PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : آیین چهارشنبه سوری در گذر زمان



Mohamad
03-15-2011, 10:59 PM
آیین های چهارشنبه سوری (که شامگاه سه شنبه برگزار می شود) امروزه به یکی از بخش های مهم و تدارکاتی برای فرارسیدن جشن نوروز تبدیل شده است.
شکل کلی و عمومی آن را همگان می دانند. برپایی آتش و پریدن از روی آن همراه با خوانش ذکرگونه «زردی من از تو، سرخی تو از من» خوردن آجیل چهارشنبه سوری و پاشیدن آب بر زمین از جمله مراسم و مناسک آن است. اما به همان اندازه که تفاوت در یابش ریشه های این آیین وجود دارد، در شیوه برگزاری آن نیز در مناطق مختلف تفاوت هست.
می دانیم در اوستا، کهن ترین مکتوب دینی ایرانیان نامی از «جشن نوروز» نیامده است؛ هرچند که این جشن ریشه در آیین ها و باورهای بسیار کهن تر از پدیداری اوستا در فلات ایران دارد.
دکتر مهرداد بهار، اسطوره شناس ایرانی در ریشه یابی نوروز تاریخ آن را تا هزاره سوم پیش از میلاد به عقب برده، می گوید: «از هزاره سوم پیش از میلاد دو جشن بزرگ در آسیای غربی رواج داشته است جشن آفرینش که در آغاز پاییز بوده (مهرگان) و جشن نوزایی که آغاز بهار است (نوروز)».
«سموئیل کندی ادی» نویسنده کتاب: «آیین شهریاری در شرق» نیز با اشاره به جایگاه والای نوروز در دوران هخامنشی می نویسد پادشاهان هخامنشی جشن های نوروزی را با شکوه و عظمت تمام در شهرهای اهواز و به احتمال تخت جمشید برگزار می کرده اند.
مهرداد بهار براین باور است که در روزهای آغاز نوروز مسابقه های ورزشی در تخت جمشید و در حضور پادشاهان هخامنشی برگزار می شده است.
به باور مهرداد بهار جشن نوروز و همه آداب و مناسک آن مربوط است به نوزایی خدای گیاهی یعنی سیاووش. و بازگشت دوباره روح این خدای شهیدشونده به زمین و نماد جسمانی آن نیز گیاهان روینده و طبیعت است. از این روست که ایرانیان روزگار کهن در آستانه نوروز شب ها چراغ روشن کرده و در اماکن مقدس و آرامگاه ها به نیایش می پرداخته اند تا ارواح پاک نیاکانشان همراه با روان خدای شهیدشونده در بازگشت به زمین آنان را ببینند.
برگزاری «جشن سوری» یا «جشن سرخ» که دو عنصر آتش و آب در آن نقش اساسی دارند، از مهمترین بخش های مناسک بازگشت سیاووش به زمین است. هنوز هم در بخش هایی از استان کردستان یا فارس یا شمال خوزستان شاهد برافروختن هیمه های آتش بر فراز بام ها هستیم. پاشیدن آب از پشت بام بر سروصورت کودکان کوچه توسط مادران نیز که به گفته مهرداد بهار نشانه ای از بارش باران است، از دیگر مراسم این جشن است.
جشن سرخ یا سور آیینی زرتشتی نیست، و در اوستا نیز به آن اشاره نشده است؛ هرچند آیینی بسیار کهن تر از زرتشت بوده است؛ با این همه و باوجود فراگیر شدن دین زرتشت در فلات ایران، آیین ها و مناسک روزگار باستان همچنان جایگاه قدرتمند خود را در میان مردم حفظ کردند. چنان که پس از اسلام نیز جشن سرخ یا جشن سور در بغداد و در حضور خلیفه وقت با شکوه تمام برگزار می شده و تداوم صورت امروزین آن گواه روشن حیات این آیین هاست.
اما از آنجا که ایرانیان باستان هفته نداشته اند، عنوان «چهارشنبه سوری» ناشی از همگونی و انطباق مناسک باستانی با شرایط روز آن روزگار بوده است. همچنان که خود نوروز نیز برای تداوم خود رنگ و بوی اسلامی نیز گرفت و اسطوره سازی هایی نیز پدید آمد تا این جشن بتواند در برابر تکفیر علمای اسلامی دوام آورد. برای نمونه امام محمد غزالی در کتاب کیمیای سعادت از مومنان خواسته است تا با برگزاری عزاداری و شیون در روزهای نوروزی این آیین نحس مجوس از بین رود. این حملات هرچند نتوانست به متروکه شدن آیین های نوروزی بیانجامد؛ اما رنگ و بوی خود را برآن نهاد. ازجمله این که نحس بودن روز چهارشنبه را که باوری دیرین در میان اعراب بوده است، ایرانیان همین را برای برگزاری جشن سرخ یا سور بهانه کرده و نام آن را «چهارشنبه سوری» نهادند تا اجراکنندگان آن گرفتار داغ و درفش گزمه ها و ماموران و عمال خلیفه یا حاکم وقت نشوند.
در آیین کهن جشن سوری یا سرخ، آب و آتش نقش برجسته ای داشته اند. نخست زمینی را که بایستی هیزمها بر آن نهاده شود آب پاشی می کرده اند. دوم پیش از پریدن از روی آتش، آب را نیز از آن گذر می داده اند. در مناطق جنوب ایران به این آب «کُر» می گویند. «کُر» در باورهای کهن عیلامی خدای آب های شیرین زیرزمینی بوده. نوزایی سیاووش که با آب و آتش همراه بوده، در مناسک و نمادهای اجرایی جشن سور معنا می یابد.
دکتر مهرداد بهار معتقد است برگزاری جشن سرخ، جشن نوزایی سیاووش (خدای گیاهی) است. که سیاهی چهره نماد مرگ و سرخی پوشش نماد خون و نوزایی است که حاجی فیروزها نماد مادی و انطباق یافته سیاووش اند با چهره ای سیاه (نماد مرگ) و پوشش سرخ (نوزایی). حاجی فیروزها یا همان سیاووشان همزمان با جشن سور یا سرخ در کوی و برزن پدیدار شده و مردم به نشانه شادمانی و بازگشت سیاوش به جشن و شادمانی می پرداخته اند.
مهرداد بهار می گوید این شادمانی مردم از پی حاجی فیروز روان شده در کوچه و بازار نماد دگرگون شده رقص های جادویی روزگار باستان بوده که برای بارش باران با شکوه تمام برگزار می شده است. اجرای نمایش های روحوضی پیش از عید در روستاها و شهرهای کوچک ایران نمادی از این آیین است.
کشت غلات و سبزی ها به هنگامه نوروز نیز نماد باززایی طبیعت و خدای شهید شونده (سیاووش) است که براساس تصاویر بجا مانده کوزه ها و سفال های یافت شده پنجهزارساله در بلخ، مردم آن دوران آیین مرگ و نوزایی سیاووش را به هنگامه آغاز بهار برگزار می کرده اند.
در آثار الباقیه ابوریحان بیرونی نیز جشن سوری یا زایش سیاووش را با تولد دموزی (از اساطیر بین النهرین) قیاس کرده و می گوید نوزایی سیاووش تولد دوباره گیاهان و طبیعت است.
به اتکای چنین پیشینه ای از آیین و مناسک چهارشنبه سوری (جشن سرخ) مردم فلات ایران هرساله برای بزرگداشت آیین های نیاکان خود، سختی های زمانه و مشکلاتی را که با آن درگیرند، در این چند روزه فراموش کرده همه توان خود را بکار می گیرند تا شادمانی خانه و کاشانه شان، بوم و برزن و فرای آن دل و وجودشان را فراگیرد و برگزاری آیین های چهارشنبه سوری از اصول فراموش نشدنی این مناسک است.