tina
01-03-2011, 10:16 AM
تو
تمام آرزوهای دست نیافتنی من هستی
که شب ها برایت لالایی می خوانم.
تو
دلیل همه ی نفس هایم هستی
که بوی غریب انتظار را در هوا پخش میکند.
تو
سر آغاز غزل هایم هستی
که برایت می سرایم و روی دیوار زندگی ام می نویسم.
تو
دست نوشته هایم را به نام خود کرده ای
و تنها بهانه ی جاری شدن آنها
بر روی کاغذ سپید دفترم شدی.
تو
رنگین کمان رویاهای زیبا و محال من هستی
که شب ها برایت فال می گیرم.
تو
تنهادلیل بارانی شدن چشم هایم هستی
که فقط برای تو ترانه می خواند.
تو....تو...
همه زندگی ام هستی که مرا از یاد برده ای
و من هر روز سراغت را از آسمان لاجوردی می گیرم.
تو....تو....
تمام هستی من هستی! باور کن!
تمام آرزوهای دست نیافتنی من هستی
که شب ها برایت لالایی می خوانم.
تو
دلیل همه ی نفس هایم هستی
که بوی غریب انتظار را در هوا پخش میکند.
تو
سر آغاز غزل هایم هستی
که برایت می سرایم و روی دیوار زندگی ام می نویسم.
تو
دست نوشته هایم را به نام خود کرده ای
و تنها بهانه ی جاری شدن آنها
بر روی کاغذ سپید دفترم شدی.
تو
رنگین کمان رویاهای زیبا و محال من هستی
که شب ها برایت فال می گیرم.
تو
تنهادلیل بارانی شدن چشم هایم هستی
که فقط برای تو ترانه می خواند.
تو....تو...
همه زندگی ام هستی که مرا از یاد برده ای
و من هر روز سراغت را از آسمان لاجوردی می گیرم.
تو....تو....
تمام هستی من هستی! باور کن!