king 2011
02-12-2011, 10:44 PM
یکی از مهمترین وظایف ائمه اطهار(علیهم السلام) هدایت کردن بندگان خداست. از طرفی راهنمایی کردن انسانها یکی از حقوقی است که آنها دارند. خداوند امامان را برگزیده تا مردم را به راه راست که همان راه الله است رهنمون سازند. مگر نه این است که فلسفه امامت هدایت و رهبری است. نبود امام در میان مردم چگونه با این مهم سازگار است؟
http://img.tebyan.net/big/1388/10/332158011435621676619223187164136105962.jpg
امام باید حاضر باشد تا انسانها را به مقصود رهنمون سازد. راه را از چاه نشان داده قوانین و دستورات الهی را تبیین کند و خود در رأس حکومت قرار گیرد تا آن قوانین تبیین شده بدون هیچ کم و کاستی اجرا شود. حال که وظیفه امام این است عدم حضور ایشان غیر قابل قبول به نظر می رسد. بنابراین حضور امام هم، وظیفه و تکلیف است بلکه مقدمه تکلیف است. پس همانگونه که تکلیف واجب است مقدمه آن نیز عقلا لازم است. از طرفی خداوند از نصب چنین مقامی غرض و هدفی داشته است که بدون حضور امام این هدف محقق نمی شود.
برای پاسخ این پرسش باید جنین گفت: اولا: آیا مسأله هدایت بشر تکلیف بدون قید و شرط و همیشگی امام است؟ یعنی تکلیفی است که در هر شرایطی باید باشد و یا اینکه هدایت زمانی به عهده ایشان است که شرایط لازم موجود باشد. مثلا یکی از شرایط تکلیف قدرت است. هر مکلفی اگر قدرت بر انجام تکلیف نداشته باشد، تکلیف از او ساقط است زیرا عقلا صحیح نیست خداوند انسان را تکلیف به عملی کند که قادر بر انجام آن نیست و این کلام خود خدا در قرآن است که:لا یُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها؛ خداوند هیچ كس را، جز به اندازه تواناییش، تكلیف نمىكند. (1)
بنابراین تکلیف هدایت انسانها هر چند به عهده امام است ولی باید شرایط آن نیز موجود باشد در غیر این صورت تکلیفی ساقط خواهد شد و یا اینکه گاهی مانعی وجود دارد که نمی گذارد امام مردم را هدایت کند. «شیخ طوسى (در كتاب غیبت) می نویسد: هیچ علتى مانع از ظهور آن حضرت نیست جز این كه مىترسد كشته شود. زیرا اگر جز این بود، جایز نبود كه پنهان شود. بلكه ظاهر مىگشت و هر گونه ناراحتى و آزارى را محتمل می شد. زیرا مقام رفیع ائمه و همچنین انبیاء عظام و بزرگوارى آنها، بواسطه ناملایماتى بود كه در راه دین خدا متحمل می گشتند.» (2)
موانع هدایت
ما قائلیم که از طرف امام هم شرائط موجود است و هم مانعی نیست یعنی از طرف امام برای هدایت بشر مشکلی وجود ندارد اما از طرف انسانها وجود دارد. ممکن است آن کسانی که امام قصد هدایتشان را دارد خود مانع هدایت باشند و با گناهانی که مرتکب شدند باعث غیبت امام شده اند. قرآن می فرماید: «ما أَصابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللهِ وَ ما أَصابَكَ مِنْ سَیِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِكَ وَ أَرْسَلْناكَ لِلنَّاسِ رَسُولاً وَ كَفى بِاللَّهِ شَهیداً .» و آنچه از بدى به تو مىرسد، از سوى خود توست.(3)
امام زمان(عج) فرمودند: هر یك از پدران من ناچار از آن بودند كه بیعت با ظالم زمان خود را به گردن بگیرند، ولى من موقعى ظهور میكنم كه بیعت هیچ یك از ستمگران را به گردن نگرفته ام، و اما چگونگى انتفاعى كه مردم در غیبت من از وجودم می برند مانند استفاده از آفتاب است كه ابر آن را از نظرها مستور ساخته است. وجود من امان مردم روى زمین است چنان كه ستارگان، امان اهل آسمان است.
و ممکن است انسانهای دیگر به انگیزه های مختلف از جمله منافع شخصی مانع هدایت مردم می شوند. باز قرآن می فرماید: «الَّذینَ یَسْتَحِبُّونَ الْحَیاةَ الدُّنْیا عَلَى الْآخِرَةِ وَ یَصُدُّونَ عَنْ سَبیلِ اللهِ وَ یَبْغُونَها عِوَجاً أُولئِكَ فی ضَلالٍ بَعیدٍ»؛ همانها كه زندگى دنیا را بر آخرت ترجیح مىدهند؛ و (مردم را) از راه خدا باز مىدارند؛ و مىخواهند راه حق را منحرف سازند؛ آنها در گمراهى دورى هستند.(4) در جایی دیگر می فرماید: «ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ لِیُذیقَهُمْ بَعْضَ الَّذی عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ»؛ فساد، در خشكى و دریا بخاطر كارهایى كه مردم انجام دادهاند آشكار شده است؛ خدا مىخواهد نتیجه بعضى از اعمالشان را به آنان بچشاند، شاید(بسوى حق) بازگردند!(5)
http://img.tebyan.net/big/1388/11/747523524165190486944116132133227229230.jpg
با وجود این موانع هر چند امام زمان علیه السلام حاضر نیستند ولی وجود ایشان مایه برکت است. بله هدایت حضوری قابل قیاس با هدایت غیر حضوری نیست اما تأثیر خاص خود را دارد . بنابراین در زمان غیبت هدایت توسط امام متوقف نشده است اما محدودتر شده هم هدایت عموم مردم و هم هدایت ویژه برخی اشخاص که در کتب معتبر آمده است.
هدایت همگانی
شیخ صدوق در كتاب «امالى» از امام جعفر صادق علیه السّلام روایت می كند كه فرمود: از روزى كه خداوند آدم را آفرید زمین از حجت ظاهر و مشهور یا غائب و مستور خدا خالى نمانده و همچنان نیز خالى نمىماند تا قیامت برپا شود، و اگر جز این بود خداوند پرستش نمی شد. سلیمان اعمش گفت: به حضرت صادق(علیه السلام) عرض كردم: فكیف ینتفع النّاس بالحجّة الغائب المستور؟ قال كما ینتفعون بالشّمس اذا سترها السّحاب. یعنى چگونه مردم می توانند از حجت غائب نفع ببرند؟ امام فرمود: همان طور كه از آفتابى كه در ابرها پنهان است نفع می برند.
قطب الدین راوندى از كلینى و او از اسحاق بن یعقوب نقل می كند كه این مطلب از ناحیه مقدسه امام زمان(عج) به وسیله محمد بن عثمان وارد شد: «و اما علت غیبت كه واقع شده، خداوند میفرماید: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَسْئَلُوا عَنْ أَشْیاءَ إِنْ تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ (6) یعنى: اى كسانى كه ایمان آوردهاید سؤال نكنید از چیزهایى كه اگر براى شما ظاهر گردد، شما را متأثر سازد.»
امام باید حاضر باشد تا انسانها را به مقصود رهنمون سازد. راه را از چاه نشان داده قوانین و دستورات الهی را تبیین کند و خود در رأس حکومت قرار گیرد تا آن قوانین تبیین شده بدون هیچ کم و کاستی اجرا شود. حال که وظیفه امام این است عدم حضور ایشان غیر قابل قبول به نظر می رسد.
هر یك از پدران من ناچار از آن بودند كه بیعت با ظالم زمان خود را به گردن بگیرند، ولى من موقعى ظهور میكنم كه بیعت هیچ یك از ستمگران را به گردن نگرفته ام، و اما چگونگى انتفاعى كه مردم در غیبت من از وجودم می برند مانند استفاده از آفتاب است كه ابر آن را از نظرها مستور ساخته است. وجود من امان مردم روى زمین است چنان كه ستارگان، امان اهل آسمان است. (7)
امام همچون خورشید پشت ابریست که هم نور می دهد و عالم را روشن می کند و هم گرما . امام زمان علیه السلام در پس پرده غیبت بیکار ننشسته و دست روی دست نگذاشته بلکه هم اکنون نیز دوستداران خویش را هدایت می کند.
هدایت شخصی
هدایت فردی امام زمان بسیار زیاد است و در اینجا به یک نمونه اکتفا می شود: در كمال الدین بسند مزبور از ابراهیم بن محمد علوى روایت می كند كه ابو نصر طریف گفت: به خدمت صاحب الزمان(عج) رسیدم و آن حضرت فرمود: اى طریف! قدرى صندل سرخ (8) براى من بیاور! وقتى آوردم فرمود: مرا می شناسى؟
عرض كردم: آرى فرمود: من كیستم؟ عرض كردم: شما آقا و پسر آقاى من هستید، فرمود: مقصودم از سؤال این نبود. طریف می گوید: عرض كردم: فدایت شوم پس بفرما تا خشنود گردم! فرمود: من خاتم اوصیاء هستم كه خداوند گرفتاریها را بوسیله من از بستگان و شیعیانم برطرف می كند. (9):merc567:
http://img.tebyan.net/big/1388/10/332158011435621676619223187164136105962.jpg
امام باید حاضر باشد تا انسانها را به مقصود رهنمون سازد. راه را از چاه نشان داده قوانین و دستورات الهی را تبیین کند و خود در رأس حکومت قرار گیرد تا آن قوانین تبیین شده بدون هیچ کم و کاستی اجرا شود. حال که وظیفه امام این است عدم حضور ایشان غیر قابل قبول به نظر می رسد. بنابراین حضور امام هم، وظیفه و تکلیف است بلکه مقدمه تکلیف است. پس همانگونه که تکلیف واجب است مقدمه آن نیز عقلا لازم است. از طرفی خداوند از نصب چنین مقامی غرض و هدفی داشته است که بدون حضور امام این هدف محقق نمی شود.
برای پاسخ این پرسش باید جنین گفت: اولا: آیا مسأله هدایت بشر تکلیف بدون قید و شرط و همیشگی امام است؟ یعنی تکلیفی است که در هر شرایطی باید باشد و یا اینکه هدایت زمانی به عهده ایشان است که شرایط لازم موجود باشد. مثلا یکی از شرایط تکلیف قدرت است. هر مکلفی اگر قدرت بر انجام تکلیف نداشته باشد، تکلیف از او ساقط است زیرا عقلا صحیح نیست خداوند انسان را تکلیف به عملی کند که قادر بر انجام آن نیست و این کلام خود خدا در قرآن است که:لا یُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها؛ خداوند هیچ كس را، جز به اندازه تواناییش، تكلیف نمىكند. (1)
بنابراین تکلیف هدایت انسانها هر چند به عهده امام است ولی باید شرایط آن نیز موجود باشد در غیر این صورت تکلیفی ساقط خواهد شد و یا اینکه گاهی مانعی وجود دارد که نمی گذارد امام مردم را هدایت کند. «شیخ طوسى (در كتاب غیبت) می نویسد: هیچ علتى مانع از ظهور آن حضرت نیست جز این كه مىترسد كشته شود. زیرا اگر جز این بود، جایز نبود كه پنهان شود. بلكه ظاهر مىگشت و هر گونه ناراحتى و آزارى را محتمل می شد. زیرا مقام رفیع ائمه و همچنین انبیاء عظام و بزرگوارى آنها، بواسطه ناملایماتى بود كه در راه دین خدا متحمل می گشتند.» (2)
موانع هدایت
ما قائلیم که از طرف امام هم شرائط موجود است و هم مانعی نیست یعنی از طرف امام برای هدایت بشر مشکلی وجود ندارد اما از طرف انسانها وجود دارد. ممکن است آن کسانی که امام قصد هدایتشان را دارد خود مانع هدایت باشند و با گناهانی که مرتکب شدند باعث غیبت امام شده اند. قرآن می فرماید: «ما أَصابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللهِ وَ ما أَصابَكَ مِنْ سَیِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِكَ وَ أَرْسَلْناكَ لِلنَّاسِ رَسُولاً وَ كَفى بِاللَّهِ شَهیداً .» و آنچه از بدى به تو مىرسد، از سوى خود توست.(3)
امام زمان(عج) فرمودند: هر یك از پدران من ناچار از آن بودند كه بیعت با ظالم زمان خود را به گردن بگیرند، ولى من موقعى ظهور میكنم كه بیعت هیچ یك از ستمگران را به گردن نگرفته ام، و اما چگونگى انتفاعى كه مردم در غیبت من از وجودم می برند مانند استفاده از آفتاب است كه ابر آن را از نظرها مستور ساخته است. وجود من امان مردم روى زمین است چنان كه ستارگان، امان اهل آسمان است.
