Mohamad
02-19-2011, 03:55 PM
اين باورند که دسته کوچک ديگري از هندو آريان ها را را از بالاي درياي سياه منحرف کردند درياي سياه را دور زده به جنوب بالکان رفته در مقدونيه ساکن گشتند و از اين رو است که مقدونيه را نيز در بعضي کتابهاي نژاد شناسي مانند کتاب پروفسور دومار يک کشور آريايي مي يابيم اما ديگر نژاد شناسان معروف و در واقع معروفترين آنها يعني دکتر اشتولتز به کل اين نظريه را رد کرده و او حتي اين نظريه که مردم ايتاليا آريايي هستند را نيز رد نموده.
اما به چه دليل ما مردمان هندو آريايي را از ايراني هاي آريايي جدا نموديم و به دو دسته مجزا از آريان تقسيم نموديم؟
دليل اين کار تفاوت ميان زبان اين دو قوم است همانطور که ثابت شده از نظر زبانيک آريان شرق ايران از نظر زباني بسيار نزديک تر از آريان غربي در زبان به برادران ساکن هند خود بودند و همين شباهت بي حد وحصر دو زبان اوليه اوستايي و ودائي است.در زمان ورود آريايي ها زبان هاي آنها به سه دسته عمده تقسيم مي گشت که شامل شمال شرقي .مرکزي . جنوب غربي بود در شمال شرق ايران زبانهاي مورد تکلم را مي توان به شرح زير دانست:
خوتانيزي سغدياني باختري اوستائي و بلخي و پارتي در مرکز و غرب زبان مورد تکلم مردم زبان کردوخ يا مادي بود که در کنار آن در آتروپان زبان اوستي(با اوستايي متفاوت است) و در شمال در ارمنستان ارمني متاخر و در جنوب غربي زبان پارسي باستان استفاده مي گشت.
حال لازم به ذکر است که قبل از ورود اين سه دسته بزرگ آريايي به فلات ايران يک دسته بسيار کوچک آريايي با نام کادوس يا کاسپين پا به شمال ايران گذارده بودند که حدودا تمامي آنها در گيلان امروزي و قسمتي از تپورستان يا مازندران امروز ساکن گشتند که تعداد فراواني از آنها توسط پارتها از مازندران به خارج آن رانده شدند.اين مردمان که مشخصه هاي ديگر آريايي ها را يعني پيشاني بلند بيني کشيده و مدل فک آنها نيز مانند ديگر آريايي ها تيز بوده را دارا بودند معمولا اين مردمان چشم سبز داشتند و در کل رنگ سبز بيشتر در ميان اينها بوده تا رنگ آبي که در ميان اقوام نورد و ژرمن شايان بوده اين مردمان حدودا چندين قرن قبل از آريان جدیدتر پا به فلات ايران گذارده بودند و در واقع اولين تمدن شهر نشيني را در ايران بوجود آوردند.
اما از آريايي هاي اروپايي فاصله گرفتيم در سالهاي اول مهاجرت تمام آريايي هاي اروپا در شمال آلمان امروز معمولا در پروس غربي ساکن بودند اينها براي باز کردن راه مهاجرت خود براي سرزمين هاي جديد اقوام اسلاو را در بين راه تار و مار کردند.
اين آريايي ها به دسته هاي زير تقسيم مي شدند:
ژرمن . کلت . گل. دن . گوتيک . ساکسون . نورس و فرانکونين
ا لبته در اين ميان کلت ها به 3 دسته اسکات . آيريش و ولش تقسيم مي شدند
در ميان اين آريان که مردماني جنگاور بودند اولين دسته که از آنها جدا گشت گلها بودند که در فرانسه امروز ساکن گشتند و با حمله به اقوام لاتين فاليسکان و کاتالان آنها را به سمت اسپانيا راندند که تا به همين امروز در همان جا ساکنند.
دسته هاي ديگر که از دسته اصلي جدا گشتند دن ها و نورس ها و فرانکونين بودند که از طريق شمال آلمان به دانمارک . سوئد و نروژ و فنلاند پا گذاردند.
دسته هاي آخر در اولين قرون ميلادي از قبيله مادر جدا گشته شامل ساکسون ها و کلت ها بودند در اين ميان ذکر اين موضوع مهم است که در آريايي بودن کلت ها شک وجود دارد چرا که اين مردمان معمولا سياه مو و سياه چشم بوده اند اينها حدودا در قرن يکم ميلادي به بريتانيا پا گذاردند ولي حدود قرن 4 ميلادي که امپراطوري روم در حال نابودي بود ساکسون ها که نزديکي نژادي فراواني به ژرمن هاي آلمان داشتند از شمال انگلستان تاخت و تاز را آغاز کردند و بقاياي امپراطوري روم را به دريا ريختند و لازم به ذکر است که سالها بعد آنها مردمان کلت را تحت فرمان خود در آوردند و تا به امروز آقا و صاحب بريتانيا هستند و در واقع دليل آنگلو ساکسون ناميدن بريتانيايي ها اين است که آنها ترکيبي از ساکسون ها و کلت ها هستند واژه انگلو به معناي خال خالي است که به مردم کلت که صورتي کک و مکي دارند داده شده و ساکسون نيز همان ژرمن هاي انگلستان هستند که اين ترکيب آنگلو-ساکسون نشان دهنده اين است که طي قرون متمادي اين اقوام با هم ترکيب شدند ولي هميشه ساکسون ها دراين ميان دست بالا را داشتند.
در اينکه مردمان آريايي زماني يک زبان مشترک داشتند هيچ شکي نيست همانگونه که آريان اروپا خود يک زبان واحد داشتند که به سه لهجه تقسيم مي گشت: ژرمن شرقي ژرمن غربي و ژرمن شمالي که بعدها از اين لهجه ها زبانهاي فوق العاده شبيه به يکديگر بوجود آمد و باز هم اين زبانها با زبانها آريان شرق نزديکي زيادي دارد شما اگر سانسکريت يا حتي پهلويک باستان را با ساکسون قديمي يا ژرمنيک باستان مقايسه کنيد به اين موضوع پي مي بريد که تفاوت اين زبانها به 40 در صد آن نيز نمي رسد.
دليل ديگر شباهت اين زبانها بهم نيز مي تواند شکل فک مشابه آريايي ها باشد!
بله تعجب نکنيد آريايي ها بخاطر حالت خاص فک خود زبانهايي خشن دارند با وجود اينکه اگر به زبانهاي سامي توجه کنيد زبان آرام و لطيف تري دارند و زبانهاي اسلاو زبانها آهنگيني هستند در ميان زبانهاي خشن آريايي به راحتي مي توان در صدر آنها آلماني امروز را قرار داد و در کنار آن دانمارکي را حال انگليسي با وجود خشن بودن به پاي زبان آلماني که نزديکترين زبان زنده به زبان اوليه آريان ها است نمي رسد. ودر زبانهاي آريايي شرقي نگاهي به ارمني يا کردي بياندازيد يا اگر متون پهلوي باستان را به همان زبان مطالعه کنيد به اين موضوع پي مي بريد.
حال براي اثبات هر چه بيشتر شباهت اين زبانها به چند واژه که در زبانهاي امروزي آريان شرق و غرب بهم شبيه اند اشاره مي کنم .
واژه(نام)در پارسي که در هندي امروزي نيز (نام) تلفظ مي شود در انگليسي امروز(نِيم) و در آلماني امروز (نامه) همانطور که مي بينيد کوچکترين تغييري در ساختار اين واژه پس از هزاران سال رخ نداده.
واژه مد نظر ديگر واژه (دختر) است که معادلش را در هندي امروز نمي دانم اما در سانسکريت ميانه همين (دوختر) بود اين واژه در انگليسي (داوتر) و در آلماني (تختر) تلفظ مي شه.
واژه هاي اينگونه در زبانهاي آريايي که از اصل خود فاصله نگرفته باشند يا فقط کمي فاصله گرفته باشند بسيار زيادند که البته اين شباهت ها در زبانهاي اروپايي آريايي بيشتر است تا در زبانهاي شرقي که براي مدت طولاني در ميان اقوام زرد و سامي مورد هجوم فرهنگ هاي منحوس واقع شدند.
بعضي ايران ستيزان و غالبا آخوندها و وابستگان به رژيم براي نابود کردن ناسيوناليسم ايراني که تنها دشمن آنهاست بر اين اساس استدلال دارند که ايراني ها هيچ نسبتي نژادي با مردم ساکن شمال اروپا ندارند اما همين علم زبان شناسي و واقعيت هايي که با آن ثابت شده به اندازه کافي به مانند کشيده اي به دهان کثيف اين تازي پرستان منحوس بوده و دومين مدرک اثبات ما نزديکي نژادي رنگ پوست سفيد در ايران در کنار وجود غالبا پيشاني هاي بلند و موهاي معمولا بور و غير سياه است.
البته اين موضوع لازم به ذکر است که بور بودن و رنگين چشم بودن در نژاد آريايي صرف نبوده و به اين معني نيست که فردي که موي سياه يا چشم سياه دارد حتي ذره اي از خون آريايي در خود ندارد ما حتي آريان اصيلي داريم که هم چشم سياه دارند و هم موي سياه!!!
حال کمي بهتر است به مقايسه اين آريان از نظر خصوصيت ها بپردازيم در اين دسته ها همه خصوصيت هاي اصلي يکي دارند يعني همه معمولا باهوش از نظر بدني قدرتمند و از نظر ظاهري زيبا هستند اما اين خصوصيات در هر دسته بالا و پايين مي شود.اول از همه به فاکتور قدرت بدني مي پردازيم جدا از مطالعات نژادي در مطالعات تاريخي نشان مي دهد که آريايي ها مردماني جنگاور و قدرتمند بودند و خيلي سريع اقوام اطراف را مطيع خود مي کردند.
اگر به تاريخ روم از زمان ژوليوس سزار نگاه کنيم ميبينيم که حدودا تمام اقوام غرب و شرق و جنوب مطيع حکومت قدرتمند روم شده بودند اما از سويي در شمال مردمان در ژرمانيا يا همان آلمان امروزي خواب خوش را از رومي ها دزديده بودند و در شرق نيز مردمان قدرتمند و جنگاور پارت رومي ها را در جبهه هاي مختلف در هم کوبيده بودند.
در واقع تنها دليلي که امپراطوري روم نتوانست کل اروپا و سرزمينهاي مهم دنياي متمدن را فتح کند حضور اقوام جنگاور آريايي بود چرا که اگر بر فرض در اروپا ژرمن ها و در ايران پارت ها و ديگر آريان حضور نداشتند روم از سوي شمال به اقوام نه چندان قدرتمند اسلاو بر مي خورد و از شرق نيز با هندو ها که روحيه جنگاوري نداشته برخورد ميکرد.
شايد تنها دليلي که دنياي امروز به کل به خورد اسلام نرفته همين اقوام ژرمن و گل هاي آريايي بوده چرا که در جنگي که در شمال کوههاي اسپانيا قرار داشت ارتش تازيان آنچنان از ارتش آريا نژاد شارل مارتل شکست خورد و اينجا بود که مانند هر امپراطوري نو پاي ديگر شمشير اسلام عزيز نيز کند شد!!!و در واقع کل دنيا از جهل و حماقت ابدي نجات پيدا کرد وگرنه شايد شعار دستگاه خلافت که تمام دنيا بايد مسلمان باشند امروز به واقعيت پيوسته بود. براي همين است که در ميان مردمان متعصب اروپاي مسيحي که هيچکدام از آنها را قبول ندارم شارل مارتل را در ميان مردان بزرگ تاريخ قرار داده ام.
حال کدام دسته از آريان از نظر بدني قدرتمند تر هستند؟جواب گفتن به اين سوال بسيار سخت است اما از علم نژاد شناسي امروز ما ثابت نموده ايم که مردمان پارت و نورد هاي اسکانديناوي بخصوص دن ها قدرتمند ترين نژاد را در ميان آريان داشته و دارند.
در افسانه هاي ملي ايران زمين اکثر پهلوانان و قهرمانان از همين سرزمينهاي شرقي بر خواسته اند و بهترين سپه سالاران تاريخي ما نيز پارتي بوده اند که در اين ميان به سپهبد سورنا . سپهبد ها شاهين براز و شهر براز و هرمزان و رستم فرخ هرمزد اشاره آوريم.
اما در اسکانيدناوي اين نورد ها به قدرت بدني بي نظيري نائل شده بودند به طوري که کوتاه قد ترين اين مردمان صد و نود سانتي متر قد داشتند و قد بلند ترين آنها به دو متر و بيست مي رسيد!!براي همين است که در تمام کتب مربوط به اين قوم آمده که هر وايکينگ دانمارکي قدرت بدني 5 سرباز معمولي را داشت و اين موضوع پيش مي آيد که اگر وايکينگ ها مانند برادران نژادي خود شمه امپرياليستي و کشور گشايي داشتند شايد يک امپراطوري ديگر مانند امپراطوري هاي آريايي در شرق در غرب شکل مي گرفت چرا که خيلي کم پيش مي آمد که گروههاي هاي غارتگري وايکينگ ها شکست خورده بازگردد و همانطور که ميدانيم اين اقوام در سالهاي 600 ميلادي با جمع شدن قدرت هاي باستاني يک موج حملات سنگين بر اروپاي مسيحي فرستاد تا شايد براي نابود کردن خدايان باستانشان نوعي انتقام گيري باشد.پس از نظر قدرت بدني محاسبه ما به اين نتيجه رسيد که دن ها و پارت ها قوي ترين مردمان آريا نژاد هستند.
