king 2011
02-03-2011, 08:41 PM
http://img.tebyan.net/big/1388/09/237230128552004715719514791109731942555.jpg
(http://www.tebyan.net/index.aspx?pid=109859#11)
خطر دجّال برای جوامع بشری چنان گسترده و ویرانگر است که همة پیامبران الهی دربارة آن هشدار داده و پیروان خود را از او برحذر داشتهاند. پیامبر گرامی اسلام در این زمینه میفرماید: «هیچ پیامبری نبوده است مگر اینکه پیروانش را از دجّال بر حذر داشته است».
اشاره:
در روایات اسلامی، به ویژه روایاتی که به طریق اهلسنّت از پیامبر گرامی اسلام صلیاللهعلیهوآله نقل شده از فتنهای سخن به میان آمده که به تعبیر روایات بزرگترین فتنة آخرالزّمان است و از آغاز آفرینش آدم تا روز قیامت فتنهای به مانند آن نیامده است. از این رویداد بزرگ و فتنة سهمگین در روایات به «خروج دجّال» تعبیر شده است.
با وجود آنکه روایات فراوانی در زمینة ویژگیهای دجّال و اعمال و رفتار او نقل شده است،1 ولی باید اعتراف کرد که درک همة وجوه این موضوع به راحتی امکانپذیر نیست و نمیتوان به تصویری کامل و بدون ابهام از این پدیدة عجیب و بیمانند دست یافت. با این حال، با توجّه به ضرورت شناخت این رویداد آخرالزّمانی و اهمیّت آماده شدن برای رویارویی با این فتنة جهانگستر، در این مقاله با بهرهگیری از روایات به تبیین برخی از وجوه فتنة دجّال میپردازیم.
1. معنا و مفهوم دجّال
«دجّال» بر وزن فعّال صیغة مبالغه است که در ادبیات عرب برای دلالت بر زیادی انجام کار از سوی فاعل به کار میرود. در کتابهای لغت، احتمالهای متعددی برای ریشه و معنای این واژه مطرح شده است که در اینجا به برخی از آنها اشاره میکنیم:
الف) واژة دجّال از «دُجَیل» به معنای «قَطْران»2 گرفته شده است، گفتنی است اعراب در گذشته، بدن شتران خود را برای پوشاندن عیوب آنها با ماده سیاهرنگی به نام قطران میپوشاندند و در عرف عرب به پوشاندن کامل بدن شتر با این ماده «تَدجیل» میگفتند. از آنجا که دجّال نیز چون قطران سراسر زمین را میپوشاند، از او با این عنوان یاد میشود.
ب) واژة یاد شده از «دَجْل» به معنای «دروغ»و «فریب» مشتق شده و دلیل نامگذاری دجّال به این نام این است که او ادّعای پروردگاری میکند و این کار از بزرگترین دروغهاست.
ج) ریشة لغت دجّال، «دَجْل»، به معنای «در نوردیدن» است و از این رو این نام به دجّال اطلاق میشود که او بیشتر مناطق جهان را درمینوردد و تحت سلطة خود درمیآورد.
د) دجّال از «تَدجیل» به معنای «پوشاندن» ریشه گرفته است و به این دلیل دجّال را با این نام میخوانند که او با کفرش مردم را میپوشاند یا زمین را با فراوانی لشکریانش میپوشاند یا اینکه حق را با باطل میپوشاند.
هـ) این واژه از «تَدجیل» گرفته شده که به معنای «زراندود کردن» برای فریب است. بنابر این قول، دلیل نامگذاری دجّال به این نام این است که او با دروغ و نیرنگ خود و همچنین با بیان کردن خلاف آنچه در دل دارد، باطل را حق جلوه میدهد و موجب فریب مردم میشود.
خطر دجّال برای جوامع بشری چنان گسترده و ویرانگر است که همة پیامبران الهی دربارة آن هشدار داده و پیروان خود را از او برحذر داشتهاند.
و) لغت دجّال از «دُجال» به معنای «طلا» یا «آب طلا» مشتق شده است؛ چون دجّال در هر جا که قدم میگذارد گنجهای طلا نیز با او همراه است.
ز) ریشة این لغت «دَجّاله» به معنای «گروه بزرگ همسفران» است و به این دلیل دجّال را به این اسم نامگذاری کردهاند که او سراسر زمین را با هواداران فراوان خود میپوشاند.
ح) این واژه از لغت «دَجال» به معنای «سرگین»، گرفته شده است؛ زیرا دجّال نیز مانند سرگین گسترة زمین را با اعمال خود آلوده میکند.3
مؤلف لغتنامة «تاج العروس» پس از نقل اقوال یاد شده مینویسد: «...بهترین وجه آن است که گفت: دجّال به معنای بسیار دروغگوست و دروغ او سحر، فریب، تهمت، حقپوشی و اظهار مطالبی است که در دل او وجود ندارد».4
http://img.tebyan.net/big/1388/06/3919821320910816395165204217841792111783101.jpg
2. دجّال در روایات
با نگاهی اجمالی به مجموعه روایتهایی که در زمینة خروج دجّال و رویدادهای وابسته به آن نقل شده است، با موضوعها و سرفصلهای متعدّدی روبهرو می شویم که بررسی کامل همة آنها نیازمند پژوهشی ژرف و گسترده است. در این مجال اندک، برخی از این موضوعها و سرفصلها را بررسی میکنیم.
الف) حتمی بودن خروج دجّال: در روایات متعدّدی بر گریزناپذیر بودن خروج دجّال، به عنوان یکی از رویدادهای آخرالزّمان یا نشانههای قیامت، تأکید شده است. از جمله در روایتی که امیرمؤمنان علی علیهالسلام از پیامبر گرامی اسلام نقل میکند، میخوانیم: «پیش از ساعت [قیامت] ده رویداد گریزناپذیر است: [خروج] سفیانی، [خروج] دجّال و...».6
در برخی روایات حتمی بودن خروج دجّال به مانند حتمی بودن ظهور امام مهدی علیهالسلام دانسته شده و انکار آن کفر به شمار آمده است. از آن جمله میتوان به روایت نبوی زیر اشاره کرد: «هر کس خروج مهدی را منکر شود به آنچه بر محمّد نازل گشته، کافر شده است و هر کس نزول عیسی را منکر شود کافر شده و هر کس خروج دجّال را انکار کند، کافر شده است».7
ب) بزرگی فتنة دجّال: در بسیاری روایات بر این موضوع تأکید شده که فتنة دجّال، فتنهای بزرگ و بیمانند است. براساس یکی از این روایات، پیامبر اعظم در یکی از خطبههای خود میفرماید:
«ای مردم! بر روی زمین فتنهای بزرگتر از فتنه دجّال نبوده است، خدای تعالی هیچ پیامبری را برانگیخته، مگر اینکه امّتش را از او برحذر داشته است».8
در روایت دیگری، در همین زمینه از پیامبر صلیاللهعلیهوآله چنین روایت شده است: «از آفرینش آدم ـ درود خدا بر او باد ـ تا برپایی قیامت، امری بزرگتر از دجّال نبوده است».9
ج) هشدار همة پیامبران دربارة خروج دجّال: خطر دجّال برای جوامع بشری چنان گسترده و ویرانگر است که همة پیامبران الهی دربارة آن هشدار داده و پیروان خود را از او برحذر داشتهاند. پیامبر گرامی اسلام در این زمینه میفرماید: «هیچ پیامبری نبوده است مگر اینکه پیروانش را از دجّال بر حذر داشته است».10
واژة یاد شده از «دَجْل» به معنای «دروغ»و «فریب» مشتق شده و دلیل نامگذاری دجّال به این نام این است که او ادّعای پروردگاری میکند و این کار از بزرگترین دروغهاست.
د) ضرورت پناه بردن به خدا از شرّ دجّال: در روایات فراوانی بر ضرورت پناه بردن به خدا از شرّ فتنة دجّال سفارش شده است. از جمله در روایتی، از پیامبر گرامی اسلام صلیاللهعلیهوآله چنین نقل شده است: «هر یک از شما هنگامی که از تشهّد پایانی فارغ شدید، باید که از چهار چیز [به خدا] پناه برید: از عذاب جهنّم، از عذاب قبر، از فتنه زمان زندگی و مرگ و از شرّ مسیح دجّال».11
در برخی روایات نیز توصیههایی برای در امان ماندن از شرّ فتنه دجّال شده است، از جمله در یکی از روایات نبوی میخوانیم: «هر کس ده آیة ابتدایی سورة کهف را حفظ کند، از فتنة دجّال در امان میماند.12
ه) آثار شیعی دجال ندارند :پیش از بررسی ویژگیهایی که در روایات برای دجّال برشمرده شده، لازم است یادآور شویم که در منابع روایی شیعه برخلاف منابع اهل سنّت، کمتر به موضوع دجّال پرداخته شده است تا آنجا که در کتابهایی مانند «الکافی» ثقةالاسلام کلینی رحمهالله، کتاب «الغیبة» نعمانی رحمهالله و «الإرشاد» شیخ مفید رحمهالله که در آنها روایات فراوانی در مورد نشانههای ظهور نقل شده، حتی یک روایت هم دربارة دجّال نیامده است و مجموع روایاتی که در «کمالالدّین و تمام النّعمه» شیخ صدوق رحمهالله و کتاب «الغیبة» شیخ طوسی رحمهالله دراینباره نقل شده است، به ده مورد هم نمیرسد. افزون بر این، بیشتر روایتهایی که از طریق اهل سنّت دربارة دجّال و ویژگیهای او نقل شده گرفتار ضعف سند یا افسانه پردازی و بیان مطالب عجیب و غریب و دور از ذهن است.
و) دجال رمزی: با توجّه به مطالب یاد شده، برخی از نویسندگان معاصر، در اصل وجود دجّال یا ویژگیهای او تردید کرده و در نهایت معتقد به رمزی و کنایهای بودن ویژگیهای دجّال و انطباق نداشتن این ویژگیها بر شخص یا موجود معین و مشخص شدهاند. سید محمّد صدر، پس از آنکه دوازده ویژگی دجّال را با استفاده از روایات برمیشمارد، در بررسی این ویژگیها مینویسد: «بیتردید در اینکه اگر از مفاهیم رمزی و کنایی این عبارات صرف نظر کنیم هیچ یک از آنها را نمیتوانیم بپذیریم و نمیشود آنها را صحیح دانست؛ زیرا از نظر ضوابط سندی اکثر آنها اخبار واحدی میباشند که قابل اعتماد نیستند و اگر از ضوابط سندی نیز صرف نظر کنیم میبینم که در این روایات مطالبی اعجاز آمیز به دجال نسبت داده شده است. با اینکه وی شخصی کافر و سرکش و طاغی است و قبلاً گفتیم که صدور معجزه از یک شخص کافر ممکن نیست.... با وجود این نقاط ضعف، امر از دو حال خارج نیست یا باید تمامی این اخبار را مردود بدانیم یا اینکه بر یک معنای رمزی و کنایی برخلاف معنای ظاهری حمل کنیم و روشن است که حمل بر معنای رمزی از کنار گذاشتن و مردود دانستن بهتر است».13
یکی دیگر از نویسندگان معاصر نیز پس از بیان روایات دجّال، درباره آن تردید کرده و مینویسد: «ریشة داستان دجّال را باید در کتاب مقدّس و در بیان نصاری پیدا کرد. بعد از آنکه، اکثر احادیث آن و تفصیلاتش در کتب اهل سنّت و به طرق آنهاست. به هر حال، اصل قضیه دجّال به طور اجمال، بعید نیست صحت داشته باشد، لیکن تعریفات و توصیفاتی که دربارهاش شده مدرک قابل اعتمادی ندارد. پس بر فرض اینکه اصل قضیة دجّال صحت داشته باشد، اما بدون تردید با افسانههایی آمیخته شده صورت حقیقی خود را از دست داده است».14
برای مطالعه کامل این نظریه اینجا (http://www.tebyan.net/Religion_Thoughts/InAwaitingOfSavior/Articles/2009/11/5/106826.html) را کلیک کنید.
http://img.tebyan.net/big/1388/05/178222312002431112342087854101731659073120.jpg
ز) ویژگیهای دجّال: پس از این مقدّمه به بررسی مهمترین ویژگیهای ظاهری و رفتاری دجّال میپردازیم. براساس روایات، کافر بودن، ادّعای پروردگاری کردن، درنوردیدن سراسر جهان، عمر طولانی داشتن، یک چشم بودن و... از مهمترین ویژگیهای دجّال است. برای روشنتر شدن این ویژگیها، چند روایت را که در این زمینه وارد شده است، بررسی میکنیم.
