PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : ۹۸ درصد بچه ها دروغ می گویند



tina
12-27-2010, 06:55 PM
اگر تا به حال فکر می کردیم راستگویی مهم ترین فضیلت در بچه هاست اکنون دیگر مشخص شده است که دروغگویی نیز مهارت پیشرفته و پیچیده تری است
● چرا بچه ها به والدین خود دروغ می گویند و یا بهتر بگوییم از گفتن حقیقت ابا دارند؟
بیش از دو دهه است که پدر و مادرها، راستگویی را مهم ترین صفتی که دوست دارند بچه هایشان داشته باشند توصیف می کنند به طوری که صفاتی مانند اعتماد به نفس یا تشخیص خوب از بد به پای آن هم نمی رسد. بر پایه نظرسنجی های انجام شده ۹۸ درصد، اعتماد و راستگویی را در رابطه شخصی مهم می دانند و بر اساس سن، ۹۶ تا ۹۸ درصد بچه ها اذعان داشته اند دروغگویی از نظر اخلاقی اشتباه است. چه اتفاقی می افتد که آن ۹۸ درصدی که معتقدند دروغگویی اشتباه است به همان ۹۸ درصدی بدل می شوند که دروغ می گویند؟
محققان بر این باورند که این کار از سنین بسیار پایین شروع می شود. در واقع کودکان باهوش( یعنی بچه هایی که از نظر دیگر شاخص های آموزشی نمره بالاتری می گیرند) می توانند از ۲ یا ۳ سالگی دروغ بگویند. اگر تا به حال فکر می کردیم راستگویی مهم ترین فضیلت در بچه هاست، اکنون دیگر مشخص شده است که دروغگویی نیز مهارت پیشرفته و پیچیده تری است. بیشتر پدر و مادرها وقتی دروغی از زبان بچه هایشان می شنوند تصور می کنند او کوچکتر از آن است که بفهمد دروغ چیست یا چرا دروغگویی کاری نادرست است. اکثر آنها فکر می کنند وقتی بچه بزرگ شود و تمایزها را درک کند دیگر دروغ نخواهد گفت حال آن که دانشمندان معتقدند عکس این تصور درست تر است یعنی بچه هایی که تفاوت های ظریف بین دروغ و راست را متوجه می شوند زودتر و بهتر از این امر به نفع خود استفاده می کنند و هر گاه فرصت دست دهد برای دروغگویی مستعدترند. محققان بر این باورند که بچه ها ضمن بزرگ شدن به گفتن دروغ عادت می کنند. یک مطالعه جالب نشان می دهد یک بچه ۴ ساله هر دو ساعت یک بار دروغ می گوید در حالی که یک کودک ۶ ساله هر یک ساعت یک دروغ می گوید و بچه های اندکی از این قاعده مستثنا هستند.
● دروغگویی همواره سمبل معضلات بزرگ تر است
هنگامی که کودکتان به مدرسه می رود، دلایل دروغگویی پیچیده تر می شود برای مثال پرهیز از تنبیه همچنان عامل اصلی دروغگویی است اما دروغگویی راهی برای افزایش توان و حس کنترل در وی است. یعنی با سر به سر دوستان گذاشتن، با گزافه گویی و مهارت در آن می تواند سر پدر و مادرش را کلاه بگذارد! اما هرگونه افزایش ناگهانی دروغ علامت خطر است و نشان می دهد چیزی در زندگی بچه به گونه ای تغییر کرده است که او را آزار می دهد. به گفته محققان دروغگویی اغلب نشانه مشکل رفتاری بزرگ تری است و این کار راهبردی برای بقا به شمار می رود. در بیشتر مطالعات مشخص شده که بیشتر بچه های ۶ ساله ای که پیاپی دروغ می گویند تا سال بعد به طور آشکاری از آن دست می کشند. اما چنانچه دروغگویی راه موفقیت آمیز برای رویارویی با موقعیت های سخت و دشوار باشد کودک به آن خو خواهد گرفت. حدود نیمی از بچه ها چنین وضعیتی پیدا می کنند و اگر در ۷ سالگی هنوز زیاد دروغ می گویند احتمالا این عادت در تمام دوره طفولیت ادامه خواهد داشت.
● چغلی کردن گاه مترادف با دروغگویی نیست!
این موضوع را با چگونگی آموزش کودکان به چغلی نکردن مقایسه کنید. وقتی والدین از بچه ها می خواهند چغلی دیگران را نکنند در اصل معنای آن این است که می خواهند بچه ها یاد بگیرند نخست مسایل را با هم حل و فصل کنند. اما چغلی کردن مورد علاقه محققان قرار گرفته است. آنان پی بردند وقتی کودکان نزد والدینشان می روند تا چیزی بگویند در ۹۰ درصد موارد راست می گویند. والدین گاه احساس می کنند چغلی کردن بچه ها پایانی ندارد اما بچه ها چنین احساسی ندارند.
چون در ازای هر بار که بچه برای دریافت کمک نزد والدینش می رود تقریبا ۱۴ موقعیت دیگر وجود دارد که خودش به تنهایی با مشکل روبه رو شود. هر سال حجم مشکلاتی که کودکان با آن مواجه می شوند به طور فزآینده ای بالا می رود. چغلی کردن مصداق عینی بچه بودن است. بسته نگاه داشتن دهان آسان است و دوره نگفتن جزییات ماجرای روز به والدین شروع شده است.
نوجوانان با عدم بیان جزییات زندگی خود به پدر و مادر، حریم و هویت اجتماعی برای خود دست و پا می کنند که صرفا از آن آنان و مستقل از والدین یا دیگر چهره های صاحب اختیار است. از نظر نوجوان، مدد خواستن از یکی از والدین مهر تایید است بر این که وی به بلوغ نرسیده است و توان مقابله با مشکل را ندارد.
● زمانی برای خودمختاری
شگفت ترین نتیجه مطالعات اخیر، مشخص شدن زمان نیاز شدید به خودمختاری است برخلاف باور بیشتر افراد این نیاز در ۱۲ سالگی اندک، در ۱۵ سالگی متوسط و در ۱۸ سالگی به بیشترین حد خود می رسد. مخالفت و سرکشی در برابر اقتدار والدین حدود ۱۴ تا ۱۵ سالگی اوج می گیرد. به واقع این مقاومت در سن ۱۱ سالگی اندکی بیش از ۱۸ سالگی است. عموم مردم معتقدند سال های دبیرستان دوره مخاطره است اما نیروهایی که سبب ایجاد فریب و دروغ می شود زودتر از آن پا می گیرند. والدین به گونه ای آشکار از آن واهمه دارند که نوجوانان خود را به سرکشی خصمانه و هویدا سوق دهند. بسیاری از والدین امروزی بر این باورند، بهترین راه برای باز کردن قفل دهان نوجوانان آن است که دست بچه ها را بیشتر باز بگذارند و قاعده خاصی برایشان وضع نکنند. محققان به این نتیجه رسیدند که از قضای روزگار پدر و مادرهایی که در واقع پیوسته مقررات و قوانین را گوشزد و اعمال می کردند کسانی بودند که خونگرم بوده و بیشترین رابطه کلامی را با فرزندانشان داشتند. آنان مقرراتی را در برخی حوزه های رفتاری وضع کرده اند و دلیل آن را نیز توضیح داده اند و در ازای آن از بچه ها انتظار حرف شنوی داشته اند. این گونه بچه ها کمتر از سایرین دروغ می گویند چرا که از حمایت والدین در بسیاری از موارد برخوردار بودند.
در لغت متضاد راستگویی، دروغگویی و متضاد بگومگو، موافقت نمودن است اما نزد بچه های بزرگ تر از ۱۲ سال این گونه نیست.
برای یک نوجوان مشاجره و بگو و مگو کردن متضاد دروغگویی است و این نیز بر وخامت رابطه وی با والدین می افزاید.

مهری موسی وند