PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : چگونه خدا را احساس کنم؟!



king 2011
01-25-2011, 10:21 PM
http://img.tebyan.net/big/1389/09/12216587199115180642985748318228852.jpg
آنچه در پی می آید تحلیلی است درباره اهمیت و نقش عنصر تبلیغ و پیام رسانی در تداوم نهضت عاشورا و تشریح نحوه عملكرد ائمه (ع) در تثبیت سیره عملی تغییر رفتارهای امت. نویسنده درمقاله خود به بررسی هدف امام حسین (ع) در جا انداختن اصلاحات دائمی در میان مسلمانان پرداخته و مأموریت اسرای كربلا را موجب برباد رفتن تلاشهای پنجاه ساله نفاق جدید پس از پیامبر (ص) دانسته است. اینك با هم آن را از نظر می گذرانیم:

نقش پیام رسانی و تبلیغ


یكی از استادان روان شناسی تبلیغ بر این باور است كه هركاری نیازمند تبلیغ است تا معرفی، پذیرفته و مورد استقبال عمومی قرار گیرد. از این رو بیش از 70 درصد هزینه های تولید را به هزینه های تبلیغ اختصاص می دهد كه به نظر وی بازگشت سرمایه و سود آن چند برابر آن است. یكی از استادان دراین مسئله توضیح می دهد كه بسیاری از علوم در جهان اسلام پدیدار و به بالندگی رسید ولی در جامعه، كاركردهای خود را نشان نداد و مردم از آن بهره ای نبردند تا زمانی كه از سوی اروپاییان ترجمه و درجامعه و میان مردم به كار گرفته شد.
استاد علامه حسن زاده آملی درباره كتابی به نام شكل الحمار كه به مسائل هندسی به ویژه مسئله مثلث پرداخته بود اشاراتی داشته و می فرمود كه در این كتاب صدها مسئله عملی از یك شكل هندسی مثلث استنباط شده است كه صدها سال پس از سده چهارم و پنجم هجری بی استفاده بود تا آن كه اروپاییان بدان دست یافتند و از آن بهره بردند و در جامعه به كار گرفتند. دوستی دیگر می گفت كه دانشمندان بزرگ اسلامی مانند ابوریحان بیرونی و غیاث الدین جمشید كاشانی و خواجه نصیرالدین طوسی و بوعلی و رازی و مانند ایشان صدها كار علمی و تحقیقاتی انجام دادند و مسائل مهمی در علوم مختلف پزشكی و شیمی و ریاضیات و دیگر علوم پایه و انسانی را حل و فصل كردند ولی از آن جایی كه به شكل كاربردی به میان مردم نرفت آثاری از خود به جا نگذاشت و تنها درمیان گروهی خاص همانند علوم غریبه تدریس شد و جامعه اسلامی صدها سال از آن هیچ بهره ای نبرد و تغییری در زندگی و آسایش و آرامش مردم پدید نیامد.
براین اساس، نقش پیام رسانی و آگاهی بخشی دیگران به عنوان عامل مهم، خود را نشان می دهد. كتابی كه نوشته می شود و یا علمی كه در گوشه ای از آزمایشگاه كشف و به دست می آید و حتی كاسته می شود و چاپ می گردد و تنها شماری از مردم از محتوای آن آگاه می شوند نمی تواند تاثیر مثبت و همه جانبه ای در زندگی مردم به جا گذارد. از این رو كه عنصر تبلیغ خود را به شكل بنیاد تاثیرگذاری مثبت و سازنده و بقا و تداوم عمل نشان می دهد.
عنصر پیام رسانی و رسالات به عنوان عنصر نبوت و رسالت در آیات قرآنی مطرح می باشد. در برخی از آیات به پیامبر (ص) هشدار می دهد كه اگر پیام ولایت را به گوش مردم نرساند گویی اصلا پیامی را نرسانیده است؛ زیرا پیام ولایت به معنا و مفهوم تداوم اسلام به عنوان یك جریان فراگیر و كلی در سطوح مختلف جامعه تا روز قیامت است

