توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : !__!_قهقه_!__!
Mohamad
02-07-2011, 02:29 AM
مرد:عزیزم!یک هدیه تولدسورپرایز برات دارم.
زن:چقد عالی،چی هست؟
مرد:اسم تورو روی ویروس جدیدی که
طراحی کردم گذاشتم...
زن:بازم جلوی مردم به من گفتی احمق؟
شوهر:نمی دونستم ازن راز باید بین منو تو مخفی
بمونه...!
شخصی به معتادی رسید وگفت: سلام بیژن!
معتاد گفت:برو بابا!این حرفا چیه؟من بیژن نیشتم،من
ژن دارم...!
معتادی درجوی آبی افتاد،چون حال بلند شدن
نداشت،گفت:
هر کی منو ورداش مال خودش..
Mohamad
02-07-2011, 02:31 AM
کارمند:آقای رئیس!زنم گفت از شما خواهش کنم که
حقوق مرااضافه کنید
رئیس:بسیارخوب،اززنم میپرسم ببینم موافقت میکنه
یا نه!
http://www.gtalk.ir/--u132733-albums978-5077.jpg
ای که بردی جزوه ام را اشتباهی، پس بدهجز فراموشی ندارم من گناهی، پس بدهروسیه گردم بدون جزوه من در امتحاناز برای من مخواهی روسیاهی، پس بدهروز وشب چشمم براه جزوه میباشد، بیاگر تو هم داری چو من چشمی براهی، پس بدهصد کلاه بوقی به سر دارم ز فرط تنبلیتا نرفته بر سرم دیگر کلاهی پس بدهگیر ما دیگر نیاید جزوه، پساین جزوه رامستقیما گر نمیخواهی، براهی پس بده
پیامک زد شبی لیلی به مجنون
که هر وقت امدی از خانه بیرون
بیاور مدرک تحصیلی ات را
گواهی نامه ی پی اچ دی ات را
پدر باید ببیند دکترایت
زمانه بد شده جانم فدایت
دعا کن مدرکت جعلی نباشد
زدانشگاه هاوایی نباشد
وگرنه وای بر احوالت ای مرد
که بابایم بگیرد حالت ای مرد
چو مجنون این پیامک خواند وارفت
به سوی دشت و صحرا کله پا رفت
اس ام اس زد از انجا سوی لیلی
که می خواهم تورا قد تریلی
دلم در دام عشقت بی قرار است
ولیکن مدرکم بی اعتبار است
شده از فاکسفورد این دکترا فاکس
مقصر است در این ماجرا فکس
چه سنگین است بار این جدایی
امان از دست این مدرک گرایی
Mohamad
02-07-2011, 02:31 AM
مرد یعنی کار و کار و کار و کار
یکسره در شیفت های بیشمار
مثل یک چیزی میان منگنه
روز و شب از هر طرف تحت فشار
مرد موجی است هی در حال دو
جان بر آرد تا برآرد انتظار
او خودش همواره در تولید پول
لیک فرزند و عیالش پول خوار
با چه عشقی دائما در چرخشند
گرد شهد جیب او زنبور وار
چون که آخر شب به منزل می رسد
خسته اما با لبانی خنده (http://www.sms-2009.mihanblog.com/) بار
جای چای و یک خدا قوت به او
می شود صد لیست در پیشش قطار
از کتاب و دفتر و خودکار ، تا
اسفناج و پرتقال و زهرمار
آن یکی می خواهد از او شهریه
این یکی هم کفش و کیفی مارک دار
هر چه می گوید که جیبم خالی است
هر چه می گوید ندارم ، ای هوار
نعره می آید : "به ما مربوط نیست
ما مگر گفتیم ماها را بیار"
مرد یعنی آن که با پول و پله
می شود در خانه ، صاحب اعتبار
مرد یعنی سکته ، یعنی سی سی یو
ختم مطلب ، مرد یعنی جان (http://jok20.blogsky.com/) نثار
خلقتش اصلا به این درد بود
تا درآرد روزگار از وی دمار
Mohamad
02-07-2011, 02:32 AM
یک نفر ایرانی الاصل لیسانس بینوا
برده شد- بی کارت بنزین – در حضور کبریا
رفت بالا دستهایش - میکرفن هم بسته بود-
گفت : "یارب ! گر بگویم بد ، نیامرزی مرا
هرکسی هرجورشد گولی به من مالید ورفت
در حسابم صد کلک جاری شد از خلق شما
وام خود اِشغالیم را یک نفر بالا کشید
کاش یک شب ، ناخلف ،راحت بمیرد از وبا
کار نه ، سرمایه نه ، اقبال نه ، لا ماتَرَک
پس بگو یارب خودت اینجا چه می ماسد به ما ؟!
می روم شاید بدزدم بانک بد قول محل
تا منم مثل همه با پول گردم اشنا
گر که با من قهر کردی و مرا اتش زدی
می دهم توضیح چون که درس خواندم ای خدا
گر بگویی :"کار تو زشت است " می پرسم سوال :
"پس چرا گفتی خودت : اَلغارتا ...ماالغارتا ؟!(1)
1.سوره قارعه !!
Mohamad
02-07-2011, 02:33 AM
شبا همش به وب خونه مي رم من
سراغ جك وطنزونه می رم من
توو این وب خونه ها همیشه هردم
به دنبال وب خودم می گردم !
وبم اپ شده
زیباش می کنم من
کسی سر نزنه
وای به حا لش
دو تاش می کنم من !!
تو که قدر کامنتو ندونستی
می شد خسیس نمونی نتونستی
گمون نکن تو وبلاگت اسیرم
دیگه لینکمو از تو پس می گیرم
وبم اپ شده
هی فاش می کنم من
کسی سر نزنه
وای به حالش
افشاش می کنم من..
Mohamad
02-07-2011, 02:33 AM
قلم بر قلب سفید كاغذ می گذارم و فشار می دهم تا انشاء ام آغاز شود. سال گذشته سال بسیار خوب و پر بركتی بود. سال گذشته پسر خاله ام زیر تریلی یك چـــرخ رفـت و له گـــــــشت و ما در مجلس ترحیمش شركت كردیم و خیلی میوه و خرما و حلوا خوردیم و خیلی خوش گذشت. ما خیلی خاك بازی كردیم. من هر چی گشـــــــــــــــــتم پــــسرخاله ام را پیــدا نكردم. در آن روزپدرم مرا با بیل زد، بی دلیل! من در پارسال خـــیلی درس خواندم ولی نتـــوانستم قبول شوم و من را از مدرسه به بیرون پرت كردند. پدرم من را به مكانیكی فرستاد تا كـــــــــــار كـنم و اوســــــتای من هر روز من را بازنجیر چرخ می زد و گاهی وقت ها كه خیلی عصبانی می شد من را به زمین می بستو دو سه بار با ماشین یكی از مشتری ها از روی من رد می شد. من خیلی دركارهای خانه به مـادرم كمك می كنم. مادرم من را در سال گذشته خیلی دوست میداشت و من را خیلی ماچ می كرد ولی پدرم خیلی حسود است و من را لای درآشـپزحانه می گذاشت. درســــــال گذشته شوهر خواهرم و خواهرم خیلی از هم طلاق گرفتند و خواهرم بسیار حــــامله است و پدرم مـــــی گویدیا پسر است یا دوقلو، ولی من چیزی نمی گویم چون می دانم كه بچه ای به این انـــدازهاز هیچ كجای خواهرم در نخواهد آمد! در سال گذشته مـا به مسافرت رفتیم و باقطار رفتیم. مــن در كوپه بسیار پدرم را عصبانی كردم و او برای تنبیه من را روی تخت خواباند و تخت را محكـــم بست و من تا صبح همان گونه خوابیدم! پدرم در سال گذشته خیلی سیگار می كشید و مادرم خیلی ناراحت است! در سال گذشته ما به عـــیددیدنی رفتیم و من حدودا خیـــــلی عیدی جـمع كرده ام، ولی پدرم همه آن هارا از من گرفت و آنتن مـــــــاهواره ای خرید كه بسیار بــد آموزی دارد ومن نگاه نمی كنم و پدرم از صبح تا شب شوهای بی نــاموسی نگاه می كند وبشكن می زند. پــــــدرم در سال گذشته رژیم گرفته بود و هر شب با دوستهایش آب و ماست و خیار می خورند و می خندند، گاهی وقتا هم آب با چیپس وماست موسیر! راستی یادم رفت پارسال ما با ماشین خودمان داشتیم میرفتیم مسافرت كه داداشم می خواست پوست تخمه رو از پنجره بندازه بیرون كه یهو یه تریلی از كنار ماشین رد شد و دست داداشم را از بازو قطع كرد و ما همگی خندیدیم. من خیلی سال گذشته را دوست دارم و این بود انشای من
Mohamad
02-07-2011, 02:33 AM
روز اول که ديدمش بدجوري بهم خيره شده بود.
بعداً فهميدم که چشماش چپه و داشته پيکان 57 رينگ اسپرت دو متر اونور تر رو نگاه ميکرده!
يه آه از ته دل کشيد.
بعداً فهميدم که آه نبوده و آسم داره.
بهش يواشکي يه لبخند زدم، ولي اون قيافه جدي مردونش رو عوض نکرد. اين خودداريش واسم خيلي جذاب بود.
بعداْ فهميدم که خودداري نبوده، بلکه تاحالا تو کف اون پيکان 57 بوده و تازه متوجه من شده بود!!
آروم و با عشوه اومدم جلوش، ديدم تند تند داره بهم چشمک ميزنه. کارش به نظرم با مزه اومد.
بعداً فهميدم که تيک داره و پلک زدنش دست خودش نيست.
اومد يه چيزي بگه ولي از بس هول شده بود، به تته پته افتاده بود.
بعداً فهميدم اين بشر خدادادي هول هست و لکنت زبون داره.
سرش رو از شرمش انداخت پايين و گفت س س س سلام.
بعداً فهميدم از شدت شرمش نبوده و ميخواسته من دندونهاي زردش رو نبينم.
بعد از يک سري اسم و فاميل بازي، ازم پرسيد آخرين کتابي که خوندي اسمش چيه!؟ گفتم: اَ...اَ...يادم نيست. گفت: چه جالب، نويسندش کيه!؟ از اين تيکه بامزش خندم گرفت.
بعداً فهميدم که تيکه نبوده و بيچاره چيزي به اسم Iq اصلاْ نداره.
بوي عطرش بدجوري مستم کرده بود.
بعداً فهميدم بوي عطر نبوده، بلکه ...
بهم گفت بيا يه کم قدم بزنيم. اين حرفش خيلي به نظرم رمانتيک بود.
بعداً فهميدم شاش داشته و ميخواسته به سمت توالت عمومي حرکت کنيم.
ازش پرسيدم دانشگاه ميري؟ گفت آره، مدرسمون تو دانشگاهه! از اين شوخ طبعيش خيلي خوشم اومده بود.
بعداً فهميدم که اصلاً هم شوخ طبع نيست و منظورش مدرسه افراد استثنايي توي دانشگاه شهيد بهشتي بوده!
بهش گفتم داره ديرم ميشه. گفت اگه ميشه شمارت رو بده که بهت زنگ بزنم، من هم دادم و اون هم شماره رو زد تو مبايلش. ولي هيچوقت زنگ نزد!
بعداً فهميدم کادوي تولد 30 سالگيش يه مبايل اسباب بازي بوده که همه جا با خودش ميبردتش!
نکات مهم:
1ـ چقدر چيز ميشه بعداْ فهميد!!
2ـ آدم منگل هم دل داره!!
Mohamad
02-07-2011, 02:34 AM
اصولا دخترهاي اين زمونه هفت هشت نوع داداش دارند. هر كدوم از داداشاشونو هم واسه يه كاري مي خوان:
داداش شماره يک: بچه پول دار! ماشين داره! رستوران خوب مي رن باهم! اينترنت 24 ساعته مجاني هم بعنوان اشانتيون بهشون ميده!
داداش شماره دو: يه پسر رومانتيك! خوراك درددل بشينن نصفه شبها باهم درددل كنند و گريه كنن باهم.
داداش شماره سه: بچه خلاف و شر چت روم! هر پسري بخواهد تو اينترنت اذيتشون كنه خان داداش جون حالشو مي گيره!
دادش شماره چهار: از نوع هنري! خوراك رفتن باهم به سينما، تئاتر و موزه ! و محافل نقد فيلم ! بليط جشنواره فجرشون تضمينيه ! موهاي اين مدل داداش ترجيحا بلنده ! به اضافه ريشهايي مدل دار!
داداش شماره پنج: خوش تيپ! خوراك اينه كه ببره با خودش به دوستاش پز بده بگه: نگاه کنين چه داداش جيگري دارم! داداش من خيلي خوش تيپه!
داداش شماره شش: بچه معروف! هر هفته پنج شنبه ها يه پارتي دعوتت مي كنه! رقصشم خوبه! همه مدله بلده برقصه!
داداش شماره هفت: متخصص كامپيوتره! هر وقت چت کردي و هکت کردن و كامپيوترت خراب شد داداش جونت مياد برات درست مي كنه!
داداش شماره هشت: بچه مثبته.. بچه مودبيه .. وقتي مي ري باهاش بيرون لپ هاش سرخ ميشه، خوراك اينه ببري به مامانت نشون بدي بگي مامان جون اين دوست پسره منه!
Mohamad
02-07-2011, 02:35 AM
شباهت هاي دختر ها و پسر هاي ايروني
1-هر دو تاشون فکر مي کنن جامعه درکشون نمي کنه.
2-به دو تاشون اگر رو بدي سوارت ميشن
3-هر دوشون مي تونن 200.000 تومان رو در 2 ساعت خرج کنند.
4-هردوتاشون با والدينشون دعوا و درگيري دارند.
5- مهمترين ويژگي هر دوتاشون تغیير شخصيتشونه.
6-دو تا شون در ظاهر دشمن خوني جنس مخالف هستند اما در باطن دلشون واسه جنس مخالف غش و ضعف ميره.
7-دو تاشون از دروغ متنفرن اما هيچ وقت حرف راست نمي زنند!
8-وقتي با يه پسر يا دختر ايروني قرار ميزاري بايد 2 ساعت ديرتر به محل قرار بري تا علف زير پات جوانه نزنه!
9-دو تا شون تا سن 20 سالگي 3 بار عاشق ميشن و در عشق شکست مي خورند! از 20 به بعد هم تو رويا سير ميکنن و تو 40 سالگی که از رويا بيرون مي آيند مي بينن اطرافشون 5-6 تا بچه و بدبختي و بي پولي و ... هستش واسه همين اين دفعه ميرن تو کما و سکته ميزنند!!!
Mohamad
02-07-2011, 02:35 AM
شاعر زن میگه : (http://www.davoodonline.com/)
به نام خدایی که زن آفرید / حکیمانه امثال ِ من آفرید
خدایی که اول تو را از لجن / و بعداً مرا از لجن آفرید !
برای من انواع گیسو و موی / برای تو قدری چمن آفرید !
مرا شکل طاووس کرد و تورا / شبیه بز و کرگدن آفرید !
به نام خدایی که اعجاز کرد / مرا مثل آهو ختن آفرید
تورا روز اول به همراه من / رها در بهشت عدن آفرید
ولی بعداً آمد و از روی لطف / مرا بی کس و بی وطن آفرید
خدایی که زیر سبیل شما / بلندگو به جای دهن آفرید !
وزیر و وکیل و رئیس ات نمود / مرا خانه داری خفن آفرید
برای تو یک عالمه کِیْسِ خوب / شراره ، پری ، نسترن آفرید
برای من اما فقط یک نفر / براد پیت من را حَسَنْ آفرید !
برایم لباس عروسی کشید / و عمری مرا در کفن آفرید
شاعر مرد در جواب میگه : (http://www.davoodonline.com/)
به نام خداوند مردآفرین / که بر حسن صنعش هزار آفرین
خدایی که از گِل مرا خلق کرد / چنین عاقل و بالغ و نازنین
خدایی که مردی چو من آفرید / و شد نام وی احسنالخالقین
پس از آفرینش به من هدیه داد / مکانی درون بهشت برین
خدایی که از بس مرا خوب ساخت / ندارم نیازی به لاک، همچنین
رژ و ریمل و خط چشم و کرم / تو زیباییام را طبیعی ببین
دماغ و فک و گونهام کار اوست / نه کار پزشک و پروتز، همین !
نداده مرا عشوه و مکر و ناز / نداده دم مشک من اشک و فین!
مرا ساده و بیریا آفرید / جدا از حسادت و بیخشم و کین
زنی از همین سادگی سود برد / به من گفت از آن سیب قرمز بچین
من ساده چیدم از آن تک درخت / و دادم به او سیب چون انگبین
چو وارد نبودم به دوز و کلک / من افتادم از آسمان بر زمین
و البته در این مرا پند بود / که ای مرد پاکیزه و مهجبین
تو حرف زنان را از آن گوش گیر / و بیرون بده حرفشان را از این
که زن از همان بدو پیدایشات / نشسته مداوم تو را در کمین !
کسی ناناحت نشه هاااا....
واسه خنده گذاشتم...
vBulletin v4.2.5, Copyright ©2000-2024, Jelsoft Enterprises Ltd.