Mohamad
02-19-2011, 04:02 PM
این تندیس پیکر زنی است با آتشدانی در یکدست و لوحی در دست دیگر که بر بلندای آبهای آتلانتیس، جزیره ای در دهانه رودخانه ی نیویورک ایستاده است. در دست چپ این پیکره لوحی است که سال استقلال آمریکا از فرمانروایی بریتانیا، 4 جولای 1776 میلادی، با شماره های رومی بر آن نگاشته شده است و در دست دیگر آن یک آتشدان قرار دارد.
این تندیس با مدیریت الکساندر ایفل، طراح برج ایفل ساخته شده است. بلندای تندیس به تنهایی 45.3 متر است که بر روی پایه ای گرانیتی به بلندای 46.2 متر قرار داده شده است و در مجموع، بلندای آن به 91.5 متر می رسد. وزن این تندیس 625 تن و هزینه ی ساخت آن 250 هزار دلار است که از سوی دولت فرانسه پرداخت شده است. تنها هزینه ی ساخت پایه ی این تندیس که 200 هزار دلار بوده است، از سوی دولت آمریکا پرداخت شده است.تندیس دارای 168 پله است که بازدیدکنندگان را تا بالای برج رهنمون می کند.
در بخش پایه و ستونی این تندیس، موزه ای وجود دارد که تاریخچه ی این تندیس را نشان می دهد. تا پیش از سال 1916 نردبانی در دست راست تندیس وجود داشت که دست رسی همگان را به درون آتشدان را امکان پذیر می ساخت، اما به شوند تجهیزات روشنایی و نورافکن ها بازدید از این بخش حذف شد.
ولی این مجسمه تندیس چه کسی است؟ برخی این تندیس را زن آزادی (Lady Liberty) می نامند. گروهی باورمندند که مدل این تندیس، «شارلوت بارتولدی» همسر بارتولدی، سازنده ی این تندیس است ولی سازندگان فرانسوی این تندیس آزادی پافشاری کرده اند که این تندیس معشوقه ی اسکندر مقدونی، تاییس است.
اما تاییس کیست؟
برای روشن شدن شخصیت این زن، باید نگاهی به گذشته ی ایران باستان، هنگام یورش اسکندر مقدونی به ایران داشته باشیم ، الکساندر در میان مردم غرب قهرمانی بزرگ و بینظیر شناخته می شود. اما در ایران شخصیتی بدنادم و ویرانگر است. در نوشتار های زرتشتی ، از او همواره به فرنام گجسته ، و همراه ضحاک و افراسیاب از کارگزاران اهریمن به شمار آمده است. اسکندر مقدونی مردی زاده ی مقدونیه بود.
پدرش فیلیپ نام داشت. مقدونیه بخشی از فرمانروایی یونان بود. ولی مردم یونان ساکنان مقدونیه را مردمی بربر می دانستند. فیلیپ پدر اسکندر ، برای فرزند خود آموزگارانی یونانی برگماشت تا با فرهنگ یونانیان بزرگ شود. اسکندر پس از مرگ پدر پادشاه مقدونی شد.
اسکندر جوانی جاه طلب بود و آرزوهای بزرگی در سر داشت.او برای ماجراجویی و گرفتن سرزمین های دیگر ، راه جهانگشایی و یورش به دیگر کشورها را در پیش گرفت. اگرچه یونانی ها، او را بربر می دانستند، ولی هنگامی که دیدند با گرفتن سرزمین های دیگر به دست او، دارایی زیادی به آتن سرازیر شد، با وی همراه شدند. بزرگترین و مهمترین جنگ اسکندر ،نبرد با امپراطوری بزرگ و گسترده ی هخامنشیان بود. نبرد اسکندر و پادشاه ایران، چند بار به عقب نشینی وی انجامید، سرانجام با تضعیف روحیه ی سپاه ایران ، ورق به نفع سپاه یونانیان برگشت و اسکندر ، داریوش را در گستره ی گیل گمش شکست داد. بدین ترتیب فرمانروایی هخامنشیان پایان یافت.
