king 2011
03-11-2011, 10:44 PM
اشاره :
انتظار قيام يک مصلح بزرگ جهاني ، انتظار انقلاب و دگرگوني و تحولي است که وسيع ترين و اساسي ترين انقلاب هاي انساني در طول تاريخ بشر است. انقلابي که عمومي ، همگاني و جهاني است و تمام شئون و جوانب زندگي انسان ها را شامل مي شود ، در اين ميان انقلابي که بيش از هر انقلاب ديگري در مسير انقلاب جهاني حضرت مهدي (عج) ولو در سطح منطقه اي و ملي قدم نهاده است ، انقلاب اسلامي ايران در 22 بهمن 1357 مي باشد. انقلاب اسلامي ايران نمونه و الگوي بسيار کوچکي از حکومت عدل و داد حضرت مهدي (عج) است . مباني فکري و نظري ، اهداف و عوامل ايجاد کننده انقلاب رهبري و چشم انداز آينده ي آن چيزي است که اين دو انقلاب را بيش از پيش به هم شبيه مي سازد و انقلاب اسلامي ايران در جايگاه نمونه کوچکي از انقلاب جهاني حضرت مهدي (عج) مطرح مي گردد.
علت وقوع انقلاب جهاني حضرت ولي عصر (عج) و انقلاب اسلامي ايران
استاد شهيد مطهري مي گويد : « اصولا هر انقلابي معلول يک سلسله نارضايتي ها و ناراحتي هاست . يعني وقتي مردم از وضع حاکم ناراضي باشند و آرزوي وضع مطلوب کنند ، زمينه ي انقلاب به وجود مي آيد. »(1)
در جهان امروز بحران هاي کنوني زائيده ي نظامات کنوني است و اين نظامات از حل بحران ها عاجزند و مردم جهان بايد به قدر کافي تلخي اين وضع نا بسامان و بي عدالتي ها را درک کنند . مردم دنيا بايد اين حقيقت را بيابند که تنها در سايه ي اصول و پيوند هاي مادي و ضمانت اجرايي موجود و مقررات خود ساخته انسان ها و پيشرفت هاي تکنولوژي بدون سايه ي سلسله اي اصول معنوي و انساني ، مشکل جهان حل نمي شود ؛ بلکه مشکلات هر روز متراکم تر و به گونه کلاف سردرگمي پيچيده تر مي گردد . بالاخره مردم جهان بايد تشنه شوند و تا تشنه نشوند به سراغ چشمه هاي آب نمي روند.(2) در ارتباط با انقلاب اسلامي ايران بايد اذعان کرد علت مبارزه با رژيم شاه ، ناشي از نارضايتي مردم از رژيم طاغوت حاکم بوده است و اين تحولات در برهه اي اتفاق مي افتد که نه اثري از « مدرنيزاسيون » يا « اسلام زدايي » بود و نه « پشت نمودن به اسلام » يا ظهور « بحران اقتصادي ». ريشه ي اين نارضايتي را بايستي در سرشت سياسي آن رژيم جستجو نمود . از يک سو برخي از نمود هاي ترقي و پيشرفت اقتصادي به چشم مي خورد و از سوي ديگر حوزه ي ساختار سياسي ، کمتر تحول مؤثري در آن صورت گرفته بود و في الواقع ايران مدرن محمد رضا شاه در آستانه « دروازه هاي تمدن بزرگ » در مقايسه با ايران عقب مانده ناصر الدين شاه يک صد سال قبل از آن تفاوت چنداني نکرده بود . به اين ترتيب عوامل اصلي حرکت و اعتراض عليه نظام قاجار در قالب نهضت مشروطه باعث پيدايش انقلاب اسلامي در عصر پهلوي شد .(3)
بدين ترتيب نارضايتي مردم از وضع موجود را مي توان علت مشترک انقلاب جهاني مهدوي و انقلاب اسلامي ايران دانست که همين امر به دو انقلاب ، شکلي مردمي بخشيد.
مباني فکري و نظري انقلاب
تجربه ي تاريخي انقلاب هاي مهم دنيا مؤيد آن است که قبل از وقوع هر انقلابي ، بايد طي يک تأمل نظري و فلسفي، ضمن طرد و نفي نظام موجود ، يک مکتب فکري جديد به وجود آيد که تعريف جديد از جايگاه انسان و جامعه ارائه دهد . پس بر مبناي مکتب فکري جديد ،يک نظام سياسي - اجتماعي ايده آل طراحي مي گردد تا پس از پيروزي انقلاب مبناي مهندسي اجتماعي قرار گيرد .(4)
انقلاب اسلامي يعني راهي که هدف آن ، اسلام و ارزش هاي اسلامي است و انقلاب و مبارزه صرفا براي برقراري ارزش هاي اسلامي انجام مي گيرد . مباني فکري يک انقلاب مبتني بر اسلام مي بايست مقبوليت مردمي و پايگاه اجتماعي پيدا کند و ضمن نفي اساس سلطنت ، در مباني انديشه ها و ايدئولوژي ها ي رقيب نيز خلل وارد کند و ضعف و کاستي هاي آن ها را نشان بدهد. در بعد ايجابي مي بايد نظام مطلوب آينده را ترسيم کند و راه رسيدن به آن را ارائه دهد و براي مسائل و مشکلات عصر جديد هم پاسخي داشته و در واقع طرحي براي زندگي در عصر نوين را داشته باشد .(5) در خصوص مباني فکري انقلاب جهاني حضرت مهدي (عج) بايد اذعان کرد « با وجود اين که اين انقلاب هنوز به وقوع نپيوسته ، اما آينده جهان به دلايلي روشن ديده مي شود که اين ادله عبارتند از سير تکاملي جامعه انساني و هماهنگي با نظام عموم آفرينش ، الزام هاي اجتماعي و فطري و صلح و عدل جهاني. »(6) تصور اين که جهاني به وجود آيد خالي از تبعيض ها و اختلاف هاي طبقاتي و جدايي ها و پراکندگي ها، خالي از جنگ و خونريزي تجاوز و خالي از ناله هاي محرومان به زنجير کشيده شده، بسيار دل انگيز و نشاط آفرين است که در اصل مبناي انديشه و تفکر انقلاب مهدوي را روشن مي کند .
با توجه به اين که انقلاب اسلامي ايران نمونه ي کوچکي از انقلاب جهاني مهدوي است ، مباني فکري وتحولات و نتايج اين انقلاب در ابعاد اقتصادي و فرهنگي و سياسي و اجتماعي به خوبي نشان مي دهد که انقلاب اسلامي ايران در تناسب کامل با انقلاب مهدوي در مسير صحيحي حرکت مي کند . « وجه تمايز اصلي انقلاب اسلامي از ساير جنبش هاي سياسي معاصر ايران نيز در مکتب فکري نوين و تأمل نظري و فلسفي است که انقلاب ايران در حوزه ي انديشه و تفکر ايجاد کرد ، تأمل نظري که تحول بي سابقه اي در تاريخ انديشه ي سياسي شيعه است .» (7)
ماهيت انقلاب اسلامي
در بررسي تطبيقي نسبت هاي انقلاب اسلامي ايران با انقلاب جهاني حضرت مهدي (عج) ، در ابتدا اين سؤال مطرح مي شود که اساسا ماهيت اين دو انقلاب چيست ؟ آيا ماهيت آنها طبقاتي ، ليبراليستي است و يا ايدئولوژيکي و اعتقادي و اسلامي ؟ « در مرحله ي پيروزي انقلاب ، عامل اصلي ؛ مذهب ( فرهنگ و تاريخ شيعه ) است، اگرچه مردم و رهبري در پيروزي نقش مهمي دارند ؛ ولي نقش آن ها را نيز بايد در مذهب جستجو کرد. » (8)
چاچوب مذهبي بودن هويت و ماهيت انقلاب جهاني حضرت مهدي (عج) آشکار است ، زيرا اين انقلاب ادامه دهنده ي انقلاب صدر اسلام توسط نبي مکرم (ص) است .
انقلاب ايران به اعتراف بسياري يک انقلاب مخصوص به خود است ، يعني براي آن نظيري در دنيا نمي توان يافت و منحصر به فرد بودن اين انقلاب امري پذيرفته شده است . استاد شهيد مطهري مي فرمايد :« اين انقلاب اسلامي بود که برخي فکر مي کنند منظور از اسلام همان معنويتي است که در اديان ديگر از جمله اسلام وجود دارد ، ولي اسلام معنويت محض ، آنچنان که غربي ها درباره ي مذهب مي انديشند ، نيست. اين حقيقت نه تنها درباره ي انقلاب فعلي، بلکه در مورد انقلاب صدر اسلام نيز صادق است که در همان حال که انقلاب مذهبي و اسلامي بود ؛ سياسي ، اقتصادي و مادي بود و هيچ يک از ابعاد اشاره شده ، بيرون از اسلام نيستند . راز موفقيت نهضت ما در اين است که نه تنها به عامل معنويت تکيه داشته ، بلکه عامل مادي و سياسي نيز با اسلامي کردن محتواي آنها را در خود قرار داده است .»(9)
در ارتباط با انقلاب اسلامي ايران و هويت مذهبي آن به جرأت مي توان ادعا کرد که نه تنها هيچ يک از انقلاب هاي مدرن مذهبي نبوده اند ( انقلاب کبير فرانسه، انقلاب اکتبر روسيه و انقلاب هاي کوبا و چين اساساً ضد مذهبي بوده اند )بلکه ظرف يک قرن اخير کمتر جنبش و حرکت توده اي را مي توان پيدا نمود که به گونه انقلاب ايران با مذهب عجين شده باشد . (10)
مسئله ي رهبري انقلاب جهاني موعود و انقلاب اسلامي ايران
چگونه مي توان ثابت کرد اين انقلاب ، انقلابي اسلامي بوده و هويت ديگري نداشته است ؟ يکي از راه هاي شناخت انقلاب ، بررسي کيفيت رهبري ان انقلاب و نهضت است . هويت ديني انقلاب اسلامي بر همگان محرز و مسلم است . تجلي اين هويت را مي توان در رهبري ، آرمان ها ، اهداف ، شعارها و نقطه هاي اوج انقلاب مشاهده کرد . (11)
امام يا رهبر انقلاب توحيدي ، بايد جامع کمالات و فضايل باشد تا بتواند از عهده ي مسئوليت هدايت و تعالي بخشيدن مردم بر آيد . حکومت و رهبري در نظام اسلامي ، برخلاف بسياري از نظام هاي تاريخ بشر ، نظام مسئوليت است ؛ نه نظام حقوق و سلطه . سهم رهبري انقلاب در طول سهم خداوند متعال است ؛ چون سهم خداوند هدايت وارشاد و آموزش حکمت و فضائل و پرورش مکارم اخلاقي است . کار رهبري جز همين امور در جهت ميسر ساختن مسير تعالي مردم نيست .(12)
اسلام که ضامن سعادت ابدي انسان است ، ضامن تحقق عيني جامع و مانع ايده آل هاي متعالي فطري - الهي انسان است و بديهي است که تحقق مدينه ي فاضله تنها با ظهور حضرت مهدي (عج) ممکن خواهد شد . رهبري انقلاب جهاني آخر الزمان به دست مهدي موعود (عج ) است و آيات قرآن (13) نيز خبر از مصلح بزرگ جهان يعني خبر از تحقق يک حکومت عدل جهاني در سايه ي ايمان مي دهد .
رهبري جهاني بايد عظمتي داشته باشد که فقط در امام زمان (ع) محقق است . امام خميني (ره) درباره ي عظمت مقام صاحب الزمان (ع) به شامل بودن مفهوم عدل در زمان ظهور اشاره کرده و مي فرمايد : « قضيه غيبت حضرت صاحب ، قضيه مهمي است که به ما مسائلي را مي فهماند ، من جمله اينکه براي اجراي عدالت در تمام دنيا ، در تمام بشر نبوده کسي الا مهدي (عج) که خدا او را براي بشر ذخيره کرده ... آن کسي که به اين معنا موفق خواهد شد و عدالت را در تمام دنيا اجرا خواهد کرد ، نه آن هم عدالتي که مردم عادي مي فهمند، بلکه عدالت در تمام مراتب انسانيت ؛ تنها حضرت صاحب (ع) است. » سخنان امام خميني نشان مي دهد که امام زمان (عج) در برنامه کار خود از اين نقطه زير بنايي و مهم که همان انسان سازي و جهاد اکبر براي همه مردم است شروع مي کند ، زيرا تا انسان ها ساخته نشوند ، جامعه بنياد صحيح نخواهد يافت .
ارائه ي نظريه ي ولايت فقيه و بايستگي حکومت براي فقيهان در زمان غيبت امام عصر(عج) و مؤلفه هاي ديگر از جمله مسئله انتظار و تشکيل حکومت اسلامي باعث شد که امام خميني (ره) رهبري قيام اصلاح طلبانه را بر عهده گرفت . « همين ولايتي که براي رسول اکرم (ص) و امام در تشکيل حکومت و اجرا و تصدي هست ، براي فقيه هم هست ».(14)
اهداف انقلاب اسلامي در مسير جهاني و ملي
انقلاب اسلامي ايران که ادامه دهنده ي مسير نبي مکرم اسلام (ص) است ، اهداف و آرمان هايي را برگزيده که بيش از پيش برخورداري اين انقلاب از تجلي انوار سازنده ي انقلاب جهاني حضرت مهدي (عج) را ميسر مي سازد .« بزرگترين هدف و دستاورد انقلاب اسلامي ايران تجدد حيات اسلام و احياء ديني و اخلاقي و فرهنگي و معنوي بوده است .» (15) اما ديگر اهداف انقلاي ايران عبارتند از : 1- اضمحلال رژيم ستمشاهي 2- تشکيل حکومت اسلامي 3- احياي عدالت اجتماعي 4- استقلال و آزادي .
پيروز ي چگونه صورت مي گيرد ؟
از مسائل عمده ي فلسفه انقلاب اسلامي چگونگي پيروزي مردم بر نيروهاي محافظ رژيم طاغوت است . پيروزي تابع چند شرط است : 1- تعالي اشخاص. 2- کثرت اشخاص تعالي يافته. 3- تقويت روحيه جهاد و فداکاري يا شهادت. 4- انضباط و تبعيت از رهبري. 5- برهم خوردن تناسب نيروي ايمان و نيروي کفر. 6- حسن رهبري و اداره ي مبارزه . خداوند متعال همين شروط را براي نيروي اسلام فراهم آورد . انقلاب نبي اکرم (ص) در صدر اسلام به گونه اي بود که خداوند تأسيس دولت اسلام را چندان به تأخير مي اندازد تا مسلمانان به کثرت لازم برسند .(16)
در آخر الزمان وقتي عدد مؤمنان مجاهد به 313 نفر برسد امام ظهور مي فرمايد . به اين معنا که هرگاه تناسب نيروها ( نيروي ايمان و کفر ) چنان شود که امکان پيروزي بر کفر قطعيت يابد امام قيام خواهد فرمود . با وجود اين که انقلاب اسلامي ايران مقياس کوچکي از انقلاب صدر اسلام و انقلاب جهاني مهدوي است، اما تحقق شش شرط مذکور در 22 بهمن 1357 نيز به گونه اي بي نظير مؤيد اين مطلب است .
انتظار قيام يک مصلح بزرگ جهاني ، انتظار انقلاب و دگرگوني و تحولي است که وسيع ترين و اساسي ترين انقلاب هاي انساني در طول تاريخ بشر است. انقلابي که عمومي ، همگاني و جهاني است و تمام شئون و جوانب زندگي انسان ها را شامل مي شود ، در اين ميان انقلابي که بيش از هر انقلاب ديگري در مسير انقلاب جهاني حضرت مهدي (عج) ولو در سطح منطقه اي و ملي قدم نهاده است ، انقلاب اسلامي ايران در 22 بهمن 1357 مي باشد. انقلاب اسلامي ايران نمونه و الگوي بسيار کوچکي از حکومت عدل و داد حضرت مهدي (عج) است . مباني فکري و نظري ، اهداف و عوامل ايجاد کننده انقلاب رهبري و چشم انداز آينده ي آن چيزي است که اين دو انقلاب را بيش از پيش به هم شبيه مي سازد و انقلاب اسلامي ايران در جايگاه نمونه کوچکي از انقلاب جهاني حضرت مهدي (عج) مطرح مي گردد.
علت وقوع انقلاب جهاني حضرت ولي عصر (عج) و انقلاب اسلامي ايران
استاد شهيد مطهري مي گويد : « اصولا هر انقلابي معلول يک سلسله نارضايتي ها و ناراحتي هاست . يعني وقتي مردم از وضع حاکم ناراضي باشند و آرزوي وضع مطلوب کنند ، زمينه ي انقلاب به وجود مي آيد. »(1)
در جهان امروز بحران هاي کنوني زائيده ي نظامات کنوني است و اين نظامات از حل بحران ها عاجزند و مردم جهان بايد به قدر کافي تلخي اين وضع نا بسامان و بي عدالتي ها را درک کنند . مردم دنيا بايد اين حقيقت را بيابند که تنها در سايه ي اصول و پيوند هاي مادي و ضمانت اجرايي موجود و مقررات خود ساخته انسان ها و پيشرفت هاي تکنولوژي بدون سايه ي سلسله اي اصول معنوي و انساني ، مشکل جهان حل نمي شود ؛ بلکه مشکلات هر روز متراکم تر و به گونه کلاف سردرگمي پيچيده تر مي گردد . بالاخره مردم جهان بايد تشنه شوند و تا تشنه نشوند به سراغ چشمه هاي آب نمي روند.(2) در ارتباط با انقلاب اسلامي ايران بايد اذعان کرد علت مبارزه با رژيم شاه ، ناشي از نارضايتي مردم از رژيم طاغوت حاکم بوده است و اين تحولات در برهه اي اتفاق مي افتد که نه اثري از « مدرنيزاسيون » يا « اسلام زدايي » بود و نه « پشت نمودن به اسلام » يا ظهور « بحران اقتصادي ». ريشه ي اين نارضايتي را بايستي در سرشت سياسي آن رژيم جستجو نمود . از يک سو برخي از نمود هاي ترقي و پيشرفت اقتصادي به چشم مي خورد و از سوي ديگر حوزه ي ساختار سياسي ، کمتر تحول مؤثري در آن صورت گرفته بود و في الواقع ايران مدرن محمد رضا شاه در آستانه « دروازه هاي تمدن بزرگ » در مقايسه با ايران عقب مانده ناصر الدين شاه يک صد سال قبل از آن تفاوت چنداني نکرده بود . به اين ترتيب عوامل اصلي حرکت و اعتراض عليه نظام قاجار در قالب نهضت مشروطه باعث پيدايش انقلاب اسلامي در عصر پهلوي شد .(3)
بدين ترتيب نارضايتي مردم از وضع موجود را مي توان علت مشترک انقلاب جهاني مهدوي و انقلاب اسلامي ايران دانست که همين امر به دو انقلاب ، شکلي مردمي بخشيد.
مباني فکري و نظري انقلاب
تجربه ي تاريخي انقلاب هاي مهم دنيا مؤيد آن است که قبل از وقوع هر انقلابي ، بايد طي يک تأمل نظري و فلسفي، ضمن طرد و نفي نظام موجود ، يک مکتب فکري جديد به وجود آيد که تعريف جديد از جايگاه انسان و جامعه ارائه دهد . پس بر مبناي مکتب فکري جديد ،يک نظام سياسي - اجتماعي ايده آل طراحي مي گردد تا پس از پيروزي انقلاب مبناي مهندسي اجتماعي قرار گيرد .(4)
انقلاب اسلامي يعني راهي که هدف آن ، اسلام و ارزش هاي اسلامي است و انقلاب و مبارزه صرفا براي برقراري ارزش هاي اسلامي انجام مي گيرد . مباني فکري يک انقلاب مبتني بر اسلام مي بايست مقبوليت مردمي و پايگاه اجتماعي پيدا کند و ضمن نفي اساس سلطنت ، در مباني انديشه ها و ايدئولوژي ها ي رقيب نيز خلل وارد کند و ضعف و کاستي هاي آن ها را نشان بدهد. در بعد ايجابي مي بايد نظام مطلوب آينده را ترسيم کند و راه رسيدن به آن را ارائه دهد و براي مسائل و مشکلات عصر جديد هم پاسخي داشته و در واقع طرحي براي زندگي در عصر نوين را داشته باشد .(5) در خصوص مباني فکري انقلاب جهاني حضرت مهدي (عج) بايد اذعان کرد « با وجود اين که اين انقلاب هنوز به وقوع نپيوسته ، اما آينده جهان به دلايلي روشن ديده مي شود که اين ادله عبارتند از سير تکاملي جامعه انساني و هماهنگي با نظام عموم آفرينش ، الزام هاي اجتماعي و فطري و صلح و عدل جهاني. »(6) تصور اين که جهاني به وجود آيد خالي از تبعيض ها و اختلاف هاي طبقاتي و جدايي ها و پراکندگي ها، خالي از جنگ و خونريزي تجاوز و خالي از ناله هاي محرومان به زنجير کشيده شده، بسيار دل انگيز و نشاط آفرين است که در اصل مبناي انديشه و تفکر انقلاب مهدوي را روشن مي کند .
با توجه به اين که انقلاب اسلامي ايران نمونه ي کوچکي از انقلاب جهاني مهدوي است ، مباني فکري وتحولات و نتايج اين انقلاب در ابعاد اقتصادي و فرهنگي و سياسي و اجتماعي به خوبي نشان مي دهد که انقلاب اسلامي ايران در تناسب کامل با انقلاب مهدوي در مسير صحيحي حرکت مي کند . « وجه تمايز اصلي انقلاب اسلامي از ساير جنبش هاي سياسي معاصر ايران نيز در مکتب فکري نوين و تأمل نظري و فلسفي است که انقلاب ايران در حوزه ي انديشه و تفکر ايجاد کرد ، تأمل نظري که تحول بي سابقه اي در تاريخ انديشه ي سياسي شيعه است .» (7)
ماهيت انقلاب اسلامي
در بررسي تطبيقي نسبت هاي انقلاب اسلامي ايران با انقلاب جهاني حضرت مهدي (عج) ، در ابتدا اين سؤال مطرح مي شود که اساسا ماهيت اين دو انقلاب چيست ؟ آيا ماهيت آنها طبقاتي ، ليبراليستي است و يا ايدئولوژيکي و اعتقادي و اسلامي ؟ « در مرحله ي پيروزي انقلاب ، عامل اصلي ؛ مذهب ( فرهنگ و تاريخ شيعه ) است، اگرچه مردم و رهبري در پيروزي نقش مهمي دارند ؛ ولي نقش آن ها را نيز بايد در مذهب جستجو کرد. » (8)
چاچوب مذهبي بودن هويت و ماهيت انقلاب جهاني حضرت مهدي (عج) آشکار است ، زيرا اين انقلاب ادامه دهنده ي انقلاب صدر اسلام توسط نبي مکرم (ص) است .
انقلاب ايران به اعتراف بسياري يک انقلاب مخصوص به خود است ، يعني براي آن نظيري در دنيا نمي توان يافت و منحصر به فرد بودن اين انقلاب امري پذيرفته شده است . استاد شهيد مطهري مي فرمايد :« اين انقلاب اسلامي بود که برخي فکر مي کنند منظور از اسلام همان معنويتي است که در اديان ديگر از جمله اسلام وجود دارد ، ولي اسلام معنويت محض ، آنچنان که غربي ها درباره ي مذهب مي انديشند ، نيست. اين حقيقت نه تنها درباره ي انقلاب فعلي، بلکه در مورد انقلاب صدر اسلام نيز صادق است که در همان حال که انقلاب مذهبي و اسلامي بود ؛ سياسي ، اقتصادي و مادي بود و هيچ يک از ابعاد اشاره شده ، بيرون از اسلام نيستند . راز موفقيت نهضت ما در اين است که نه تنها به عامل معنويت تکيه داشته ، بلکه عامل مادي و سياسي نيز با اسلامي کردن محتواي آنها را در خود قرار داده است .»(9)
در ارتباط با انقلاب اسلامي ايران و هويت مذهبي آن به جرأت مي توان ادعا کرد که نه تنها هيچ يک از انقلاب هاي مدرن مذهبي نبوده اند ( انقلاب کبير فرانسه، انقلاب اکتبر روسيه و انقلاب هاي کوبا و چين اساساً ضد مذهبي بوده اند )بلکه ظرف يک قرن اخير کمتر جنبش و حرکت توده اي را مي توان پيدا نمود که به گونه انقلاب ايران با مذهب عجين شده باشد . (10)
مسئله ي رهبري انقلاب جهاني موعود و انقلاب اسلامي ايران
چگونه مي توان ثابت کرد اين انقلاب ، انقلابي اسلامي بوده و هويت ديگري نداشته است ؟ يکي از راه هاي شناخت انقلاب ، بررسي کيفيت رهبري ان انقلاب و نهضت است . هويت ديني انقلاب اسلامي بر همگان محرز و مسلم است . تجلي اين هويت را مي توان در رهبري ، آرمان ها ، اهداف ، شعارها و نقطه هاي اوج انقلاب مشاهده کرد . (11)
امام يا رهبر انقلاب توحيدي ، بايد جامع کمالات و فضايل باشد تا بتواند از عهده ي مسئوليت هدايت و تعالي بخشيدن مردم بر آيد . حکومت و رهبري در نظام اسلامي ، برخلاف بسياري از نظام هاي تاريخ بشر ، نظام مسئوليت است ؛ نه نظام حقوق و سلطه . سهم رهبري انقلاب در طول سهم خداوند متعال است ؛ چون سهم خداوند هدايت وارشاد و آموزش حکمت و فضائل و پرورش مکارم اخلاقي است . کار رهبري جز همين امور در جهت ميسر ساختن مسير تعالي مردم نيست .(12)
اسلام که ضامن سعادت ابدي انسان است ، ضامن تحقق عيني جامع و مانع ايده آل هاي متعالي فطري - الهي انسان است و بديهي است که تحقق مدينه ي فاضله تنها با ظهور حضرت مهدي (عج) ممکن خواهد شد . رهبري انقلاب جهاني آخر الزمان به دست مهدي موعود (عج ) است و آيات قرآن (13) نيز خبر از مصلح بزرگ جهان يعني خبر از تحقق يک حکومت عدل جهاني در سايه ي ايمان مي دهد .
رهبري جهاني بايد عظمتي داشته باشد که فقط در امام زمان (ع) محقق است . امام خميني (ره) درباره ي عظمت مقام صاحب الزمان (ع) به شامل بودن مفهوم عدل در زمان ظهور اشاره کرده و مي فرمايد : « قضيه غيبت حضرت صاحب ، قضيه مهمي است که به ما مسائلي را مي فهماند ، من جمله اينکه براي اجراي عدالت در تمام دنيا ، در تمام بشر نبوده کسي الا مهدي (عج) که خدا او را براي بشر ذخيره کرده ... آن کسي که به اين معنا موفق خواهد شد و عدالت را در تمام دنيا اجرا خواهد کرد ، نه آن هم عدالتي که مردم عادي مي فهمند، بلکه عدالت در تمام مراتب انسانيت ؛ تنها حضرت صاحب (ع) است. » سخنان امام خميني نشان مي دهد که امام زمان (عج) در برنامه کار خود از اين نقطه زير بنايي و مهم که همان انسان سازي و جهاد اکبر براي همه مردم است شروع مي کند ، زيرا تا انسان ها ساخته نشوند ، جامعه بنياد صحيح نخواهد يافت .
ارائه ي نظريه ي ولايت فقيه و بايستگي حکومت براي فقيهان در زمان غيبت امام عصر(عج) و مؤلفه هاي ديگر از جمله مسئله انتظار و تشکيل حکومت اسلامي باعث شد که امام خميني (ره) رهبري قيام اصلاح طلبانه را بر عهده گرفت . « همين ولايتي که براي رسول اکرم (ص) و امام در تشکيل حکومت و اجرا و تصدي هست ، براي فقيه هم هست ».(14)
اهداف انقلاب اسلامي در مسير جهاني و ملي
انقلاب اسلامي ايران که ادامه دهنده ي مسير نبي مکرم اسلام (ص) است ، اهداف و آرمان هايي را برگزيده که بيش از پيش برخورداري اين انقلاب از تجلي انوار سازنده ي انقلاب جهاني حضرت مهدي (عج) را ميسر مي سازد .« بزرگترين هدف و دستاورد انقلاب اسلامي ايران تجدد حيات اسلام و احياء ديني و اخلاقي و فرهنگي و معنوي بوده است .» (15) اما ديگر اهداف انقلاي ايران عبارتند از : 1- اضمحلال رژيم ستمشاهي 2- تشکيل حکومت اسلامي 3- احياي عدالت اجتماعي 4- استقلال و آزادي .
پيروز ي چگونه صورت مي گيرد ؟
از مسائل عمده ي فلسفه انقلاب اسلامي چگونگي پيروزي مردم بر نيروهاي محافظ رژيم طاغوت است . پيروزي تابع چند شرط است : 1- تعالي اشخاص. 2- کثرت اشخاص تعالي يافته. 3- تقويت روحيه جهاد و فداکاري يا شهادت. 4- انضباط و تبعيت از رهبري. 5- برهم خوردن تناسب نيروي ايمان و نيروي کفر. 6- حسن رهبري و اداره ي مبارزه . خداوند متعال همين شروط را براي نيروي اسلام فراهم آورد . انقلاب نبي اکرم (ص) در صدر اسلام به گونه اي بود که خداوند تأسيس دولت اسلام را چندان به تأخير مي اندازد تا مسلمانان به کثرت لازم برسند .(16)
در آخر الزمان وقتي عدد مؤمنان مجاهد به 313 نفر برسد امام ظهور مي فرمايد . به اين معنا که هرگاه تناسب نيروها ( نيروي ايمان و کفر ) چنان شود که امکان پيروزي بر کفر قطعيت يابد امام قيام خواهد فرمود . با وجود اين که انقلاب اسلامي ايران مقياس کوچکي از انقلاب صدر اسلام و انقلاب جهاني مهدوي است، اما تحقق شش شرط مذکور در 22 بهمن 1357 نيز به گونه اي بي نظير مؤيد اين مطلب است .