PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : روي قبرم بنويسيد کبوتر شد و رفت زير باران غزلي خواند ، دلش تر شد و رفت



mozhgan
03-18-2011, 04:49 AM
روي قبرم بنويسيد کبوتر شد و رفت

زير باران غزلي خواند ، دلش تر شد و رفت

چه تفاوت که چه خورده است غم دل يا سم

آنقدر غرق جنون بود که پر پر شد و رفت

روز ميلاد ، همان روز که عاشق شده بود

مرگ با لحظه ي ميلاد برابر شد و رفت

او کسي بود که از غرق شدن مي ترسيد

عاقبت روي تن ابر شناور شد و رفت

هر غروب از دل خورشيد گذر خواهد کرد

دختري ساده که يک روز کبوتر شد و رفت