PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : مقالات مهندسی صنایع



Sara12
02-13-2011, 10:47 AM
رشته مهندسی صنایع

مهندسی صنایع ، شامل کاربرد روشهای تجزیه و تحلیل اصول فیزیکی برای تبدیل موادخام و سایر منابع به فرمی که رضایت و احتیاجات آدمی را تامین کند، میباشد.
مهندسی صنایع ، شامل کاربرد روشهای تجزیه و تحلیل اصول فیزیکی برای تبدیل موادخام و سایر منابع به فرمی که رضایت و احتیاجات آدمی را تامین کند، میباشد.با پیشرفت علم و تکنولوژی و تعامل این دو با هم، تخصصها و گرایشهای مختلف مهندسی بوجود آمده اند. در این ارتباط مهندسی صنایع رشته نسبتاً جدید است که ضمن برخورداری از مفهوم کلی مهندسی، حوزههای کاری فراتری را در مقایسه با سایر رشتهها مورد توجه قرار میدهد. نوشته حاضر سعی دارد مطالبی را جهت آشنایی با مهندسی صنایع در قالب سر فصلهای ذیل ارائه نماید.

● مهندسی صنایع چیست؟
مهندسی صنایع عبارت از کاربرد اصول و تکنیکهایی به منظور بهبود، طراحی و نصب سیستمهایی شامل انسان، مواد، اطلاعات، انرژی و تجهیزات برای فراهم آوردن امکان تولید کالاها و ارائه خدمات بشکل کارا و مطلوب میباشد.
برای بررسی، ارزیابی و کاربرد این سیستمها، دانش و مهارتهای علوم ریاضی، علوم فیزیکی و علوم اجتماعی به همراه فنون و تکنیکهای طراحی مهندسی مورد نیاز است. فعالیتهای مهندسی صنایع همانند پلی است که ارتباط بین اهداف مدیریت و عملکرد عملیاتی سازمان را ایجاد مینماید.
مهندسان صنایع بیشتر درگیر افزایش بهرهوری در مدیریت منابع انسانی، روشها و تکنولوژی هستند و حال آنکه سایر رشتههای مهندسی بیشتر درگیر ماهیت فنی فرایندها و فراوردهها میباشند. در واقع مهندسی صنایع تنها رشته مهندسی است که عامل انسان یکی از مولفههای اصلی سیستمهای مورد مطالعه آن را تشکیل میدهد. در نتیجه مهندسان صنایع در تیمهای میان رشتهای برای امور برنامهریزی، نصب و کنترل و بهبود فعالیتهای موسسات به خدمت گرفته میشوند. این فعالیتها ممکن است فعالیتهای تولید، نوآوری در محصولات، ارائه خدمات، حمل و نقل و جریان اطلاعات سازمانی را شامل شود. با توجه به مطالب فوق، مهندسان صنایع بستر لازم برای تعامل تخصصهای مختلف و کار گروهی را به بهترین وجه ایجاد نموده و در نتیجه امور طرح، برنامهریزی، اجرا و نظارت بر عملکرد نظامهای تولیدی خدماتی بشکل منسجمتر انجام میشود و در نهایت انسجام امور به بهبود مستمر در جهت سهولت کارها، راحتی کارکنان، کاهش هزینهها، ارتقا کیفیت و جلب رضایت مشتریان منجر میشود.

● تاریخچه مهندسی صنایع
اولین جرقههای پیدایش مهندسی صنایع بعنوان یک تخصص با آغاز انقلاب صنعتی در ابتدای قرن ۱۹ زده شد. انقلاب صنعتی که با ظهور اختراعات جدید خصوصاً در صنعت نساجی و اختراع ماشینبخار آغاز شد، باعث بکارگیری نیروی انسانی بیشتر و افول صنایع کوچک دستی شد. با گسترش کارخانجات، نیاز به مدیریت و تفکر مدیریتی بیش از پیش احساس شد. افراد بسیاری در جهت ارتقا کیفیت محصولات تلاش کردند. آدام اسمیت، پدر علم اقتصاد پیشنهاد تقسیم کار را داد. وی بیان کرد که میتوان با تقسیم کار در کارخانه پیچسازی نتیجه کار را به مقدار زیادی بهبود بخشید. بهموازات اختراعات و نوآوری در فرایندها، روشهای حسابداری و هزینهیابی گسترش یافتند. روشهای تحلیل علمی، آزمایشات و اثباتهای علمی در طراحی و ساخت ابزارآلات و ماشینها بکار گرفته شد و در نتیجه، اثرگذاری این تحولات در تفکر سازمانی مدیریت موجب شد مدیریت علمی به عنوان یک نگرش و روش حرفهای مطرح شود. اولین تلاش برای علمی شدن مدیریت از آمریکا شروع شد. در سال ۱۸۸۱ فردریک تیلور پدر مدیریت علمی، اندیشههای خود را توسعه داد. فرانک گیلبرت و همسرش لیلیان در جهت مطالعه کار با بررسی حرکات توانستند ابزار جدیدی را ابداع کنند. همچنین آنان به مسائل روانشناسی و انگیزههای انسانی توجه نمودند. عملکرد پرداخت پاداش و نتایج قابل قبول آن توسط امرسان ایجاد و توسعه یافت. مجموعه فعالیتهای تیلور و هم عصرانش برای فرموله کردن اصول اساسی به عنوان روشهای علمی مدیریت متمرکز شده بود که این فعالیتها بهزودی تحت عنوان مدیریت علمی شناخته شد.
کار این افراد توسط انجمن مهندسین مکانیک آمریکا ارج نهاده شد و عرصه برای فعالیت تیلور و همفکرانش توسط این انجمن ایجاد شد. در سال ۱۹۱۲ انجمنی برای ارتقا و رشد مدیریت بنا نهاده شد که در سال ۱۹۱۵ انجمن تیلور نام گرفت. این انجمن از سال ۱۹۳۴ با عنوان انجمن مهندسی صنایع فعالیت خود را ادامه داد. در این دوران مدیران علمی دارای تحصیلات مهندسی بودند و بسیاری خود را مهندس صنایع قلمداد میکردند و گروهی نیز در حیطه مدیریت به عنوان مشاوران مدیریت مطرح بودند. بتدریج مواد درسی و مدرک مهندسی صنایع و برنامههای مربوطه مورد توجه قرار گرفت و در نهایت دانشکدههای مهندسی صنایع ایجاد و توسعه یافتند.

Sara12
02-13-2011, 10:47 AM
اهمیت مهندسی صنایع
مرور توانمندیها و خدمات مهندسی صنایع نقش و اهمیت مهندسی صنایع را بوضوح بیان میکند. امروزه حیات اقتصادی سازمانها و موسسات تولیدی و خدمات در بازار رقابتی شدید جهانی به استفاده بهینه از منابع در دسترس وابسته است. عموماً منابع در دسترس شامل مواد، منابع انسانی، ماشینآلات (شامل تجهیزات، لوازم جانبی، امکانات مورد نیاز شامل فضا و انرژی و ...)، منابع اطلاعاتی و منابع مالی طبقهبندی میشوند. ایجاد و نگهداری منابع یاد شده هزینههایی را برای سازمان بهدنبال دارد. هزینه تمام شده واحد محصول هر موسسه متأثر از نحوه به کارگیری این منابع است. هر شرکت تولیدی یا خدماتی که بتواند هزینههای خود را به حداقل ممکن برساند و به بیانی دیگر توانایی استفاده بهینه از منابع را در تمام ارکان سازمانی خود ایجاد نماید یا حاشیه سود بیشتری به دست خواهد آورد و یا قادر خواهد بود که قیمتهای فروش خود را با حفظ حاشیه سود قبلی، کاهش دهد. این بدان معنی است که قدرت رقابتی موسسه مذکور در بازار افزایش مییابد. با توجه به تحولات اقتصاد جهانی قدرت رقابتی شرط اساسی موفقیت در کسب و کار نوین محسوب میشود. در کنار این مسائل، توجه به نوآوریها و ارتقا کیفی محصولات و خدمات که از طریق تلاش برای یافتن طرحهای بهبود یافته و همچنین تحول در فرآیند کسب و کار نیز بقا و رشد موسسات را در پی خواهد داشت. با توجه به مراتب فوق اگر ضرورتها و نیازمندیهای رسیدن به امور مذکور را با تکنیکهای مهندسی صنایع تطبیق دهیم مشاهده میشود که مهندسی صنایع ابزار لازم برای حصول اهداف سازمانی را بطور فراگیر و سیستماتیک فراهم میآورد و این نشانگر نقش و اهمیت بالای مهندسی صنایع بعنوان موتور محرک حرکت سازمانهای امروزی است.

● اصول فکری و دیدگاهها در مهندسی صنایع
اساس مهندسی در هر گرایشی طراحی مبنی بر اندازهگیری، محاسبه و تحلیل با استفاده از علوم ریاضی و تجربی شکل میگیرد. در نتیجه حرفه مهندسی کاملاً دید فنی و ماشینی دارد که موجب محدودیت دیدگاه در ابعاد خاص شده و برخی موضوعات مانند یافتن بهترین روشهای مدیریتی و ارتباطات انسانی در دیدگاه محض مهندسی نادیده گرفته میشود. مهندسی صنایع با در برداشتن نگرش سیستماتیک و فراگیر ارتباط تخصصهای مختلف و نهاد مدیریت سازمان را ایجاد نموده و امور برنامهریزی، سازماندهی، هدایت و نظارت بر امور اجرایی با هماهنگی بیشتری دنبال میگردد. این نگرش استمرار همان سیر تفکر تیلور و هم عصران وی میباشد که با تلاش تک تک آنان مجموعه اصول و نگرشهای مدیریت علمی موجودیت یافت. مدیریت علمی همان نگرش سنتی مهندسی صنایع است. با پیشرفت مدیریت علمی، مهندسی صنایع با تفکری بر مبنای علوم ریاضی، فیزیکی، اجتماعی و اقتصادی در عرصه صنعت و خدمات ظهور کرد که به معنی ایجاد یک تفکر فراگیر و سیستماتیک بود. نگاه مهندسی صنایع به مسائل از زوایا و دیدگاههای مختلف همانند توجه به خروجی و محصول سیستم، توجه به مشتری ویا نگرش به بهرهوری سازمان قابل طرح و پیگیری میباشد که بر مبنای اصول فکری تقریباً یکسانی دنبال میگردد. اکنون باید دید که اصول فکری مهندسی صنایع بر چه عواملی استوار است. در این راستا بطور خلاصه اصول فکری مهندسی صنایع ذیلاً ارائه شده است.


۱) خلاقیت
فعالیت اصلی هر مهندس صنایع ارائه طرح برای بهبود سیستمهای جاری و یا ارائه طرح جدید میباشد که به همین منظور قویاً نیاز به خلاقیت و نوعآوری جهت ارائه طرحهای نو و بدیع میباشد. در واقع با توجه به گستردگی مسائل، مهندسی صنایع همانند اقیانوسی از فنون و علوم مختلف به عمق نیم متر با برخورداری از زمینه خلاقیت و ابتکار به مهندسین صنایع این امکان را میدهد که در جهت حرفه کاربردی مورد نظر به تعمیق دانش خود پرداخته و فرصتی فراهم میشود تا ایدههای جدید و خلاق در زمینههای مربوطه مطرح گردد.

۲) تفکر فراگیر
نگرش سیستماتیک و فراگیر برجستهترین خصوصیت مهندسی صنایع است و اطلاق مهندسی صنایع و سیستمها به این رشته بی ارتباط با این نگرش نیست. نگرش فراگیر موجب میشود مسائل از کل به جز و تعامل اجزا با هم مورد بررسی دقیق قرار گرفته و مدل کاملی از سیستمهای مورد نظر تهیه و مسائل مورد نظر آن به بهترین شکل طرح و بررسی میگردد.

۳) رهبری گروه
هر سیستمی که طرح میشود اگر بدرستی اجرا نشود منتج به نتیجه نخواهد شد بلکه حسن اجرا سیستم طراحی شده یک ضرورت مهم تلقی میشود. لذا آشنایی با کلیت سیستم مورد نظر و نقش اجزا در کارکرد صحیح آن این امکان را فراهم میآورد که هدایت و رهبری گروه کاری مجری سیستم با انگیزه بیشتری دنبال گردد و در واقع علاوه بر طراحی سیستم مورد نظر، مهندسی صنایع سیستمهای پیادهسازی و اجرا را نیز پیریزی نموده و نقش رهبری گروههای کاری را موثرتر دنبال مینماید.

۴) مدیریت زمان
انجام کار بدون توجه به ظرف زمانی و تحویل به موقع خروجی مورد نظر سیستم، ارزش زیادی نمیتواند داشته باشد. امروزه اهمیت زمان و فرصتهای آن با توجه به عرصه تنگاتنگ رقابت اقتصادی برای همگان واضح و بدیهی است. در این خصوص مهندسی صنایع با درک موضوع تکنیکهایی را بکار میگیرد که عامل زمان اجرای اجزای کاری را در تمامی فرایندها مورد توجه و مدیریت قرار میدهد.

۵) ارتباط بهرهوری و بهبود مستمر
اعتقاد به ارتقا بهرهوری و بهبود مستمر یک اصل با ارزش در مهندسی صنایع است. اکتفا به وضعیت فعلی جز در جا زدن نتیجه دیگری نخواهد داشت. لذا مهندسی صنایع با پذیرش این مطلب که سطح دانش و مهارتها یک مقوله نسبی همواره سعی در افزایش بهرهوری و بهبود وضعیت کاری نموده و سعی میشود همواره امور اثر بخشتر و کاراتر شود. نگرش بهبود مستمر این امکان را میدهد که هر روز به فکر ارتقا هر چند به اندازه کوچک باشیم.

۶) ذهن کنجکاو و یادگیری
یادگیری فرایندی است که نمیتوان بر آن حد و مرز تعیین کرد. مهندسی صنایع به منظور مطالعه و پیگیری مسائل همواره به این نکته توجه دارد که هر مورد را ، منحصر به فرد بررسی نماید و جهت شناخت آن فرض بر این است که از تصورات ذهنی دوری نموده و سعی بر تعیین کشف واقعیتهای حاکم بر اجزا و کل سیستم میباشد. لذا عدم وجود تعصب خاص به ماهیت فنی امور موجب میشود ذهنیت کنجکاو برای کشف حقایق نهفته در پدیدهها تقویت شود و مهندس صنایع با ذهن دژم کمتر میتواند راهحلهای ابتکاری و راهگشا برای مسائل مورد نظر ارائه نماید.

Sara12
02-13-2011, 10:48 AM
زمینه های فعالیت مهندسی صنایع
با پیشرفت و تحول سریع علوم و فنون و پیچیدگیهای روز افزودن آن، بالطبع نظامهای تولیدی و خدماتی نیز گسترش یافتهاند که در این میان اداره صحیح و مناسب این گونه واحدها مستلزم بکارگیری تکنیکهای علمی و پیشرفته جهت پیشبینی مدلسازی، برنامهریزی، تأمین و تدارک، اجرا و نظارت و ارزیابی نتایج حاصله در راستای وظایف مدیریتی است. همانطوری که میدانیم فعالیت هر نظام اعم از تولیدی یا خدماتی با اتکا بر فناوری خاص آن امکان تداوم و استمرار دارد و صرفنظر از ماهیت فنی و صنعتی امر، فناوری دارای چهار جز اصلی یعنی شامل ۱) تجهیزات، امکانات تولیدی و خدماتی ۲) مدیریت و سازمان ۳) نیروی انسانی ۴) دانش فنی است. از آنجا که رشتههای مهندسی مرسوم نظیر مهندسی مکانیک، برق، ساختمان و ... بیشتر به ابعاد فنی صنعت (مورد ۱ و ۴) توجه دارند. در فرایند کسب و کار رقابتی به تنهایی پاسخگوی مسائل پیچیده خدمات مهندسی و مدیریتی مدرن امروزی که بصورت سیستماتیک تحولات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و باورهای انسانی را در چرخه حیات سیستمهای مورد توجه خود لحاظ نمینمایند نیستند. لذا برای رفع چنین کمبودهایی در قرن حاضر بویژه طی چند دهه اخیر، رشته جدیدی تحت عنوان مهندسی صنایع با بهرهگیری از علوم ریاضی، فیزیکی، اجتماعی، اقتصادی و تکنیکها و فنون مهندسی بوجود آمده است. با توجه به مراتب فوق شاید مناسب بود این رشته با عنوان مهندسی مدیریت معرفی میشد، چرا که کاربردهای آن محدود به صنعت نیست و هر موسسه انتفاعی و غیر انتفاعی با جنبه صنعتی یا خدماتی میتواند از فنون و تکنیکهای مهندسی صنایع بهرهگیرد. مبحث صرف منابع و حصول حد اکثر نتیجه از منابع مصروفی چیزی نیست که منحصر به صنعت یا بنگاه خاصی باشد و امروزه با توجه به کمبود ارتقاع سطح بهرهوری امری ضروری و حیاتی محسوب میشود که نشانگر بستر گسترده برای فعالیتهای مهندسی صنایع نفتی میشود . مهندسی صنایع در حرفهها و مشاغلی همچون، بانکداری، خدمات مشاورهای، صنعت بیمه، شرکتهای هواپیمایی، کشتیرانی، بیمارستانها، کارخانجات، کشت و صنعت، خدمات شهری، استادیومهای ورزشی و یا هر مکان دیگری که نیاز به برنامهریزی، هدایت و مدیریت و ارتقا بهرهوری میباشد کاربرد دارد.



● برخی از زمینههای کاری مشخص مهندسی صنایع در بازار کسب و کار عبارتند از:
▪ برنامه ریزی استراتژیک و عملیاتی سازمان
▪ مدیریت تولید
▪ مدیریت مهندسی
▪ مدیریت پروژه
▪ مهندسی لجستیک
▪ سیستمهای تولیدی
▪ مهندسی سیستمهای کیفیت
▪ مهندسی سیستمهای اطلاعاتی
▪ مهندسی مالی
▪ مهندسی ارزش
▪ مهندسی سیستمهای بهرهوری
▪ طراحی فرایندها و ساختارهای سازمانی

Sara12
02-13-2011, 10:48 AM
نگرش سیستمی چیست؟


ريشه هاي انديشه سيستمي در بلندي تاريخ بشري جاي دارد. ارسطو، افلاطون، ابن خلدون، مولانا، هگل، ازجمله دانشمنداني هستند كه به مفهوم سيستم توجه داشته اند.
در اواخر قرن نوزدهم درپي تحولاتي كه در علوم فيزيك، شيمي، زيست شناسي به وجود آمد بشر توانست به كمك اين دانشها به قلمرو ناشناخته اي از اسرار جهان پاي گذارد كه كليت، نظام و پويايي در جهان مادي و پديده‌هاي آن از دستاوردهاي اين اكتشافات بود. در اين زمان به جاي تشريح يك كل براساس اجزاي تشكيل دهنده آن، نحوه قرارگرفتن اجزا در كل مطالعه مي شد. بدين ترتيب زمينه اي براي كل نگري فراهم شد. ولي اندكي پيش از آغاز جنگ جهاني دوم، علوم، حركت موضوعي خود را به سوي كليتي جديد در بستر جنبش ظهور علوم ميان رشته اي پيش گرفتند.
در قرن 19 و اوايل قرن 20 نياز بسياري به امتزاج دو يا چند شاخه از علوم بشري، براي بررسي و حل مسائل پيچيده پديد آمد كه منجر به پيدايش علوم بين رشته اي شد و از علوم مختلف در قالبهاي به اصطلاح سيستماتيك براي حل مسائل پيچيده بهره گرفته شد. نگرش سيستمي به مسائل و پديده‌ها و همين طور نظريه عمومي سيستم‌ها را مي توان به اين تحولات و گرايشهاي نسبت داد.
تفكر سيستمي، برخلاف برخي از جنبشهاي فكري كه دريك رشته علمي و در محدوده معيني نشو و نما كرده اند، در خارج از محدوده يك علم معين متولد شد و در محيطي ميان رشته اي رشد كرد. از آنجا كه اين شيوه تفكر، به طوركلي با مجموعه‌هايي متشكل از اجزا سروكار دارد، نه با خود اجزا، ضرورتا از مرزهاي سنتي علوم خاص فراتر رفته و عموميت يافته است. البته تفكر سيستمي در تضاد با تفكر تحليلي تجزيه مدار نيست. درواقع اين دو روش مكمل يكديگرند، نه جايگزين هم. از اين رهگذر گروهي از صاحبنظران عنوان مي كنند كه پيدايش نظريه عمومي سيستم ها محصول عمر انسان متمدن است كه مراحل تكامل خود را از دورانهاي قبل از ميلاد شروع كرده است. ما در اينجا گريزي مي زنيم به اين مراحل و تكامل آنها:
الف – دوران منطق ارسطويي: منطق ارسطويي درواقع تركيب كاملي از منطق سقراط و افلاطون است كه كتاب جمهوري افلاطون و همين‌طور استدلال قياسي ارسطو، نمونه خوبي براي تفكر سيستم ارائه مي كنند.
ب – دوران منطق تجربي: اين نحله فكري با كار فرانسيس بيكن در اوايل قرن 16 و با تكيه بر روش علمي مبتني بر مشاهده، تجربه و استقرار بنا شد و با افرادي چون دكارت، هگل، كانت، كنت، ميل و اسپنسر مسير خود را ادامه داد و منجر به پيدايش تفكر سيستمي شد.
ج – دوران منطق سيستمي: جنبش واقعي مطالعات ميان رشته اي، هنگامي آغاز شد كه دانشمندان دريافتند «بيشتر پديده هاي موردنظر آنان از ويژگيهايي مشترك و نظام‌مند برخوردار است‌» و پيچيدگي روزافزون مسائل جهان و طرح مسائل جديد از يك طرف و عدم كفايت مدلهاي مكانيستي و تفرقه در پيكر معرفت ازجمله عواملي بود كه باعث به وجود آمدن سيستم‌ها شد و متفكراني چون «وايتهدر» به اين نتيجه رسانيد كه سرمايه فكري بشري كه از قرن هفدهم به بعد فراهم شده بود، روبه اتمام است و بايد منابع عقايد و افكار و بينشهاي جديدي كشف شوند.
«لودويگ فون برتالانفي» زيست‌شناس و متفكر اتريشي از بنيان‌گذاران نظريه عمومي سيستم‌ها در اوايل قرن بيستم محسوب مي شود كه براي اولين بار مفهوم تفكري را ارائه داد كه تئوري عمومي سيستم‌ها شناخته شد و در طي سالهاي 1932 – 1930 ميلادي نظريه ارگانيستي را ارائه كرد و درگسترش و بسترسازي آن در ساير عرصه ها گامهاي بلندي برداشت. به عقيده وي يك ارگانيسم صرفا مجموع عناصر جداگانه نيست، بلكه سيستمي است داراي نظام و كليت. بدين ترتيب برتا لانفي و همفكران وي ازجمله بولدينگ، راپوپورت و آكوف در طي حدود نيم قرن مكتب ارگانيستي را در زيست شناسي و علوم ديگر پايه ريزي كردند. البته شايان ذكر است خود برتالانفي ريشه‌هاي رويكرد سيستمي را در بستر تاريخي به زمان ابن خلدون و نيكولاس كوسايي و در قرون جديد به تفكرات لايب نيتز در قرن 17 نسبت مي دهد و همين‌طور نامهاي افرادي چون هگل، لوتكا و وايتهد فيلسوف انگليسي در اين ميان ديده مي شود. با نگاه به متون علمي ديده مي شود كه بعد از وايتهد و به پيروي از او، «جي فورستر» نياز به كاربرد تفكر سيستمي را در جامعه و علوم اجتماعي موردمطالعه قرار داد. وي بر اين عقيده بود كه نگرش سيستمي را مي توان مثل علوم مهندسي در علوم اجتماعي نيز بكار برد. البته عده‌اي ديگر جستجو براي يافتن سرچشمه نگرش سيستمي را به جان ديويي استاد دانشگاه كلمبيا نسبت مي دهند. اين نگرش به عالم پيدا، زيربناي جهان‌بيني سيستمي را به عنوان يك نگرش وحدت‌بخش و جامع‌نگر فراهم آورده است.
همانگونه كه از مطالعه متون علمي درمي يابيم نگرش سيستمي در يك شاخه خاصي از علوم ايجاد و متكامل نشده است، بلكه همه يا اكثر رشته هاي علمي تاحدودي از اين جامع‌نگري بهره برده اند براي نمونه از كمك كنندگان عمده به توسعه تئوري سيستم‌ها براي تمام علوم فون برتالانفي در سال 1951 باتوجه خاص به مديريت و بولدينگ در سال 1959 بود. افراد زياد ديگري كمكهاي مهمي به جنبه هاي مختلف تئوري سيستم كرده اند كه در مديريت قابل استفاده است. درميان آنها مي توان آثار كاتز و كان را در سيستم هاي اجتماعي، و فورستر را در سيستم هاي صنعتي و كمكهاي تحقيق در عمليات را به وسيله استافورد بير، چرچمن و همكارانش، هرتز، مك كلاسكي و مورس را ذكر كرد. همچنين هرگز نبايد تاثير نوربرت وينر را در توسعه و تاكيد بر تئوري بازخورد كه تاثير زيادي بر تئوري سيستم‌ها داشت، كم بها داد. همين طور كمكهاي جانسون وروز نزويگ كه از طريق كتاب درسي خود تئوري سيستم را با مديريت قويا مرتبط ساختند را نبايد فراموش كرد.

Sara12
02-13-2011, 10:48 AM
مديريت پروژه كه از زمان پديدار شدن روش‌هاي شبكه‌اي در شركت دوپونت امريكا مطرح شده، يكي از دستاوردهاي تلفيق رياضيات در روش‌هاي مديريتي است كه آثار بي‌نظير خود را در بهره‌وري منابع، به‌ويژه منابع پولي و نيروي انساني آشكار ساخته است. امروزه در هر كجا كه طرحي براي توسعه تدوين مي‌شود و يا سرمايه‌گذاري جديدي قرار است انجام شود، بدون تفكر جمعي حاكم بر محور مديريت پروژه و استفاده از روش‌هاي مناسب براي برنامه‌ريزي و كنترل آن، پروژة كاري شروع نمي‌شود؛ زيرا جزيي از ماهيت فعاليت‌هاي مديريتي آن شده است.
آثار غير قابل انكار به كارگيري اين روش‌ها، الزاماتي را پديد آورده است كه عدول از آن نابودي اهداف زمانبندي شده را به دنبال دارد. همه روزه مديران در دنياي كسب ‌و ‌كار، توليد و صنعت، هزاران تصميم اتخاذ مي‌نمايند كه مبتني بر روش‌هاي مديريت پروژه مي‌باشد و روش‌هاي استاندارد شدة آن مورد مطالعه و بهبود مستمر مي‌باشد تا اثربخشي و كارايي بيشتري داشته ‌باشند. اين فرايند با نگرش سيستمي به يك پروژه، پا را از محيط دروني پروژه فراتر گذاشته و آثار جانبي آن، كيفيت انجام فعاليت‌هاي مختلف، كنترل دائمي نحوه دستيابي به اهداف و مخاطراتي كه در هر لحظه (چه كوچك و چه بزرگ) آن را تهديد مي‌نمايند، مورد مطالعه، بازنگري و اصلاح قرار مي‌دهد.
فرايندهاي مختلف به گونه‌اي تعريف مي‌شوند كه تداخل آثار هر يك قابل ارزيابي باشد و نهايتاً همة تصميم‌ها، تضمين‌كننده انجام صحيح فعاليت‌هاي فرايندها در دستيابي به اهداف باشد.
بر مبناي اين نگرش، كار گروهي يكي از الزاماتي است كه در سازماندهي پروژه‌ها مورد استفاده قرار مي‌گيرد. كار گروهي الزاماتي را پديد مي‌آورد كه فرايند تصميم‌سازي و تصميم‌گيري سازمان يافته و تعريف شده در سطوح مختلف را ايجاب مي‌نمايد. سازماندهي پروژه در كنار موضوع برنامه‌ريزي و كنترل پروژه نيست، بلكه به عنوان زيربناي استفاده از روش‌ها و ابزارهاي مديريت پروژه، نرم‌افزارهاي مورد استفاده و نهايتاً چگونگي و ارزيابي فعاليت‌ها، مطرح مي‌شود. سازماندهي نامناسب باعث مي‌شود كه روش‌هاي مديريت پروژه، كارايي خود را از دست بدهند و فرايندها دچار اشكال شوند.
نگرش سيستمي بر پاية سازماندهي مناسب، به كارگيري روش‌ها در تناسب با آن سازماندهي را طلب مي‌نمايد. به همين دليل است كه روش‌هاي نوين مديريت پروژه بر مبناي تعريفي جديد مبتني بر «دانش» ارائه مي‌شوند؛ زيرا از مجموعة فرايندهايي كه توليد كنندة اطلاعات است، شروع شده و به فرايندهاي ديگر متصل مي‌شود و تلفيق آن اطلاعات در حوزه‌هاي مختلف مورد بررسي قرار مي‌گيرند و از نتايج آنها تصميماتي زاده مي‌شود كه جريان امور را تنظيم مي‌نمايد.
كار كردن در چنين حيطه‌اي مستلزم ايجاد سازماندهي متناسب براي يكپارچه‌سازي است كه خصيصه‌ اصلي سيستم‌هاست.
يكپارچه‌سازي فرايندي است كه هماهنگي را ايجاد مي‌نمايد. هماهنگي در فصل مشترك زيرسيستم‌ها، نيازمند تسلط بر دانش مديريت پروژه، فناوري مورد استفاده براي اجراي پروژه و نيز مديريت منابع مالي و ساير منابع است.
برنامه‌ريزي شتابان توسعه در گسترة كشورهاي مختلف، نيازمند به كارگيري اين روش‌هاست و بدون اتكا به چنين دانشي برنامه‌هاي اجرايي توسعه امكان‌پذير نخواهند بود. زماني كه اهداف كلان زيبا براي هر كشور تعريف مي‌شود، مردم دلخوش مي‌شوند؛ زيرا مردم به صورت كلان آنها را درك مي‌كنند. ولي چنانچه برنامه‌هاي اجرايي متناسب، كارآمد و مبتني بر دستيابي به اهداف مرحله‌اي تدوين و اجرا نشوند، زيبايي اهداف به مرور كمرنگ خواهد شد. با توجه به اين موضوع است كه بايستي به مسائلي از قبيل ميزان اعتقاد مديران ارشد، حمايت آنان از روش‌هاي مديريت پروژه، پايداري آنها به عنوان يك اصل مسلم طول زمان و ارزيابي عملكردهاي مرحله‌اي بر مبناي روش‌هاي مدون و مستند شده، به عنوان اركان اصلي موفقيت در دستيابي به اهداف انديشيد.
مديريت پروژه، موضوعات چند دسته‌اي را در بر مي‌گيرد و علوم بين‌‌رشته‌اي دست به دست يكديگر مي‌دهند تا آن را در بهترين شكل خود اجرا نمايند. يكي از مهمترين اين علوم بين‌رشته‌اي، مهندسي صنايع است كه در اين حيطه كاملاً موفق عمل نموده است. مهندسان صنايع با نگرش سيستمي خود و استفاده از ابزارهاي استاندارد شده و به كارگيري نرم‌افزارهاي مختلف، عامل اصلي موفقيت در اين فرايندها مي‌باشند.

Sara12
02-13-2011, 10:49 AM
جهاني شدن كسب و كار و نگرش جهاني مديريت پروژه
كسب و كار، امروزه مرزهاي ملي را در نورديده و نظام برون‌مرزي، شركت‌هاي چند مليتي را تبديل به شركت‌هايي با عنوان جهاني نموده ‌است. اتحادهاي راهبردي شركت‌ها در عرصة اقتصادي كشورهاي مختلف و بازارهاي جهاني براي عرضه كالاها و سرمايه‌گذاري، به‌سرعت در حال گسترش مي‌باشد. اين موضوع است كه باعث به وجود آمدن سازمان‌هايي شده است كه موضوع مديريت پروژه را با نگرش جهاني دنبال مي‌نمايند؛ معرفي برخي از اين سازمان‌ها جالب توجه خواهد بود:

·گروه كار جهاني استانداردهاي مديريت پروژه (GWG)
(Global Working Group on Project Management Standards)

يكي از پديده‌هايي است كه در زمينة ذكر شده، شكل گرفته است. اين گروه براي ايجاد ارتباط و حمايت از مؤسسات و افرادي است كه به عنوان حرفه‌اي جهاني به موضوع مديريت پروژه مي‌پردازند. در اين زمينه، اين گروه سايت اينترنتي ايجاد كرده و يك آرشيو قوي از موضوعات، پروژه‌ها، اسناد و مدارك تدارك ديده است كه از همه ‌جاي جهان مشترك مي‌پذيرد.

·انستيتوي مديريت پروژه (PMI)
اين انجمن كه چندين سال از فعاليت آن مي‌گذرد، به تدوين استانداردهايي پرداخته است كه مبتني بر نگرش كلان به موضوع مي‌باشد و گسترة آن جهاني است و سعي دائمي بر اشاعة اين استانداردها دارد تا فرهنگ مديريت پروژه به صورت يكنواخت شده‌اي در ساير كشورها نيز پياده‌سازي شود. به همين منظور، برنامه‌اي گسترده تدوين نموده كه مأموريت آن بدين گونه تعريف شده است:
« كمك به پيشبرد درك عمومي جهاني از مديريت پروژه براي تازه‌واردان به حيطه‌هاي مديريت پروژه و نيز آن عده كه تجربياتي در اين زمينه دارند و مشتريان در عرصة بين‌المللي».
در اين زمينه، اين انجمن به نهادينه‌سازي اصول و استانداردهاي مديريت پروژه در سطح بين‌المللي مي‌پردازد. اين هدف در راه حفظ منابع ذي‌نفعان اين انجمن، اعضاي آن و حفظ بازارها تدوين شده است. استانداردها براي قانونمندي، تكرارپذيري، تعريف خدمات مديريت پروژه به عنوان يك محصول و فرايندهاي دستيابي به آنهاست.
·مؤسسه استانداردهاي كانادا
اين مؤسسه با اين تفكر كه كسب و كار جهاني از طريق اينترنت مي‌تواند هزاران هزار استاندارد را تحت نظر و كنترل خود داشته باشد، از طريق ارائه خدمات در لحظه (ON LINE) و سريع در اين خصوص، اطلاعات و مشخصات مرتبط با استانداردها و شركت‌هايي كه خدمات مديريت پروژه را به عنوان صادرات كالاي‌شان عرضه مي‌نمايند، برنامه‌ريزي نموده است. بر اساس اين نگرش، اين مؤسسه توصيه‌هاي خود را در رابطه با استانداردهاي جديد نيز ارائه مي‌نمايد. معرفي مؤسسات ملي و بين‌المللي و نشريات آنها، از مهمترين بخش‌هايي است كه بدان پرداخته مي‌شود. علاوه بر اين، دولت كانادا نيز استانداردهاي خود را در اين زمينه از طريق بخش ويژه ارائه مي‌نمايد.

·شبكة ملي سيستم‌هاي استاندارد (NSSN)
اين شبكه كه در سرتاسر امريكا گسترده است و از طريق اينترنت دسترسي جهاني به آن امكان‌پذير مي‌باشد‌، توسط انجمن‌ ملي استانداردهاي امريكا طراحي شده و پشتيباني مي‌شود. ششصد عضو ملي، بين‌المللي و منطقه‌اي دارد كه مي‌توان از طريق سايت آن به اين اعضا و اطلاعات هر يك از آنها دسترسي پيدا كرد.

·سازمان بين‌المللي استاندارد (ISO)
اين سازمان كه كم و بيش، بيشتر دست اندركاران صنعت و خدمات با آن آشنا هستند و نيز در اين رابطه فعاليت چشمگيري دارد، تحت عنوان كيفيت محصول و يكپارچه‌سازي استانداردها، مركب از 180 كميته تخصصي مي‌باشد و در رابطه با تدوين استاندارهاي مديريت پروژه با همكاري انجمن امريكايي ASQC و PMI، استانداردهاي مديريت پروژه را توسعه داده است.

Sara12
02-13-2011, 10:50 AM
Epc چيست؟


پروژه هایی كه به روش epc انجام مي‌پذيرند ويژگي‌هاي اجرايي خاصي دارند. كانون اين ويژگي‌ها در برنامه‌ريزي، كنترل و سرعت بخشيدن فعاليتهاي همزمان و حفظ كيفيت اجرا قرار دارد. شركتي كه مسئوليت اجراي پروژه به روش epc را عهده‌دار مي‌گردد متعهد به اجراي يك سلسله فعاليتهاي موازي در قالب برنامه زمانبندي پروژه مي‌گردد.
در روش epc عمليات مهندسي، تداركات و اجرا در قالب يك قرارداد انجام مي‌پذيرد، به طوري كه همزمان كه خدمات مهندسي در جريان تكميل قرار مي‌گيرد خدمات تحويل كالا و تجهيزات به كارگاه نيز انجام و اجراي عمليات ساختماني و نصب به موازات آنها سرعت مي‌گيرد.
مديريت، نقش بسيار عمده‌اي در ايجاد هماهنگي موازي و تكميل موفقيت‌آميز پروژهepc دارد. استفاده از تكنيكهاي كاربردي مديريت پروژه و استفاده از ارگانهايي كه داراي تجربه مديريت و كنترل پروژه مي‌باشند، قوياً توصيه مي‌شود. شركتي موفق است كه خدمات مهندسي و تداركات كالا را به گونه‌اي كنترل كند كه ضمن حفظ استانداردهاي مورد اشاره در قرارداد، هزينه‌هاي اضافي در تداركات كالا را به حداقل رساند.
از آنجا كه در روش epc نظارت كه يكي از عوامل افزايش هزينه و زمان است كاهش مي‌يابد، لازم است سيستمهاي تضمين كيفيت در مهندسي پايه، تفصيلي ساخت و نصب به طور كامل در شركتها پياده شود.
در توزيع هزينه پروژه‌هاي epc بيشترين ريسك را بخش كالا و تجهيزات پروژه دارد و لذا هماهنگي صحيح بخش مهندسي و بخش تداركات كالا و تجهيزات، بسيار كليدي و پر اهميت. خواهد شد.

Sara12
02-13-2011, 10:53 AM
نرم افزار چیدمان کارخانه (َaldep & craft) و ماکروها و کاربرد آنها دراکسل


نرم افزار چیدمان کارخانه (َALDEP & CRAFT) -ماکروها و کاربرد آنها دراکسل
قابل استفاده در طرح ریزی کارخانه

عناوین
1. آشنایی با ماکروها و کاربرد آنها دراکسل
2. به کارگیری ماکروها در اکسل
3. فعال سازی قابلیت ماکرو در اکسل
4. فراخوانی یک ماکرو در اکسل
5. اضافه کردن یک ماکرو در اکسل
6. شروع کار با برنامه چیدمان کارخانه (َALDEP & CRAFT)
7. تعریف مسئله و روش حل آن
8. حل مسئله
1. آشنایی با ماکروها و کاربرد آن در اکسل
ماکروها نرم افزارهای کمکی هستند که به نرم افزار اصلی اضافه می شوند تا باعث افزایش قابلیت های آن یا تغییر خصوصیات نرم افزار بنابه سلیقه ی کاربر شود.
نرم افزارآفیس که یکی از نرم افزارهای پرکاربردی است بستری مناسب را فراهم کرده تا هرکس بنا به نیازهای خود بتواند از یکی از محیط های آن مانند اکسل ، اکسس ، پاورپوینت، CRM ، Share point و ... استفاده کند.
مسلما هیچ نرم افزاری یافت نمی شود که بتواند تمام نیازهای مارا برآورده سازد. آنها می توانند تنها محیطی را برای راحت تر کردن کار کربران فراهم کنند.
کاربر باید بنا به نیاز خود محیطی را که بیشترین نزدیکی به خواسته هایش را دارد پیدا کند و سپس با کار بر روی آن محیط سعی برنزدیک تر کردن محیط به نیازهایش را داشته باشد و وظیفه ماکروها هم در حقیقت همین است.
ماکروها معمولا با زبان visual basic نوشته می شوند و به شاخه ای از VB که برای نرم افزارهای مختلف است (VBA (visual basic for application گفته می شود.
2. به کارگیری ماکروها در اکسل
ماکروها را می توان به دو صورت در اکسل استفاده کرد
v فراخوانی آن به منظور یکبار استفاده
در این قسمت برای اینکه از یک ماکرو فقط یکبار اسفاده کنیم یکبار آن را فراخوانی می کنیم و با آن کار میکنیم .در این روش برای استفاده مجدد از ماکرو باید دوباره آن را فراخوانی کنیم
v افزودن یک ماکرو به اکسل
در این روش ماکرو به عنوان جزئی از اکسل می شود و همانند قابلیت های دیگر اکسل می توان بارها از آن استفاده کرد

3. فعال کردن قابلیت ماکروها در اکسل
برای اینکه برای به کارگیری ماکروها در اکسل با مشکل مواجه نشیم بهتر است در صورتیکه از ماکروهای مورد استفاده اطمینان داریم مراحل زیر را انجام دهیم :
Excel2003 >> Tools\Options\Security\Macro Security\Security Level\Low
گزینه ی آخر(Low) را انتخاب میکنیم .این گزینه اجازه ی اجرای هر ماکرویی را به شما می دهد به همین دلیل باید از امنیت آن ماکرو مطمئن باشید.
4. فراخوانی یک ماکرو برای یکبار استفاده
برای استفاده از یک ماکرو صرفا برای یکبار مانند یک فایل اکسل می توانید آن را باز کنید و با توجه به دستورالعمل آن از آن استفاده کنید.
البته باید دقت داشت که نوع فایلهای ماکرویی که تحت اکسل کار می کنند از نوع Xla هستند.
5. اضافه کردن یک ماکرو به اکسل
این روش که روش بسیار مفیدی است و پیشنهاد می شود برای ماکروهایی که می خواهید از آنها به طور مکرر استفاده کنید با این روش کار کنید.
Excel2003 >> Tools\Add-Ins\Browse
Excel2007 >> Excel Options\Add-Ins\Go\Browse
با استفاده از گزینهBrowse فایل مورد نظر خود را پیدا میکنیم تا در لیست ظاهر شود. (Facility Layout)
برای فعال کردن آن باید مربع کنار آن تیک خورده باشد با این روش با هرباراجرا ماکرو نیز فعال می شود.

6. شروع کار با برنامه چیدمان کارخانه
همانطور که قبلا توضیح داده شد و ماکروی layout را به اکسل اضافه کردید .باید به منوهای اکسل گزینه ای به نام مهندسی صنایع اضافه شده باشد .
با کلیک بر روی آن می توانید یکی از زیر مجموعه های آن را که همان چیدمان کارخانه است را اتخاب کنید (به صورت پیش فرض فعال است) حال زیر مجموعه های چیدمان کارخانه نمایان می شود.
برای ایجاد یک پروژه جدید ابتدا باید یک sheet خالی در صفحه موجود باشد.
حال بر روی گزینه ی ” پروژه جدید“ کلیک می کنیم تا پنجره ی مربوطه باز شود.
در قسمت ” نام پروژه“ نام پروژه ی دلخواه خود را وارد کنید (پیشفرض گزینه ی productionاست(.
پس از وارد کردن تعداد دپارتمانها و تعداد نقاط ثابت و همچنین تعیین واحد اندازه گیری می توانید مسئله ای فرضی و کاملا صادفی را با تیک زدن در محل مربوطه ایجاد کنید. در این حالت ماتریس جریان به صورت تصادفی با توجه به تعداد دپارتمنهای وارد شده ایجاد می شود .با کلیک بر روی تایید وارد مرحله بعدی می شویم.
پس از تایید فرم نمای کلی sheet تغییر کرده و اطلاعاتی که وارد کرده اید در قالب جدول ارائه می شود.
دقت کنید سلول هایی که با رنگ زرد مشخص می شوند سلولهایی هستند که توسط خود نرم افزار محاسبه می شوند و صرفا جنبه ی خروجی دارند.
در قسمتهای اطلاعات پروژه شما اطلاعات کلی را که وارد کرده اید می بینید.
در قسمت اطلاعات کارخانه در صورتیکه طول و عرض کارخانه بیشتر از 100و50 است می توانید در سلول مقیاس اعدادی بزرگتر از یک را وارد کنید تا تعداد سلول ها را بر اساس واحد اندازه گیری ( مثلا متر) تعدیل دهد.
در قسمت اطلاعات دپارتمان باید مساحت هر دپارتمان و همچنین ثابت یا متغییر بودن آن را با حروف V( variable) و F(Fix) نشان دهید.
در مرحله بعد باید ماتریس جریان را بر اساس فرم از-به که در دسترس دارید پر کنید.
در صورتیکه نقاط ثابت نیز داشته باشید باید مخنصات مربوط به آن و همچنین هزینه های مربوطه را نیز وارد کنید.
در پایان نیز می توانید هزینه های جریان مورد نظر خود را در ماتریس مربوطه وارد کنید.
در حالت پیش فرض تمامی هزینه ها یکسان فرض شده است .
7. تعریف مسئله و روش حل آن
حال روی دکمه ی دایره ای شکل ”تعریف مسئله“ کلیک کرده تا فرم بعدی باز شود.
در این فرم ابتدا الگوریتمی که تمایل دارید با آن مسئله حل شود را علامت میزنیم .
در قسمت مربوط به نحوه ی شروع چیدمان که فقط برای الگوریتم کرفت فعال می باشد می توانیم مشخص کنیم که طرح اولیه را خود کاربر بدهد یا اینکه بر حسب توالی دپارتمانها مرتب شوند (همانطور که می دانیم کرفت یک الگوریتم بهبود دهنده است ولی ALDEP یک الگوریتم سازنده .به همین دلیل کرفت (CRAFT) نیاز به طرح اولیه دارد).
در قسمت مربوط به نحوه ی محاسبه مسافت می توان مشخص کرد که مسافت بین دپارتمان به صورت "اقلیدسی" محاسبه شود یا به صورت "مستقیم".
در قسمت بعد طول و عرض کارخانه را بر حسب سلول مشخص می کنیم.دقت کنید حداکثر طول مجاز 100 و حداکثر عرض مجاز50 می باشد.
2 قسمت باقی مانده که مربوط به ALDEP هستند عرض دپارتمانها را مشخص می کند و تعیین می کند که آیا از حداکثر آن استفاده شود؟
در صورتیکه الگوریتم کرفت را با فرض ایجاد چیدمان اولیه به صورت توالی یا الگوریتم ALDEP را انتخاب کرده باشید وارد صفحه بعدی می شوید که دپارتمانها مشخص شده اند و مسئله برای شروع بهینه سازی آماده است .
اما در صورتیکه الگوریتم کرفت را با فرض ایجاد طرح اولیه توسط خودتان انتخاب کرده باشید باید جدول خالی را که در سمت راست صفحه مشاهده می کنید با اعداد مربوط به دپارتمانها پر کنید و برای اینکه بعد از هر مرحله از صحت پرکردن خود اطمینان حاصل کنید می توانید بر روی دکمه ی بازخوانی کلیک کنید. پس از طی این مرحله مسئله برای شروع بهینه سازی آماده است. همچنین می توان با کلیک بر روی دکمه مربوطه یک چیدمان تصادفی ایجاد کرد و وارد مرحله ی بهینه سازی شد.
8. حل مسئله
برای حل مسئله و یافتن جواب بهینه کافی است بر روی دکمه ای با همین نام کلیک کرده و بین 2 گزینه ی موجود یکی را انتخاب کنید و نتیجه را در سمت راست صفحه مشاهده کنید در این قسمت مشخصات جابه جایی سلول ها نیز نمایش داده شده است. می توانید با کلیک روی دکمه جابه جایی دپارتمانها و تعویض آنها مقدار هزینه جدید را مشاهده کنید.

Sara12
02-13-2011, 10:54 AM
تعريف‌شناسي مهندسي صنايع


نخستين گامها در شناخت پديده‌ها ، با تعريف نمودن آنان آغاز مي‌گردد . تعريف‌شناسي ، اشرافي نسبت به موضوع در اختيارمان مي‌نهد و ياريمان مي‌دهد تا با ذهني روشنتر به جستجو و پژوهش در محتواي آن ادامه دهيم . در تعريف‌شناسي مهندسي صنايع كه مشتمل بر گامهاي اول تا سوم خواهد بود ، ابتدا به تعريف مهندسي خواهيم پرداخت و سپس مهندسي صنايع را تعريف نموده و آنگاه اين تعريف را به تفسير خواهيم نشست .
در پايان گام سوم ، توانايي اين را خواهيم داشت كه با بياني روشن و صريح ، تعريفي كوتاه اما مبين و مفهوم از مهندسي صنايع ارائه دهيم تا آغازي باشد بر پژوهش در حيطه دانش مهندسي صنايع .


گام اول


مهندسی (engineering)به چه معناست ؟
تاکنون بارها و بارها اين واژه را در كاربردهاي عاميانه و تخصصي شنيده‌ايم ؛ پرسش اينجاست كه آيا اگر از ما بخواهند اين کلمه را به تعريف آوريم قادر به بيان روان آن هستيم ؟
گام اول ما در يادگيری مهندسی صنايع ، آموزش معنای دقيقی برای مهندسی است . مجمع اعتباری مهندسی و تکنولوژی


(the Accrediation Board for Engineering andTechnology)

که يکی از وظايف آن تعريف و يکسان‌سازی واژه‌های مهندسيست ، مهندسی را به صورت زير تعريف می‌کند :
مهندسی ، مجموعه مهارتهايی است که با استفاده از معلومات رياضی و علوم طبيعی و در اثر مطالعه ، تمرين و تکرار حاصل شده‌اند و ما را به راههای بهره‌گيری اقتصادی‌تر از مواد اوليه و منابع طبيعی در جهت منافع انسانيمان رهنمون می‌کنند .
حال درک روشنی از واژه پراستفاده مهندسی پيدا کرده‌ايم ؛ مشاهده مي‌نماييم که حيطه وسيعی در اين تعريف جای می‌گيرند و به طور کلی می‌توان گفت که هدف غايی همه آنها کمک به زندگی بهتر و راحت‌تر برای مجموعه انسانهاست . اين هدف را از خاطر نبريم ...



گام دوم


مهندسی صنايع را چگونه تعريف کنيم ؟
در گام اول نگاه روشنی به مفهوم مهندسی حاصل کرديم ؛ اينک به مهندسي صنايع باز می‌گرديم و می‌خواهيم در دومين گام تعريفی از مهندسی صنايع ياد گيريم . بی‌شک موفقيت در هر شغلی مستلزم اشراف کلی بر جوانب آن می‌باشد و يکی از نکات مهم در اين مبحث ، دانستن تعريف منطقی و صحيحی از شغل می‌باشد . نگارنده بر اين عقيده‌ است که وظايف مهندس صنايع تا اندازه‌ای شيرين و پرهيجان می‌باشد که شايد جای اين باشد از آن به عنوان يک سرگرمی فرح‌بخش و ليك در عين‌حال جدی و پراهميت ياد نمود ؛ و اما مهندسی صنايع چيست ؟
انجمن مهندسی صنايع آمريکا ، تعريف ذيل را بيان کرده‌است :
مهندسی صنايع رشته‌ايست که با طراحی ، پياده سازی و بهبود سيستمهای يکپارچه ای از انسان (human) ، مواد (material)، اطلاعات (information)، تجهيزات (instrument) و انرژی (energy)مرتبط می‌باشد . اين رشته بر پايه دانش تخصصی در علوم رياضی ، طبيعی ، اجتماعی و نيز قوانين و روشهای تجزيه و تحليل مهندسی و طراحی بنا شده است تا به کمک آنها به ارزيابی نتايج حاصل از سيستم‌های يکپارچه بپردازد .
در گام آتي اين تعريف را با يكديگر به تفسير خواهيم نشست ...




گام سوم

تعريف مهندسی صنايع را چگونه تفسير کنيم ؟
در گام پيشين تعريف انجمن مهندسی صنايع آمريکا را خوانديم ؛ اگر با دقت آن را مروری ديگر کنيم به واژه‌اي کليدي‌ خواهيم رسيد : سيستم ! لازم است در اين لغت به خوبي خوب تامل گردد که تمامی تلاش مهندسين صنايع بر روی سيستم پياده می‌شود . نترسيد ! به هيچ وجه با مفهوم ناآشنايي روبرو نيستيم . سيستم به هر مجموعه‌ای از اجزا اطلاق می‌شود که برای حصول هدفی با يکديگر در ارتباط موثرند . حال در ذهن خود به دنبال نمونه بگرديد و ذهن خود را وادار به پويايی نماييد ! نمونه‌اي می‌آوريم : خانواده ! به همين سادگی ! اما توجه داشته باشيد که سيستمهايی که ما با آنها در محيط کاری سروکار خواهيم داشت لزوما به همين سادگی نيستند ؛ آنها گروهی از انسانها ، دسته‌ای از مواد ، حجم بالای اطلاعات و مواردی اينچنينی را دربر خواهند گرفت ؛ می‌بينم که گستره وسيعيست آنچه يک مهندس صنايع با آنها همسايه خواهد بود و به همين دليل بايد برای تمامی آنها دارای حداقل اطلاعات لازم باشد . هدف يک مهندس صنايع بهبود کارايي سيستم به جهت نيل به اهداف کل مجموعه است و ايجاد بهبود در سيستم نيازمند بمباران فکری در مورد همه آنهاست . گمان دارد كه دگرگونی و بهبود را از چه جايی بايد آغاز نمود ؟! نگاهی به اطراف بياندازيد ، از چيزهايی آغاز کنيد که نزديکترند ؛ حال سوالي از شما می‌پرسيم : چه چيز به شما از خود شما نزديکتر است ؟! پس :
مغرور نباشيد ؛ کسی شما را زير سوال نخواهد برد ؛ بهبود را بايد از خود شروع کنيد ...

Sara12
02-13-2011, 10:56 AM
آمادگی برای آزمون فوق لیسانس مهندسی صنایع


1- اولا من با این کاملا مخالفم که کسی از رشته هایی غیر صنعتی مثل ریاضی محض و فیزیک و ...، بدون اینکه بوی فلز مذاب و براده و ماشینکاری را در کارگاههای ریخته گری و جوشکاری و ماشین افزار و CNC حس کرده باشد و همچنین پروژه های پر درد سر طرحریزی واحدهای صنعتی و طرحریزی صنایع کوچک و ... را انجام داده باشد، بیاید و با تست زنی و جزوه خوانی بشود : کارشناس ارشد مهندسی صنایع و یا MBA !

2- اصلا نمی خواهم نا امیدتان کنم، ولی شاید شما هم در مورد دانشگاه آمریکایی هاوایی و دیگر دانشگاههای غیر انتفاعی چندملیتی، آزاد، شبانه، مکاتبه ای، اینترنتی و ... که مدارک دکترا و فوق لیسانس را مثل نقل و نبات خیرات می کنند، چیزهایی شنیده اید! که آدم را از هر چه مدرک و دانشگاه و تحصیلات عالی و غیر عالی است بیزار می کنند. ولی جدا از شوخی اگر می خواهید امسال در امتحان بسیار سخت کارشناسی ارشد مهندسی صنایع - مهندسی صنایع شرکت کنید می خواهم منابع و جزوات خوبی را خدمتتان معرفی کنم، با توجه به اینکه دوستان بازدیدکننده و علاقمند به مهندسی صنایع ، مکررا از حقیر چنین درخواستی داشته اند،(غافل از اینکه کسی که لالایی بلد باشد، چرا خودش خواب فوق لیسانس را هم نمی بیند؟!!!) تصمیم گرفتم که کمکی هرچند ناچیز بکنم.

با مطالعه کتب و جزواتی که ذیلا معرفی شده، تعدادی از دوستان قدیم من موفق شده اند و آنهایی هم که قبول نشده اند مطالعه آنها را بسیار مؤثر دانسته اند؛ امیدوارم با مطالعه و برنامه ریزی دقیق در میان پذیرفته شدگان سال آینده باشید:

کنترل تولید و موجودی های 1 :(ضریب 1)
1- کتاب کنترل تولید و موجودی ها (تألیف: عسگر زاده)
2- جزوه کنترل موجودی دانشگاه صنعتی شریف
3- تستهای پردازش(بخش خلاصه درس)
4- جزوه کنترل موجودی دانشگاه صنعتی امیرکبیر

تحقیق در عملیات 1 : (ضریب 2)
1- کتاب پژوهش عملیاتی (تألیف: محمدرضا مهرگان)
2- تستهای پردازش تحقیق در عملیات برای رشته های مدیریت و صنایع
3- نکات تستی پژوهش عملیاتی(تألیف: محمدرضا مهرگان)

طرحریزی واحدهای صنعتی : (ضریب 1)
1- طرحریزی واحدهای صنعتی ( اپل )
2- جزوه طرحریزی واحدهای صنعتی دانشگاههای علم و صنعت، صنعتی شریف و امیرکبیر
3- جزوه ارزیابی کار و زمان (خانم مخاطب رفیعی؛ دانشگاه صنعتی اصفهان)
4- تستهای پردازش برای درس طرحریزی واحدهای صنعتی

آمار و احتمال مهندسی : (ضریب 2)
1- کتاب و جزوه آمار مهندسی ( تألیف دکتر محلوجی ؛ دانشگاه صنعتی شریف)
2- کتاب احتمال مهندسی (شلدون راس؛ دانشگاه صنعتی اصفهان)
3- آمار مهندسی وال پل (و جزوه دکتر رئیسی؛ دانشگاه صنعتی اصفهان)
4- تستهای آمار و احتمال مهندسی (تالیف دکتر مسعود نیکوکار ؛ انتشارات آزاده)

زبان عمومی و تخصصی : (ضریب 1)
برای زبان منبع خاصی پیشنهاد خاصی ندارم! لطفا شما هم نظر دهید.....


.................................................. .......... ...............................................
با همكاري مهندس مصطفي هاشم‌زاده
شمارش معكوس براي كنكور ورودي سال 85 كارشناسي ارشد دانشگاههاي دولتي آغاز گرديده است ؛ اين در حاليست كه هر ساله بر تعداد متقاضيان تحصيلات تكميلي در سطح كشور افزوده مي‌گردد و در نتيجه آن ، رقابت مابين شركت‌كنندگان – بويژه در رشته‌هاي پراقبالي نظير مهندسي صنايع - افزوده مي‌گردد . چنين ترافيكي در صف مدعيان حضور در دانشگاهها ، بر لزوم بكارگيري اهرمهاي موثر و كارامد آموزشي از سوي داوطلبان ، تاكيد بيشتري را به همراه دارد . در اين مقاله ، نكات ظريفي را – به صورت اختصاصي - براي كاربران سايت تخصصي مهندسي صنايع بازگو مي‌نمايم ؛ چنانچه در كنكور امسال به رقابت با رقيبان خود خواهيد پرداخت و حتي اگر در سالهاي آتي به اين شمار افزوده خواهيد گشت ، توصيه ما به شما اين است كه اين مقاله را از دست ندهيد


كمتر از يك ماه به برگزاري كنكور كارشناسي ارشد دانشگاهها زمان باقيست ؛ هر چه تاكنون در اين باب به انجام رسانيده‌ايد را در سلولهاي خاكستريتان حفظ و حراست كنيد و در مورد آنكه از اين پس چه كنيد كافيست به گفته‌هاي ما خوب توجه كنيد نخست به اين سوال در ذهن خود پاسخ دهيد كه شما از كدام دسته هستيد ؟ در واقع از چه سطح آمادگي درسي برخورداريد ؟

الف) چنانچه تاكنون هيچ اقدامي در راستاي فراگيري منابع درسي انجام نداده‌ايد باز به سوال دومي پاسخ دهيد : آيا قصد ادامه چنين رويه‌اي را داريد و يا خير ، نمي‌خواهيد زنگ تفريح سايرين باشيد ؟

الف- الف) اگر تا امروز هيچگونه تلاشي نكرده‌ايد و قصد هم نداريد كه نگاهي به كتب درسي خود
بيندازيد ، خب شما همان سياهي لشكر هميشگي آزمونها هستيد كه حضورتان تنها بر استرس داوطلبان سخت‌كوش مي‌افزايد ؛ زيرا آنان همه را همانند خود تصور مي‌كنند و گمان دارند كه اين كميت بالاي شركت‌كنندگان ، همگي ، رقيبي بالفعل برايشان به شمار مي‌روند . شما خوب مي‌دانيد كه حقيقت چيز ديگريست ! لذا توصيه مي‌كنيم در مدت باقيمانده به نكات زير توجه نماييد

نخست : چندين روز پيش از كنكور ( در بازه زماني ششم تا دهم اسفندماه ) به يك چشم‌پزشك متبحر مراجعه كرده و از سلامت بينايي خود اطمينان حاصل نماييد ؛ احتمالا در روز كنكور اين چشمان شماست كه بيش از مغزتان ، به داد شما خواهد رسيد

دوم : جديدترين متدهاي تقلب را با تفحص در منابع موجود و از جمله جستجو در پايگاههاي اينترنتي مرتبط بيابيد و دانسته‌هاي خود را در زمينه بروز نماييد . ما در اين زمينه متد تقلب بدون گردش سر را به شما پيشنهاد مي‌نماييم اما به دليل تمايل به همكاريمان با عزيزان سازمان سنجشي ، از تشريح بيشتر آن مي‌گذريم

سوم : خود را به نزديكترين باشگاه محل سكونتتان معرفي كنيد و سراغ مربي پرورش اندام را بگيريد ؛ تجربه نشان داده افزايش حجم عضلاني شما ، در همكاري داوطلبان صندليهاي مجاور براي تبادل اطلاعات و داده‌ها تاثير چشم‌گيري دارد ؛ به هر حال ، آنها خوب مي‌دانند كه بايد همزمان با شما محل برگزاري آزمون را ترك كنند و به عواقب عدم همكاري ، اشراف كامل دارند

چهارم : در مدت باقيمانده راههاي نفوذ در انسانها و برقراري ارتباط دوستانه با آنها را ، هر چه بيشتر بياموزيد ؛ ما به شما كتاب آيين دوستيابي ديل كارنگي را توصيه مي‌نماييم ؛ به هرحال مراقبين جلسه هم انسان هستند و دل دارند

آخرين نكته و شايد مهمترين نكته ، تصميم گيري براي يك چالش بزرگ است ؛ چالشي كه
شركت‌كنندگان مشابه شما در سالهاي پيشين از آن به كرات ياد كرده‌اند ؛ براستي شما كيك جلسه را از كدام سمت گاز خواهيد زد

الف- ب) اگر تاكنون به سراغ منابع درسي خود نرفته‌ايد اما اين مقاله شما را متحول كرده ! هيچ نگران نباشيد ؛ روحيه خود را حفظ كنيد و به توانمنديهاي بالقوه خود ايمان داشته باشيد ؛ به آنچه تاكنون گذشته وقعي ننهيد و در فكر بالفعل كردن استعدادهاي خود باشيد ؛ اما راه‌حل پيشنهادي من چيست ؟ شما بايد از اين زمان كوتاه حداكثر بهره را ببريد ؛ بدين منظور از نزديكترين كتابفروشي ، كتاب كارشناسي ارشد مهندسي صنايع را كه در آن چكيده دروس به همراه سوالات آزمونهاي گذشته است را خريداري نماييد و يا حتي مي‌توانيد لوح فشرده آزمونهاي گذشته را از مراكز پستي شهرتان دريافت نماييد ؛ از ميان دروس امتحاني بر حسب رشته خود ( اطلاعات مفيدي در مورد گرايشها ، منابع آزمون و نيز سيلابس درسي آنها را اينجا (http://forum.patoghu.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fieir-levels.persianblog.com%2F) مي‌توانيد بيابيد ) دروسي را كه در آنها قويتر و يا ضعيفتر هستيد مشخص كرده و پس از اولويت‌بندي ، يك برنامه زماني به هر كدام اختصاص دهيد ؛ سپس مطابق برنامه زماني به مطالعه چكيده مطالب همت كنيد و آنها را به خوبي فراگيريد ؛ توصيه بر اين است كه حتما توانمندي خود را با تست‌زني ( سوالات دوره‌هاي پيشين ) به چالش بكشيد ؛ اين كار اطمينان به نفس را در شما بالا خواهد برد ؛ اما مهمترين نكته كه بايد براي خود تكرار كنيد همان است كه گفتم : روحيه خود را حفظ كرده و فراتر از آن ، بلندپرواز و جاه‌طلب باشيد ؛ هنر انسانهاي موفق در آن است كه به خوبي مي‌دانند در چه جايي غرور خود را حفظ كنند .

ب) چنانچه از آمادگي نسبي براي آزمون برخورداريد اما مي‌دانيد كه صد در صد آماده نيستيد هيچ هراسي به خود راه ندهيد ؛ شما از خيليها جلوتر هستيد و البته بايد خودتان را به خيليهاي ديگر برسانيد . براي اين منظور ، در اين فرصت باقي‌مانده به اهم رئوس مطالب بپردازيد و سعي كنيد از آنها براي خود ، خلاصه‌برداري كنيد ؛ نكات غير مهمي كه تاكنون خوانده‌ايد را تا هفته پاياني ( كه زمان مرور اجماليست ) به كناري نهيد و تمركز خود را بر روي مفاهيم كليدي بگذاريد ؛ شما مي‌توانيد خود را به گروه پيشتاز برسانيد ؛ تنها كافيست كه از اين زمان باقي‌مانده بهترين استفاده را كرده باشيد ؛ فراموش نكنيد پيروزي از آن كسانيست كه زيرك باشند و خود را – قبل از آنكه دير شود - بازيابي كنند
ج) شما همان عده نه چندان زيادي هستيد كه مرور تمامي منابع را به پايان برده‌ايد ؛ به شما تبريك مي‌گويم چون براي شما همه چيز بر وفق مراد است پس لزومي به اضطراب بيجا نيست ؛ متاسفانه هميشه داوطلبين قوي و آماده به دليل هراس از بر باد رفتن زحماتشان استرس بيشتري دارند و اين از كارايي آنان مي‌كاهد و به گروه ب فرصت مي‌دهد از گروه ج پيشي بگيرند ؛ پس آرامش خود را حفظ كنيد و كمي روياپردازي كرده و به فكر انتخاب دانشگاه آينده‌تان باشيد ؛ شريف ، پلي‌تكنيك ، تهران و شايد هم تربيت مدرس ! نه ؟! اين به شما اجازه مي‌دهد انگيزه بيشتري پيدا كنيد و خود را قويتر احساس كنيد ؛ تاكنون بسيار تلاش كرده‌ايد پس اجازه ندهيد لغزشهاي كودكانه شما را از دانشگاهي كه لياقتش را داريد دور كند ؛ حتي مي‌توانيد از همين حالا به درسهاي دوره ارشد خود در اينجا (http://forum.patoghu.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fieir-levels.persianblog.com%2F) نگاهي بيندازيد ! اما در اين مدت كوتاه ، مروري بر كليه خلاصه‌هايي كه برداشته‌ايد داشته باشيد و شروع به تست‌زني كنيد ؛ توصيه من به شما اين است كه از همين امروز خود را در شرايط آزمون قرار دهيد و با پاسخگويي كامل به سوالات آزمونهاي پيشين ، نشستن چند ساعته در يك مكان نه چندان راحت و بهره بردن از تمامي قواي فكري خود را تمرين كنيد ؛ سعي كنيد هيچ‌يك از آزمونهاي پيشين را از دست ندهيد ؛ اگر كمي آرامش خاطر داشته باشيد به شما اطمينان مي‌دهم كه رتبه‌هاي دورقمي و شايد تك‌رقمي را از دست نخواهيد داد

نكته پاياني كه بايد ملحوظ نظر تمامي داوطلبين قرار گيرد آن است كه بايد تا جايي كه ممكن است تلاش كنيد تا اموري را كه در اختيار شماست به خوبي به پيش بريد اما هميشه ، همه چيز ، به انتخاب و اختيار شما نخواهد بود ؛ پس به نيروي برتر ايمان داشته باشيد و از او كمك بخواهيد ؛ آيه ذيل را باور كنيد و با تكرار آن به خود انرژي مثبت بدهيد
و اذا سالك عبادي عني ، فاني قريب ، اجيب دعوت الداع اذا دعان / چنانچه بنده‌اي در مورد من سوالي پرسيد ، [بگو] من به او نزديكم ، دعوت هر دعاكننده‌اي را اجابت خواهم كرد چنانچه[با دعاي بنده‌ام] خوانده شوم

پي‌نوشت : نويسنده مقاله (http://forum.patoghu.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fieir.persianblog.c om%2F) نه يك ژورناليست طنزنگار است و نه به اختلاط مهندسي صنايع با فكاهي اعتقادي دارد ؛ نكته تنها اينجاست كه تجربه سالها مشاوره با داوطلبين كنكورهاي مختلف ثابت نموده است كه ارائه آموزه‌هاي اينچنيني در فضايي نزديك با خواننده و دوري جستن از محيطي كسل‌كننده و غيرمنعطف ، ضريب يادگيري و باورپذيري را نزد داوطلب افزايش خواهد داد ؛ از اين رو به شما اطمينان مي‌دهم كه اين مقاله را تا مدتها را در خاطر خواهيد سپرد ؛ باور نداريد ؟ امتحان كني

Sara12
02-13-2011, 10:57 AM
مدیریت کیفیت فراگیر و مهندسی مجدد فرآیند کاری



گزارشی در مورد رویکردهای بنیادی و مرحله ای تغییرات مدیریت در شرکت مخابرات بریتانیا شعبه ایرلند شمالی ( BTNI )خلاصه گزارش
این گزارش ، بعنوان بخشی از یک پروژه جامع ، حاصل یک مطالعه موردی است که در شرکت مخابرات بریتانیا شعبه ایرلند شمالی ( BTNI ) ، از بین معدود سازمان هایی که در شهر اولستر مدیریت کیفیت فراگیر ( TQM ) و مهندسی مجدد فرایند کاری ( BPR ) را در مقیاس وسیع پیاده نموده اند ، انجام شده و در آن آخرین پروژه مهندسی مجدد شرکت مذکور در قالب مفاهیم مشخص تئوری تشریح می گردد که شامل مفهوم BPR و نیز شرایط خاصی است که اجرای عملی و موثر BPR را امکان پذیر می نماید. همچنین مواردی از قبیل تأثیر بروز بحران بعنوان انگیزه لازم جهت پیاده سازی BPR و کارآمدترین روش اجرای آن ، نقش فناوری اطلاعات(IT) ، دستاوردهای احتمالی BPR ، تعامل بین TQM ، BPR و چگونگی کاربرد این دو عامل مکمل در تغییرات مدیریتی و در راستای پیشرفت شرکت مورد مطالعه قرار می گیرد . در واقع به پشتوانه دیدگاهی دورنگر و راهکاری موثر جهت تحول درون سازمانی ، که خود در برگیرنده اجزای بسیاری می باشد، اهداف TQM ، BPR در شرکت BTNI تا حد زیادی محقق گردیده اند.

مقدمه
مطالعه موردی که در طی این گزارش تشریح می گردد شامل بخشی از یک پروژه جامع تر در خصوص مدیریت تغییرات بصورت کلی و نیز دو رویکرد مجزا بطور اخص می باشد. یکی از اهداف این پروژه تحقیق در خصوص آگاهی و درک کلی جهت بکارگیری BPR در صنایع ایرلند شمالی و دیگری مطالعه در مورد تعامل رویکردهای بنیادی( BPR ) و مرحله ای (TQM ) در تغییرات مدیریتی در کشور مذکور بوده و اینکه آیا این دو عامل در قالب مفاهیم عملی دنیای واقعی قابل اجرا هستند یا خیر نیز از موضوعات قابل توجه می باشد.
موضوعات تئوری
از دیدگاه مدیران اجرایی ایرلنـدشمالـی خصوصاً در شرکت های کوچک و متوسـط مفاهیم TQM ، BPR قبل از آنکه پاسخگوی مسائل باشند خود سوال برانگیز هستند. بحث های مطروحه عمدتا مربوط می شوند به ماهیت واقعی BPR و شرایط مطلوب برای بکارگیری آن به ویژه اینکه آیا بروز بحران انگیزه لازم جهت این موضوع می باشد یا خیر، موثرترین نحوه اجرای BPR، نقش فناوری اطلاعات(IT)، دستاوردهای احتمالی BPR، تفاوت های مابین TQM و BPR و اینکه آیا می توانند به عنوان مکمل یکدیگر استفاده شوند یا نه. در اینجا دو نکته اساسی مطرح می شود نخست اینکه TQM و BPR دو رویکرد جداگانه جهت تغییرات سازمانی هستند که وجه تمایز آنها میزان اثر بخشی و نو آوری حاصل از هر کدام و نیز ریسک های مربوطه می باشند، و ثانیا BPR صرفا یک ابزار استاندارد TQM بوده و تغییرات فرهنگی و انضباطی ناشی از TQM نیز ضامن اجرای موفقیت آمیز BPR می باشد.
مطالعه موردی
شرکت BTNI
مطالعه موردی که جهت بررسی موارد فوق الذکر انجام شد توسط شرکت BTNI مدیریت گردید که خود بواسطه شرایط خاص حاکم بر ایرلند شمالی، یک شرکت نیمه مستقل می باشد. به نقل از مدیر بخش پشتیبانی کیفیت BTNI، این شرکت تنها به خود متکی است و بایستی جهت بقاء خود تلاش نماید. درواقع BTNI از نظر مدیریت کیفیت و تغییرات در بریتانیا و در سطح بین المللی شرکتی پیشرو محسوب می شود که تا کنون موفق به دریافت این جوائر گردیده است: جایزه کیفیت ایرلند شمالی (دو بار) ، جایزه ممتاز کیفیت ایرلند، جایزه کیفیت جامع شرکت مادر (چهار بار)، و جایزه کیفیت بریتانیا. BTNI با گردش سرمایه ای حدود 258میلیون لیره استرلینگ جزو ده شرکت اصلی ایرلند شمالی بوده و به عنوان الگویی موفق برای بسیاری از شرکت های محلی محسوب می شود. افزون بر این، BTNI جزو معدود شرکت های شهر اولستر می باشد که اقدام به پیاده سازی توأم TQM و BPR در مقیاس گسترده نموده است.
نیاز به تغییر
سابقه نیاز به تغییرات موثر مدیریتی در شرکت BTNI به اواسط دهه 1980 باز می گردد یعنی هنگامی که شرکت مادر خصوصی شد. قبل از این زمان قوانین حاکم بر شرکت مادر اجازه تجهیز کامل شرکت BTNI و کسب آمادگی آن جهت بقاء و رشد در بازار متغیر و به شدت رقابتی را نمی دادند. شرایط موجود موید این نکته بود که فرهنگ، مهارت، و سیستم های ارزشی جدید جهت جذب مشتریان مورد نیاز بوده و در وضعیت جدید بازار صرفا حفظ مشتریان راضی کافی نخواهد بود. مشتریان ناراضی نیز ممکن است تغییر عقیده دهند، همانگونه که مشتریان راضی نیز متأ سفانه احتمال دارد نظر خود را عوض کنند. سود شرکت بیشتر ار ناحیه مشتریان ثابت است که از خدمات ارائه شده راضی بوده و دوستان خود را نیز در زمره مشتریان جدید در می آورند. در این راستا BTNI با داشتن حدود 2600 کارمند به عنوان کوچکترین شرکت از مجموعه 9 شرکت واقع در نواحی مختلف که کل کشور انگلستان را پوشش می دادند کار رسمی خود را در خصوص کیفیت فراگیر از سال 1986 آغاز نمود. مدیریت ارشد با همکاری مدیر عامل برنامه بلند مدت و سیاست کیفیت شرکت را تدوین و نخستین برنامه ارزیابی هزینه سرویس را به انجام رساند که بر اساس آن معلوم شد BTNI با تورم کارمند روبرو بوده، و فاقد بازدهی و غیر اقتصادی می باشد. مطالعات کلی مشخص نمود که تعداد کارکنان شرکت مخابرات بر یتانیا (BT) حدودا ده برابر برخی از رقبای اصلی آن بوده و این نشان از بحرانی بودن وضعیت شرکت می داد. مطالعه در خصوص واکنش شرکت به این بحران بسیار جالب و آموزنده است.
پاسخ به بحران
بسیاری از کارشناسان معتقدند که شرکت های دچار بحران هیچ راه چاره ای به جز مهندسی مجدد ندارند همچنین برخی بر این باورند که انجام BPR به واسطه داشتن ریسک های بالقوه بايستی به عنوان آخرین گزینه مد نظر قرار گیرد، به عنوان مثال آقای رايان در سال 1994 این موضوع را مطرح نمود که قرار گرفتن در وضعیت بحرانی عملا باعث بروز انگیزه در شرکت ها جهت تغییرات بنیادی مي شود. در سال 1993 آقای تالوار دقیقا عکس این فرضیه را مطرح و عنوان نمود که احتمال انجام BPR در شرکت های با راندمان بالا بیشتر می باشد و این موضوع با نظریه آقای باشئین در سال 1994 مطابقت دارد که در سال 1994 که انجام مهندسی مجدد در وضعیت بحرانی نامناسب بوده زیرا بحران باعث افزایش نگرانی و وحشت شده و این عوامل با اهداف BPR تناقض دارند. مدیریت ارشد شرکت BT بجای آنکه فورا مهندسی مجدد را به اجرا بگذارد یک راهکار تغییرات بلند مدت و پیچیده را تدوین نمود که مبتنی بر استاندارد های     BS5750/ISO 9000  کیفیت فراگیر و در نهایت مهندسی مجدد فرآیند بود.
روند بهبود وضعیت کمپانی BTNI
پس از تدوین برنامه بلند مدت و سیاست گذاری کیفیت یک شورای کیفیت جهت هدایت تلاش های مربوط به بهبود وضعیت شرکت تشکیل گردید. و چنانچه در شکل شماره 1 مشخص است فعالیت های اولیه در جهت اجرای TQM در نیمه دهه 90_1980 موفق نبود، لیکن این روند پس از اعطای استاندارد BS5750 رو به بهبود گذاشته است. این استاندارد به واسطه عملیات تعمیر و نگهداری تجهیزات فنی در شرکت در سالهای 89/1988 و نیز بخاطر عملیات نصب در سال 1991 اعطا شد که متعاقب آن شرکت موفق به اخذ استاندارد ISO9000 در سال 1993 گردید. تجربه شرکت BTNI منطبق با فرضیه سال 1993 ویلکینسون و ویتچر می با شد که بر اساس آن TQM معمولا باعث ایجاد تغییرات سطحی در رفتارها شده و فرآیندهای اساسی که باعث عملکرد مطلوب شرکت می شوند بدون تغییر باقی می مانند.
شکل 1 - سیر پیشرفت در BTNI
برخی معتقدند که ساختار TQM روش های موثری جهت اندازه گیری میزان سرویس دهی مطلوب سازمان به مشتریات خود را در اختیار قرار نمی دهند . علاوه بر این نویسندگانی نظیر داونپورت، بوردت و هال بر این باورند که طراحی مجدد سازمانی که تحت کنترل نمی باشد به شکست منتهی می شود مزاحل ارتقاء شرکت به سطح استانداردهای متعارف برای کارمندان ناخوشایند بود زیزا آنها با تغییرات اجباری روبرو بودند، کار آنها به وسیله دیگران کنترل می شد و همچنین در قبال رفتار و عملکرد خود مسئول شناخته می شدند، لیکن تمام این شناختها باعث پیشرفت اساسی شرکت شد و نیل به استانداردهای مطلوب ، انضباط و کنترل قابل ملاحظه ای را در عملکرد شرکت باعث گردید، اگرچه تغییرات فرهنگی و ساختاری بیشتری مورد نیاز بود. بخشی از تغییرات فرهنگی از طریق برنامه مشتری مداری در سال 1990 محقق گردید و بدنبال آن طرح خود ارزیابی با استفاده از مدل « جایزه کیفیت ملی مالکولم بالدریج » درسال 1992 بمورد اجرا درآمد که استفاده از مدل خود ارزیابی بر اساس « جایزه کیفیت اروپایی » درسال 1993 را بدنبال داشت . در سالهای 90_1989 تغییرات ساختاری عمده ای در شرکت بوجود آمده بود که منجر به حذف لایه ای ازمدیریت ارشد شده بود ، لذا تغییرات رفتاری از طریق تغییرات ساختاری اعمال می گردید.
شرکت بمنظور حمایت از منافع مشتریان خود ناگزیر از تبعیت از قوانین برون سازمانی می باشدکه این قوانین حتی در مواردی که هزینه ها در حال افزایش است کاهش قیمت را الزامی می سازد و از آنجایی که دست شرکت در خصوص قیمت گذاری تقریباً بسته است لذا بایستی به تقلیل هزینه ها مبادرت ورزد . یکی از این روش ها بازخریدی داوطلبانه کارکنان بود ، گرچه بایستی به این نکته نیز توجه داشت که کاهش هزینه انگیزه ای جهت اقدام شرکت به اجرای BPR گشته و کاهش سود شرکت را نیز باعث می شود.
BPR
نویسندگانی نظیر هاج (1980)، کلادا(1994)،و زئیری و سبنکلر(1994) معتقدند که فعالیت های پیشرفت سازمان مانند نقاط روی یک زنجیره طیف پیوسته هستند که از پیشرفت مرحله ای تا نوآوری بنیادی را شامل می شوند.
برخی نیز بر این باورند که بواسطه تمرکز بر روی فرآیند های موجود، TQM ندرتاً به نوآوریهای بنیادی منتهی می گردد و بنابراین این بحث مطرح می شود که آیا BPR در شرف تبدیل شدن به جانشینی جهت پیشرفت های مرحله ای می باشد یا خیر .
تمرکز فرآیند
تغییرات ساختاری سالهای 90-1989 گرچه بمانند سایر شرکت های انگلیسی عمیق نبودند لیکن باعث تدوین یک سیاست تمرکز فرآیند گردید که بموجب آن یک گروه پروژه مخصوص جهت تعریف فرآیند های اصلی و فرعی در شرکت BTNI تشکیل شد که نهایتاً تعاریفی مانند فرآیند کاری( توجه به مشتریان ) ، فرآیند پشتیبانی ( جهت کمک به عملکرد فرآیندکاری ) و فرآیند اجزاء ( که بین دو فرآیند فوق الذکر بصورت مشترک عمل می کند) بوجود آمدند .هدف از اجرای این پروژه کسب اطمینان از سازماندهی کار حول فرآیند های کلیدی بود که از نظر شرکت BTNI این فرآیند ها شامل نصب و تعمیر سیستم های تلفن می باشند. در اواخر سال 1993شرکت BTNI اجرای مهندسی مجدد را جزو کارهای اصلی خود قرار داد و بموجب آن مدیران مجرب موظف گردیدند مشکلات فرآنید را جهت حصول به پیشرفت های مهم مرتفع نمایند که یک نمونه آن ایجاد سیستم مدیرکاری ( WMS ) بود. بر این اساس سیستم دستی واگذاری کار به مهندسین شاغل در مراکز فنی با یک سیستم اتوماتیک جایگزین گردید که گر چه این سیستم نهایی نشده لیکن از آن بعنوان پیشرفته ترین سیستم تقسیم کار در دنیا نام برده می شود. کلیه کارهای تعمیراتی یک خطی و چند خطی، سفارشات یک خطی و تعیین زمان های تعمیرات از طریق سیستم WMS انجام می شود. راهکارها،ساختارها، فرآیندها، فناوری و کارمندان بایستی بر طبق فرآیند جدید تغییر می یافتند که این موضوع از نقطه نظر پرسنل مدیریتی مدیریتی و غیر مدیریتی یک تغییر بنیادی محسوب می شدند. علاوه بر این شرکت BTNI یک سیستم فنی پرقدرت را تحت عنوان انتقال الکترونیکی اطلاعات مکتوب را ابداع و استفاده از آن را در موارد کاری مختلف بررسی نمود. بنابراین فناوری، محرک وعامل اجرای BPR در شرکت گردید.
بینش در مقابل روش شناسی
یکی از مباحث مربوط به BPR استفاده از رویکرد بینشی در مقابل رویکرد روش شناسی بمنظور ایجاد تغییرات و مهندسی مجدد می باشد . در مورد شرکت BTNI پروژه تغییر یافته WMS از کمپانی مادر بایستی در کلیه نواحی جغرافیایی 9 گانه کشور انگلستان از جمله ایرلند شمالی پیاده می گردید و نظر به اینکه شرکت BTNI آخرین مورد ( با آخرین ناحیه ) جهت مهندسی مجدد بود طبعا امتياز استفاده از متودولوژیی را داشت که در سایر نقاط تکامل یافته بود ، لیکن بواسطه ساختار و شرایط خاص ، این شرکت می بایستی سیستم را جهت انطباق با وضعیت خود مجدداً طراحی می نمود. علاوه بر این خود سیستم و کاربریهای آن بایستی قابل انطعاف بودند، در واقع برسید WMS کمپانی BT تلاش داشت از انسانها و عملکرد آنها تقلید نماید، مثلا در سیستم های قدیمی یک مسئول توزیع(Distribution Office ) می بایستی ماموریت هایی را شامل انجام 4 یا 5 مورد کاری ارجهیت دار روزانه ، برای مهندسین ترتیب می داد که برای انجام این کار می باسیتی با شناخت مهندسین و تجربه و تخصص هریک ، ناحیه مورد ماموریت ، مشکلات انجام کار و حتی ترافیک جاده های مورد تردد ، برنامه ماموریت را تدوین و ابلاغ می نمود ، بنابراین سیستم جدید بایسیت کلیه اطلاعات فوق الذکر را در خود ذخیره داشته و قادر به سرویس دهی به نواحی روستایی گسترده و مناطق جغرافیایی کم جمعیت می بود. راهعکارهای جهت پشتیبانی از سیتم جدید و توسعه ء آن مطرح گردید که اغلب قبل از رسمیت یافت به صورت کاربردی استفاده می شدند. با بکارگیری مهارت ها و فنون مدیدریت تغییر که اکثرا از تجربه TQM حاصل شده بودند گرو های اجرایی ، مخاطرات انجام کارهای جدید را در جهت ارتقاء سیستم تجربه می کردند.
پیچیدگی و ماهیت تغییر ایجال می نمود که عوامل اجرایی از ابتدا در جریان کار باشند که در این راستا کلیه ء این عوامل بطور اجمالی کارهای انجام شده و نحوه ء بهبود آنها را توضیح می دادند. پس از تشکیل گروه ها و تمرکز و بحث و بررسی انها بر روی 4 یا 5 فرایند جدید ، ارتباطات کاری که زمانی غیر ممکن می نمودند اثرات عملی خود را نمایان کردند، مدیران نیز احساس نمودند که موانع کاری انجام تغییرات بر طرف شده و کلیه این پیشرفت ها را مربوط به فعالیت TQM قبلی شرکت می دانستند در واقع تا حدودی نیاز به داشتن یک سیستم جدید قابل انعطاف باعث بروز تفکر نوآوری در شرکت گردیده بود.
دستاوردها
پروژه WMS نحوه تقسیم و ارجاع کار به مهندسین را تا حد زیادی تغییر داده است ، بنحوی که این مهندسین با استفاده از وانت های شرکت فاصله بین منزل تا محل کار در مدت 15 دقیقه ( صبح و عصر ) طی نموده و نوع کار ارجاعی را از سیستم اتوماتیک دریافت می نمایند، بدین ترتیب نیاز به مرکز تجمع افراد فنی ، کارمندان اضافی و محل پارک اتومبیل تا حد چشمگیری کاسته شده، در حالی که طول روز کاری و در نتیجه بهره وری افزایش یافته است . نحوه ارتباط مهندسین با سیستم WMS از طریق یک ترمینال متحرک و شبکه تلفن می باشد . سیستم بصورت اتوماتیک مدت انجام کار و زمان تردد را تخمین زده و دو مدت زمان حداکثر 20 دقیقه ای جهت ارجاع مستقیم کار به مهندس در محل خرابی و نیز احتمال بروز مشکلات فنی پیش بینی نشد. به آن اضافه می نماید. در صورت نیاز، مرکز کنترل با مهندس جهت ارسال کمک فنی تماس تلفنی می گیرد. برگ های شیفت مهندسین نیز به صورت اتوماتیک به روز درآمده و مدت انجام ماموریت توسط آنها تا مقطع دقیقه نیز محاسبه و منظور می گردد. کیفیت خوب یا بد کار به آسانی مشخص شده و مدیران منطقه ای نیز در صورت نیاز جهت نظارت بر انجام کار همراه مهندس مربوطه به محل ماموریت اعزام می شوند و با تغییر ساختار مدیریتی مدیران چه در محل کار و چه در منزل مانند مهندسین کار می کنند. نحوه پرداخت حقوق آنها نیز سالانه بوده و بر اساس عملکرد گروه و نه شخص پرداخت می شود.
علیرغم پیشرفتهای فوق ، شرکت BTNI پذیرفته است که بازگشت سود سرمایه گذاری بر روی سیستم WMS ممکن است سالها بطول انجامد و مهندسین و نواحی بیشتری بایستی تحت پوشش این سیستم قرار گیرند.هدف کلی این است که ارجاع کار به کلیه مهندسین شرکت از طریق سیستم WMS انجام گردد، لیکن مدیریت و کارکنان BTNI قویاً بر این باورند که قابلیت های استراتژیک شرکت بواسطه BPR افزایش یافته و خواهد یافت. به عنوان مثال قابلیت انجام سیستم های کاری و ایجاد مشارکتهای کاملا متفاوت از قبل در شرکت فراهم امده و شاید در آینده فعالیت های مهندسی شرکت به مناقصه گذاشته شده و برندگان این مناقصات مهندسین قبلی کمپانی BT باشند که به عنوان پیمانکاران مستقل وارد عرصه فعالیت شده و با استفاده از تجهیزات اجاره ای از BT به اجرای پروژه ها می پردازند.
استفاده از مکمل TQM و BPR
به عقیده بسیاری از کارشناسان مربوطه موضوع مدیریت کیفیت فراگیر (TQM ) در قالب های ساختارهای موجود و نه بعنوان وسیله ای جهت تغییر آنها تعریف می گرددو همچنین بسیاری از اجزا اولیه BPR در واقع جزیی از مفهوم اولیه TQM می باشد مانند مالکیت فرآیند و کارگروهی. دراستاندارد BS 5750 شغل مدیر بطور مفصل تشریح گردیده ، بنحوی که در شرایط تغییرات بنیادی هر مدیر می تواند از شغلی به شغل دیگر تغییر سمت یابد ، زیرا فایل ها کاملاً مشخص می کنند که در مقاطع زمانی روزانه ، هفتگی ، ماهانه ، 6 ماهه ، و سالانه چه کارهایی بایستی انجام گیرد
فرآیندها همچنین بصورت دائم کنترل می گردند تا از حصول نتایج TQM اطمینان حاصل شود، همچنین متدولوژیهای TQM شرکت BTNI جهت بررسی مشکلات مربوط به BPR مورد استفاده قرار گیرند. بعنوان مثال انجام کارهای اداری در منزل باعث بروز مشکلاتی در خصوص بعد اجتماعی کار گردیده خصوصاً در مورد ارتباط و تعامل بین افراد ، بعبارت دیگر مهندسین صبح ها با هم در محل کار ملاقات نمی کنند ، با مسئول تقسیم کار تماس حضوری و شخصی ندارند و یا برای صرف نهار در مرکز فنی مربوطه تجمع نمی کنند ، لیکن گروههایی تحت عنوان بهبود کیفیت      تشکیل گردیده که اثرات اجتماعی تغییرات را بررسی نموده و راهکارهایی جهت تسهیل ارتباطات و تعاملات بین افراد ارائه نمایند. از نظر مدیران این موضوع حائز اهمیت می باشد، زیرا با گسترش مستمر WMS احتمال تقلیل ارتباطات شخصی افراد بیشتر می شود. گرچه در شرکت BTNI پذیرفته شده که رویکردهای تغیر مدیریت از طریق TQM و BPR با یکدیگر متفاوت می باشند، لیکن به هر دو این موضوعات بعنوان ابزاری جهت حصول پیشرفت نگریسته شده که می توانند بطور توأم بکار گرفته شوند و بعبارتی شرکت مصمم است که از TQM و BPR بعنوان مکمل یکدیگر استفاده نماید.
نتیجه گیری
اجرای پروژه WMS که در شرکت BTNI شروع شده مستلزم سرمایه گذاری عظیم و تغییرات فرهنگی و سیاسی می باشد، لیکن ترکیب TQM با BPR باعث گردید که تغییرات بنیادی با سهولت بیشتری انجام شود. علاوه بر این ، روند پیشرفت های مرحله ای معمولاً توسط فازهایی از نوآوریهای بنیادی قطع می شود، بنابراین مدیران و کارمندان BTNI بر این باورند که موج جدیدی از تغییرات بنیادی قریب الوقوع می باشد. دیدگاه کلی و بلند مدت BTNI این است که شرکت مادر خود را به موفق ترین سازمان مخابراتی دنیا تبدیل نماید و هدف استراتژیک بر مبنای داشتن شرکتی که دائماً در شرایط تغییر باشد طراحی گردیده که نهایتاً تعالی کاری از طریق پیشرفت و نوآوری را بدنبال خواهد داشت.
منبع: TOTAL QUALITY MANAGEMENT, VOL. 10, NO. 1, 1999, 37± 45

Sara12
02-13-2011, 10:57 AM
رشته مهندسي صنايع
مهندسي صنايع ، شامل كاربرد روشهاي تجزيه و تحليل اصول فيزيكي براي تبديل موادخام و ساير منابع به فرمي كه رضايت و احتياجات آدمي را تامين كند، ميباشد.با پيشرفت علم و تكنولوژي و تعامل اين دو با هم، تخصصها و گرايشهاي مختلف مهندسي بوجود آمدهاند. در اين ارتباط مهندسي صنايع رشته نسبتاً جديد است كه ضمن برخورداري از مفهوم كلي مهندسي، حوزههاي كاري فراتري را در مقايسه با ساير رشتهها مورد توجه قرار ميدهد. نوشته حاضر سعي دارد مطالبي را جهت آشنايي با مهندسي صنايع در قالب سر فصلهاي ذيل ارائه نمايد.

مهندسي صنايع چيست؟

مهندسي صنايع عبارت از كاربرد اصول و تكنيكهايي به منظور بهبود، طراحي و نصب سيستمهايي شامل انسان، مواد، اطلاعات، انرژي و تجهيزات براي فراهم آوردن امكان توليد كالاها و ارائه خدمات بشكل كارا و مطلوب ميباشد.

براي بررسي، ارزيابي و كاربرد اين سيستمها، دانش و مهارتهاي علوم رياضي، علوم فيزيكي و علوم اجتماعي به همراه فنون و تكنيكهاي طراحي مهندسي مورد نياز است. فعاليتهاي مهندسي صنايع همانند پلي است كه ارتباط بين اهداف مديريت و عملكرد عملياتي سازمان را ايجاد مينمايد.

مهندسان صنايع بيشتر درگير افزايش بهرهوري در مديريت منابع انساني، روشها و تكنولوژي هستند و حال آنكه ساير رشتههاي مهندسي بيشتر درگير ماهيت فني فرايندها و فراوردهها ميباشند. در واقع مهندسي صنايع تنها رشته مهندسي است كه عامل انسان يكي از مولفههاي اصلي سيستمهاي مورد مطالعه آن را تشكيل ميدهد. در نتيجه مهندسان صنايع در تيمهاي ميان رشتهاي براي امور برنامهريزي، نصب و كنترل و بهبود فعاليتهاي موسسات به خدمت گرفته ميشوند. اين فعاليتها ممكن است فعاليتهاي توليد، نوآوري در محصولات، ارائه خدمات، حمل و نقل و جريان اطلاعات سازماني را شامل شود. با توجه به مطالب فوق، مهندسان صنايع بستر لازم براي تعامل تخصصهاي مختلف و كار گروهي را به بهترين وجه ايجاد نموده و در نتيجه امور طرح، برنامهريزي، اجرا و نظارت بر عملكرد نظامهاي توليدي خدماتي بشكل منسجمتر انجام ميشود و در نهايت انسجام امور به بهبود مستمر در جهت سهولت كارها، راحتي كاركنان، كاهش هزينهها، ارتقا كيفيت و جلب رضايت مشتريان منجر ميشود.

تاريخچه مهندسي صنايع

اولين جرقههاي پيدايش مهندسي صنايع بعنوان يك تخصص با آغاز انقلاب صنعتي در ابتداي قرن 19 زده شد. انقلاب صنعتي كه با ظهور اختراعات جديد خصوصاً در صنعت نساجي و اختراع ماشينبخار آغاز شد، باعث بكارگيري نيروي انساني بيشتر و افول صنايع كوچك دستي شد. با گسترش كارخانجات، نياز به مديريت و تفكر مديريتي بيش از پيش احساس شد. افراد بسياري در جهت ارتقا كيفيت محصولات تلاش كردند. آدام اسميت، پدر علم اقتصاد پيشنهاد تقسيم كار را داد. وي بيان كرد كه ميتوان با تقسيم كار در كارخانه پيچسازي نتيجه كار را به مقدار زيادي بهبود بخشيد. بهموازات اختراعات و نوآوري در فرايندها، روشهاي حسابداري و هزينهيابي گسترش يافتند. روشهاي تحليل علمي، آزمايشات و اثباتهاي علمي در طراحي و ساخت ابزارآلات و ماشينها بكار گرفته شد و در نتيجه، اثرگذاري اين تحولات در تفكر سازماني مديريت موجب شد مديريت علمي به عنوان يك نگرش و روش حرفهاي مطرح شود. اولين تلاش براي علمي شدن مديريت از آمريكا شروع شد. در سال 1881 فردريك تيلور پدر مديريت علمي، انديشههاي خود را توسعه داد. فرانك گيلبرت و همسرش ليليان در جهت مطالعه كار با بررسي حركات توانستند ابزار جديدي را ابداع كنند. همچنين آنان به مسائل روانشناسي و انگيزههاي انساني توجه نمودند. عملكرد پرداخت پاداش و نتايج قابل قبول آن توسط امرسان ايجاد و توسعه يافت. مجموعه فعاليتهاي تيلور و هم عصرانش براي فرموله كردن اصول اساسي به عنوان روشهاي علمي مديريت متمركز شده بود كه اين فعاليتها بهزودي تحت عنوان مديريت علمي شناخته شد.

كار اين افراد توسط انجمن مهندسين مكانيك آمريكا ارج نهاده شد و عرصه براي فعاليت تيلور و همفكرانش توسط اين انجمن ايجاد شد. در سال 1912 انجمني براي ارتقا و رشد مديريت بنا نهاده شد كه در سال 1915 انجمن تيلور نام گرفت. اين انجمن از سال 1934 با عنوان انجمن مهندسي صنايع فعاليت خود را ادامه داد. در اين دوران مديران علمي داراي تحصيلات مهندسي بودند و بسياري خود را مهندس صنايع قلمداد ميكردند و گروهي نيز در حيطه مديريت به عنوان مشاوران مديريت مطرح بودند. بتدريج مواد درسي و مدرك مهندسي صنايع و برنامههاي مربوطه مورد توجه قرار گرفت و در نهايت دانشكدههاي مهندسي صنايع ايجاد و توسعه يافتند.

اهميت مهندسي صنايع

مرور توانمنديها و خدمات مهندسي صنايع نقش و اهميت مهندسي صنايع را بوضوح بيان ميكند. امروزه حيات اقتصادي سازمانها و موسسات توليدي و خدمات در بازار رقابتي شديد جهاني به استفاده بهينه از منابع در دسترس وابسته است. عموماً منابع در دسترس شامل مواد، منابع انساني، ماشينآلات (شامل تجهيزات، لوازم جانبي، امكانات مورد نياز شامل فضا و انرژي و ...)، منابع اطلاعاتي و منابع مالي طبقهبندي ميشوند. ايجاد و نگهداري منابع ياد شده هزينههايي را براي سازمان بهدنبال دارد. هزينه تمام شده واحد محصول هر موسسه متأثر از نحوه به كارگيري اين منابع است. هر شركت توليدي يا خدماتي كه بتواند هزينههاي خود را به حداقل ممكن برساند و به بياني ديگر توانايي استفاده بهينه از منابع را در تمام اركان سازماني خود ايجاد نمايد يا حاشيه سود بيشتري به دست خواهد آورد و يا قادر خواهد بود كه قيمتهاي فروش خود را با حفظ حاشيه سود قبلي، كاهش دهد. اين بدان معني است كه قدرت رقابتي موسسه مذكور در بازار افزايش مييابد. با توجه به تحولات اقتصاد جهاني قدرت رقابتي شرط اساسي موفقيت در كسب و كار نوين محسوب ميشود. در كنار اين مسائل، توجه به نوآوريها و ارتقا كيفي محصولات و خدمات كه از طريق تلاش براي يافتن طرحهاي بهبود يافته و همچنين تحول در فرآيند كسب و كار نيز بقا و رشد موسسات را در پي خواهد داشت. با توجه به مراتب فوق اگر ضرورتها و نيازمنديهاي رسيدن به امور مذكور را با تكنيكهاي مهندسي صنايع تطبيق دهيم مشاهده ميشود كه مهندسي صنايع ابزار لازم براي حصول اهداف سازماني را بطور فراگير و سيستماتيك فراهم ميآورد و اين نشانگر نقش و اهميت بالاي مهندسي صنايع بعنوان موتور محرك حركت سازمانهاي امروزي است.

اصول فكري و ديدگاهها در مهندسي صنايع

اساس مهندسي در هر گرايشي طراحي مبني بر اندازهگيري، محاسبه و تحليل با استفاده از علوم رياضي و تجربي شكل ميگيرد. در نتيجه حرفه مهندسي كاملاً ديد فني و ماشيني دارد كه موجب محدوديت ديدگاه در ابعاد خاص شده و برخي موضوعات مانند يافتن بهترين روشهاي مديريتي و ارتباطات انساني در ديدگاه محض مهندسي ناديده گرفته ميشود. مهندسي صنايع با در برداشتن نگرش سيستماتيك و فراگير ارتباط تخصصهاي مختلف و نهاد مديريت سازمان را ايجاد نموده و امور برنامهريزي، سازماندهي، هدايت و نظارت بر امور اجرايي با هماهنگي بيشتري دنبال ميگردد. اين نگرش استمرار همان سير تفكر تيلور و هم عصران وي ميباشد كه با تلاش تك تك آنان مجموعه اصول و نگرشهاي مديريت علمي موجوديت يافت. مديريت علمي همان نگرش سنتي مهندسي صنايع است. با پيشرفت مديريت علمي، مهندسي صنايع با تفكري بر مبناي علوم رياضي، فيزيكي، اجتماعي و اقتصادي در عرصه صنعت و خدمات ظهور كرد كه به معني ايجاد يك تفكر فراگير و سيستماتيك بود. نگاه مهندسي صنايع به مسائل از زوايا و ديدگاههاي مختلف همانند توجه به خروجي و محصول سيستم، توجه به مشتري ويا نگرش به بهرهوري سازمان قابل طرح و پيگيري ميباشد كه بر مبناي اصول فكري تقريباً يكساني دنبال ميگردد. اكنون بايد ديد كه اصول فكري مهندسي صنايع بر چه عواملي استوار است. در اين راستا بطور خلاصه اصول فكري مهندسي صنايع ذيلاً ارائه شده است.

1- خلاقيت

فعاليت اصلي هر مهندس صنايع ارائه طرح براي بهبود سيستمهاي جاري و يا ارائه طرح جديد ميباشد كه به همين منظور قوياً نياز به خلاقيت و نوعآوري جهت ارائه طرحهاي نو و بديع ميباشد. در واقع با توجه به گستردگي مسائل، مهندسي صنايع همانند اقيانوسي از فنون و علوم مختلف به عمق نيم متر با برخورداري از زمينه خلاقيت و ابتكار به مهندسين صنايع اين امكان را ميدهد كه در جهت حرفه كاربردي مورد نظر به تعميق دانش خود پرداخته و فرصتي فراهم ميشود تا ايدههاي جديد و خلاق در زمينههاي مربوطه مطرح گردد.

2- تفكر فراگير

نگرش سيستماتيك و فراگير برجستهترين خصوصيت مهندسي صنايع است و اطلاق مهندسي صنايع و سيستمها به اين رشته بي ارتباط با اين نگرش نيست. نگرش فراگير موجب ميشود مسائل از كل به جز و تعامل اجزا با هم مورد بررسي دقيق قرار گرفته و مدل كاملي از سيستمهاي مورد نظر تهيه و مسائل مورد نظر آن به بهترين شكل طرح و بررسي ميگردد.

3- رهبري گروه

هر سيستمي كه طرح ميشود اگر بدرستي اجرا نشود منتج به نتيجه نخواهد شد بلكه حسن اجرا سيستم طراحي شده يك ضرورت مهم تلقي ميشود. لذا آشنايي با كليت سيستم مورد نظر و نقش اجزا در كاركرد صحيح آن اين امكان را فراهم ميآورد كه هدايت و رهبري گروه كاري مجري سيستم با انگيزه بيشتري دنبال گردد و در واقع علاوه بر طراحي سيستم مورد نظر، مهندسي صنايع سيستمهاي پيادهسازي و اجرا را نيز پيريزي نموده و نقش رهبري گروههاي كاري را موثرتر دنبال مينمايد.

4- مديريت زمان

انجام كار بدون توجه به ظرف زماني و تحويل به موقع خروجي مورد نظر سيستم، ارزش زيادي نميتواند داشته باشد. امروزه اهميت زمان و فرصتهاي آن با توجه به عرصه تنگاتنگ رقابت اقتصادي براي همگان واضح و بديهي است. در اين خصوص مهندسي صنايع با درك موضوع تكنيكهايي را بكار ميگيرد كه عامل زمان اجراي اجزاي كاري را در تمامي فرايندها مورد توجه و مديريت قرار ميدهد.

5- ارتباط بهرهوري و بهبود مستمر

اعتقاد به ارتقا بهرهوري و بهبود مستمر يك اصل با ارزش در مهندسي صنايع است. اكتفا به وضعيت فعلي جز در جا زدن نتيجه ديگري نخواهد داشت. لذا مهندسي صنايع با پذيرش اين مطلب كه سطح دانش و مهارتها يك مقوله نسبي همواره سعي در افزايش بهرهوري و بهبود وضعيت كاري نموده و سعي ميشود همواره امور اثر بخشتر و كاراتر شود. نگرش بهبود مستمر اين امكان را ميدهد كه هر روز به فكر ارتقا هر چند به اندازه كوچك باشيم.

6- ذهن كنجكاو و يادگيري

يادگيري فرايندي است كه نميتوان بر آن حد و مرز تعيين كرد. مهندسي صنايع به منظور مطالعه و پيگيري مسائل همواره به اين نكته توجه دارد كه هر مورد را ، منحصر به فرد بررسي نمايد و جهت شناخت آن فرض بر اين است كه از تصورات ذهني دوري نموده و سعي بر تعيين كشف واقعيتهاي حاكم بر اجزا و كل سيستم ميباشد. لذا عدم وجود تعصب خاص به ماهيت فني امور موجب ميشود ذهنيت كنجكاو براي كشف حقايق نهفته در پديدهها تقويت شود و مهندس صنايع با ذهن دژم كمتر ميتواند راهحلهاي ابتكاري و راهگشا براي مسائل مورد نظر ارائه نمايد.

زمينه هاي فعاليت مهندسي صنايع

با پيشرفت و تحول سريع علوم و فنون و پيچيدگيهاي روز افزودن آن، بالطبع نظامهاي توليدي و خدماتي نيز گسترش يافتهاند كه در اين ميان اداره صحيح و مناسب اين گونه واحدها مستلزم بكارگيري تكنيكهاي علمي و پيشرفته جهت پيشبيني مدلسازي، برنامهريزي، تأمين و تدارك، اجرا و نظارت و ارزيابي نتايج حاصله در راستاي وظايف مديريتي است. همانطوري كه ميدانيم فعاليت هر نظام اعم از توليدي يا خدماتي با اتكا بر فناوري خاص آن امكان تداوم و استمرار دارد و صرفنظر از ماهيت فني و صنعتي امر، فناوري داراي چهار جز اصلي يعني شامل 1- تجهيزات، امكانات توليدي و خدماتي 2- مديريت و سازمان 3- نيروي انساني 4- دانش فني است. از آنجا كه رشتههاي مهندسي مرسوم نظير مهندسي مكانيك، برق، ساختمان و ... بيشتر به ابعاد فني صنعت (مورد 1 و 4) توجه دارند. در فرايند كسب و كار رقابتي به تنهايي پاسخگوي مسائل پيچيده خدمات مهندسي و مديريتي مدرن امروزي كه بصورت سيستماتيك تحولات سياسي، اجتماعي، اقتصادي و باورهاي انساني را در چرخه حيات سيستمهاي مورد توجه خود لحاظ نمينمايند نيستند. لذا براي رفع چنين كمبودهايي در قرن حاضر بويژه طي چند دهه اخير، رشته جديدي تحت عنوان مهندسي صنايع با بهرهگيري از علوم رياضي، فيزيكي، اجتماعي، اقتصادي و تكنيكها و فنون مهندسي بوجود آمده است. با توجه به مراتب فوق شايد مناسب بود اين رشته با عنوان مهندسي مديريت معرفي ميشد، چرا كه كاربردهاي آن محدود به صنعت نيست و هر موسسه انتفاعي و غير انتفاعي با جنبه صنعتي يا خدماتي ميتواند از فنون و تكنيكهاي مهندسي صنايع بهرهگيرد. مبحث صرف منابع و حصول حد اكثر نتيجه از منابع مصروفي چيزي نيست كه منحصر به صنعت يا بنگاه خاصي باشد و امروزه با توجه به كمبود ارتقاع سطح بهرهوري امري ضروري و حياتي محسوب ميشود كه نشانگر بستر گسترده براي فعاليتهاي مهندسي صنايع نفتي ميشود . مهندسي صنايع در حرفهها و مشاغلي همچون، بانكداري، خدمات مشاورهاي، صنعت بيمه، شركتهاي هواپيمايي، كشتيراني، بيمارستانها، كارخانجات، كشت و صنعت، خدمات شهري، استاديومهاي ورزشي و يا هر مكان ديگري كه نياز به برنامهريزي، هدايت و مديريت و ارتقا بهرهوري ميباشد كاربرد دارد.

برخي از زمينههاي كاري مشخص مهندسي صنايع در بازار كسب و كار عبارتند از:

برنامه ريزي استراتژيك و عملياتي سازمان

مديريت توليد

مديريت مهندسي

مديريت پروژه

مهندسي لجستيك

سيستمهاي توليدي

مهندسي سيستمهاي كيفيت

مهندسي سيستمهاي اطلاعاتي

مهندسي مالي

مهندسي ارزش

مهندسي سيستمهاي بهرهوري

طراحي فرايندها و ساختارهاي سازماني

Sara12
02-13-2011, 10:58 AM
گرایش های مهندسی صنایع:

رشته صنایع دردوره ی کارشناسی دارای چهارگرایش برنامه ریزی وتحلیل سیستم ها، تولید صنعتی، تکنولوژی صنعتی وایمنی صنعتی است.البته گرایش های ذکرشده درسطح کارشناسی تفاوت چندانی با یکد یگر ندارد ، چرا که دانشجویان هر یک از گرایش های فوق ازمیان 142واحدی که دردوره ی کارشناسی می گذارنند تنها10تا15واحد شان بایکدیگرمتفاوت است.(گرایش ایمنی صنعتی با25واحد اختصاصی متفاوت ، بیشترین تفاوت راباگرایش های دیگردارد).


که دانشجویان همین واحدهای متفاوت را نیزمی توانند در 8 واحد اختیاری خویش انتخاب کرده و بگذرانند.برای مثال فارغ التحصیل گرایش تولید صنعتی می تواند به جای گرایش تحلیل سیستم ها فعالیت کند .
ما دراین بحث سعی برآن داریم تاچهارگرایش مهندسی صنایع را معرفی کرده ودروس مربوطه ی آنهارامشخص کنیم تاعلا قمندان هر چه بیشتر بااین رشته آشنایی پیدا کنند:


قبل ازبررسی چهارگرایش، لازم می دانیم دروس مشترک بین گرایش های مختلف مهندسی صنایع یادآورشویم:

ریاضی، معادلات دیفرانسیل، برنامه نویسی کامپیوتر، محاسبات عددی، فیزیک،شیمی عمومی با آزمایشگاه،مبانی مهندسی برق با آزمایشگاه،اقتصاد مهندسی، نقشه کشی صنعتی،استاتیک،مقاومت مصالح،علم مواد،اقتصادعمومی،اصول حسابداری وهزینه یابی، ارزیابی کاروزمان، طرح ریزی واحدهای صنعتی، برنامه ریزی وکنترل تولیدوموجودی، کنترل پروژه، کنترل کیفیت آماری،تحقیق درعملیات، روشهای تولید، تئوری احتمالات وکاربردهای آن،آمار مهندسی ،آزمایشگاه اندازه گیری دقیق، کارگاه ماشین ابزار(ماشین افزار)، کارگاه عمومی جوش، کارگاه ریخته گری
گرایش برنامه ریزی و تحلیل سیستم ها:
گرایش برنامه ریزی وتحلیل سیستم ها تاحدودی جنبه نرم افزاری داردوبیشتربه ارائه ی راهکارهای سیستماتیک می پردازد.درواقع هدف این گرایش تربیت کارشناسانی است که بتوانندبابهره گیری از روشهای جدید و سیستماتیک ومدلهای ریاضی، مسائل واحدهای صنعتی راتجزیه وتحلیل نموده و بیشترین رهنمودهارابرای استفاده از منابع موجود درعملکرد اجزاء تشکیل سیستم ارائه بدهند.برای توضیح بیشترمهندس تحلیل سیستمهادرواقع اطلاعات جمع آوری شده رابا استفاده ازنرم افزارهای مختلف ومدل های ریاضی تجزیه و تحلیل نموده موارد بدست آمده راتنظیم وثبت کرده و در اختیار واحدهای مختلف قرارمی دهد(حتی الا مکان اطلاعات رابه صورت نمودارنیزارائه میدهد) برای مثال دریک سیستم صنعتی باجمع آوری اطلاعات وهماهنگ کردن ارگانها وسیستم های مختلف(سیستم های کیفیت،سیستم های مالی، سیستم های تدارک، سیستم های حسابداری و...) وارائه چارتی کامل ازآنهاسعی برآن دارد تاسیستم ها راازنظرمدیریت زمانی(زمان سنجی) بهبود بخشیده،تقسیم کاررا به بهترین نحو بین نیروی انسانی وماشین آلات انجام داده تا بیکاری در سیستم ها کاهش یابد (در مورد ماشین آلات به بررسی وثبت نواقص، ضعف قطعات وعلت کارافتادگی آنها می پردازد) خط تولید را موازنه کرده ونقاط گلوگاهی را مشخص می نماید تا خروجی با حداقل هزینه، بهبودیافته وبالانس شود.
مهندسی تحلیل سیستم ها نسبت به سایرگرایش هابه بررسی جامع تر وکلان ترپروژه ها وسیستم ها می پردازد.
دروس تخصصی گرایش برنامه ریزی و تحلیل سیستم ها:
زبان تخصصی، برنامه ریزی حمل و نقل، اصول شبیه سازی، تحلیل سیستم ها، کار برد کامپیوتردر مهندسی صنایع، پروژه پایا نی اصول مدیریت وتئوری سازمان ، سیستم های اطلاعاتی ، کنترل مدیریت وکارآموزی.
گرایش تولید صنعتی:

گرایش تولید صنعتی فن به کارگیری مهارتهای تکنیکی− اقتصادی و استفاده ی موثر و نظام یافته از نیروی انسانی، زمان، ماشین آلات، ساختمان و مواد به منظور تولید کالا با کیفیت مطلوب است.

مهندس تولید صنعتی با استفاده از علوم مختلفی که کسب کرده قادر است با تجزیه و تحلیلی که پیرامون برنامه ریزی تولید، کنترل و مدیریت پروژه، کنترل کیفیت، بهبود کارایی تولیدو نیز طرح ریزی های گوناگونی که درواحدهای اجرایی انجام می دهد امکان موثر تر به تولید رسیدن فراورده ها یا عرضه مطلوب تر خدمات راپدید آورد انتخاب ترکیب مناسب ازمحصولات تولیدشده توسط یک کارخانه برای به حداکثر رساندن سود کارخانه، قسمتهای مختلف یک کارخانه به چه ترتیبی ساخته شوند تا حداقل جابجایی مواد ومحصولات رابا حداقل ضایعات داشته باشند،تدابیرلازم برای ثبات کیفیت محصولات کارخانه ،برنامه ریزی و کنترل موجودی ها،کنترل کیفیت،راه های موثربه تولیدرسیدن فراورده ها یاعرضه مطلوب ترخدمات ازکارهایی است که یک مهندس تولید صنعتی می تواند انجام دهد او می تواند به گونه ای یک نظام اجرایی را برنامه ریزی کند که چند هدف متفاوت و گاه متضاد درقالبی بهینه تحقیق پیدا نماید .
مثلا قیمت هاکاهش یافته،ارزش افزوده بالا رفته،حمل ونقل ها کم شده موجودی های محدودتری ذخیره شده ودرعین حال قابلیت اطمینان بالا تری نیز برای حفظ رقابت پذیری وجود داشته باشددرواقع هدف این گرایش تربیت مدیران تولید واحدهای صنعتی است. دروس تخصصی گرایش تولید صنعتی :
زبان تخصصی،پروژه ی طراحی ایجاد صنایع، مهندسی فاکتورهای انسانی، برنامه ریزی تولید،برنامه ریزی وکنترل تولیدوموجودی، کاربرد کامپیوتر در مهندسی صنایع،برنامه ریزی نگهداری وتعمیرات، اصول مدیریت و تئوری سازمان،پروژه،کارآموزی.

گرایش تکنولوژی صنعتی :


گرایش تکنولوژی صنعتی با بینش و دیدی فنی تر از گرایش قبلی به مسایل نگاه می کند. کارشناسان این رشته که از نظر فنی نزدیک تر به مهندسین مکانیک (مخصوصا گرایش ساخت و تولید) می باشند ،آگاه به مسایل بهینه سازی ساخت وساز و فراورده های صنعتی و نیز نگهداشت و راه اندازی فنی واحدهای اجرایی هستند.دارای توانایی هایی از قبیل انتقال و مدیریت تکنوژی همین طور حفظ وحراست از آن هستند که به مد د امکانات سخت افزاری و نرم افزاری در جهت حفظ و نگهداشت نظام فنی و اجرایی گام برمی دارند ، با مدیریت تکنولوژی های در دسترس ، یا مواردی که در قالب انتقال تکنولوژی بده بستان می شود سعی در افزودن کمیت و کیفیت فراورده ها و نیز بهره برداری مؤثر از امکانات در دسترس دارند .با استفاده از تجهیزات کامپیوتری و مدارهای منطقی قادر هستند طیف وسیعی از خواست های اجرایی بشر را که بدلیل محدودیت های انسانی به سهولت قابل تحقق نمی باشند را عینیت بخشند.آنها ازمرحله ی طراحی یک ایده ونمونه سازی آن گرفته تا مرحله ی ساخت وتدارک











امکانات تولید،همین طورمدیریت مراحل اجرایی، توان خدمت رسانی را دارند. ضمنا ضایعات ومنابع بروزآنها را شناسایی می کنند و می توانند تاثیرات گوناگون آنها را مورد سنجش و ارزیابی قراردهند در واقع هدف این گرایش تربیت تکنولوژیست های کارخانه است .


دروس تخصصی گرایش تکنولوژی صنعتی:
ماشین های افزار، قیدوبندها (جیک و فیسکچر)،طراحی قالب٫ کنترل عددی،مونتاژمکانیکی، عملیات حرارتی،زبان تخصصی، پروژه، کارآموزی
گرایش ایمنی صنعتی:
گرایش ایمنی صنعتی یکی ازگرایش های تازه تاسیس مهندسی صنایع درایران می باشد .

تکنیک ایمنی صنعتی به وسیله ی مهندسین قابل اعتماد برای اولین بار دراواخرسال 1950میلادی جهت ارزیابی ایمنی سیستم های نظامی و تعیین مشکلات ناشی ازغیرنرمال کارکردن آنها پایه گذاری شدوبعد ازآن استفاده ازاین روش به سرعت افزا یش یافت،به طوری که در ایالات متحده ی آمریکا و فرانسه ازآن به ترتیب برای ارزیابی ایمنی هواپیماهای کنکورد وایرباس استفاده شد و بعدها نیزاین تکنیک به ارزیابی ایمنی صنایع هسته ای توسعه یافت .
شاید تصوراینکه ایمنی وبهداشت حرفه ای می تواند نقش بسزایی در بهره وری بسیاری ازواحدهای صنعتی داشته باشد برای اکثرافراد مشکل باشد. بدیهی است با وجود تمام مزایا و منافعی که گسترش و توسعه صنعت برای نسل بشربه دنبال داشته است، سرمنشاخطرات ونارسائی های مختلف نیزبوده است که آمارنگران کننده وبعضاوحشتناک حوادث کوچک وبزرگ که هرلحظه درگوشه ای ازاین دنیای پهناور رخ می دهد بیان کننده ی همین امراست .
این گرایش تلفیقی ازمهندسی و بهداشت می باشد ومهندسین این گرایش با کاهش آسیب هاوخطرات انسانی محیط کار،ماشین آلات، مواد خام ونظم ونظافت کارگاهی سعی بربهره ور کردن واحدهای صنعتی یک کارخانه را دارند .
برای توضیح بیشترفرض کنیداگریک فرد درکارخانه دچارصدمه ای شود عواقبی همچون افسردگی فرد و سایر کارکنان،ازکارافتادگی، به وجود آمدن محدودیت های اقتصادی برای فرد، توقف دستگاه یا قسمتی که فرد مشغول است(حتی برای مدتی کوتاه )،افزایش مخارج (درمانی و تعمیری) آن واحد ودر نتیجه کاهش کیفیت و بهره وری را به دنبال دارد.
ازاین رو توجه به اصول ایمنی و بهداشت حرفه ای اهمیت ویژه ای می یابد .(چون نتیجه تمام موارد فوق به افزایش بهره وری واحدهای صنعتی خواهد انجامید.) واهمیت نیاز به این گرایش درصنعت بیشتر روشن می شود.
دروس تخصصی گرایش ایمنی صنعتی:






ایمنی در برق، اعلام و اطفاء حریق، دیگها و ظروف تحت فشار ، عوامل شیمیایی محیط کار ،حفاظت صنعتی (ایمنی صنعتی)، مهندسی احتراق، گاز رسانی،کارآموزی.
*قبل از بررسی چهار گرایش مهندسی صنایع لازم دیدیم زمینه های کاری مهندسی صنایع را که در مرحله ی قبل به صورت مختصر بیان کردیم به صورت مفصل تر و واضح تر برای علاقه مندان بیان کنیم ودر پایان نیز درامد مهندس صنایع را (البته در خارج از کشور) مورد بررسی قرار دهیم .


.

1_مدیریت تولید Manufacturing management:



از انجایی که اعتبار هر کشور صنعتی به توانایی ان کشور در تولید موثر بستگی دارد در کشورهای صنعتی به این گرایش توجه بسیاری می شود.مهندسان تولید در راستای کسب مزیت هایی در رقابت های جهانی ازمهندسی شیمی مهندسی مکانیک و اقتصاد همراه با مهندسی صنایع بهره می گیرند تا مسایل طراحی توسعه و اجرای عملیات سیستمهای تولیدی پیشرفته را به طور موثر حل کنند.



2_مدیریت مهندسی Engineering management:



در چند دهه اخیر این زمینه پیشرفت زیادی داشته است . دلیل این پیشرفت را در سه سطح می توان دید. درسطح ملی تلاش برای رهبری تکنولوژیکی که از کمبود مواد اولیه بهره وری پایین و افزایش رقابت بین المللی ناشی می شود توسعه تکنولوژی های جدید و مدیریت سیستم های تکنولوژی را ایجاب میکند.

در سطح صنعت مدیریت بدون مهندسی با مشکل روبرو شده است ونقش مهم مهارت های مهندسی واطلاعات در مدیریت سیستم های مهندسی مشهود است.در سطح فردی مهندسانی که در نتیجه ی موفقیتهای فنی شان به مدیریت کشیده می شوند هر چقدر هم ازنظر فنی قوی باشند برای رویارویی با پیچیدگی های مسيولیت مدیرت اماده نیستند.



3_سیستم های تولیدی Production systems :



این زمینه بر روی طراحی وکنترل تولید توزیع وسیستم های خدماتی تاکید دارد و شامل طراحی کارخانه طراحی حمل ونقل برنامه ریزی تولید کنترل موجودی وبرنامه ریزی وکنترل تولیدی وتوزیع می باشد.



4_مهندسی مالی Financial engineering:



مهندسی مالی برای کسانی که مایل به کار بانکداری مدیریت مالی و امور مشاوه ای مالی هستند طراحی شده است.اموزش در این زمینه شامل فرایندهای احتمالی بهینه سازی محاسبات وبازارهای مالی وکاربرد انها می باشد.



5_مهندسی کیفیت Quality engineering:



به دلیل رقابت روز ا فزون بین الملی که توجه به بهبود کیفیت محصولات وخدمات را اجتناب ناپذیر ساخته است وبه دلیل پیچیدگی روزافزون سیستمهای تولیدی وخدماتی کنونی امروزه به مهندساین است که بتوانند با مفاهیم وابزارهای فنی ومدیریتی سیستمهای کیفیت را اجرا و هدایت کنند.گرایش مهندسی کیفیت در مهندسی صنایع تلاش درجهت تربیت چنین افرادی دارد. اموزش در این زمینه برمبنای بهبود کیفیت استراتژی های کیفیت سازمانی و روشهای اماری تاکید دارد.



6_مهندسی سیستمهای اطلاعاتی Information systems engineering:



این گرایش برای کسانی طراحی شده است که مایل به یادگیری مهارت های مهندسی ومدیریتی با تاکید بر سیستم های اطلاعاتی ومحاسباتی هستند علاقه مندان به این گرایش با توانایی های نظیر برنامه نویسی کامپیوتر ومهارت های مربوط به سیستم های اطلاعاتی و اشنایی با نرم افزارهای متفاوت قادرند سیستمهای اطلاعاتی را برای کنترل زنجیره عرضه تولید و تجارت طراحی کننده بجز زمینه های شغلی فوق الذکر بارزترین حیطه کاری مهندسین صنایع(بخصوصدر کشورمان ایران)کارخانجات وسازمان های تولیدی می باشد.



*دامنه ی حیطه های کاری مهندسی صنایع به سرعت با گذشت زمان گسترش یافته و زمینه های کاری مهندسی صنایع روز به روز افزایش میابد. مهندسی صنایعhttp://www.blogfa.com/layouts/mblue/leftc.gifمعرفی
مهندسی صنایع عبارت است از اصول و تکنیکهایی که به منظور بهبود و طراحی و نصب سیستمهای شامل انسان و موادو انرژی و تجهیزات برای فراهم آوردن امکان تولید کالا ها و ارائه خدمات به شکل کارا و مطلوب به کار می روند.



برای بررسی و ارزیابی این سیستم ها دانش و مهارت های علوم ریاضی فیزیک و اجتماعی به همراه متون و تکنیک های طراحی مهندسی مورد نیاز است . بر خلاف سایر مهندسی ها که به ماهیت فنی فرآیند ها می پردازند یک مهندس صنایع می کوشد با دید کلی و سیستماتیک و با دانش بسیار موثری که در پیشبرد هدف های سازمان دارد به مسائلی همچون بهره وری در مدیریت منابع انسانی روشها و تکنولوژی بپردازد .


در واقع مهندسی صنایع تنها مهندسی است که به عامل انسانی به عنوان یکی از مولفه های اصلی یک سیستم می نگرد . در نتیجه مهندسان صنایع برای امور برنامه ریزی و کنترل و بهبود فعالیت موسسات به خدمت گرفته می شوند .با توجه به اطلاعاتی که یک مهندس صنایع دارد بستر لازم را برای تعامل تخصصهای مختلف و کار گروهی به بهترین وجه ممکن ایجاد نموده و در نتیجه با عملکرد ویژه خود سعی در ارتقا و بهبود مستمر ( کایزن ) سیستم می نماید که این باعث سهولت کارها راحتی کارکنان کاهش هزینه ها ارتقا کیفیت و جلب رضایت مشتریان می شود .

تاریخچه مهندسی صنایع

اولین جرقه های مهندسی صنایع به عنوان یک تخصص با آغاز انقلاب صنعتی در ابتدای قرن 19 زده شد . انقلاب صنعتی باعث به کارگیری نیروی انسانی بیشتر در صنایع و افول صنایع کوچک دستی شد . لذا با گسترش کارخانجات نیاز به تفکر مدیریتی و بهبود کیفیت بیش از پیش احساس شد . افراد بسیاری در جهت ارتقا کیفیت محصولات تلاش کردند . آدام اسمیت پدر علم اقتصاد پیشنهاد تقسم کار را داد . بموازات پیشرفت صنعت روش های حسابداری و هزینه یابی تحلیل علمی و آزمایشات و اثبات های علمی در طراحی و ساخت ابزارآلات بکار گرفته شد . در نتیجه این پیشرفت ها مدیریت علمی به عنوان طرحی نو مطرخ شد . اولین تلاش برای علمی شدن مدیریت از آمریکا آغاز شد تیلور و همسرش لیلیان و همعصران آنها با فرموله کردن اصول اساسی به عنوان روش های علمی مدیریت مدیریت علمی را به جهان شناساندند .در سال 1912 انجمنی برای ارتقا و رشد مدیریت بنا نهاده شد که در سال 1915 انجمن تیلور نام گرفت . این انجمن از سال 1934 با عنوان انجمن مهندسی صنایع فعالیت خود را ادامه داد و به زودی مواد درسی و مدرک مهندسی صنایع مطرح گردید و در نهایت دانشکده های مهندسی صنایع ایجاد و توسعه یافتند .






تاریخچه مهندسی صنایع در ایران





در سال 1336 رشته مهندسی صنایع با نام رشته ماشین افزار تا مقطع کارشناسی ارشد در هنرسرای عالی در کنار رشته های جوش و مکانیک و عمران ( راه و ساختمان ) بوجود آمد . به دنبال تاسیس یک مرکز تعلیم و تربیت حرفه ای هنرستان صنعتی نمونه و دانشسرای عالی صنعتی پا به عرصه وجود گذاشتند که در دوره های سه ساله لیسانس می دادند . در سال 48 نام رشته ها تغییر کرد و ماشین افزار تبدیل به تولید شد و هم اکنون نیز تحت عنوان مهندسی صنایع آن را می شناسیم .





ضرورت و اهمیت مهندسی صنایع


امروزه با پیشرفت صنعت و جهانی شدن اقتصاد و با توجه به توانمندی های یک مهندس صنایع به اهمیت این رشته بیشتر واقف می شویم .


یکی از مهمترین مسائل در صنعت استفاده بهینه از منابع در دسترس می باشد .( منابع در دسترس شامل مواد منابع انسانی و ماشین آلات و...) همه این منابع برای رسیدن به کالای مطلوب هزینه هایی را در بردارد که باید این هزینه ها حداقل شوند.
البته کیفیت کالا و خدمات نیز نباید فراموش شود و کلید حل این مسائل در دست یک مهندس صنایع است که با توانمندی های خود می تواند راه گشای آن باشد .
مهندسی صنایع یک رشته مدیریتی نیست بلکه تخصص مهندس صنایع به عنوان ابزاری توانمند در خدمت یک مدیر قرار می گیرد یعنی بیشترین کمک به یک مدیر می تواند توسط مهندس صنایع انجام بپذیرد . البته با توجه به اطلاعات یک مهندس صنایع اگر بخواهند برای یک کارخانه از بین سه نفر با شرایط یکسان و رشته های تحصیلی مکانیک و برق و صنایع یک نفر را انتخاب کنند حتما مهندس صنایع را برمی گزینند .

ویژگی های مهندس صنایع

یک مهندس صنایع باید:
* تفکر فراگیر داشته باشد تا بتواند با نگرشی سیستماتیک اجزائ سیستم را مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار داده و به هم مرتبط سازد .
* خلاقیت داشته باشد تا بتواند با توجه به اطلاعات خود ( که مانند اقیانوسی از فنون و اطلاعات به عمق نیم متر است ) به بهبود سیستم جاری و یا ارائه طرحی نو بپردازد .
* یک رهبر گروه باشد تا بتواند علاوه بر طرح ریزی سیستم مورد نظر پیاده سازی و اجرا را نیز پیریزی نموده و نقش رهبری گروه ها را به خوبی ایفا کند .
* مدیریت زمان داشته باشد تا بتواند با توجه به اهمیت زمان در کارهای اجرایی خدمات و کالا ها را با کیفیت عالی و در حداقل زمان ممکن ارائه دهد .
* ارتقا دهنده بهره وری باشد تا به جای در جا زدن در جای خود و اکتفا به وضعیت فعلی با دانش خود سعی در افزایش بهره وری و بهبود وضعیت کاری ( هرچند کوچک ) بنماید .
مهندس صنایع علاوه بر موارد بالا باید خصوصیات رفتاری زیر را نیز در کار خود داشته باشد :




صداقت امانت و قابلیت اعتماد در کار فعالیت و سعی و کوشش پیوسته مراعات محرمانه بودن اطلاعات کسب شده در طول انجام کار ارائه تحلیل های مالی و اطلاعات صحیح و کامل و به موقع و در صورت اشتباه شدن اقدام فوری نسبت به تجدید و تعویض آنها و نظارت و مراقبت مسئولانه از تمام منابع و دارایی های سپرده شده و تبعیت از تمامی قوانین جاری و آئین نامه های اجرایی حاکم.


یک مهندس صنایع فعالیت ها یی همچون:

انتخاب و طراحی فرایند های ساخت , طراحی تسهیلات فیزیکی,طراحی و گسترش سیستمهای برنامه ریزی و کنترل برای توزیع کالا ها و خدمات ,تولید,کنترل موجودی وکیفیت ,تعمیر و نگهداری ماشین آلات کارخانه مدیریت پروژه , بررسی فنی و اقتصادی و بهینه سازی سیستم و سایر فعالیتهای مربوطه را میتواند انجام دهد.
یک مهندس صنایع در سیستمها , مؤ سسات و حرفه هایی همچون :

تولید, کشت و صنعت,کارخانجات,خدمات مشاوره ای, بانکداری,صنعت بیمه,شرکتهای هواپیمایی,کشتیرانی,بیمارست انها,� � � �دمات شهری,استادیومهای ورزشی و یا هر مکان دیگری که نیاز به برنامه ریزی و هدایت و ارتقاء بهره وری دارد می تواند انجام وظیفه کند
*خلاصه ی مطالب بالا در جدول زیر آورده شده است

زمينههاي




زمینه های كاري
تحقيق درعمليات، بهينه سازی؛
بهره وري؛ كارايي و اثربخشي؛
مديريت توليد، مهندسي ساخت، طراحي، پياده سازي و پشتيباني از سيستمهاي توليد؛
مهندسي كار، ارزيابي كاروزمان، طراحي و بهبود فرايندها؛
مهندسي فاكتورهاي انساني؛
مديريت مهندسي؛ مهندسي ارزش؛
مديريت منابع انساني؛ مديريت گروههاي كاري، طراحي ساختارهاي سازماني؛
لجستيك، پشتيباني، مكان يابي، امكانسنجي؛
مهندسي مالي، مهندسي هزينه، اقتصادسنجي؛
مهندسي و مديريت سيستمهاي كيفيت؛
سيستمهاي اطلاعاتي؛ مهندسي نرم افزار؛
مديريت پروژه.
استخدام
كنندگان
شركتهاي توليدي-صنعتي، كارخانجات و كارگاههاي بزرگ و كوچك؛
شركتهاي خدماتي، رفاهي، درماني، سازمانهاي اجتماعي؛
شركتهاي پخش و توزيع كالا و خدمات؛
بانكها و موسسات مالي، اعتباري؛
بيمارستانها، مراكز درماني و توانبخشي، بهزيستي؛
آموزش عالي؛
موسسه هاي عمومي و غيردولتي؛
دولت در كليه ي بخشها و پروژهها؛
شركتها مشاوره و مهندسي.
شرح و
فنون
خلاقيت، تفكر فراگير، ذهن كنجكاو و يادگير؛
تفكر سيستمي داشته باشد؛
بتواند درگروهها به خوبي كاركند، بنواند متخصصان ساير رشته ها را گرد هم آورد و گروه را مديريت كند.
داراي دانش آكادميك كافي در زمينه ي شغلي خودباشد؛
به خوبي با استانداردهاي جهاني در زمينه ي كاري خود آشناباشد؛
مدارك متنوعي كه بسته به نوع كار در مقاطع مختلف وجود دارد، كسب نمايد؛
روانشاسي و طرز برخورد با طيفهاي مختلف افراد را بداند؛
داراي مهارتهاي كلامي بالايي باشد، اهل بحث باشد.



* قابل توجه دانشجویان و دانش پژوهان:


مهندسی صنایع در یک نظر سنجی جهانی با توجه به فاکتورهایی از قبیل درآمد, وجهه ی اجتماعی, موقعیت شغلی و .. به عنوان بهترین رشته ی مهندسی در بین سایر رشته های مهندسی انتخاب شده است.
بر گرفته از :
IEESOLUTIONS MAY-1999

Sara12
02-13-2011, 10:58 AM
سيستم اطلاعات مديريت

نويسنده: راهكار مديريت

چكيده
اين مقاله جايگاه، نقش، تعريف، مفهوم، ابعاد و طبقه‌بندي سيستم‌هاي اطلاعات مديريت را شرح مي‌دهد. مدل سيستمي سازمان و نقش سيستم اطلاعات در مديريت آن، انواع سيستم‌هاي اطلاعاتي در سازمان، تعريف سيستم اطلاعات مديريت، مفهوم سيستم اطلاعات مديريت، نياز به يك پايگاه اطلاعات، مدل‌هاي تصميم‌گيري در سيستم اطلاعات مديريت و ابعاد طبقه‌بندي سيستم‌هاي اطلاعات مديريت از جمله مباحث اين مقاله هستند.
كليدواژه(ها) : سيستم اطلاعات مديريت؛ سيستم گزارش‌دهي مديريت



1- مقدمه

سيستم اطلاعات مديريت پس از تكامل تدريجي در طول پنج دهه اخير ديگر داراي تعريف، مفهوم، شكل و قالب تقريباً مشخص و پذيرفته شده‌اي است و آنچه در حال توسعه است بيشتر شامل فناوري پياده‌سازي، مدل‌هاي تصميم‌گيري و سيستم‌هاي پشتيبان تصميم‌گيري هستند. در اين مقاله مفاهيم كلي سيستم اطلاعات مديريت را مرور مي‌كنيم.
2- مدل سيستمي سازمان و نقش سيستم اطلاعات در مديريت آن

سازمان را به عنوان يك سيستم باز و يك سيستم كنترلي حلقه بسته مي‌توان به صورت زير نمايش داد (مك لئود 1994، 103):
http://www.mgtsolution.com/FullText/11_KQWQKWNSKQKEHJXHVGYP_files/OrganizationAsASystem.gif
عنصر كنترلي سيستم سازمان متشكل از دو بخش مديريت و پردازشگر اطلاعات است. پردازشگر اطلاعات به مجموعه تمام افراد و سيستم‌هاي اطلاعاتي و پشتيبان تصميم‌گيري گفته مي‌شود كه به مديريت در اتخاذ تصميم كمك مي‌كنند. علاوه بر اين نقش اصلي براي پردازشگر اطلاعات، مي‌توان آن را توليدكننده اطلاعات سازمان (به عنوان يك فرايند يا زيرسيستم از يك سيستم بزرگتر) براي ارائه به سازمان‌هاي بالادست يا موجوديت‌هاي بيروني دانست. گاهي اوقات ممكن است نقش فرعي پردازشگر اطلاعات به نقش اصلي تبديل شود. اين تغيير نقش در شرايطي اتفاق مي‌افتد كه مديريت به دلايل مختلف از پردازشگر اطلاعات در تصميم‌گيري استفاده نمي‌كند و در عوض به دلايل مختلف به موجوديت‌هاي مهم در محيط سازمان توجه بيشتري نشان مي‌دهد. هر يك از نقش‌هاي اصلي و فرعي پردازشگر اطلاعات نيازمند ويژگي‌ها، توانايي و مشخصات خاص خود است و اجزاي پردازشگر اطلاعات بايد مطابق با ايفاي نقش غالب، طراحي شده و تطبيق داده شوند.
3- انواع سيستم‌هاي اطلاعاتي در سازمان

سيستم‌هاي اطلاعات يكي از اجزاي سيستم كنترلي حلقه بسته محسوب مي‌شوند. بنابراين هدف چنين سيستم‌هايي كمك به كنترل سيستم است. در هر سازمان دو نوع كنترل وجود دارد؛ كنترل عملياتي و كنترل مديريتي. عمليات مختلف سازمان در قالب فرايندها و زيرسيستم‌هاي صف و ستاد انجام مي‌شوند. هر يك از اين عمليات نيازمند كنترل‌هاي خاص خود هستند و سيستم‌هاي اطلاعاتي خاص خود را طلب مي‌كنند. چنين سيستم‌هاي اطلاعاتي كه عمليات مختلف سازمان را كنترل و پشتيباني مي‌كنند سيستم‌هاي پردازش مبادلات ناميده مي‌شوند.
كنترل مديريتي نيازمند اطلاعاتي است كه بخش قابل‌ ملاحظه‌اي از آنها توسط سيستم‌هاي پردازش مبادلات توليد مي‌شوند. سيستم‌هاي اطلاعاتي پشتيبان كنترل مديريتي، اطلاعات توليد شده توسط سيستم‌هاي پردازش مبادلات را پردازش كرده و آنها را در تركيب‌ها و شكل‌هاي جديد معني‌دار به مديريت عرضه مي‌كنند. چنين سيستم‌هاي اطلاعات‌، سيستم‌هاي اطلاعات مديريت ناميده مي‌شوند.
4- سيستم‌هاي اطلاعات مديريت

4-1- تعريف سيستم اطلاعات مديريت

سيستم اطلاعات مديريت سيستمي يكپارچه متشكل از كاربر و ماشين براي ارائه اطلاعات در پشتيباني از عمليات، مديريت و تصميم‌گيري در سازمان است. اين سيستم از نرم‌افزار و سخت‌افزار رايانه‌اي، راهنماها و دستورالعمل‌ها، مدل‌هايي براي تحليل، برنامه‌ريزي، كنترل و تصميم‌گيري و يك پايگاه اطلاعات بهره مي‌گيرد (ديويس و اولسون 1985، 6). سيستم اطلاعات مديريت سيستمي است كه داده‌هاي محيطي را جمع‌آوري و داده‌هاي تبادلات و عمليات سازماني را ثبت مي‌كند و سپس آنها را فيلتر، سازمان‌دهي و انتخاب كرده و به عنوان اطلاعات به مديران ارائه مي‌نمايد و ابزاري براي مديران فراهم مي‌آورد كه اطلاعات مورد نياز خود را توليد نمايند (مورديك و مانسون 1986، 6).
سيستم اطلاعات مديريت سيستمي يكپارچه، رايانه‌اي و كاربرـ ماشين است كه اطلاعات لازم براي حمايت از عمليات و تصميم‌گيري فراهم مي‌كند. عناصر اصلي اين سيستم عبارتند از: (1) سيستمي يكپارچه براي خدمت به تعداد زيادي كاربر، (2) سيستمي رايانه‌اي كه تعدادي نرم‌افزار اطلاعاتي را از طريق يك پايگاه اطلاعات به هم مرتبط مي‌كند، (3) رابط كاربر- ماشين كه به جستجوهاي فوري و موقتي پاسخ مي‌دهد، (4) ارائه اطلاعات به تمام سطوح مديريتي و (5) پشتيباني از عمليات و تصميم‌گيري (آواد 1988، 5).
4-2- مفهوم سيستم اطلاعات مديريت

سيستم اطلاعات مديريت سازمان يك چيز متمايز و جدا از ديگر سيستم‌هاي اطلاعات نيست بلكه چارچوبي كلي ارائه مي‌كند كه ديگر سيستم‌هاي اطلاعات بر مبناي آن با يكديگر همخوان مي‌شوند. در طول زمان مشخص شد كه مفهوم پياده‌سازي يك سيستم كاملاً يكپارچه واحد بسيار مشكل است. واقعيت اين است كه يك سيستم يكپارچه، به معني يك ساختار واحد و همگن نيست بلكه بدين معني است كه اجزاء آن منطبق بر يك طرح كلي هستند. اكنون سيستم اطلاعات مديريت به منزله فدراسيوني از زيرسيستم‌ها در نظر گرفته مي‌شوند كه در صورت نياز طراحي و اجرا مي‌شوند اما منطبق بر طرح كلي، استانداردها و رويه‌هاي سيستم اطلاعات مديريت هستند. بنابراين به جاي يك سيستم اطلاعات مديريت واحد و كلي، سازمان مي‌تواند تعداد زيادي سيستم اطلاعات مرتبط داشته باشد كه نيازهاي مديريتي را در سطوح مختلف به شكل‌هاي مختلف تأمين مي‌كنند. تجربه نشان مي‌دهد كه يك سيستم كاملاً يكپارچه غير ممكن است. عوامل زيادي وجود دارند كه بايد همزمان و توأم در نظر گرفته شوند و نگهداري چنين سيستمي مشكل است.
به همين دليل، سيستم‌هاي اطلاعات مديريت بيشتر به صورت بخش بخش طراحي مي‌شوند و يكپارچه‌سازي تنها در مواردي كه ضروري باشد اعمال مي‌شود. به طور خلاصه سيستم‌هاي اطلاعات مديريت مبنايي براي يكپارچه‌سازي پردازش‌هاي اطلاعات سازماني ارائه مي‌دهند (ديويس و اولسون 1985، 6-8، 10، 28، 53).
4-3- نياز به يك پايگاه اطلاعات

داده‌ها مي‌بايست به گونه‌اي مديريت شوند كه قابل دسترسي براي پردازش بوده و كيفيت مناسب داشته باشند. مديريت لازم بايد از هر دو جنبه سخت‌افزار و سازمان صورت پذيرد. نرم‌افزار ايجاد و مديريت يك پايگاه اطلاعات، يك سيستم مديريت پايگاه اطلاعات است. هنگامي كه يك سيستم مديريت پايگاه اطلاعات وجود داشته باشد همه از داده‌هايي استفاده مي‌كنند كه تنها در يك محل ذخيره شده‌اند و يك عمل روزآمدسازي تمام موارد استفاده را روزآمد مي‌كند. يكپارچه‌سازي چنين سيستمي نيازمند يك قدرت مركزي براي پايگاه اطلاعات است. داده‌ها مي‌توانند در يك كامپيوتر مركزي ذخيره شوند يا بين چندين كامپيوتر پراكنده شوند (ديويس و اولسون 1985، 9).
4-4- مدل‌هاي تصميم‌گيري در سيستم اطلاعات مديريت

معمولاً تنها داده‌هاي خام يا حتي داده‌هاي خلاصه شده براي استفاده كافي نيستند. داده‌ها معمولاً بايد پردازش شده و به شكلي ارائه شوند كه به يك تصميم اتخاذ شده منجر شوند. تحقق چنين امري نيازمند يك مدل تصميم‌گيري است. مدل‌هاي تصميم‌گيري مي‌توانند در مراحل مختلف تصميم‌گيري مورد استفاده واقع شوند. تعميم يك سيستم اطلاعات مديريت از جنبه تصميم‌سازي، سيستم‌هايي مانند سيستم‌هاي پشتيبان تصميم‌گيري و سيستم‌هاي خبره هستند (ديويس و اولسون 1985، 9؛ آواد 1988، 14).
4-5- ابعاد طبقه‌بندي سيستم‌هاي اطلاعات مديريت (ديويس و اولسون 1985، 28-44)

همه سيستم‌هاي اطلاعات مديريت داراي قابليت‌ها، ويژگي‌ها و مؤلفه‌هاي يكسان نيستند. در واقع سيستم‌هاي اطلاعات مديريت داراي طيفي هستند كه يك سر آن يك سيستم ساده گزارش‌گيري دستي و سر ديگر آن يك سيستم يكپارچه رايانه‌اي همراه با انواع گزارش‌ها و مدل‌هاي تصميم‌گيري است. در اينجا به برخي از ابعاد طبقه‌بندي سيستم‌هاي اطلاعات مديريت اشاره مي‌شود.

مولفه‌هاي فيزيكي

سخت‌افزار (ورودي‌ها، خروجي‌ها‌، ذخيره‌سازي ثانويه، پردازشگرهاي مركزي، تبادلات)
نرم‌افزار (نرم‌افزار سيستم و نرم‌افزار كاربر)
پايگاه اطلاعات (ساختار سخت‌افزاري ـ نرم‌افزاري حاوي داده‌ها)
رويه‌ها (دستورالعمل‌هاي كاربر، دستورالعمل‌هاي آماده‌سازي ورودي، دستورالعمل‌هاي عملياتي براي عمليات رايانه‌اي)
نيروي انساني (اپراتور، تحليل‌گر سيستم، برنامه‌نويس، تهيه‌كنندگان داده‌ها، مدير سيستم اطلاعات).

وظايف پردازش

پردازش تبادلات
نگهداري فايل‌هاي اصلي
توليد گزارش‌ها
پردازش جستجوها
پردازش نرم‌افزارهاي پشتيبان

خروجي براي كاربران

مستندات يا صفحات رابط براي تبادل (اطلاعاتي، عملياتي، جستجويي)
گزارش‌هاي از پيش طراحي شده
پاسخ‌هاي از پيش طراحي شده به جستجوها
گزارش‌هاي موقت و پاسخ به جستجوها
نتايج تعامل بين كاربر و ماشين

گزارش‌هاي از پيش طراحي شده: انواع گزارش يا جستجو

اطلاعات نمايانگر
اطلاعات مسئله‌يابي
اطلاعات براي اقدام
اطلاعات پشتيبان تصميم

گزارش‌هاي از پيش طراحي شده: انواع انعكاس شرايط

وضعيت يا شرايط يك مقطع زماني
آنچه كه در طول يك دوره اتفاق افتاده است
ارائه نتايج تا به امروز و نمايش اثر آن تا انتهاي دوره

پشتيباني تصميم

تصميم‌هاي ساخت يافته قابل برنامه‌نويسي
تصميم‌هاي ساخت نيافته و غير قابل برنامه‌نويسي

سطح استفاده از اطلاعات

برنامه‌ريزي استراتژيك
كنترل مديريت و برنامه‌ريزي تاكتيكي
برنامه‌ريزي و كنترل عملياتي

اطلاعات مورد نياز


سطح استفاده

ويژگي اطلاعات

عملياتي
تاكتيكي
استراتژيك
منبع
داخلي

خارجي

حوزه
خوب تعريف شده و محدود


خيلي وسيع
سطح گروه‌بندي
با جزئيات


تجمعي و كلي
افق زماني
تاريخي


آينده
تداول
روزمره


قديمي
صحت موردنياز
بالا


پائين
ميزان استفاده
خيلي زياد


كم





مراجع

Awad, E. M. 1988. Management Information System: Concept, structure, and applications. Califonia: The Benjamin Cummings.
Davis, G. B., and Olson, M.H. 1985. Management Information system: Conceptual, foundations, structure, and development. 2nd ed. New York: Mc Graw-Hill.
McLeod, Jr. R. 1994. Information System Concepts. New York: MacMillan.
Murdick. R.G., and Munson, J.C. 1986. MIS Concepts & Design. 2nd ed. London: Primtice –Hall.

علی گجراتی (http://forum.patoghu.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fbetsa.persianblog. com%2F1384_8_betsa_archive.html%234304090)

Sara12
02-13-2011, 10:59 AM
Crm مدیریت ارتباط با مشتری در رابطه با مديريت ارتباط با مشتری (CRM) ،توجه به اين نكته; بسيار حائز اهميت است كه، CRM ٬ محصول و يا خدمات قابل ارائه توسط يك سازمان نيست ٬ بلکه راهبرد تجاری سازمان است؛ به عبارتي ديگر، خود به عنوان يك فن آ وري اطلاعاتي مطرح نمي‌باشد، بلكه از فن آوري اطلاعات براي دستيابي به اهداف خود استفاده مي‌نمايد. اين امر بيانگر اين نكته است كه نيازمندي استقرار CRM در يك سازمان، طراحي راهبرد تجاري بوده است .http://www.freewebs.com/sanayebetsa/pic/1.jpg

1- تاريخچه CRM :
شايد بتوان تاريخچه ظهور مباحث مرتبط با CRM را در سه دوره زير خلاصه نمود:
الف) دوره انقلاب صنعتي (توليد دستي تا توليد انبوه) ابتكارات فورد در به كارگيري روش توليد انبوه به جاي روش توليد دستي، يكي از مهمترين شاخص هاي اين دوره ميباشد. هر چند تغيير شيوه توليد باعث شد که محدوده انتخاب مشتريان از نظر مشخصه هاي محصول کاهش یابد (نسبت به توليدات صنايع دستي)، اما محصولات توليد شده به روش جديد از قيمت تمام شده پايين تري برخوردار شدند؛ به عبارتي ديگر، در انتخاب روش توليد انبوه از سوي فورد، افزايش كارايي و صرفه اقتصادي مهمترين اهداف پيش بيني شده بودند.
ب) دوره انقلاب كيفيت (توليد انبوه تا بهبود مستمر) اين دوره هم زمان با ابتكار شركت‌هاي ژاپني مبني بر بهبود مستمر فرآيندها آغاز شد؛ اين امر به نوبۀ خود به توليد كم هزينه‌تر و با كيفيت‌تر محصولات منجرشد. با مطرح شدن روش‌هايي نوين مديريت كيفيت مانند TQM، اين دوره به اوج خود رسيد، اما با افزايش تعداد شركت هاي حاضر در عرصه رقابتي و گسترش فرهنگ حفظ و بهبود كيفيت محصول (از طريق ابزارهاي مختلف كيفيتي)، ديگر اين مزيت رقابتي براي شركتهاي پيشرو كارساز نبود و لزوم يافتن راه‌هاي جديدي براي حفظ مزيت رقابتي احساس ميشد.
ج) دوره انقلاب مشتري (بهبود مستمر تا سفارش‌سازي انبوه) در اين دوره با توجه به افزايش توقع مشتريان، توليدكنندگان ملزم شدند محصولات خود را با هزينه كم، كيفيت بالا و تنوع زياد توليد کنند؛ به معناي ديگر، توليدكنندگان مجبور بودند توجه خود را از توليد صرف به يافتن راه‌هايي براي جلب رضايت و حفظ مشتريان سابق خود معطوف نمايند. http://www.freewebs.com/sanayebetsa/pic/2.jpg
2- انواع مشتريان
در بسياري از موارد از ديد سازمان‌ها مشتريان خوب، کسانی هستند كه سهم زيادي در سودآوري سازمان داشته باشند؛ اما در دوران حاضر نمي‌توان سودآوري و درآمدزايي را تنها معيار تعريف مشتريان اسمي دانست.
شايد بتوان به دو روش مشتريان را دسته‌بندي كرد:
الف) روش جغرافيايي كه با استفاده از روش تجزيه و تحليل پارتو ، مشتريان را مورد بررسي و شناسايي قرار می‌دهد (با در نظر گرفتن اين نكته كه 20% مشتريان ، تأمين كنندۀ 80% درآمدهاي شركت مي‌باشند).
ب) روش روانشناختي كه درآن، شناسايي طرز فكر و رفتار مشتري و تأثيرات متقابل مشتريان مد نظر قرار مي گيرد.دراين نوع نگرش، چهار نوع مشتري شناسايي می‌شود:
· مشتريان وفادار
· مشتريان نسبتاً وفادار
· مشتريان بي‌ وفا
· مشتريان وفادار رقيب

3- تعريف CRM
تعاريف متفاوتي از مديريت ارتباط با مشتري ارائه شده است كه از آن جمله مي‌توان به بازاريابي يك به يك يا به بازاريابي در تمام دوره عمر مشتري اشاره نمود.
شايد تعريف زير كه موئز لیمایم (Moez Limayem) از CRM ارائه نموده بهترين تعريف باشد:
« CRM به همه فرايندها و فناوري‌هايي اطلاق مي‌شود كه سازمان براي شناسايي، انتخاب، ترغيب، گسترش، حفظ و خدمت به مشتري به كار مي‌گيرد».

4- اهداف CRMhttp://www.freewebs.com/sanayebetsa/pic/3.jpg
· جابه‌جايي از كالاگرايي به مشتري‌گرايي
· افزايش قابليت رقابتي در بازارهاي اشباع شده و مشتري‌هاي پرتوقع‌تر از هميشه
· تشديد چرخه توليد ـ کهنگي

5- ضرورت به كارگيري CRM
با توجه به اهميت مشتري به عنوان يكي از اركان حيات يك سازمان و تأكيد CRM به اين عنصر، دلايل زير را می‌توان به عنوان ضرورت‌هاي استفاده از CRM در يك سازمان (با توجه به پيچيدگي و گستردگي فعاليت‌هاي هر سازمان) مطرح كرد:
· بهبود خدمات
· رضايت مشتري
· كاهش هزينه‌ها
· ارتباط فرد به فرد حتي با ميليون‌ها مشتري

6- ويژگي‌هاي كاربردي CRM
· تمركز بر مستحكم كردن ارتباط نزديك‌تر و عميق‌تر با مشتريان
· سودمندي بيشتر مشتريان فعلي نسبت به مشتريان جديد
· تجزيه و تحليل اطلاعات مشتري براي تصميم‌گيري تجاري
· ارتباطات مؤثر با مشتري بر مبناي داده‌هاي تبديل شده به اطلاعات
· بازاريابي اينترنتي، بازاريابي فرد به فرد و بازاريابي از طريق پايگاه‌داده‌ها

http://www.freewebs.com/sanayebetsa/pic/4.jpg
7- مزاياي استفاده از سيستم CRM
مزاياي استفاده از CRM در يك سازمان را می‌توان با هدف كسب رضايت مشتريان و بقا در محيط رقابتي، در موارد زير خلاصه نمود:
·كاهش هزينه‌هاي بازاريابي و فروش
· امكان شناسايي الگوهاي مصرف مشتريان
· جلب سريع‌تر و مؤثرتر مشتريان و درك بهتر از نيازمندي‌هاي آنها
· افزايش ميزان وفاداري مشتريان به سازمان
· فراهم كردن شرايط مراجعه مجدد مشتري
· توانايي مدلسازي رفتار مشتري درون واحدهاي كاري
· همسويي عالي منابع كمياب با راهكارهاي راهبردي در سطح سازمان
· توانايي توسعه برنامه‌اي براي سرمايه‌گذاري راهبردي

8- انواع فناوري CRM http://www.freewebs.com/sanayebetsa/pic/7.jpg
فناوري‌‌هاي مورد استفاده CRM را مي‌توان به سه دسته كلي تقسيم نمود:
الف) CRM عملياتي
در اين روش كليه مراحل ارتباط با مشتري، از مرحله بازاريابي و فروش تا خدمات پس از فروش و اخذ بازخورد از مشتري، به يك فرد سپرده مي‌شود؛ البته به نحوی که فروشندگان و مهندسان ارائه خدمات بتوانند سابقه هر يك از مشتريان را بدون مراجعه به اين فرد در دسترس داشته باشند.
از ابزارها و روش‌هاي CRM عملياتي مي‌توان به SFA يا قدرت فروش مكانيزه اشاره نمود كه كليه عمليات مربوط به مديريت تماس، بورس و مديريت اداره فروش را برعهده دارد. CSS ابزار ديگر CRM عملياتي است كه در آن به جاي ارتباط تلفني با مشتري، از ابزارهاي ديگري مانند ارتباط رودررو، اينترنت، فاكس و كيوسك‌هاي مخصوص پاسخگويي به مشتريان استفاده مي‌شود.

ب) CRM تحليلي
در CRM تحليلي، ابزارها و روش‌هايي به كار مي‌رود كه اطلاعات به دست آمده از CRM عملياتي را تجزيه و تحليل نموده و نتايج آن را براي مديريت عملكرد تجاري آماده مي‌كند. در واقع، CRM عملياتي و تحليلي در يك تعامل دو طرفه هستند؛ يعني داده‌هاي بخش عملياتي در اختيار بخش تحليل قرار مي‌گيرد؛ پس از تحليل داده‌ها، نتایج حاصله تأثير مستقيمي بر بخش عمليات خواهد داشت. در واقع به كمك تحليل‌هاي اين بخش، مشتريان دسته‌بندي شده و امكان تمركز سازمان بر روي بخش خاصي از مشتريان فراهم مي‌شود.

ج) CRM تعاملي
در اين نوع ارتباط، http://www.freewebs.com/sanayebetsa/pic/6.jpgمشتري براي برقراري ارتباط با سازمان، از سهل‌ترين روش ممكن مانند تلفن، تلفن‌همراه، فكس، اينترنت و ساير روش‌هاي مورد نظر خود استفاده مي‌نمايد؛ CRM تعاملي به دليل امكان انتخاب روش از سوي مشتري و اينکه اكثر فرايندها (از جمع‌آوري داده‌ها تا پردازش و ارجاع مشتري)، در حداقل زمان ممكن به مسوول مربوطه صورت مي‌گيرد، باعث مراجعه مجدد مشتري و ادامه ارتباط با شركت مي‌شود.

9- مراحل اجراي CRM
شايد بتوان تمامي مراحل اجراي CRM را به چند مرحله زير تقسيم نمود:
· طراحي و ايجاد راهبرد CRM
· طراحي مجدد فعاليت‌ها با در نظر گرفتن راهبرد CRM
· مهندسي مجدد فرايندهاي كاري
· انتخاب نرم‌افزار مناسب

هدف از ايجاد راهبردهاي كسب و كار مشتری ‌مدارانه، برنامه‌ريزي براي تعيين راهبردها و فرصت‌هايي است كه شرايط برنده ـ برنده را در فضاي رقابتي ايجاد نمايد. اجراي راهبرد كسب و كار مشتري‌ مدارانه مستلزم ايجاد تغييرات در نحوه انجام تعاملات و به طور كلي ساختار تجاري آن شركت است. در اين راه بايد نقش بخش‌ها و واحدهايي كه با مشتري تعامل دارند، به درستي روشن شود و مشخص گردد كدام واحد مي‌تواند ارزش افزوده بيشتري را براي مشتري ايجاد نمايد.
طراحي مجدد فعاليت‌هاي كاربردي و مهندسي مجدد فرايندها، با هدف كاهش هزينه‌هاي غير ضروري مشتري و افزايش رو به بهبود ميزان خدمات به مشتري انجام مي‌شود. در واقع، فرايندهايي كه دوباره تعريف شده‌اند بايد قادر باشند تمام فعاليت‌ها را به سمتي هدايت نمايند كه مركز توجه اين فعاليت‌ها رضايتمندي مشتري باشد.بازنگري زنجيره فعاليت‌هاي در فرايند بايد به طور مرتب تكرار شود؛ در اين ميان، انتخاب يك نرم‌افزار مناسب براي تسهيل فرايندها و حتي‌الامكان خودكارسازي فرايندها بسيار با اهميت مي‌باشد.

Sara12
02-13-2011, 11:00 AM
ایزو ۹۰۰۰ به عنوان ابزاری برای رسیدن به مدیریت کیفیت جامع (http://forum.patoghu.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fwww.freewebs.com%2 Fsanayebetsa%2Fqualitycontrol%2Ftqm.pdf)


TQM فني است براي مشاركت تك تك كارمندان و مديران در امور مربوط به سازمان . اين فن تغيير مهمي در فرهنگ سازمان مي دهد، كه اهداف ، آرمانها، طرز تفكر و رويه هاي موجود در آن سازمان را در بر مي گيرد.
تاکید عمده جنبش TQM بر این است که هر کارمند و مدیر پاسخگوی بهبود مداوم کیفیت خدمات و محصولات شرکت باشد تا خواسته های مشتریان تامین شود.
برای اجرای TQM می توان از روشهای بهبود که در زیر آمده در تمام سطوح سازمان بهره گرفت:
http://www.freewebs.com/sanayebetsa/...so9000&tqm.jpg (http://forum.patoghu.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fwww.freewebs.com%2 Fsanayebetsa%2Fqualitycontrol%2Fiso9000%26tqm.jpg)

۱- کنترل فرآیند آماری

۲- مدیریت و کنترل پروژه
۳- کایزن
۴- 5s
۵- 6sigma

بايد خاطر نشان كرد كه يكي از دلايل شهرت TQM/> اثر بخشي در ژاپن و ديگر كشورهاي پيشرفته است. بنا بر گزارشهاي جوران و دمينگ اثر بخشي </>TQMدر هزينه هاي يك شركت مشهود است.

جوران عنوان مي كند كه در يك شركت برجسته با درآمد سالانه ي بالغ بر يك ميليون دلار،متوسط صرفه جويي هر پروژهTQM/>، سالانه بيش از صد هزار دلار است.


TQM جنبه هاي زيادي از عملكرد شركت را بهبود مي دهد و دو بعد مهم سازمان به نامهاي رهبري و مديريت نيروي انساني مؤثرترين جنبه هاي عملكرد بوده و توسط <TQM/بطور واضحي بهبود مي يابند.</

Sara12
02-13-2011, 11:00 AM
امتحان ميان ترم درس کنترل کيفيت:

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

امتحان پايان ترم درس کنترل کيفيت: (دکتر اولياء)
1- در کارخانه کاغذ سازي از نمودار کنترل C با حدود 2 سيگما براي منترل تعداد نقص در رولهاي کاغذ استفاده مي شود. بر اساس اطلاعات قبلي به طور متوسط در هر رول 3.5 نقص وجود داشته است. الف) مشخصات نمودار کنترل؟ ب) خطاي نوع اول نمودار؟ ج) اگر ميانگين واقعي تعداد نقص به 5 افزايش يافته باشد ، به طور متوسط بعد از چند بار بازرسي متوجه اين تغيير مي شويم؟ پ) اگر بخواهيم از نمودار کنترل U با حدود 3 سيگما استفاده کنيم ، مشخصات آن را بدست آوريد؟ (فرض کنيد هر رول 40 متر مربع باشد)

2- براي بازرسي محموله هاي 10000 تايي يک نوع ماده اوليه ، پارامترهاي AQL=%2.5 و LTPD=%10 در نظر گرفته شده است. (آلفا= 0.05 و بتا=0.1 ) الف) با استفاده از جدول گرابز يک روش دونمونه اي مناسب پيشنهاد کنيد (در صورت لزوم به نقطه ريسک توليد کننده اولويت دهيد) ب) احتمال پذيرش محموله با کيفيت AQL چقدر است؟ ج) در اين شرايط مقادير ATI , AOQ, ASN را بدست آوريد؟ ت) با استفاده از جداول استاندارد نظامي ، يک روش دو نمونه اي بدست آورده ، آن را توضيح دهيد؟ ث) مقدار واقعي ريسک توليد کننده در سطح نرمال چقدر است؟ ه) در همين سطح، مقدار واقعي LTPD را با در نظر گرفتن ريسک مصرف کننده مفروض چقدر است؟ چ) اگر کيفيت واقعي محموله ها همان 2.5% باشد، احتمال اينکه بعد از دريافت چهارمين محموله به بازرسي سخت گيرانه برويم چقدر است؟
3- تفاوت PCR و PCRk چيست؟ در چه مواردي از هر کدام استفاده مي شود؟
4- در چه مواقعي از نمودار هاي کنترل CUSUM و EWMA استفاده مي شود؟
5- در تحليل سيستم اندازه گيري (MSA) از نمودار هاي کنترل چه استفاده اي مي شود؟
6- براي بازرسي کمي از يک محموله ، يک نمونه تصادفي 5 تايي گرفته شده که بر اساس آن مقدار X=230 بدست آمده است. اگر LSL مشخصه مورد بازرسي 225 و انحراف معيار آن 2 باشد، آيا با در نظر گرفتن K=1.9 اين محموله قبول است؟

Sara12
02-13-2011, 11:01 AM
مقدمه ای بر مدل تعالی سازمانیEFQM


مقدمه:
در جهان امروز با توجه به سرعت و حجم اطلاعات و چالشهاي پيش روي سازمانها،ضرورت داشتن معيارهايي براي تعيين موقعيت و برنامه ريزي بر اساس نقاط ضعف و قوت بيش از پيش ضروري به نظر مي رسد.جوايز كيفيت و مدلهاي خاص آن نزديك به چند دهه است كه ذهن نظريه پردازان سازمانها را به خود مشغول كرده است.جايزه دمينگ و جايزه كيفيت مالكوم بالدريج از آن جمله است.اروپا بويژه بعد از حركت جمعي كشورهاي اين قاره بسوي اتحاد و يكپارچگي كامل سياسي-اقتصادي ضرورت توافق بر تعيين چنين جايزه اي را بيش از پيش احساس كرد.بر اين اساس بنياد كيفيت اروپا متشكل از 14 كشور صنعتي اروپا مدل تعالي EFQM را پيشنهاد داد.

با توجه به چالشهاي سياسي كه كشورمان با آن روبروست و محدوديت هاي اعمال شده از سوي قدرتهاي بزرگ ضرورت پرداختن به EFQM انكار ناپذير است.



بررسی اجمالي مفاهيم بنيادين سرآمدي در مدل EFQM :
مدل تعالی سازمانی چارچوبی روشمند برای ارزيابی عملکرد سازمان ها در دو حوزه فرآيند ها و نتايج حاصل از اين فرآيند ها است. دستاوردهای حاصل از ارزيابی در اين مدل عبارتست از نقاط قوت سازمان و زمينه های قابل بهبود آن که برای دستيابی به بهبودها فهرستی از برنامه های اولويت بندی شده را نيز پيشنهاد می کند.بر اساس آموخته های مديريت کيفيت جامع (TQM)، توجه به ارزش ها و مفاهيم بنيادين هشت گانه ، لازمه موفقيت و ايجاد بهبود مستمر سازمان ها است .

ارزش ها و مفاهيم بنیادین پايه های اصلی برنامه ريزی و استقرار سيستم ها را تشکيل می دهند و برای شناخت وضعيت عملکردی سازمان ها بايد از معيارهايی بهره گرفت که ارتباط تنگاتنگی با مفاهيم فوق الذکر داشته باشند، معيارهايی که توسط آنها، ميزان تحقق هشت مفهوم بنيادين و ميزان موفقيت سازمان در دستيابی به نتايج را بتوان اندازه گيری کرد.

ارزش ها و مفاهيم بنيادين تعالی، که در ادامه تشريح خواهند شد، بدون توجه به نوع فعاليت و اندازه سازمان ها، برای کليه آنها قابل استفاده بوده و مدل تعالی سازمانی را پشتيبانی می کنند.




http://www.freewebs.com/sanayebetsa/pic/efqm_betsa.jpg

Sara12
02-13-2011, 11:01 AM
شش سيگما چيست؟
شش سيگما يک استراتژی تحول سازمانی است.



قابلیتهای بهبود:
احراز كيفيت برتر و افزایش قابلیت اعتماد در محصولات تولید شده و مونتاژ شده نیازمند چارچوبی است كه به قابلیتهای سازمان در زمينه‌هاي مدیریت، کاربرد اطلاعات و تکنولوژی يكپارچگي ببخشد. براي استفاده از اطلاعات، وجود يك سری ابزارهای آماری كه بتوان به وسیله آنها عملکرد فرآیندها و تولیدات را بهينه نمود، بسیار ضروری است. در دنياي رقابتی امروز، كيفيت خوب يك ویژگی تجملاتي نيست بلکه از دیدگاه هر دوي توليدكنندگان و مصرف كنندگان يك نیاز بنیادی است.
http://www.freewebs.com/gojrati/6.gif
صرف نظر از تعريفهاي متعدد كيفيت، يك سري ويژگيهاي مشترك جهاني براي آن درنظر گرفته شده است كه عبارتند از : عملكرد دقيق، حداقل تغيير و كمترين هزينه.
دانشمندان و مهندسيني كه به طور عمومي و كلي با مسائل برخورد مي كنند علاقمند به مورد اول، آمارگران، متمايل به مورد دوم و مديران تجاري دوستار مورد سوم مي باشند. بديهي است فرآيند و يا محصولي موفق است كه برخوردار از همه موارد فوق باشد.
شش سیگمافلسفه بهبود مستمر است و به سمت "عالي شدن در همه كارها" پيش مي رود. شش سیگماسيستمي است كه تعيين مي كند كجا قرار گرفتيم، دوست داريم كجا باشيم، چگونه به آن مقصد مي رسيم و چگونه در طول راه پيشرفت مي كنيم.
شش سیگمايك ابزار است كه براي ميزان سازي دقيق ماشين فرآيند به كار مي رود و اينكار را از طريق مشتري‌مداري، بهبود مستمر و درگير كردن و مشاركت همه اعضا در داخل و خارج سازمان انجام مي دهد.
در مبحث شش سیگما، 3 حوزه اصلي وجود دارد: حوزه اول "فلسفه" است كه طريقه حركت، چشم انداز و جهت حركت سازمان را تعيين مي كند. حوزه دوم "مقياس" است كه به سازمان اين امكان را مي دهد تا به طور دقيق نحوه عملكرد فرآيندها را مشخص كند. حوزه سوم نيز "روش شناسي" است. روش شناسي يك فرآيند سيستماتيك است كه موجب شناسايي، تبيين، اندازه‌گيري، تحليل، توسعه و استاندارد شدن يك فرآيند مي شود.
هر چه تعداد شش سیگماها بيشتر باشد ميزان خطا كمتر است. هر چه تغييرات كوچكتر باشند هزینه کمتر است. بهترين سازمانها حدود 3 يا 4 سيگما بكار مي گيرند كه اين تعداد، احتمال بروز خطا در يك ميليون واحد را به 6200 عدد مي رساند. به طور عملي تعداد خطاها مي تواند تا 4/3 واحد در هر يك ميليون واحد كاهش پيدا كند و اين به معني ميليون ها دلار صرفه‌جويي است.

شش سیگما يك رويكرد تحولي مديريتي است كه باعث ارتقا و بهبود كيفيت مي شود. شش سیگما يك استاندارد جهاني است كه علاوه بر تامين نياز مشتريان باعث توسعه وپيشرفت كاركنان در لايه‌هاي جديد مي شود و اين به منزله يك مسئوليت براي نيروهاي انساني است نه فقط يك فرصت.
نيروهاي انساني نيازمند افزايش ارزش عملكردهاي خود مي باشند كه اين كار را با ايفاي يك نقش كليدي و پياده‌سازي شش سیگما در سازمان خود انجام مي دهند.
شش سیگما واقعاً چيست؟
به طور ساده مي توان گفت، شش سیگمامتدي است كه بر اساس داده (data) هدايت مي شود و هدف آن دستيابي به كيفيت برتر است. چيزي كه شش سیگمارا از ساير اصول كيفيت متمايز مي كند اين است كه پيش گبري قبل از وقوع اشتباهات. به طور ويژه مي توان گفت شش سیگمايك تلاش نظم يافته است كه فرآيندهاي تكرار شوند سازمان را در بخشهاي طراحي محصولات، عملكرد تامين كنندگان، سرويسهاي خدماتي و … از نزديك مورد سنجش قرار مي دهد.

شش سیگما يك متد آماري است كه نيازهاي مشتري را به صورت وظايف جداگانه تعريف كرده و ضمنا يك سري ويژگي هاي بهينه در صورتيكه بين آنها عملكردهاي فيمابين وجود داشته باشد، برايشان در نظر مي گيرد. همانطور كه از شواهد پيداست، گامهايي كه براي نيل به اين هدف برداشته مي شود تاثير بسيار عميق به روي كيفيت محصولات، عملكرد سرويسهاي مشتريان و پيشرفتهاي حرفه‌أي پرسنل خواهد گذاشت.
شش سیگما به دليل تاكيد عميق بر روي تحليلهاي آماري، مقياسهاي ارزيابي طراحي، توليد محصول و فعاليتهاي متمركز در حيطه مشتري گرايي، قادر است احتمال بروز خطا در محصولات و سرويسها را به ميزان بي سابقه‌أي كاهش دهد. شش سیگما حاصل پيوند سيستمهاي اجتماعي و فني است.
عوامل انساني با بهره‌گيري از مزاياي پيشرفتهاي تكنولوژيكي، سرانجام نظامي بر اساس اين واقعيت ايجاد خواهد كرد كه براي حفظ بقا در دنياي رقابت آميز امروز، وجود كيفيت بسيار بالا با صرف هزينه بسيار اندك، فوق العاده ضروري است. شش سیگمادر واقع نقشه جاده بقا و موفقيت است.
براي اجراي شش سیگمادر سازمان ابتدا بايد تيمهايي تشكيل شود. نقشي كه هر يك از اعضاي تيم ايفا خواهند نمود تعيين كننده نوع و سطح آموزشي است كه دريافت مي كنند.به عنوان مثال اعضاي كليدي اين تيمها توسط متخصصين خارج از سازمان به عنوان رهبر گروه آموزش مي بينند.
علاوه بر اين تيمها، گروههاي حمايت كننده نيز تشكيل مي شود كه تعداد زيادي از اعضاي آن تمام وقت خود را صرف اجراي هر يك از اين پروژه‌ها مي كنند.
زماينكه تصميم مي گيريد يك فرآيند را اصلاح كنيد بايد بهترين روش را براي اجراي آن اتخاذ كنيد. به همين منظور بايد بهترين نوع تيم انتخاب شود. اما اين تيم الزاماً بايد APT (Action process team) باشد ؟
قهرمانان - مرشدان - كمربند مشكي ها و كمربند سبزها تيمهاي مذكور را به صورت مرتبط با يكديگر در سرتاسر سازمان هدايت مي كنند. نقش مرشدان هدايت استراتژي كسب و كار - حمايت و راهنمايي است.
وظيفه كمربند مشكي ها پياده‌سازي، هدايت و نتيجه‌گيري از پروژه تيمهاي شش سیگما است.
نقش كمربند سبزها هم اين است كه با بكارگيري مهارتهاي فني خود در شش سیگمادر مورد موضوعات روز درون سازماني با تيم همكاري مي كنند و اين فرصتي براي بهبود است.
جلسات تعاملي، در طول چندين هفته برگزار مي شود. (اين جلسات فقط مختص متخصصين فني و يا مديريتي است نه همه كمربند سبزها) . كمربند سبزها كساني هستند كه جلسه را با موفقيت گذرانده و براي بكارگيري ابزارهاي بهبود و توسعه آموزش ديده‌اند. پس از سپري شدن نخستين هفته، پروژه‌ها انتخاب شده و آموزش ديدگان موظف به بكارگيري و اجراي مباحثي مي شوند كه در طول دوره آموخته‌اند. پس از پايان هر برنامه نيز نتايجي را كه از اين جلسات گرفته‌اند، ارائه مي دهند. كسانيكه اين جلسات را با موفقيت پشت سر گذاشته و پروژه‌ها را اجرا مي كنند، گواهينامه "كمربند مشكي" دريافت مي كنند. اين افراد مسئول اجراي شش سیگما در واحد كسب و كار خود شده و تيمهاي مذكور را هدايت و رهبري مي كنند، علاوه بر اين مديران را نيز در جهت اولويت دادن به امور، برنامه‌ريزي و اجراي پروژه‌ها، ارشاد و هدايت مي كنند. از ديگر وظايف اين گروه بكارگيري، آموزش و توزيع ابزارها و متدهاي لازم براي كمربند سبزها و اعضاي تيمها مي باشد.
تنها تعدادي از اين افراد به سومين سطح كه بالاترين لايه نيز مي باشد راه پيدا كرده و اصطلاحاً "استاد كمربند مشكي " مي شوند. البته قبل از دريافت گواهينامه مذكور موظف به هدايت چندين تيم و پروژه مي گردند. "استاد كمربند مشكي " ها در واقع كارشناس اجراي شش سیگما و تئوري آن مي باشند بايد فرآيندها را آموزش دهند. اين افراد متخصصين كيفيت در روش شناسي و بكارگيري ابزار بهبود در همه سطوح سازمان مي باشند. ضمناً فرآيند يكپارچه‌سازي شش سیگما با استراتژي كسب و كار سازمان و برنامه‌هاي عملياتي آن را نيز رهبري مي كنند.
تسهيلات و امكاناتي كه شش سیگما در بخشهاي بهبود كيفيت، كاهش هزينه، جلب رضايت مشتري و حفظ وفاداري و پيشرفت كاركنان ايجاد مي كند بسيار وسيع است. از طرفي براي تبديل قابليتهاي بالقوه شش سیگمابه صورت بالفعل بايد زمان كافي، استعداد، سرمايه‌گذاري هاي درست و … به اينكار اختصاص داده شود. اجراي شش سیگمانيازمند تمركز بسيار و كار تيمي قوي است.

Sara12
02-13-2011, 11:02 AM
توسعه يک مدل پشتيبان تصميم براي مديريت فرآيندها در سازمانهاي دولتي در چارچوب توسعه دولت الکترونيک
چکيده:

حرکت به سمت ايجاد دولت الکترونيک طيف گسترده اي از تغييرات و چالشها را در پي دارد که براي حصول موفقيت چاره http://betsaco2.googlepages.com/faDSSit.jpg
انديشي آنها اجتناب ناپذير است. پياده سازي نگرش فرآيندي يکي از اين تغييرات اسن که در اين مفهوم� عمليات دولت در قالب مجموعه اي از فرآيندها ديده مي شود. اين امر به همان ميزان که کارکردهاي مثبتي را ايجاد خواهد نمود� ابعاد گسترده اي از فعاليت ها را مي طلبد. در اين مقاله به ابعاد متناسب کردن سيستم هاي پشتيبان تصميم با مديريت فرآيندها پرداخته شده و با چنين ديدگاهي عناصر اصلي آن شامل زير سيستم مديريت داده� زير سيستم مديريت مدل� زير سيستم مديريت پايگاه دانش و رابط کاربر مورد بحث قرار گرفته است. در نهايت براي روشن شدن مطلب يک مدل مفهومي از بکارگيري اين سيستم در حمايت از تصميم گيري در خصوص فرآيندها ارايه مي شود.

کلمات کليدي: سيستم هاي پشتيبان تصميم� مديريت فرآيندها� دولت الکترونيک

نويسندگان: دکتر بهروز زارعي� عضو هيات علمي دانشکده مديريت و اقتصاد� دانشگاه صنعتي شريف و عظيم زارعي� دکتري مديريت� دانشگاه تربيت مدرس

Sara12
02-13-2011, 11:03 AM
جزوه شبيه سازي
انسان براي رفع نيازهاي خويش سيستم هاي متنوعي اعم از توليدي و خدماتي را بوجود آورده است. اين سيستم ها http://www.betsaonline.com/articles/faSimulation.jpgدر طول زمان رشد و توسعه يافته اند و به نوبه خود مسائل و مشکلات مختلفي را هم ايجاد نموده اند. از طرف ديگر پيچيدگي هاي اين سيستم ها فرآيند تصميم گيري، هدايت و کنترل را براي افراد مسئول بسيار حساس و مشکل ساخته است. لذا براي حل مسائل و مشکلات و در نهاِت کمک به مسئولان به منظور شناخت و بهبود عملکرد و تصميم گيري در مورد سيستم ها، روش ها و تکنيک هاي متفاوتي بوجود آمده اند. يکي از روشهايي که براي شناخت وضع موجود و بهبود عملکرد سيستم ها بوجود آمده، شبيه سازي است. که يکي از پرقدرت ترين و مفيدترين ابزارهاي تحليل عملکرد فرآيندهاي پيچيده سيستم ها است. هر مهندس يا مديري که بخواهد اطلاعاتش را کامل کند بايد با اين روش آشنا باشد.
موارد مورد بحث:
سيستم ها، مدلها، تعريف شبيه سازي، چه موقع از شبيه سازي استفاده کنيم؟ ، انواع شبيه سازي، فرآيند شبيه سازي، زبانهاي شبيه سازي، مثالهايي از شبيه سازي، شبيه سازي زمان خرابيهاي ماشين، کاربردهاي شبيه سازي، مزايا و معايب

Sara12
02-13-2011, 11:04 AM
رویکردی ایرانی برای شش‌سیگما

در این مقاله براساس تجربیات حاصله از انجام بیش از 300پروژه شش‌سیگما در سازمانهای ایرانی اعم از تولیدی و خدماتی، و آموزش شش‌سیگما در سطوح کارشناسی کمربندسبز، کمربندسیاه و مدیران شش‌سیگما در ایران پیشنهاداتی برای اجرای اثربخش رویکرد بهبود شش‌سیگما با درنظر گرفتن شرایط منحصر بفرد سازمانهای ایرانی ارائه شده است. این مقاله سعی دارد تا مدیران و کارشناسان شش‌سیگما را از موانع بازدارنده و فرصتهای توسعه شش‌سیگما در ایران آگاه سازد. موضوعاتی که دراین مقاله مورد بررسی قرار گرفته است طیف متنوعی از نکات را دربرگرفته است که می‌توان به بررسی زیرساختهای شش سیگما، نقش مدیریت در شش‌سیگما و درنهایت اعمال تصحیحات و اصلاحاتی بر متدولوژی DMAIC1 اشاره نمود.


1-مقدمه
شش‌سیگما به عنوان یکی از نوین‌ترین رویکردهای ارتقاء کیفیت، کاهش ضایعات و کسب درآمد محسوب می‌شود، که توجه کارشناسان و مدیران شرکت‌های مختلف در سرتاسر جهان را به خود معطوف ساخته است. این رویکرد براساس اصول علمی تائید شده‌ای بنا شده است که باعث می‌گردد تا با طی کردن چرخه‌ای متشکل از مراحل تعریف، اندازه‌گیری، بهبود و کنترل بتوان مسائل و مشکلات را بطور ساختاریافته‌ای حل نمود. نتیجه‌گرایی و مدت زمان محدود برای اتمام پروژه‌های بهبود از ویژگی‌های بارز این رویکرد محسوب می‌شود. هدف شش‌سیگما کمک به افراد و فرآیندها جهت تولید محصولات بهتر، ارائه خدمات بدون عیب و نقص، صرفه‌جویی مالی و بازگشت سرمایه، و رضایت مشتریان است. اصول شش‌سیگما بر روی بهبود کسب و کار و فرآیند تمرکز یافته است و موفقیت در انجام آن منجر به یک صرفه‌جویی مهم در منابع سازمان و سودآوری عظیم می‌شود. پس از ابداع و توسعه شش‌سیگما توسط مهندسین شرکت موتورولا، بیل اسمیت2 و مایکل هری3 که منجر به دریافت اولین جایزه ملی کیفیت امریکا برای این شرکت گردید، تقریبا" با تأخیر زمانی بیست‌ساله، از اواخر دهه 70شمسی بکارگیری این رویکرد در ایران نیز شروع شد. در ابتدا شش‌سیگما با تعداد بسیار اندکی از پروژه‌ها در صنایع خودروسازی و الکترونیک آغاز گردید. بنا به یک تخمین تقریبی، اکنون در ایران حدود 2000کمربندسبز وجود داشته و بیش از 1500پروژه شش‌سیگما اجرا شده است. همچنین از نظر دستاوردهای حاصله، طیف وسیعی از انواع پروژه‌های شش‌سیگما در ایران به انجام رسیده است که از نتایج آن می‌توان به کاهش ضایعات، کاهش هزینه‌های اجرایی و افزایش سرعت، وکاهش موجودی، افزایش رضایت مشتری، و حتی افزایش ایمنی نیز اشاره نمود[1].
در ایران شش‌سیگما بطور عمده برای حل تعداد اندکی از مسائل کلیدی سازمان بکار برده می‌شود و غالبا" حجم پروژه‌های حل شده در یک سازمان بسیار ناچیز است. عدم‌درک و حمایت جدی مدیران ارشد یکی از مهمترین ضعفهای شش‌سیگما در ایران است. مشاهده دستاوردهای ارزشمند رویکردها و ابزارهای بهبود در کشورهای توسعه یافته، همواره عاملی اغواکننده برای سازمانهای ایرانی پیشرو در جهت پیاده‌سازی سریع و بدون اعمال بستر‌سازی مناسب آن رویکرد یا ابزار بوده است. ویژگیهای منحصر بفرد سازمانهای ایرانی که منبعث از شرایط اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی خاص کشور ما است سبب شده تا بکارگیری رویکرد شش‌سیگما در سازمانهای ایرانی، بدون در نظر گرفتن ملاحظات خاصی گریزناپذیر باشد.
در این مقاله سعی شده است تا ضمن بیان نقاط ضعف اصلی بکارگیری رویکرد شش‌سیگما در ایران، راهکارهای مناسب برای ایجاد انطباق این رویکرد مؤثر حل مسئله بر شرایط سازمانهای ایرانی ارائه گردد. بنابراین در قسمت دوم از مقاله، هریک از نقاط ضعف مذکور به صورت مجزا تشریح گردیده و براساس سوابق و تجربیات حاصل از اجرای شش‌سیگما در ایران به بیان موارد بهبود فرآیند اجرای شش‌سیگما پرداخته خواهد شد. بخش سوم، به جمع‌بندی و نتیجه‌گیری از مباحث و بررسیها اختصاص یافته است.
2-نکات کلیدی برای بکارگیری شش‌سیگما در ایران
در این قسمت درخصوص بکارگیری رویکرد بهبود شش‌سیگما و متدولوژی آن، DMAIC، به گونه‌ای که بر شرایط یک سازمان ایرانی منطبق باشد بحث و بررسی خواهد شد. برای این منظور ضمن بیان کاستیهای روشهای مرسوم پیاده‌سازی شش‌سیگما برای انجام بهبود در یک سازمان ایرانی 8 پیشنهاد به تفکیک برای استفاده مؤثر از این رویکرد ارائه شده است.
2-1- تمرکز صرف برای کاهش هزینه، عدم توجه به نیازهای واقعی مشتریان و نیاز به تعریف مسئله برپایه تحلیل ذینفعان
گرینا4 سه هدف اصلی از بکارگیری شش‌سیگما را افزایش رضایت مشتری، کاهش زمان انجام فعالیت و کاهش تعداد نقص‌ها می‌داند[2]. ژوران و گادفری5 شش‌سیگما را یک فلسفه بهبود کیفیت معرفی نموده‌اند که براساس تأمین نیازمندیهای مشتریان و کاهش اتلاف6 بنیان نهاده شده است. کاهش ضایعات به معنای هزینه کمتر و تأمین خواسته‌های مشتری به معنای افزایش وفاداری مشتریان است[3]. اگرچه ندای مشتری بعنوان یکی از منابع تعریف مسئله در شش‌سیگما درنظر گرفته شده است[4]، بررسیها نشان می‌دهد درمجموع درصد بسیار اندکی از پروژه‌های شش‌سیگما به افزایش رضایت مشتری منجر شده است و درعوض هدف اصلی اغلب پروژه‌ها بر کاهش هزینه‌های فرآیندهای سازمان و ارتقاء کارایی درصرف منابع داخلی متمرکز بوده است [5]. به عبارت دیگر به مرور زمان، خصوصیت جذاب نتیجه‌گرایی در رویکرد شش‌سیگما، در راستای تأمین انتظارات کسب و کار7 هدایت شده است. عدم توجه به خواسته‌های حقیقی ذینفعان در تعریف مسئله مناسب تهدیدی جدی در جهت دوری از آرمانهای اصولی شش‌سیگما محسوب می‌شود.
2-2- سعی نکنید تا همه مشکلات را با عینک شش‌سیگما شناسایی کنید.
پایه و اساس شش‌سیگما، حل مستمر مسائل کلیدی سازمان است. مسائل را می‌توان بطورکلی به دو دسته اصلی جواب‌معلوم8 و جواب نامعلوم9 دسته‌بندی نمود. مسائل جواب معلوم با پشتیبانی و حمایت مدیر سازمان و با انجام یک اقدام اجرایی مشخص قابل‌حل هستند. اصولا" هدف اصلی شش‌سیگما حل مسائلی است که ذاتا" ریشه اصلی آنها مشخص نبوده و نیاز به انجام تحلیل‌های داده‌محور دارد. البته باید توجه نمود که برخی دیگر از مسائل جواب نامعلوم هستند که به کمک تکنیکهای ساده‌تر همچون طوفان فکری، 5M ، نمودار علت و معلول و سایر ابزارهای مشابه قابل‌حل می‌باشند. این نوع مسائل که اغلب با عنوان مسائل کایزنی(مشاهده محور) نامیده می‌شوند نیاز به متدولوژی شش‌سیگما ندارند. با توجه به این دسته‌بندی در اغلب پروژه‌های شش‌سیگما کارشناسان و مشاوران فقط به دنبال یافتن مسائلی هستند که بتوان با شش‌سیگما حل نمود. اگر سازمان جایگاهی را برای دوگونه مسئله دیگر(جواب معلوم و کایزنی) تعریف ننموده باشد احتمال رخداد دو اشتباه اشاره شده در ذیل وجود دارد:
الف- ممکن است برخی از کارشناسان و مدیران سازمان سعی کنند مسائل دیگر(جواب معلوم و کایزنی) را بعنوان مسائل شش‌سیگما معرفی کنند. در این حالت تلاش و هزینه زیادی برای تحلیل و حل یک مسئله ساده صورت می‌پذیرد.
ب- از آنجا که تنها تمرکز بر استفاده از شش‌سیگما برای حل کلیه مسائل سازمان وجود دارد، ممکن است مسائل با ارزشی وجود داشته باشد که با تکنیکهای ساده و بدون تحلیل قابل‌حل بوده و ما‌ آنها را فراموش کرده باشیم.
مناسبترین راه‌حل آنست که با تاکید بر بکارگیری روشهای بهبود، در کنار شش‌سیگما، رویکردهای دیگر همچون کایزن مورد استفاده قرار گرفته و مسائل، به تناسب نوع مسئله در حوزه مورد بررسی قرار گیرد.
2-3- متناسب‌سازی متدولوژی DMAIC براساس نوع مسئله
روند حرکت پروژه‌های شش‌سیگما در دنیا نشان می‌دهد که لازم است برای حل مسائل متفاوت از متدولوژیهای خاصی استفاده شود. به عنوان مثال می‌توان به متدولوژی DMAIE و DMADO 11 برای بهبود و طراحی در پروژه‌های خدماتی و ستادی و یا متدولوژیهای مشخصی که برای مسائل مالی و یا مسائل فروش و بازاریابی طراحی شده‌اند، اشاره نمود [6]. سوابق پروژه‌های شش‌سیگما در ایران نشان می‌دهد که بسیاری از کاربرد پروژ‌ه‌های شش‌سیگما درایران بر روی مسائل کاهش زمان12 و کاهش هزینه‌های13 محصول و یا هزینه‌های ستادی است[7]. بنظر می‌رسد لازم است تا بسته به نیاز مسائل موجود در ایران، متدولوژی DMAIC اصلاح و یا تکمیل شود. لذا تدوین زیر شاخه‌هایی از متدولوژی حل مسئله (DMAIC) به جهت حل مسائل کاهش هزینه و کاهش زمان حیاتی به نظر می‌رسد. از سوی دیگر، هم اکنون بدلیل تسلط بر مسائل کاهش عیوب14 سعی می‌شود تا فقط مسائل مرتبط با کاهش عیوب شناسایی شده و مورد تحلیل قرار گیرد و این باعث محدود شدن عملکرد متدولوژی DMAIC می‌گردد.
2-4- تاکید بر هدایت مدیران در شش‌سیگما
یکی از تفاوتهای شش‌سیگما با سایر رویکردهای بهبود، تفکیک وظایف بهبود بین سطوح مختلف سازمان است. در شش‌سیگما کارشناسان کمربندسبز وظیفه تحلیل، کارشناسان کمربندسیاه و کمربندسیاهان ارشد وظیفه مشاوره و تدریس و مدیران و رهبران سازمان وظیفه حمایت و هدایت تیمها را برعهده دارند. شاید مهمترین نگرانی‌ها از اجرای شش‌سیگما در ایران، عدم‌توجه مدیران به وظایف کلیدشان است. شاید یکی از دلایل اصلی این مسئله، بی‌اعتمادی مدیران نسبت به رویکردهای بهبود پیشین باشد ولی موضوعی که بوضوح در پروژه‌های شش‌سیگمای ایران به چشم می‌خورد، تمایل کمی است که مدیران به مقوله یادگیری است. درصورتی که پایه و اساس شش‌سیگما براساس یادگیری استوار شده است، سازمانهایی که روح یادگیری در آنها جریان نداشته باشد توفیق کمتری در زمینه پیاده‌سازی شش‌سیگما کسب می‌کنند.
بنظر می‌رسد می‌بایست مدیران ایرانی را توجیه نمود و با استفاده از روشهای آموزشی جذاب، زمان نسبتا" بیشتری نسبت به استانداردهای تعریف شده در شش‌سیگما به آموزش مدیران اختصاص داد. موضوعاتی مانند مدیریت‌تغییر، رهبری، اصول شناسایی و تعریف مسائل و روشهای ایجاد انگیزش از جمله دانشهای ضروری برای مدیران در راستای اثربخش نمودن هرچه بیشتر پروژه‌های شش‌سیگما می‌باشد.

2-5- تمرکز و توجه بر مراحل کلیدی اندازه‌گیری(M) و تحلیل(A)
بنظر می‌رسد که نکات کلیدی هر مسئله‌ای در یکی از فازهای DMAIC مشخص می‌شود. هرچه مسئله پیچیده‌تر باشد نیاز به تحلیل بیشتر و توجه بر خلاقیت در فاز بهبود افزایش یابد. درصورتی که مسائل ساده‌تر، در فازهای اندازه‌گیری و تحلیل علل ریشه‌ای آنها شناسایی شده و با ساده‌ترین راه‌حل، مسئله حل می‌شود. تجارب انجام پروژه‌های شش‌سیگما در ایران نشان می‌دهد که مهمترین فاز در متدولوژی DMAIC فاز اندازه‌گیری و سپس فاز تحلیل است. چرا که اغلب بدلیل حجم زیاد و ابعاد متعدد مسائل می‌توان مسئله موردنظر را با تلاش کمی تعریف نمود. فقدان روشهای اندازه‌گیری، جمع‌آوری داده‌ها و درنهایت تحلیل کمی آنها چیزی است که دراغلب سازمانهای ایرانی بدرستی انجام نمی‌شود و تنها با ایجاد بستر تصمیم‌گیری براساس داده‌ها و واقعیتها می‌توان اغلب مسائل شش‌سیگما را حل نمود. برای نمایش تاکید بر روی فازهای اندازه‌گیری(M) و تحلیل(A) پیشنهاد می‌شود که متدولوژی DMAIC را در ایران بصورت DMAIC نشان دهیم تا بدینوسیله اهمیت دو مرحله اندازه‌گیری و تحلیل، همواره مورد توجه کارشناسان شش‌سیگما قرار گیرد.
2-6- تقویت ابزارهای مورد استفاده در جعبه شش‌سیگما
پس از تحلیل پروژه‌های متعدد شش‌سیگما در ایران به نظر می‌رسد که در متدولوژی بکار گرفته شده برخی از ابزارها از اثربخشی بیشتری برخوردار بوده و جایگاه خاص برخی از ابزارهای دیگر به شدت احساس می‌شود. شاید بتوان مهمترین ابزارهای بکار گرفته شده در پروژه‌های موفق شش‌سیگما را مطابق موارد زیر فهرست نمود:
-منشور پروژه
-درخت CTQ
-نمودار پارتو
-FMEA
-نمایش داده‌ها
-آزمونهای فرض
-رگرسیون و همبستگی
-نمودارهای کنترل
بنظر می‌رسد که با توجه به نوع پروژه‌های شش‌سیگما در ایران و وجود پروژه‌های نسبتا" ساده، در اغلب موارد، از تکنیکهای پیشرفته خلاقیت هر مرحله بهبود استفاده نمی‌شود ولی همانطور که در بخش 2-5 نیز اشاره شد می‌توان برخی از ابزارهای کلیدی را به مراحل اندازه‌گیری و تحلیل اضافه نمود که از آن جمله می‌توان به تکنیکهای ذیل اشاره کرد.
-ترسیم نقشه جریان ارزش
-نمودار Multivari
-Gage R&R وصفی
-تکنیکهای شبیه‌سازی
-تکنیکهای پیش‌بینی
2-7- نیاز به تثبیت وضعیت بهبود یافته
انجام پروژه بهبود را می‌توان به فنر فشرده‌ای تشبیه نمود که به سختی فشرده شده است و درصورتی که فشار موجود برداشته شود مجددا" به وضعیت خود بازمی‌گردد. هدف مرحله کنترل از متدولوژی DMAIC تثبیت شرایط بهبود یافته است تا امکان بازگشت مسئله به شرایط قبل از بهبود ممکن نباشد.
تجارب شش‌سیگما در ایران نشان می‌دهد که ضعف جدی در تثبیت و حفظ پروژه‌های بهبود وجود دارد. بطوری که تعدادی از پروژه‌های شش‌سیگما مجددا" به شرایط قبلی خود بازمی‌گردند. این وضعیت می‌تواند بدلیل عدم‌ایجاد ساختارهای موردنیاز و یا تغییرات مداوم افراد و فرآیندهای سازمان باشد. با تمام این موارد باز هم لازم است تا پیش‌بینی‌های لازم در متدولوژی DMAIC گنجانده شود. برای این منظور لازمست تا ابزارهای مناسبی در فاز کنترل گنجانده شده و پس از پایان پروژه، بخشی از سازمان (به عنوان مثال واحد تضمین کیفیت) مسئول پایش دستاوردهای پروژه باشد بطوری که درصورت نیاز مجری پروژه از تغییرات غیرعادی فرآیند آگاه شده و اقدامات اصلاحی لازم انجام پذیرد. با توجه به تجارب شش‌سیگما در ایران بنظر می‌رسد انجام این پایش و نظارت برای اغلب پروژه‌های ایرانی در طول یکسال پس از اتمام پروژه ضروری باشد. تمرکز درفاز کنترل و انجام کنترلهای مداوم یکی از الزاماتی است که می‌بایست در پروژه‌های شش‌سیگما در ایران تا حد ممکن رعایت شود. البته بدیهی است هرچه نوسانات اعمال شده به فرآیند بهبود یافته اضافه شود کنترل و حفظ نتایج نیز دشوارتر می‌شود. برای تاکید بر تداوم فازکنترل پیشنهاد می‌شود تا نحوه نمایش DMAICCCC… که از لزوم استمرار فاز‌کنترل حکایت دارد را به کمک نماد دوره گردش درریاضی بصورت DMAIC نمایش دهیم.
2-8- زیرساختهای موردنیاز برای اجرای شش‌سیگما
اغلب افراد تصور می‌کنند که برای اجرای شش‌سیگما نیاز به استقرار بسیاری از سیستم‌های مدیریت‌کیفیت است. و اجرای این رویکرد نیاز به مستقر نمودن زیرساختهای متعددی دارد ولی در واقع اینطور نیست، هنر شش‌سیگما آن است که سعی می‌کنند اغلب نیازهای خود را ایجاد کرده و بارور نماید ولی تجارب ما نشان می‌دهد که عدم‌وجود مهارتهای خاصی در سازمان می‌تواند اثربخشی شش‌سیگما را تحت‌تاثیر قرار دهد. این نکته قابل‌توجه است که تاکید‌اصلی شش‌سیگما بر آموزش ابزارها و تشریح مفاهیم است ولی مهارتها و فرهنگ‌های سازمانی را نمی‌توان در مدت زمانی کوتاه تغییر داد و یا اصلاح نمود. این موارد موضوعاتی است که می‌بایست برای استفاده کاملتر از شش‌سیگما موردتوجه قرار داد. موضوعاتی مثل ایجاد زیرساخت و مهارتهای ارتباط برقرار کردن (درست گوش کردن، بدرستی دیدن و ارائه اثربخش مطالب و ...)، ارتقاء کارتیمی در سازمان، مدیریت رفع تعارضات، تمرکز بر یادگیری، تاکید بر فرهنگ تصمیم‌گیری براساس داده‌ها و نگرش سیستماتیک از جمله مهارتهایی هستند که می‌بایست به مرور درون سازمان تقویت گردد. عدم‌درک درست این مفاهیم و مهارتها می‌تواند اثربخشی شش‌سیگما را نیز تحت‌تأثیر قرار دهد.
3-نتیجه‌گیری
تجربه تحلیل در تدریس و مشاوره پروژه‌های متعدد شش‌سیگما در ایران، نشان داده است که برای اجرای موفقیت‌آمیز شش‌سیگما لازم است تا تغییرات مشخص را در ساختار و متدولوژی‌های شش‌سیگما اعمال نماییم. همانطور که بسیاری از کشورها رویکردهای بهبود را براساس شرایط خاص خود تغییر می‌دهند، لازم است ما نیز رویکرد موفق شش‌سیگما را با شرایط و محیط سازمانهای خود منطبق نماییم. البته توجه به این جمله معروف نیز قابل‌تعمق است، "در زمانی می‌توانید چیزی را تغییردهید که آنرا خوب شناخته باشید".
بطور خلاصه می‌توان گفت که می‌بایست زیرساختهای لازم را برای شش‌سیگما مهیا کنیم، موضوعاتی مثل ترویج کار تیمی و تصمیم‌گیری براساس داده‌ها از جمله مهمترین زیرساختهای لازم هستند. لازم است تا ابزارهای شش‌سیگما را مناسب با مسائلمان تقویت کنیم و متدولوژی DMAIC را به عنوان متدولوژی اصلی بهبود فرآیند برای مسائل مکرر و مهمی همچون کاهش زمان و کاهش هزینه، در قالب متدولوژیهای تصحیح شده بکار گیریم. نکته دیگری که مورد اشاره قرار گرفت، وجود متدهایی برای حل مسائل کایزنی بهبود و اجرای پروژه‌های جواب‌معلوم است، عدم وجود این متدها در سازمان، مسائل تعریف شده در شش‌سیگما را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد.
مابین نکات اشاره شده، درغالب سه نکته بطور خاص، به چگونگی پیاده‌سازی متدولوژی DMAIC تاکید گردیده است، در بخشی اشاره کردیم که مسائل تعریف شده غالبا" بر نیازهای اصلی ذینفعان متمرکز نبوده و لازم است تا تمام مسائل جهت‌گیری مناسبی داشته باشند. در بخش دیگر به اهمیت مراحل اندازه‌گیری و تحلیل در پروژه‌های شش‌سیگما پرداختیم و در قسمت دیگر نشان دادیم که بسیاری از پروژه‌های شش‌سیگما در ایران بدلیل وجود نوسانات، نیاز به کنترل مداوم دارند. برای تاکید همیشگی به این سه موضوع پیشنهاد نمودیم که نگارش متدولوژی DMAIC (تعریف- تعیین- تحلیل-تغییر-تثبیت) را به صورت DMAIC انجام دهیم. شاید مهمترین نکته‌ای بیان شده در این مقاله بر ایجاد توجه و باور در مدیران شش‌سیگما تاکید داشته است.

پی نوشت ها
1 متدولوژی بهبود فرآیند در رویکرد شش‌سیگما است که دارای 5مرحله تعریف(D)-اندازه‌گیری(M)-تحلیل(A)-بهبود(I) و کنترل(C) می‌باشد.
2 Bill Smith
3Michael J.Harry
4 Gryna
5 Juran & Godfrey
6 Waste
7 Voice of Business
8Solution-known
9Solution-unknown
10Define-Measure-Analyze-Innovation-Embed
11 Define-Measure-Analyze-Design-Optimize
12 Time reduction
13 Cost reduction
14 Defect reduction

منابع
[1]عباس سقایی، سپهر ایراندوست، دستاوردهای و تجارب شش‌سیگما در ایران، هفتمین کنفرانس بین‌المللی مدیران کیفیت، تیرماه 1385، تهران، ایران
[2] Gryna, F.M, Quality Planning and Analysis, 4th ed. McGraw-Hill, London, 2001.
[3] Juran, J.F. and Godfrey, A.B, Juran's Quality Handbook, 5th sd., McGraw-Hill,London, 1998.
[4] Rath & Strong, Six Sigma Pocket Guide, Rath & Strong Management Consltants, Massachusetts, 2000.
[5] Voelkel, J.G., What Makes a Six Sigma Project Successful?, Quality Progress, May 2005
[6] Yang, K., Design for Six Sigma for Service, McGraw-Hill, London, 2005.
[7] عباس سقایی، کاظم عسگری، یاسر صمیمی، تعامل بین شش‌سیگما و تولید ناب، چهارمین کنفرانس بین‌المللی مهندسی صنایع، دی ماه 1383، تهران، ایران
[8] رسول نورالنساء، امیر صالحی‌پور، عباس سقایی، شش‌سیگما چیست؟، چاپ دوم، انتشارات علم و صنعت ایران، تهران.
دکتر عباس سقایی: کمربند سیاه شش‌سیگما از جامعه کیفیت آمریکا، مدیر آکادمی شش‌سیگما ایران
مهندس یاسر صمیمی:دانشجوی دکترای مهندسی صنایع،دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی

منبع: http://www (http://forum.patoghu.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fwww%2F) .iranqms.com/html/index.php?name=Sections&req=viewarticle&artid=55&p age=1

Sara12
02-13-2011, 11:07 AM
گرایش شناسی مهندسی صنایعگرايش مهندسي صنايع ، گرايش برتر كارشناسي ارشد به شمار مي‌آيد كه به فارغ‌التحصيلان كارشناسي همين رشته اختصاص دارد؛
http://www.articles.ir/ShowImage/Article_Image_Width/Article_Image_Base/Article1886.jpg.aspx (http://forum.patoghu.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fwww.articles.ir%2F ShowImage%2FReal_Mode%2FArticle_Image_Base%2FArtic le1886.jpg.aspx) مهندسي صنايع در مقطع كارشناسي در چهار گرايش تقسيم‌بندي مي‌شود :

توليد صنعتي
برنامه‌ريزي و تحليل سيستمها
تكنولوژي صنعتي
ايمني صنعتي

دو گرايش توليد صنعتي و تحليل سيستمها در قياس با گرايشهاي ايمني صنعتي و تكنولوژي صنعتي ، به دليل حوزه مفاهيم پيچيده‌تر ، گسترده‌تر و كاربردي‌تر ، داراي برجستگي چشمگيري در سطح دانايي و توانايي مي‌باشند ، دانشجوياني با سطح علمي بالاتري را به خود مي‌پذيرند و به همين دليل گرايشهاي اصلي مهندسي صنايع به شمار مي‌آيند . از اين رو پيرامون اين دو گرايش در گامهاي آتي شرح كاملتري بيان خواهيم نمود .
مهندسي صنايع در مقطع كارشناسي ارشد داراي چهار گرايش مي‌باشد :

مهندسي صنايع
مهندسي سيستمهاي اقتصادي - اجتماعي
مديريت سيستم و بهره‌وري
مديريت مهندسي

گرايش مهندسي صنايع ، گرايش برتر كارشناسي ارشد به شمار مي‌آيد كه به فارغ‌التحصيلان كارشناسي همين رشته اختصاص دارد ؛ سطح رقابتي براي ورود به اين گرايش بسيار بالاست و با توجه به كميت پايين پذيرش‌شوندگان ، نخبگاني كه احاطه افزونتري به دروس آزمون ارشد داشته باشند قادر به ادامه تحصيل در اين گرايش مي‌باشند .
گرايش سيستمهاي اقتصادي - اجتماعي ، به نوعي گرايش دوم مقطع كارشناسي ارشد در حساب مي‌آيد كه فارغ‌التحصيلان ساير رشته‌هاي فني - مهندسي نيز مجازند بخت خود را براي قبولي در اين رشته بيازمايند .
مديريت سيستم و بهره‌وري را مي‌توان چكيده دوره كارشناسي مهندسي صنايع دانست كه به فارغ‌التحصيلان ساير رشته‌هاي فني و مهندسي كه حداقل سه سال سابقه مديريتي داشته باشند اختصاص يافته است .
لازم به يادآوريست كه گرايش مديريت مهندسي ، به عنوان يكي ديگر از گرايشهاي كارشناسي ارشد مهندسي صنايع در حال گسترش بوده و هم‌اكنون در دانشگاههايي نظير دانشگاه صنعتي اميركبير ، در اين گرايش نيز پذيرش صورت مي‌گيرد .
دوره دكتراي مهندسي صنايع مجموعه‌اي هماهنگ از فعاليتهاي پژوهشي و آموزشي است كه موجب احاطه و دستيابي دانشجو به آثار علمي در زمينه مهندسي صنايع و توانايي در تهيه متون تحقيقاتي ، نوآوري ، كمك به پيشرفت و گسترش مرزهاي دانش در اين رشته خواهد شد . دوره دكترا نيز شامل سه گرايش زير است :

مهندسي صنايع
سيستمهاي اقتصادي - اجتماعي
مديريت سيستم و بهره‌وري

در گام آتي به بررسي دو گرايش اصلي مقطع كارشناسي يعني توليد صنعتي و برنامه‌ريزي و تحليل سيستمها خواهيم پرداخت ...

گرايشهاي توليد صنعتي و برنامه‌ريزي و تحليل سيستمها را بيشتر بشناسيم !
توليد صنعتي فن به‌كارگيري مهارتهاي تكنيكي - اقتصادي و استفاده موثر و نظام‌يافته از نيروي انساني سازمان ، ماشين‌آلات ، تجهيزات ، سرمايه ، ساختمان و مواد به منظور توليد كالا با كيفيت و كميت مطلوب مي‌باشد .
برنامه‌ريزي و تحليل سيستمها فن به‌كارگيري روشهاي علمي جهت حل مسائل تصميم‌گيري و برنامه‌ريزي در واحدهاي صنعتي - خدماتي ، شامل جمع‌آوري اطلاعات ، تجزيه‌وتحليل داده‌ها ، مدل‌بندي و حل مساله مي‌باشد .
با دقت و توجه موشكافانه در تعاريف فوق مي‌توان رسالت ،‌ اهداف و ويژگيهاي مهندسي صنايع را بيان نمود :
نخستين نكته‌‌اي كه كه بايد بدان توجه كرد ، پويايي پنهانيست كه در ذات تعاريف فوق نهفته است ؛ اين جملات بيانگر حركتي مداوم و هميشگي هستند ، حركتي در جهت آنچه كه بهتر است يعني بهبود مستمر ، حركتي كه هيچگاه متوقف نمي‌شود . شما برنامه‌ريزي مي‌كنيد ، تصميم مي‌گيريد ، به اجرا درمي‌آوريد ، تجزيه‌وتحليل مي‌نماييد و آنگاه از نتايج حاصل جهت برنامه‌ريزيهاي آتي بهره مي‌بريد ؛‌ اين چرخه‌ايست كه هيچگاه از حركت باز نخواهد ايستاد و هماره رو به سوي بهبود دارد ، چرا كه ايستايي يعني مرگ و مجموعه‌هاي پويايي چون واحدهاي صنعتي - خدماتي هيچگاه به مرگ تمايل ندارند .
نكته دوم آنكه هيچ‌يك از تعاريف فوق به‌تنهايي قادر به بيان آنچه مهندسي صنايع ادعا مي‌كند نيستند ، بلكه اين‌دو مكمل يكديگرند . گفته‌ايم كه ويژگي بارز مهندسي صنايع در تفكر بهبود مستمر وضعيت موجود بوده و هرگز از وضعيت موجود راضي نيست و تلاش مي‌نمايد تا به سوي وضعيتي مطلوبتر حركت نمايد . در وهله اول ، تصميم‌گيري و برنامه‌ريزي لازم است كه حركتيست به سوي هدف ، اما در گام بعدي به‌كارگيري و اجراي برنامه يا تصميم و سپس تجزيه‌وتحليل نتايج ، تضمين‌كننده صحت آن مي‌باشند . گرايش توليد صنعتي به نگرش نظام‌مند ، منظم و علمي گرايش برنامه‌ريزي و تحليل سيستمها نيازمند است و در نقطه مقابل ، برنامه‌ريزي و تحليل نيز به نگرش اجرايي ، كاربردي و تجربي توليد صنعتي نياز دارد .
نكته سوم ، ديدگاه انجام‌دهي و هماهنگ‌سازي است ، چراكه مهندسي صنايع گاه بايد عوامل متضادي چون نيروي انساني ، ماشين‌آلات ، زمان ، تجهيزات ، سرمايه ، ساختمان و مواد را در قالب يك مجموعه صنعتي - خدماتي آنچنان هماهنگ سازد تا مطلوبيت لازم در كيفيت و كميت توليد را بدست آورد . اين مساله ، ويژگي ديگري را يادآور مي‌شود كه همانا تفكر كل‌گرا ، جامع و نظام‌مند مهندسي صنايع مي‌باشد . وي در هنگام برخورد با هر مجموعه ، پيش از آنكه به جزئيات بپردازد ، آنرا به ‌صورت كلي مشاهده مي‌نمايد و به تعبيري از بالا يا بيرون نگاه مي‌كند ؛ او اجازه نمي‌دهد تا يك بخش كوچك از آن مجموعه چنان مجذوبش نمايد كه از ساير قسمتها غافل گردد و ارتباط بخشهاي ديگر را با آن جزء نبيند . وي مي‌داند كه همكاري تمام آن مجموعه است كه كارايي كل را بدست مي‌دهد و انتظاري كه از مجموعه مي‌رود با هماهنگي تمام اجزا برآورده مي‌گردد .
گفته شد كه مهندسي صنايع با مجموعه‌هاي پويايي چون واحدهاي صنعتي - خدماتي روبروست . هر مجموعه پويا داراي يك‌سري داشته‌ها يا ورودي‌ها ، يك‌سري ستاده‌ها يا خروجي‌ها و همچنين فراينديست كه اين داشته‌ها را به ستاده‌ها تبديل نمايد . ويژگي مهندسي صنايع ،‌ مشاهده هم‌زمان اين سه عامل است و اين مساله خود موجب درك ارتباط بين مجموعه‌ها و عوامل مختلف و اقدام در جهت هماهنگ‌سازي و انجام آنها مي‌شود . يك مهندس صنايع چنانچه بتواند ورودي‌ها و خروجي‌ها را اعم از فيزيكي و غيرفيزيكي در ذهن خود تصوير نمايد و همچنين پردازشها و فرايندهاي تبديل اين ورودي‌ها به خروجي‌ها را مرور كند ، آنگاه به يقين خواهد توانست سازمان را به‌ بهترين نحو اداره نمايد .
نكته چهارم ، اصل بيشينه‌سازي كلي است كه به‌طور ذاتي در اين تعاريف به چشم مي‌خورد ؛ اگر شما يك مجموعه را بصورت جامع و نظام‌مند مشاهده كرديد ،‌ درست نيست كه تنها سعي نماييد يك جزء آن را در مطلوب‌ترين وضعيت و سطح ممكن نگه داريد و از ساير اجزا غافل بمانيد ؛ مهندسي صنايع مي‌گويد كل اين مجموعه ، يعني تمامي اجزاي آن در ارتباط با هم و به صورت هماهنگ بايد در يك سطح مطلوب قرار گيرند تا مطلوبيت كل مجموعه در بالاترين سطح قرار گيرد .
نكته پنجم واژه موثر در تعريف ذكر شده ، است ؛ اصولا در مهندسي صنايع مفهوم بهره‌وري كاربرد فراواني دارد ؛ بهره‌وري خود انواع مختلف دارد و عموما به صورت نسبت خروجي‌ها (ستاده‌ها) به ورودي‌ها (داده‌ها) تعريف مي‌گردد . دو ركن اساسي در افزايش بهره‌وري هر مجموعه ، كارايي و اثربخشي مي‌باشند . كارايي نشان‌دهنده ميزان كل فعاليت مي‌باشد حال با هر مقصودي كه مي‌خواهد انجام شده باشد ، اما اثربخشي مبين آن قسمت از فعاليت است كه در راستاي رسيدن به هدف مجموعه انجام شده است ؛ به‌كارگيري واژه موثر نيز به همين معنا مي‌باشد .
نكته ششم آن است مهندسي صنايع از روشهاي علمي جهت انجام كارهايش استفاده مي‌نمايد . روشهاي علمي روشهايي هستند كه كه در موارد متعدد از بوته آزمايش و تجربه گذشته‌اند و به بيان بهتر استاندارد گرديده‌اند و اين دل‌مشغولي مهندسي صنايع است كه سعي مي‌كند در هر چرخه برنامه‌ريزي ، اجرا و تجزيه‌وتحليل ، روشهاي مستند و استانداردي را در امور مختلف طراحي كند ، آنها را از حالت تجربه‌نشده خارج نمايد و وارد ذات فرايند داخلي آن مجموعه نمايد . دانش مهندسي صنايع سعي مي‌نمايد براي تمامي شرايط ، روشهاي علمي خاصي را طراحي كند تا در موارد مشخص ، اين روشها را به عنوان ابزاري در اختيار مدير قرار دهد .
مطالب گفته شده ، به طور عمده ، مفاهيم زيربنايي و فلسفي مهندسي صنايع را تشكيل مي‌دهند به طوريكه مهندسي صنايع بايستي همواره تلاش نمايد ديدگاه‌ها و برداشتهاي جديد و تازه‌اي از اين مفاهيم كشف و تجربه نمايد . مفاهيمي چون تصميم‌گيري و برنامه‌ريزي ، مهارتهاي تكنيكي - اقتصادي ، موثر و نظام‌مند ، نيروي انساني ، زمان ،‌ ماشين‌آلات ، تجهيزات و سرمايه ، هزينه ، توليد ، كيفيت و كميت و ارتباط اين مفاهيم از دغدغه‌هاي اصلي مهندسي صنايع است .
نكات فوق از آن جهت بيان شده است تا تاكيد گردد هيچ‌يك از گرايشهاي برنامه‌ريزي و تحليل سيستمها و توليد صنعتي به تنهايي تمام مهندسي صنايع نيستند و تنها با حضور در كنار يكديگر مي‌توان انتظار داشت مهندسي صنايع به اهداف خود نائل گردد .
در بيان دروس اساسي اين دو گرايش بايد گفت كه وجه اشتراك فراواني در اين ميان به چشم مي‌خورد ، دروسي نظير : كنترل پروژه ، كنترل كيفيت ، طرح‌ريزي واحدهاي صنعتي ، كنترل توليد و موجوديهاي يك ،‌ اصول مديريت و تئوري سازمان ، ارزيابي كاروزمان ، تحقيق در عمليات (2 & 1) ، اقتصاد مهندسي ، آمار مهندسي ، نقشه‌كشي صنعتي (2 & 1) .
در كنار اين ، آن دسته از دروسي كه براي يكي از دو گرايش اجباري مي‌باشند را دانشجويان گرايش ديگر مي‌توانند به صورت اختياري اخذ نمايند و بدين ترتيب سطح اشراف خود را بر حوزه‌هاي كاري مهندسي صنايع هرچه بيشتر افزايش بخشند .
دروس اجباري پراهميت گرايش توليد صنعتي كه براي گرايش برنامه‌ريزي و تحليل سيستمها اختياري به شمار مي‌آيد عبارتند از : برنامه‌ريزي توليد ، مهندسي فاكتورهاي انساني ، طراحي ايجاد صنايع ، برنامه‌ريزي نگهداري و تعميرات ، برنامه‌ريزي و كنترل توليد و موجوديهاي دو .
دروس اجباري پراهميت گرايش برنامه‌ريزي و تحليل سيستمها كه براي گرايش توليد صنعتي اختياري به شمار مي‌‌آيد عبارتند از : تحليل سيستمها ، شبيه‌سازي ، طراحي سيستمهاي اطلاعاتي ، برنامه‌ريزي حمل‌ونقل .
در گام آتي تكنولوژي صنعتي و ايمني صنعتي را بيشتر خواهيم شناخت ...
گرايشهاي ايمني صنعتي و تكنولوژي صنعتي داراي چه قابليتهايي مي‌باشند ؟
در گام پيشين ، دو گرايش اصلي مهندسي صنايع را شناختيم ؛ اينك به سراغ دو گرايش ديگر مي‌رويم كه اگرچه در جايگاه توجه پايينتري در قياس با توليد صنعتي و برنامه‌ريزي و تحليل سيستمها قرار دارند اما خود از جمله رشته‌هاي كاربردي صنعت و خدمات به‌شمار مي‌آيند و چه‌بسا كاركردهايي داشته باشند كه ساير رشته‌هاي فني و مهندسي از آنها بي‌بهره‌ا‌ند . با تكنولوژي صنعتي آغاز مي‌كنيم :
در تعريف تكنولوژي صنعتي مي‌توان گفت : فن به‌كارگيري مهارتهاي اجرايي و ذكاوتهاي فني در جهت طراحي تجهيزات و تسهيلات مورد استفاده در بخش توليد و خدمات و تعيين تدابير لازم براي ساخت‌وساز‌ آنان مي‌باشد . (بهينه‌سازي در ساخت‌وساز)
تكنولوژي صنعتي گرايشيست با بينشي‌ فني‌تر از دو گرايش توليد صنعتي و برنامه‌ريزي و تحليل سيستمها كه مشابه كارشناسي ساخت و توليد در مهندسي مكانيك بوده اما مجهز به توانايي بهينه‌سازي ، آگاه به مسائل بهينه‌سازي ساخت و ساز فرآورده‌هاي صنعتي و نيز نگهداشت و راه‌اندازي فني واحد‌هاي اجرايي مي‌باشد . داراي توانايي انتقال و مديريت تكنولوژيست و نيز حفظ و حراست از آن كه به مدد امكانات سخت‌افزاري و نرم‌افزاري در جهت حفظ و نگهداري نظام فني و اجرايي گام بر مي‌دارد ؛ با مديريت تكنولوژيهاي در دسترس يا مواردي كه در قالب انتقال تكنولوژي دادوستد مي‌شوند ، در جهت افزودن كميت و كيفيت فرآورده‌ها و نيز بهره‌برداري اثربخش از امكانات در دسترس ، اقدامات موثري انجام مي‌دهد . با استفاده از تجهيزات كامپيوتري و مدارهاي منطقي قادر است طيف وسيعي از خواسته‌‌هاي اجرايي بشر را كه به دليل محدوديت‌هاي انساني به سهولت قابل تحقق نمي‌باشند ، عينيت ‌بخشد . مباحث اجرايي و مهارتي ساخت و توليد فرآورده‌هاي صنعتي ، طراحي قالب ، قيدوبست‌هاي صنعتي ، عمليات حرارتي و مباحث انتقال تكنولوژي را مي‌توان در زمره ديگر زمينه‌هاي تخصصي اين گرايش ذكر نمود . كارشناس تكنولوژي صنعتي از مرحله طراحي يك ايده و نمونه‌سازي آن گرفته تا مرحله ساخت و تدارك امكانات توليد ، همين‌طور مديريت مراحل اجرايي ، توان خدمت‌رساني دارد ؛ علاوه بر آن ، ضايعات و عوامل بروز آنها را شناسايي كرده و تاثيرات گوناگوني كه برجاي مي‌گذارند را ، مورد سنجش و ارزيابي قرار مي‌دهد .
حال به سراغ ايمني صنعتي مي‌رويم :
در تعريف ايمني صنعتي مي‌توان گفت : فن به‌كارگيري تدابير ويژه مهندسي در جهت ايمن‌سازي نظامهاي گوناگون كاري در مواجهه با گونه‌هاي مختلف ريسك رودرروي آنان مي‌باشد . (بهينه‌سازي در ايمن‌سازي)
گرايش ايمني صنعتي تلفيقي از سه رشته بهداشت حرفه‌اي ،‌ مديريت صنعتي و مهندسي صنايع ( جهت‌گيري عمده به سوي مهندسي صنايع است ) با رويكرد بهساز و پيشگيرانه و در عين حال مهندسي ، در جوار متخصصين بهداشت حرفه‌اي كه با ديد پزشكي بيشتري به دنياي كار مي‌نگرند ، تلاش در ايجاد نظام‌هاي شناخت خطرات و محدود‌سازي عملكرد‌هاي غيرايمن در محيطهاي كاري داشته ، روش‌ها ، برنامه‌ها و فرآيندهايي براي كنترل و ارزيابي خطرات پي گرفته و تلاش در ايجاد فضايي سالم براي نجات حركت‌هاي بهره‌ور دارد . اين گرايش مهندسي صنايع ضمن تسلط بر آگاهيهاي عمومي مهندسي صنايع به ويژه در راستاي تطبيق دادن كار با توانايي‌هاي انساني در زمينه‌هايي همچون مهندسي فاكتورهاي انساني ، عوامل فيزيكي و شيميايي زيان‌آور محيط كار ، حفاظت صنعتي و اصول مديريت ايمني ، داراي تبحر و تخصص است . طراحي نظام‌هايي كه بتوانند از آسيب رساندن به انسانها ، امكانات و تجهيزات پيشگيري كرده ، حركت ملايم و روان اجرا را تضمين نمايد ، بخشي از توانايي‌هاي اجرايي اين متخصصين به شمار مي‌رود .
مکانيک سيالات ، جمع‌آوري و دفع فاضلابهاي صنعتي ، مهندسي احتراق ، گازرساني ، اعلام و اطفا حريق ، ايمني در برق ، سم‌شناسي صنعتي ، ايمني ساختمان و معدن ، ارگونومي ، تهويه صنعتي ، ديگها و ظروف تحت‌فشار ، روشهاي توليد (2 & 1) ، ايمني در کشاورزي ، روانشناسي صنعتي ، عوامل شيميايي محيط کار ، اصول بهداشت محيط ، بيماريهاي شغلي ، حفاظت صنعتي ، ايمني بالابرها ، تحقيق در عمليات ، ترموديناميک و انتقال حرارت ، عوامل فيزيکي محيط کار ، اصول مديريت ايمني ، ارزيابي کار و زمان و طرح ريزي واحد هاي صنعتي از جمله دروس اصلي و تخصصي پراهميت اين گرايش به شمار مي‌آيند .
منبع:http://www.maghalat-sanaye.blogfa.com (http://forum.patoghu.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fwww.maghalat-sanaye.blogfa.com%2F)

Sara12
02-13-2011, 11:07 AM
در دهه 1980 این متدلوژی در شرکت موتورولا بوسیله کارشناسان مهندسی و آمار تدوین وبا حمایت کامل باب گلوین مدیر ارشد اجرا شد.
http://www.articles.ir/ShowImage/Article_Image_Width/Article_Image_Base/Article1885.jpg.aspx (http://forum.patoghu.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fwww.articles.ir%2F ShowImage%2FReal_Mode%2FArticle_Image_Base%2FArtic le1885.jpg.aspx) در دهه 1980 این متدلوژی در شرکت موتورولا بوسیله کارشناسان مهندسی و آمار تدوین وبا حمایت کامل باب گلوین مدیر ارشد اجرا شد. سازمانهای پیشگام بعدی که از اين روش استفاده هاي مفيدي نمودند عبارتند از :

Kodak
TI
Allied
Signal
IBM

· جنرال الکتريک سازمانی است که از این متدلوژی در کلیه واحدهای تجاری استفاده کرد و جهش اقتصادی ایجاد کرد.
· سونی و توشیبا در سالهای 1998 اقدام به اجرا کردند.
· در سال 2000 خودروسازیها نیز از این متدلوژی بهره مند شدند.
شش سيگما چيست؟
یک متدلوژی بهبود مستمر کیفیت است که با کاهش تغییرات ذاتی فرایند انجام میشود. کانون توجه این متدلوژی درک کامل از فرایند طراحی و ساخت در راستای رضایت مشتری است.
تعريف عملي و كلاسيك
شش سيگما يک نگرش منضبط، داده محرک و روشی برای حذف عيبها در هر فرآيند و محصول می باشد ودامنه آن از ساخت تا فروش را در برمي گيرد و شامل همه محصول و خدمات ارايه شده از سوی يک سازمان می گردد.
شش سيگما با کمک ابزارهاي آماری، عملکرد فرآيند را به صورت کمی توصيف می نمايد و از اين رهگذر می توان تغييرات به وجود آمده شامل بهبود و پسرفت ايجاد شده را در فرآيند ها و محصولات و خدمات ارايه شده از سوی سازمان مشاهده کرد. برای رسيدن به سطح شش سيگما هر فرآيند در سازمان نمی بايست بيش از 3.4 عيب در هر يک ميليون فرصت توليد نمايد. در شش سيگما عيب به هر چيزی که خارج از مشخصات تعيين شده از سوی مشتری باشد، گفته می شود و فرصت حداکثر تعداد دفعاتی می باشد که هر عيب مجال حضوردر يک محصول يا فرآيند را پيدا می نمايد و تعداد عيوب ممكن بستگي به تعداد مشخصه هايي دارد كه براي خروجي فرآيند تعريف شده است. اين گفته بدين معنی می باشد که شش سيگما به دنبال محصول يا خدمتی است که عاری از هر گونه نقص به مشتری ارايه شود و خواسته هاي او را در سه زمينه كيفيت، زمان و هزينه، برآورده سازد.
هدف بنيادی روش شش سيگما اجرای راهبردی مبتنی بر اندازه گيری عملکرد است و از طريق اجرای پروژه های بهبود دهنده،شش سيگما سعی در کاهش نوسانات فرآيند و بهبود آن دارد. اين کار به کمک دو روش فرعی در شش سيگما انجام می شود: DMAIC و DMADV. فرآيند DMAIC يک سامانه بهبود دهنده برای بهبود فرآيند هايی است که در حال حاضر خارج از مشخصات عملکردی خواسته شده از سوی مشتری يا مديريت ارشد سازمان می باشند. فرآيند DMADV يک سامانه بهبود دهنده برای ايجاد فرآيند يا محصولات جديدی است که مي خواهيم سطح کيفيت آنها شش سيگما باشد. البته زمانی که نتوان عملكرد فرآيند موجود را بيش از سطح فعلی بهبود داد باز از اين روش می توان بهره جست.
هر دوی اين روشها را کمربند سبزها و کمربند مشکيهای شش سيگما اجرا می نمايند و استادان کمربند مشکی بر اجرای پروژه ها سرکشی می نمايند. کلیه فعالیتهای بهبود مستمر کیفیت تنها بر پایه روش پروژه های پی در پی تحقق می یابند (All quality improvement occurs on a project-by-project basis and in no other way).
معيار هاي انتخاب پروژه هاي شش سيگما
يكي از مهمترين عوامل در نتيجه بخش بودن پروژه هاي شش سيگما ، انتخاب مناسب آنها مي باشد . انتخاب پروژه هاي شش سيگما براساس ماهيت كاري سازمان ها متفاوت است . از آنجائيكه هدف پروژه شش سيگما ، افزايش رضايت مشتري و سوددهي ( كاهش هزينه ها ) مي باشد ، برخي از پروژه ها بر فرايندهاي صنعتي و برخي ديگر بر فرايندهاي خدماتي تمركز دارند .
پروژه هاي شش سيگما بايد با توجه به استراتژي هاي سازمان ، انتخاب گردند و تحت حمايت اهداف تجاري سازمان باشند . بطوريكه لازم است راهبر سازمان اهداف اوليه كلان شركت ، اهداف اوليه عملياتي را براي هر واحد كاري و خط مبناي كليدي را قبل از انتخاب پروژه ها تعيين نمايد . همچنين پروژه هاي شش سيگما بايد از مشكلاتي انتخاب گردند كه تاكنون سازمان قادر به حل مسئله نبوده است و راه حل ها مشخص نمي باشد و از طرفي پروژه ها در بازه زماني شش ماهه پايان پذيرد و قابل پيگيری و اندازه گيری باشند .
اهداف شش سيگما

كاهش نوسانات و تغييرات
كاهش ايرادات
بهبود بازدهي فرايند
افزايش رضايت مشتري
كاهش هزينه ها
بهبود كيفيت
روشي سيستماتيك جهت حل مسائل
تقويت بنيه رقابتي سازمان
كاهش سيكل زماني ( تحويل به موقع )

مراحل تعريف و اجراي پروژه های 6 سيگما
· فاز تعريف
· فاز اندازه گيري
· فاز آناليز
· فازبهبود
· فاز کنترل
اهداف فاز تعريف
· تمركز بر انتخاب پروژه مطابق اهداف استراتژيك و فرايندهاي اصلي شركت
· شناخت و تعريف دقيق مشكل
· انتخاب و تعريف دقيق پروژه
· تعريف مشخص دامنه فرايند و شناخت فرايند
· شناخت مشكل و درك درست از مسئله توسط كليه اعضاي تيم
· انتخاب شاخص هاي كليدي
· انتخاب شاخص هايي جهت كمي نمودن مشكل
· مشخص نمودن نواحي بهبود
· حصول اطمينان از تمركز روي مشتري ( شناخت و نيازمندي هاي مشتري)
· تخمين از منافع مادي پروژه و يا بهبود
اهداف فاز اندازه گيري
· تعيين شاخص ها و معيارهاي اندازه گيري
· انتخاب و ***** نمودن تعدادي از معيارهاي اندازه گيري
· جمع آوري داده ها بر اساس فرمت مشخص
· بررسي صحت سيستم اندازه گيري در سيستم
· نمايش داده ها به منظور نشان دادن نوسانات فرايند و وضعيت موجود
· شناخت حالات بالقوه و بالفعل خطاها
· شناخت علل بروز مشكل
· محاسبه قابليت فرايند و سطح سيگما
اهداف فاز آناليز
· تجزيه و تحليل دقيق فرايند به منظور شناخت كامل مشكل
· شناسايي فعاليت هاي داراي ارزش افزوده و فاقد ارزش افزوده
· شناخت علل اصلي بروز مشكل
· تصديق علل ريشه اي به روش هاي مختلف
· مشخص نمودن منافع بالقوه از حذف عيوب فرايند
اهداف فاز بهبود
· ارائه راه حل ها جهت حل مشكل
· ارزيابي و انتخاب راه حل ها براي علل ريشه اي شناخته شده
· مشخص نمودن ريسك ها و راه حل هاي اصلي
· اجراي پايلوتينگ
· اجرا و راهبري راه حل ها و برنامه هاي اجرايي با ريسك كمتر پس از اجراي پايلوتينگ
· ارائه يك برنامه زمانبندي شده جامع جهت بهبود فرايند مطابق اهداف از پيش تعيين شده ( بودجه ، منابع و ... )
اهداف فاز كنترل
· كنترل كيفيت و مديريت تغيير فرايند
· استاندارد سازي و مستند كردن روش هاي مؤثر جهت پايايي تغييرات اعمال شده در سيستم
· حصول اطمينان از تحت كنترل بودن پروژه و تطبيق با مشخصه هاي ارائه شده
· ارزيابي مجدد فرايند و نشان دادن بهبودها
· تحويل فرايند ، خلاصه كردن آموخته هاي كليدي و آماده كردن طرح هاي مقدماتي برنامه هاي آينده
موفقيت شش سيگما
اجراي موفق شش سيگما بستگي به ارتباط مفاهيم زير دارد:
· تعهد بسيار مشهود مديريت با نگرش بالا به پايين. كاركنان بايد راهبري و هدايت فعالي را در طول اجراي پروژه ها از سوي مديريت ارشد سازمان شاهد باشند.
· يك سيستم اندازه گيري براي رديابي و دنبال كردن پيشرفت. اين امر يك نصور ملموس از تلاش هاي سازمان را ايجاد مي نمايد.
· الگوبرداري داخلي/خارجي از محصولات، خدمات و فرآيند هاي سازمان. اين اطلاعات زمانيكه سازمان شروع به بحث و درك راجع به موقعيت واقعي بازار فروش نمود،منجر به بروز تحولي بسيار چشمگير مي شود. اين تجربه منجر به شكل گرفتن سازمان بر اساس فلسفه حل مسئله مي شود.
· گسترده كردن اهداف براي تمركزافرادبرتغيير فرآيند ها به طوريكه كارها انجام گردد. اين امر منجر به ايجاد نرخ نمايي در بهبهود مي شود.
· آموزش كليه سطوح سازمان : بدون آموزش هاي لازم افراد نمي توانند نگرش و فلسفه بهبود را كاملا درك نمايند.
· نمونه هاي موفق براي نشان دادن اينكه متدولوژي شش سيگما چگونه ايجاد مي شود و نتيجه مي دهد.
وجود راهبر((Championو كمربند سياه Black) Belt) براي حمايت شروع پروژه و تهيه برنامه ريزي لازم، آموزش و مشورت در كليه سطوح سازمان
منبع:

Sara12
02-13-2011, 11:08 AM
مدیریت منابع انسانی در سازمانهای تحقیق و توسعهسازمانهاي تحقيق و توسعه (r&d) از چهار جنبه منابع انساني، منابع مالي، ارتباطات و فرهنگ سازماني با ديگر سازمانها متفاوتند. منابع انساني سازمانهاي تحقيق و توسعه نيز به دليل اينكه خلاق، خودانگيخته، سيار، يادگيرنده، مستقل، متفكر، انعطاف پذير، داراي اعتماد به نفس و درون گرا هستند...

چكيده
سازمانهاي تحقيق و توسعه (r&d) از چهار جنبه منابع انساني، منابع مالي، ارتباطات و فرهنگ سازماني با ديگر سازمانها متفاوتند. منابع انساني سازمانهاي تحقيق و توسعه نيز به دليل اينكه خلاق، خودانگيخته، سيار، يادگيرنده، مستقل، متفكر، انعطاف پذير، داراي اعتماد به نفس و درون گرا هستند با منابع انساني ساير سازمانها فرق دارند. اينگونه تفاوتها مديران سازمانهاي تحقيق و توسعه را بر آن مي دارد كه نسبت به مديريت منابع انساني سازمان خويش دقت لازم را مبذول دارند و به نكاتي كه افزون بر سازمانهاي معمولي بايستي مدنظر قرار دهند، توجه كنند. يعني در كارمنديابي به انتخاب قهرمانان و افراد تعليم ديده و باانگيزه بپردازند.
در امر آموزش نيروي انساني، از روشهاي مناسب از جمله روش گردش شغلي استفاده كنند تا ضمن توسعه ديد كاركنان، باعث تقويت روحيه كاري آنان گردند و آنان را به افرادي كل نگر تبديل سازند.
همچنين طراحي شغل در سازمانهاي تحقيق و توسعه بايد به گونه اي باشد كه هرفرد بتواند وظايف خود را خود تعيين كند و تراكم اجتماعي و ارتباطات بين فردي در سازمانهاي مذكور زياد باشد. مطالعات نشان مي دهد كه كاركناني كه داراي هدفي آشكار براي بالا رفتن از نردبان مسيرهاي شغل دوگانه هستند، نگرش مثبت تري نسبت به شغلشان دارند كه اين مسئله بايستي در سازمانهاي تحقيق و توسعه مورد توجه قرار گيرد. نسبت به ارزيابي عملكرد در سازمانهاي تحقيق و توسعه بايستي از خطاي اساسي بهتر ارزيابي كردن محافظه كاران نسبت به نوآوران و وزن بيشتردادن به پيشامدهاي منفي خودداري شده و كل كار به صورت گروهي ارزيابي شود. همچنين حقوق و مزايا در سازمانهاي تحقيق و توسعه بايستي مستقيماً با بهره وري همبستگي داشته باشد و جابه جايي يا اخراج پژوهشگران غيرمولد نيز، قسمتي از وظايف اساسي يك مدير تحقيق و توسعه است كه بايستي به آن التزام داشته باشد.
مقدمه
هر نوع كاري به سازماندهي و سياستهاي خاصي احتياج دارد. تحقيق و توسعه يك كار ويژه است كه الزامات خاصي در همه زمينه ها از جمله نيروي انساني دارد. بنابراين، نمي توان همان مقررات پرسنلي حاكم بر ساير بخشهاي دولتي را در اين حوزه نيز مورد استفاده قرار داد.
علاوه بر اين بهره وري پژوهشگران، تا جايي كه به خودشان مربوط مي شود، ربطي به بهره هوشي، ميزان خلاقيت، شمار ابداعات و فهرست مقالات منتشره آنان ندارد و صرفاً از چشمه زاينده بينش ها و باورها، تعهد و مسئوليت پذيري و عادات رفتاري آنها مي‌جوشد. البته سازمان نيز به همان اندازه در بهره وري پژوهشگران موثر است و بايد متعهد باشد كه از طريق طراحي درست مشاغل، فرصتها، روابط سازماني، ايجاد جو رواني نشـاط افزا و به ويژه با اعمال نوعي مديريت متناسب با شرايط روحي پژوهشگران، زمينـه بروز و تقويت بهـره وري آنان را فراهم سازد.
در اين مقاله سعي خواهد شد صرفاً به نكاتي اشاره شود كه در سازمانهاي تحقيق و توسعه (r&d) علاوه بر سازمانهاي معمولي ديگر بايد به آنها توجه كرد.
تعاريف و اهميت موضوع
مديريت منابع انساني را شناسايي، انتخاب، استخدام، تربيت و پرورش نيروي انساني به منظور نيل به اهداف سازمان تعريف كرده اند. (سعادت، ص 1)
نواز شريف فرايند تحقيق و توسعه را اينگونه تعريف مي كند:
شناسايي نيازها يا استعدادها، پيدايش انديشه ها، آفرينش، طراحي، توليد، معرفي و انتشار يك محصول و فرايند يا نظام تكنولوژيك تازه سازمان همكاري و توسعه اقتصادي (oecd) ، تحقيق و توسعه را اين چنين تعريف مي كند كار خلافي كه بر پايه اي نظام يافته انجام مي شود، تا گنجينـه دانش علمي و فني حاصل از آن، به‌منظـور ابداع كاربـردهاي جـديد، مورد بهــره برداري قرار بگيرد. (مهدوي، صفحه 75)
پس از تعريف مديريت منابع انساني و تحقيق و توسعه به تنهايي مي توان نتيجه گيري كرد كه مديريت منابع انساني در سازمان تحقيق و توسعه، عبارتست از هنر شناسايي، انتخاب، استخدام، تربيت و انسجام بخشي به تلاشهاي افراد متمايز، باهوش، خودگردان و خلاق.
براي بيان اهميت تحقيق و توسعه در دنياي امروز، بايد گفت امروزه تحقيق و توسعه از موضع حاشيه نشيني خارج شده و در خط مقدم جبهه رقابت و نوآوري قرار دارد. توليد اطلاعات مستلزم تحقيق است؛ بنابراين، انتظار مي رود در عصر اطلاعات، تحقيق يكي از مهمترين شغلها به شمار آيد. بررسي ها نشان مي دهد متوسط بازگشت سرمايه در تحقيق و توسعه صنعتي 30 به يك است. كه اين مسئله نقش مهم تحقيق و توسعه در شكوفايي اقتصاد كشور را نشان مي دهد.
وجه تمايز مديريت سازمانهاي تحقيق و توسعه با ساير سازمانها: سازمانهاي تحقيق و توسعه از چهار جنبه كاركنان، ايده ها، پشتوانه مالي و فرهنگ سازماني با ديگر سازمانها متفاوتند:
1 - كاركنان: كاركنان سازمانهاي تحقيق و توسعه معمولاً درجه كارشناسي ارشد به بالا داشته و از استعداد سطح بالايي برخوردارند. در طول دوره تحصيلي كارشناسي ارشد خود، تحت تاثير فرايند اجتماعي شدن، مي آموزند كه به طور مستقل كار كنند و از خود ابتكار عمل در خور، نشان دهند.
2 - ايده ها: ايده ها در يك سازمان تحقيق و توسعه، از طريق شبكه ارتباطي منحصر به فردي آفريده مي شوند و به وسيله خلقيات و خصــايل يك جامعه علمـي، به آساني اجرا مي گردند.
3 - پشتوانه مالي: منابع مالي سازمانهاي تحقيق و توسعه در مجموع با تمامي سازمانهاي بزرگ مشابه، تفاوت دارد. براي مثال، در ايالات متحده حدود 50 درصد از بودجه تحقيق و توسعه توسط دولت فدرال تامين مي شود.
سرمايه گذاري دولت فدرال بر روي تحقيـق پايه اي، تقريباً چهار برابر سرمايه گذاري در تحقيقات صنعتي است. حتي در مورد موسسات دانشگاهي، بيشترين حمايت مالي تحقيقات (بيش از 60 درصد) از سوي دولت فدرال انجام مي شود. باتوجه به اينكه منافع ناشي از بهره وري تحقيقاتي، فقط فرد يا سازمان حامي را در نظرندارد، بلكه كل جامعه را در بر مي گيرد؛ اين نحوه حمايت مالي به سازمانهاي تحقيق و توسعه ويـژگي منحصر به فردي بخشيده است.
4 - فرهنگ : فرهنگ يك سازمان، با عوامل ملموس و غيرملموس ارتباط دارد. در مورد سازمانهاي تحقيق و توسعه، عوامل ملموس همچون امكانات تحقيقاتي، تجهيزات آزمايشگاهي و ساختمانهاي اداري، با ساير سازمانها متفاوتند. عوامل غيرملموس همچون قوانين، مقررات، ارزشها و هنجارها نيز در سازمانهاي تحقيق و توسعه، با ساير سازمانها تفاوت دارند. براي مثال، كشفيات علمي، از هر ناحيه اي كه باشند در معرض قضاوت غيرشخصي قرار مي گيرند و محققان در اغلب موارد به طور كلي درگير شكاكيت، سازمان يافته اند و ايــده ها و كشفيــــــات علمي را به گونـه اي نقادانه ارزشيابي مي كنند. اين امر در تمامي جنبه هاي عملكرد هر سازمان تحقيق و توسعه رايج است. (جين، صص 27-28)
ويژگيهاي منابع انساني در سازمانهاي تحقيق و توسعه (ويژگيهاي كاركنان دانش محور): استوارت (1997) بيان مي دارد كه كاركنان دانش محور نسبت به كاركنان سنتي، در چندين مورد تفاوت دارند و اقدامات و سياستهاي آموزش و توسعه آنها توسعه يافته تر است. تعدادي از اين نقاط افتراق در زير خلاصه شده است:
كاركنان دانش محور، در ارزش اصلي شركت نقش دارند. آنها به خلاقيتي كه باعث حركت سازمان مي شود، كمك مي كنند. باايجاد، تفسيركردن و به كاربستن يادگيري سازمان، آنها حافظه سازماني هستند.
كاركنان دانش محور خوب آموزش ديده، خود انگيختـه و توفيـق گرا هستند. آنها مـــــي خواهند چالشهاي ذهني خود را حل كنند و دانش فني شان را توسعه دهند.
كاركنـان دانش محور سيـار هستند. آنها مــي توانند هركجا جابجا شوند و مهمتر اينكه غالباً مي توانند هر جايي كار كنند.
كاركنان دانش محور مي خواهند رهبري شوند نه مديريت. آنها راجع به كارشان بيشتر از يك مديـري مي دانند كه حتي آنها را آموزش مي دهد. آنها براي اينكه در حصول نتايج خلاق باشند، انتظار آزادي دارند و براي اينكه به سمت نيازهاي شركت سوق داده شوند، انتظار هدايت دارند. آنها مديران سنتي را كه دائماً به آنها امرونهي مي كنند، نمي خواهند.(صفحه 61، quey ).
در يك سازمان تحقيق و توسعه، معمولاً افرادي موفقند كه ذهني تحليلگر، كنجكاو، مستقـل و متفكر داشته، داراي شخصيتــي درون گرا بوده و به فعاليتهاي علمي و رياضي علاقه مند باشند. چنين افرادي اغلب با فرهنگ، قابل انعطاف، خودانگيخته و كار محورند، ابهام (ناشناختگي) را تاب مي آورند و نياز شديد به استقلال عمل و تحول در محيط كار و كمي احترام دارند. در عين حال، موفقيت يك سازمان تحقيق و توسعه، مستلزم كار مشترك است بنابراين، كاركنان آن نبايد تكرو باشند. از اين رو، افراد بسيار درون گرا هم براي فعاليتهاي تحقيقاتي مناسب نيستند. ارتباط با همتايان و همكاران (داشتن مهارتهاي ارتباطي) امري بسيار ضـروري است، چرا كه بيشتر ايــده هاي نو، صرفـاً با مطالعه منابـع مكتوب به دست نمي آيد، بلكه از طريق گفت وگو با محققاني كه با مسائل مشابهي سروكار دارند، پيدا مـــــي شود.
در تشكيل يك گروه تحقيق و توسعه، بهتر آن است كه نيروي كار متنوع باشد. سازمان تحقيقاتي فقط كاركنان ايده آفرين نمي خواهد بلكه به افراد كارآفرين، راهبران پروژه، رابطهاي اصلي، مربيان، كاركنان روابط عمومي و غيره هم نيازمند است. با تركيب درستي از نيروي انساني، مي توان هنگام بروز تغييرات شديد در محيط سازمانهاي تحقيق و توسعه، بقاي سازمان را تضمين كرد (جين، صفحه 21-23).
كارمنديابي و گزينش: در يك سازمان تحقيق و توسعه مي بايست همواره خون جديدي به رگهاي سازمان تزريق شود و منابع انساني مناسب براي آن گزينش و انتخاب گردد. زيرا تازه واردهاي بااستعداد، به ويژه آنانكه از آخرين پيشرفتهاي فناوري باخبـرند، همانند محرك عمل مي كنندو باارزش ترين نوآوريها را پديد مي آورند.
اين سخن از مديران زياد شنيده مي شود كه افراد مهمترين منابع ما هستند. به درستي وجود محققان تعليم ديده، توانا، باانگيزه و مجهز به آزمايشگاههاي پيشرفته، لازمه يك سازمان تحقيق و توسعه است. تمامي سازمانهاي ممتاز و بهره ور تحقيقاتي، با چنين دارائيهايي از ديگر سازمانها متمايز مي شوند.
يافتن كاركنان جديد بايد با مشاركت كساني صورت گيرد كه قرار است با آنها در ارتباط كاري باشند. چون خود اين افراد در پيداكردن كاركنان مشاركت داشته اند، نسبت به موفقيت اشخاص برگزيده در سازمان، احساس مسئوليت و پايبندي خواهند كرد. يك مصاحبه گروهي، راه حل مناسبي براي انجام اين كار است (جين، ص 39).
نكته ديگري كه بايستي به آن توجه شود اين است كه فرد گزينش شده بايستي توانايي انجام كار تحقيقاتي را داشته باشد. چنانچه كار از توانايي شخص فراتر باشد، در مقابل آن، احساس ناتواني مي كند و چنانچه از توانايي او بسيار كمتر باشد، ناراضي و كسل مي شود. هماهنگ كردن نيازهاي شغل و شاغل و پاسخگويي شغل به نيازهاي شاغل موجب رضايت شغلي خواهد بود.
نيازهاي هر فرد تا حدي منعكس كننده توقعات اوست. افراد در صورتي رضايت كامل دارند كه كار، برآورنده توقعات آنها باشد (جين، ص 61).
به كار گماري: مطالعات نشان مي دهد كه تنوع فعاليتهاي حرفه اي دانشمندان و تنوع مهارتهاي آنها، هردو بر ارتقاي عملكرد سازمان تاثير مستقيم دارند.دانشمنداني كه همزمان در بخشهاي مختلف يك سازمان تحقيق و توسعه (از قبيل تحقيقات بنيادي، تحقيقات كاربردي و مشاوره) كار مي كنند، نسبت به كساني كه فقط در يك زمينه فعاليت دارند، از مشاركت علمي بيشتري برخوردارند و براي سازمانهايشان مفيدترند. به علاوه، محققاني كه بخشي از وقتشـان را به آموزش و انجام كارهاي اداري مي گذرانند، عملكردشـان از كساني كه صرفاً به كار تحقيقاتي اشتغال دارند، بهتر است. تنوع كار، به مفهـوم دانايي در چند زمينه تخصصي (به جاي فقط يك تخصص) و مشاركت در بيش از يك پروژه تحقيقاتي نيز، به بهبود عملكرد مي انجامد.
كمپاني هيوز براي افزايش بهره وري، در امر گزينش و به كارگيري كاركنان سازمانهاي تحقيق و توسعه رهنمـودهاي زير را ارائه مـــي دهد:
1 - هنگام گسترش سازمان، از استخدام بيش از حد بپرهيزيد به نظر مي رسد كه تعداد بهينه كاركنان، حدود 90 درصد نيازهاي ضروري باشد و ظاهراً اگر شمار كاركنان بيشتر يا كمتر از اين مقدار باشد، برون داده هاي فردي كاهش مي يابد. وقتي كار زياد مي شـــود، بايد به شيوه اي خردمندانه از فرصت اضافه كاري كاركنان براي تامين نيازها، استفاده كرد؛
2 - اعضاي گروه يا تيم هايي را كه بهره وري ويژه اي دارند، در كنار هم حفظ كنيد و شمار نيروي كار غيرمستقيم (غيرپژوهشي) را در كمترين مقدار ممكن نگه داريد؛
3 - وقتـي مي خواهيد كاركنان را به مشاغل تازه اي بگماريد، صرفاً به فهرست مهارتهاي آنها اتكا نكنيد. اين گونه اطلاعات ناپرداخته را نمي توان جايگزين شناخت مدير لايقي كرد كه (در اثر كاركردن با افراد) تواناييهاي كاركنان موردنظر را از نزديك مي شناسد؛
4 - افراد خلاق را در وظايف تكراري و يكنواخت غرق نكنيد. بكوشيد كه مشاغل معارضه جويانه و خلاقيت طلبي را به آنان بسپاريد. وظايف تكراري و خسته كننده و كارهاي بي اهميت آنان را به حداقل برسانيد.
5 - با بـه دام انداختن افراد لايـق در اموري كه به درد بي درمـان مي مانند و به هيچ جا نمـــــي رسند، آنان را ضايع نكنيد؛
6 - بپرهيزيد از اينكه افراد را براي مدت طولاني در يك شغل نگه داريد. به طور متوالي وظايف آنها را تغيير يا گسترش دهيد، كه معمولاً گسترش وظايف، بهتر است.
7 - از انتصابهايي كه هدف تعيين شده اي ندارند، اجتناب كنيد و انتصابهاي عاريه اي ]اينكه شغل كسي را موقتاً به ديگري بسپاريد[ را به حداقل برسانيد؛
8 - انجام كارهاي غيرممكن را توقع نداشته باشيد. براي انجام كار وقت كافي بدهيد و افراد خوب را با واگذاركردن كار زياد فرسوده نكنيد و به اندازه توانشان به آنها كار بسپاريد؛
9 - مسئوليت كار نبايد خرد شود، زيرا آنگاه كه افــراد مسئوليـت كل كار را برعهـده دارند. بهره ورترند. به جز در مواردي كه جداً ضرورت نداشته باشد، نبايد مسئوليت پروژه اي را از ميانه راه به كسي سپرد، چرا كه هم فرد را بي انگيزه مي كند و هم زمان زيادي لازم است تا وي با كار خود آشنا شود، كه معمولاً در طول اين مدت بهره وري ناچيز خواهدبود.
10 - به اندازه مناسب، كار انجام شده دم دست داشته باشيد و آن را با اعضاي سازمان درميان بگذاريد تا اگر كار كسي تمام شد، با سرعت او را به كار تازه اي بگماريد. معمولاً افرادي كه در انتظار شغل جديد به سر مي برند، بهره وري نسبتــاً كمي دارند و اگر احساس شود كه كار تازه اي وجود ندارد، پروژه هاي جاري، بيش از حد ادامه مي يابند. همچنين بايد امنيت شغلي كارمندان را نيز تامين كرد؛ يعني افراد بهره ور نبايد دل مشغول اين مسئله باشند كه بعد از خاتمه اين كار، كار ديگري برايشان وجود خواهدداشت يا نه (هيوز، صفحات 20 و 44).
آموزش و توسعه: تفاوتها در ويژگيهاي افراد سازمان، بي اندازه بر روي مديريت منابع انساني اثر مي گذارد. مديران منابع انساني بايد ياد بگيرند كه به طور موثر با كاركنان دانش محور برخورد كنند. ايشان بايد چگونگي تعريف، تسخير و تكثير كردن دانش فني را كه كاركنان در اذهانشان حمل مي كنند، ياد بگيرند. معني درست منابع انساني در عصر اطلاعات، به اين معني است كه اطمينان پيدا كنيم كه ياريگران اصلي و دانش فني آنها فهميده شده، توسعه و پرورش يافته و به خدمت گرفته شده است. فناوري نافذ، اين اهداف را سريعتر و ارزان تر و بهتر به دست مي آورد.
گردش شغلي يكي از مهمترين انواع آموزش محسوب مي شود، زيرا در سازمانهاي پيشرفته اعتقاد بر اين است كه سطح كيفي پرسنل، مهمترين عامل موفقيت است و اين امر ازطريق آموزش حين كار حاصل مي شود. در موسسات ژاپني آموزشهاي حين كار همراه با تكنيك گردش مشاغل، به عنوان اصلي ترين محور آموزش مديران محسوب مي شود و به آموزشهاي خارج از محيط كار، چندان اهميتـي داده نمي شود. ايــن آموزشهـا ازطريـق جـابـه جايي در مشاغل مختلف صورت مي پذيرد و رايج ترين و منطقي ترين روش براي بهسازي منابع انساني است.
در سطوح مديريتي نيز يكي از محسنات گردش مشاغل را مي توان تبديل مديران متخصص به مديران كل نگر دانست (مجموعه مقالات صفحه 330).
طراحي شغل در سازمانهاي تحقيق و توسعه
طراحي شغل بايد به گونه اي باشد كه هر فرد بتواند وظايف خود را تعريف كند. تفكر براساس ساختار ديوان سالارانه سنتي كه در آن سازمان شرح وظايف را مي نويسد، خطايي بيش نيست. اعضاي هرگروه خود بايد شرح وظايفشان را بنويسند و فقط قسمتي از تعريف شغل بايد توسط گروه انجام شود. بديهي است كه رهبر تيم بايد ضمن ارائه رهنمودها مطمئن شود كه شغلهاي تعريف شده، بااهداف مشترك سازگارند. اما جزئيات را مي توان تا حد زيادي بر عهده شاغل گذاشت. شايستگي، تعيين كننده اصلي جايگاه فرد در سلسله مراتب سازماني است. بازنگري پروژه ها توسط همكاران و تعريف شغل توسط متصدي هر شغل، بهتر از بازنگريهاي مديريتـي، به تعريف شغل شكل مي دهد (جين، صفحه 105).
بنابر نظريه ويژگيهاي شغلي هاكمن و اولـدهام، در طراحي شغلهاي تحقيـق و توسعــه اي، بهتر است به ياد داشته باشيم كه هرچه تنوع، استقلال عمل، بازخور و نيز هدفمندي و هويت كار، بيشتر باشد، رضايت شغلي هم بيشتر خواهد بود. به عبارت ديگر، در تحقيق نيز همانند ساير كارها، بهترين شغل آن است كه به صورت متنوع، با هويت و پراهميت طراحي شود و به محقق استقلال عمل در خور توجه و بازخور بدهد تا در نتيجه انگيزه محققان، كيفيت و رضايت شغلي افزايش يابد و غيبت و ترك سازمان كاهش پيدا كند (رابينز، ص 937).
جنبه ديگري از طراحي شغل، شيوه تعيين موقعيت فيزيكي شغلها نسبت به يكديگر است. نحوه چيدن كارها به گونه اي كه ارتباطات كمتر و يا بيشتري بين آنها برقرار شود، مي تواند عملكرد مشاغل تحقيق و توسعه اي را بهبود بخشد. افزايش تراكم اجتماعي در سازمانهاي تحقيق و توسعه (وضعيتي كه كاركنان زيادي در واحد سطح مشغول به كارند و قادرند به سرعت با هم صحبت كنند) باعث مي شود كه كاركنان اين سازمانها با سهولت بيشتري كار كننـد. افرادي كه كارهاي مشترك انجـام مــــي دهند، باراحتي بيشتر اطلاعات را مبادله مي كنند و در نتيجه، اثربخش تر و از شغل خود راضي تر، خواهند بود. همچنين حذف موانع فيزيكي، ارتباط ميان نوآوران و مشتريها را افزايش مي دهد (جين، صص 107-106).
البته در بعضي موقعيتها، جداكردن محققان و نوآوران از سازمان و مشتريان مطلوب است. مثلاً، چنانچه در يك سازمان، گروه بسيار خلاقي وجود داشته باشد، وجود موانع فيزيكي بين اين گروه و سازمان، نه تنها مشكلي ايجاد نمي كند بلكه بسيار مطلوب است. به عنوان مثال بيل گيتس، مديرعامل شركت مايكروسافت، مبتكران شركتش را در اتاقهايي كه از وسايل، تهي هستند وفقط موكت شده‌اند ، قرار مي دهد تا بتوانند در تنهايي خويش، به ابداع و نوآوري در نرم افزارهاي رايانه اي بپردازند.
درباره محيط فيزيكي كار براي كاركنان تحقيق و توسعه، علاوه بر تامين يك محيط مديريتي كه به طور رسمي و غيررسمي حامي كاركنان باشد، بايد كاركنان تحقيق و توسعه را آزاد گذاشت كه دفتر كارشان را با استفاده از منابع تخصصي تغيير دهند و آن را بنا به ميل خود تزيين كنند تا وقتي كه وضعيت فيزيكي محل كار تاثير منفي مشخصي در عملكرد يا ايمني شغلي (مثلاً ايجاد خطر حريق) نداشته باشد، بهتر اين است كه اين خصايص فردي را تحمل كنيم.
مسيرهاي شغلي : نتايج مطالعه اي كه راجع به استقرار مسير شغلي براي مهندسان سازمانهاي داراي فنــاوري برتر در تايـوان است، نشان مـي دهد كه مهندساني كه هدفي آشكار براي بالا رفتن از نردبان مديريت تخصصي يا عمومي دارند، نگرشهاي مثبت تري نسبت به شغل شان دارند. اين مسئله حياتي است كه آنها را كمك كنيم تا علائق مسير شغلي شان را تشخيص دهند.
در كل، آنهايي كه ترجيح مي دهند به مقامات بالا برسند، بيشتر تمايل دارند تا يك شغلي با مشخصات ايده آل گوناگون داشته باشند (صفحه 61، quey).
در طراحي مشاغل، كل مسير شغلي محققان بايد بررسي شود. يكي از مشكلات محيطهاي پژوهشي، نبودن مدارج كافي براي دست اندركاران فعاليتهاي كاملاً تخصصي، جهت رسيدن به سطوح بالاي سازماني، از نظر دستمزد، وجهه و اعتبار است. طراحي مشاغل به گونه اي كه كاركنان اداري، حقوق بيشتري دريافت مي كنند، با بسياري از ارزشها و نيازهاي افراد متخصص و مستعد ناسازگار است. نارضايتي يك مهندس يا محقق از شرح وظايف خود، امكان روي آوردن وي را به منابع ديگر رضايت، همچون امور شخصي يا خانوادگي، فراهم مي آورد.
تقسيم قدرت (يا تفويض اختيار) در يك سازمان تحقيق و توسعه، بسيار ضروري است. چرا كه محققان واقعاً خواهان آنند كه در اختيارات مديريتي و اجرايي، باساختار اداري سهيم باشند. آنان مي خواهند در چشم محيط و همكاران و رئيس جامعه خود مهم باشند و نگاهها را به شايستگيهاي خود جلب كنند. بيشتر از اين، حتي مي خواهند دولتمردان آنها را بشناسند و گاهي او را به حضور بپذيرند و گاهي هم در سازمان و محيط كاري او حضور يابند تا از نزديك با كار او آشنا شوند و به او دست مريزاد گويند (هيوز ص 5).
يكي از راههاي مقابله با مشكلاتي كه عنوان شد، ايجاد مسيرهاي پيشرفت شغلي دوگانه يا حتي سه گانه در درون سازمان است. در ساختار دوگانـه، رده بندي ديگري با رتبــــه هاي فني ايجاد مي شود كه رتبه هاي آن با رده بندي مديريتي سازمان، هم تراز است. هريك از رتبه هاي فني، يك رده حرفه اي را تشكيل مي دهند كه از حق نظارت، اختيار و حقوق و مزايايي برابر با رتبه هاي مشابه در رده بندي مديريت برخوردار است (جين، ص 113).
لازمه استفاده از نردبان دوجانبه، اجراي اثربخش آن است. دكتر بدوي، براي ايجاد يك نظام عملي نردبان دو جانبه، پيشنهادات زير را ارائه مي كند:
1 - يك كميته هميشه در حال كار، ايجاد كنيد كه نه تنها نردبان مناسبي براي برآورده كردن نيازهاي ويژه سازمان طراحي، بلكه آن را به خوبي اداره كند؛
2 - اطمينان حاصل كنيد كه ميزان حقوق در نردبان فنـي به اندازه نردبان مديريت افزايش مي يابد؛
3 - نردبان را طوري طراحي كنيد كه امكان جابه جايي ساده افراد، بين گروههاي پشتيباني مهندسي تحقيق و توسعه، وجود داشته باشد. اين امر از فاصله افتادن ميان دو گروه كه امري معمول است، جلوگيري مي كند و براي پيشرفت شغلي افراد فني جوان، ابزار كمكي با اهميتي است؛
4 - انعطاف پذير باشيد. ميان برزدن پله ها را مجاز بدانيد و جايي كه ضرورت تشكيل گروههاي پروژه اي ايجاب مي كند، به افراد فني اجازه دهيد تا به مديريت در سطح خود پاسخگو باشند؛
5 - با تعبيه پلكاني مناسب برروي نردبان، به افراد بدون مدرك تحصيلي نيز فرصت پيشرفت بدهيد. به كارگيري مناسب اصول راهنماي فوق، بااطمينان از آنكه مهندسان و محققان در حركتشان به سوي مديريت متاثر از انگيزه ها و اهداف ارتقاي شغلي بوده و نه محركهاي اقتصادي، به تسهيل گذار آنها به سوي مديريت كمك مي كند (بدوي، صفحه 104).
ارزيابي عملكرد
بايد معيار معيني در دسترس باشد تا فاصله عملكرد شخصي با عملكرد مورد نظر ارزياب، معلوم شود. چگونه مي توان عملكرد كسي را كه معيارهاي نازلي براي خود تعيين كرده و در نتيجه به موفقيت نايل شده با عملكرد فردي كه معيارهاي سطح بالا و دشواري را در نظر گرفته و در نتيجه موفق نشده، مقايسه كرد؟ واحد اندازه گيري معيار سنجش عملكرد، متغير است و روشهاي سنجش بسياري از اين معيارها نيز نظري و شخصي اند و در اغلب موارد هم به خوبي توسط كاركنـان يا سرپرستـان درك نمـي شوند.
كم كاران و مخاطره گريزان (محافظه كاران) نسبت به محققان نوآور كه ابتكار عمل را در دست دارند و در نتيجه مرتكب خطاهايي هم مي شوند، بهتر ارزيابي مي شوند. دو كارمند الف و ب را در نظر بگيريد. كارمند الف در ده فعاليت شركت كرده و در هشت تاي آنها موفق بوده، ولي در دو فعاليت شكست خورده است. كارمند ب پنج فعاليت انجام داده و در همه آنها موفق شده است. تجربه آشكارا نشان داده است كه وزن و اهميتي كه به شكست داده مي شود، بيشتر است. در نتيجه، احتمال بسيار دارد كه سرپرست، كارمند ب را نسبت به كارمند الف موفق تر ارزيابي كند.
در فرايند ارزيابي كارمند توسط سرپرست، سرپرست ابتدا به مشاهده بعضي از عملكردها مي پردازد. اما در مورد كاركنان يك سازمان تحقيق و توسعه، چنين مشاهداتي، احتمالاً از نتيجه منطقي كافي برخوردار نبوده و بنابراين، ارزش چنداني نخواهد داشت. اگر سرپرست يك عمل ساده را مشاهده مي كرد، ممكن بود بتواند قضاوت درستي ارائه كند؛ اما كار تحقيق و توسعه پيچيده است و موفقيت هريك از كارها به تنهايـي نمي تواند دليلي بر خوب انجام شدن كل كار باشد. بنابراين، سرپرست بـه جاي مشاهده عملكرد خاصي از يك فرد، بايد در مورد عملكرد مجموعه اي از فعاليتها، مثلاً ارائه يك طرح تحقيقاتي يا خاتمه يك پروژه، به قضاوت بپردازد. معمولاً اين گونه كارها دستاورد كار يك گروه است نه يك فرد. در نتيجه، به سختي مي توان ميزان مشاركت يك محقق خاص را در دستاورد گروه تعيين كرد.
ديگر آنكه، نتيجه مشاهدات بايد تصوري را در ذهن مشاهده گر به وجود آورد. متاسفانه، سمت گيريهاي متعددي بر شكل گيري اين تصور تاثير مي گذارند. به عنوان مثال، تحقيقات نشان داده است كه اولين برخوردها به غايت مهم است. اگر محقق از شهرت و اعتبار خوبي برخوردار باشد، بسياري از كارهاي ابهام آميز وي، مثبت ارزيابـي مي شوند. نيـز در شــــكل گيري اين تصورات، پيشامدهاي مربوط به اواخر دوره مشاهده، معمولاً نسبت به پيشامـدهاي ميان دوره اهميـت بيشتري پيدا مي كند.
سمت گيري ديگر را پيش تصورات و پندارهاي كليشه اي ما باعث مي شود. ما آنچه را به خاطر مي سپاريم به منظور انطباق با پندارهاي قالبي خود تعريف مي كنيم. علاوه بر كليشه اي فكركردن، اثر هالـه اي و اثر آســــان گيري نيز بر فرايند ارزيابي عملكرد كاركنان سازمانهاي تحقيق و توسعه تاثيرگذار هستند.
علاوه بر اينها، نظر به اينكه سازمانها ي تحقيق و توسعه اهداف چندگانه اي دارند، برون دادهاي مختلف آنها غالباً بي تناسب و معيارهاي اندازه گيري برون داد آنها معمولاً غير كمي و ذهني است. معيارهاي كمي براي اجزاي برون داد معمـولاً با واحدهاي مختلـف بيان مـي شوند، در نتيجه مقايسه دقيقي بين برون دادهاي كمي شده مختلف ضرورت مي يابد. همچنين هم سازمان و هم محققان بايستي بر روي نتايج، چگونگي به دست آوردن و نحوه ارزيابي آنها به توافق برسند يعني محققان بايد در سيستم ارزيابي مشاركت داشته باشند و سيستم را از خود بدانند.
حقوق و مزايا
بازنگري هاي حقوقي، بازخور مهمي براي كاركنان است؛ چرا كه ارزيابي مديريت از عملكرد آنها را بازگو مي كند. اگر اين بازنگريها به درستي توسط يك مدير حرفه اي صورت گيرند، براي افزايش و حفظ بهره وري سودمند خواهـد بود. البته بايد توجـه داشت افزايش بهره وري از طريق افزايش حقوق،‌ معمولاً عمر كوتاهي دارد و تاثير انگيزشي آن ظرف چند هفته يا حداكثر چندماه، رو به كاهش مي گذارد.
تحقيقات تجربي نشان مي دهد، هنگامي رضايت بيشينه است كه بين توقع و دستاورد، تناسب وجود داشته باشد. چنانچه فردي بيش از توقع خود دريافت كند، به ناهنجاري عملكرد دچار مي شود. درست مثل گرفتن يك عيـدي 100 دلاري وقتـي كه شخص توقع هديه اي 20 دلاري دارد. بديهي است هنگامي كه توقع فراتر از دستاورد باشد، شخص، ناراضي يا خشمگين مي شود و پيامد آن نارضايتي شغلي خواهد بود.
جابه جايي و اخراج: همه سازمانها، تعدادي حاشيه نشين دارند. كه به هردليل بار خود را نمي كشند. كم كارها با عملكرد ضعيف خود نه تنها بهره وري سازمان را كاهش مي دهند، بلكه بدتر از آن انگيزه ديگر كاركنان شاغل در يك فرايند را نيز تضعيف مي كنند. وقتي كم كاري كارمندي محرز مي شود، سرپرست وي بايد بكوشد تا وي را از بقيـه جدا كند. در اينجا، جابه جايي يا سپردن فرد به سرپرستي جديد، مي تواند مناسب باشد. هنگامي كه كم كارها در گروه پركارها قرار مي گيرند، غالباً عملكرد بهتري ارائه مي كنند.
به طور خلاصه، جابه جايي يا اخراچ پژوهشگران غيرمولد (نابهره ور)، قسمتي از التزام اساسي يك مدير تحقيق و توسعه در برابر موكلان سه گانه خود است:
! سازمان : تعهد مديريت به معناي بهينه كردن بهره وري و افزايش كيفيت نهايي سازمان است. اخراج كاركنان ضعيف، يكي از بهترين راههاي انجام آن است؛
! گروه كاري: هريك از اعضاي گروه كاري، سهم جداگانه اي در عملكرد نهايي گروه دارند. اگر يك نفر به وظايف خود عمل نكند، ديگر اعضاي گروه مجبور مي شوند يا جور او را بكشند و يا شاهد كاهش بهره وري گروه باشند؛
! كارمند جابه جا شده يا اخراج شده: با فرض اينكه فرايند اخراج عادلانه، به شايستگي و از روي توجه خالصانه به كارمند صورت گرفته باشد، به فرد اخراج شده، علي رغم ضربه زودگذر روحي، معمولاً لطف بزرگي مي شود. اگر افراد در يك محيط كاري نتوانند به خوبي كاركنند، هيچ كس بيشتر از خود آنها دچار مشكل نمي شود و عزت نفس و آرامش روحي آنان خدشه دار مي شود.
يك شروع تازه در يك موقعيت بهتر، معمولاً بيشتر از هر چيز ديگري به افراد كمك مي كند.
در مواقعي كه حفظ كارمند در شغل فعلي، يك انتخاب عملي نيست، سه مرحله متوالي ذيل بايستي در نظر گرفته شود:
1 - كارمند را در همان گروه تحقيقاتي نگه داريد اما وظايف متفاوت و شايد آسان تر را به او واگذار كنيد؛
2 - كارمند را به يك بخش ديگر. جايي كه مسئوليتها با توانائيها و علايق او بهتر سازگاري دارد، منتقل كنيد؛
3 - كارمند را از سازمان اخراج كنيد، اما ترجيحاً قبل از اخراج، به او كمك كنيد تا شغل ديگري پيدا كند ( tingstad، صفحه 279).
نتيجه گيري
فرايند توسعه منابع انساني در سازمانهاي تحقيق و توسعه بنابر مطالعات waitro (سازمان جهاني تحقيقات تكنولوژيك و صنعتي) مولفه هايي همچون مولفه هاي زير خواهد داشت:
1 - فعاليـت در جهت جذب بهتريـن و بالقــوه ترين نيروي انساني و نگهداري آنها كه خود اين دو جزء دارد:
الف) كارمنديابي و آموزش آنها ب) جبران خدمات (حقوق و مزايا) و نگهداري آن؛
2 - فعاليت در جهت فرصتهاي مسير شغلي: يك سازمان تحقيق و فناوري بايد سيستمي براي تشخيص بهترين كاركنان و يك سيستم پاداش داشته باشد. لازمه اش داشتن سيستم ارزيابي عملكرد است كه زمينه را براي ارتقا در مسير شغلي فراهم مي كند؛
3 - فعاليت در جهت توانمندسازي: باتوجه به نرخ سريع تغيير دانش در دنياي امروز، واجب است نيروي انساني علمي و تكنيكي، فرصت يابند مهارت بيشتري كسب كنند و ارزش بازار را نگه دارند. اين كار هم براي سازمانهاي تحقيق و فناوري مهم است و هم براي خود كاركنان. سوال مهمي كه اينجا مطرح مي شود اين است كه سازمان تحقيق و فناوري چگونه كاركناني كه مشمول فرايند مي شوند و همچنين فرصتهاي توانمندسازي آنان را تعيين كنند؟ سـوال ديگر اين است كه چگونــه برنامه هاي توانمندسازي عملي شود؟ (صفحه 46 تا 49، nath ) در اين مقاله علاوه بر زيرسيستم هاي مديريت منابع انساني كهwaitro مطرح كرده است به موضوعهاي طراحي شغل وارتباطات سازماني نيز در سازمانهاي تحقيق و توسعه اشاره گرديد. همچنين وجه تمايز سازمانهاي تحقيق و توسعه و كاركنان دانش محور با ديگر سازمانها و كاركنان نيز بيان شد.
نتيجه گيري كلي اي كه از مباحث مطرح شده حاصـل مـــي شود اين است كه در اين سازمانها از نظر مديريت منابع انساني، ظرائف و نكاتي وجود دارد كه يك مدير موفق سازمان تحقيقاتي بايستي به آنها توجه كند.
منبع:1 - tingstad james e., how to manage the r&d staff (a looking - glass world), ama com: American management association, 1991.
2 - nath pradosh and mrinalini n., organization of r&d: An evaluation of best practices, palgrave, 2002.
3 - quey-jen yeh and meng kuan lai, “advancement intentions and job attitudes- a study on the career setting of high-tech engineers in taiwan”, r&d management, 2001.
4 - جين آر. كي.، تريانديس اچ. سي.، مديريت بر مديريت ناپذير (مديريت سازمانهاي تحقيقاتي)، ترجمه: دفتر مطالعات موسسه آموزشي و تحقيقاتي صنايع دفاعي، تهران، 1376.
5 - .....، بهسازي منابع انساني در سازمانهاي تحقيقاتي، ارايه شده در كتاب مجموعه مقالات سومين همايش بين المللي مراكز تحقيق و توسعه صنايع و معادن، جامعه مراكز تحقيق و توسعه صنايع و معادن، دي ماه 1380.
6 - دكتر ام. كي. بدوي، پرورش مهارتهاي مديريتي مهندسان و محققان، مترجم: مهندس مهرداد تقوي گيلاني، دفتر مطالعات موسسه آموزشي و تحقيقاتي صنايع دفاعي، تهران، 1379.
7 - هيوز كمپاني، بهره وري سازمانها و واحدهاي تحقيقـاتي، مترجم: عليرضا بوشهـري و عقيل ملكـي فر، دفتر مطالعات موسسه آموزشي و تحقيقاتي صنايع دفاعي، تهران، 1377.
8 - مهدوي محمدنقي، فرهنگ توصيفي تكنولوژي، نشر چاپار، تهران، 1381.
9 - سعادت اسفنديار، مديريت منابع انساني، سازمان مطالعه و تدوين علوم انساني (سمت)، 1379.
10 - استيفن پي. رابينز، رفتار سازماني (جلد سوم)، دكتر علي پارسائيان و دكتر محمد اعرابي، دفتر پژوهشهاي فرهنگي، 1378 .
وحيد شاهميرزايي: كارشناس ارشد مديريت دولتي دانشگاه تهران

Sara12
02-13-2011, 11:08 AM
ارزشیابی عملکردبدون ترديد انتصابات به جا و متكي بر ضوابط معين و وجود امكانات لازم براي ارتقاو پيشرفت شغلي ، افزايش عملكرد كاركنان را درپي خواهد داشت .
http://www.articles.ir/ShowImage/Article_Image_Width/Article_Image_Base/Article1882.jpg.aspx (http://forum.patoghu.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fwww.articles.ir%2F ShowImage%2FReal_Mode%2FArticle_Image_Base%2FArtic le1882.jpg.aspx) بدون ترديد انتصابات به جا و متكي بر ضوابط معين و وجود امكانات لازم براي ارتقاو پيشرفت شغلي ، افزايش عملكرد كاركنان را درپي خواهد داشت . اگر ترفيعات به درستي انجام گيرد، قدم موثري در بروز استعدادهاي دروني افراد است . استفاده صحيح از نظام ترفيعات موجب مي شود تا سازمان از توانائيهاي كاركنان خود به بهترين نحو استفاده كندو كاركنان لايق و موفق را از كاركنان نالايق باز شناسد. ازطرف ديگر وجود سيستم ترفيعات مي تواند موجب تشويق عملكردهاي افراد شود. اگر كاركنان متقاعد شوند كه كارايي و عملكرد بالا، آنان را به سمت ارتقا سوق مي دهد، نهايت ذوق و استعداد خود رابروز خواهند داد. لذا عامل موثر نظام ترفيعات مي تواند منتج به كارايي بالاي سازمان وافزايش سطح توليد و تقويت روحيه كاركنان شود.
مديران سازمانها با ارزشيابي عملكرد كاركنان از يك سو ضمن شناسايي نيروهاي مازاد مي توانند نسبت به جابجايي ، نقل وانتقال و خاتمه بخشيدن به خدمت آنان تصميم گيري كنند و ازسوي ديگر با شناسايي استعدادهاي نهفته كاركنان نسبت به ارتقا،ترفيع ، انتصاب و اعطاي پستهاي بالاتر اقدامات لازم به عمل آورند. با استفاده از ارزشيابي عملكرد، نارسائيهاي مهارتي و نقاط قوت و ضعف كاركنان توسط مديران شناسايي مي شود تا براساس آن برنامه هاي آموزشي براي ارتقا علمي آنان اجرا گردد. ارزشيابي عملكرد همچنين محكي براي ارزيابي برنامه هاي آموزشي سازمانها محسوب مي گردد واز آن طريق مي توان پي برد كداميك از برنامه هاي آموزشي ، اثربخش ، قابل اعتماد و معتبراست .
همچنين با استفاده از ارزشيابيهاي عملكرد كاركنان مي توان پايه يا مبنايي براي تخصيص پاداش تعيين كرد. پاداش مبتني بر عملكرد، رضايت كاركنان با لياقت را به همراه دارد و آنها را تشويق مي كند تا در سازمان بمانند، زيرا آنها محيطي را دوست دارند كه درآن به عملكردشان پاداش داده شود.
از اهداف مهم ديگرارزشيابي عملكرد، ارائه بازخور درمورد نتايج كار كاركنان است . بازخور لازم درباره عملكرد هر كسي بايد بلافاصله بعداز هر رويداد به وي داده شود تا نيروي لازم را براي تداوم كار فراهم كند.
شاخصهايي كه مديران براي ارزشيابي عملكرد كاركنان انتخاب مي كنند باتوجه به نوع فعاليت سازمانها متفاوت است . سه دسته از شاخصهاي شناخته شده در اين زمينه كه اكثر مديران موسسات آنها را ملاك ارزشيابي كاركنان قرار مي دهند شامل نتايج كار فردي ،رفتارها و ويژگيهاي كاركنان است . اگر قرار باشد هدف "و نه وسيله " موردتوجه باشد، درآن صورت مديريت بايد نتيجه كار كارگر با كارمند را ارزيابي كند و از معيارهايي چون ميزان توليد، ضايعات و بهاي تمام شده هر واحد محصول استفاد كند. رفتار كاركنان ازقبيل نحوه برخورد با ارباب رجوع ، شيوه رهبري و يا نقشي كه هريك از كاركنان درعملكرد گروه و سازمان به عهده دارند به عنوان ملاك ارزيابي مديران به كار مي رود.ويژگيهاي كاركنان از قبيل نشان دادن اطمينان ، هوشياري ، صميمي بودن و داشتن تجربه در كار، امروزه در اغلب سازمانها به عنوان شاخصهايي براي ارزشيابي سطح عملكردكاركنان مورد استفاده قرار مي گيرد.
به طوركلي بايد معيارهايي براي ارزيابي كاركنان ملاك عمل قرار گيرد كه به صورت واقعي با موفقيت يا شكست آنها در كارشان ارتباط داشته باشد. در بسياري از سيستم هاي ارزشيابي ، از معيارهاي كمي و عيني اجتناب مي گردد و معيارهاي كيفي و ذهني ملاك عمل قرار مي گيرد. توجه به ارزيابيهاي ذهني به تعصب و خطاهاي رواني ارزيابي كننده منجر شده انحرافاتي ازقبيل خطاي هاله اي ، خطاي شبيه سازي ، خصوصيات فردي ارزياب ، اشتباهات مربوط به سختگيري يا آسان گيري بيش ازحد، تمايل به كانون قدرت يامركز نفوذ و تعصبات ديگر را درپي دارد.
ملاكهايي كه براي ارزشيابي عملكرد انتخاب مي گردند، بايد باتوجه به سطوح سازماني و درجات شغلي افراد فرق مي كند. در ارزشيابي مديران و سرپرستان بايدعواملي ازقبيل برنامه ريزي ، سازماندهي ، هماهنگي ، رهبري ، نظارت ، قضاوت ،تصميم گيري در شرايط بحراني ، قوه ابتكار، ارتباطات ، آگاهي از مسائل سياسي ومشاركت دادن كاركنان در تصميم گيري موردتوجه قرار گيرد. در ارزشيابي كاركنان عادي ،عواملي همچون كارداني و مهارت ، خلاقيت و نوآوري شخصيت ، مسئوليت پذيري ،صداقت ، حسن شهرت ، توجه به معيارهاي اخلاقي ، اعتمادبه نفس ، وجدان كاري ،قانون گرايي و انضباط اداري ، پيشرفت و تسلط بر كار، قوه ادراك و استدلال ، قدرت فراگيري و تاثيرات آموزشهاي حين خدمت ازجمله عوامل مهمي هستند كه بايستي به نوعي مدنظر قرار گيرند.
در گذشته يكي از وظايف مديران ، ارزشيابي عملكرد زيردستان بوده است . زيرا او دربرابر عملكرد زيردستان مسئوليت دارد، بنابراين معقول اين است كه عملكرد آنها راارزشيابي كند ولي گاهي اين استدلال گرفتار ضعف مي شود. شايد كسان ديگري باشند كه بتوانند اين كار را بهتر انجام دهند. مهمترين گروهها و منابعي كه عمل ارزشيابي كاركنان رابه عهده دارند به شرح ذيل هستند:
سرپرست مستقيم
حدود 95% ارزيابي عملكرد افراد رده مياني و پايين سازمان به وسيله مديران وسرپرستان مستقيم انجام مي شود. با وجود اين ، تعداد زيادي از سازمانها متوجه نقاطضعف اين شيوه ارزشيابي شده اند. براي مثال ، بسياري از مديران اكثر كاركنان خود راواجد شرايط ويژگيهاي منحصربه فرد نمي دانند. عده اي هم صلاح نمي بينند كه سرنوشت زيردستان و كاركنان را رقم بزنند. گذشته از اين ، در دهه 1990، يعني زماني كه بسياري ازسازمانها از تيم هاي خودگردان ، گروههاي كاري ، كار از راه دور و ساير ابزارها و شيوه هاي سازماندهي استفاده مي كنند و مديران از كاركنان فاصله زيادي مي گيرند احتمالا سرپرست مستقيم كارمند نمي تواند درباره عملكرد او به گونه اي قابل اعتبار، قضاوت كند.
همكاران ازجمله منابع ارزشمندي به حساب مي آيند كه مي توانند عملكرد افراد راارزيابي كنند. روابط متقابل باعث مي شود كه آنها ديدگاهي وسيع از عملكرد فرد به دست آورند. درواقع با ارزشيابي عملكرد توسط همكاران ، به تعدادي از قضاوتهاي مستقل دست مي يابيم و بديهي است كه ميانگين چند ارزيابي بسيار ارزشمندتر و معتبرتر از يك ارزشيابي است كه به وسيله يك شخص خاص انجام مي پذيرد. جنبه هاي منفي چنين ارزيابي اين است كه شايد همكاران تمايلي نداشته باشند، به دليل تعصب و روابطدوستانه اي كه با همكاران خود دارند، اين كار را انجام دهند و يا ممكن است ازبيان بعضي واقعيات درخصوص همكاران خود امتناع ورزند.
اگر از كاركنان خواسته شود كه عملكرد خود را ارزيابي كنند، نتيجه كار به گونه اي مي شود كه با ارزشهايي چون گروههاي خودكنترلي ، تيم هاي كاري و تفويض اختيارسازگاري خواهد داشت . از ديدگاه كاركنان ، خودسنجي از ارزش بالايي برخوردار است وباعث ايجاد انگيزه و بهبود عملكرد كاركنان مي گردد. ولي گاهي اين ارزشيابي دستخوش تعصبات شديد "به نفع فرد" مي شود. گذشته از اين ، اغلب ارزشيابي هاي فردي باارزشيابي هايي كه مقامات و سرپرستان به عمل مي آورند، تفاوت زيادي دارد، به سبب اين كاستيها، احتمالا چنين ارزشيابي هايي مناسب شرايطي است كه هدف آن تعيين ميزان پيشرفت است ، نه اينكه بخواهند عملكرد فرد را مورد قضاوت قرار دهند.

زيردستان فرد به عنوان چهارمين منبع به حساب مي آيند كه مي توانند درمورد عملكردمقام مافوق قضاوت كنند. زيردستان احتمالا مي توانند اطلاعاتي دقيق و مفصل درباره رفتار رئيس مستقيم خود ارائه كنند، زيرا اصولا اين افراد با كساني كه كارها را ارزشيابي مي كنند تماسهاي پيوسته دارند. ضعف روش مزبور در اين است كه زيردستان از اين امروحشت دارند كه با انجام هرگونه ارزشيابي نامطلوب از رئيس خود، مجبور شوند كفاره آن را بپردازند. بنابراين اگر، اين ارزشيابيها به صورت مخفي انجام شود، دقيق ترخواهدبود.
در بسياري از سازمانها براي ارزشيابي كاركنان از كميته هاي سنجش استفاده مي كنند.اين كميته ها معمولا از سرپرست مستقيم كارمند و سه يا چهار سرپرست ديگر تشكيل مي شود. استفاده از اين كميته ها باعث مي شود تا از مشكلاتي ازقبيل تعصبات وتعميم نظر كه در ارزيابيهاي فردي وجود دارد كاسته شود. همچنين اين كميته ها معمولاجهتهاي متفاوتي از عملكرد شغلي كاركنان را موردتوجه قرار مي دهند و عمل ارزشيابي به صورت همه جانبه صورت مي پذيرد
آخرين روش ارزشيابي عملكرد كاركنان ، روش جامع يا ارزشيابي همه جانبه است . دراين ارزشيابي كارهاي فرد يك دايره كامل را مي پيمايد، از تماسهايي كه او با ديگران دارد،رفتن به محل پست و برداشتن نامه ها تا تماسهايي كه با مقامات بالاتر و همكاران برقرارمي كند. تعداد ارزيابها مي تواند سه يا چهار نفر باشد و گاهي اين عدد به 25 نفر مي رسد،ولي در بيشتر سازمانها اينگونه اطلاعات از پنج تا ده نفر "درمورد هر كارگر يا كارمند"گرفته مي شود
اين روش مناسب سازمانهايي است كه از تيم ها يا گروههاي كاري استفاده مي كنند،كاركنان را درمورد تصميم گيري مشاركت مي دهند يا از برنامه هاي كنترل كيفيت جامع استفاده مي كنند. اين سازمانها باتوجه به داده هايي كه از همكاران ، مشتريان و زيردستان جمع آوري مي شود، عملكرد افراد را ارزشيابي مي كنند.
باتوجه به نوع فعاليت ، ساختار سازماني و نوع سبك رهبري در سازمانها از روشهاي مختلف يا تركيبي از روشها براي ارزشيابي عملكرد كاركنان استفاده مي گردد. متداول ترين روشهاي ارزشيابي عملكرد به شرح زير است :
شايد ساده ترين روش ارزشيابي عملكرد فرد اين باشد كه شرحي از وضع و حال كارمند يا كارگر، نقاط قوت و ضعف او، عملكرد گذشته وي و توصيه هايي در زمينه بهبودآن نوشته شود. براي نوشتن اين شرح حال هيچ نيازي نيست كه فرمهاي پيچيده اي پرشود يا اينكه فرد براي نوشتن آن دوره هاي آموزشي ببيند. معمولا نتيجه كار به قلم تواناي نويسنده بستگي دارد. توانايي كسي كه اين شرح حال را مي نويسد به اندازه سطح عملكرد واقعي فردي كه مورد ارزشيابي قرار مي گيرد، اهميت دارد.

مقصود از رويدادهاي سرنوشت ساز آن دسته از رفتارهايي است كه در تفكيك ياتبيين عملكرد موثر و غيرموثر فرد نقش اصلي را به عهده دارند. در اينجا كليد اصلي تنهارفتارهاي ويژه اي است كه بيانگر ويژگيهاي شخصيتي فرد است . كسي كه اقدام به ارزشيابي مي كند، از رفتارهاي چشمگير شخص فهرستي تهيه مي كند كه در آن رفتارهاي بسيار مطلوب و نقاط ضعفي كه بايد اصلاح شود، مشخص مي شوند.
يكي از قديمي ترين و متداول ترين روشهاي ارزشيابي عملكرد است . در اين روش فهرستي از عوامل موثر در عملكرد مانند كميت و كيفيت كار، وفاداري ، صداقت ، خلاقيت و غيره تهيه مي شود، آنگاه كاركنان را برحسب هريك از عوامل به صورت درجاتي ازارزشيابي ازقبيل استثنايي ، عالي ، خوب ، متوسط، ضعيف و بد ارزشيابي مي كنند. براي مثال به عاملي چون دانش يا اطلاعات فرد در رابطه با كار، مي توان نمره اي برابر با 1 تا 5يا الف تا ه' داد "يعني اگر ميزان دانش و اطلاعات فرد در سطح بسيار پاييني است به آن نمره 1 و اگر از همه جوانب كار اطلاعات كافي دارد به آن نمره 5 مي دهند".
اگرچه در اين روش اطلاعات جامع و كاملي به دست نمي آيد، ولي در اجراي آن وقت بسيار كمتري صرف مي شود. مزيت ديگر روش مزبور اين است كه مي توان نتيجه هارا با هم مقايسه و ازنظر كمي آنها را تجزيه و تحليل كرد.
در اجراي اين روشها، عملكرد افراد باهم مقايسه مي شود. اين روشها نسبي هستند ونتيجه ارزشيابيها به صورت مطلق نخواهدبود. متداولترين روشهاي مقايسه اي از اين قرارند:
تعيين اولويت گروهي
تعيين اولويت فردي
مقايسه زوجي
در اجراي روش مبتني بر تعيين اولويت گروهي ، كسي كه مي خواهد افراد راارزشيابي كند، فهرستي از آنها را تهيه مي كند و هركس را در گروهي خاص قرار مي دهد.
مثلا مي گويد كه آقاي الف جزو پنج نفر اول است ، يا در گروه پنج نفر دوم قرارمي گيرد. هنگامي كه مديران بخواهند كاركنان و اعضاي سازمان را موردارزشيابي قراردهند بايد فهرستي از همه آنها تهيه كنند. بنابراين اگر در سازماني تنها 20 نفر كار كنند،مدير بايد چهار نفر را در گروه 20 درصد اول قرار دهد كه درنتيجه مجبور است چهار نفررا هم در گروه 20 درصد آخر بگذارد.
در اجراي روش مبتني بر تعيين اولويت فردي ، فهرستي از افراد تهيه مي كنند كه به ترتيب از بهترين آغاز و به بدترين پايان مي يابد. اگر سازماني 30 عضو داشته باشد، دراجراي روش مزبور فرض بر اين گذاشته مي شود كه تفاوت بين اولي و دومي درست به اندازه تفاوت افرادي است كه در رديفهاي بيست ويكم و بيست ودوم قرار گرفته اند. اگرچه امكان دارد برخي از افراد نزديك هم قرار گيرند، ولي آن به معني هيچ نوع وابستگي نيست .
در اجراي روش مبتني بر مقايسه زوجي ، هر عضو از سازمان با عضو ديگر مقايسه مي شود كه درنتيجه عملكرد وي نسبت به ديگري بهتر يا بدتر خواهدبود. پس از اين تمام اعضاي سازمان دوبه دو باهم مقايسه مي شوند، آنگاه هريك از آنها نمره اي مي گيرد كه نشان دهنده نقاط قوت آنهاست . در اجراي اين روش چنين فرض مي شود كه هر دو عضوسازمان يكبار باهم مقايسه شده اند، ولي چون بايد بسياري از افراد را باهم مقايسه كرد،نتيجه كار دقيق نخواهدبود.
مي توان روشهاي مبتني بر مقايسه افراد با يكديگر را با روشهاي ديگر تركيب كرد ومجموعه اي از بهترين روشهاي نسبي و مطلق را به دست آورد.در اين روش ، توزيع شايستگي كاركنان ازنظر آماري يك توزيع نرمال درنظر گرفته مي شود و ارزياب بايد نمرات يا درجاتي را به هريك از زيردستانش اختصاص دهد تانسبتهاي معين در هر منطقه يا طبقه قرار گيرد . در اين روش اكثركاركنان داراي شايستگي متوسط بوده و افراد ديگر با درصدهاي تعيين شده در دو طرف آن قرار مي گيرند. به عنوان مثال شايستگي كاركنان ممكن است به صورت زير توزيع گردد:
عالي 25 درصد كاركنان
خوب 10 درصد كاركنان
متوسط 40 درصد كاركنان
كمتر از متوسط 20 درصد كاركنان
حداقل شايستگي 10 درصد كاركنان
در اين شيوه اگرچه اعمال نظر شخصي تاحدودي كاهش مي يابد ولي درصدهاي مساوي براي دامنه هاي متقارن منحني مشكلاتي را در مرحله اجرا به وجود مي آورد.روش توزيع اجباري با انجام تغييراتي ، درحال حاضر در صنعت نفت اجرا مي گردد.
در اين روش به كارمند اين فرصت داده مي شود كه به ارزشيابي عملكرد خودش درطول يك دوره ارزشيابي بپردازد و ديدگاههاي خود را نسبت به شغل و پيشرفت تخصصي خود در آينده ذكر كند و وظايف اصلي اش را مورد تجزيه وتحليل قرار دهد"بووي ، ص 295". اين روش ارزشيابي اگرچه نمي تواند جانشين ارزشيابيهايي شود كه توسط سرپرست مستقيم صورت مي گيرد ولي مي تواند به عنوان يك مكمل مناسب براي ساير روشهاي ارزشيابي باشد. روشهاي بالا متداولترين روشها و فنون سنجش واندازه گيري عملكرد كاركنان هستند. هريك از اين روشها مي تواند به تنهايي يا همراه باروش ديگري به طور مركب مورداستفاده قرار گيرد.
سازمانها به هنگام ارزشيابي عملكرد كاركنان با مسائل متعددي روبرو مي شوند ولي اين موضوع نبايد باعث شود تا آنان در اين كار دلسرد شوند. براي حل مشكلاتي كه دراين رهگذر پديد مي آيد راه حلهايي به شرح زير ارائه مي گردد:
همه كاركنان بايد فرمهاي ارزشيابي را ببينند يا از استانداردهايي كه در ارزشيابي مورداستفاده قرار مي گيرد، كاملا آگاهي داشته باشند;
عملكرد موفقيت آميز مستلزم آن است كه فعاليتهاي بيشتري از كاركنان مورد ارزشيابي قرارگيرد. هرقدر شغل يا وظيفه اي كه شخص برعهده دارد پيچيده تر باشد، بايد براي ارزشيابي عملكرد از شاخصهاي بيشتري استفاده كرد;
معيارها و شاخصهاي مبهم نتيجه ارزشيابي را نامطلوب مي نماياند و منجر به تصميم هاي گوناگون از درجه ها و خصوصيات افراد مي گردد. بايد سعي شود از معيارهاي توصيفي استفاده شود و هركدام از خصوصيات را به دقت تعريف كرد و درصورت امكان آنها را به صورت كمي و مقداري نشان داد
مي توان با تهيه يك پرونده شخصي و كارهاي مهمي كه هريك از كاركنان انجام مي دهند، عملكردهاي آنها را بهتر ارزشيابي كرد. نوشتن شرح حال افراد و ثبت رويدادهاي مهم از خطاهاي مختلف در ارزشيابي جلوگيري كرده و باعث مي شود به جاي توجه به ويژگيهاي شخصي افراد به عملكرد آنان توجه
گردد .با افزايش تعداد افرادي كه درباره عملكرد كاركنان قضاوت مي كنند، احتمال دستيابي به اطلاعات دقيق تر افزايش مي يابد.
توصيه مي شود داوران تنها در زمينه هايي كه تخصص دارند افراد را مورد ارزشيابي قراردهند. سعي شود افراد به وسيله سرپرست مستقيم يا همكاراني مورد ارزشيابي قرار گيرندكه شايستگي داوري را دارا باشند. داوران و ارزيابان بايد از ويژگيهايي مانند دانش واطلاعات لازم درمورد شرح وظايف ، انگيزه كافي براي ارزشيابي دقيق ، اعتمادبه نفس بالاو قدرت قضاوت عادلانه ، احساس مسئوليت و آگاهي از اهداف ارزشيابي برخوردارباشند. ازطريق آموزش و برگزاري كلاسهاي توجيهي مي توان سطح آگاهي ارزيابان راافزايش داد;
هرچه تعداد دفعات ارزشيابي بيشتر باشد و در زمانهاي كوتاهتري انجام شود، از اعتبارو دقت بيشتري برخوردار است و بهتر مي تواند ملاك عمل مديران قرار گيرد. مخصوصاافرادي كه عملكرد ضعيفي دارند انجام ارزشيابيهاي مكرر مي تواند در بهبود عملكرد آنهاموثر باشد.
منبع:دکترعلي رضا رزقي رستمي

Sara12
02-13-2011, 11:09 AM
قرون توليد دستي تا عصر توليد ناب !دو انقلاب در ابتدا و انتهاي قرن بيستم رخ داد ؛ انقلاب آغازين همانا ظهور توليد انبوه و پايان عصر توليد دستي بود و انقلاب پاياني ظهور توليد ناب و خاتمه يافتن عصر توليد انبوه است.
http://www.articles.ir/ShowImage/Article_Image_Width/Article_Image_Base/Article1881.jpg.aspx (http://forum.patoghu.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fwww.articles.ir%2F ShowImage%2FReal_Mode%2FArticle_Image_Base%2FArtic le1881.jpg.aspx) دو انقلاب در ابتدا و انتهاي قرن بيستم رخ داد ؛ انقلاب آغازين همانا ظهور توليد انبوه و پايان عصر توليد دستي بود و انقلاب پاياني ظهور توليد ناب و خاتمه يافتن عصر توليد انبوه است . اكنون جهان در آستانه عصري جديد به سر مي‌برد ، عصري كه در آن دگرگوني شيوه‌هاي توليد محصولات و ساخته‌هاي بشر چهره زندگي او را يكسره دگرگون خواهد كرد . پس از جنگ جهاني اول هنري فورد و آلفرد اسلون (مدير جنرال موتورز) توليدات صنعتي جهان را از قرون توليد دستي كه شركتهاي اروپايي رواج داده بودند ، بدرآوردند و به عصر توليد انبوه كشاندند ؛ با ترويج اين شيوه توليد در تمام صنايع ، ايالات متحده رهبر جديد شيوه‌هاي توليدي گرديد و صنعت خودروسازي ، موتور و قلب تپنده اقتصاد اين كشور شد . در همين راستا ، پيتر دراكر در سال 1946 لقب صنعت صنعتها را به صنعت خودروسازي اطلاق كرد . همچنين توليد ناب در سالهاي پاياني جنگ جهاني دوم توسط تاي‌چي‌اوهنو درشركت خودروسازي تويوتا در ژاپن مطرح گرديد . مبحث توليد ناب در سال 1990 توسط جيمز ووماك و همكارانش از دانشگاه MIT در قالب يك كار تحقيقاتي با عنوان ماشيني كه جهان را تغيير داد منتشر گرديد . او و همكارانش ، توليد ناب را به عنوان تركيبي از مدل توليد سنتي فورد و مدل كنترل اجتماعي در محيط توليد ژاپني مي‌شناسند ؛ بنابراين بحث توليد ناب و نيز ساير شيوه‌هاي توليدي با صنعت خودروسازي گره خورده است و براي توصيف شيوه توليد ناب نياز به بررسي سه شيوه توليدي بالاست تا با مقايسه آنها تفاوت و امتيازاتشان معلوم گردد .
از توليد دستي بيشتر بدانيم !
يك توليدگر دستي از كارگران بسيار ماهر و ابزارهاي ساده اما انعطاف‌پذير استفاده مي‌نمايد تا دقيقا آنچه را بسازد كه مشتري مي‌خواهد ؛ يعني يك واحد در يك زمان . برخي مشخصه‌هاي توليد دستي عبارتند از :
1- وجود نيروي كاري ماهر .
2- وجود سازماندهي بسيار غيرمتمركز .
3- به كارگيري ابزارآلات ماشيني چندكاره .
4- حجم بسيار پايين توليد .
از ضعفهاي توليد دستي اين است كه قيمت محصول بالا بوده و در صورت افزايش حجم توليد ، قيمت پايين نمي‌آيد . (امروزه در مورد ماهواره‌ها و سفينه‌هاي فضايي كه برجسته‌ترين توليدات دستي هستند همين مشكل به چشم مي‌خورد) . از مشكلات ديگر توليدكنندگان دستي اين است كه معمولا فاقد آن سرمايه مالي و انساني كافي هستند كه به دنبال نوآوريها و پيشرفتهاي اساسي باشند چرا كه پيشرفت واقعي در دانش فني مستلزم تحقيق و پژوهش سازمان يافته است . اما با اين حال محصولات دستي و سفارشي همچنان بازار خود را حفظ كرده‌اند چراكه برخي از مشتريان نيازها و سليقه‌هاي خاصي دارند كه فقط اين شيوه توليدي پاسخگوي نيازهاي آنهاست . اما در دهه 1990 براي شركتهاي توليدكننده دستي ، تهديد ديگري از جانب شركتهاي توليدكننده ناب ، به ويژه شركتهاي ژاپني آغاز شده است و آن تهديد اينست كه توليدگران ناب در تعقيب آن بخشي از بازار هستند كه تاكنون در انحصار توليدگران دستي بوده است . براي مثال ، شركت هوندا با اتومبيلهاي ورزشي (NS-x) با بدنه آلومينيومي خود حمله مستقيمي به بازار خودروهاي ورزشي فراري كرده است .
از مشخصه‌هاي توليد انبوه چه مي‌دانيم ؟
توليدگر انبوه در طراحي محصولات از متخصصين ماهر استفاده مي‌نمايد ، اما اين محصولات توسط كارگران غيرماهر ساخته مي‌شوند كه ماشين‌آلات گران و تك‌منظوره را هدايت مي‌كنند . اين محصولات هم‌شكل ماشيني ، در حجم بسيار بالا توليد مي‌شوند . ازآنجاكه توليد محصول جديد محتاج تغيير كل سيستم است ، بسي گرانتر از محصول قبلي خواهد شد . ازين‌رو توليدكننده انبوه تا جائيكه ممكن باشد ، از نوآوري در طرح خودداري مي‌نمايد . در نتيجه محصول ، به بهاي از دست رفتن تنوع و به دليل وجود روشهاي كاري كه براي كاركنان كسالت‌بار است ، ارزانتر در اختيار خريدار قرار مي گيرد .
برخي از مشخصه‌هاي توليد انبوه عبارتند از :
1- نيروي كار : تقسيم كار تا هرجا كه امكان دارد ؛ در كارخانه‌هاي با توليد انبوه ، كارگر مونتاژكننده تنها به چند دقيقه تعليم و آموزش نياز دارد .
2- سازماندهي : با استفاده از يك ادغام عمودي كامل ، توليدكننده انبوه سعي مي‌كند كه از مواد اوليه تا ساير قطعات را خود توليد كند . ولي مشكل ادغام عمودي كامل ، ديوان‌سالاري وسيع است.
3- ابزارها : از ابزارآلاتي كه فقط در هر زمان يك وظيفه را انجام مي‌دهد استفاده مي‌شود كه اين كار صرفه‌جويي زيادي در زمان آماده‌سازي ماشين‌آلات به وجود مي‌آورد .
4- محصول : محصولات تنوع اندكي دارند اما قيمتهاي آن به خاطر تنوع كم روند نزولي پيدا مي‌كند .

خاستگاه توليد ناب كجاست ؟
زادگاه توليد ناب در شركت تويوتا در جزيره ناگويا در ژاپن است . نخستين پيروزي خانواده تويوتا در صنعت ماشين‌آلات نساجي بود و در دهه 1930 به دليل نياز شديد دولت ، شركت مذكور وارد صنعت وسايل‌نقليه موتوري گرديد ؛ در آن سالها اين شركت با مشكلاتي از قبيل بازار داخلي كوچك ، نيروي كار ثابت ، فقدان سرمايه كافي و رقباي خارجي علاقه‌مند به بازار ژاپن مواجه بود .
در آن سالها ، اي ‌جي‌تويوتا با مهندس شركت ، تاي‌چي‌اوهنو به آمريكا سفر كرده و از شركت اتومبيل‌سازي فورد بازديد به عمل آوردند و نهايتا به اين نتيجه رسيدند كه اصول توليد انبوه قابليت پياده‌سازي در ژاپن را ندارد و اين سيستم پر از Muda(اتلاف) است . برهمين اساس ، آنها شيوه جديدي از توليد كه بعدها توليد ناب نام گرفت را ايجاد نمودند . يك توليدگر ناب مزاياي توليد دستي و توليد انبوه را با يكديگر تلفيق كرده و از قيمت بالاي اولي و انعطاف ناپذيري دومي اجتناب مي‌نمايد و از ماشين‌آلاتي استفاده مي‌كند كه هم خودكار و هم انعطاف‌پذيرند . برخي از مشخصه‌هاي توليد ناب عبارتند از :
1- استفاده از JIT.
2- تاكيد بر پيشگيري از توليد محصول معيوب .
3- پاسخ به نيازهاي مشتريان .
4- كايزن .
5- سيستم افقي ارتباطات .
6- افزايش ادغام وظايف .
توليد ناب و برتريهاي آن بر توليد انبوه !
در گامهاي پيشين از توليد دستي ، انبوه و ناب به همراه ويژگيهاشان سخن گفتيم . در اين گام و براي درك بهتر آنچه در اين روند تكميلي متدهاي توليدي مي‌گذرد به مقايسه توليد انبوه و توليد ناب مي‌پردازيم و پس از ذكر پنج مورد از برتريهاي توليد ناب بر توليد انبوه ، سخنمان پيرامون توليد ناب را با يك نتيجه‌گيري به پايان خواهيم برد ؛ اما تفاوتها :
1- تفاوت در اهداف نهايي
مهمترين تفاوت ميان توليد انبوه و توليد ناب ، تفاوت در اهداف نهايي اين دو است ؛ توليدگر انبوه هدف محدودي كه به اندازه كافي خوب بودن است ، دارد وبه عبارتي ديگر شمار قابل قبول عيبها و همچنين بيشترين سطح قابل قبول براي موجودي و گستره معيني از محصولات يكسان ، اما انديشه توليدكننده ناب بر كمال است ؛ يعني نزول پيوسته قيمتها ، به صفر رساندن ميزان عيوب ، به صفر رساندن موجودي ، تنوع بي پايان محصول .
در سيستم توليد انبوه مديران معمولا دو ملاك براي توليد دارند : اول بازدهي و دوم كيفيت . بازدهي عبارت است از شمار محصول توليدشده در مقايسه با جدول زماني پيش‌بيني شده توليد و كيفيت عبارت است از محصولاتي كه از كارخانه بيرون آمده‌ است ؛ يعني پس از آنكه بخشهاي معيوب محصول اصلاح شده باشد . به همين دليل ، مديران براي آنكه از جدول زماني عقب نمانند اجازه مي‌دهند تا مونتاژ يك وسيله‌ با قطعه‌اي معيوب تا به آخر ادامه پيدا كند چرا كه عيب آن سپس در محوطه دوباره‌كاري رفع خواهد شد .
اما اوهنو اين سيستم را پراز اتلاف(Muda) مي‌ديد . به نظر او توليد انبوه در محاصره اتلاف نيروي كار ، مواد خام و زمان بود ؛ استدلال او اين بود كه هيچ‌يك از متخصصيني كه فراتر از كارگران مونتاژ قرار داشتند به راستي هيچ ارزش‌افزوده‌اي براي محصول ايجاد نمي‌كنند . استدلال او درباره دوباره‌كاري اين بود كه وقتي در توليد انبوه براي آنكه خط متوقف نشود كار معيوب را به پيش مي‌رانند ، به‌تدريج عيبها بر روي هم انباشته مي‌شود و حجم زيادي را تشكيل مي‌دهد . از آنجا كه محوطه مجدد‌كاري وجود دارد ، تعمير دوباره آن نيروي زيادي مي‌برد و چون عيبها تا پايان خط كنترل نمي‌شوند ، تعداد زيادي محصول با عيبهاي مشابه ساخته مي شود ، پيش از آنكه منشا مشكل پيدا شود ؛ بنابراين ، برخلاف كارخانه توليد انبوه كه فقط مدير ارشد خط اجازه دارد خط را متوقف كند ، اوهنو به هر كارگري اين اجازه را داد تا در صورت بروز مشكلي غيرقابل حل ، كل خط را به‌سرعت متوقف كند تا همه اعضاي گروه جمع شوند و مشكل را برطرف كنند . شايان ذكر است كه مشكلات در توليد انبوه به عنوان وقايعي تصادفي نگريسته مي‌شوند ؛ به اين معنا كه هر عيب تعمير مي شود به اين اميد كه ديگر روي ندهد . اما اوهنو سيستمي براي حل مشكل ايجاد كرد به نام چراهاي پنجگانه (The 5 Why’s) كه به كارگران توليد آموخته مي‌شود علت اصلي هر عيب را به طور سيستماتيك پيدا كنند و سپس چاره‌اي بينديشند تا مشكل موردنظر ديگر رخ ندهد .
2- تفاوت در زنجيره عرضه :
وظيفه كارخانه مونتاژ نهايي كه مونتاژ قطعات به صورت يك محصول كامل است ، تنها پانزده درصد از كل روند توليد را تشكيل مي‌دهد . چالشي كه شركتهاي مونتاژ نهايي پيوسته با آن روبرو بوده‌اند ، عبارت است از هماهنگي بخشيدن به روند عرضه به‌گونه‌اي ‌كه سفارشات به موقع ، با كيفيت و هزينه پايين به خط مونتاژ نهايي برسند .
در سيستم توليد انبوه مساله خريد يا ساخت ، ابتدا توسط كاركنان مركز مهندسي طراحي مي‌شود ، سپس شركتهاي مذكور طراحيها را در اختيار عرضه‌كنندگان قرار مي‌دهند ؛ همچنين تعداد ، كيفيت و زمان ارائه را نيز مشخص مي‌كنند آنگاه ازعرضه‌كننده‌ها مي‌خواهند تا قيمت خود را پيشنهاد دهند ؛ از ميان همه شركتهاي داخلي و خارجي كه در اين مناقصه شركت كرده‌اند ، شركتي كه كمترين قيمت را داده باشد مناقصه را مي‌برد .
كارخانه ناب ، شركتهاي مختلف عرضه‌كننده قطعات را در سطوحي با كاركردهاي مختلف سازماندهي مي‌كند و به شركتهاي كه در هر سطح قرار مي‌گيرند ، مسئوليتهاي مختلفي واگذار مي‌كند . مسئوليت عرضه‌كنندگان ، نخست آن است كه به عنوان بخش مكمل گروه تكوين محصول ، در امر تكوين محصول جديد فعاليت كنند . همچنين كارخانه ناب عرضه‌كنندگان رده نخست را تشويق مي‌كند تا با يكديگر درباره بهتركردن مراحل طراحي مشورت كنند . از آنجا كه اكثرا هر عرضه‌كننده در يك نوع قطعه تخصص دارد و از اين لحاظ با عرضه‌كنندگان ديگر گروه در رقابت نيست ، انتقال اطلاعات امري ساده و در عين حال مفيد براي همه است . هر عرضه‌كننده رده نخست با عرضه‌كننده رده دومي كار مي‌كند و وظيفه ساختن هر جزء به اين شركتهاي رده دوم داده مي‌شود . اين شركتهاي عرضه تقريبا مستقل بوده و مونتاژگر ناب در بخشي از سرمايه اين شركتها سهيم است و به صورت بانكدار گروه عرضه‌كنندگانش عمل مي‌كند و نياز مالي آنها را به صورت وام رفع مي‌نمايد و از نيروي انساني خود در صورت نياز شركتهاي عرضه‌كننده به آنها ، نيروي متخصص و مدير قرض مي‌دهد . بنابراين مزيت استفاده از توليد ناب براي عرضه‌كنندگان عبارت است از كاهش موجوديها ، افزايش جريان نقدينگي ، بهبود كيفيت ، تسهيل بازاريابي و ... كه تمام موارد مذكور منجر به كاهش هزينه‌هاي شركتهاي عرضه‌كننده مي‌شود .
3- تفاوت در طراحي قطعات :
روند طراحي در شركتهاي توليد انبوه مرحله‌به‌مرحله ، به صورت هرگام در يك زمان آغاز مي‌شود . نخست ، گروه طراحي محصول در شركت مونتاژ ، طرح كلي مدل جديد را مشخص مي‌كند و مديريت ارشد آن را مورد بررسي قرار مي‌دهد ؛ سپس جزئيات محصول طراحي مي‌شود و در مرحله بعد نقشه‌هاي مهندسي دقيق براي قطعه آماده مي‌شود و موادي كه بايد از آن ساخته شود ، به طور دقيق تعيين مي‌گردد و در اين مرحله سازمانهاي سازنده اين قطعات از طريق مناقصه مشخص مي‌شوند ؛ در اين مرحله مونتاژگرتوليد انبوه يك حد كيفي نيز تعيين مي‌كند سپس قيمت ، شرايط تحويل و زمان قرارداد مشخص مي‌شوند .
در اين شكل رابطه ، مونتاژگر تكيه بر قيمت دارد. بنابراين ، رمز اصلي در بردن مناقصه براي عرضه‌كنندگان ، دادن يك قيمت پايين براي هر قطعه است . بنابراين عرضه‌كنندگان در ابتدا سعي مي‌كنند كه قيمتي حتي پايين‌تر از بهاي تمام شده بدهند تا مناقصه را ببرند ؛ بعد از آنكه مونتاژگر به آنها وابسته شد به دلايل مختلف و بنابر سنت تعديل قيمت سالانه كه تورم كلي را مدنظر قرار مي‌دهد قيمتها را افزايش مي‌دهند و اينگونه است كه قرارداد آنها به قرارداد پولسازي تبديل مي شود .
در توليد ناب عرضه‌كنندگان بر اساس قيمتهايي كه مي‌دهند انتخاب نمي‌شوند بلكه اساس گزينش آنها سابقه همكاري و تجربه‌ايست كه از عملكرد آنها وجود دارد ؛ در اين سيستم ، ارتباط عرضه‌كنندگان به صورت هرمي‌شكل است كه عرضه‌كننده اول طرف اصلي با مونتاژگر است و عرضه‌كنندگان فرعي به صورت سلسله مراتبي با هم ارتباط دارند . عرضه‌كنندگان رده اول پس از شروع روند طراحي دو تا سه سال پيش از توليد ، هياتي را كه مهندسان طراح دائم ناميده مي‌شوند ، به گروه تكوين درشركت مونتاژ معرفي مي‌كنند . هنگاميكه طراحي محصول با همكاري پيوسته مهندسان شركتهاي عرضه‌كننده تكميل شد ، طراحي و مهندسي دقيق‌تر بخشهاي متفاوت به متخصصان مربوطه در شركتهاي عرضه‌كننده ارجاع مي‌شود . ازين‌رو كل مسئوليت طراحي و ساخت قطعات يك سازه به عهده عرضه‌كننده رده اول است .
عرضه ناب در عمل :
در تعيين قيمت و تجزيه‌وتحليل هزينه ، نخست مونتاژگر ناب يك قيمت هدف براي محصول مشخص مي‌كند ، سپس با عرضه‌كننده بر سر چگونگي ساخت اين محصول به نحوي كه در چارچوب اين قيمت سود معقولي براي هر دو فراهم آورد به توافق مي‌رسد . به عبارت ديگر در اين سيستم به جاي آنكه قيمت براساس هزينه‌هاي عرضه‌كننده تعيين شود براساس ظرفيت بازار تعيين مي‌شود . براي رسيدن به اين قيمت نهايي مونتاژگر و عرضه‌كننده از تكنيك‌هاي مهندسي ارزش استفاده مي‌كنند ؛ هم براي كاهش هزينه‌هاي هر مرحله توليد و هم براي شناسايي هر عاملي كه مي‌تواند از هزينه هر قطعه بكاهد . سپس مونتاژگر و عرضه‌كننده برسر قيمت با حفظ سود معقول عرضه‌كننده ، به قيمت هدف مي‌رسند .
براي آنكه رهيافت ناب به نتيجه برسد عرضه‌كننده بايد بخشي اساسي از اطلاعات انحصاري خود را درباره هزينه‌ها و فنون توليد در اختيار مونتاژگر قرار دهد ؛ مونتاژگر و عرضه‌كننده ، فرآيند توليد عرضه‌كننده را گام‌به‌گام مورد بررسي قرار مي‌دهند تا راهي براي كاهش هزينه‌ها و بهبود كيفيت بيابند .
دومين مشخصه عرضه ناب ، كاهش پيوسته قيمتها در طول عمر يك مدل است . ازآنجاييكه قيمتها برمبناي چارچوبي معقول مشخص شده اند مونتاژگران مي‌دانند كه براي توليد هر محصولي منحني يادگيري وجود دارد . بدين‌ترتيب ، مي‌دانند كه هزينه‌ها بايد در سالهاي بعد كاهش يابد ؛ درواقع ، در شركتهاي توليد ناب اصلاحات سريعتر انجام مي گيرند يعني منحنيهاي فراگيري به نسبت منحنيهاي فراگيري در شركتهاي توليد انبوه داراي شيب بيشتري هستند و دليل اين امر وجود كايزن در فرايند توليد است .
از تفاوتهاي مهم ديگر ، شيوه ارائه سازها به مونتاژگر است . اكنون شركتهاي عرضه‌كننده سازها را به‌طور مستقيم و غالبا به‌طور ساعتي ، يعني چند بار در يك روز به خط مونتاژ مي‌رسانند. در ضمن اين قطعات عرضه شده مورد بازرسي قرار نمي‌گيرند . پس از مصرف قطعات ، مونتاژگر جعبه‌هاي خالي قطعه را براي عرضه‌كننده پس مي فرستد تا قطعات مورد نياز مجددا ارسال گردند . در چنين سيستمي يكي ديگر از ويژگيهاي توليدناب مطرح مي‌شود كه يكنواختي توليد است . در اين سيستم كه كاركنان آن به دليل بيمه‌هاي شغلي ، هزينه‌هاي ثابت تلقي مي‌شوند ، اهميت يكنواختي توليد بيشتر مي‌شود . ازين‌رو پيشتازان توليد ناب براي هي‌جون‌كا (Heyjunka) يا يكنواختي توليد ، تلاش بسيار مي‌كنند كه تا آنجا كه ممكن است كل ميزان ساخت محصول ثابت نگاه داشته شود كه اين امر از طريق سيستم فروش فعال شركتهاي ناب محقق مي شود .
4- تفاوت در شيوه‌هاي طراحي :
تفاوت شيوه‌هاي طراحي توليدكنندگان انبوه و ناب در چهار مورد است :
1- رهبري : توليدكنندگان ناب از نوعي رهبري به نام (شوسا) كه تويوتا پيشگام آن بود ، استفاده مي‌كنند . شوسا رهبر گروهيست كه وظيفه آن طراحي و مهندسي محصول جديد و آماده كردن آن براي توليد است . شوسا داراي قدرت بسياري است او فرايندي را هدايت مي‌كند كه نيازمند مهارتهاي بسياريست كه از عهده يك فرد خارج است . توليدكنندگان انبوه نيز داراي رهبر گروه تكوين محصول هستند اما در اين سيستم رهبر بيشتر يك هماهنگ‌كننده است كه وظيفه‌اش متقاعدكردن اعضاي گروه براي همكاري است . اين رهبر داراي قدرت محدود است .
2- كار گروهي : شوسا گروه كوچكي را براي اجراي پروژه تكوين محصول گرد هم مي‌آورد . اعضاي اين گروه همه از بخشهاي اجرايي شركت هستند ؛ نظير بخشهاي ارزيابي بازار ، طراحي محصول ، مهندسي توليد و عمليات كارخانه . البته افراد گروه پيوند خود را با بخشهاي اجرايي مربوطه حفظ مي‌نمايند اما در طول عمر برنامه ، آنها مشخصا تحت فرمان شوسا هستند . در مقابل در بيشتر شركتهاي توليد انبوه ، يك پروژه تكوين شامل افراديست كه براي مدت كوتاهي از بخشهاي اجرايي قرض گرفته مي‌شوند . همچنين خود پروژه در طول خط توليد كه گستره آن از ابتدا تا انتهاي شركت است ، از بخشي به بخش ديگر در حركت است و در نتيجه در هر بخش افراد متفاوتي روي پروژه كار مي‌كنند .
3- ارتباط با يكديگر : در توليد ناب ارتباط ميان اعضا بدين شكل است كه اعضاي گروه رسما متعهد مي‌شوند كه دقيقا كاري را انجام دهند كه همه اعضاي گروه بر سر آن به توافق رسيده‌اند . اما در توليد انبوه اعضاي گروه از برخوردهاي مستقيم به شدت پرهيز مي‌كنند . آنها بر سر تصميمات مربوط به طراحي ، قول‌وقرارهاي مبهمي با يكديگر مي گذارند و كاري را تا وقتي انجام مي‌دهند كه دليلي عليه آن وجود ندارد .
در ابتداي طراحي در سيستم توليد ناب تعداد افراد درگير در بالاترين ميزان خود است ؛ همه متخصصان حاضرند و شوسا رهبري گروه را بر عهده دارد و به ميزاني كه پروژه پيش مي‌رود از تعداد افراد درگير كاسته مي‌شود . اما در توليد انبوه ، در آغاز كار تعداد افراد درگير در پروژه كم است و در زمان عرضه محصول به بازار ، تعداد مذكور به اوج خود مي‌رسد چرا كه اين افراد اكنون بايد مشكلاتي را رفع كنند كه بايد در آغاز رفع مي‌شد و اين مشابه دوباره‌كاري در پايان خط توليد است كه در نتيجه قيمت محصول افزايش و كيفيت نهايي كاهش مي‌يابد.
4 - تكوين همزمان : به علت ارتباط ميان طراحان بخشهاي مختلف محصول ، اين امكان فراهم مي‌شود تا بخشهاي مختلف يك محصول به‌صورت همزمان حركت كند . به عنوان نمونه در طراحي خودرو ، طراح قالب و طراح بدنه با تماس و ارتباطي كه با هم دارند اين امكان را ايجاد مي‌كنند كه به طور همزمان بر روي يك پروژه كار كنند . اما در توليد انبوه چون ارتباطات در حداقل است و اعضاي گروه به هم اعتماد كمي دارند و بعضا آنها را رقيب خود مي شناسند امكان تكوين همزمان محصول و ارتباط دقيق و پيش بيني از بين مي رود . پس اين چنين است كه روشهاي تكوين محصول ناب ، همزمان از ميزان نيرو و زمان لازم براي ساخت محصول مي كاهد و اين برخلاف آن فرضهاييست كه در توليد انبوه وجود دارد كه : من مي توانم كار را زودتر تحويل بدهم ولي هزينه اش براي شما بيشترمي شود ، يا توهم : كيفيت پر هزينه‌تر است .
5- تفاوت در طرز كار كارخانه :
اوهنو ، سيستم كانبان را ايجاد كرد كه در يك گام تنها قطعاتي ساخته مي‌شوند كه مي‌بايد در گام بعدي فورا عرضه شوند . به اين ترتيب كانتينرهاي قطعات را به محل استفاده حمل مي‌كنند ، هنگاميكه بار يك كانتينر تماما استفاده شد ، به محل ارسال باز مي‌گردد و بازگشت آن علامتيست براي ساخت قطعات جديد .
طبق اين ايده موجودي انبار در كار نيست و اگر توليد يك قطعه با اشكال مواجه شود كل خط توليد متوقف مي شود . همين امر از نقطه‌نظر اوهنو نقطه قوت اين ايده بود ، چراكه در صورت تحقق اين ايده همه شبكه‌هايي كه تدوام توليد را ضمانت مي‌كرد ، از ميان مي‌رفت . در خط مونتاژ نهايي قطعات به طور پيوسته عرضه مي‌شوند و تقسيم كار متوازن است و وقتي كارگري با قطعه معيوب مواجه مي‌شود آنرا به دقت برچسب مي‌زند و به محوطه كنترل كيفي مي‌فرستد تا قطعه جانشين آن را دريافت كند . كارگران كنترل كيفي ، چراهاي پنجگانه را در مورد قطعه معيوب اعمال مي‌كنند تا رسيدن به منشا اصلي آن ، تا علت‌يابي شده و ديگر روي ندهد .
در سيستم توليد انبوه ، فقط مديران ارشد مي‌توانند خط توليد را متوقف كنند و خط غالبا بدليل مشكلات مربوط به ماشين‌آلات و عدم ارائه قطعات متوقف مي‌شود ؛ اما در سيستم توليد ناب هر كارگري مي‌تواند خط توليد را متوقف كند و جالب اينجاست كه در اين سيستم تقريبا هيچگاه خط توليد نمي‌ايستد چرا كه مشكلات از پيش رفع مي‌شود و هيچگاه يك مشكل براي بار دوم روي نمي‌دهد. در واقع ، توجه پيوسته به مشكلات و ممانعت از بروز آنها بيشتر دلايلي را كه منجر به باز ايستادن خط مي شود را از بين مي‌برد.
6- تفاوت در پايان خط توليد :
در پايان خط توليد دو شيوه توليدي انبوه و ناب تفاوت قابل توجهي وجود دارد وآن اينست كه در كارخانه ناب تقريبا هيچ محوطه دوباره‌كاري وجود ندارد اما در كارخانه انبوه محصولات معيوب زيادي وجود دارند كه نهايتا منجر به افزايش قيمت محصول نهايي و كيفيت پايينتر براي خريدار مي‌گردند و همچنين باعث مي شوند تا توان رقابتي كارخانه كاهش يابد .
سازماندهي ناب در سطح كارخانه
سازماندهي كارخانه واقعا ناب داراي دو مشخصه كليدي است :
1 - در يك كارخانه ناب مسئوليتها به عهده كارگرانيست كه واقعا براي محصول در حال مونتاژ ارزش افزوده‌اي ايجاد مي‌كنند و در چنين كارخانه‌اي سيستمي براي شناسايي عيوب وجود دارد كه در آن سيستم ، هر مشكل به محض وقوع آنقدر تعقيب مي ‌گردد تا علت اصلي و نهايي آن كشف شود .
2 - در كارخانه ناب ، كارگران خط توليد به صورت گروهي كار مي‌كنند و يك سيستم اطلاع‌رساني ساده اما گسترده وجود دارد كه به هر كس در كارخانه اين امكان را مي‌دهد تا سريعا به مشكلات پاسخ دهد و بتواند وضعيت كلي كارخانه را درك كند . قلب كارخانه ناب ، در واقع همانا گروه كار پويا است ؛ نخست كارگران نياز دارند گستره متنوعي ازمهارتها را بياموزند ، شغلها در گروههاي كار چنانست كه وظايف بتواند ميان كارگران بچرخد و كارگران بتوانند جاي خالي يكديگر را پر كنند . كارگران نياز به كسب مهارتهاي اضافي همانند تعمير ابزارآلات ساده ، كنترل كيفيت ، تميزكاري ، سفارش مواد مورد‌نياز دارند . بنابراين آنها بايد تشويق شوند تا فعالانه فكر كنند ، به طوريكه بتوانند پيش از جدي شدن مشكلات راه‌حلهايي براي آنها بينديشند .
البته كارگران تنها زماني به توليد ناب پاسخ مي‌دهند كه نوعي تعهد دوجانبه وجود داشته باشد ؛ اين حس كه مديريت به كارگران ماهر ارزش مي نهد و به خاطر حفظ آنها ازخودگذشتگي خواهد كرد و مسئوليت را به گروه آنها واگذار مي‌كند ؛ مديريت مي‌بايست استراتژي كنترل را حذف و به سمت استراتژي كنترل دروني و مسئوليت‌پذيري كارگران حركت كند.
7- تفاوت در رفتار با مشتري :
در سيستم توليد انبوه فورد ، چون تنوع محصول كم بود و چون مالك خودرو از عهده بيشتر تعميرات آن برمي‌آمد ، وظيفه فروشنده اين بود كه آنقدر خودرو و قطعات يدكي دراختيار داشته باشد كه بتواند متناسب با تقاضاي مشتري عرضه كند . رابطه كارخانه و فروشنده رابطه‌اي زورمدارانه بود ، به اين مفهوم كه كارخانه سعي مي‌كرد براي هموار كردن توليد ، خودروهايش را به فروشنده تحميل كند و رابطه فروشنده و خريدار نيز به همان اندازه زورمندانه بود ، چرا كه فروشنده براي آنكه عرضه و تقاضا را با هم تطبيق دهد قيمتها را طوري تغيير مي‌داد كه بيشترين سود را كسب كند . در اين سيستم فروش ، هيچ تعهد درازمدتي از سوي طرفين نبود و همه براي آنكه فرصت چانه زدن را بيشتر كنند ، اطلاعات خود را مخفي مي‌كنند و فروشنده اطلاعات درستي درباره محصول نمي‌دهد و مشتري نيز خواسته‌هاي حقيقي‌ خود را مطرح نمي‌كند و بدين ترتيب در دراز مدت همگي ضرر مي بينند .
اما در سيستم فروش تويوتا ، اين شركت شبكه اي از توزيع كنندگان دارد كه برخي مستقل و در برخي تويوتا مبلغ كوچكي سرمايه‌گذاري كرده است . اين فروشندگان ابداع‌گر مجموعه جديدي از روشها شدند كه تويوتا آن را فروش فعال (Aggressive Selling)ناميد . ايده اصلي فروش فعال ، ايجاد رابطه درازمدت و در حقيقت مادام‌ا‌لعمري بود ميان شركت مونتاژگر ، فروشنده و خريدار ؛ اين رابطه به اين صورت ايجاد مي‌شد كه فروشنده جزئي از سيستم توليد و خريدار جزئي از روند تكوين محصول گردد ؛ فروشنده جزئي از سيستم توليد شد به اين صورت كه تويوتا بتدريج توليد را براي خريداران ناشناخته متوقف كرد و به جاي آن سيستم ساخت سفارشي را قرار داد . يك سيستم كانبان ديگري كه در آن فروشنده نخستين گام حركت بود ، او سفارشات مربوط به خودروهاي پيش‌فروش شده را به كارخانه مي‌فرستاد تا طي دو يا سه هفته به مشتريان عرضه گردد . همچنين در اين سيستم موجودي به اندازه دو يا سه هفته بيشتر نيست و درچنين شرايطي هزينه‌هاي نگهداري محصول تكميل شده كاهش مي يابد ؛ در اين سيستم ، فروشنده با مراجعه مستقيم به مشتري ، يك پايگاه اطلاعاتي ايجاد مي‌كند كه اطلاعات مربوط به خانواده‌ها و اولويتهاي آنان را تشكيل مي‌دهد و بدين‌ترتيب شركت انرژي خود را صرف كساني مي‌كند كه احتمال خريد آنها بيشتر است و اين چنين است كه اگرتوليدكننده ناب نتواند چيزي را بسازد كه مشتري مي خواهد، آنگاه همه تنوعي كه توليد ناب ممكن مي‌كند ، بيهوده است .
اما در سيستم توليد انبوه نيازهاي كارخانه در درجه اول اهميت است . درواقع فروشنده و خريدار بايد خود را با كارخانه سازگار كنند . رابطه بخش بازاريابي و فروشندگان نوعا زورمدارانه است ، زيرا بخش بازاريابي وظيفه خود مي داند اطمينان يابد كه ميزان فروش فروشندگان آن قدر هست كه كارخانه بتواند ميزان توليد خود را ثابت نگه دارد . فعاليت كليدي بخش فروش آن است كه با تردستي ، فروشنده و مصرف كننده را چنان برانگيزاند كه همه خودروهايش فروش رود . در اين سيستم مهارتهاي فروشنده در اين نيست كه اطلاعات را به طراحان محصول برگرداند ، بلكه در مجاب كردن مشتري است . به همين دليل بازخورد قوي براي انتقال نيازهاي مشتري از طرف فروشنده به كارخانه وجود ندارد . همچنين فروشنده قصد دارد معامله را هرچه زودتر قطعي كند وبراي رسيدن به هدفش اطلاعات كمي درباره محصول به مشتري مي‌دهد و وقتي معامله صورت گرفت ، فروشنده ديگر كاري با مشتري ندارد .
سيستم فروش ناب ، سعي در ايجاد وفاداري مادام‌العمر در مشتري دارد و هميشه نگران سهم بازار خود است و سعي مي‌كند حتي يك مشتري را از دست ندهد . اين سيستم ، فعال است ، نه منفعل و فروشنده مراجعه مستقيم به مشتري مي‌كند . وقتي كه سرعت فروش كم است ، نيروهاي فروش ساعت بيشتري كار مي‌كنند و وقتي فروش از يك سطحي پايينتر بيايد كه كارخانه سفارش كافي براي ادامه فعاليت ندارد ، كارمندان توليد به سيستم فروش منتقل مي‌شوند . بنابراين مشتري در نظر اين سيستم توليد جزء مكمل روند توليد است .
از ايراداتي كه به اين سيستم فروش گرفته مي شود هزينه‌هاي بالاي آن است اما شركتهاي ژاپني كاملا از هزينه‌هاي سيستم خود آگاهند و استدلال آنها چنين است كه اگر كاركرد فروش ناب همچون كاركرد فروش در توليد انبوه باشد ، همه هزينه‌هايي كه براي ناب شدن توليد صرف مي شود ، بي‌معني مي شود .
نتيجه‌گيري :
توليد ناب در واقع يك فلسفه و نگرش است كه درصدد حذف و از بين بردن هرفرآيند اضافي از مرحله تهيه مواد‌اوليه تا توليد و نهايتا فروش است كه ارزش افزوده‌اي ايجاد نمي‌نمايد . در نگرش توليد ناب ، مونتاژگر (كارخانه اصلي ) با يك ديد سيستمي با مسائل برخورد مي‌كند . به طوريكه در تلاش است تا يك رابطه برد-برد (Win-Win) باكل اجزاي سيستم برقرار كند . مونتاژگر ناب ، با عرضه‌كنندگان يك رابطه نزديك بر مبناي سود معقول ايجاد مي‌كند. ميان مديريت و كارگران نوعي تعهد وجود دارد كه مديريت به كارگران ارزش و احترام قائل است و مسئوليتها را به آنان واگذار مي‌كند و در مقابل ، مديريت انتظار دارد كه كارگران پاسخگوي نيازهاي مختلف كارخانه باشند .
مهمترين ركن يك سيستم ناب ، ارتباط با مشتريان است كه كه فروشندگان شركت ناب باايجاد يك سيستم اطلاعاتي دقيق درصدد ايجاد يك رابطه بين كارخانه و مشتريان هستند به‌نحوي‌كه كارخانه بتواند نيازهاي مختلف مشتريان را دقيقا شناسايي كرده و با خلق يك محصول مناسب نيازهاي مشتريان بخشهاي مختلف بازار را پاسخ دهد . بدين‌ترتيب در توليد ناب همه اجزاي سيستم به شكلي مطلوب منتفع مي‌شوند .
منبع:

Sara12
02-13-2011, 11:09 AM
وظايف يك مسئول كنترل پروژه:
برنامه ريزي و كنترل بخش هاي مختلف يك پروژه گامي حياتي در دستيابي به اهداف يك پروژه در پيگيري و بهبود مستمر فعاليتهاي آن مي باشد. تخصصي بودن فرآيندهاي برنامه ريزي و كنترل پروژه و پيچيده بودن ساختارهاي اجرايي بر اهميت عملكرد اين بخش در طول يك پروژه تاكيد مي نمايد.
دو رويكرد اصلي در استراتژيهاي هر سازماني در برنامه ريزي و كنترل پروژه وجود دارد. رويكرد اول سرمايه گذاري بر عناصر انساني سازماني و جذب متخصص در اين حوزه است . رويكرد ديگر برون سپاري فعاليتها و فرآيندها و نظارت بر عملكرد مشاوران است . غالب خدمات ارائه شده توسط مشاوران برنامه ريزي و كنترل پروژه به شرح زير مي باشد :

تهيه برنامه زمانبندي كلي پروژه به صورت Gant Chart بر اساس منطق برنامه ريزي و كنترل پروژه
تهيه هيستوگرام نيروي انساني و ماشين آلات در طول پروژه
تهيه ساختار شكسته شده كار يا (WBS) پروژه با محاسبه وزن هر فعاليت
تهيه كليه فرمت هاي كنترلي پروژه
تهيه گزارش هاي هفتگي
تهيه گزارش هاي ماهيانه كه در بر گيرنده اطلاعات زير مي باشد:
مشخصات كلي طرح
خلاصه وضعيت اجرايي پروژه
تنگناها و مشكلات پروژه
اهم فعاليتهاي انجام شده در ماه گزارش با تناظر يك به يك با برنامه زمانبندي
ارائه فهرست فعاليتهاي انجام نشده (گزارش تاخيرات)
ارائه فهرست فعاليتهاي برنامه شده براي ماه آينده
جداول پيشرفت فيزيكي پروژه به همراه WBS آنها
گزارش حوادث كارگاهي و وضعيت ايمني كارگاه
جدول وضعيت احجام كار اجرايي با هماهنگي دفاتر فني كارفرما
خلاصه وضعيت مالي پروژه
وضعيت نيروي انساني و تجهيزات كارفرما
برنامه زمانبندي پروژه و وضعيت به روز رساني آن
وضعيت پيمانكاران فرعي
تجزيه و تحليل وضعيت بهره وري كاركنان و مقايسه تطبيقي آن با نرم هاي انجام هر فعاليت

Sara12
02-13-2011, 11:10 AM
مدلی برای پیشگیری از تاخیرات پروژه ها با رویکرد تصمیم گیری پویا


شنبه 2 آبان 1388


مدلی برای پیشگیری از تاخیرات پروژه ها با رویکرد تصمیم گیری پویا
چکیده:
یکی از متداولترین مسایل در مدیریت پروژه مشکل تاخیرات پروژه ها است. تاخیر در پروژه ها می تواند ناشی از عوامل متعددی باشد که بسیاری از آنها را می توان با مدیریت مناسب کنترل کرد. یکی از مهمترین شاخص های موفقیت پروژه ها عملکرد زمانبندی آنها است. ابزارهای متعددی برای برنامه ریزی مناسب پروژه ها وجود دارند که هر کدام از آنها در سطح کنترل و مدیریت پروژه های انفرادی به منظور عملکرد زمانبندی پروژه ها بکار می روند. اگرچه برای کنترل تاخیر پروژه ها تلاشها و مطالعات فراوانی در سطح مدیریت پروژه صورت گرفته است اما بنظر می رسد که مشکل اصلی تاخیر پروژه ها عمدتا به ماهیت خود پروژه ها مربوط نمی شود بلکه باید از یک سطح بالاتر یعنی از طریق برنامه ریزی در سطح مدیریت پروژه های چندگانه هدایت شود. در واقع اگر یک الگوی تصمیم گیری مناسب برای کنترل مجموعه ای از پروژه ها موجود باشد می توان تا حد زیادی از تاخیرات تک تک آنها جلوگیری نمود.
این مقاله روش نیرومند و نسبتا ساده ای را برای زمانبندی سیستم پروژه های چندگانه ارایه می کند که شامل الگوریتم های مفیدی در رابطه با اولویت بندی، انتخاب و بودجه بندی بهینه پروژه ها است و امکان کنترل انعطاف پذیر و پویای برنامه زمانبندی و بودجه بندی پروژه ها را هر زمان فراهم می کند و در کلیه سازمانهایی که درگیر انجام پروژه های چندگانه هستند قابل استفاده می باشد.
واژه های کلیدی: برنامه ریزی، زمانبندی پروژه، بودجه بندی پروژه، پروژه های چندگانه، تاخیر

Sara12
02-13-2011, 11:10 AM
مستندسازی مدیریت پروژه بر مبنای استاندارد pmbok
چکیده:
مستندات یکی از اصلی ترین اقلام تحویل پروژه می باشد. معمولا تمرکز ویژه ای بر مستندسازی پروژه انجام می پذیرد اما این تمرکز بیشتر معطوف به مستندات فنی پروژه بوده و مستندات مدیریتی پروژه مورد غفلت قرار می گیرد. در صورتی که این بخش از مستندات از اهمیت ویژه ای برخوردار می باشد. در این مقاله بر اساس استاندارد pmbok، اصلی ترین مستنداتی را که در هر مرحله از چرخه عمر پروژه بایستی تولید شوند را ذکر نموده و چگونگی تهیه آنها و مطالبی که در آنها باید اشاره شود، تشریح شده است.
این مستندات به تفکیک پروژه های داخلی (دورن سازمانی) و خارجی (کارفرما خارج از سازمان) ارائه شده است. این مستندات در چهار مرحله آغازین، برنامه ریزی، اجرا و کنترل و اختتامی پروژه طبقه بندی شده اند. لیست این مستندات و عناوین مطالب آنها می تواند بعنوان الگویی برای مستندسازی مدیریت پروزه ها به مدیر پروژه کمک می نماید تا همه ابعاد پیدا و پنهان پروژه را بصورت علمی و ساخت یافته در برنامه ریزی و تصمیم گیری های خود مورد توجه قرار دهد. در پایان پروژه نیز این مستندات در مدیریت دانش پروژه و تدوین تجربیات، ما را در به ثمر رسانده بهتر پروژه های مشابه آتی یاری می نماید.
کلمات کلیدی: مستندات، الگو، چرخه عمر، مدیریت پروژه، استاندارد، pmbok

Sara12
02-13-2011, 11:11 AM
بهینه سازی سیاست نگهداری با استفاده از مدل خطرنسبی
چکیده:
ارزیابی درجه اطمینان سیستم به ساختار آن و به همان اندازه به ارزیابی درجه اطمینان آن بستگی دارد. مورد دوم عملکرد ترکیبات سن طی حیات عملکرد سیستم است. افزایش سن اجزا شدیدا تحت تاثیر فعالیت های نگهداری که در آن سیستم انجام شده اند، قرار می گیرند. در این کار، دو مقوله از فعالیت های نگهداری را در نظر می گیریم: نگهداری و تعمیرات اصلاحی (cm) و نگهداری و تعمیرات پیشگیرانه (pm). اعمال نگهداری با توانایی شان برای کاهش این دوره مشخص شده اند. Pm متشکل است از اعمالی که در اجزای تشکیل دهنده در حالی که عمل می کنند، به کار برده می شوند، در حالیکه cm زمانی اتفاق می افتد که اجزا از هم جدا می شوند (خاموش می شوند).

در این مقاله، روش جدیدی برای یکسان سازی تاثیر cm در حالیکه برای pm برنامه ریزی می شود، گسترش می دهیم. عملکرد خطرنسبی بعنوان ابزار مدل سازی برای این منظور استفاده می شد. هنگامی که بین سیاست هایی که تاثیر cm را در نظر گرفته بودند و آن هایی که در نظر نگرفته بودند، مقایسه ایی انجام شد، نتایج جالبی بدست آمد.
واژه های کلیدی: سیاست های نت پیشگیرانه، نت اصلاحی، مدل خطرنسبی

Sara12
02-13-2011, 11:11 AM
هدایت هوشمندانه انرژی (مهندسی صنايع) هدایت هوشمندانه انرژی * در جست و جوی راه حلی برای انرژی های جایگزین وابستگی به منابع نفتی رو به اتمام و سوخت های فسیلی علاوه بر آثار منفی روی محیط زیست در آینده یی نه چندان دور روی اقتصاد تاثیر مستقیمی خواهد گذاشت. استفاده از منابع جایگزین انرژی از راه حل هایی است که کشورهای بسیاری استفاده از آن را آغاز کرده اند. در حالی که حرکت گسترده کشورهای جهان به سوی تولید و استفاده از انرژی مشهور به انرژی سبز، پاک، قابل احیا، دوستدار محیط زیست یا انرژی آینده از سال های پیش آغاز شده است، می توان دید که ایرانیان با تکیه بر منابع نفتی و گازی توجه چندانی به همسو شدن با دیگر کشورهای جهان از خود نشان نداده اند. تصور اینکه اتمام منابع نفتی در سال۲۰۵۰ چه عواقبی دربر خواهد داشت، امری غیرقابل تصور نیست. علاوه بر این بی توجهی و نامهربانی های مکرر نسبت به منابع زیست محیطی مانند معادن، دریاها، دریاچه ها و رودها نیز امید چندانی را برای امکان استفاده از آنها به عنوان منابع حاشیه یی انرژی باقی نخواهد گذاشت. به زودی ۱۷۰ کشور جهان در اجلاس آب و هوای سازمان ملل در کپنهاگ معاهده جدیدی را جایگزین معاهده منقضی شده کیوتو خواهند ساخت. آگاهان بر این باورند که همکاری کشورها در این اجلاس غیرقابل تصور خواهد بود. اتفاق نظری که درباره بحران زیست محیطی و انرژی بر پایه علم در میان ملت ها به وجود آمده است، جوامع بین المللی را به سمتی هدایت می کند که تا سال ۲۰۵۰ میزان انتشار گازهای دی اکسیدکربن، متان و دیگر گازهای گلخانه یی نسبت به سال ۱۹۹۰ تا ۸۰ درصد کاهش پیدا کند. چنین حجم کاهشی به معنی بازآفرینی اقتصاد جهانی انرژی خواهد بود و هر نقصی در آن می تواند منجر به فاجعه یی عظیم شود. از روش های شناخته شده برای آغاز چنین تغییری استفاده از منابع جایگزین انرژی یا منابع انرژی پاک است که در ادامه به برخی از معمول ترین آنها و میزان مورد نیاز این انرژی تا سال ۲۰۲۵ اشاره خواهد شد (ارقام اعلام شده توسط نشریه «پاپیولار ساینس» متعلق به کشور امریکا است تا متناسب با جمعیت بالا و میزان مصرف انرژی بتوان انرژی مورد نیاز کشورهای دیگر را تخمین زد). ● انرژی خورشیدی استفاده از این انرژی با ارائه حجم گسترده و متنوع تجهیزاتی که توانایی تبدیل نور خورشید به انرژی پاک را دارند، دیگر نیازمند صفحات عظیم، سنگین وزن و پرهزینه خورشیدی نخواهد بود. ابزارهایی مانند لایه های خورشیدی و صفحات خورشیدی حرارتی در حال شتاب بخشی عظیمی به صنایع خورشیدی هستند. براساس محاسبات در حال حاضر میزان تولید انرژی خورشیدی ۴/۴۱۲ گیگاوات اعلام شده است که تا سال ۲۰۵۰ این میزان باید به دو هزار گیگاوات افزایش پیدا کند. شیوه یی مانند شیوه تمرکز حرارت خورشیدی یا cst از جمله راه حل هایی است که از بازدهی انرژی بالایی برخوردار است. در این شیوه ردیف های وسیعی از آینه ها نور خورشید را متمرکز کرده و حرارت و الکتریسیته به وجود می آورند. بسیاری بر این باورند که استفاده از این شیوه برای تولید انرژی خورشیدی تنها راهی است که می توان با استفاده از آن انرژی را در سطح تراوات تولید کرد. ● انرژی آب انرژی هیدروالکتریکی در حال حاضر تنها هفت درصد از انرژی الکتریکی کشوری مانند امریکا را تامین می کند. تنها راه گسترش میزان تولید این انرژی بدون نیاز به احداث آب بندها و سدهای متعدد که خسارات اکولوژیکی فراوانی را در بر خواهد داشت، استفاده از منابع غیرطبیعی انرژی هیدروالکتریکی مانند انرژی امواج، رودها و جزر و مد است. در حال حاضر میزان انرژی هیدروالکتریکی تولیدشده ۳۱ گیگاوات است که تا سال ۲۰۵۰ باید این میزان به ۶۷ گیگاوات افزایش پیدا کند. این انرژی با استفاده از تجهیزاتی توربین مانند تامین می شود که انرژی موجود در جریان های آبی را به انرژی الکتریکی تبدیل می کند. برخی از این توربین ها تنها در یک جهت و برخی از آنها توانایی حرکت در چند جهت را دارند. متخصصان معتقدند این شیوه از تولید انرژی پاک، یکی از ارزان قیمت ترین شیوه ها به شمار می رود و هزینه یی برابر چهار تا هفت سنت در هر کیلووات بر ساعت خواهد داشت. ● سوخت های زیستی اتانول یکی از پرمصرف ترین سوخت های زیستی کنونی به شمار می رود اما تاکنون مشکل چندانی را از بحران انرژی جهان رفع نکرده است. دانشمندان در تلاشند مواد و پسماندهای فراوانی از قبیل نیشکر، خزه ها، فاضلاب و حتی پسماندهای پزشکی را به سوخت های زیستی کارآمد برای استفاده در سیستم حمل و نقل و تولید انرژی الکتریکی تبدیل کنند. میزان تولید حال حاضر سوخت های زیستی ۶۴۳ هزار بشکه در روز است که این تعداد تا سال ۲۰۵۰ باید به ۳۴ میلیون بشکه در روز ارتقا پیدا کند. یکی از بزرگ ترین منابع انرژی زیستی در ایتالیا، کانال های آبی شهر ونیز است و در حال حاضر پروژه یی ۲۷۲ میلیون دلاری در انتظار استفاده از خزه های روییده شده در این کانال هاست. این خزه ها در رآکتور زیستی پلاستیکی هشت متری رشد داده شده و توسط دی اکسیدکربن خود گیاه بارور می شود. سپس خزه ها خشک و فشرده شده و به مایعی روغن مانند تبدیل خواهد شد که به عنوان سوخت مورد استفاده قرار خواهد گرفت. چنین پروژه یی تا سال ۲۰۱۱ قادر به تولید ۴۰ مگاوات انرژی خواهد بود که می تواند انرژی مورد نیاز بندرگاه های شهر و شبکه برق کانال های آبی شهر را تامین کند. ● انرژی باد یکی از مهم ترین اصول دستیابی به انرژی باد، موقعیت قرارگیری توربین های بادی است. از بهترین موقعیت های قرارگیری این توربین ها سطح دریاها اعلام شده است که علاوه بر استفاده از شدت بیشتر جریان باد، مزاحمت برای ساکنانی را که به دیدن مزارع بادی در برابر محل سکونت خود علاقه یی ندارند، برطرف می سازد. میزان تولید انرژی بادی برای برابری با نیازهای انرژی انسان از ۹۴ گیگاوات کنونی باید به دو هزار گیگاوات در سال ۲۰۵۰ برسد. در حال حاضر مزارع بادی سواحل اقیانوس اطلس سالانه توانایی تولید ۹۰۰ گیگاوات انرژی را دارند اما به دلیل عمق بالای آب امکان اتصال توربین های بادی به بستر دریا در آب های این سواحل وجود ندارد. با این حال پروژه یی در کشور نروژ در حال شکل گیری است که طی آن توربین ها روی سطحی شناور روی آب دریا قرار خواهند گرفت و نیازی به اتصال مستقیم به بستر دریا را نخواهند داشت. در عوض این صفحات شناور با کمک سه کابل به بستر دریا اتصال یافته و احتمال واژگون شدن توربین ها تحت تاثیر امواج قدرتمند را از بین خواهد برد. ● انرژی هسته یی میزان تولید انرژی هسته یی در سال جاری ۳۷۲ گیگاوات اعلام شده است که این میزان باید تا سال ۲۰۵۰ به ۷۰۰ گیگاوات برسد. در میان تمامی منابع انرژی بدون کربن، انرژی هسته یی تنها منبعی است که در سطحی گسترده مورد استفاده قرار می گیرد. این انرژی در حال حاضر ۲۱ درصد از نیازهای انرژی الکتریکی ایالات متحده را پوشش می دهد که در عین حال نگرانی مردم را نیز برمی انگیزد. فاجعه چرنوبیل، استفاده از مواد هسته یی، زباله های رادیواکتیو که تا هزاران سال اثر مرگبار خود را از دست نمی دهند همه به این مفهوم هستند که قبل از گسترش این انرژی به منظور مقابله با گازهای گلخانه یی، ابتدا باید رآکتوری ساخته شود که احتمال بروز هر نوع خطر ناشی از شکافتن هسته اتم را به صفر برساند. ● انرژی زمین گرمایی کشورهایی مانند ایسلند که از نظر زمین شناسی فعال به شمار می روند، توانایی بیشتری برای استفاده از انرژی زمین گرمایی برای تامین نیازهای انرژی خود خواهند داشت. دیگر کشورها که چنین توانایی ندارند، می توانند از گسترش این انرژی در جهان استفاده کنند. تخمین ها نشان می دهد در حال حاضر میزان تولید این انرژی ۱۰ گیگاوات است و تا سال ۲۰۵۰ این میزان باید تا ۷۰۰ گیگاوات افزایش یابد. ● نسل جدید شبکه الکتریکی حتی در صورتی که از تمامی منابع انرژی پاک جهان استفاده شود قدمی حیاتی باقی خواهد ماند که طی آن شبکه الکتریکی جهان باید بازسازی شود. شبکه الکتریکی امریکا یکی از پیچیده ترین و بزرگ ترین سیستم های الکتریکی در جهان است که در عین حال فرسوده و قدیمی شده و سالانه هزینه یی برابر ۱۵۰ میلیارد دلار را بر دوش دولت این کشور می گذارد. ایده ساخت شبکه یی هوشمند که بتواند هوشمندانه جریان برق را هدایت کند، در حال پیوستن به واقعیت است. در واقع شبکه های الکتریکی کشورها نیازمند ترمیم و بهبودی عظیم هستند تا توانایی انطباق با منابع متعدد انرژی پاک را که عملکرد آنها ارتباط مستقیمی با شرایط زیست محیطی دارد، به دست آورند. شبکه هوشمند الکتریسیته می تواند اوج مصرف را در طول روز تعیین کرده و خود را با منابع مختلف انرژی و نیاز کاربران انطباق دهد. چنین شبکه یی از حسگرها و رایانه های متعددی تشکیل خواهد شد که مصرف کنندگان در این شبکه به راحتی قادر به کنترل میزان مصرف خود خواهند بود. در این صورت علاوه بر کنترل و کاهش میزان مصرف، مقادیر زیادی از انرژی الکتریکی در انواع باتری های خانگی و صنعتی ذخیره خواهد شد تا از هدر رفتن انرژی باارزش جلوگیری شود. روزنامه اعتماد

Sara12
02-13-2011, 11:12 AM
اهميت مهندسى صنايع مرور توانمندى ها و خدمات مهندسى صنايع نقش و اهميت مهندسى صنايع را به وضوح بيان مى کند. امروزه حيات اقتصادى سازمان ها و موسسات توليدى و خدمات در بازار رقابتى شديد جهانى به استفاده بهينه از منابع در دسترس وابسته است. عموماً منابع در دسترس شامل مواد، منابع انسانى، ماشين آلات (شامل تجهيزات، لوازم جانبى، امکانات مورد نياز شامل فضا و انرژى و ...)، منابع اطلاعاتى و منابع مالى طبقه بندى ميشوند. ايجاد و نگهدارى منابع ياد شده هزينه هايى را براى سازمان به دنبال دارد. هزينه تمام شده واحد محصول هر موسسه متأثر از نحوه به کارگيرى اين منابع است. هر شرکت توليدى يا خدماتى که بتواند هزينه هاى خود را به حداقل ممکن برساند و به بيانى ديگر توانايى استفاده بهينه از منابع را در تمام ارکان سازمانى خود ايجاد نمايد يا حاشيه سود بيشترى به دست خواهد آورد و يا قادر خواهد بود که قيمت هاى فروش خود را با حفظ حاشيه سود قبلى، کاهش دهد. اين بدان معنى است که قدرت رقابتى موسسه مذکور در بازار افزايش مى يابد. باتوجه به تحولات اقتصاد جهانى قدرت رقابتى شرط اساسى موفقيت در کسب و کار نوين محسوب مى شود. در کنار اين مسائل، توجه به نوآورى ها و ارتقا کيفى محصولات و خدمات که از طريق تلاش براى يافتن طرح هاى بهبود يافته و همچنين تحول در فرآيند کسب و کار نيز بقا و رشد موسسات را در پى خواهد داشت. با توجه به مراتب فوق اگر ضرورت ها و نيازمندى هاى رسيدن به امور مذکور را با تکنيک هاى مهندسى صنايع تطبيق دهيم مشاهده مى شود که مهندسى صنايع ابزار لازم براى حصول اهداف سازمانى را بطور فراگير و سيستماتيک فراهم مى آورد و اين نشانگر نقش و اهميت بالاى مهندسى صنايع بعنوان موتور محرک حرکت سازمانهاى امروزى است.

Sara12
02-13-2011, 11:13 AM
رشته مهندسی صنایع

http://www.daneshju.ir/forum/imagehosting/130674775423ebe216.jpg


معرفی مهندسی صنایع
مهندسی صنایع عبارت است از اصول و تکنیک‌هایی که به منظور بهبود و طراحی و نصب سیستم‌های شامل انسان، مواد، انرژی و تجهیزات برای فراهم آوردن امکان تولید کالا‌ها و ارائه خدمات به شکل کارا و مطلوب به کار می‌روند. برای بررسی و ارزیابی این سیستم‌ها دانش و مهارت‌های علوم ریاضی - فیزیک و اجتماعی به همراه متون و تکنیک‌های طراحی مهندسی مورد نیاز است . بر خلاف سایر مهندسی‌ها که به ماهیت فنی فرآیندها می‌پردازند یک مهندس صنایع می‌کوشد با دید کلی و سیستماتیک و با دانش بسیار موثری که در پیشبرد هدف‌های سازمان دارد به مسائلی همچون بهره‌وری در مدیریت منابع انسانی روش‌ها و تکنولوژی بپردازد . در واقع مهندسی صنایع تنها مهندسی است که به عامل انسانی به عنوان یکی از مولفه‌های اصلی یک سیستم می‌نگرد. در نتیجه مهندسان صنایع برای امور برنامه‌ریزی و کنترل و بهبود فعالیت موسسات به خدمت گرفته می‌شوند. با توجه به اطلاعاتی که یک مهندس صنایع دارد بستر لازم را برای تعامل تخصصهای مختلف و کار گروهی به بهترین وجه ممکن ایجاد نموده و در نتیجه با عملکرد ویژه خود سعی در ارتقا و بهبود مستمر ( کایزن ) سیستم می‌نماید که این باعث سهولت کارها راحتی کارکنان کاهش هزینه‌ها ارتقا کیفیت و جلب رضایت مشتریان می‌شود .


تاریخچه مهندسی صنایع
اولین جرقه‌های مهندسی صنایع به عنوان یک تخصص با آغاز انقلاب صنعتی در ابتدای قرن نوزدهم زده شد. انقلاب صنعتی باعث به کارگیری نیروی انسانی بیشتر در صنایع و افول صنایع کوچک دستی شد . لذا با گسترش کارخانجات نیاز به تفکر مدیریتی و بهبود کیفیت بیش از پیش احساس شد . افراد بسیاری در جهت ارتقا کیفیت محصولات تلاش کردند . آدام اسمیت پدر علم اقتصاد پیشنهاد تقسم کار را داد . به موازات پیشرفت صنعت روش‌های حسابداری و هزینه یابی تحلیل علمی و آزمایشات و اثبات‌های علمی در طراحی و ساخت ابزارآلات بکار گرفته شد . در نتیجه این پیشرفت ها مدیریت علمی به عنوان طرحی نو مطرخ شد. اولین تلاش برای علمی شدن مدیریت از امریکا آغاز شد. فردریک تیلور و همسرش لیلیان و هم‌عصران ایشان با فرموله کردن اصول اساسی به عنوان روش‌های علمی مدیریت، مدیریت علمی را به جهان شناساندند . در سال 1912 انجمنی برای ارتقا و رشد مدیریت بنا نهاده‌شد که در سال 1915 انجمن تیلور نام گرفت. این انجمن از سال 1934 با عنوان انجمن مهندسی صنایع فعالیت خود را ادامه داد و به زودی مواد درسی و مدرک مهندسی صنایع مطرح گردید و در نهایت دانشکده‌های مهندسی صنایع ایجاد و توسعه یافتند.


تاریخچه مهندسی صنایع در ایران
در سال 1336 رشته مهندسی صنایع با نام رشته ماشین افزار تا مقطع کارشناسی ارشد در هنرسرای عالی در کنار رشته‌های جوش و مکانیک و عمران ( راه و ساختمان ) تدريس شد. به دنبال تاسیس اين مرکز تعلیم و تربیت حرفه‌ای، هنرستان صنعتی نمونه و دانشسرای عالی صنعتی پا به عرصه وجود گذاشتند که دوره‌های سه ساله كارشناسی برگزار می‌نمودند. در سال 48 نام رشته تغییر کرد و ماشین افزار تبدیل به تولید شد و هم اکنون نیز آن را به نام مهندسی صنایع می‌شناسیم .


ضرورت و اهمیت مهندسی صنایع
امروزه با پیشرفت صنعت و جهانی شدن اقتصاد و با توجه به توانمندی‌های یک مهندس صنایع به اهمیت این رشته بیشتر واقف می‌شویم. یکی از مهمترین مسائل در صنعت استفاده بهینه از منابع در دسترس می‌باشد .( منابع در دسترس شامل مواد منابع انسانی و ماشین آلات و...) همه این منابع برای رسیدن به کالای مطلوب هزینه‌هایی را در بردارد که باید این هزینه‌ها حداقل شوند. البته کیفیت کالا و خدمات نیز نباید فراموش شود و کلید حل این مسائل در دست یک مهندس صنایع است که با توانمندی‌های خود می‌تواند راه گشای آن باشد . مهندسی صنایع یک رشته مدیریتی نیست بلکه تخصص مهندس صنایع به عنوان ابزاری توانمند در خدمت یک مدیر قرار می‌گیرد یعنی بیشترین کمک به یک مدیر می‌تواند توسط مهندس صنایع انجام بپذیرد. البته با توجه به اطلاعات یک مهندس صنایع اگر بخواهند برای یک کارخانه از بین سه نفر با شرایط یکسان و رشته های تحصیلی مکانیک و برق و صنایع یک نفر را انتخاب کنند حتما مهندس صنایع را برمی گزینند.


ویژگی‌های مهندس صنایع
یک مهندس صنایع باید:
# تفکر فراگیر داشته باشد تا بتواند با نگرشی سیستماتیک اجزائ سیستم را مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار داده و به هم مرتبط سازد.
# خلاقیت داشته باشد تا بتواند با توجه به اطلاعات خود (که مانند اقیانوسی از فنون و اطلاعات به عمق نیم متر است) به بهبود سیستم جاری و یا ارائه طرحی نو بپردازد.
# یک رهبر گروه باشد تا بتواند علاوه بر طرح‌ریزی سیستم مورد نظر پیاده‌سازی و اجرا را نیز پی‌ریزی نموده و نقش رهبری گروه‌ها را به خوبی ایفا کند.
# مدیریت زمان داشته باشد تا بتواند با توجه به اهمیت زمان در کارهای اجرایی خدمات و کالا‌ها را با کیفیت عالی و در حداقل زمان ممکن ارائه دهد.
# ارتقا دهنده بهره‌وری باشد تا به جای در جا زدن در جای خود و اکتفا به وضعیت فعلی با دانش خود سعی در افزایش بهره‌وری و بهبود وضعیت کاری (هرچند کوچک) بنماید مهندس صنایع علاوه بر موارد بالا باید خصوصیات رفتاری زیر را نیز در کار خود داشته باشد: صداقت امانت و قابلیت اعتماد در کار فعالیت و سعی و کوشش پیوسته مراعات محرمانه بودن اطلاعات کسب شده در طول انجام کار ارائه تحلیل‌های مالی و اطلاعات صحیح و کامل و به موقع و در صورت اشتباه شدن اقدام فوری نسبت به تجدید و تعویض آن‌ها و نظارت و مراقبت مسئولانه از تمام منابع و دارایی‌های سپرده شده و تبعیت از تمامی قوانین جاری و آئین نامه‌های اجرایی حاکم. یک مهندس صنایع فعالیت ها‌یی همچون: انتخاب و طراحی فرایند‌های ساخت , طراحی تسهیلات فیزیکی, طراحی و گسترش سیستم‌های برنامه‌ریزی و کنترل برای توزیع کالاها و خدمات, تولید, کنترل موجودی و کیفیت, تعمیر و نگهداری ماشین‌آلات کارخانه، مدیریت پروژه, بررسی فنی و اقتصادی و بهینه‌سازی سیستم و سایر فعالیت‌های مربوطه را می‌تواند انجام دهد. یک مهندس صنایع در سیستم‌ها , مؤسسات و حرفه‌هایی همچون:

تولید, کشت و صنعت, کارخانجات, خدمات مشاوره‌ای, بانکداری, صنعت بیمه, شرکت‌های هواپیمایی, کشتیرانی, بیمارستان‌ها, خدمات شهری, استادیوم‌های ورزشی و یا هر مکان دیگری که نیاز به برنامه‌ریزی و هدایت و ارتقاء بهره‌وری دارد می‌تواند انجام وظیفه کند.


مهندسی صنایع در یک نظرسنجی جهانی با توجه به فاکتورهایی از قبیل درآمد, وجهه‌ی اجتماعی, موقعیت شغلی و .. به عنوان بهترین رشته‌ی مهندسی در بین سایر رشته‌های مهندسی انتخاب شده است. بر گرفته از : IEESOLUTIONS MAY-1999



زمینه های کاری مهندسی صنایع

مدیریت تولید Manufacturing management
از آن‌جایی که اعتبار هر کشور صنعتی به توانایی آن کشور در تولید موثر بستگی دارد در کشورهای صنعتی به این گرایش توجه بسیاری می‌شود. مهندسان تولید در راستای کسب مزیت‌هایی در رقابت‌های جهانی از مهندسی شیمی، مهندسی مکانیک و اقتصاد همراه با مهندسی صنایع بهره می‌گیرند تا مسایل طراحی توسعه و اجرای عملیات سیستم‌های تولیدی پیشرفته را به طور موثر حل کنند.


مدیریت مهندسی Engineering management
در چند دهه اخیر این زمینه پیشرفت زیادی داشته است. دلیل این پیشرفت را در سه سطح می‌توان دید. درسطح ملی تلاش برای رهبری تکنولوژیکی که از کمبود مواد اولیه بهره‌وری پایین و افزایش رقابت بین‌المللی ناشی می‌شود توسعه تکنولوژی‌های جدید و مدیریت سیستم‌های تکنولوژی را ایجاب می‌کند. در سطح صنعت مدیریت بدون مهندسی با مشکل روبرو شده‌است و نقش مهم مهارت‌های مهندسی واطلاعات در مدیریت سیستم‌های مهندسی مشهود است. در سطح فردی مهندسانی که در نتیجه‌ی موفقیت‌های فنی‌شان به مدیریت کشیده می‌شوند هر چقدر هم از نظر فنی قوی باشند برای رویارویی با پیچیدگی‌های مسيولیت مدیرت آماده نیستند.


سیستم‌های تولیدی Production systems
این زمینه بر روی طراحی و کنترل تولید توزیع و سیستم‌های خدماتی تاکید دارد و شامل طراحی کارخانه، طراحی حمل ونقل، برنامه‌ریزی تولید کنترل موجودی و برنامه‌ریزی و کنترل تولید و توزیع می‌باشد.


مهندسی مالی Financial engineering
مهندسی مالی برای کسانی که مایل به كار بانکداری، مدیریت مالی و امور مشاوه‌ای مالی هستند طراحی شده‌است.آموزش در این زمینه شامل فرآیندهای احتمالی بهینه‌سازی محاسبات و بازارهای مالی و کاربرد آنها می‌باشد.


مهندسی کیفیت Quality engineering
به دلیل رقابت روز افزون بین‌الملی که توجه به بهبود کیفیت محصولات و خدمات را اجتناب ناپذیر ساخته است و به دلیل پیچیدگی روزافزون سیستم‌های تولیدی و خدماتی كنونی، مهندسان بايد بتوانند با ابزارهای فنی و مدیریتی سیستم‌های کیفیت را اجرا و هدایت کنند. گرایش مهندسی کیفیت در مهندسی صنایع تلاش درجهت تربیت چنین افرادی دارد. آموزش در این زمینه برمبنای بهبود کیفیت، استراتژی‌های کیفیت سازمانی و روش‌های آماری تاکید دارد.


مهندسی سیستم‌های اطلاعاتی Information systems engineering
این گرایش برای کسانی طراحی شده است که مایل به یادگیری مهارت‌های مهندسی و مدیریتی با تاکید بر سیستم‌های اطلاعاتی و محاسباتی هستند علاقه‌مندان به این گرایش با توانایی‌های نظیر برنامه‌نویسی کامپیوتر و مهارت‌های مربوط به سیستم های اطلاعاتی و آشنایی با نرم‌افزارهای متفاوت قادرند سیستم‌های اطلاعاتی را برای کنترل زنجیره عرضه تولید و تجارت طراحی کنند.

به جز اين زمینه‌های شغلی بيشترین حیطه کاری مهندسین صنایع (به خصوص در کشورمان ایران) کارخانجات و سازمان‌های تولیدی می‌باشد.

* دامنه‌ی حیطه‌های کاری مهندسی صنایع به سرعت با گذشت زمان گسترش یافته و زمینه‌های کاری مهندسی صنایع روز به روز افزایش می‌يابد.گرایش های مهندسی صنایع
رشته صنایع دردوره ی کارشناسی دارای چهارگرایش زير است:
* برنامه‌ریزی و تحلیل سیستم‌ها
* تولید صنعتی
* تکنولوژی صنعتی
* ایمنی صنعتی
البته گرایش‌های ذکرشده در سطح کارشناسی تفاوت چندانی با یکد یگر ندارد، چرا که دانشجویان هر یک از گرایش‌های فوق ازمیان 142 واحدی که دردوره‌ی کارشناسی می‌گذارنند تنها 10 تا 15 واحد متفاوت با یکدیگر دارند(گرایش ایمنی صنعتی با 25 واحد اختصاصی متفاوت، بیشترین تفاوت راباگرایش‌های دیگر دارد). دانشجویان می توانند واحدهای متفاوت را نیز در 8 واحد اختیاری خویش انتخاب کرده و بگذرانند. برای مثال فارغ‌التحصیل گرایش تولید صنعتی می‌تواند به جای گرایش تحلیل سیستم‌ها فعالیت کند .

قبل ازبررسی چهارگرایش، لازم می دانیم دروس مشترک بین گرایش های مختلف مهندسی صنایع یادآورشویم:

ریاضی، معادلات دیفرانسیل، برنامه نویسی کامپیوتر، محاسبات عددی، فیزیک، شیمی عمومی با آزمایشگاه، مبانی مهندسی برق با آزمایشگاه، اقتصاد مهندسی، نقشه‌کشی صنعتی، استاتیک، مقاومت مصالح، علم مواد، اقتصاد عمومی، اصول حسابداری و هزینه‌یابی، ارزیابی کار و زمان، طرح‌ریزی واحدهای صنعتی، برنامه‌ریزی و کنترل تولید و موجودی، کنترل پروژه، کنترل کیفیت آماری، تحقیق در عملیات، روش‌های تولید، تئوری احتمالات و کاربردهای آن،آمار مهندسی، آزمایشگاه اندازه‌گیری دقیق، کارگاه ماشین ابزار(ماشین افزار)، کارگاه عمومی جوش، کارگاه ریخته گری


گرایش برنامه ریزی و تحلیل سیستم ها
گرایش برنامه‌ریزی و تحلیل سیستم‌ها تا حدودی جنبه نرم‌افزاری دارد و بیشت ربه ارائه‌ی راه‌کارهای سیستماتیک می‌پردازد. درواقع هدف این گرایش تربیت کارشناسانی است که بتوانند با بهره‌گیری از روش‌های جدید و سیستماتیک ومدل‌های ریاضی، مسائل واحدهای صنعتی را تجزیه و تحلیل نموده و بیشترین رهنمودها را برای استفاده از منابع موجود در عملکرد اجزاء تشکیل سیستم ارائه بدهند. برای توضیح بیشتر مهندس تحلیل سیستم‌ها در واقع اطلاعات جمع‌آوری‌شده را با استفاده از نرم‌افزارهای مختلف و مدل‌های ریاضی تجزیه و تحلیل نموده، موارد به‌دست آمده را تنظیم و ثبت کرده و در اختیار واحدهای مختلف قرار می‌دهد(حتی‌الامکان اطلاعات رابه صورت نمودار نیز ارائه می‌دهد) برای مثال در یک سیستم صنعتی با جمع‌آوری اطلاعات و هماهنگ کردن ارگان‌ها و سیستم‌های مختلف(سیستم‌های کیفیت، سیستم‌های مالی، سیستم‌های تدارک، سیستم‌های حسابداری و...) و ارائه چارتی کامل از آن‌ها سعی برآن دارد تا سیستم‌ها را از نظر مدیریت زمانی(زمان‌سنجی) بهبود بخشیده، تقسیم کار را به بهترین نحو بین نیروی انسانی و ماشین‌آلات انجام داده تا بیکاری در سیستم‌ها کاهش یابد (در مورد ماشین‌آلات به بررسی و ثبت نواقص، ضعف قطعات و علت از کارافتادگی آن‌ها می‌پردازد) خط تولید را موازنه کرده ونقاط گلوگاهی را مشخص می‌نماید تا خروجی با حداقل هزینه، بهبود یافته و متعادل شود. مهندسی تحلیل سیستم‌ها نسبت به سایر گرایش‌ها به بررسی جامع‌تر و کلان‌تر پروژه‌ها و سیستم‌ها می‌پردازد.


دروس تخصصی گرایش برنامه ریزی و تحلیل سیستم ها
زبان تخصصی،برنامه ريزي توليد و كنترل موجودي،طرحريزي واحدهاي صنعتي ، برنامه ریزی حمل و نقل، اصول شبیه سازی، تحلیل سیستم ها، کار برد کامپیوتردر مهندسی صنایع، پروژه پایا نی اصول مدیریت وتئوری سازمان ، سیستم های اطلاعاتی ، کنترل مدیریت وکارآموزی.


گرایش تولید صنعتی
گرایش تولید صنعتی فن به کارگیری مهارتهای تکنیکی− اقتصادی و استفاده ی موثر و نظام یافته از نیروی انسانی، زمان، ماشین آلات، ساختمان و مواد به منظور تولید کالا با کیفیت مطلوب است. مهندس تولید صنعتی با استفاده از علوم مختلفی که کسب کرده قادر است با تجزیه و تحلیلی که پیرامون برنامه ریزی تولید، کنترل و مدیریت پروژه، کنترل کیفیت، بهبود کارایی تولیدو نیز طرح ریزی های گوناگونی که درواحدهای اجرایی انجام می دهد امکان موثر تر به تولید رسیدن فراورده ها یا عرضه مطلوب تر خدمات راپدید آورد انتخاب ترکیب مناسب ازمحصولات تولیدشده توسط یک کارخانه برای به حداکثر رساندن سود کارخانه، قسمتهای مختلف یک کارخانه به چه ترتیبی ساخته شوند تا حداقل جابجایی مواد ومحصولات رابا حداقل ضایعات داشته باشند،تدابیرلازم برای ثبات کیفیت محصولات کارخانه ،برنامه ریزی و کنترل موجودی ها،کنترل کیفیت،راه های موثربه تولیدرسیدن فراورده ها یاعرضه مطلوب ترخدمات ازکارهایی است که یک مهندس تولید صنعتی می تواند انجام دهد او می تواند به گونه ای یک نظام اجرایی را برنامه ریزی کند که چند هدف متفاوت و گاه متضاد درقالبی بهینه تحقیق پیدا نماید . مثلا قیمت هاکاهش یافته،ارزش افزوده بالا رفته،حمل ونقل ها کم شده موجودی های محدودتری ذخیره شده ودرعین حال قابلیت اطمینان بالا تری نیز برای حفظ رقابت پذیری وجود داشته باشددرواقع هدف این گرایش تربیت مدیران تولید واحدهای صنعتی است.



دروس تخصصی گرایش تولید صنعتی
زبان تخصصی،برنامه ريزي توليد و كنترل موجودي،طرحريزي واحدهاي صنعتي ، برنامه ریزی حمل و نقل، اصول شبیه سازی، تحلیل سیستم ها، کار برد کامپیوتردر مهندسی صنایع، پروژه پایا نی اصول مدیریت وتئوری سازمان ، سیستم های اطلاعاتی ، کنترل مدیریت وکارآموزی.


گرایش تکنولوژی صنعتی
گرایش تکنولوژی صنعتی با بینش و دیدی فنی تر از گرایش قبلی به مسایل نگاه می کند. کارشناسان این رشته که از نظر فنی نزدیک تر به مهندسین مکانیک (مخصوصا گرایش ساخت و تولید) می باشند ،آگاه به مسایل بهینه سازی ساخت وساز و فراورده های صنعتی و نیز نگهداشت و راه اندازی فنی واحدهای اجرایی هستند.دارای توانایی هایی از قبیل انتقال و مدیریت تکنوژی همین طور حفظ وحراست از آن هستند که به مد د امکانات سخت افزاری و نرم افزاری در جهت حفظ و نگهداشت نظام فنی و اجرایی گام برمی دارند ، با مدیریت تکنولوژی های در دسترس ، یا مواردی که در قالب انتقال تکنولوژی بده بستان می شود سعی در افزودن کمیت و کیفیت فراورده ها و نیز بهره برداری مؤثر از امکانات در دسترس دارند .با استفاده از تجهیزات کامپیوتری و مدارهای منطقی قادر هستند طیف وسیعی از خواست های اجرایی بشر را که بدلیل محدودیت های انسانی به سهولت قابل تحقق نمی باشند را عینیت بخشند.آنها ازمرحله ی طراحی یک ایده ونمونه سازی آن گرفته تا مرحله ی ساخت وتدارک ، امکانات تولید ، همین طورمدیریت مراحل اجرایی ، توان خدمت رسانی را دارند. ضمنا ضایعات ومنابع بروزآنها را شناسایی می کنند و می توانند تاثیرات گوناگون آنها را مورد سنجش و ارزیابی قراردهند در واقع هدف این گرایش تربیت تکنولوژیست های کارخانه است .


دروس تخصصی گرایش تکنولوژی صنعتی
ماشین های افزار، قیدوبندها (جیک و فیسکچر)،طراحی قالب٫ کنترل عددی،مونتاژمکانیکی، عملیات حرارتی،زبان تخصصی، پروژه، کارآموزی


گرایش ایمنی صنعتی
گرایش ایمنی صنعتی یکی ازگرایش های تازه تاسیس مهندسی صنایع درایران می باشد . تکنیک ایمنی صنعتی به وسیله ی مهندسین قابل اعتماد برای اولین بار دراواخرسال 1950میلادی جهت ارزیابی ایمنی سیستم های نظامی و تعیین مشکلات ناشی ازغیرنرمال کارکردن آنها پایه گذاری شدوبعد ازآن استفاده ازاین روش به سرعت افزا یش یافت،به طوری که در ایالات متحده ی آمریکا و فرانسه ازآن به ترتیب برای ارزیابی ایمنی هواپیماهای کنکورد وایرباس استفاده شد و بعدها نیزاین تکنیک به ارزیابی ایمنی صنایع هسته ای توسعه یافت . شاید تصوراینکه ایمنی وبهداشت حرفه ای می تواند نقش بسزایی در بهره وری بسیاری ازواحدهای صنعتی داشته باشد برای اکثرافراد مشکل باشد. بدیهی است با وجود تمام مزایا و منافعی که گسترش و توسعه صنعت برای نسل بشربه دنبال داشته است، سرمنشاخطرات ونارسائی های مختلف نیزبوده است که آمارنگران کننده وبعضاوحشتناک حوادث کوچک وبزرگ که هرلحظه درگوشه ای ازاین دنیای پهناور رخ می دهد بیان کننده ی همین امراست . این گرایش تلفیقی ازمهندسی و بهداشت می باشد ومهندسین این گرایش با کاهش آسیب هاوخطرات انسانی محیط کار،ماشین آلات، مواد خام ونظم ونظافت کارگاهی سعی بربهره ور کردن واحدهای صنعتی یک کارخانه را دارند . برای توضیح بیشترفرض کنیداگریک فرد درکارخانه دچارصدمه ای شود عواقبی همچون افسردگی فرد و سایر کارکنان،ازکارافتادگی، به وجود آمدن محدودیت های اقتصادی برای فرد، توقف دستگاه یا قسمتی که فرد مشغول است(حتی برای مدتی کوتاه )،افزایش مخارج (درمانی و تعمیری) آن واحد ودر نتیجه کاهش کیفیت و بهره وری را به دنبال دارد. ازاین رو توجه به اصول ایمنی و بهداشت حرفه ای اهمیت ویژه ای می یابد .(چون نتیجه تمام موارد فوق به افزایش بهره وری واحدهای صنعتی خواهد انجامید.) واهمیت نیاز به این گرایش درصنعت بیشتر روشن می شود.


دروس تخصصی گرایش ایمنی صنعتی
ایمنی در برق، اعلام و اطفاء حریق، دیگها و ظروف تحت فشار ، عوامل شیمیایی محیط کار ،حفاظت صنعتی (ایمنی صنعتی)، مهندسی احتراق، گاز رسانی،کارآموزی.




منبع : از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد. (http://forum.patoghu.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Ffa.wikipedia.org%2 Fwiki)

Sara12
02-13-2011, 11:13 AM
ایمنی صنعتی: گرایش ایمنی صنعتی یکی ازگرایش های تازه تاسیس مهندسی صنایع درایران می باشد .
تکنیک ایمنی صنعتی به وسیله ی مهندسین قابل اعتماد برای اولین بار دراواخرسال 1950میلادی جهت ارزیابی ایمنی سیستم های نظامی و تعیین مشکلات ناشی ازغیرنرمال کارکردن آنها پایه گذاری شدوبعد ازآن استفاده ازاین روش به سرعت افزا یش یافت،به طوری که در ایالات متحده ی آمریکا و فرانسه ازآن به ترتیب برای ارزیابی ایمنی هواپیماهای کنکورد وایرباس استفاده شد و بعدها نیزاین تکنیک به ارزیابی ایمنی صنایع هسته ای توسعه یافت .
شاید تصوراینکه ایمنی وبهداشت حرفه ای می تواند نقش بسزایی در بهره وری بسیاری ازواحدهای صنعتی داشته باشد برای اکثرافراد مشکل باشد. بدیهی است با وجود تمام مزایا و منافعی که گسترش و توسعه صنعت برای نسل بشربه دنبال داشته است، سرمنشاخطرات ونارسائی های مختلف نیزبوده است که آمارنگران کننده وبعضاوحشتناک حوادث کوچک وبزرگ که هرلحظه درگوشه ای ازاین دنیای پهناور رخ می دهد بیان کننده ی همین امراست .
این گرایش تلفیقی ازمهندسی و بهداشت می باشد ومهندسین این گرایش با کاهش آسیب هاوخطرات انسانی محیط کار،ماشین آلات، مواد خام ونظم ونظافت کارگاهی سعی بربهره ور کردن واحدهای صنعتی یک کارخانه را دارند .
برای توضیح بیشترفرض کنیداگریک فرد درکارخانه دچارصدمه ای شود عواقبی همچون افسردگی فرد و سایر کارکنان،ازکارافتادگی، به وجود آمدن محدودیت های اقتصادی برای فرد، توقف دستگاه یا قسمتی که فرد مشغول است(حتی برای مدتی کوتاه )،افزایش مخارج (درمانی و تعمیری) آن واحد ودر نتیجه کاهش کیفیت و بهره وری را به دنبال دارد.
ازاین رو توجه به اصول ایمنی و بهداشت حرفه ای اهمیت ویژه ای می یابد .(چون نتیجه تمام موارد فوق به افزایش بهره وری واحدهای صنعتی خواهد انجامید.) واهمیت نیاز به این گرایش درصنعت بیشتر روشن می شود.

Sara12
02-13-2011, 11:13 AM
در تعریف ایمنی صنعتی می‌توان گفت : فن به‌کارگیری تدابیر ویژه مهندسی در جهت ایمن‌سازی نظامهای گوناگون کاری در مواجهه با گونه‌های مختلف ریسک رودرروی آنان می‌باشد . (بهینه‌سازی در ایمن‌سازی)
گرایش ایمنی صنعتی تلفیقی از سه رشته بهداشت حرفه‌ای ،‌ مدیریت صنعتی و مهندسی صنایع ( جهت‌گیری عمده به سوی مهندسی صنایع است ) با رویکرد بهساز و پیشگیرانه و در عین حال مهندسی ، در جوار متخصصین بهداشت حرفه‌ای که با دید پزشکی بیشتری به دنیای کار می‌نگرند ، تلاش در ایجاد نظام‌های شناخت خطرات و محدود‌سازی عملکرد‌های غیرایمن در محیطهای کاری داشته ، روش‌ها ، برنامه‌ها و فرآیندهایی برای کنترل و ارزیابی خطرات پی گرفته و تلاش در ایجاد فضایی سالم برای نجات حرکت‌های بهره‌ور دارد . این گرایش مهندسی صنایع ضمن تسلط بر آگاهیهای عمومی مهندسی صنایع به ویژه در راستای تطبیق دادن کار با توانایی‌های انسانی در زمینه‌هایی همچون مهندسی فاکتورهای انسانی ، عوامل فیزیکی و شیمیایی زیان‌آور محیط کار ، حفاظت صنعتی و اصول مدیریت ایمنی ، دارای تبحر و تخصص است . طراحی نظام‌هایی که بتوانند از آسیب رساندن به انسانها ، امکانات و تجهیزات پیشگیری کرده ، حرکت ملایم و روان اجرا را تضمین نماید ، بخشی از توانایی‌های اجرایی این متخصصین به شمار می‌رود .
مکانیک سیالات ، جمع‌آوری و دفع فاضلابهای صنعتی ، مهندسی احتراق ، گازرسانی ، اعلام و اطفا حریق ، ایمنی در برق ، سم‌شناسی صنعتی ، ایمنی ساختمان و معدن ، ارگونومی ، تهویه صنعتی ، دیگها و ظروف تحت‌فشار ، روشهای تولید (2 & 1) ، ایمنی در کشاورزی ، روانشناسی صنعتی ، عوامل شیمیایی محیط کار ، اصول بهداشت محیط ، بیماریهای شغلی ، حفاظت صنعتی ، ایمنی بالابرها ، تحقیق در عملیات ، ترمودینامیک و انتقال حرارت ، عوامل فیزیکی محیط کار ، اصول مدیریت ایمنی ، ارزیابی کار و زمان و طرح ریزی واحد های صنعتی از جمله دروس اصلی و تخصصی پراهمیت این گرایش به شمار می‌آیند

Sara12
02-13-2011, 11:14 AM
در محیط های صنعتی با وجود ماشین آلات و ابزار فراوان، غالبا کارگران در معرض خطرات گوناگون قرار دارند، با پیشرفت فن آوری و افزایش کاربرد ماشین آلات در تولید نیز مخاطرات و احتمال بروز حوادث در این گونه محیطها فزونی می گیرد. ایمنی صنعتی علمی است که در پیشگیری از بروز حوادث در محیط کار به یاری انسان می شتابد و همواره در راستای حفاظت و حراست از نیروی کار و سرمایه گام بر می دارد.


تعاریف و محتوا

اصولا” ایمنی صنعتی رشته ای است گسترده که به مجموعه تدابیر، اصول و مقرراتی گفته می شود که با به کارگرفتن آنها می توان نیروی انسانی و سرمایه را در برابر خطرات گوناگون در محیطهای صنعتی به گونه ای مؤثر و کارا نگه داری کرد و به این وسیله یک محیط کار بی خطر و سالم برای افزایش کارایی کارکنان بوجود آورد.


ایمنی

تعریف ایمنی عبارت است از میزان درجه دور بودن از خطر، واژه (Hazard ) که در تعریف علمی ایمنی آمده است، در واقع شرایطی است که دارای پتانسیل رساندن آسیب به کارکنان، تجهیزات و ساختمانها، از بین بردن مواد یا کاهش کارایی در اجرای یک وظیفه از پیش تعیین شده می باشد.
هنگامی که ( Hazard ) وجود دارد امکان وقوع اثرات منفی یاد شده وجود خواهد داشت.
کلمه ( Danger ) گویای قرارگرفتن در معرض یک (Hazard ) است، یه این ترتیب ایمنی متضاد (Danger ) بوده است، و در صدد حذف خطرات بالفعل موجود در محیط کار می باشد.
ایمنی به طور صد در صد و متعلق وجود ندارد و عملا هم هیچگاه حاصل نخواهد شد از اینروست که گفته می شود ایمنی حفاظت نسبی در برابر خطرات است.


منظور از ایمن و غیر ایمن چیست؟

یک مکان، یک کار معین و یا یک دستگاه زمانی ایمن انگاشته می شود که احتمال خطر مرگ، مجروح شدن و یا ابتلا به بیماری برای کسانیکه در آنجا بوده یا با آن دستگاه کار می کنند در حد قابل قبول پایین باشد. به طور کلی، میتوان چنین گفت که میزان خطر قابل قبول با پایین آمدن سطح ایمنی، افزایش و با افزایش سطح ایمنی کاهش می یابد. در واقع بهداست حرفه ای بیماریها را کاهش می دهد و ایمنی صنعتی به کاهش تمام خطرات می پردازد.

Sara12
02-13-2011, 11:14 AM
مهندسی ایمنی صنعتی:

با توجه به تعریف ایمنی، مهندسی ایمنی عبارت است از ” مقررات یا نظامی که برای کاهش وقوع حوادث از طریق حذف یا کنترل خطرات بکار می روند ) در مهندسی ایمنی صنعتی مسائلی که ایمن کردن محیط کار مورد توجه قرار می گیرند عبارتند از: الف- پیشگیری از حوادث ب- عوامل انسانی ج- طراحی و جا نمایی دستگاهها و تجهیزات د – مدیریت و راهبری ایمنی ه – آموزش و – بازرسی
حیطه فعالیت مهندسی ایمنی امروزه گسترده تر شده است و به شاخه ها و گرایشهای گوناگون دانشگاهی گسترش یافته است که عبارت است از : ۱- مدیریت خطر ۲- پیشگیری از خطرات ۳- مهندسی آتش سوزی ۴- کنترل خطر

مدیریت و راهبری ایمنی

مدیریت، مسئول ایمنی و بهداشت کارکنان است، همانگونه که یک مدیر برای بهره وری وسود آوری مسئولیتی سنگین دارد، در مورد ایمنی و بهداشت نیز چنین وضعیتی صادق است تولید از دست رفته ممکن است از طریق بهبود مدیریت مجددا بدست آید. اما هیچ راهی برای جبران تلفات انسانی که در نتیجه بروز حوادث حاصل می شود، وجود ندارد. این نکته مورد توافق متخصصان علم مدیریت است که تنها ۱۵ درصد از مشکلات سازمان یا کارخانه ممکن است بوسیله کارکنان حل و کنترل شود، در صورتیکه ۸۵ درصد این مشکلات را می توان از طریق مدیریت مهار کرد.
عوامل اصلی در مدیریت ایمنی عبارتند از : ۱- برنامه ریزی ایمنی ۲- سازماندهی ایمنی و فعالیت های آن۳- هدایت برنامه های ایمنی ۴- کنترل عملکرد ها و نتایج حاصله


بهداشت و ایمنی

بهداشت به معنای مصون داشتن کارکنان از بیماری و سالم نگهداشتن وضعیت جسمانی و روانی آنهاست ایمنی به معنای محافظت کردن کارکنان از آسیبهای مربوط به حواد کاری است. این عوامل حائز اهیمت است، زیرا کارکنانی که از سلامتی برخوردارند و در محیطی ایمن کار می کنند ثمر بخش ترند. به این دلیل مدیران آینده نگر، حامی برنامه های پیشرفت بهداشت و ایمنی هستند. امروزه به دلیل ملاحظات قانونی تمام سازمانها موظف به مراقبت بهداشت و ایمنی کارکنان خود هستند

Sara12
02-13-2011, 11:15 AM
ایمنی در افزایش بهره وری

لازم به ذکر است که اصول ایمنی و بهداشت حرفه ای نیز علاوه بر اثرات غیر مستقیم بر بهره وری و بازده اقتصادی واحدهای صنعتی، بطور مستقیم بر این موارد تأثیر دارد.
بطور کلی خسارات مالی یا جانی، عواقب و پیامدهای منفی تمامی حوادث صنعتی را تشکیل می دهند.
بنابراین وقوع حوادث یا سبب آسیب دیدن دستگاهها و تجهیزات مواد خام، مصولات یا محیط کار میشود و یا صدمات غیر قابل جبران جسمی و جانی را به همراه خواهد داشت.


مزایای توجه به رعایت اصول ایمنی و بهداشت حرفه ای به شرح زیر است:
برای کارگر:

۱- افزایش روحیه ۲- کاهش فشار کار ۳- کاهش جراحات و صدمات ۴- کاهش حوادث ۵- افزایش راحتی ۶- افزایش حفظ رفاه و سلامتی ۷- افزایش سطح بهداشت کار
برای کارفرما :
۱- کاهش حوادث ۲- افزایش کیفیت محصول ۳- افزایش کارایی کارکنان ۴- کاهش خطاها ۵- کاهش مخارج درمانی کارگران ۶- استفاده بهتر از نیروی انسانی ۷- کاهش مخارج تولید

Sara12
02-13-2011, 11:15 AM
حفاظت و ایمنی

وظیفه مدیریت در امر حفاظت و ایمنی در محیط کار چیست؟

لازم است مدیران و کارفرمایان به اهمیت و ارزش حفاظت صنعتی پی ببرند. باید از زیانهای مادی ناشی از حوادث صنعتی (اعم از مستقیم و غیر مستقیم) آگاهی داشته باشند مضافا” از همه مهمتر به ارزش و منزلت عامل انسانی و سلامت او توجه کند. لازم است مدیریت بر تمام کارکنان و محیط کار تأثیر داشته باشد وعوامل ایمنی محیط را که در کم کردن حوادث مؤثرند به نحو مطلوب بشناسند و کوشش و توان خود را در حفظ و سلامت کارکنان و ماشین آلات به نحو مطلوب مصرف کند.


ایمنی محیط کار

ایمنی شرایطی است که منابع انسانی را از عوامل مضری که می تواند سلامتی آنان را به خطر اندازد، مصون می دارد مسئولیت عمده ایمن سازی محیط کار به عهده مدیران سطوح بالای سازمان بویژه مدیران پرسنلی است. البته اهمیت همکاری کلیه کارکنان را در محیط امن نمی توان نادیده گرفت. به عبارت دیگر ایمنی کار عبارت است از : فراهم آوردن موجباتی که از بیماریها و حوادث ناشی از کارهای صنعتی جلوگیری می کند. یعنی هر چه تعداد حوادث ناشی از کار کمتر باشد می توان گفت که ایمنی بیشتری در محیط کار وجود دارد.

حوادث ناشی از کار

هر سال میلیونها حادثه ناشی از کار در دنیا اتفاق می افند. برخی از این حوادث باعث مرگ و برخی دیگر موجب از کار افتادگی موقت می شوند که ممکن است ماهها دوام یابد. حوادث ناشی از کار سبب ناراحتی افراد بشر و زیانهای اقتصاد می گردند. و جامعه متحمل خسارات فراوان می شود. به همین جهت جلوگیری از آنها وظیفه ای مهم و اساسی است.


الف- تعریف حادثه:

آنچه انسان را ناخواسته از مسیر زندگی طبیعی منحرف ساخته و برای او ناراحتی جسمی و روانی و یا خسارات مالی ایجاد نماید، حادثه نامیده می شود. در دایره المعارف سازمان بین المللی کار ، حادثه چنین تعریف شده است: حادثه عبارت است از یک اتفاق پیش بینی نشده و خارج از انتظار که سبب صدمه و آسیب گردد. تعریف حادثه ناشی از کار عبارت است از حادثه ای که در حین انجام کار و به سبب آن برای بیمه شده اتفاق می افتد. مقصود از حین انجام کار تمامی اوقاتی است که بیمه شده در کارگاه، مؤسسات وابسته، ساختمانها و محوطه آن مشغول کار باشد، یا بدستور کارفرما در خارج از محوطه کارگاه مأمور انجام کاری می شود. ضمنا” تمام اوقات رفت و آمد بیمه شده از منزل به کارگاه و بالعکس جزء اوقات کار محسوب می شود.


دلایل ایجاد حوادث

حوادث معمولا نتیجه شرایط و یا عملیات نامطمئن و نا ایمن است شرایط نا ایمن شامل استفاده از تجهیزات بد طراحی شده و غیر مجهز، محیط پر خطر به عنوان نمونه، لیز بودن زمین بدلیل ریختن آب، یا ابزار و تجهیزات قدیمی و مستهلک است. عملیات نامطمئن و نا ایمن است از سوی کارکنان و بدلیل استفاده نامناسب از ابزار و تجهیزات است. باید توجه داشت که تمام عملیات غیر ایمن منتهی به حادثه در محیط کار نمی شود و تمام حوادث به آسیب و صدمه ختم نخواهد شد بسیاری از مسئولین رسیدگی و بررسی حوادث معتقدند که اکثر حوادث در نتیجه خطای انسانها بوجود می آیند. البته حوادثی نیز بدلیل نقص ابزار و تجهیزات یا محیط کاری نا ایمن رخ داده است. اما در بیشتر موارد به مزایای ایمنی ابزار و تجهیزات و محیط مطمئن از سوی کارکنان توجهی نشده، یا توصیه های ایمنی و احتیاط های لازم نادیده گرفته شده اند

Sara12
02-13-2011, 11:15 AM
ب- انواع روش طبقه بندی حوادث :

حوادث ناشی از کار را می توان به روشهای گوناگونی طبقه بندی نمود: حوادث بر حسب افراد بوجود آورنده طبقه بندی می گردند، مانند: مدیر ، استاد کار و کارگر
۲- حوادث را بر حسب علل آنها طبقه بندی می نمایند. مانند: ماشین آلات ترابری ، انفجار و آتش سوزی و مواد سمی ۳- حوادث را بر حسب کیفیت عملی که باعث حادثه گردیده، طبقه بندی می کنند، مانند: برداشتن حفاظ از روی دستگاه، عدم احتیاط لازم هنگام کار و راه اندازی دستگاه بدون اجازه.
۴- حوادث را بر اساس شرائط محیط بوجود آورنده طبقه بندی می کنند، مانند: عدم روشنایی کافی، تهویه نامناسب، سر و صدا در محیط کار


ج- روشهای پیشگیری از حوادث :

۱- وضع مقررات قانونی ۲- تعیین اصول و میزانها ۳- بازرسی ۴- تحقیقات فنی ۵- تحقیقات پزشکی ۶- تحقیقات روانشناسی ۷- تحقیقات کاری ۸- آموزش ۹- راهنمایی و تشویق ۱۰- مزایای مالی ۱۱- تشکیل کمیته حفاظت و بهداشت کار در کارگاه

Sara12
02-13-2011, 11:24 AM
مديريت کيفيت و بهره وری


تاریخچه:

قدیمی ترین شکل استفاده از کیفیت به 3000سال پیش برمی گردد. زمانیکه بابلی ها از واحدهای استاندارد برای توزین ویا اندازه گیری کالاها به صورت توافقی بین هم استفاده می کردند.در قرن یازدهم در انگلستان قانون اصناف حق بازرسی کیفیت کالاهای ساخته شده را به بازرسان کار میدهد تا بدین وسیله در مورد آنهایی که محصولات آنها مطابق با کیفیت نیستند اعمال تنبیه کرده و در مورد کالاهای خوب مهر تائید بزنند.

تست مرغوبیت کالا عملا در سال 1456میلادی از زمان هنری ششم جهت اطمینان از کیفیت کالاها در انگلستان مرسوم گردید.گرچه به نظر می رسد بازرسی رسمی کالاها برای اطمینان از کیفیت با روشهای بهتر و جدید از حوالی سال 1850 آغاز شده است.به دنبال تاکید بر اهمیت کنترل کیفیت محصولات در سال 1920آقای دکتر والترشوارت محقق آزمایشگاه بل در آمریکا(کسی که چارتهای کنترل را اختراع کرد)اعلام کرد فقط روی محصول ساخته شده نباید کنترل شود بلکه کنترل واقعی باید در فرآیند تولید اعمال شود.

کیفیت راه طولانی را پیموده است،همواره کفیات تازه ای در مورد آن به عمل آمده و بازسازی اکتشافات قبلی تبدیل به حقایقی جدیدتر شده وسبب بازیابی فراموش شده ها گردیده است.در دهه هفتاد،اعتقاد براین باور بود که مسئولیت کیفیت به عهده ی بخش کنترل کیفیت است و تاکیدات عمدتا برابزار کیفیت مثل چارتهای کنترل و بازرسی کالاها متمرکز بود و مدیران رده بالا اصولا خود را درگیر مباحث مربوط به کیفیت نمی کردند.در دهه 80یک دگرگونی در افزایش آگاهی در مورد کیفیت پدید آمد.در این دوره مدیریت بالای سازمان ها دریافتند که شخصا باید مسئولیت کیفیت را عهده دار شده و با آن روبرو شوند و به این اعتقاد دست یافتند که هم خودشان و هم هر کس دیگری در شرکت باید به طور جدی به کیفیت بپردازند و در مورد آن اقدام کنند. لذا به مدیران کیفیت مسئولیت زیادی واگذار شد. یکی دیگر از مهمترین یافته های کیفیت دراین دوره، روش پیشگیری از ضایعات بود، یعنی به جای تمرکز روی یافتن محصولات معیوب سعی گردید از تولید محصول معیوب جلوگیری شود،و این بسیار باصرفه تر و موثرتر برای تولید محصولات مرغوب بود.
در دهه80برنامه های کیفیت عمدتامتوجه ساخت محصولات بود،ولی در دهه 90 تاکید بر روی کیفیت در سایر زمینه ها مثل واحد فروش واداری نیز معطوف گردید.
مشتریان عمدتا خواهان محصولات و خدمات با کیفیت هستند و شرکتهای بیشتری برای تامین این خواسته مشتری به رقابت می پردازند.
تعریف کیفیت در استاندارد:
کیفیت رسما این گونه تعریف می شود:«تمامی جنبه ها و مشخصه های یک محصول یا خدمات در رایطه با توانایی محصول یا خدمات جهت برآورده ساختن نیازهای تصریح شده یا تلویحا بیان شده است.»(مرجع ISO8402:1994)
در رابطه با تعریف فوق باید برخی از مفاهیم شفاف سازی شوند:




کیفیت، غذای سحرآمیز !!!

یک غذای سحرآمیز وجود دارد که به همه مشتریان لذت خواهد داد؛ روحیه کارکنان را بالا می برد و در عین حال کارفرمایان را خوشحال خواهد کرد،مهمتر اینکه همه انها رایگان است.
وقتی این غذای سحرآمیز اینقدر موثر است،چرا همه از آن استفاده نمی کنند؟
با این همه تلاش که برای پختن این غذا به عمل می آید خیلی از مردم شروع خوبی برای بدست آوردن آن ندارند و یا اینکه از نیمه راه برمی گردند،خیلی ها نیز به درون آن می افتند بدون اینکه تصور روشنی از نحوه ی استفاده آن داشته باشند.
بعضی ها به فرمول سری دیگران دستبرد می زنند و نهایتا به این نتیجه می رسند که این به درد آنها نمی خورد. بعضی ها از روش سعی و خطا استفاده می کنند و در آخر به این نتیجه می رسند که تمام آنها خطا بوده است.در این مقاله سعی شده رمز این غذای سحرآمیز به طور خلاصه گفته شود.ولی برای ما مقدور نیست کیفیت را به 1-usability 2-reliability 3-maintain ability
همان دقتی که می توان آب را تعریف کرد ،تعریف نماییم. با تهیه این غذای سحرآمیز کیفیت تمام مشاغل به مشتریان خود لذت ارائه خواهند کرد،کارکنان را خوشحال، بهره وری را افزایش،سهم بازار را متناسب و منافع را افزایش خواهند داد و بدین ترتیب لبخند بر لبان همه ظاهر خواهد شد.

پنج ویژگی در کیفیت:

اگر کسی از شما بپرسد«کیفیت چیست؟» شما چه خواهید گفت؟شما ممکن است با موقعیتی که دارید جوابی بدهید.مثلا اگر شما در یک رستوران باشید،کیفیت از نظر شما ممکن است غذای خوب،سرویس بدون عیب و نقص،لباس مناسب سرویس دهنده ها و چیزهایی از این قبیل معنی بدهد.
واگر در یک ساندویچ فروشی باشید شما ممکن است کیفیت را د رغذای خوب،محیط و لوازم سرویس تمیز معنی کنید.توجه داشته باشید معنی کیفیت نسبت به موقعیت ها متفاوت است.همچنین نسبت به سلیقه انسانها نیز فرق میکند. مثلا در یک مهمانی ممکن است یک نفر قهوه ی خوب را درغلیظ و شیرین بودن آن بداند و یک نفر دیگر در شیر زیاد داشتن و شیرین نبودن آن. بعلاوه ذائقه های متفاوت مردم می تواند در تعریف کیفیت اثرپذیر باشد.این مثال یک حقیقت مهم را درباره کیفیت بیان می کند:«کیفیت توسط مشتری تعیین می گردد نه توسط تولید کننده یا سرویس دهنده» به عبارت روشن تر «کیفیت مجموعه ای از خصوصیات و مشخصات یک کالا یا خدمات است که احتیاجات و رضایت مصرف کننده را تامین می کند.» حال با نگاهی به موارد ذیل می توانیم مفهوم کیفیت را بهتر درک کنیم:



مهمترین ویژگی کیفیت پیوند آن با مشتری است.کیفیت همان چیزی است که مشتری می گوید.یعنی باید درست همان چیزی که او می خواهد به او داده شود.بنابراین رضایت مشتری بستگی به کیفیت کالا و خدمات ما دارد.ارتباط این دو مفهوم را می توان به شکل زیر نمایش داد:

رضایت مشتری → کیفیت خروجی(محصول یا سرویس) + کیفیت ورودی(فرآیند)

Sara12
02-13-2011, 11:24 AM
ما دو نوع مشتری داریم:درونی و بیرونی.مشتریان بیرونی کسانی در خارج شرکت هستند که کالا یا خدمات را از ما دریافت می کنند.ومشتریان درونی کسانی از همکاران ما هستند که فرآیند بعدی کار ما را انجام میدهند.



کیفیت در فرآیند به مواردی اطلاق می شود که ما در انجام کار خود مراعات می کنیم تا نیازمشتریان تامین گردد. کیفیت کالا و خدمات ما بستگی به آن دارد که آیا مشخصات کالاها یا خدمات ما مطابق با خواسته های مشتری هست یا خیر؟معمولا مشتری محصولی را ترجیح می دهد که بطورمناسب کار کرده و با خواسته های او مطابقت داشته باشد.دیگر خصوصیات کیفیت یک محصول عبارتنداز: بی نقص بودن،قابل اطمینان بودن،قیمت منطقی و معقول داشتن،بادوام بودن،خوش جلوه بودن.
کیفیت خدمات به این معنی است که خدماتی که به مشتری می دهیم باید او را خوشحال کند،اطلاعات صحیح و دقیق به او بدهد،خدمات مطابق برنامه او بوده واطمینان بخش باشد،همواره توجه خاص به وی داده شود.
کیفیت فرآیند،کیفیت محصول و کیفیت خدمات هرسه ارتباط کاملا نزدیکی به یکدیگر دارند و هر کدام از دیگری تاثیر می پذیرد. بنابراین کافی نیست که تنها در یکی از موارد فوق درجه یک باشید.اگر،بهترین تلویزیون دنیا را تولید می کنیم ما باید مطمئن باشیم که فرآیند ساخت و فرآیند خدمات ما درجه یک باشد.


برای تامین احتیاجات مشتریان درونی خود و همچنین مشتریان بیرونی ما نیاز به داشتن استاندارد«صد درصد درست»داریم.وقتی ما درباره دستیابی به هدف«صد در صد درست» صحبت می کنیم منظورمان فکر کردن در مورد پروزه های بزرگ نیست.مهم این است که ما در کارهای کوچکی که انجام می دهیم هدف«صد در صد درست»را رعایت کنیم هر کاری که انجام می دهیم می تواند صد در صد درست باشد هم بار اول و هم در دفعات بعدی.



کیفیت چیزی نیست که ما فقط در طول یک مسابقه نیل به کیفیت،به آن بپردازیم.کیفیت باید جزئی از فرهنگ کاری یک شرکت باشد.هر یک ازافراد یک شرکت اعم از مدیر،سرپرست،مدیرعامل و کارگران باید نسبت به آن مسئول باشند و هر روز روی آن کار کنند.

ده مورد آمار حیاتی درباره کیفیت ضعیف
کیفیت مجانی است وقتی کیفیتی وجود نداشته باشد برای ما هزینه ایجاد می شود چرا که ما برای دوباره کاری در مورد ضایعات و از دست دادن مشتری مجبور به صرف هزینه هستیم.خسارات و جرایم ناشی ازعدم انطباق برای کیفیت بسیار بالا هستند.
موارد زیر نتایج مطالعات انجام شده در ایالات متحده آمریکا است.

دو نوع هزینه وجود دارد،هزینه ناشی از ناکامی خارجی که« دراثرمحصولات ناقص که به مشتری ها فرستاده می شود(شامل شکایات مشتری ها و ضمانت تعمیرات آنها) بوجود می آید و دوم هزینه های ناشی ازناکامی داخلی است که در اثر تولید محصول معیوب و دوباره کاری روی آنها برای انطباق کیفیت آنها با مشخصات لازم بوجود می آید

Sara12
02-13-2011, 11:25 AM
تاریخچه:

قدیمی ترین شکل استفاده از کیفیت به 3000سال پیش برمی گردد. زمانیکه بابلی ها از واحدهای استاندارد برای توزین ویا اندازه گیری کالاها به صورت توافقی بین هم استفاده می کردند.در قرن یازدهم در انگلستان قانون اصناف حق بازرسی کیفیت کالاهای ساخته شده را به بازرسان کار میدهد تا بدین وسیله در مورد آنهایی که محصولات آنها مطابق با کیفیت نیستند اعمال تنبیه کرده و در مورد کالاهای خوب مهر تائید بزنند.

تست مرغوبیت کالا عملا در سال 1456میلادی از زمان هنری ششم جهت اطمینان از کیفیت کالاها در انگلستان مرسوم گردید.گرچه به نظر می رسد بازرسی رسمی کالاها برای اطمینان از کیفیت با روشهای بهتر و جدید از حوالی سال 1850 آغاز شده است.به دنبال تاکید بر اهمیت کنترل کیفیت محصولات در سال 1920آقای دکتر والترشوارت محقق آزمایشگاه بل در آمریکا(کسی که چارتهای کنترل را اختراع کرد)اعلام کرد فقط روی محصول ساخته شده نباید کنترل شود بلکه کنترل واقعی باید در فرآیند تولید اعمال شود.

کیفیت راه طولانی را پیموده است،همواره کفیات تازه ای در مورد آن به عمل آمده و بازسازی اکتشافات قبلی تبدیل به حقایقی جدیدتر شده وسبب بازیابی فراموش شده ها گردیده است.در دهه هفتاد،اعتقاد براین باور بود که مسئولیت کیفیت به عهده ی بخش کنترل کیفیت است و تاکیدات عمدتا برابزار کیفیت مثل چارتهای کنترل و بازرسی کالاها متمرکز بود و مدیران رده بالا اصولا خود را درگیر مباحث مربوط به کیفیت نمی کردند.در دهه 80یک دگرگونی در افزایش آگاهی در مورد کیفیت پدید آمد.در این دوره مدیریت بالای سازمان ها دریافتند که شخصا باید مسئولیت کیفیت را عهده دار شده و با آن روبرو شوند و به این اعتقاد دست یافتند که هم خودشان و هم هر کس دیگری در شرکت باید به طور جدی به کیفیت بپردازند و در مورد آن اقدام کنند. لذا به مدیران کیفیت مسئولیت زیادی واگذار شد. یکی دیگر از مهمترین یافته های کیفیت دراین دوره، روش پیشگیری از ضایعات بود، یعنی به جای تمرکز روی یافتن محصولات معیوب سعی گردید از تولید محصول معیوب جلوگیری شود،و این بسیار باصرفه تر و موثرتر برای تولید محصولات مرغوب بود.
در دهه80برنامه های کیفیت عمدتامتوجه ساخت محصولات بود،ولی در دهه 90 تاکید بر روی کیفیت در سایر زمینه ها مثل واحد فروش واداری نیز معطوف گردید.
مشتریان عمدتا خواهان محصولات و خدمات با کیفیت هستند و شرکتهای بیشتری برای تامین این خواسته مشتری به رقابت می پردازند.
تعریف کیفیت در استاندارد:
کیفیت رسما این گونه تعریف می شود:«تمامی جنبه ها و مشخصه های یک محصول یا خدمات در رایطه با توانایی محصول یا خدمات جهت برآورده ساختن نیازهای تصریح شده یا تلویحا بیان شده است.»(مرجع ISO8402:1994)
در رابطه با تعریف فوق باید برخی از مفاهیم شفاف سازی شوند:




کیفیت، غذای سحرآمیز !!!

یک غذای سحرآمیز وجود دارد که به همه مشتریان لذت خواهد داد؛ روحیه کارکنان را بالا می برد و در عین حال کارفرمایان را خوشحال خواهد کرد،مهمتر اینکه همه انها رایگان است.
وقتی این غذای سحرآمیز اینقدر موثر است،چرا همه از آن استفاده نمی کنند؟
با این همه تلاش که برای پختن این غذا به عمل می آید خیلی از مردم شروع خوبی برای بدست آوردن آن ندارند و یا اینکه از نیمه راه برمی گردند،خیلی ها نیز به درون آن می افتند بدون اینکه تصور روشنی از نحوه ی استفاده آن داشته باشند.
بعضی ها به فرمول سری دیگران دستبرد می زنند و نهایتا به این نتیجه می رسند که این به درد آنها نمی خورد. بعضی ها از روش سعی و خطا استفاده می کنند و در آخر به این نتیجه می رسند که تمام آنها خطا بوده است.در این مقاله سعی شده رمز این غذای سحرآمیز به طور خلاصه گفته شود.ولی برای ما مقدور نیست کیفیت را به 1-usability 2-reliability 3-maintain ability
همان دقتی که می توان آب را تعریف کرد ،تعریف نماییم. با تهیه این غذای سحرآمیز کیفیت تمام مشاغل به مشتریان خود لذت ارائه خواهند کرد،کارکنان را خوشحال، بهره وری را افزایش،سهم بازار را متناسب و منافع را افزایش خواهند داد و بدین ترتیب لبخند بر لبان همه ظاهر خواهد شد.

پنج ویژگی در کیفیت:

اگر کسی از شما بپرسد«کیفیت چیست؟» شما چه خواهید گفت؟شما ممکن است با موقعیتی که دارید جوابی بدهید.مثلا اگر شما در یک رستوران باشید،کیفیت از نظر شما ممکن است غذای خوب،سرویس بدون عیب و نقص،لباس مناسب سرویس دهنده ها و چیزهایی از این قبیل معنی بدهد.
واگر در یک ساندویچ فروشی باشید شما ممکن است کیفیت را د رغذای خوب،محیط و لوازم سرویس تمیز معنی کنید.توجه داشته باشید معنی کیفیت نسبت به موقعیت ها متفاوت است.همچنین نسبت به سلیقه انسانها نیز فرق میکند. مثلا در یک مهمانی ممکن است یک نفر قهوه ی خوب را درغلیظ و شیرین بودن آن بداند و یک نفر دیگر در شیر زیاد داشتن و شیرین نبودن آن. بعلاوه ذائقه های متفاوت مردم می تواند در تعریف کیفیت اثرپذیر باشد.این مثال یک حقیقت مهم را درباره کیفیت بیان می کند:«کیفیت توسط مشتری تعیین می گردد نه توسط تولید کننده یا سرویس دهنده» به عبارت روشن تر «کیفیت مجموعه ای از خصوصیات و مشخصات یک کالا یا خدمات است که احتیاجات و رضایت مصرف کننده را تامین می کند.» حال با نگاهی به موارد ذیل می توانیم مفهوم کیفیت را بهتر درک کنیم:



مهمترین ویژگی کیفیت پیوند آن با مشتری است.کیفیت همان چیزی است که مشتری می گوید.یعنی باید درست همان چیزی که او می خواهد به او داده شود.بنابراین رضایت مشتری بستگی به کیفیت کالا و خدمات ما دارد.ارتباط این دو مفهوم را می توان به شکل زیر نمایش داد:

رضایت مشتری → کیفیت خروجی(محصول یا سرویس) + کیفیت ورودی(فرآیند)



ما دو نوع مشتری داریم:درونی و بیرونی.مشتریان بیرونی کسانی در خارج شرکت هستند که کالا یا خدمات را از ما دریافت می کنند.ومشتریان درونی کسانی از همکاران ما هستند که فرآیند بعدی کار ما را انجام میدهند.



کیفیت در فرآیند به مواردی اطلاق می شود که ما در انجام کار خود مراعات می کنیم تا نیازمشتریان تامین گردد. کیفیت کالا و خدمات ما بستگی به آن دارد که آیا مشخصات کالاها یا خدمات ما مطابق با خواسته های مشتری هست یا خیر؟معمولا مشتری محصولی را ترجیح می دهد که بطورمناسب کار کرده و با خواسته های او مطابقت داشته باشد.دیگر خصوصیات کیفیت یک محصول عبارتنداز: بی نقص بودن،قابل اطمینان بودن،قیمت منطقی و معقول داشتن،بادوام بودن،خوش جلوه بودن.
کیفیت خدمات به این معنی است که خدماتی که به مشتری می دهیم باید او را خوشحال کند،اطلاعات صحیح و دقیق به او بدهد،خدمات مطابق برنامه او بوده واطمینان بخش باشد،همواره توجه خاص به وی داده شود.
کیفیت فرآیند،کیفیت محصول و کیفیت خدمات هرسه ارتباط کاملا نزدیکی به یکدیگر دارند و هر کدام از دیگری تاثیر می پذیرد. بنابراین کافی نیست که تنها در یکی از موارد فوق درجه یک باشید.اگر،بهترین تلویزیون دنیا را تولید می کنیم ما باید مطمئن باشیم که فرآیند ساخت و فرآیند خدمات ما درجه یک باشد.


برای تامین احتیاجات مشتریان درونی خود و همچنین مشتریان بیرونی ما نیاز به داشتن استاندارد«صد درصد درست»داریم.وقتی ما درباره دستیابی به هدف«صد در صد درست» صحبت می کنیم منظورمان فکر کردن در مورد پروزه های بزرگ نیست.مهم این است که ما در کارهای کوچکی که انجام می دهیم هدف«صد در صد درست»را رعایت کنیم هر کاری که انجام می دهیم می تواند صد در صد درست باشد هم بار اول و هم در دفعات بعدی.



کیفیت چیزی نیست که ما فقط در طول یک مسابقه نیل به کیفیت،به آن بپردازیم.کیفیت باید جزئی از فرهنگ کاری یک شرکت باشد.هر یک ازافراد یک شرکت اعم از مدیر،سرپرست،مدیرعامل و کارگران باید نسبت به آن مسئول باشند و هر روز روی آن کار کنند.

ده مورد آمار حیاتی درباره کیفیت ضعیف
کیفیت مجانی است وقتی کیفیتی وجود نداشته باشد برای ما هزینه ایجاد می شود چرا که ما برای دوباره کاری در مورد ضایعات و از دست دادن مشتری مجبور به صرف هزینه هستیم.خسارات و جرایم ناشی ازعدم انطباق برای کیفیت بسیار بالا هستند.
موارد زیر نتایج مطالعات انجام شده در ایالات متحده آمریکا است.

دو نوع هزینه وجود دارد،هزینه ناشی از ناکامی خارجی که« دراثرمحصولات ناقص که به مشتری ها فرستاده می شود(شامل شکایات مشتری ها و ضمانت تعمیرات آنها) بوجود می آید و دوم هزینه های ناشی ازناکامی داخلی است که در اثر تولید محصول معیوب و دوباره کاری روی آنها برای انطباق کیفیت آنها با مشخصات لازم بوجود می آید.









در این مقاله سعی شد شناختی کلی از کیفیت و ضرورت استفاده ازآن ارائه گردد،تا بتوان با اتکا برآن در جهت تامین نیاز مشتریان و تعالی سازمان گام برداشت.
منابع:
دستیابی به کیفیت ترجمه احمد ذوالرحمی
ممیزی کیفیت انتشار یافته توسط سازمان مدیریت صنعتی 1-نیازهای تصریح شده معمولا در یک قرارداد یا طرح وجود داشته و به وضوح قابل شناسایی هستند. 2-نیازهای تلویحی باید شناسایی شوند چرا که در اغلب موارد خریدار نمی داند که به چه سطحی از کیفیت نیاز دارد یا می تواند آنرا بپذیرد. 3-نیازها معیارمشخص شده یا نامشخص هستند و اغلب شامل جنبه هایی نظیر قابلیت استفاده1، قابلیت اتکا2، قابلیت نگهداری3،ایمنی،هزینه و محیط زیست می باشند. 1- کیفیت توسط مشتری تعریف می شود: 2-کیفیت باید هم مشتری درونی وهم مشتری بیرونی را راضی کند: 3-کیفیت باید در فرآیند کارنیزهمانند محصول و خدمات تواما اعمال شود. 4-کیفیت یعنی انجام کار درست و صحیح در دفعه اول و برای همیشه. 5-کیفیت یک طریقه زندگی است. 1-کیفیت ضعیف هزینه ای به میزان 20 درصد هزینه ملی را شامل می شود. 2-یک کارخانه نمونه در ایالات متحده آمریکا 20تا25درصدبودجه عملیاتی خود را صرف پیداکردن وتصحیح اشتباهات می کند. 3-به ازای هر یک نفر که شکایت و نارضایتی خود را به دیگران منتقل می کند حدود 25تا30نفر وجود دارند که به سوی رقبای شما کشیده شده و شکایت خواهند کرد. 4-هر مشتری ناراضی ماجرای خود را نهایتا برای 9نفرتعریف می کند درحالیکه یک مشتری راضی موضوع رضایت خود را فقط به 5نفرخواهد گفت. 5-80درصد مشتریان محصولات خراب را برای تعویض یا پس گرفتن پول عودت خواهند داد. 6-56درصد مشتریان از مغازه ای که جنس خراب خریده اند مجددا خرید نخواهند کرد. 7-49درصد مشتریان به دیگران خواهند گفت که جنس معیوب را از کدام فروشگاه خریده اند. 8-77درصد مشتریان یک رستوران،یک فروشگاه و یا مرکز خدمات در صورتیکه خدمات ضعیف ببینند مجددا باز نخواهند گشت. 9-54درصدمشتریان به دیگران توصیه خواهند کرد به شرکتی که از آن خدمات ضعیف گرفته اند نروند. 10-25درصد از مشتریانی که سرویس ضعیف دریافت می کنند به علت اینکه احساس می کنند شکایت کردن دردسرو زحمت دارد هیچ کاری نخواهند کرد(اینها مشتریانی هستند که بدون اینکه علت را بدانیم از دست خواهیم داد).

Sara12
02-13-2011, 11:26 AM
استانداردها در جهان


سال 1987 :اولين نسخه استاندارد که واژه نامه شماره 8402 منتشر شد .جالب است که بدانيد در اين واژه نامه تنها مفاهيمي از قبيل محصول ،کيفيت ،مشتري ،سازمان و... تشريح شده است.
اصل استاندارد ISO 9000 که شامل الزامات اجرايي بود در سال 1994 مورد تاييد و تصويب نهايي قرار گرفت و جهت پياده سازي و بکارگيري در اختيار سازمانها قرار داده شد.
حرکت اول:ارتقا استاندارد فوق و ارائه ويرايش هاي جديدتر در سالهاي 2000
حرکت دوم :استاندارد ISO9000 يک استاندارد عمومي است .يعني هر سازماني بدون توجه به محصول و اندازه خود ميتواند از اين استاندارد استفاده کند .حرکت دوم اين بود که اين استاندارد عمومي را براي صنايع خاص (مثلا خودروسازها) تهيه کنند .اين موضوع اولين بار تحت عنوان QS9000 اتفاق افتاد.

استاندارد خودروسازهاي امريکا:QS9000
استاندارد خودروسازهاي آلمان :VDA 6.1
استاندارد خودروسازهاي فرانسه:Sogedoc
حرکت سوم :استاندارد ISO9000 يک استاندارد مديريتي ميباشد .حرکت سوم اين بود که اين استاندارد مديريتي به مباحث به غير از کيفيت نيز توسعه داده شود .ميتوان مثالهاي زير را ارئه کرد:
استاندارد محيط زيست ISO 14000 :96
استاندارد سيستم هاي بهداشت حرفه اي و ارزيابي امنيت :OHSAS 18000

حال به اجزاي استاندارد ISO9000:2000 ميپردازيم
استاندارد ISO9000 :2000 خود شامل موارد زير ميباشد:

ISO 9001 :الزامات استاندارد (جانشين ISO 9001-9002-9003 ويرايش سال 1394 )

در ادامه به معرفي مستندات سيستم مديريت کيفيت ميپردازيم
مستندات سيستم مديريت کيفيت را ميتوان به 5 دسته اساسي تقسيم نمود که در هرم زير مشخص هستند .خوانندگان توجه داشته باشند که در اين هرم مستندات بالاتر نشاندهنده حجم کمتر و اهميت بيشتر ميباشند .

توجه داشته باشيد که از اين 5 مورد 4 مورد اول نشاندهنده وجود سيستم و مورد آخر نشاندهنده بکارگيري سيستم ميباشد.
در ادامه هر يک از موارد بالا را مختصرا شرح ميدهيم .

سمت و سوي حرکت سازمان را تعريف و مشخص ميسازد.
اهداف کيفيت:قدم هاي سازمان را در راه تحقق خط مشي کيفيت بيان ميکند.

شامل دامنه کاربرد سيستم مديريت کيفيت و همچنين يک شرح کلي از کل روش هاي اجرايي مدون سازمان ميباشد.

رويه هايي ميباشند که در سازمان و بين واحدهاي مختلف سازمان در جريان ميباشند و شرح کلي تمامي فرايندهاي سازمان را بيان ميکنند.

مدارکي هستند که مربوط به يک فعاليت خاص ميباشند و نحوه انجام آن فعاليت را بطور کاملا تشريحي بيان ميکنند .(مثلا دستورالعمل تست دوام يا عملکرد محصول)

طبق بند 4-2-3 استاندارد که مربوط به کنترل مدارک سازمان ميباشد بايد اطمينان حاصل شود که مدارک درست، در دست افراد درست در زمان و مکان درست باشد .
بند4-2-4 -سوابق کيفيت
سوابق کيفيت بايد قابل شناسايي، نگهداري، محافظت و بازيابي باشند و زمان نگهداري و نحوه وارهايي آنها مشخص باشد.
در ادامه الزامات اجرايي استاندارد تشريح شده است.

بند5-مسئوليت مديريت

مديريت ارشد سازمان بايد شواهد عيني از تعهدات خويش را در رابطه با توسعه و اجراي سيستم مديريت کيفيت مطابق آنچه در خط مشي کيفيت سازمان بيان شده ، فراهم نمايد.
بايد متذکر شويم که مهمترين شرط جهت استقرار مناسب و کارامد استاندارد حمايت و تعهد مديريت ارشد سازمان ميباشد .

مديريت ارشد سازمان بايد از نيازمنديهاي مشتري مشخص شده و برآورده ميشود ، اطمينان حاصل نمايد .

مديريت ارشد سازمان بايد خط مشي کيفيت را مناسب با مقاصد سازمان و منطبق بر الزامات استاندارد تعيين و در مقاطع لازم بازنگري نمايد.

مديريت ارشد بايد اطمينان نمايد که اهداف کيفيت که قابل اندازه گيري هستند ، در کليه سطوح سازمان مشخص شده اند و همچنين سيستم مديريت کيفيت براي برآورده ساختن نيازمنديها و اهداف کيفيت برقرار شده است.





مديريت ارشد سازمان بايد براي اطمينان از اثر بخشي، کفايت و تناسب سيستم مديريت کيفيت در فواصل زماني برنامه ريزي شده، سيستم را مورد بازنگري قرار ميدهد.
بند6-مديريت منابع

سازمان بايد کليه منابع مورد نياز را براي استقرار و نگهداري سيستم مديريت کيفيت فراهم نمايد.

کليه کارکناني که فعاليتهاي موثر بر کيفيت دارند ، بايد از نظر تحصيلات، آموزش، مهارت و تجربه داراي شايستگيهاي لازم باشند .

مديريت ارشد سازمان ميبايست ساختمان، فضاي کار، تسهيلات مرتبط، تجهيزات فرايند، خدمات پشتيباني و به طور کل محيط کار مناسب را براي دستيابي به انطباق با نيازمنديهاي محصول تعيين و فراهم نمايد.
بند7-تحقق محصول

سازمان بايد فرايند هاي مورد نياز تحقق محصول را طرح ريزي و توسعه دهد بطوريکه با الزامات ساير فرايندهاي سيستم مديريت کيفيت سازگار باشد.


سازمان بايد الزامات و نيازمنديهاي مرتبط با محصول را شناسايي کند.

سازمان بايد الزامات بيان شده مشتري را بطور کامل مشخص نمايد و از توانايي سازمان براي برآورده کردن اين نيازمنديها اطمينان حاصل نمايد.

سازمان بايد تمهيدات لازم را براي ايجاد ارتباط با مشتري بينديشد و به کار ببندد.
ارتباطات با مشتري شامل رسيدگي به تقاضاها، قراردادها، سفارشات و همچنين بازخورها و شکايات مشتريان ميباشد.

سازمان بايد روشهاي اجرايي مدوني براي کنترل و تصديق طراحي محصول ايجاد نموده و برقرار نگهدارد تا از برآورده شدن نيازمنديهاي معين شده اطمينان يابد.

سازمان بايد براي هريک از فعاليتهاي مرتبط با طراحي و توسعه ، طرح هاي لازم را تهيه نمايد .اين طرحها بايد يا فعاليتها را تشريح کند و يا به مرجع مربوطه ارجاع دهد .فعاليتهاي مرتبط به طراحي و توسعه بايد به افراد واجد شرايط و مجهز به منابع کافي واگذار شود.طرح ها بايد همگام با مراحل تکميل طراحي به روز شوند.

سازمان بايد در طراحي و توسعه محصول از تيم هاي چند تخصصي استفاده کند و اطلاعات لازم را مدون نمايد تا به طور منظم بازنگري شوند.

سازمان بايد نيازمنديهاي ورودي طراحي محصول را که شامل نيازمنديهاي قانوني و مقرراتي ميباشند مشخص و مکتوب نمايد و چگونگي انتخاب آنها از نظر کفايت بررسي شود .نيازمنديهاي ناقص، مبهم يا متضاد بايد با افرادي که مسئول اعمال اين نيازمنديها هستند حل و فصل شوند .به نتايج حاصل از هرگونه فعاليت بازنگري قرارداد در ورودي طراحي توجه شود.

خروجي طراحي بايد به گونه اي مدون و بيان شده باشد که بتوان آنهارا بر طبق نيازمنديهاي ورودي طراحي ،تصديق و صحه گذاري کرد.خروجي طراحي بايد
الف-نيازمنديهاي ورودي طراحي را برآورده کند.
ب-شامل معيارهاي پذيرش باشد يا به آنها ارجاع دهد.
پ-آن دسته از ويزگيهاي طراحي که براي عملکرد ايمن و درست محصول حياتي هستند مانند نيازمنديهاي بهره برداري ، انبارش ، جابجايي، نگهداري و تعمير و ... پس از مصرف را مشخص نمايد .مدارک مربوط به خروجي طراحي بايد قبل از توزيع بررسي شود.

در مراحل مناسبي از طراحي، بررسيهاي رسمي و مدون در مورد نتايج طراحي ، طرح ريزي و اجرا ميشود .شرکت کنندگان در هر بررسي طراحي بايد شامل نمايندگان تمامي بخش هاي مرتبط با همان مرحله طراحي و همچنين شامل ساير کارکنان متخصص برحسب نياز باشد .در ضمن سوابق اين بررسي ها بايد نگهداري شود.

در مراحل مناسبي از طراحي براي حصول اطمينان از اين که خروجيها از مرحله طراحي نيازمنديهاي وروديهاي طراحي را برآورده ميسازند تصديق طراحي بايد انجام گيرد .علاوه بر اين تصديق طراحي ممکن است شامل فعاليت هاي زير باشد
-انجام محاسبات به روش هاي ديگر
-مقايسه طراحي جديد با طراحي هاي مشابه تاييد شده در صورت قابل دسترس بودن آنها
-انجام آزمون ها و اثبات عملي

صحه گذاري طراحي بايد به منظور حصول اطمينان از مطابقت محصول با نيازمنديهاي مشتري انجام گيرد.
بايد توجه شود که





تمامي تغييرات و اصلاحات در طراحي ميبايست پيش از اجرا توسط افراد مجاز ، مشخص ،مدون ، بازنگري و تصويب شود.
در ضمن تمامي تغييرات طراحي بايد پيش از شروع توليد به تاييد کتبي مشتري برسد ، مگر اينکه مشتري از اين کار چشم پوشي کند.


سازمان بايد تامين کنندگان خود را بر اساس توانمندي آنان در عرضه محصول موردنظر سازمان ، ارزيابي و انتخاب کند.



سازمان بايد موارد ذيل را جهت توليد و ارائه خدمات در شرايط کنترل شده فراهم نمايد :
-در دسترس بودن اطلاعات محصول توليدي
-در دسترس بودن دستورالعملهاي مورد نياز
-استفاده از تجهيزات مناسب
-در دسترس بودن ابزارهاي پايش و اندازه گيري

سازمان بايد جهت مراقبت ار دارايي هاي مشتري که در اختيار اوست ، اقدامات لازم را بعمل آورد.

سازمان بايد محصول را ازابتداي توليد تا رسيدن بدست مشتري نگهداري نمايد .نگهداري شامل شناسايي ، حمل ،بسته بندي ، انبارش و محافظت ميشود.

سازمان بايد از صحت و دقت عملکرد تجهيزات کنترلي خود اطمينان حاصل نمايد.
بند8-اندازه گيري ،تحليل و بهبود

-اثبات انطباق محصول
-بهبود مستمر اثر بخشي سيستم مديريت را برقرار و اجرا نمايد.






سازمان بايد اطمينان حاصل نمايد که محصولي که با نيازمنديهاي تعيين شده تطابق ندارد ،شناسايي شده و به منظور جلوگيري از استفاده تحت کنترل قرار دارد.

سازمان بايد داده هاي مناسب را تعيين ، جمع آوري و تجزيه و تحليل نمايد تا تناسب و اثر بخشي سيستم مديريت کيفيت را اثبات و امکان بهبود مستمر سيستم را بررسي نمايد.


سازمان بايد بطور مستمر اثر بخشي سيستم مديريت کيفيت را با درنظر گرفتن خط مشي کيفيت ، اهداف کيفيت، نتايج مميزيها، تجزيه و تحليل داده ها و اقدامات اصلاحي و پيشگيرانه و بازنگري مديريت بهبود بخشد .

سازمان بايد اقدامات لازم را جهت عدم انطباقهاي بالفعل و جلوگيري از بروز مجدد آنها بعمل آورد.

سازمان بايد اقدامات لازم را براي حذف علل عدم انطباقهاي بالقوه به منظور جلوگيري از بروز آنها ، تعيين و بعمل آورد.

Sara12
02-13-2011, 11:26 AM
الگوريتمهاي هيوريستيك چيستند ؟

سيستم‌هاي پيچيده اجتماعي تعداد زيادي از مسائل داراي طبيعت تركيباتي را پيش روي ما قرار مي‌دهند . مسير كاميونهاي حمل‌ونقل بايد تعيين شود ، انبارها يا نقاط فروش محصولات بايد جايابي شوند ، شبكه‌هاي ارتباطي بايد طراحي شوند ، كانتينرها بايد بارگيري شوند ، رابط‌هاي راديويي مي‌بايست داراي فركانس مناسب باشند ، مواد اوليه چوب ، فلز ، شيشه و چرم بايد به اندازه‌هاي لازم بريده شوند ؛ از اين دست مسائل بي‌شمارند . تئوري پيچيدگي به ما مي گويد كه مسائل تركيباتي اغلب پلي‌نوميال(Polynomial) نيستند . اين مسائل در اندازه‌هاي كاربردي و عملي خود به قدري بزرگ هستند كه نمي‌توان جواب بهينه آنها را در مدت زمان قابل پذيرش به دست آورد . با اين وجود ، اين مسائل بايد حل شوند و بنابراين چاره‌اي نيست كه به جوابهاي زير بهينه بسنده نمود ؛ به گونه‌اي كه داراي كيفيت قابل پذيرش بوده و در مدت زمان قابل پذيرش به دست آيند .

چندين رويكرد براي طراحي جوابهاي با كيفيت قابل پذيرش تحت محدوديت زماني قابل پذيرش پيشنهاد شده است . الگوريتم‌هايي هستند كه مي‌توانند يافتن جوابهاي خوب در فاصله مشخصي از جواب بهينه را تضمين كنند كه به آنها الگوريتم‌هاي تقريبي مي‌گويند . الگوريتم‌هاي ديگري هستند كه تضمين مي‌دهند با احتمال بالا جواب نزديك بهينه توليد كنند كه به آنها الگوريتم‌هاي احتمالي گفته مي‌شود . جداي از اين دو دسته ، مي‌توان الگوريتم‌هايي را پذيرفت كه هيچ تضميني در ارائه جواب ندارند اما بر اساس شواهد و سوابق نتايج آنها ، به طور متوسط بهترين تقابل كيفيت و زمان حل براي مسئله مورد بررسي را به همراه داشته‌اند ؛ به اين الگوريتم‌ها، الگوريتم‌هاي هيوريستيك گفته مي‌شود .


هيوريستيك‌ها چيستند ؟

هيوريستيك‌ها عبارتند از معيارها ، روشها يا اصولي براي تصميم‌گيري بين چندين خط‌مشي و انتخاب اثربخش‌ترين براي دستيابي به اهداف موردنظر . هيوريستيك‌ها نتيجه برقراري اعتدال بين دو نياز هستند : نياز به ساخت معيار‌هاي ساده و در همان زمان توانايي تمايز درست بين انتخاب‌هاي خوب و بد .

يك هيوريستيك مي‌تواند حسابي سرانگشتي باشد كه براي هدايت يك دسته از اقدامات به كار مي‌رود . براي مثال ، يك روش مشهور براي انتخاب طالبي رسيده عبارتست از فشار دادن محل اتصال به ريشه از يك طالبي نامزد انتخاب و سپس بو كردن آن محل ؛ اگر بوي آن محل مانند بوي داخل طالبي باشد آن طالبي به احتمال زياد رسيده است . اين قاعده سرانگشتي نه تضمين مي‌كند كه تنها طالبي‌هاي رسيده به عنوان نامزد انتخاب شوند و نه تضمين مي‌كند كه طالبي‌هاي رسيده آزمايش‌شده ، رسيده تشخيص داده شوند اما به هر حال اين روش ، اثربخش‌ترين روش شناخته شده است .

به عنوان مثالي ديگر از استفاده هيوريستيك‌ها ، يك استاد بزرگ شطرنج را در نظر بگيريد كه با انتخاب بين چندين حركت ممكن روبرو شده است . وي ممكن است تصميم بگيرد كه يك حركت خاص ، اثربخش‌ترين حركت خواهد بود زيرا موقعيتي فراهم مي‌آورد كه به نظر مي‌رسد بهتر از موقعيت‌هاي حاصل از حركت‌هاي ديگر باشد . به كارگيري معيار به نظر مي‌رسد خيلي ساده‌تر از تعيين دقيق حركت يا حركاتي خواهد بود كه حريف را مجبور به مات كند . اين واقعيت كه اساتيد بزرگ شطرنج همواره پيروز بازي نخواهند بود نشان دهنده اين است كه هيوريستيك‌هاي آنها انتخاب اثربخش‌ترين حركت را تضمين نمي‌كنند . نهايتا‏ً وقتي از آنها خواسته ‌مي‌شود كه هيوريستيك خود را تشريح نمايند آنها فقط توصيفي ناقص از قواعدي ارائه مي‌دهند و به نظر خود آنها ، انجام آن قواعد از توصيف آنان ساده‌تر است .

خاصيت هيوريستيك‌هاي خوب اين است كه ابزار ساده‌اي براي تشخيص خط‌مشي‌هاي بهتر ارائه دهند و در حالي كه به صورت شرطي لازم ، تشخيص خط‌مشي‌هاي اثربخش را تضمين نمي‌كنند اما اغلب به صورت شرط كافي اين تضمين را فراهم ‌آورند . بيشتر مسائل پيچيده نيازمند ارزيابي تعداد انبوهي از حالت‌هاي ممكن براي تعيين يك جواب دقيق مي‌باشند . زمان لازم براي يافتن يك جواب دقيق اغلب بيشتر از يك طول عمر است . هيوريستيك‌ها با استفاده از روش‌هايي كه نيازمند ارزيابي‌هاي كمتر هستند و جوابهايي در محدوديت‌هاي زماني قابل قبول ارايه مي‌نمايند ، داراي نقشي اثربخش در حل چنين مسائلي خواهند بود .


انواع الگوريتم‌هاي هيوريستيك كدامند ؟

در حالت كلي سه دسته از الگوريتم‌هاي هيوريستيك قابل تشخيص است:







هيوريستيك‌هاي نوع اول مي‌توانند خيلي خوب عمل كنند (گاهي اوقات تا حد بهينگي) اما ممكن است در جواب‌هاي داراي كيفيت پايين گير كنند . همان طور كه اشاره شد يكي از مشكلات مهمي كه اين الگوريتم‌ها با آن روبرو مي‌شوند افتادن در بهينه‌هاي محلي است ، بدون اينكه هيچ شانسي براي فرار از آنها داشته باشند . براي بهبود اين الگوريتم‌ها از اواسط دهه هفتاد ، موج تازه‌اي از رويكردها آغاز گرديد . اين رويكردها شامل الگوريتم‌هايي است كه صريحا يا به صورت ضمني تقابل بين ايجاد تنوع جستجو (وقتي علائمي وجود دارد كه جستجو به سمت مناطق بد فضاي جستجو مي‌رود) و تشديد جستجو (با اين هدف كه بهترين جواب در منطقه مورد بررسي را پيدا كند) را مديريت مي‌كنند .

اين الگوريتم‌ها متاهيوريستيك ناميده مي‌شوند . از بين اين الگوريتم‌ها مي‌توان به موارد زير اشاره كرد:
بازپخت شبيه‌سازي شده .
جستجوي ممنوع .
الگوريتم‌هاي ژنتيك .
شبكه‌هاي عصبي مصنوعي .
بهينه‌سازي مورچه‌اي يا الگوريتم‌هاي مورچه . 1- الگوريتم‌هايي كه بر ويژگي‌هاي ساختاري مساله و ساختار جواب متمركز مي‌شوند و با استفاده از آنها الگوريتم‌هاي سازنده يا جستجوي محلي تعريف مي‌كنند . 2- الگوريتم‌هايي كه بر هدايت هيوريستيك يك الگوريتم سازنده يا جستجوي محلي متمركز مي‌شوند به گونه‌اي كه آن الگوريتم بتواند بر شرايط حساس (مانند فرار از بهينه محلي) غلبه كند . به اين الگوريتم‌ها ، متاهيوريستيك گفته مي‌شود . 3- الگوريتم‌هايي كه بر تركيب يك چارچوب يا مفهوم هيوريستيك با گونه‌هايي از برنامه‌ريزي رياضي (معمولا روشهاي دقيق) متمركز مي‌شوند .
__________________

Sara12
02-13-2011, 11:27 AM
کنترل کیفیت فراگیر چیست ؟ ( شیوه ژاپنی )



(الف) ماه کیفیت:

ایده " ماه کیفیت " از تجربه " هفته ایمنی " که مدت ها قبل در ژاپن رایج شده بود ، الهام گرفته شد . جنبش ماه کیفیت توسط بخش خصوصی بنیاد نهاد شد و در ژاپن احتمالأ تنها کشوری است که چنین کوشش مستمری را سازمان داده و هر سال در ماه نوامبر آن را برگزار می کند . تنها کشوری که این ایده را پذیرفت ، چنین است که در سال 1978 ماه سپتامبر را به عنوان ماه کیفیت خود برگزید.

(ب) دونشریه " اس.کیو.سی " و "اف.کیو.سی " :

این دو نشریه نیز ، فعالیتهای خود را در سال 1949 شروع کردند . سال بعد از آن ، نشریه " هین شیت سوکان ری " ( کنترل کیفیت آماری ،یا اس.کیو.سی ) به وسیله انجمن دانشمندان و مهندسان ژاپنی منتشر شد.

این نشریه ، به ترویج دانش کیو.سی و تی.کیو.سی(کنترل کیفیت فراگیر)، می پردازند و درک شرکتها و کارگران رادرجهت همکاری وکمک به یکدیگر ،بالا می برند . نشریه دیگری به نام " گمبا – تو.کیو.سی " (کنترل کیفیت برای سرپرستان ،یا اف.کیو.سی ) ، در اوریل 1962 به وسیله همان انجمن منتشر شد و کارگران و سرپرستان کارگاه های مختلف را مخاطب خود قرار داد .

(ج) فعالیت های هسته های کیو.سی :

ناظران خارجی ، فعالیتهای کیو.سی ژاپن را به عامل موفقیت صنایع ژاپنی تلقی کرده اند . البته این فعالیتها ، یکی از عوامل مهم موفقیت بوده اند ، نه تنها عامل آن . امروز نزدیک به پنجاه کشور ف فعالیت های هسته کیو.سی را به کار بسته اند . به باور ما ، فعالیتهای هسته کیو.سی ، اگر با ماهیت انسانی سازگار باشند ، در همه جا قابل اجرا هستند . زیرا انسان ، انسان است و پیوند مشترک انسانی که رابطه انسان را شکل می دهد .

(د) گروه های بررسی نمونه برداری :

داده ها ، پایه کیو.سی را تشکیل می دهند . این داده ها ، غیر قابل اطمینان هستند . در سال 1952 و با کمک جی.یو.اس.ای ، یک گروه مطالعه نمونه برداری در صنایع معدنی تشکیل شد . این گروه ، به زیر گروه هایی به قرار زیر تقسیم می شد :

سنگ اهن ، فلزات غیر آهنی ، ذغال سنگ ، کک ، سنگ سولفاید ، نمک صنعتی و وسایل نمونه برداری . یافته های این زیر گروه ها ، راه را برای منطقی کردن روش های نمونه برداری ، طبقه بندی ، اندازه گیری و تجزیه و تحلیل ، هموار کرد . بر این اساس بود که استاندارد های صنعتی ژاپن (جی.آی.اس) ، برای صنایع متعدد تدوین شد. جی.آی.سی نیز ، به نوبه خود به پایه ای برای استاندارد های سازمان بین المللی استاندارد (ای.اس.او) تبدیل شد و به این ترتیب ، در منطقی کردن تجارت جهانی تأثیر گذاشت .

بسیاری از فنون مدیریت ، در دوره پس از جنگ به ژاپن وارد شد . از آن میان ، تنها کنترل کیفیت است که به هیأتی کاملأ بومی در آمد و به عنوان جزء لاینفک شیوه مدیریت ، موفقیت عظیمی به بار اورد و به " محصول جدیدی " برای صادرات به همه نقاط دنیا تبدیل شد .

تاریخچه کوتاهی از کنترل کیفیت فراگیر



کنترل کیفیت نوین ، یا کنترل کیفیت آماری ( اس.کیو.سی ) ، آن گونه که ما امروز می شناسیم ، از سالهای 1930 ، با کاربرد صنعتی نمودار کنترل شد ، که مبتکر آن دکتر دبلیو.ا.شورات ، از شرکت بل لابوراتوریز بود .

جنگ دوم جهانی ، کاتالیزوری بود که امکان به کارگیری انواع نمودارهای کنترل را در صنایع مختلف ایالات متحده ، به وجود آورد . در آن هنگام ، تغییر خط تولید برای پاسخگویی به مقتضیات شرایط نیمه جنگی یا جنگی ، با نقایص جدی همراه بود . اما به کارگیری کنترل کیفیت ، ایالات متحده را قادر ساخت که انبوهی از تجهیزات نظامی ارزان قیمت را تولید کند . در این زمینه ، در دوران جنگ استانداردهایی انتشار یافت ، که به استانداردهای زد – او معروف شد .

تولیدات جنگی آمریکا از نظر کمی و کیفی و اقتصادی ، تولیدات بسیار موفقی بوده اند . این موفقیت ، تا حدی مرهون به کارگیری کنترل کیفیت آماری است . اهمیت این قضیه ، به حدی بوده که گاهی به این تصور دامن می زند که پیروزی به دست آمده در جنگ ، ناشی از کنترل کیفیت و استفاده از آمار بوده است .

دیدار دکتر جی.ام جوران از ژاپن ، در سال 1954 ، به دعوت جی.یو.آی.اس در سال 1954 ، مقارن با دوره انتقالی در فعالیت های کنترل کیفیت ژاپن است . این انتقال ، در واقع انتقال از در گیر شدن در امور مربوط به مبانی تکنولوژی کارخانه ، با در نظر گرفتن کل مدیریت بود . دیدار دکتر جوران ، فضایی را به وجود آورد که در آن کیو.سی به عنوان ابزاری مدیریتی مورد توجه قرارگرفت ، و به این ترتیب ، کنترل کیفیت فراگیر ، به مفهومی که امروزه می شناسیم ، شکل گرفت . تفاوت بین فعالیت های کیو.سی در ژاپن با ایالات متحده یا اروپا ف بسیار زیاد است . این اختلاف ها ، تا حد زیادی به خاطر آن است که ملتی بافت اجتماعی – فرهنگی خاص خود را دارد . فعالیت های کیو.سی را ، نمی توان در خلاء انجام داد . در چارچوب جوامع و فرهنگ های مختلف، رشد می کنند .

ویژگیهای کنترل کیفیت ژاپنی :

سمپوزیوم هفتم کنترل کیفیت ، در دسامبر 1967 ، شش مورد تفاوت بین کنترل کیفیت در ژاپن و غرب را مورد تأیید قرار داد .

Sara12
02-13-2011, 11:27 AM
درباره باركد چه مي دانيد ؟

بسياري از محصولات شركت هاي توليدي، در سراسر دنيا قابل فروش هستند. با توجه به اين مسئله وجود باركدهاي منحصر به فردي كه آنها را از يكديگر متمايز سازد ضروري به نظر مي رسد.
تبديل اعداد به باركد خواندن باركد نياز به استاندارد مشخصي دارد. در حال حاضر در دنيا چند استاندارد براي توليد و استفاده از باركد وجود دارد كه معتبرترين آنها استاندارد EAN/UCC است كه103 كشور در دنيا از آن تبعيت مي كنند و حدود90 درصد تجارت دنيا را پوشش مي دهد.
در ايران به علت ضرورتي كه بنا به توسعه صدور كالاهاي غيرنفتي ايران به بازارهاي جهاني به وجود آمد در سال1374 سازماني با عنوان »مركز ملي شماره گذاري كالا و خدمات« زير نظر موسسه مطالعات و پژوهش هاي بازرگاني تاسيس شد و پس از انجام مطالعات لازم با انتخاب استاندارد EAN/UCC كشور ما به عضويت موسسه بين المللي EAN International درآمد. تاكنون بيش از5 هزار شركت- كه بيشتر آنها شركت هاي توليدكننده محصولات غذايي و شيميايي هستند- به عضويت اين موسسه درآمده و براي كالاها و محصولات خود باركد دريافت كرده اند.
باركد محصولات،12 رقمي است. البته در برخي از كشورها به دلايل مختلف باركد13 رقمي نيز وجود دارد.

سه رقم اول نمايانگر كد كشور(626= كد ايران)،5 رقم بعدي كد شركت سازنده،4 رقم بعدي كد كالاي مربوطه و در نهايت 1 رقم آخر كد كنترل توسط رايانه به منظور كنترل صحت كد مورد نظر است.
به طور حتم تا به حال در هنگام خريد يا پس از خريد كالا به علامت باركد چاپ شده در روي بسته بندي آن توجه كرده ايد و اين سئوال برايتان پيش آمده كه اين خطوط چه هستند و چه كارآيي دارند.
عامه مردم درباره باركد، نظرات متفاوتي دارند. خيلي ها فكر مي كنند باركد نمايانگر قيمت كالاست. برخي ديگر نيز باركد را علامت استاندارد و عده اي باركد را شماره مجوز كالا مي دانند.
باركد شامل يك سري عدد و تعدادي خطوط موازي سياه رنگ با ضخامت هاي مختلف در زمينه سفيد بوده كه از طريق دستگاه پويشگر (Scanner) توسط امواج مادون قرمز قابل خواندن و انتقال به رايانه است. هر يك از اين ميله ها مانند يك بيت ارزشي، معادل صفر و يك دارند.
هر يك از اين كدها در بانك اطلاعاتي مربوط، داراي اطلاعات كاملي شامل شرح، مشخصات دقيق و فني، موجودي، اطلاعات ورود و خروج براي استفاده كنندگان ذي ربط هستند.
استفاده از باركد فقط به محصولات توليدي شركت ها محدود نمي شود. در كارخانه ها و موسسات توليدي به منظور رديابي مداوم اطلاعات كالاهاي توليدي در خطوط مختلف توليد قطعات مصرفي موجود در انبارها، باركدهاي منحصر به فردي ايجاد و با اين سيستم رديابي مي شود. سيستم باركد كمك مي كند تا تغيير اطلاعات را توسط سيستم باركد به بانك هاي اطلاعاتي منتقل كرده و همواره اطلاعات موجودي هاي خود را به روز نگه داريد. در واقع باركد به عنوان يك ترمينال ورودي كمك مي كند تا تغيير يا ثبت اطلاعات با حداقل خطاي اطلاعاتي به رايانه منتقل شود.
در فروشگاه هاي بزرگي كه روزانه مقدار زيادي كالاي ريز و درشت به آنها وارد و يا خارج مي شود و مسئولين براي كنترل موجودي هاي خود همواره به اطلاعات سطوح موجودي نياز دارند استفاده از باركد بسيار ضروري است. در غير اين صورت بايد هرازگاهي با تعطيلي فروشگاه اقدام به شمارش و كنترل موجودي كرد. اين كار نه تنها بسيار دشوار و طاقت فرساست بلكه امكان بروز اشتباه در آن نيز زياد است.
در حال حاضر در كشور ما از باركد براي جمع آوري و ثبت اطلاعات مختلف استفاده هاي متنوعي مي شود. از كارت هاي حضور و غياب پرسنلي گرفته تا قبوض آب و برق و تلفن، اطلاعات خطوط توليد و ردياب محصولات، موجودي هاي انبار، كتب جهت ثبت شماره استاندارد بين المللي كتاب (شابك) و از همه بيشتر براي كالاهاي توليدي شركت ها كه در فروشگاهها ارائه مي گردد و ...
براي راه اندازي سيستم هاي مبتني بر باركد، نياز به تجهيزاتي مانند نرم افزار توليد باركد، چاپگر چاپ باركد، پويشگر (Scanner) و برچسب هاي ويژه داريم.
البته توسعه و پيشرفت در زمينه باركد نيز مانند ساير علوم و فن آوريها به سرعت در حال وقوع است.

Sara12
02-13-2011, 11:27 AM
وجوه تمايز استانداردهاي ISO 14001,OHSAS 18001,HSE-MS

ISO 14000

توجه روز افزون به حفظ محيط زيست و افزايش آگاهي , انتظارات و الزامات طرف هاي ذينفع نسبت به توسعه پايدار مستلزم نگرش سيستمي در اتصال با قوانين, ضوابط ملي و منطقه اي مي باشد. در اين راستا کميته فني207 سازمان بين المللي استاندارد (ISO/ TC 207) در سال1996 سري استاندارد بين المللي ISO 14000را در رابطه با سيستم مديريت محيط زيست تدوين و منتشر نمود. سري استاندارد ISO14000 با پرداختن به موضوعات مختلف در زمينه محيط زيست , زمينه مناسبي را در سازمان ها براي درک مفاهيم محيط زيستي و به کارگيري روش هاي متفاوت در طرح ريزي , اجرا و کنترل فرايند هاي سازمان در توجه به رويکرد محيط زيست فراهم مي آورد.
مزاياي استقرار:
- شناساييفرصت‌هايي براي بهبود زيستمحيطي
- كاهش شكايات،جريمه ها و مجازات ها
- كاهش ضايعات و پسماندها و استفاده از روش هاي بازيافت
- اطمينان دادن به مشتريان درمورد تعهد نسبت به مديريت زيست محيطي
- اطمينان از حفاظتمحيطزيستدر توسعهپايدار
- اهميت دادن به جنبه هاي محيط زيستي در توليد و يا ارائه خدمات
- يکپارچه کردن سيستمهاي مديريتي و بهبود روشهاي مديريت
- کاهش هزينه هاي ناشي از اتلاف مواد و انرژي
- استفاده بهينه از منابع طبيعي
- رعايت قوانين ملي محيط زيستي
- حفاظت از محيط زيست و توجه به علائق جامعه در اين ارتباط
- پشتيباني ازمحيطزيستوپيشگيري از آلودگي
- ارزيابي عملكرد زيستمحيطيسازمان


Occupational Health & Safety Management System - OHMAS



OHSAS 18000

OHSAS به معناي "سري ارزيابي ايمني و بهداشت شغلي"(Occupational Health & Safety Assessment Series) مي باشد و OHSAS 18001 استانداردي قابل مميزي و صدور گواهينامه است که در پاسخ به نياز سازمان ها به يک استاندارد که بوسيله آن بتواند سيستم مديريت خود را در زمينه هاي بهداشتي و ايمني ارزيابي نمايند تدوين شده است. ساختار استاندارد OHSAS 18001 سازگار با استاندارد هاي ISO 14001:2004 وISO 9001:2000 مي باشد تا سازمان ها بتوانند به راحتي سيستم هاي مديريت کيفيت محيط زيست و ايمني و بهداشت شغلي را با يکديگر ادغام و سيستم مديريتي يکپارچه اي را ايجاد نمايد. يک سيستم مديريت ايمني و بهداشت شغلي, سازمان را در شناسايي, حذف و يا به حداقل رساندن ريسک هاي مرتبط با بهداشت و ايمني کارکنان خود و ساير طرف هاي ذينفع که در معرض ريسک هاي OH&S قرار دارند ياري مي نمايد.فرايند مميزي بر اساس استاندارد OHSAS 18001 مشابه با فرايند مميزي مبتني برISO 9001 و ISO 14001 مي باشد و مي تواند به طور يکپارچه با هر يک از سيستم هاي مديريت يا به تنهايي انجام پذيرد.
مزاياي استقرار:
- افزايش عملكرد سازمان در رابطه با حذف، بحداقل رسانيدن و كنترل خطرات و ريسك ها.
- کمک به خود ارزيابي و در نتيجه توصيف بهتر ميزان تطابق عملکرد سازمان با ويژ گيها و مشخصات سيستمهاي ايمني و سلامت حرفه اي
- ايجاد اطمينان از برقراری تطابق مورد نظر با خط مشي ايمني تعريف شده سازمان.
- اجرا , نگهداري و بهبود مستمر سيستم مديريت ايمني و سلامت حرفه اي.
- برقراري سيستم مديريت ايمني و سلامت حرفه اي براي محدود کردن يا کاهش دادن ريسک کارکنان و ديگر ذينفعان سازمان که در حين فعاليت در معرض تاثير پذيري ريسکهاي ايمني و سلامت حرفه اي قرار مي گيرند.


Health , Safety, Environment - HSE



HSE-MS

در همسويي با استقرار سيستم هاي مديريت يکپارچه در زمينه بهداشت شغلي, ايمني و محيط زيست , از دهه هاي قبل برخي شرکت هاي بين المللي به ويژه در حوزه صنايع نفت , اقدام به تدوين استانداردهاي راهنما نمودند. استانداردهاي مذکور که عمدتا با مخفف HSE-MSمعرفي شده اند چار چوب معيني را براي يک سيستم مديريت يکپارچه مهيا مي نمايد و داراي وجوه تمايزي با استانداردهاي OHSAS 18001 وISO 14001هستند.از سال 1381 وزارت نفت در ايران اقدام به تدوين کتابچه راهنماي استقرار HSE-MSو ابلاغ جهت اجرا به کليه سازمان هاي تابعه نمود. اين راهنما در کليه صنايع و سازمان هاي تابعه آن وزارت اعم از شرکت نفت ايران, شرکت سهامي پتروشيمي, شرکت ملي گاز ايران و شرکت پالايش و پخش فرآورده هاي نفتي ايران قابل پياده سازي است.
__________________

Sara12
02-13-2011, 11:28 AM
URS برگرفته از سه كلمه انگليسي UNITED Registrar of Systems بوده و وابسته به سازمان بازرسان يونايتد (URSIL) يكي از بزرگ‌ترين و معتبرترين مراكز بين‎المللي صدور گواهينامه، ثبت سيستم، آموزش و بازرسي مي‌باشد كه با سابقه فعاليت طولاني در اروپا، آمريكا و آسيا شهرت فراواني دارد.
تلاش شركت URS و كليه دفاتر در سراسر دنيا، در كنار ابزارهاي مناسبي همچون بهره‎گيري از متخصصين مجرب بين‎المللي در صنايع مختلف و آزمايشگاه‌هاي متعدد (پزشكي، صنعتي و غذايي) منجر به دستاوردهاي موثري در ارائه خدمات اين شركت به معتبرترين سازمان‌ها و ارگان‌ها در اقصي نقاط جهان گرديده است.
فعاليت شركت URS در خاورميانه در دفاتر امارات متحده عربي، ايران، عربستان سعودي، كويت، پاكستان، تركيه، يونان، قبرس با مركزيت در امارات متحده عربي(دبي) انجام مي‌گيرد، همچنين دامنه خدمات اين شرکت به کشورهاي چين، هنگ‌كنگ، تايلند و تايوان نيز گسترش يافته است.

URS ايران
URS ايران از سال 1380 با بهره‌گيري از متخصصين مجرب كه اولين تيم اجرايي سيستم‌هاي كيفي، زيست‌محيطي، ايمني و بهداشت در صنايع مختلف بودند، در ايران تاسيس گرديد. اين تيم فعاليت‌هاي استقرار، آموزش و مميزي سيستم‌هاي مديريت را از سال 1374 در سطوح حرفه‌اي، در صنايع کشور آغاز کرد و نهايتاً از سال 1380 در قالب شرکت URS در ايران و خاور ميانه بصورت منسجم‌تر ادامه داد.
خدماتي که اين شرکت ارائه مي‌کند در حوزه‌هاي عمده زير طبقه‌بندي مي‌شود:
- خدمات مميزي و ثبت و صدور گواهي‌نامه سيستم‌هاي مديريت
- خدمات صدور گواهي مرغوبيت محصول
- خدمات بازرسي محصول و خدمات
- خدمات مديريت و اجراي پروژه‌هاي ويژه
- خدمات آموزشي در زمينه سيستم‌هاي مديريت و استانداردهاي مربوطه و مفاهيم و علوم روز در حوزه مديريت، تكنولوژي و تجارت

Sara12
02-13-2011, 11:29 AM
Accreditation
شركت URS توسط ارگان تائيد صلاحيت UKAS انگلستان و RAB آمريكا و درتطابق با مقررات اعتباربخشي اتحاديه اروپا (EU) تائيد صلاحيت گرديده است.
گواهينامه‎هاي صادره توسط اين شركت مورد تائيد سازمان‌هاي بين‎المللي اعتباردهنده نظير UKAS، RAB و IATF بوده كه در تمامي كشورهاي صنعتي دنيا داراي اعتباري خاص مي‎باشد. UKAS و RAB از اصلي‌ترين اركان سازمان تائيد صلاحيت بين‌المللي ( IAF ) بوده و بعنوان اولين و قويترين ارگان‌هاي تائيد صلاحيت دنيا در حال فعاليت و ارائه خدمات مي‌باشند. شايان ذكر است UKAS و RAB عضو پيمان چند جانبه (MLA ) و داراي قرارداد متقابل اعتباربخشي با 17 ارگان اعتباربخشي ديگر دنيا از قبيل DAR آلمان، RVA هلند و ساير ارگان‌هاي تائيد صلاحيت بين‌المللي مي‌باشند، به همين دليل كليه گواهينامه‌هاي صادره توسط URS در كليه كشورهاي مذكور بعنوان گواهينامه‌هاي معتبر شناسايي مي‌گردند. با عنايت به توضيحات فوق صدور گواهينامه‎هاي اين شركت اهميت بسياري در صادرات داشته و سازمان‌ها را قادر ساخته است تا با از ميان برداشتن موانع تجاري مبادرت به ارتباط تجاري با اتحاديه اروپا، انگلستان، آمريكا، آسياي جنوب شرقي، كشورهاي حوزه خليج فارس و ساير كشورهاي جهان نمايند. از اين‌رو شركت‌هاي بسياري در انگلستان، آمريكا، اروپا، آسيا و خاور دور جهت حضور در بازارهاي بين‎المللي با استفاده از اعتبار گواهينامه‎هاي URS از خدمات اين شركت استفاده نموده‎اند. اين امر بدين معناست كه سازمان‌هايي كه داراي گواهينامه URS مي‌باشند داراي اعتبار جهاني خواهند بود.

Sara12
02-13-2011, 11:30 AM
خدمات آموزشي:
خدمات آموزشي urs هم راستا با ساير خدمات آن و به‌منظور تامين اطلاعات و نگرش درست در تمام افرادي است که در تلاشند سيستم‌هاي مديريت را در سازمان‌هاي خود استقرار دهند و يا خواستار ارتقاء سطوح علمي و حرفه‌ايي مي‌باشند.
تنوع اين دوره‌ها به‌منظور تامين نيازمندي‌هاي گستره وسيعي از مشتريان طرح‌ريزي شده است، به‌گونه‌ايي که تمامي افراد از مبتدي تا حرفه‌ايي بتوانند، از آن جهت ارتقا سطح دانش و مهارت‌هاي خود بهره جويند.
دوره‌هاي آموزشي اين شركت با بهره‌گيري از اساتيد مجرب و بين‌المللي برگزار گرديده و دوره‌ها به صورت تئوري و عملي مي‌باشد.

دوره‌هاي آموزشي به‌صورت عمومي و ويژه قابل برگزاري است، در دوره‌هاي عمومي افرادي از صنايع مختلف شرکت مي‌کنند و دوره‌هاي ويژه براي يک صنعت خاص يا براي يک سازمان خاص طرح‌ريزي مي‌شود، همچنين اين امکان وجود دارد که دوره‌هاي ويژه در محل سازمان مخاطب برگزار گردد.
دوره‌هاي بين‌المللي ثبت شده شرکت urs به‌منظور تاييد صلاحيت و ارتقاء سطح حرفه‌ايي مخاطبان طرح‌ريزي شده است و تاکنون تعداد زيادي از مديران و کارشناسان ايراني از طريق اين دوره‌ها به‌صورت يک مرجع معتبر در سازمان خود به رسميت شناخته شده‌اند.
دوره ممیزی داخلی و سرممیزی سیستم مدیریت امنیت اطلا عاتisms)) بر اساس iso27001:2005 که موضوع بازدید شما از این صفحه است در همین راستا طرح ریزی و ارائه می شود.

Sara12
02-13-2011, 11:30 AM
معرفی خانواده ایزو
استانداردهاي سري iso 9000 در مرحله نخست تصويب و ارائه تا مرحلة نهائي ، ازسوي سازمان بين المللي استاندارد (سال 1994) به شكل زير ارائه گرديدند :

iso 8402
واژه نامه مديريت و تضمين كيفت
iso 9000-1
استاندارد مديريت و تضمين كيفيت – راهنماي انتخاب و استفاده
iso 9001
الگوي تضمين كيفيت در سازمانهايي كه داراي واحدهاي طراحي ؛ توسعه ؛ توليد ؛ نصب و خدمات بعد از فروش ميباشند .
Iso 9002
الگوي تضمين كيفيت در سازمانهايي كه داراي واحدهاي توليد نصب و خدمات بعد از فروش ميباشند
iso 9003
الگوي تضمين كيفيت در سازمانهايي كه داراي خدمات بازرسي ميباشند
iso 9004-1
راهنماي عناصرسيستم كيفيت و مديريت كيفيت
iso 9000-2
راهنماي كاربرد استانداردهاي الگويهاي سه گانه ايزو 9001 تا 9003
iso 9000-3
راهنماي به كارگيري ايزو 9001 در توسعه و خدمات نرم افرازي
iso 9000-4
راهنماي برنامه ريزي مديريت در خصوص استانداردهاي مديريت و تضمين كيفيت
iso 90004-2
راهنماي به كارگيري استانداردها در شركتهاي خدماتي
iso 9004-3
راهنماي استانداردهاي مديريت كيفيت در مواد فرآيند شده
iso 9004-4
راهنماي استانداردهاي مديريت كيفيت در بهبود كيفيت
iso 10011-1
راهنماي مميزي سيستمهاي مديريت كيفيت
iso 10011-2
راهنماي تائيد صلاحيت مميزان سيستمهاي مديريت كيفيت
iso 10011-3
مديريت برنامه هاي مميزي
iso 10012-1
خواسته هاي تضمين كيفيت در تجهيزات اندازه گيري – قسمت اول سيستم انطباق متوولوژي
iso/dis 10013
راهنماي تهيه نظامنامه مديريت كيفيت
iso/dis 9004-5
راهنماي تهيه برنامه هاي كيفيت
iso/dis 9004-7
راهنماي ساختار مديريت در سيستمهاي مديريت كيفيت
iso/cd 9004-6
راهنماي تضمين كيفيت در مديريت پروژه
iso/wd 10014
راهنماي اقتصاديات مديريت كيفيت
iso/wd 10012-2
خواسته هاي تضمين كيفيت در تجهيزات اندازه گيري – قسمت دوم تضمين اندازه گيري
iso/np 9004-8
راهنماي اصول كيفيت و كاربرد آنها در عملكردهاي مديريت
iso/np 10015
راهنماي آموزش و تحصيلات تكميلي در خصوص كيفيت
iso/np 10016
استانداردهاي مديريت كيفيت در مواد فرآيند شده
en 45001
استاندارد اروپا براي مراكز آزمايشگاههائي كه كار آزمون انجام مي دهند
en 45002
استاندارد اروپا براي كارشناسي آزمايشگاههايي كه كار تائيد صلاحيت انجام ميدهند
en 45003
استاندارد اروپا براي مراكز تائيد كننده صلاحيت آزمايشگاهي
en 45011
استاندارد اروپا براي مراكز تائيد كننده كيفيت محصول
en 45012
استاندارد اروپا براي مراكز تائيد كننده صلاحيت سيستم مديريت كيفيت
en 45013
استاندارد اروپا براي مراكز تائيد كننده صلاحيت پرسنل
en 45014
استاندارد اروپا براي تشريح انطباق مورد عرضه شده
__________________

Sara12
02-13-2011, 11:30 AM
استانداردهاي ايزو چگونه به جامعه سود ميرسانند؟

◄ براي تجارت:
پذيرش عمومي استانداردهاي بين المللي باعث ميشود که توليد کننده اساس توسعه محصولات و سرويسهاي خود را بر اين اساس گذاشته و در نتيجه به مقبوليت عمومي دست پيدا کند.همچنين باعث ميشود که کسب و کارهايي که بر اساس استانداردهاي بين المللي ايجاد شده اند به راحتي در نقاط مختلف دنيا قابل رقابت باشند.
◄ براي خريداران:
مطابقت و سازگاري عمومي محصولات در جهان که در اثر پيروي از استانداردهاي بين المللي بوجود آمده است باعث شده است تا مصرف کنندگان داراي قدرت انتخاب بيشتر شوند و همچنين از قيمت پا يينتر که در اثر رقابت بوجود آمده است بهره برند.
◄براي دولتها:
استانداردهاي بين المللي پايه هاي تکنولوژيکي و علمي را فراهم ميکند که باعث پايه ريزي سلامتي, امنيت و حفظ طبيعت ميشود.
◄براي کشور هاي توسعه يافته :
استانداردهاي بين المللي به کشورهاي توسعه يافته اين امکان را مي دهد که که با سرمايه گذاري صحيح بر روي منابع کمياب خود از اتلاف آنها جلوگيري کنند.
◄ براي مصرف کنندگان:
انطباق محصولات و سرويسها با استانداردهاي بين المللي مصرف کننده را از کيفيت , امنيت و راحتي مطمئن ميسازد.
◄ براي همه افراد:
استانداردهاي بين المللي به همه کمک ميکند تا از امنيت حمل و نقل , دستگاه ها و لوازمي که استفاده مي کنند مطمئن باشند.
◄براي محيط زيست:
براي محيط زيستي که در آن ساکن شديم , استاندارد هاي بين المللي براي هوا , آب و کيفيت خاک , و انتشار گازها و تشاشعات مي تواند به ما در حفظ محيط زيست کمک کند.

Sara12
02-13-2011, 11:31 AM
انواع كلي استاندارد ها :
الف ) عرف
ب ) قانون
ويژگيهاي استاندارد :
● تامين حداقل نيازها
● قابليت اندازه گيري و سنجش
الف ) استانداردهاي عرفي :
شامل آندسته از عقايد ؛ نگرش و بينش هاي اجتماعي در خصوص يك مقوله يا كالاميگردد كه عموم و يا اكثريت مطلق يك جامعه و يا فرهنگ آنرا بعنوان معيار مناسب تلقي مي نمايند .
بعنوان مثال :
ب ) استانداردهاي قانوني :
شامل آندسته از مقررات و قوانيني ميگردد كه با توصيف و تشريح خصوصيات و ويژگيهاي لازم وبارز از يك مقوله ، شرايط احراز صلاحيت آنرا عنوان نموده و عدول از آن شرايط بمنزله خروج از حدود قانوني تعيين شده وعدم صلاحيت تلقي مي گردد
بعنوان مثال : قوانين راهنمائي و رانندگي بطوريكه وسايل نقليه حق عبور از چراغ قرمز را ندارند
لذا استانداردهاي قانوني خود به چند دسته تقسيم ميگردند از جمله :
● استانداردهاي سازماني ● استانداردهاي ملي
● استانداردهاي منطقه اي ● استانداردهاي بين المللي

◄ استانداردهاي سازماني :
به استانــداردهائي گفته ميشود كه تــــوسط مهندسيــن ؛ متخصصين و مجــربين در يــك گروه كــاري يا كارخانه جهت تعيين سطح مقبوليت محصولات يا خدمات توليـدي تعيين ميـگردد (مثل حدود تلرانس يك قطعه )
◄ استاندارد منطقه اي :
به استانداردهايي گفته ميشود كه توسط يك صنف ؛ اتحاديه يا گروهي از كشورها و سازمانهاي مشترك المنافع يــا هم صنـعت جهت هماهنــگي عملكرد و تعيين معيـار مقبوليت بــراي خروجي هاي فرآيندهايشــان تنظيم و در محدوده اجرائي مصوب ، ابلاغ و لازم الاجراء ميگردد (مثل استاندارد Emas يا ,CE در كشورهاي عضو اتحاديه اروپائي )
◄ استاندارد ملي :
به استانداردهايي گفته ميشود كه توسط متولي اين امور يعني مؤسسه استاندارد يا صنايع يك كشور جهت معــرفي مقبوليت مقوله هاي مختــلف ؛ به سازمــانها و صنايع تابعه ابلاغ ميگرددكه داراي قيــدهايي مثل اجباري ؛ اختياري يا تشويقي ميباشند .بطوريكه :
● استانداردهاي اجباري جهت ارائه فعاليت لازم الاجراء است
● استانداردهاي اختياري به صنايع و حرفه ها جهت بهبود كيفيت يا عملكرد توصيه ميگردد
● استانداردهاي تشويقي كه در صورت اجراء ؛ سازمان تابعه را مشمول تشويق و يا تخفيف هاي مالياتي مي نمايد .
◄ استاندارد بين المللي :
به استانداردهائي گفته ميشود كه توسط مؤسسه استاندارد جهاني و يا قانونگذاران جهاني و توسط اكثريت كشورها و سازمانهاي عضو ؛ تائيدهاي لازم را كسب نموده و صحه گذاري شده باشد (مثل قوانين وضع شده از طرف سازمان استاندارد جهاني )
ISO : International Organization For Standardization
بطوريكه استانداردهاي جهاني با توافق اعضاء ميتوانند لازم الاجراء يا اختياري باشند.
بعنوان مثال : استاندارد ISO 2859 كه يك استاندارد اختياري است .

Sara12
02-13-2011, 11:31 AM
اگر استانداردها وجود نداشتند چه اتفاقي مي افتاد؟
اگر استانداردها وجود نداشتند ما به سرعت متوجه اين موضوع مي شديم. استانداردها در زندگي انسانها نقش بزرگي را ايفا مي کنند اگر چه اين نقش در اغلب اوقات به صورت نا مرئي عمل مي کند.در غياب آنها اهمييتشان آشکار مي شود .
به عنوان مثال به عنوان مصرف کننده يک کالا در نبود استاندارد ها از بد شدن کيفيت يک کالا مطلع ميشويم.ما اغلب از اهميت استانداردها در ارتقاء سطح کيفيت , راحتي استفاده, بازده و قابليت تعويض نا آگاه هستيم همچنان که از فراهم آوردن اين امکانات با قيمت اقتصادي تا آگاه هستيم.
ايزو بزرگترين توسعه دهنده استاندارد در دنيا است. اگر چه فعاليت عمده ايزو توسعه فني استانداردها است در عين حال استانداردهاي ايزو داراي انعکاس زياد اقتصادي و اجتماعي است. استانداردهاي ايزو باعث تغييرات مثبت ميشوند; نه تنها براي مهندسان و صاحبان شرکت بلکه براي کساني که مشکلات ساده را در توليد و توزيع حل ميکنند و در کل براي عموم مردم. استانداردهاي بين المللي که ايزو آنها را توسعه ميدهد بسيار مورد استفاده و کاربردي هستند.آنها براي انواع سازمانهاي تجاري, دولتها ,مديران فروش, متخصصان تنظيم اظهارنامه هاي مالي , تعميين کنندگان مواد اولييه , سرويس دهندگان عمومي و خصوصي و در نهايت خريداران و مصرف کنندگان نهايي مفيد اند. استانداردهاي ايزو در توسعه , توليد و تهيه محصولات و سرويس هاي کارآمد , ايمنتر و تميزتر به ما کمک مي کنند. آنها معامله بين کشور ها را آسان تر ميکنند. آنها براي دولتها سلامتي , ايمني , و قوانين محيط زيستي را فراهم مي کنند.انتقال تکنولوژي را به کشورهاي در حال توسعه اسانتر مي کنند. همچنين استانداردهاي ايزو از مشتريان و مصرف کنندگان عمومي در برابرمحصولات و سرويس هاي ارائه شده محافظت مي کند. و در کل زندگي را براي آنها ساده تر ميکند. وقتي همه کارها درست انجام ميشود-مثلا سيستمها , ماشينها و دستگاه ها درست و مطمئن کار ميکنند . اغلب به اين دليل است که استاندارد ها پياده سازي شده اند.و سازمانها مسوول استفاده از هزاران استاندارد هستند که آنه iso نام دارند.
__________________

Sara12
02-13-2011, 11:32 AM
کلیاتی درباره ی مهندسی صنایع


مهندسی صنایع یکی از شاخه های مهندسی می باشد که به توسعه ٬ بهبود ٬ اجرا و ارزیابی سیستمهای منسجم انسانی ٬ مالی ٬ اطلاعاتی ٬ تجهیزاتی ٬ انرژی ٬ ماده و فرایند می پردازد. مهندسی صنایع برپایه ترکیب و ادغام مبانی ریاضیات ٬ فیزیک و دانش های اجتماعی با متدهای مهندسی تحلیل و طراحی بمنظور تعیین ٬ پیش بینی و ارزیابی نتیجه بدست آمده از سیستمهای مطبوع طراحی شده است.در سیستمهای تولید ناب و بدون خطا(lean manufacturing) ٬ مهندسی صنایع در جهت حذف و کاهش منابع تلف شده از قبیل زمان ٬ پول ٬ ماده وانرژی نقش کلیدی دارد.

تاریخچه

دوره مهندسی صنایع از اواخر قرن نوزدهم میلادی در بسیاری از دانشگاه های دنیا ارایه می شود. اولین مرکز مهندسی صنایع در سال 1908 میلادی در دانشگاه پنسیلوانیا در کشور آمریکا ایجاد شد. اولین دکترای مهندسی صنایع در سال 1930 توسط دانشگاه کورنل (Cornell University) اعطا گردید. پدر علم مهندسی صنایع فردریک تیلور است

تعریف وزارت علوم، تحقیقات و فن آوری ایران از مهندسی صنایع به صورت زیر می باشد:

با پيشرفت سريع علم ,تکنولوژی و پيچيدگيهای روز افزون آن , بالطبع سيستمهای توليدی و خدماتی نيز گسترش يافته است اداره صحيح و مناسب و سيستماتيک اين گونه واحد ها مستلزم استفاده از تکنيک های علمی و پيشرفته است . مباحث توليد و خدمات چنان گسترش يافته است که رشته های مهندسی سنتي از قبيل شيمی ,راه و ساختمان , مکانيک و غيره پاسخگوی همه مسائل نيست.برای جبران چنين کمبودهايي در قرن حاضر به ويژه طی چند دهه اخير از پيوند رشته های گوناگون علوم مديريت ,اقتصاد و روش های مهندسی , رشته جديدی به نام مهندسی صنايع بوجود آمده است.

موقعیت های کاری:
در حال حاضر موقعیت کاری مهندسین صنایع در ایران با توجه به در حال رشد بودن صنعت و پروژه ها بسیار خوب است.
__________________

Sara12
02-13-2011, 11:33 AM
زمينه هاي فعاليت مهندسي صنايع


با پيشرفت و تحول سريع علوم و فنون و پيچيدگيهاي روز افزودن آن، بالطبع نظامهاي توليدي و خدماتي نيز گسترش يافته اند كه در اين ميان اداره صحيح و مناسب اين گونه واحدها مستلزم بكارگيري تكنيكهاي علمي و پيشرفته جهت پيشبيني مدلسازي، برنامه ريزي، تأمين و تدارك، اجرا و نظارت و ارزيابي نتايج حاصله در راستاي وظايف مديريتي است. همانطوري كه ميدانيم فعاليت هر نظام اعم از توليدي يا خدماتي با اتكا بر فناوري خاص آن امكان تداوم و استمرار دارد و صرفنظر از ماهيت فني و صنعتي امر، فناوري داراي چهار جز اصلي يعني شامل 1- تجهيزات، امكانات توليدي و خدماتي 2- مديريت و سازمان 3- نيروي انساني 4- دانش فني است. از آنجا كه رشته هاي مهندسي مرسوم نظير مهندسي مكانيك، برق، ساختمان و ... بيشتر به ابعاد فني صنعت (مورد 1 و 4) توجه دارند. در فرايند كسب و كار رقابتي به تنهايي پاسخگوي مسائل پيچيده خدمات مهندسي و مديريتي مدرن امروزي كه بصورت سيستماتيك تحولات سياسي، اجتماعي، اقتصادي و باورهاي انساني را در چرخه حيات سيستمهاي مورد توجه خود لحاظ نمينمايند نيستند. لذا براي رفع چنين كمبودهايي در قرن حاضر بويژه طي چند دهه اخير، رشته جديدي تحت عنوان مهندسي صنايع با بهره گيري از علوم رياضي، فيزيكي، اجتماعي، اقتصادي و تكنيكها و فنون مهندسي بوجود آمده است. با توجه به مراتب فوق شايد مناسب بود اين رشته با عنوان مهندسي مديريت معرفي ميشد، چرا كه كاربردهاي آن محدود به صنعت نيست و هر موسسه انتفاعي و غير انتفاعي با جنبه صنعتي يا خدماتي ميتواند از فنون و تكنيكهاي مهندسي صنايع بهره گيرد. مبحث صرف منابع و حصول حد اكثر نتيجه از منابع مصروفي چيزي نيست كه منحصر به صنعت يا بنگاه خاصي باشد و امروزه با توجه به كمبود ارتقاع سطح بهره وري امري ضروري و حياتي محسوب ميشود كه نشانگر بستر گسترده براي فعاليتهاي مهندسي صنايع نفتي ميشود . مهندسي صنايع در حرفه ها و مشاغلي همچون، بانكداري، خدمات مشاوره اي، صنعت بيمه، شركتهاي هواپيمايي، كشتيراني، بيمارستانها، كارخانجات، كشت و صنعت، خدمات شهري، استاديومهاي ورزشي و يا هر مكان ديگري كه نياز به برنامه ريزي، هدايت و مديريت و ارتقا بهره وري ميباشد كاربرد دارد. برخي از زمينه هاي كاري مشخص مهندسي صنايع در بازار كسب و كار عبارتند از:
برنامه ريزي استراتژيك و عملياتي سازمان
مديريت توليد
مديريت مهندسي
مديريت پروژه
مهندسي لجستيك
سيستمهاي توليدي
مهندسي سيستمهاي كيفيت
مهندسي سيستمهاي اطلاعاتي
مهندسي مالي
مهندسي ارزش
مهندسي سيستمهاي بهره وري
طراحي فرايندها و ساختارهاي سازماني

Sara12
02-13-2011, 11:33 AM
کلیه درس های مهندسی صنایع


درس‌های اصلی مهندس صنایع در دوره کارشناسی:

* استاتیک و مقاومت مصالح
* روشهای تولید1و2
* مونتاژ مکانیکی
* طراحی و ایجاد واحدهای صنعتی
* آزمایشگاه اندازه گیری دقیق
* تحقیق در عملیات
* احتمالات
* آمار مهندسی
* ارزیابی کار و زمان و زمان سنجی
* برنامه‌ریزی و کنترل موجودی 1و2
* برنامه‌ریزی تولید
* برنامه‌ریزی و کنترل پروژه
* اقتصاد خرد
* اقتصاد كلان
* اقتصاد مهندسی
* اقتصادسنجی
* شبیه‌سازی
* کنترل کیفیت
* مدیریت کیفیت
* طراحی سیستم‌های اطلاعاتی
* مدیریت کیفیت
* نظریه سیستم‌ها
* مدیریت استراتژیک
* مدیریت طرح‌های توسعه
* مدیریت تکنولوژی
* فرایندها و روش‌های تولید
* طراحی قالب و جیگ و فیکسچر
* برنامه ریزی Cnc
* برنامه ريزي نگهداری و تعميرات

درسهای مشترک دوره کارشناسی و کارشناسی ارشد * تحقیق در عملیات ۲
* برنامه‌ریزی وکنترل تولید۲
* روشهای تولید پیشرفته
* رگرسیون
* تئوری صف

این درسها و درسهای مشترک در دانشگاههای مختلف در سطح ایران به صورت های گوناگونی ممکن است ارایه شوند:
* مديريت فازي
* طراحی آزمایشها
* تحلیل تصمیم گیری
* پایایی
* مدیریت پروژه
* طراحی برای ساخت
* برنامه‌ریزی زنجیره عرضه
* برنامه‌ریزی پویا
* سیستمهای صف
* سمینار کارشناسی ارشد
* پروژه کارشناسی ارشد
* اقتصاد مهندسی پیشرفته
* آمار مهندسي پيشرفته
* طراحی سیستمهای صنعتی
* بهینه‌سازی ترکیبی
* تئوری فازی
* مهندسی کیفیت
__________________

درسهای دوره دکتری این دانشجویان می توانند از درسهای دوره کارشناسی ارشد و مشترک نیز واحد بگیرند.
* امتحان جامع دکترا
* تز دکترا
* دستیار آموزشی

Sara12
02-13-2011, 11:34 AM
صنایع


صنایع تعريف‌شناسي مهندسي صنايع



نخستين گامها در شناخت پديده‌ها ، با تعريف نمودن آنان آغاز مي‌گردد . تعريف‌شناسي ، اشرافي نسبت به موضوع در اختيارمان مي‌نهد و ياريمان مي‌دهد تا با ذهني روشنتر به جستجو و پژوهش در محتواي آن ادامه دهيم . در تعريف‌شناسي مهندسي صنايع كه مشتمل بر گامهاي اول تا سوم خواهد بود ، ابتدا به تعريف مهندسي خواهيم پرداخت و سپس مهندسي صنايع را تعريف نموده و آنگاه اين تعريف را به تفسير خواهيم نشست .

در پايان گام سوم ، توانايي اين را خواهيم داشت كه با بياني روشن و صريح ، تعريفي كوتاه اما مبين و مفهوم از مهندسي صنايع ارائه دهيم تا آغازي باشد بر پژوهش در حيطه دانش مهندسي صنايع .



گام اول



مهندسی (engineering)به چه معناست ؟

تاکنون بارها و بارها اين واژه را در كاربردهاي عاميانه و تخصصي شنيده‌ايم ؛ پرسش اينجاست كه آيا اگر از ما بخواهند اين کلمه را به تعريف آوريم قادر به بيان روان آن هستيم ؟

گام اول ما در يادگيری مهندسی صنايع ، آموزش معنای دقيقی برای مهندسی است . مجمع اعتباری مهندسی و تکنولوژی

(the Accrediation Board for Engineering and Technology)

که يکی از وظايف آن تعريف و يکسان‌سازی واژه‌های مهندسيست ، مهندسی را به صورت زير تعريف می‌کند :

مهندسی ، مجموعه مهارتهايی است که با استفاده از معلومات رياضی و علوم طبيعی و در اثر مطالعه ، تمرين و تکرار حاصل شده‌اند و ما را به راههای بهره‌گيری اقتصادی‌تر از مواد اوليه و منابع طبيعی در جهت منافع انسانيمان رهنمون می‌کنند .

حال درک روشنی از واژه پراستفاده مهندسی پيدا کرده‌ايم ؛ مشاهده مي‌نماييم که حيطه وسيعی در اين تعريف جای می‌گيرند و به طور کلی می‌توان گفت که هدف غايی همه آنها کمک به زندگی بهتر و راحت‌تر برای مجموعه انسانهاست . اين هدف را از خاطر نبريم ...





گام دوم




مهندسی صنايع را چگونه تعريف کنيم ؟

در گام اول نگاه روشنی به مفهوم مهندسی حاصل کرديم ؛ اينک به مهندسي صنايع باز می‌گرديم و می‌خواهيم در دومين گام تعريفی از مهندسی صنايع ياد گيريم . بی‌شک موفقيت در هر شغلی مستلزم اشراف کلی بر جوانب آن می‌باشد و يکی از نکات مهم در اين مبحث ، دانستن تعريف منطقی و صحيحی از شغل می‌باشد . نگارنده بر اين عقيده‌ است که وظايف مهندس صنايع تا اندازه‌ای شيرين و پرهيجان می‌باشد که شايد جای اين باشد از آن به عنوان يک سرگرمی فرح‌بخش و ليك در عين‌حال جدی و پراهميت ياد نمود ؛ و اما مهندسی صنايع چيست ؟

انجمن مهندسی صنايع آمريکا ، تعريف ذيل را بيان کرده‌است :

مهندسی صنايع رشته‌ايست که با طراحی ، پياده سازی و بهبود سيستمهای يکپارچه ای از انسان (human) ، مواد (material)، اطلاعات (information)، تجهيزات (instrument) و انرژی (energy)مرتبط می‌باشد . اين رشته بر پايه دانش تخصصی در علوم رياضی ، طبيعی ، اجتماعی و نيز قوانين و روشهای تجزيه و تحليل مهندسی و طراحی بنا شده است تا به کمک آنها به ارزيابی نتايج حاصل از سيستم‌های يکپارچه بپردازد .

در گام آتي اين تعريف را با يكديگر به تفسير خواهيم نشست ...





گام سوم



تعريف مهندسی صنايع را چگونه تفسير کنيم ؟

در گام پيشين تعريف انجمن مهندسی صنايع آمريکا را خوانديم ؛ اگر با دقت آن را مروری ديگر کنيم به واژه‌اي کليدي‌ خواهيم رسيد : سيستم ! لازم است در اين لغت به خوبي خوب تامل گردد که تمامی تلاش مهندسين صنايع بر روی سيستم پياده می‌شود . نترسيد ! به هيچ وجه با مفهوم ناآشنايي روبرو نيستيم . سيستم به هر مجموعه‌ای از اجزا اطلاق می‌شود که برای حصول هدفی با يکديگر در ارتباط موثرند . حال در ذهن خود به دنبال نمونه بگرديد و ذهن خود را وادار به پويايی نماييد ! نمونه‌اي می‌آوريم : خانواده ! به همين سادگی ! اما توجه داشته باشيد که سيستمهايی که ما با آنها در محيط کاری سروکار خواهيم داشت لزوما به همين سادگی نيستند ؛ آنها گروهی از انسانها ، دسته‌ای از مواد ، حجم بالای اطلاعات و مواردی اينچنينی را دربر خواهند گرفت ؛ می‌بينم که گستره وسيعيست آنچه يک مهندس صنايع با آنها همسايه خواهد بود و به همين دليل بايد برای تمامی آنها دارای حداقل اطلاعات لازم باشد . هدف يک مهندس صنايع بهبود کارايي سيستم به جهت نيل به اهداف کل مجموعه است و ايجاد بهبود در سيستم نيازمند بمباران فکری در مورد همه آنهاست . گمان دارد كه دگرگونی و بهبود را از چه جايی بايد آغاز نمود ؟! نگاهی به اطراف بياندازيد ، از چيزهايی آغاز کنيد که نزديکترند ؛ حال سوالي از شما می‌پرسيم : چه چيز به شما از خود شما نزديکتر است ؟! پس :

مغرور نباشيد ؛ کسی شما را زير سوال نخواهد برد ؛ بهبود را بايد از خود شروع کنيد ...

Sara12
02-13-2011, 11:34 AM
تعريف مهندسي صنايع


تعريف مهندسي صنايع 2- تعريف مهندسي صنايع
تعريف رسمي زير توسط Iie16 براي مهندسي صنايع ارائه شده است كه بدون هيچ تغييري قابل كاربرد براي مهندسي صنايع و سيستم‌هاست:

«مهندسي صنايع عبارتست از طراحي، بهبود و استقرار سيستم‌هاي مركب از انسان، مواد، اطلاعات، تجهيزات و انرژي. مهندسي صنايع با دستيابي به دانش و مهارت تخصصي در علوم رياضي، فيزيكي و اجتماعي به همراه اصول و روش‌هاي تحليل و طراحي مهندسي نتايج و خروجي‌هاي مورد انتظار چنين سيستم‌هايي را تعيين، پيش‌گويي و ارزيابي مي‌كند».

اگر چه واژه صنايع معمولاً براي سازمان‌هاي توليدي بكار مي‌رود اما قابل كاربرد براي هر گونه سازمان است.

3- نقش مهندسي صنايع و سيستم‌ها در سازمان
با توجه به تعريف ارائه شده از مهندسي صنايع و سيستم‌ها، چنين مي‌توان نتيجه گرفت كه در هر سازمان، مهندسي صنايع و سيستم‌ها به عنوان مركز هماهنگ‌كننده بين تمام عناصر سازمان عمل مي‌كند. اين نقش مي‌تواند در قالب ابزار پشتيبان مديريت ظاهر شود. همانطور كه قبلاً نيز اشاره شد مهندسين صنايع و سيستم‌ها نقش طراح، تحليل‌گر و برنامه‌ريز را به عهده دارند و مديريت سازمان مجري طرح‌ها و برنامه‌هاي ارائه شده خواهد بود. اگر چه مهندسين صنايع و سيستم‌ها مي‌توانند در قالب مديراني كارآمد نقش ايفا كنند اما با درگير شدن در مشكلات اجرايي، از نقش اصلي خود باز مي‌مانند. نمودار زير نقش هماهنگ‌كنندگي مهندسي صنايع و سيستم‌ها را نمايش مي‌دهد.



بسته به حجم فعاليت و اندازه سازمان، واحد مهندسي صنايع و سيستم‌ها مي‌تواند در سطح مديريت يا زيرمجموعه يكي از مديريت‌ها مطرح گردد. ساختار سازماني داخلي يك واحد مهندسي صنايع و سيستم‌ها بايد بر اساس اصول طراحي سازماني و شرايط خاص سازمان مورد نظر طراحي گردد. هم‌چنين بايد حيطه فعاليت موردنياز براي عملي ساختن مأموريت محول شده به اين واحد تحليل شده و در قالب گروه‌هاي منطقي از وظايف و فعاليت‌ها شكل داده شود. اين گروه‌ها مي‌توانند به عنوان بخش‌هاي مختلف اين واحد در نظر گرفته شوند.

4- حوزه‌هاي فعاليت مهندسي صنايع و سيستم‌‌ها
در اين بخش فعاليت‌هاي مختلف مهندسي صنايع در قالب نمونه‌هاي عملي و پرسش معرفي شده و شرح مختصري از هر يك از فعاليت‌ها ارائه مي‌شود. لازم به ذكر است كه نمونه‌هاي اشاره شده واقعي نبوده و فقط براي استفاده در معرفي فعاليت‌ها بيان شده‌اند. هم‌چنين توضيحات ارائه شده به شكل عمومي بوده و با هدف معرفي مهندسي صنايع و سيستم‌ها به صورت كلي تهيه شده و معطوف به يك سازمان خاص نيستند. نمي‌توان گفت كه توضيحات ارائه شده به تمام فعاليت‌هاي مهندسي صنايع و سيستم‌ها اشاره مي‌كند ولي بخش اعظم فعاليت‌هاي اين رشته را پوشش مي‌دهد. توضيحات مختصر بوده و به جزئيات تكنيك‌ها و روش‌ها اشاره‌اي نشده است.

4-1- مطالعات امكانپذيري
در چند سال گذشته تعدادي كارخانه توليدكننده فرش ماشيني در سطح كشور احداث شده است. گفته مي‌شود مجموع ظرفيت توليد اين كارخانه‌ها بيش از نياز داخلي بوده و در اين شرايط به دليل كيفيت پايين توليدات و ناتواني در رقابت با كشورهايي چون آلمان، توانايي جذب بازارهاي خارجي را ندارند. در احداث اين كارخانه‌ها چه ملاحظاتي بايد در نظر گرفته مي‌شد تا وضعيت فعلي پيش نيايد؟

قبل از احداث هر واحد توليدي يا خدماتي بايد مطالعه و بررسي بازار، پيش‌بيني ميزان فروش، اقتصادي بودن و . . . تحت مطالعات امكانپذيري و در سه دسته امكانپذيري اقتصادي، فني و مالي مد نظر قرار گيرند. اقتصاد مهندسي و تكنيك‌هاي تحليل هزينه و سود از جمله ابزاري هستند كه در اين راستا بكار گرفته مي‌شوند.

امكانپذيري اقتصادي: آيا توليد مقرون به صرفه خواهد بود؟ از لحاظ هزينه آيا قابل رقابت با ساير توليدكنندگان مي‌باشد؟

امكانپذيري فني: آيا فناوري موجود پاسخگوي نياز است؟ تخصص لازم در كشور وجود دارد؟ خريد ماشين‌آلات امكانپذير است؟ آيا مشكل لوازم يدكي، نگهداري و تعميرات و . . . وجود ندارد؟

امكانپذيري مالي: با فرض امكانپذيري اقتصادي و فني، آيا بازار مصرف پذيراي محصول توليد شده خواهد بود؟ آيا سود معقول بدست مي‌آيد؟ نقطه سربسر هزينه و سود كجاست؟

4-2- استقرار كارخانه يا سازمان
گفته مي‌شود مكان فعلي استقرار بعضي از سازمانهاي توليدي و خدماتي مناسب نيست و به همين دليل هزينه‌هاي زيادي را بايد متحمل گردند؟ چه نكاتي در استقرار و انتخاب مكان اين سازمانها بايد در نظر گرفته مي‌شد؟

عواملي از قبيل دسترسي به نيروي كار، تاريخچه كارگري منطقه، تأثير صنايع موجود بر نيروي كار، دسترسي به نيروي برق، آب، گاز و ديگر سوخت‌ها، آلودگي آب، امكان دفع فاضلاب، ميزان حمل و نقل و دسترسي به جاده، منابع مواد اوليه و فاصله آن از محل كارخانه، دسترسي به بازار مصرف، امكان استفاده از بازار محلي، منازل و واحدهاي مسكوني، سطح تحصيلات، رفاه و بهداشت، امكانات تفريحي، مشخصات جغرافيايي و اقليمي منطقه، وضعيت آب و هوا، وجود مركز آتش‌نشاني و امدادرساني، وجود هماهنگي بين واحدهاي توليدي در منطقه، رويكرد مسئولين منطقه، وضعيت صنايع مكمل در منطقه و ميزان سهولت دسترسي به منابع مالي براي سرمايه‌گذاري بايد در استقرار و انتخاب مكان در نظر گرفته شوند. در مبحث استقرار سازمان يا كارخانه، اين عوامل به شكل سيستماتيك و تحليلي مورد بررسي قرار گرفته و بر اساس آنها بهترين مكان استقرار انتخاب مي‌شود. روش‌هاي تصميم‌گيري، رتبه‌بندي و مدل‌هاي رياضي مكان‌يابي از جمله تكنيك‌هايي هستند كه براي اين منظور بكار گرفته مي‌شوند.

Sara12
02-13-2011, 11:35 AM
عریف مهندسی صنایع






با پيشرفت سريع علوم و فن آورى پيشرفتـه و پيچيدگى روز افزون آن، مقيــاس توليــد و خدمات آن چنــــــان گستــــرش يافتـه که رشته‏هاى سنتى مهندسى، پاسخگوى کليـــه مسايل سازمانهـا نيستند.براى جبران اين کمبودها، از تلفيق رشته هاى گوناگون علوم و مديريت، اقتصاد و روشهاى مهنـدسى، «مهندسى صنايع» به وجود آمده است.


رشته مهندسى صنايع، با مسايلى از قبيل:کنترل و هماهنگى فعاليتها، برنامه ريزى توليد، کنترل کيفيت، استفاده مؤثر ماشين‏آلات، تجهيزات و امکانات، بهبود سيستمها، بهبود ايمنى و ... سروکار دارد و مي‏تواند در طرح، ايجاد و يا بهبود سيستمهاى متشکل از انسان، مواد، ماشين‏آلات و تجهيزات کمک موثرى بنمايد.


مهندسى صنايع، شامل روشهايى است که منجر به بهبود عملکرد کلى سيستم مي‏شود. اين امر، توسط معيارهاى اقتصادى، کيفيتى، تاثيرات محيطى و ارتباط آنها با رفاه بشر سنجيده مي‏شود، لذا حيطه وظايف يک مهندسى صنايع، وسيع‏تر از وظايف ساير مهندسان است. به عبارت ديگر، هر مهندس صنايع، علاوه بر کسب تخصص در زمينه هاى فنى بايد از آموزش کافى در علوم رفتارى و گروهى و علوم زيستى نيز برخوردار باشد.


واحدهاى صنعتى و توليدى کشور عليرغم بهره مندى از ماشين‏ آلات و وسايل پيشرفته، فاقد يک نظام و سيستم صنعتى هستند. مشخصاً در اينگونه واحدها با مسائل صنعتى بطور مقطعــى برخورد و به ارتباطى منطقى بين اجزاى سيستم کمتـــر توجه شده است.اين ضعف عمدتاً به لحاظ کمبــود کادر کارشناسى در سطح علمى بالا است.با بهره‏گيـــــرى از فارغ‏التحصيلان اين رشتـــه مي‏توان به ميزان قابل توجهــــى به اين کمبــود پايان داد.


ضعف عمده ديگر در برنامه‏ريزى بلندمـدت در سطوح مختلف وزارتخانه‏ها و سازمانهاى ستادى است. لذا فارغ‏التحصيــلان اين دوره با مشارکت رشته‏هاى تخصصى ديگر مي‏توانند با روشهاى علمى در امربرنامه‏ريزى در سطح وزارتخانه‏ها و سازمانها اين نقيصه را جبران نمايند. و نهايتاً


مهندسى صنايع علمى است که بايد آن را هنرمندانه بکار گرفت،

هنرى است که بايد آن را علمى آموخت


و فنى است که بايد آن را با ذوق در آميخت.


مهندس صنايع کار يــدى مي‏کند اما کارگر نيست.

کار فکرى مي‏کند، اما کارمند نيست.

مهندسى مي‏کند، اما فقط مهندس نيست.

مديريت مي‏کند، اما فقط مدير نيست.

و بطور خلاصه :


مهندس صنايع کار آفرين است و مهندسى صنايع، خلاقيت و نوآورى


به اين ترتيب، نه تنها در واحدهاى صنعتى، که در هر سازمان و سيستم ديگرى، مهندسى صنايع مي‏تواند حضورى موثر داشته باشد.

Sara12
02-13-2011, 11:36 AM
هندسی صنایع چه تخصصی است؟


مهندسی صنایع چه تخصصی است؟ مهندسی صنایع چه تخصصی است؟



مهندسى صنايع را می توان کاربرد اصول و فنون مهندسی مدیریتی به منظور بهبود، طراحى و نصب سيستم هايى شامل انسان، مواد، اطلاعات، انرژى و تجهيزات براى فراهم آوردن امکان توليد کالاها و ارائه خدمات بشکل کارآ و مطلوب دانست. براى بررسى، ارزيابى و کاربرد اين سيستم ها، دانش و مهارت هاى علوم رياضى، علوم فيزيکى و علوم اجتماعى به همراه فنون طراحى مهندسى موردنياز است. فعاليت هاى مهندسى صنايع همانند پلى است که ارتباط بين اهداف مديريت و عملکرد عملياتى سازمان را ايجاد مى نمايد. مهندسان صنايع بيشتر درگير افزايش بهره ورى در مديريت منابع انسانى، روش ها وفناوری اند. حال آنکه ساير رشته هاى مهندسى بيشتر درگير ماهيت فنى فرآيندها و فرآورده ها مى باشند.


مهندسى صنايع تنها رشته مهندسى است که عامل انسان يکى از مولفه هاى اصلى سيستم هاى مورد مطالعه آن را تشکيل مى دهد. مهندسان این رشته در تيم هاى ميان رشته اى براى امور برنامه ريزى، نصب و کنترل و بهبود فعاليت هاى موسسات به خدمت گرفته مى شوند. اين فعاليت ها ممکن است اقدامات توليد، نوآورى در محصولات، ارائه خدمات، حمل و نقل و جريان اطلاعات سازمانى را شامل شود. این مهندسان بستر لازم براى تعامل تخصص هاى مختلف و کار گروهى را به بهترين وجه ايجاد نموده و در نتيجه امور طرح، برنامه ريزى، اجرا و نظارت بر عملکرد نظام هاى توليدى خدماتى بشکل منسجم تر انجام مى شود و در نهايت محقق شدن این مهم، به بهبود مستمر در جهت سهولت کارها، راحتى کارکنان، کاهش هزينه ها، ارتقا کيفيت و جلب رضايت مشتريان منجر مى شود.

Sara12
02-13-2011, 11:36 AM
مهندسي صنايع




مهندسي، شامل كاربرد روشهاي تجزيه و تحليل اصول فيزيكي براي تبديل موادخام و ساير منابع به فرمي كه رضايت و احتياجات آدمي را تامين كند، ميباشد.
با پيشرفت علم و تكنولوژي و تعامل اين دو با هم، تخصصها و گرايشهاي مختلف مهندسي بوجود آمدهاند. در اين ارتباط مهندسي صنايع رشته نسبتاً جديد است كه ضمن برخورداري از مفهوم كلي مهندسي، حوزههاي كاري فراتري را در مقايسه با ساير رشتهها مورد توجه قرار ميدهد. نوشته حاضر سعي دارد مطالبي را جهت آشنايي با مهندسي صنايع در قالب سر فصلهاي ذيل ارائه نمايد.

مهندسي صنايع چيست؟
تاريخچه مهندسي صنايع.
اهميت مهندسي صنايع.
اصول فكري و ديدگاهها در مهندسي صنايع.
زمينههاي فعاليت مهندسي صنايع.

* مهندسي صنايع چيست؟
مهندسي صنايع عبارت از كاربرد اصول و تكنيكهايي به منظور بهبود، طراحي و نصب سيستمهايي شامل انسان، مواد، اطلاعات، انرژي و تجهيزات براي فراهم آوردن امكان توليد كالاها و ارائه خدمات بشكل كارا و مطلوب ميباشد.
براي بررسي، ارزيابي و كاربرد اين سيستمها، دانش و مهارتهاي علوم رياضي، علوم فيزيكي و علوم اجتماعي به همراه فنون و تكنيكهاي طراحي مهندسي مورد نياز است. فعاليتهاي مهندسي صنايع همانند پلي است كه ارتباط بين اهداف مديريت و عملكرد عملياتي سازمان را ايجاد مينمايد.
مهندسان صنايع بيشتر درگير افزايش بهرهوري در مديريت منابع انساني، روشها و تكنولوژي هستند و حال آنكه ساير رشتههاي مهندسي بيشتر درگير ماهيت فني فرايندها و فراوردهها ميباشند. در واقع مهندسي صنايع تنها رشته مهندسي است كه عامل انسان يكي از مولفههاي اصلي سيستمهاي مورد مطالعه آن را تشكيل ميدهد. در نتيجه مهندسان صنايع در تيمهاي ميان رشتهاي براي امور برنامهريزي، نصب و كنترل و بهبود فعاليتهاي موسسات به خدمت گرفته ميشوند. اين فعاليتها ممكن است فعاليتهاي توليد، نوآوري در محصولات، ارائه خدمات، حمل و نقل و جريان اطلاعات سازماني را شامل شود. با توجه به مطالب فوق، مهندسان صنايع بستر لازم براي تعامل تخصصهاي مختلف و كار گروهي را به بهترين وجه ايجاد نموده و در نتيجه امور طرح، برنامهريزي، اجرا و نظارت بر عملكرد نظامهاي توليدي خدماتي بشكل منسجمتر انجام ميشود و در نهايت انسجام امور به بهبود مستمر در جهت سهولت كارها، راحتي كاركنان، كاهش هزينهها، ارتقا كيفيت و جلب رضايت مشتريان منجر ميشود.

* تاريخچه مهندسي صنايع
اولين جرقههاي پيدايش مهندسي صنايع بعنوان يك تخصص با آغاز انقلاب صنعتي در ابتداي قرن 19 زده شد. انقلاب صنعتي كه با ظهور اختراعات جديد خصوصاً در صنعت نساجي و اختراع ماشينبخار آغاز شد، باعث بكارگيري نيروي انساني بيشتر و افول صنايع كوچك دستي شد. با گسترش كارخانجات، نياز به مديريت و تفكر مديريتي بيش از پيش احساس شد. افراد بسياري در جهت ارتقا كيفيت محصولات تلاش كردند. آدام اسميت، پدر علم اقتصاد پيشنهاد تقسيم كار را داد. وي بيان كرد كه ميتوان با تقسيم كار در كارخانه پيچسازي نتيجه كار را به مقدار زيادي بهبود بخشيد. بهموازات اختراعات و نوآوري در فرايندها، روشهاي حسابداري و هزينهيابي گسترش يافتند. روشهاي تحليل علمي، آزمايشات و اثباتهاي علمي در طراحي و ساخت ابزارآلات و ماشينها بكار گرفته شد و در نتيجه، اثرگذاري اين تحولات در تفكر سازماني مديريت موجب شد مديريت علمي به عنوان يك نگرش و روش حرفهاي مطرح شود. اولين تلاش براي علمي شدن مديريت از آمريكا شروع شد. در سال 1881 فردريك تيلور پدر مديريت علمي، انديشههاي خود را توسعه داد. فرانك گيلبرت و همسرش ليليان در جهت مطالعه كار با بررسي حركات توانستند ابزار جديدي را ابداع كنند. همچنين آنان به مسائل روانشناسي و انگيزههاي انساني توجه نمودند. عملكرد پرداخت پاداش و نتايج قابل قبول آن توسط امرسان ايجاد و توسعه يافت. مجموعه فعاليتهاي تيلور و هم عصرانش براي فرموله كردن اصول اساسي به عنوان روشهاي علمي مديريت متمركز شده بود كه اين فعاليتها بهزودي تحت عنوان مديريت علمي شناخته شد.

كار اين افراد توسط انجمن مهندسين مكانيك آمريكا ارج نهاده شد و عرصه براي فعاليت تيلور و همفكرانش توسط اين انجمن ايجاد شد. در سال 1912 انجمني براي ارتقا و رشد مديريت بنا نهاده شد كه در سال 1915 انجمن تيلور نام گرفت. اين انجمن از سال 1934 با عنوان انجمن مهندسي صنايع فعاليت خود را ادامه داد. در اين دوران مديران علمي داراي تحصيلات مهندسي بودند و بسياري خود را مهندس صنايع قلمداد ميكردند و گروهي نيز در حيطه مديريت به عنوان مشاوران مديريت مطرح بودند. بتدريج مواد درسي و مدرك مهندسي صنايع و برنامههاي مربوطه مورد توجه قرار گرفت و در نهايت دانشكدههاي مهندسي صنايع ايجاد و توسعه يافتند.

* اهميت مهندسي صنايع
مرور توانمنديها و خدمات مهندسي صنايع نقش و اهميت مهندسي صنايع را بوضوح بيان ميكند. امروزه حيات اقتصادي سازمانها و موسسات توليدي و خدمات در بازار رقابتي شديد جهاني به استفاده بهينه از منابع در دسترس وابسته است. عموماً منابع در دسترس شامل مواد، منابع انساني، ماشينآلات (شامل تجهيزات، لوازم جانبي، امكانات مورد نياز شامل فضا و انرژي و ...)، منابع اطلاعاتي و منابع مالي طبقهبندي ميشوند. ايجاد و نگهداري منابع ياد شده هزينههايي را براي سازمان بهدنبال دارد. هزينه تمام شده واحد محصول هر موسسه متأثر از نحوه به كارگيري اين منابع است. هر شركت توليدي يا خدماتي كه بتواند هزينههاي خود را به حداقل ممكن برساند و به بياني ديگر توانايي استفاده بهينه از منابع را در تمام اركان سازماني خود ايجاد نمايد يا حاشيه سود بيشتري به دست خواهد آورد و يا قادر خواهد بود كه قيمتهاي فروش خود را با حفظ حاشيه سود قبلي، كاهش دهد. اين بدان معني است كه قدرت رقابتي موسسه مذكور در بازار افزايش مييابد. با توجه به تحولات اقتصاد جهاني قدرت رقابتي شرط اساسي موفقيت در كسب و كار نوين محسوب ميشود. در كنار اين مسائل، توجه به نوآوريها و ارتقا كيفي محصولات و خدمات كه از طريق تلاش براي يافتن طرحهاي بهبود يافته و همچنين تحول در فرآيند كسب و كار نيز بقا و رشد موسسات را در پي خواهد داشت. با توجه به مراتب فوق اگر ضرورتها و نيازمنديهاي رسيدن به امور مذكور را با تكنيكهاي مهندسي صنايع تطبيق دهيم مشاهده ميشود كه مهندسي صنايع ابزار لازم براي حصول اهداف سازماني را بطور فراگير و سيستماتيك فراهم ميآورد و اين نشانگر نقش و اهميت بالاي مهندسي صنايع بعنوان موتور محرك حركت سازمانهاي امروزي است.

* اصول فكري و ديدگاهها در مهندسي صنايع
اساس مهندسي در هر گرايشي طراحي مبني بر اندازهگيري، محاسبه و تحليل با استفاده از علوم رياضي و تجربي شكل ميگيرد. در نتيجه حرفه مهندسي كاملاً ديد فني و ماشيني دارد كه موجب محدوديت ديدگاه در ابعاد خاص شده و برخي موضوعات مانند يافتن بهترين روشهاي مديريتي و ارتباطات انساني در ديدگاه محض مهندسي ناديده گرفته ميشود. مهندسي صنايع با در برداشتن نگرش سيستماتيك و فراگير ارتباط تخصصهاي مختلف و نهاد مديريت سازمان را ايجاد نموده و امور برنامهريزي، سازماندهي، هدايت و نظارت بر امور اجرايي با هماهنگي بيشتري دنبال ميگردد. اين نگرش استمرار همان سير تفكر تيلور و هم عصران وي ميباشد كه با تلاش تك تك آنان مجموعه اصول و نگرشهاي مديريت علمي موجوديت يافت. مديريت علمي همان نگرش سنتي مهندسي صنايع است. با پيشرفت مديريت علمي، مهندسي صنايع با تفكري بر مبناي علوم رياضي، فيزيكي، اجتماعي و اقتصادي در عرصه صنعت و خدمات ظهور كرد كه به معني ايجاد يك تفكر فراگير و سيستماتيك بود. نگاه مهندسي صنايع به مسائل از زوايا و ديدگاههاي مختلف همانند توجه به خروجي و محصول سيستم، توجه به مشتري ويا نگرش به بهرهوري سازمان قابل طرح و پيگيري ميباشد كه بر مبناي اصول فكري تقريباً يكساني دنبال ميگردد. اكنون بايد ديد كه اصول فكري مهندسي صنايع بر چه عواملي استوار است. در اين راستا بطور خلاصه اصول فكري مهندسي صنايع ذيلاً ارائه شده است.

1- خلاقيت
فعاليت اصلي هر مهندس صنايع ارائه طرح براي بهبود سيستمهاي جاري و يا ارائه طرح جديد ميباشد كه به همين منظور قوياً نياز به خلاقيت و نوعآوري جهت ارائه طرحهاي نو و بديع ميباشد. در واقع با توجه به گستردگي مسائل، مهندسي صنايع همانند اقيانوسي از فنون و علوم مختلف به عمق نيم متر با برخورداري از زمينه خلاقيت و ابتكار به مهندسين صنايع اين امكان را ميدهد كه در جهت حرفه كاربردي مورد نظر به تعميق دانش خود پرداخته و فرصتي فراهم ميشود تا ايدههاي جديد و خلاق در زمينههاي مربوطه مطرح گردد.

2- تفكر فراگير
نگرش سيستماتيك و فراگير برجستهترين خصوصيت مهندسي صنايع است و اطلاق مهندسي صنايع و سيستمها به اين رشته بي ارتباط با اين نگرش نيست. نگرش فراگير موجب ميشود مسائل از كل به جز و تعامل اجزا با هم مورد بررسي دقيق قرار گرفته و مدل كاملي از سيستمهاي مورد نظر تهيه و مسائل مورد نظر آن به بهترين شكل طرح و بررسي ميگردد.

3- رهبري گروه
هر سيستمي كه طرح ميشود اگر بدرستي اجرا نشود منتج به نتيجه نخواهد شد بلكه حسن اجرا سيستم طراحي شده يك ضرورت مهم تلقي ميشود. لذا آشنايي با كليت سيستم مورد نظر و نقش اجزا در كاركرد صحيح آن اين امكان را فراهم ميآورد كه هدايت و رهبري گروه كاري مجري سيستم با انگيزه بيشتري دنبال گردد و در واقع علاوه بر طراحي سيستم مورد نظر، مهندسي صنايع سيستمهاي پيادهسازي و اجرا را نيز پيريزي نموده و نقش رهبري گروههاي كاري را موثرتر دنبال مينمايد.

4- مديريت زمان
انجام كار بدون توجه به ظرف زماني و تحويل به موقع خروجي مورد نظر سيستم، ارزش زيادي نميتواند داشته باشد. امروزه اهميت زمان و فرصتهاي آن با توجه به عرصه تنگاتنگ رقابت اقتصادي براي همگان واضح و بديهي است. در اين خصوص مهندسي صنايع با درك موضوع تكنيكهايي را بكار ميگيرد كه عامل زمان اجراي اجزاي كاري را در تمامي فرايندها مورد توجه و مديريت قرار ميدهد.

5- ارتباط بهرهوري و بهبود مستمر
اعتقاد به ارتقا بهرهوري و بهبود مستمر يك اصل با ارزش در مهندسي صنايع است. اكتفا به وضعيت فعلي جز در جا زدن نتيجه ديگري نخواهد داشت. لذا مهندسي صنايع با پذيرش اين مطلب كه سطح دانش و مهارتها يك مقوله نسبي همواره سعي در افزايش بهرهوري و بهبود وضعيت كاري نموده و سعي ميشود همواره امور اثر بخشتر و كاراتر شود. نگرش بهبود مستمر اين امكان را ميدهد كه هر روز به فكر ارتقا هر چند به اندازه كوچك باشيم.

6- ذهن كنجكاو و يادگيري
يادگيري فرايندي است كه نميتوان بر آن حد و مرز تعيين كرد. مهندسي صنايع به منظور مطالعه و پيگيري مسائل همواره به اين نكته توجه دارد كه هر مورد را ، منحصر به فرد بررسي نمايد و جهت شناخت آن فرض بر اين است كه از تصورات ذهني دوري نموده و سعي بر تعيين كشف واقعيتهاي حاكم بر اجزا و كل سيستم ميباشد. لذا عدم وجود تعصب خاص به ماهيت فني امور موجب ميشود ذهنيت كنجكاو براي كشف حقايق نهفته در پديدهها تقويت شود و مهندس صنايع با ذهن دژم كمتر ميتواند راهحلهاي ابتكاري و راهگشا براي مسائل مورد نظر ارائه نمايد.

* زمينههاي فعاليت مهندسي صنايع
با پيشرفت و تحول سريع علوم و فنون و پيچيدگيهاي روز افزودن آن، بالطبع نظامهاي توليدي و خدماتي نيز گسترش يافتهاند كه در اين ميان اداره صحيح و مناسب اين گونه واحدها مستلزم بكارگيري تكنيكهاي علمي و پيشرفته جهت پيشبيني مدلسازي، برنامهريزي، تأمين و تدارك، اجرا و نظارت و ارزيابي نتايج حاصله در راستاي وظايف مديريتي است. همانطوري كه ميدانيم فعاليت هر نظام اعم از توليدي يا خدماتي با اتكا بر فناوري خاص آن امكان تداوم و استمرار دارد و صرفنظر از ماهيت فني و صنعتي امر، فناوري داراي چهار جز اصلي يعني شامل 1- تجهيزات، امكانات توليدي و خدماتي 2- مديريت و سازمان 3- نيروي انساني 4- دانش فني است. از آنجا كه رشتههاي مهندسي مرسوم نظير مهندسي مكانيك، برق، ساختمان و ... بيشتر به ابعاد فني صنعت (مورد 1 و 4) توجه دارند. در فرايند كسب و كار رقابتي به تنهايي پاسخگوي مسائل پيچيده خدمات مهندسي و مديريتي مدرن امروزي كه بصورت سيستماتيك تحولات سياسي، اجتماعي، اقتصادي و باورهاي انساني را در چرخه حيات سيستمهاي مورد توجه خود لحاظ نمينمايند نيستند. لذا براي رفع چنين كمبودهايي در قرن حاضر بويژه طي چند دهه اخير، رشته جديدي تحت عنوان مهندسي صنايع با بهرهگيري از علوم رياضي، فيزيكي، اجتماعي، اقتصادي و تكنيكها و فنون مهندسي بوجود آمده است. با توجه به مراتب فوق شايد مناسب بود اين رشته با عنوان مهندسي مديريت معرفي ميشد، چرا كه كاربردهاي آن محدود به صنعت نيست و هر موسسه انتفاعي و غير انتفاعي با جنبه صنعتي يا خدماتي ميتواند از فنون و تكنيكهاي مهندسي صنايع بهرهگيرد. مبحث صرف منابع و حصول حد اكثر نتيجه از منابع مصروفي چيزي نيست كه منحصر به صنعت يا بنگاه خاصي باشد و امروزه با توجه به كمبود ارتقاع سطح بهرهوري امري ضروري و حياتي محسوب ميشود كه نشانگر بستر گسترده براي فعاليتهاي مهندسي صنايع نفتي ميشود . مهندسي صنايع در حرفهها و مشاغلي همچون، بانكداري، خدمات مشاورهاي، صنعت بيمه، شركتهاي هواپيمايي، كشتيراني، بيمارستانها، كارخانجات، كشت و صنعت، خدمات شهري، استاديومهاي ورزشي و يا هر مكان ديگري كه نياز به برنامهريزي، هدايت و مديريت و ارتقا بهرهوري ميباشد كاربرد دارد. برخي از زمينههاي كاري مشخص مهندسي صنايع در بازار كسب و كار عبارتند از:

برنامه ريزي استراتژيك و عملياتي سازمان
مديريت توليد
مديريت مهندسي
مديريت پروژه
مهندسي لجستيك
سيستمهاي توليدي
مهندسي سيستمهاي كيفيت
مهندسي سيستمهاي اطلاعاتي
مهندسي مالي
مهندسي ارزش
مهندسي سيستمهاي بهرهوري
طراحي فرايندها و ساختارهاي سازماني

Sara12
02-13-2011, 11:36 AM
گرایش های مهندسی صنایع


گرایش های مهندسی صنایع:

رشته صنایع دردوره ی کارشناسی دارای چهارگرایش برنامه ریزی وتحلیل سیستم ها، تولید صنعتی، تکنولوژی صنعتی وایمنی صنعتی است.البته گرایش های ذکرشده درسطح کارشناسی تفاوت چندانی با یکد یگر ندارد ، چرا که دانشجویان هر یک از گرایش های فوق ازمیان 142واحدی که دردوره ی کارشناسی می گذارنند تنها10تا15واحد شان بایکدیگرمتفاوت است.(گرایش ایمنی صنعتی با25واحد اختصاصی متفاوت ، بیشترین تفاوت راباگرایش های دیگردارد).

که دانشجویان همین واحدهای متفاوت را نیزمی توانند در 8 واحد اختیاری خویش انتخاب کرده و بگذرانند.برای مثال فارغ التحصیل گرایش تولید صنعتی می تواند به جای گرایش تحلیل سیستم ها فعالیت کند .
ما دراین بحث سعی برآن داریم تاچهارگرایش مهندسی صنایع را معرفی کرده ودروس مربوطه ی آنهارامشخص کنیم تاعلا قمندان هر چه بیشتر بااین رشته آشنایی پیدا کنند:

قبل ازبررسی چهارگرایش، لازم می دانیم دروس مشترک بین گرایش های مختلف مهندسی صنایع یادآورشویم:
ریاضی، معادلات دیفرانسیل، برنامه نویسی کامپیوتر، محاسبات عددی، فیزیک،شیمی عمومی با آزمایشگاه،مبانی مهندسی برق با آزمایشگاه،اقتصاد مهندسی، نقشه کشی صنعتی،استاتیک،مقاومت مصالح،علم مواد،اقتصادعمومی،اصول حسابداری وهزینه یابی، ارزیابی کاروزمان، طرح ریزی واحدهای صنعتی، برنامه ریزی وکنترل تولیدوموجودی، کنترل پروژه، کنترل کیفیت آماری،تحقیق درعملیات، روشهای تولید، تئوری احتمالات وکاربردهای آن،آمار مهندسی ،آزمایشگاه اندازه گیری دقیق، کارگاه ماشین ابزار(ماشین افزار)، کارگاه عمومی جوش، کارگاه ریخته گری

Sara12
02-13-2011, 11:37 AM
30 توصیه مهم برای مهندسین صنایع


30 توصیه مهم برای مهندسین صنایع
۱- فعالیت کار نیست،این مفهوم ساده اساس مهندسی صنایع است.

۲- مهندسین صنایع باید یکپارچگی کیفیت،هزینه،ترتیب کار،مهارتهای کارگران و ابزار،سیستم اطلاعاتی،بررسی مواد،گزارش وضعیت و اجزا متغیر فرآیند کار را بهتر از هر فرد دیگری درک کنند.

۳- کار مهندسان صنایع آن است که شرکت را به یک شرکت تبلیغاتی تبدیل کنند.

۴- تجاری بیاندیشید.

۵- کارشناسان را بشناسید.

۶- در هر کاری دخالت کنید!.

۷- به جزئیات توجه کنید.

۸- تکنیک های مذاکره را یاد بگیرید.

۹- با دیگران در ارتباط باشید.

۱۰- تئوری محدودیت TOC را کاملا درک کنید.

۱۱- شبیه سازی را بخوبی فرابگیرید.

۱۲- برای بازخوردها ارزش قائل شوید.

۱۳- وقتی با آمار فرآیندها کار می کنید،میانه را دنبال کنید.

۱۴-EXCEL و سایر نرم افزارهای مرتبط را فرا بگیرید.

۱۵- کار عملی بخصوص مواردی مثل پروژه و کارآموزی کمک می کند بفهمیم که نیاز در جامعه چیست و بعد تئوریهای دانشگاه می تواند جایگاه بهتری را برای رشد فرد ایجاد کند.

۱۶- بیشتر به عمق مطلب و فراگیری شخصی نسبت به دروس توجه کنید تا اینکه به کسب نمره و طی دوره تحصیلی و مدرک گرایی بیاندیشید.

۱۷- بعد از دانش آموختگی،توانمندی فرد در کاریابی و گزینش خیلی مهمتر است تا نمره دانشگاهی او.

۱۸- هر مهندس صنایع باید بازده خوب در کار بدهد،عملکرد مناسب داشته باشد و واقع گرا باشد،ایده آل گرا نباشد.

۱۹- جامعه راندمان میخواهد،صنعت راندمان می خواهد،اطلاعات عام نمی خواهد،دریای به عمق یک میلیمتر نمی خواهد بلکه حتی یک بعد تخصصی کوچک ولی با عمق می خواهد،پس:

۲۰- همه چیز را بلد بودن یعنی هیچ چیز را بلد نبودن،بنابراین از ابتدای تحصیل در کارشناسی باید به دنبال یک موضوع خاص که به آن علاقه دارید بروید و در کارآموزی ها و پروژه ها همین موضوع مدنظر باشد و از پراکنده کاری بپرهیزید،

۲۱- مهندس صنایع که تخصصی کار کند با توانمندی تخصصی خود خیلی بهتر می تواند در جامعه بازده داشته باشد تا کسی که کلیه دروس مهندسی صنایع را گذرانده ولی هیچکدام را در حد اجرایی نمی تواند عمل کند.

۲۲- کارشناسی ارشد بعد تئوری دروس کارشناسی را تقویت می کند و عمدتا درس های کارشناسی را تکرار می کند فقط با الگوهای ریاضی بالاتر،پس

۲۳- آنهایی که به دنبال کارشناسی ارشد بروند که می خواهند در آینده کار آکادمیک و تئوری انجام دهند یا در طول تحصیل در دوره ارشد کارهای تحقیقاتی خود را قطع نکنند.
۲۴- همه چیز را برای پیشرفت و گسترش طراحی کنید؛وگرنه شما موانع آینده را خواهیدساخت.

۲۵- برای هر شغل،کار یا برنامه کاری،همواره در اولین گام،ایمنی قرار دارد،کیفیت در گام دوم و رفع مشکلات بهره وری در گام سوم است.

۲۶- توانایی تصمیم گیری مختص مدیران نیست همه توانایی تصمیم گیری دارند.

۲۷- مشکل افزایش کیفیت نیست؛بلکه افزایش کیفیت پاسخ به مشکلات است.

۲۸- یک دریای آرام،هیچگاه دریانوردان موفقی پرورش نمی دهد.

۲۹- هر چه موانع و مشکلات جدی تر و سخت تر،لذت تلاش و پیروزی بیشتر.

۳۰- وقتی دیگران شمارش معکوس را آغاز می کنند،ما به شمارش معکوس ممکن ها بپردازیم.


منبع : مرجع مهندسی صنایع (http://forum.patoghu.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Finen.mee.ir)

Sara12
02-13-2011, 11:41 AM
مهندسی معکوس چیست؟


اگر سابقه ی صنعت و چگونگی رشد آن در کشورهای جنوب شرقی آسیا را مورد مطالعه قرار دهیم به این مطلب خواهیم رسید که در کمتر مواردی این کشورها دارای ابداعات فن آوری بوده اند و تقریبا در تمامی موارد، کشورهای غربی (‌آمریکا و اروپا) پیشرو بوده اند. پس چه عاملی باعث این رشد شگفت آور و فنی در کشورهای خاور دور گردیده است؟
در این نوشتار به یکی از راهکارهای این کشورها در رسیدن به این سطح از دانش فنی می پردازیم.
در صورتی که به طور خاص کشور ژاپن را زیر نظر بگیریم، خواهیم دید که تقریبا تمامی مردم دنیا از نظر کیفیت، محصولات آنها را تحسین می کنند ولی به آنها ایراد می گیرند که ژاپنی ها از طریق کپی برداری از روی محصولات دیگران به این موفقیت دست یافته اند.
این سخن اگر هم که درست باشد و در صورتی که کپی برداری راهی مطمئن برای رسیدن به هدف باشد چه مانعی دارد که این کار انجام شود.این مورد، به خصوص درباره ی کشورهای در حال توسعه ویا جهان سوم به شکاف عمیق فن آوری بین این کشورها و کشورهای پیشرفته دنیا، امری حیاتی به شمار می رود و این کشورها باید همان شیوه را پیش بگیرند(البته در قالب مقتضیات زمان و مکان و سایر محدودیت ها) به عنوان یک نمونه، قسمتی از تاریخچه ی صنعت خودرو و آغاز تولید آن در ژاپن را مورد بررسی قرار می دهیم:
تولید انبوه خودرو در ژاپن قبل از جنگ جهانی دوم ودر سال ۱۹۲۰ بوسیله ی کارخانه های "ایشی کاواجیما" آغاز شد که مدل ژاپنی فورد آمریکایی را کپی کرده و به شکل تولید انبوه به بازار عرضه نمود.
همچنین شورلت ژاپنی AE جزو اولین خودرو های کپی شده آمریکایی توسط ژاپنی ها بود که به تعداد زیاد تولید می شد. سپس با تلاش های فراوانی که انجام شد(آنهم در شرایط بحرانی ژاپن در آن دوره) مهمترین کارخانه‌ی خودرو سازی ژاپن یعنی "تویوتا" درسال ۱۹۳۲ فعالیت خود را با ساخت خودرویی با موتور "کرایسلر" آغاز نمود ، در سال ۱۹۳۴، نوع دیگری از خودرو را با موتور"شورلت" ساخته و وارد بازار نموده و از سال ۱۹۳۶، اولین تلاش ها برای ساخت خودروی تمام ژاپنی آغاز شد. البته تا مدت ها ژاپنی ها مشغول کپی برداری از اتومبیل های آمریکایی و اروپایی بودند.
آنها خودروی پاکارد و بیوک آمریکایی و رولزرویس، مرسدس بنز و فیات اروپایی را نیز تولید کردند که همین تولیدها زمینه ساز گسترش فعالیت خودروسازی ژاپن شد و سرانجام در دهه ی ۱۹۶۰ میلادی پس از سعی و کوشش فراوان ، اولین اتومبیل تمام ژاپنی که ضمنا دارای استاندارد جهانی بود، تولید و به بازار عرضه شد.
در تمامی مطاب فوق رد پای یک شگرد خاص و بسیار مفید به چشم می خورد که "مهندسی معکوس"(Reverse Engineering ) نام دارد.
مهندسی معکوس روشی آگاهانه برای دستیابی به فن آوری حاضر و محصولات موجوداست. در این روش، متخصصین رشته های مختلف علوم پایه و کاربردی از قبیل مکانیک، فیزیک و اپتیک، مکاترونیک، شیمی پلیمر، متالورژی،الکترونیک و ...جهت شناخت کامل نحوه ی عملکرد یک محصول که الگوی فن آوری مذکور می باشد تشکیل گروه های تخصصی داده و توسط تجهیزات پیشرفته و دستگاه های دقیق آزمایشگاهی به همراه سازماندهی مناسب تشکیلات تحقیقاتی و توسعه های R&D "سعی در به دست آوردن مدارک و نقشه های طراحی محصول فوق دارند تا پس از مراحل نمونه سازی (Prototyping) و ساخت نیمه صنعتی (Pilot plant) در صورت لزوم ، تولید محصول فوق طبق استاندارد فنی محصول الگو انجام خواهد شد . همان گونه که اشاره شد استفاده از روش مهندسی معکوس برای کشورهای در حال توسعه یا عقب مانده روش بسیار مناسبی جهت دسترسی به فن آوری ، رشد و توسعه ی آن می باشد. این کشور ها که در موارد بسیاری از فن آوری ها در سطح پایینی قرار دارند، در کنار روش ها و سیاست های دریافت دانش فنی، مهندسی معکوس را مناسب ترین روش دسترسی به فن آوری تشخیص داده و سعی می کنند با استفاده از روش مهندسی معکوس، اطلاعات و دانش فنی محصولات موجود ، مکانیزم عمل کرد و هزاران اطلاعات مهم دیگر را بازیابی کرده و در کنار استفاده ار روش های مهندسی مستقیم (Forward Engineering) و روش های ساخت قطعات ، تجهیزات ، تسترهای مورد استفاده در خط مونتاژ و ساخت مانند قالب ها ،گیج و فیکسچر ها و دستگاههای کنترل، نسبت به ایجاد کارخانه ای پیشرفته و مجهز جهت تولید محصولات فوق اقدام نمایند. همچنین ممکن است مهندسی معکوس، برای رفع معایب و افزایش قابلیت های محصولات موجود نیز مورد استفاده قرار می گیرد. به عنوان مثال در کشور آمریکا ، مهندسی معکوس توسط شرکت "جنرال موتور" بر روی محصولات کمپانی "فورد موتور" و نیز برعکس، برای حفظ وضعیت رقابتی و رفع نواقص محصولات به کار برده شده است.
بسیاری از مدیران کمپانی های آمریکایی، هر روز قبل از مراجعت به کارخانه، بازدیدی از جدیدترین محصولات عرضه شده در فروشگاه ها و نمایشگاه های برگزار شده انجام داده و جدیدترین محصولات عرضه شده مربوط به محصولات کمپانی خود را خریداری نموده و به واحد تحقیق و توسعه (R&D) تحویل می دهند تا نکات فنی مربوط به طراحی وساخت محصولات مذکور و آخرین تحقیقات ، هر چه سریع تر در محصولات شرکت فوق نیز مورد توجه قرار گیرد.
جالب است بدانید که مهندسی معکوس حتی توسط سازندگان اصلی نیز ممکن است به کار گرفته شود . زیرا به دلایل متعدد، نقشه های مهندسی اولیه با ابعاد واقعی قطعات (مخصوصا زمانی که قطعات چندین سال پیش طراحی و ساخته و به دفعات مکرر اصلاح شده اند)مطابقت ندارد برای مثال جهت نشان دادن چنین نقشه هایی با ابعاد واقعی قطعات و کشف اصول طراحی و تلرانس گذاری قطعات، بخش میکروسویچ شرکت(Honywell) از مهندسی معکوس استفاده نموده و با استفاده از سیستم اندازه گیری CMM (Coordinate Measuring Machine) با دقت و سرعت زیاد ابعاد را تعیین نموده و به نقشه های مهندسی ایجاد شده توسط سیستم CAD منتقل می کنند.
متخصصین این شرکت اعلام می دارند که روش مهندسی معکوس و استفاده از ابزار مربوطه، به نحو موثری زمان لازم برای تعمیر و بازسازی ابزارآلات ، قالب ها و فیکسچرهای فرسوده را کم می کند و لذا اظهار می دارند که "مهندسی معکوس زمان اصلاح را به نصف کاهش می‌دهد."
مهندسین معکوس، اضافه بر اینکه باید محصول موجود را جهت کشف طراحی آن به دقت مورد مطالعه قرار دهند، همچنین باید مراحل بعد از خط تولید یعنی انبارداری و حمل و نقل را از کارخانه تا مشتری و نیز قابلیت اعتماد را در مدت استفاده ی مفید مورد تجزیه و تحلیل قرار دهند. چرا که مثلا فرایند آنیلینگ مورد نیاز قطعه،ممکن است برای ایجاد مشخصات مورد نظر در هنگام عمل کرد واقعی محصول یا در طول مدت انبارداری و حمل و نقل طراحی شده و لزوم وجود آن تنها در هنگام اجرای مراحل مذکور آشکار خواهد شد.
چه بسا که بررسی یک پیچ بر روی سوراخی بر بدنه ی محصول(که به قطعات و اجزای دیگر متصل نشده) ، متخصصان مهندسی معکوس را ماه ها جهت کشف راز عملیاتی آن به خود مشغول کند، غافل از اینکه محل این پیچ، امکانی جهت تخلیه ی هوا، تست آب بندی یا امکان دسترسی به داخل محصول جهت تست نهایی می باشد. از سوی دیگر مهندسین معکوس باید عوامل غیر مستقیمی را که ممکن است در طراحی و تولید محصول مذکور تاثیر بگذارند، را به دقت بررسی نمایند. به دلیل اینکه بسیاری از این موارد با توجه به خصوصیات و مقتضیات زمانی و مکانی ساخت محصول مورد نظر، توسط سازندگان اصلی توجیه پذیر باشد اما ماجرای آن به وسیله ی مهندسین معکوس فاجعه ساز باشد. مثلا فرایند تولید قطعات تا حدود قابل توجهی بستگی به تعداد محصولات مورد نیاز و ... دارد . اگر تعداد محصولات مورد نیاز جهت کشور ثانویه در بسیار کمتر از کشور اصلی که در حد جهانی و بین‌المللی فعالیت نموده ، باشد پس به عنوان مثال تعیین فرایند یک قطعه با باکالیتی (نوعی مواد پلیمری) از طریق ساخت قالب های چند حفره ای با مکانیزم عملکرد خود کاربا توجه به معضلات پخت قطعه در داخل قالب ، می تواند برای مجریان مهندسی معکوس فاجعه ساز باشد ( اگر که این مهندسان از فرایند های ساده تر با توجه به تیراژ تولید محصول و نیز خصوصیات تکنولوژیکی کشور خود استفاده نکنند.) بنابراین، مرحله ی بعد از کشف طراحی، تطبیق طراحی انجام شده بر مقتضیات زمانی و مکانی کشور ثانویه می‌باشد که باید به دقت مورد توجه متخصصین مهندسی معکوس واقع شود.
خلاصه اینکه مهندسی معکوس ممکن است یک کاربرد غیر معقول و نامناسب از کاربرد هنر و علم مهندسی به نظر برسد، اما آن یک حقیقت از زندگی روزمره ی ما به شمار می رود.
منبع:

سایت مهندسی مکنا
حامد منصف د و تقریبا در تمامی موارد، کشورهای غربی (‌آمریکا و اروپا) پیشرو بوده اند. پس چه عاملی باعث این رشد شگفت آور و فنی در کشورهای خاور دور گردیده است؟

اگر سابقه ی صنعت و چگونگی رشد آن در کشورهای جنوب شرقی آسیا را مورد مطالعه قرار دهیم به این مطلب خواهیم رسید که در کمتر مواردی این کشورها دارای ابداعات فن آوری بوده اند و تقریبا در تمامی موارد، کشورهای غربی (‌آمریکا و اروپا) پیشرو بوده اند. پس چه عاملی باعث این رشد شگفت آور و فنی در کشورهای خاور دور گردیده است؟
در این نوشتار به یکی از راهکارهای این کشورها در رسیدن به این سطح از دانش فنی می پردازیم.
در صورتی که به طور خاص کشور ژاپن را زیر نظر بگیریم، خواهیم دید که تقریبا تمامی مردم دنیا از نظر کیفیت، محصولات آنها را تحسین می کنند ولی به آنها ایراد می گیرند که ژاپنی ها از طریق کپی برداری از روی محصولات دیگران به این موفقیت دست یافته اند.
این سخن اگر هم که درست باشد و در صورتی که کپی برداری راهی مطمئن برای رسیدن به هدف باشد چه مانعی دارد که این کار انجام شود.این مورد، به خصوص درباره ی کشورهای در حال توسعه ویا جهان سوم به شکاف عمیق فن آوری بین این کشورها و کشورهای پیشرفته دنیا، امری حیاتی به شمار می رود و این کشورها باید همان شیوه را پیش بگیرند(البته در قالب مقتضیات زمان و مکان و سایر محدودیت ها) به عنوان یک نمونه، قسمتی از تاریخچه ی صنعت خودرو و آغاز تولید آن در ژاپن را مورد بررسی قرار می دهیم:
تولید انبوه خودرو در ژاپن قبل از جنگ جهانی دوم ودر سال ۱۹۲۰ بوسیله ی کارخانه های "ایشی کاواجیما" آغاز شد که مدل ژاپنی فورد آمریکایی را کپی کرده و به شکل تولید انبوه به بازار عرضه نمود.
همچنین شورلت ژاپنی AE جزو اولین خودرو های کپی شده آمریکایی توسط ژاپنی ها بود که به تعداد زیاد تولید می شد. سپس با تلاش های فراوانی که انجام شد(آنهم در شرایط بحرانی ژاپن در آن دوره) مهمترین کارخانه‌ی خودرو سازی ژاپن یعنی "تویوتا" درسال ۱۹۳۲ فعالیت خود را با ساخت خودرویی با موتور "کرایسلر" آغاز نمود ، در سال ۱۹۳۴، نوع دیگری از خودرو را با موتور"شورلت" ساخته و وارد بازار نموده و از سال ۱۹۳۶، اولین تلاش ها برای ساخت خودروی تمام ژاپنی آغاز شد. البته تا مدت ها ژاپنی ها مشغول کپی برداری از اتومبیل های آمریکایی و اروپایی بودند.
آنها خودروی پاکارد و بیوک آمریکایی و رولزرویس، مرسدس بنز و فیات اروپایی را نیز تولید کردند که همین تولیدها زمینه ساز گسترش فعالیت خودروسازی ژاپن شد و سرانجام در دهه ی ۱۹۶۰ میلادی پس از سعی و کوشش فراوان ، اولین اتومبیل تمام ژاپنی که ضمنا دارای استاندارد جهانی بود، تولید و به بازار عرضه شد.
در تمامی مطاب فوق رد پای یک شگرد خاص و بسیار مفید به چشم می خورد که "مهندسی معکوس"(Reverse Engineering ) نام دارد.
مهندسی معکوس روشی آگاهانه برای دستیابی به فن آوری حاضر و محصولات موجوداست. در این روش، متخصصین رشته های مختلف علوم پایه و کاربردی از قبیل مکانیک، فیزیک و اپتیک، مکاترونیک، شیمی پلیمر، متالورژی،الکترونیک و ...جهت شناخت کامل نحوه ی عملکرد یک محصول که الگوی فن آوری مذکور می باشد تشکیل گروه های تخصصی داده و توسط تجهیزات پیشرفته و دستگاه های دقیق آزمایشگاهی به همراه سازماندهی مناسب تشکیلات تحقیقاتی و توسعه های R&D "سعی در به دست آوردن مدارک و نقشه های طراحی محصول فوق دارند تا پس از مراحل نمونه سازی (Prototyping) و ساخت نیمه صنعتی (Pilot plant) در صورت لزوم ، تولید محصول فوق طبق استاندارد فنی محصول الگو انجام خواهد شد . همان گونه که اشاره شد استفاده از روش مهندسی معکوس برای کشورهای در حال توسعه یا عقب مانده روش بسیار مناسبی جهت دسترسی به فن آوری ، رشد و توسعه ی آن می باشد. این کشور ها که در موارد بسیاری از فن آوری ها در سطح پایینی قرار دارند، در کنار روش ها و سیاست های دریافت دانش فنی، مهندسی معکوس را مناسب ترین روش دسترسی به فن آوری تشخیص داده و سعی می کنند با استفاده از روش مهندسی معکوس، اطلاعات و دانش فنی محصولات موجود ، مکانیزم عمل کرد و هزاران اطلاعات مهم دیگر را بازیابی کرده و در کنار استفاده ار روش های مهندسی مستقیم (Forward Engineering) و روش های ساخت قطعات ، تجهیزات ، تسترهای مورد استفاده در خط مونتاژ و ساخت مانند قالب ها ،گیج و فیکسچر ها و دستگاههای کنترل، نسبت به ایجاد کارخانه ای پیشرفته و مجهز جهت تولید محصولات فوق اقدام نمایند. همچنین ممکن است مهندسی معکوس، برای رفع معایب و افزایش قابلیت های محصولات موجود نیز مورد استفاده قرار می گیرد. به عنوان مثال در کشور آمریکا ، مهندسی معکوس توسط شرکت "جنرال موتور" بر روی محصولات کمپانی "فورد موتور" و نیز برعکس، برای حفظ وضعیت رقابتی و رفع نواقص محصولات به کار برده شده است.
بسیاری از مدیران کمپانی های آمریکایی، هر روز قبل از مراجعت به کارخانه، بازدیدی از جدیدترین محصولات عرضه شده در فروشگاه ها و نمایشگاه های برگزار شده انجام داده و جدیدترین محصولات عرضه شده مربوط به محصولات کمپانی خود را خریداری نموده و به واحد تحقیق و توسعه (R&D) تحویل می دهند تا نکات فنی مربوط به طراحی وساخت محصولات مذکور و آخرین تحقیقات ، هر چه سریع تر در محصولات شرکت فوق نیز مورد توجه قرار گیرد.
جالب است بدانید که مهندسی معکوس حتی توسط سازندگان اصلی نیز ممکن است به کار گرفته شود . زیرا به دلایل متعدد، نقشه های مهندسی اولیه با ابعاد واقعی قطعات (مخصوصا زمانی که قطعات چندین سال پیش طراحی و ساخته و به دفعات مکرر اصلاح شده اند)مطابقت ندارد برای مثال جهت نشان دادن چنین نقشه هایی با ابعاد واقعی قطعات و کشف اصول طراحی و تلرانس گذاری قطعات، بخش میکروسویچ شرکت(Honywell) از مهندسی معکوس استفاده نموده و با استفاده از سیستم اندازه گیری CMM (Coordinate Measuring Machine) با دقت و سرعت زیاد ابعاد را تعیین نموده و به نقشه های مهندسی ایجاد شده توسط سیستم CAD منتقل می کنند.
متخصصین این شرکت اعلام می دارند که روش مهندسی معکوس و استفاده از ابزار مربوطه، به نحو موثری زمان لازم برای تعمیر و بازسازی ابزارآلات ، قالب ها و فیکسچرهای فرسوده را کم می کند و لذا اظهار می دارند که "مهندسی معکوس زمان اصلاح را به نصف کاهش می‌دهد."
مهندسین معکوس، اضافه بر اینکه باید محصول موجود را جهت کشف طراحی آن به دقت مورد مطالعه قرار دهند، همچنین باید مراحل بعد از خط تولید یعنی انبارداری و حمل و نقل را از کارخانه تا مشتری و نیز قابلیت اعتماد را در مدت استفاده ی مفید مورد تجزیه و تحلیل قرار دهند. چرا که مثلا فرایند آنیلینگ مورد نیاز قطعه،ممکن است برای ایجاد مشخصات مورد نظر در هنگام عمل کرد واقعی محصول یا در طول مدت انبارداری و حمل و نقل طراحی شده و لزوم وجود آن تنها در هنگام اجرای مراحل مذکور آشکار خواهد شد.
چه بسا که بررسی یک پیچ بر روی سوراخی بر بدنه ی محصول(که به قطعات و اجزای دیگر متصل نشده) ، متخصصان مهندسی معکوس را ماه ها جهت کشف راز عملیاتی آن به خود مشغول کند، غافل از اینکه محل این پیچ، امکانی جهت تخلیه ی هوا، تست آب بندی یا امکان دسترسی به داخل محصول جهت تست نهایی می باشد. از سوی دیگر مهندسین معکوس باید عوامل غیر مستقیمی را که ممکن است در طراحی و تولید محصول مذکور تاثیر بگذارند، را به دقت بررسی نمایند. به دلیل اینکه بسیاری از این موارد با توجه به خصوصیات و مقتضیات زمانی و مکانی ساخت محصول مورد نظر، توسط سازندگان اصلی توجیه پذیر باشد اما ماجرای آن به وسیله ی مهندسین معکوس فاجعه ساز باشد. مثلا فرایند تولید قطعات تا حدود قابل توجهی بستگی به تعداد محصولات مورد نیاز و ... دارد . اگر تعداد محصولات مورد نیاز جهت کشور ثانویه در بسیار کمتر از کشور اصلی که در حد جهانی و بین‌المللی فعالیت نموده ، باشد پس به عنوان مثال تعیین فرایند یک قطعه با باکالیتی (نوعی مواد پلیمری) از طریق ساخت قالب های چند حفره ای با مکانیزم عملکرد خود کاربا توجه به معضلات پخت قطعه در داخل قالب ، می تواند برای مجریان مهندسی معکوس فاجعه ساز باشد ( اگر که این مهندسان از فرایند های ساده تر با توجه به تیراژ تولید محصول و نیز خصوصیات تکنولوژیکی کشور خود استفاده نکنند.) بنابراین، مرحله ی بعد از کشف طراحی، تطبیق طراحی انجام شده بر مقتضیات زمانی و مکانی کشور ثانویه می‌باشد که باید به دقت مورد توجه متخصصین مهندسی معکوس واقع شود.
خلاصه اینکه مهندسی معکوس ممکن است یک کاربرد غیر معقول و نامناسب از کاربرد هنر و علم مهندسی به نظر برسد، اما آن یک حقیقت از زندگی روزمره ی ما به شمار می رود.


منبع : دانش ما

Sara12
02-13-2011, 11:41 AM
تعاريف و موضوعات مرتبط با غذا


تعاريف و موضوعات مرتبط با غذا غذا به هر ماده ای اطلاق می شود که موجود زنده آنرا می خورد یا می آشامد. واژه غذا شامل مایعات نوشیدنی هم می شود. غذا منبع اصلی تولید انرژی و تغذیه در جانوران است و معمولاً جانوران و گیاهان، منشا تولید آن هستند.
مطالعه در مورد غذا را علم تغذیه یا علم غذا می نامند. در زبان فارسی، به شکل مجازی هم از واژه غذا استفاده می کنند؛ مثل غذای فکر.

Sara12
02-13-2011, 11:42 AM
تعریف حقوقی
در تعریف حقوقی غذا در کشورهای غربی، چهار دسته از مواد به عنوان غذا به رسمیت شناخته شده است:

هر نوع ماده ای که از نظر منطقی، انسان بتواند آنرا هضم کند؛ حال چه ارزش غذایی داشته و چه نداشته باشد.
آب و سایر آشامیدنی ها.
آدامس های جویدنی.
موادی که در تهیه غذاها به کار می رود.

Sara12
02-13-2011, 11:42 AM
وعده های غذایی
غذاهای مکمل متفاوتی که همراه با هم مصرف می شوند، یک وعده غذایی را تشکیل می دهند. معمولاً افراد، وعده های غذایی را همراه با اعضای خانواده و یا دوستانشان میل می کنند که این مسئله، خود نوعی موقعیت اجتماعی محسوب می شود. وعده های غذایی کوچکی که بین وعده های اصلی غذا وجود دارد را اسنک می نامند.

تعداد وعده های غذایی در هر روز، مقدار آن، مواد تشکیل دهنده و این که کی و چگونه تهیه می شوند در نقاط مختلف دنیا بسیار با هم متفاوت است. این امر، به آب و هوای محل، اکولوژی، اقتصاد آن منطقه، فرهنگ، سنت ها و میزان صنعتی شدن آن محل بستگی دارد. به علاوه، غذاها در جشنواره های فرهنگی و مذهبی نقش مهمی ایفا می کنند.
در جوامع صنعتی، منشا تولید بخش عظیمی از وعده های غذایی، جانوران می باشند.

Sara12
02-13-2011, 11:43 AM
به دست آوردن غذا
در گذشته غذا از راه پرورش حیوانات، صید ماهی، شکار و دیگر روش های امرار معاش به دست می آمد. هر کدام از این روش ها، در یک ناحیه خاص با اهمیت بود و اهالی آن ناحیه از آن برای تهیه غذای خود استفاده می کردند.

امروزه در جوامع توسعه یافته، تولید غذا عمدتاً بر پایه کشاورزی، پرورش ماهی و دامداری آن هم بر پایه صنعت می باشد؛ با این هدف که مقدار غذای تولیدی را به حداکثر رسانده و در عین حال، هزینه ها را تا حداقل کاهش دهند. این امر، تنها بر پایه ابزارهای مکانیکی همچون، تراکتور، کمباین، ماشین درو و غیره امکان پذیر است. همچنین استفاده از کودهای شیمیایی، تولید غلات را افزایش داده است

Sara12
02-13-2011, 11:44 AM
ارائه الگوریتمی برای مسئله برش دو بعدی با تقاضا


ارائه الگوريتمي براي مسئله برش دو بعدي با تقاضا

در اين مقاله مسئله برش دوبعدي با تقاضا ، مورد بررسي قرار مي گيرد . در اين مسئله بايد برش ورق هاي مستطيل شكل بزرگ ، مستطيل هاي كوچكتر مورد نياز به نحوي توليد شوند كه ضمن تامين تقاضاهاي آنها ضايعات با تعداد ورق هاي مصرفي حداقل گردد . حل اين مسئله در هر صنعتي كه برش صفحات در آن مورد نياز مي باشد از نظر كاهش ضايعات حائز اهميت خواهد بود . در اكثر مقالات ، تقاضاي قطعات در نظر گرفته نشده و تنها به مسئله حداقل كردن ضايعات در يك ورق پرداخته شده است . مسئله برش جزء مسائل Np-Hard بوده و روشهاي دقيق قادر به حل عملي آن نخواهند بود ، لذا الگوريتمي فراابتكاري با استفاده از روش SA براي حل مسئله برش با تقاضا ارائه شده است . در اين الگوريتم جواب اوليه با رويه اي قانون گرا ايجاد شده و از يك SA داخلي ، در فرايند توليد جواب همسايگي در هر تكرار حلقه SA اصلي استفاده شده است اين امر موجب كارائي مناسب الگوريتم گرديده است .
به دليل وجود نداشتن مسائل نمونه كافي ، روشي براي توليد مسائل تصادفي برش با تقاضا ارائه شده است و به اين ترتيب مسائلي در محدوده 10 تا 50 نوع قطعه و با تقاضاي كل حداكثر 2400 توليد ، توسط الگوريتم حل شده است . نتايج محاسباتي نشان دهنده قابل قبول بودن الگوريتم مي باشد . اين الگوريتم توانسته است براي مسائلي با 30 نوع قطعه و تقاضاي كل 500 ، جوابي با ضايعات كمتر از 6 درصد را بيابد .

Sara12
02-13-2011, 11:45 AM
افزايش بهره وري نيروي انساني


الف-ديدگاهها ؛ تعاريف و مفاهيم مرتبط با بهره وري

عوامل بسياري درتعريف و ديدگاههاي مکاتب مختلف نسبت به بهره وري موثرند . از گذشته بهره وري مورد توجه صاحبنظران ومحققان رشته ها يي مانند اقتصاد روانشناسي صنعتي و سازماني حسابداري ؛ فيزيکدانان ؛ مهندسان و مديران بوده است .درک دانش ؛ تجربه ؛زمينه ها وشرايط محيطي موجب تعريف وتفسير آنها از بهره وري به شيوه هاي مختلف گرديده است . در باره اينکه چگونه سازمانها ؛ گروهها؛ انسانها ؛ ماشينها در محيطهاي مختلف کار کنند و بهره وري آنان چگونه بايد سنجيده شود هررشته اصول وبينش خاص خود را دارد. اهميت مفاهيم مديريت با توجه به سهم آنان در بهره وري سازماني است . مديران بايد در مورد بهره وري در کوتاه مدت بلند مدت تصميم گيري نمايند تا با مشکلات ناشي از عدم رشد بهره وري مواجه نشوند.
چالش بهره وري نياز به پاسخ متفکرانه وسريع دارد . (بلچر 1987)
بيشتر تعاريف بهره وري شامل کارايي ؛ اثر بخشي ؛ سود آوري ؛ کيفيت ؛ نوآوري ؛ کيفيت زندگي فردي و اجتماعي ؛ فرهنگ و مانند آن است که توضيحات مختصري راجع به انها داده ميشود.
کارايي : در واقع نسبتي است که برخي از جنبه هاي عملکرد واحدها را با هزينه هايي که بر انجام آن عملکرد متحمل شده مقايسه ميکند .اثر بخشي : به معني هدايت منا بع به سوي اهدافي که ارزشمند ترند. براي مثال تمرکز روي نتايج ؛ انجام کار صحيح در زمان صحيح ؛ کسب اهداف کوتاه مدت وبلند مدت مي باشد.در اين رابطه اثر بخشي فردي رامتغير هاي خروجي ميدانند که براي سنجش افراد استفاده ميشوند مانند انعطاف پذيري و اثر بخشي ساز ماني و توانايي سازمان در ارضاي حداقل انتظارات ذي نفعها براي کسب اهداف کوتاه مدت وبلند مدت .
بطورکلي اثر بخشي سازماني دستيا بي به اولويتها واهداف چند گانه در چا ر چوب نظام ارزشي مشترک با فرهنگ سازماني است به گونه اي که کسب اهداف از نظر هزينه و زمان بهينه باشد و رضايت خاطرذي نفعهايي را که در جهت کسب اهداف تلاش ميکنند را فراهم نمايد.
سود آوري : طبق مدل تجزيه و تحليل نسبتهاي مالي دوپونت درواقع سود چگونگي بکار گيري داراييها و کسب منفعت حاصل از آن است .کيفيت : سلاحي استرا تژيک و رقابتي جهت تثبيت وضع فعلي وانجام فعا ليتهاي جديد بطوريکه افزابش فروش در بازار را تسهيل ميکند . کيفيت وبهره وري قابل تفکيک نيستند و به موازات هم پيش ميروند .نوآوري : فرايند خلاقانه انتخاب وانطباق کا لاها وخدمات ؛ فرايندها ؛ ساختارها و ديگر موارد براي پا سخگوئي به فشار هاي داخلي وخارجي و تقاضا وتغييرات محيط است . نوآوري ممکن است مبتني بر کار فردي يا نياز هاي سازماني ويا نتيجه فشار هاي محيطي مثل تشديد رقابت باشد . در اين حالت کوششها به سوي تکميل يا جايگزيني فرايندي که اکنون وجود دارد يا با تامين اين حلقه مفقوده به سوي آن هدايت ميشود معطوف است .روش کمي بيان نوآوري :عبارت ازنسبت خروجي به ورودي مساوي با محصولات بازاريابي شده به ايد ه هاي امكان پذير (تعداد خلاقيتها).
کيفيت زندگي کاري در مدل والتون عبارت از مراحل زير است :
1) پرداخت کافي و منصفانه
2) عوامل ايمني وبهداشتي
3) فرصت رشد وامنيت مداوم
4) قانون گرايي در سازمان کار
5) وابستگي اجتماعي زندگي کاري
6) فضاي کلي زندگي
7) يکپارچگي وانسجام اجتماعي در سازمان کار
8) بهبود توانائيهاي انساني

نيروهاي مثبت ومنفي از راههاي گوناگون بر کارکنان ؛ فرايندها وبهره وري تاثير ميگذارند . برخي ازنيروهاي عمده قابل پيش بيني يا کاملا قابل کنترل هستند وبا افزايش کنترل مديران براين نيروهاي سازماني پيش بيني احتمال وقوع تغيير سازماني يا فردي آسانتر مي گردد .

ب) ارزيابي عملکرد: فرايندي است که طي آن کارکنان در فواصل زماني معين و بطور رسمي مورد سنجش قرار ميگيرند و نتيجه ارزيابي به منظور اخذ و اجراي تصميمات مناسب براي افزايش کميت و کيفيت کار است .اين ارزيابي در برنامه ريزي ؛ اجرا و بازنگري سنجش بعمل ميآيد.

در ارزيابي عملکردسه نکته حائز اهميت است:
1. ارزيابي عملکرد از حياتي ترين کارهاي مدير است .
2. ارزيابيها غالبا استاندارد نيستند وامتياز وتفسير آن يکنواخت نيست .
3.عليرغم اينکه بررسي عملکردها راهي براي بقاي سازمانهاست ؛ مديران وکارکنان کمتر از آن استقبال ميکنند .اگر ارزيابي عملكرد خوب سازماندهي و درك و پذيرفته شود و بطور منظم انجام گيرد تاثير بالقوه فراواني بر افزايش بهره وري دارد.درارزيابي عملكرد جنبه هاي مثبت ونتايج مطلوب به شكل بازخور سازنده تاكيد دارد.پرداخت پاداش انگيزشي است وارزيابيهايي كه با مشورت متخصصان نيروي انساني انجام پذيرد مفيد تر است .

تاليف : زهرااخترمنش

Sara12
02-13-2011, 11:51 AM
عميرات و نگهداري ماشين آلات



تعميرات و نگهداري ماشين آلات
مقدمه:
هدف از تعميرات و تعريف آن
لغت MAINTENANCE كه ما آنرا نگهداري - تعميرات ترجمه نمودهايم مفهومش در صنايع شامل كليه عملياتي مي شود كه براي سالم و مرتب نگاه داشتن وسايل كار چه ماشين چه غير ماشين انجام مي گردد. در صنعت عملياتي از قبيل بازديد مرتب وسايل روغنكاري مرتب آنها, رفع عيوب و نواقص كوچكي كه احتمالاً, ضمن كار پيدا مي شود. بطور مداوم و قبل از پيدايش لنگيهاي بزرگ يا تعمير و لكه گيري ساختمان و تجديد رنگ در فواصل معين و كليه اموري كه باعث بر قرار داشتن وضع صحيح كار مي شود. بنام MAINTENANCE مرسوم گرديده است

در صنايع با قبول و ادامه روشهاي آزمايش MAINTENANCE مي توان وضعي بوجود آورد كه اولاً ماشين آلات و وسايل بدون لنگي و مرتب كار نموده و ثانياً مصارف ماشين در پائين ترين حد خود باقي بماند و علاوه بر تمام اينها هزينه تعمير به حداقل ممكنه پائين بيايد.
موقعيت و پيشرفت هر دستگاه و تشكيلاتي بويژه كارخانجات صنعتي مستلزم داشتن سيستمهاي موثر برنامه ريزي و كنترل و اجراي دقيق و منظم آنها در كليه مراحل مي باشد.
در كارخانجات صنعتي ماشين آلات همواره در حال فرسوده شدن هستند, بنابر اين مسئله تعميرات و نگهداري ماشين آلات يكي از مهمترين مسائل قابل توجه مي باشد.
محورها, بلبيرينگها, چرخ دنده ها, تسمه ها و ساير قطعات يك ماشين فرسوده مشوند و تعويض يا تعمير آن لازم مي گردد. روغنها و گريسها در اثر كار كثيف مي شوند و خاصيت اصلي خود را از ست مي دهند و احتياج به تعويض دارند . الكتروموتورها, وسائط نقليه مثل نقاله ها, ليف تراكهاي برقي و گازوئيلي, جراثقالها و غيره احتياج به سرويس و تعمي منظم دارند.
انجام عمليات تعميراتي در مورد ماشين آلات پس از شكستگي و خرابي, روش منطقي نبوده و سبب وقفه در عمليات توليدي مي گردد. زيانهاي ناشي از توقف عمليات توليدي بمراتب بيشتر از تعمير ماشين آلات مربوطه مي باشد.
بنابراين با ايجاد سيستمي كه بتواند مانع شكستگي و خرابي ماشين آلات گردد ميتوان از يك طرف راندمان توليدي دستگاه را بالا برده و از طرف ديگر زيانهاي ناشي از وقفه كار را به حداقل تقليل داد. مطالعه وضعيت اوليه ماشين آلات, نحوه انجام عمليات تعميراتي و برسي كاملي در مورد نظرات كارخانه سازنده ماشين آلات مي تواند اساس طراحي سيستم تعميرات قرار گيرد.
هدف اصلي از ايجاد يك سيستم صحيح تعميرات و نگهداري عبارتست از :
- جاو گيري از توسعه عيوب و نقايص.
- بر طرف كردن نواقص و معايب جزئي قبل از احتياج به تعميرات كلي .
- جلو گيري از وقفه در عمليات توليد از طريق تعويض قطعات فرسوده قبل از شكستگي و از كار انداختن دستگاه.
- كاهش توقفهاي توليد و جلوگيري از زيانهاي ناشي از وقفه در كار.
- صرفه جويي در نيروي انساني بعلت تقليل عمليات تعميراتي.
- استفاده بهتر از كاركنان قسمت نصب و تعميرات.
- كاهش تعميرات كلي و تكرار.
- كاهش در مصرف لوازم يدكي و تقليل هزينه مربوطه.
- كاهش در حجم مقدار محصول نامرغوب و افزايش مرغوبيت محصولات.
- ازدياد طول عمر ماشين آلات و صرفه جويي در خريد ماشينهاي جديد.
- تشخيص نوع عملكرد ماشين آلات و تعيين هزينه هاي تعميراتي مربوطه به منظور تصميم گيري در مورد تهيه و انتخاب ماشينهاي جديد.
- افزايش راندمان توليدي ماشين آلات و كاهش هزينه هاي توليد.
انواع سيستم هاي تعميراتي
نقش قسمت تعميرات تنها تعمير دستگاه هاي خراب نمي باشد بلكه بايد متباً در فواصل مشخص دستگاه ها را بازديد كند, روغنكاري نمائيد, صورت لوازم يدكي و احتياجات را تنظيم نموده و برنامه هاي تعميرات اساسي و تعميرات غير اساسي را پي ريزي كند. تمام اين عمليات را به نحوي انجام دهد كه مزاحمتي براي جريان توليد پيش نياورد(يا بحداقل پيش بياورد).
كيفيت و ظرفيت كاركنان قسمت تعميرات بايد تا حدي باشد كه قسمت بتواند وظايف خود را حتي در شرايط مشكل زيادي كار نيز تحميل كند.
تنظيم هاي عادي دستگاه را انجام دهد, به تعميرات اساسي و غير اساسي دستگاه ها برسد بالاخره اگر تغيير در محل و جابجا كردن ماشين نيز پيش بيايد آنرا نيز انجام دهد.
حالت ايدآل آن است كه اصولاً خرابي پيش نيايد و خراباندن دستگاه ها جز آنچه در برنامه كلي پيش بيني گرديده لازم نشود, بدون شك رسيدن به اين حالت ايده آل امر بسيار مشكل و در بعضي مواقع غير ممكن است. براي رسيدن به حالت ايده آل فوق و هدفهاي تعميرات و نگهداري روشهاي مختلفي متداول است كه ذيلاً بشرح تعدادي از آنها مي پردازيم.
1- روش جانشين كردن سرمايه
در اين حالت يك ماشين يا دستگاه يدكي براي هر دستگاه در كارخانه موجود است كه به مجرد خراب شدن دستگاه اولي, دستگاه يدك جانشين آن مي گردد.
2- روش تعميرات خرابي
در اين روش از ماشين يا دستگاه بدون رسيدگي زياد آنقدر كار مكشند تا ماشين از كار بيافتد و وقتي كه از كار افتاد تعمير آن را شروع مي نمايند و به معني ديگر آنكه براي پيش گيري از خرابي يا از كار افتادن دستگاه هيچ يا تقريباً هيچ فعليتي انجام نمي شود.
3- روش تعميرات پيش گيري
بطور كلي مي توان اين روش را بهترين و سالمترين نوع تعميرات دانست و اين روشي خواهد بود كه ما توصيه و رويش بحث خواهيم كرد. در اين روش با پيش بيني هايي كه بعمل مي آيد از بوجود آمدن خرابي ها از فبل جلوگيري مي شود.نه آنكه به انتظار خوابيدن دستگاه و بعد عمليات تعمير را شروع نمائيد. در اين روش مي بايست ابتداء مبادرت به استخراج دستورالعمل هاي تعميراتي در فواصل زماني تعيين شده توسط كارخانه سازنده نمود ئ سپس طبق آن عمل كرد.
4- تعميرات برنامه اي
بطور كلي و بعنوان يك اصل مسلم بايد گفته شود. براي اينكه از يك دستگاه توليدي بتوان كار بدون دردسر انتظار داشت در فواصل معيني از آن بازديد و تعمير اساسي يا تعويض قطعات بعمل آيد. روي تجارب كار مي توان فواصل چنين بازديد و تعميرات را براي كار كردن بدون دردسر هر دستگاه را تعيين كرد.



5- روش تعميرات توليدي
بطوريكه ديده شد تعميرات پيشگيرانه مستلزم بازديدهاي دائمي و نگهداري منظم است كه من غير مستقيم هزينه هاي نسبتاً سنگين براي تعميرات كارخانه ببار مي آورد در اينجا روش ديگري بنام تعميرات توليدي وجود دارد كه در اين روش در مورد تنها قسمتي از ماشين آلات و وسائل كارخانه كه كار منظم و دقيق آنها جنبه حياتي براي توليد دارد تعميرات پيشگيري عمل مي شود و در مورد ساير دستگاه ها تعميرات برنامه اي انجام مي شود.
6- روش تعميرات خرابي
همانطوريكه قبلاً ذكر شد در اين روش دستگاه بدون انجام بازديد يا تعميرات دوره اي كار كرده و هر گاه كه بهر علتي از كار افتاده اقدام به تعمير آن مي شود.
با توجه به اينكه انجام تعميرات پيشگيري تعداد تعميرات خرابي هر دستگاه را بطورقابل ملاحظه اي پائين آورد ولي هرگز بكلي اين نوع تعميرات را از بين نخواهد برد.
حالات مختلفي كه سبب توقف دستگاه و انجام عمليات تعميراتي را باعث ميشود عبارتند از :
1- حالتي كه ماشين يا دستگاه به هر علتي از كار افتاده است.
2- حالتي كه ادامه كار ماشين خطراتي براي جان كارگر داشته باشد.
3- حالاتي كه با تجربه قبلي مي دانيم حالتي از خرابي قريب الوقوع دستگاه است و يا در صورت ادامه كار به ساير قسمتهاي دستگاه زيانهائي مي رساند.
4- حالتي كه ميتواند در كيفيت توليد تاثيرات بسيار نامطلوبي داشته باشد.در صورت بروز چنين حالاتي مسئول كارگاه با پركردن فرمي بنام فرم” درخواست انجام تعميرات“ و ارسال آن به دفتر تعميرگاه خرابي دستگاه را اطلاع و تقاضاي برطرف كردن نقش آنرا مي نمايد.
همچنين در اين زمان كارت قرمز رنگ ” در دست تعمير“ را به دستگاه آويزان نموده كه از روشن نمودن يا بكار انداختن آن بطور اشتباه جلوگيري شود.
سازمانهاي توليدي بيشماري در گوشه و كنار جهان در حال فعاليت هستند اما، معدودي از آنها بااقتدار به فعاليت خود ادامه مي دهند و گوي سبقت را از ديگران ربوده اند. همگان بر قدرت اين سازمانها واقف بوده و از آنها به عنوان سازمانهاي ممتاز ياد مي كنند. مشخصه اين سازمانهاي ممتاز چيست؟
يك سازمان ممتاز در تمام زمينه ها اعم از سيستم‌هاي توليدي، اطلاعاتي، خريدوفروش، بازاريابي، مهندسي و كيفيت در سطح ممتاز فعاليت مي كند. يكي از شاخصه هاي اصلي يك سازمان توليدي ممتاز، دارابودن تشكيلات نگهداري و تعميراتي ممتاز است. در اين مقاله خصوصيات يك سيستم نگهداري و تعميرات (نت) در يك سازمان ممتاز مورد بررسي قرار گرفته و اين خصوصيات طبق فهرست زير ارائه شده اند. اين فهرست همچنين مي تواند به عنوان چك ليستي جهت مميزيهاي داخلي سيستم و درك ميزان تفاوت از يك سيستم نت ممتاز مورد استفاده قرار گيرد.
1 - هزينه چرخه عمر: تصميم گيري براي خريد تجهيزات بايد براساس دو عامل قيمت خريد به علاوه هزينه تحميلي از سوي تجهيز در مدت عمر اقتصادي آن صورت گيرد و نه برپايه قيمت خريد تجهيز. اين بدان معنا است كه متخصصان نگهداري و تعميرات در سازمان بايد با برخورداري از توانايي انجام آناليزهاي قابليت اطمينان و قابليت تعميرپذيري در مورد سيستم هاي فني و اجزاي آنها در فرآيند خريد تجهيزات مشاركت داشته باشند. همچنين در هنگام خريد بايد به عواملي چون وجود فهرست كامل اجزاء راهنماي نحوه استفاده و نقشه هاي دقيق طبق استانداردهاي مكتوب مورد استفاده در سازمان و غيره توجه داشت.
2 - تمركز براهداف كلي سازمان: در يك سازمان سطح جهاني و ممتاز بايد تمام عوامل عملياتي، مهندسي و نگهداري و تعميراتي همه در جهت اهداف سازمان حركت كنند. در يك سازمان ممتاز كه مهمترين هدف آن توانايي رقابت در زمينـه قابليت اطمينان ساخت و هزينه هاي ساخت است، اين اهداف بايد در ساير دپارتمان‌ها و از جمله نت نيز در اولويت بالاتري نسبت به اهدافي چون كاهش هزينه‌هاي نگهداري و كاهش زمان بيكاري ناشي از عمليات نت قرار داشته باشند. نتيجه اين رويكرد افزايش
مستمر اثربخشي كلي تجهيزات (OEE) و در نتيجه كاهش هزينه‌هاي كلي ساخت است.
3 - تعيين يك خط مش و سياست قابليت اطمينان: يك سازمان ممتاز داراي سياستي مشخص شامل برنامه هاي سه تا پنج ساله براي پيشرفت در زمينه قابليت اطمينان و عملكرد نت است. اين سياست با تمام مشخصات آن از جمله پارامترهاي ضروري قابليت اطمينان و نت، مشخصه هاي كاركردي و كليدي آنها، دلايل اهميت آنها، نحوه تشخيص كاركنان از حركت به سوي اهداف و غيره بايد در كل سازمان ابلاغ و درك شود. در نتيجــــه اولويت بندي كارها براساس احساسات نخواهد بود و براساس صلاح و در جهت سياست سازمان صورت مي گيرد.
4 - مهارت بالاي كاركنان نگهداري و تعميرات: در صورتي كه كاركنان نت از مهارت بالايي برخوردار باشند، نيازي نيست كه سرپرستان و مديران فني وقت زيادي را صرف آموزش آنها كنند و قادر خواهند بود وقت خــود را به برنامه ريزي و زمانبندي كارها، تعيين نيازهاي آموزشي و انجام آناليز دلايل خرابيها اختصاص دهند. در نتيجه، سازمان از يك سازمان منفعل و واكنشي تبديل به يك سازمان مبتني بر تفكر و حل مسئله خواهد شد و 10 تا 30 درصد زمان عمليات نت صرف حل مشكل و انجام اقدامات اصلاحي خواهد شد.
5 - تعيين حيطه كاري كاركنان نگهداري و تعميرات: در يك سازمان ممتاز محدوده كاري كاركنان نت باتوجه به نوع مهارت آنها مشخص مي شود و نه باتوجه به خطوط توليدي مختلف. در اين صورت يك تكنسين مكانيك بايد توانايي انجام كليه كارهاي مكانيكي را داشته باشد و يك تكنسين الكترونيك نيز به همين ترتيب. نتيجه اعمال اين رويكرد ايجاد رضايت در كاركنان نت و انعطاف‌پذيري در كارهاست. باوجود اين، در شرايطي نيز باتوجه به نوع كار بايد تخصص‌گرايي را مدنظر قرار داد.
6 - سطح بالاي برنامه ريزي و زمانبندي: در هر سطح عملكردي سازمان نت برنامه ريزي و زمانبندي به‌عنوان مهمترين عامل كاهش هزينه‌هاي نت است. جهت انجام مناسب برنامه‌ريزي و زمانبندي عوامل زير را در نظر بگيريد:
1- برنامه‌ريزي بايد قبل از زمانبندي صورت گيرد.
2- هركاري بايد با برنامه‌ريزي و زمانبندي انجام شود.
3- بعد از انجام زمانبندي تخصيص كاركنان براي انجام كارها عملي مي شود.
در هنگام اجراي يك كار برنامه‌ريزي و زمانبندي شده، نبايد افراد را جهت انجام كار ديگري به خدمت گرفت؛ هيچ كاري قبل از مشخص و مكتوب‌شدن علت انجام آن نبايد به‌اتمام برسد؛ بعد از اتمام كار علت اصلي مشكل را شناسايي كنيد.
7 - اولويت‌بندي صحيح كارها: به منظور اولويت‌بندي صحيح كارها، بايد توانايي درنظرگرفتن عواقب ناشي از اجرانشدن به‌موقع هريك از عمليات نت را داشته باشيد. اين عواقب ممكن است ضايعات يست‌محيطي، صدمات جاني، هزينه‌هاي بالاي كاهش توليد و يا صدمات به تجهيزات باشند. در يك كارخانه با خطوط توليد متفاوت تعيين مهمترين خط توليد از لحاظ رساندن محصول به مشتري و تعيين ارزش افزوده هرمحصول مي‌توانند به اولويت بندي صحيح كارهاي نت كمك كنند. اولويت بندي صحيح و مناسب موجب اجراي كامل و به‌موقع وظايف برنامه ريزي و زمانبندي شده خواهد شد.
8 - درك صحيح مضمون نگهداري و تعميرات پيشگيـــرانه: جهت ايجاد درك صحيحي از برنامه هاي
پيشگيرانه و مراقبتهاي ضروري و بررسي وضعيت فنـي در سازمان، بايد اين برنامه ها بر پايه نتايج عدم جلوگيري از ايجاد شكست و خرابي بنا شـــــوند. همچنين اين نوع برنامه ها در صورتي قابل قبول هستند كه هزينه هاي ناشي از ايجاد خرابي به مراتب بيشتر از هزينه‌هاي مربوط به اجراي برنامه هاي پيشگيرانه باشد.
همچنين بايد روشهاي دقيق و صحيح جهت بازرسيهاي اساسي و بررسيهاي وضعيت فني تجهيزات شناسايي و استفاده شوند. بهتر است اين نوع برنامه ها در وضعيت روشن بودن تجهيزات صورت گيرند و تواتر اجراي اين برنامه ها بر پايه زمانهاي خرابي و توزيع‌هاي ايجاد شكست صورت گيرد. همچنين اين برنامه‌ها بايد به طور كامل عملي و قابل اجرا باشند.
9 - اجراي 100 درصدي برنامه‌ها: در صورتي كه شما قادر به ايجاد يك بستر مناسب براي برنامه‌هاي پيشگيرانه و مراقبتهاي ضروري و بررسي وضعيت فني شده باشيد، هيچ دليلي را نبايد براي عدم اجراي 100 درصدي اين برنامه‌ها داشته باشيد. در صورت اجراي 100درصدي اين برنامه‌ها احتمال ايجاد خرابيهاي اتفاقي و ناگهاني بسيار ناچيز خواهد بود و اثربخشي كلي تجهيزات بالا خواهد رفت.
10 - آماده بودن به‌موقع مواد و قطعات يدكي: در صورتي كه برنامه ريزي و زمانبندي به‌درستي صورت گيرد، انبار قطعات يدكي قادر خواهد بود تا قطعات يدكي را به‌طور مناسب و اثربخش و در زمان مناسب به محل انجام عمليات نت ارسال دارد. در اين صورت از بخش قابل توجهي از زمان عمليات نت و انرژي نيروي انساني كه صرف انجام فرآيند ارسال درخواست قطعه و دريافت قطعه از انبار مي شود، كاسته خواهد شد.
11 - سطح خدمت: سطح خدمت پايين براي قطعات يدكي نه تنها ممكن است موجب افزايش زمان عمليات نت و هزينه‌هاي كاهش توليد شود بلكه از لحاظ رواني اين عقيده را در بين كاركنان نت و توليد به‌وجود مي آورد كه انبار قطعات يدكي قادر به فراهم آوردن قطعات مناسب در زمان مناسب نيست. بدين ترتيب است كه در بسياري از كارخانجات شاهد به‌وجودآمدن انبار قطعات يدكي مجازي ومخفــــي در واحدهاي مختلف جهت به راه انداختن فرآيند توليد هستيم. البته در تعيين سطح خدمت مواردي چون هزينه هاي نگهداري و ميزان حياتي بودن قطعه را بايد موردتوجه قرار داد. اما در مورد قطعات حياتي سطح خدمت 97 درصدي ضروري است.
12 - صحت كامل اطلاعات آرشيو فني: در مورد آرشيو فني در يك سازمان ممتاز بايد اين اطمينان وجود داشته باشد كه حداقل در 95 درصد موارد، اطلاعات استخراجي از آن صحيح و بدون نقص باشد. همچنين آرشيو فني همواره بايد مورد بازنگري قرار گيرد تا اطلاعات آن به‌روز باشد.
13 - سازماندهي و انجام مناسب عمليات بنيادي و اساسي نگهداري و تعميرات: مهمترين تفاوت بين يك سازمان نت ممتاز و ديگر سازمانهاي نت در اينست كه سازمان نت ممتاز، موارد ساده و مفيدي را كه ديگر سازمانها تنها در مورد آنها حرف مي زنند، اجرا مي كند. در صورتي كه مـي‌خواهيد يك سازمان نت ممتاز داشته باشيد بايد به طور پيوسته روي عمليات اساسي و بنيادي نت كار كنيد و روش انجام آنها مورد بازنگري و اصلاح قرار دهيد. بعضي از اين عمليات عبارتند از: تميزكاري دقيق تجهيز: تميزكاري خود نوعي بازرسي است.
- روغنكاري؛
- آچاركشي؛
- تنظيمات جزئي وايجاد بالانس؛
- فيلتراسيون سيالات هيدروليكي، سيستم‌هاي روغنكاري؛
- درزگيري و آب‌بندي قسمتهاي مختلف تجهيز.
14 - سطح بالاي استانداردهاي ايمني: يك رابطه بسيار قوي بين عمليات خوب و مناسب نت و بالارفتن سطح ايمني در يك سازمان وجود دارد. بررسيهاي كامل ابزار و وسايل مورداستفاده كاركنان نت از نظر مسائل ايمني، قبل از انجام عمليات نت و تعيين شرايط ايمني لازم براي انجام هرنوع عمليات نت در قالب دستورالعملهاي نت و تهيه چك ليستهاي ايمني مي توانند به كاهش سطح ريسك عمليات نت كمك كنند.
15 - نيازسنجي آموزشي دقيق براي كاركنان نگهداري و تعميرات: در صورت انجام يك نيازسنجي آموزشي دقيق براي كاركنان نت، در مورد هريك از كاركنان موارد آموزشي خاصي شناسايي مي شود و كاركنان تنها در كلاسهاي آموزشي خاص خودشان شركت خواهند كرد. در اين‌صورت از برگزاري كلاسهاي عمومي براي كليه كاركنان كه زمان‌بر و هزينه‌بر هستند و نمي توانند نيـــازهاي آموزشي را به طور كامل برطرف سازند و اثــربخشي لازم را نيز دارا نيستند، جلوگيري به‌عمل مي آيـــد. بايد به اين نكته توجه داشت كه براي تعيين اثربخشي آموزش بايد از شاخصهاي سطح مهـــارت استفاده كرد و در نظر گرفتن شاخص تعداد ساعات آموزشي نمي تواند مناسب باشد.
16- آناليز علل اصلي و اساسي شكست و خرابي: در يك سازمان نت سطح جهاني، گروههايي جهت شناسايي و رديابي علل خرابيها وجود دارد. در سازمانهاي كوچك وظايف اين گروهها، در بين برنامه‌هاي معمول نت توسط كاركنان نت صورت مي‌گيرد. اما در سازمانهاي بزرگ به‌جهت دخيل بودن عوامل تجهيزاتي، عملياتي، نيروهاي انساني و ساير فاكتورها در مشكلات پيش آمده، گروههاي قابـــــليت اطمينــان تشكيل ميشـوندكه بااستفاده از متدولوژي‌ها(FMEA،FAILURE MODE AND EFFECT ANALYSIS)اقدام به شناسايي و رديابي خرابيها و علل آنها مي كنند.



منابع:
* مجمــــــــــــوعه مقالات تحت عنوان
WHAT CONSTITUTES WORLD-CLASS RELIABILITY AND MAINTENANCE
ارائه شده توسط شركت مشاورينIDCON در سايت اينترنتي: www.idcon (http://forum.patoghu.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fwww.idcon%2F) علي حاج شيرمحمدي، برنامه ريزي نگهداري و تعميرات، تهران، نشر غزل: 1373
* نگهداري و تعميرات بهره‌ور فراگير - ترجمه علي حاج شيرمحمدي، اصفهان، انتشارات سازمان مديريت صنعتي - 1377

* بهبود بهره وري از طريق نگهداري بهره ور جامع - ترجمه احمد عرب شمالي، تهران، نشر منشــور
بهره وري، 1380. delasa1382@yahoo.com (delasa1382@yahoo.com) This email address is being protected from spam bots, you need Javascript enabled to view it
* سيستم تعميبرات نگهداري (بهرام صدري)
* فرازي بر نظام هاي علمي مديريت نگهداري و تعميرات پيشگيرانه (PM) و بهروري فراگير (TPM) شركت فني و مهندسي رازك پژوهش
* تهيه فرمها و چك ليست ها از واحد سيستم ها و روشهاي شركت هپكو

Sara12
02-13-2011, 11:53 AM
تولید تمیز و نقش مهندسی صنایع در برنامه ریزی و پیاده سازی آن


توليد تميز و نقش مهندسي صنايع در برنامه ريزي و پياده سازي آن


يكي از زمينه هاي اصلي اشتغال مهندسين صنايع به ويژه در چند سال اخير ،‌ همكاري در اجرا و پياده سازي استانداردهاي كيفيت ( عمدتا از خانواده ISO ) و به تبع آن ساير استانداردهاي مشابه در زمينه هاي محيط زيست و ايمني و ... مي باشد . دليل حضور موفق مهندسي صنايع در اين عرصه چيست و چرا با وجودي كه فارغ التحصيلان برخي ديگر از رشته ها نظير آمار نزديكي بيشتري با بحث كنترل كيفيت دارند اما شركتها ترجيح مي دهند از مهندسين صنايع براي اين منظور استفاده كنند؟ شايد پاسخ اصلي اين سوال آشنائي مهندسين صنايع با بحث و نگرش سيستمي باشد ، اما دليل ديگري كه كمتر به آن توجه مي شود توانائي مهندسين صنايع در اقتصادي كردن فعاليتها و بويژه استانداردهاي مذبور است .
استانداردهاي زيست محيطي اگر به دقت برنامه ريزي و پياده سازي شوند نه تنها باعث ايجاد هزينه هاي اضافي و دردسرهاي جديد براي مديريت و كاركنان نيستند بلكه مي توانند صرفه جوئي هاي بزرگي نيز براي صنعت ايجاد نمايند و اين وظيفه مهندسين صنايع است كه در اين زمينه به نحوي برنامه ريزي و عمل نمايند كه مزاياي اقتصادي مورد نظر براي صنعت حاصل شود . شايد بتوان رويكرد توليد تميز ( كه گاها توليد تميزتر نيز خوانده ميشود ) را نقطه اي دانست كه مهندسي صنايع مي توانند با اتكاء بر آن ، علاوه بر حل مسائل زيست محيطي صنايع ،‌صرفه جوئي در مصرف منابع و بالا رفتن نرخ برگشت سرمايه را نيز براي صنعت به ارمغان آورند .
توليد تميز "Clean Production" نگرشي است براي حل همزمان چند مشكل اساسي جوامع صنعتي شامل : آلودگي محيط زيست به علت وجود ضايعات ، مصرف بي رويه و احتمال كمبود مواد و انرژي و بالاخره هزينه هاي تحميل شده ناشي از اتلاف بخشي از مواد و انرژي مصرفي و فعاليتهاي دفع آنها كه به كاهش قدرت رقابتي مي انجامد .
در اين مقاله ضمن آشنائي با مفهوم توليد تميز و مزاياي بالقوه آن ، به نقش و جايگاه ضروري مهندسي صنايع در برنامه ريزي و پياده سازي آن پرداخته و لزوم تحرك مهندسين صنايع كشور در ترويج اين مفهوم را مطرح مي نمائيم .