PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : تکنیک های موفقیت (دکتر شاهین فرهنگ)



mehraboOon
03-17-2011, 03:08 AM
قسمت اول:



راهکارهایی برای "تحول" و تبدیل شدن به یک "انسان موفق"



امام رضا: "اگر انسان از خدا دستیابی به توفیقی را مسئلت کند ولی برای رسیدن به آن اقدامی نکند ؛ خود را به تمسخر گرفته است."



انسان های موفق با قوانین کائنات همسو هستند. همسو شدن با کائنات یعنی پذیرش قوانین موجود در هستی و حرکت در این جهت. کسی که بخواهد بر خلاف قوانین کائنات حرکت کند همچون کسی هست که بر خلاف جریان رودخانه شنا کند. " او تنها خود را خسته و از دیدن مناظر و زیباییهای اطراف رودخانه محروم کرده است". لازمه تحول دگرگونی است.



از جمله دلایل عدم تحول: تعصب- لجاجت- غرور- ترس- فرافکنی-بهانه کمبود امکانات. انسان موفق میکوشد تا این موانع را از سر راه خود بردارد.



درمان تعصب و لجاجت و غروری: حس شاگردی . خالی باشیم و لیوان وجودمان لبالب نباشد.



در این مورد سخنان زیادی از بزرگان نقل شده . برای مثال:



امام رضا (ع): عاقل کسی است که " هر که را دید بگوید از من بهتر است"



اروین تافلر: بی سواد کسی است که نمیتواند بیاموزد؛ آموزش دهد و مجددا بیاموزد.



از جمله عوامل دیگر عدم تحول: فرافکنی است. یعنی تقصیر را بر گردن این و آن انداختن. مثلا از فردی که معتاد است سوال میکنند چرا معتاد شدی؟ پاسخ میدهد "رفیق بد ؛ جامعه فاسد". این در صورتی است که :



" در دادگاه زندگی متهم ردیف اول خودمان هستیم . اگر خودت را عوض کنی محیط اطراف تو عوض می شود"



و اما از دیگر موانع عدم تحول بهانه کمبود امکانات: در حالی که بیشتر افراد موفق از سطح پایین ترین خانواده ها بودند.



یادمان باشد: "از ثروت لایتناهی جهان آن مقداریش نصیب ما میشود که ما اعلان شایستگی میکنیم."


منبع (http://www.hooriemoosavi.blogfa.com)

mehraboOon
03-17-2011, 03:09 AM
قسمت دوم :

ضمیرهای خود اگاه و ناخود اگاه


" انسان ها برای دیدن شگفتی ها سفر میکنند اما از کنار خودشان به اسانی می گذرند. بزرگترین شگفتی دنیا خود ما هستیم"


مختصری در مورد مغز


برش عمودی مغز:


نیمکره چپ: بخش استدلال و منطق – یعنی اعمالی مانند حرف زدن و محاسبات و ... توسط این قسمت مغز انجام میشود.


نیمکره راست: بخش مربوط به هنر و تجسم های فضایی.


برش افقی مغز:


نیمه بالای مغز: اعمال ارادی که انجام میدهیم (ضمیر خود اگاه) – فقط وقتی کار میکند که ما بیداریم و هشیار- فقط داده های منطقی را میپذیرد- فقط در مغز است


نیمه پایین مغز : اعمال غیر ارادی مثل ضربان قلب ( ضمیر ناخود آگاه)- در هر شرایطی کار میکند حتی در زندگی نباتی- همه ورودیها را می پذیرد- با کل هستی در تماس است


دانستنیهایی در مورد ضمیر ناخودآگاه:


اجابت خواسته های ما و دعاهای ما در ضمیر ناخوداگاه است. ضمیر ناخودآگاه ما تمام زبان های دنیا را میشناسد و درک میکند. و این ضمیر خودآگاه ما است که متوجه زبان نمیشود. ضمیر ناخود آگاه ما در مقابل تمام مثبت ها و منفی ها واکنش نشان میدهد . ضمیر ناخودآگاه روی واژه ها حساس است و کلمه ها را میبیند و حس میکند. وقتی به سمت منفی ها میرویم ضمیر ناخود اگاه ما منفی های زندگی مان را رقم میزند و به همین علت است که میگوییم از جملات منفی استفاده نکنید حتی به شوخی!!!


ما دائم در معرض وجود مثبت ها و منفی ها هستیم. کار یک انسان موفق از بین بردن منفی ها نیست بلکه خنثی کردن اثر منفی هاست. برای واضح تر شدن مسئله چند مثال میزنم.


مثلا وقتی به عیادت بیماری میروید نگویید : "خدا بد نده! " بلکه به جای آن از جملاتی که بار مثبت دارند استفاده کنید . بگویید : "خدا سلامتی بدهد. "


یا مثلا به جای انکه بگویید:" شکست خوردم" ؛ بگویید: " تجربه کسب کردم" .


به جای کلمه "مشکل" از "مسئله" استفاده کنید. کسی که دائم میگوید من بدبختم ... هاله های انرژی (بعدا در مورد هاله های انرژی مفصل توضیح خواهم داد) از بدنش ساطع میشود و او را به بدبخت تر شدن سوق میدهد. زیرا ضمیر ناخودآگاه ما به واسطه هاله های انرژی با کل هستی در ارتباط است.


مورد دیگری که باید به آن دقت فراوانی کنیم جمله " سعی میکنم" است. از این کلمه استفاده نکنید! "سعی نکن ؛ دست به عمل بزن". زیرا کسی که میگوید سعی میکنم در واقع پیشاپیش انجام ندادن کار را توجیح میکند. او شک دارد که می تواند یا نه. مثلا آیا شما حاضرید دو ملیون تومان پول خود را به کسی قرض دهید که میگوید سعی میکنم بهت پس بدم؟؟؟


افکار ما گفتارمان را شکل میدهد. گفتار ما رفتارمان را شکل میدهد. رفتار ما عادات مار را شکل میدهد. عادات ما شخصیتمان را شکل میدهد و شخصیت ما سرنوشت ما را شکل میدهد.


ضمیر ناخود اگاه ما کارهای بسیاری را در ذهن ما میتواند انجام دهد . بنابر این هر شب قبل از خواب برنامه های فردا را در ذهن خود مرور کنید. ضمیر ناخودآگاه ما تا صبح روی برنامه های ما کار میکند.


هر عملی که به صورت عادت و تکرار در اید کنترل عصبی ان از نیمه بالای مغز (ضمیر خوداگاه) به نیمه پایین مغز (ضمیر ناخود آگاه ) می آید. مثل رانندگی و شنا...


ریچارد بک در یکی از کتاب های خود به نام ضمیر کیهانی نتیجه گرفته " همه انسان های خلاق در چند سال گذشته از این که با یک ضمیر متعالی در ارتباط بودند صحبت می کردند. " . این ضمیر متعالی همان ضمیر ناخود آگاه است.


اگر ضمیر ناخوداگاه و خود آگاه با هم مخالف باشند معمولا ضمیر ناخودآگاه پیروز میشود.


اگر ضمیر ناخودآگاه و خودآگاه با هم موافق باشند نیروی انها ضرب در هم میشود.








"معجزه" = " استفاده از ضمیر ناخود اگاه و نفوذ به آن"

mehraboOon
03-17-2011, 03:09 AM
قسمت سوم: عبارات تاکیدی => نفوذ به ضمیر ناخودآگاه
عبارات تاکیدی راهی است برای نفوذ ما به ضمیر ناخوداگاه. برای اینکه در مسیر موفقیت و تحول قدم بگذاریم نیاز به ابزار داریم. و یکی از ابزارهای موفقیت تکرار عبارات تاکیدی است.

البته باید بدانید که به محض شرط کردن و تصمیم گرفتن برای تحول مقاومت ها شروع میشوند ...همه چیز بر عکس می شود و این یعنی مسیر درست است . ولی باید این شرط را هرروز تکرار کرد تا مقاومت ها ار بین برود. دلسرد نشویم. کائنات با کسی که شعار می دهد همسو نمیباشد . با کسی که عزمش جزم است کنار می آید. مطمئن باشید که به نتیجه میرسید فقط با ادامه دادن و پشتکار.........
زندگی امروز ما بر اساس فکرها و باورهای قبلی ماست و آینده ما هم بر اساس باورهای اکنون شکل خواهد گرفت.
پس درست فکر کنیم ؛ درست حرف بزنیم؛ درست زندگی کنیم
بلا ناشی از ان است که از ان صحبت می کنیم (پیامبر اکرم)
با روش تلیقین به نفس (تکرار جملات مثبت و عبارات تاکیدی مثبت) ضمیر ناخودآگاه خود را گول بزنیم تا به خواسته هایمان برسیم
شرایط عبارت تاکیدی: این عبارات باید دارای ویژگی هایی باشد وگرنه درست نیست و خاصیتی ندارد
۱) این عبارات باید در حال دستیابی و به عینیت رسیدن باشند: زیراضمیر ناخدآگاه فقط داده های منطقی را می پذیرد
مثال:
من روز به روز دارم خوشبخت تر میشوم
من روز به روز دارم شادتر میشوم
من روز به روز دارم موفق تر میشوم

۲) باید عبارات تاکیدی را باور کنی
نبرد های زندگی همیشه به نفع قوی ترین ها و سریع ترین ها نیست بلکه برد با کسی است که به ان باور و ایمان دارد. (ناپلئون)
گفتن جملات مثبت بدون باور خاصیتی ندارد.
با یقین می شود به نهایت خواسته رسید (امام علی)
چگونه باور کنم که به خواسته هایم می رسم؟ پاسخ این است
چگونه باور کردی که نمی شود؟ چگونه تو عکس آن را باور کردی؟ فقط از روزی که به دنیا آمدیم با افراد ضعیف و منفی بزرگ شدیم....قابلیت هایمان را از دست دادیم.
خواستن یک چیز با تمام وجود لازم است ولی کافی نیست ؛ علاوه بر آن باید "معتقد بود" که آن را به دست خواهیم آورد....
خواستن همراه با .......باور .......ایمان.......اعتقاد
۳) حتی الامکان عبارات تاکیدی ما باید کوتاه و ساده باشد. که بتوان ان را دائما تکرار کرد و تکرار کرد
عباراتمان باید برایمان برانگیزاننده باشد. باید در ما احساس ایجاد کند. احساس شوق ؛ احساس کیف ؛ احساس ذوق و هیجان .عباراتمان باید زمانی بیان شود که ما احساس امنیت و آرامش داریم. موقع جنگ و دعوا و نا آرامی و عصبانیت فایده ای ندارد.
۴) عبارات تاکیدی پیرامون هر موضوع تا رسیدن به نتیجه باید ثابت باشد. یعنی نباید جملات را دائم عوض کرد
۵) در اول هر عبارت باید عباراتی شبیه به این را گفت: به لطف الهی ؛ به کمک خدا ؛ به خواست خدا و ...
یادمون باشه به فرموده پیامبر اکرم:
گفتار نیک باعث افزایش روزی ؛ عمر و سلامتی می شود.

mehraboOon
03-17-2011, 03:11 AM
قسمت چهارم:
شروط به نتیجه رسیدن عبارات تاکیدی
1. نگهداری 2. تکرار 3. عدم حساسیت 4. عدم نگرانی 5. تطابق حالات فیزیکی بدن و چهره با خواسته های درون 6. * تصویر سازی ذهنی *

نگهداری : یعنی اینکه دیگر منفی بافی و آیه یاس خواندن را کنار بگذار. حتی الامکان خود را از منفی ها دور نگه دارید. تلقین منفی از هر کسی که باشد وسوسه شیطان است
حال در اینجا سوال پیش می آید که چگونه؟ پس با افراد منفی دور و برمان چه کنیم؟ http://blogfa.com/images/smileys/12.gif
"تمام چیزهایی که بار هیجانی دارد در ذهن ناخودآگاه ما مینشیند." چه بخواهیم چه نخواهیم. بنابر این تا جایی که میشه از منفی هایی که وجود دارد فاصله بگیرید : مثل دوست منفی. مثل گوش دادن به موسیقی های غمگین و منفی - مثل خواندن حوادث و مطالب منفی- مثل دیدن صحنه های تصادف- دیدن فیلم های خشن و منفی و ........ و خلاصه اینکه "یک بام و دو هوا نمیشود" . یعنی نمیشود به دنبال شادی و موفقیت باشی و از طرفی به امور منفی بپردازی.
امام صادق می فرمایند :" ترک کردن اموری که برای انسان سودی ندارد نشانه نیکویی دین اوست "
-گاهی مثلا در همصحبتیها و معاشرت های روزانه لازم است تا جریان حرف را عوض کنیم. یا به جریان خط صحیح بدهیم.
-گاهی لازم است توجهی به امور منفی اطرافمان نکنیم. یعنی بی اهمیت بودن.
-گاهی شرایط به گونه ای است که راه گریزی از منفی های اطرافمان نیست. بهترین کار در این مواقع ندیدن ؛ نشنیدن و احساس نکردن است.
هرگز حدیث حاضر و غایب شنیده ای / من در میان جمع و دلم جای دیگر است
در محیطی که مجبوری حضور داشته باشی ؛ باش ولی به اصطلاح عامیانه " در باغ نباش ". http://blogfa.com/images/smileys/19.gif
تکرار: ضربه های کوچک ولی مداوم اثر ضربه های بزرگ آنی را دارد.
وقتی ما عبارات تاکیدی ویژه موفقیت را دائما تکرار کنیم بالاخره به نتیجه میرسیم. دقت کنید که ذهن ما در ابتدا و انتهای روز آمادگی بیشتری دارد. یعنی بهترین زمان برای تکرار عبارات تاکیدی و نفوذ به ضمیر نا خود آگاه در این مواقع است.
عدم حساسیت:حساسیت یعنی جذب شرایطی که از آن فراری هستیم.
مثلا کسی که به زمان حساس است. بدتر همیشه زمان را از دست میدهد . اصلا نباید به چیزی حساسیت داشت. زیرا حساسیت اثر عبارات تاکیدی را خنثی میکند.

عدم نگرانی:نگرانی مادر واقعه هاست. http://blogfa.com/images/smileys/42.gif
نگرانی یعنی ایجاد چیزی که نمی خواهی . نگرانی مانع اجابت خواسته می شود. مانع شنیدن ؛ دیدن و فهمیدن میشود.
البته باید بدانید که برای رهایی از نگرانی خواسته هایتان را رها نکنید. مثل کسی که نگران قبول شدن در کنکور است و به جای رها کردن نگرانی ؛ شرکت در کنکور را رها میکند! در حالی که عاقلانه این است که وابستگی به نتیجه را رها کنیم و به وظیفه خود عمل کنیم.
امام علی در این باره فرموده اند: اگر به خواسته خود نرسیدید از شرایطی که دارید نگران نباشید.
بحث نیروی درون که خیلی افراد به کمک آن از بیماری نجات پیدا کرده اند منتهی به این امر میشود که آنها از نگرانی ها و منفی ها دور شدند. باور کردند که خوب می شوند. باور کردند که قوی هستند
افکار ما زندگیه ما را شکل میدهد و ما از زندگی همانی را دریافت میکنیم که انتظارش را داریم. زیرا " ذهن ما معمار زندگی ماست".
شما به همه خواسته هایتان میرسید به جز خواسته هایی که که خیلی برایتان مهم است. زیرا هر چه خواسته مهمتر ؛ نگرانی بیشتر و هر چه نگرانی بیشتر نرسیدن بیشتر.
امام رضا فرمودند: "هرگاه از اجابت یا عدم اجابت خواسته ای به یک اندازه راضی باشی فوق العاده به اجابت خواسته نزدیکی"
تطابق حالات فیزیکی بدن و چهره با خواسته های درون:کسی که میخواهد قدم در راه موفقیت بگذارد باید چهره ای همانند انسان های موفق و شاد و خوشبخت را داشته باشد.
***** من تفاقر افتقر : کسی که خودش را به فقز بزند فقیر میشود. (پیامبر اکرم)*****
*****امام علی فرمودند:" اگر میخواهید صبور بشوید ادای انسان های صبور را در بیاورید." *****
تصویر سازی ذهنی:
ما از رویای پرواز به پرواز حقیقی رسیدیم (برادران رایت)

تفکرات ما بر اساس تصاویری شکل میگیرد که ما در ذهنمان میبینیم.
شما میتوانید با تصور و خیال رویدادهای آینده زندگی خود را به واقعیت در بیاورید. و البته توجه داشته باشید قبل از تصورر و تخیل تک تک اعضای بدنتان باید در حالت کاملا آرامی باشند و همه عواملی که باعث پرت شدن حواس است را به حداقل برسانید. هر بار تمرین تصویر سازی را با جزئیات بیشتر ببینید.
هر چه بدنتان آرام تر --------> تصویر سازی ذهنی بهتر---------> و نتیجه گیری بیشتر
چیزهایی مثل پیدا کردن شغل ؛ مقابله با بیماری ؛ خرید خانه و .... که نیاز به فراگیری و تمرین ندارند با تصویر سازی ذهنی خیلی خیلی زود به نتیجه میرسد به شرطی که " باور داشته باشیم" . و در اموری مثل قبولی در کنکور که نیاز به فراگیری و تمرین دارد اول ذهنیت مثبت و باور و بعد تمرین و فراگیری و بعد تصویر سازی ذهنی نقش اساسی دارد.http://blogfa.com/images/smileys/24.gif

mehraboOon
03-17-2011, 03:11 AM
قسمت پنجم: درباره تصویرسازی ذهنی
مهمترین کشف روانشناسان در ارتباط با ذهن بشر این بوده است که:
" ذهن ما نمیتواند فرقی بین تخیل و واقعیت قائل شود".
یعنی تفکر و تخیل= واقعیت

قسمت قبل گفتیم که تصویرسازی ذهنی یکی از شرایط به نتیجه رسیدن عبارات تاکیدی هست.
قبل از تصویر سازی ذهنی بهتر است بدن را در یک حالت ریلکس قرار بدیم. برای اینکار ابتدا محیط اطرافتان را برای ریلکسیشن آماده کنید . بعد چشمان خود را ببنیدید و پای سمت راست خود را در نظر بگیرید. آرام شروع کنید به شمردن اعداد 0 تا 10 به صورت معکوس. بعد پای چپ را در نظر بگیرید. بعد دست راست و دست چپ. قسمت میانی بدن ؛ گردن و بعد عضلات صورت. بعد از اینکه بدنتان در یک حالت آرامش نسبی قرار گرفت تصویر خواسته هایتان را ببینید. دقت کنید که بهترین زمان برای تصویر سازی ذهنی ابتدا و انتهای روز است. هربار در تصویر سازی های ذهنی خود جزئیات بیشتری را در مورد موضوع دلخواهتان ببینید. و تا زمانی که به خواسته خود نرسیدید دست از تصویر سازی ذهنی برندارید.
--اگر چیزی در ذهن قابل رویت نباشد احتمال به دست آوردنش در عالم واقع بسیار کم است.
مفهموم آیه =>تفعلوا بالخیر تجدوه : پیش بینی مثبت داشته باشید تا به خواسته برسید (پیامبر اکرم)
نکته: تصویر سازی ما در مورد دیگران زمانی جواب میدهد که او خودش هم بخواهد
نیکل انژ ؛ گوته و والت دیسنی هر سه اذعان داشتند که ما هر شب چشم ها را بسته و اتفاقاتی که دوست داشتیم فردا اتفاق بیفتد در ذهنمان میدیدم و هر سه معتقد بودند فردای آنها همان دیروزی بود که در ذهنشان ساخته بودند.
جالب است بدانید که آخرین جملهانیشتین در هنگام مرگش این بود: " تخیل بالاتر از دانش است".

mehraboOon
03-17-2011, 03:11 AM
قسمت ششم: هاله های انرژی
این تصور که افراد مقدس مثل پیامبران و امامان دارای هاله های نور هستند تصور غلطی است !!!
بلکه همه انسان ها و حتی حیوانات هم این هاله ها را دارند. فقط انسانهای برتر و متعالی تر هاله هایی شفاف تر و روشن تر دارند
قانون دوبروی: هر ذره در هستی در حال ساطع کردن مدام هاله های انرژی است.
در طول شبانه روز بدن ما 4 نوع انرژی از خود ساطع میکند:
1. هاله های انرژی بتا : زمانی که بیداریم.مشغول انجام کاری هستیم مثل زمانی که راه میرویم یا زمانی که تمرکز میکنیم و فکر میکنیم. انرژی بتا ضعیف است یعنی توانایی انجام کارش کم است
2. هاله های انرژی آلفا : زمانی که در حال استراحت هستیم یا نیمه هشیاریم. انرژی الفا قوی است. یعنی توانایی انجام کارش بالاست.
هر چه از لحاظ روحی و جسمی آرامتر باشیم توانایی انجام کار ما بیشتر است. مسائل و مشکلات در وضعیت آلفا حل میشود. بیشتر خلاقیت های بشر در حالت آلفا (آرامش) به دست آمده.
مثل ارشمیدس (در خزانه حمام)--- نیوتون (درحال استراحت زیر درخت سیب) --- خانم اگاتا کریستی (نویسنده داستانهای مشهور جنایی مثل پوآرو و خانم مارپل ) میگوید بهترین ایده های داستان های جنایی ام زمانی به ذهنم میرسید که در حال انجام کارهای آرام و وریلکس بودم

3. هاله های انرژی تتا : زمانی که خواب آلوده ایم. گیجیم. خمیازه میکشیم. زمانی که خواب میبینیم. یا در خواب کوتاه هستیم
4. هاله های انرژی دلتا: زمانی که در خواب عمیق هستیم
هاله های انرژی ما انسان ها قابلیت هدایت و انتقال دارند. (وقتی به موضوعی فکر میکنیم هاله های انرژی ما به سمت ان موضوع هدایت میشوند). در واقع فکر ما به هاله های بدنمان جهت میدهد.
-همچنین هاله های انرژی توانایی باردار شدن دارند. + یا _ بسته به اینکه در هر لحظه چگونه هستیم.
تله پاتی : همان انتقال هاله های افراد به سمت همدیگر است

mehraboOon
03-17-2011, 03:12 AM
قسمت هفتم: هیچ چیز تصادفی نیست
هیچ رویدادی در زندگی ما اتفاقی و بی دلیل نیست. طرز برخورد ما با مسائل ناامید کننده آینده ما را رقم میزند. اگر از مسائل ناامید کننده درس بگیریم به موفقیت میرسیم .
1.همه رویدادها حاوی پیام برای ما هستند
سوال طلایی در علم موفقیت این است: هر رویدادی که برایتان رخ میدهد از خود بپرسید چه پیامی در این رویداد برای من نهفته است؟
خدا دائما با ما انسان ها در حال صحبت کردن است. با اولیای خود از طریق وحی و با ما از طریق رویدادهایی که پیرامونمان اتفاق می افتد . به همین دلیل هر اتفاقی که اطراف ما بیفتد حاوی پیامی از جانب خداست
عبرت ها چقدر فراوانند و عبرت پذیران چقدر کم (امام علی )
2. همه رویدادها حاوی برکاتی برای ما هستند
هرگاه سختی وارد زندگی شد از خود بپرس در پس این سختی خدا چه هدیه ای برای من دارد؟
وقتی آسمان زندگی ات از ابرهای تیره پوشیده شد منتظر بارش رحمت الهی باش. بدون عبور از شب سرد و تاریک درک سپیده دم غیر ممکن است. وقتی همه چیز در بدترین شکل ممکنه ؛ وقتی فکر میکنی همه چیز خرابه و حتی نفست بند اومده بدون که در یک قدمی سپیده دم هستی. بسیاری از ماها در یک قدمی موفقیت با آن خداحا فظی میکنیم .. البته شاید آن لطف خود را زود نشان ندهد و نیاز به زمان داشته باشد.
3. هر چه پیش آید خوش آید
چرا قدیمی ها آرامش بیشتری نسبت به ما داشتند؟ زیرا آنها باورهای آرام ساز داشتند ولی ما امروزه باورهایمان تنش آفرین است. ما باید باور کنیم که مسائلی که در زندگیمان رخ میدهد موهبت است.
الخیر فی ما وقع : خیر در چیزهایی است که پیش می آید. (البته دقت داشته باشید که خیر در اتفاقاتی است که پیش می آید نه اتفاقاتی که پیش می آوریم.)
نکته : در قرآن هم داریم که **** اِنّ مَعَ العُسرِ یُسرا ..... فانّ معَ العُسر یُسرا ****
اِنّ یک حرف تاکید است. که در این آیه دوبار آورده شده است. یعنی خدا روی این موضوع دوبار تاکید کرده است .
العُسر یک کلمه معرفه است یعنی سختی هایی که میشناسید
یُسرا به صورت نکره امده یعنی گشایشهایی که نمیشناسید
در نتیجه مفهوم دقیق این آیه این است که: بلا که آمد گشایش همان موقع با آن است. یعنی همراه همه سختیها حتما حتما آسانی است. اما گاهی ما به دلیل نا امیدی و گله و شکایت آن گشایش ها را یا نمیبینیم یا از دست میدهیم.
4 .خیر مقدم به رویدادها
بیاییم در ازای هر مسئله نا راحت کننده ای تسلیم شویم و راضی باشیم و بدانیم در پس آن موهبتی است. آنها که اهل گله و شکایت هستند نسبت به رویدادها گره ها و بلایای بیشتری را به سمت خود می کشند.
چه بسیار چیزهایی که شما از آن بدتان می آید ولی خیر و صلاح شما در آن است و چه بسیار چیزهایی که شما از آن خوشتان می آید ولی برای شما شر است. (سوره بقره آیه 216)

mehraboOon
03-17-2011, 03:17 AM
قسمت هشتم: قانون کارما ===> قانون عمل و عکس العمل؛ قانون علت و معلول
هر فکر و هر کاری که میکنید بازتابی دارد. بازتابی که از اعمال ما هست بازتاب عمل آن نیست ؛ بازتاب فکر ماست.
حتی در دین هم ملاک سنجش اعمال نیت است.
مثلا اینکه گاهی بی دلیل احساس حزن میکنیم و یا بی دلیل احساس شادی میکنیم تا اندازه ای طبق قانون کارماست.
کارما 2 حالت دارد: اگر عمل خوبی انجام دهی که در پس آن فکر خوبی بوده کارما به شکل پاداش و اگر عمل بدی انجام دهی که در پشت آن فکر بدی بوده کارما به شکل عقوبت ظاهر میشود.
نکته:نتیجه کارما حتما به خودمان برمیگردد و نتیجه کارما حتما حتما پررنگ تر از خود عمل ماست. چه در عقوبت و چه در پاداش.
* بزرگترین شکل کارما ؛ پر عقوبت ترین نتیجه رفتار ها ؛ "" محرومیت "" است و با آن عقوبت هایی که ما در ذهن خود مجسم میکنیم کاملا فرق دارد. مثلا محرومیت از خدا بدترین نوع عقوبت است.
سوال: چرا در ازای خطاهای یکسان عقوبت ها یکسان نیست؟
کسانی که خطایی میکنند و عقوبت زود یقه آنها را میگیرند باید خدارا شکر کنند و خوشحال باشند! زیرا این نشان میدهد وجود آنها آنقدر پاک و زلال است که کائنات حاضر نیست تیرگی را در وجود آنها باقی گذارد.. هر چه وجود انسان تیره تر باشد کائنات پاک کردن آن را موکول به بعد مبکند.
_بعضی افراد این را قبول ندارند و میگویند آن مهلتی که به آنها داده اند را باید به ما هم میدادند... اما آنها خیال میکنند که مهلت به نفع آنهاست.
خدا در سوره آل عمران میفرماید:( آنها خیال میکنند که مهلتی که به آنها دادیم به سودشان است ؛ ولی این مهلت فقط باعث میشود تیرگی هایشان بیشتر شود.)
البته فراموش نکنید که این دنیا ظرفیت کامل را برای کارما ندارد. چه در عقوبت و چه در پاداش.

mehraboOon
03-17-2011, 03:18 AM
قسمت نهم: زندگی هدفمند
میانگین آمار جهانی ==> 3 درصد از مردم جهان دارای هدف در زندگی هستند و 97 درصد هدفی در زندگی ندارند.
تمام مطالعات و تحقیقات در بهترین دانشگاههای جهان بیانگر این اصل است: تمام مردان و زنانی که در دنیا به موفقیت های چشمگیر دست یافته اند تنها هدفمند بودند و به دنبال رسیدن به اهدافشان.
شاید با خود بگویید همه ما اهدافی در زندگی داریم ولی چرا جزو موفقترین افراد نیستیم؟ چرا به اهدافمان نمیرسیم.؟
زیرا اکثر ما یک سری ارزش ها را هدف قرار داده ایم و رسیدن به ارزش امکان پذیر نیست!!!
اهداف دارای ویژگی هایی هستند که باید به دقت انتخاب شوند. برای اینکه متوجه مفهموم هدف شوید ابتدا 5 مورد از مسائلی را که فکر میکنید اهدافتان هستند روی کاغذ بنویسید و بعد با مطالعه ویژگی های هدف ببینید که کدامیک از انها هدف است و کدام یک ارزش.
هدف باید کاملا ؛ کاملا واضح باشد. هدف ان چیزی است که به محض اعلام شدن ذهن را درگیر میکند. آنقدر دقیق است که ذهن ما را با هستی همسو میکند و وقتی ذهن با هستی همسو شد رسیدن به هدف آسان میشود. خواسته های ما نباید گنگ باشد. هدف باید محرک ذهن و جسم ما باشد.
مثلا:
موارد زیر هیچ کدام هدف نیست و قابل دستیابی نیست! زیرا گنگ است و سمت و سوی مشخصی ندارد
میخوام خوشبخت بشم ، میخوام پولدار بشم؛ میخوام ازدولج کنم میخوام دکتر بشم ؛میخوام جهانگرد بشم و... مثلا وقتی میگویی میخوام پولدار بشم ؛ اولین پولی که به دستت رسید ذهن تو آن را پولدار شدن تلقی میکند! به همین سادگی...!!!!
راه حل: برای اینکه موارد بالا را به هدف تبدیل کنید این سوالات را در مقابل هر ارزشی از خود بپرسید و بنویسید
میخوام پولدار بشم=====> چقدر؟؟؟ 20 ملیون ؟ 200 ملیون؟ 2 ملیارد؟ تا کی ... ؟ و هر سوال دیگری که هدف را واضح تر کند
میخوام ازدواج کنم ======> با چه شخصی؟؟؟؟ (منظور شخصی با چه ویژگی هایی؟ اعم از ظاهری و باطنی. البته در این مورد انتخاب فرد هم هدف است مثلا با پسرخاله اما هدفی است اشتباه !!!)
میخوام دکتر بشم =====> در چه زمینه ای =====> در چه دانشگاهی ======> کی ؟؟؟؟ ؟ و هر سوال دیگری که هدف را واضح تر کند
میخوام برم خارج====> کجا؟ ===> کی؟ چگونه؟ و هر سوال دیگری که هدف را واضح تر کند
نمونه ای از اهداف واضح و مشخص: میخوام پژوی 206 دنده اتوماتیک سفید رنگ داشته باشم. میخوام در شهر پکن دکترای طب سوزنی بگیرم. میخوام خانه ای 120 متری با مشخصات..... در فلان خیابان یا فلان محدوده شهر داشته باشم.

ویژگی های هدف: 1
. باید متعالی باشد (باعث رشد و شکوفایی ما شود) 2
. باید به صلاحمان باشد(از کجا بفمیم؟ تایید خدا و عقل)
3. مقدور بودن (200 سال عمر کردن هدفی است غیر مقدور)
4. دارای اولویت (اینکه آیا هدفی ضروری تر و بهتر نیست؟)
5 تا از مهمترین اهدافتون رو روی کاغذ بنویسد. دقت کنید نباید اهداف شما بیشتر از 5 تا و کمتر از 3 تا باشه.
البته اینها اولین قدم و البته مهمترین قدم برای رسیدن به موفقیت بود. با تعیین درست و واضح هدف تکلیف ذهن ما معلوم است !

mehraboOon
03-17-2011, 03:19 AM
قسمت دهم: زندگی هدفمند
برای رسیدن به هدف واقعی باید آخرین هدف را بخواهید. مثلا فردی که 20 ملیون تومان میخواهد باید ببیند این 20 ملیون تومان را برای چه میخواهد. مثلا برای خرید ماشین. خانه. و ... پس باید در جدول اهدافش رسیدن به ماشین و خانه مورد نظر را مد نظر بگیرد.
اهداف باید منطقی و به دور از خیالبافی باشند. قابل وصو ل باشد. مثلا 200 سال عمر غیر منطقی است. ولی در عین حال اهداف باید بسیار بزرگ ؛ معقول و جسورانه باشد. زیرا اهداف کوچک شما را کوچک نگه میدارد.
اهداف باید دقیق و دارای کمیت و کیفیت باشد. زیرا هر چیزی دارای ابهام باشد به نتیجه رسیدنش مشکوک است.
استثنا در بحث هدف مطرح است: اهداف اخلاقی اندازه و حدی ندارد. مثلا نمیشه گفت من دیگه تا اخر عمرم دروغ نمیگم. بلکه برای اهداف اخلاقی باید الگو تعیین کرد. مثلا بگیم میخوام در صداقت مثل فلان شخص باشم.
برای هدف باید زمان تعیین کرد. البته زمان رسیدن به هدف باید منطقی باشه. این تعیین زمان باعث میشود که هر چه به پایان زمان در نظر گرفته شده نزدیک میشویم تلاشمان بیشتر شود.
نکته: " حداقل زمان دستیابی 1به اهداف کوچک ماه و حداکثر 1 سال باید باشد.
بعد از تعیین اهداف باید بلافاصله حرکت کرد.
ذره را تا نبود همت عالی حافظ طالب چشمه خورشید درخشان نشود
امام علی میفرمایند:" بپرهیزید از اینکه خود را به دست آرزو بسپارید زیرا به آرزو نشستن و دست از کار کشیدن سرمایه عجز و ناتوانی است."
نکته:مفهوم این حدیث این است که آرزوهای بزرگ خواب و خیالی بیش نیست ؛ زمانی که فقط آرزو داری و دست از کار کشیده ای.
اگر 1% هم احتمال رسیدن ما به هدف باشد ؛ انسان موفق آن یک درصد را جرقه ای میداند که میتواند با آن آتش بزرگی را روشن کند.
نکته: ما حق نداریم ناکامی های ناشی از عدم تلاش و فعالیت خود را به گردن تقدیر بیندازیم.
امام علی در این باره میفرمایند:" کسی که نیرو و توان خود را به کار بگیرد به منتهای خواسته خود میرسد"
قسمت ===> نتیجه عمل ماست.
تقدیر ===> آن است که ما انجام میدهیم.
"" العبد یُدبٍرُ والله یقدر ""..........." بنده تدبیر میکند ؛ خدا هم تقدیر میکند"

mehraboOon
03-17-2011, 03:20 AM
قسمت یازدهم: پشتکار
پس از بررسی و تعیین درست هدف , عامل خیلی مهم در رسیدن به موفقیت پشتکار است. پشتکار یعنی تا زمان رسیدن به هدف هیچ مانعی تلاش ما را تا رسیدن به هدف متوقف نکند. حتی وقتی کار خوبی هم میخواهی انجام دهی ممکن است چندین مرتبه اول مقاومت هایی به سراغت بیاید تا تو را از این کار منصرف کند. که تنها با نیروی شگرف پشتکار میتوان این مقاومت ها را از مسیر موفقیت برداشت.
پشتکار یعنی با خودم عهد میبندم تا به هدفم نرسم از هیچ تلاشی دریغ نکنم و با هیچ شکستی از رسیدن به هدفم مایوس نشوم
نکته: در طول تاریخ اشتباهاتی که برندگان داشتند به مراتب بیشتر از اشتباهات بازندگان است. اما تفاوت اساسی آنها در این است که برندگان بعد از هر زمین خوردنی دوباره بلند میشوند درست مثل کودکی که میخواهد راه رفتن بیاموزد...
- دانشمندان هم عصر ادیسون در نشریات آن زمان مینوشتند که ادیسون دیوانه است و هیچ راهی برای روشنایی از طریق برق نیست. اما او بعد از 1000 بار تجربه شکست توانست لامپ را اختراع کند. ناپلئون هیلد در این باره در کتاب دائره المعارف موفقیت خود مینویسد:
" بزرگترین فرد در تاریخ اکتشافات بشر (یعنی ادیسون) بزرگترین شکست خورده تاریخ اکتشافات بشر نیز هست."

نکته: موفقترین افراد دنیا اذعان داشتند که موفقیت های اساسی در پی شکست های اساسی است.
امام علی میفرمایند: هیچ چیز مانندهمت و پشتکار انسان را سربلند نمیکند.
میکل آنژ : اگر مردم میدانستند مهارت من ناشی از چه تلاشهایی است دیگر آثار هنری من آنها را به شگفتی وانمیداشت.
دموستنس: با وجود داشتن اشکال لکنت زبان تصمیم میگیرد سخنران شود. و سرانجام به دلیل پشتکار و اراده قوی اش بزرگترین سخنران تاریخ یونان شد!
آبراهام لینکن : از 31 سالگی تا 59 سالگی شکست های بزرگ و نفس گیری را تجربه کرد و سرانجام در 60 سالگی شد رئییس جمهور آمریکا
جرالد: روزنامه نگار معروف دنیا اولین بار مقاله ای مینویسد که با بی توجهی سردبیر مربوطه روبرو میشود. دومین بار دهمین بار ، صدمین بار ..... همینطور تا اینکه بالاخره بر اثر پشتکاری که داشت ششصد و یکمین مقاله او به چاپ میرسد. او امروزه یکی از مشهورترین مقاله نویسان جهان است.
ناپلوئن هیلد: پشتکار برای انسان به همان اندازه مهم است که آب برای ماهی

mehraboOon
03-17-2011, 03:22 AM
قسمت دوازدهم: توکل
تا حالا فکر کردید ما کی به سراغ وکیل میریم؟ وقتی پرونده ای داریم که پامون گیره. وقتی پرونده مون اینقدر ذهن مارو به خودش مشغول کرده که دیگه آرامش نداریم. وقتی میریم و پرونده رو میدیم دست وکیل , وقتی اون بهمون میگه خیالت راحت.پرونده رو به من بسپر. چقدر آرامش میگیریم!
نکته: به کسی تکیه کن ؛ کسی و وکیل خودت بگیر که اول بتونه خودشو نگه داره بعد بتونه از پس تو بربیاد!
بهترین وکیل ما آدما خداست. خدا 9 بار در قرآن میفرمایند مرا وکیل خود بگیرید. و 3 بار هم تاکید میکند:"نعم الوکیل"===> وکیل خوبی هستم!
در دعای جوشن کبیر (دعایی که خود خدا فرستاده)
یا معین من لا معین له.......ای کمک کننده به کسی که هیچ کمکی ندارد.
یا عماد من لا عماد له....... ای پشتیبان کسی که هیچ تکیه گاهی ندارد
یا حبیب من لا حبیب له...... ای رفیق کسی که هیچ رفیقی ندارد
یا اانیس من لا انیس له...... ای مونس کسی که هیچ مونسی ندارد
یا شفیق من لا شفیق له.....ای مهربانی که هیچ کس براو مهربانی نمیکند
" او کسی است که پیشاپیش وکالت مارا مجانی به عهده گرفته است.!"
توکل دو گام دارد:
۱. از وسیله ها استفاده کنیم ولی دلمان گرم خدا باشد. مثلا دنبال روزی باشیم ولی دلگرم شغلمان نباشیم. یا مثلا دارو بخوریم ولی دلگرم به خدایی باشیم که "هوالشافی " است.
2. موقعی که اصلا وسیله ای نیست؛ دلگرم به خدایی باشیم که وسیله ساز است.
نکته: چه خوب است که در مسیر توکل به خدا ؛ توسل هم داشته باشیم.
یعنی کسی که قرب و منزلتی نزد خدا دارد را وسیله کنیم برای رسیدن به مقصود. نه اینکه مقصودمان را از او بخواهیم. برای همین بهتر است برای اجابت خواسته هایمان به امامان رو بیاوریم و آنها را واسطه بگیریم و بگوییم تا از خدا بخواهند به خواسته هایمان برسیم.
داستانی واقعی و شیرین در مورد توکل:
در زمان ناصرالدین شاه آقایی بود به نام نظرعلی طالقانی. طلبه بسیار فقیری که در مدرسه مروی تهران بود. او آنقدر فقیر بود که شبها دور حجره های طلبه های دیگر در بین آشغال ها دنبال چیزی برای خوردن میگشت. یک روز به ذهنش میرسد که نامه ای برای خدا بنویسد.
"الان نامه ایشون در موزه گلستان نگهداری میشه تحت عنوان "نامه ای به خدا"
شرح مختصری از نامه نظرعلی طالقانی:
بسم الله الرحمن الرحیم.... خدمت جناب خدا سلام. اینجانب بنده شما هستم... شما در قران فرموده اید: " و ما من دابه فی الارض الا علی الله رزقها" ...(هیچ موجود زنده ای روی زمین نیست الا اینکه روزی او به عهده من است).
من هم جنبده ای هستم از جنبنده های شما روی زمین. شما در جای دیگر فرموده اید: "ان الله لا یخلف المیعاد"....(مسلما خدا خلف وعده نمیکند).
پس روزی اینجانب دست شماست و شما هم خلف وعده نمیکنی. پس من روزی خود را میخواهم.
اینجانب چیزهای زیر را از شما میخواهم:
۱.همسری زیبا و متدین
۲.خانه ای وسیع
۳.خادم
۴.یک کالسکه با سورتچی
۵.یک باغ
۶.مقداری پول برای تجارت
نظرعلی طالقانی- مدرسه مروی- حجره 16
او نامه خود را (در روز پنجشنبه) مینویسد و به سراغ مسجد شاه می رود و نامه اش را در سوراخی در دیوار پنهان میکند. فردای آن روز یعنی جمعه ؛ زمانی که ناصرالدین شاه و درباریان برای شکار میروند , وقتی به جلوی مسجد شاه میرسند طوفان شدیدی شروع به وزدین میکند و نامه نظرعلی طالقانی از شکاف دیوار بیرون میآید و روی پای ناصرالدین شاه می افتد. ناصرالدین شاه هنگامی که نامه را میخواند خنده ای مکیند و دستور میدهد که پیکی به مدرسه مروی رفته و نظرعلی را نزد او بیاورند. ناصرالدین شاه به وزرای خود میگوید : "حال که ما مفتخر شدیم نامه ای را که ایشان به خدا نوشته دریافت کنیم پس برماست که خواسته هایش را برآورده کنیم. من نامه را میخوانم و هرکدام از شما یکی را به عهده بگیرید"....

نقش هستی نقشی از ایوان ماست آب و باد و خاک سرگردان ماست

بر اساس روایات همیشه میشود با خدا حرف زد ولی زمان مخصوص حرف زن با خدا " از ظهر پنجشنبه تا ظهر جمعه است".

mehraboOon
03-17-2011, 03:23 AM
قسمت سیزدهم: حضور در لحظه
با حضور در لحظه زندگی به میزان قابل توجهی برایمان شیرین میشود.
یکی از راههای حضور در لحظه این است که به احساساتمان فرصت بروز بدهیم. پنهان کردن احساسات باعث ایجاد تنش در آینده میشود.
اگر لازم است گریه کنی....... گریه کن
اگر لازم است داد بزنی........ داد بزن
اگر لازم است بخندی........ بخند
از احساساتت فرار نکن!!! زیرا فرار از آنها باعث فوران ما در آینده ای نه چندان دور میشود
نکته: مدیتیشن (البته مدیتیشنی مطابق فرهنگ خودمان نه بودایی ها یا هندی ها) یکی از روش های حضور در لحظه است.
یکی دیگر از راه های حضور در لحظه این است که تا میتوانیم از حواس پنجگانه خود استفاده کنیم. و آنها را درگیر کنیم.
مثلا: وقتی به طبیعت میرویم. زیبایی ها را ببینیم.... حس کنیم....لمس کنیم.... ببوییم و ...
یکی دیگر از راههای حضور در لحظه این است که کارهایمان را یکی یکی انجام دهیم. تحقیقات ثابت کرده کسانی که یکی یکی کارها را انجام میدهند 5 برابر کسانی که چند کار را با هم انجام میدهند کار انجام میدهند.

mehraboOon
03-17-2011, 03:24 AM
دوستی با خدا آیا راهی برای رفاقت با خدا هست؟
.همین که دوربین خدا را همه جا ببینیم. و بدانیم هرجا برویم و هرکاری انجام دهیم جلوی دوربین خدا هستیم. اینکه عالم را محضر خدا بدانیم.
البته دوربین خدا هم مثل خودش کریم است. ومثل دوربین های دنیایی نیست که اگر ضبط کند همه چیز را با هم ضبط میکند. ما وقتی کار خوبی میکنیم خدا آن را سریع ثبت میکند ولی اگر کار بدی انجام دهیم تا 7 ساعت به ما فرصت میدهد تا جبران کنیم. و بعد آن را ثبت میکند آنهم پنهانی!
--- روزی حضرت عیسی به خدا میگوید بنده ای به من نشان بده که دعایش مستجاب باشد و من به او بگویم مرا دعا کند! خدا به حضرت عیسی فرمود: برو و یک گنهکار پیدا کن- من دعای اورا حتما مستجاب میکنم.
سوره فرقان آیه 70: کسانی که از گناه توبه کنند و عمل صالح انجام دهند گناهان آن ها را به ثواب بدل میکنیم.
او کسی است که بدیها را چند برابر به خوبی تبدیل میکند .(امام سجاد)
نکته: انجام گناه به معنیه خداحافظی با خدا نیست. میتوان با توبه رفیق او شد.
من همنشین کسی هستم که با من بنشیند- یاد کننده کسی هستم که مرا یاد کند- آمرزنده کسی هستم که آمرزش مرا بخواهد- و مطیع کسی هستم که مرا اطاعت کند. (حدیث قدسی)
(بنده من سوگند به حقی که تو برمن داری تو را دوست دارم پس به حقی که من بر تو دارم مرا دوست داشته باش)
(من با هر کدام از شما طوری رفتار میکنم که انگار همین یک بنده را دارم ولی شما با من طوری رفتار میکنید که انگار هزاران خدا دارید)
(من از مادر به شما مهربانترم...)