اسکندر با شنیدن خبر شکست این امپراطوری بزرگ ، به سوی پارسه رفت و مردم آن شهر بی دفاع را تسلیم یافت . سپس فرمان به چپاول داد ، مهجمان مقدونی بر مردم تاختند و آنچه را از شهر باقی مانده بود به یغما بردند. آنچه را هم که نمی توانستند بر زمین می کوفتند، گویند دارایی ها آن چنان فراوان بود که اسکندر را توان جابجایی آن همه نبود.
در شب پیروزی ، اسکندر و افسرانش در تخت جمشید ، کاخ باشکوه ایرانیان، به پایکوبی و شادمانی پرداختند. اسکندر همواره در سفرهای خود چندین زن بدنام و رقاص یونانی را به همراه می برد . یکی از این زنان تاییس بود ؛ کنیزی که در آتیک زاده شده بود و به شوند زیبایی چهره به دربار اسکندر راه یافته بود. وی که با آمدن شاهزاده ی اسیر ایرانی و دختر داریوش سوم ، استاتیرا جایگاه خود را در خطر می دید و تلاش می کرد انتقام خود را از او بگیرد.
بنابراین تاییس در پی موقعیتی بود که غرور همه ی ایرانیان را بشکند و آنان را خوار و خفیف کند . در آن جشن، او چندان به اسکندر شراب خوراند که عقل او را زایل کرد و سپس از او خواست به انتقام نیایشگاه ی که در آتن به به دست خشایارشا به آتش کشیده شده بود ، پرسپولیس را آتش بزند.تاییس ، آتشدان را به اسکندر داد و او هم پرده های حریر و جواهرنشان قصر را اتش زد. دیگران هم از آنها پیروی کردند و تخت جمشید به آتش کشیده شد.
بدین ترتیب شهری که بیش از یکصدسال برای ساختنش زمان گذاشته شده بود اکنون دیگر جز آوای شعله و ترکیدن چوب و فروریختن آوار صدای دیگری از آن شنیده نمیشد.
فردای آن روز، اسکندر بر روی تپه ای ایستاده بود و پشیمان به نتیجه ی کار خود می نگریست. سرانجام تاییس با همان اتشدان ویرانگر، همچنان بر آب های آتلانتیس ایستاده است.
نماد های مشابه تندیس آزادی
مشهورترین کپی تندیس آزادی با اندازه های کوچک تر ، در سرزمین سازندگان آن ، یعنی فرانسه جای دارد. این تندیس که رو به سوی اقیانوس اطلس و خواهر بزرگترش دارد ، در جزیره ی کوچکی بر روی رود سن در نزدیکی پل گرنل ایستاده است.
در میان سال های 1949 تا 1951 نزدیک به 200 نمونه مشابه تندیس آزادی به بلندای 2.5 متر از سوی پیشاهنگان آمریکا ساخته شد و به شهر های گونه گون این این کشور پیش کش شد، در درازنای این سال ها بسیاری از این تندیس ها تخزیب یا گم شده اند ، اما هنوز هم نزدیک به صد تندیس آزادی که البته نسبت به نمونه ی اصلی دقت و ظرافت کمتری دارند، در گوشه و کنار آمریکا وجود دارد. شهر های اوزاکا و توکیو در ژاپن ، بوردو و کولمار در فرانسه و ویسنه در نروژ شهر های دیگری هستند که نسخه های کوچک تری از تندیس ازادی را در خود جای داده اند. همچنین در موزه ی متروپولیتن نیویورک نیز یک تندیس آزادی از جنس برنز نگهداری می شود.
تندیس آزادی در روزگار معاصر
نخستین بازسازی و مرمت گسترده ی تندیس ازادی ، در سال 1986 و اندکی پیش از صدمین سالگرد نصب آن در مکان کنونی اش انجام شد. در این عملیات، لایه ای از طلا روی تندیس ازادی کشیده شد. در پی این مرمت ، اکنون آتشدان تندیس ازادی برفراز بندر نیویورک درخشش دوچندانی دارد. پس از یورش های تروریستی 11 سپتامبر در نیویورک، تندیس و جزیره ی آزادی به روی بازدیدکنندگان بسته شد تا سامانه ی امنیتی آن به روز رسانی شود . در 20 دسامبر همان سال ، جزیره برای بازدید بازگشایی شد اما ورود به گستره و پایه ی تندیس همچنان ممنوع بود تا این که سرانجام در 3 اوت 2004 ، ورود بازدیدکنندگان به پایه ی تندیس و موزه ای که در زیر آن قرار دارد و تاریخچه ی ساخت تندیس را نشان می دهد ، آزاد شد . با این حال ورود به درون تندیس آزادی و رفتن به تاج تندیس ، همچنان ممنوع است.
