PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : حاج حسین را از آستین خالی دست راستش خواهی شناخت



mehraboOon
02-26-2011, 06:41 PM
لحظات شهادت حاج حسین را پرده نمایش تالار نشان می دهد. اشک ها جاری می شود. همرزمانش که در صندلی های جلوی سالن نشسته اند بلند بلند گریه می کنند. برادر حاج حسین دوباره احساس می کند کمرش شکسته است. تشییع پیکر حاج حسین در تالار وزارت کشور انجام می شود و همه با فاتح فتح المبین و فرمانده قلوبشان تجدید میثاق می کنند و هم قسم می شوند تا راهش را ادامه دهند.
سرویس دفاع مقدس ـ هشتم اسفند سال 65 روز آسمانی شدن فاتح فتح المبین و شیرمرد لشکر 14 امام حسین (ع)، حاج حسین خرازی است؛ هم او که به قول حاج احمد کاظمی، دری از درهای بهشت از کنار آرامگاه زمینی او باز می شود.

به گزارش «تابناک»، این دلاورمرد اصفهانی، از همان ماه‌هاي نخستين پيروزي انقلاب كه دل به جبهه كردستان سپرد تا لحظه شهادت حتي براي لحظه‌اي هم آرام نگرفت و جز به جبهه‌هاي حماسه و شرف دل نسپرد، به گونه ای که از سال 58 تا لحظه عروج فقط و فقط يك بار، آن هم براي زيارت خانه خدا و انجام عمل واجب، قصد سفر کرد و در غير آن حتي ده روز هم در شهر اصفهان نماند.

او در هفت سال و نيم حضور مستمر در مناطق جنگي غرب و جنوب، از هيچ عملياتي غافل نماند و در عمليات خيبر دست راستش را تقديم آستان دوست کرد و سرانجام، در حالي كه بوسه بر گونه پدر شهيدي سپرده بود، در ادامه عمليات كربلاي پنج با اصابت خمپاره در كنارش به ديدار معشوق شتافت.


http://www.tabnak.ir/files/fa/news/1389/12/7/85548_696.jpg


بنا بر این گزارش، امسال نیز دوستان و همراهان او در آن سال های شور و حماسه، پنجشنبه شب گذشته در تالار بزرگ وزارت کشور در مراسمی با شکوه، یاد و خاطره این اسوه اخلاق، مردانگی و شجاعت را زنده کردند تا هم خود را که سال هاست در هجر او می سوزند تسلایی داده باشند و هم به ما نسل بعدی ها یادآوری کنند که قامت درخت این انقلاب و این نظام، آسان سربلند نکرده که به آسانی بخواهد سر خم کند.

نوشته زیر گزارشی است از این مراسم که سعید توکلی در وبلاگ ساقی میکده آن را نگاشته است:

تهران، منطقه عملیاتی فاطمی، تالار وزارت کشور

اینجا تهران است. شهر شهدا. مردمانش قدردان. همگی پیرو خط رهبر. باورم نیست. خدایا دل من روشن شد. به جمال دلبر. او خودش بود. همان شیر دلِ عصر خمینی (ره) ...

جای شما خالی بود. ورودی تالار وزارت کشور در خیابان فاطمی آکنده از جمعیت بود. به سختی می شد عبور کرد از لابه لای جمعیت و در این ازدحام جعیت همه مشتاق بودند برای بیشتر دانستن. همه آمده بودند، بیشتر بشناسند حاج حسین خرازی را. فرمانده دلاور لشکر 14 امام حسین (ع). آمده بودند دل هایشان را صیقل دهند. جلا دهند. حاج حسین آن شب زنگار دل ها را دوباره زدود. این از الطاف همیشگی شهداست و کاش، ما همیشه و همه جا یادمان نرود که شهدا همانند خدایشان صاحب لطفی تمام نشدنی هستند.

حاج حسین، فرمانده فاتح فتح المبین پنجشنبه شب، در ششمین شب اسفند ماه، قرار بود دل های مردمی را فتح کند که چند ماهی است از نبرد هشت ماهه فارغ شده اند. محدوده این عملیات تالار وزارت کشور بود؛ همان جایی که کمتر از دو سال پیش، آشوب های خیابانی را به خود دیده بود و چه شب هایی که مردمان تهران دلشان خون شده بود از این بی معرفتی ها نسبت به خون شهدا. حالا جمعیتی که به سمت وزارت کشور و تالار آن می رفت نه برای آشوب که برای عاشقی بود.


http://www.tabnak.ir/files/fa/news/1389/12/7/85549_183.jpg


لابی تالار غلغله بود. همه از حاج حسین می گفتند. وارد سالن اصلی تالار شدم. همه صندلی ها پر شده است. تمام راه روهایی که شرق و غرب و شمال و جنوب سالن را به هم مرتبط می کنند، شده اند محلی برای نشستن افرادی که مشتاقانه به این تالار آمده اند. نمایشی آغاز می شود. حاج حسین سوار بر موتوری خاکی روی سِن می آید. خدایا چه می بینم؟ حاج حسین است! صدای حاج حسین در شب عملیات پشت بیسیم پخش می شود. اضطراب شب های پراضطراب عملیات حالا سالن وزارت کشور را فرا گرفته است. نفس ها در سینه حبس شده است. لحظات شهادت حاج حسین را پرده نمایش تالار نشان می دهد. اشک ها جاری می شود. همرزمانش که در صندلی های جلوی سالن نشسته اند، بلند بلند گریه می کنند. برادر حاج حسین دوباره احساس می کند کمرش شکسته است. تشییع پیکر حاج حسین در تالار وزارت کشور انجام می شود و همه در بیست و چهارمین شب سالگرد شهادت فاتح فتح المبین تجدید میثاق می کنند با فرمانده قلوبشان و هم قسم می شوند تا راهش را ادامه دهند.

قرعه به نام مشاور عالی رهبر انقلاب افتاده است و در بین همرزمان حاج حسین خرازی که در سالن نشسته اند سردار رحیم صفوی باید ایراد سخن کند. او که روزهای زیادی را در رکاب حاج حسین رزمیده است، از دلاوری های هم رزمش می گوید و حسرت چنان از دلش بر می خیزد که حاضران در سالن، غم روی دلشان می نشیند.

در بین سخنان مجری برنامه، سخنان آیت الله العظمی خامنه ای درباره این فرمانده عاشورایی لشکر امام حسین (ع) که چند روز پس از شهادت حاج حسین در نامه ای خطاب به ملت ایران ذکر شده بود، جلوه ای دیگر از این فرمانده سپاه خمینی (ره) عرضه می کند.


http://www.tabnak.ir/files/fa/news/1389/12/7/85551_828.jpg


بسم الله الرحمن الرحیم

«سردار رشید اسلام و پرچمدار جهاد و شهادت، برادر شهید، حاج حسین خرازی به لقاء الله شتافت و به ذخیره ای از ایمان و تقوا و جهاد و تلاش شبانه روزی برای خدا و نبردی بی امان با دشمنان خدا، در آسمان شهادت پرواز كرد و بر آسمان رحمت الهی فرود آمد. او كه در شش سال جنگ، قله هایی از شرف و افتخار را فتح كرده بود، اینك به قله رفیع شهادت دست یافته است و او كه هل من ناصر ینصرنی زمان را با همه وجود لبیك گفته بود، اكنون به زیارت مولایش امام حسین (ع) نایل آمده است و او كه در جمع یاران لشکر سرافراز امام حسین (ع) عاشقانه به سوی دیار محبوب می‌تاخت، پیش از دیگر یاران، به منزل رسیده و به فوز دیدار نایل آمده است.

آری، او پاداش جهاد صادقانه خود را اكنون گرفته و با نوشیدن جام شهادت سبكبال، در جمع شهدا و صالحین درآمده است. زندگی و سرنوشت این شهید عزیز و هزاران نفس طیبه‌ای كه در این وادی قدم زده‌اند، صفحه درخشنده‌ای از تاریخ این ملت است. ملتی كه در راه اجرای احكام خدا و حاكمیت دین خدا و دفاع از مستضعفین و نبرد با مستكبرین، عزیزترین سرمایه خود را نثار می‌كند و جوانان سرافرازش پشت پا به همه دلبستگی‌های مادی زده پای در میدان فداكاری نهاده و با همه توان مبارزه می‌كنند و جان بر سر این كار می‌گذارند. چنین ملتی بر همه موانع پیروز خواهد شد و همه دشمنان را به زانو درخواهد آورد.

ما پس از هشت سال دفاع مقدس همه جانبه و شش سال تحمل جنگ تحمیلی، نشانه‌های این فرجام مبارك را می‌بینیم و یقینا نصرت الهی در انتظار این ملت مؤمن در مبارزه ایثارگر است...» سید علی خامنه‌ای10/12/1365

پرده نمایش تالار صورت پیرمردی را نشان می دهد که صدای لرزانش، گواه سنگینی غم از دست دادن فرزند است؛ فرزندی که در شجاعت بی مثال بود و در تواضع بی بدیل؛ فرزندی که در عین فرماندهی سپاه حضرت مهدی (عج) متشکل از چند لشکر، همیشه دستبوس پدرش بود. پدر دلسوخته اش یکی دو سالی هست که به حاج حسین، در بهشت پیوسته است.


http://www.tabnak.ir/files/fa/news/1389/12/7/85547_974.jpg


نوبت فرمانده محور حاج حسین «حاج رضا رضایی» است. لهجه شیرین اصفهانی ها را دارد. موهایش را روزگار سفید کرده است. غم دوری از حاج حسین در این سفیدی ها بی اثر نبوده است. از شب های عملیات می گوید. بغض می کند. پرده نمایش صورت برادر حاج حسین را نشان می دهد. صورتش خیس شده است. از آخرین لحظات حاج حسین می گوید. دوربین گردان حاضر در تالار می رود روی صورت مهمانان ویژه حاضر در سالن. این صحنه ها روی پرده نمایش سالن هم نشان داده می شود. علي‌اكبر صالحي وزير امور خارجه، حجت‌الاسلام قاضي عسكر نماينده ولي فقيه در امور حج، حجت‌الاسلام ابوترابي‌فرد، نايب رئيس اول مجلس، حسيني وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي، بختياري وزير دادگستري، فولادگر و شهرزاد نمايندگان اصفهان در مجلس، حجت‌الاسلام سالك سخنگوي جامعه روحانيت مبارز، علي لاريجاني رئيس مجلس شوراي اسلامي، سردار سلامي جانشين فرمانده كل سپاه، سردار فدوي فرمانده نيروي دريايي سپاه، سردار رادان جانشين فرمانده نيروي انتظامي، سرلشكر صفوي دستيار و مشاور عالي فرمانده معظم كل قوا، محسن رضايي دبير مجمع تشخيص مصلحت نظام و قاليباف شهردار تهران در سالن نشسته اند. بعضی هایشان حلقه اشکی در چشمانشان جمع شده است. جای سردار عزیز جعفری خالی است. پیامی داده است و مجری می خواندش.

حالا باید شیرزنی که حاج حسین را در دامانش پرورانده است، به حضار معرفی شود. کسی که الگویش در تربیت فرزند، مادر عباس (ع)، حضرت ام البنین (س) است. اگر نبود این گونه، فرزندش فدای راه ولایت نمی شد و عجب است این شباهت که حتی در دادن دست هم دریغ نمی کند فرزند این شیرزن انقلاب. همه حاضران به احترام این مادر شیرپرور قیام می کنند و با صلواتی بدرقه اش می کنند روی سن. خمیده است، اما استوار. خاک پایش توتیای چشمان حاج حسین بوده است. او یک مادر شهید است. خدا حفظ کند مادران شهدا را برای انقلاب.


http://www.tabnak.ir/files/fa/news/1389/12/7/85555_531.jpg


دکتر لاریجانی روی سن می رود. از این استقبال بی نظیر تشکر می کند. روایتی می خواند از رسول الله (ص). «هر امتی را سیادتی است و سیادت امت من جهاد در راه خداست». و کی است که انکار کند که حاج حسین از مجاهدین در راه خداست؟ حاج حسینی که افتخار می کرد به جانبازی پیش از شهادتش. دکتر لاریجانی از تأثیرگذاری حاج حسین ها گفت در تاریخ جهان. و امروز خون حاج حسین و یارانش در کشورهای اسلامی بیداری ایجاد کرده است؛ بیداری ای که به یاری الله دست استکبار را از منطقه و جهان قطع خواهد کرد.

حاج حسین در ثامن الائمه، طریق القدس، فتح المبین، بیت المقدس، رمضان، محرم، والفجر مقدماتی، والفجر 1، والفجر 2، والفجر 3، والفجر 4، خیبر، بدر، والفجر 8 و كربلای 4 رشادت هایش را نشان داد. بار سنگینی را در طول حضور شش ساله اش در جبهه های نبرد حق علیه باطل به دوش کشید و سرانجام در اسفند ماه سال 1365 در شلمچه به آرزویش که همانا آرزوی همه مجاهدان فی سبیل الله است رسید.

سید مرتضی آوینی راوی روایت فتح می گوید: «... وقتی از این كانال كه سنگرهای دشمن را به یكدیگر پیوند می داده اند بگذری، به «فرمانده» خواهی رسید، به علمدار. او را از آستین خالی دست راستش خواهی شناخت. چه می گویم! چهره ریز نقش و خنده های دلنشینش نشانه بهتری است. مواظب باش، آن قدر متواضع است كه او را در میان همراهانش گم می كنی. اگر كسی او را نمی شناخت، هرگز باور نمی كرد كه با فرمانده لشكر مقدس امام حسین (ع) روبه روست. ما اهل دنیا، از فرمانده لشكر، همان تصویری را داریم كه در فیلم های سینمایی دیده ایم، ولی فرمانده های سپاه اسلام، امروز همه آن معیار ها را در هم ریخته اند. حاج حسین را ببین، او را از آستین خالی دست راستش بشناس. جوانی خوشرو، مهربان و صمیمی، با اندامی نسبتا لاغر و سخت متواضع. آنان كه درباره او سخن گفته اند بر دو خصلت بیش از خصایل وی تأكید كرده اند: شجاعت و تدبیر. حضور حاج حسین در نزدیكی خط مقدم درگیری، بسیار شگفت انگیز بود. اما می دانستیم او كسی نیست كه بیهوده دل به دریا بزند. عالم محضر خداست و حاج حسین كسی نبود كه لحظه ای از این حضور، غفلت داشته باشد. اخذ تدبیر درست، مستلزم دسترسی به اطلاعات درست است. وقتی خبردار شدیم كه دشمن با تمام نیرو، اقدام به پاتك كرده ، سرّ وجود او را در خط مقدم دریافتیم.»

و چنانکه امروز می بینید راه حاج حسین همچنان ادامه دارد و رایحه ظهور هر روز بیش از گذشته مشام عاشقان را می نوازد...


http://www.tabnak.ir/files/fa/news/1389/12/7/85554_394.jpg


وصيتنامه حاج حسین خرازی:

بسم‌الله الرحمن الرحيم

... از مردم مي‌خواهم كه پشتيبان ولايت فقيه باشند، راه شهداي ما راه حق است، اول مي‌خواهم كه آنها مرا بخشيده و شفاعت مرا در روز جزا كنند و از خدا مي‌خواهم كه ادامه‌دهنده راه آنها باشم. آنهايي كه با بودنشان و زندگي‌شان به ما درس ايثار دادند. با جهادشان درس مقاومت و با رفتنشان درس عشق به ما آموختند. از مسئولين عزيز و مردم حزب‌الهي مي‌خواهم كه در مقابل آن افرادي كه نتوانستند از طريق عقيده، مردم را از انقلاب دور و منحرف كنند و الان در كشور دست به مبارزه ديگري از طريق اشاعه فساد و فحشا و بي‌حجابي زده‌اند در مقابل آنها ايستادگي كنيد و با جديت هر چه تمامتر جلو اين فسادها را بگيريد.

استغفرالله، خدايا امان از تاريكي و تنگي و فشار قبر و سوال نكير و منكر در روز محشر و قيامت، به فريادم برس. خدايا دلشكسته و مضطرم، صاحب پيروزي و موفقيت تو را مي‌دانم و بس. و بر تو توكل دارم. خدايا تا زمان عمليات، فاصله زيادي نيست، خدايا به قول امام خميني [ره] تو فرمانده كل قوا هستي، خودت رزمندگان را پيروز گردان، شر مدام كافر را از سر مسلمين بكن. خدايا! از مال دنيا چيزي جز بدهكاري و گناه ندارم. خدايا! تو خود توبه مرا قبول كن و از فيض عظماي شهادت نصيب و بهره‌مندم ساز و از تو طلب مغفرت و عفو دارم ... مي‌دانم در امر بيت المال امانتدار خوبي نبودم و ممكن است زياده‌روي كرده باشم، خلاصه برايم رد مظالم كنيد و آمرزش بخواهيد.

والسلام حسين خرازي - 1/10/1365