Sada
12-26-2010, 01:59 AM
سال 1972 که برای دریافت جایزه افتخاری اسکار به صحنه رفت، رکورددار طولانیترین مدت تشویق از سوی حاضران در سالن شد. جمعیت برای 5 دقیقه به پا خاست و نه تنها بزرگترین کمدین جهان بلکه به اعتقاد بسیاری مهمترین سینماگر تاریخ را تشویق کرد.
http://www.jamejamonline.ir/Media/images/1389/09/01/100891731805.jpg
نیازی نیست که نامش برده شود، چرا که بیشک تنها هنرمند سینماست که در همه جهان شناخته شده و محبوب است. کلاه، سبیل، کفشها، عصا، شیوه راه رفتنش و... معرف اوست. او برخلاف بسیاری از کمدینها، تنها تماشاگر را نمیخنداند و آثارش علاوه بر شادی، چاشنی اندوه را هم در جان مخاطب میکاشت.
برای همین بود که در کودکی، فیلمهای کوتاه و صامت او که از تلویزیون پخش میشد، نهتنها از تلخی عصر جمعه نمیکاست، بلکه بغض نشسته در گلو را تشدید میساخت. اگرچه آدمهای بیکس، محلههای فقیر، غم یک لقمه نان، زندگی در حال فرار، جدایی فرزندان از مادران و... بر بستری از کمدی در فیلمهایش به تصویر در میآیند، اما هرگز نمیگذارند خنده بر لبانت برای مدتی طولانی جا خوش کند.
سینما، هیچگاه برای او وسیلهای تنها برای سرگرمی و وقت گذرانی نبود، او از این هنر رسانهای ساخت تا جهانبینی و دیدگاههای عقیدتیاش را به نمایش درآورد. خیابان آرام، ساعت یک صبح، ماجراجو، سمساری، پسربچه، زائر، دوشفنگ، زن پاریسی، جویندگان طلا، سیرک، روشناییهای شهر، عصر جدید، دیکتاتور بزرگ، لایملایت، سلطانی در نیویورک وکنتسی از هنگکنگ بخش کوچکی از فهرست فیلمهای کوتاه، بلند، صامت و ناطق اوست که در همه آنها خشونت، خودرایی، اختلاف طبقاتی و... در جامعه آمریکا به نقد کشیده میشود. زمانی که برادران لومیر در 1889 میلادی دستگاه سینما توگراف را برای اولین بار به جهان معرفی کردند، او در انگلستان و در 6 سالگی به همراه مادر بازیگرش برصحنه تئاتر ظاهر میشد. اما سرنوشت مقدر کرده بود تا زندگی اش با این پدیده جدید گره بخورد و هم خودش مشهور شود و هم بر اعتبار هنری سینما بیافزاید. از سال 1915 که در آمریکا به طور حرفهای وارد این هنر شد تا پایان عمرش شناختهشدهترین چهره هنر هفتم بود.
عاقبت بعد از یک عمر هنرنمایی بود که در چنین روزی در سال 1977 میلادی جهان را بدرود گفت و مجموعهای بزرگ از آثار سینماییاش را برای جهان به یادگار گذاشت.
http://www.jamejamonline.ir/Media/images/1389/09/01/100891731805.jpg
نیازی نیست که نامش برده شود، چرا که بیشک تنها هنرمند سینماست که در همه جهان شناخته شده و محبوب است. کلاه، سبیل، کفشها، عصا، شیوه راه رفتنش و... معرف اوست. او برخلاف بسیاری از کمدینها، تنها تماشاگر را نمیخنداند و آثارش علاوه بر شادی، چاشنی اندوه را هم در جان مخاطب میکاشت.
برای همین بود که در کودکی، فیلمهای کوتاه و صامت او که از تلویزیون پخش میشد، نهتنها از تلخی عصر جمعه نمیکاست، بلکه بغض نشسته در گلو را تشدید میساخت. اگرچه آدمهای بیکس، محلههای فقیر، غم یک لقمه نان، زندگی در حال فرار، جدایی فرزندان از مادران و... بر بستری از کمدی در فیلمهایش به تصویر در میآیند، اما هرگز نمیگذارند خنده بر لبانت برای مدتی طولانی جا خوش کند.
سینما، هیچگاه برای او وسیلهای تنها برای سرگرمی و وقت گذرانی نبود، او از این هنر رسانهای ساخت تا جهانبینی و دیدگاههای عقیدتیاش را به نمایش درآورد. خیابان آرام، ساعت یک صبح، ماجراجو، سمساری، پسربچه، زائر، دوشفنگ، زن پاریسی، جویندگان طلا، سیرک، روشناییهای شهر، عصر جدید، دیکتاتور بزرگ، لایملایت، سلطانی در نیویورک وکنتسی از هنگکنگ بخش کوچکی از فهرست فیلمهای کوتاه، بلند، صامت و ناطق اوست که در همه آنها خشونت، خودرایی، اختلاف طبقاتی و... در جامعه آمریکا به نقد کشیده میشود. زمانی که برادران لومیر در 1889 میلادی دستگاه سینما توگراف را برای اولین بار به جهان معرفی کردند، او در انگلستان و در 6 سالگی به همراه مادر بازیگرش برصحنه تئاتر ظاهر میشد. اما سرنوشت مقدر کرده بود تا زندگی اش با این پدیده جدید گره بخورد و هم خودش مشهور شود و هم بر اعتبار هنری سینما بیافزاید. از سال 1915 که در آمریکا به طور حرفهای وارد این هنر شد تا پایان عمرش شناختهشدهترین چهره هنر هفتم بود.
عاقبت بعد از یک عمر هنرنمایی بود که در چنین روزی در سال 1977 میلادی جهان را بدرود گفت و مجموعهای بزرگ از آثار سینماییاش را برای جهان به یادگار گذاشت.