بلوؤنش» یعنی با آوازت تکریمش کن و احترامش بگذار دانست.
آواز «هه لاو» در مقام «سنگین سماع» اجراء می شود و یکی از سنگین ترین ریتم های اجرا شده در این مقام می باشد.
هه لاو هه لاو هه لاوه هه هی بخوان و هی بخوان
دته نیشتیه زلف تاوه مه دخترک نشسته و با زلف هایش ور می رود.
خدا بینت و دو گل ژوهار خدا نصیبت کند دو گل از بهار
اول اسب و زین دوم ژن و مان(ژن نومال) اول اسب و زین دوم زن و ثروت(و یا تازه عروس)
3-1- بینا بینا: احتمال آن است که نام دختر یا زنی در ایام دور بوده، در اشعار لری و لکی نام بسیاری از زنها که در ابعاد غنایی یا حماسی و غیره مطرح بودند ذکر شده است. مثل رنگینه، حنیفه، نازی، قدم خیر و نازک صید مهدی و ...
هه بینا بینا، اری نازارم بینا هی بینا بینا ای نازنینم بینا
ار میمه زا می شیرین شو نیلم تنیا اگر با من نسبتی داری، عزیز شب تنهایم نذار
هر بورن بورن، بورن تماشا بیایید بیایید، بیایید تماشا کنید
دو سکه صد سالم دم کرده حاشا دوست قدیمی ام مرا نمی پذیرد.
4-1- سیت بیارم: به معنای برایت بیاورم می باشد و احتمالاً منظور آوردن هدایا از سوی داماد برای عروس می باشد. این آواز بیشتر به صورت دسته جمعی توسط زنان و همراه دست زدن با همین ریتم خوانده می شود.
سیت بیارم، سیت بسازم، باری گل باری حنا برایت باری گل بیاورم و برایت باری حنا آماده کنم
حنایا سی دس پاته، گلیا سی سر جات حناها برای دست و پایت و گلها برای داخل **** ات
ژیره کفتم، ژیره بیختم، گرت ژیره وم نشس زیره موبیدم و بیختم، گرت زیره بر تنم نشست
شادوما د در دروما، سر تاپا گل وم نشس داماد از در که وارد شد سر تا پا گل افشان شدم.
در سرزمین دست نخورده ی جنگل نشینان زاگرس، هنوز نوای جانانه ی عشق مست نو بودن است. عشق به زندگی، عشق به کار، به دوستان و بستگان و عشق به هر آنچه که نامش سادگی است و نانش زندگی. هنوز کسانی در این دیار نفس به زندگی می دهند که وجودشان شعر است و روزگارشان شاعرانه سیاه و سپید می شود. کلامشان موسیقی است و بیانشان ترانه هایی که اول میراث ماندگار تاریخ نشینان لرستان می باشد.
طنین پر هیبت کلامشان در لحظه لحظه ی زندگی سخت کوهستان یاری دهنده ی نگاه های خسته است و به روایت محمد سیف زاده: از تولد تا سور و از سور تا مرگ، در فراق و وصال، زیباترین واژه ها را به میدان سخنوری فرا خوانده اند. و در هنگامه کار و تلاش در مشک زنی، درو، خرمن کوبی، شیر دوش و حتی به گاه خواب و آرامیدن، نغمه های زیبای شبانه را در گوش زندگی نجوا می کنند.
عزا و شادی هایشان با نوای «مویه» و «سیت بیارم» جان می گیرد دل تنگی ها و سرگرمی هایشان را «هروه» و «چل سرو» سیراب می کند.
آنچه که در این دیار، دیدین و شنیدن دارد، شعر است و آنچه ما شعرش می نامیم در این دیار دیدنی و شنیدنی است.
مردم لرستان باتوجه به بمب باران اطلاعاتی ـ فرهنگی رسانه ها هنوز از عروس هایشان با «سیت بیارم» استقبال می کنند و با «بزران» و «هه لاو...» بخت سپیدش را جشن می گیرند و در عزا و فراق عزیزانشان با «هروه» و «مویه» دل داغ دیده ی خود را تسلی می دهند.
آری شعر در این دیار هنوز زنده است و در هیچ قاب و سبک و مکتبی پوست اندازی نمی کند.
همانگونه که در سطور قبلی ذکر شد، ابیات در زندگی روزانه این مردم رخنه ای به دار ازای تاریخ نموده است و در سطح روابط عامیانه ی آنها هنوز «متل» می گوید و غزل می سراید.
می توان گفت، موسیقی و شعر یاری گر هم بوده تا هنوز نفس گرم این مردمان را نوازش کنند. دهل و سرنا و کمانچه همگام با ریتم روان ابیات موزونی و گاه فی البداهه، نگاه های شاد و خسته و مصیبت دیده را جانی دو چندان و دوباره می داده و می دهد.
اشعار و ترانه های رایج در میان این قوم را می توان به هشت گروه تقسیم نمود:
1- اشعار شادی ها و جشن ها 2- اشعار و ترانه های غنایی و عاشقانه 3- اشعار و ترانه های رزمی و حماسی 4- مدایح و تمجیدها 5- هجویات و طنز 6- اشعار و ترانه های عزا و دلتنگی های غمگینانه 7- شعر و ترانه های کار 8- اشعار و ترانه های فصلی
هر کدام از این دسته ها خود مصداق هایی ثابت دارند که سراینده اصلی بیشتر این اشعار هم نامشخص است و در گذشت زمان هم به تعداد آنها افزوده شده این نشان دهنده ی وجود ذوق و طبع شعر ذاتی در میان این مردم می باشد.در ادامه با ذکر نمونه های پر کاربرد و بیشتر شناخته شده هر گروه اکتفا می کنیم، چرا که دامن زدن به این دریای بی کران در طاقت این مقال نیست:
1- شعر شادی:
1-1- بزران : «بزران یا بزراوان فعل امر حاضر بوده یعنی به صدا در بیاور. منظور به صدا درآوردن زنگ یا دو چیز فلزی می باشد، مانند بهم خوردن سکه هایی که در کنار جلیقه زنان می دوزند. بزران در مقام سنگین سماع همراه موسیقی اجرا و خوانده می شود:»
بزران بزران بزرانمه زنگ زا به صدا دربیاور، زنگ من به صدا در آمده است.
مال دوس بار کرد پا برانمه خانه دوست ز این دیار رفت و پای من از رفتنش بریده شد.
دته جون برات گوش به و دنگم دختر جان برادرت حرفهایم را گوش کن.
بیچاره تونم زریایه زنگم بیچاره تو هستم، کوس رسوایی عشقم زده شده است.
بزران بزران بزرانمه زنگ را بزن، زنگ را بزن، این صدای زنگ من است.
یه دما دوسه پا برانمه این بعد از رفتن دوستم هست که راه رفتن ندارم.
ای ای گر گرانمه ای وای که آتشی در درونم زبانه کشیده است.
بزران بزران بزران پتی زنگ را بزن، زنگ را بزن، فقط زنگ را بزن
میا بچم و سراغ نازک صه مهتی می خواهم به سراغ (خواستگاری) نازک دختر صیدمهدی بروم.
2-1- هه لاو : معنای این واژه به درستی مشخص نیست، اما می توان آن را نشأت گرفته از کلمه لری «بلوؤنش» یعنی با آوازت تکریمش کن و احترامش بگذار دانست.
آواز «هه لاو» در مقام «سنگین سماع» اجراء می شود و یکی از سنگین ترین ریتم های اجرا شده در این مقام می باشد.
هه لاو هه لاو هه لاوه هه هی بخوان و هی بخوان
دته نیشتیه زلف تاوه مه دخترک نشسته و با زلف هایش ور می رود.
خدا بینت و دو گل ژوهار خدا نصیبت کند دو گل از بهار
اول اسب و زین دوم ژن و مان(ژن نومال) اول اسب و زین دوم زن و ثروت(و یا تازه عروس)
3-1- بینا بینا: احتمال آن است که نام دختر یا زنی در ایام دور بوده، در اشعار لری و لکی نام بسیاری از زنها که در ابعاد غنایی یا حماسی و غیره مطرح بودند ذکر شده است. مثل رنگینه، حنیفه، نازی، قدم خیر و نازک صید مهدی و ...
هه بینا بینا، اری نازارم بینا هی بینا بینا ای نازنینم بینا
ار میمه زا می شیرین شو نیلم تنیا اگر با من نسبتی داری، عزیز شب تنهایم نذار
هر بورن بورن، بورن تماشا بیایید بیایید، بیایید تماشا کنید
دو سکه صد سالم دم کرده حاشا دوست قدیمی ام مرا نمی پذیرد.
4-1- سیت بیارم: به معنای برایت بیاورم می باشد و احتمالاً منظور آوردن هدایا از سوی داماد برای عروس می باشد. این آواز بیشتر به صورت دسته جمعی توسط زنان و همراه دست زدن با همین ریتم خوانده می شود.
سیت بیارم، سیت بسازم، باری گل باری حنا برایت باری گل بیاورم و برایت باری حنا آماده کنم
حنایا سی دس پاته، گلیا سی سر جات حناها برای دست و پایت و گلها برای داخل **** ات
ژیره کفتم، ژیره بیختم، گرت ژیره وم نشس زیره موبیدم و بیختم، گرت زیره بر تنم نشست
شادوما د در دروما، سر تاپا گل وم نشس داماد از در که وارد شد سر تا پا گل افشان شدم.