tina
05-25-2010, 11:14 PM
جام جم: دکتر سیدعلیرضا مرندی ، وزیر پیشین بهداشت و درمان و از طراحان سیاست تنظیم خانواده و کنترل جمعیت در ایران است.مرندی دارای بورد فوقتخصصی نوزادان از آمریکاست و از سال ۵۸ مسوولیتهای مختلفی در وزارت بهداشت داشته است. متن زیر گفتگو با دکتر مرندی می باشد:
شما طراح سیاستهای تنظیم خانواده در ایران بودید، ماجرای تصویب این قانون و مسائل کنترل جمعیت را برایمان بازگو میکنید؟
مساله کنترل جمعیت نخستین بار پیش از انقلاب مطرح شد، اما نگرانی متدینان را به دنبال داشت، چرا که آنها معتقد بودند تنظیم خانواده کاری خلاف شرع است، بنابراین از جانب مردم خیلی استقبال نشد و به همین علت رشد جمعیت در زمان طاغوت آنچنان تغییری نکرد، اما بعد از انقلاب هم برداشت همگان این بود که چون حکومت اسلامی است بنابراین حتما تنظیم خانواده کار درستی نیست و لذا نه تنها پیشرفتی در برنامه نبود، بلکه آنچه که از طریق وزارت بهداری برای پیشگیری از بارداری در اختیار مردم قرار میگرفت نیز منحل شد و عملا دیگر فعالیتی صورت نمیگرفت.
بتدریج جمعیت افزایش پیدا کرد و جنگ تحمیلی هم بوقوع پیوست، وضعیت اقتصادی کشور بسیار بد شد، بنابراین وضعیت اعتبارات و امکانات بسیار محدود بود و مدارس آموزش و پرورش به ۴ و ۵ و حتی ۶ شیفت رسیده بودند، وضعیت غذا هم بسیار بد و جیرهبندی شده بود و وضعیت بهداشتی مناسبی نداشت، شانههای تخم مرغی که با هزار مصیبت تهیه میشد نصفش شکسته بود، اما مردم بیچاره مجبور بودند بخورند با این که کاملا غیرسالم بود، خیلی از اقلام در بازار مطلقا وجود نداشت، کارخانههای محدودی داشتیم که آنها نیز عمدتا تعطیل و نیمهتعطیل بودند، بیکاری زیاد و تورم بالا، با همه این احوال عدم توجه به تنظیم خانواده و کنترل جمعیت، نرخ رشد جمعیت را به ۹/۳ رسانده بود. در آن زمان معاون وزیر بهداشت بودم و به استانهای مختلف سفر میکردم، لذا با درک شرایط و مشاهده مشکلات با وزیر محترم وقت در زمینه کنترل جمعیت مذاکره و مکاتبه کردم.
