PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : چرا دختران جوان دوست دارند ارايش كنند.....



R A H A
02-04-2011, 05:07 PM
رنگها زيبا هستند و زيبايي ميآورند؛ وقتي كه رنگها روي صورت مينشينند، جذابيتشان صورتكي ميسازد كه زيبا و كاملاً متفاوت با نمونه اصلي است !
بله اين واقعيت دنياي امروز است:

هر چه خيابانها خاكستريتر ميشوند، تعداد آدمهاي رنگي بيشتر ميشود.
نگاهي به گذشته نشان ميدهد كه <آراستن> جزو جداييناپذير فطرت انسانهاست.

حتي اقوام بدوي و آدمهاي دور از تمدن آمريكاي جنوبي هم خود را با استخوان شكار تزئين ميكردند.
بشر در مراحل ابتدايي، از صمغها و خاكهاي رنگين براي آرايش خود استفاده ميكرده است.
تاريخ كشور ما هم از اين قاعده مستثني نيست؛ آرايش كردن از خيلي وقت پيش بين زنان ايراني مرسوم بوده.

دكتر ويلز كه در زمان ناصرالدين شاه قاجار به ايران سفر كرده در سفرنامهخود مينويسد:
<زنان اعيان و طبقه بالا، اغلب چهره خود را به كمك وسايل آرايش محلي آرايش ميكنند و يك خال درشت مشكي هم وسط ابروان خود ميكشند كه در طبقه كم بضاعت گاه اين خال تبديل به پولك رنگي مي شود... >

زنان ايراني، از ساليان قبل گونه ها را با سرخاب سرخ ميكردند و صورت و گردن خود را به كمك پودر سفيداب، سفيد.
مژه و چشم ها هم به وسيله سرمه به كلي سياه ميشد. آنها حتي عقيده داشتند كه استعمال سرمه چشم را تقويت ميكند و موجب افزايش بينايي مي شود!
براي تيره تر شدن ابروها هم از وسمه اي كه از ساعت ها قبل آن را جوشانده بودند، دم كرده و آماده ساخته بودند، استفاده ميكردند.

آرايش كردن يا نكردن؟!
آرايش كردن يا نكردن؟! نه، مسئله اين نيست. مشكل امروز، تنها در از بين رفتن مرزهاي آرايشي و پائين آمدن سن آرايش است.

اگر در گذشته، آرايش از سن وسال خاصي وبه صورت <كم، متوسط و تند> در موقعيتهاي مختلف كاربرد داشت، امروز ديگر مرزي براي آن باقي نمانده. در طول يك قرن گذشته و سرخاب و سفيداب جاي خود را به انواع و اقسام لوازم آرايشي داده اند.
لوازمي كه در ابتداي پيدايش خود، جزو اشياي لوكس محسوب نميشدند و فقط نيازي مبرم براي زنان مسنتر و يا افرادي كه فيزيك ظاهري زيبايي نداشتند بود، در دنياي امروز به نيازي ضروري در بين اغلب زنان و دختران جوان تبديل شده است. امروز ديگر استفاده از لوازم آرايشي نه برآورد يك خواسته، بلكه يك احتياج اجتماعي است كه گاهي نياز به زيبايي از آنجا ريشه ميگيرد!

اگرچه هميشه واقعيت گفتني نيست اما در سربسته ترين حالت تنها ميتوان نوشت: اين روزها اگر خانمي براي كار به شركت، موِسسه و... درخواست بدهد و ظاهر و قيافه خود را فراموش كند، در شرايط برابر به لحاظ تخصصي با ديگران، در اكثر مواقع او در آزمون استخدام آخرين نفر خواهد بود؛ مگر اينكه مهارت يا زمينه استثنايي داشته باشد.

البته اين تنها يكي از انگيزه هاي قابل نوشتن است!
دكتر حميد نوروزي روانشناس معتقد است كه با از بين رفتن مرزهاي آرايشي، سن آرايش هم به عنوان يك متغير وابسته پايينتر آمده و دختران جوان، در سنين پايين، دست به آزمودن رژلب، پودر و رژگونه ميزنند.

او ميگويد:<در بسياري از موارد، اين پديده از تيره شدن رابطه با پدرومادرريشه ميگيرد. گروهي از دختران ميخواهند از گروه سني خود پيشي بگيرند.

از رهگذر جادوي لوازم آرايش، آنها به آرزوي ديرينه خود براي كوتاه كردن دوره كودكي و نوجواني و به دستآوردن دلخواهترين خواسته خود، <بزرگسالي واستقلال> دست مييابند .

وقتي دختري در سن جلوه زيباييهاست و نمي تواند از رنگ شادي در لباس خود استفاده كند، وقتي پدرو مادر، به صورت كنترل شده لباس مورد علاقه را در دسترسش قرار نميدهند، او نيز براي پيدا كردن كساني كه مثلاً مانتوي مورد نظرش را تائيد كنند، به پارك كشيده ميشود و چه بسا ناگهان ميان كساني چشمباز ميكند كه ديگر براي او زيبايي باقي نمي گذارند.>

شايد شما نيز با دختران جوان و نوجواني كه با آرايش زاويه دار تند كنار خيابان ايستاده، لباسهاي كثيفي پوشيده و آرايش شب را براي روز به كار بردهاند برخورد كرده باشيد. در مورد او چه فكري كردهايد؟
روانشناسان ميگويندهر چه آرايش تندتر باشد، اعتماد به نفس پايينتر است و افراد خجول از آرايشي استفاده ميكنند كه تصور ميكنند برايشان شخصيت بيشتري ميآورد.
اغلب آرايش خشن و چشم هايي با زاويه هاي تند مختص آدمهاي بي اعتماد به نفسي است كه مي خواهند ديگران باورشان كنند و مورد پذيرش جامعه قرار گيرند.

بيشتر آنها فكر ميكنند كه در صورت خود نقص عمده اي دارند، اين نقص گاهي آنقدر بزرگ جلوه مي كند كه براي رفع آن دست به هر كاري مي زنند.

آرايش در اينجا به كاهش اضطراب و افسردگي ناشي از تصور داشتن نقص كمك ميكند. اين افراد آرايش غليظ را نه به خاطر مردان بلكه در واكنش به فروپاشي درون خود انجام ميدهند، يعني تلاش ميكنند ديگران چهره غمگين، ژوليده و پريشان آنان را نبينند.

زيبايي در بحران ، بحران در زيبايي

دوران نوجواني دوران كسب هويت مستقل فردي است. يعني به دليل تغيير وتحولات ايجاد شده در نوجوانان براي ايجاد ارتباط با جنس مقابل و دريافت توجه از وي، زيبا بودن و جذاب بودن نه به دليل ايجاد برانگيختگي جنسي در طرف مقابل، بلكه به دليل تاييد هويت خويش و يافتن جايگاهي در دنياي بيرون است.

بنابراين تغيير رفتار دختران نوجوان در اين سن، طبيعي است.
آنها سعي مي كنند از نظر نوع لباس و آرايش با افرادي كه حتي يك سال از آنها كوچكترند، متفاوت باشند. هدف اين تفاوت ايجاد فاصله است.
آنها دوست دارند كه بزرگ شدن خود را به رخ بكشند. در اين سن آنها بهدنبال يافتن چراهايشان هستند و با يافتن جواب آنها به تصويري ذهني از خود مي رسند.
يعني سعي ميكنند كه براي خود هويت شخصي قائل شوند ودر اين راستا سوالات بسياري را در مورد دين، مذهب، اجتماع و باورها ميپرسند.


چگونگي پاسخهاي والدين به اين سوالات ، همانقدر كه مي تواند به شكل گيري هويت او كمككند، ميتواند مخرب نيز باشد.

به اين صورت كه در اين دوران دختران نوجوان معمولاً از مادرانشان وپسران نوجوان معمولاً از پدرانشان الگوبرداري ميكنند و اين الگو به تدريج در آنها دروني ميشود.
با ورود نوجوان به دنياي بزرگتر و جديدتر، او با ارزشهاي تازه تري از طريق همسالانش آشنا ميشود وبا هنجارهاي جامعه مواجه ميگردد.
حال او بايد اين دو شيوه ارزشگذاري را بر هم منطبق كند. هر قدر ارزشگذاري خانواده با ارزشگذاري اجتماع و گروه همسالان هماهنگتر باشد، هويت يابي آسانتر خواهد بود.
در صورتي كه ارزشها متضاد باشند نوجوان به تعارض بر خورده ودچار سردرگمي در نقش مي شود.

معمولاً در چنين زماني نوجوان مجبور مي شود كه در خانواده و در ميان گروه همسالان نقشهاي متفاوتي را پيش بگيرد ومثال بارز آن دختران راهنمائي و دبيرستاني هستند كه با آرايش غليظ و تند در جامعه ظاهر شده و تمايل شديدي به استفاده از لوازم آرايش دارند.
گاه رفتارشان آنقدر زنانه مي شود كه مشكل ميتوانيد آنها را از خانمهاي متاهل افتراق دهيد.
بنابراين پديده آرايش در سنين پايين بستگي زيادي هم به گروه همسالان فرد دارد.


رسانه ها، متهم رديف اول

در اين ميان انگشت اتهام، به سوي <وسايل ارتباط جمعي> است، و <ماهواره و سينما> احتمالاً متهمهاي رديف اول! آنها دنياي مد هستند: مد لباس، مو و آرايش!
كارشناسان علوم اجتماعي معتقدند با ايجاد و گسترش ارتباطات بين طبقات مختلف يك جامعه و در نگاهي وسيعتر، بين جوامع مختلف، مخصوصاً از طريق رسانه هاي ديداري، افراد به عنوان مخاطب با نمونه هايي آشنا مي شوند كه خارج از فرهنگ و آداب و رسوم و ارزش هاي جامعه خودشان است، نمونههايي كه به دليل متنوع بودن در اكثر مواقع به الگو تبديل مي شوند.
ولي آيا شما هم موافقيد كه همه تقصيرها را نبايد تنها به گردن ماهواره و فرهنگ غرب بيندازيم؟ بهتر نيست به جاي اين كار، به نقشي كه خودمان درايجاد اين مشكلات ايفا كردهايم توجه كنيم؟

از نو تازه شويم

الگوهاي امروزي همراه با آرايش و آراستگي هستند و دختران نوجوان هم در شكلگيري هويت خويش به اين الگوهاي متعارف جامعه نزديك مي شوند.

ما نحوه آرايش به ويژگي هاي شخصيتي افراد مربوط است. اگر شرايط فرهنگي خانواده، طرز آرايش نوجوان را طبيعي بدانند، مسلماً خود وي نيز اين اعمال و آرايش را طبيعي قلمداد ميكند، چون در واقع ما ملاك خاصي براي ارزيابي آرايش افراد نداريم و از آنجا كه آرايش، ارتباط تنگاتنگي با ارزيابي خود از ميزان جذابيت جسماني دارد، پس كميت و كيفيت آرايش به ميزان رضايت رواني و دروني افراد بستگي دارد.
نكته اين است كه محدودسازي بيش از حد نوجوانان باعث ميشود آنان خواسته هاي والدين را منطبق با نيازهاي روانشناختي و شرايط اجتماعي امروزي ندانند، در اين صورت آنها در غياب والدين و در خارج از خانه از لوازم آرايش استفاده ميكنند.
در كنار همه اينها بايدتوجه داشته باشيد كه مخالفت و ستيزهجويي نه تنها تغييري در رفتار نوجوانان ايجاد نميكند بلكه او را شعله ورتر و گستاختر ميكند.
نوجوان شما بايد بتواند تشخيص دهد كه منظور از زيبا شدن، زدن ماسك دروغين بر چهره و سعي در برتري جويي و جلب توجه ديگران نيست .

سعي كنيد به جاي ايجاد خفقان و محدوديت ، مرزها را به فرزندانتان بياموزيد .