king 2011
01-26-2011, 11:16 PM
امام رضا (علیه السلام) فرمود : حضرت شعیب از دخترش پرسید: چگونه امانتدارى این جوان را فهمیدى كه او را امین مىخوانى؟ گفت: وقتى دعوت شما را به او ابلاغ كردم ، به من گفت : از پشتسر من، مرا راهنمایى كن تا مبادا به قامت من چشم بدوزد
http://img.tebyan.net/big/1389/06/20865331131782461002401332151782511891525734.jpg
سیماى سورهى قصص
سوره مباركه قصص چهل و نهمین سوره است كه بعد از سوره نمل نازل گردید ، در ترتیب فعلى قرآن مجید ، سوره بیست و هشتم است .
این سوره هشتاد و هشت آیه دارد . تعداد كلمات آن : هزار و چهار صد و چهل و یك كلمه وتعداد حروف آن : پنج هزار و هشتصد حرف است و قبل از هجرت ، در مكّه نازل شده است .
به مناسبت ورود كلمه « قصص » در آیهى 25، این سوره نیز « قَصص » نام گرفته است كه به معناى «بیان سرگذشت » مىباشد . در روایات نبوى « طسم القصب » نامیده شده و در روایات اهل بیت (علیهم السّلام) « الطواسین الثلاث » ذكر شده است كه مراد از آن « شعراء و نمل و قصص » است .
آیات 3 تا 46 این سوره بطور مفصّل به ماجراى حضرت موسى و فرعون و آیات انتهایى آن نیز به داستان قارون مىپردازد و به سرنوشت صابران نیكوكار و فاسدان گناهكار اشاره مىفرماید .
اگر چه در سى و چهار سوره از سورههاى قرآن كریم به نحوى از ماجراى حضرت موسى و فرعون سخن رفته ولى تنها در این سوره است كه به تمام زوایاى زندگى آن حضرت از تولّد ، كودكى ، جوانى تا ازدواج ، نبوّت و دعوت به یكتاپرستى توجّه شده است . (تفسیر فی ظلال القرآن)
دختران نیز در خانواده بر اساس منطق و حكمت، حقّ پیشنهاد دارند و فرقى با دیگران ندارند
دختران حقّ پیشنهاد دارند !!
« قالَتْ إِحْداهُما یا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَیْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِیُّ الْأَمِینُ ؛ یكى از آن دو (دختر شعیب ، خطاب به پدر) گفت : اى پدر! او (موسی) را استخدام كن ، زیرا بهترین كسى كه (مىتوانى) استخدام كنى، شخصِ توانا و امین است . »(قصص26)
نكتههای آیه :
امام رضا (علیه السلام) فرمود : حضرت شعیب از دخترش پرسید: چگونه امانتدارى این جوان را فهمیدى كه او را امین مىخوانى؟ گفت: وقتى دعوت شما را به او ابلاغ كردم ، به من گفت : از پشتسر من، مرا راهنمایى كن تا مبادا به قامت من چشم بدوزد . (بحارالأنوار ، ج 13 ، ص 44)
برداشتهایی از آیه :
1ـ دختران نیز در خانواده بر اساس منطق و حكمت ، حقّ پیشنهاد دارند و فرقى با دیگران ندارند ؛ « قالَتْ إِحْداهُما یا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ »
2ـ روابط حسنه میان والدین و فرزندان و آزادى بیان در خانواده ، یك ارزش است ؛ « یا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ »
3ـ همهى اعضاى خانه در نقش پیشنهاد دهنده می باشند ، ولى تصمیم نهایى با سرپرست خانواده است ؛ « اسْتَأْجِرْهُ »
4ـ زنان عفیفه بدنبال آنند تا كمتر از منزل خارج شوند ؛ « اسْتَأْجِرْهُ » (براى كارهاى سخت خارج از منزل، از مرد استفاده شود .)
5 –كار کردن ، عار نیست ، اولیاى خدا نیز كار مىكردهاند ؛ « اسْتَأْجَرْتَ »
6ـ در گزینشها ، به بهترینها توجّه كنیم ؛ « خَیْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ »
7ـ براى استخدام ، دو عنصر توانایى (تخصّص) و امانتدارى (تعهّد) ، لازم است ؛ « الْقَوِیُّ الْأَمِینُ »
8ـ توانایىها و امانتدارىها را باید در شرایط عادّى و بدون توجّه طرف ، شناسایى و احراز كرد ؛ « الْقَوِیُّ الْأَمِینُ » (غالب افراد با تصنّع ، تملّق و ریاكارى ، واقعیّت خود را مىپوشانند . امّا حضرت موسى در یك صحنه طبیعى ، با یك كار حمایتى و برخورد عفیفانه ، خود را نشان داد .)
http://img.tebyan.net/big/1389/01/53200238491991062135864132234100209619528.jpg
مسئله كار و كارگرى
خداوند از مردم ، عمران و آبادى زمین را خواسته كه بدون كار و تلاش محقّق نمىشود ؛ « هُوَ أَنْشَأَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَ اسْتَعْمَرَكُمْ فِیها » (وسائل الشیعه ، ج 12 ، ص 43)
ـ انبیاى الهى، كشاورز، چوپان، خیّاط و نجّار بودهاند .
ـ كار در اسلام عبادت و به منزلهى جهاد است.(وسائل، ج 12، ص 43)
ـ دعاى بیكار مستجاب نمىشود .
ـ كار وسیلهى تربیت جسم و روح ، پركردن ایّام فراغت ، مانع فساد و فتنه ، عامل رشد و نبوغ و ابتكار ، توسعهى اقتصادى ، عزّت و خودكفایى و كمك به دیگران مىباشد .
قرآن مىفرماید : ما زمین را براى شما رام قرار دادیم ، پس از پشت آن بالا روید و از رزق آن بخورید ؛ « هُوَ الَّذِی جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ ذَلُولًا فَامْشُوا فِی مَناكِبِها وَ كُلُوا مِنْ رِزْقِهِ » (ملك ، 67)
اسلام براى بازویى که کار می کند ، احترام ویژهاى قائل شده است و مراعات حقّ كارگر و تحصیل رضاى او و پرداخت سریع مزد او و اضافه پرداخت بر مقدار تعیین شده و احترام به او را از ملزمات این دین معرفی کرده است .
مقام و ارزش کشاورز در نگاه دین اسلام
دین اسلام برمسأله ی كشاورزى سفارش نموده تا آنجا كه برای سیراب كردن درخت ، پاداش سیراب كردن مؤمن را قرار داده است .
حضرت على (علیه السلام) به استاندارش سفارش مىكند كه كشاورزان مورد ستم قرار نگیرند و در گرفتن مالیات مراعات آنان بشود .
کارهای فکری نیز ارزش دارند !
كارهاى فكرى نیز از ارزش بالایى برخوردار است تا آنجا كه یك ساعت فكر مفید از ساعتها عبادت بهتر است .
تنبلی و سهل انگاری را فراموش کنید !
اسلام توجّه خاصّى به كیفیّت كار دارد نه به مقدار و کمیت آن !
كمكارى و سهلانگارى در كار، مورد انتقاد است تا آنجا كه رسول خدا (صلى اللَّه علیه و آله) فرمود : خداوند دوست دارد هر كس كارى انجام مىدهد آن را به نحو أحسن انجام دهد .
قرآن مىفرماید : هر گاه از كار مهمى فارغ شدى به كار مهم دیگرى بپرداز ؛« فَإِذا فَرَغْتَ فَانْصَبْ » (انشراح، 7) بنا بر این بیكارى ، ممنوع!
بیكارى مایهى خستگى ، تنبلى ، فرسودگى ، فرصتى براى نفوذ شیطان ، ایجاد فتنه و گسترش گناه مىباشد .
البتّه اسلام براى كار، ساعت و مرز قرار داده و به كسانى كه در ایّام تعطیل كار مىكنند ، لقب متجاوز داده است ؛ « الَّذِینَ اعْتَدَوْا مِنْكُمْ فِی السَّبْتِ » (بقره ، 65)
روزت را تقسیم کن !
امام رضا (علیه السلام) فرمود : مؤمن باید ساعات خود را بر چهار بخش تقسیم كند : ساعتى براى كار، ساعتى براى عبادت، ساعتى براى لذّت و ساعتى براى دوستان و رسیدگى به امور اجتماعى كه در غیر این صورت انسان به صورت عنصرى حریص در آمده و مورد تمام انتقادهایى كه درباره حرص است، قرار مىگیرد.
اسلام توجّه خاصّى به كیفیّت كار دارد نه به مقدار و کمیت آن !
http://img.tebyan.net/big/1389/04/52183618919055223714414217169243186228.jpg
« أَیُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا » (هود ، 7)
به هر حال اسلام به كار اهمّیت داده تا آنجا كه در حدیث مىخوانیم: خداوند بنده پرخواب و انسان بیكار را دشمن دارد . (وسائل، ج 12، ص 37) ونیز امام باقر (علیه السلام) فرمود: كسى كه در كار دنیایش تنبل باشد ، در كار آخرتش تنبلتر است. (وسائل الشیعه ، ج 12، ص 37)
در جستجوی ابزاز کار باشید !
در حدیث مىخوانیم : شخص فقیر و بیكارى نزد پیامبر آمد و تقاضاى كمك كرد . حضرت فرمود : آیا كسى در منزل تبرى دارد ؟ یك نفر گفت : بله ، او تبر را آورد و پیامبر چوبى كه در كنارش بود ، دستهى آن تبر قرار داد و به آن شخص بیكار تحویل داد و فرمود: این ابزار كار ، امّا تلاش با خودت .
از این حركت چند نكته استفاده مىشود:
1ـ انبیا در فكر زندگى مردم نیز هستند .
2ـ ضعیفترین فرد جامعه مىتواند با شخص اوّل جامعه ملاقات كند.
3ـ جامعه نیاز به تعاون و همكارى دارد . تبر از یك نفر و چوب آن از دیگرى ، هماهنگى و سازندگى و تبر سازى از شخص پیامبر.
4ـ براى مبارزه با فقر، باید ابزار تولید را در اختیار نیروهاى فعّال جامعه قرار داد:merc567:
http://img.tebyan.net/big/1389/06/20865331131782461002401332151782511891525734.jpg
سیماى سورهى قصص
سوره مباركه قصص چهل و نهمین سوره است كه بعد از سوره نمل نازل گردید ، در ترتیب فعلى قرآن مجید ، سوره بیست و هشتم است .
این سوره هشتاد و هشت آیه دارد . تعداد كلمات آن : هزار و چهار صد و چهل و یك كلمه وتعداد حروف آن : پنج هزار و هشتصد حرف است و قبل از هجرت ، در مكّه نازل شده است .
به مناسبت ورود كلمه « قصص » در آیهى 25، این سوره نیز « قَصص » نام گرفته است كه به معناى «بیان سرگذشت » مىباشد . در روایات نبوى « طسم القصب » نامیده شده و در روایات اهل بیت (علیهم السّلام) « الطواسین الثلاث » ذكر شده است كه مراد از آن « شعراء و نمل و قصص » است .
آیات 3 تا 46 این سوره بطور مفصّل به ماجراى حضرت موسى و فرعون و آیات انتهایى آن نیز به داستان قارون مىپردازد و به سرنوشت صابران نیكوكار و فاسدان گناهكار اشاره مىفرماید .
اگر چه در سى و چهار سوره از سورههاى قرآن كریم به نحوى از ماجراى حضرت موسى و فرعون سخن رفته ولى تنها در این سوره است كه به تمام زوایاى زندگى آن حضرت از تولّد ، كودكى ، جوانى تا ازدواج ، نبوّت و دعوت به یكتاپرستى توجّه شده است . (تفسیر فی ظلال القرآن)
دختران نیز در خانواده بر اساس منطق و حكمت، حقّ پیشنهاد دارند و فرقى با دیگران ندارند
دختران حقّ پیشنهاد دارند !!
« قالَتْ إِحْداهُما یا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَیْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِیُّ الْأَمِینُ ؛ یكى از آن دو (دختر شعیب ، خطاب به پدر) گفت : اى پدر! او (موسی) را استخدام كن ، زیرا بهترین كسى كه (مىتوانى) استخدام كنى، شخصِ توانا و امین است . »(قصص26)
نكتههای آیه :
امام رضا (علیه السلام) فرمود : حضرت شعیب از دخترش پرسید: چگونه امانتدارى این جوان را فهمیدى كه او را امین مىخوانى؟ گفت: وقتى دعوت شما را به او ابلاغ كردم ، به من گفت : از پشتسر من، مرا راهنمایى كن تا مبادا به قامت من چشم بدوزد . (بحارالأنوار ، ج 13 ، ص 44)
برداشتهایی از آیه :
1ـ دختران نیز در خانواده بر اساس منطق و حكمت ، حقّ پیشنهاد دارند و فرقى با دیگران ندارند ؛ « قالَتْ إِحْداهُما یا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ »
2ـ روابط حسنه میان والدین و فرزندان و آزادى بیان در خانواده ، یك ارزش است ؛ « یا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ »
3ـ همهى اعضاى خانه در نقش پیشنهاد دهنده می باشند ، ولى تصمیم نهایى با سرپرست خانواده است ؛ « اسْتَأْجِرْهُ »
4ـ زنان عفیفه بدنبال آنند تا كمتر از منزل خارج شوند ؛ « اسْتَأْجِرْهُ » (براى كارهاى سخت خارج از منزل، از مرد استفاده شود .)
5 –كار کردن ، عار نیست ، اولیاى خدا نیز كار مىكردهاند ؛ « اسْتَأْجَرْتَ »
6ـ در گزینشها ، به بهترینها توجّه كنیم ؛ « خَیْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ »
7ـ براى استخدام ، دو عنصر توانایى (تخصّص) و امانتدارى (تعهّد) ، لازم است ؛ « الْقَوِیُّ الْأَمِینُ »
8ـ توانایىها و امانتدارىها را باید در شرایط عادّى و بدون توجّه طرف ، شناسایى و احراز كرد ؛ « الْقَوِیُّ الْأَمِینُ » (غالب افراد با تصنّع ، تملّق و ریاكارى ، واقعیّت خود را مىپوشانند . امّا حضرت موسى در یك صحنه طبیعى ، با یك كار حمایتى و برخورد عفیفانه ، خود را نشان داد .)
http://img.tebyan.net/big/1389/01/53200238491991062135864132234100209619528.jpg
مسئله كار و كارگرى
خداوند از مردم ، عمران و آبادى زمین را خواسته كه بدون كار و تلاش محقّق نمىشود ؛ « هُوَ أَنْشَأَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَ اسْتَعْمَرَكُمْ فِیها » (وسائل الشیعه ، ج 12 ، ص 43)
ـ انبیاى الهى، كشاورز، چوپان، خیّاط و نجّار بودهاند .
ـ كار در اسلام عبادت و به منزلهى جهاد است.(وسائل، ج 12، ص 43)
ـ دعاى بیكار مستجاب نمىشود .
ـ كار وسیلهى تربیت جسم و روح ، پركردن ایّام فراغت ، مانع فساد و فتنه ، عامل رشد و نبوغ و ابتكار ، توسعهى اقتصادى ، عزّت و خودكفایى و كمك به دیگران مىباشد .
قرآن مىفرماید : ما زمین را براى شما رام قرار دادیم ، پس از پشت آن بالا روید و از رزق آن بخورید ؛ « هُوَ الَّذِی جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ ذَلُولًا فَامْشُوا فِی مَناكِبِها وَ كُلُوا مِنْ رِزْقِهِ » (ملك ، 67)
اسلام براى بازویى که کار می کند ، احترام ویژهاى قائل شده است و مراعات حقّ كارگر و تحصیل رضاى او و پرداخت سریع مزد او و اضافه پرداخت بر مقدار تعیین شده و احترام به او را از ملزمات این دین معرفی کرده است .
مقام و ارزش کشاورز در نگاه دین اسلام
دین اسلام برمسأله ی كشاورزى سفارش نموده تا آنجا كه برای سیراب كردن درخت ، پاداش سیراب كردن مؤمن را قرار داده است .
حضرت على (علیه السلام) به استاندارش سفارش مىكند كه كشاورزان مورد ستم قرار نگیرند و در گرفتن مالیات مراعات آنان بشود .
کارهای فکری نیز ارزش دارند !
كارهاى فكرى نیز از ارزش بالایى برخوردار است تا آنجا كه یك ساعت فكر مفید از ساعتها عبادت بهتر است .
تنبلی و سهل انگاری را فراموش کنید !
اسلام توجّه خاصّى به كیفیّت كار دارد نه به مقدار و کمیت آن !
كمكارى و سهلانگارى در كار، مورد انتقاد است تا آنجا كه رسول خدا (صلى اللَّه علیه و آله) فرمود : خداوند دوست دارد هر كس كارى انجام مىدهد آن را به نحو أحسن انجام دهد .
قرآن مىفرماید : هر گاه از كار مهمى فارغ شدى به كار مهم دیگرى بپرداز ؛« فَإِذا فَرَغْتَ فَانْصَبْ » (انشراح، 7) بنا بر این بیكارى ، ممنوع!
بیكارى مایهى خستگى ، تنبلى ، فرسودگى ، فرصتى براى نفوذ شیطان ، ایجاد فتنه و گسترش گناه مىباشد .
البتّه اسلام براى كار، ساعت و مرز قرار داده و به كسانى كه در ایّام تعطیل كار مىكنند ، لقب متجاوز داده است ؛ « الَّذِینَ اعْتَدَوْا مِنْكُمْ فِی السَّبْتِ » (بقره ، 65)
روزت را تقسیم کن !
امام رضا (علیه السلام) فرمود : مؤمن باید ساعات خود را بر چهار بخش تقسیم كند : ساعتى براى كار، ساعتى براى عبادت، ساعتى براى لذّت و ساعتى براى دوستان و رسیدگى به امور اجتماعى كه در غیر این صورت انسان به صورت عنصرى حریص در آمده و مورد تمام انتقادهایى كه درباره حرص است، قرار مىگیرد.
اسلام توجّه خاصّى به كیفیّت كار دارد نه به مقدار و کمیت آن !
http://img.tebyan.net/big/1389/04/52183618919055223714414217169243186228.jpg
« أَیُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا » (هود ، 7)
به هر حال اسلام به كار اهمّیت داده تا آنجا كه در حدیث مىخوانیم: خداوند بنده پرخواب و انسان بیكار را دشمن دارد . (وسائل، ج 12، ص 37) ونیز امام باقر (علیه السلام) فرمود: كسى كه در كار دنیایش تنبل باشد ، در كار آخرتش تنبلتر است. (وسائل الشیعه ، ج 12، ص 37)
در جستجوی ابزاز کار باشید !
در حدیث مىخوانیم : شخص فقیر و بیكارى نزد پیامبر آمد و تقاضاى كمك كرد . حضرت فرمود : آیا كسى در منزل تبرى دارد ؟ یك نفر گفت : بله ، او تبر را آورد و پیامبر چوبى كه در كنارش بود ، دستهى آن تبر قرار داد و به آن شخص بیكار تحویل داد و فرمود: این ابزار كار ، امّا تلاش با خودت .
از این حركت چند نكته استفاده مىشود:
1ـ انبیا در فكر زندگى مردم نیز هستند .
2ـ ضعیفترین فرد جامعه مىتواند با شخص اوّل جامعه ملاقات كند.
3ـ جامعه نیاز به تعاون و همكارى دارد . تبر از یك نفر و چوب آن از دیگرى ، هماهنگى و سازندگى و تبر سازى از شخص پیامبر.
4ـ براى مبارزه با فقر، باید ابزار تولید را در اختیار نیروهاى فعّال جامعه قرار داد:merc567: