PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : قلب دختر از عشق بود



mehraboOon
03-02-2011, 12:27 PM
(http://v3media.persiangig.com/document/help.htm)

قلب دختر از عشق بود






پاهایش از استواری و دست هایش از دعا





اما شیطان از عشق و استواری و دعا متنفر بود





پس کیسه ی شرارتش را گشود و محکم ترین ریسمانش را به در کشید .




و استواری و دعاهایش نا امیدی پیله ای شد و دختر ، کرم کوچک ناتوانی





خدا فرشته های امید را فرستاد تا کلاف نا امیدی را باز کنند،





اما دختر به فرشته ها کمک نمی کرد.





دختر پیله ی گره در گره اش را چسبیده بود و می گفت:





نه باز نمی شود، هیچ وقت باز نمی شود





شیطان می خندید ودور کلاف نا امیدی می چرخید.





شیطان بود که می گفت: نه باز نمی شود، هیچ وقت باز نمی شود




(http://shervin8060.persiangig.com/DARHAM.htm)http://www.iranvij.ir/upload/images/9g5tn7u8jxnhwkar9ool.jpg (http://www.iranvij.ir/upload/images/9g5tn7u8jxnhwkar9ool.jpg)




خدا پروانه ای را فرستاد تا پیامی را به دختر برساند






پروانه بر شاخه های رنجور دختر نشست و دختر به یاد آورد





که این پروانه نیز زمانی کرم کوچکی بود گرفتار در پیله ای.




اما اگر کرمی می تواند از پیله اش به در آید ، پس انسان نیز می تواند




خدا گفت : نخستین گره را تو باز کن تا فرشته ها گره های دیگر را





دختر نخستین گره را باز کرد .......





و دیری نگذشت که دیگر نه گره ای بود و نه پیله ای و نه کلافی





هنگامی که دختر از پیله ی نا امیدی به در آمد ،





شیطان مدت ها بود که گریخته بود






عرفان نظرآهاري