mohamad.s
03-13-2011, 02:29 PM
یک هزار سکه طلا، قیمت کادوی پوچ
زنیکه از شوخی شوهرش به شدت ناراحت شده بود با مراجعه به دادگاه خانوادهمهریهیک هزار سکه خود را اجرا گذاشت. زن ۲۰ساله که هنوز زندگی مشترک باشوهرش راشروع نکرده است وقتی به مجتمع قضایی خانواده شماره ۲ رفت، باارائهدادخواست مهریه به قاضی دادگاه گفت؛ من و حامد در دانشگاه با همآشنا شدیم.هر دو در رشته مدیریت درس می خواندیم و دوستی ما از بحث برسرموضوعات درسیشروع و به علاقه متقابل منجر شد و بالاخره حامد از من اجازهگرفت تا بهخواستگاری ام بیاید.
خانواده ام هیچ مخالفتی با این وصلتنداشتند. بههمین دلیل رسم و رسوم بدون هیچ مشکلی اجرا شد و من و حامد بهعقد همدرآمدیم و قرار شد بعد از اتمام درس مان و بهتر شدن شرایط مالی،مراسمعروسی را برگزار کنیم. هیچ مشکل عمده یی بین من و شوهرم وجود نداشتتااینکه چند روز پیش او رفتار بسیار زشت و زننده یی انجام داد. این زنکهثریا نام دارد، ادامه داد؛ چند روز پیش روز تولدم بود در حالی کهانتظارداشتم حامد هدیه یی مناسب برایم بخرد او کار ناپسندی انجام داد. اودرحضور والدینم یک جعبه کادویی بزرگ به من داد و با ذوق و شوق آن رابازکردم اما ناگهان دیدم جعبه پوچ و داخل آن خالی است. من شوکه شده بودموحامد با دیدن این صحنه شروع به خندیدن کرد. این کار شوهرم باعث شد پیشپدرو مادرم خجالت بکشم.
همان موقع تصمیم گرفتم کارش را تلافی کنم و بهاو گفتم مهریه ام را اجرامی گذارم. حالا هم آماده ام تا دادخواستم راپیگیری کنم. در ادامه اینجلسه شوهر ثریا که در دادگاه حضور داشت رفتارهمسرش را بچگانه خواند وگفت؛ من می خواستم با همسرم شوخی کنم و با این کارخاطره یی بامزه و بهیادماندنی به وجود بیاورم. از این کارم به هیچ وجهمنظور بدی نداشتم چونمن ثریا را خیلی دوست دارم و نمی خواهم باعث ناراحتیوی شوم اما او خیلیزود رنج است و به خاطر یک سوءتفاهم و شوخی ساده کاریکرده که در ماه هایاول عقد پای مان به دادگاه خانواده باز شود و خاطره ییتلخ در ذهن مان ثبتشود. به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان قاضی دادگاهرسیدگی به دادخواست ثریارا به آینده موکول کرد و از زوج جوان خواسته استاز طریق گفت وگو و مصالحهمشکلات شان را برطرف کنند.
زنیکه از شوخی شوهرش به شدت ناراحت شده بود با مراجعه به دادگاه خانوادهمهریهیک هزار سکه خود را اجرا گذاشت. زن ۲۰ساله که هنوز زندگی مشترک باشوهرش راشروع نکرده است وقتی به مجتمع قضایی خانواده شماره ۲ رفت، باارائهدادخواست مهریه به قاضی دادگاه گفت؛ من و حامد در دانشگاه با همآشنا شدیم.هر دو در رشته مدیریت درس می خواندیم و دوستی ما از بحث برسرموضوعات درسیشروع و به علاقه متقابل منجر شد و بالاخره حامد از من اجازهگرفت تا بهخواستگاری ام بیاید.
خانواده ام هیچ مخالفتی با این وصلتنداشتند. بههمین دلیل رسم و رسوم بدون هیچ مشکلی اجرا شد و من و حامد بهعقد همدرآمدیم و قرار شد بعد از اتمام درس مان و بهتر شدن شرایط مالی،مراسمعروسی را برگزار کنیم. هیچ مشکل عمده یی بین من و شوهرم وجود نداشتتااینکه چند روز پیش او رفتار بسیار زشت و زننده یی انجام داد. این زنکهثریا نام دارد، ادامه داد؛ چند روز پیش روز تولدم بود در حالی کهانتظارداشتم حامد هدیه یی مناسب برایم بخرد او کار ناپسندی انجام داد. اودرحضور والدینم یک جعبه کادویی بزرگ به من داد و با ذوق و شوق آن رابازکردم اما ناگهان دیدم جعبه پوچ و داخل آن خالی است. من شوکه شده بودموحامد با دیدن این صحنه شروع به خندیدن کرد. این کار شوهرم باعث شد پیشپدرو مادرم خجالت بکشم.
همان موقع تصمیم گرفتم کارش را تلافی کنم و بهاو گفتم مهریه ام را اجرامی گذارم. حالا هم آماده ام تا دادخواستم راپیگیری کنم. در ادامه اینجلسه شوهر ثریا که در دادگاه حضور داشت رفتارهمسرش را بچگانه خواند وگفت؛ من می خواستم با همسرم شوخی کنم و با این کارخاطره یی بامزه و بهیادماندنی به وجود بیاورم. از این کارم به هیچ وجهمنظور بدی نداشتم چونمن ثریا را خیلی دوست دارم و نمی خواهم باعث ناراحتیوی شوم اما او خیلیزود رنج است و به خاطر یک سوءتفاهم و شوخی ساده کاریکرده که در ماه هایاول عقد پای مان به دادگاه خانواده باز شود و خاطره ییتلخ در ذهن مان ثبتشود. به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان قاضی دادگاهرسیدگی به دادخواست ثریارا به آینده موکول کرد و از زوج جوان خواسته استاز طریق گفت وگو و مصالحهمشکلات شان را برطرف کنند.