PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : فعال دو کلمه ای 2 - Verbs with off



Mohamad
02-03-2011, 03:45 PM
فعال دو کلمه ای 2 - Verbs with off
1- Cordon off مسدود کردن ، محاصره کردن (به دلایل حفاظتی)
The police cordon off the area to prevent any incidents.
2- Cut off قطع کردن تلفن
I was cut off in the middle of an important phone call.
3- Cut off بریدن ، شکافتن ، پاره ردن
Alexa cut off the bottoms of her jeans and made them into shorts.
4- Cut off جدا کردن ، فاصله انداختن ، در انزوا قرار دادن
The snow fell all night and cut off the town.
5- Doze off چرت زدن ، به خواب کوتاه رفتن
I dozed off for a moment during the professor's lecture.
6- Drive off با ماشین دور شدن
One customer drove off without paying for the petrol.
7- Ease off سبک شدن ، از شدت و حدت افتادن
When the rain ease off , I ll go and do my shopping.
8- Fall off از جای قبلی افتادن ، افتادن
I knocked the table and the glass fell off.
9- Fall off کاهش یافتن ، افت کردن ، تنزل یافتن
Membership has fell off since they put up the prices.
10- Fence off نرده کشیدن و جدا کردن ، حصار کشیدن
We ll fence off this area and build a playground