سید محمد
03-01-2011, 11:41 PM
چون سماموز تا چندی پيش بسيار ناشناخته بود , حتی برای اغلب شماليها, و همچنين اطلاعات گاها بسيار غلط درباره آن در سايتهای اينترنتی منتشرشده و می شود لازم است توضيحاتی درباره اين بلند ترين کوه (حدود3650 متر) گيلان بدهم. از نطر موقعيت جغرافيايی سماموز در شرقی ترين قسمت استان گيلان واقع است, و نه استان مازندران, گرچه برای صعود به آن می توان با ماشين از رامسر, غربی ترين شهرستان استان مازندران به جواهرده(جورده) رفته و پس از رسيدن به منطقه زيبای لپاسر و پنج تا هفت ساعت کوهنوردی به سمت غرب به سماموز رفت. در شرق گيلان دو دهستان بسيار بزرگ هست به نام های قاسم آباد و سياهکلرود (با سياهکل لاهيجان اشتباه نشود), که هرکدامشان شامل چندين ده و روستای بزرگ و کوچک هستند. مردمان اين دو دهستان از گذشته های بسيار دور به علت شيوه زندگيشان که ترکيبی از دامداری و کشاورزی است, مجبور بودند برای نگاهداری دامهای خود سه ماه تابستان را تمام خانواده و يا بخشهايی از خانواده درييلاق زندگی کنند. نام ييلاقشان جواهردشت(جوردشت) است. برای رفتن به جواهردشت از قاسم آباد يا سياهکلرود بايد يک روز طی مسافت کرد که حدود شش ساعت آن فقط سربالايی از درون جنگل می باشد , البته اخيرا جاده ماشين رو خطرناکی درست کردند که تاکنون جان چندين نفر را گرفته است. درست جايی که جنگل تمام شده و مراتع آغاز می شوند, به جواهردشت می رسيم. طبيعت به اين زيبايی را در کمتر جايی می توان يافت, از اينجا وقتی هوا صاف است در سمت شمال می توان تمام جنگل و تعدادی از شهرهای شمالی و دورترها دريا را ديد. و اگر آسمان شمال ابری باشد تصوير زيبای ديگری در برابر چشمانمان قرار ميگيرد.
تصوير بسيار زيبای ابرهای انبوه و متراکمی که در زير پاهای مان جنگل و شهرها را پوشانده, و چون دريايی می نمايد که که به آدم شوق پريدن از آن بالا و شنا کردن در آن دريای هوس انگيز وابرين می دهد. و اگر به سمت جنوب برگرديم سماموز زيبا و سربلند با آن يخهای هزاران ساله اش را می بينيم.اينجا چشمه هايی که ازدل کوه بيرون ميزنند فراوان است, معروترين شان عبارتند از ميلجاخانی, هال خانی, صقل خانی و شمشير بزا خانی. چنانکه می بينيد نام اغلب چشمه ها به خانی ختم می شود و خانی در زبان پهلوی يعنی چشمه. آب بعضی چشمه ها مثلا ميلجا خانی آنقدر سرد هست که هرگز موفق نشدم انگشتم را بالای يک دقيقه در آب نگه دارم. از جواهر دشت به دو طريق می توان به قله سماموز صعود کرد, يک مسير بسيار طولانی ولی راحت تر, و ديگری مسيری که بيشتر مردم آنرا انتخاب می کنند , کوتاه تر است اما از همان برداشتن اولين قدم تا نوک قله فقط سربالايی می باشد و حدود شش تا نه ساعت طول می کشد. درست در نوک کوه مقبره امامزاده ای هست که به روايتی مقبره شاه يحيي، حاكم تنكابن و برادر سلطان محمد لاهيجانى است که در سال ۸۸۳ هجرى فوت کرد.اگر تابستان باشد سمت های جنوبی و شرقی و غربی قله خشک و پوشيده از سنگهای يخچالی است و در سمت شمالی يخچال معروفش قرار دارد. از آن بالا در سمت شمال می توان جواهردشت و جنگل و مينياتوری از شهرهای شمالی و دريای مازندران را ديد. ودر سمت جنوب, آن دور دورها اشکورات را. يخ چند هزارساله ای که جانب شمالی قله را می پوشاند هرگز کاملا آب نمی شود, حتی در داغ ترين تابستانها , بسيار سخت است و برای برداشتن آن بايد از کارد بزرگ يا سنگهای تيز استفاده کرد. از نزديک که به يخ نگاه ميکنی براثر نشست خاک, رنگ آن اندکی متمايل به سرخی است, قاسم آباديها و سياهکلروديها به اين يخچال می گويند هندانه تابار , هندانه که همان هندوانه است و تابار يعنی يخچال طبيعی, اهالی آنجا معتقدند روزی امامزاده ای يا قديسی پس از رسيدن به قله تشنه اش شد و هندوانه ای را که داشت آنجا خورد و براثر ريختن آب هندوانه روی يخ آنرا قرمز کرده است. در گردنه ها و پای سماموز, در هر چهار جهتش دامدارانی که از دو ده نامبرده می باشند در اقامتگاههای موقتی خود که کولام يا مالنگه ناميده می شود اقامت دارند و نزديکترين کولام ها به قله, داغوله, پشته کوه رزنه بن, دور مالنگه هستند. ساکنين تمام آبادی هايی که بيشترين رفت و آمد را به اين کوه زيبا داشته و دارند تا آنجا که من از کودکی ام بياد دارم و با پرس و جو از بزرگترها, هميشه آنرا سماموز می ناميدند و نه سماموس. در نزديکی قله سماموز قله کوچکتری که حدود دويست متر ارتفاعش کمتر است قرار دارد که محلی ها آن را کوچه سماموز (سماموز کوچک) می نامند. اينکه معنای کلمه سماموز چيست را هنوز دقيقا نميدانم , اما حدسهايی می زنم و تا به تقريبا يقين بدل نشود نمی نويسم. البته موز که بخش دوم نام کوه را تشکيل می دهد در بخشهايی از گيلان و مازندران به معنای کوه می باشد
کسانی که امکان ديدن سماموز از نزديک را ندارند برای ديدن آن از بهترين زاويه می توانند با دو تا سه دقيقه قايق سواری و دور شدن از ساحل در هرنقطه ای بين کلاچای و چابکسر آنرا ببينند.
از مناطق بکر دست نخورده ایران محسوب می شود....
زمانی مراتع آن پر از شوکا،مارال ،پلنگ،گرگ،خرس ،گربه وحشی و پرندگان وحشی بوده....
اما بدلیل شکار زیاد در حال حاضر تعداد کمی گربه وحشی ، گرگ و پلنگ و خرس و و پرندگان وحشی باقی مانده است.
ولی گراز وحشی یا خوک به صورت گله ای و تعداد زیاد به راحتی قابل رویت هستند.
تصوير بسيار زيبای ابرهای انبوه و متراکمی که در زير پاهای مان جنگل و شهرها را پوشانده, و چون دريايی می نمايد که که به آدم شوق پريدن از آن بالا و شنا کردن در آن دريای هوس انگيز وابرين می دهد. و اگر به سمت جنوب برگرديم سماموز زيبا و سربلند با آن يخهای هزاران ساله اش را می بينيم.اينجا چشمه هايی که ازدل کوه بيرون ميزنند فراوان است, معروترين شان عبارتند از ميلجاخانی, هال خانی, صقل خانی و شمشير بزا خانی. چنانکه می بينيد نام اغلب چشمه ها به خانی ختم می شود و خانی در زبان پهلوی يعنی چشمه. آب بعضی چشمه ها مثلا ميلجا خانی آنقدر سرد هست که هرگز موفق نشدم انگشتم را بالای يک دقيقه در آب نگه دارم. از جواهر دشت به دو طريق می توان به قله سماموز صعود کرد, يک مسير بسيار طولانی ولی راحت تر, و ديگری مسيری که بيشتر مردم آنرا انتخاب می کنند , کوتاه تر است اما از همان برداشتن اولين قدم تا نوک قله فقط سربالايی می باشد و حدود شش تا نه ساعت طول می کشد. درست در نوک کوه مقبره امامزاده ای هست که به روايتی مقبره شاه يحيي، حاكم تنكابن و برادر سلطان محمد لاهيجانى است که در سال ۸۸۳ هجرى فوت کرد.اگر تابستان باشد سمت های جنوبی و شرقی و غربی قله خشک و پوشيده از سنگهای يخچالی است و در سمت شمالی يخچال معروفش قرار دارد. از آن بالا در سمت شمال می توان جواهردشت و جنگل و مينياتوری از شهرهای شمالی و دريای مازندران را ديد. ودر سمت جنوب, آن دور دورها اشکورات را. يخ چند هزارساله ای که جانب شمالی قله را می پوشاند هرگز کاملا آب نمی شود, حتی در داغ ترين تابستانها , بسيار سخت است و برای برداشتن آن بايد از کارد بزرگ يا سنگهای تيز استفاده کرد. از نزديک که به يخ نگاه ميکنی براثر نشست خاک, رنگ آن اندکی متمايل به سرخی است, قاسم آباديها و سياهکلروديها به اين يخچال می گويند هندانه تابار , هندانه که همان هندوانه است و تابار يعنی يخچال طبيعی, اهالی آنجا معتقدند روزی امامزاده ای يا قديسی پس از رسيدن به قله تشنه اش شد و هندوانه ای را که داشت آنجا خورد و براثر ريختن آب هندوانه روی يخ آنرا قرمز کرده است. در گردنه ها و پای سماموز, در هر چهار جهتش دامدارانی که از دو ده نامبرده می باشند در اقامتگاههای موقتی خود که کولام يا مالنگه ناميده می شود اقامت دارند و نزديکترين کولام ها به قله, داغوله, پشته کوه رزنه بن, دور مالنگه هستند. ساکنين تمام آبادی هايی که بيشترين رفت و آمد را به اين کوه زيبا داشته و دارند تا آنجا که من از کودکی ام بياد دارم و با پرس و جو از بزرگترها, هميشه آنرا سماموز می ناميدند و نه سماموس. در نزديکی قله سماموز قله کوچکتری که حدود دويست متر ارتفاعش کمتر است قرار دارد که محلی ها آن را کوچه سماموز (سماموز کوچک) می نامند. اينکه معنای کلمه سماموز چيست را هنوز دقيقا نميدانم , اما حدسهايی می زنم و تا به تقريبا يقين بدل نشود نمی نويسم. البته موز که بخش دوم نام کوه را تشکيل می دهد در بخشهايی از گيلان و مازندران به معنای کوه می باشد
کسانی که امکان ديدن سماموز از نزديک را ندارند برای ديدن آن از بهترين زاويه می توانند با دو تا سه دقيقه قايق سواری و دور شدن از ساحل در هرنقطه ای بين کلاچای و چابکسر آنرا ببينند.
از مناطق بکر دست نخورده ایران محسوب می شود....
زمانی مراتع آن پر از شوکا،مارال ،پلنگ،گرگ،خرس ،گربه وحشی و پرندگان وحشی بوده....
اما بدلیل شکار زیاد در حال حاضر تعداد کمی گربه وحشی ، گرگ و پلنگ و خرس و و پرندگان وحشی باقی مانده است.
ولی گراز وحشی یا خوک به صورت گله ای و تعداد زیاد به راحتی قابل رویت هستند.