PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : اگر درست گره بزنیم ، گره نمی خوریم



Sara12
12-23-2010, 11:17 PM
اگر درست گره بزنیم ، گره نمی خوریم




ازدواج یعنی تغییر، تغییر یعنی تبدیل وضعیت. ما وقتی می خواهیم تغییر کنیم مثل این می ماند که می خواهیم به جایی دور برویم، جایی که برای ما ناشناخته است، از طرفی بیشترین هراس ما همیشه از ناشناخته هاست.

اگر ازدواج را یک تغییر بزرگ در زندگی بدانیم، دنباله اش اضطراب و هراس و استرس نیز خواهد آمد اما نکته مهم اینجاست که ما چگونه این هراس را مدیریت کنیم.




یکی از مهم ترین ستون های ازدواج موفق، انعطاف پذیری زوجین است. زوج هایی که با موج تغییرات پس از ازدواج کنار می آیند و آن را مهار می کنند، روابط باثبات تری دارند.

گاهی زوج های جوان بعد از پیمان زناشویی رفاه پیشین خانه پدری را ندارند. گاهی زوجین با دوستان یکدیگر احساس ناراحتی می کنند و حس خوشایندی ندارند.

نکته دیگر تفاوت عقاید و نظرات است. شما هر چقدر هم تصور کنید همپوشانی مطلوبی با همسرتان در حوزه عقاید و نظرات دارید، با این وجود در جزئیات زندگی روزمره (شیوه تربیت کودک، مسائل مالی، اعتقادات مذهبی و ...) دچار اختلاف نظر می شوید.

این اختلاف ها تا حدود زیادی طبیعی است اما نباید شکاف جدی در روابط شما به وجود آورد. مسئله دیگر تفاوت عادت های رفتاری شما با همسرتان است. گاهی این تفاوت عادت در اشکال بسیار جزئی (شیوه خارج ساختن و فشردن خمیر دندان روی مسواک، مدیریت وسایل شخصی، شستن لباس ها و ...) یا در امور کلی تر (خرید خانه، تربیت فرزندان، معاشرت با بستگان و ...) دیده می شود.

پس از ازدواج، زوجین شاهد تغییرات رفتاری هم خواهند بود، آنها کمابیش پیش از ازدواج رفتارهای اتو کشیده و کنترل شده ای داشتند اما پس از این که وارد مناسبات واقعی زندگی می شوند خواه ناخواه شخصیت واقعی خود را نشان می دهند.

آنچه در این جا بسیار حیاتی و مهم به نظر می رسد دید وسیع و واقع بینانه داشتن به زندگی است، فقط در این صورت است که ما می توانیم مهار احساساتمان را به دست بگیریم و با بلوغ فکری با رفتارها و خصلت های ناخوشایند برخورد کنیم.




نکته مهم دیگر، «شفاف سازی انتظارات» است.

زوج ها پیش از ازدواج به حکم «جنگ اول به از صلح آخر» بایستی انتظارات خود از همدیگر را در یک فضای منطقی بازگو کنند؛ به عنوان نمونه دیدگاه واقعی مرد درباره شاغل بودن همسرش چیست زن چه نظری درباره بچه دار شدن (تعداد و زمان تولد فرزندان) دارد و ... این در حالی است که حال و هوای ذهنی زوج ها در مرحله آشنایی بیشتر مبتنی بر کلی گویی و عدم شفاف سازی است.

تجربه ما نشان داده است مسائل مالی می تواند رابطه زناشویی را دستخوش تغییر کند. زوج های بسیار محدودی وجود دارند که اوایل زندگی از تمکن مالی بالایی برخوردار باشند بنابراین نحوه هزینه کردن و مدیریت مالی بایستی با خواست طرفین هماهنگ باشد و باید به این سؤالات پاسخ های شفافی داده شود:

▪ چه کسی معاش خانواده را تأمین می کند مرد به تنهایی یا زن و مرد
▪ درآمدمان را چگونه هزینه کنیم
پس همان طور که گفته شد مشاجره بر سر مسائل مالی یکی از دلایل عمده مراجعه زوج ها به اتاق های مشاوره است، در صورتی که اگر دیدگاه آن ها درباره این مسائل روشن و شفاف باشد مشاجره ای جدی در این باره صورت نخواهد گرفت.

ساده اندیشی است اگر ازدواج را در یک رابطه خطی زن - مرد خلاصه کنیم. شما وقتی ازدواج می کنید وارد شبکه ای پیچیده از رابطه ها (من - مادر همسر، من - پدر همسر، من - برادر همسر، من - خواهر همسر، من - فامیل های همسر و ...) می شوید. شاید بگویید من رابطه بسیار محدودی با آنها دارم اما باید بدانید بسیاری از این روابط ناخودآگاه بر کیفیت رابطه شما با همسرتان تأثیر می گذارد بدون آن که چندان برای شما محسوس باشد. نکته مهم تر این که همسر شما به طور طبیعی از ارزش ها، خصوصیات، شخصیت و رفتار والدین خود پیروی می کند و شناخت این مؤلفه ها قاعدتاً تأثیر مثبتی در روابط شما با همسرتان خواهد داشت.

Sara12
12-23-2010, 11:17 PM
چند توصیه را در این زمینه می توان مطرح کرد:

۱- به خانواده همسرتان احترام بگذارید و با خانواده خودتان مقایسه نکنید.
۲) هرگز پس از مشاجره با همسرتان نزد خانواده تان نروید و ناراحتی ای که از همسرتان دارید با انگیزه ای تلافی جویانه به خانواده اش منتقل نکنید.
۳) تلاش کنید میزان توجه و محبتتان به هر دو خانواده یکسان باشد.
۴) تا جایی که مقدور است مستقل از خانواده هایتان رفتار کنید.







● اشتباهات رایج
همه ما به نوعی در زندگی مان دچار تحریف های شناختی می شویم. الگوها و قالب هایی در ذهنمان می سازیم و هرگونه تخطی از این الگوها را نوعی کجروی و کج اندیشی تعریف می کنیم. طبیعی است وقتی خشت اول یک بنا درست در جای خود قرار نگرفته باشد نباید انتظار داشته باشیم خشت های بعدی به استحکام و استواری بنای ما بیفزاید. دکتر احمدی، روانشناس به چند نمونه اشاره می کند:


یک ازدواج موفق همواره باید رمانتیک باشد
انتظار رمانتیک بودن زوج ها در همه لحظه های زندگی همان قدر غیرمنطقی است که تصور کنیم یک فواره همیشه در نقطه اوج بماند. زندگی امروز به قدری پیچیده و چند لایه است که نمی توان انتظار داشت انسان ها همیشه در یک سطح و لایه رفتار کنند. به عبارت دیگر ما به تناسب مشکلات، موانع و گره های زندگی نقش های متفاوتی می پذیریم که لزوماً رمانتیک نیست.





● همسرم همیشه باید مرا خوشحال نگه دارد
برخی از زوج ها تصور می کنند ازدواج موفق، ازدواجی است که همه لحظات آن توأم با شادمانی باشد، به عبارت بهتر همسر خوب همسری است که همیشه شما را خوشحال و خرسند نگه دارد. حتی اگر فرض کنیم همسر شما در همه لحظات زندگی بتواند شما را خوشحال نگه دارد، او مجبور خواهد بود دائم در برابر شما نقش بازی کند، یعنی با وجود این که خود از موضوعی رنج می برد و اندوهگین است، نقش انسان های خوشحال و شادمان را بازی کند؛ وضعیتی که در صورت تداوم می تواند به فرسودگی او و رابطه شما منجر شود.





● عشق کافی است
برخی به غلط تصور می کنند دوست داشتن یعنی تضمین رابطه زناشویی. تصویر ذهنی این افراد از ازدواج، رابطه ای ایستا و ساکن است، در صورتی که ازدواج نیز همچون سایر پیمان ها و روابط اجتماعی، شخصی زندگی ما هر لحظه در حال جریان و تغییر است، بنابراین باید همواره متوجه نیازهای طرف مقابلمان باشیم و خود را با آن نیازها وفق بدهیم.





● همسرم باید نیازهای مرا حس کند
این یک واقعیت است که ما امروز در چنبره ای از سوء تفاهم ها گرفتاریم. خیلی از زوج ها متأسفانه فکر می کنند همسر خوب، همسری است که نیاز او به محبت، امنیت، حمایت احساسی، تشویق و ... را بدون آن که چیزی از این نیازها به زبان آورده شود تشخیص دهد و برآورده کند.





● وقتی دعوا می کنیم عشق وجود ندارد
تعریف شناختی دیگری که بسیاری از زوج ها به آن مبتلا هستند انکار عشق در مشاجره و دعوا است. به نظر می رسد مشاجره اگر به صورت سالم و با دامنه کنترل شده صورت گیرد نه تنها به رابطه زوج ها خللی وارد نمی کند بلکه آنها را با نقطه نظرات واقعی یکدیگر آشنا می سازد.