emad176
12-21-2010, 02:16 PM
ساقی بـه نــور بـاده برافروز جـام مــا
مطرب بگو که کار جهان شد به کام ما
مــا در پیــالــه عکس رخ یـار دیده ایم
ای بی خبــر ز لذت شرب مــدام مـــا
زنده یاد علی اکبر دهخدا در لغت نامه مینویسد:گونهای شعر مثنوی در بحر متقارب که در آن شاعر خطاب به ساقی کند و در یاد مرگ و بیان بی ثباتی زندگانی و پند و اندرز و حکمت و غیره آورد. با اینکه این نوع شعر را به سبب ذکر باده و جام با سایر اشعار خمریه مناسبتی است اما دو شرط اینکه مثنوی باشد و در بحر متقارب گفته آید آن را نوع خاصی در میان اشعار فارسی قرار میدهد و نیز روح خاص فلسفی و اخلاقی و عرفانی این نوع منظومه ها با مضامین عادی سایر خمریات تفاوتی آشکار دارد. ملا عبدالنبی فخر الزمانی قزوینی متوفی در 1037 ه" . ق. تذکره ای بنام میخانه تالیف کرده و در آن شرح حال 46 تن از شاعران ساقی نامه سرای و متن ساقی نامه های آنان را آورده است . وی نظامی گنجوی را گویندهنخستین منظومه از این نوع ، و امیرخسرو دهلوی رادومین تن میشمارد. ولی ناگفته نباید گذاشت که ساقی نامه های این دو شاعر منظومه های مستقلی نیست و ابیات متفرقی است که در ضمن خمسه آنان آمده است . سلمان ساوجی متوفی در778 ه" . ق. و بعد از وی حافظ نخستین کسانی هستند که منظومه مستقلی از این نوع سروده اند. بعد از حافظ ساقی نامه از انواع متداول شعر فارسی گردید و شاعران بسیار مثنویهای مستقل عرفانی سروده اند که در آنها اصطلاحات خمری را بمعانی خاص عرفانی بکار برده اند در کتاب «الذریعه » از 125 ساقی نامه یاد شده که بعضی از آنها نیز بصورت ترجیع بند یا ترکیب بند است .
به گمان من، پیش از آنها،ساقی نامه را نخستین بار ، فردوسی در شاهنامه ابداع کرده و وزن و گویش حماسی آن مورد اقبال نظامی و دیگر شاعران قرار گرفته است. ساقی نامه های فردوسی در میان داستان های شاهنامه ، منبع الهام نظامی ، برای سرودن ساقی نامه های خویش بوده است.به همین ترتیب دیگران نیز از نظامی راه جستند و ساقی نامه تبدیل به سبکی در شعر کلاسیک ایران شد. نظامی (قرن 6 ) در منظومه ی شرف نامه ی خود در آغاز هر داستان دو بیت خطاب به ساقی و در منظومه ی اقبال نامه،دو بیت خطاب به مغنّی آورده که مجموعه ی این بیت ها ساقی نامه ی مفصلی شده است .
بیشتر ساقی نامهها دو ویژگی دارند:
نخست این که شاعر بدین بهانه بر ستم و ریای حاکم بر جامعه تاخته است
ودیگر این که ساقی مرد است و یا این که موجودی خیالی و بی جنسیت است.
نخستین ساقی نامه و مغنّی نامه ی مستقل را حافظ در قرن هشتم سروده است.ساقی نامه ی حافظ، سراسر ستایش شادی و امید و زندگی است. مردمان را به سوی فرهنگ عالی و انسانی باستانی ایرانیان فرا می خواند. ساقی نامه، سلامی است از ژرفای جان حافظ، به انسان و فرهنگ انسانی. سلامی است به جم و کیخسرو که به باور حافظ ،نگهبانان صلح و آزادی و عدالت در جهان بوده اند. حافظ رو به ستمکاران تاریخ بانگ می زند که فردایی هست و بار دیگر از پس تاریکی ها، خورشید زندگی و شادمانی سر برخواهد کشید و بر تن این زمستان برهنه، پیراهن زرباف نور خواهد پوشانید.
حافظ ، رندانه بر ستم و سیاهی می تازد و رسوایشان می سازد و این شیوه در ساقی نامه نیز دیده می شود.
ساقی همان پیر خرابات و خرابات همان دبستان آیین های کهن ایرانی و مرکز خور یا خورشید است. حافظ از انسان ها می خواهد که انسانیت و برادری و برابری را پرچم خویش سازند. دیر مغان ، همان جان و دل انسان است. و حافظ ما را فرا می خواند تا به سوی شرابخانه ی شادی و آزادی بشتابیم و گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم تا:
بیا تــا گل بــرافشانیم و می در ساغر اندازیم
فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم
دیوان حافظ، با نام ساقی آغاز می شود:
الا یـــا ایهــا الساقی ادر کــاسن و نــاولـهـــا
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها
و با نام ساقی بسته می شود.
منبع : تبیان
مطرب بگو که کار جهان شد به کام ما
مــا در پیــالــه عکس رخ یـار دیده ایم
ای بی خبــر ز لذت شرب مــدام مـــا
زنده یاد علی اکبر دهخدا در لغت نامه مینویسد:گونهای شعر مثنوی در بحر متقارب که در آن شاعر خطاب به ساقی کند و در یاد مرگ و بیان بی ثباتی زندگانی و پند و اندرز و حکمت و غیره آورد. با اینکه این نوع شعر را به سبب ذکر باده و جام با سایر اشعار خمریه مناسبتی است اما دو شرط اینکه مثنوی باشد و در بحر متقارب گفته آید آن را نوع خاصی در میان اشعار فارسی قرار میدهد و نیز روح خاص فلسفی و اخلاقی و عرفانی این نوع منظومه ها با مضامین عادی سایر خمریات تفاوتی آشکار دارد. ملا عبدالنبی فخر الزمانی قزوینی متوفی در 1037 ه" . ق. تذکره ای بنام میخانه تالیف کرده و در آن شرح حال 46 تن از شاعران ساقی نامه سرای و متن ساقی نامه های آنان را آورده است . وی نظامی گنجوی را گویندهنخستین منظومه از این نوع ، و امیرخسرو دهلوی رادومین تن میشمارد. ولی ناگفته نباید گذاشت که ساقی نامه های این دو شاعر منظومه های مستقلی نیست و ابیات متفرقی است که در ضمن خمسه آنان آمده است . سلمان ساوجی متوفی در778 ه" . ق. و بعد از وی حافظ نخستین کسانی هستند که منظومه مستقلی از این نوع سروده اند. بعد از حافظ ساقی نامه از انواع متداول شعر فارسی گردید و شاعران بسیار مثنویهای مستقل عرفانی سروده اند که در آنها اصطلاحات خمری را بمعانی خاص عرفانی بکار برده اند در کتاب «الذریعه » از 125 ساقی نامه یاد شده که بعضی از آنها نیز بصورت ترجیع بند یا ترکیب بند است .
به گمان من، پیش از آنها،ساقی نامه را نخستین بار ، فردوسی در شاهنامه ابداع کرده و وزن و گویش حماسی آن مورد اقبال نظامی و دیگر شاعران قرار گرفته است. ساقی نامه های فردوسی در میان داستان های شاهنامه ، منبع الهام نظامی ، برای سرودن ساقی نامه های خویش بوده است.به همین ترتیب دیگران نیز از نظامی راه جستند و ساقی نامه تبدیل به سبکی در شعر کلاسیک ایران شد. نظامی (قرن 6 ) در منظومه ی شرف نامه ی خود در آغاز هر داستان دو بیت خطاب به ساقی و در منظومه ی اقبال نامه،دو بیت خطاب به مغنّی آورده که مجموعه ی این بیت ها ساقی نامه ی مفصلی شده است .
بیشتر ساقی نامهها دو ویژگی دارند:
نخست این که شاعر بدین بهانه بر ستم و ریای حاکم بر جامعه تاخته است
ودیگر این که ساقی مرد است و یا این که موجودی خیالی و بی جنسیت است.
نخستین ساقی نامه و مغنّی نامه ی مستقل را حافظ در قرن هشتم سروده است.ساقی نامه ی حافظ، سراسر ستایش شادی و امید و زندگی است. مردمان را به سوی فرهنگ عالی و انسانی باستانی ایرانیان فرا می خواند. ساقی نامه، سلامی است از ژرفای جان حافظ، به انسان و فرهنگ انسانی. سلامی است به جم و کیخسرو که به باور حافظ ،نگهبانان صلح و آزادی و عدالت در جهان بوده اند. حافظ رو به ستمکاران تاریخ بانگ می زند که فردایی هست و بار دیگر از پس تاریکی ها، خورشید زندگی و شادمانی سر برخواهد کشید و بر تن این زمستان برهنه، پیراهن زرباف نور خواهد پوشانید.
حافظ ، رندانه بر ستم و سیاهی می تازد و رسوایشان می سازد و این شیوه در ساقی نامه نیز دیده می شود.
ساقی همان پیر خرابات و خرابات همان دبستان آیین های کهن ایرانی و مرکز خور یا خورشید است. حافظ از انسان ها می خواهد که انسانیت و برادری و برابری را پرچم خویش سازند. دیر مغان ، همان جان و دل انسان است. و حافظ ما را فرا می خواند تا به سوی شرابخانه ی شادی و آزادی بشتابیم و گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم تا:
بیا تــا گل بــرافشانیم و می در ساغر اندازیم
فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم
دیوان حافظ، با نام ساقی آغاز می شود:
الا یـــا ایهــا الساقی ادر کــاسن و نــاولـهـــا
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها
و با نام ساقی بسته می شود.
منبع : تبیان