اهمیت بیان


اصولا تاكید قرآن بر عنصر بیان: «علمه البیان» بدان معناست كه انسان به طور طبیعی جز با بیان نمی توانست به موفقیت هایی كه در حال حاضر بدان دست یافته دست یابد. انتقال احساسات و عواطف درونی و آگاهی ها و تجربیات و دانش های متفاوت و متنوع علمی و مفاهیم بنیادین تنها از راه بیان، قابلیت دوام و رشد و بالندگی و شكوفایی می یافت.
بیان مهمترین و اساسی ترین راه انتقال كشفیات و خواسته ها و نیازها و دانش هاست. كسی كه امری را به دیگری از راه بیان انتقال می دهد درحقیقت تبلیغ می كند و آگاهی خویش را به دیگری می رساند.
تبلیغ با آگاهی بخشی های دیگر این تفاوت را دارد كه در آن عنصر پیام از جایگاه و نقش حساس و ارزشی فراتر برخوردار است. به این معنا كه مبلغ می كوشد تا از راه های مختلف و متفاوت بیانی، پیامی را به دیگری برساند و منتقل سازد. پیام هر اندازه مهم و ارزشی تر باشد بر ارزش تبلیغ و پیام رسانی افزوده می شود.
در آیات قرآنی از پیام های سنگین و مهم و پرمحتوا به نبأ و نبأ عظیم یاد می شود. نبأ عظیم به معنای خبر و پیامی است كه از ویژگی هایی چون تاثیرگذاری بر بخش بزرگی از جامعه بشری و آثار و تبعات فراگیر و كلی برخوردار می باشد. به عنوان نمونه از ولایت به عنوان نبأ عظیم یاد می شود؛ زیرا انتخاب شخصی برای ولایت همه جانبه سیاسی و اجتماعی و قضایی برای مدتی بسیار طولانی می تواند آثار بسیار و نیز فراگیر بر جامعه به جا گذارد. هم چنین خبر از جنگ عمومی و جهانی و یا رستاخیز و قیامت، اخباری هستند كه دارای پیام های با ویژگی های نبأ می باشند.

پیامبران، مبلغان پیامهای بزرگ
http://img.tebyan.net/big/1387/11/204238148671418621822725222845202191181254109.jpg


در آیات قرآن پیامبران به عنوان مبلغان پیام هایی از این دست معرفی شده اند كه می بایست از سوی خداوند نباء عظیمی را به گوش مردم برسانند و آن را تبلیغ كنند. از این رو مأموریت و وظیفه اصلی و اولی پیامبران در آیات قرآن تبلیغ و ابلاغ معرفی شده است چنانكه خداوند می فرماید: یبلغون رسالات ربه؛ كسانی كه پیام های پروردگار خویش را می رسانند.
بنابراین عنصر پیام رسانی و رسالات به عنوان عنصر نبوت و رسالت در آیات قرآنی مطرح می باشد. در برخی از آیات به پیامبر (ص) هشدار می دهد كه اگر پیام ولایت را به گوش مردم نرساند گویی اصلا پیامی را نرسانیده است؛ زیرا پیام ولایت به معنا و مفهوم تداوم اسلام به عنوان یك جریان فراگیر و كلی در سطوح مختلف جامعه تا روز قیامت است.
در حقیقت، اسلام زمانی ارزش می یابد و آثار تبلیغ پیامبر(ص) زمانی خود را نشان می دهد كه از حالت مقطعی بودن بیرون آید و پیام و رسالات پروردگار از اسارت و بند لحظه تاریخی آن بیرون آید و به عنوان عنصری فرا زمانی و مكانی مورد پذیرش قرار گیرد. به سخن دیگر، زمانی پیام اسلام به درستی تبلیغ و به گوش مردم رسانده شده است كه پیام از اسارت تاریخی بودن، خود را برهاند و این مهم تنها با بیان و تبلیغ ولایت انجام می شود؛ زیرا ولایت به معنای خروج دین اسلام از بند زمان تاریخی خود است. زمانی كه اسلام برای همیشه دارای اشخاصی می شود كه به حكم ولایت عظمای خویش بر جامعه و مسایل آن حكومت می كنند و امور دین و دنیای آنان را سامان می دهند اسلام باقی و پایدار خواهد ماند و مأموریت الهی از بند زمان بیرون می رود.

پیام رسانی در عاشورا


اگر برای عنصر پیام ولایت به عنوان عنصر و مؤلفه اصلی پیام رسانی پیامبر(ص)، نقش اساسی قائل شده ایم كه دین اسلام در قالب آن تداوم و بقا یافته است؛ چنین نقشی را می بایست در عنصر پیام عاشورایی برای تداوم نهضت اصلاحی در رفتارهای امت و جامعه اسلامی قائل شد. به این معنا كه اگر اسلام با تبلیغ ولایت توانست تا قیامت، باقی و برقرار بماند و اسلام فراگیر و دربردارنده عنصر سیاسی و اجتماعی در جامعه، كاركردهای خود را به خوبی نشان می دهد؛ بی گمان تبلیغ و پیام عاشورایی نیز بخش دیگری از حیات اسلام و تداوم آن را رقم زده است.
كاری كه پیامبر(ص) با پیام رسانی خویش انجام داد این بود كه توانست سلامت اسلام و محتوای آن را با ولایت و معرفی این پیام و تبلیغ آن تثبیت كند و اسلام را از هر گونه تصرفات و تحریفات محتوایی حفظ كند و دست كم بخشی از جامعه را از محتوای اصیل و ناب آن آگاه نگه دارد هرچند كه بخش بزرگ تر آن ممكن است از آن غافل شود و یا آنرا به فراموشی سپارد ولی همواره بخش ولو كوچك در كنار امت قرار دارد كه حامل محتوای اصیل و ناب آن است.
تشكیل نظام سیاسی ولایی با ابلاغ آخرین پیام كه در سوره مائده آیات 3 و 60 بیان شده است خود بهترین شیوه برای حفظ و تداوم اسلام اصیل تا روز قیامت بود.
ماموریتی كه حضرت امام حسین(ع) از سوی خدا و پیامبر(ص) به عهده می گیرد اصلاح در حوزه های عمل اجتماعی است. ماموریت اصلاحات دایمی به عهده كسی نهاده شد كه می بایست توانایی عمل اجتماعی وی قوی و بسیار تاثیرگذار باشد.
در تاریخ نقلی و روایی به این نكته اشاره شده كه همه از قیام و نهضت عاشورایی اطلاع كامل و دقیقی داشته اند و هر یك از پیامبران پیشین نه تنها به رشادت و جان فشانی امام حسین(ع) غبطه می خوردند و اشك می ریختند بلكه خواهان همراهی با وی در این عمل بزرگ و جاودانه بودند.
در حقیقت اگر پیامبر (ص) با ابلاغ ولایت، تداوم نظام اسلام را به عنوان دین، دور از دسترس تحریف، تثبیت كرد و تا روز قیامت حلال و حرام وی حلال و حرام گشت و مسئولیت و ماموریت همه پیامبران(ع) با ایشان ختم به خیر شد؛ با حركت و قیام امام حسین و اقدام عملی وی حركت دایمی اصلاحات در حوزه عمل اجتماعی نیز تا روز قیامت تثبیت گشت.
ماموریتی كه حضرت امام حسین(ع) از سوی خدا و پیامبر(ص) به عهده می گیرد اصلاح در حوزه های عمل اجتماعی است. ماموریت اصلاحات دایمی به عهده كسی نهاده شد كه می بایست توانایی عمل اجتماعی وی قوی و بسیار تاثیرگذار باشد

هدف امام حسین (ع)، تغییر در نگرشها و بینشها


حضرت امام حسین (ع) چنان كه خود بارها بر آن تصریح می كند، اصلاحات در امت جد خویش و بازگشت مردم به سیره عملی جد بزرگوارش است. در حقیقت اگر پیامبر تلاش داشت تا در بینش ها و اعتقادات تغییر پدید آورد و اسلام به عنوان مجموعه گزاره های هستی شناختی، انسان شناختی و خداشناختی و نیز آموزه های دستوری تكاملی بشر در میان مردم مورد پذیرش قرار گیرد، امام حسین (ع) ماموریت تاریخی از ازل داشت كه اسلام را به عنوان نگرش و رفتار و عمل مردم تثبیت كند. از این رو كار امام حسین در حوزه نگرش ها بوده است. تغییر در نگرش ها و رفتارها همواره دشوارتر از تغییر در بینش هاست؛ هر چند كه رابطه تنگاتنگی میان بینش ها و نگرش هاست و تغییر بینش در بیش تر مواقع موجب تغییر در نگرش ها می شود ولی این گونه نیست كه تغییر بینش موجب تغییر نگرش شود؛ از این رو خداوند به افراد بسیاری اشاره می كند كه بینش آنان تغییر یافته ولی در عمل، ایمان در دل هایشان نفوذ نكرده است؛ زیرا در عمل چنان كه باور دارند رفتار نمی كنند و رفتاری از روی فسق و فجور دارند؛ زیرا فاسق كسی است كه مومن می باشد ولی در عمل و رفتار خویش برخلاف آموزه های هنجاری اسلام عمل می كند. لذا خداوند همواره در آیات بسیار بر دو عنصر ایمان و عمل صالح تاكید می ورزد و مومنان واقعی را كسانی بر می شمارد كه افزون بر ایمان، دارای عمل صالح هستند. تاكید بر عمل صالح به معنای تاكید بر حوزه نگرشی و رفتاری است تا به شكل هنجاری انجام شود.
http://img.tebyan.net/big/1387/11/1264964486106102072101104430213137201179.jpg
البته تاكید ما بر عنصر نگرش و ارزش دهی بیش از اندازه، بدان معنا نیست كه ارزش تغییر بینش را نادیده گرفته و از بها و سختی آن بكاهیم؛ زیرا تغییر بینش اگر در حد تغییر نگرش نیست ولی كاری بسیار سخت و دشوار است؛ به ویژه آن كه تغییر بینش در حكم مقدمه بودن و بسترسازی برای تغییر نگرش است و از جایگاه مهم و ارزشی و سختی برخوردار می باشد. از این رو پیامبر (ص) می فرماید ما اوذی نبی كما اوذیت؛ هیچ پیامبری چون من آزار ندید. افزون بر این كه پیامبر (ص) هم به تغییر بینش و هم به تغییر نگرش توجه داشته و افزون بر تعلیم، تزكیه به عنوان ماموریت اصلی او نیز مطرح بوده است. (جمعه آیه 2) ولی آن چه مورد تاكید است این كه امام حسین (ع) ماموریت می یابد تا نگرش هایی را تغییر دهد كه به عنوان دین جایگزین شده بود؛ بدین معنا كه در زمان پیامبر (ص) نگرش ها براساس بینش های درست حركت می كرد ولی در عصر امام حسین به جهت تغییر در برخی از جایگاه های نظام سیاسی و مدیریتی جامعه و شكل گیری نظام سیاسی خلافت شورایی و سلطنتی به جای نظام سیاسی ولایی، حركت ها و رفتارهای خاص سیاسی و اجتماعی به عنوان دین انجام می شد. از این رو ماموریت وی دشوارتر بود و می بایست افزون بر تغییر در برخی از بینش ها در نگرش های اجتماعی و سیاسی جامعه و امت پیامبر (ص) نیز تغییر ایجاد می كرد.

اهمیت صبر و استقامت در پروسه تغییر رفتارها


تغییر در نگرش نیازمند عنصر صبر و استقامت در حوزه عمل است. بسیاری از مردم ممكن است با بیان و آگاهی بخشی در بینش های خویش تغییر دهند ولی عموم ایشان از تغییر نگرش و رفتار سخت ابا می ورزند و یا سخت تر آن را تغییر می دهند؛ زیرا نگرش ها به عنوان رفتارهای هنجاری و عادی و معمولی در جامعه جا می گیرد و چیزی كه به عنوان عادت ثانوی و طبیعت دوم بشر شده است به سختی قابل تغییر و جا به جایی است.
شما می توانید در مساله امر به معروف و نهی از منكر در حوزه بینشی به شخص بفهمانید كه خدا یكی است او در یك درك واقعی به این مساله می رسد و آن را به سادگی می پذیرد ولی در امر به معروف و نهی از منكر عملی و هنجاری و نگرشی به سادگی نمی توان موجب تغییر رفتار شخص شد.
كسی كه به كاری عادت كرده نمی تواند به سادگی آن را ترك كند و در یك فرآیند پیچیده زمانی و تربیت و پرورش است كه قابلیت تغییر را می یابد؛ به ویژه اگر چنین رفتاری را هنجاری بشمارد و براساس آن عمل كند كه نوعی تغییر در بینش را نیز می طلبد.
جامعه ای امام حسین (ع) در آن قرار داشت جامعه ای بود كه نظام خلافت سلطنتی با بینش جبرگرایانه و دوری از عدالت در همه حوزه های تولید و توزیع و مصرف، بر آن حاكمیت یافته و هنجارهای جدیدی را شكل داده بود. امام حسین(ع) می بایست در چنین جامعه ای دست به اصلاح می زد. البته ماموریت او اصلاح در همان مقطع تاریخی نبود بلكه او نیز همانند پیامبر (ص) ماموریت فرا زمانی و فراتاریخی داشت و می بایست به گونه ای عمل كند كه قابلیت اصلاحات دایمی در امت و جامعه برای همیشه فراهم شود.
امام حسین (ع) ماموریت تاریخی از ازل داشت كه اسلام را به عنوان نگرش و رفتار و عمل مردم تثبیت كند. از این رو كار امام حسین در حوزه نگرش ها بوده است. تغییر در نگرش ها و رفتارها همواره دشوارتر از تغییر در بینش هاست

علی (ع) و تثبیت سیره عملی مبارزه با جائران
http://img.tebyan.net/big/1386/12/1092374224118176371051692071342461012415428.jpg


برای توضیح این بخش ذكر این نكته كه امام خمینی(ره) در یكی از بیانات خویش به آن اشاره داشته خالی از لطف نیست. ایشان درباره مخالفت امیر مومنان(ع) با معاویه به این مسأله اشاره می كند كه هدف وی مخالفت با عنصر فاسق و حاكم جور به عنوان یك ماموریت دایمی برای بشر و جوامع اسلامی بوده است. آن حضرت اگر با معاویه به عنوان یك شخص و اجبار و مصلحت تاریخی كنار می آمد مشكلی ایجاد نمی شد؛ ولی ترس این بود كه به عنوان یك سیره و عمل در آینده بدان استناد شود؛ به این معنا كه اگر حتی وی بارها و بارها در سخنرانی خویش به نادرستی و بطلان حاكم جور و فاسق اشاره می كرد ولی در عمل در یك مورد كوتاه می آمد بدان سیره استناد می شد و حاكمان جور در طول تاریخ بشر به این عنوان پذیرفته می شدند. ولی امیر مومنان (ع) با مخالفت عملی خویش سیره مخالفت دایمی با حكومت و حاكمان جور را تثبیت كرد و ما نیز ماموریت یافتیم تا بدان سیره عملی با هر حكومت جور و فاسقی مبارزه كرده و بر ضد آن قیام نموده و آن را نپذیریم.
امام حسین (ع) نیز با كاری كه كرد سیره عملی مبارزه با هرگونه انحراف و تحریف در عمل و نگرش را تثبیت كرد. وی خواهان اصلاحات دایمی در امت بود؛ بدین معنا كه امت و جوامع همیشه نیازمند اصلاحات دایمی برای پیشرفت هستند. برخی از نابهنجاری ها و رفتارهای زشت و ناپسند اندك اندك در جامعه نفوذ كرده و آرام و بی صدا جاخوش می كنند و به شكل فرهنگ و سنت و آداب و رسوم درمی آیند. از این روست كه می بایست همواره افرادی هوشیار، رفتار جمعی جامعه را مدیریت كرده و فرهنگ عمومی را كنترل و مهار و آسیب شناسی كرده و موارد نابهنجار را پاكسازی كنند. این گونه است كه آن حضرت به حركت خویش به عنوان سیره عملی برای اصلاحات دایمی در امت اسلام می نگرد.
اگر آن حضرت(ع) مأموریت خویش را این گونه ارزیابی و تحلیل می كند، نیازمند عناصری است كه آن را دایمی و جاودانه و پایدار سازد. این جاست كه نقش پیام رسانی، خود را به عنوان عنصر تداوم بخش معرفی می كند. آن حضرت (ع) نیز با آگاهی به این مسئله است كه بستر تداومی برای پیام رسانی را فراهم می آورد كه در ادامه بدان پرداخته می شود.

نقش پیام رسانی در استمرار اصلاحات رفتاری امام حسین (ع)


امام حسین (ع) بارها در پاسخ كسانی كه خواهان عدم همراهی اهل بیت از زن و فرزند با ایشان در سفر كربلا بود می فرماید: من مأموریت دارم كه ایشان را با خود ببرم؛ و خداوند خواهان آن است كه مرا كشته و ایشان را اسیر ببیند؛ زیرا این را از پیامبر (ص) شنیده است كه: فان الله شاء ان یراك قتیلا و شاء ان یراهن اسیرا
اگر خداوند چنین می خواهد، پس باید به نقش كلیدی شهادت و نیز اسارت توجه زیادی كرد. شهادت امام حسین (ع) تأثیرگذاری در نگرش جامعه ای است كه به تباهی و فسق و ظلم و جبر گرایش یافته اند و اسارت خاندان از زن و فرزند برای تأثیرگذاری در جوامع آینده ای است كه می بایست این پیام را از این طریق دریافت می كردند.
حادثه عاشورا دو بخش عمده و تأثیرگذار دارد؛ چنان كه رسالت پیامبر این گونه بود. در رسالت پیامبر(ص) كه بخش عمده از زندگی و عمر ایشان را گرفت مسئله، ابلاغ پیام هایی بود كه تا پیش از غدیر انجام می شد. بخش دوم آن كه مورد تأكید قرآن و خداوند بود و در حقیقت اكمال دین و مكمل و عامل بقا و تداوم آن نیز شمرده می شد بخش ابلاغ ولایت و تعیین جانشین بوده است.
در داستان عاشورایی نیز دو بخش عمده را می توان شناسایی كرد. بخش شهادت كه بخش نخست پیام رسانی برای اصلاح عملی جامعه و امت اسلامی بود و بخش دوم كه با همراهی اسارت نقش تداوم اصلاحات را تثبیت می كرد.
امام حسین (ع) بارها در پاسخ كسانی كه خواهان عدم همراهی اهل بیت از زن و فرزند با ایشان در سفر كربلا بود می فرماید: من مأموریت دارم كه ایشان را با خود ببرم؛ و خداوند خواهان آن است كه مرا كشته و ایشان را اسیر ببیند؛ زیرا این را از پیامبر (ص) شنیده است كه: فان الله شاء ان یراك قتیلا و شاء ان یراهن اسیرا


مأموریت اسیران كربلا
http://img.tebyan.net/big/1384/01/20897311202081325719312818317884124142164246.jpg


مأموریتی كه اسیران كربلا دست كم در مدت چهل روز آغاز مأموریت به عهده داشتند بسیار سخت و چالشی و مهم بود. وقتی اسیران مأموریت ابلاغ رسالت عاشورایی را به عهده گرفته بودند از نظر روحی می بایست بسیار متزلزل باشند؛ دشمن در اوج بود و مست غروری كه با كشته شدن دشمن به دست آورده بودند و اهل بیت، زنان و فرزندان اسیری بودند كه كشته شدگان در پیشاپیش ایشان در حركت بود. با این همه، شكست این پیروزی می بایست در همان روز آغاز می شد و مأموریت آن بود كه آنان را در اوج قدرت به حضیض ذلت بكشاند. این گونه است كه حضرت زینب (س) در همان آغاز حركت عملی تبلیغی خویش را شروع می كند و سخنانی را در قتلگاه بر زبان می راند كه دل های شاد را غمگین و مغروران پیروز را خوار می گرداند. آنانی كه دست پر به خود نگریستند دستان خویش را تهی یافتند و شرمسار از خود و خدا و زن و بچه خویش گشتند.
مأموریت چهل روزه اهل بیت چنان تأثیرگذار بود كه به تعبیری تلاش های بیست و چندساله معاویه و یا پنجاه ساله نفاق جدید، هباء منثور مانند پنبه به دست پنبه زنان و حلاجان ماهر و كاركشته اهل بیت پیامبر (ص) زده شد. این گونه است كه نظام ولایی و نگرش های برخاسته از آن دوباره چون جوانه ای از میان خاكستر بیرون زد و یا چون ققنوسی از درون آتش كشته شدگان سربرآورد.
سخنان و كارهایی كه اسیران كردند همانند فرآیندی است كه انسان در چهل سال بدان می رسد؛ این چهل روزه بود كه كار چهل و پنجاه سال را كرد و اصلاحاتی را به انجام رساند و زمینه برای اصلاحات دایمی فراهم شد و جامعه با این شیوه آموخت كه همواره نیازمند اصلاحات دایمی است تا عناصر منكر دور ریخته شود و عناصر معروف جایگزین آن شود.
اكنون ما با این شیوه آموخته ایم كه حتی عناصر نادرستی را كه در عزاداری امام حسین(ع) وارد می شود و به شكل مرموزانه و آرام به عنوان فرهنگ عاشورایی جاخوش می كند بیرون بریزیم و اصلاحات دایمی حتی در فرهنگ عزاداری عاشورایی انجام دهیم و به صرف سنت و آداب ده و یا صد و یا حتی هزار ساله آن را نپذیریم:yes: