mohamad.s
03-12-2011, 05:11 PM
اضطراب بصورت چکیده
نگراني و تشويق دشمن اصلي موفقيت دانش آموزان هنگام امتحانات محسوب مي شود چون اين نگراني انرژي براي فعاليت و تلاش را از انسان سلب مي كند.
البته وجود اندكي اضطراب سازنده ومثبت است اما اگر توان ذهني فعاليت هاي مثبت و قدرت تصميم گيري را از دانش آموزان بگيرد بي ترديد بايد براي آن در خانواده و مدرسه دلايلي جستجو كرد تا بتوان آن را از ريشه درمان كرد.
چون اضطراب يك مساله ذاتي نيست بلكه شخص در ارتباط با محيط اطرافش به آن دچار مي شود مثل اينكه اگر فرزندان در طول سال تحصيلي با نگرش غلط والدين كمال گرا به طور دائمي از نظر نوع استعداد ميزان فعاليت و درجه موفقيت با افراد هم سن و سال خود مقايسه شوند و بدون در نظر گرفتن توانايي هايشان مورد سرزنش و سركوفت قرار گيرند و يا اينكه آنها را بارها وبارها نسبت به فرا رسيدن زمان امتحان هشدار دهند و از گرفتن نمره كم بترسانند و يا حتي براي نمره بيست پاداشهاي سنگين بگذارند به طور ناخواسته آنها را به سمت اضطراب امتحان سوق مي دهند.
والدين بايد بدانند كه در تربيت فرزندان مضطرب نقش مهم و اصلي را ايفا مي كنند پس در درجه اول بايد انتظارات خود را با سن هوش توانايي و مهارت هاي فرزندان تطبيق دهند. اين كار موجب مي شود تا آن ها فرزندانشان را با توانايي هاي ديگران مقايسه نكنند و به آنها بياموزند كه انجام هر كاري به نحو احسن مورد اهميت قرار دارد والاكسب نتيجه چندان مهم نيست . به اين وسيله به او مي فهمانند كه هم براي تلاشهايش ارزش قايل مي شوند و هم سعي و كوشش را به عنوان بخشي از نتيجه محسوب مي كنند كه البته به آن رسيده اند. و هم اينكه به اين وسيله اعتماد به نفس آنها را به نمره هايشان ارتباط نمي دهند.
در مرحله بعد بايد دانست رابطه صحيح والدين با فرزندان كمك موثري به تقويت خودباوري و عزت نفس آنان مي كند تا فرزندان نسبت به تلاش و كوشش بيشتر خود براي انجام كار مطمئن شوند و به خود با ضعف و درماندگي نگاه نكنند چون در آن صورت نه تنها در برابر مسايل درسي بلكه در برابر مسائل زندگي نيز ناتوان خواهند ماند.
ديگر اينكه اوليا مي توانند با يادآوري توانايي هاي دانش آموزان و تشويق آنها هر چند در برابر كسب موفقيت هاي كوچك اعتماد به نفس آنان را تقويت كنند والا سخت گيري و فشار مضاعف مبتني برخواندن درس و ناديده گرفتن توانايي هاي آنان يك روند بي فايده و فرسايشي است و هيچ كمكي به آنان نمي كند.
همچنين به آنان بياموزند كه در ضمن داشتن روش صحيح مطالعه و برنامه ريزي منظم و موثر با حوصله و سروقت انجام دادن تكاليف درسي در كنار تلاش و كوشش بايد نتيجه كارهاي خود را به خداوند مربوط و در همه كارها به او تكيه كنند زيرا توكل يكي از اصول تصفيه باطن و تزكيه نفس است و در سوره تغابن آيه 13 آمده كه ? خداي يكتاست كه جز او خدايي نيست و اهل ايمان تنها به خدا توكل مي كنند ? . اينگونه است كه با دانستن مفهوم ? الابذكرالله تطمئن القلوب ? نتيجه كار را بايد به خدا سپرد زيرا فكر كردن به نتيجه كار اضطراب را افزايش مي دهد. در چنين شرايطي است كه با وجود دو بال اعتماد به خود و تلاشها كه همان اعتماد به نفس است و اعتماد به خدا كه همان توكل است مي توان بسياري از پله هاي ترقي را طي كرد.
البته در اين راستا نقش و جايگاه معلمان و اولياي مدرسه نيز از اهميت ويژه اي برخوردار است چرا كه آنها هم در شناخت و هدايت استعدادها و بارور كردن خلاقيت ها بسيار تعيين كننده هستند و هم مي توانند از راهكارهاي مناسب جهت تامين آمادگي رواني چه هنگام برگزاري كلاس درس و چه در ايام امتحان استفاده كنند.
معلمان موفق علاوه بر اينكه با بار علمي بسيار خوب مطالب درسي را به خوبي توضيح مي دهند با جلوگيري از تهديد و ترس به تشويق دانش آموزان مي پردازند چرا كه مي دانند تشويق در برابر تنبيه اثرگذار است و براي دانش آموزان آرامش روحي و رواني را به جاي مي گذارد.
ديگر اينكه يك معلم دلسوز هميشه با ارائه نمونه سئوالات امتحاني و آشنا كردن دانش آموزان با چگونگي طرح سئوال و رفع ابهام وبرگزاري جلسه رفع اشكال به او مي فهماند كه هدف امتحان انتقام يا آزار روحي نيست بلكه صرفا براي ارزشيابي دانش آموزان برگزار مي شود تا به بررسي ميزان يادگيري و قدرت فهم آنهانسبت به كتب درسي بپردازند. وظيفه ديگر معلمان آن است كه از قوانين رسمي و خشك و عوامل اجرايي برگزاري امتحان دوري و محيط مساعد و آرامي را ايجاد كنند تا از اضطراب امتحان كم نمايند چرا كه وقتي معلمي فقط درس مي دهد و به مسايل شخصيتي و رفتاري و روحي فراگيران بي توجه است نمي توان او را معلم موفقي خواند. در اين صورت او تنها يك مدرس است .
معلمان ماندگار و اثرگذار هرگز تنها به تدريس نمي پردازند بلكه در كنار آن به پرورش روح و روان و ساختن آينده فراگيران نيز اهميت مي دهند. دانش آموزي كه در اثر برخورد غلط معلمانش دچار ضعف شخصيتي مي شود و حتي نسبت به خود افكار انتقادي مي گيرد و خود را كودن و ناتوان فرض مي كند و در اين انديشه غوطه ور مي شود كه او بدترين و بي عرضه ترين شاگرد كلاس است ديگر به ندرت مي تواند به خودباوري و اعتماد به نفس برسد.
نكته پاياني اينكه خواب و استراحت كافي به موقع بيدار شدن و حضور به موقع در صحنه امتحان تغذيه مناسب اندكي تفريح و بازي حفظ محيط امن و سالم خانواده تهيه وسايل در حد امكان و حذف مهماني هاي بي مورد نيز مي تواند در آرامش و رسيدن به موفقيت دانش آموزان تاثير بسزايي داشته باشد.
فاطمه نوروززاده
والدين بايد با تلاش هاي كودك و نوجوان اهميت بدهند نه به نتيجه كار زيرا اگر نتيجه گرا باشند دانش آموز مجبور مي شود با اضطراب درس بخواند وبه نتيجه مطلوب هم نرسد
معلمان موفق علاوه بر اينكه با بار علمي مناسب مطالب درسي را به خوبي براي دانش آموزان توضيح مي دهند با جلوگيري از تهديد و ترس به تشويق دانش آموزان مي پردازند
توكل و سپردن كارها به خدا در كنار تلاش و كوشش كافي باعث كاهش اضطراب خواهد شد زيرا توكل و اعتماد به نفس دو ركن اصلي هر موفقيتي محسوب مي شود
روش مطالعه متمرکز
حواس پرتي چيست؟
ما مي خواستيم روش صحيح مطالعه متمرکز را براي شما توضيح دهيم، ديديم که بايد ابتدا حواس پرتي را تعريف کنيم. شايد شما تا به حال خيلي به "حواس پرتي" فکر کرده باشيد و بارها از خود پرسيده باشيد که چرا گاهي به هنگام مطالعه حواس آدم پرت مي شود؟ ما نمي دانيم که شما براي اين سؤال خود چه جوابي پيدا کرده ايد اما پاسخ صحيح اين پرسش را به شما مي کوييم: "حواس پرتي چيزي نيست جز تمايل ذاتي ذهن به درگيري و فعاليت."
ذهن شما همواره مي خواهد درگير و مشغول باشد. بنابراين اگر آنچه که اکنون انجام مي-دهيد در شما درگيري و مشغوليت ذهني ايجاد کند، فکر شما ديگر لزومي احساس نمي کند که به جاي ديگر برود و در آنجا درگير شود. اما اگر در انجام اين کار، درگيري ذهني ايجاد نشود، ذهن شما شتابان به جايي مي رود که خود را در آنجا مشغول کند. و اين همان حواس پرتي است. براي روشنتر شدن موضوع، مثالي بزنيم: وقتي دوستتان با شما صحبت مي کند، اگر بتواند با بيان خود در شما مشغوليت ذهني و توجه و علاقمندي ايجاد کند، شما با تمرکز فراوان به تمام حرفهايش گوش مي دهيد. اما اگر او نتواند چنين تأثيري در شما بگذارد چون ذهن شما درگير نمي شود به سرعت فکر ديگري به ذهنتان راه مي يابد و شما در حالي که به مخاطب خود خيره شده ايد، داريد به چيز ديگري فکرمي کنيد. چيزي که در شما درگيري ذهني ايجاد مي کند.
ذهن شما مدام به فعاليت نيازمند است و اين نيازمندي را هنگامي که شما مشغول مطالعه کردن هستيد، هم دارد. بنابراين اگر آنچه که مي خوانيد، در شما درگيري ذهني ايجاد کند، شما مشتاق و متمرکز پيش مي رويد. در غير اين صورت چشمتان خطوط را دنبال مي کند و ذهنتان در جايي ديگر مشغول مي شود. به عبارت ديگر، حواستان پرت مي شود.
راه چاره
پيش از هر چيز، بايد به خاطر داشته باشيد که اين شما هستيد که بايد ذهن خود را با موضوع مطالعه درگير کنيد. معمولاً سبک نوشتاري کتاب تلاش مي کند که در شما درگيري ذهني ايجاد کند اما عمده کار با خود شماست. ما اکنون مي خواهيم روش مطالعه متمرکز را به شما آموزش دهيم، براي آن که درگيري ذهني شما پايدار بماند. مي خواهيم ذهن شما با جمله جمله کتاب درگير شود. مي خواهيم که شما يک مطالعه کننده فعال باشيد. روشهاي سنتي مطالعه که شما پيش از اين داشته ايد، شما را از يک مطالعه متمرکز باز مي دارد و باعث مي شود که حواس شما مدام پرت شود.
روشهاي مطالعه متمرکز
"تند خواندن"
راننده اي را در نظر بگيريد که با سرعت بسيار کمي مثلاً 20 کيلومتر در ساعت در حرکت است. وقتي سرعت اين راننده تا اين حد کم است، ديگر به توجه و تمرکز فوق العاده اي نياز ندارد و چون ذهن درگير نمي شود، مدام در جايي ديگر مشغول مي شود. راننده مي تواند از داشبورد چيزي بردارد، شيشه را پاک کند، به مناظر بيرون نگاه کند و حتي غرق در تخيل شود. اما وقتي سرعت زياد شد، خود به خود درگيري ذهني بيشترمي شود و ذهن بيشتر به رانندگي متمرکزمي شود و راننده ديگر فرصت ندارد به چپ و راست نگاه کند و يا مشغوليتهاي ذهني ديگري داشته باشد. اساساً ذهن چنان درگير است که تمايلي براي درگير شدن در جاي ديگر ندارد. در مطالعه هم دقيقاً همين حالت وجود دارد. وقتي شما به بهانه بهتر فهميدن بسيار کند پيش مي رويد و کلمه به کلمه مي خوانيد، درگيري ذهني مطلوبي را ايجاد نمي کنيد و ذهن شما که از اين ساکن بودن کلافه مي شود، خود را در جايي ديگر مشغول مي کند و حواستان پرت مي شود.
ما نمي گوييم آن قدر تند بخوانيد که هيچ چيز نفهميد، بلکه مي گوييم سرعت مطالعه خود را تا آنجا افزايش دهيد که يک درگيري ذهني مطلوب ايجاد شود. در اين سرعت، ذهن متمرکز است. مي بينيد که اگر کمي غفلت کنيد، سانحه اي رخ مي دهد. حتي اگر بتوانيد سرعت مطالعه خود را به دو برابر افزايش دهيد بسيار عالي است چرا که هم در وقت خود صرفه جويي نموده ايد و هم با درگيري ذهني و تمرکز بيشتري خوانده ايد. تا مي توانيد سرعت مطالعه خود را افزايش دهيد و سريعتر از آنچه که قبلاً مي خوانده ايد بخوانيد. البته خوب مي دانيد که اين سرعت، نسبي است و در متون مختلف مانند رمان، ادبيات، شيمي، فيزيک و . . . متفاوت است. مسلماً شما متون ساده تر را با سرعت بيشتر مي خوانيد. ما مي گوييم سرعت خود را با توجه به سرعت قبلي خود بيشتر کنيد. يکي ديگر از معايب تند خواندن اين است که شما وقتي آرام و لغت به لغت مي خوانيد، درک ذهني کمتري داريد چرا که ذهن با مفاهيم سر و کار دارد نه با کلمات. يادتان باشد مفهوم، هميشه در يک عبارت است نه يک واژه. وقتي شما کلمه شير را مي خوانيد، ذهن نمي داند منظور شير گاو است يا شير جنگل يا شير آب. اما وقتي جمله "شير آب را بستم." سريعاً خوانده مي شود، درک بهتر و سريعتري حاصل مي شود.
مطالعه اوليه
مطالعه اوليه همان گرفتن اطلاعات ابتدايي است. در مطالعه اوليه، قصد شما کنجکاو کردن ذهن با گرفتن اطلاعات ساده و کم حجم و مقدماتي است. در مطالعه اوليه شما متن را خط به خط نمي خوانيد بلکه نگاهي گذرا به متن مي انداريد و يک سري مفاهيم اوليه را از متن مي گيريد که مثلاً متن حول و حوش چه موضوعي است. پس از آن بايد به خود رجوع کنيد و ببينيد که خودتان از پيش چه اطلاعاتي درباره موضوع داريد و يا اين که از قبل، از کسي چيزي شنيده ايد يا مطالعه کرده ايد. اطلاعات اوليه خودتان را به اطلاعات اوليه کتاب، در اين بررسي اجمالي بيافزاييد.
سؤال کردن
يادتان باشد که پيش از مطالعه، با يکي دو سؤال، ذهن خود را هدفدار کنيد. وقتي مي گوييم هنگام مطالعه مدام از خودتان سؤال کنيد، منظورمان اين است که پيش از مطالعه، در حين مطالعه و پس از آن، مي توانيد از خود بپرسيد. شما معمولاً براي طرح سؤالات از خود يک سري سؤالات حافظه اي کم ارزش مي پرسيد. مثلاً "بوعلي سينا کي متولد شد؟"، "جنگ جهاني دوم در چه تاريخي شروع شد؟"، "هيماليا کجاست؟" و . . . اين سؤالات معمول، کم ارزش ترين سؤالاتي است که شما مي توانيد از خود بپرسيد.
در کتاب "روشهاي مطالعه" نوشته "کي پي بالدريج" و ترجمه دکتر علي اکبر سيف، به طرح سؤالات هفت گانه "گانيه" اشاره شده است. اين سؤالات هفت نوع مي باشد.
طرح اين سؤالات بسيار ارزشمند و مفيد است و فوق العاده در ايجاد تمرکز حواس مؤثر است. ما در زير به اختصار، اين سؤالات هفت گانه را توضيح مي دهيم.
سؤالات هفت گانه گانيه
1. سؤالات حافظه اي:
اين سؤالات کم اثرترين و کم اهميت ترين سؤالات هستند. اين نوع سؤالات صرفاً با يادآوري اطلاعات سر وکار دارد. مانند: کشورهاي همسايه ايران کدامند؟ بوعلي سينا در چه تاريخي متولد شده است؟ جنگ جهاني اول در چه تاريخي رخ داد؟
2. سؤالات ترجمه اي:
اين نوع سؤالات، قوي تر و بهتر از سؤالات حافظه اي هستند. اين سؤالات تا حدي شبيه به "زبان گرداني" هستند که قبلاً درباره آنها صحبت کرديم. سؤالات ترجمه اي يعني بيان يک مفهوم پيچيده يا يک مطلب دشوار به زبان ساده تر، مانند اين که: گشتاور به زبان ساده يعني چه؟، فرمول انيشتين به زبان من چه مي شود؟، افزايش شعاع مولکولي را نسبت به افزايش عدد اتمي روي نمودار چگونه مي توان نشان داد؟
3. سؤالات تفسيري:
اين سؤالات را سؤالات رابطه اي هم مي گويند، که به کشف و درک روابط ميان دو مفهوم مي پردازد. اين رابطه مي تواند تشابه يا تفاوت باشد. اين سؤالات از سؤالات ترجمه اي کمي بهترند: سؤالاتي مانند: "تفاوت دندانهاي گوشتخواران با گياهخواران چيست؟"، "حافظه از نظر ساختار و عملکرد، چه وجه تشابهي با کامپيوتر دارد؟ "و . . . از نوع سؤالات تفسيري هستند.
4. سؤالات کاربردي:
جالب ترين نوع سؤالات هستند. اين سؤالات همان طور که از نامشان بر مي آيد مي خواهند مطالب علمي را به مسائل روزمره ربط دهند و آنها را در عمل بسنجند. مثلاً "چگونه مي توان از اصطکاک ناشي از کشش اجسام روي زمين کاست؟ "، "تشويق، بلافاصله پس از يک عمل خوب چه نقشي در شکل گيري شخصيت کودک دارد؟" و . . .
فصل چهارم
روش مطالعه متمرکز
5. سؤالات تحليلي:
اين سؤالات از چهار نوع بالا بهترند و سؤالات منطقي و استدلالي نيز خوانده مي شوند. در اين نوع از سؤالات ما قدمهاي منطقي يک شخص يا تغيير و تحول يک شيء يا وضعيت را از نقطه شروع تا پايان بررسي مي کنيم. مثلاً "آنتوني رابينز روان شناس به نام امروز، چگونه با ناکاميها، زندگي خود را دگرگون کرد؟" يا "هواپيما چگونه به وجود آمد؟" و . . .
6. سؤالات ترکيبي:
اين سؤالات که از سؤالات تحليلي قوي ترند، به سؤالات خلاق معروفند. در اين سؤالات، شما با پهلوي هم قرار دادن اطلاعات و ايده ها و انديشه هاي قبلي به طرح انديشه هاي نو دست مي زنيد و آن را به سؤال مي گذاريد. مثلاً "تناسب جمعيت و مسکن را در20 سال آينده ايران چگونه پيش بيني مي کنيد؟" يا "چه ماده اي مي توان به چاي افزود تا نوشيدني خوش طعم تري شود؟" و . . .
7. سؤالات ارزش نگاري:
اين سؤالات قوي ترين سؤالات است. در اين سؤالات، ما درباره مؤلف، نويسنده، مترجم، و متن کتاب داوري مي کنيم و نظر خودمان و روش خودمان را با نظر و روش آنها مقايسه مي کنيم. مثلاً از خود مي پرسيم از بين رمانهاي رومن رولان، نويسنده فرانسوي (جان شيفته، ژان کريستف، زندگي تولستوي، زندگي بتهوون و . . .) کدام اثر، شخصيت خود رومن رولان را نشان مي دهد؟
بايد توجه داشته باشيد که اين سؤالات را خواننده طرح مي کند و از خود سؤال مي کند و به آنها پاسخ مي دهد و هرچه سؤال قويتر مطرح مي شود، تمرکز و علاقه بيشتري هم ايجاد مي شود. براين نکته تأکيد مي کنيم که خودتان بايد سؤال طرح کنيد نه اين که به چند سؤال مطرح شده در کتاب پاسخ دهيد. وقتي که خود شما سؤال طرح مي کنيد، بيشتر به پاسخگويي علاقمند مي شويد. البته به سؤالات کتاب هم فکر کنيد و به دنبال پاسخگويي به آنها هم باشيد اما حتماً با توجه به متن، اطلاعات قبلي و نظر و ايده خود سؤالات ديگري را هم مطرح کنيد.
نوشتن
هنگام مطالعه، هميشه قلم و کاغذي در دست داشته باشيد. چه آنچه که مي خوانيد رمان باشد چه شعر، چه مطالعه آزاد، چه کتاب درسي، اعم از حفظ کردني يا فهميدني. در يک مطالعه فعال و پويا، کمتر چيزي مي تواند به اندازه قلمي که در دست داريد، ذهن شما را درگير و متمرکز کند.
اين قلم، مهمترين ابزار شماست. با آن، همه چيز را يادداشت مي کنيد. اگر رمان مي خوانيد همين طور که جلو مي رويد در حاشيه کتاب و يا در کاغذي ديگر با نويسنده درگير شويد. اگر جايي برايتان خيلي جالب بود، در حاشيه بنويسيد: "چه جالب ! " اگر برايتان تعجب آور بود علامت تعجب بگذاريد. اگر برايتان سؤال برانگيز بود حتي مي توانيد در حاشيه، سؤال خود را مطرح کنيد و حتي در جايي نظرتان را اعلام کنيد. نظرتان را با نظر نويسنده مقايسه کنيد. يک مطالعه کننده فعال با قلم خود مدام با نويسنده درگير مي شود و عقايد و عواطف خود را خواه موافق خواه مخالف، به شکلي با نوشتن اعلام مي کند. خودتان را ملزم کنيد که با نوشتن، نظر خود را بگوييد.
اين گونه ذهن شما همواره متمرکز مي ماند چون ملزم است در هر لحظه عاطفه و انديشه خود را بيان کند. اگر کتاب، کتاب درسي شماست، از نکات مهم کتاب يادداشت برمي داريد که اين يادداشتها بهتر است در برگه اي جدا نوشته شود. براي آن که به اهميت يادداشت برداري پي ببريد، اينک فوايد آن را براي شما توضيح مي دهيم.
فوايد يادداشت برداري
الف– ايجاد خلأ ذهني
تا خلأ نباشد، جذب، صورت نمي گيرد و هر خلأ، هميشه جذبي نيز به دنبال دارد. تا خالي نشويد نمي توانيد به درون بکشيد. اولين و مهمترين فايده يادداشت برداري، ايجاد خلأ ذهني است. آنچه را که از کتاب و نويسنده فرا مي گيريد، با نوشتن، بيرون بريزيد تا براي جذب مطالب بعدي آماده شويد. در روان شناسي مطالعه و يادگيري، يکي از موانع يادگيري، "منع قبلي" است. منع قبلي يعني اين که مطالبي که شما قبلاً آموخته ايد، از تمرکز شما بر مطالب اخير و فراگيري اين مطالب، ممانعت به عمل مي آورند. مثلاً وقتي قرار است که شما ده نکته را به ترتيب فرا بگيريد، معمولاً نکات اوليه و ابتدايي چنان ذهن شما را به خود مشغول مي کنند که يادگيري مطالب بعدي و انتهايي دشوارتر مي شود. شما خودتان اين موضوع را تجربه کرده ايد.
شما در دقايق اوليه مطالعه متوجه مي شويد که به تدريج تمرکز حواستان کمتر مي شود و بيشتر دچار حواس پرتي مي شويد. علت آن است که همان مطلب اوليه مانع تمرکز بر مطالب بعدي مي شوند. براي اين که منع قبلي ايجاد نشود، بهترين و مؤثرترين راه، همين يادداشت برداري است. با يادداشت برداري است که مطالب قبلي از ذهن شما بر روي کاغذ تخليه مي شوند و اين خلأ ذهني ايجاد شده، فراگيري مطلب بعدي را آسانتر مي کند.
ب– تحريک حافظه حرکتي
وقتي که مي نويسيد، دست و قلم شما حرکت مي کند. بنابراين نه تنها حافظه حسي و چشمي شما بلکه حافظه حرکتي شما نيز فعال مي شود و مطالب را بهتر به خاطر مي سپاريد. حال آن که وقتي يادداشت بر نمي داريد و صرفاً مي خوانيد، فقط حافظه حسي شما فعال است که مسلماً بازدهي شما در اين حالت کمتر است.
پ– از بين رفتن وسواس ذهني
وقتي که يک سري مطالب را پشت سر هم و دنبال هم مي خوانيد و مجبوريد همه آنها را به خاطر بسپاريد، ذهن شما وسواس پيدا مي کند: "مبادا مطالب قبل را فراموش کنم؟" و در نتيجه به جاي آن که به نکات جديد و تازه اي که مي خوانيد، توجه داشته باشد، به مرور دانسته هاي قبلي مشغول مي شود تا خيالش راحت شود که آن نکات فراموش نشده اند.
نوشتن هر مطلب پس از فراگيري، ذهن شما را آسوده مي کند. خيال شما راحت است که اين مطلب، جايي نوشته شده و فراموش نمي گردد و اين گونه شما با همان تمرکز اولين لحظات، به مطالعه خود ادامه مي دهيد.
ت– تأکيد بر درک و فهم مطلب
توجه داشته باشيد که منظور ما از نوشتن اين نيست که به کتاب نگاه کنيد و رونويسي کنيد بلکه مي گوييم هرچه را که فرا گرفتيد و فهميديد، به زبان خودتان روي کاغذ بياوريد. حتماً بعد از آن که جمله اي را فهميديد بنويسيد آن هم نه به صورت جملات طولاني و متني کلي بلکه به صورت اشاره اي و کوتاه و مختصر. مثلاً شما مي خوانيد: "براي آن که يک دستگاه و يا جسمي به جرم m در حال تعادل قرار گيرد بايد دو شرط برقرار باشد. اول آن که برآيند نيروهاي وارد بر آن دستگاه يا جسم صفر باشد. دوم آن که گشتاور نيروهاي وارد بر جسم يا دستگاه هم صفر باشد."
اگر شما همين طور در ضمن خواندن، جمله ها را بر روي کاغذ بياوريد، کار مفيدي انجام نداده ايد. يعني عمل نوشتن شما کمکي به آموختن مطلب نمي کند. اما وقتي که مطلب را فرا گرفته باشيد و آن را به طور خلاصه و موجز روي کاغذ بياوريد، به روش صحيح يادداشت برداري کرده ايد. مثلاً وقتي که مطلب فوق را خوب فهميده باشيد، يادداشت مختصري مانند اين، از آن بر مي داريد: شرط تعادل اين است که مجموع نيروها و مجموع گشتاورها صفر. و يا به زبان گوياي خودتان. خودتان را ملزم کنيد که پس از درک هر مطلب، چيزي بنويسيد. آن وقت نوشته شما تأکيدي است براي آن که آن مطلب کاملاً فهميده و درک شده است. براي آن که بر مختصر نويسي تأکيد بيشتري کرده باشيم، چند مثال ديگر مي زنيم. ابتدا شما جمله اي را از کتاب مي خوانيد و بعد نوشته اي را که يکي از دوستان شما پس از درک آن مطلب، يادداشت کرده است. بسيار عالي است که شما هم براي تمرين، اين جملات را به زبان خود و به مختصرترين شکل ممکن يادداشت کنيد. "دوران 20 ساله امامت امام رضا (ع) از سال 183 هجري آغاز شد و تا سال 203 ادامه داشت. "امامت رضا (ع): مدت 20 سال، شروع 183 پايان 203" در مورد ترکيبهاي يوني که فرمول مشابه دارند. يعني استوکيومتري يا نسبت تعداد يونهاي آنها يکسان است، هرچه حاصل ضرب حلاليت، عدد بزرگتري باشد، ميزان حلاليت بيشتر است."
...............
...............
...............
"در صورت تحريک تار عصبي غشا در محل تحريک نسبت به يونهاي سديم، غشا نفوذ پذير مي شود که اين باعث دپلاريزه شدن غشا در محل تحريک و ايجاد جريان عصبي مي گردد."
\...............
...............
...............
"هرگاه نقاط وسط اضلاع يک مثلث را به هم وصل کنيم، مثلثي حاصل خواهد شد که با مثلث اول متشابه است و مشخصات آن را دارا مي باشد."
و . . .
ث– تداعي نوشته ها
در آخرين مرحله، به نوشته خود نگاه مي کنيد و همه چيز را به خاطر مي آوريد. يادمان هست که اين نوشته ها اشاره وار و مختصر بود. قصد شما اين است که با بياني اجمالي تر و ساده تر بين نوشته ها و مطالب کتاب ارتباط برقرار کنيد. تلاش شما براي برقرار سازي ارتباط ميان نوشته هاي مختصر و مفاهيم کتاب همان درگيري ذهني است. همان درگيري ذهني که براي تمرکز حواس به آن نياز مبرم داريم. پس حالا با هم يک بار روش مطالعه متمرکز يا به عبارت بهتر مراحل روش مطالعه متمرکز را مرور مي کنيم:
- تند خواندن مطالعه اوليه
- سؤال کردن
- نوشتن
- تداعي نوشته ها
که اينها همه به نوعي درگيري ذهني ايجاد مي کنند و ذهن شما را از فکر کردن به موضوعي ديگر و حواس پرتي باز مي دارند. شايد اکنون تصور کنيد که مطالعه به اين شکل خيلي وقت مي برد و از روش مطالعه سنتي شما طولاني تر است. اما توجه کنيد که شما در اين محاسبه، زمان هدر رفته و مطالعه غير مفيد و غير متمرکز خود را به حساب نياورده ايد. شما در روش سنتي مطالعه، وقت فراواني را با حواس پرتيهاي متنوع و متعدد از دست مي دهيد. اما در روش جديد مطالعه، هم از تلف شدن "وقت" جلوگيري مي کنيد و هم لحظه به لحظه با علاقه و تمرکز حواس بيشتري مطالعه مي کنيد و در نتيجه بهتر ياد مي گيريد.
فصل پنجم
عوامل مهم ديگر در مطالعه متمرکز
يک نکته مهم:
يادداشت عوامل حواس پرتي
يادتان هست که گفتيم عوامل حواس پرتي هيچ گاه به صفر نمي رسند حتي اگر شما بهترين شيوه مطالعه را در پيش گرفته باشيد. اکنون که شما روش مطالعه متمرکز را فرا گرفته ايد و آن را به کار مي بنديد، ملاحظه مي کنيد که اگر چه حواس پرتي شما تا حد فوق العاده زيادي کم شده است، اما برخي از اوقات، افکار ديگري غير از موضوع مطالعه به سراغ ذهن شما مي آيند و حواستان را پرت مي کنند. بهترين و مؤثرترين راه براي مقابله با اين حواس پرتي باقيمانده، نوشتن آنها بر روي يک برگ کوچک کاغذ است. چرا؟ حتماً بحث خلأ ذهني و نوشتن را به خاطر داريد. دقيقاً به همان علت، بايد حواس پرتي خود را يادداشت کنيد.
مثالي بزنيم: شما در اوج مطالعه هستيد، ناگهان به خاطر مي آوريد که امشب حتماً بايد به دوست خود تلفن بزنيد. از اين لحظه به بعد شما هر چقدر هم که سعي کنيد فکر خود را به مطالعه متمرکز کنيد، انديشه تلفن کردن به دوستتان و اين که "مبادا فراموش کنم"، ذهن شما را آشفته مي کند و شما را آزار مي دهد. در نتيجه شما از همان لحظه تمرکز حواس خود را از دست داده ايد. اما اگر به محض آن که اين انديشه به ذهن شما راه يافت، آن را بر کاغذي مي نوشتيد، ديگر خيالتان راحت مي شد و مي توانستيد به مطالعه متمرکز خود ادامه دهيد. يادتان باشد که حواس پرتي را نيز مانند نکات مهم کتاب که فرا مي گيريد و ثبت مي کنيد، بايد جايي تخليه کنيد. اگر ننويسيد و بگوييد "باشد براي بعد"، "مي دانم که يادم نمي- رود"، و . . . توانايي ذهني خود را کم کرده ايد.
هرچه در حين مطالعه به خاطرتان مي آيد و عامل مزاحم تلقي مي شود، گوشه اي يادداشت کنيد. اين که بايد نان بخريد، جزوه دوستتان را بدهيد، دروس ديگري را مطالعه کنيد و . . . ، همه را يادداشت کنيد و بار ذهني مربوط به آن را تخليه کنيد و با خيال راحت به مطالعه ادامه دهيد.
ويژگيهاي مکاني – سکوت
يکي از باورهاي بسيار نادرست برخي از شما اين است که براي تمرکز حواس داشتن بايد در محيط، سکوت مطلق برقرار باشد. واقعيت اين است که هرچه محيطي ساکت تر باشد، براي تمرکز حواس بهتر است و ما محيطي را براي مطالعه انتخاب مي کنيم که سر و صداي کمتري داشته باشد اما به هيچ عنوان در جستجوي محيطي نيستيم که سکوت مطلق بر آن حکمفرما باشد.
سکوت، نسبي است. سر و صداي محيطهاي مختلف با هم متفاوت است. بهترين مکان براي مطالعه جايي است که سر و صدا در آن از بقيه جاهاي موجود کمتر باشد. مثلاً شما اکنون مي خواهيد مطالعه کنيد و تنها مکاني که در اختيار داريد، اتاقي است که در آن تلويزيون روشن است. مسلماً اين محيط ايده آل نيست اما شما در دورترين نقطه اتاق از تلويزيون و پشت به آن مي نشينيد و مطالعه مي کنيد. در اين حالت شما از بهترين شرايط ممکن براي مطالعه استفاده کرده ايد. يک نکته ديگر را هم بگوييم: اساساً مطالعه در جاي کاملاً ساکت غلط است.
شما اين گونه به محيط بسيار ساکت عادت مي کنيد و شرطي مي شويد که فقط در چنين مکانهايي مطالعه کنيد. آن وقت در محيطهاي ديگر با کوچکترين سر و صدايي تمرکز حواس شما به هم مي ريزد و ايجاد تمرکز دوباره برايتان بسيار مشکل است. به همين خاطر است که ما چندان مطالعه در کتابخانه را توصيه نمي کنيم. کتابخانه محيطي است کاملاً ساکت که ما معمولاً چنين شرايط آرماني را در منزل نداريم و هميشه هم نمي توانيم براي مطالعه به کتابخانه مراجعه کنيم. در محيط منزل، در محيط مدرسه و دانشگاه، در محيط کار، هر جا که هستيد نسبتاً ساکت ترين جا را انتخاب کنيد. ويژگيهاي مکاني – نظم اخيراً ژاپنيها تحقيقات جالبي را روي يک گروه هزار نفري انجام داده اند. کودکان ده ساله اي که از بهره هوشي، استعداد و توانايي ذهني نسبتاً يکساني برخوردار بوده اند. هر يک از اين کودکان در محيط متفاوتي از ديگران قرار گرفتند. محيط مطالعه نفر اول بسيار درهم ريخته و شلوغ بود. اتاق نفر دوم آشفتگي نسبتاً کمتري داشت. اتاق نفر سوم نسبت به نفر دوم کمي منظمتر و با وسايل کمتري بود و به همين ترتيب تا نفر هزارم که اتاقي بسيار منظم، مرتب و با حداقل وسايل داشت. کتاب يکساني را به همه دادند و به هر يک فرصتي مناسب براي مطالعه در اتاقهاي مخصوص داده شد. بعد از پايان زمان تحقيق، بررسي نتيجه ها بسيار جالب بود: ميزان مطالعه، بازدهي، ميزان به خاطر سپاري و تمرکز با ميزان نظم و ترتيب اتاقها نسبت مستقيم داشت يعني هر چه فردي در اتاق با اسباب و وسايل کمتر، مرتب تر و منظم تر قرار گرفته بود، بازدهي کمي و کيفي بيشتري را در مطالعه خود نشان مي داد.
بنابراين براي مطالعه مؤثرتر و مفيدتر، هرچه مي توانيد در محيطي با وسايل و اسباب کمتر و منظم تر و مرتب تر قرار گيريد. "شاکتي گواين" در کتاب "بازتابهاي نور" خود مي گويد: "هر وضعيت دروني، انعکاس بيروني و محيطي دارد و هر وضعيت محيطي بازتاب دروني" يعني وضعيت منظم پيرامون شما به نظم فکري و دروني شما کمک مي کند و همچنين آشفتگي ذهني شما را سبب مي شود. قبل از مطالعه، دو سه دقيقه هم که شده، به مرتب کردن اتاق يا ميز مطالعه خود بپردازيد و اين مسأله را جدي بگيريد.
ويژگيهاي مکاني – مطالعه در پارک
اگر چه پارک، فضايي طبيعي و مناسب براي مطالعه به نظر مي رسد و خيلي از شما از آن به عنوان مکان مطالعه استفاده مي کنيد، بايد بگوييم که پارک براي مطالعه محيطي کاملاً نامناسب است. پارک داراي عوامل حواس پرتي فراوان است. رفت و آمد افراد، بازي و سر و صداي بچه ها، مناظر زيبا و . . . همه و همه به هنگام مطالعه به سراغ ما مي آيند و حواس ما را پرت مي کنند. ضمن آن که ما در کودکي شرطي شده ايم که پارک جاي بازي يا جاي استراحت است و همين زمينه ذهني قبلي مانع از تمرکز حواس کافي بر مطالعه مي شود. شايد اين که شما در پارک به هنگام مطالعه زود خوابتان مي گيرد يا متوجه و غرق بازي بچه ها مي شويد، علت همين زمينه ذهني باشد. نکته ديگر اين که طبيعت، هميشه تفکر برانگيز است و شما در پارک با مظاهر طبيعي زيادي روبرو مي شويد که ذهن شما به سرعت درگير آنها شده، بر آنها متمرکز مي شود و در نتيجه حواس شما از موضوع مطالعه پرت مي شود.
موسيقي و مطالعه
تحقيقات نشان داده است که موسيقي ملايم و آرام بخش و بدون کلام توانايي يادگيري را افزايش مي دهد و خيلي از شما به خاطر برداشت نادرستي که از اين نتيجه کرده ايد، به هنگام مطالعه به موسيقي گوش مي دهيد. بايد تأکيد کنيم که گوش کردن به موسيقي همزمان با مطالعه يعني يک عامل حواس پرتي بسيار کارآ و مؤثر را در اختيار ذهن گذاشتن.
اما قبل از آن لازم است متذکر شويم موسيقي زماني چنين تأثيري دارد که شما با تمرکز حواس به آن گوش فرا دهيد و هنگام مطالعه، شما بايد بر مطالب کتاب متمرکز باشيد و ذهن نمي تواند در يک آن بر دو موضوع تمرکز داشته باشد در نتيجه وقتي شما هنگام مطالعه براي خود موسيقي پخش مي کنيد، يا توجه شما معطوف به موسيقي است (که در اين صورت کلاً حواستان از مطالعه پرت شده است.) يا توجه شما معطوف به مطالب درسي است (که در اين صورت متوجه موسيقي نيستيد و در نتيجه موسيقي، آن تأثيرات را بر شما نخواهد گذاشت و مهم تر از همه اين که يک عامل حواس پرتي قوي خواهد شد.)
موسيقي آرام و بدون کلام قبل از مطالعه به آرامش ذهني شما کمک مي کند و توان يادگيري شما را افزايش مي دهد چرا که آرامش موجب ايجاد خلأ ذهني مي شود که پيش از اين درباره تأثير آن در آموختن صحبت کرديم. بعد از مطالعه هم گوش دادن به موسيقي آرام و بدون کلام، خوب و مؤثر است اما به هيچ عنوان:
1. همزمان با مطالعه، موسيقي گوش نکنيد.
2. از گوش دادن به موسيقي هاي تند حتي الامکان بپرهيزيد.
مطالعه به محض نشستن
پس از آن که در مکان مطالعه خود قرار گرفتيد فوراً مطالعه را شروع کنيد و به هيچ عنوان به کارهاي ديگر نپردازيد. بعضي ها وقتي پشت ميز مطالعه مي نشينند يا کتاب را باز مي کنند، شروع مي کنند به ورق زدن کتاب، فراهم کردن کاغذ و کارهاي جانبي ديگر. اگر نشستن براي مطالعه طولاني شود و مطالعه اي صورت نگيرد و شما خود را با کارهاي جانبي يا افکار دروني مشغول کنيد، براي پرورش تمرکز حواس در شما بسيار بد است. عادت کنيد همه آنچه را که براي مطالعه نياز داريد ابتدا فراهم کنيد و هر کار متفرقه اي را که داريد قبل از مطالعه انجام دهيد و پس از اين که نشستيد، فوراً مطالعه را آغاز کنيد.
اين گونه شما ذهن خود را شرطي کرده ايد که تا نشستيد و کتاب را در دست گرفتيد، فوراً فرا بگيريد.
نگراني و تشويق دشمن اصلي موفقيت دانش آموزان هنگام امتحانات محسوب مي شود چون اين نگراني انرژي براي فعاليت و تلاش را از انسان سلب مي كند.
البته وجود اندكي اضطراب سازنده ومثبت است اما اگر توان ذهني فعاليت هاي مثبت و قدرت تصميم گيري را از دانش آموزان بگيرد بي ترديد بايد براي آن در خانواده و مدرسه دلايلي جستجو كرد تا بتوان آن را از ريشه درمان كرد.
چون اضطراب يك مساله ذاتي نيست بلكه شخص در ارتباط با محيط اطرافش به آن دچار مي شود مثل اينكه اگر فرزندان در طول سال تحصيلي با نگرش غلط والدين كمال گرا به طور دائمي از نظر نوع استعداد ميزان فعاليت و درجه موفقيت با افراد هم سن و سال خود مقايسه شوند و بدون در نظر گرفتن توانايي هايشان مورد سرزنش و سركوفت قرار گيرند و يا اينكه آنها را بارها وبارها نسبت به فرا رسيدن زمان امتحان هشدار دهند و از گرفتن نمره كم بترسانند و يا حتي براي نمره بيست پاداشهاي سنگين بگذارند به طور ناخواسته آنها را به سمت اضطراب امتحان سوق مي دهند.
والدين بايد بدانند كه در تربيت فرزندان مضطرب نقش مهم و اصلي را ايفا مي كنند پس در درجه اول بايد انتظارات خود را با سن هوش توانايي و مهارت هاي فرزندان تطبيق دهند. اين كار موجب مي شود تا آن ها فرزندانشان را با توانايي هاي ديگران مقايسه نكنند و به آنها بياموزند كه انجام هر كاري به نحو احسن مورد اهميت قرار دارد والاكسب نتيجه چندان مهم نيست . به اين وسيله به او مي فهمانند كه هم براي تلاشهايش ارزش قايل مي شوند و هم سعي و كوشش را به عنوان بخشي از نتيجه محسوب مي كنند كه البته به آن رسيده اند. و هم اينكه به اين وسيله اعتماد به نفس آنها را به نمره هايشان ارتباط نمي دهند.
در مرحله بعد بايد دانست رابطه صحيح والدين با فرزندان كمك موثري به تقويت خودباوري و عزت نفس آنان مي كند تا فرزندان نسبت به تلاش و كوشش بيشتر خود براي انجام كار مطمئن شوند و به خود با ضعف و درماندگي نگاه نكنند چون در آن صورت نه تنها در برابر مسايل درسي بلكه در برابر مسائل زندگي نيز ناتوان خواهند ماند.
ديگر اينكه اوليا مي توانند با يادآوري توانايي هاي دانش آموزان و تشويق آنها هر چند در برابر كسب موفقيت هاي كوچك اعتماد به نفس آنان را تقويت كنند والا سخت گيري و فشار مضاعف مبتني برخواندن درس و ناديده گرفتن توانايي هاي آنان يك روند بي فايده و فرسايشي است و هيچ كمكي به آنان نمي كند.
همچنين به آنان بياموزند كه در ضمن داشتن روش صحيح مطالعه و برنامه ريزي منظم و موثر با حوصله و سروقت انجام دادن تكاليف درسي در كنار تلاش و كوشش بايد نتيجه كارهاي خود را به خداوند مربوط و در همه كارها به او تكيه كنند زيرا توكل يكي از اصول تصفيه باطن و تزكيه نفس است و در سوره تغابن آيه 13 آمده كه ? خداي يكتاست كه جز او خدايي نيست و اهل ايمان تنها به خدا توكل مي كنند ? . اينگونه است كه با دانستن مفهوم ? الابذكرالله تطمئن القلوب ? نتيجه كار را بايد به خدا سپرد زيرا فكر كردن به نتيجه كار اضطراب را افزايش مي دهد. در چنين شرايطي است كه با وجود دو بال اعتماد به خود و تلاشها كه همان اعتماد به نفس است و اعتماد به خدا كه همان توكل است مي توان بسياري از پله هاي ترقي را طي كرد.
البته در اين راستا نقش و جايگاه معلمان و اولياي مدرسه نيز از اهميت ويژه اي برخوردار است چرا كه آنها هم در شناخت و هدايت استعدادها و بارور كردن خلاقيت ها بسيار تعيين كننده هستند و هم مي توانند از راهكارهاي مناسب جهت تامين آمادگي رواني چه هنگام برگزاري كلاس درس و چه در ايام امتحان استفاده كنند.
معلمان موفق علاوه بر اينكه با بار علمي بسيار خوب مطالب درسي را به خوبي توضيح مي دهند با جلوگيري از تهديد و ترس به تشويق دانش آموزان مي پردازند چرا كه مي دانند تشويق در برابر تنبيه اثرگذار است و براي دانش آموزان آرامش روحي و رواني را به جاي مي گذارد.
ديگر اينكه يك معلم دلسوز هميشه با ارائه نمونه سئوالات امتحاني و آشنا كردن دانش آموزان با چگونگي طرح سئوال و رفع ابهام وبرگزاري جلسه رفع اشكال به او مي فهماند كه هدف امتحان انتقام يا آزار روحي نيست بلكه صرفا براي ارزشيابي دانش آموزان برگزار مي شود تا به بررسي ميزان يادگيري و قدرت فهم آنهانسبت به كتب درسي بپردازند. وظيفه ديگر معلمان آن است كه از قوانين رسمي و خشك و عوامل اجرايي برگزاري امتحان دوري و محيط مساعد و آرامي را ايجاد كنند تا از اضطراب امتحان كم نمايند چرا كه وقتي معلمي فقط درس مي دهد و به مسايل شخصيتي و رفتاري و روحي فراگيران بي توجه است نمي توان او را معلم موفقي خواند. در اين صورت او تنها يك مدرس است .
معلمان ماندگار و اثرگذار هرگز تنها به تدريس نمي پردازند بلكه در كنار آن به پرورش روح و روان و ساختن آينده فراگيران نيز اهميت مي دهند. دانش آموزي كه در اثر برخورد غلط معلمانش دچار ضعف شخصيتي مي شود و حتي نسبت به خود افكار انتقادي مي گيرد و خود را كودن و ناتوان فرض مي كند و در اين انديشه غوطه ور مي شود كه او بدترين و بي عرضه ترين شاگرد كلاس است ديگر به ندرت مي تواند به خودباوري و اعتماد به نفس برسد.
نكته پاياني اينكه خواب و استراحت كافي به موقع بيدار شدن و حضور به موقع در صحنه امتحان تغذيه مناسب اندكي تفريح و بازي حفظ محيط امن و سالم خانواده تهيه وسايل در حد امكان و حذف مهماني هاي بي مورد نيز مي تواند در آرامش و رسيدن به موفقيت دانش آموزان تاثير بسزايي داشته باشد.
فاطمه نوروززاده
والدين بايد با تلاش هاي كودك و نوجوان اهميت بدهند نه به نتيجه كار زيرا اگر نتيجه گرا باشند دانش آموز مجبور مي شود با اضطراب درس بخواند وبه نتيجه مطلوب هم نرسد
معلمان موفق علاوه بر اينكه با بار علمي مناسب مطالب درسي را به خوبي براي دانش آموزان توضيح مي دهند با جلوگيري از تهديد و ترس به تشويق دانش آموزان مي پردازند
توكل و سپردن كارها به خدا در كنار تلاش و كوشش كافي باعث كاهش اضطراب خواهد شد زيرا توكل و اعتماد به نفس دو ركن اصلي هر موفقيتي محسوب مي شود
روش مطالعه متمرکز
حواس پرتي چيست؟
ما مي خواستيم روش صحيح مطالعه متمرکز را براي شما توضيح دهيم، ديديم که بايد ابتدا حواس پرتي را تعريف کنيم. شايد شما تا به حال خيلي به "حواس پرتي" فکر کرده باشيد و بارها از خود پرسيده باشيد که چرا گاهي به هنگام مطالعه حواس آدم پرت مي شود؟ ما نمي دانيم که شما براي اين سؤال خود چه جوابي پيدا کرده ايد اما پاسخ صحيح اين پرسش را به شما مي کوييم: "حواس پرتي چيزي نيست جز تمايل ذاتي ذهن به درگيري و فعاليت."
ذهن شما همواره مي خواهد درگير و مشغول باشد. بنابراين اگر آنچه که اکنون انجام مي-دهيد در شما درگيري و مشغوليت ذهني ايجاد کند، فکر شما ديگر لزومي احساس نمي کند که به جاي ديگر برود و در آنجا درگير شود. اما اگر در انجام اين کار، درگيري ذهني ايجاد نشود، ذهن شما شتابان به جايي مي رود که خود را در آنجا مشغول کند. و اين همان حواس پرتي است. براي روشنتر شدن موضوع، مثالي بزنيم: وقتي دوستتان با شما صحبت مي کند، اگر بتواند با بيان خود در شما مشغوليت ذهني و توجه و علاقمندي ايجاد کند، شما با تمرکز فراوان به تمام حرفهايش گوش مي دهيد. اما اگر او نتواند چنين تأثيري در شما بگذارد چون ذهن شما درگير نمي شود به سرعت فکر ديگري به ذهنتان راه مي يابد و شما در حالي که به مخاطب خود خيره شده ايد، داريد به چيز ديگري فکرمي کنيد. چيزي که در شما درگيري ذهني ايجاد مي کند.
ذهن شما مدام به فعاليت نيازمند است و اين نيازمندي را هنگامي که شما مشغول مطالعه کردن هستيد، هم دارد. بنابراين اگر آنچه که مي خوانيد، در شما درگيري ذهني ايجاد کند، شما مشتاق و متمرکز پيش مي رويد. در غير اين صورت چشمتان خطوط را دنبال مي کند و ذهنتان در جايي ديگر مشغول مي شود. به عبارت ديگر، حواستان پرت مي شود.
راه چاره
پيش از هر چيز، بايد به خاطر داشته باشيد که اين شما هستيد که بايد ذهن خود را با موضوع مطالعه درگير کنيد. معمولاً سبک نوشتاري کتاب تلاش مي کند که در شما درگيري ذهني ايجاد کند اما عمده کار با خود شماست. ما اکنون مي خواهيم روش مطالعه متمرکز را به شما آموزش دهيم، براي آن که درگيري ذهني شما پايدار بماند. مي خواهيم ذهن شما با جمله جمله کتاب درگير شود. مي خواهيم که شما يک مطالعه کننده فعال باشيد. روشهاي سنتي مطالعه که شما پيش از اين داشته ايد، شما را از يک مطالعه متمرکز باز مي دارد و باعث مي شود که حواس شما مدام پرت شود.
روشهاي مطالعه متمرکز
"تند خواندن"
راننده اي را در نظر بگيريد که با سرعت بسيار کمي مثلاً 20 کيلومتر در ساعت در حرکت است. وقتي سرعت اين راننده تا اين حد کم است، ديگر به توجه و تمرکز فوق العاده اي نياز ندارد و چون ذهن درگير نمي شود، مدام در جايي ديگر مشغول مي شود. راننده مي تواند از داشبورد چيزي بردارد، شيشه را پاک کند، به مناظر بيرون نگاه کند و حتي غرق در تخيل شود. اما وقتي سرعت زياد شد، خود به خود درگيري ذهني بيشترمي شود و ذهن بيشتر به رانندگي متمرکزمي شود و راننده ديگر فرصت ندارد به چپ و راست نگاه کند و يا مشغوليتهاي ذهني ديگري داشته باشد. اساساً ذهن چنان درگير است که تمايلي براي درگير شدن در جاي ديگر ندارد. در مطالعه هم دقيقاً همين حالت وجود دارد. وقتي شما به بهانه بهتر فهميدن بسيار کند پيش مي رويد و کلمه به کلمه مي خوانيد، درگيري ذهني مطلوبي را ايجاد نمي کنيد و ذهن شما که از اين ساکن بودن کلافه مي شود، خود را در جايي ديگر مشغول مي کند و حواستان پرت مي شود.
ما نمي گوييم آن قدر تند بخوانيد که هيچ چيز نفهميد، بلکه مي گوييم سرعت مطالعه خود را تا آنجا افزايش دهيد که يک درگيري ذهني مطلوب ايجاد شود. در اين سرعت، ذهن متمرکز است. مي بينيد که اگر کمي غفلت کنيد، سانحه اي رخ مي دهد. حتي اگر بتوانيد سرعت مطالعه خود را به دو برابر افزايش دهيد بسيار عالي است چرا که هم در وقت خود صرفه جويي نموده ايد و هم با درگيري ذهني و تمرکز بيشتري خوانده ايد. تا مي توانيد سرعت مطالعه خود را افزايش دهيد و سريعتر از آنچه که قبلاً مي خوانده ايد بخوانيد. البته خوب مي دانيد که اين سرعت، نسبي است و در متون مختلف مانند رمان، ادبيات، شيمي، فيزيک و . . . متفاوت است. مسلماً شما متون ساده تر را با سرعت بيشتر مي خوانيد. ما مي گوييم سرعت خود را با توجه به سرعت قبلي خود بيشتر کنيد. يکي ديگر از معايب تند خواندن اين است که شما وقتي آرام و لغت به لغت مي خوانيد، درک ذهني کمتري داريد چرا که ذهن با مفاهيم سر و کار دارد نه با کلمات. يادتان باشد مفهوم، هميشه در يک عبارت است نه يک واژه. وقتي شما کلمه شير را مي خوانيد، ذهن نمي داند منظور شير گاو است يا شير جنگل يا شير آب. اما وقتي جمله "شير آب را بستم." سريعاً خوانده مي شود، درک بهتر و سريعتري حاصل مي شود.
مطالعه اوليه
مطالعه اوليه همان گرفتن اطلاعات ابتدايي است. در مطالعه اوليه، قصد شما کنجکاو کردن ذهن با گرفتن اطلاعات ساده و کم حجم و مقدماتي است. در مطالعه اوليه شما متن را خط به خط نمي خوانيد بلکه نگاهي گذرا به متن مي انداريد و يک سري مفاهيم اوليه را از متن مي گيريد که مثلاً متن حول و حوش چه موضوعي است. پس از آن بايد به خود رجوع کنيد و ببينيد که خودتان از پيش چه اطلاعاتي درباره موضوع داريد و يا اين که از قبل، از کسي چيزي شنيده ايد يا مطالعه کرده ايد. اطلاعات اوليه خودتان را به اطلاعات اوليه کتاب، در اين بررسي اجمالي بيافزاييد.
سؤال کردن
يادتان باشد که پيش از مطالعه، با يکي دو سؤال، ذهن خود را هدفدار کنيد. وقتي مي گوييم هنگام مطالعه مدام از خودتان سؤال کنيد، منظورمان اين است که پيش از مطالعه، در حين مطالعه و پس از آن، مي توانيد از خود بپرسيد. شما معمولاً براي طرح سؤالات از خود يک سري سؤالات حافظه اي کم ارزش مي پرسيد. مثلاً "بوعلي سينا کي متولد شد؟"، "جنگ جهاني دوم در چه تاريخي شروع شد؟"، "هيماليا کجاست؟" و . . . اين سؤالات معمول، کم ارزش ترين سؤالاتي است که شما مي توانيد از خود بپرسيد.
در کتاب "روشهاي مطالعه" نوشته "کي پي بالدريج" و ترجمه دکتر علي اکبر سيف، به طرح سؤالات هفت گانه "گانيه" اشاره شده است. اين سؤالات هفت نوع مي باشد.
طرح اين سؤالات بسيار ارزشمند و مفيد است و فوق العاده در ايجاد تمرکز حواس مؤثر است. ما در زير به اختصار، اين سؤالات هفت گانه را توضيح مي دهيم.
سؤالات هفت گانه گانيه
1. سؤالات حافظه اي:
اين سؤالات کم اثرترين و کم اهميت ترين سؤالات هستند. اين نوع سؤالات صرفاً با يادآوري اطلاعات سر وکار دارد. مانند: کشورهاي همسايه ايران کدامند؟ بوعلي سينا در چه تاريخي متولد شده است؟ جنگ جهاني اول در چه تاريخي رخ داد؟
2. سؤالات ترجمه اي:
اين نوع سؤالات، قوي تر و بهتر از سؤالات حافظه اي هستند. اين سؤالات تا حدي شبيه به "زبان گرداني" هستند که قبلاً درباره آنها صحبت کرديم. سؤالات ترجمه اي يعني بيان يک مفهوم پيچيده يا يک مطلب دشوار به زبان ساده تر، مانند اين که: گشتاور به زبان ساده يعني چه؟، فرمول انيشتين به زبان من چه مي شود؟، افزايش شعاع مولکولي را نسبت به افزايش عدد اتمي روي نمودار چگونه مي توان نشان داد؟
3. سؤالات تفسيري:
اين سؤالات را سؤالات رابطه اي هم مي گويند، که به کشف و درک روابط ميان دو مفهوم مي پردازد. اين رابطه مي تواند تشابه يا تفاوت باشد. اين سؤالات از سؤالات ترجمه اي کمي بهترند: سؤالاتي مانند: "تفاوت دندانهاي گوشتخواران با گياهخواران چيست؟"، "حافظه از نظر ساختار و عملکرد، چه وجه تشابهي با کامپيوتر دارد؟ "و . . . از نوع سؤالات تفسيري هستند.
4. سؤالات کاربردي:
جالب ترين نوع سؤالات هستند. اين سؤالات همان طور که از نامشان بر مي آيد مي خواهند مطالب علمي را به مسائل روزمره ربط دهند و آنها را در عمل بسنجند. مثلاً "چگونه مي توان از اصطکاک ناشي از کشش اجسام روي زمين کاست؟ "، "تشويق، بلافاصله پس از يک عمل خوب چه نقشي در شکل گيري شخصيت کودک دارد؟" و . . .
فصل چهارم
روش مطالعه متمرکز
5. سؤالات تحليلي:
اين سؤالات از چهار نوع بالا بهترند و سؤالات منطقي و استدلالي نيز خوانده مي شوند. در اين نوع از سؤالات ما قدمهاي منطقي يک شخص يا تغيير و تحول يک شيء يا وضعيت را از نقطه شروع تا پايان بررسي مي کنيم. مثلاً "آنتوني رابينز روان شناس به نام امروز، چگونه با ناکاميها، زندگي خود را دگرگون کرد؟" يا "هواپيما چگونه به وجود آمد؟" و . . .
6. سؤالات ترکيبي:
اين سؤالات که از سؤالات تحليلي قوي ترند، به سؤالات خلاق معروفند. در اين سؤالات، شما با پهلوي هم قرار دادن اطلاعات و ايده ها و انديشه هاي قبلي به طرح انديشه هاي نو دست مي زنيد و آن را به سؤال مي گذاريد. مثلاً "تناسب جمعيت و مسکن را در20 سال آينده ايران چگونه پيش بيني مي کنيد؟" يا "چه ماده اي مي توان به چاي افزود تا نوشيدني خوش طعم تري شود؟" و . . .
7. سؤالات ارزش نگاري:
اين سؤالات قوي ترين سؤالات است. در اين سؤالات، ما درباره مؤلف، نويسنده، مترجم، و متن کتاب داوري مي کنيم و نظر خودمان و روش خودمان را با نظر و روش آنها مقايسه مي کنيم. مثلاً از خود مي پرسيم از بين رمانهاي رومن رولان، نويسنده فرانسوي (جان شيفته، ژان کريستف، زندگي تولستوي، زندگي بتهوون و . . .) کدام اثر، شخصيت خود رومن رولان را نشان مي دهد؟
بايد توجه داشته باشيد که اين سؤالات را خواننده طرح مي کند و از خود سؤال مي کند و به آنها پاسخ مي دهد و هرچه سؤال قويتر مطرح مي شود، تمرکز و علاقه بيشتري هم ايجاد مي شود. براين نکته تأکيد مي کنيم که خودتان بايد سؤال طرح کنيد نه اين که به چند سؤال مطرح شده در کتاب پاسخ دهيد. وقتي که خود شما سؤال طرح مي کنيد، بيشتر به پاسخگويي علاقمند مي شويد. البته به سؤالات کتاب هم فکر کنيد و به دنبال پاسخگويي به آنها هم باشيد اما حتماً با توجه به متن، اطلاعات قبلي و نظر و ايده خود سؤالات ديگري را هم مطرح کنيد.
نوشتن
هنگام مطالعه، هميشه قلم و کاغذي در دست داشته باشيد. چه آنچه که مي خوانيد رمان باشد چه شعر، چه مطالعه آزاد، چه کتاب درسي، اعم از حفظ کردني يا فهميدني. در يک مطالعه فعال و پويا، کمتر چيزي مي تواند به اندازه قلمي که در دست داريد، ذهن شما را درگير و متمرکز کند.
اين قلم، مهمترين ابزار شماست. با آن، همه چيز را يادداشت مي کنيد. اگر رمان مي خوانيد همين طور که جلو مي رويد در حاشيه کتاب و يا در کاغذي ديگر با نويسنده درگير شويد. اگر جايي برايتان خيلي جالب بود، در حاشيه بنويسيد: "چه جالب ! " اگر برايتان تعجب آور بود علامت تعجب بگذاريد. اگر برايتان سؤال برانگيز بود حتي مي توانيد در حاشيه، سؤال خود را مطرح کنيد و حتي در جايي نظرتان را اعلام کنيد. نظرتان را با نظر نويسنده مقايسه کنيد. يک مطالعه کننده فعال با قلم خود مدام با نويسنده درگير مي شود و عقايد و عواطف خود را خواه موافق خواه مخالف، به شکلي با نوشتن اعلام مي کند. خودتان را ملزم کنيد که با نوشتن، نظر خود را بگوييد.
اين گونه ذهن شما همواره متمرکز مي ماند چون ملزم است در هر لحظه عاطفه و انديشه خود را بيان کند. اگر کتاب، کتاب درسي شماست، از نکات مهم کتاب يادداشت برمي داريد که اين يادداشتها بهتر است در برگه اي جدا نوشته شود. براي آن که به اهميت يادداشت برداري پي ببريد، اينک فوايد آن را براي شما توضيح مي دهيم.
فوايد يادداشت برداري
الف– ايجاد خلأ ذهني
تا خلأ نباشد، جذب، صورت نمي گيرد و هر خلأ، هميشه جذبي نيز به دنبال دارد. تا خالي نشويد نمي توانيد به درون بکشيد. اولين و مهمترين فايده يادداشت برداري، ايجاد خلأ ذهني است. آنچه را که از کتاب و نويسنده فرا مي گيريد، با نوشتن، بيرون بريزيد تا براي جذب مطالب بعدي آماده شويد. در روان شناسي مطالعه و يادگيري، يکي از موانع يادگيري، "منع قبلي" است. منع قبلي يعني اين که مطالبي که شما قبلاً آموخته ايد، از تمرکز شما بر مطالب اخير و فراگيري اين مطالب، ممانعت به عمل مي آورند. مثلاً وقتي قرار است که شما ده نکته را به ترتيب فرا بگيريد، معمولاً نکات اوليه و ابتدايي چنان ذهن شما را به خود مشغول مي کنند که يادگيري مطالب بعدي و انتهايي دشوارتر مي شود. شما خودتان اين موضوع را تجربه کرده ايد.
شما در دقايق اوليه مطالعه متوجه مي شويد که به تدريج تمرکز حواستان کمتر مي شود و بيشتر دچار حواس پرتي مي شويد. علت آن است که همان مطلب اوليه مانع تمرکز بر مطالب بعدي مي شوند. براي اين که منع قبلي ايجاد نشود، بهترين و مؤثرترين راه، همين يادداشت برداري است. با يادداشت برداري است که مطالب قبلي از ذهن شما بر روي کاغذ تخليه مي شوند و اين خلأ ذهني ايجاد شده، فراگيري مطلب بعدي را آسانتر مي کند.
ب– تحريک حافظه حرکتي
وقتي که مي نويسيد، دست و قلم شما حرکت مي کند. بنابراين نه تنها حافظه حسي و چشمي شما بلکه حافظه حرکتي شما نيز فعال مي شود و مطالب را بهتر به خاطر مي سپاريد. حال آن که وقتي يادداشت بر نمي داريد و صرفاً مي خوانيد، فقط حافظه حسي شما فعال است که مسلماً بازدهي شما در اين حالت کمتر است.
پ– از بين رفتن وسواس ذهني
وقتي که يک سري مطالب را پشت سر هم و دنبال هم مي خوانيد و مجبوريد همه آنها را به خاطر بسپاريد، ذهن شما وسواس پيدا مي کند: "مبادا مطالب قبل را فراموش کنم؟" و در نتيجه به جاي آن که به نکات جديد و تازه اي که مي خوانيد، توجه داشته باشد، به مرور دانسته هاي قبلي مشغول مي شود تا خيالش راحت شود که آن نکات فراموش نشده اند.
نوشتن هر مطلب پس از فراگيري، ذهن شما را آسوده مي کند. خيال شما راحت است که اين مطلب، جايي نوشته شده و فراموش نمي گردد و اين گونه شما با همان تمرکز اولين لحظات، به مطالعه خود ادامه مي دهيد.
ت– تأکيد بر درک و فهم مطلب
توجه داشته باشيد که منظور ما از نوشتن اين نيست که به کتاب نگاه کنيد و رونويسي کنيد بلکه مي گوييم هرچه را که فرا گرفتيد و فهميديد، به زبان خودتان روي کاغذ بياوريد. حتماً بعد از آن که جمله اي را فهميديد بنويسيد آن هم نه به صورت جملات طولاني و متني کلي بلکه به صورت اشاره اي و کوتاه و مختصر. مثلاً شما مي خوانيد: "براي آن که يک دستگاه و يا جسمي به جرم m در حال تعادل قرار گيرد بايد دو شرط برقرار باشد. اول آن که برآيند نيروهاي وارد بر آن دستگاه يا جسم صفر باشد. دوم آن که گشتاور نيروهاي وارد بر جسم يا دستگاه هم صفر باشد."
اگر شما همين طور در ضمن خواندن، جمله ها را بر روي کاغذ بياوريد، کار مفيدي انجام نداده ايد. يعني عمل نوشتن شما کمکي به آموختن مطلب نمي کند. اما وقتي که مطلب را فرا گرفته باشيد و آن را به طور خلاصه و موجز روي کاغذ بياوريد، به روش صحيح يادداشت برداري کرده ايد. مثلاً وقتي که مطلب فوق را خوب فهميده باشيد، يادداشت مختصري مانند اين، از آن بر مي داريد: شرط تعادل اين است که مجموع نيروها و مجموع گشتاورها صفر. و يا به زبان گوياي خودتان. خودتان را ملزم کنيد که پس از درک هر مطلب، چيزي بنويسيد. آن وقت نوشته شما تأکيدي است براي آن که آن مطلب کاملاً فهميده و درک شده است. براي آن که بر مختصر نويسي تأکيد بيشتري کرده باشيم، چند مثال ديگر مي زنيم. ابتدا شما جمله اي را از کتاب مي خوانيد و بعد نوشته اي را که يکي از دوستان شما پس از درک آن مطلب، يادداشت کرده است. بسيار عالي است که شما هم براي تمرين، اين جملات را به زبان خود و به مختصرترين شکل ممکن يادداشت کنيد. "دوران 20 ساله امامت امام رضا (ع) از سال 183 هجري آغاز شد و تا سال 203 ادامه داشت. "امامت رضا (ع): مدت 20 سال، شروع 183 پايان 203" در مورد ترکيبهاي يوني که فرمول مشابه دارند. يعني استوکيومتري يا نسبت تعداد يونهاي آنها يکسان است، هرچه حاصل ضرب حلاليت، عدد بزرگتري باشد، ميزان حلاليت بيشتر است."
...............
...............
...............
"در صورت تحريک تار عصبي غشا در محل تحريک نسبت به يونهاي سديم، غشا نفوذ پذير مي شود که اين باعث دپلاريزه شدن غشا در محل تحريک و ايجاد جريان عصبي مي گردد."
\...............
...............
...............
"هرگاه نقاط وسط اضلاع يک مثلث را به هم وصل کنيم، مثلثي حاصل خواهد شد که با مثلث اول متشابه است و مشخصات آن را دارا مي باشد."
و . . .
ث– تداعي نوشته ها
در آخرين مرحله، به نوشته خود نگاه مي کنيد و همه چيز را به خاطر مي آوريد. يادمان هست که اين نوشته ها اشاره وار و مختصر بود. قصد شما اين است که با بياني اجمالي تر و ساده تر بين نوشته ها و مطالب کتاب ارتباط برقرار کنيد. تلاش شما براي برقرار سازي ارتباط ميان نوشته هاي مختصر و مفاهيم کتاب همان درگيري ذهني است. همان درگيري ذهني که براي تمرکز حواس به آن نياز مبرم داريم. پس حالا با هم يک بار روش مطالعه متمرکز يا به عبارت بهتر مراحل روش مطالعه متمرکز را مرور مي کنيم:
- تند خواندن مطالعه اوليه
- سؤال کردن
- نوشتن
- تداعي نوشته ها
که اينها همه به نوعي درگيري ذهني ايجاد مي کنند و ذهن شما را از فکر کردن به موضوعي ديگر و حواس پرتي باز مي دارند. شايد اکنون تصور کنيد که مطالعه به اين شکل خيلي وقت مي برد و از روش مطالعه سنتي شما طولاني تر است. اما توجه کنيد که شما در اين محاسبه، زمان هدر رفته و مطالعه غير مفيد و غير متمرکز خود را به حساب نياورده ايد. شما در روش سنتي مطالعه، وقت فراواني را با حواس پرتيهاي متنوع و متعدد از دست مي دهيد. اما در روش جديد مطالعه، هم از تلف شدن "وقت" جلوگيري مي کنيد و هم لحظه به لحظه با علاقه و تمرکز حواس بيشتري مطالعه مي کنيد و در نتيجه بهتر ياد مي گيريد.
فصل پنجم
عوامل مهم ديگر در مطالعه متمرکز
يک نکته مهم:
يادداشت عوامل حواس پرتي
يادتان هست که گفتيم عوامل حواس پرتي هيچ گاه به صفر نمي رسند حتي اگر شما بهترين شيوه مطالعه را در پيش گرفته باشيد. اکنون که شما روش مطالعه متمرکز را فرا گرفته ايد و آن را به کار مي بنديد، ملاحظه مي کنيد که اگر چه حواس پرتي شما تا حد فوق العاده زيادي کم شده است، اما برخي از اوقات، افکار ديگري غير از موضوع مطالعه به سراغ ذهن شما مي آيند و حواستان را پرت مي کنند. بهترين و مؤثرترين راه براي مقابله با اين حواس پرتي باقيمانده، نوشتن آنها بر روي يک برگ کوچک کاغذ است. چرا؟ حتماً بحث خلأ ذهني و نوشتن را به خاطر داريد. دقيقاً به همان علت، بايد حواس پرتي خود را يادداشت کنيد.
مثالي بزنيم: شما در اوج مطالعه هستيد، ناگهان به خاطر مي آوريد که امشب حتماً بايد به دوست خود تلفن بزنيد. از اين لحظه به بعد شما هر چقدر هم که سعي کنيد فکر خود را به مطالعه متمرکز کنيد، انديشه تلفن کردن به دوستتان و اين که "مبادا فراموش کنم"، ذهن شما را آشفته مي کند و شما را آزار مي دهد. در نتيجه شما از همان لحظه تمرکز حواس خود را از دست داده ايد. اما اگر به محض آن که اين انديشه به ذهن شما راه يافت، آن را بر کاغذي مي نوشتيد، ديگر خيالتان راحت مي شد و مي توانستيد به مطالعه متمرکز خود ادامه دهيد. يادتان باشد که حواس پرتي را نيز مانند نکات مهم کتاب که فرا مي گيريد و ثبت مي کنيد، بايد جايي تخليه کنيد. اگر ننويسيد و بگوييد "باشد براي بعد"، "مي دانم که يادم نمي- رود"، و . . . توانايي ذهني خود را کم کرده ايد.
هرچه در حين مطالعه به خاطرتان مي آيد و عامل مزاحم تلقي مي شود، گوشه اي يادداشت کنيد. اين که بايد نان بخريد، جزوه دوستتان را بدهيد، دروس ديگري را مطالعه کنيد و . . . ، همه را يادداشت کنيد و بار ذهني مربوط به آن را تخليه کنيد و با خيال راحت به مطالعه ادامه دهيد.
ويژگيهاي مکاني – سکوت
يکي از باورهاي بسيار نادرست برخي از شما اين است که براي تمرکز حواس داشتن بايد در محيط، سکوت مطلق برقرار باشد. واقعيت اين است که هرچه محيطي ساکت تر باشد، براي تمرکز حواس بهتر است و ما محيطي را براي مطالعه انتخاب مي کنيم که سر و صداي کمتري داشته باشد اما به هيچ عنوان در جستجوي محيطي نيستيم که سکوت مطلق بر آن حکمفرما باشد.
سکوت، نسبي است. سر و صداي محيطهاي مختلف با هم متفاوت است. بهترين مکان براي مطالعه جايي است که سر و صدا در آن از بقيه جاهاي موجود کمتر باشد. مثلاً شما اکنون مي خواهيد مطالعه کنيد و تنها مکاني که در اختيار داريد، اتاقي است که در آن تلويزيون روشن است. مسلماً اين محيط ايده آل نيست اما شما در دورترين نقطه اتاق از تلويزيون و پشت به آن مي نشينيد و مطالعه مي کنيد. در اين حالت شما از بهترين شرايط ممکن براي مطالعه استفاده کرده ايد. يک نکته ديگر را هم بگوييم: اساساً مطالعه در جاي کاملاً ساکت غلط است.
شما اين گونه به محيط بسيار ساکت عادت مي کنيد و شرطي مي شويد که فقط در چنين مکانهايي مطالعه کنيد. آن وقت در محيطهاي ديگر با کوچکترين سر و صدايي تمرکز حواس شما به هم مي ريزد و ايجاد تمرکز دوباره برايتان بسيار مشکل است. به همين خاطر است که ما چندان مطالعه در کتابخانه را توصيه نمي کنيم. کتابخانه محيطي است کاملاً ساکت که ما معمولاً چنين شرايط آرماني را در منزل نداريم و هميشه هم نمي توانيم براي مطالعه به کتابخانه مراجعه کنيم. در محيط منزل، در محيط مدرسه و دانشگاه، در محيط کار، هر جا که هستيد نسبتاً ساکت ترين جا را انتخاب کنيد. ويژگيهاي مکاني – نظم اخيراً ژاپنيها تحقيقات جالبي را روي يک گروه هزار نفري انجام داده اند. کودکان ده ساله اي که از بهره هوشي، استعداد و توانايي ذهني نسبتاً يکساني برخوردار بوده اند. هر يک از اين کودکان در محيط متفاوتي از ديگران قرار گرفتند. محيط مطالعه نفر اول بسيار درهم ريخته و شلوغ بود. اتاق نفر دوم آشفتگي نسبتاً کمتري داشت. اتاق نفر سوم نسبت به نفر دوم کمي منظمتر و با وسايل کمتري بود و به همين ترتيب تا نفر هزارم که اتاقي بسيار منظم، مرتب و با حداقل وسايل داشت. کتاب يکساني را به همه دادند و به هر يک فرصتي مناسب براي مطالعه در اتاقهاي مخصوص داده شد. بعد از پايان زمان تحقيق، بررسي نتيجه ها بسيار جالب بود: ميزان مطالعه، بازدهي، ميزان به خاطر سپاري و تمرکز با ميزان نظم و ترتيب اتاقها نسبت مستقيم داشت يعني هر چه فردي در اتاق با اسباب و وسايل کمتر، مرتب تر و منظم تر قرار گرفته بود، بازدهي کمي و کيفي بيشتري را در مطالعه خود نشان مي داد.
بنابراين براي مطالعه مؤثرتر و مفيدتر، هرچه مي توانيد در محيطي با وسايل و اسباب کمتر و منظم تر و مرتب تر قرار گيريد. "شاکتي گواين" در کتاب "بازتابهاي نور" خود مي گويد: "هر وضعيت دروني، انعکاس بيروني و محيطي دارد و هر وضعيت محيطي بازتاب دروني" يعني وضعيت منظم پيرامون شما به نظم فکري و دروني شما کمک مي کند و همچنين آشفتگي ذهني شما را سبب مي شود. قبل از مطالعه، دو سه دقيقه هم که شده، به مرتب کردن اتاق يا ميز مطالعه خود بپردازيد و اين مسأله را جدي بگيريد.
ويژگيهاي مکاني – مطالعه در پارک
اگر چه پارک، فضايي طبيعي و مناسب براي مطالعه به نظر مي رسد و خيلي از شما از آن به عنوان مکان مطالعه استفاده مي کنيد، بايد بگوييم که پارک براي مطالعه محيطي کاملاً نامناسب است. پارک داراي عوامل حواس پرتي فراوان است. رفت و آمد افراد، بازي و سر و صداي بچه ها، مناظر زيبا و . . . همه و همه به هنگام مطالعه به سراغ ما مي آيند و حواس ما را پرت مي کنند. ضمن آن که ما در کودکي شرطي شده ايم که پارک جاي بازي يا جاي استراحت است و همين زمينه ذهني قبلي مانع از تمرکز حواس کافي بر مطالعه مي شود. شايد اين که شما در پارک به هنگام مطالعه زود خوابتان مي گيرد يا متوجه و غرق بازي بچه ها مي شويد، علت همين زمينه ذهني باشد. نکته ديگر اين که طبيعت، هميشه تفکر برانگيز است و شما در پارک با مظاهر طبيعي زيادي روبرو مي شويد که ذهن شما به سرعت درگير آنها شده، بر آنها متمرکز مي شود و در نتيجه حواس شما از موضوع مطالعه پرت مي شود.
موسيقي و مطالعه
تحقيقات نشان داده است که موسيقي ملايم و آرام بخش و بدون کلام توانايي يادگيري را افزايش مي دهد و خيلي از شما به خاطر برداشت نادرستي که از اين نتيجه کرده ايد، به هنگام مطالعه به موسيقي گوش مي دهيد. بايد تأکيد کنيم که گوش کردن به موسيقي همزمان با مطالعه يعني يک عامل حواس پرتي بسيار کارآ و مؤثر را در اختيار ذهن گذاشتن.
اما قبل از آن لازم است متذکر شويم موسيقي زماني چنين تأثيري دارد که شما با تمرکز حواس به آن گوش فرا دهيد و هنگام مطالعه، شما بايد بر مطالب کتاب متمرکز باشيد و ذهن نمي تواند در يک آن بر دو موضوع تمرکز داشته باشد در نتيجه وقتي شما هنگام مطالعه براي خود موسيقي پخش مي کنيد، يا توجه شما معطوف به موسيقي است (که در اين صورت کلاً حواستان از مطالعه پرت شده است.) يا توجه شما معطوف به مطالب درسي است (که در اين صورت متوجه موسيقي نيستيد و در نتيجه موسيقي، آن تأثيرات را بر شما نخواهد گذاشت و مهم تر از همه اين که يک عامل حواس پرتي قوي خواهد شد.)
موسيقي آرام و بدون کلام قبل از مطالعه به آرامش ذهني شما کمک مي کند و توان يادگيري شما را افزايش مي دهد چرا که آرامش موجب ايجاد خلأ ذهني مي شود که پيش از اين درباره تأثير آن در آموختن صحبت کرديم. بعد از مطالعه هم گوش دادن به موسيقي آرام و بدون کلام، خوب و مؤثر است اما به هيچ عنوان:
1. همزمان با مطالعه، موسيقي گوش نکنيد.
2. از گوش دادن به موسيقي هاي تند حتي الامکان بپرهيزيد.
مطالعه به محض نشستن
پس از آن که در مکان مطالعه خود قرار گرفتيد فوراً مطالعه را شروع کنيد و به هيچ عنوان به کارهاي ديگر نپردازيد. بعضي ها وقتي پشت ميز مطالعه مي نشينند يا کتاب را باز مي کنند، شروع مي کنند به ورق زدن کتاب، فراهم کردن کاغذ و کارهاي جانبي ديگر. اگر نشستن براي مطالعه طولاني شود و مطالعه اي صورت نگيرد و شما خود را با کارهاي جانبي يا افکار دروني مشغول کنيد، براي پرورش تمرکز حواس در شما بسيار بد است. عادت کنيد همه آنچه را که براي مطالعه نياز داريد ابتدا فراهم کنيد و هر کار متفرقه اي را که داريد قبل از مطالعه انجام دهيد و پس از اين که نشستيد، فوراً مطالعه را آغاز کنيد.
اين گونه شما ذهن خود را شرطي کرده ايد که تا نشستيد و کتاب را در دست گرفتيد، فوراً فرا بگيريد.