mehraboOon
03-17-2011, 03:25 AM
قسمت پانزدهم: رنج و سختی
رنج ها و سختی های زندگی 6 دلیل دارد:
1)بی عقلی و بی تدبیری: مثل کسی که به او میگویند با فلانی ازدواج نکن فلان اشکالات را دارد و خود ما هم میدانیم ولی این کار را میکنیم و بعد پشیمان میشویم. یا مثلا میگویند با فلانی شریک نشو .... و ..و ... و ...
2)بیداری از خواب غفلت: بعضی رنجها تکانه هایی هستند که به ما میگویند داری به بیراهه میروی
3)ترفیع درجه: گاهی سرعت ما برای طی مسیر کمال در زندگی کند است. این رنج ها سرعت مارا بیشتر میکند
4) امتحان اللهی: در مدارس دنیا ابتدا درس میدهند بعد امتحان میگیرند ولی در مدرسه اللهی ابتدا امتحان میگیرند تا شما درس و پیام آن را بگیرید.
در مدرسه اللهی مدرسه را نساخته اند برای امتحان – آن را ساخته اند برای شکوفایی.- پس ما نیامده ایم که امتحان بدهیم. بلکه آمده ایم تا شکوفا بشویم- و برای این شکوفایی از ما امتحان میگیرند. (هدف از امتحان الهی شکوفایی ماست)
5)کارما یا عقوبت عمل خودمان: گاهی رنج ها نتیجه رفتار و نیات بد خواهانه خودمان است
6)خیر و مصلحت الهی: گاهی ما ظرفیت و طاقت بعضی نعمات الهی را نداریم و با گرفتن آن بدتر به انحطاط کشیده میشویم. پس باید طاقت و ظرفیت خود را بالا ببریم
نکته: از کجا بفهمیم که رنج ، مصلحت یا امتحان خداست و یا نتیجه اعمال خودمان؟ اگر از فلان رفتار غلط گذشته پشیمانید و قصد جبران دارید مطمئن باشید رنج و سختی هایی که آمده عقوبت عمل نیست. ولی اگر هنوز تمایل به ادامه گناه دارید عقوبت عملتان است!

mehraboOon
03-17-2011, 03:27 AM
قسمت شانزدهم: نماز
آیا نماز تشکر از خداست؟ دقت کنید این جمله اشتباست. درست آن به این صورت است." نماز تشکر از خدا هم هست."
حقیقت نماز گونه ای عشقبازی است. درست همانطور که در برابر معشوق زمینی همانگونه که او میخواهد عشق ورزی میکنیم ؛ معشوق آسمانی برای عشقبازی نماز را توصیه کرده است.
امام صادق در لحظات آخر عمرشان فرمودند: شفاعت من به کسانی که نماز را سبک میشمارند نمیرسد.
چرا نماز را به عربی میخوانیم؟
بر اساس تحقیقات متخصصین زبان شناسی در دانشگاه هاروارد ثابت شده کاملترین و بی نقص ترین زبان دنیا عربی و بعد از آن فرانسه است. پس ما نماز را به زبانی میخوانیم که کاملترین زبان دنیاست. مثلا فرض کنیم که میخواهید نماز را به زبان فارسی بخوانید.! مثلا به جای "بسم الله ارحمن الرحیم" چه میخواهید بگویید؟ میخواهید بگویید :" به نام خداوند بخشنده مهربان" ؟! . این کاملا اشتباه است. این فقط معنای ظاهریه این جمله است. زیرا الله یک اسم خاص است و هیچ معادل فارسی برای این کلمه نیست!
یا مثلا الرحمن به معنای بخشنده هم هست. اما تنها معنیه آن این نیست. شاید همین یک کلمه به اندازه یک صفحه معنی داشته باشد.
یا مثلا رب العالمین: به جای کلمه رب چه بگوییم؟ پروردگار؟ در صورتی که این تنها یکی از معانیه رب است. همین یک کلمه دارای معانی بسیار زیاد و عمیقی است.
بهتر نیست به جای ترجمه آن همه معانی آن را همانگونه که هست بخوانیم؟
در نتیجه نمیتوان آنچه را خدا خواسته تا آنگونه در نماز خطابش کنیم به فارسی ترجمه کرد.
برخی میگویند: انسان باید خوب باشد ؛ سالم باشد ؛ خیر کند... دیگر نیازی به نماز نیست!
در صورتی که خدا فرموده شرط قبولیه همه اعمال نماز است. مثلا فرض کنید در رانندگی خطایی کردید و از شما گواهینامه میخواهند. آیا میشود به جای آن مدرک تحصیلی یا کارت ملی یا کارت خدمت سربازی را نشان داد؟ خیر. درست است که اینها مدرک های معتبر و خوبی اند اما مجوز عبور شما گواهینامه است. نماز هم گواهینامه قبولی و عبور شماست.
چرا نمازهای ما بی اثر است؟1) بسیاری از نمازهای ما از روی عادت و بدون معرفت است 2) گاهی برای گول زدن دیگران و ریا نماز میخوانیم 3)درگیر لفظ هستیم. همه حواسمان را میدهیم تا درست تلفظ کنیم 4) حواسمان سر نماز به همه جا هست جز خدا
اگر میخواهید نمازی عالی بخوانید بمیرید! (موتوا قبل ان تموت.... بمیرید قبل از آنکه شما را بمیرانند) مرده یعنی تسلیم محض- بی اراده- آرام- ساکت- مثل مرده باید نماز خواند
3 بدهی که باید دائما بپردازیم: 1. به خدا مثل نماز و روزه و ... 2. به مردم 3. به خودمان
کسی که شروع به جبران حق من بکند و از دنیا برود من حق او را جبران شده میدانم.(در مورد نماز و روزه های قضا شده)
نکته: رسم عاشقی سروقت بودن است. نماز را سروقت بخوانید.

mehraboOon
03-17-2011, 03:29 AM
قسمت هفتدهم: آشتی با خدا

جز مردم گمراه کسی از لطف خدا ناامبد نمیشود. (آیه قرآن)
"الا بذکرالله تطمئن القلوب" ....... با یاد خدا دلها آرامش میگیرد
ذکر یعنی چه؟ ذکر یعنی به یاد بودن از سر محبت و دوست داشتن مثل مجنون!!!

شرح حسن لیلی میدهم / خاطر خود را تسلی میدهم

چون میسر نیست برمن کام او / عشقبازی میکنم با نام او
مجنون ذاکر لیلی است. مجنون با یاد نام لیلی آرام میشود!
نکته: ذکر هر یادی است که از سر عشق و محبت است و تکرار عباراتی مثل سبحان الله و الحمدالله ورد است نه ذکر.
6 توصیه برای آشتی با خدا:
1 . وقتی میخواهیم با خدا آشتی کنیم حمله های شیطان بیشتر میشود. مثلا یکی از حمله های شیطان ایراد علمی و اخلاقی و دینی به افراد است!
2 .صبر داشته باش. آب قطره قطره سنگ خارا را سوارخ میکند.

صبر کن حافظ به سختی روز و شب / عاقبت روزی بیابی کام را
3 .در مسیر آشتی با خدا افراط و تفریط نکن. زیرا ظرفیت ما به اندازه نشاط ماست.
امام صادق: به زور خود را وادار به عبادت نکن زیرا با اینکار نسبت به عبادت بی رغبت میشوید
امام کاظم: از ما نیست کسی که دنیای خویش را به خاطر دین خود ترک کند و از ما نیست کسی که دین خود را برای دنیای خویش ترک کند
4 . از خدا طلبکار نباش. مثلا کسی یک هفته نماز میخواند و منتظر پاداش است! وقتی کار خوبی میکنی آن را با کار خوب بزرگتری قیاس کن و به حسابش نیاور.
5 . با خدا مناجات کن و سرو صدا نکن! .مناجات ریشه در کلمه نجوا دارد. یعنی سخن آرام و درگوشی.. زیرا دوستی و عشق سری است میان محبوب و محب که باید پنهان بماند.
6 . از همه راههای هدایت به خوبی استفاده کنیم. مثل کتب الهی- پیامبران و ...
مثلا خدا 40 بار در قرآن فرموده که چه کسانی رو دوست دارم(ان الله یحب الذین....) و چه کسانی رو دوست ندارم(ان الله لا یحب الذین...). مثلا 5 بار گفته محسنین یعنی نیکوکاران را دوست دارم و ...
نکته: بهترین نیکی در دین خدمت به مردم است. (امام باقر)
(خدا رحمت کند بنده ای را که محبت مارا در دل مردم ایجاد کند .....(امام صادق))
(شیعه ما در هر کجا که هست یا بهترین است یا یکی از بهترین ها....)

