king 2011
03-01-2011, 12:26 AM
در یکی از سخنرانی های رهبر انقلاب اسلامی در سال 1388 ، ایشان به مسأله ای اشاره کردند و بیان داشتند که : « تا وقتی دولت آمریكا روش خود را ، عمل خود را ، جهتگیری خود را ، سیاستهای خود را مثل این سی سال علیه ما ادامه دهد ، ما همان آدم سی سال قبل ، همان ملت این سی سال هستیم .»
http://img.tebyan.net/big/1389/12/14518716323921121743542272141611069898828.jpg (http://www.tebyan.net/bigimage.aspx?img=http://img.tebyan.net/big/1389/12/2041895829187236736723610617102173107233.jpg)
اكنون این پرسش به ذهن متبادر میشود كه ریشه راهبرد آمریكاستیزی چیست ؟ آیا چنین راهبردی معلول نوعی خصومت شخصی و سلیقهایِ است و آیا اگر كشور دیگری به جز آمریكا بر اریكه ابرقدرتی جهان تكیه میزد، همه مشكلات مرتفع میشد یا اینكه باید فلسفه این خصومت دیرپا و آشتیناپذیر را در بستر گستردهتر در حیطه اسلامی ریشهیابی كرد؟
بررسی ها نشان می دهد که آمریكاستیزی به خودی خود اصالت ندارد، بلكه نتیجه رویكرد استكبارستیزی محسوب میشود. استكبارستیزی نیز رویكردی سلیقهای و خودساخته نبوده بلكه از اعماق آموزههای قرآنی ریشه میگیرد.
استكبار: مفهوم؛ آمریكا: مصداق
مقام معظم رهبری راز عداوت دیرینه نظام اسلامی با آمریكا در این نكته نهفته است كه آمریكا بیتردید بارزترین مصداق برای مفهوم استكبارگری در دوران معاصر به شمار میآید. ایشان صراحتاً اظهار میدارند:
«براى ما آمریكا خصوصیتى هم ندارد ... مسأله ما، مسأله استكبار است؛ منتها دولت آمریكا دولت مستكبرى است. هر دولت دیگر هم كه همین خصوصیت را داشته باشد، بخواهد زور بگوید و بخواهد فشار بیاورد، ملت ایران با او همین طور خواهد بود.»
پس آنچه كه اصالت دارد استكبار است و آنچه كه آمریكا را به خصمی غیر قابل معاشرت بدل میسازد، همان روح استكباریِ نهادینهشده در ذات او میباشد.
باید دانست كه استكبارستیزی و به تبع آن آمریكاستیزی ، نه سیاستی ساخته و پرداخته جمهوری اسلامی است، بلكه نشأتگرفته از بطن تعالیم عالیه اسلام میباشد و ما به اقتضای مسلمانی ملزم به عمل بر وفق آن هستیم.
مفهوم استكبار در قرآن همین است كه عنصرى یا شخصى یا جمعى یا جناحى، خود را بالاتر از حق بهحساب آورد و زیر بار حق نرود و خود و قدرتش را ملاك حق قرار بدهد. اولین مستكبر در تاریخى كه قرآن براى ما ترسیم مىكند ، ابلیس است: «ابى واستكبر ؛ او اولین مستكبر است »
ساختار دوقطبی جهان از آغاز خلقت
شریعت مبین اسلام با رویكردی كلان، نظام جهانی را به صورت دو قطبی مینگرد كه در یك سو جبهه حق با عناوینی چون «اولیاء خدا»، «حزبالله» و «مستضعفین» و در سوی مقابل، جبهه باطل با عناوینی نظیر «اولیاء طاغوت»، «حزبالشیطان» و یا «مستكبرین» قرار دارد .
نقطه آغاز كشمكش و جدال حق و باطل، ماجرای خلقت انسان و استنكاف شیطان از اجابت فرمان الهی برای سجده در برابر آدم بوده است . از آن زمان شیطان نخستین سنگر مخالفت و عناد را در برابر حقتعالی بنا مینهد و جدالی را آغاز میكند كه در سراسر تاریخ با اَشكال و صبغههای گوناگون بین رهروان او و مؤمنان به خداوند ـ یا به عبارت دیگر دو جناح خیر و شرـ در جریان بوده و تا پایان تاریخ نیز به همین منوال ادامه خواهد داشت.
اولین مستکبری که بر زمین پای گذاشت ، شیطان بود !
مفهوم استكبار در قرآن همین است كه عنصرى یا شخصى یا جمعى یا جناحى، خود را بالاتر از حق بهحساب آورد و زیر بار حق نرود و خود و قدرتش را ملاك حق قرار بدهد. اولین مستكبر در تاریخى كه قرآن براى ما ترسیم مىكند ، ابلیس است: «ابى واستكبر ؛ او اولین مستكبر است »
این رویارویی میان دو جناح حق و باطل، ماهیتی گذرا و مقطعی ندارد، بلكه در طول تاریخ و در زمانی به درازای عمر حضور بشریت بر روی سیاره خاكی مستدام بوده است، یعنی از ابتدای هبوط آدم بر زمین تا امروز، زمینیان یا در جبهه حق به رهبری پیامبران و اولیاء الهی و یا در جبهه باطل به سركردگی شیطان گرد آمدهاند . قرآن كریم صفبندی میان دو جناح مذكور را در آیه 76 از سوره نساء آشكارا به تصویر میكشد: « الَّذِینَ آمَنُواْ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَالَّذِینَ كَفَرُواْ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ الطَّاغُوتِ فَقَاتِلُواْ أَوْلِیَاء الشَّیْطَانِ إِنَّ كَیْدَ الشَّیْطَانِ كَانَ ضَعِیفًا ؛ كسانی كه ایمان آوردهاند ، در راه خدا جهاد میكنند و كافران در راه طاغوت میجنگند . پس با یاران شیطان نبرد كنید زیرا حیلهی شیطان قطعاً ضعیف است » .
مؤمن یک لحظه از دشمن غافل نیست !
http://img.tebyan.net/big/1389/08/23955178111812125721219512017415921693114251.jpg (http://www.tebyan.net/bigimage.aspx?img=http://img.tebyan.net/big/1389/08/16934214724622341245112822251651520554146.jpg)
ممكن نیست فرض كنیم كه یك مسلمان یا مؤمن یا موحّد ، حتّى یك روز یا یك لحظه ، از دشمنى با ابلیس و شیطان منصرف بشود . اصلاً خط اسلام ، یعنى خط ضد ابلیس و شیطان . در طول دعوت انبیاء ، مستكبران كسانى بودند كه دعوت الهى و توحید را قبول نكردند و با آن به مقابله برخاستند و زور گفتند: « قَالَ الْمَلأُ الَّذِینَ اسْتَكْبَرُواْ مِن قَوْمِهِ لَنُخْرِجَنَّكَ یَا شُعَیْبُ ؛ وقتى پیامبر سخن حق مىگوید و مردم را به حق دعوت مىكند ، مستكبران مىگویند: اگر زیاد حرف بزنى، تو را اخراج مىكنیم.» (اعراف ، 88)
فرجام تقابل
اكنون باید پرسید كه فرجام تقابل دو قطب حق و باطل از نظرگاه شریعت اسلام چه خواهد بود و مجادله دیرپای آنان در نهایت چگونه و با پیروزی كدام یك به پایان خواهد رسید؟
شریعت اسلام مواجهه دو قطب حق و باطل را بر روی نموداری تعریف میكند كه به جانب نقطهای از پیش تعیین شده در حال حركت است. به بیان دیگر تاریخ با یك فرایند زنده و قانونمند، به گونهای جبری ، جدال دیرین حق و باطل را چنان پیش میبرد كه نهایتاً به محو و نابودی تدریجی بلوك باطل و مستكبرین و پیروزی بلوك حق منجر شود .
آیه ذیل به روشنی گویای این حقیقت ناب میباشد : «إِن یَمْسَسْكُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِّثْلُهُ وَتِلْكَ الأیَّامُ نُدَاوِلُهَا بَیْنَ النَّاسِ وَلِیَعْلَمَ اللّهُ الَّذِینَ آمَنُواْ وَیَتَّخِذَ مِنكُمْ شُهَدَاء وَاللّهُ لاَ یُحِبُّ الظَّالِمِینَ؛ وَلِیُمَحِّصَ اللّهُ الَّذِینَ آمَنُواْ وَیَمْحَقَ الْكَافِرِینَ ؛ اگر زخمی به شما میرسد، آن قوم (كافران) را نیز زخمی همانندش رسید و این ایام پیروزی را میان آدمیان به نوبت میگردانیم تا خدا كسانی را كه ایمان آوردند بشناسد و از ایشان شهیدانی بگیرد و خدا ستمكاران را دوست نمیدارد [گرچه گاه پیروزی را نصیبشان سازد] و تا خدا كسانی را كه ایمان آوردند از عیوب و ناخالصیها پاك نماید و كافران را از بین ببرد .» » (آل عمران/ 141- 140)
ما یقین داریم كه در این كارزارى كه بین حق و باطل، امروز راه افتاده است كارزار بین اسلام و معارف اسلامى و بیدارى اسلامى از یك سو، و طمعورزیهاى استكبارى سیاستهاى شیاطین عالم و در رأس آنها شیطان بزرگ یعنى دولت امریكا از یك طرف دیگر؛پیروزى با طرف حق است و در این هیچ تردیدى وجود ندارد
باید توجه داشت كه در آیه مذكور ، كلمه «مَحق» به معنای كاهش و نابودی تدریجی است . لذا این مفهوم از آن مُستفاد میشود كه مطابق سنت الهی ، حیات كفر و شرك تدریجاً به ورطه نابودی فرو افتاده ، كافران از صحنه روزگار محو شده و حكومت واحد جهانی تشكیل خواهد شد .
جبهه حق قطعاً پیروز خواهد شد !
ما یقین داریم كه در این كارزارى كه بین حق و باطل، امروز راه افتاده است- كارزار بین اسلام و معارف اسلامى و بیدارى اسلامى از یك سو، و طمعورزیهاى استكبارى سیاستهاى شیاطین عالم و در رأس آنها شیطان بزرگ یعنى دولت امریكا از یك طرف دیگر- ؛ پیروزى با طرف حق است و در این هیچ تردیدى وجود ندارد .
نتیجه گیری :
به عبارتی می توان گفت که طبیعت سنن الهى همین است که در جدال حق و باطل (http://www.tebyan.net/religion_thoughts/articles/quranicarticles/2009/1/13/82968.html)، باطل نابود خواهد شد و حق پایدار می ماند .
آن گروهى كه طرفدار حق هستند ، اگر بایستند و اقدام كنند ، شكى نیست كه بر باطل پیروز خواهند شد .»
http://img.tebyan.net/big/1389/12/14518716323921121743542272141611069898828.jpg (http://www.tebyan.net/bigimage.aspx?img=http://img.tebyan.net/big/1389/12/2041895829187236736723610617102173107233.jpg)
اكنون این پرسش به ذهن متبادر میشود كه ریشه راهبرد آمریكاستیزی چیست ؟ آیا چنین راهبردی معلول نوعی خصومت شخصی و سلیقهایِ است و آیا اگر كشور دیگری به جز آمریكا بر اریكه ابرقدرتی جهان تكیه میزد، همه مشكلات مرتفع میشد یا اینكه باید فلسفه این خصومت دیرپا و آشتیناپذیر را در بستر گستردهتر در حیطه اسلامی ریشهیابی كرد؟
بررسی ها نشان می دهد که آمریكاستیزی به خودی خود اصالت ندارد، بلكه نتیجه رویكرد استكبارستیزی محسوب میشود. استكبارستیزی نیز رویكردی سلیقهای و خودساخته نبوده بلكه از اعماق آموزههای قرآنی ریشه میگیرد.
استكبار: مفهوم؛ آمریكا: مصداق
مقام معظم رهبری راز عداوت دیرینه نظام اسلامی با آمریكا در این نكته نهفته است كه آمریكا بیتردید بارزترین مصداق برای مفهوم استكبارگری در دوران معاصر به شمار میآید. ایشان صراحتاً اظهار میدارند:
«براى ما آمریكا خصوصیتى هم ندارد ... مسأله ما، مسأله استكبار است؛ منتها دولت آمریكا دولت مستكبرى است. هر دولت دیگر هم كه همین خصوصیت را داشته باشد، بخواهد زور بگوید و بخواهد فشار بیاورد، ملت ایران با او همین طور خواهد بود.»
پس آنچه كه اصالت دارد استكبار است و آنچه كه آمریكا را به خصمی غیر قابل معاشرت بدل میسازد، همان روح استكباریِ نهادینهشده در ذات او میباشد.
باید دانست كه استكبارستیزی و به تبع آن آمریكاستیزی ، نه سیاستی ساخته و پرداخته جمهوری اسلامی است، بلكه نشأتگرفته از بطن تعالیم عالیه اسلام میباشد و ما به اقتضای مسلمانی ملزم به عمل بر وفق آن هستیم.
مفهوم استكبار در قرآن همین است كه عنصرى یا شخصى یا جمعى یا جناحى، خود را بالاتر از حق بهحساب آورد و زیر بار حق نرود و خود و قدرتش را ملاك حق قرار بدهد. اولین مستكبر در تاریخى كه قرآن براى ما ترسیم مىكند ، ابلیس است: «ابى واستكبر ؛ او اولین مستكبر است »
ساختار دوقطبی جهان از آغاز خلقت
شریعت مبین اسلام با رویكردی كلان، نظام جهانی را به صورت دو قطبی مینگرد كه در یك سو جبهه حق با عناوینی چون «اولیاء خدا»، «حزبالله» و «مستضعفین» و در سوی مقابل، جبهه باطل با عناوینی نظیر «اولیاء طاغوت»، «حزبالشیطان» و یا «مستكبرین» قرار دارد .
نقطه آغاز كشمكش و جدال حق و باطل، ماجرای خلقت انسان و استنكاف شیطان از اجابت فرمان الهی برای سجده در برابر آدم بوده است . از آن زمان شیطان نخستین سنگر مخالفت و عناد را در برابر حقتعالی بنا مینهد و جدالی را آغاز میكند كه در سراسر تاریخ با اَشكال و صبغههای گوناگون بین رهروان او و مؤمنان به خداوند ـ یا به عبارت دیگر دو جناح خیر و شرـ در جریان بوده و تا پایان تاریخ نیز به همین منوال ادامه خواهد داشت.
اولین مستکبری که بر زمین پای گذاشت ، شیطان بود !
مفهوم استكبار در قرآن همین است كه عنصرى یا شخصى یا جمعى یا جناحى، خود را بالاتر از حق بهحساب آورد و زیر بار حق نرود و خود و قدرتش را ملاك حق قرار بدهد. اولین مستكبر در تاریخى كه قرآن براى ما ترسیم مىكند ، ابلیس است: «ابى واستكبر ؛ او اولین مستكبر است »
این رویارویی میان دو جناح حق و باطل، ماهیتی گذرا و مقطعی ندارد، بلكه در طول تاریخ و در زمانی به درازای عمر حضور بشریت بر روی سیاره خاكی مستدام بوده است، یعنی از ابتدای هبوط آدم بر زمین تا امروز، زمینیان یا در جبهه حق به رهبری پیامبران و اولیاء الهی و یا در جبهه باطل به سركردگی شیطان گرد آمدهاند . قرآن كریم صفبندی میان دو جناح مذكور را در آیه 76 از سوره نساء آشكارا به تصویر میكشد: « الَّذِینَ آمَنُواْ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَالَّذِینَ كَفَرُواْ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ الطَّاغُوتِ فَقَاتِلُواْ أَوْلِیَاء الشَّیْطَانِ إِنَّ كَیْدَ الشَّیْطَانِ كَانَ ضَعِیفًا ؛ كسانی كه ایمان آوردهاند ، در راه خدا جهاد میكنند و كافران در راه طاغوت میجنگند . پس با یاران شیطان نبرد كنید زیرا حیلهی شیطان قطعاً ضعیف است » .
مؤمن یک لحظه از دشمن غافل نیست !
http://img.tebyan.net/big/1389/08/23955178111812125721219512017415921693114251.jpg (http://www.tebyan.net/bigimage.aspx?img=http://img.tebyan.net/big/1389/08/16934214724622341245112822251651520554146.jpg)
ممكن نیست فرض كنیم كه یك مسلمان یا مؤمن یا موحّد ، حتّى یك روز یا یك لحظه ، از دشمنى با ابلیس و شیطان منصرف بشود . اصلاً خط اسلام ، یعنى خط ضد ابلیس و شیطان . در طول دعوت انبیاء ، مستكبران كسانى بودند كه دعوت الهى و توحید را قبول نكردند و با آن به مقابله برخاستند و زور گفتند: « قَالَ الْمَلأُ الَّذِینَ اسْتَكْبَرُواْ مِن قَوْمِهِ لَنُخْرِجَنَّكَ یَا شُعَیْبُ ؛ وقتى پیامبر سخن حق مىگوید و مردم را به حق دعوت مىكند ، مستكبران مىگویند: اگر زیاد حرف بزنى، تو را اخراج مىكنیم.» (اعراف ، 88)
فرجام تقابل
اكنون باید پرسید كه فرجام تقابل دو قطب حق و باطل از نظرگاه شریعت اسلام چه خواهد بود و مجادله دیرپای آنان در نهایت چگونه و با پیروزی كدام یك به پایان خواهد رسید؟
شریعت اسلام مواجهه دو قطب حق و باطل را بر روی نموداری تعریف میكند كه به جانب نقطهای از پیش تعیین شده در حال حركت است. به بیان دیگر تاریخ با یك فرایند زنده و قانونمند، به گونهای جبری ، جدال دیرین حق و باطل را چنان پیش میبرد كه نهایتاً به محو و نابودی تدریجی بلوك باطل و مستكبرین و پیروزی بلوك حق منجر شود .
آیه ذیل به روشنی گویای این حقیقت ناب میباشد : «إِن یَمْسَسْكُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِّثْلُهُ وَتِلْكَ الأیَّامُ نُدَاوِلُهَا بَیْنَ النَّاسِ وَلِیَعْلَمَ اللّهُ الَّذِینَ آمَنُواْ وَیَتَّخِذَ مِنكُمْ شُهَدَاء وَاللّهُ لاَ یُحِبُّ الظَّالِمِینَ؛ وَلِیُمَحِّصَ اللّهُ الَّذِینَ آمَنُواْ وَیَمْحَقَ الْكَافِرِینَ ؛ اگر زخمی به شما میرسد، آن قوم (كافران) را نیز زخمی همانندش رسید و این ایام پیروزی را میان آدمیان به نوبت میگردانیم تا خدا كسانی را كه ایمان آوردند بشناسد و از ایشان شهیدانی بگیرد و خدا ستمكاران را دوست نمیدارد [گرچه گاه پیروزی را نصیبشان سازد] و تا خدا كسانی را كه ایمان آوردند از عیوب و ناخالصیها پاك نماید و كافران را از بین ببرد .» » (آل عمران/ 141- 140)
ما یقین داریم كه در این كارزارى كه بین حق و باطل، امروز راه افتاده است كارزار بین اسلام و معارف اسلامى و بیدارى اسلامى از یك سو، و طمعورزیهاى استكبارى سیاستهاى شیاطین عالم و در رأس آنها شیطان بزرگ یعنى دولت امریكا از یك طرف دیگر؛پیروزى با طرف حق است و در این هیچ تردیدى وجود ندارد
باید توجه داشت كه در آیه مذكور ، كلمه «مَحق» به معنای كاهش و نابودی تدریجی است . لذا این مفهوم از آن مُستفاد میشود كه مطابق سنت الهی ، حیات كفر و شرك تدریجاً به ورطه نابودی فرو افتاده ، كافران از صحنه روزگار محو شده و حكومت واحد جهانی تشكیل خواهد شد .
جبهه حق قطعاً پیروز خواهد شد !
ما یقین داریم كه در این كارزارى كه بین حق و باطل، امروز راه افتاده است- كارزار بین اسلام و معارف اسلامى و بیدارى اسلامى از یك سو، و طمعورزیهاى استكبارى سیاستهاى شیاطین عالم و در رأس آنها شیطان بزرگ یعنى دولت امریكا از یك طرف دیگر- ؛ پیروزى با طرف حق است و در این هیچ تردیدى وجود ندارد .
نتیجه گیری :
به عبارتی می توان گفت که طبیعت سنن الهى همین است که در جدال حق و باطل (http://www.tebyan.net/religion_thoughts/articles/quranicarticles/2009/1/13/82968.html)، باطل نابود خواهد شد و حق پایدار می ماند .
آن گروهى كه طرفدار حق هستند ، اگر بایستند و اقدام كنند ، شكى نیست كه بر باطل پیروز خواهند شد .»