mozhgan
02-28-2011, 08:40 PM
وجوه مشترک ادبیات با سیاست
ادبيات و سياست هر دو مقولاتي اجتماعي هستند. چرا كه فرآيند فكر و عمل كساني هستند كه در جايگاه عناصر حساس و فعال جامعه قرار دارند. هم ادبيات و هم سياست محصول تفكر انسان اجتماعياند. سياست به سه روش در ادبيات راه مييابد:
1- از طريق نهادهاي وابسته به حكومتها، يا نهادهاي متضاد با آنها، اين گونه از ادبيات در ستايش حكومت و يا در تقبيح آن عمل ميكند.
2- از راه ايدئولوژيهاي مخالف با آن
3- از طريق بازتاب آزادانه و هرمنوتيكي جهان و جامعه در كارگاه ذهن خلاق هنرمند و بروز ادبي آن در وجه سوم است كه ادبياتي جامعهگرا و تأويلپذير به وجود ميآيد كه قبل از هر چيز در ذات خود، ادبيات است
ادبيات و سياست هر دو مقولاتي اجتماعي هستند. چرا كه فرآيند فكر و عمل كساني هستند كه در جايگاه عناصر حساس و فعال جامعه قرار دارند. هم ادبيات و هم سياست محصول تفكر انسان اجتماعياند. سياست به سه روش در ادبيات راه مييابد:
1- از طريق نهادهاي وابسته به حكومتها، يا نهادهاي متضاد با آنها، اين گونه از ادبيات در ستايش حكومت و يا در تقبيح آن عمل ميكند.
2- از راه ايدئولوژيهاي مخالف با آن
3- از طريق بازتاب آزادانه و هرمنوتيكي جهان و جامعه در كارگاه ذهن خلاق هنرمند و بروز ادبي آن در وجه سوم است كه ادبياتي جامعهگرا و تأويلپذير به وجود ميآيد كه قبل از هر چيز در ذات خود، ادبيات است