PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : روايت تاريخ با شخصيت‌هاي غيرواقعي



king 2011
02-18-2011, 11:09 AM
شخصيت‌هاي غيرواقعي
http://img.tebyan.net/big/1389/11/95160180362484745236242221244913013023960.jpg

آيا عشق مي‌تواند نخ تسبيح تمام درام‌هاي تلويزيوني باشد؟ آيا روابط عاطفي مي‌تواند سكانس‌هاي يك سريال تاريخي را به يكديگر مرتبط سازد و خط روايت قصه را شكل دهد؛ آن‌هم شخصت‌هايي كه واقعي نيستند و از تخيل نويسنده به تاريخ راه پيدا كرده‌اند تا درام شكل گيرد؟ و سوال اساسي اين‌كه آيا نويسنده سريال‌هاي تاريخي مي‌تواند از تخيل خود براي روايت استفاده كند؟

اينها برخي از سوالاتي است كه هنگام تماشاي يك سريال تاريخي به ذهن مخاطب مي‌رسد؛ سريالي كه بيشتر شبيه افسانه تاريخي است، چون فقط در يك افسانه، آدم‌هاي غيرواقعي زيادي وجود دارند و آدم كوتوله‌ها از در و ديوار آن بالا مي‌روند. با ديدن اين آثار است كه مي‌توان نتيجه گرفت تاريخ را مي‌توان به درام تبديل كرد؛ اما افسانه‌سازي از تاريخ آن‌هم در روزگار ما قابل قبول نيست.
فيلتر ذهن نويسنده


مهدي فخيم‌زاده، كارگردان و فيلمنامه‌نويس سينما و تلويزيون كه در پرونده كاري خود ساخت سريال‌هاي ولايت عشق و تنهاترين سردار را به ثبت رسانده و در سريال مختارنامه نقش عمرسعد را بازي مي‌كند، در پاسخ به اين پرسش كه‌ آيا نويسنده و كارگردان آثار تاريخي مي‌تواند از تخيل خود در روايت تاريخ استفاده كند، به خبرنگار «جام‌جم» گفت: تاريخ و درام، 2 مقوله كاملا جدا از هم هستند. تاريخ وقايع را با روايت‌هاي مختلف ضبط مي‌كند؛ اما درام براي شخصيت‌‌، مكان‌ها و اتفاقات تاريخي شناسنامه مي‌سازد.
بنابراين وقتي قرار مي‌شود تاريخ در سينما يا تلويزيون روايت شود، بايد از فيلتر ذهن نويسنده و كارگردان عبور كند. اين كار باعث مي‌شود كه تاريخ از شكل واقعي به شكل دراماتيك تبديل شود. در اين تبديل آدم‌هاي واقعي آن‌طور كه نويسنده و كارگردان مي‌خواهد، روايت مي‌شوند و در كنار آنها شخصيت‌هاي غيرواقعي هم به وجود مي‌آيند تا بار درام را افزايش دهند و آن را براي عموم مخاطبان جذاب كنند.
كارگردان ولايت عشق معتقد است؛ شخصيت‌هاي غيرواقعي كه به داستان وارد مي‌شوند، بايد در پرداخت آنقدر قوي باشند كه بيننده متوجه نشود آنها در تاريخ وجود نداشته‌اند و نويسنده آنها را خلق كرده است. زماني اين شخصيت‌هاي غيرواقعي باور‌پذير مي‌شوند كه در روايت قصه جايگاه محكمي داشته باشند و فقط براي پر كردن حواشي داستان به درام اضافه نشده باشند.
بازيگر نقش عمر سعد بر اين باور است كه شخصيت‌هاي غيرواقعي نبايد در فيلمنامه پررنگ باشند و جاي زيادي را اشغال كنند، چون اگر چنين شود، بيننده اعتمادش را به اثر ازدست مي‌دهد و احساس مي‌كند كه كارگردان درباره تاريخ به او آدرس اشتباه مي‌دهد.
كارگردان ولايت عشق معتقد است؛ شخصيت‌هاي غيرواقعي كه به داستان وارد مي‌شوند، بايد در پرداخت آنقدر قوي باشند كه بيننده متوجه نشود آنها در تاريخ وجود نداشته‌اند و نويسنده آنها را خلق كرده است. زماني اين شخصيت‌هاي غيرواقعي باور‌پذير مي‌شوند كه در روايت قصه جايگاه محكمي داشته باشند و فقط براي پر كردن حواشي داستان به درام اضافه نشده باشند.


نمونه‌هاي خوب شخصيت‌پردازي واقعي و غيرواقعي در تلويزيون ما كم نيستند كه از ميان آنها مي‌توان سريال‌هايي مانند امام علي(ع)‌، در چشم باد، مختارنامه و... را نام برد، كه هر كدام در جاي خود آثار مثال زدني بودند. كارگردان هاي بسياري براي اين‌كه اثرشان بتواند با مخاطب ارتباط برقرار كند، شخصيت هاي بسياري آفريده اند كه ممكن است به شكل واقعي در تاريخ وجود نداشته باشند اما براي اينكه اثر به لحاظ دراماتيك به استانداردهايي برسد مجبور بوده‌اند شخصيتهايي اضافه كنند كه اين اضافه كردن شخصيت گاه موفق بوده و گاه چندان كه بايد مطلوب نبوده است. براي شخصيت پردازي موفق در تلويزيون مي‌توانيم به اثر برجسته زنده ياد علي حاتمي يعني سريال خوب هزاردستان اشاه كنيم.
فخيم‌زاده درباره اين نكته كه زنده‌ياد علي حاتمي هم سريال تاريخي مي‌ساخت؛ اما هيچ‌وقت به او ايراد گرفته نمي‌شد كه او تاريخ را تحريف كرده است، گفت: مرحوم حاتمي از تاريخ گرته‌برداري مي‌كرد. او با استفاده از تاريخ حرف خودش را به زيباترين شكل ممكن بيان مي‌كرد. مثلا وقتي فيلم كمال‌الملك را ساخت، همه مي‌دانستند فيلمي كه او درباره كمال‌الملك ساخته، با زندگي واقعي اين نقاش از زمين تا آسمان فرق مي‌كند؛ اما حاتمي آنقدر اثرش را هنرمندانه و زيبا ‌ساخت كه همه حرف و اثر او را ‌پذيرفتند و قبول ‌كردند او برداشت خود را از تاريخ و آدم‌هاي تاريخي بيان كرده است.
مردم قصه‌ را بيشتر از واقعيت مي‌پسندند
حالا ديگر خسرو معتضد را بيشتر مردم با برنامه «پلي به گذشته» كه سال‌هاست از شبكه 2 سيما پخش مي‌شود، مي‌شناسند. او تاكنون به كارگردانان زيادي كه سريال تاريخي ساخته‌اند، مشاوره داده است كه از ميان آنها مي‌توان به كيانوش عياري اشاره كرد كه در زمان ساخت «روزگار قريب» گاهي به معتضد تلفن مي‌كرده و درباره لباس و لوازم صحنه آن دوره از او سوالاتي مي‌پرسيده است. معتضد هرچند به عنوان مشاور رسمي با عياري همكاري نكرده؛ اما سريال روزگار قريب را يكي از بهترين آثار تاريخي ايران مي‌داند كه كارگردان آن استفاده بسيار دقيقي از تخيل در روايت تاريخي انجام داده است.
معتضد به عنوان يك تاريخدان معتقد است كه نويسنده و كارگردان اثر تاريخي مي‌تواند از تخيل خود در روايت استفاده كند؛ اما به اين شرط كه به شرايط تاريخي لطمه وارد نكند و باعث تحريف تاريخ نشود.
وي با ذكر اين نكته كه حواشي و شخصيت‌هاي غيرواقعي نبايد اصل كار را تحت‌الشعاع قرار دهد، گفت: با همه اينها بايد به اين نكته هم توجه كرد كه مردم كشور ما حوصله ديدن آثار تاريخي خشك و رسمي را ندارند. آنها بيشتر تمايل دارند كه يك فيلم يا سريال تاريخي براي آنها قصه تعريف كند؛ اما اين قصه‌گويي نبايد دور از واقعيت تاريخي باشد.
وي افزود: اگر شخصيت‌هاي تخيلي هم به فيلمنامه وارد مي‌شوند، بايد ورودشان دليل داشته باشد و براي كمك به شخصيت‌هاي اصلي و واقعي طراحي شده باشند.
معتضد بر اين باور است كه ساخت سريال‌ هاي تاريخي نبايد شتاب‌زده باشد. كارگردان و نويسنده بايد درباره موضوعي كه مي‌خواهند بسازند، بدقت تحقيق كنند و فيلمنامه را هم با صبوري و دقت مقابل دوربين ببرند؛ چون اگر كار باعجله ساخته شود، سازندگان مجبور هستند از كنار ظرايفي مانند لباس، گريم، صحنه و... با شتاب عبور كنند و اين كم‌دقتي‌ها به سريال لطمات جدي وارد مي‌كند. :d: