mozhgan
05-01-2010, 05:24 AM
http://forum.azardl.com/attachment.php?attachmentid=1691&stc=1&d=1272673437
سال ۱۹۶۹. تیم ملی انگلیس در مسیر مکزیک. سرمربی وقت شیرهای سفید، سر الف رمزی از آلن کلارک که در حال بگو و بخند بود پرسید: آلن به خودت خوش می گذرانی و وقتی با جواب مثبت مهاجم لیدز روبه رو شد با عصبانیت گفت: وقتی با من هستی از خوش گذرانی خبری نیست. این را فراموش نکن.
شاید سبک و تفکر رمزی در فوتبال متعلق به گذشته های دور باشد اما حتی امروز و بعد از گذشت چهل سال هنوز چیزی به اسم خوشگذرانی در زمین فوتبال وجود ندارد. خصوصا در سطح اول فوتبال جهان؛ بیش از اینکه خوشگذرانی و لذت از فوتبال مطرح باشد، خشم، غرور و عصبانیت موج می زند. کافی است زندگینامه بعضی از بازیکنان طراز اول اروپا را بخوانید تا از وفور عبارات و توهین تلخ و توهین آمیز شگفت زده شوید.
در دوره سر الف رمزی، مهاجمان بعد از باز کردن دروازه حریف، خوشحالی خود را ابراز می کردند؛ حتی بعضی شادی های منحصر به فردی به نمایش می گذاشتند. همچون فرانسیس لی که بعد از گل فوق العاده جالبش برای دربی کانتی در بازی مقابل منچستر سیتی، آنچنان شاد و پر سرعت از وسط زمین بیسبال گذشت که گویی بهترین اتفاق ممکن در زندگی اش به وقوع پیوسته است.
اما امروز به نظر می رسد بازکردن دروازه ها دیگر نه تنها چندان مایه خوشحالی بازیکنان نیست بلکه به مجالی برای تخلیه روانی عصبانیت ها تبدیل شده؛ این صحنه ها را در ذهن مرور کنید: زننده گل به سمت تماشاگران خودی می دود، با مشت های گره کرده و فریادی که به نظر می رسد بیشتر از روی خشم باشد تا شادی چراکه رگهای گردن معمولا هنگام عصبانیت بیرون می زنند! حال سوال اینجاست که اگر گل زدن آنها را تا این حد دیوانه و از خود بیخود می کند اصلا چرا به این حرفه ادامه می دهند.
شاید عده ای تصور کنند اگر گل زدن چنین تاثیری روی مهاجمان دارد پس حتما از دست دادن موقعیت ها باید تاثیری عکس روی آنها داشته باشد. اما طبیعی است که بازیکنان از دست دادن موقعیت مسلم گلزنی را به همین آسانی تحمل نکنند. با این اوصاف، فوتبال چه جذابیتی برای آنها دارد آیا همه چیز صرفا به مسائل مالی ختم می شود وقتی گلزنی بهانه ای برای بروز خشم و عصبانیت و گل نزدن مایه دلشکستگی آنهاست، پس بهترین مترادف برای فوتبال، لغت شکنجه خواهد بود و شاید دراین بین قربانی اصلی داوری باشد که در هر حال مورد انتقاد شدید بازیکنان قرار می گیرد. به هر حال تنها اوست که باید کنترل ۲۲ نفر را دست بگیرد و کوچکترین جرقه عصبانیت کار را برای داور مشکل تر خواهد کرد.
به همین دلیل بود که تابستان امسال، داوران انگلیس برنامه ای برای کنترل بهتر بازی ارائه دادند. هر چند اتحادیه فوتبال انگلیس معتقد است این برنامه تا تکمیل و کاربردی شدن فاصله دارد اما تصمیم دارند با بررسی و تحلیل آن به برنامه و راهکاری مناسب برسند.
به هر حال در فوتبال امروز احترام به داور و حتی بازیکنان حریف امری اساسی است و مقوله ای که همه از آن حرف می زنند. اما آیا این واژه در مستطیل سبز هم مورد توجه قرار می گیرد
کیت هکت رئیس کمیته داوران لیگ برتر آخرین مسوولی بود که دوشنبه گذشته در صحبت هایش بیش از هر چیز از رعایت احترام در فوتبال سخن گفت.
با این حال مربیانی همچون سر الکس فرگوسن او را به شدت مورد انتقاد قرار دادند و مدعی شدند او در صحبت هایش صادق نبوده ؛ هکت مدعی شده بود: فوتبال مسئله ای شخصی نیست و بازیکنان باید بدانند وارد یک تجارت بزرگ شده اند و باید تمام قواعدش را رعایت کنند.
شاید هکت برداشت شخصی خود را از فوتبال مطرح کرده باشد اما باید پذیرفت مربیان هم عقاید شخصی خود را وارد کار حرفه ای می کنند. بارها در کنفرانس های خبری بعد از بازی دیده ایم که مربیان در توجیه حرکت غیر اخلاقی و یا عصبانیت شاگردانشان جملاتی اینچنین بیان کرده اند: او هنوز خیلی جوان است؛ انتظارات از او بسیار بالاست، شب گذشته استراحت مناسبی نداشت و ...
به هر حال شکی نیست که چهره فوتبال باید عاری از خشم، عصبانیت و زشتی باشد.
اما آنچه سوال اکثر هواداران فوتبال است این که چرا در حالی که خبرهای زیادی از تنبیه انضباطی و جریمه بازیکنان منتشر می شود، چرا هیچ کس به فکر تقدیر از بازیکنان برتر و خوش اخلاق نیست آیا این همان موردی نیست که روانشناسان کودک بیش از هر چیز رویش تاکید دارند و به کرات اثرات مثبتش را در مراجعین خود دیده اند شاید زمان آن رسیده که اتحادیه فوتبال در کنار تنظیم آیین نامه های انضباطی، زمانی را هم به تنظیم آیین نامه های تشویقی اختصاص دهند.
این نمونه را بخوانید: به خاطر سه هفته بازی زیبا و کاملا در خدمت تیم بودن، اتحادیه به ریو فردیناند مجوز بازی مقابل چلسی را می دهد. اگرچه معتقدیم وین رونی علیرغم رفتار خوب هنوز آن تعداد امتیاز کامل را به دست نیاورده که در ترکیب اصلی باشد اما او این اجازه را دارد که در ۱۵ دقیقه آخر مسابقه به میدان برود !
به هر حال فاکتور های اخلاقی را نمی توان نادیده گرفت. و فوتبال در کنار این آیین نامه های تشویقی می تواند جذاب تر از گذشته باشد...
سال ۱۹۶۹. تیم ملی انگلیس در مسیر مکزیک. سرمربی وقت شیرهای سفید، سر الف رمزی از آلن کلارک که در حال بگو و بخند بود پرسید: آلن به خودت خوش می گذرانی و وقتی با جواب مثبت مهاجم لیدز روبه رو شد با عصبانیت گفت: وقتی با من هستی از خوش گذرانی خبری نیست. این را فراموش نکن.
شاید سبک و تفکر رمزی در فوتبال متعلق به گذشته های دور باشد اما حتی امروز و بعد از گذشت چهل سال هنوز چیزی به اسم خوشگذرانی در زمین فوتبال وجود ندارد. خصوصا در سطح اول فوتبال جهان؛ بیش از اینکه خوشگذرانی و لذت از فوتبال مطرح باشد، خشم، غرور و عصبانیت موج می زند. کافی است زندگینامه بعضی از بازیکنان طراز اول اروپا را بخوانید تا از وفور عبارات و توهین تلخ و توهین آمیز شگفت زده شوید.
در دوره سر الف رمزی، مهاجمان بعد از باز کردن دروازه حریف، خوشحالی خود را ابراز می کردند؛ حتی بعضی شادی های منحصر به فردی به نمایش می گذاشتند. همچون فرانسیس لی که بعد از گل فوق العاده جالبش برای دربی کانتی در بازی مقابل منچستر سیتی، آنچنان شاد و پر سرعت از وسط زمین بیسبال گذشت که گویی بهترین اتفاق ممکن در زندگی اش به وقوع پیوسته است.
اما امروز به نظر می رسد بازکردن دروازه ها دیگر نه تنها چندان مایه خوشحالی بازیکنان نیست بلکه به مجالی برای تخلیه روانی عصبانیت ها تبدیل شده؛ این صحنه ها را در ذهن مرور کنید: زننده گل به سمت تماشاگران خودی می دود، با مشت های گره کرده و فریادی که به نظر می رسد بیشتر از روی خشم باشد تا شادی چراکه رگهای گردن معمولا هنگام عصبانیت بیرون می زنند! حال سوال اینجاست که اگر گل زدن آنها را تا این حد دیوانه و از خود بیخود می کند اصلا چرا به این حرفه ادامه می دهند.
شاید عده ای تصور کنند اگر گل زدن چنین تاثیری روی مهاجمان دارد پس حتما از دست دادن موقعیت ها باید تاثیری عکس روی آنها داشته باشد. اما طبیعی است که بازیکنان از دست دادن موقعیت مسلم گلزنی را به همین آسانی تحمل نکنند. با این اوصاف، فوتبال چه جذابیتی برای آنها دارد آیا همه چیز صرفا به مسائل مالی ختم می شود وقتی گلزنی بهانه ای برای بروز خشم و عصبانیت و گل نزدن مایه دلشکستگی آنهاست، پس بهترین مترادف برای فوتبال، لغت شکنجه خواهد بود و شاید دراین بین قربانی اصلی داوری باشد که در هر حال مورد انتقاد شدید بازیکنان قرار می گیرد. به هر حال تنها اوست که باید کنترل ۲۲ نفر را دست بگیرد و کوچکترین جرقه عصبانیت کار را برای داور مشکل تر خواهد کرد.
به همین دلیل بود که تابستان امسال، داوران انگلیس برنامه ای برای کنترل بهتر بازی ارائه دادند. هر چند اتحادیه فوتبال انگلیس معتقد است این برنامه تا تکمیل و کاربردی شدن فاصله دارد اما تصمیم دارند با بررسی و تحلیل آن به برنامه و راهکاری مناسب برسند.
به هر حال در فوتبال امروز احترام به داور و حتی بازیکنان حریف امری اساسی است و مقوله ای که همه از آن حرف می زنند. اما آیا این واژه در مستطیل سبز هم مورد توجه قرار می گیرد
کیت هکت رئیس کمیته داوران لیگ برتر آخرین مسوولی بود که دوشنبه گذشته در صحبت هایش بیش از هر چیز از رعایت احترام در فوتبال سخن گفت.
با این حال مربیانی همچون سر الکس فرگوسن او را به شدت مورد انتقاد قرار دادند و مدعی شدند او در صحبت هایش صادق نبوده ؛ هکت مدعی شده بود: فوتبال مسئله ای شخصی نیست و بازیکنان باید بدانند وارد یک تجارت بزرگ شده اند و باید تمام قواعدش را رعایت کنند.
شاید هکت برداشت شخصی خود را از فوتبال مطرح کرده باشد اما باید پذیرفت مربیان هم عقاید شخصی خود را وارد کار حرفه ای می کنند. بارها در کنفرانس های خبری بعد از بازی دیده ایم که مربیان در توجیه حرکت غیر اخلاقی و یا عصبانیت شاگردانشان جملاتی اینچنین بیان کرده اند: او هنوز خیلی جوان است؛ انتظارات از او بسیار بالاست، شب گذشته استراحت مناسبی نداشت و ...
به هر حال شکی نیست که چهره فوتبال باید عاری از خشم، عصبانیت و زشتی باشد.
اما آنچه سوال اکثر هواداران فوتبال است این که چرا در حالی که خبرهای زیادی از تنبیه انضباطی و جریمه بازیکنان منتشر می شود، چرا هیچ کس به فکر تقدیر از بازیکنان برتر و خوش اخلاق نیست آیا این همان موردی نیست که روانشناسان کودک بیش از هر چیز رویش تاکید دارند و به کرات اثرات مثبتش را در مراجعین خود دیده اند شاید زمان آن رسیده که اتحادیه فوتبال در کنار تنظیم آیین نامه های انضباطی، زمانی را هم به تنظیم آیین نامه های تشویقی اختصاص دهند.
این نمونه را بخوانید: به خاطر سه هفته بازی زیبا و کاملا در خدمت تیم بودن، اتحادیه به ریو فردیناند مجوز بازی مقابل چلسی را می دهد. اگرچه معتقدیم وین رونی علیرغم رفتار خوب هنوز آن تعداد امتیاز کامل را به دست نیاورده که در ترکیب اصلی باشد اما او این اجازه را دارد که در ۱۵ دقیقه آخر مسابقه به میدان برود !
به هر حال فاکتور های اخلاقی را نمی توان نادیده گرفت. و فوتبال در کنار این آیین نامه های تشویقی می تواند جذاب تر از گذشته باشد...