در یکی از احادیث نبوی، دجّال اینگونه توصیف شده است: «من دربارة دجال با شما سخن گفتم و بیم آن دارم که شما آن درک نکنید. مسیح دجّال مردی کوتاه قد با پاهایی فاصلهدار و مویی پیچان (مجعّد) است، یک چشم بیشتر ندارد و چشم دیگر او به طور كلّی محو شده و هیچ برآمدگی و فرو رفتگی از آنان باقی نمانده است. اگر [امر او] بر شما مشتبه میشود بدانید که پروردگار شما یک چشم نیست و شما هرگز پروردگار خود را نمیبینید تا اینکه از دنیا بروید».16
دراینباره همچنین از پیامبر اعظم علیهالسلام نقل شده است که فرمود: «دجّال کسی است که چشم چپ او نابیناست و در میان پیشانی او نوشته شده است: کافر. بر چشم او ناخنكی17 بزرگ است». 18 در روایت نبوی دیگری که در منابع روایی شیعه نیز نقل شده است، دربارة ویژگیهای دجّال چنین میخوانیم: «ای مردم! خداوند پیامبری را به رسالت مبعوث نکرد جز آنکه قومش را از دجّال ترسانید و خدای تعالی آن را تا به امروز بر شما تأخیر انداخته است و اگر امر بر شما مشتبه شد بدانید که خداوند یک چشم نیست و دجّال بر حماری که فاصلة بین دوگوشش یک میل است خروج میکند و بیشتر پیروان او یهود و زنان و اعرابند و به همة کرانههای زمین جز مکّه و دو حومة آن و مدینه دو حومة آن درآید.19
دجّال کسی است که چشم چپ او نابیناست و در میان پیشانی او نوشته شده است: کافر. بر چشم او ناخنكی بزرگ است
در روایتی که از امیرمؤمنان علیهالسلام نقل شده است، آن حضرت در پاسخ «اصبغ بن نباته» که از آن حضرت دربارة ویژگیهای دجّال پرسیده بود، میفرماید: «دجّال صائد بن صائد [صید] است و بدبخت کسی است که او را تصدیق کند و نیک بخت کسی است که او را تکذیب نماید. او از شهری خروج کند که به آن اصفهان گویند. از قریهای که او را یهودیه میشناسند. چشم راستش ممسوح [نابینا] است و چشم دیگرش که بر پیشانی اوست آنچنان میدرخشد که گویی ستارة سحری است و در آن علقهای است که با خون در آمیخته و میان دو چشمش نوشته شده است: «کافر» و هر کاتب و بیسوادی آن را میخواند و در دریاها فرو میرود، آفتاب با او حركت میكند و در مقابلش كوهی از دود است و پشت سرش كوه سفیدی است كه مردم آن را طعام پندارند. در قحطی شدیدی در حالی كه بر حمار سپیدی كه فاصله هر گامش یك میل است، سوار شده خروج میكند و زمین منزل به منزل زیر پایش در نوردیده شود و بر آبی نگذرد جز آنكه تا روز قیامت فرو رود و با صدای بلندی که جن و انس و شیاطین در شرق و غرب عالم آن را میشنوند، میگوید: «ای دوستان من! به نزد من آیید، من کسی هستم که آفرید و هماهنگی بخشید و اندازهگیری کرد و راه نمود. من پروردگار والای شما هستم». در حالی که آن دشمن خدا دروغ میگوید. او یک چشمی است که غذا میخورد و در بازارها راه میرود و پروردگار شما یک چشم نیست و غذا نمیخورد و راه نمیرود و زوالی ندارد».20
ح) سرانجام دجّال: در مورد سرانجام دجّال و اینکه او به دست چه کسی نابود میشود، با دو دسته روایت روبهرو هستیم. در دستهای از روایات تأکید شده است که دجّال به دست حضرت مهدی علیهالسلام کشته میشود و در دستهای دیگر از روایات از حضرت عیسی علیهالسلام به عنوان کشندة دجّال یاد شده است.
در نخستین روایت دستة اول كه از امیر مؤمنان علی علیهالسلام نقل شده است، در این زمینه چنین میخوانیم: «آگاه باشید که بیشتر پیروانش فرزندان نامشروع و اصحاب طیلسان21 (جامههای) سبز (یا یهودیان) هستند. خداوند او را در گردنة «افیق»22 به دست کسی که عیسی بن مریم علیهالسلام پشت سر او نماز میخواند، سه ساعت گذشته از روز جمعه به هلاکت میرساند».23
http://img.tebyan.net/big/1388/09/16021014217614719313956431411323316671177103.jpg
امام صادق علیهالسلام نیز دراینباره میفرماید: «روز نوروز روزی است که خداوند در آن روز قائم ما اهل بیت و واپسین ولی امر را بر دجّال پیروز میگرداند و او را در کناسه کوفه به دار میزند».24 در یکی از روایات دستة دوم، به نقل از پیامبر اعظمصلیاللهعلیهوآله چنین آمده است: «در همین حالت که وی بدین گونه میگذارند، خداوند عزّ و جلّ مسیح پسر مریم علیهالسلام را برمیانگیزد و او نزد منارة سفید سمت شرقی دمشق در پوششی زرد نازل میشود در حالی که دستش را بر شانههای دو فرشته گذاشته است دنبال او میرود تا اینکه او را در نزدیکی دروازة «لدّ»25 شرقی مییابد و او را میکشد».26
در این زمینه، همچنین از پیامبر گرامی اسلامصلیاللهعلیهوآل ه نقل شده است که فرمودند: «دجال در امت من خارج میشود و به مدت چهل روز یا چهل سال یا چهل شب یا چهل ماه در میان آنها زندگی میکند تا اینکه خداوند عیسی بن مریم علیهالسلام را برمیانگیزد ـ در حالی که او مانند بن مسعود ثقفی است ـ و او بر دجال غلبه میکند و نابودش میسازد».27 با توجّه به روایات یاد شده، اظهار نظر قطعی در مورد چگونگی از بین رفتن دجّال امکانپذیر نیست و به ناچار علم آن را به خدا واگذار میکنیم.
