mozhgan
02-28-2011, 09:50 PM
طنز
طَنز، هنري است که عدم تناسبات در عرصههاي مختلف اجتماعي را که در ظاهر متناسب به نظر ميرسند، نشان ميدهد و اين خود مايه خنده ميشود. هنر طنز پرداز ، کشف و بيان هنرمندانه و زيبايي شناختي عدم تناسب در اين "متناسبات" است.
ريشه واژه
طنز واژه اي عربي است و در واژه به معناي مسخره کردن، طعنه زدن، عيب کردن، سخن به رموز گفتن و به استهزا از کسي سخن گفتن است. معادل انگليسي طنز satire است که از satira در لاتين گرفته شده که از ريشه satyros يوناني است. satira نام ظرفي پر از ميوه هاي متنوع بود که به يکي از خدايان کشاورزي هديه داده شده بود و به معناي واژگاني «غذاي کامل» يا «آميخته اي از هرچيز» بود.
تعريف اصطلاح
در ادبيات طنز به نوع خاصي از آثار منظوم يا منثور ادبي گفته ميشود که اشتباهات يا جنبه هاي نامطلوب رفتار بشري، فسادهاي اجتماعي و سياسي يا حتي تفکرات فلسفي را به شيوه اي خنده دار به چالش ميکشد.در تعريف طنز آمده است: «اثري ادبي که با استفاده از بذله، وارونه سازي، خشم و نقيضه، ضعف ها و تعليمات اجتماعي جوامع بشري را به نقد ميکشد.»
دكتر جانسون طنز را اين گونه معني ميکند: «شعري که در آن شرارت و حماقت سانسور شده باشد.»استعمال كلمه طنز براي انتقادي که به صورت خنده آور و مضحک بيان شود در فارسي معاصر سابقه زياد طولاني ندارد. هرچند که طنز در تاريخ بيهقي و ديگر ديگر آثار قديم زبان فارسي به کار رفته، ولي استعمال وسيعي به معناي satire اروپايي نداشته است. در فارسي، عربي و ترکي کلمه واحدي که دقيقا اين معني را در هر سه زبان برساند وجود نداشته است. سابقا در فارسي هجو به کار ميرفت که بيشتر جنبه انتقاد مستقيم و شخصي دارد و جنبه غير مستقيم ساتير را ندارد و اغلب آموزنده و اجتماعي هم نيست. در فارسي هزل را نيز به کار برده اند که ضد جد است و بيشتر جنبه مزاح و مطايبه دارد.
ماهيت طنز
طنز تفکر برانگيز است و ماهيتي پيچيده و چند لايه دارد. گرچه طبيعتش بر خنده استوار است، اما خنده را تنها وسيله اي مي انگارد براي نتيل به هدفي برتر و آگاه کردن انسان به عمق رذالت ها. گرچه در ظاهر مي خنداند، اما در پس اين خنده واقعيتي تلخ و وحشتناک وجود دارد که در عمق وجود، خنده را مي خشکاند و انسان را به تفکر وا ميدارد. به همين خاطر در باره طنز گفته اند: «طنز يعني گريه کردن قاه قاه، طنز يعني خنده کردن آه آه.»
طنز در ذات خود انسان را برمي آشوبد، بر ترديدهايش مي افزايد و با آشکار ساختن جهان همچون پديده اي دوگانه، چندگانه يا متناقض، انسان ها را از يقين محروم ميکند. جان درايدن در مقاله «هنر طنز» ظرافت طنز را به جدا کردن سر از بدن با حرکت تند و سريع شمشير تشبيه ميکند، طوري که دوباره در جاي خود قرار گيرد.
طنز در ادبيات کلاسيک و مدرن جهان
در ميان شاعران يونان و روم، شعرهاي طنز آرخيلوخوس، هيپوناکس، آريستوفان، لوسيليوس قديمي ترين نمونه هاست. در ادبيات قرون وسطاي انگليس ازقصه هاي کنتر بري اثر جفري چاسر و منظومه روياي پيرس شخم کار اثر ويليام لاگند ميتوان نام برد. در دوران رنسانس رابله، سروانتس و لوييجي پولچي مشهور طنزپردازان هستند. آثار طنز ابتدا به صورت شعر بود و بعدها شيوه هاي روايي را هم در بر گرفت. امروزه در ادبيات جهان، مشهورترين طنزنويسان، نثرنويساني چون سروانتس، رابله، ولتر، جوناتان سوبفت، هنري فيلدين، جوزف آديسون، ويليام تکري، مارک تو اين، جرج اورول، جوزف هلر، سينکلر لوئيس، جان چيور و آلدوس هاکسلي هستند.
طنز در ادبيات فارسي
در ادبيات کلاسيک فارسي، طنز در ميان آثار نويسندگان دوره هاي مختلف به اشکال گوناگون وجود داشت. در صدر اين افراد، عبيد زاکاني پدر هنر طنز در ادبيات فارسي است.عطار نيشابوري نيز در الهي نامه جنبه هايي از طنز دارد. با ظهور مشروطيت و ايجاد فضاي نسبتاً باز مطبوعاتي، طنز بندهاي تفريح هاي افراطي و سطحي را گسست و به عنوان نوع ادبي بسيار جدي، توجه بسياري از نويسندگان و شعراي بزرگ را به خود جلب کرد. از جمله ميرزا آقا خان کرماني، از طنزپردازاني که در راه هدفش جان باخت. علي اکبر دهخدا، سيد اشرف الدين قزويني(نسيم شمال)، ميرزاده عشقي و زين العابدين مراغه اي از پيشگامان طنز در ادبيات فارسي در دوران انقلاب مشروطه بودند. در نسل هاي بعدي محمد علي جمالزاده، صادق هدايت، بهرام صادقي، منوچهر صفا، ايرج پزشکزاد نويسندگاني بودند که طنز را در برنامه کارشان داشتند.از طنزپردازان بنام معاصر ايران ميتوان به اين افراد اشاره کرد: هادي خرسندي عمران صلاحي منوچهر احترامي سيد ابراهيم نبوي کيومرث صابري فومني (گل آقا) ابوالفضل زروبي نصر آباد (ملا نصرالدين) ابوالقاسم حالت .
شيوه هاي طنز
انواع آثار ادبي که طنز نويس ميتواند به کار ببرد فوق العاده زياد است، رمان، نمايش نامه، شعر و... اما شيوه ها يا تکنيک هايي که در آن به کار ميرود محدود است. ?. کوچک کردن ?. بزرگ کردن ?. تقليد مضحک از يک اثر ادبي شناخته شده ?. ايجاد موقعيتي در داستان يا نمايش که به خودي خود طنزآميز است. ?. به کار بردن عين کلمات کسي که مورد طنز قرار ميگيرد و ايجاد چهارچوبي مضحک براي آن.
طنز و لطيفههاي مکتوب
طنز يعني بيان هنرمندانه و نقادانه? کژيها و نادرستيها به قصد اصلاح و نه تخريب. طنز فاخرترين گونه? شوخطبعيست، که گونههاي ديگرش هزل و هجو و فکاههاند. لطيفهها عمدتاً از نوع فکاههاند؛ اما آنجا که رنگ و بوي تمسخر قومي يا شخصي خاص ميگيرند، به هجو متمايل ميشوند.
جوک و لطيفه (طنز شفاهي)
اين حقيقت که طنز در ميان عامه است، ادعاي گزافي نيست. طنزي که در ادبيات عامه ماندگار شود، قطعا قدرت بالايي دارد. طنزهاي شفاهي بخش مهمي از ادبيات عامهاند.
طَنز، هنري است که عدم تناسبات در عرصههاي مختلف اجتماعي را که در ظاهر متناسب به نظر ميرسند، نشان ميدهد و اين خود مايه خنده ميشود. هنر طنز پرداز ، کشف و بيان هنرمندانه و زيبايي شناختي عدم تناسب در اين "متناسبات" است.
ريشه واژه
طنز واژه اي عربي است و در واژه به معناي مسخره کردن، طعنه زدن، عيب کردن، سخن به رموز گفتن و به استهزا از کسي سخن گفتن است. معادل انگليسي طنز satire است که از satira در لاتين گرفته شده که از ريشه satyros يوناني است. satira نام ظرفي پر از ميوه هاي متنوع بود که به يکي از خدايان کشاورزي هديه داده شده بود و به معناي واژگاني «غذاي کامل» يا «آميخته اي از هرچيز» بود.
تعريف اصطلاح
در ادبيات طنز به نوع خاصي از آثار منظوم يا منثور ادبي گفته ميشود که اشتباهات يا جنبه هاي نامطلوب رفتار بشري، فسادهاي اجتماعي و سياسي يا حتي تفکرات فلسفي را به شيوه اي خنده دار به چالش ميکشد.در تعريف طنز آمده است: «اثري ادبي که با استفاده از بذله، وارونه سازي، خشم و نقيضه، ضعف ها و تعليمات اجتماعي جوامع بشري را به نقد ميکشد.»
دكتر جانسون طنز را اين گونه معني ميکند: «شعري که در آن شرارت و حماقت سانسور شده باشد.»استعمال كلمه طنز براي انتقادي که به صورت خنده آور و مضحک بيان شود در فارسي معاصر سابقه زياد طولاني ندارد. هرچند که طنز در تاريخ بيهقي و ديگر ديگر آثار قديم زبان فارسي به کار رفته، ولي استعمال وسيعي به معناي satire اروپايي نداشته است. در فارسي، عربي و ترکي کلمه واحدي که دقيقا اين معني را در هر سه زبان برساند وجود نداشته است. سابقا در فارسي هجو به کار ميرفت که بيشتر جنبه انتقاد مستقيم و شخصي دارد و جنبه غير مستقيم ساتير را ندارد و اغلب آموزنده و اجتماعي هم نيست. در فارسي هزل را نيز به کار برده اند که ضد جد است و بيشتر جنبه مزاح و مطايبه دارد.
ماهيت طنز
طنز تفکر برانگيز است و ماهيتي پيچيده و چند لايه دارد. گرچه طبيعتش بر خنده استوار است، اما خنده را تنها وسيله اي مي انگارد براي نتيل به هدفي برتر و آگاه کردن انسان به عمق رذالت ها. گرچه در ظاهر مي خنداند، اما در پس اين خنده واقعيتي تلخ و وحشتناک وجود دارد که در عمق وجود، خنده را مي خشکاند و انسان را به تفکر وا ميدارد. به همين خاطر در باره طنز گفته اند: «طنز يعني گريه کردن قاه قاه، طنز يعني خنده کردن آه آه.»
طنز در ذات خود انسان را برمي آشوبد، بر ترديدهايش مي افزايد و با آشکار ساختن جهان همچون پديده اي دوگانه، چندگانه يا متناقض، انسان ها را از يقين محروم ميکند. جان درايدن در مقاله «هنر طنز» ظرافت طنز را به جدا کردن سر از بدن با حرکت تند و سريع شمشير تشبيه ميکند، طوري که دوباره در جاي خود قرار گيرد.
طنز در ادبيات کلاسيک و مدرن جهان
در ميان شاعران يونان و روم، شعرهاي طنز آرخيلوخوس، هيپوناکس، آريستوفان، لوسيليوس قديمي ترين نمونه هاست. در ادبيات قرون وسطاي انگليس ازقصه هاي کنتر بري اثر جفري چاسر و منظومه روياي پيرس شخم کار اثر ويليام لاگند ميتوان نام برد. در دوران رنسانس رابله، سروانتس و لوييجي پولچي مشهور طنزپردازان هستند. آثار طنز ابتدا به صورت شعر بود و بعدها شيوه هاي روايي را هم در بر گرفت. امروزه در ادبيات جهان، مشهورترين طنزنويسان، نثرنويساني چون سروانتس، رابله، ولتر، جوناتان سوبفت، هنري فيلدين، جوزف آديسون، ويليام تکري، مارک تو اين، جرج اورول، جوزف هلر، سينکلر لوئيس، جان چيور و آلدوس هاکسلي هستند.
طنز در ادبيات فارسي
در ادبيات کلاسيک فارسي، طنز در ميان آثار نويسندگان دوره هاي مختلف به اشکال گوناگون وجود داشت. در صدر اين افراد، عبيد زاکاني پدر هنر طنز در ادبيات فارسي است.عطار نيشابوري نيز در الهي نامه جنبه هايي از طنز دارد. با ظهور مشروطيت و ايجاد فضاي نسبتاً باز مطبوعاتي، طنز بندهاي تفريح هاي افراطي و سطحي را گسست و به عنوان نوع ادبي بسيار جدي، توجه بسياري از نويسندگان و شعراي بزرگ را به خود جلب کرد. از جمله ميرزا آقا خان کرماني، از طنزپردازاني که در راه هدفش جان باخت. علي اکبر دهخدا، سيد اشرف الدين قزويني(نسيم شمال)، ميرزاده عشقي و زين العابدين مراغه اي از پيشگامان طنز در ادبيات فارسي در دوران انقلاب مشروطه بودند. در نسل هاي بعدي محمد علي جمالزاده، صادق هدايت، بهرام صادقي، منوچهر صفا، ايرج پزشکزاد نويسندگاني بودند که طنز را در برنامه کارشان داشتند.از طنزپردازان بنام معاصر ايران ميتوان به اين افراد اشاره کرد: هادي خرسندي عمران صلاحي منوچهر احترامي سيد ابراهيم نبوي کيومرث صابري فومني (گل آقا) ابوالفضل زروبي نصر آباد (ملا نصرالدين) ابوالقاسم حالت .
شيوه هاي طنز
انواع آثار ادبي که طنز نويس ميتواند به کار ببرد فوق العاده زياد است، رمان، نمايش نامه، شعر و... اما شيوه ها يا تکنيک هايي که در آن به کار ميرود محدود است. ?. کوچک کردن ?. بزرگ کردن ?. تقليد مضحک از يک اثر ادبي شناخته شده ?. ايجاد موقعيتي در داستان يا نمايش که به خودي خود طنزآميز است. ?. به کار بردن عين کلمات کسي که مورد طنز قرار ميگيرد و ايجاد چهارچوبي مضحک براي آن.
طنز و لطيفههاي مکتوب
طنز يعني بيان هنرمندانه و نقادانه? کژيها و نادرستيها به قصد اصلاح و نه تخريب. طنز فاخرترين گونه? شوخطبعيست، که گونههاي ديگرش هزل و هجو و فکاههاند. لطيفهها عمدتاً از نوع فکاههاند؛ اما آنجا که رنگ و بوي تمسخر قومي يا شخصي خاص ميگيرند، به هجو متمايل ميشوند.
جوک و لطيفه (طنز شفاهي)
اين حقيقت که طنز در ميان عامه است، ادعاي گزافي نيست. طنزي که در ادبيات عامه ماندگار شود، قطعا قدرت بالايي دارد. طنزهاي شفاهي بخش مهمي از ادبيات عامهاند.