emad176
12-28-2010, 01:37 PM
مارينا تسوتايوا(1892-1941 روسيه)
شايد به ندرت بتوان در تاريخ شعر جهان زني به بي پناهي تسوتايوا پيدا كرد. اين شاعر بزرگ اگر در دوراني مناسب مي توانست امكان رشد و عرضه آثارش را داشته باشد بدون شك آوازه او بسيار بيشتر از اين بود .
مارينا ناملايمات بسياري ديد. مدتي پس از انقلاب اكتبر همراه شوهر و فرزندش در فرانسه زندگي كرد و در 1939 به دنبال بازگشت شوهرش به شوروي به مسكو رفت. شرايط سخت جنگ دوم در شوروي و سانسور و اذيت دوستان ادبي او نظير آخماتوا ، پاسترناك و مندلشتام سبب شد كه او نتواند وارد محفل هاي ادبي شود. به علت خطر بمباران در مسكو همراه عده بسياري از مسكو كوچانده شد و در دهكده اي به نام يلا بوگا اقامت كرد. شوهرش را در 1941 به اتهام جاسوسي اعدام كردند و مارينا در اوج فقر و نااميدي زماني كه ديگر از عهده تهيه خوراك نيز عاجز شده بود سپيده دم روز 31 آگوست 1941 خودرا از درختي دار زد .
سه شعر كوتاه از تسوتايوا ؛ برگردان به فارسی:احمد پوری
یک:
كولي وار
شوق كولي وار براي جدايي!
هم ديگر را سير نديده، جدا مي شويم!
پيشاني ام ميان دستانم، شبانه در فكرم.
آن هايي كه نامه هايمان را زير و رو كرده اند
تنها نيمي از واقعيت را ديده اند
اين كه چقدر وفا داريم به هم ديگر
يعني چقدر وفا داريم به خود.
دو :
بال چپ بال راست
پيوسته به هم چون دست چپ و دست راست
روح تو و من بسته به يك ديگر.
گرميم و شاد در همسايگي هم
چون بال چپ و بال راست
اما توفان كه سر مي رسد
چه فاصله مي افتد ميان دو بال!
سه:
بوسه
بوسه بر پيشاني،شوربختي را مي سترد
بر پيشاني ات بوسه مي زنم.
بوسه بر چشمها ، بي خوابي را مي زدايد
بر چشمانت بوسه مي زنم.
بوسه بر لب ها ، ژرف ترين عطش هارا مي نشاند
بر لبانت بوسه مي زنم.
بوسه بر سر خاطره ها را مي روبد.
بر سرت بوسه مي زنم.
شايد به ندرت بتوان در تاريخ شعر جهان زني به بي پناهي تسوتايوا پيدا كرد. اين شاعر بزرگ اگر در دوراني مناسب مي توانست امكان رشد و عرضه آثارش را داشته باشد بدون شك آوازه او بسيار بيشتر از اين بود .
مارينا ناملايمات بسياري ديد. مدتي پس از انقلاب اكتبر همراه شوهر و فرزندش در فرانسه زندگي كرد و در 1939 به دنبال بازگشت شوهرش به شوروي به مسكو رفت. شرايط سخت جنگ دوم در شوروي و سانسور و اذيت دوستان ادبي او نظير آخماتوا ، پاسترناك و مندلشتام سبب شد كه او نتواند وارد محفل هاي ادبي شود. به علت خطر بمباران در مسكو همراه عده بسياري از مسكو كوچانده شد و در دهكده اي به نام يلا بوگا اقامت كرد. شوهرش را در 1941 به اتهام جاسوسي اعدام كردند و مارينا در اوج فقر و نااميدي زماني كه ديگر از عهده تهيه خوراك نيز عاجز شده بود سپيده دم روز 31 آگوست 1941 خودرا از درختي دار زد .
سه شعر كوتاه از تسوتايوا ؛ برگردان به فارسی:احمد پوری
یک:
كولي وار
شوق كولي وار براي جدايي!
هم ديگر را سير نديده، جدا مي شويم!
پيشاني ام ميان دستانم، شبانه در فكرم.
آن هايي كه نامه هايمان را زير و رو كرده اند
تنها نيمي از واقعيت را ديده اند
اين كه چقدر وفا داريم به هم ديگر
يعني چقدر وفا داريم به خود.
دو :
بال چپ بال راست
پيوسته به هم چون دست چپ و دست راست
روح تو و من بسته به يك ديگر.
گرميم و شاد در همسايگي هم
چون بال چپ و بال راست
اما توفان كه سر مي رسد
چه فاصله مي افتد ميان دو بال!
سه:
بوسه
بوسه بر پيشاني،شوربختي را مي سترد
بر پيشاني ات بوسه مي زنم.
بوسه بر چشمها ، بي خوابي را مي زدايد
بر چشمانت بوسه مي زنم.
بوسه بر لب ها ، ژرف ترين عطش هارا مي نشاند
بر لبانت بوسه مي زنم.
بوسه بر سر خاطره ها را مي روبد.
بر سرت بوسه مي زنم.