mehraboOon
03-17-2011, 03:29 AM
قسمت هیجدهم: موفقیت چیست؟

موفقیت در یک کلام : یعنی توفیق بندگی خدا!
چرا؟
ریشه موفقیت کلمه ایست به نام وفق- وفق یعنی سازگاری- هم خانواده های آن توافق ؛ توفیق ؛ موافقت است.
هر چه وفق و سازگاری ما با محیط بیشتر باشد موفق تر هستیم.
مدیر مدرسه دنیا خداست. انسان موفق کسی است که در این مدرسه خود را با مدیر آن وفق دهد.
سول: چرا به این دنیا آمده ایم؟ خداوند در قرآن می فرمایند

شما را نیاوردم مگر برای بندگی.
اگر کاری کنیم که به بندگی و خشنودیه او ختم شود آن کار مارا خوشبخت میکند.

درنتیجه موفقیت بدون بندگی خدا هیچ خاصیتی ندارد.
" همانگونه که جسم و سایه از هم جدا نمیشوند دینداری و موفقیت هم از هم جدا نمیشوند." (امام علی)
-- کسی موفق است که ظلم نکرده- تمسخر نکرده- به پدر و مادرش احترام گذاشته- دلی را شاد کرده و ...
نکته:کسب ثروت و شهرت و ... هیچ منافاتی با بندگی خدا ندارد. به شرطی که به هرجا برسم و هر کسی هم که بشوم هیچ چیز مرا از بندگی خدا دور نکند.
--- وین دایر بعد از سالها نوشتن کتاب و سخنرانی در سراسر جهان در مورد موفقیت اکنون به این نتیجه رسیده که " موفقیت بدون معنویت هیچ خاصیتی ندارد"
---خانم کاترین پاندر بعد از سالها تلاش برای موفقیت اکنون راهبه است و در کلیسا فقط برای راهبه ها تدریس موفقیت میکند. او نیز به این نتیجه رسید که " موفقیت بدون معنویت هیچ خاصیتی ندارد"

mehraboOon
03-17-2011, 03:31 AM
قسمت نوزدهم:
نکات تکمیلی
نکته۱: روزی
-بیشتر روزی ها زمانی به سراغ ما می آید که ما در وضعیت آلفا (زمانی که هاله های انرژی ما امکان جذب فوق العاده دارند) باشیم.وضعیت آلفا یعنی زمان آرامش.
- حرف های زشت روزی را کم میکند. مثل فحش دادن ؛ غیبت کردن و تمسخر دیگران.
روزی به دنبال تو می دود ؛ * آرام * باش. (امام علی)
مشکلات را کتمان کنید تا روزی شما زیاد شود . (پیامبر اکرم)
نکته۲: شکرگذاری
تشکر امروز ما خوشبختی فردا را برایمان رقم میزند. کسی که امروز به کائنات اعلام میکند که از داشته هایم ممنونم کائنات به او میگوید و نشان میدهد که لایق بیشتر از آن است زیرا قدر داشته هایش را میداند
شکر عملی یعنی از نعمت هایمان خوب استفاده کنیم. مثلا داشته هایت را به دیگران هم انتقال دهی. به زیر دستانت کمک کنی. اصراف نکنی و ......
گفتگو از نعمت جزو شکر نعمت است (پیامبر اکرم)
نکته۳: دعا کردن
-درخواست هایمان را باید پنهانی به خدا بگوییم خدا در قرآن میفرماید " مرا در خفا بخوانید"
-برای چیزهایی که از خدا میخواهیم باید اصرار کنیم. """ دوست ندارم مردم در درخواست از یکدیگر اصرار کنند ؛ ولی دوست دارم در درخواست از من اصرار کنند""".
-برای همه آدم ها دعا کنیم و قشر خاصی را جدا نکنیم. مثلا نگوییم " خدایا مریض های اسلام را شفا بده" . این دعای غلطی است. و تفاوتی بین قشر ها و یا مذهب های مختلف نیست.
نکته۴: فراموش کردن خاطرات تلخ
حق نداریم خاطره و اتفاقات تلخ را فراموش کنیم زیرا میدانیم هرچیزی برای این رخ داده که به ما درسی بدهد و اگر ما درس لازم را از آن موضوع نگیریم آن واقعه در جای دیگری وارد زندگی مان میشود. راه خلاص شدن از خاطرات تلخ این است که به آن خاطره با نگاهی نو (درس گرفتن) نگاه کنیم. مطمئن باشید وقتی درس آن ماجرا را گرفتید آن تلخی خودش خود به خود از بین می رود. اگر پیام رویدادی را گرفتی و باز هم تلخی ماجرا نرفت یعنی تو پیام را درست نگرفتی
نکته۵:عدم قضاوت
افرادی که اهل قضاوت هستند هیچ وقت در وضعیت آلفا (آرامش) قرار ندارند و درنتیجه به خواسته خود نمیرسند. به جای قضاوت دست به دعا بردار.
- در جک گفتن هم باید اصل عدم قضاوت را رعایت کرد. روایت است که اگر مردم را مسخره کنی در روز قیامت با چهره ای مسخره محشور میشوی.
نکته ۶:فوبیا
ترسهای روانی مثل ترس از ارتفاع ؛ آسانسور؛ سوسک و... که بهترین راه مقابله با آن مواجهه ی تدریجی و آرام است.
نکته۷:
بسیاری از جلسات مدیتیشن در ایران متناسب با استاندارد فرهنگی ما نیست و به درد بودایی ها و هندی ها میخورد.. مدیتیشن شامل یکسری اصول بسیار ساده و مفید برای کسب آرامش و تمرکز است. که هرکس به سادگی میتواند آن را فراگیرد.
نکته ۸:
مشهور شدن ؛ پولدار شدن ؛ دکترا گرفتن به معنیه موفقیت کامل نیست. موفقیت زمانی کامل میشود که توام و در مسیر بندگیه خدا باشد
نکته ۹:
مهمترین قانون هستی: انجام وظیفه بدون اعتراض- تسلیم محض بودن. درست مثل منظومه شمسی- کهکشان ها و تمام طبیعت ...
نکته ۱۰:
در زندگی به دنبال خوش مزگی باشیم نه خوشگلی!!! یعنی به دنبال برکت باشیم و مبارکی.
مردم این روزگار به جای آنکه به دنبال خواب راحت باشند دنبال تختخواب راحت هستند. (ویکتورهوگو)
نکته ۱۱: استخاره در این ۳ مورد بعد از گرفتن تصمیم نهایی خوب است:ازدواج-مسافرت-تجارت
نکته۱۲:
هیچ کتاب دسته بندی شده کاملی برای موفقیت در ایران نیست. و بسیاری از کتب ترجمه شده دارای اشتباهات بزرگ است.
معرفی چند کتاب مفید: (دقت کنید فقط هیمن کتابها از این نویسندگان مناسب هستند نه همه کتابهای این نویسنده ها!)

موفقیت های کلیدی: از برایان تریسی

همه چیز با خدا ممکن است: از م. حورایی

برای هر مسئله ای راه حلی معنوی وجود دارد: از وین دایر

درمان با عرفان: از وین دایر

غول درون : از آنتونی رابینز

قدرت مشیت الهی: از وین دایر

زندگی با تفکر مثبت : از جوزف مورفی



http://t1.gstatic.com/images?q=tbn:ANd9GcRkxZYB47VOaqHG_hlrf--97FSYNxTKAx2u5YXdX-gCqqovpf_0&t=1