حال به فاکتور هوش مي پردازيم در ميان هوش اين مردمان گشتن کاري سخت باشد اما ما اين را ميدانيم که مادها زياد قوم باهوشي نسبت به ديگر آريان نبوده اند و در ميان آريان همه سر دمدار علم و هوش مندي را پارس هاي باستان مي دانند که در تمام عرصه ها در کنار قدرت جنگاوري بالاي خود و فن بيان و ادبيات قدرتمند خود نيز مردماني فوق العاده هوشمند بودند که اين در تمام عصر ساسانيان و هخامنشيان به چشم مي خورد چرا که اقوام بي عقل و تمدن نمي توانستند به مانند هخامنشيان انسانهاي بزرگواري مانند شاهنشاه کوروش بزرگ پرورش دهند. اما اين واقعيت که پارس ها از نظر هوشي برترين آريان هستند ديگر قابل اثبات نباشد چرا که در اين نژاد والا مقام دست بسيار توسط فرو نژادان رفته و ترک و تازي با آن مخلوط گشته اند.اگر در ميان آريان امروز به دنبال هوشنمد ترين بگرديم بدون غرض ورزي مي توانيم دست بر روي ژرمن هاي آلمان بگذاريم.
همانطور که در مقاله قبلي ذکر کردم اين مردمان نزديک ترين نژاد را به پارسهاي باستان دارند و اصولا يک دسته از آنها به ايران نيز آمده بود و آن دسته در کرمان امروزي ساکن شده بودند و اگر معناي لفظي کرمان را بخواهيم به اول ببريم مي بينيم که کرمان نيز ژرمانيا يا گرمانيا خوانده مي شده که بعد از اسلام تبديل به کرمان گشته.
دليل حرف من که نيز که مي گويم ژرمن ها امروز آريان هوشمند هستند اين است که اکثر اکتشافت علمي قرن نوزده و بيستم بر روي دوش اين قوم بوده و حتي اولين ماهواره اي که روسها به فضا فرستادند مهندس ناظري آلماني داشته و آمريکايي ها به کمک دو فرد آلماني-يهودي و نظريه هاي دو آلماني نازي بمب اتم را ساختند و با موشک فون براون آرمسترانگ را در کره ماه فرود آوردند و در کل از نظر ادبي و موسيقي نيز اين قوم شبيه ترين قوم به پارسيان باستان است اگر مهد ادبيات شرقي را شيراز بدانيم با وجود حافظ و سعدي و خيلي هاي ديگر مهد ادبيات غرب را در آلمان مي يابيم جايي که گوته و شيلر و خيلي هاي ديگر زيسته اند.
اما بهتر است از حق نگذريم و نظري به مردم کادوس افکنيم که امروز نوادگان آنها در گيلان زندگي مي کنند اين قوم با اينکه هرگز جز حکومتهاي محلي و کوچک حکومتي نداشت و بجز چند آثار محدود اثري از قبل از حکومت مادها به جاي نگذاشت و بعد از آن نيز بکل از صحنه ايران خارج شد تا همين چند قرن اخير اما اولين دسته از آريايي هاي جهان بودند که متمدن شدند و شهر نشيني را آموختند و اين مهم آنهارا پرچم دار قوم آريايي در متمدن شدن مي نمايد خطه اي که از آن مرداني همچون ميرزا کوچک خان و دکتر پور داوود بزرگترين محقق ايراني در مورد زردشت و اديباني همچون دکتر معين و پروفسور فضل الله رضا سر برآوردند و شاعراني همچون حزين لاهيجي و عبدالرزاق لاهيجي واضح افکار ملاصدرا و يکي از فلاسفه بزرگ دوران صفويه را مي توان نام برد.
در مورد زبان اين مردم اطلاعات کافي در دست نيست ولي اين را ميدانيم که در زمان هخامنشيان به پهلوي باستان سخن مي گفتند و زبانهاي کردوخ و پارتي نيز در زبان آنها مخلوط گشته بوده.
امروز آريايي هاي جهان در شرق از فقر فرهنگي و نژادي مي نالند اما در غرب آريايي ها متمدن ترين مردم و همينطور خوشبخت ترين آنها هستند به طوري که طبق آمارگيري خوشبخت ترين مردم دنيا به ترتيب: دانمارکي ها . سوئيسي ها . ايسلندي ها و سوئدي ها هستند و همانطور که ملاحظه مي کنيد يک کشور سياه نژاد يا حتي اسلاو و لاتين در اين ميان حضور ندارد حال ما که ايرانيم به لطف اقوام وحشي سامي و ترک و مغول و تاتار در يکي از بدترين وضعيت هاي ممکن قرار داريم و اين مارا از اجداد خوشبخت و قدرتمندمان جدا مي سازد حال با توجه به اين موضوع مي بينيم که آريان غرب بيشتر تاريخ خود را وحشي بودند و امروز اينگونه اند.تنها دليل اين موضوع نيز رام کردن و گرفتن چماق از دست کليسا بوده و تنها دليلي که ما در بربريسم مدرن زندگي مي کنيم اين است که هنوز خود را تحت سيطره خدايي ديکتاتور ميدانيم که براي لحظه اي فکر کردن مارا تا ابد در جهنم خواهد سوزاند
اما به چه دليل ما مردمان هندو آريايي را از ايراني هاي آريايي جدا نموديم و به دو دسته مجزا از آريان تقسيم نموديم؟
دليل اين کار تفاوت ميان زبان اين دو قوم است همانطور که ثابت شده از نظر زبانيک آريان شرق ايران از نظر زباني بسيار نزديک تر از آريان غربي در زبان به برادران ساکن هند خود بودند و همين شباهت بي حد وحصر دو زبان اوليه اوستايي و ودائي است.در زمان ورود آريايي ها زبان هاي آنها به سه دسته عمده تقسيم مي گشت که شامل شمال شرقي .مرکزي . جنوب غربي بود در شمال شرق ايران زبانهاي مورد تکلم را مي توان به شرح زير دانست:
خوتانيزي سغدياني باختري اوستائي و بلخي و پارتي در مرکز و غرب زبان مورد تکلم مردم زبان کردوخ يا مادي بود که در کنار آن در آتروپان زبان اوستي(با اوستايي متفاوت است) و در شمال در ارمنستان ارمني متاخر و در جنوب غربي زبان پارسي باستان استفاده مي گشت.
حال لازم به ذکر است که قبل از ورود اين سه دسته بزرگ آريايي به فلات ايران يک دسته بسيار کوچک آريايي با نام کادوس يا کاسپين پا به شمال ايران گذارده بودند که حدودا تمامي آنها در گيلان امروزي و قسمتي از تپورستان يا مازندران امروز ساکن گشتند که تعداد فراواني از آنها توسط پارتها از مازندران به خارج آن رانده شدند.اين مردمان که مشخصه هاي ديگر آريايي ها را يعني پيشاني بلند بيني کشيده و مدل فک آنها نيز مانند ديگر آريايي ها تيز بوده را دارا بودند معمولا اين مردمان چشم سبز داشتند و در کل رنگ سبز بيشتر در ميان اينها بوده تا رنگ آبي که در ميان اقوام نورد و ژرمن شايان بوده اين مردمان حدودا چندين قرن قبل از آريان جدیدتر پا به فلات ايران گذارده بودند و در واقع اولين تمدن شهر نشيني را در ايران بوجود آوردند.
اما از آريايي هاي اروپايي فاصله گرفتيم در سالهاي اول مهاجرت تمام آريايي هاي اروپا در شمال آلمان امروز معمولا در پروس غربي ساکن بودند اينها براي باز کردن راه مهاجرت خود براي سرزمين هاي جديد اقوام اسلاو را در بين راه تار و مار کردند.
اين آريايي ها به دسته هاي زير تقسيم مي شدند:
ژرمن . کلت . گل. دن . گوتيک . ساکسون . نورس و فرانکونين
ا لبته در اين ميان کلت ها به 3 دسته اسکات . آيريش و ولش تقسيم مي شدند
در ميان اين آريان که مردماني جنگاور بودند اولين دسته که از آنها جدا گشت گلها بودند که در فرانسه امروز ساکن گشتند و با حمله به اقوام لاتين فاليسکان و کاتالان آنها را به سمت اسپانيا راندند که تا به همين امروز در همان جا ساکنند.
دسته هاي ديگر که از دسته اصلي جدا گشتند دن ها و نورس ها و فرانکونين بودند که از طريق شمال آلمان به دانمارک . سوئد و نروژ و فنلاند پا گذاردند.
دسته هاي آخر در اولين قرون ميلادي از قبيله مادر جدا گشته شامل ساکسون ها و کلت ها بودند در اين ميان ذکر اين موضوع مهم است که در آريايي بودن کلت ها شک وجود دارد چرا که اين مردمان معمولا سياه مو و سياه چشم بوده اند اينها حدودا در قرن يکم ميلادي به بريتانيا پا گذاردند ولي حدود قرن 4 ميلادي که امپراطوري روم در حال نابودي بود ساکسون ها که نزديکي نژادي فراواني به ژرمن هاي آلمان داشتند از شمال انگلستان تاخت و تاز را آغاز کردند و بقاياي امپراطوري روم را به دريا ريختند و لازم به ذکر است که سالها بعد آنها مردمان کلت را تحت فرمان خود در آوردند و تا به امروز آقا و صاحب بريتانيا هستند و در واقع دليل آنگلو ساکسون ناميدن بريتانيايي ها اين است که آنها ترکيبي از ساکسون ها و کلت ها هستند واژه انگلو به معناي خال خالي است که به مردم کلت که صورتي کک و مکي دارند داده شده و ساکسون نيز همان ژرمن هاي انگلستان هستند که اين ترکيب آنگلو-ساکسون نشان دهنده اين است که طي قرون متمادي اين اقوام با هم ترکيب شدند ولي هميشه ساکسون ها دراين ميان دست بالا را داشتند.
در اينکه مردمان آريايي زماني يک زبان مشترک داشتند هيچ شکي نيست همانگونه که آريان اروپا خود يک زبان واحد داشتند که به سه لهجه تقسيم مي گشت: ژرمن شرقي ژرمن غربي و ژرمن شمالي که بعدها از اين لهجه ها زبانهاي فوق العاده شبيه به يکديگر بوجود آمد و باز هم اين زبانها با زبانها آريان شرق نزديکي زيادي دارد شما اگر سانسکريت يا حتي پهلويک باستان را با ساکسون قديمي يا ژرمنيک باستان مقايسه کنيد به اين موضوع پي مي بريد که تفاوت اين زبانها به 40 در صد آن نيز نمي رسد.
دليل ديگر شباهت اين زبانها بهم نيز مي تواند شکل فک مشابه آريايي ها باشد!
بله تعجب نکنيد آريايي ها بخاطر حالت خاص فک خود زبانهايي خشن دارند با وجود اينکه اگر به زبانهاي سامي توجه کنيد زبان آرام و لطيف تري دارند و زبانهاي اسلاو زبانها آهنگيني هستند در ميان زبانهاي خشن آريايي به راحتي مي توان در صدر آنها آلماني امروز را قرار داد و در کنار آن دانمارکي را حال انگليسي با وجود خشن بودن به پاي زبان آلماني که نزديکترين زبان زنده به زبان اوليه آريان ها است نمي رسد. ودر زبانهاي آريايي شرقي نگاهي به ارمني يا کردي بياندازيد يا اگر متون پهلوي باستان را به همان زبان مطالعه کنيد به اين موضوع پي مي بريد.
حال براي اثبات هر چه بيشتر شباهت اين زبانها به چند واژه که در زبانهاي امروزي آريان شرق و غرب بهم شبيه اند اشاره مي کنم .
واژه(نام)در پارسي که در هندي امروزي نيز (نام) تلفظ مي شود در انگليسي امروز(نِيم) و در آلماني امروز (نامه) همانطور که مي بينيد کوچکترين تغييري در ساختار اين واژه پس از هزاران سال رخ نداده.
واژه مد نظر ديگر واژه (دختر) است که معادلش را در هندي امروز نمي دانم اما در سانسکريت ميانه همين (دوختر) بود اين واژه در انگليسي (داوتر) و در آلماني (تختر) تلفظ مي شه.
واژه هاي اينگونه در زبانهاي آريايي که از اصل خود فاصله نگرفته باشند يا فقط کمي فاصله گرفته باشند بسيار زيادند که البته اين شباهت ها در زبانهاي اروپايي آريايي بيشتر است تا در زبانهاي شرقي که براي مدت طولاني در ميان اقوام زرد و سامي مورد هجوم فرهنگ هاي منحوس واقع شدند.
بعضي ايران ستيزان و غالبا آخوندها و وابستگان به رژيم براي نابود کردن ناسيوناليسم ايراني که تنها دشمن آنهاست بر اين اساس استدلال دارند که ايراني ها هيچ نسبتي نژادي با مردم ساکن شمال اروپا ندارند اما همين علم زبان شناسي و واقعيت هايي که با آن ثابت شده به اندازه کافي به مانند کشيده اي به دهان کثيف اين تازي پرستان منحوس بوده و دومين مدرک اثبات ما نزديکي نژادي رنگ پوست سفيد در ايران در کنار وجود غالبا پيشاني هاي بلند و موهاي معمولا بور و غير سياه است.
البته اين موضوع لازم به ذکر است که بور بودن و رنگين چشم بودن در نژاد آريايي صرف نبوده و به اين معني نيست که فردي که موي سياه يا چشم سياه دارد حتي ذره اي از خون آريايي در خود ندارد ما حتي آريان اصيلي داريم که هم چشم سياه دارند و هم موي سياه!!!
حال کمي بهتر است به مقايسه اين آريان از نظر خصوصيت ها بپردازيم در اين دسته ها همه خصوصيت هاي اصلي يکي دارند يعني همه معمولا باهوش از نظر بدني قدرتمند و از نظر ظاهري زيبا هستند اما اين خصوصيات در هر دسته بالا و پايين مي شود.اول از همه به فاکتور قدرت بدني مي پردازيم جدا از مطالعات نژادي در مطالعات تاريخي نشان مي دهد که آريايي ها مردماني جنگاور و قدرتمند بودند و خيلي سريع اقوام اطراف را مطيع خود مي کردند.
اگر به تاريخ روم از زمان ژوليوس سزار نگاه کنيم ميبينيم که حدودا تمام اقوام غرب و شرق و جنوب مطيع حکومت قدرتمند روم شده بودند اما از سويي در شمال مردمان در ژرمانيا يا همان آلمان امروزي خواب خوش را از رومي ها دزديده بودند و در شرق نيز مردمان قدرتمند و جنگاور پارت رومي ها را در جبهه هاي مختلف در هم کوبيده بودند.
در واقع تنها دليلي که امپراطوري روم نتوانست کل اروپا و سرزمينهاي مهم دنياي متمدن را فتح کند حضور اقوام جنگاور آريايي بود چرا که اگر بر فرض در اروپا ژرمن ها و در ايران پارت ها و ديگر آريان حضور نداشتند روم از سوي شمال به اقوام نه چندان قدرتمند اسلاو بر مي خورد و از شرق نيز با هندو ها که روحيه جنگاوري نداشته برخورد ميکرد.
شايد تنها دليلي که دنياي امروز به کل به خورد اسلام نرفته همين اقوام ژرمن و گل هاي آريايي بوده چرا که در جنگي که در شمال کوههاي اسپانيا قرار داشت ارتش تازيان آنچنان از ارتش آريا نژاد شارل مارتل شکست خورد و اينجا بود که مانند هر امپراطوري نو پاي ديگر شمشير اسلام عزيز نيز کند شد!!!و در واقع کل دنيا از جهل و حماقت ابدي نجات پيدا کرد وگرنه شايد شعار دستگاه خلافت که تمام دنيا بايد مسلمان باشند امروز به واقعيت پيوسته بود. براي همين است که در ميان مردمان متعصب اروپاي مسيحي که هيچکدام از آنها را قبول ندارم شارل مارتل را در ميان مردان بزرگ تاريخ قرار داده ام.
حال کدام دسته از آريان از نظر بدني قدرتمند تر هستند؟جواب گفتن به اين سوال بسيار سخت است اما از علم نژاد شناسي امروز ما ثابت نموده ايم که مردمان پارت و نورد هاي اسکانديناوي بخصوص دن ها قدرتمند ترين نژاد را در ميان آريان داشته و دارند.
در افسانه هاي ملي ايران زمين اکثر پهلوانان و قهرمانان از همين سرزمينهاي شرقي بر خواسته اند و بهترين سپه سالاران تاريخي ما نيز پارتي بوده اند که در اين ميان به سپهبد سورنا . سپهبد ها شاهين براز و شهر براز و هرمزان و رستم فرخ هرمزد اشاره آوريم.
اما در اسکانيدناوي اين نورد ها به قدرت بدني بي نظيري نائل شده بودند به طوري که کوتاه قد ترين اين مردمان صد و نود سانتي متر قد داشتند و قد بلند ترين آنها به دو متر و بيست مي رسيد!!براي همين است که در تمام کتب مربوط به اين قوم آمده که هر وايکينگ دانمارکي قدرت بدني 5 سرباز معمولي را داشت و اين موضوع پيش مي آيد که اگر وايکينگ ها مانند برادران نژادي خود شمه امپرياليستي و کشور گشايي داشتند شايد يک امپراطوري ديگر مانند امپراطوري هاي آريايي در شرق در غرب شکل مي گرفت چرا که خيلي کم پيش مي آمد که گروههاي هاي غارتگري وايکينگ ها شکست خورده بازگردد و همانطور که ميدانيم اين اقوام در سالهاي 600 ميلادي با جمع شدن قدرت هاي باستاني يک موج حملات سنگين بر اروپاي مسيحي فرستاد تا شايد براي نابود کردن خدايان باستانشان نوعي انتقام گيري باشد.پس از نظر قدرت بدني محاسبه ما به اين نتيجه رسيد که دن ها و پارت ها قوي ترين مردمان آريا نژاد هستند.
حال به فاکتور هوش مي پردازيم در ميان هوش اين مردمان گشتن کاري سخت باشد اما ما اين را ميدانيم که مادها زياد قوم باهوشي نسبت به ديگر آريان نبوده اند و در ميان آريان همه سر دمدار علم و هوش مندي را پارس هاي باستان مي دانند که در تمام عرصه ها در کنار قدرت جنگاوري بالاي خود و فن بيان و ادبيات قدرتمند خود نيز مردماني فوق العاده هوشمند بودند که اين در تمام عصر ساسانيان و هخامنشيان به چشم مي خورد چرا که اقوام بي عقل و تمدن نمي توانستند به مانند هخامنشيان انسانهاي بزرگواري مانند شاهنشاه کوروش بزرگ پرورش دهند. اما اين واقعيت که پارس ها از نظر هوشي برترين آريان هستند ديگر قابل اثبات نباشد چرا که در اين نژاد والا مقام دست بسيار توسط فرو نژادان رفته و ترک و تازي با آن مخلوط گشته اند.اگر در ميان آريان امروز به دنبال هوشنمد ترين بگرديم بدون غرض ورزي مي توانيم دست بر روي ژرمن هاي آلمان بگذاريم.
همانطور که در مقاله قبلي ذکر کردم اين مردمان نزديک ترين نژاد را به پارسهاي باستان دارند و اصولا يک دسته از آنها به ايران نيز آمده بود و آن دسته در کرمان امروزي ساکن شده بودند و اگر معناي لفظي کرمان را بخواهيم به اول ببريم مي بينيم که کرمان نيز ژرمانيا يا گرمانيا خوانده مي شده که بعد از اسلام تبديل به کرمان گشته.
دليل حرف من که نيز که مي گويم ژرمن ها امروز آريان هوشمند هستند اين است که اکثر اکتشافت علمي قرن نوزده و بيستم بر روي دوش اين قوم بوده و حتي اولين ماهواره اي که روسها به فضا فرستادند مهندس ناظري آلماني داشته و آمريکايي ها به کمک دو فرد آلماني-يهودي و نظريه هاي دو آلماني نازي بمب اتم را ساختند و با موشک فون براون آرمسترانگ را در کره ماه فرود آوردند و در کل از نظر ادبي و موسيقي نيز اين قوم شبيه ترين قوم به پارسيان باستان است اگر مهد ادبيات شرقي را شيراز بدانيم با وجود حافظ و سعدي و خيلي هاي ديگر مهد ادبيات غرب را در آلمان مي يابيم جايي که گوته و شيلر و خيلي هاي ديگر زيسته اند.
اما بهتر است از حق نگذريم و نظري به مردم کادوس افکنيم که امروز نوادگان آنها در گيلان زندگي مي کنند اين قوم با اينکه هرگز جز حکومتهاي محلي و کوچک حکومتي نداشت و بجز چند آثار محدود اثري از قبل از حکومت مادها به جاي نگذاشت و بعد از آن نيز بکل از صحنه ايران خارج شد تا همين چند قرن اخير اما اولين دسته از آريايي هاي جهان بودند که متمدن شدند و شهر نشيني را آموختند و اين مهم آنهارا پرچم دار قوم آريايي در متمدن شدن مي نمايد خطه اي که از آن مرداني همچون ميرزا کوچک خان و دکتر پور داوود بزرگترين محقق ايراني در مورد زردشت و اديباني همچون دکتر معين و پروفسور فضل الله رضا سر برآوردند و شاعراني همچون حزين لاهيجي و عبدالرزاق لاهيجي واضح افکار ملاصدرا و يکي از فلاسفه بزرگ دوران صفويه را مي توان نام برد.
در مورد زبان اين مردم اطلاعات کافي در دست نيست ولي اين را ميدانيم که در زمان هخامنشيان به پهلوي باستان سخن مي گفتند و زبانهاي کردوخ و پارتي نيز در زبان آنها مخلوط گشته بوده.
امروز آريايي هاي جهان در شرق از فقر فرهنگي و نژادي مي نالند اما در غرب آريايي ها متمدن ترين مردم و همينطور خوشبخت ترين آنها هستند به طوري که طبق آمارگيري خوشبخت ترين مردم دنيا به ترتيب: دانمارکي ها . سوئيسي ها . ايسلندي ها و سوئدي ها هستند و همانطور که ملاحظه مي کنيد يک کشور سياه نژاد يا حتي اسلاو و لاتين در اين ميان حضور ندارد حال ما که ايرانيم به لطف اقوام وحشي سامي و ترک و مغول و تاتار در يکي از بدترين وضعيت هاي ممکن قرار داريم و اين مارا از اجداد خوشبخت و قدرتمندمان جدا مي سازد حال با توجه به اين موضوع مي بينيم که آريان غرب بيشتر تاريخ خود را وحشي بودند و امروز اينگونه اند.تنها دليل اين موضوع نيز رام کردن و گرفتن چماق از دست کليسا بوده و تنها دليلي که ما در بربريسم مدرن زندگي مي کنيم اين است که هنوز خود را تحت سيطره خدايي ديکتاتور ميدانيم که براي لحظه اي فکر کردن مارا تا ابد در جهنم خواهد سوزاند