این تندیس با مدیریت الکساندر ایفل، طراح برج ایفل ساخته شده است. بلندای تندیس به تنهایی 45.3 متر است که بر روی پایه ای گرانیتی به بلندای 46.2 متر قرار داده شده است و در مجموع، بلندای آن به 91.5 متر می رسد. وزن این تندیس 625 تن و هزینه ی ساخت آن 250 هزار دلار است که از سوی دولت فرانسه پرداخت شده است. تنها هزینه ی ساخت پایه ی این تندیس که 200 هزار دلار بوده است، از سوی دولت آمریکا پرداخت شده است.تندیس دارای 168 پله است که بازدیدکنندگان را تا بالای برج رهنمون می کند.
در بخش پایه و ستونی این تندیس، موزه ای وجود دارد که تاریخچه ی این تندیس را نشان می دهد. تا پیش از سال 1916 نردبانی در دست راست تندیس وجود داشت که دست رسی همگان را به درون آتشدان را امکان پذیر می ساخت، اما به شوند تجهیزات روشنایی و نورافکن ها بازدید از این بخش حذف شد.
ولی این مجسمه تندیس چه کسی است؟ برخی این تندیس را زن آزادی (Lady Liberty) می نامند. گروهی باورمندند که مدل این تندیس، «شارلوت بارتولدی» همسر بارتولدی، سازنده ی این تندیس است ولی سازندگان فرانسوی این تندیس آزادی پافشاری کرده اند که این تندیس معشوقه ی اسکندر مقدونی، تاییس است.
اما تاییس کیست؟
برای روشن شدن شخصیت این زن، باید نگاهی به گذشته ی ایران باستان، هنگام یورش اسکندر مقدونی به ایران داشته باشیم ، الکساندر در میان مردم غرب قهرمانی بزرگ و بینظیر شناخته می شود. اما در ایران شخصیتی بدنادم و ویرانگر است. در نوشتار های زرتشتی ، از او همواره به فرنام گجسته ، و همراه ضحاک و افراسیاب از کارگزاران اهریمن به شمار آمده است. اسکندر مقدونی مردی زاده ی مقدونیه بود.
پدرش فیلیپ نام داشت. مقدونیه بخشی از فرمانروایی یونان بود. ولی مردم یونان ساکنان مقدونیه را مردمی بربر می دانستند. فیلیپ پدر اسکندر ، برای فرزند خود آموزگارانی یونانی برگماشت تا با فرهنگ یونانیان بزرگ شود. اسکندر پس از مرگ پدر پادشاه مقدونی شد.
اسکندر جوانی جاه طلب بود و آرزوهای بزرگی در سر داشت.او برای ماجراجویی و گرفتن سرزمین های دیگر ، راه جهانگشایی و یورش به دیگر کشورها را در پیش گرفت. اگرچه یونانی ها، او را بربر می دانستند، ولی هنگامی که دیدند با گرفتن سرزمین های دیگر به دست او، دارایی زیادی به آتن سرازیر شد، با وی همراه شدند. بزرگترین و مهمترین جنگ اسکندر ،نبرد با امپراطوری بزرگ و گسترده ی هخامنشیان بود. نبرد اسکندر و پادشاه ایران، چند بار به عقب نشینی وی انجامید، سرانجام با تضعیف روحیه ی سپاه ایران ، ورق به نفع سپاه یونانیان برگشت و اسکندر ، داریوش را در گستره ی گیل گمش شکست داد. بدین ترتیب فرمانروایی هخامنشیان پایان یافت.
اسکندر با شنیدن خبر شکست این امپراطوری بزرگ ، به سوی پارسه رفت و مردم آن شهر بی دفاع را تسلیم یافت . سپس فرمان به چپاول داد ، مهجمان مقدونی بر مردم تاختند و آنچه را از شهر باقی مانده بود به یغما بردند. آنچه را هم که نمی توانستند بر زمین می کوفتند، گویند دارایی ها آن چنان فراوان بود که اسکندر را توان جابجایی آن همه نبود.
در شب پیروزی ، اسکندر و افسرانش در تخت جمشید ، کاخ باشکوه ایرانیان، به پایکوبی و شادمانی پرداختند. اسکندر همواره در سفرهای خود چندین زن بدنام و رقاص یونانی را به همراه می برد . یکی از این زنان تاییس بود ؛ کنیزی که در آتیک زاده شده بود و به شوند زیبایی چهره به دربار اسکندر راه یافته بود. وی که با آمدن شاهزاده ی اسیر ایرانی و دختر داریوش سوم ، استاتیرا جایگاه خود را در خطر می دید و تلاش می کرد انتقام خود را از او بگیرد.
بنابراین تاییس در پی موقعیتی بود که غرور همه ی ایرانیان را بشکند و آنان را خوار و خفیف کند . در آن جشن، او چندان به اسکندر شراب خوراند که عقل او را زایل کرد و سپس از او خواست به انتقام نیایشگاه ی که در آتن به به دست خشایارشا به آتش کشیده شده بود ، پرسپولیس را آتش بزند.تاییس ، آتشدان را به اسکندر داد و او هم پرده های حریر و جواهرنشان قصر را اتش زد. دیگران هم از آنها پیروی کردند و تخت جمشید به آتش کشیده شد.
بدین ترتیب شهری که بیش از یکصدسال برای ساختنش زمان گذاشته شده بود اکنون دیگر جز آوای شعله و ترکیدن چوب و فروریختن آوار صدای دیگری از آن شنیده نمیشد.
فردای آن روز، اسکندر بر روی تپه ای ایستاده بود و پشیمان به نتیجه ی کار خود می نگریست. سرانجام تاییس با همان اتشدان ویرانگر، همچنان بر آب های آتلانتیس ایستاده است.
نماد های مشابه تندیس آزادی
مشهورترین کپی تندیس آزادی با اندازه های کوچک تر ، در سرزمین سازندگان آن ، یعنی فرانسه جای دارد. این تندیس که رو به سوی اقیانوس اطلس و خواهر بزرگترش دارد ، در جزیره ی کوچکی بر روی رود سن در نزدیکی پل گرنل ایستاده است.
در میان سال های 1949 تا 1951 نزدیک به 200 نمونه مشابه تندیس آزادی به بلندای 2.5 متر از سوی پیشاهنگان آمریکا ساخته شد و به شهر های گونه گون این این کشور پیش کش شد، در درازنای این سال ها بسیاری از این تندیس ها تخزیب یا گم شده اند ، اما هنوز هم نزدیک به صد تندیس آزادی که البته نسبت به نمونه ی اصلی دقت و ظرافت کمتری دارند، در گوشه و کنار آمریکا وجود دارد. شهر های اوزاکا و توکیو در ژاپن ، بوردو و کولمار در فرانسه و ویسنه در نروژ شهر های دیگری هستند که نسخه های کوچک تری از تندیس ازادی را در خود جای داده اند. همچنین در موزه ی متروپولیتن نیویورک نیز یک تندیس آزادی از جنس برنز نگهداری می شود.
تندیس آزادی در روزگار معاصر
نخستین بازسازی و مرمت گسترده ی تندیس ازادی ، در سال 1986 و اندکی پیش از صدمین سالگرد نصب آن در مکان کنونی اش انجام شد. در این عملیات، لایه ای از طلا روی تندیس ازادی کشیده شد. در پی این مرمت ، اکنون آتشدان تندیس ازادی برفراز بندر نیویورک درخشش دوچندانی دارد. پس از یورش های تروریستی 11 سپتامبر در نیویورک، تندیس و جزیره ی آزادی به روی بازدیدکنندگان بسته شد تا سامانه ی امنیتی آن به روز رسانی شود . در 20 دسامبر همان سال ، جزیره برای بازدید بازگشایی شد اما ورود به گستره و پایه ی تندیس همچنان ممنوع بود تا این که سرانجام در 3 اوت 2004 ، ورود بازدیدکنندگان به پایه ی تندیس و موزه ای که در زیر آن قرار دارد و تاریخچه ی ساخت تندیس را نشان می دهد ، آزاد شد . با این حال ورود به درون تندیس آزادی و رفتن به تاج تندیس ، همچنان ممنوع است.