PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : حل شبهه آدم و آدمخوار



king 2011
02-04-2011, 10:55 PM
در مقالات پیشین اشاره کردیم که بر مبنای نصوص دینی، تحقق معاد جسمانی قطعی است و اصل معاد و زندگی پس از مرگ یکی از اصول اعتقادی ما مسلمانان است. این اصل در دین اسلام از چنان جایگاهی برخوردار است که عدم اعتقاد بدان، موجب کفر و خروج از اسلام می‌گردد. اما همیشه در طول تاریخ مسئله‌ی معاد جسمانی مسئله‌ای چالش برانگیز بوده است. چالش‌هایی مانند «امتناع اعاده معدوم»، «امتناع رجوع روح به بدن پس از جدایی»، «یکی دانستن معاد جسمانی با تناسخ»، «شبهه آکل و مأکول» و ... همیشه مسئله معاد جسمانی و فهم درست آن را تهدید کرده‌اند. در این مقاله و مقالات پیش رو به برخی از این اشکال‌ها پاسخ می‌گوییم.


http://img.tebyan.net/big/1389/11/1641185423559104188291851465017519115818542.jpg (http://www.tebyan.net/bigimage.aspx?img=http://img.tebyan.net/big/1389/11/76902639195662451012521282610783204187121.jpg)
یکی از قدیمی‌ترین ایرادهایی که به مسئله معاد وارد شده است شبهه ای ست که با عنوان شبهه «آکل و مأکول» مطرح شده است. البته این شبهه همان‌طور که اشاره شد، بر معاد جسمانی وارد است و کسانی که قائل به معاد روحانی (فقط روحانی) هستند گرفتار این اشکال نمی‌شوند. فلاسفه عموماً در اینکه «نفس ناطقه» باقی است و معدوم نمی‌شود و به نشئه دیگر منتقل می‌گردد، اتفاق نظر دارند. همچنین همگی قبول دارند که بدن انسان، پس از قطع تعلق از نفس، فاسد می‌گردد، یعنی تجزیه شده و به چرخه مواد باز می‌گردد. اختلاف نظر فلاسفه در چگونگی اعاده بدن انسان پس از فاسد شدن، است.
قبلاً نیز گفته بودیم که درباره‌ی چگونگی معاد سه نظریه وجود دارد: غالب متکلمین بر این باورند که معاد، بازگشت ارواح و نفوس انسانی به ابدان عنصری است. عده‌ی دیگر معاد را بازگشت ارواح می‌دانسته‌اند. به نظر این عده، بازگشت جسم عنصری و بدن دنیوی را بی‌معنی تلقی نموده‌اند.
بنابراین معاد عبارت است از بازگشت نفوس به سوی خداوند (مطهری، معاد، ص23). عده‌ی دیگر در عین اینکه معاد را رجوع ارواح به سوی پروردگار دانسته‌اند، اما کیفیت آن را جسمانی می‌دانند.
شبهه آکل و مأکول بر معتقدین به معاد جسمانی وارد می‌شود، زیرا معتقدان به معاد جسمانی می‌گویند انسان‌ها در روز حشر با بدن‌های دنیوی یا مثالی محشور می‌شوند. با این حساب اگر بتوان شرایطی را نشان داد که در آن تمایز بدن انسان‌ها از بین برود، معاد جسمانی با مشکل مواجه می‌شود.
برای مثال، فرض کنید بتوانیم انسانی را تصور کنیم ‌مثل انسان‌های آدم‌خوار که از گوشت انسان دیگری تغذیه می‌کند. به این ترتیب همه یا قسمتی از بدن انسان اولی (مأکول) جزء بدن انسان آدم‌خوار (آکل) می‌شود. آیا اجزای بدن انسان مأکول در رستاخیز از انسان آکل جدا می‌شود، یا نمی‌شود؟ اگر بگوییم می‌شود بدن انسان آکل ناقص می‌گردد و اگر بگوییم نمی‌شود بدن انسان مأکول ناقص می‌شود. این اتفاق (ترکیب بدن آکل و مأکول) در طبیعت نیز اتفاق می‌افتد. در چرخه طبیعت نیز بدن انسان‌های مرده بخشی از بدن انسان‌های زنده می‌شود. بدن انسانهائی که از دنیا می‌روند به مرور زمان تبدیل به خاک می‌شود، خاک‌ها جزء زمین می‌گردد، و از طریق جذب ریشه درختان تدریجاً تبدیل به گیاه یا میوه می‌شود و انسان‌های دیگری از آن‌ها تغذیه می‌کنند، و یا حیواناتی از آن استفاده می‌کنند که بعداً انسان گوشت آن حیوانات را می‌خورد، بنا بر این اجزای بدن‌های پیشین از این طریق جزء بدن انسان‌های بعد می‌شود. به این ترتیب معاد جسمانی دچار مشکل می‌شود، چرا که دیگر بدن‌ها از یکدیگر تمایزی ندارند تا معتقد شویم هر شخصی با بدن خود در قیامت محشور خواهد شد.

ملاصدرا، معتقد بود هیچ‌کدام از فلاسفه پیشین نتوانسته است از عهده‌ی تبیین این مسئله به خوبی برآید. او مدعی است که مطالب مربوط به معاد جسمانی در اثر تزکیه و تصفیه نفس برای ضمیر او حاصل شده است


پاسخ به شبهه آکل و مأکول
برخی از اندیشمندان اسلامی برای حل این شبهه، به تمایز میان اجزاء اصلی و غیر اصلی بدن انسان متوسل شدند. اجزاء اصلی هیچ‌گاه تغییر نمی‌کنند و به همین دلیل هیچ‌گاه جذب بدن دیگری نمی‌شود! و اجزاء غیر اصلی هر چند متغیر هستند ولی خللی به مسئله‌ی معاد وارد نمی‌کنند، زیرا در روز حشر انسان‌ها با اجزاء اصلی خود محشور می‌شوند. این پاسخ که برگرفته از مدل جوهر ـ عرض در فلسفه اسلامی است با یافته‌های علم جدید همخوان نیست. علم امروزه ثابت کرده است که همه اجزاء بدن انسان در معرض تحول و تغییر قرار دارند. به همین دلیل این پاسخ، نمی‌تواند پاسخ قانع کننده‌ای باشد. فلاسفه در ماهیت و چگونگی معاد جسمانی راه‌های متفاوتی را پیموده‌اند. برای پاسخ به شبهه آکل و مأکول، نظریه معاد جسمانی صدرالمتالهین را ذکر می‌کنیم:
ملاصدرا، معتقد بود هیچ‌کدام از فلاسفه پیشین نتوانسته است از عهده‌ی تبیین این مسئله به خوبی برآید. او مدعی است که مطالب مربوط به معاد جسمانی در اثر تزکیه و تصفیه نفس برای ضمیر او حاصل شده است (صدرالدین شیرازی، 1380، ص469).
http://img.tebyan.net/big/1389/11/16570533108184150174109247178539922248123.jpg (http://www.tebyan.net/bigimage.aspx?img=http://img.tebyan.net/big/1389/11/1673415212233132238204019125323121167135.jpeg)
صدرا برای حل مسئله‌ی معاد جسمانی از اصولی کمک می‌گیرد که برای آشنایان با فلسفه او آشناست؛ اصالت وجود، عینیت تشخص و وجود، تشکیک وجود، حرکت جوهری و ... . توضیح نظریه صدرالمتالهین به علت اینکه نیاز به بیان اصطلاحات تخصصی دارد کمی پیچیده است. اما در اینجا خلاصه آن را به طور ساده بیان می‌کنیم و علاقه‌مندان می‌توانند از کتب تخصصی آن را پیگیری کنند.
در فلسفه اسلامی، هر شیئی از ترکیب ماده و صورت تشکیل شده است. از نظر فلاسفه تمام حقیقت یک شیء، صورت آن است. رابطه ماده و صورت از نظر ملاصدرا رابطه کمال و نقص است. ماده ناقص است و صورت، تام. از این رو، ماده محتاج صورت است، اما صورت از نظر وجودی نیازمند ماده نیست. پس اگر صورت یک شیء باقی باشد بدون اینکه ماده آن باقی باشد، خللی به شیئیت آن وارد نمی‌شود. به عنوان مثال، آنچه شمشیر را شمشیر می‌کند، تیزی آن است نه فلز موجود در آن. به همین ترتیب، آنچه حیوان را حیوان می‌کند، نفسش است نه جسد آن. به نظر ملاصدرا، شبهه آمل و مأکول زمانی وارد است که بخواهیم همین بدن خاکی را در قیامت نیز داشته باشیم، در صورتی که انسان‌ها در قیامت صاحب بدن مثالی هستند (در مقالات پیشین ویژگی‌های بدن مثالی را توضیح دادیم) و نه بدن خاکی. با این سخن از سویی، شبهه آکل و مأکول وارد نیست و از سویی دیگر می‌توان گفت که انسان‌ها در قیامت همان هستند که در دنیا بوده‌اند.:merc567: