mehraboOon
03-04-2011, 01:22 AM
اکسپرسيونيسم يا هيجاننمايی (Expressionism) نام يک مکتب هنری است. اکسپرسيونيسم شيوهای نوين از بيان تجسمی است که در آن هنرمند برای القای هيجانات شديد خود از رنگهای تند و اشکال کَجوَش (معوج) و خطوط زمخت بهره میگيرد. دوره شکل گيری اين مکتب از حدود سال ۱۹۱۰ تا ۱۹۳۵ ميلادی بود ولی در کل اين شيوه از گذشتههای دور باهنرهای تجسمی همراه بوده و در دورههای گوناگون به گونههايی نمود يافته است. برای نمونه مکتب تبريز در نگارگری ايرانی و مکتب سونگ در هنر چين را اکسپرسيونيست هنر ايران و چين می نامند.
پيشينه
عنوان «اکسپرسيونيسم» در سال ۱۹۱۱ برای متمايز ساختن گروه بزرگی از نقاشان به کار رفت که در دهه ی اول سده ی بيستم بنای کار خود را بر باز نمايی حالات تند عاطفی، و عصيان گری عليه نظامات ستم گرانه و رياکارانه ی حکومت ها، و مقررات غير انسانی کارخانه ها، و عفونت زدگی شهرها و اجتماعات نهاده بودند. اين هنرمندان برای رسيدن به اهداف خود رنگ های تند و تشويش انگيز، و ضربات مکرر و هيجان زده ی قلم مو، و شکل های اعوجاج يافته و خارج از چارچوب را با ژرفا نمايی به دور از قرار و سامان ايجاد می کردند و هرآنچه آرامش بخش و چشم نواز و متعادل بود از صحنه ی کار خود بيرون می گذاشتند. بدين ترتيب بين سالهای ۱۹۰۵ تا ۱۹۱۳ مکتب اکسپرسيونيسم با درکی خاص از هنر خاص ونسان ونگوگ و به پيشتازی نقاشانی چون کوکوشکا، اميل نولده و کرشنر در شهر درسدن و با عنوان "گروه پل" به وجود آمد.
http://www.artqom.ir/GetFile.aspx?id=55655
ادوارد مونک
هنرمندان
جيمز انسور در ۱۸۶۰در بلژيک به دنيا آمد و در ۱۹۴۹ در همان شهر درگذشت.
ادوارد مونک نروژی که پرده ی معروفش جيغ در سال به تنهايی مفهوم کامل شيوهٔ اکسپرسيونيسم را در نظر بيننده روشن می سازد.
اميل نولده در ۱۸۶۷در شلزويگ،ناحيه ای در شمال غربی آلمان متولد شد و در۱۹۵۶ در سيبول درگذشت.
وی با تجسم بخشيدن به پندارهای دينی و صور کابوسی ذهن آشفتهاش يکی از نقطههای اوج اين شيوه را در وجود می آورد.
ژرژ روئو در ۱۸۷۱ در پاريس متولد شد و ۱۹۵۸ در همان شهر از دنيا رفت.
وی در بيشتر آثارش الهامات دينی و تلخ کامی های خود را با شکلهای زمخت و چهره های سرد و عبوس (که از جهاتی يادآور تصوير سازی قرون وسطايی و تنگ افتاده در فضايی فشرده اند)مجسم می سازد. او همچنين در آثارش رنگهای تند و تيره و خطوط سياه بسيار کلفت(همانند بند کشی سربی در شيشه های منقوش کليساهای گوتيک) به کار می برد.
کته اشميت کلويتز متولد کالينينگراد(Kaliningrad)در 1867 و در درسند (Dresden) در سال 1945 درگذشت.
http://artqom.ir/GetFile.aspx?id=55656
ادوارد مونک
اکسپرسيونيسم در فرانسه
در فرانسه می توان دو مکتب اکپرسيونيسم و فوويسم را از برخی جهات فنی و صوری چون،رنگ های به نهايت تند، شکلهای ساده شده،جزييات از قلم افتاده،با هم قرين و مشابه دانست. ولی فوويست ها از رنگهای تند و خطوط ضخيم برای ايجاد نمای ديداری استفاده می کردند حال آنکه اکپرسيونيست ها از اين خصوصيات برای بيان حالات درونی سود می جستند.
اکسپرسيونيسم در انگلستان
انگلستان از اين نهضت های هنری برکناری ماند و تنها ماتيو اسميث با آثار فوويست ها آشنايی يافت و به شيوه ی آنان رنگهای گرم و تابان بر پرده های خود نشاند. اکسپرسيونيسم با سجيه ی عصيانگری و مهار گسيختگی خود اصولا از پسند خوی خوددار و سنت پرست انگليسی ها به دور بود.
پيکره سازی
پيکره تراشی اکسپرسيونيستی به کارگيری حفره و برآمدگی، راست خطی و خميدگی، برش و حجم آفرينی به شيوه ی حجم گری، اعوجاج بخشی و برهم زنی تناسبات طبيعی به شيوه ی اکسپرسيونيسم، بر ما عرضه می دارد. زادکين پيکره تراش روسی(که در فرانسه به کار مشغول بود) آثاری در اين سبک از خود به جا گذارده است. با بهره برداری از اصول و اسلوب آن مکتب متدرجا تمايلات اکسپرسيونيستی را در آثار خود نمايان ساخت، و سرانجام تنها آن شيوه را برای ابراز عصيان و بدبينی عميق خود مناسب يافت.
جنگ های جهانی
پس از جنگ جهانی اول اکسپرسيونيسم گسترش و تنوع بيشتر يافت. درهلند،بلژيک،دانمارک،ايتا ليا و سپس در آمريکا شيوه ی نامبرده طبعا با پاره ای تمايلات و رنگهای محلی آميخته شد و آثار فراوان و گوناگون به بار آورد. پس از جنگ جهانی دوم اکسپرسيونيسم در آلمان و دانمارک هلند و بلژيک و فرانسه شکوفايی و جنبش تازه يافت، و از ۱۹۴۸ به بعد اکسپرسيونيسم با هنر انتزاعی در آميخت و تحولی عمده به وجود آورد که مرکز باروری آن اين بار به نيويورک انتقال يافت.
http://artqom.ir/GetFile.aspx?id=55657
ادوارد مونک
"ادوارد مونک"
ادوارد مونک (متولد: ۱۲ دسامبر، ۱۸۶۳؛ درگذشت: ۲۳ ژانويه ۱۹۴۴)، يک نقاش اکسپرسيونيست نروژی بود. معروفترين نقاشی او يعنی جيغ (۱۸۹۳ که در اصل يأس ناميده میشود). يکی از آثار هنری او در مجموعهای است که «کتيبه زندگی» ناميده میشود. که در اين مجموعه مونک موضوعات مختلف زندگی از قبيل : عشق، ترس، مرگ و سودا را کاوش کردهاست.
http://artqom.ir/GetFile.aspx?id=55658
ادوارد مونک
زندگی
مونک در شهر اسلو، بزرگ شد. او مادرش را در سال ۱۸۶۸ به خاطر بيماری سل از دست داد و بعد از او نيز خواهرش را از دست داد. پس از آن پدرش را در جوانی از دست داد. پس از مرگ مادرش، پدر مونک اين ترس را در ذهن کودکانش جای داد که اگر به هر طريقی گناه کنند بدون هيچ بخششی محکوم به مرگ و فنا خواهند شد. يکی از خواهران مونک در سن جوانی به بيماری روحی مبتلا شد. مونک نيز تقريبا بيمار بود. از ۵ خواهر و برادر مونک تنها يکی از برادرانش ازدواج کرد که او نيز مدتی پس از عروسی مرد. مونک بعدا میگويد: بيماری، ديوانگی، و مرگ، فرشتههايی بودند که تمام زندگی ام مرا احاطه کرده بود. او در ابتدا در کالج فنی برای تحصيل در رشتهٔ مهندسی ثبت نام کرد. اما بيماریش مانع از ادامهٔ تحصيلش شد و در سال ۱۸۸۱ در مدرسهٔ هنر و طراحی ثبت نام کرد. موضوعات مونک سمبليسم است و بيشتر از واقعيات بيرونی کيفيتی از ذهن را بيان میکند.
http://artqom.ir/GetFile.aspx?id=55659
ادوارد مونک/ پرتره نقاش
پيشينه
عنوان «اکسپرسيونيسم» در سال ۱۹۱۱ برای متمايز ساختن گروه بزرگی از نقاشان به کار رفت که در دهه ی اول سده ی بيستم بنای کار خود را بر باز نمايی حالات تند عاطفی، و عصيان گری عليه نظامات ستم گرانه و رياکارانه ی حکومت ها، و مقررات غير انسانی کارخانه ها، و عفونت زدگی شهرها و اجتماعات نهاده بودند. اين هنرمندان برای رسيدن به اهداف خود رنگ های تند و تشويش انگيز، و ضربات مکرر و هيجان زده ی قلم مو، و شکل های اعوجاج يافته و خارج از چارچوب را با ژرفا نمايی به دور از قرار و سامان ايجاد می کردند و هرآنچه آرامش بخش و چشم نواز و متعادل بود از صحنه ی کار خود بيرون می گذاشتند. بدين ترتيب بين سالهای ۱۹۰۵ تا ۱۹۱۳ مکتب اکسپرسيونيسم با درکی خاص از هنر خاص ونسان ونگوگ و به پيشتازی نقاشانی چون کوکوشکا، اميل نولده و کرشنر در شهر درسدن و با عنوان "گروه پل" به وجود آمد.
http://www.artqom.ir/GetFile.aspx?id=55655
ادوارد مونک
هنرمندان
جيمز انسور در ۱۸۶۰در بلژيک به دنيا آمد و در ۱۹۴۹ در همان شهر درگذشت.
ادوارد مونک نروژی که پرده ی معروفش جيغ در سال به تنهايی مفهوم کامل شيوهٔ اکسپرسيونيسم را در نظر بيننده روشن می سازد.
اميل نولده در ۱۸۶۷در شلزويگ،ناحيه ای در شمال غربی آلمان متولد شد و در۱۹۵۶ در سيبول درگذشت.
وی با تجسم بخشيدن به پندارهای دينی و صور کابوسی ذهن آشفتهاش يکی از نقطههای اوج اين شيوه را در وجود می آورد.
ژرژ روئو در ۱۸۷۱ در پاريس متولد شد و ۱۹۵۸ در همان شهر از دنيا رفت.
وی در بيشتر آثارش الهامات دينی و تلخ کامی های خود را با شکلهای زمخت و چهره های سرد و عبوس (که از جهاتی يادآور تصوير سازی قرون وسطايی و تنگ افتاده در فضايی فشرده اند)مجسم می سازد. او همچنين در آثارش رنگهای تند و تيره و خطوط سياه بسيار کلفت(همانند بند کشی سربی در شيشه های منقوش کليساهای گوتيک) به کار می برد.
کته اشميت کلويتز متولد کالينينگراد(Kaliningrad)در 1867 و در درسند (Dresden) در سال 1945 درگذشت.
http://artqom.ir/GetFile.aspx?id=55656
ادوارد مونک
اکسپرسيونيسم در فرانسه
در فرانسه می توان دو مکتب اکپرسيونيسم و فوويسم را از برخی جهات فنی و صوری چون،رنگ های به نهايت تند، شکلهای ساده شده،جزييات از قلم افتاده،با هم قرين و مشابه دانست. ولی فوويست ها از رنگهای تند و خطوط ضخيم برای ايجاد نمای ديداری استفاده می کردند حال آنکه اکپرسيونيست ها از اين خصوصيات برای بيان حالات درونی سود می جستند.
اکسپرسيونيسم در انگلستان
انگلستان از اين نهضت های هنری برکناری ماند و تنها ماتيو اسميث با آثار فوويست ها آشنايی يافت و به شيوه ی آنان رنگهای گرم و تابان بر پرده های خود نشاند. اکسپرسيونيسم با سجيه ی عصيانگری و مهار گسيختگی خود اصولا از پسند خوی خوددار و سنت پرست انگليسی ها به دور بود.
پيکره سازی
پيکره تراشی اکسپرسيونيستی به کارگيری حفره و برآمدگی، راست خطی و خميدگی، برش و حجم آفرينی به شيوه ی حجم گری، اعوجاج بخشی و برهم زنی تناسبات طبيعی به شيوه ی اکسپرسيونيسم، بر ما عرضه می دارد. زادکين پيکره تراش روسی(که در فرانسه به کار مشغول بود) آثاری در اين سبک از خود به جا گذارده است. با بهره برداری از اصول و اسلوب آن مکتب متدرجا تمايلات اکسپرسيونيستی را در آثار خود نمايان ساخت، و سرانجام تنها آن شيوه را برای ابراز عصيان و بدبينی عميق خود مناسب يافت.
جنگ های جهانی
پس از جنگ جهانی اول اکسپرسيونيسم گسترش و تنوع بيشتر يافت. درهلند،بلژيک،دانمارک،ايتا ليا و سپس در آمريکا شيوه ی نامبرده طبعا با پاره ای تمايلات و رنگهای محلی آميخته شد و آثار فراوان و گوناگون به بار آورد. پس از جنگ جهانی دوم اکسپرسيونيسم در آلمان و دانمارک هلند و بلژيک و فرانسه شکوفايی و جنبش تازه يافت، و از ۱۹۴۸ به بعد اکسپرسيونيسم با هنر انتزاعی در آميخت و تحولی عمده به وجود آورد که مرکز باروری آن اين بار به نيويورک انتقال يافت.
http://artqom.ir/GetFile.aspx?id=55657
ادوارد مونک
"ادوارد مونک"
ادوارد مونک (متولد: ۱۲ دسامبر، ۱۸۶۳؛ درگذشت: ۲۳ ژانويه ۱۹۴۴)، يک نقاش اکسپرسيونيست نروژی بود. معروفترين نقاشی او يعنی جيغ (۱۸۹۳ که در اصل يأس ناميده میشود). يکی از آثار هنری او در مجموعهای است که «کتيبه زندگی» ناميده میشود. که در اين مجموعه مونک موضوعات مختلف زندگی از قبيل : عشق، ترس، مرگ و سودا را کاوش کردهاست.
http://artqom.ir/GetFile.aspx?id=55658
ادوارد مونک
زندگی
مونک در شهر اسلو، بزرگ شد. او مادرش را در سال ۱۸۶۸ به خاطر بيماری سل از دست داد و بعد از او نيز خواهرش را از دست داد. پس از آن پدرش را در جوانی از دست داد. پس از مرگ مادرش، پدر مونک اين ترس را در ذهن کودکانش جای داد که اگر به هر طريقی گناه کنند بدون هيچ بخششی محکوم به مرگ و فنا خواهند شد. يکی از خواهران مونک در سن جوانی به بيماری روحی مبتلا شد. مونک نيز تقريبا بيمار بود. از ۵ خواهر و برادر مونک تنها يکی از برادرانش ازدواج کرد که او نيز مدتی پس از عروسی مرد. مونک بعدا میگويد: بيماری، ديوانگی، و مرگ، فرشتههايی بودند که تمام زندگی ام مرا احاطه کرده بود. او در ابتدا در کالج فنی برای تحصيل در رشتهٔ مهندسی ثبت نام کرد. اما بيماریش مانع از ادامهٔ تحصيلش شد و در سال ۱۸۸۱ در مدرسهٔ هنر و طراحی ثبت نام کرد. موضوعات مونک سمبليسم است و بيشتر از واقعيات بيرونی کيفيتی از ذهن را بيان میکند.
http://artqom.ir/GetFile.aspx?id=55659
ادوارد مونک/ پرتره نقاش