tina
02-09-2011, 10:18 PM
http://www.iran-iran.ir/wp-content/uploads/2011/02/afkhami.jpg
بهروز افخمی دست به قلم شد، منتقدان به نقدهای شفاهی بسنده کردند و تهیه کننده فیلم ترجیح داد با خبرگزاریها گفت و گو کند تا شاید کمی از بار انتقادات بکاهد.همه اینها اما یک معنی بیشتر نداشت؛فرزند صبح خیلی زود تر از آنی که میشد فکرش را کرد به پروژهای شکست خورده در سینمای ایران تبدیل شد.
اولین نمایش پس از گذشت ۱۰ سال از آغاز تولید، سرنوشت فیلمی را که میخواست متفاوت باشد و به یاد ماندنی به تراژدی تلخی تبدیل کرد که بیش از همه طعمش را بهروز افخمی چشید. کارگردان ۵۴ساله سینمای ایران، پیش از اکران فیلم دوبار دست به قلم شده بود و هربار هم خواسته بود که نامش را از روی فیلم بردارند.نوشته بود که این فیلم فیلم او نیست،نه بر تدوینش نظارت داشته و نه بر صدا گذاریاش، اما پس از گذشت ۱۴۰ دقیقه از پخش اولین نمای فیلم، نام افخمی به عنوان متهم ردیف اول شنیده میشد.آن هم از زبان تماشاگرانی که داشتند سالن نمایش برج میلاد را ترک می کردند.
زمانی که این پروژه کلید خورد، بدبین ترین آدمها هم فکر نمی کردند که چنین سرنوشتی برای آن رقم بخورد. موسسه تنظیم و نشر آثار امام ره تصمیم گرفته بود فیلمی را بر اساس زندگی بنیانگذار انقلاب اسلامی بسازد،اول قرار بود که این فیلم روایتگر دوران رهبری امام باشد،اما افخمی که به عنوان کارگردان انتخاب شد، مسیر داستان تغییر کرد. او رفت سراغ دوران کودکی امام، و فرازهایی از زندگی ایشان در دهه ۴۰ .
افخمی، کارگردانی شناخته شده بود با آثاری درخور توجه در کارنامه سینمایی اش، هزینهها برآورد شده بود و کم و کسری از لحاظ بودجه وجود نداشت. نگارش فیلمنامه بی سرو صدا آغاز شد، همه چیز به خوبی و خوشی پیش رفت تا زمان انتخاب بازیگران. اولین حاشیههای فیلم مربوط به انتخاب بازیگران بود، اول جمشید هاشم پور برای ایفای نقش امام در سال ۱۳۴۲ انتخاب شد، گریم خوب روی صورتش نشسته بود، اما او خیلی زود از این پروژه کنار رفت تا عبدالرضا اکبری بازیگر نقش امام شود.
انتخاب شریفی نیا به عنوان بازیگر نقش حاج احمدآقا و هدیه تهرانی به عنوان بازیگر نقش دایه امام خیلی زود با واکنشهای مختلفی مواجه شد،اما این واکنشها و اعتراضها نتوانست راه فیلم را سد کند.افخمی میخواست سنگ تمام بگذارد و از همه امکانات موجود استفاده کند، فیلمبرداری به شیوه سوپر ۳۵ انجام شد، انتشار اولین عکسها بلافاصله به خوراک خوبی برای رسانهها تبدیل شد، گریم خوب علی اکبری و چهره خندان افخمی هم تا مدتها تنها المانهای تصویری بودند که با شنیدن نام فرزند صبح در ذهنها نقش میبستند.
فیلمبرداری کار ادامه یافت،یکی دوسالی با وقفه مواجه شد،تا بازیگر نقش خردسالی امام بزرگتر شود و همه چیز طبیعی ترجلوه کند. به تدریج بحث بینالمللی شدن پروژه هم با دعوت از انیو موریکونه به عنوان آهنگساز جدی شد. کسی که ساخت موسیقی فیلمهایی چون «خوب،بد،زشت» و « روزی روزگاری امریکا» را درکارنامهاش داشت.این ماجرا اما در حد خبر باقی ماند وموریکونه به جمع گروه تولید نپیوست.
فیلمبرداری که تمام شد، سیف الله داد معاون سابق سینمایی وزارت ارشاد و کارگردان فیلمهایی چون«کانی مانگا» و «بازمانده» آستین بالازد و تدوین را آغاز کرد.همه داشتند خودشان را برای شنیدن خبر پایان پروژه آماده می کردند که داد راهی دیار باقی شد. نسخهای که سیف الله داد تدوین کرده بود به گفته افخمی ۹۰ دقیقه شده بود. فیلم قرار بود دوبله شود و در خارج از کشور به شیوه دالبی صدا گذاری شود. اما آرام آرام اختلاف بین تهیه کننده و کارگردان آغاز شد. سفر افخمی به کانادا هم عملا نظارت او بر مراحل فنی کار قطع شود و شرف الدین هم کار تدوین مجدد، صدا گذاری و دوبله کار را آغاز کند.
طی ۳ سال گذشته همیشه قبل از آغاز جشنواره فجر، از «فرزند صبح»به عنوان یکی از فیلمهای حاضر در جشنواره نام برده می شد ،اتفاقی که بالاخره در دوره بیست و نهم جشنواره فجر رخداد و آتش اختلاف این دو نفر را شعله ورتر کرد. ماجرا با نامه اول افخمی آغاز شد، نامهای که در آن او گلایههایش را صریح تر و شفاف تر به زبان آورده بود. بعد که خبر حضور فیلم در بخش مسابقه جشنواره قطعی شد، نامه دوم افخمی اینبار خطاب به دبیر جشنواره فجر(مسعود شاهی) منتشر شد. کارگردان «شوکران » و «عروس» از مسعود شاهی خواسته بود که مانع اکران این فیلم با نام او در جشنواره شود.
او حتی به این نکته هم اشاره کرد که طبق شنیدههایش این کار اصلا در شان امام نیست.صحبتهای افخمی بدون پاسخ نماند، شرف الدین تاکید کرد که در تدوین به کار داد وفادار بودهاند و در صدا گذاری و دوبله هم مسائل فنی را رعایت کردهاند.
نامههای افخمی اما از سوی برخی« فرار به جلو» تعبیر شد تا عواقب ناشی از شکست پروژه را به گردن نگیرد. در مقابل برخی هم حق و حقوق معنوی او را یادآور شدند و نظارت بر مراحل فنی را حق طبیعی کارگردان دانستند. دود آتش این اختلاف دست آخر به چشم هر دو طرف ماجرا رفت. دوشنبه شب، برای عوامل این پروژه، شب تلخی بود. شبی که حتی حضور افخمی در بین اهالی رسانه و پاسخگویی به پرسشهایشان هم نتوانست ذرهای از تلخی ماجرا بکاهد.با این حال اما صحبتهای افخمی دونکته مهم داشت،یک این که کل تصاویر گرفته شده توسط او همینهایی بوده که در تدوین مورد استفاده قرار گ او همین بوده است.
پس از افخمی نوبت به شرف الدین رسید تا در جواب کارگردان فیلم بگوید پروژه از لحاظ مالی سالم بوده و افخمی هم حق ندارد در مورد مسائلی حرف بزند که در حیطه کارگردان نیست.
با اینحال به نظر نمیرسد که این پایان ماجرا باشد چراکه کارگردان فرزند صبح در گفتگو با خبر اعلام کرده که حالا مشغول نگارش سومین و آخرین نامه در مورد فیلم فرزند صبح است و میخواهد همه ناگفتهها را بر زبان بیاورد.
بهروز افخمی دست به قلم شد، منتقدان به نقدهای شفاهی بسنده کردند و تهیه کننده فیلم ترجیح داد با خبرگزاریها گفت و گو کند تا شاید کمی از بار انتقادات بکاهد.همه اینها اما یک معنی بیشتر نداشت؛فرزند صبح خیلی زود تر از آنی که میشد فکرش را کرد به پروژهای شکست خورده در سینمای ایران تبدیل شد.
اولین نمایش پس از گذشت ۱۰ سال از آغاز تولید، سرنوشت فیلمی را که میخواست متفاوت باشد و به یاد ماندنی به تراژدی تلخی تبدیل کرد که بیش از همه طعمش را بهروز افخمی چشید. کارگردان ۵۴ساله سینمای ایران، پیش از اکران فیلم دوبار دست به قلم شده بود و هربار هم خواسته بود که نامش را از روی فیلم بردارند.نوشته بود که این فیلم فیلم او نیست،نه بر تدوینش نظارت داشته و نه بر صدا گذاریاش، اما پس از گذشت ۱۴۰ دقیقه از پخش اولین نمای فیلم، نام افخمی به عنوان متهم ردیف اول شنیده میشد.آن هم از زبان تماشاگرانی که داشتند سالن نمایش برج میلاد را ترک می کردند.
زمانی که این پروژه کلید خورد، بدبین ترین آدمها هم فکر نمی کردند که چنین سرنوشتی برای آن رقم بخورد. موسسه تنظیم و نشر آثار امام ره تصمیم گرفته بود فیلمی را بر اساس زندگی بنیانگذار انقلاب اسلامی بسازد،اول قرار بود که این فیلم روایتگر دوران رهبری امام باشد،اما افخمی که به عنوان کارگردان انتخاب شد، مسیر داستان تغییر کرد. او رفت سراغ دوران کودکی امام، و فرازهایی از زندگی ایشان در دهه ۴۰ .
افخمی، کارگردانی شناخته شده بود با آثاری درخور توجه در کارنامه سینمایی اش، هزینهها برآورد شده بود و کم و کسری از لحاظ بودجه وجود نداشت. نگارش فیلمنامه بی سرو صدا آغاز شد، همه چیز به خوبی و خوشی پیش رفت تا زمان انتخاب بازیگران. اولین حاشیههای فیلم مربوط به انتخاب بازیگران بود، اول جمشید هاشم پور برای ایفای نقش امام در سال ۱۳۴۲ انتخاب شد، گریم خوب روی صورتش نشسته بود، اما او خیلی زود از این پروژه کنار رفت تا عبدالرضا اکبری بازیگر نقش امام شود.
انتخاب شریفی نیا به عنوان بازیگر نقش حاج احمدآقا و هدیه تهرانی به عنوان بازیگر نقش دایه امام خیلی زود با واکنشهای مختلفی مواجه شد،اما این واکنشها و اعتراضها نتوانست راه فیلم را سد کند.افخمی میخواست سنگ تمام بگذارد و از همه امکانات موجود استفاده کند، فیلمبرداری به شیوه سوپر ۳۵ انجام شد، انتشار اولین عکسها بلافاصله به خوراک خوبی برای رسانهها تبدیل شد، گریم خوب علی اکبری و چهره خندان افخمی هم تا مدتها تنها المانهای تصویری بودند که با شنیدن نام فرزند صبح در ذهنها نقش میبستند.
فیلمبرداری کار ادامه یافت،یکی دوسالی با وقفه مواجه شد،تا بازیگر نقش خردسالی امام بزرگتر شود و همه چیز طبیعی ترجلوه کند. به تدریج بحث بینالمللی شدن پروژه هم با دعوت از انیو موریکونه به عنوان آهنگساز جدی شد. کسی که ساخت موسیقی فیلمهایی چون «خوب،بد،زشت» و « روزی روزگاری امریکا» را درکارنامهاش داشت.این ماجرا اما در حد خبر باقی ماند وموریکونه به جمع گروه تولید نپیوست.
فیلمبرداری که تمام شد، سیف الله داد معاون سابق سینمایی وزارت ارشاد و کارگردان فیلمهایی چون«کانی مانگا» و «بازمانده» آستین بالازد و تدوین را آغاز کرد.همه داشتند خودشان را برای شنیدن خبر پایان پروژه آماده می کردند که داد راهی دیار باقی شد. نسخهای که سیف الله داد تدوین کرده بود به گفته افخمی ۹۰ دقیقه شده بود. فیلم قرار بود دوبله شود و در خارج از کشور به شیوه دالبی صدا گذاری شود. اما آرام آرام اختلاف بین تهیه کننده و کارگردان آغاز شد. سفر افخمی به کانادا هم عملا نظارت او بر مراحل فنی کار قطع شود و شرف الدین هم کار تدوین مجدد، صدا گذاری و دوبله کار را آغاز کند.
طی ۳ سال گذشته همیشه قبل از آغاز جشنواره فجر، از «فرزند صبح»به عنوان یکی از فیلمهای حاضر در جشنواره نام برده می شد ،اتفاقی که بالاخره در دوره بیست و نهم جشنواره فجر رخداد و آتش اختلاف این دو نفر را شعله ورتر کرد. ماجرا با نامه اول افخمی آغاز شد، نامهای که در آن او گلایههایش را صریح تر و شفاف تر به زبان آورده بود. بعد که خبر حضور فیلم در بخش مسابقه جشنواره قطعی شد، نامه دوم افخمی اینبار خطاب به دبیر جشنواره فجر(مسعود شاهی) منتشر شد. کارگردان «شوکران » و «عروس» از مسعود شاهی خواسته بود که مانع اکران این فیلم با نام او در جشنواره شود.
او حتی به این نکته هم اشاره کرد که طبق شنیدههایش این کار اصلا در شان امام نیست.صحبتهای افخمی بدون پاسخ نماند، شرف الدین تاکید کرد که در تدوین به کار داد وفادار بودهاند و در صدا گذاری و دوبله هم مسائل فنی را رعایت کردهاند.
نامههای افخمی اما از سوی برخی« فرار به جلو» تعبیر شد تا عواقب ناشی از شکست پروژه را به گردن نگیرد. در مقابل برخی هم حق و حقوق معنوی او را یادآور شدند و نظارت بر مراحل فنی را حق طبیعی کارگردان دانستند. دود آتش این اختلاف دست آخر به چشم هر دو طرف ماجرا رفت. دوشنبه شب، برای عوامل این پروژه، شب تلخی بود. شبی که حتی حضور افخمی در بین اهالی رسانه و پاسخگویی به پرسشهایشان هم نتوانست ذرهای از تلخی ماجرا بکاهد.با این حال اما صحبتهای افخمی دونکته مهم داشت،یک این که کل تصاویر گرفته شده توسط او همینهایی بوده که در تدوین مورد استفاده قرار گ او همین بوده است.
پس از افخمی نوبت به شرف الدین رسید تا در جواب کارگردان فیلم بگوید پروژه از لحاظ مالی سالم بوده و افخمی هم حق ندارد در مورد مسائلی حرف بزند که در حیطه کارگردان نیست.
با اینحال به نظر نمیرسد که این پایان ماجرا باشد چراکه کارگردان فرزند صبح در گفتگو با خبر اعلام کرده که حالا مشغول نگارش سومین و آخرین نامه در مورد فیلم فرزند صبح است و میخواهد همه ناگفتهها را بر زبان بیاورد.