و ممکن است انسانهای دیگر به انگیزه های مختلف از جمله منافع شخصی مانع هدایت مردم می شوند. باز قرآن می فرماید: «الَّذینَ یَسْتَحِبُّونَ الْحَیاةَ الدُّنْیا عَلَى الْآخِرَةِ وَ یَصُدُّونَ عَنْ سَبیلِ اللهِ وَ یَبْغُونَها عِوَجاً أُولئِكَ فی ضَلالٍ بَعیدٍ»؛ همانها كه زندگى دنیا را بر آخرت ترجیح مىدهند؛ و (مردم را) از راه خدا باز مىدارند؛ و مىخواهند راه حق را منحرف سازند؛ آنها در گمراهى دورى هستند.(4) در جایی دیگر می فرماید: «ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ لِیُذیقَهُمْ بَعْضَ الَّذی عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ»؛ فساد، در خشكى و دریا بخاطر كارهایى كه مردم انجام دادهاند آشكار شده است؛ خدا مىخواهد نتیجه بعضى از اعمالشان را به آنان بچشاند، شاید(بسوى حق) بازگردند!(5)
http://img.tebyan.net/big/1388/11/747523524165190486944116132133227229230.jpg
با وجود این موانع هر چند امام زمان علیه السلام حاضر نیستند ولی وجود ایشان مایه برکت است. بله هدایت حضوری قابل قیاس با هدایت غیر حضوری نیست اما تأثیر خاص خود را دارد . بنابراین در زمان غیبت هدایت توسط امام متوقف نشده است اما محدودتر شده هم هدایت عموم مردم و هم هدایت ویژه برخی اشخاص که در کتب معتبر آمده است.
هدایت همگانی
شیخ صدوق در كتاب «امالى» از امام جعفر صادق علیه السّلام روایت می كند كه فرمود: از روزى كه خداوند آدم را آفرید زمین از حجت ظاهر و مشهور یا غائب و مستور خدا خالى نمانده و همچنان نیز خالى نمىماند تا قیامت برپا شود، و اگر جز این بود خداوند پرستش نمی شد. سلیمان اعمش گفت: به حضرت صادق(علیه السلام) عرض كردم: فكیف ینتفع النّاس بالحجّة الغائب المستور؟ قال كما ینتفعون بالشّمس اذا سترها السّحاب. یعنى چگونه مردم می توانند از حجت غائب نفع ببرند؟ امام فرمود: همان طور كه از آفتابى كه در ابرها پنهان است نفع می برند.
قطب الدین راوندى از كلینى و او از اسحاق بن یعقوب نقل می كند كه این مطلب از ناحیه مقدسه امام زمان(عج) به وسیله محمد بن عثمان وارد شد: «و اما علت غیبت كه واقع شده، خداوند میفرماید: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَسْئَلُوا عَنْ أَشْیاءَ إِنْ تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ (6) یعنى: اى كسانى كه ایمان آوردهاید سؤال نكنید از چیزهایى كه اگر براى شما ظاهر گردد، شما را متأثر سازد.»
امام باید حاضر باشد تا انسانها را به مقصود رهنمون سازد. راه را از چاه نشان داده قوانین و دستورات الهی را تبیین کند و خود در رأس حکومت قرار گیرد تا آن قوانین تبیین شده بدون هیچ کم و کاستی اجرا شود. حال که وظیفه امام این است عدم حضور ایشان غیر قابل قبول به نظر می رسد.
هر یك از پدران من ناچار از آن بودند كه بیعت با ظالم زمان خود را به گردن بگیرند، ولى من موقعى ظهور میكنم كه بیعت هیچ یك از ستمگران را به گردن نگرفته ام، و اما چگونگى انتفاعى كه مردم در غیبت من از وجودم می برند مانند استفاده از آفتاب است كه ابر آن را از نظرها مستور ساخته است. وجود من امان مردم روى زمین است چنان كه ستارگان، امان اهل آسمان است. (7)
امام همچون خورشید پشت ابریست که هم نور می دهد و عالم را روشن می کند و هم گرما . امام زمان علیه السلام در پس پرده غیبت بیکار ننشسته و دست روی دست نگذاشته بلکه هم اکنون نیز دوستداران خویش را هدایت می کند.
هدایت شخصی
هدایت فردی امام زمان بسیار زیاد است و در اینجا به یک نمونه اکتفا می شود: در كمال الدین بسند مزبور از ابراهیم بن محمد علوى روایت می كند كه ابو نصر طریف گفت: به خدمت صاحب الزمان(عج) رسیدم و آن حضرت فرمود: اى طریف! قدرى صندل سرخ (8) براى من بیاور! وقتى آوردم فرمود: مرا می شناسى؟
عرض كردم: آرى فرمود: من كیستم؟ عرض كردم: شما آقا و پسر آقاى من هستید، فرمود: مقصودم از سؤال این نبود. طریف می گوید: عرض كردم: فدایت شوم پس بفرما تا خشنود گردم! فرمود: من خاتم اوصیاء هستم كه خداوند گرفتاریها را بوسیله من از بستگان و شیعیانم برطرف می كند. (9):merc567: