PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : خیانت در امانت، بزرگترین ظلم ها



king 2011
03-01-2011, 12:23 AM
از ظواهر بسیاری از آیات می توان فهمیده شود که خداوند ویژگى‏ها و امتیازات خاصّى به بشر داده كه هیچ یك از موجودات در آسمان و زمین آن را ندارند و این امتیازات امانت الهى است و براى انسان مسئولیّت‏آور است ، امّا بسیارى از انسان‏ها در این امانت خیانت كرده و از آن در مسیر خلاف خواست خداوند بهره مى‏برند .


http://img.tebyan.net/big/1389/05/24097213114205588919623161502882314387.jpg (http://www.tebyan.net/bigimage.aspx?img=http://img.tebyan.net/big/1389/05/9782168118165135106243148137170292311931138.jpg)
نماز همان امانت الهى است



« إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمانَةَ عَلَى السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبالِ فَأَبَیْنَ أَنْ یَحْمِلْنَها وَ أَشْفَقْنَ مِنْها وَ حَمَلَهَا الْإِنْسانُ إِنَّهُ كانَ ظَلُوماً جَهُولاً ؛ همانا ما امانت (الهى) را بر آسمان‏ها و زمین و كوه‏ها عرضه كردیم، پس، از حمل آن سر باز زدند و از آن ترسیدند، ولى انسان آن را بر دوش گرفت، امّا او بس ستمكار و نادان است.» (احزاب ،72)
در حدیث مى‏خوانیم : « هنگامى كه وقت نماز فرا مى‏رسید ، لرزه بر اندام حضرت على(علیه السلام) مى‏افتاد و مى‏فرمود : وقت نماز است ، نماز همان امانت الهى است كه كوه‏ها و آسمان‏ها از تحمّل آن سرباز زدند . »(تفسیر نور الثقلین)
در زیارت جامعه كبیره خطاب به اهل بیت (علیهم السلام) مى‏خوانیم : « انتم الامانة المحفوظة ؛ شما آن امانت حفظ شده هستید .»
یکی از مواردی که می توان آن را در زمره ی خیانت در امانت بیان کرد ، این است که عقل و اراده ای كه باید در مسیر شناخت حقّ و انتخاب آن به كار رود تا مایه‏ى رشد و كمال بشر شود ، در راههاى باطل به كار گرفته شده و منجر به گسترش ظلم و ستم گشته است ، تا آنجا كه رفتار بشر جاهلانه و نابخردانه شمرده مى‏شود .
پیام‏هایی از آیه :



1ـ انسان ، برتر از آسمان‏ها و زمین و به عبارتی امین خدا در هستى می باشد : «إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمانَةَ عَلَى السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ ... فَأَبَیْنَ ... وَ حَمَلَهَا الْإِنْسانُ »
2ـ هستى دارای شعور است : «عَرَضْنَا الْأَمانَةَ عَلَى السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ» ...
3ـ نعمت‏هاى الهى به انسان (عقل ، اراده ، فطرت ، هدایت پیامبران و ...) امانت الهى است . در امانت خیانت نكنیم كه از بزرگ‏ترین ظلم‏ها است : «إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمانَةَ ... ظَلُوماً»
4ـ آنچه انسان پذیرفت ولى آسمان و زمین نپذیرفتند ، چیزى غیر از قنوت و تسبیح و سجده بود ، زیرا تسبیح و قنوت را زمین و آسمان‏ها به راحتى پذیرفته‏اند : «وَ إِنْ مِنْ شَیْ‏ءٍ إِلَّا یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ» (اسراء، 34) ، «كُلٌّ لَهُ قانِتُونَ» ( روم، 26)
* شاید قیامت نزدیك باشد!!
«یَسْئَلُكَ النَّاسُ عَنِ السَّاعَةِ قُلْ إِنَّما عِلْمُها عِنْدَ اللَّهِ وَ ما یُدْرِیكَ لَعَلَّ السَّاعَةَ تَكُونُ قَرِیباً ؛ مردم پیوسته از زمان وقوع قیامت از تو مى‏پرسند ، بگو : علم آن تنها نزد خداست و تو چه مى‏دانى ؟ شاید قیامت نزدیك باشد .»(احزاب 63)

همانا براى شما در (سیره‏ى) رسول خدا الگو و سرمشقى نیكوست، (البتّه) براى كسانى كه به خدا و روز قیامت امید دارند و خدا را بسیار یاد مى‏كنند .»(احزاب ، 21)


نكته‏ها :
انگیزه‏هاى سؤال متعدّد است :


گاهى سؤال ، براى آزمایش كردن است ، مانند سؤالات امتحانى.
گاهى سؤال ، از روى استهزا است ، مانند پرسش قدرتمند متكبّر از ضعیف.
گاهى سؤال ، از روى تعجّب است ، مانند پرسش انسان ترسو از انسان شجاع.
گاهى سؤال ، براى به بن بست كشاندن است ، مانند پرسش بازپرس از مجرم.
گاهى سؤال ، براى به انحراف كشیدن است ، مانند پرسش استاد منحرف از شاگرد.
گاهى سؤال، براى ایجاد شك در دیگران است ، مانند پرسش منحرفان.
گاهى سؤال، براى رفع نگرانى است ، پرسش مادر از فرزند.
گاهى سؤال، براى دانستن است ، مانند پرسش جاهل از عالم.
گاهى سؤال، براى توبیخ است ، مانند پرسش معلم از دلیل تنبلى شاگرد.
در این آیه نیز، سؤال از زمان قیامت مى‏تواند انگیزه‏هاى متفاوتى داشته باشد ؛
كلمه‏ى « قریب » براى مذكّر و مؤنّث به كار مى‏رود ، «لَعَلَّ السَّاعَةَ تَكُونُ قَرِیباً» و نفرمود:
«قریبة» ، نظیر جمله‏ى «إِنَّ رَحْمَتةَ اللَّهِ قَرِیبٌ مِنَ الْمُحْسِنِینَ» (اعراف، 56)
پایان آیه نوعى دلجویى از پیامبر است كه می فرماید : « از بهانه‏هاى كفّار خسته مباش كه به زودى به حسابشان رسیدگى مى‏شود : «تَكُونُ قَرِیباً»
برداشتهایی از آیه :



http://img.tebyan.net/big/1389/12/633278718067133137962232253311373975.jpg
1ـ با این كه خداوند انبیا را از غیب آگاه مى‏كند ، «فَلا یُظْهِرُ عَلى‏ غَیْبِهِ أَحَداً إِلَّا مَنِ ارْتَضى‏ مِنْ رَسُولٍ» (جن، 26 و27) ولی آگاهى انبیا پیرامون زمان وقوع قیامت (http://www.tebyan.net/religion_thoughts/muslimethics/ethicaladvices/2009/10/8/104466.html) محدود است : «عِلْمُها عِنْدَ اللَّهِ»
2ـ نه لازم است همه چیز را بدانیم و نه لازم است به هر سؤالى پاسخ دهیم : «عِلْمُها عِنْدَ اللَّهِ»
3ـ ندانستن زمان وقوع قیامت (http://www.tebyan.net/religion_thoughts/articles/philosophyarticles/2010/5/27/125365.html) ، به ایمان و یقین به اصل آن، ضررى نمى‏زند : «عِلْمُها عِنْدَ اللَّهِ»
4ـ برخى علوم مخصوص خداست. «عِلْمُها عِنْدَ اللَّهِ»
5ـ هر ندانستنى عیب نیست: «وَ ما یُدْرِیكَ» (بلكه اگر زمان وقوع قیامت را بدانیم تعادل خود را از دست خواهیم داد .)
6ـ در تربیت باید افراد را میان بیم و امید نگاه داشت: «لَعَلَّ»
7ـ براى وقوع قیامت هر لحظه باید آماده باشیم: «لَعَلَّ السَّاعَةَ تَكُونُ قَرِیباً»
الگو بودن پیامبر، دائمى است !




« لَقَدْ كانَ لَكُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كانَ یَرْجُوا اللَّهَ وَ الْیَوْمَ الْآخِرَ وَ ذَكَرَ اللَّهَ كَثِیراً؛ همانا براى شما در (سیره‏ى) رسول خدا الگو و سرمشقى نیكوست، (البتّه) براى كسانى كه به خدا و روز قیامت امید دارند و خدا را بسیار یاد مى‏كنند .»(احزاب ، 21)

جالب آن كه اسوه بودن حضرت ابراهیم در برائت از شرك و مشركان است و اسوه بودن پیامبر اسلام در آیات مربوط به ایستادگى در برابر دشمن مطرح شده است


«أُسْوَةٌ» در مورد تأسّى و پیروى كردن از دیگران در كارهاى خوب به كار مى‏رود . در قرآن دو بار این كلمه درباره‏ى دو پیامبر عظیم الشّأن آمده است : یكى درباره حضرت ابراهیم علیه السلام و دیگرى درباره پیامبر اسلام صلى اللَّه علیه و آله.
جالب آن كه اسوه بودن حضرت ابراهیم در برائت از شرك و مشركان است و اسوه بودن پیامبر اسلام در آیات مربوط به ایستادگى در برابر دشمن مطرح شده است .
نقش پیامبر در جنگ احزاب ، نماینده ای برای الگو دهی به فرماندهان است : هدایت لشكر، امید دادن ، خندق كندن ، مزاح كردن ، شعار حماسى دادن ، به دشمن نزدیك بودن و استقامت نمودن . حضرت على علیه السلام فرمود : در هنگامه‏ى نبرد ، خود را در پناه پیامبر پیامبراكرم صلى اللَّه علیه و آله قرار مى‏دادیم و آن حضرت از همه‏ى ما به دشمن نزدیك‏تر بود. «اتقینا برسول الله صلى الله علیه و آله فلم یكن منا اقرب الى العدو منه» (نهج البلاغه، حكمت 260)
این آیه در میان آیات جنگ احزاب است ، امّا الگو بودن پیامبر ، اختصاص به مورد جنگ‏ ندارد و پیامبر در همه‏ى زمینه‏ها ، بهترین الگو براى مؤمنان است .
پیام‏های آیه :



1ـ در الگو بودن پیامبر شك نكنید: «لَقَدْ»
2ـ الگو بودن پیامبر، دائمى است :«كانَ»
3ـ گفتار، رفتار و سكوت معنادار پیامبر حجّت است : «لَكُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ»
4ـ معرّفى الگو، یكى از شیوه‏هاى تربیت است : «لَكُمْ ... أُسْوَةٌ»
5ـ باید الگوى خوب معرّفى كنیم، تا مردم به سراغ الگوهاى بَدَلى نروند :«رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ»
6ـ بهترین شیوه‏ى تبلیغ، دعوت عملى است : «أُسْوَةٌ»
7ـ كسانى مى‏توانند پیامبر اكرم را الگو قرار دهند كه قلبشان سرشار از ایمان و یاد خدا باشد : «لِمَنْ كانَ یَرْجُوا اللَّهَ» ...
8ـ الگوها هر چه عزیز باشند ، امّا نباید موجب فراموشی انسان از خداوند شوند :. «رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ ... ذَكَرَ اللَّهَ كَثِیراً»