مکاتباتتان به نتیجهای هم رسید؟
نه! وقتی دیدم این مذاکرات و مکاتبات به جایی نمیرسد با این که خلاف قوانین اداری بود، مستقیم به عنوان معاون بهداشت وزارتخانه به نخستوزیر وقت نامه نوشتم و کنترل جمعیت و مشکلاتی که عدم کنترل جمعیت برای کشور ایجاد میکرد را مطرح کردم، با توجه به این که این پیگیریها به جایی نرسید وقتی وزیر شدم مکاتبات را ادامه دادم، باز هم به جایی نرسید و مورد توجه دولت قرار نگرفت. روزی آقای روغنی زنجانی که آن زمان وزیر برنامه و بودجه بود در دولت مشکلات اقتصادی را مطرح کرد و گفت: با این وضعیت نمیتوان کشور را اداره کرد رشد جمعیت بسیار زیاد است، زمانی چون وضعیت بهداشت مناسب نبود میزان مرگومیر بالا بود و رشد جمعیت را پایین نگه میداشت اما از وقتی که فلانی (اشاره به من) کارهای بهداشتی کرده شاخصها بهبود و مرگومیر کاهش یافته است، لذا رشد جمعیت بسیار سرسامآور است. در آن جلسه هیات دولت، از فرصت استفاده کرده و مساله کنترل جمعیت و سیاست تنظیم خانواده و نامههایی که نوشته بودم را مطرح کردم و گفتم الان زمان این بحث است، بالاخره با اصرار زیاد بحث را ادامه دادم، دوستانی که حرفم را قبول داشتند، ساکت بودند و کسی از من در جلسه هیات دولت دفاع نکرد، اما عدهای که نظر مخالف داشتند، نظراتشان را ارائه کردند، زمانی که میخواستند بحث را خاتمه دهند اصرار زیادی کردم تا رایگیری شود که بالاخره نخستوزیر وقت با بیمیلی رای گرفت و با کمال تعجب نصف به اضافه یک به نفع کنترل جمعیت و تنظیم خانواده رای دادند و سیاست تنظیم خانواده و کنترل جمعیت در دولت تصویب شد، اما پس از آن هر چه پیگیری کردم مصوبهای به من به عنوان وزیر بهداشت ابلاغ نشد. با پیگیریهای بسیار زیاد این مصوبه به صورت خیلی محرمانه ابلاغ شد. من این نامه را به سران ۳ قوه در آن زمان که حضرت آیتالله خامنهای رئیسجمهور، آقای موسوی اردبیلی رئیس قوه قضاییه و آقای هاشمی رفسنجانی رئیس مجلس شورای اسلامی بودند ارسال و تقاضای ارشاد کردم.
در نهایت چگونه طرح را پیش بردید؟
بالاخره در کمال ناامیدی از این که هیچ راهی نبود، خدمت حضرت امام خمینی (ره) نامه نوشتم و دغدغههایی که از عدم اجرای سیاست تنظیم خانواده و کنترل جمعیت داشتم را خدمت ایشان مطرح کردم، عادت ایشان این بود که چند موضوع را در یک نامه به یک نفر منعکس میکردند، فکر میکنم آن زمان جواب نامه را به آقای انصاری که در دفتر ایشان کار میکرد، نوشتند و به مسائل مختلفی اشاره کردند از جمله مساله کنترل جمعیت.
در کمال تعجب من، ایشان فرموده بودند رشد جمعیت و تنظیم خانواده مساله بسیار مهمی است که باید در محافل علمی و دانشگاهی و رسانهای مورد بحث و بررسی قرار گیرد. از این فرصت استفاده و موضوع را مطرح کردم. در آن زمان به ندرت مورد مخالفت قرار گرفت، کسانی که نظر موافق نسبت به موضوع تنظیم خانواده نداشتند، اقلیت کوچکی بودند، اما اکثریت موافق اجرای سیاست تنظیم خانواده بودند، این موضوع در تمام محافل مورد بحث قرار گرفت، به همین منظور لایحهای از سوی وزارت بهداشت به هیات دولت نوشتم که مورد تصویب قرار گرفت و به مجلس شورای اسلامی ارائه شد در آنجا هم با تصویب مجلس تبدیل به قانونی شد که هم اکنون هم وجود دارد. این قانون این گونه است که اگر فرزند چهارم در خانواده به دنیا بیاید هیچگونه حمایت مالی و بهداشتی و درمانی از جانب دولت صورت نمیگیرد.
اجرای قانون مصوب نتایجی را هم به همراه داشت؟
با اجرای این قانون موضوع به نفع تنظیم خانواده شد و دولت اعتبارات زیادی صرف اجرای این قانون کرد و نرخ رشد جمعیت از ۹/۳ درصد ظرف ۱۰ سال به ۴۱/۱ درصد و پس از آن پایینتر به حدود ۲/۱ درصد رسید، اما در سالهای اخیر کمی افزایش یافته و به ۶/۱ درصد رسیده است، بنابراین سیاست تنظیم خانواده قانونی است که اگر روزی خواستیم میتوانیم آن را تغییر دهیم، مثلا میتوانیم بگوییم دولت از این پس به جای ۳ فرزند یک یا دو یا ۱۰ فرزند را تحت پوششهای بهداشتی و درمانی قرار میدهد، اما این مسالهای است که حتما باید توسط مجلس تبدیل به قانون شود.
اما این که صلاح کنونی کشور چیست، قطعا نیاز به کار کارشناسی دارد، الان اگر میتوانیم براحتی دانشآموزان را تحت پوشش آموزش و پرورش قرار دهیم به این دلیل است که بیست و چند میلیون دانشآموز با اجرای سیاست تنظیم خانواده به ۱۳ میلیون کاهش یافته و نزدیک به نصف شده است، کاهش جمعیت همچنین تعداد مراجعان به وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی را کاهش داده، ضمن این که سبب کاهش بیماریها هم شده و شغل و مسکن و امکاناتی از این دست بهبود یافته است، در نتیجه کشور توانسته نفسی بکشد.
آن زمان کشورهای اروپایی رشد جمعیت بسیار کمی داشتند، مثلا ایتالیا آن زمان ۷۰۰ سال یکبار جمعیتش ۲?برابر میشد اما جمهوری اسلامی هر ۱۸ ــ ۱۷ سال یکبار جمعیتش دو برابر میشد آن هم با وضعیت اسفباری که تشریح کردم؛ مانند مدارس ۶ شیفته، اگر قرار بود همان وضعیت ادامه یابد مدارس آموزش و پرورش باید از ۶ شیفت به ۱۲ شیفت افزایش مییافتند.
اگر هم اکنون وضعیت اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و آموزشی کشور بهتر شد، یکی از دلایلش اجرای سیاست تنظیم خانواده طی سالهای گذشته است، هر چند هماکنون هم تورم و بیکاری بالا داریم و مردم شکایتهای زیادی مطرح میکنند، اگر الان دولت میتواند نفس بکشد به این دلیل است که امکان سیاست تنظیم خانواده برایش فراهم شده است.
به نظر شما امکان تغییر این سیاستها هم وجود دارد؟
بله! حال اگر احیانا خواستیم این سیاست را تغییر دهیم قطعا باید کار کارشناسی انجام دهیم که مشخص شود جوابگوی چه تعداد جمعیت میتوانیم باشیم تا مطابق با آن قوانین را تغییر دهیم، پیش از هر چیز لازمه تغییر سیاست تنظیم خانواده این است که ببینیم چطور کشوری میخواهیم داشته باشیم، آیا میخواهیم کشوری توسعه یافته داشته باشیم و به اهداف چشمانداز که توسط رهبر معظم انقلاب تدوین شده برسیم یا نه؟ آیا میخواهیم یک کشور فقیر داشته باشیم که فقر را میان خودمان تقسیم کنیم یا میخواهیم یک کشور پیشرو باشیم؟
آیا میخواهیم افراد کشور تحصیلکرده باشند یا بیسواد؟ اگر این موارد را در نظر نگیریم و ناپخته رشد جمعیت را افزایش دهیم، این افزایش رشد جمعیت میان طبقات تحصیلکرده و متمکن اتفاق نمیافتد، چرا که آنان برای یک میلیون تومان بچه به دنیا نمیآورند، آنها الان یکمیلیون که هیچی صد میلیون دارند اما میخواهند فرزندان محدود اما تحصیلکرده و باتربیت داشته باشند، لذا هر چقدر به آنها بدهیم تعداد فرزندان را افزایش نمیدهند.
افرادی تعداد فرزندان را افزایش میدهند که از طبقات پایین اقتصادی و اجتماعی هستند و یک میلیون برایشان با اهمیت است، اما اگر آنها هم متوجه شوند که این پول ۲۰ ـ ۱۸ سال دیگر به دستشان میرسد اقدام به افزایش فرزندان نخواهند کرد، چون میدانند براساس سیاست تنظیم خانواده اگر فرزند چهارم متولد شود باید پول بیمارستان، دکتر و دارو را خودشان پرداخت کنند و هیچ کس دیناری به آنها کمک نمیکند. در حال حاضر هم صددرصد فرزندان کشور برای تحصیلات ثبتنام نمیکنند اگر هم ثبتنام کنند نمیتوانند ادامه تحصیل دهند، چون کفش و کلاه و روپوش و… ندارند، بنابراین افراد بازمانده از تحصیل هم افزایش مییابد و دوباره سطح تحصیلات از آنچه که در حال حاضر است و خوب هم نیست بدتر میشود و فرزندان کسانی که در طبقات پایین اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی قرار دارند از تحصیل باز میمانند، و الا افراد متمکن تحصیلکرده فرزندان کمتری دارند که مدارج عالیه دانشگاهی هم طی میکنند، آنها که از تحصیل باز میمانند و در حلقه فقر تا ابد گرفتار میشوند خانوادههای طبقات پایین اقتصادی و اجتماعی هستند، بنابراین با تغییر چنین سیاستهایی فقط فقر را در بین خانوادهها گسترش میدهیم که معضلاتی دیگر نظیر بیکاری، تورم و عدم آموزش را به دنبال دارد و وابستگی کشور را به خارج بیشتر میکند.
اگر پیش از هرگونه تغییری این پیشبینیها را نکنیم، دوباره به وضعیت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و آموزشی اوایل و قبل از انقلاب باز میگردیم، فرق جمهوری اسلامی ایران با دیگر کشورها این است که ما مدعی اسلام هستیم، لذا نباید در حق اسلام جفا کنیم، باید اسلام را خوب معرفی کنیم، اسلام نگفته است که مردم باید بدبخت و بیچاره باشند، دنیا مزرعه آخرت است، اگر مردم فقر داشته باشند کشور توسعه یافته نمیشویم، جمهوری اسلامی باید الهامبخش کشورهای اسلامی و دیگر کشورها باشد، اگر اسلام را بد معرفی کنیم که اسلام فقر، فقیر، بیسوادی و گرسنگی است بهترین تبلیغ برای آمریکا است که بگوید اگر جمهوری اسلامی خواستید یک مشت فقیر و بدبخت و بیچاره و بیسواد و عقبمانده کور و کچل است به همین دلیل برای تغییر سیاست تنظیم خانواده جهت افزایش یا کاهش جمعیت باید این موارد را مدنظر قرار دهیم.
اگر دولت و وزرای کابینه این کارهای کارشناسی را انجام دادهاند به ما هم ارائه کنند، ما که عاشق یک عدد یا قانون نیستیم، قانون برای رفاه مردم مملکت است، اگر ثابت شود ما میتوانیم ۱۵ بچه داشته باشیم من خودم زیر آن پرچم سینه خواهم زد، چرا که سعادت و صلاح جمهوری اسلامی ایران را خواهانم، اصلا سیاست تنظیم خانواده چیزی نیست که بخواهیم عاشق آن بشویم، لذا هر کار کارشناسی که نشان دهد میتوانیم جمعیت را افزایش دهیم، قابل قبول است اما اگر همین طور بدون کار کارشناسی و ادله بگوییم میتوانیم افزایش جمعیت داشته باشیم قابل قبول نیست، از رئیس دولت و وزرا بعید است که بدون شواهد و مدارک کارشناسی در این خصوص اظهارنظر کنند.
البته شایعهای هم وجود دارد که یکی از مسوولان سابق در جلسات مسوولان عنوان کرده است در برخی نقاط کشور رشد جمعیت منفی شده است. رشد جمعیت در برخی نقاط از اوایل انقلاب به دلیل مهاجرت در روستاها کم و حتی منفی است، اما این موضوع به دلیل تولد نیست بلکه به این دلیل است که مردم روستا به شهر مهاجرت میکنند. از نظر تولد با بررسی صورت گرفته و مذاکرات با وزارت بهداشت در هیچ شهرستانی رشد تولد منفی نیست. اما این شایعات موجب شده مسوولان تصمیم درستی نگیرند.
شما طراح سیاستهای تنظیم خانواده در ایران بودید، ماجرای تصویب این قانون و مسائل کنترل جمعیت را برایمان بازگو میکنید؟
مساله کنترل جمعیت نخستین بار پیش از انقلاب مطرح شد، اما نگرانی متدینان را به دنبال داشت، چرا که آنها معتقد بودند تنظیم خانواده کاری خلاف شرع است، بنابراین از جانب مردم خیلی استقبال نشد و به همین علت رشد جمعیت در زمان طاغوت آنچنان تغییری نکرد، اما بعد از انقلاب هم برداشت همگان این بود که چون حکومت اسلامی است بنابراین حتما تنظیم خانواده کار درستی نیست و لذا نه تنها پیشرفتی در برنامه نبود، بلکه آنچه که از طریق وزارت بهداری برای پیشگیری از بارداری در اختیار مردم قرار میگرفت نیز منحل شد و عملا دیگر فعالیتی صورت نمیگرفت.
بتدریج جمعیت افزایش پیدا کرد و جنگ تحمیلی هم بوقوع پیوست، وضعیت اقتصادی کشور بسیار بد شد، بنابراین وضعیت اعتبارات و امکانات بسیار محدود بود و مدارس آموزش و پرورش به ۴ و ۵ و حتی ۶ شیفت رسیده بودند، وضعیت غذا هم بسیار بد و جیرهبندی شده بود و وضعیت بهداشتی مناسبی نداشت، شانههای تخم مرغی که با هزار مصیبت تهیه میشد نصفش شکسته بود، اما مردم بیچاره مجبور بودند بخورند با این که کاملا غیرسالم بود، خیلی از اقلام در بازار مطلقا وجود نداشت، کارخانههای محدودی داشتیم که آنها نیز عمدتا تعطیل و نیمهتعطیل بودند، بیکاری زیاد و تورم بالا، با همه این احوال عدم توجه به تنظیم خانواده و کنترل جمعیت، نرخ رشد جمعیت را به ۹/۳ رسانده بود. در آن زمان معاون وزیر بهداشت بودم و به استانهای مختلف سفر میکردم، لذا با درک شرایط و مشاهده مشکلات با وزیر محترم وقت در زمینه کنترل جمعیت مذاکره و مکاتبه کردم.
مکاتباتتان به نتیجهای هم رسید؟
نه! وقتی دیدم این مذاکرات و مکاتبات به جایی نمیرسد با این که خلاف قوانین اداری بود، مستقیم به عنوان معاون بهداشت وزارتخانه به نخستوزیر وقت نامه نوشتم و کنترل جمعیت و مشکلاتی که عدم کنترل جمعیت برای کشور ایجاد میکرد را مطرح کردم، با توجه به این که این پیگیریها به جایی نرسید وقتی وزیر شدم مکاتبات را ادامه دادم، باز هم به جایی نرسید و مورد توجه دولت قرار نگرفت. روزی آقای روغنی زنجانی که آن زمان وزیر برنامه و بودجه بود در دولت مشکلات اقتصادی را مطرح کرد و گفت: با این وضعیت نمیتوان کشور را اداره کرد رشد جمعیت بسیار زیاد است، زمانی چون وضعیت بهداشت مناسب نبود میزان مرگومیر بالا بود و رشد جمعیت را پایین نگه میداشت اما از وقتی که فلانی (اشاره به من) کارهای بهداشتی کرده شاخصها بهبود و مرگومیر کاهش یافته است، لذا رشد جمعیت بسیار سرسامآور است. در آن جلسه هیات دولت، از فرصت استفاده کرده و مساله کنترل جمعیت و سیاست تنظیم خانواده و نامههایی که نوشته بودم را مطرح کردم و گفتم الان زمان این بحث است، بالاخره با اصرار زیاد بحث را ادامه دادم، دوستانی که حرفم را قبول داشتند، ساکت بودند و کسی از من در جلسه هیات دولت دفاع نکرد، اما عدهای که نظر مخالف داشتند، نظراتشان را ارائه کردند، زمانی که میخواستند بحث را خاتمه دهند اصرار زیادی کردم تا رایگیری شود که بالاخره نخستوزیر وقت با بیمیلی رای گرفت و با کمال تعجب نصف به اضافه یک به نفع کنترل جمعیت و تنظیم خانواده رای دادند و سیاست تنظیم خانواده و کنترل جمعیت در دولت تصویب شد، اما پس از آن هر چه پیگیری کردم مصوبهای به من به عنوان وزیر بهداشت ابلاغ نشد. با پیگیریهای بسیار زیاد این مصوبه به صورت خیلی محرمانه ابلاغ شد. من این نامه را به سران ۳ قوه در آن زمان که حضرت آیتالله خامنهای رئیسجمهور، آقای موسوی اردبیلی رئیس قوه قضاییه و آقای هاشمی رفسنجانی رئیس مجلس شورای اسلامی بودند ارسال و تقاضای ارشاد کردم.
در نهایت چگونه طرح را پیش بردید؟
بالاخره در کمال ناامیدی از این که هیچ راهی نبود، خدمت حضرت امام خمینی (ره) نامه نوشتم و دغدغههایی که از عدم اجرای سیاست تنظیم خانواده و کنترل جمعیت داشتم را خدمت ایشان مطرح کردم، عادت ایشان این بود که چند موضوع را در یک نامه به یک نفر منعکس میکردند، فکر میکنم آن زمان جواب نامه را به آقای انصاری که در دفتر ایشان کار میکرد، نوشتند و به مسائل مختلفی اشاره کردند از جمله مساله کنترل جمعیت.
در کمال تعجب من، ایشان فرموده بودند رشد جمعیت و تنظیم خانواده مساله بسیار مهمی است که باید در محافل علمی و دانشگاهی و رسانهای مورد بحث و بررسی قرار گیرد. از این فرصت استفاده و موضوع را مطرح کردم. در آن زمان به ندرت مورد مخالفت قرار گرفت، کسانی که نظر موافق نسبت به موضوع تنظیم خانواده نداشتند، اقلیت کوچکی بودند، اما اکثریت موافق اجرای سیاست تنظیم خانواده بودند، این موضوع در تمام محافل مورد بحث قرار گرفت، به همین منظور لایحهای از سوی وزارت بهداشت به هیات دولت نوشتم که مورد تصویب قرار گرفت و به مجلس شورای اسلامی ارائه شد در آنجا هم با تصویب مجلس تبدیل به قانونی شد که هم اکنون هم وجود دارد. این قانون این گونه است که اگر فرزند چهارم در خانواده به دنیا بیاید هیچگونه حمایت مالی و بهداشتی و درمانی از جانب دولت صورت نمیگیرد.
اجرای قانون مصوب نتایجی را هم به همراه داشت؟
با اجرای این قانون موضوع به نفع تنظیم خانواده شد و دولت اعتبارات زیادی صرف اجرای این قانون کرد و نرخ رشد جمعیت از ۹/۳ درصد ظرف ۱۰ سال به ۴۱/۱ درصد و پس از آن پایینتر به حدود ۲/۱ درصد رسید، اما در سالهای اخیر کمی افزایش یافته و به ۶/۱ درصد رسیده است، بنابراین سیاست تنظیم خانواده قانونی است که اگر روزی خواستیم میتوانیم آن را تغییر دهیم، مثلا میتوانیم بگوییم دولت از این پس به جای ۳ فرزند یک یا دو یا ۱۰ فرزند را تحت پوششهای بهداشتی و درمانی قرار میدهد، اما این مسالهای است که حتما باید توسط مجلس تبدیل به قانون شود.
اما این که صلاح کنونی کشور چیست، قطعا نیاز به کار کارشناسی دارد، الان اگر میتوانیم براحتی دانشآموزان را تحت پوشش آموزش و پرورش قرار دهیم به این دلیل است که بیست و چند میلیون دانشآموز با اجرای سیاست تنظیم خانواده به ۱۳ میلیون کاهش یافته و نزدیک به نصف شده است، کاهش جمعیت همچنین تعداد مراجعان به وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی را کاهش داده، ضمن این که سبب کاهش بیماریها هم شده و شغل و مسکن و امکاناتی از این دست بهبود یافته است، در نتیجه کشور توانسته نفسی بکشد.
آن زمان کشورهای اروپایی رشد جمعیت بسیار کمی داشتند، مثلا ایتالیا آن زمان ۷۰۰ سال یکبار جمعیتش ۲?برابر میشد اما جمهوری اسلامی هر ۱۸ ــ ۱۷ سال یکبار جمعیتش دو برابر میشد آن هم با وضعیت اسفباری که تشریح کردم؛ مانند مدارس ۶ شیفته، اگر قرار بود همان وضعیت ادامه یابد مدارس آموزش و پرورش باید از ۶ شیفت به ۱۲ شیفت افزایش مییافتند.
اگر هم اکنون وضعیت اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و آموزشی کشور بهتر شد، یکی از دلایلش اجرای سیاست تنظیم خانواده طی سالهای گذشته است، هر چند هماکنون هم تورم و بیکاری بالا داریم و مردم شکایتهای زیادی مطرح میکنند، اگر الان دولت میتواند نفس بکشد به این دلیل است که امکان سیاست تنظیم خانواده برایش فراهم شده است.
به نظر شما امکان تغییر این سیاستها هم وجود دارد؟
بله! حال اگر احیانا خواستیم این سیاست را تغییر دهیم قطعا باید کار کارشناسی انجام دهیم که مشخص شود جوابگوی چه تعداد جمعیت میتوانیم باشیم تا مطابق با آن قوانین را تغییر دهیم، پیش از هر چیز لازمه تغییر سیاست تنظیم خانواده این است که ببینیم چطور کشوری میخواهیم داشته باشیم، آیا میخواهیم کشوری توسعه یافته داشته باشیم و به اهداف چشمانداز که توسط رهبر معظم انقلاب تدوین شده برسیم یا نه؟ آیا میخواهیم یک کشور فقیر داشته باشیم که فقر را میان خودمان تقسیم کنیم یا میخواهیم یک کشور پیشرو باشیم؟
آیا میخواهیم افراد کشور تحصیلکرده باشند یا بیسواد؟ اگر این موارد را در نظر نگیریم و ناپخته رشد جمعیت را افزایش دهیم، این افزایش رشد جمعیت میان طبقات تحصیلکرده و متمکن اتفاق نمیافتد، چرا که آنان برای یک میلیون تومان بچه به دنیا نمیآورند، آنها الان یکمیلیون که هیچی صد میلیون دارند اما میخواهند فرزندان محدود اما تحصیلکرده و باتربیت داشته باشند، لذا هر چقدر به آنها بدهیم تعداد فرزندان را افزایش نمیدهند.
افرادی تعداد فرزندان را افزایش میدهند که از طبقات پایین اقتصادی و اجتماعی هستند و یک میلیون برایشان با اهمیت است، اما اگر آنها هم متوجه شوند که این پول ۲۰ ـ ۱۸ سال دیگر به دستشان میرسد اقدام به افزایش فرزندان نخواهند کرد، چون میدانند براساس سیاست تنظیم خانواده اگر فرزند چهارم متولد شود باید پول بیمارستان، دکتر و دارو را خودشان پرداخت کنند و هیچ کس دیناری به آنها کمک نمیکند. در حال حاضر هم صددرصد فرزندان کشور برای تحصیلات ثبتنام نمیکنند اگر هم ثبتنام کنند نمیتوانند ادامه تحصیل دهند، چون کفش و کلاه و روپوش و… ندارند، بنابراین افراد بازمانده از تحصیل هم افزایش مییابد و دوباره سطح تحصیلات از آنچه که در حال حاضر است و خوب هم نیست بدتر میشود و فرزندان کسانی که در طبقات پایین اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی قرار دارند از تحصیل باز میمانند، و الا افراد متمکن تحصیلکرده فرزندان کمتری دارند که مدارج عالیه دانشگاهی هم طی میکنند، آنها که از تحصیل باز میمانند و در حلقه فقر تا ابد گرفتار میشوند خانوادههای طبقات پایین اقتصادی و اجتماعی هستند، بنابراین با تغییر چنین سیاستهایی فقط فقر را در بین خانوادهها گسترش میدهیم که معضلاتی دیگر نظیر بیکاری، تورم و عدم آموزش را به دنبال دارد و وابستگی کشور را به خارج بیشتر میکند.
اگر پیش از هرگونه تغییری این پیشبینیها را نکنیم، دوباره به وضعیت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و آموزشی اوایل و قبل از انقلاب باز میگردیم، فرق جمهوری اسلامی ایران با دیگر کشورها این است که ما مدعی اسلام هستیم، لذا نباید در حق اسلام جفا کنیم، باید اسلام را خوب معرفی کنیم، اسلام نگفته است که مردم باید بدبخت و بیچاره باشند، دنیا مزرعه آخرت است، اگر مردم فقر داشته باشند کشور توسعه یافته نمیشویم، جمهوری اسلامی باید الهامبخش کشورهای اسلامی و دیگر کشورها باشد، اگر اسلام را بد معرفی کنیم که اسلام فقر، فقیر، بیسوادی و گرسنگی است بهترین تبلیغ برای آمریکا است که بگوید اگر جمهوری اسلامی خواستید یک مشت فقیر و بدبخت و بیچاره و بیسواد و عقبمانده کور و کچل است به همین دلیل برای تغییر سیاست تنظیم خانواده جهت افزایش یا کاهش جمعیت باید این موارد را مدنظر قرار دهیم.
اگر دولت و وزرای کابینه این کارهای کارشناسی را انجام دادهاند به ما هم ارائه کنند، ما که عاشق یک عدد یا قانون نیستیم، قانون برای رفاه مردم مملکت است، اگر ثابت شود ما میتوانیم ۱۵ بچه داشته باشیم من خودم زیر آن پرچم سینه خواهم زد، چرا که سعادت و صلاح جمهوری اسلامی ایران را خواهانم، اصلا سیاست تنظیم خانواده چیزی نیست که بخواهیم عاشق آن بشویم، لذا هر کار کارشناسی که نشان دهد میتوانیم جمعیت را افزایش دهیم، قابل قبول است اما اگر همین طور بدون کار کارشناسی و ادله بگوییم میتوانیم افزایش جمعیت داشته باشیم قابل قبول نیست، از رئیس دولت و وزرا بعید است که بدون شواهد و مدارک کارشناسی در این خصوص اظهارنظر کنند.
البته شایعهای هم وجود دارد که یکی از مسوولان سابق در جلسات مسوولان عنوان کرده است در برخی نقاط کشور رشد جمعیت منفی شده است. رشد جمعیت در برخی نقاط از اوایل انقلاب به دلیل مهاجرت در روستاها کم و حتی منفی است، اما این موضوع به دلیل تولد نیست بلکه به این دلیل است که مردم روستا به شهر مهاجرت میکنند. از نظر تولد با بررسی صورت گرفته و مذاکرات با وزارت بهداشت در هیچ شهرستانی رشد تولد منفی نیست. اما این شایعات موجب شده مسوولان تصمیم درستی نگیرند.