PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : تفاوت تمثيل و تشبيه در شعر



mozhgan
03-02-2011, 12:38 AM
تفاوت تمثيل و تشبيه در شعر


تمثيل تشبيه ساده و حتي يك تشبيه مركب نيست، بلكه تشبيه مركبي است كه در آن مشبه‌به براي اثبات مشبه مي‌آيد. تشبيه تمثيل نيز معمولاً صورت حادثه دارد. و از ويژگيهاي شعر به ويژه غزل اين دوره است زيرا در اين دوره تمثيل بسيار به كار رفته است:

من از بي‌قدري خار سر ديوار دانستم
كه ناكس‌، كس نمي‌گردد از اين بالانشينيها

چنان كه مي‌بينيم شاعر براي اثبات اينكه «كسي كه در صدر مجلس مي‌نشيند تا او را بزرگ بدانند، بزرگ نيست» مثالي را كشف مي‌كند كه كاملاً اين امر را ثابت مي‌كند: خار بر روي زمين خار است و اگر بر سر ديوار هم باشد باز خار است (در قديم به جاي سيم‌ خاردار محافظت خانه از خار استفاده مي‌شده است.)

يكي ديگر از ترفندهايي كه مضمون‌آفرين است، حسن تعليل است كه البته پيش از اين دوره هم در شعر شاعران ديده مي‌شود اما در اين دوره كاربردش خيلي بيشتر از گذشته است.

به هر حال حسن تعليل جز با مضمون‌آفريني به وجود نمي‌‌آيد. مثلاً شاعري به محبوب كوتاه‌قدش چنين مي‌گويد: «تو عمر مني از اين نظر كوتاهي» و كوتاه‌قد بودن محبوب را با استدلالي شاعرانه كه آفريده ذهن شاعر است، توجيه مي‌كند.

براي بررسي ترفندهايي كه مضمون‌آفرين هستند، بهتر است به بررسي ابياتي كه به عنوان نمونه مضمون‌آفريني آورده‌اند، بپردازيم.
نخست ابياتي را كه دكتر صفا به عنوان مثال براي مضمون‌آفريني آورده بررسي مي‌كنيم:

در شعري كه از كاتبي نيشابوري آورده تمثيل سبب مضمون‌آفريني شده است:

بر عشق تو از خيل خرد ديده ببستم
بر مردم بيگانه ببندند گذرها

از مثالهايي كه از اميرشاهي براي مضمون‌آفريني و نكته‌پردازي آورده، در سه بيت، تمثيل است كه مضمون آفريده است:

طراري آن طره ز رخسار تو پيداست
هر جا كه رود دزد به مهتاب نمايد

تا نيشكر شكسته نشد كام ازو نيافت
در وي كسي رسد كه بر آيد ز بند خويش

خيال خال تو آسايش دل است، از آن
به داغ تازه مداوا كنند ريش كهن

در يكي از ابيات آصفي نيز تمثيل مضمون آفريده است:

شبم خيال تو در ديده بيم طوفان داد
ز حال بحر به مردم خبر دهد ملاح


به هر حال چنان كه ديديم، با بررسي مثالهايي كه صفا آورده يكي از عواملي كه سبب مضمون‌آفريني مي‌شود، تشبيه تمثيلي است. تشبيه تمثيلي تشبيه مركبي است كه در آن جمله‌اي به جمله‌اي تشبيه مي‌شود و يا دقيق‌تر بگوييم حادثه‌اي به حادثه‌اي. علاوه بر اين، جنبه استدلال نيز دارد؛ به عبارت ديگر مشبه‌‌به براي اثبات مشبه مي‌آيد و مضمون‌آفريني در مشبه‌به است.
بررسي بيشتر اشعاري كه مي‌گويند در آنها مضمون‌آفريني و نازك‌خيالي وجود دارد، نشان مي‌دهد كه مهم‌تر از تمثيل، صنعت حسن تعليل در آنهاست. حسن تعليل چيست؟ آوردن دليلي شاعرانه و خيال‌انگيز براي امري عادي. دليلي ادعايي و نه واقعي براي آفرينش زيبايي. مثلاً شاعر موي سپيدش را به قصد جوان‌نمايي سياه كرده است. اما مضموني مي‌آفريند كه گرچه واقعي نيست، اما زيباست:

دشمن زندگي است موي سپيد
روي دشمن سياه بايد كرد

رستن گل از خاك امري طبيعي است اما شاعري علت گل دميدن را چنين خيال‌انگيز بيان مي‌كند:

عجب نيست از خاك اگر گل شكفت
كه چندين گل‌اندام در خاك خفت

در شعر اين دوره آفرينش مضمون خيالي و شاعرانه امري بسيار رايج است و شاعران تلاش بسياري براي آفريدن مضامين خيالي مي‌كنند؛ به عبارت ديگر شعر اين دوره بازتاب عواطف سرشار شاعر نيست، بلكه مضمون‌سازي‌ست؛ مضمون خيالي. البته در گذشته نيز شاعران مضمون مي‌تراشيده‌اند. مثلاً سعدي مي‌گويد:

ديده را فايده آن‌ست كه دلبر بيند
ور نبيند، چه بود فايده بينايي را؟

اما در شعر اين دوره بيشترين تلاش شاعران صرف اين كار مي‌شود. از جمله اشعاري كه دكتر صفا براي مضمون‌آفريني آورده اينهاست:

شب مرا در كنج تنهايي نه خواب غم گرفت
بي‌تو از خون جگر مژگان من در هم گرفت