PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : يادگار تاريخ<<معرفي بناها و محوطه هاي باستاني>>



Mohamad
02-19-2011, 04:07 AM
پاسارگاد

پاسارگاد يا دشت مرغاب جلگه مرتفعي است در شمال غربي استان فارس كه در دامنه تپه ها و كوه هاي منشعب از جبال زاگرس واقع شده است.شكل آن به مستطيلي مي ماند كه در شمال 12-10 كياومتر عرض دارد و در شرق و غرب حدود 25 كيلومتر طول دارد و قسمت پاييني آن (در واقع در جنوب غرب) نوك تيز مي شود. و به تنگي منتهي مي گردد كه 12 كيلومتر طول و 200 تا500 متر عرض دارد و « تنگ بلاغي» خوانده مي شود و پاسارگاد را از كوتاهترين راه به جلگه سيوند مي رساند.




http://www.persepolis.ir/pictures/pasargadae/1.jpg



موقعيت جغرافيايي پاسارگاد در كشور ايران .


دشت مرغاب يا جلگه پاسارگاد را رودخانه پلوار سيراب مي كند . بخاطر همين رودخانه پلوار ، جلگه پاسارگاد هميشه بارور و نشيمنگاه اقوام بوده است.
محوطه باستانی پاسارگاد در 138 كيلومتري شيراز،در فاصله سه كيلومتري جاده آسفالته شيراز به آباده قرار دارد.دشتي كه پاسارگاد در آن واقع شده، همانطور که اشاره شد ، به نام دشت مرغاب ناميده مي شود و مساحتي تقريباً 20*15 كياومتر و ارتفاعی حدود 1200 متر از سطح دريا دارد.

http://www.persepolis.ir/pictures/pasargadae/2.jpg


موقعيت قرارگيري پاسارگاد نسبت به روستاهاي اطراف و نسبت به جاده اصلي شيراز به آباده

ماخذ : سازمان نقشه برداري كل كشور .



پاسارگاد را راهي شاهي به تخت جمشيد و شوش پيوند داده، هرتسفلد و ديگران آثار اين راه را در جلگه مرغاب يافته اند كه از شمال وارد مي شده و از مغرب تل تخت مي گذشته و به كنار آرامگاه كورش مي آمده و سپس يكراست به تنگ بلاغي مي رسيده. بعدها اين راه به طرف شرق كشانده شده است، به گونه اي كه جادة شاهي اصفهان- شيراز از سمت شمال،از دو سه كيلومتري مشرق رودخانة پلوار به جنوب و جنوب شرقي سرازير مي شده و در جنوب شرقي به تنگ بلاغي مي رسيده است. از ميان اين راه ، جاده اي عمومي به دهكده مادر سليمان يا مرغاب مي رسد كه اكنون به روستای به نام پاسارگاد معروف است و پس از گذر از پلي فلزي ( تازه احداث ) ، يكراست به سوي آرامگاه كوروش مي رود تا از آن جا به شمال و شرق پيچيده و آثار ديگر را دور زند.

Mohamad
02-19-2011, 04:08 AM
پاسارگاد
معرفی آثار

http://www.persepolis.ir/pictures/pasargadae/banner.jpg

...............................................




آثار پيش از تاريخ و آثار پيش از دوره هخامنشي

دشت خرم پاسارگاد از زمان هاي بسيار كهن مورد توجه ساكنان بومي فارس بوده و رونق آن در زمان هخامنشيان به معني آغاز زندگي در آن جا نبوده است. نقشه هاي قديمي پاسارگاد نشان از سكونت گاه هايي متعدد در گوشه و كنار دشت دارند كه متعلق به دوران هاي مختلف هستند .

ازهمه مهمتر، كاوش هاي مرحوم سامي درچند مكان پيش از تاريخ دشت مرغاب ، آثار متعلق به فرهنگ پيش از هخامنشيان آن ناحيه رامشخص كرده است . آثار پيش از تاريخ در جنوب ده كردشول (يكي از روستاهاي جلگه پاسارگاد) و حاشيه پلوار در دوتلان ، تل خاری ،‌ شمال تپه تخت سليمان و حاشيه غربی رودخانه پلوار و نيز در شمال غربی « محوطه مقدس » يافته شده است .





آثار دوران هخامنشی


http://www.persepolis.ir/pictures/pasargadae/87.jpg

...............................................
معماري آرامگاه

اولين بنايي كه در بدو ورود به محوطه تاريخي حفاظت شده پاسارگاد با آن مواجه مي شويم بنايي موسوم به آرامگاه كوروش كبير ميباشد ، اين بنا ساخته شده از قطعات سنگهاي بزرگ سفيد آهكي است كه روي هم قرار داده شده اند و صفه آرامگاه را كه متشكل از شش رديف پلكان مرتفع است و همچون هرم خودنمايي مي كند را ايجاد مي كنند.

از شش طبقه صفه ارتفاع طبقه زيرين 65/1، طبقه دوم و سوم هركدام 05/1 متر و ارتفاع سه طبقه ديگر هركدام 5/57 سانتي متر مي باشد. مساحت اولين طبقه صفه 35/13 * 30/12 متر مي باشد، در حالي كه مساحت طبقه ششم كه اتاق آرامگاه بر روي آن قرار دارد 40/6 * 35/5 متر مي باشد.

قطعات سنگها را با بست هاي آهني دم چلچله اي ( خاص هنر هخامنشي ) وصل كرده اند و از هيچ گونه ملاتي جهت اتصال سنگها به هم استفاده نكرده اند .

در حال حاضر ارتفاع آرامگاه از سطح زمين 10/11 متر مي باشد.

اندازه اتاق آرامگاه 11/3*17/2 متر و بلنداي آن 5/327 سانتي متر مي باشد.

اين اتاق در گذشته درسنگي داشته است. ضخامت ديوارهاي اين اتاق 50/1 متر مي باشد. هرتسفلد براي نخستين مرتبه متوجه مي شود كه اتاق داراي دو در بوده و سوراخ هاي پاشنه درها مشخص است.

قسمت شيب دار بالاي اتاق كه دو قسمت مي شود داراي 75/4 متر طول و 85 سانتي متر ارتفاع است.

در سال 1349 ه.ش. توسط استروناخ براي نخستين بار يك دايره برجسته در روي سنگ بالاي در اتاق آرامگاه كوروش ديده شد كه قسمت بالاي آن از بين رفته،استرو ناخ آن را نمادی از اهورامزدا مي داند.

http://www.persepolis.ir/pictures/pasargadae/plan-aramgah.jpg

1.پلان آرامگاه


http://www.persepolis.ir/pictures/pasargadae/plan-shomal-sharghi.jpg

2.شمال شرقي


http://www.persepolis.ir/pictures/pasargadae/plan-jonoub.jpg

3.جنوب شرقي


http://www.persepolis.ir/pictures/pasargadae/plan-jonoub-gharbi.jpg

4.جنوب غربي


http://www.persepolis.ir/pictures/pasargadae/plan-shomal-gharbi.jpg

5.شمال غربي



نقشه هاي شماره (1،2،3،4،5 ) :

آرامگاه كورووش بزرگ و چهار نماي بناي مذكور .

ماخذ : پاسارگاد ، ديويد استروناخ.


..........


اسامی آرامگاه

اين آرامگاه، حداقل هزار سال به نام هاي مسجد مادر سليمان(ع) ، مشهد مادر سليمان(ع) ، گور مادر سليمان(ع) ، گور سليمان(ع) ، مشهد ام النبي(ع) ، مقبره سليمان(ع) و مشهد مرغاب ناميده مي شده است. چند نام نخستين ، در ارتباط با حضرت سليمان(ع) مي باشد و مشهد مرغاب به دليل دشت مرغاب كه بناي آرامگاه در آن قرار دارد، اطلاق شده است. آقاي سامي در مورد علت اشتهار پاسارگاد به مشهد مادر سليمان و مشهد ام النبي مي گويد: پاسارگاد را عوام و ساكنين دهات مجاور مشهد مادر سليمان و قبر مادر سليمان و مشهد ام النبي و مشهد مرغاب مي نامند و اين نام هائيست كه پس از اسلام باين مكان داده اند . اينك عقيده و نوشته پاره ای از مورخين متأخر را در وجه تسميه اين بنا به مشهد ام النبي عيناً نقل مي نمايد: صاحب فارس نامه ناصري (مرحوم حاج ميراز حسن فسائي) ضمن توصيف اين محل در صفحه 301 مي نويسد : « مشهد محل شهادت و قبر انبياء و اولياء و بزرگزادگان دين را گويند و چون اين بلوك را مشهد ام النبي گفتند و چون عجم حضرت سليمان (ع) و جمشيد را يكنفر دانسته اند آنرا مشهد مادر سليمان نيز گفته اند. . . »

مرحوم فرصت الدوله شيرازي صاحب آثار عجم ذيل نقشه قبر كوروش در صفحه 230 مي نويسد : « يكي از مورخين مي گويد چون برخي جمشيد را سليمان ميدانند شايد مادرش در آنجا مدفون باشد لهذا باين اسم خوانده شده اما در يكي از تواريخ اروپا مرقومست كه سليمان ابي جعفر برادر هارون الرشيد شهر پسارگيدي را تحويل داشته وقتي از جانب خليفه بحكومت آنجا رفته ، مادرش كه همراه بوده در آن سرزمين درگذشته و بخاك مدفون آمده از آنوقت معروف به قبر مادر سليمان گرديده و بطول زمان گمان نموده اند سليمان نبي است پس مشهد ام النبي نيز گفته اند و الله اعلم. اين بلوك از شهرهاي بزرگ ايران و اولين بناست كه نهاده شده . . . »

ابن بلخي با آنكه بيشتر از شهرها و نقاط پارس را در فارس نامه خود ذكر كرده است از پاسارگاد فقط در يكجا آنهم ضمن مرغزاران (مرغزاركالان) نام مي برد و آن چنين است : «مرغزاركالان نزديك گور مادر سليمانست . طول آن چهار فرسنگ اما عرض ندارد مگر اندكي و گور مادر سليمان از سنگ كرده اند ، خانه چهارسو هيچكس در آن خانه نتواند نگريدن ، گويند كه طلسمي ساخته اند كه هر كه در آن خانه نگرد كور شود ، اما كسي را نديده ام كه اين آزمايش كند. حمدالله مستوفي نيز در نزهه القلوب فقط در يكجا آنهم ضمن توصيف مرغزارن از مشهد مادر سليمان نام مي برد كه اقتباس از فارس نامه بلخي است،وي مي نويسد:مرغزاركلان بجوار گور مادر سليمان(ع) طولش چهار فرسنگ اما عرض كمتر دارد و قبر مادر سليمان از سنگ كرده اند خانه چهارسوست . . . صفحه 180»

ولي علي سامي معتقد است كه مردمان بعد از اسلام بسياري از ساختمان هاي مهم و عظيم سنگي كه ساختن آنرا از عهده بشر خارج مي دانسته اند و از زمان ساختمان و باني آن نيز اطلاعي نداشتند بحضرت سليمان پيغمبر نسبت داده اند باين تصور که چون ديوان در بند حضرت سليمان بوده اند براي او كاخهاي عظيم سنگي را كه حمل آن از دست بشر خارجست ساخته اند کما اينكه در همين پاسارگاد بناي مرتفعي سنگي روي تپه را بنام تخت سليمان مي نامند و آثار سنگي مشرق شيراز را بهيمن نام مي خوانند و در آذربايجان نيز خرابه قصر اشكانيان را به تخت سليمان ناميده اند و در نتيجه بناي مقبره سنگي كوروش به قبر مادر سليمان يا مشهد ام البني كه مقصود از نبي همان سليمانيست معروف شده و شايد از همين گفته و اشتهار تصور ديولافوا سرچشمه گرفته باشد كه مقبره كوروش را از آن كاساندان (ماندانه ) مادر كوروش دانسته است بهر حال همين معروفيت و اشتهار سبب گرديد كه پايتخت و آرامگاه كوروش كبير شاهنشاه عظيم الشأن پارسي از انهدام بدست عربها مصون بماند و نژاد ايراني امروز بتواند آنها را مايه فخر و مباهات خود قرار دهد.

Mohamad
02-19-2011, 04:08 AM
پاسارگاد

كـــــــاخ دروازه

كاخ دروازه يا كاخ R استروناخ يا كاخ نقش برجسته دار هرتسفلد، دروازه پاسارگاد به شمار مي رفته و در منتهي اليه مجموعه كاخ ها در فاصله 200 متري جنوب شرقي كاخ بارعام واقع شده است.طرح آن به صورت تالاري بوده مستطيل شكل، به طول 5/28 متر و عرض 5/25 متر كه داراي دو رديف چهارتايي ستون بلند و چهار درگاه بوده است. درگاه هاي شمال شرقي و شمال غربي اصلي بوده اند و دو درگاه ديگر فرعي.

http://www.persepolis.ir/pictures/pasargadae/5.jpg

كاخ دروازه


تالار كاخ دروازه اطاق شكوهمندي بوده با وسعت 542 متر مربع و سنگ فرشي از تخته سنگهاي خوش تراش سفيد مرمرين داشته كه بعدها همه را از جا كنده و برده اند، زيرستونها مكعب هاي مضاعف يا دو پله اي با قاعده اي متجاوز از 2*2 متر و ارتفاعي 160 سانتي متر بوده است كه از سنگ سياه نيك تراشيده شده، درست كرده بودند و روي آنها را شالي از سنگ سياه پاكتراش ولي بي پيرايش گذارده و قلمه هاي ستون را همچون استوانه اي بلند و بي پيرايه بر آنها نهاده بودند. با توجه به خصوصيات بنا،ارتفاع دروني تالار به 16 متر رسيده است. ستونها گويا از گاوهاي دو سر درست شده بودند كه رويشان به سوي درگاههاي اصلي بوده است.

ديوارهاي تالار بسيار كلفت بوده و در داخل تا حدود 70 سانتي متر ازاره بندي (ازسنگ سپيد) شده بودند و در خارج داراي نيم جرزهاي پهن چند پله اي بوده اند كه بر استقامت آنها مي افزوده.درگاه هاي اصلي ظاهراً در حدود 9 متر بلندي،حدود 20/3 متر پهنا و 5/4 متر عمق داشته اند.

كف درگاه از سنگ سياه خوب تراشيده پوشيده شده است و جرزهايي از سنگ سفيد مرمر نما داشته اند كه بر هر كدام نقشي وجود داشته است. چنان مي نمايد كه در اين هم بمانند«دروازه ملل» در تخت جمشيد،جرزهاي درگاه ورودي به نقش گاو بالدار آراسته بوده است. در درگاه هاي فرعي كه در ميانه دو جناح طولي تالار تعبيه كرده بودند،جرز و كف از سنگ سفيد بوده و هر درگاه 80/1 متر پهنا و 55/1 متر عمق داشته است. بر هريك از چهار جز اين دو درگاه نقش يك موجود طبيعي يا خيالي و بلاي سر آن كتيبه اي سه زباني (فارسي باستان، عيلامي و بابلي) به خط ميخي تراشيده بودند. از اين چهار نقش اصلي،تنها يكي، در شمال غربي،مشهور به صورت انسان بالدار، باقي مانده است.

http://www.persepolis.ir/pictures/pasargadae/plan-kakh.jpg

پـــلان كـــــــاخ دروازه
ماخذ : پاسارگاد ، ديويد استروناخ .



ازآنجا كه اين كاخ دروازه پاسارگاد محسوب مي شده،مي توان تاريخ آن را به دوره اول كوروش نسبت داد،اما وجود تأثير شديد هنر فنيقي در نقش انسان بالدار و آثار هنر لوديه ي و ايواني در تراش سنگ ها، ما را متوجه تاريخي جديدتر مي كند و زمان برآوردن كاخ را به 540 تا 530 ق.م مي كشاند.

Mohamad
02-19-2011, 04:08 AM
پاسارگاد
نقش انسان بالدار

اين نقش در اصل به كتيبه سه زبانه اي مزين بوده كه نوشته ای با اين مضمون داشته :« من كوروش،شاه هخامنشي ».

http://www.persepolis.ir/pictures/pasargadae/6.jpg

نقش حجاري شده بر جرز درگاه شمال غربي كاخ دروازه معرف به نقش انسان بالدار



اين نقش براي اولين بار در بازديد جيمز موريه و سرويليام اوزلي در سال 1811م ثبت شد،قبل از اينكه توسط سررابرت كرپورتر در 1818م و مجدداً به وسيله تكسيه و كست در حدود سال 1840م به دقت طراحي شود.

آخرين بازديد كننده قديمي كه نوشته ميخي را در جاي اصلي آن بر بالاي نقش ديد، جان اوسشر بود كه در اوايل سال1861م از پاسارگاد بازديد كرد و بعد از مدتي،وقتي كه عكاس پيشگام اشتولتز در سال 1874م از پاسارگاد ديدار كرد،تمام بخش فوقاني نقش از جاي خود برداشته شده بود. نقش برجسته نشان دهنده مردي است با ريش انبوه و چهار بال.كه رو بسمت چپ يعني به سوي مركز بنا دارد. اين مرد تاجي دارد كه به يك كلاه شياردار كاملاً چسبيده به سر،وصل است. تاج بر روي شاخهاي بلند و تابدار يك قوچ حبشي،بين دو مار كبري پشت به هم كه هريك گوي كوچكي را به نماد خورشيد بر سر دارند،قرار گرفته است.

بخش اصلي اين تاج شامل سه دسته گل ني است كه هريك از آنها گوي خورشيد را بر فراز داشته و با پرشتر مرغ احاطه شده اند. سه حلقه خورشيدي با دايره هاي متحدالمركز، درانتهاي دسته گل ني قرار دارد. اغلب اين تاج را به نوع aTEf منسوب كرده اند و همچنين آن طور كه اشميت خاطر نشان كرده،نمونه اي از تاج مصري hmhm است كه از دوره اختاتون به بعد رايج گرديد. اندام اين نقش به ردايي يكسر و حاشيه دار ايلامي ملبس است كه از روي بازوي راست مي گذرد و حاشيه هاي لباس با نقش روزت ختم مي شود. بدن نقش به صورت نيم تنه كامل مي باشد. و در پشت ان چهاربال ديده مي شود كه بر گرفته از هنر آشوري مخصوصاً در «نگهبان بالدار و جادويي» كاخ سارگن دوم در خرس آباد دانسته اند. نظريه هاي متفاوتي در راستاي هويت بخشي به اين نقش مطرح شده است.آيا اين نقش كوروش است؟ آيا فروهر است؟ يا نمايش شاه است به حالت روحاني؟ يا مفهوم ديگري دارد؟

با توجه به اينكه نام كوروش در كتيبه مفقود شده بالاي آن ذكر گرديده گرايش بيشتر به نظريه اول وجود داشته كه همان «ذوالقرنين» يعني دارنده دو شاخ سنتهاي اسلامي و قران مي باشد. سامي احتمال مي دهد اين پيكر مظهر فروهر ميباشد، زيرا نوعي روحانيت و الوهيت در نقش مي بيند و آن را همتاي روحاني كوروش مي داند، شاپور شهبازي با جنبه تخيلي كمتر نقش را به نوعي نمايش آرماني از كوروش كبير نسبت مي دهد. اما بر مبناي نوشته هاي هرودت كه « ايرانيان خدايان خود را تصوير نمي كردند» قبول اينكه نقش بالدار به يكي از خدايان بومي تعلق داشته دشوار است.

http://www.persepolis.ir/pictures/pasargadae/8.jpg





5- نقش حجاري شده انسان بالدار هنگامي كه داراي كتيبه بوده است ( طراحي چارلز تكسيه ، حدود 1840 م ) . ماخذ : پاسارگاد ، استروناخ .

6- نقش حجاري شده انسان بالدار هنگامي كه داراي كتيبه بوده است ( طراحي رابرت كارپرتر ، حدود 1818 م ). ماخذ : پاسارگاد ، استروناخ

Mohamad
02-19-2011, 04:13 AM
پاسارگاد

كاخ بارعام

بقاياي ساختماني را كه ايرانيان« ديوان خانه » مي خواندند و هرتسفلد آن را « كاخ ستون دار » ناميده ( چون يك ستون آن بر جاي مانده است ) و استروناخ از آن به عنوان كاخ S يُاد کرده و بعداً به « كاخ بارعام» مشهور شده در 1250 متري شمال شرقي آرامگاه كوروش واقع شده است. « كاخ بارعام » مشتمل بر يك تالار مركزي و چهار ايوان در اطراف آن بوده است. تالار كاخ بنايي رفيع و مستطيل شكل بوده با طول 35/32 متر، عرض 14/22 متر و ارتفاعي كه تا بام به 18 متري مي رسيده است . سقف آن بر 8 ستون (در دو رديف چهارتايي) استوار بوده است.

http://www.persepolis.ir/pictures/pasargadae/kakh-bar-e-am.jpg
کاخ بارعام.

در اين كاخ هم دو نوع سنگ سياه و سفيد آهكي بكار رفته است، زير ستونها سنگ هاي سياه و شالي و قلمه ستونها (قلمه 12 متري مشتمل بر 4 تكه) از سنگ سفيد مرمر نما بوده است.
http://www.persepolis.ir/pictures/pasargadae/9.jpg

http://www.persepolis.ir/pictures/pasargadae/10.jpg http://www.persepolis.ir/pictures/pasargadae/56.jpg

تنها ستون پابرجاي كاخ بارعام و پايه و شالي و قلمه همين ستون


سر ستون ها هم به شكل جانوران و سر از سنگ سياه بوده ؛ آثاري از سر ستون هاي شير ، شيردال ( شير شاخ دار ) و گاو و اسب يافته اند. سرستون هاي اسب مانند خاص اين بنا مي باشد.

http://www.persepolis.ir/pictures/pasargadae/11.jpg

نمونه سرستون مكشوفه در كاخ بارعام
ماخذ : پاسارگاد ، استروناخ .


ديوارهاي تالار از خشت خام بوده و اطراف نماي آن را ازاره بندي يا گچ كاري كرده بودند. كف تالار از دو طبقه سنگفرش پوشيده شده است. طبقه زيرين از سنگ سفيد زبره تراش و به قطر 48 سانتي متر بوده است، و روي آن طبقه دوم از سنگ سفيد مرمر نماي بسيار تراشيده به قطر 44 تا 50 سانتي متر و از تخته سنگهاي بزرگ بوده كه تقريباً همه آنها را در دوران بعدي به جاهاي ديگر( به ويژه مسجد اتابكي و كاروانسراي اتابكي) برده و بكار گرفته اند.

http://www.persepolis.ir/pictures/pasargadae/map-7.jpg

پلان كــاخ بارعـــام.




درميانه هر يك از چهار ديوار ، در گاهي از سنگ سياه به پهناي 206 سانتي متر و عمق 162 سانتي متر تالار را به ايوان جانبي وصل كرده است. جوانب اين درگاه را نقوشي آراسته،آنچه باقي مانده در دو جرز درگاه شرقي و دو در شمالي و جنوبي است.

نقوش درگاه جنوب شرقي : مردي برهنه پاي با جبه ای كه با زينتي چون فلس هاي ماهي آراسته شده و دامني كوتاه در جلو و مردي كه پاي و سم گاو دارد و دمي بسيار آراسته و مزين به گل و در دست چوبي گرفته كه سر آن در عقب به درفشي منتهي گرديده است. جهت پای اين دو نشان می دهد که رو به سوی ايوان تالار می رفته اند .

نقوش در گاه شمال غربي : پاهاي برهنه يك انسان را نشان مي دهد كه جلو يك هيولا راه مي رفته . اين جانور پاهايی چون چنگال عقاب داشته و ردايی بسيار آراسته پوشيده است .

نقوش درگاه جنوب غربي : بقاياي نقش سه مرد برهنه پاي بلند جبه را نشان مي دهد كه سه جانور سم دار را به دنبال مي كشند.

http://www.persepolis.ir/pictures/pasargadae/12.jpg

http://www.persepolis.ir/pictures/pasargadae/13.jpg

نقش برجسته هاي درگاه جنوب شرقي كاخ بارعام
مأخذ : آرشيو تصاوير دفتر فني پاسارگاد


http://www.persepolis.ir/pictures/pasargadae/14.jpg

http://www.persepolis.ir/pictures/pasargadae/15.jpg
ننقش برجسته هاي درگاه شمال غربي كاخ بارعام.
مأخذ : آرشيو تصاوير دفتر فني پاسارگاد



هر يك از چهار ايوان را دو جرز سنگي متقارن بوده كه الوار پيشاني سقف بر روي آنها قرار مي گرفته است. درون اين جرزها براي كاستن وزن آنها گود شده و اين گودي خود باعث تحكيم ديوار خشتي - كه از درون آنها آغاز مي شده - گرديده است.

در ايوان جنوبي (جنوب غربي) كتيبه اي برروي جرز باقي مانده است اين كتيبه داراي چهار سطر است دو سطر اول نزديك به هم هستند و داراي يك متن فارسي باستان كه بدين گونه خوانده مي شود:

«اَدُمُ كورش خشايُثي يُه هُخامنشي يُه» : « من كوروش(ام)،شاه،هخامنشي.» روايت ايلامي و بابلي هريك يك سطرند و بازگو كننده همين مطلب هستند. به احتمال بسيار روايات ايلامي و بابلي را كوروش نگاشته و روايت فارس باستان را داريوش افزوده است.

http://www.persepolis.ir/pictures/pasargadae/16.jpg
http://www.persepolis.ir/pictures/pasargadae/17.jpg
جرزهــــــاي سنگي موجود كــاخ بـارعـــام .
مأخذ : آرشيو تصاوير دفتر فني پاسارگاد



از چهار ايوان كاخ،ايوان شمال شرقي بزرگتر از همه است. كه داراي دو رديف ستون هر رديف 24 تا مي باشد. ايوان جنوبي 28 ستون،در دو رديف 14 تايي و داراي دو اتاق قرينه بوده است. تاريخ ساخت اين كاخ را به سالهاي 546 تا 530 ق.م تخمين زده اند.

Mohamad
02-19-2011, 04:13 AM
كاخ اختصاصي

در 230 متري شمال غربي« كاخ بارعام » و شمال شرقي« بوستان پاسارگاد » بقاياي كاخی واقع است كه مختصات يك بناي مسكوني را دارد و از اين روي به « كاخ نشيمن » يا « كاخ اختصاصي» شهرت يافته است. استروناخ اين کاخ را کاخP می نامد .تا آغاز سده بيستم چون تنها يك جرز سنگي از اين كاخ بيرون از خاك بود،آن را « كاخ جرزدار » مي ناميدند. طرح اين كاخ مستطيلي به طول 76 متر و عرض 42 متر ميباشد با تالاري 30 ستوني (6*5رديفي) با يك ايوان داراز 40 ستوني (20*2رديفي) در شرق و ايواني ستوني (12*2) درغرب بوده است. هرايوان دو اتاقي جانبي هم داشته است. دو درگاه بزرگ تالار را به ايوان متصل كردند كه در مركز قرار نگرفته و از سمت شمال واقع شده اند

http://www.persepolis.ir/pictures/pasargadae/map-8.jpg
پلان كــــاخ اختصـــاصي .




كف بندي در اين كاخ قابل توجه است مي توانيم مرمت هاي دوره هخامنشي را ببينيم به طوري كه هرجا رگه اي در سنگ بوده تعمير كرده اند و وصله هاي هخامنشي تا كنون باقي مانده اند. زير ستون ها همه مكعبي دوپله اي هستند. امر غريبي كه در مورد اين ستون ها مي توان اشاره کرد اين است كه همه آنها فقط تا ارتفاع حدود 190 سانتي متر (از روي شالي) باقي مانده اند و هيچ اثري از قلمه بالايي ستون و يا سرستون يافت نشده است. از سوي ديگر،مشخصات معماري مخصوصاً ارتفاع جرز سنگي موجود(درگوشه جنوب شرقي ايوان شرقي) نشان مي دهد كه هر يك از ستون ها احتمالاً 10 متر ارتفاع داشته است. با توجه به مقداري قطعات گچي قوس دار و مزين به رنگ هاي مختلف كه در درون خاك هاي انباشته شده در تالار يافته اند،اين احتمال وجود دارد كه در طرح اصلي بناي اين تالار فقط بخش زيرين ستون ها را از سنگ ساخته بودند و بقيه آنها را از چوب ساخته و رويشان را با گچبري مزين آراسته اند. اين گچ اندود، رنگ هاي بسيار درخشان آبي لاجوردي، زرد (زرين)، سرخ و سفيد، سبز مسي و فيروزه اي داشته است و يقيناً روشني و زيبايي خاصي به تالار مي بخشيده

http://www.persepolis.ir/pictures/pasargadae/18.jpg
نماهايي از كاخ اختصاصي
مأخذ : آرشيو تصاوير دفتر فني پاسارگاد




هريك از درگاه هاي اصلي را از يك تخته سنگ سياه خوب تراشيده درآورده و به نقوش برجسته مزين كرده بودند. كناره هاي درگاهها را همچون قابي براي نقوش برجسته به صورت مقعر نگه داشته اند. بر هر جرز،صحنه اي از «گذر شاه» نقش كرده بودند كه شاه را درلباس پارسي و چكمه هاي بي بند پارسي جلوه گر مي ساخت در حالي كه عصا در دست،پيشاپيش مستخدمي از تالار خارج مي شد. بر روي چين هاي لباس شاه كتيبه اي به خط ميخي و به سه زبان عيلامي،بابلي و فارسي باستان كنده شده كه شخص تاجدار را به عنوان « كوروش،شاه بزرگ،يك هخامنشي » معرفي مي كرد. پيداشدن قطعه اي از يك كتيبه محصور در خطوط موازي،نشان مي دهد كه احتمالاً سه زباني بالاي جرز، برفراز نقش شاه و مستخدمش هم كنده شده بوده. جزئيات تزييني اين نقوش،قاب دور آنها،آثار استعمال ابزارهاي سنگ تراشي و صيقل زني و استعمال زر و زيور آلاتي كه در سنگ نشانده اند،همه بيانگر مشخصات هنر دوره داريوش بزرگ، به ويژه حدود 510 ق.م است و به همين جهت مي توان تعيين كرد كه اين نقش بنا به فرمان داريوش بر درگاه ها حكاكي شده است. اگر چه طرح كاخ ، نوع سنگ فرش ، انواع جرزها ، ستون ها و ايوانها همه از زمان كوروش وجود داشته است.

http://www.persepolis.ir/pictures/pasargadae/19.jpg
http://www.persepolis.ir/pictures/pasargadae/20.jpg
نقوش درگاه شمال غربي كاخ اختصاصي
مأخذ : آرشيو تصاوير دفتر فني پاسارگاد




تنها جرز جنوب غربي تالار بر پاي مانده است كه مانند جرز كاخ بارعام داراي كتيبه اي سه زباني در چهار سطر به خط ميخي همه در بردارنده معناي«من،كوروش،شاه هخامنشي» هستند.

http://www.persepolis.ir/pictures/pasargadae/21.jpg
كتيبه ميخي جرز كاخ اختصاصي

Mohamad
02-19-2011, 04:13 AM
آرامگاه کمبوجيه ( زندان سليمان )

در حاشيه شمالي محوطه كاخ ها در سلطه ويرانه ها ديواره ( برج ) سنگي بلندی با ارتفاعي نزديك به 14 متر قرار گرفته است. اين ساختار به شدت آسيب ديده و به زندان سليمان معروف است. نزديكترين نمونه مشابه به آن كعبه زرتشت در نقش رستم است. اما برج ، زندان سليمان ساختة زمان كوروش و يا كمي پس از اوست ولي« كعبه زرتشت اثري است از داريوش » .

http://www.persepolis.ir/pictures/pasargadae/map-11.jpg
نمـاي آرامگاه كمبوجيه ( زندان سليمان ) .
ماخذ : پاسارگاد ، استروناخ .


http://www.persepolis.ir/pictures/pasargadae/map-12.jpg
نقشه آرامگاه كمبوجيه ( زندان سليمان
ماخذ : پاسارگاد ، استروناخ



درمورد كاربرد اين بنا سخنان بسيار گفته شده، اما سه نظريه طرفداران زيادي يافته است. يكي اينكه اين بنا آتشكده بوده ، دوم اينكه آرامگاه بوده و سوم اينكه محل نگهداري اشياء بسيار مهم سلطنتي (مثل رداي كورش و تاج و درفش او) بوده است.

شهبازي پس از ارائه دلائلي در رد اولين و سومين فرضيه مي گويد: « ما در آرامگاه بودن اين برج شكي نداريم و چون تاريخ ساختن آن را حدود 530 يا كمي ديرتر مي دانند ، آنرا آرامگاه كمبوجيه فاتح مصر مي شماريم »

http://www.persepolis.ir/pictures/pasargadae/26.jpg
http://www.persepolis.ir/pictures/pasargadae/27.jpg
آرامگاه كمبوجيه ( زندان سليمان )

سامي نيز معتقد است كه شايد قبر كامبوزيا (كمبوجيه) بوده است و توضيح مي دهد كه :«كامبوزيا شهريار عصباني و تند مزاج و مقتدر و فاتح مصر پس از اقامت سه سال در آنجا هنگام مراجعت از مصر به ايران در اكباتان خود را كشت. تاريخ نويسان قديم راجع به قبر او كه كجا بوده چيزي ننوشتند و پاره اي از باستان شناسان معتقدند شايد آثار خرابه هاي سنگي بين نقش رستم و تخت جمشيد كه مثل كعبه زرتشت ساختمان شده و اينك معروف به تخت گوهر است، قبر كامبوزيا بوده است، ولي اين تصور بعيد ميرسد زيرا تخت جمشيد و نقش رستم در اواسط سلطنت داريوش آباد گرديد ده دوازده سال پس از مرگ كامبوزيا توجه دربار بدان سو معطوف گرديد و منطقي نيست كه چند سال جسد كامبيز را بلاتكليف گذارده باشند.

از نظر معماری استروناخ با مقايسه با كعبة زرتشت نشان مي دهد كه اين دو تا شباهت ظاهري دارند و در بسياري از جزئيات، تفاوتهاي چشمگيري ميان اين دو وجود داشته است و در همة اين تفاوت ها ، كفة ظرافت و دقت برج پاسارگاد وزين تر است . خصايص سنگ تراشي و نكات فني و احتمال ذكر نام كورش در كتيبه اي كه بقاياي آن را به برج پاسارگاد منسوب مي كنند ، همه حاكي از تاريخ ميان 540 تا 520 ق.م.است در حالي كه جزئيات فني « كعبه زرتشت » حاكي از تاريخي در حدود 520 تا 500 ق.م ميباشد.

http://www.persepolis.ir/pictures/pasargadae/28.jpg
كعبه زرتشت ( در نقش رستم )

http://www.persepolis.ir/pictures/pasargadae/29.jpg
آرامگاه كمبوجيه ( زندان سليمان )

Mohamad
02-19-2011, 04:14 AM
پاسارگاد دوران هخامنشي بعد از کوروش بزرگ

آنچه مسلم است شهر پاسارگاد جه زماني كه كورش و نياكان او حكمران ايالت پارس و انشان بودند و چه هنگامي كه خود او فاتح دنياي متمدن و قديم مشرق گرديد مركز فرمانروايي و پايتخت او و نياکانش بوده است ولي عمر آن نيم قرن بيش دوام نيافت و با ساخته شدن كاخ هاي با شكوه و جلال تخت جمشيد و شوش در سال 518 ق.م پاسارگاد ديگر اهميت پايتخت بودن را از دست داد. ولي پيوسته مورد علاقة و احترام شهرياران بعد از كورش بود و بطوري كه پاره اي از مورخين نوشته اند شاهان هخامنشي تاج گزاري خود را با تشريفات مفصل و خاصي برگزار مي كردند و نوشته اند كه شاه در روز تاج گزاري لحظه اي ردای كوروش را مي پوشيده است و اين كار علامت اين بوده كه شاه نو بايد در نيك كرداري و آباداني و توسعه كشور چون كوروش كوشش نمايد. پس شاه انجير خشكي مي خورد و قدري شير با سركه مي نوشيد و اين كار نيز نشانة آن بود كه نوش شاهي با نيش نگهداري آن توأم و هر آنكه را خواهد بايد تحمل اين را نيز بنمايد.

با تمركز دربار سلطنتي در تخت جمشيد توجه به پاسارگاد كاسته شد و درنتيجه اهميت و رونق اوليه را از دست داد. با اين حال ما شاهد ساخت و ساز بعد از كورش در پاسارگاد هستيم بنا به شواهد بسياري از كاخ ها را داريوش كامل كرد و در تل تخت ما هم از دوره داريوش اثر داريم و هم از خشايارشا (كتيبة خشايارشا در تل تخت ).

سامي اين حدس را بيان كرد كه مورد توجه پاره اي از دانشمندان نيز قرار گرفته و آن اين است كه پاسارگاد بعد از كوروش كبير علاوه بر اينكه محل تاجگذاري شاهان بوده مركز علوم و محل اجتماع و پرورش دستوران ، روحانيون و مغها بوده است كه در آنجا تربيت شده و به ساير ساتراپ نشينها اعزام مي شده اند.

http://www.persepolis.ir/pictures/pasargadae/36.jpg
كتيبه خشايار شا در تل تخت .

Mohamad
02-19-2011, 04:14 AM
نام و وجه تسميه پاسارگاد


نزديك به دويست سال از اثبات مشهد مادر سليمان به عنوان آرامگاه كوروش و دشت مرغاب به عنوان پاسارگاد قديم مي گذرد و در اين مدت نيز درباره صورت و معني «پاسارگاد» سخنان بسياري عنوان شده است. نخستين كسي كه اظهار نظر كرده است هرودوت مي باشد او می گويد كه«پاسارگادي» نام مهمترين طايفه و عشيره پارسيان بوده است و هخامنشيان از اين طايفه برخواسته اند.

نخستين كسي كه نام پايتخت كوروش را ياد كرده ، كتزياس پزشك يوناني داريوش دوم و اردشير دوم هخامنشي است كه در ايران مي زيست و لابد به اين نام آشنايي كامل داشته است. وي نوشته است كه كوروش در « نزديك پاسارگاد» بر آخرين پادشاه ماد پيروزي يافت.

پس از او آريستبولوس، از ياران اسكندر مقدوني، مي گويد كه اين سردار «گنج پاسرگاد» را تاراج كرد.استرابو جغرافيانویس و مورخ سده اول ميلادي و همچنين نيكلائوس دمشقي و پليانوس از پاسارگاد نام برده اند،پليني مي گويد:«رودخانه اي است به نام سيتپ.گانوس كه اگر بر آن هفت روز كشتي برانند به شهر پاسارگاد مي رسند.پلوتارخوس، كنتوس، كوريتوس و استفانوس بيزانسي كه در سده يازده و دوازده ميلادي مي زيسته از پاسارگاد نام برده اند. چنانچه مي بينيم يك دسته از روايات باستاني نام شهر را« پاسارگاد» دانسته و دسته ديگر آن را با «پارس ، پرس» ارتباط داده اند تا جائيكه به عنوان نمونه ويليام اوزلي كه در 1810 تا1812 به همراه نماينده بريتانيا در ايران بود در سفر نامه خود تخت جمشيد و پاسارگاد را يكي مي داند و مي گويد كلمه «پرسه پليس» را به نادرست ياد كرده اند و آن « پارسه گرد» بوده يعني « نشيمنگاه پارسيان» .


در بررسي نوشته هاي صاحب نظران بطور كلي مي توان اينگونه نتيجه گرفت كه:

- نام اصلي شهر پاسارگاد چيزي شبيه« پُسُر گَد» بوده و رابطه اي ميان اين نام و«پارس» نيست.

- نام پاسارگاد از اسم قبيله شاهي پارسيان يعني قبيله «پاسارگاد» گرفته شده كه « گران گرزان» (پُسُر يا پُزَر يا پُچُرُ به معني گران و سنگين و گَرُ يا گدا به معني گرز مي باشد) معني مي داده است.

- و نيز نوشته اند كه پاسارگاد در اصل پس از كادرش يعني پشت كوه اركادر بوده است.كوه اركادر را داريوش كبير ضمن نبشته هاي ميخي خود در بيستون ( بند 11 از ستون اول ) ذكر كرده است.

Mohamad
02-19-2011, 04:15 AM
پاسارگاد
معرفي جغرافيايي دشت پاسارگاد





جغرافيای طبيعی

موقعيت و ناهمواريها

استان فارس در مسير اصلي ارتفاعات زاگرس قرار گرفته است. اين ارتفاعات از شمال غرب ايران، مرز مشترك ايران و تركيه شروع و تا تنگه هرمز با جهت عمومي شمال غرب ـ جنوب شرق امتداد يافته و بصورت ديوار عظيمي نواحي مركزي را از نواحي غربي جدا ساخته است.

بخشي از استان فارس در زاگرس چين‌خورده يا بيروني است و بخش اندكي از آن در زاگرس مرتفع یا زاگرس داخلي قرار دارد. بدليل قرارگيري استان فارس در مسير ارتفاعات زاگرس عوارض طبيعي چشمگيري در منطقه يافت مي‌شود. در چشم‌انداز اوليه بر استان مشخص مي‌شود كه نواحي شمالي از نظر توپوگرافي مرتفع‌تر از نواحي جنوبي و جنوب شرقي و غربي است.نواحي مرتفع عمدتاً در زاگرس مرتفع قرار دارند و بخش اعظم استان در زاگرس بيروني يا چين‌خورده است. از طرفي گسل‌هاي اصلي به موازات محور چين‌خوردگي واقع شده‌اند.

ناهمواريهاي استان با تبعيت از روند اصلي زاگرس داراي جهت شمال غرب ـ جنوب شرق مي‌باشند. اين ناهمواري‌ها در قسمت‌هاي شمالي اكثراً مرتفع است. بعنوان مثال كوه دنا با 4276 متر و كوه سفيد با 3942 متر در ارتفاعات شمالي استان واقع‌اند.

ارتفاعات منطقه عموماً توسط دره‌هاي طولي كوچك و بزرگي در امتداد شمال غرب ـ جنوب شرق از يكديگر جدا مي‌شوند و در نواحي شمالي بدليل دوران پيدايش و شكل‌گيري داراي ستيغهاي بلند و دره‌هاي عميق با شيب تند مي‌باشند، در حاليكه در نواحي جنوبي گذشته از ارتفاع كم داراي دره‌هاي باز و شيب كم و قله‌هاي گنبدي شكل هستند. ارتفاعات استان عمدتا متعلق به دوران دوم و سوم زمين‌شناسي هستند و بدلیل تكرار رخساره‌هاي يكنواخت در اين منطقه و عدم فعاليت‌هاي آذرين جنس كوه‌ها عموماً آهكي بوده و در نواحي جنوب و جنوب شرقي بدليل نزديكي با حوزه مركزي ، گنبدهاي نمكي در سطح وسيعي وجود دارند كه عمدتا از سنگ‌هاي تبخيري تشكيل شده‌اند.

در محدوده حوزه تخت‌جمشيد مهمترين ارتفاعات بشرح ذيل مي‌باشند:

- كوه رحمت با 2602 متر ارتفاع

- كوه آق تپه با 2083 متر ارتفاع

- كوه سيوند با 2600 متر ارتفاع

- كوه سپيدان با 2584 متر ارتفاع



در محدوده حوزه پاسارگاد مهمترين ارتفاعات بشرح ذيل مي‌باشند:

- كوه بلاغي با 2300 متر ارتفاع

- كوه كله بدي ( تله بند ) با 2515 متر ارتفاع

- امتداد شمال غربي كوه ول با 2015 متر ارتفاع

گذشته از ارتفاعات مذكور تعدادي بسيار زيادي از ناهمواري‌ها در منطقه وجود دارند كه داراي ارتفاع زياد و عموماً بيش از 2000 متر هستند كه در اين بخش از ذكر نام و موقعيت انها خودداري شده است.



دشتها

در بين ارتفاعات استان دشت‌هاي كوچك و بزرگي وجود دارد كه بصورت باريك و بلند در امتداد محور چين‌خوردگي‌ها قرار دارند. اين دشت‌ها از رسوبات نرم مارني و سيليسي و واريزه‌ها انباشته شده‌اند. شيب آن‌ها به تبعيت از شيب كلي ارتفاعات است ليكن در برخي موارد عوامل محلي اين نظم را برهم مي‌زنند. در دامنه ارتفاعات نوار باريكي از واريزه‌ها انباشته شده كه از نظر توپوگرافي مرتفع‌تر از دشتهاست كه با شيبهاي مختلف به نواحي مركزي دشت منتهي مي‌شوند.

دشت‌هاي منطقه كلاً زماني كف دريا بوده و همگي تقريباً مسطح و هموار و با شيب كم مي‌باشند. رسوبات عمده دشت‌ها از نوع رسوبات دانه‌ريز درياچه‌اي و رسوبات آبرفت‌هاي دوران چهارم كه بيشتر از نوع رس و ماسه‌اي است در سطح منطقه به وفور يافت مي‌شود كه داراي قابليت نفوذ كم آب در بعضي از قسمت‌هاي خود مي‌باشند.

دشتهاي منطقه بدليل برخورداري از خاك مناسب و آب فراوان و شيب مساعد از توان بالايي براي توليدات كشارزي برخور دارند. در اثر وجود منابع فوق، منطقه بعنوان يكي از مناطق مستعد كشاورزي در كشور محسوب مي‌شود.

بهترين دشت‌هاي استان در نواحي شمالي و مركزي قرار دارند و دشتهاي جنوبي و شرقي بدليل شور بودن و ريزشهاي جوي كمتر از جمعيت‌پذيري و توان اقتصادي كشاورزي پايينتري برخوردارند.



رودها و درياچه‌ها

بواسطه كوهستاني بودن منطقه و وجود دشت‌هاي فراوان در بين ارتفاعات و بسته بودن آنها، چاله‌ها و زمين‌هاي پستي بوجود آمده كه حوضه‌هاي آبريز رودهاي فصلي و دائمي را در منطقه تشكيل مي‌دهند. در سطح استان حوضه‌هاي بسته‌اي نظير درياچه طشك بختگان، مهارلو، كافتر، فامور و غيره وجود دارند كه حوضه آبريز رودهاي مناطق همجوار خود را تشكيل مي‌دهند.

در كنار درياچه‌هاي دائمي، در زمان پر آبي حوزه‌هاي بسته ديگري بصورت فصلي در سطح استان چهره خود را نمايان مي‌سازند، بعنوان نمونه درياچه‌هاي كاريان، دشت ارژن، كفه خنج در دشت خنج از نمونه مذكور مي‌باشند، وسعت استان و وجود ارتفاعات و ورود توده‌هاي باران‌زاي مديترانه‌اي به منطقه باعث گرديده كه در سطح استان رودهاي دائمي و فصلي فراوان يافت شود. جهت عمومي رودخانه‌هاي استان به تبعيت از جهت ناهمواريها و شيب منطقه بوده بطوريكه اكثراً از شمال و شمال غرب و جنوب غربي بطرف جنوب و جنوب شرقي جريان دارند. با توجه به رژيم زمستانه بارندگي و ذوب شدن برف‌ها در ماه‌هاي فروردين و ارديبهشت رودهاي منطقه داراي بالاترين حجم آب ممكن در سال بوده و فراواني آب و عدم استفاده صحيح از آن در اين زمان منجر به ايجاد سيلاب‌هاي شديدي در منطقه مي‌شود. مهمترين رودهاي استان عبارتند از رودخانه كر كه به حوزه درياچه بختگان طشك مي‌ريزد و رودهاي پرآب ديگري همچون شاپور، دالكي، مندد، رودبال و زهره كه از داخل يا خارج استان سرچشمه گرفته و بعد از طي مسيري نه چندان طولاني به مصب نهايي خود يعني خليج فارس مي‌ريزد.

در محدوده حوزه رودخانه پاسارگاد كه در تداوم رودخانه مرغاب از كوه‌هاي شمال شرقي منطقه سرچشمه مي‌گيرد در شرق حوزه تاريخي پاسارگاد جريان داشته و در مسير خود در جنوب حوزه به رودخانه كردشول تغيير نام مي‌دهد. رودخانه كردشول پس از عبور از تنگه بلاغي به رودخانه سيوند تبديل شده و امتداد آن در دشت تخت گوهرواقع در شمال تخت‌جمشيد بطرف جنوب غربي جريان دارد.

از سوي ديگر بهره‌برداري و استفاده از اينگونه جريان‌هاي سطحي در منطقه نسبت به كل منابع آب موجود بسيار كم بوده و همين امر باعث شده كه هيچگونه رابطه منطقي بين ميزان بهره‌برداري از آب‌هاي سطحي و زيرزمين وجود نداشته باشد. عدم استفاده از آبهاي سطحي و نبود بندها و شبكه‌هاي زهكشي و كانال‌كشي در منطقه باعث افزايش بهره‌برداري از منابع آب زيرزميني گرديده و همين عمل منجر به پايين رفتن عمق آب‌هاي زير زميني گرديده است.

پوشش گياهي

شرايط متنوع آب و هوايي، تركيب فيزيكي و شيميايي خاك بدليل شرايط توپوگرافي و مكانيسم تخليه و عدم تخليه آب‌هاي سطحي و زيرزميني در كنار ارتفاع متوسط از سطح دريا جامعه گياهي و رويشي متنوعي را در منطقه بوجود آورده است.

منطقه بدليل قرارگيري در عرض‌هاي جغرافيايي پايين و گرماي زياد و واقع شدن در كمربند خشك بياباني فاقد پوشش گياهي غني بوده و پوشش گياهي موجود نيز بدليل عوامل مختلف منجمله ناهمواري‌ها متفاوت مي‌باشد. مجموعاً در سطح منطقه سه نوع پوشش گياهي غالب ديده مي‌شود. مناطق مرتفع بدليل برخوردار بودن از آب و هواي مرطوب داراي پوشش گياهي از نوع جنگل‌هاي نواحي خشك بوده و درختان عمده در اين مناطق عبارتند از: درختان بلوط، مازو، چنار، زبان گنجشك و گياهاني همچون خار شتر، شيرين بيان، جغجغه، لرك، تلخ بيان و انواع گون .

نواحي مرتفع و كوهستاني بعنوان چراگاه‌هاي طبيعي مورد استفاده كوچ نشينان قرار مي‌گيرد كه بدليل چراي بيش از حد فرسايش شديد خاك را در پي داشته است، .

نواحي تخت مركزي داراي نوع پوشش گياهي استپي است و در حوزه‌هاي بسته و نيمه باز بدليل عدم تخليه آب گياهان مقاوم به شوري رشد و نمو مي‌يابند.

Mohamad
02-19-2011, 04:16 AM
پاسارگاد
جغرافيای اقليمی

باتوجه به نمودارهاي تهيه شده از اطلاعات خام مربوط به ايستگاههاي سينوپتيك، باران‌سنجي و كليماتولوژي سازمان هواشناسي كشور در منطقه و ايستگاههاي همجوار كه در مقياس كلان تجزيه و تحليل شده‌اند و برداشت ميداني در فصول مختلف سال و بررسي تراكم و كيفيت پوشش گياهي موجود سه ميكروكليماي عمده در محدوده مشخص شده در مقياس خرد تعيين شده است.
ـ خرد اقليم دشتي
ميزان بارندگي در اين ميكروكليما متوسط بوده و داراي آب و هواي معتدل سرد است. از ديگر ويژگيهاي اين ميكروكليما مه صبحگاهي و شبنم فراوان بويژه در پائيز و زمستان و يخبندان صبحگاهي در زمستان مي‌باشد. در فصل بهار و پائيز نيز تندبادهايي همراه با گرد وغبار با جهت غالب جنوب به شمال مي‌وزند و به تبع آن قابليت رؤيت كاهش مي‌يابد. پوشش گياهي كشتزارها و مراتع موجود داراي دوره رويش كوتاه تا متوسط هستند.
ـ خرد اقليم رودخانه‌اي
حاشيه رودخانه بدليل بالا بودن سطح تبخير و ظرفيت گرمايي ويژه و جريان مداوم آب، آب و هواي معتدل و مرطوبتري نسبت به ميكروكليماي دشتي و تپه‌اي دارد.

ـ خرد اقليم تپه‌اي
به دليل وضعيت توپوگرافي زمين، نحوه پراكنش تپه‌ها در شمال منطقه و قرارگيري آنها در مقابل جهت وزش باد اصلي، محوطه بادگيرتري نسبت به دشت ايجاد شده است. جريان سريع هوا و اختلاف ارتفاع از ميزان رطوبت موجود كاسته و دماي خرد اقليم فوق را نسبت به خرد اقليم ديگر كاهش مي د‌هد. در اين خرد اقليم آب و هواي سرد خشك تا نيمه خشك حاكم است و دوره رويش گياهان كوتاهتر از دو خرد اقليم ديگر است.

Mohamad
02-19-2011, 04:16 AM
آثار دوران اسلامی




http://www.persepolis.ir/pictures/pasargadae/88.jpg

كاروانسراي مظفري

در نزديكي آرامگاه كوروش بنايي است مشتمل بر حياتي به وسعت 40/16*5/18 متر كه بصورت نامنظم از سنگ هاي سفيد ربوده شده از كاخ هاي كورش ساخته شده ونيز ايواني به پهناي 30/3 متر با جرز هاي سنگي نا منظم و چهار گوش با اتاق هاي كوچك و بزرگ در پشت آن . درب بنا به سمت مشرق بوده سنگ هاي بنا را با ملاط گچ به هم وصل كرده و در بعضي حاهها حتي ملات هم بكار نبردند. در زمان سامي قسمتي از اين محل تعمير شده و بدفتر فني سامي اختصاص داده شده بود ولي امروزه متروك مي باشد.

http://www.persepolis.ir/pictures/pasargadae/40.jpg
كاروانسراي مظفــــــــــري

Mohamad
02-19-2011, 04:16 AM
پاسارگاد
مسجد اتابكي

در اطراف آرامگاه كوروش با فواصل نا منظمي ( 10 و11و12 متر )به طور متفاوت و بدون رعايت جهات و نكات معماري و مهندسي در ادوار اسلامي ستونهايي گزارده و آنجا را بصورتی در آوردند كه درب ورودي اين مسجد به سمت غرب بوده و روي آن اين كتيبه ديده مي شده است : « الاماره المسجد الجامع الملك العادل العالم المعيد… والاسلام المسلمين ملك سليمان سلغرسلطان سعدبن زنگي اتابك ناصر اميرالمؤمنين خلدالله سلطانه … عشرين… »

از مفاد نبشته بالا چنين مستفات مي گردد كه مسجد در زمان فرمان روايي اتابك سعدابن زنگي (اتابكان فارس يا سلغيان) در اواخر سلطنت سلجوقيان سال 543 هجري به فارس آمدند و تا سال 686 در فارس فرمانفرمايي ميكردند.

سنگ هاي ستوني اين مسجد را از دو قصر كوروش آورده اند بدين معني كه ستون هاي سه ايوان شرقي و غربي را با ستون هاي قطور قصر بار وستون هاي ايوان شمالي با ستون هاي باريك قصر اختصاصي كوروش ساخته گرديد.

اين مسجد از نظر معماري قابل توجه نبوده اما از نظر فلسفي و آئيني بسيار اهميت داشته و نمودار احترامي بوده كه مردمان روزگار را به كورش و آرامگاه او مي داشته اند.

در داخل اتاق آرامگاه ، در سمت قبله ، محراب كوچكي در زمان اتابك سعد زنگي ، يعني در سال 621ه.ق حجاري كرده اند افزون بر آن، تصوير شاخصي كه نشانگر قبله مي باشد ، همزمان با حجاري محراب ، حجاري شده و در همان سمت قرار دارد و در حاشية دور محراب چهار آيه اول سوره فتح با خط ثلث معمولي كنده كاري شده كه امروزه به راحتي قابل خواندن نيست.

http://www.persepolis.ir/pictures/pasargadae/38.jpg
سر در مسجد اتابكي اطراف آرامگاه


http://www.persepolis.ir/pictures/pasargadae/39.jpg
مسجد اتابكي اطراف آرامگاه .

Mohamad
02-19-2011, 04:17 AM
اطراف مسجد مادر سليمان-قبرستان

اطراف مسجد مادر سليمان قبرستان بوده حتي تا زمان معاصر (محمد رضا شاه پهلوي) هم در اطراف آ‌رامگاه مرده دفن مي كردند كه بعضاً سنگ قبر هاي با ارزش (از همان سنگ هاي كاخ ها) استفاده كرده اند ، كتيبه هايي زيبا در بين آنها ديده مي شوند اين سنگ قبر ها در حال حاضر در موزه هفت تنان ( موزه سنگ شيراز ) نگهداري مي شوند .

http://www.persepolis.ir/pictures/pasargadae/41.jpg
نمونه سنگ قبرهاي اطراف آرامگاه

Mohamad
02-19-2011, 04:17 AM
پاسارگاد
دوره چهارم تل تخت


دوره چهارم تل تخت را به دوران اسلامي نسبت مي دهند، در مركز تل تخت يك استقرار كوتاه مدت اسلامي را شاهد هستيم. مدت زمان اين استقرار عملاً در حدود يكصد سال بوده است. سفال دوره چهارم كاملاً مشخص است و نوع ظرفهاي سنگين شيار دار و خط دار برتري دارد. رنگ زمينه معمولاً نخودي روشن ، قهوه اي ، خاكستري يا سياه با پرداختي مات ، و بندرت جلا دار است.

انواع سفالها شامل خمره هاي ذخيره بزرگ با بدنه مدور و اغلب با لوله آبريز در گردن ظرف ، كوزه هاي كوچك با ته صاف ، بدنه كروي ، گردن جمع شده و لبه بخارج برگشته، و ظروف سنگين تقريباً ضمخت با طرح صاف و بدنه برجسته است.

Mohamad
02-19-2011, 04:17 AM
پاسارگاد
ارگ روستاي مادر سليمان


ارگ روستاي مادر سليمان كه امروزه بقاياي اندكي از آن بجاي مانده و تنها قسمتي از سر در ورودي ها و خرابه هاي آن را شاهد هستيم ، قلعه اي بوده كه تا سال 1352 روستاي پاسارگاد يا مادرسليمان به آن خلاصه مي شد اين مجموعه از خشت و نماي آجرگري بوده و تا قبل از جشن هاي 2500 ساله كسي حق نداشت بيرون قلعه ساختماني بسازد. بنا به گفتة اهالي اين قلعه تا سال 1362 سالم بوده از قدمت و زمان ساخت آن اطلاعي دقيقی در دست نيست

http://www.persepolis.ir/pictures/pasargadae/42.jpg
بخشهاي باقي مانده از سردر قلعه قديمي مادر سليمان

Mohamad
02-19-2011, 04:18 AM
نقش رستم

نقش رستم


یكی از مهم­ترین و زیباترین آثار باستانی سرزمین پارس است. این مجموعه در حدود 4 كیلومتری پارسه (تخت جمشید)، در حسین کوه (كوه حاجی آباد - نقش رستم)، قرار دارد. سینه­ی جنوبی حسین کوه در اینجا به طور طبیعی به صورت پرده­ی نمایشی ِبزرگ به بلندی 70 متر و پهنای 200 متر در آمده است. سمت راست این دیواره پرده­ی نمایشی دیگری به پهنای 30 متر ایجاد شده.

http://www.aftab.ir/news/2006/dec/05/images/68449a9fffd7743c4880d118829e460e.jpg
بر دیواره­ی عمودی حسین کوه نقش چند چلیپای ( صلیب + ) بزرگ دیده می­شود. سه نقش در روبرو و یک نقش در سمت راست زاویه­ی کوه که هر کدام آرامگاه یکی از شاهان هخامنشی می­باشد.
کمی پایین تر از چلیپا های روبرو شاهان ساسانی نقش برجسته­هایی از خود به یادگار گذاشته اند.
در سمت چپ و اندکی جلو تر از دیواره­ی کوه ، یک برج سنگی مربع شکل نمایان است که گویی نیمی از آن در خاک فرو رفته است.
این بنای عظیم و شگفت انگیز به نام « کعبه­ی زرتشت» خوانده می­شود و از آثار دوره­ی هخامنشی است.
کف زمین در جلوی دیواره­ی کوه 10 متر بالاتر از کف واقعی آن در زمان گذشته است و بر اثر جمع شدن خاک و سنگ سطح این مکان بالا آمده است و کف حقیقی زمین از پایه­ی کعبه­ی زرتشت است.
آثاری که در نقش رستم وجود دارند مربوط به دوره­های مختلف تاریخی زیر می­باشند:
1. آثار دوره ایلامی (عیلامی) (از 2000 تا 600 پیش از میلاد)
2. آثار دوره هخامنشی (از 600 تا 330 پیش از میلاد)
3. آثار دوره ساسانی (از سال 224 تا 651 پس از میلاد)
سنگ نبشته­ای نیز از دوران معاصر ( حدود 100 سال پیش ) وجود دارد.

Mohamad
02-19-2011, 04:18 AM
نقش رستم
1. آثار عیلامیان


از دوره ایلامیان (عیلامیان) نگاره (نقش) برجسته­ی محو شده­ای در نقش رستم (نقش هفتم از سمت راست) وجود دارد كه در دوره ساسانی روی آن نگاره­ی دیگری از بهرام دوم ساسانی نـَقر ( حك ) شد.
این نگاره­ی محو شده از دو ایزد تشكیل شده كه روی مارهایی نشسته­اند و لباس­های چین­دار به تن دارند.
این نگاره متعلق به دو مرحله است یكی همزمان با نقش كورانگون در ممسنی و دیگری در دوره ایلامی جدید یعنی هزاره اول پیش از میلاد.

Mohamad
02-19-2011, 04:18 AM
نقش رستم
2. آثار هخامنشیان

الف ) آرامگاه­های شاهان هخامنشی
1. آرامگاه خشایارشا ( 0445-486 پیش از میلاد) : آرامگاه تکی در دیواره­ی زاویه­ی کوه که نقش برجسته­ی این آرامگاه ار لحاظ سنگ تراشی از ظرافت خاصی برخوردار است ، زیرا در زمان این شاه هنر هخامنشیان به اوج تکامل خود رسیده بود.
2. آرامگاه داریوش بزرگ (486-522 پیش از میلاد) : نخستین آرامگاه بر دیواره­ی روبه رویی کوه در سمت راست.
3. اردشیر اول (424-465 پیش از میلاد): آرامگاه بعدی در سمت چپ آرامگاه داریوش بزرگ مربوط به اردشیر اول است که پس از خشایارشا بر تخت نشست.
4. داریوش دوم (405-424 پیش از میلاد): سومین و آخرین آرامگاه در سمت چپ بر دیواره­ی روبرو.
نمای جلویی آرامگاه­ها چه در نقش رستم چه در پارسه (تخت جمشید) ، سه بخش افقی دارد ، بخش بالایی به نمایش
http://www.aariaboom.com/images/stories/iran/naghsh_rostam/naghsh_k_05.jpg
یک صحنه از مراسم دینی و درباری اختصاص یافته ، بخش مستطیل شکل میانی به شکل چلیپای بزرگی به تمامی نما داده و ورودی آرامگاه است و بخش پایینی صاف و خالی از نقش است.
در بخش بالایی نقش شاه دیده می­شود که لباس پارسی به تن دارد که در سمت چپ روی یک سکوی سه پله­ای ایستاده است و به شعله­ها آتش روبروی خود می­نگرد ، در دست چپ کمان گرفته و دست راستش را با کف باز به سوی آتش بلند کرده است.
در گوشه­ی بالا سمت راست ، نشان گردی است با خط منحنی که شاید مظهرخورشید و هلال ماه باشد ، در بالای
http://www.aariaboom.com/images/stories/iran/naghsh_rostam/naghsh_k_04.jpg
همان ، نقش انسان بالدار ( فر شاهی به نظریه­ی شاپور شهبازی) دیده می­شود ، و شماری از افسران پارسی و مادی یا بزرگزادگان ایرانی در کنار ایستاده­اند. هم شاه و هم آتشدان روی تخت شاهی قرار دارند که نمایندگان 28 کشور تابعه به عنوان تخت رانان آن را روی دستهای خود بلند کرده­اند.
زادگاه یکایک تخت رانان بر مبنای لباس محلی آن­ها قابل شناسایی است.
در آرامگاه داریوش بزرگ سنگ نبشته­ای پشت نقش شاه و همچنسن میان دو نیمه ستون مرکزی دیده می­شد که در آن از یکایک تخت رانان نام برده شده ، در این سنگ نبشته داریوش بزرگ خود را معرفی کرده و سپس می­گوید:
" ... داریوش شاه گوید : بخواست اهورامزدا این است سرزمینی هایی که بجز پارس بر آنها فرمان راندم ، مرا خراج گذاردند ، آنچه از سوی من به آنها گفته شد انجام دادند ، قانون من است که آنها را نگه داشت : ماد ، ایلام (عیلام) ، پارت ، هرات (آریا) ، بلخ ، سُغد ، خوارزم ، زَرَنگ ، رُخَنج ، سَتَه گوش ، قندهار ، هند ، سکاهای هو نوش ، سکاهای تیز خود ، بابل ، آشور ، عربستان ، مصر ، ارمنستان ، کاپادوکیه ، سارد ، یونان ، سکاهای آن سوی دریا ، مقدونیه ، یونانی­های سپر بر سر ، لیبی ، حبشه ، مکا ، کاری­ها.
.... اگر می­اندیشی که چند است شمار کشور­هایی که داریوش شاه زیر فرمان داشت ، پس نگاره­ها را بنگر که اورنگ مرا بر دوش دارند ، آنگاه خواهی دانست که نیزه­ی مرد پارسی بسی دورتر جای رفته است و بسی دور از پارس رزم جسته و نبرد آورده است.
گوید داریوش شاه : آنچه انجام شد ، همه را بخواست اهورامزدا کردم ، اهورامزدا مرا یاری داد ، اهورامزدا مرا و سرای شهریاری­ام و این کشور را از آسیب دور بدارد. این را من از اهورامزدا خواهانم ، این را اهورامزدا بمن بدهد.
ای مرد فرمان اهورامزدا برایت ناگوار نباشد ، راه راست را ترک نکن ، خشونت نکن. "
ضمنا با کمی دقت می­توان دید که پایه­های اورنگ شاه چند انگشتی از زمین بلند شده است ، یعنی به حرکت در آمده است.
بخش مربع شکل میانی آرامگاه که در همه­ی آرامگاه­ها یکسان است بنای جلویی یک ایوان از کاخ هخامنشی را نشان می­دهد. ستون هایی نیز دیده می­شود كه دارای سرستون گاو دو سر مانند سرستون­های پارسه (تخت جمشید) است. تعدادی شیر غـُران در پایین نقش­ها دیده می­شود كه با یك دسته گل نیلوفر آبی (لوتوس) تزیین شده است. درگاهی میان دو ستون میانی که به داخل آرامگاه راه دارد به چهار بخش افقی تقسیم شده است. سه بخش بالایی از سنگ بوده و بخش پایینی به عرض 1/5 متر از دو لنگه در تشکیل شده که بر پاشنه­ی در می­گشتند. بی­شک برای این بوده که در آرامگاه پس از دفن شاه برای همیشه بسته شود ، اما با گذشت زمان و شاید اندکی پس از شاهنشاهی هخامنشی آرامگاه­ها یکی پس از دیگری گشوده شده و آثار گرانبهایی که در آن­ها بوده به تاراج رفته.
داخل آرامگاه­ها با هم اندکی تفاوت دارند ، ولی به طور کلی از دو یا سه دهلیز با سقف مقعر به پهنای 2 متر و درازای 5 تا 8 متر و ارتفاع 4 متر از کف آرامگاه تشکیل شده اند. در هر دهلیز یک تابوت تو خالی از دو قطعه سنگ قرار دارد. یکی برای جسد بوده و دیگری درپوشی محدب شکل که روی تابوت گذاشته شده بود.
راهروی داخل آرامگاه داریوش بزرگ به درازای 18/72و پهنای 3/70 متر است. در این آرامگاه 9 تابوت سنگی وجود دارد كه در یك ردیف از سنگ كنده شده و به داریوش بزرگ (داریوش اول) ، شهبانو و دیگر بستگان او تعلق دارد. درازا این تابوت­ها 2/10 ، ژرفای آن­ها 1/5 و پهنای آن­ها هم 1/5 متر می­باشد و ضخامت سنگ هر یك حدود 72 سانتیمتر است.
http://www.aariaboom.com/images/stories/iran/naghsh_rostam/naghsh_k_03.jpg http://www.aariaboom.com/images/stories/iran/naghsh_rostam/naghsh_k_02.jpg http://www.aariaboom.com/images/stories/iran/naghsh_rostam/naghsh_k_06.jpg

Mohamad
02-19-2011, 04:19 AM
نقش رستم

2. آثار هخامنشیان

ب ) کعبه­ زرتشت
در برابر كوه ساختمان مكعب بسیار زیبایی قرار داد كه آن را كعبه زرتشت می نامند. این بنا مسلما یک اثر هخامنشی است ولی نام اصلی آن مسلما «کعبه زرتشت» نبوده ، بنای بسیار هنرمندانه­ی این ساختمان از قطعات بزرگ سنگ ، مهارت و دقتی كه در برش و حجاری سنگ­های بزرگ سفید و سیاه به كار رفته است ، استادی هنرمندان و سبك معماری دوران هخامنشی را به خوبی نشان می­دهد . «کعبه زرتشت» 12 متر بلندی دارد و به شکل مکعب مستطیل
http://www.aariaboom.com/images/stories/iran/naghsh_rostam/kabeh_k_02.jpg
است. فقط یک در ورودی کوچک چهارگوش در دیوار شمالی دارد که رو به کوه باز می­شود. گوشه­های سر در ورودی به سمت بالا خم شده است و جلوی ورودی پلکانی سنگی با 29 پله بوده که بخش­هایی از قسمت بالایی آن از بین رفته است.
درون ساختمان فقط یک اتاق بدون پنجره و روزن به ابعاد 3/2 × 4 × 4/7 متر وجود دارد که زیر آن کاملا تو پُر است.
لبه­ی گوشه­های دیوارهای برج قدری پیشرفته است. به خوبی دیده می­شود که ساختمان از بیست ردیف سنگ سفید تشکیل شده که با دقت و بدون ملات روی هم قرار گرفته­اند و برای استحکام بیشتر از گیره­های آهنی هم استفاده شده است. پایه­ی ساختمان دو قطعه سنگ بزرگ چهار گوش است. یکنواختی سطح سفید دیوارها با رنگ سیاه سنگهای دور تو رفتگی­های پنجره شکلی شکسته شده است. لبه­ی سقف هم به صورت دندانه­ای مزین شده است. سقف ساختمان از چهار سنگ بزرگ تشکیل شده که طوری کنار یکدیگر جای گرفته­اند که هرم کوتاهی به­وجود آورده­اند که از جمع شدن آب باران روی سقف جلوگیری می­کنند.
دو پنجره کور بالای در ورودی و شش پنجره­ی کور در سه دیوار دیگر دارد. پنجره­های ردیف پایین بیشتر شبیه تاقچه­ای
http://www.aariaboom.com/images/stories/iran/naghsh_rostam/kabeh_k_01.jpg
مستطیل شکل ، پنجره­های ردیف میانی مربع شکل و پنجره­های ردیف بالایی کوچکتر از دو ردیف دیگر هستند. از یک سوم پایین دیوارها به بالا تزیینات دیگری به شکل مستطیل روی هر چهار دیوار مشاهده می­شوند.
اختلاف نظرهای فراوانی درباره­ی کاربرد این ساختمان وجود دارد ، برخی از مورخان ذكر كرده­اند ؛ كتاب اوستا در این اتاق نگاهداری می­شد ، گروهی دیگر بر این باورند كه این اتاق آرامگاه بردیا ، پسر كورش بزرگ است ، تنی چند از مستشرقان بر این عقیده­اند كه آتش مقدس در این اتاق نگاهداری می­شد آتشی که به هنگام مرگ شاه خاموش و با شاه دیگر روشن می­شد ، گروهی دیگر نیز بر این باورند که این اتاق کوچک محل نگهداری اسناد دولتی بوده !! و عده­ای نیز این ساختمان را محلی برای آماده کردن جسد شاهان و اجرای مراسم قبل از دفن می­دانند.
اما در این میان فرضیه­ی رصدخانه یا تقویم خورشیدی بودن این بنا بیشتر با واقعیات موجود همخوانی دارد. بدون تردید در
http://www.aariaboom.com/images/stories/iran/naghsh_rostam/kabeh_k_03.jpg
مراسم با شکوهی که اینجا انجام می­شده این بنا نیز نقش عمده­ای ایفا می­کرده.
از آنجا که نمونه­ی کاملا مشابهی از این ساختمان در «پاسارگاد» نیز وجود دارد می­توان نتیجه گیری کرد که ، کاربرد آن از خیلی پیشترها ، یعنی از زمان «کورش بزرگ» مشخص شده بود و «داریوش بزرگ» لازم دانسته مشابه آن را اینجا نیز بنا کند.
روی پایه­های این بنای با شکوه سنگ نبشته­هایی نیز کنده شده است که یکی از آن­ها از دیدگاه تاریخی مهم­تر است و مربوط به «شاپور اول»(272 تا 240 پس از میلاد) است. در این سنگ نبشته «شاپور» به سه زبان «اشکانی» ، «پهلوی» و «یونانی» مرزهای کشور ساسانی را بر شمرده و پیروزی خود را بر سه امپراتور (امپراطور) روم فیلیپ (Philip) ، گوردین (Gordian) و والرین (Valerian) در سالهای 243 تا 260 پس از میلاد اعلام می­دارد.
سنگ نبشته­ی دیگری در زیر سنگ نبشته­ی شاپور اول و به زبان پهلوی اشكانی و 19 سطر ، به دستور«كـَرتـیـر» موبد موبدان نقش شده است. «كرتیر» ضمن معرفی خود و القابش به شرح خدماتی كه در راه دین زرتشت انجام داده ، پرداخته و از رسیدنش به جایگاه موبد بزرگ و دادور تمام كشور و سرپرستی معبد آناهیتا سخن رانده است.
چنین اعلامیه­هایی مانند دیگر نقش برجسته­های زیر آرامگاه­ها نشان دهنده­ی احترام شاهان این سلسله به پیشینیان خود می­باشد و چنین به نظر می­آید که کسب افتخارات تاریخی خود را مرهون حمایت معنوی آنان می­دانند

Mohamad
02-19-2011, 04:19 AM
نقش رستم

3. آثار ساسانیان
ساسانیان می­کوشیدند تا به دوران شکوهمند پیشینیان خود ، «هخامنشیان» بازگردند. اما یک دوره­ی چهارصد ساله درگیری­های داخلی و خارجی بین آن­ها و هخامنشیان فاصله انداخته بود. با وجود این ساسانیان توانستند فرهنگ و هنر درباری اصیل و بدیع ایرانی­ای به وجود آورند که در مقایسه با هخامنشیان انعطاف پذیرتر به نظر می­آید. برخی از نقش­های ساسانی در نقش رستم دوباره کاری نقش­هایی است که بر دیواره­ی کوه­های پیرامون « بیشابور » و « فیروزآباد » دیده می­شود.
پیش از شرح تک تک نقش­های ساسانی در نقش رستم ، به بیان مشترکات این نقش­ها می­پردازیم :
نقش­های فردی که نشان دهنده­ی خداست یا پادشاهان همیشه بزرگتر و مقدم بر سایر افراد نشان داده می­شود و اغلب شاهزاده­ها کمی کوچک­تر در جلو شاه نمایان هستند.
علامت مشخصه­ی خدایی یا شاهی نوار بلندی است با خط­های افقی که « دیادم »(diadem) خوانده شده است و باید ریشه­ی آن واژه­ی « دیهیم » باشد که به کلاه آویخته شده یا بر شانه­ی فرد افتاده است و گاهی نیز به « حلقه­ی شاهی » آویزان است.
برخلاف ریش شاهان هخامنشی که انتهای آن به گونه­ی افقی بریده شده بود ، پایین ریش « شاهان ساسانی » و « فرد خدایی » تیز است و گاهی نیز در انتهای آن حلقه­ای وجود دارد که ریش از داخل حلقه می­گذرد.
شاهان ساسانی هر کدام تاج یا کلاه ویژه­ی خود را دارند که قسمت بالایی آن شکل « کروی » دارد که « کوریمبوس » نام دارد و شاید مظهر جهان­داری شاهان ساسانی بوده است.
بزرگان ساسانی نیز کلاه بلند گردی بر سر می­نهادند که بیشتر با علامت مشخصی مانند سر سگ ، سر شیر ، یا اسبی که حلقه­ای در بینی دارد آراسته می­شدند.
درود دادن یا ادای احترام ساسانیان با بلند کردن دست مشت کرده و اشاره با انگشت نشانه انجام می­شود.
نشانه­ی صدارت یا شاهی ، حلقه­ی بزرگ و پهنی است به نام « سیداریس » که یک یا دو نوار بلند (دیادم) به آن آویخته است. این حلقه از طرف فرد خدایی ، هنگام تاجگذاری به شاه داده می­شود و در واقع نشان پیمان شاه با خداست.
لباس­های ساسانی بسیار آراسته است و دارای پارچه­های تابدار و تشکیل شده از یک پیراهن کوتاه با کمربند و شلوار گشاد پلیسه­دار که شاه و فرد خدایی گردنبندی نیز بر گردن دارند که از چند دایره تشکیل شده است. شمشیر راست و بلند ساسانی نیز در جلو و تسمه­هایی به آن آویزان است.
در نقش­های ساسانی اسب جایگاه ویژه­ای دارد اما شکل و اندازه­ی اسب به شکل غیر طبیعی بزرگ است. زین و افسار اسب بسیار آراسته است و زیورهای گوناگون به آن بسته شده است. ولی افسارها بدون رکاب هستند و پای سوار آویزان است

الف ) نقش­ برجسته­های ساسانی
1. صفحه­ی بزرگ خالی
روبه روی پلکان ورودی به محوطه­ی نقش رستم ، بخشی وجود دارد كه در دوره­ی ساسانی حجاری شده ، اما به جز سه سوراخ چهارگوش ، نقوشی بر روی آن حك نشده است.
درازی این محل 10 متر و بلندی آن 5 متر است و حدود 2 متر بالاتر از http://www.aariaboom.com/images/stories/iran/naghsh_rostam/naghsh_k_01.jpgسطح فعلی زمین کنده­کاری شده است. به نظر می­رسد كه این اثر متعلق به اواخر دوره­ی ساسانی باشد و قصد داشتند حوادث مهم دوره­ی ساسانی را بر آن نقش كنند. عمق این فضا نسبت به سایر آثار ساسانی بیشتر است و تردیدی وجود ندارد كه این به خاطر حفاظت بیشتر از این طرح بوده است.
در قسمتی از این فضا كتیبه­ای 20 سطری حك شده كه مالك زمین­های كشاورزی اطراف نقش رستم ، نحوه تقسیم آب را در آن مشخص كرده است! این كتیبه به زبان فارسی و بسیار جدید و فاقد ارزش تاریخی است.
2. تاجگذاری نرسه به دست آناهیتا
« نرسه » یا « نرسی »(302 – 293 میلادی ) پسر کوچک­تر « شاپور » پس از دوره­های کوتاه پادشاهی « هرمزد اول » و « بهرام اول » و « بهرام دوم » و « بهرام سوم » به شاهی رسید.
در این نقش نرسی حلقه­ی قدرت را از دست آناهیتا (ایزد بانوی آب­ها) دریافت می­كند. نرسه در این نقش تاجِ گوی مانندی دارد كه بالاتر از تاج آناهیتا است. نرسه بالا پوشی روی شلوار چین­دار خود پوشیده و زینت آلات ، تاج ، لباس و... وی در حجاری ، دارای ارزش هنری بسیار بالایی است. آناهیتا نیز لباسی با شکوه بر تن دارد و گردن بندی از مروارید بر گردن دارد در حالت ایستاده و موهای بلندش از میان تاجی شبیه به تاج اهورامزدا بر شانه­هایش ریخته است. بین نرسی و آناهیتا كودكی ایستاده كه احتمال دارد ولیعهد ، یعنی « هرمزد دوم یا سوم » باشد. نقش صورت این كودك آسیب دیده است. مراسمی که در این­جا برگزار می­شود شبیه مراسم تاجگذاری « اردشیر » است.
3. دو نقش نبرد اسب سواران
پایین آرامگاه « داریوش بزرگ » دو نقش ساسانی یکی بالای دیگری کنده شده است که هر دو نبرد اسب سواران را نشان می­دهند.
در این نقش­ها بهرام دوم (298 – 276 میلادی) در حال نبرد است و سوار بر اسب ، چهار نعل با نیزه به سوی دشمن حمله می­كند و نیزه­ی دشمن شكسته است. پارچه­ی زین (برگستوان) اسب با لگام در اطراف گردن اسب جمع شده و http://www.aariaboom.com/images/stories/iran/naghsh_rostam/naghsh_k_09.jpgیك تیردان بلند نیز نزدیك پای راست شاه بسته شده است. اسب بهرام فرد سالمندی را با کلاه رومی را كه در صحنه­ی جنگ به خاك افتاده ، با پا لگدكوب كرده است.
این نقش­ها در واقع دو صحنه از یک نبرد را مجسم می­كنند كه با خطی برجسته از هم تمیز داده می­شود. پشت سر بهرام یك سرباز ایرانی درفشی را به اهتراز در آورده است. یك قطعه چوب به صورت افقی در بالای درفش قرار دارد و به وسیله سه گوی ، یكی در وسط و دو گوی دیگر در انتهای چوب مشاهده می­شود. دو قطعه پارچه­ی ابریشمی از قسمت فوقانی پرچم آویزان است. این نشان ، فرمان حمله بوده است.
4. پیروزی شاپور بر امپراطور روم
این نقش ، « شاپور اول »(240 - 272 میلادی) را نشان می­دهد كه به پیروی از پدر برجسته­اش « اردشیر اول » ، امپراطور سالخورده­ی روم ، « والرین »(Valerian) را در سال 260 میلادی در شهر « ادسا »(Edessa) شكست داد. آن­گاه نمک بر زخم امپراطوری روم پاشید و به سیریادس (Cyriades) نامی از شهر آنتیوخ (****och) ، لقب قیصری داد و http://www.aariaboom.com/images/stories/iran/naghsh_rostam/naghsh_k_07.jpgقبای ارغوانی فرمانروایی برتن او کرد. این پیروزی شگفت انگیز یک شاه جوان ایران زمین ، دنیای قرن سوم پس از میلاد را متحیر ساخت.
از لحاظ هنری این نقش زیباترین نقش دوره­ی ساسانی « نقش رستم » است. در این نقش « شاپور » سوار بر اسب ، در حالی که دست چپ روی شمشیر دارد ، با دست راستش آستین فردی را که در مقابل او ایستاده گرفته و بالا برده است. این فرد که لباس رومی بر تن دارد باید همان « سیریادس » باشد که اینک از حمایت شاهنشاه ایران قرار گرفته است.
« والرین »(253 - 260 میلادی) نیز جلوی اسب شاه ایران زانو بر زمین زده با دست­های دراز کرده در حال تسلیم است.
به روایتی دیگر که درست نمی­نماید ، فرد ملتمس والرین نبوده بلکه امپراطور دیگری از رومیان است به نام « فیلیپ » مشهور به « عرب »(244 - 249 میلادی) که البته این امپراطور با « شاپور » جنگ نکرد ، اما قراردادی با شاه ایران بست که کمتر از شکست نبود.
پشت سر شاه ، بالا تنه­ی یکی از بزرگان ساسانی (احتمالا کرتیر) در حال درود و احترام نشان داده شده است. پایین این نقش ، سنگ نبشته­ای به خط پهلوی وجود دارد که در آن موبد موبدان « کرتیر » از پیشرفت­های خود در زمان درخشان « شاپور » و « بهرام سوم » شرح داده است و ادامه­ی سنگ­نبشته­ی زیر كعبه زرتشت است.
5. دو نقش نبرد اسب سواران
این دو نقش در پایین آرامگاه « اردشیر اول » هخامنشی می­باشد و شبیه نقش قبلی نبر اسب سواران هستند.http://www.aariaboom.com/images/stories/iran/naghsh_rostam/naghsh_k_08.jpg
نقش بالایی ، « آذر نرسه » یا « شاپور ذوالاكتاف » ، را نشان می­دهد که البته نقش­ها تقریبا محو شده­اند. نقش زیرین نیز ، « هرمزد دوم » یا « بهرام چهارم » است و صحنه­ی پیروزی این پادشاه را بر دشمن نشان می­دهد. در این نقش برجسته ، هرمزد با اسب ، چهار نعل بر دشمن خود تاخته و اسب او را سرنگون كرده است ، دشمن دارای ریشی بریده است و كلاه خود بر سر دارد.
6. نبرد اسب سواران
زیر آرامگاه « داریوش دوم » هخامنشی و روبه­روی كعبه­ی زرتشت ، نقشی احتمالا از « شاپور دوم »(379 - 309 میلادی) یا « هرمزد دوم » وجود دارد. در این نقش ، سواری كه دارای تاج است ، نیزه­ی خود را بر گردن دشمن فرو كرده و هر دو ، زره به تن دارند. اسب شاه یک ردیف مدال به زیر شکم دارد و زنگوله­ها به هوا رفته­اند که نشان حرکت سریع اسب است ، پشت شاه پرچمداری دیده می­شود که پرچمی به شکل یک تیر با سه بر آمدگی حمل می­کند.
7. بهرام و درباریانش
این نقش به دو دوره­ی متفاوت تعلق دارد ، یكی دوره­ی ایلامی و دیگر نقش « بهرام دوم »(294 - 274 میلادی) كه روی نقش ایلامی حك شده است.http://www.aariaboom.com/images/stories/iran/naghsh_rostam/naghsh_k_11.jpg
در این نقش پادشاه در حالی كه شمشیری را به نشانه قدرت با دو دست گرفته ، در میان اعضای خانواده سلطنتی ایستاده است. تاج پادشاه با بال عقاب به نشانه رب النوع ( خدای ) پیروزی تزیین شده است. در سمت چپ بهرام دوم ، چهره­ی سه شخصیت در حالی كه به بهرام می­نگرند ، نقش شده است. نخستین فرد از سمت راست یك شاهزاده است و دو نقش دیگر كلاه­هایی با سر گاو و پلنگ دارند كه احتمال دارد ملكه و شاهزادگان باشند. برخی اظهار نظر كرده­اند كه این نقش ، نقش « آناهیتا » است. سمت راست پادشاه پنج نفر حضور دارند که دو نفر اول جوان هستند و ریش ندارند و بعدی یک بچه و پس از آن یک بزرگسال دیده می­شود كه انگشت دست خود را در برابر پادشاه به حالت احترام نگاه داشته­اند. نخستین نفر باید جانشین شاه « بهرام سوم » باشد ، پس از او شاهزاده­ی دیگر و سپس ملکه استاده است. شاه دو دست خود را روی شمشیری بلند در جلوی خود گذاشته است.
8. تاجگذاری « اردشیر اول »
اردشیر اول سلسله­ی اشکانیان را بر انداخت. در این نقش ، تاجگذاری اردشیر پاپكان (240 - 224 میلادی) تصویر شده است. در این جا اردشیر و اهورامزدا بر دو اسب كوچك سوارند و اردشیر در حال گرفتن حلقه­ی قدرت یا اورنگ پادشاهی از اهورامزدا است. اهورامزا چوبی در دست دارد که شاید ترکه­ی به هم پیچیده باشد که احتمالا نشان خدایی بوده و « بارسوم » نامیده شده است. پشت سر شاه پیشخدمتی ایستاده و مگس پرانی را روی سر شاه نگه داشته است. دو http://www.aariaboom.com/images/stories/iran/naghsh_rostam/naghsh_k_12.jpgفرد دیگر زیر اسبان نقش شده­اند و سم اسب­ها بر گردنشان نشان شکست کامل آنان است که بی تردید اردوان پنجم (ارتابانوس) پادشاه اشكانی است. اهورامزدا نیز اهریمن را كه دو مار از پیشانی او بیرون آمده ، لگدكوب می­كند. در این نقش ، اردشیر با اهورامزدا، برابر است. روی سینه­های اسب اردشیر بابكان و اهورامزدا ، دو كتیبه ، هر یك به سه زبان یونانی ، پهلوی اشكانی و ساسانی حك شده است. ترجمه­ی متن روی شانه­ی اسب اهورامزدا از زبان یونانی به انگلیسی ، بنابر تفسیر جی.ان. کروزن (G.N. Curzon) چنین است:
« این شمای خدا زئوس (Zeus) است. »
و نوشته­ی روی شانه­ی اسب شاه :
« این شمای پرستش کننده­ی اهورامزدا ، اردشیر شاه است. شاه شاهان ، آریایی ، از نژاد خدایان ، پسر پاپک شاه. »

http://www.aariaboom.com/images/stories/iran/naghsh_rostam/naghsh_k_13.jpg


ب ) استودان­ها یا آتشدان
دو اثر سنگی به صورت چهار گوش مخروطی شکل كوچك که در بالای هر دو فرورفتگی وجود دارد. که برخی به عنوان آتشدان شناخته­اند. اما امروزه نظر بر این است كه این دو جایگاه « استودان » یا محل نگهداری استخوان­های پاك شده­ی دو تن از بزرگان ساسانی بود.
علاوه بر این در دامنه­ی پایین كوهستان حفره­های مكعب شكلی در سینه­ی كوه تعبیه شده است كه اصلا برای نهادن استخوان مردگان شكل گرفته بود. برخی از این استودان­ها دارای كتیبه هستند و همگی به قرن هفتم و هشتم میلادی تعلق دارند.

Mohamad
02-19-2011, 04:19 AM
طاق بستان

محوطه­ی تاریخی طاق بستان، در دامنه­ی کوهی به همین نام و در کنار چشمه­ای در شمال شرقی حاشیه­ی شهر کرمانشاه کنونی قرار دارد. در این محوطه، آثاری از دوره­ی ساسانی شامل سنگ نگاره­ی اردشیر دوم و دو ایوان سنگی به نام­های ایوان کوچک و بزرگ وجود دارد. ایوان کوچک در سمت چپ سنگ نگاره­ی اردشیر دوم و ایوان بزرگ در سمت چپ ایوان کوچک دیده می­شود.

http://www.aariaboom.com/images/stories/iran/taghbostan/tagh_bostan_00.jpg

سیاحان، مورخین وجغرافی نویسان دوره­ی اسلامی ضمن توصیف سنگ نگاره­های طاق بستان، از این محوطه­ با نام­های متفاوتی یاد کرده­اند.
«ابن فقیه» و «ابن رسته» این مکان را «شبدیز» و «یاقوت حموی» آن را «قصر شیرین» نامیده است. همچنین «حمدالله مستوفی» آن را «طاق بسطام» و عده­ای دیگر آن را «طاق بهستون»، «طاق بیستون» و «تخت بستان» نامیده­اند. اهالی محل نیز این محوطه را با نام «طاق وسان» و «طاق بسان» می­شناسند؛ زیرا «سان» در لفظ محلی به معنی سنگ است و «طاق وسان» یعنی طاقی که در سنگ کنده شده است. امروزه نیز در اکثر محافل ایران شناسی، از این مکان با نام «طاق بستان» یاد می­شود.

http://www.aariaboom.com/images/stories/iran/taghbostan/tagh_bostan_01.jpg

سنگ نگاره­های این محوطه عبارتند از :
1:سنگ نگاره­ی اردشیر دوم
2:ایوان کوچک
3:ایوان بزرگ
4:سنگ نگاره­ی دوره­ی قاجار

Mohamad
02-19-2011, 04:20 AM
طاق بستان

سنگ نگاره­ی اردشیر دوم:
http://www.aariaboom.com/images/stories/iran/taghbostan/tagh_bostan_02k.jpg
در سمت راست ایوان کوچک، سنگ نگاره­ای وجود دارد که صحنه­ی تاج ستانی اردشیر دوم (383 - 379 م) نهمین شاه ساسانی را نشان می­دهد. در این مجلس، شاه ساسانی به حالت ایستاده با صورتی سه رخ و بدنی تمام رخ در مرکز نقش شده، دست چپ را بر روی قبضه­ی شمشیر گذاشته و با دست راست در حال گرفتن حلقه­ی روبان داری از نماد اهورامزدا است. شاه ساسانی چشمانی درشت و ابروانی برجسته دارد. ریش او مجعد و موهای سرش به صورت انبوه بر روی شانه­هایش ریخته است. او گوشواره، گردن بند و دست بند به بر دارد. گوشواره­ی او به شکل حلقه­ی مدوری است و گوی کوچکی به آن آویزان است. گردن بند او یک ردیف مروارید درشت دارد.
شاه تاجی بر سر دارد، قسمت پایین آن به صورت نوار ساده و قسمت بالای آن به شکل کوریمبوس است و بخش انبوهی از موهای سر او در این قسمت قرار دارد و با دو رشته روبان بسته شده است. همچنین روبانی از پشت تاج او آویزان است. لباس او پیراهن چین داری تا روی زانو است و قسمت پایین آن مدور می­باشد. شلوار بلند و چین­دار او به وسیله­ی نوار روبان به کف پا بسته شده است. کمربند او باریک و با مروارید تزیین شده و در قسمت جلو پاپیونی به آن آویزان است. در قسمت پایین کمربند، حمایلی جواهرنشان بسته و شمشیری به آن آویخته است.
در سمت راست شاه، پیکر اهورامزدا به حالت ایستاده با صورتی سه رخ و بدنی تمام رخ نقش شده، دست چپ را به کمر زده و با دست راست حلقه­ی روبان داری را به شاه تقدیم می­کند. او صورتی کشیده و ریش بلندی دارد. موهای سرش مجعد و به صورت انبوه بر روی شانه­هایش ریخته است. اهورامزدا گوشواره­ای بر گوش و گردن­بندی بر گردن دارد. تاج اهورامزدا از نوع تاج­های کنگره دار است. پایه­ی تاج با یک ردیف مروارید تزیین شده و در بالای تاج نیز بخشی از موهای سر به صورت انبوه و بدون پوشش رها شده است. پیراهن چین­داری تا روی زانو، شلواری چین­دار - شبیه به شلوار شاه - بر تن دارد. کمربند او نیز شبیه به کمربند اردشیر دوم است.
در سمت چپ نقش اردشیر دوم، پیرک ایزد مهر که بر روی گل نیلوفر بزرگی ایستاده، با صورت و بدنی سه رخ نقش http://www.aariaboom.com/images/stories/iran/taghbostan/tagh_bostan_03k.jpgشده است. شوربختانه جزییات صورت او آسیب دیده و تنها مشخص است که ریشی کوتاه و مجعد دارد. جزییات تاج او نیز از بین رفته و تنها روبان­هایی که از پشت تاج آویزان است، دیده می­شود. در بالای سر وی، هاله­ای از نور دیده می­شود. در دست­های او دسته­ای از شاخ­های نباتی مخصوص مراسم مذهبی «برسم»، قرار دارد. لباس ایزد مهر شبیه لباس اهورا مزدا است.
در زیر پای اهورامزدا و اردشیر دوم، پیکر دشمن شکست خورده­ای نقش شده که بخش زیادی از آن از بین رفته است. جزییات صورت او نیز آسیب دیده، ریش او ساده و با خطوط مواج عمودی نشان داده شده است. موهای سر او نیز ساده است. تاج او به شکل سربندی است که با سه ردیف مروارید و پلاک مدوری در مرکز، تزیین شده است. این شخص گردن­بندی شامل یک ردیف مهره­های مدور بر گردن دارد. لباس او پیراهن بلندی تا قوزک پا است. این شخص چکمه­های ساق کوتاه پوشیده و شمشیری به کمر بسته است. برخی از محققین این پیکره را متعلق به یکی از شاهان شکست خورده «کوشان» می­دانند. ولی امروزه بسیاری از محققین این نقش را به «جولیانوس» امپراتور روم نسبت می­دهند که در سال 362 میلادی به دست اردشیر دوم کشته شد.

Mohamad
02-19-2011, 04:20 AM
طاق بستان

ایوان کوچک:
http://www.aariaboom.com/images/stories/iran/taghbostan/tagh_bostan_04k.jpg
این ایوان فضای مستطیل شکلی به عرض 5 متر و 96 سانتیمتر، عمق 3 متر و 80 سانتیمتر و ارتفاع 5 متر و 30 سانتیمتر است. در دو طرف ورودی آن، دو جرز چهارگوش به پهنای نه سانتیمتر بلندی 2 متر و 37 سانتیمتر دیده می­شود. در بالای این جرزها، طاقی با قوس نیم دایره­ای قرار دارد که 10 سانتیمتر از سطح داخلی جرزها عقب­تر است. دیوار انتهای این ایوان به دو بخش تقسیم شده است :
در بخش فوقانی، طاقچه­ای به عمق 30 سانتیمتر و بلندی 2 متر و 93 سانتیمتر ایجاد شده است. در داخل این طاقچه، پیکره­های شاهپور سوم و پدرش شاهپور دوم همراه با سنگ نبشته­هایی به خط پهلوی و به زبان فارسی میانه حجاری شده است.
در این مجلس هر دو شخصیت به حالت ایستاده با صورتی نیم رخ و بدنی تمام رخ نقش شده­اند. هر دو، دست راست را http://www.aariaboom.com/images/stories/iran/taghbostan/tagh_bostan_05k.jpgبر قبضه­ی شمشیر و دست چپ را بر قسمت فوقانی غلاف قرار داده­اند. شاپور دوم، دارای چشمانی درشت، ابروانی کمانی و ریش بلندی است که انتهای آن در حلقه­ای فرو رفته است. موهای سر او مجعد و به صورت انبوه بر روی شانه­ها ریخته است. تاج او از نوع تاج­های کنگره­دار است و پایه­ی آن با مروارید تزیین شده و در بالای آن نیز گوی بزرگی قرار دارد. از پشت آن نیز روبان بلندی آویزان است. شاپور دوم گوشواره­ای بر گوش و گردن­بندی با یک ردیف دانه­های مروارید درشت در گردن دارد. لباس او پیراهن چین­داری است که تا روی زانویش ادامه دارد و در قسمت پایین مدور است. کمربندی به کمر بسته و در قسمت جلو نیز پاپیونی به آن آویخته است. همچنین شلوار بلند و چین­داری به تن دارد.
پیکره­ی شاپور سوم نیز شبیه پیکره­ی پدر اوست. تنها تفاوت این پیکره­ها در شکل تاج آن­ها است. شوربختانه جزییات تاج شاپور سوم از بین رفته است. بر اساس سنگ نوشته­های این مجموعه، می­توان هویت واقعی آن­ها را شناسایی کرد. سنگ نوشته مربوط به شاپور دوم دارای نه سطر و برگران آن به فارسی چنین است :
این پیکری است از بغ مزداپرست. خدایگان شاپور،
شاهنشاه ایران و انیران که چهر از یزدان دارد.
فرزند بغ مزادپرست، خدایگان هرمز،
شاهنشاه ایران و انیران که چهر از ایزدان دارد،
نوه­ی خدایگان نره شاه شاهان
سنگ نوشته­ی مربوط به شاهپور سوم دارای سیزده سطر و برگردان آن چنین است :
این پیکری است از بغ مزداپرست، خدایگان شاپور،
شاهنشاه ایران و انیران که چهر از یزدان دارد،
فرزند بغ مزادپرست خدایگان شاپور،
شاهنشاه ایران و انیران که چهر از ایزدان دارد،
نوه خدایگان هرمز شاهنشاه

http://www.aariaboom.com/images/stories/iran/taghbostan/tagh_bostan_06.jpg