emad176
01-03-2011, 03:55 PM
شاید در میان مشکلات ریز و درشت اجتماعی در ایران، مثل اعتیاد و فحشا و طلاق، خودکشی رقم چندان چشمگیری نداشته باشد اما این معضل وجود دارد و آمار خودکشی در بین زنان و جوانان ایران رو به افزایش است...شاید در میان مشکلات ریز و درشت اجتماعی در ایران، مثل اعتیاد و فحشا و طلاق، خودکشی رقم چندان چشمگیری نداشته باشد اما این معضل وجود دارد و آمار خودکشی در بین زنان و جوانان ایران رو به افزایش است.
ایران سومین کشور جهان است که در آن آمار خودکشی زنان افزایش می یابد و در حال پیشی گرفتن از آمار خودکشی مردان است. رتبه های اول و دوم را در این زمینه کشورهای چین و هندوستان دارند. در کلیه کشورهای دنیا در برابر هر سه مرد که در اثر خودکشی می میرند، یک زن از این طریق جان خود را از دست می دهد.
بنا بر اعلام کارشناسان، خودکشی معضل اصلی ایران نیست اما بررسی آمار خودکشی در سال های گذشته نشان می دهد که این آمار رو به افزایش است.
طبق تحقیقات انجام شده، زنان بیش از سه برابر مردان اقدام به از بین بردن خود می کنند، هرچند مرگ در اثر این اقدام در میان مردان بیشتر از زنان است. به عبارت دیگر، گرچه مردان کمتر از زنان دست به خودکشی می زنند، اما خودکشی واقعی بین آنان سه برابر زنان است.
کارشناسان، افسردگی را به عنوان عامل اصلی خودکشی معرفی می کنند اما در بعضی از استان های ایران، اختلافات خانوادگی ممهم ترین عامل بیان می شود. این تحقیقات هم چنین بیانگر افزایش خودکشی در میان جوانان است.
تحقیقی که در سال ۱۳۸۳ در بین ۴۵۰ هزار دانشجو انجام گرفته، نشان می دهد که ۱۰درصد از پسران و ۷درصد از دختران انگیزه خودکشی داشته اند. آمار خودکشی در میان دانشجویان نیز رو به افزایش است.
بررسی های استانی نشان می دهد که استان ایلام بالاترین آمار خودکشی و استان سمنان پایین ترین شاخص خودکشی "موفق" را به خود اختصاص داده اند.
در مورد خودکشی زنان در گزارش ملی خشونت علیه زنان که توسط نهاد ریاست جمهوری در سال ۱۳۷۹ منتشر شد، آمده است که آمار خودکشی زنان دراستان های کهگیلویه و بویراحمد، کرمانشاه و کردستان بسیار بالاتر از میزان کشوری آن است.
در حالی که رقم خودکشی زنان در استان هایی مثل تهران و سیستان و بلوچستان به زیر ۱۰درصد می رسد، اما در سه استان یادشده این رقم به ۳۶ تا ۳۸ درصد می رسد. بعد از سه استان کهگیلویه و بویراحمد، کرمانشاه و کردستان، بوشهر و خوزستان بالاترین رقم خودکشی زنان را به خود اختصاص داده اند.
طبق بررسی های انجام شده، هم اکنون در ایران، خودسوزی یکی از شایع ترین روش های خودکشی زنان است.
پروین بختیارنژاد، نویسنده کتاب "زنان خودسوخته" که در سال ۱۳۸۲ در تهران منتشر شد، در مورد آمار خودسوزی زنان در استان های مختلف ایران چنین می گوید: «در حال حاضر استان ایلام که از قبل هم بیشترین آمار را به خودش اختصاص می داده، ایلام، لرستان، چهارمحال بختیاری، کهگیلویه اینها آمار زیادی را داشتند.
ولی این به این معنا نیست که کردستان و بخش ترکمن نشین استان گلستان، استان اردبیل، آذربایجان شرقی، کرمان، بوشهر، استان فارس اینها خودسوزی هایشان آنقدر اندک هست که قابل لحاظ نیست در آمارهای ما. نه ولیکن تا آنجایی که من اطلاع دارم و به بعضی از استانها در خصوص همین مسئله سفر کردم، استان ایلام و لرستان و استان خوزستان مطرح می شود که بیشترین آمار را این استانها دارند».
در مورد علت بالا بودن میزان خودکشی در استان های یادشده، بختیارنژاد معتقد است که بالارفتن سطح آگاهی زنان و اطلاع از این که چه حقوقی از آنان سلب شده است نقش بازی می کند. در مقابل عدم توانایی آنان برای تغییر وضع موجود باعث می شود که این زنان احساس کنند به بن بست رسیده اند و توانایی هیچ کاری را ندارند و به همین دلیل دست به خودکشی می زنند:
«زنانی را من در بعضی از استان ها مثلا استان ایلام دیدم که اینها در واقع چادرنشین بودند و زیر چادر زندگی می کردند، ولی از طریق همان رادیو و از طریق همان معلم ده اینها پیشرفت ها و تغییر و تحولاتی که در کلان شهرها اتفاق افتاده است را آرام آرام دارند کسب می کنند و می گیرند و این پرسش برایشان پیش می آید که ما چرا نمی توانیم مسایل حقوقی خودمان را مطرح بکنیم. ما چرا حقوق مان در خانواده و در اجتماع نباید رعایت بشود. و نتیجه ی این آگاهی، متاسفانه آنقدر مقاومت در مقابلش زیاد هست و ناتوانی این زنان در مقابل این هنجارهای بسیار سخت و این قواعدی که به هیچ وجه نمی توانند آنها تغییرش بدهند، متاسفانه بجای تغییر محیط خودشان دست به خودآزاری و خودسوزی می زنند، یعنی در واقع زندگی برایشان غیرقابل تحمل می شود».
به اعتقاد بختیارنژاد موانع قانونی بر سر راه زنان برای حل مشکلاتشان یکی دیگر از علل روی آوری آنان به خودکشی است:
«زمانی که زنان نمی توانند مشکلات حقوقی خودشان را حداقل از طریق قانون حل بکنند و همین طور خانواده و فرهنگ آن جامعه بهیچ وجه پذیرای آن نیست که اگر زنی نتوانست با همسرش زندگی بکند، با کسب حقوق قانونی خودش بتواند در کنار خانواده ی پدری خودش زندگی بکند، آنها راهی جز این مسئله ندارند. راهی ندارند و متاسفانه دچار جنون های مقطعی می شوند و دست به خودسوزی می زنند».
این روزنامه نگار و پژوهشگر همچنین به جنگ ایران و عراق اشاره می کند و می گوید استان هایی که آمار بالای خودکشی را دارند اکثرا استان های مرزی بوده و مناطقی هستند که ۸ سال درگیر جنگ بوده اند. به عقیده بختیارنژاد افسردگی های بعد از جنگ می تواند یکی دیگر از علل روی آوری اهالی این مناطق به خودکشی باشد.
اما چرا این زنان به بن بست رسیده، دردناک ترین راه یعنی خودسوزی را برای خودکشی انتخاب می کنند؟
برخی از روانشناسان معتقدند که این نوع مرگ در پس خود یک اعتراض نهفته دارد و در حقیقت بر خلاف روش های دیگر خودکشی مثل استفاده از قرص یا حلق آویز کردن که آرام و در خفا و بی سرو صداست، خودسوزی یک فریاد بلند در اعتراض به وضع موجود است.
پروین بختیارنژاد می گوید، دقیقا معلوم نیست چرا این زنان خودسوزی را انتخاب می کنند اما این روش می تواند اکتسابی باشد: «نزدیک به سه دهه هست که این مسئله ی خودسوزی در بسیاری از این استان های دورافتاده انجام شده و به صورت اکتسابی ازهم یاد می گیرند و متاسفانه آنقدر فضای فرهنگی هم بسته است که در واقع آنها چاره ای جز از بین بردن خودشان ندارند و آنقدر فشار روحی و روانی برآنها شدید است که از سخت ترین و خشن ترین شیوه استفاده می کنند».
اما بعضی از این اقدام به خودکشی ها منجر به مرگ نمی شود. به گفته رئیس دانشگاه علوم پزشکی ایلام زنانی که اقدام به خودسوزی می کنند ولی زنده می مانند به دلیل نابهنجاری شکل ظاهریشان، بسیار نیازمند مراقبت و هم دردی هستند. این نیاز به رسیدگی در مورد همه افرادی که خودکشی ناموفق داشته اند صدق می کند اما متاسفانه هیچ مرکزی برای ادامه درمان جسمی و روحی این افراد وجود ندارد:
«هیچ نهادی نیست که از اینها حمایت بکند. اگر خانواده ی پدر و مادر و خانواده ی خودشان از سر ترحم بتوانند آنها را مورد حمایت قرار بدهند که آنها مورد حمایت قرار می گیرند، وگرنه کاملا از جامعه و خانواده طرد می شوند و یک افق بسیار مبهم و دردناکی را در واقع اینها در پیش روی دارند و هیچ نهادی نیست که از این زنان حمایت بکند و آنها را چه به لحاظ روحی و چه به لحاظ جسمی مورد حمایت قرار بدهد و اصلا آنها را در زیرمجموعه ی یک نهاد یا موسسه ای جمع آوری بکند تا بتوانند اینها به زندگی شان ادامه بدهند، علی رغم همه این مشکلاتی که بعد از خودسوزی برای اینها اتفاق افتاده است».
همچنین گزارش هایی وجود دارد که نشان از روی آوری زنان زنده مانده از خودکشی به سوی اعتیاد و فحشا دارد، چرا که اکثر این افراد پس از اقدام به خودکشی از سوی خانواده خود نیز طرد می شوند.
منبع : آفتاب
ایران سومین کشور جهان است که در آن آمار خودکشی زنان افزایش می یابد و در حال پیشی گرفتن از آمار خودکشی مردان است. رتبه های اول و دوم را در این زمینه کشورهای چین و هندوستان دارند. در کلیه کشورهای دنیا در برابر هر سه مرد که در اثر خودکشی می میرند، یک زن از این طریق جان خود را از دست می دهد.
بنا بر اعلام کارشناسان، خودکشی معضل اصلی ایران نیست اما بررسی آمار خودکشی در سال های گذشته نشان می دهد که این آمار رو به افزایش است.
طبق تحقیقات انجام شده، زنان بیش از سه برابر مردان اقدام به از بین بردن خود می کنند، هرچند مرگ در اثر این اقدام در میان مردان بیشتر از زنان است. به عبارت دیگر، گرچه مردان کمتر از زنان دست به خودکشی می زنند، اما خودکشی واقعی بین آنان سه برابر زنان است.
کارشناسان، افسردگی را به عنوان عامل اصلی خودکشی معرفی می کنند اما در بعضی از استان های ایران، اختلافات خانوادگی ممهم ترین عامل بیان می شود. این تحقیقات هم چنین بیانگر افزایش خودکشی در میان جوانان است.
تحقیقی که در سال ۱۳۸۳ در بین ۴۵۰ هزار دانشجو انجام گرفته، نشان می دهد که ۱۰درصد از پسران و ۷درصد از دختران انگیزه خودکشی داشته اند. آمار خودکشی در میان دانشجویان نیز رو به افزایش است.
بررسی های استانی نشان می دهد که استان ایلام بالاترین آمار خودکشی و استان سمنان پایین ترین شاخص خودکشی "موفق" را به خود اختصاص داده اند.
در مورد خودکشی زنان در گزارش ملی خشونت علیه زنان که توسط نهاد ریاست جمهوری در سال ۱۳۷۹ منتشر شد، آمده است که آمار خودکشی زنان دراستان های کهگیلویه و بویراحمد، کرمانشاه و کردستان بسیار بالاتر از میزان کشوری آن است.
در حالی که رقم خودکشی زنان در استان هایی مثل تهران و سیستان و بلوچستان به زیر ۱۰درصد می رسد، اما در سه استان یادشده این رقم به ۳۶ تا ۳۸ درصد می رسد. بعد از سه استان کهگیلویه و بویراحمد، کرمانشاه و کردستان، بوشهر و خوزستان بالاترین رقم خودکشی زنان را به خود اختصاص داده اند.
طبق بررسی های انجام شده، هم اکنون در ایران، خودسوزی یکی از شایع ترین روش های خودکشی زنان است.
پروین بختیارنژاد، نویسنده کتاب "زنان خودسوخته" که در سال ۱۳۸۲ در تهران منتشر شد، در مورد آمار خودسوزی زنان در استان های مختلف ایران چنین می گوید: «در حال حاضر استان ایلام که از قبل هم بیشترین آمار را به خودش اختصاص می داده، ایلام، لرستان، چهارمحال بختیاری، کهگیلویه اینها آمار زیادی را داشتند.
ولی این به این معنا نیست که کردستان و بخش ترکمن نشین استان گلستان، استان اردبیل، آذربایجان شرقی، کرمان، بوشهر، استان فارس اینها خودسوزی هایشان آنقدر اندک هست که قابل لحاظ نیست در آمارهای ما. نه ولیکن تا آنجایی که من اطلاع دارم و به بعضی از استانها در خصوص همین مسئله سفر کردم، استان ایلام و لرستان و استان خوزستان مطرح می شود که بیشترین آمار را این استانها دارند».
در مورد علت بالا بودن میزان خودکشی در استان های یادشده، بختیارنژاد معتقد است که بالارفتن سطح آگاهی زنان و اطلاع از این که چه حقوقی از آنان سلب شده است نقش بازی می کند. در مقابل عدم توانایی آنان برای تغییر وضع موجود باعث می شود که این زنان احساس کنند به بن بست رسیده اند و توانایی هیچ کاری را ندارند و به همین دلیل دست به خودکشی می زنند:
«زنانی را من در بعضی از استان ها مثلا استان ایلام دیدم که اینها در واقع چادرنشین بودند و زیر چادر زندگی می کردند، ولی از طریق همان رادیو و از طریق همان معلم ده اینها پیشرفت ها و تغییر و تحولاتی که در کلان شهرها اتفاق افتاده است را آرام آرام دارند کسب می کنند و می گیرند و این پرسش برایشان پیش می آید که ما چرا نمی توانیم مسایل حقوقی خودمان را مطرح بکنیم. ما چرا حقوق مان در خانواده و در اجتماع نباید رعایت بشود. و نتیجه ی این آگاهی، متاسفانه آنقدر مقاومت در مقابلش زیاد هست و ناتوانی این زنان در مقابل این هنجارهای بسیار سخت و این قواعدی که به هیچ وجه نمی توانند آنها تغییرش بدهند، متاسفانه بجای تغییر محیط خودشان دست به خودآزاری و خودسوزی می زنند، یعنی در واقع زندگی برایشان غیرقابل تحمل می شود».
به اعتقاد بختیارنژاد موانع قانونی بر سر راه زنان برای حل مشکلاتشان یکی دیگر از علل روی آوری آنان به خودکشی است:
«زمانی که زنان نمی توانند مشکلات حقوقی خودشان را حداقل از طریق قانون حل بکنند و همین طور خانواده و فرهنگ آن جامعه بهیچ وجه پذیرای آن نیست که اگر زنی نتوانست با همسرش زندگی بکند، با کسب حقوق قانونی خودش بتواند در کنار خانواده ی پدری خودش زندگی بکند، آنها راهی جز این مسئله ندارند. راهی ندارند و متاسفانه دچار جنون های مقطعی می شوند و دست به خودسوزی می زنند».
این روزنامه نگار و پژوهشگر همچنین به جنگ ایران و عراق اشاره می کند و می گوید استان هایی که آمار بالای خودکشی را دارند اکثرا استان های مرزی بوده و مناطقی هستند که ۸ سال درگیر جنگ بوده اند. به عقیده بختیارنژاد افسردگی های بعد از جنگ می تواند یکی دیگر از علل روی آوری اهالی این مناطق به خودکشی باشد.
اما چرا این زنان به بن بست رسیده، دردناک ترین راه یعنی خودسوزی را برای خودکشی انتخاب می کنند؟
برخی از روانشناسان معتقدند که این نوع مرگ در پس خود یک اعتراض نهفته دارد و در حقیقت بر خلاف روش های دیگر خودکشی مثل استفاده از قرص یا حلق آویز کردن که آرام و در خفا و بی سرو صداست، خودسوزی یک فریاد بلند در اعتراض به وضع موجود است.
پروین بختیارنژاد می گوید، دقیقا معلوم نیست چرا این زنان خودسوزی را انتخاب می کنند اما این روش می تواند اکتسابی باشد: «نزدیک به سه دهه هست که این مسئله ی خودسوزی در بسیاری از این استان های دورافتاده انجام شده و به صورت اکتسابی ازهم یاد می گیرند و متاسفانه آنقدر فضای فرهنگی هم بسته است که در واقع آنها چاره ای جز از بین بردن خودشان ندارند و آنقدر فشار روحی و روانی برآنها شدید است که از سخت ترین و خشن ترین شیوه استفاده می کنند».
اما بعضی از این اقدام به خودکشی ها منجر به مرگ نمی شود. به گفته رئیس دانشگاه علوم پزشکی ایلام زنانی که اقدام به خودسوزی می کنند ولی زنده می مانند به دلیل نابهنجاری شکل ظاهریشان، بسیار نیازمند مراقبت و هم دردی هستند. این نیاز به رسیدگی در مورد همه افرادی که خودکشی ناموفق داشته اند صدق می کند اما متاسفانه هیچ مرکزی برای ادامه درمان جسمی و روحی این افراد وجود ندارد:
«هیچ نهادی نیست که از اینها حمایت بکند. اگر خانواده ی پدر و مادر و خانواده ی خودشان از سر ترحم بتوانند آنها را مورد حمایت قرار بدهند که آنها مورد حمایت قرار می گیرند، وگرنه کاملا از جامعه و خانواده طرد می شوند و یک افق بسیار مبهم و دردناکی را در واقع اینها در پیش روی دارند و هیچ نهادی نیست که از این زنان حمایت بکند و آنها را چه به لحاظ روحی و چه به لحاظ جسمی مورد حمایت قرار بدهد و اصلا آنها را در زیرمجموعه ی یک نهاد یا موسسه ای جمع آوری بکند تا بتوانند اینها به زندگی شان ادامه بدهند، علی رغم همه این مشکلاتی که بعد از خودسوزی برای اینها اتفاق افتاده است».
همچنین گزارش هایی وجود دارد که نشان از روی آوری زنان زنده مانده از خودکشی به سوی اعتیاد و فحشا دارد، چرا که اکثر این افراد پس از اقدام به خودکشی از سوی خانواده خود نیز طرد می شوند.
منبع : آفتاب