ط) دجّال و دیگر مدّعیان دروغین: نکتة دیگری که از روایات دربارة دجّال به دست میآید این است که پیش از خروج دجّال اصلی، دجّالها یا کذّابهای فراوانی خروج میکنند که هر یک به نوعی موجب فریب و گمراهی مردم میشوند. در روایتی که انس بن مالک از پیامبر اعظم صلیاللهعلیهوآله نقل کرده، در این زمینه چنین آمده است: «پیش از خروج آن دجّال، افزون بر هفتاد دجّال خروج میکند».28
پیامبر خاتم صلیاللهعلیهوآله در روایت دیگری دراینباره میفرماید: «در آخرالزّمان دجّالهای دروغگویی خواهند آمد. آنها احادیثی را به شما عرضه میکنند که نه شما و نه پدرانتان آنها را نشنیدهاید، پس برحذر باشید که آنها شما را گمراه نکنند و نفریبند».29 همچنین از آن حضرت روایت شده است که فرمود: «همانا به زودی در امّت من، سی مدّعی دروغین برخواهند خاست که همة آنها گمان میکنند، پیامبر است در حالی که من خاتم پیامبرانم و هیچ پیامبری پس از من نیست»30 با توجّه به روایات یاد شده و روایات فراوان دیگری که در این زمینه نقل شده است،31 میتوان گفت که دجّال با ویژگیهایی که در این مقاله برشمردیم یک مصداق بیشتر ندارد و موارد دیگری که در روایات اخیر از آنها تعبیر به دجّال شده، صرفاً از باب همانندی با دجّال واقعی از نظر بیان ادّعاهای خلاف واقع و فریفتن مردم بوده است، نه اینکه واقعاً دهها دجّال با ویژگیهای منحصر به فردی که در اینجا به آنها اشاره کردیم در آخرالزّمان خروج میکند.
با توجه به مجموعه مطالبی که در این مقاله بیان شد، درمییابیم که فتنة دجّال فتنهای سهمگین، پیچیده و بسیار گمراه کننده است که باید برای در امان ماندن از آن تنها به خدای بزرگ پناه برد.
1. ر.ک: معجم أحادیث الإمام المهدی علیهالسلام، ج 2، ص137-5؛ لطفالله صافی گلپایگانی، منتخب الاثر، ج 3، صص 103-111.
2. «قطران» مادة رقیق و چسبنده و سیاه رنگی است که با جوشاندن چوب و زغال و مانند آن به دست میآید و برای نگهداری چوب از پوسیدگی به کار میرود. (فرهنگ لاروس، ج 2، ص 1649).
3. ر.ک: سیّد محمّد مرتضی الزبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، ج 14، ص 228، مادة «دجل»؛ سعید الخوری اشرتونی، اقرب الموارد فی فصح العربیه و الشوارد، ج 1، ص 320؛ فخر الدّین الطریحی، مجمع البحرین، بیروت، مؤسسة الوفا، 1403 ق.، ج 5، ص 369؛ علیاکبر دهخدا، لغتنامه، ج 7، ص 10481.
4. تاج العروس، ج 14، ص 228.
5. محمّد خزائلی، اعلام قرآن، تهران، امیرکبیر، 1378، ص 479.
6. شیخ طوسی، کتاب الغیبه، ص 436، ح 426؛ محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 209، ح 48.
7. فرائد السمطین، ج 2، ص 334، ح 585.
8. ابن حماد، الفتن، ج 2، ص 517، ح 1446.
9. همان، ص 518، ح 1450.
10. احمد بن حنبل، مسند، ج 5، ص 221.
11. همان، ج 2،ص 237. محمّد بن مسلم، صحیح، ج 1، ص 412، باب 25، ح 588.
12. صحیح مسلم، ج 1، ص 555، ح 809
13. سید محمد صدر، تاریخ غیبت کبرا، ترجمة سیّد حسن افتخارزاده، صص 642ـ643.
14. ابراهیم امینی، دادگستر جهان، صص 225ـ226.
15. کامل سلیمان، روزگار رهایی، ترجمة علیاکبر مهدیپور، ج 2، ص 1143.
16. الفتن، ج 2، ص 519، ح 1454.
17. «ناخنك» یك ضایعه گوشتی مثلثی شكل است كه از سفیدی چشم «ملتحمه» روی سیاهی چشم «قرنیه» كشیده میشود. این ضایعه در طرف بینی است. (ر.ک: http: //www.daneshnameh.roshd.ir)
18. الفتن، ج2، ص 519، ح 1455.
19. شیخ صدوق، کمالالدّین و تمام النّعمه، ترجمة منصور پهلوان، ج 2، ص 319، بحارالانوار، ج 52، صص 193-194.
20. کمالالدّین و تمام النّعمه،ج2، صص 313ـ314.
21. «طیلسان» جمهای است که بدن را احاطه میکند و برای پوشیدن میبافند عاری از تفصیل و دوزندگی و آن پوششی است مدور و سبز بدون دامان که تار یا پود آن از پشم است و خواص از علما و مشایخ آن را پوشند و آن پوشش پارسیان بوده است.(لغتنامه(دهخدا)، ج10، صص 15603-15604.
22.در لغتنامه دهخدا آمده است که «اَفیق» اسم چند محل است: ا. اسم شهری بود که در مرز و بوم یهودا و بن یامین به طرف شمال غربی اورشلیم در نزدیکی سوکوه واقع بود و الان آن را «بلند الفوقه» گویند که در آنجا اسرائیلیان از فلسطینیان شکست یافته... تابوت عهد نیز از ایشان گرفته شد و.... (ر.ک: لغتنامه، ج2، ص 3107.
23. بحارالانوار، ج 52، ص 194.
24. همان، ص 308، ح 84.
25.«لدّ» روستایی در نزدیکی بیتالمقدس، در سرزمین فلسطین است. دروازه لد(باب لد) در برخی روایات محل فرود آمدن حضرت عیسی علیهالسلام معرفی شده است. مراصدالاطلاع، ج3، ص 1302.)
26. صحیح مسلم، ج 4، ص 2250، ح 7.
27. صحیح مسلم، ج 4، ص 2258، باب 23، ح 2940؛ مستند احمد، ج2، ص 166.
28.. الفتن، ج2، ص 519، ح 1455.
29. صحیح مسلم، ج 1، ص 12، ح 7.
30. مسند احمد، ج 5، ص 278.
31. برای مطالعه بیشتر در این زمینه ر.ک: معجم احادیث الامام مهدی علیهالسلام، ج 2، صص 43-32.
32. تاریخ غیبت کبری، ص 662.
33. برای مطالعه بیشتر در زمینه موضوع دجال ر،ک: سعید ایوب، عقیدة المسیح الدجال فی الادیان (قراءة فیالمستقبل)، چاپ اول: بیروت، دارالهادی، 1411 ق؛ ابن کثیر دمشقی، المسیح الدجال، تحقیق: ابومحمد اشرف ابن عبدالمقصود، چاپ اول: بیروت، مؤسسة الکتب الثقافیه، 1419 ق.
(http://www.tebyan.net/index.aspx?pid=109859#11)
خطر دجّال برای جوامع بشری چنان گسترده و ویرانگر است که همة پیامبران الهی دربارة آن هشدار داده و پیروان خود را از او برحذر داشتهاند. پیامبر گرامی اسلام در این زمینه میفرماید: «هیچ پیامبری نبوده است مگر اینکه پیروانش را از دجّال بر حذر داشته است».
اشاره:
در روایات اسلامی، به ویژه روایاتی که به طریق اهلسنّت از پیامبر گرامی اسلام صلیاللهعلیهوآله نقل شده از فتنهای سخن به میان آمده که به تعبیر روایات بزرگترین فتنة آخرالزّمان است و از آغاز آفرینش آدم تا روز قیامت فتنهای به مانند آن نیامده است. از این رویداد بزرگ و فتنة سهمگین در روایات به «خروج دجّال» تعبیر شده است.
با وجود آنکه روایات فراوانی در زمینة ویژگیهای دجّال و اعمال و رفتار او نقل شده است،1 ولی باید اعتراف کرد که درک همة وجوه این موضوع به راحتی امکانپذیر نیست و نمیتوان به تصویری کامل و بدون ابهام از این پدیدة عجیب و بیمانند دست یافت. با این حال، با توجّه به ضرورت شناخت این رویداد آخرالزّمانی و اهمیّت آماده شدن برای رویارویی با این فتنة جهانگستر، در این مقاله با بهرهگیری از روایات به تبیین برخی از وجوه فتنة دجّال میپردازیم.
1. معنا و مفهوم دجّال
«دجّال» بر وزن فعّال صیغة مبالغه است که در ادبیات عرب برای دلالت بر زیادی انجام کار از سوی فاعل به کار میرود. در کتابهای لغت، احتمالهای متعددی برای ریشه و معنای این واژه مطرح شده است که در اینجا به برخی از آنها اشاره میکنیم:
الف) واژة دجّال از «دُجَیل» به معنای «قَطْران»2 گرفته شده است، گفتنی است اعراب در گذشته، بدن شتران خود را برای پوشاندن عیوب آنها با ماده سیاهرنگی به نام قطران میپوشاندند و در عرف عرب به پوشاندن کامل بدن شتر با این ماده «تَدجیل» میگفتند. از آنجا که دجّال نیز چون قطران سراسر زمین را میپوشاند، از او با این عنوان یاد میشود.
ب) واژة یاد شده از «دَجْل» به معنای «دروغ»و «فریب» مشتق شده و دلیل نامگذاری دجّال به این نام این است که او ادّعای پروردگاری میکند و این کار از بزرگترین دروغهاست.
ج) ریشة لغت دجّال، «دَجْل»، به معنای «در نوردیدن» است و از این رو این نام به دجّال اطلاق میشود که او بیشتر مناطق جهان را درمینوردد و تحت سلطة خود درمیآورد.
د) دجّال از «تَدجیل» به معنای «پوشاندن» ریشه گرفته است و به این دلیل دجّال را با این نام میخوانند که او با کفرش مردم را میپوشاند یا زمین را با فراوانی لشکریانش میپوشاند یا اینکه حق را با باطل میپوشاند.
هـ) این واژه از «تَدجیل» گرفته شده که به معنای «زراندود کردن» برای فریب است. بنابر این قول، دلیل نامگذاری دجّال به این نام این است که او با دروغ و نیرنگ خود و همچنین با بیان کردن خلاف آنچه در دل دارد، باطل را حق جلوه میدهد و موجب فریب مردم میشود.
خطر دجّال برای جوامع بشری چنان گسترده و ویرانگر است که همة پیامبران الهی دربارة آن هشدار داده و پیروان خود را از او برحذر داشتهاند.
و) لغت دجّال از «دُجال» به معنای «طلا» یا «آب طلا» مشتق شده است؛ چون دجّال در هر جا که قدم میگذارد گنجهای طلا نیز با او همراه است.
ز) ریشة این لغت «دَجّاله» به معنای «گروه بزرگ همسفران» است و به این دلیل دجّال را به این اسم نامگذاری کردهاند که او سراسر زمین را با هواداران فراوان خود میپوشاند.
ح) این واژه از لغت «دَجال» به معنای «سرگین»، گرفته شده است؛ زیرا دجّال نیز مانند سرگین گسترة زمین را با اعمال خود آلوده میکند.3
مؤلف لغتنامة «تاج العروس» پس از نقل اقوال یاد شده مینویسد: «...بهترین وجه آن است که گفت: دجّال به معنای بسیار دروغگوست و دروغ او سحر، فریب، تهمت، حقپوشی و اظهار مطالبی است که در دل او وجود ندارد».4
http://img.tebyan.net/big/1388/06/3919821320910816395165204217841792111783101.jpg
2. دجّال در روایات
با نگاهی اجمالی به مجموعه روایتهایی که در زمینة خروج دجّال و رویدادهای وابسته به آن نقل شده است، با موضوعها و سرفصلهای متعدّدی روبهرو می شویم که بررسی کامل همة آنها نیازمند پژوهشی ژرف و گسترده است. در این مجال اندک، برخی از این موضوعها و سرفصلها را بررسی میکنیم.
الف) حتمی بودن خروج دجّال: در روایات متعدّدی بر گریزناپذیر بودن خروج دجّال، به عنوان یکی از رویدادهای آخرالزّمان یا نشانههای قیامت، تأکید شده است. از جمله در روایتی که امیرمؤمنان علی علیهالسلام از پیامبر گرامی اسلام نقل میکند، میخوانیم: «پیش از ساعت [قیامت] ده رویداد گریزناپذیر است: [خروج] سفیانی، [خروج] دجّال و...».6
در برخی روایات حتمی بودن خروج دجّال به مانند حتمی بودن ظهور امام مهدی علیهالسلام دانسته شده و انکار آن کفر به شمار آمده است. از آن جمله میتوان به روایت نبوی زیر اشاره کرد: «هر کس خروج مهدی را منکر شود به آنچه بر محمّد نازل گشته، کافر شده است و هر کس نزول عیسی را منکر شود کافر شده و هر کس خروج دجّال را انکار کند، کافر شده است».7
ب) بزرگی فتنة دجّال: در بسیاری روایات بر این موضوع تأکید شده که فتنة دجّال، فتنهای بزرگ و بیمانند است. براساس یکی از این روایات، پیامبر اعظم در یکی از خطبههای خود میفرماید:
«ای مردم! بر روی زمین فتنهای بزرگتر از فتنه دجّال نبوده است، خدای تعالی هیچ پیامبری را برانگیخته، مگر اینکه امّتش را از او برحذر داشته است».8
در روایت دیگری، در همین زمینه از پیامبر صلیاللهعلیهوآله چنین روایت شده است: «از آفرینش آدم ـ درود خدا بر او باد ـ تا برپایی قیامت، امری بزرگتر از دجّال نبوده است».9
ج) هشدار همة پیامبران دربارة خروج دجّال: خطر دجّال برای جوامع بشری چنان گسترده و ویرانگر است که همة پیامبران الهی دربارة آن هشدار داده و پیروان خود را از او برحذر داشتهاند. پیامبر گرامی اسلام در این زمینه میفرماید: «هیچ پیامبری نبوده است مگر اینکه پیروانش را از دجّال بر حذر داشته است».10
واژة یاد شده از «دَجْل» به معنای «دروغ»و «فریب» مشتق شده و دلیل نامگذاری دجّال به این نام این است که او ادّعای پروردگاری میکند و این کار از بزرگترین دروغهاست.
د) ضرورت پناه بردن به خدا از شرّ دجّال: در روایات فراوانی بر ضرورت پناه بردن به خدا از شرّ فتنة دجّال سفارش شده است. از جمله در روایتی، از پیامبر گرامی اسلام صلیاللهعلیهوآله چنین نقل شده است: «هر یک از شما هنگامی که از تشهّد پایانی فارغ شدید، باید که از چهار چیز [به خدا] پناه برید: از عذاب جهنّم، از عذاب قبر، از فتنه زمان زندگی و مرگ و از شرّ مسیح دجّال».11
در برخی روایات نیز توصیههایی برای در امان ماندن از شرّ فتنه دجّال شده است، از جمله در یکی از روایات نبوی میخوانیم: «هر کس ده آیة ابتدایی سورة کهف را حفظ کند، از فتنة دجّال در امان میماند.12
ه) آثار شیعی دجال ندارند :پیش از بررسی ویژگیهایی که در روایات برای دجّال برشمرده شده، لازم است یادآور شویم که در منابع روایی شیعه برخلاف منابع اهل سنّت، کمتر به موضوع دجّال پرداخته شده است تا آنجا که در کتابهایی مانند «الکافی» ثقةالاسلام کلینی رحمهالله، کتاب «الغیبة» نعمانی رحمهالله و «الإرشاد» شیخ مفید رحمهالله که در آنها روایات فراوانی در مورد نشانههای ظهور نقل شده، حتی یک روایت هم دربارة دجّال نیامده است و مجموع روایاتی که در «کمالالدّین و تمام النّعمه» شیخ صدوق رحمهالله و کتاب «الغیبة» شیخ طوسی رحمهالله دراینباره نقل شده است، به ده مورد هم نمیرسد. افزون بر این، بیشتر روایتهایی که از طریق اهل سنّت دربارة دجّال و ویژگیهای او نقل شده گرفتار ضعف سند یا افسانه پردازی و بیان مطالب عجیب و غریب و دور از ذهن است.
و) دجال رمزی: با توجّه به مطالب یاد شده، برخی از نویسندگان معاصر، در اصل وجود دجّال یا ویژگیهای او تردید کرده و در نهایت معتقد به رمزی و کنایهای بودن ویژگیهای دجّال و انطباق نداشتن این ویژگیها بر شخص یا موجود معین و مشخص شدهاند. سید محمّد صدر، پس از آنکه دوازده ویژگی دجّال را با استفاده از روایات برمیشمارد، در بررسی این ویژگیها مینویسد: «بیتردید در اینکه اگر از مفاهیم رمزی و کنایی این عبارات صرف نظر کنیم هیچ یک از آنها را نمیتوانیم بپذیریم و نمیشود آنها را صحیح دانست؛ زیرا از نظر ضوابط سندی اکثر آنها اخبار واحدی میباشند که قابل اعتماد نیستند و اگر از ضوابط سندی نیز صرف نظر کنیم میبینم که در این روایات مطالبی اعجاز آمیز به دجال نسبت داده شده است. با اینکه وی شخصی کافر و سرکش و طاغی است و قبلاً گفتیم که صدور معجزه از یک شخص کافر ممکن نیست.... با وجود این نقاط ضعف، امر از دو حال خارج نیست یا باید تمامی این اخبار را مردود بدانیم یا اینکه بر یک معنای رمزی و کنایی برخلاف معنای ظاهری حمل کنیم و روشن است که حمل بر معنای رمزی از کنار گذاشتن و مردود دانستن بهتر است».13
یکی دیگر از نویسندگان معاصر نیز پس از بیان روایات دجّال، درباره آن تردید کرده و مینویسد: «ریشة داستان دجّال را باید در کتاب مقدّس و در بیان نصاری پیدا کرد. بعد از آنکه، اکثر احادیث آن و تفصیلاتش در کتب اهل سنّت و به طرق آنهاست. به هر حال، اصل قضیه دجّال به طور اجمال، بعید نیست صحت داشته باشد، لیکن تعریفات و توصیفاتی که دربارهاش شده مدرک قابل اعتمادی ندارد. پس بر فرض اینکه اصل قضیة دجّال صحت داشته باشد، اما بدون تردید با افسانههایی آمیخته شده صورت حقیقی خود را از دست داده است».14
برای مطالعه کامل این نظریه اینجا (http://www.tebyan.net/Religion_Thoughts/InAwaitingOfSavior/Articles/2009/11/5/106826.html) را کلیک کنید.
http://img.tebyan.net/big/1388/05/178222312002431112342087854101731659073120.jpg
ز) ویژگیهای دجّال: پس از این مقدّمه به بررسی مهمترین ویژگیهای ظاهری و رفتاری دجّال میپردازیم. براساس روایات، کافر بودن، ادّعای پروردگاری کردن، درنوردیدن سراسر جهان، عمر طولانی داشتن، یک چشم بودن و... از مهمترین ویژگیهای دجّال است. برای روشنتر شدن این ویژگیها، چند روایت را که در این زمینه وارد شده است، بررسی میکنیم.
در یکی از احادیث نبوی، دجّال اینگونه توصیف شده است: «من دربارة دجال با شما سخن گفتم و بیم آن دارم که شما آن درک نکنید. مسیح دجّال مردی کوتاه قد با پاهایی فاصلهدار و مویی پیچان (مجعّد) است، یک چشم بیشتر ندارد و چشم دیگر او به طور كلّی محو شده و هیچ برآمدگی و فرو رفتگی از آنان باقی نمانده است. اگر [امر او] بر شما مشتبه میشود بدانید که پروردگار شما یک چشم نیست و شما هرگز پروردگار خود را نمیبینید تا اینکه از دنیا بروید».16
دراینباره همچنین از پیامبر اعظم علیهالسلام نقل شده است که فرمود: «دجّال کسی است که چشم چپ او نابیناست و در میان پیشانی او نوشته شده است: کافر. بر چشم او ناخنكی17 بزرگ است». 18 در روایت نبوی دیگری که در منابع روایی شیعه نیز نقل شده است، دربارة ویژگیهای دجّال چنین میخوانیم: «ای مردم! خداوند پیامبری را به رسالت مبعوث نکرد جز آنکه قومش را از دجّال ترسانید و خدای تعالی آن را تا به امروز بر شما تأخیر انداخته است و اگر امر بر شما مشتبه شد بدانید که خداوند یک چشم نیست و دجّال بر حماری که فاصلة بین دوگوشش یک میل است خروج میکند و بیشتر پیروان او یهود و زنان و اعرابند و به همة کرانههای زمین جز مکّه و دو حومة آن و مدینه دو حومة آن درآید.19
دجّال کسی است که چشم چپ او نابیناست و در میان پیشانی او نوشته شده است: کافر. بر چشم او ناخنكی بزرگ است
در روایتی که از امیرمؤمنان علیهالسلام نقل شده است، آن حضرت در پاسخ «اصبغ بن نباته» که از آن حضرت دربارة ویژگیهای دجّال پرسیده بود، میفرماید: «دجّال صائد بن صائد [صید] است و بدبخت کسی است که او را تصدیق کند و نیک بخت کسی است که او را تکذیب نماید. او از شهری خروج کند که به آن اصفهان گویند. از قریهای که او را یهودیه میشناسند. چشم راستش ممسوح [نابینا] است و چشم دیگرش که بر پیشانی اوست آنچنان میدرخشد که گویی ستارة سحری است و در آن علقهای است که با خون در آمیخته و میان دو چشمش نوشته شده است: «کافر» و هر کاتب و بیسوادی آن را میخواند و در دریاها فرو میرود، آفتاب با او حركت میكند و در مقابلش كوهی از دود است و پشت سرش كوه سفیدی است كه مردم آن را طعام پندارند. در قحطی شدیدی در حالی كه بر حمار سپیدی كه فاصله هر گامش یك میل است، سوار شده خروج میكند و زمین منزل به منزل زیر پایش در نوردیده شود و بر آبی نگذرد جز آنكه تا روز قیامت فرو رود و با صدای بلندی که جن و انس و شیاطین در شرق و غرب عالم آن را میشنوند، میگوید: «ای دوستان من! به نزد من آیید، من کسی هستم که آفرید و هماهنگی بخشید و اندازهگیری کرد و راه نمود. من پروردگار والای شما هستم». در حالی که آن دشمن خدا دروغ میگوید. او یک چشمی است که غذا میخورد و در بازارها راه میرود و پروردگار شما یک چشم نیست و غذا نمیخورد و راه نمیرود و زوالی ندارد».20
ح) سرانجام دجّال: در مورد سرانجام دجّال و اینکه او به دست چه کسی نابود میشود، با دو دسته روایت روبهرو هستیم. در دستهای از روایات تأکید شده است که دجّال به دست حضرت مهدی علیهالسلام کشته میشود و در دستهای دیگر از روایات از حضرت عیسی علیهالسلام به عنوان کشندة دجّال یاد شده است.
در نخستین روایت دستة اول كه از امیر مؤمنان علی علیهالسلام نقل شده است، در این زمینه چنین میخوانیم: «آگاه باشید که بیشتر پیروانش فرزندان نامشروع و اصحاب طیلسان21 (جامههای) سبز (یا یهودیان) هستند. خداوند او را در گردنة «افیق»22 به دست کسی که عیسی بن مریم علیهالسلام پشت سر او نماز میخواند، سه ساعت گذشته از روز جمعه به هلاکت میرساند».23
http://img.tebyan.net/big/1388/09/16021014217614719313956431411323316671177103.jpg
امام صادق علیهالسلام نیز دراینباره میفرماید: «روز نوروز روزی است که خداوند در آن روز قائم ما اهل بیت و واپسین ولی امر را بر دجّال پیروز میگرداند و او را در کناسه کوفه به دار میزند».24 در یکی از روایات دستة دوم، به نقل از پیامبر اعظمصلیاللهعلیهوآله چنین آمده است: «در همین حالت که وی بدین گونه میگذارند، خداوند عزّ و جلّ مسیح پسر مریم علیهالسلام را برمیانگیزد و او نزد منارة سفید سمت شرقی دمشق در پوششی زرد نازل میشود در حالی که دستش را بر شانههای دو فرشته گذاشته است دنبال او میرود تا اینکه او را در نزدیکی دروازة «لدّ»25 شرقی مییابد و او را میکشد».26
در این زمینه، همچنین از پیامبر گرامی اسلامصلیاللهعلیهوآل ه نقل شده است که فرمودند: «دجال در امت من خارج میشود و به مدت چهل روز یا چهل سال یا چهل شب یا چهل ماه در میان آنها زندگی میکند تا اینکه خداوند عیسی بن مریم علیهالسلام را برمیانگیزد ـ در حالی که او مانند بن مسعود ثقفی است ـ و او بر دجال غلبه میکند و نابودش میسازد».27 با توجّه به روایات یاد شده، اظهار نظر قطعی در مورد چگونگی از بین رفتن دجّال امکانپذیر نیست و به ناچار علم آن را به خدا واگذار میکنیم.
ط) دجّال و دیگر مدّعیان دروغین: نکتة دیگری که از روایات دربارة دجّال به دست میآید این است که پیش از خروج دجّال اصلی، دجّالها یا کذّابهای فراوانی خروج میکنند که هر یک به نوعی موجب فریب و گمراهی مردم میشوند. در روایتی که انس بن مالک از پیامبر اعظم صلیاللهعلیهوآله نقل کرده، در این زمینه چنین آمده است: «پیش از خروج آن دجّال، افزون بر هفتاد دجّال خروج میکند».28
پیامبر خاتم صلیاللهعلیهوآله در روایت دیگری دراینباره میفرماید: «در آخرالزّمان دجّالهای دروغگویی خواهند آمد. آنها احادیثی را به شما عرضه میکنند که نه شما و نه پدرانتان آنها را نشنیدهاید، پس برحذر باشید که آنها شما را گمراه نکنند و نفریبند».29 همچنین از آن حضرت روایت شده است که فرمود: «همانا به زودی در امّت من، سی مدّعی دروغین برخواهند خاست که همة آنها گمان میکنند، پیامبر است در حالی که من خاتم پیامبرانم و هیچ پیامبری پس از من نیست»30 با توجّه به روایات یاد شده و روایات فراوان دیگری که در این زمینه نقل شده است،31 میتوان گفت که دجّال با ویژگیهایی که در این مقاله برشمردیم یک مصداق بیشتر ندارد و موارد دیگری که در روایات اخیر از آنها تعبیر به دجّال شده، صرفاً از باب همانندی با دجّال واقعی از نظر بیان ادّعاهای خلاف واقع و فریفتن مردم بوده است، نه اینکه واقعاً دهها دجّال با ویژگیهای منحصر به فردی که در اینجا به آنها اشاره کردیم در آخرالزّمان خروج میکند.
با توجه به مجموعه مطالبی که در این مقاله بیان شد، درمییابیم که فتنة دجّال فتنهای سهمگین، پیچیده و بسیار گمراه کننده است که باید برای در امان ماندن از آن تنها به خدای بزرگ پناه برد.
1. ر.ک: معجم أحادیث الإمام المهدی علیهالسلام، ج 2، ص137-5؛ لطفالله صافی گلپایگانی، منتخب الاثر، ج 3، صص 103-111.
2. «قطران» مادة رقیق و چسبنده و سیاه رنگی است که با جوشاندن چوب و زغال و مانند آن به دست میآید و برای نگهداری چوب از پوسیدگی به کار میرود. (فرهنگ لاروس، ج 2، ص 1649).
3. ر.ک: سیّد محمّد مرتضی الزبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، ج 14، ص 228، مادة «دجل»؛ سعید الخوری اشرتونی، اقرب الموارد فی فصح العربیه و الشوارد، ج 1، ص 320؛ فخر الدّین الطریحی، مجمع البحرین، بیروت، مؤسسة الوفا، 1403 ق.، ج 5، ص 369؛ علیاکبر دهخدا، لغتنامه، ج 7، ص 10481.
4. تاج العروس، ج 14، ص 228.
5. محمّد خزائلی، اعلام قرآن، تهران، امیرکبیر، 1378، ص 479.
6. شیخ طوسی، کتاب الغیبه، ص 436، ح 426؛ محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 209، ح 48.
7. فرائد السمطین، ج 2، ص 334، ح 585.
8. ابن حماد، الفتن، ج 2، ص 517، ح 1446.
9. همان، ص 518، ح 1450.
10. احمد بن حنبل، مسند، ج 5، ص 221.
11. همان، ج 2،ص 237. محمّد بن مسلم، صحیح، ج 1، ص 412، باب 25، ح 588.
12. صحیح مسلم، ج 1، ص 555، ح 809
13. سید محمد صدر، تاریخ غیبت کبرا، ترجمة سیّد حسن افتخارزاده، صص 642ـ643.
14. ابراهیم امینی، دادگستر جهان، صص 225ـ226.
15. کامل سلیمان، روزگار رهایی، ترجمة علیاکبر مهدیپور، ج 2، ص 1143.
16. الفتن، ج 2، ص 519، ح 1454.
17. «ناخنك» یك ضایعه گوشتی مثلثی شكل است كه از سفیدی چشم «ملتحمه» روی سیاهی چشم «قرنیه» كشیده میشود. این ضایعه در طرف بینی است. (ر.ک: http: //www.daneshnameh.roshd.ir)
18. الفتن، ج2، ص 519، ح 1455.
19. شیخ صدوق، کمالالدّین و تمام النّعمه، ترجمة منصور پهلوان، ج 2، ص 319، بحارالانوار، ج 52، صص 193-194.
20. کمالالدّین و تمام النّعمه،ج2، صص 313ـ314.
21. «طیلسان» جمهای است که بدن را احاطه میکند و برای پوشیدن میبافند عاری از تفصیل و دوزندگی و آن پوششی است مدور و سبز بدون دامان که تار یا پود آن از پشم است و خواص از علما و مشایخ آن را پوشند و آن پوشش پارسیان بوده است.(لغتنامه(دهخدا)، ج10، صص 15603-15604.
22.در لغتنامه دهخدا آمده است که «اَفیق» اسم چند محل است: ا. اسم شهری بود که در مرز و بوم یهودا و بن یامین به طرف شمال غربی اورشلیم در نزدیکی سوکوه واقع بود و الان آن را «بلند الفوقه» گویند که در آنجا اسرائیلیان از فلسطینیان شکست یافته... تابوت عهد نیز از ایشان گرفته شد و.... (ر.ک: لغتنامه، ج2، ص 3107.
23. بحارالانوار، ج 52، ص 194.
24. همان، ص 308، ح 84.
25.«لدّ» روستایی در نزدیکی بیتالمقدس، در سرزمین فلسطین است. دروازه لد(باب لد) در برخی روایات محل فرود آمدن حضرت عیسی علیهالسلام معرفی شده است. مراصدالاطلاع، ج3، ص 1302.)
26. صحیح مسلم، ج 4، ص 2250، ح 7.
27. صحیح مسلم، ج 4، ص 2258، باب 23، ح 2940؛ مستند احمد، ج2، ص 166.
28.. الفتن، ج2، ص 519، ح 1455.
29. صحیح مسلم، ج 1، ص 12، ح 7.
30. مسند احمد، ج 5، ص 278.
31. برای مطالعه بیشتر در این زمینه ر.ک: معجم احادیث الامام مهدی علیهالسلام، ج 2، صص 43-32.
32. تاریخ غیبت کبری، ص 662.
33. برای مطالعه بیشتر در زمینه موضوع دجال ر،ک: سعید ایوب، عقیدة المسیح الدجال فی الادیان (قراءة فیالمستقبل)، چاپ اول: بیروت، دارالهادی، 1411 ق؛ ابن کثیر دمشقی، المسیح الدجال، تحقیق: ابومحمد اشرف ابن عبدالمقصود، چاپ اول: بیروت، مؤسسة الکتب الثقافیه، 1419 ق.