PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : شب یلدا



World-civilization
12-21-2010, 12:51 AM
شب يلدا

http://www.jamejamonline.ir/Media/images/1389/09/29/100894128153.jpg

شب يلدا يا شب چله بلندترين شب سال در نيم‌كره شمالي زمين است. اين شب به زمان غروب آفتاب از 30 آذر تا طلوع آفتاب در يك دي اطلاق مي‌شود، كه برابر با 21 دسامبر يا 22 دسامبر است. اين روز در تابستان سال 1387 و به دستور شوراي عالي انقلاب فرهنگي در تقويم ساليانه ثبت شد و پس از آن نيز به فهرست ميراث معنوي كشور پيوست.

اين شب در نيم‌كره شمالي با انقلاب زمستاني مصادف است و به همين دليل از آن شب به بعد طول روز بيشتر و طول شب كوتاه‌تر مي‌شود. ايرانيان باستان با اين باور كه فرداي شب يلدا با دميدن خورشيد، روزها بلندتر مي‎شوند و تابش نور ايزدي افزوني مي‌يابد، آخر پاييز و اول زمستان را شب زايش مهر يا زايش خورشيد مي‌خواندند و براي آن جشن بزرگي بر پا مي‌كردند.

پیشینهٔ جشن

یلدا و جشن‌هایی که در این شب برگزار می‌شود، یک سنت باستانی است. مردم روزگاران دور و گذشته، که کشاورزی، بنیان زندگی آنان را تشکیل می‌داد و در طول سال با سپری شدن فصل‌ها و تضادهای طبیعی خوی داشتند، بر اثر تجربه و گذشت زمان توانستند کارها و فعالیت‌های خود را با گردش خورشید و تغییر فصول و بلندی و کوتاهی روز و شب و جهت و حرکت و قرار ستارگان تنظیم کنند.



آنان ملاحظه می‌کردند که در بعضی ایام و فصول روزها بسیار بلند می‌شود و در نتیجه در آن روزها، از روشنی و نور خورشید بیشتر می‌توانستند استفاده کنند. این اعتقاد پدید آمد که نور و روشنایی و تابش خورشید نماد نیک و موافق بوده و با تاریکی و ظلمت شب در نبرد و کشمکش‌اند. مردم دوران باستان و از جمله اقوام آریایی، از هند و ایرانی - هند و اروپایی، دریافتند که کوتاه‌ترین روزها، آخرین روز پاییز و شب اول زمستان است و بلافاصله پس از آن روزها به تدریج بلندتر و شب‌ها کوتاهتر می‌شوند، از همین رو آنرا شب زایش خورشید نامیده و آنرا آغاز سال قرار دادند.[۱] بدین‌سان در دوران کهن فرهنگ اوستایی، سال با فصل سرد شروع می‌شد و در اوستا، واژه Sareda, Saredha «سَرِدَ» یا «سَرِذَ» که مفهوم «سال» را افاده می‌کند، خود به معنای «سرد» است و این به معنی بشارت پیروزی اورمزد بر اهریمن و روشنی بر تاریکی است.[۲] در آثارالباقیه ابوریحان بیرونی، ص ۲۵۵، از روز اول دی ماه، با عنوان «خور» نیز یاد شده‌است و در قانون مسعودی نسخه موزه بریتانیا در لندن، «خُره روز» ثبت شده، اگرچه در برخی منابع دیگر «خرم روز» نامیده شده‌ است.[۳] در برهان قاطع ذیل واژه «یلدا» چنین آمده‌ است:



* «یلدا شب اول زمستان و شب آخر پاییز است که اول جَدی و آخر قوس باشد و آن درازترین شب‌هاست در تمام سال و در آن شب و یا نزدیک به آن شب، آفتاب به برج جدی تحویل می‌کند و گویند آن شب به غایت شوم و نامبارک می‌باشد و بعضی گفته‌اند شب یلدا یازدهم جدی است.»[۴]



تاریکی نماینده اهریمن بود و چون در طولانی‌ترین شب سال، تاریکی اهریمنی بیشتر می‌پاید، این شب برای ایرانیان نحس بود و چون فرا می‌رسید، آتش می‌افروختند تا تاریکی و عاملان اهریمنی و شیطانی نابود شده و بگریزند، مردم گرد هم جمع شده و شب را با خوردن، نوشیدن، شادی و پایکوبی و گفتگو به سر می‌آوردند و خوانی ویژه می‌گستردند، هرآنچه میوه تازه فصل که نگاهداری شده بود و میوه‌های خشک در سفره می‌نهادند. سفره شب یلدا، «میَزد» Myazd نام داشت و شامل میوه‌های تر و خشک، نیز آجیل یا به اصطلاح زرتشتیان، «لُرک» Lork که از لوازم این جشن و ولیمه بود، به افتخار و ویژگی «اورمزد» و «مهر» یا خورشید برگزار می‌شد.[۵] در آیین‌های ایران باستان برای هر مراسم جشن و سرور آیینی، خوانی می‌گستردند که بر آن افزون بر آلات و ادوات نیایش، مانند آتشدان، عطردان، بخوردان، برسم و غیره، برآورده‌ها و فرآورده‌های خوردنی فصل و خوراک‌های گوناگون، خوراک مقدس مانند «میزد» نیز نهاده می‌شد.



ایرانیان گاه شب یلدا را تا دمیدن پرتو پگاه در دامنهٔ کوه‌های البرز به انتظار باززاییده‌ شدن خورشید می‌نشستند. برخی در مهرابه‌ها (نیایشگاه‌های پیروان آیین مهر) به نیایش مشغول می‌شدند تا پیروزی مهر و شکست اهریمن را از خداوند طلب کنند و شب‌هنگام دعایی به نام «نی ید» را می‌خوانند که دعای شکرانه نعمت بوده‌است. روز پس از شب یلدا (یکم دی ماه) را خورروز (روز خورشید) و دی گان؛ می‌خواندند و به استراحت می‌پرداختند و تعطیل عمومی بود (خرمدینان، این روز را خرم روز یا خره روز می‌نامیدند).خورروز در ایران باستان روز برابری انسان‌ها بود در این روز همگان از جمله پادشاه لباس ساده می‌پوشیدند تا یکسان به نظر آیند و کسی حق دستور دادن به دیگری نداشت و کارها داوطلبانه انجام می‌گرفت نه تحت امر. در این روز جنگ کردن و خونریزی حتی کشتن گوسفند و مرغ هم ممنوع بود این موضوع را نیروهای متخاصم با ایرانیان نیز می‌دانستند و در جبهه‌ها رعایت می‌کردند و خونریزی به طور موقت متوقف می‌شد و بسیار دیده شده که همین قطع موقت جنگ به صلح طولانی و صفا تبدیل شده‌ است. در این روز بیشتر از این رو دست از کار می‌کشیدند که نمی‌خواستند احیاناً مرتکب بدی شوند که آیین مهر ارتکاب هر کار بد کوچک را در روز تولد خورشید گناهی بسیار بزرگ می‌شمرد. ایرانیان به سرو به چشم مظهر قدرت در برابر تاریکی و سرما می‌نگریستند و در خورروز در برابر آن می‌ایستادند و عهد می‌کردند که تا سال بعد یک سرو دیگر بکارند.

«هوشنگ طالع»، پژوهشگر تاريخ و آئين‌هاي ايرانيان درباره چگونگي پيدايش يلدا مي‌گويد: «جشن‌هاي اصلي ايرانيان بر پايه دو گاه‌شمار مهم يعني اعتدال تابستاني و انقلاب زمستاني بوده است. نوروز و مهرگان بر اعتدال تابستاني و تيرگان و يلدا نيز بر پايه انقلاب زمستاني شكل گرفته‌اند.»

وي در ادامه مي‌گويد: «در دوره ساسانيان و با نام‌گذاري روزها و جشن گرفتن هر ماه بر اساس مطابقت روز و ماه، دو جشن تيرگان و مهرگان كم‌كم كمرنگ شدند، اما نوروز و يلدا همچنان پابرجا ماندند و با كيفيت ويژه‌اي برگزار مي‌شوند.

به گفته طالع، يلدا در شبي اتفاق مي‌افتد كه خورشيد كمترين نور را دارد. وي احتمال مي‌دهد كه جشن سده نيز در همين روز برگزار مي‌شده، زيرا در اين روز مردم علاوه بر كنار هم بودن با افروختن آتش به ياري خورشيد مي‌رفتند.

يلدا و جشن‌هايي كه در اين شب برگزار مي‌شود، يك سنت باستاني است. ايرانيان باستان اين شب را شب تولد ايزد مهر «ميترا» مي‎‎پنداشتند، و به همين دليل اين شب را جشن مي‌گرفتند.

‌آن‌ها گرد آتش جمع مي‎شدند و شادمانه رقص و پايكوبي مي‌كردند. آن‌گاه خواني الوان مي‌گستردند و «ميزد» نثار مي‌كردند. «ميزد» نذري يا وليمه‎اي بود غير نوشيدني، مانند گوشت و نان و شيريني و حلوا، و در آيين‎هاي ايران باستان براي هر مراسم جشن و سرور آييني، خواني مي‌گستردند كه بر آن افزون بر آلات و ادوات نيايش، مانند آتشدان، عطردان، بخوردان، برسم و غيره، برآورده‎ها و فرآورده‎هاي خوردني فصل و خوراك‎هاي گوناگون، از جمله خوراك مقدس و آييني ويژه‌اي كه آن را «ميزد» مي‌ناميدند، بر سفره جشن مي‌نهادند.

واژه «يلدا» واژه ايست برگرفته از زبان سرياني (كه از لهجه‌هاي متداول زبان «آرامي» است) به معناي تولد. زبان «آرامي» يكي از زبان‌هاي رايج در منطقه خاورميانه بوده است. (برخي بر اين عقيده اند كه اين واژه در زمان ساسانيان كه خطوط الفبا از راست به چپ نوشته مي‌شده، وارد زبان پارسي شده است).

ايرانيان گاه شب يلدا را تا دميدن پرتو پگاه در دامنه كوه‌هاي البرز به انتظار باز زاييده‌ شدن خورشيد مي‌نشستند. برخي در مهرابه‌ها (نيايشگاه‌هاي پيروان آيين مهر) به نيايش مشغول مي‌شدند تا پيروزي مهر و شكست اهريمن را از خداوند طلب كنند و شب‌ هنگام دعايي به نام «ني يد» را مي‌خواندند كه دعاي شكرانه نعمت بوده‌است.

روز پس از شب يلدا (يكم دي ماه) را خورروز (روز خورشيد) و دي‌گان مي‌خواندند و به استراحت مي‌پرداختند و تعطيل عمومي بود (خرمدينان، اين روز را خرم روز يا خره روز مي‌ناميدند). در اين روز كار دست مي‌كشيدند كه نمي‌خواستند احياناً مرتكب بدي كردن شوند كه ميترائيسم ارتكاب هر كار بد كوچك را در روز تولد خورشيد گناهي بسيار بزرگ مي‌شمرد.

اما آنچه پژوهشگران در تشابهات فرهنگي يلدا و مراسم اديان ديگر مورد توجه قرار دادند، مراسم يلدا و عيسي مسيح (ع) است. به گفته برخي پژوهشگران تولد عيسي (ع) به عمد در اين روز قرار داده شده است.

طالع دراين‌باره مي‌گويد: «گفته مي‌شود كه يلدا شب تولد مهر شكست ناپذير است. اين اصطلاح بعدها توسط رومي‌ها براي رخدادهاي بزرگ و جاودانه تاريخي مورد استفاده قرار گرفت.»

به گفته طالع مهر از دوشيزه‌اي متولد شد و يكي از پيامبران ايرانيان بوده است. تولد او 200 سال قبل از عيسي (ع) بود. مادر مهر آناهيتا نام دارد كه در ايران بناهايي هم به نام معبد آناهيتا ديده مي‌شود. بر اساس مستندات تاريخي تفكر مهري وارد روم باستان هم شده‌‌است و بعدها از آنجايي كه روايت درستي از روز دقيق تولد مسيح (ع) دردست نبود، اين روز را به عنوان تولد او كه به واقع شخصيت مهم تاريخ روم باستان محسوب مي‌شود قرار دادند.

البته امروز به دليل تغييرات تقويمي كمي تاريخ تولد مسيح (ع) با شب يلدا فاصله گرفته؛ كه البته اين فاصله بيشتر از سه روز نيست.

طالع درباره تشابهات لباس‌هاي ايرانيان مهري و مسيحيان مي‌گويد: «گفته مي‌شود كه شاهان ايراني لباس ارغواني مي‌پوشيدند و برگزار كنندگان آئين مهري نيز از همين لباس با كلاه مخصوصي استفاده مي‌كردند. امروز شاهد آن هستيم كه شخيصت‌هاي مذهبي مسيحيان هم لباس‌هايي شبيه به لباس ايرانيان باستان مي‌پوشند.»

امروزه شب يلدا با مهماني و ديد و بازديدهاي ويژه‌اي همراه است. مردم در اين شب انار و هندوانه مي‌خورند و خودشان را با خوردن تنقلات تا پاسي از صبح بيدارد نگه مي‌دارند. اين جشن همچنان بخشي از فرهنگ ويژه ايرانيان است.

تأثیر یلدا در جشن‌های دیگر اقوام

* امروزه محققان معتقدند که مسیحیت غربی چارچوب اصلی خود را که به این دین پایداری و شکل بخشیده به مذاهب پیش از مسیحیت روم باستان از جمله میترایسم مدیون است و برای نمونه تقویم کلیساها، بسیاری از بقایای مراسم و جشنهای پیش از مسیحیت بخصوص کریسمس را در خود نگاه داشته‌ است و کریسمس به عنوان آمیزه‌ای از جشن‌های ساتورنالیا و زایش میترا در روم باستان در زمان قرن چهارم میلادی با رسمی شدن آیین مسیحیت و به فرمان کنستانتین به عنوان زادروز رسمی مسیح در نظر گرفته شد.[۶] هنگام توسعهٔ آیین‌های رازآمیز در اروپا و سرزمین‌های تحت فرمانروایی امپراتوری روم و پیش از از پذیرفتن آیین مسیحیت، رومیان هر ساله در روز ۱۷ دسامبر در جشنی به نام ساتورنالیا به سیاره کیوان (ساترن)، ایزد باستانی زراعت، احترام می‌نهادند. این جشن تا هفت روز ادامه می‌یافت و انقلاب زمستانی را شامل می‌شد. از آنجا که رومیان از گاهشماری یولیانی در محاسبات خود استفاده می‌کردند روز انقلاب زمستانی به جای ۲۱ یا ۲۲ دسامبر حدوداً در ۲۵ دسامبر واقع می‌شد. هنگام عید ساتورنالیا، رومی‌ها اقدام به برپاداشتن جشن و سرور، به تعویق انداختن کسب و کار و منازعات، هدیه دادن به همدیگر و آزادکردن موقتی برده‌ها می‌نمودند. همچنین آیین رازآمیز میترائیسم، بر پایه پرستش ایزد باستان ایران زمین، میترا در سرزمین‌های تحت فرمانروایی روم باستان اشاعه زیادی یافته بود و بسیاری از رومیان، رویداد بلندتر شدن روزها به دنبال انقلاب زمستانی را با شرکت کردن در مراسمی به منظور بزرگداشت میترا، جشن می‌گرفتند. این جشنها و سایر مناسک تا روز اول ژانویه ادامه می‌یافت که رومیان آنرا روز ماه و سال جدید می‌دانستند. پس از استیلای مسیحیت در اروپا، آداب و رسوم آیین مهر که در زندگی مردم و به‌خصوص در میان رومیان نفوذ کرده بود هم‌چنان باقی ماند و با آمدن دین جدید رنگ نباخت. کلیسای کاتولیک روم روز ۲۵ دسامبر را به عنوان زادروز مسیح برگزید تا به مراسم پگانیسم در آن زمان معنا و مفهوم مسیحی بخشد. برای نمونه، کلیسا جشن زادروز میترا خدای نور و روشنایی را با جشن بزرگداشت زادروز عیسی که عهد جدید او را نور و روشنی جهان می‌نامد، جایگزین نمود تا از درآمیختن این دو مناسبت٬ نفوذ بیشتری بر زندگی مردم داشته باشد و بزرگ‌ترین جشن آیین مهر را در خود حل کنند. اکنون کلیسای ارامنه روز ششم ژانویه را که گفته می‌شود روز غسل تعمید مسیح است را به عنوان روز میلاد مسیح جشن می‌گیرند.[۷] تاریخدانان٬ تاریخ دقیق زادروز عیسی را نمی‌دانند، اما مسیحیان با رجوع به اناجیل و با توجه به اشاره‌های آن به فصل زراعت و اعتدال هوا میلاد مسیح را در اعتدالین (بهار یا پاییز) واقع می‌دانند. فرانتس کومون، باستان‌شناس بلژیکی و بنیان‌گذار میتراپژوهی مدرن و دیگر میتراپژوهان همفکر او مفاهیم آیین میترایسم روم را کاملاً برگرفته از آیین مزدیسنا و ایزد ایرانی میترا (مهر) می‌دانند اما این ایده از دهه ۱۹۷۰ میلادی به بعد به شدت مورد نقد و بازبینی قرار گرفته‌ است و اکنون به یکی از مسائل بسیار مجادله‌برانگیز در زمینه پژوهش ادیان در دنیای روم و یونان باستان تبدیل شده‌ است.[۸] با این حال زادروز میترا در آیین باستان مهر در ایران زمین مصادف با شب یلدا و انقلاب زمستانی در روز ۲۱ یا ۲۲ دسامبر بوده‌است و جشن زادروز میترا در آیین میتراییسم روم هم با انقلاب زمستانی مصادف بوده که به علت پیروی رومیان از گاهشماری یولیانی در ۲۵ دسامبر واقع می‌شده‌است.



* در حدود ۴۰۰۰ سال پیش در مصر باستان جشن «باززاییده‌ شدن خورشید»، مصادف با شب چله، برگزار می‌شده‌ است. مصریان در این هنگام از سال به مدت ۱۲ روز، به نشانهٔ ۱۲ ماه سال خورشیدی، به جشن و پای‌کوبی می‌پرداختند و پیروزی نور بر تاریکی را گرامی می‌داشتند. هم‌چنین از ۱۲ برگ نخل برای تزیین مکان برگزاری جشن استفاده می‌کردند که نشانهٔ پایان سال و آغاز سال نو بوده‌ است.

* در یونان قدیم نیز، اولین روز زمستان روز بزرگ‌داشت خداوند خورشید بوده‌ است و آن را خورشید شکست ناپذیر، ناتالیس انویکتوس، می‌نامیدند که از ریشهٔ کلمهٔ ناتال که در بالا اشاره شد برگرفته شده‌است و معنی آن، میلاد و تولد است. ریشه‌های یلدا در جشن دیگر مرسوم در یونان نیز باقی مانده‌است از مهم‌ترین این جشن‌های می‌توان به جشن ساتورن اشاره کرد.

* در قسمت‌هایی از روسیهٔ جنوبی، هم‌اکنون جشن‌های مشابهی به‌مناسبت چله برگزار می‌شود. این آیین‌ها شباهت بسیاری با مراسم شب چله دارد. پختن نان شیرینی محلی شبیه به موجودات زنده، بازی‌های محلی گوناگون، کشت و بذرپاشی به صورت تمثیلی و بازسازی مراسم کشت، پوشانیدن سطح کلبه با چربی، گذاشتن پوستین روی هره پنجره‌ها، آویختن پشم از سقف، پاشیدن گندم به محوطه حیاط، ترانه‌خوانی و رقص و آواز و مهم‌تر از همه قربانی کردن جانوران از آیین‌های ویژه این جشن بوده و هست. یکی دیگر از آیین‌های شب‌های جشن، فالگیری بود و پیشگویی رویدادهای احتمالی سال آینده. همین آیین‌ها در روستاهای ایران نیز کم و بیش به چشم می‌خورند که نشان از همانندی جشن یلدا در ایران و روسیه دارند.

* یهودیان نیز در این شب جشنی با نام «ایلانوت» (جشن درخت) برگزار می‌کنند و با روشن‌کردن شمع به نیایش می‌پردازند.

* آشوریان نیز در شب یلدا آجیل مشکل‌گشا می‌خورند و تا پاسی از شب را به شب نشینی و بگو بخند می‌گذرانند و در خانواده‌های تحصیل کرده آشوری تفال با دیوان حافظ نیز رواج دارد.

* نخستین روز زمستان در نزد خرمدینانی که پیرو مزدک هستند نیز سخت گرامی و بزرگ دانسته می‌شود و از آن با نام «خرم روز» (خره روز) یاد می‌گردد و آیین‌هایی ویژه در آن روز برگذار می‌شود. این مراسم و نیز سالشماری آغاز زمستان هنوز در میان برخی اقوام دیده می‌شود که نمونه آن تقویم محلی پامیر و بدخشان (در شمال افغانستان و جنوب تاجیکستان) است.


1. ↑ هاشم رضی، گاهشماری و جشن‌های ایران باستان، ص ۵۵۳ و ۵۵۴
2. ↑ هاشم رضی، گاهشماری و جشن‌های ایران باستان، ص ۵۶۰
3. ↑ هاشم رضی، گاهشماری و جشن‌های ایران باستان، ص ۵۵۴
4. ↑ هاشم رضی، گاهشماری و جشن‌های ایران باستان، ص

6. ↑ religion:: History» The survival of Roman religion. In Encyclopædia Britannica. Retrieved December 12, 2008, from Encyclopædia Britannica Online
7. ↑ کریسمس، در دانشنامه انکارتا
8. ↑ Mithras. By Luther H. Martin. Journal of Biblical Literature, Vol. ۱۰۶

منابع

* مهر، فرهنگ. دیدی نو از دینی کهن.
* رضی، هاشم. گاهشماری و جشن‌های ایران باستان
* جلد چهارم فرهنگ معین - امیرکبیر تهران ۱۳۶۲
* دکتر عباس احمدی، مقالهٔ یلدا جادو
* مجله آفتاب، شمارهٔ پنجم، سال اول

emad176
12-21-2010, 09:44 AM
با درود به همه شما خوبان و با تشکر از مدیر و دوست محترم مون World-civilization بابت پست خوبی که قرار دادند .

شرق شناسان و مورخان متفق القولند که ایرانیان نزدیک به سه هزار سال است که شب یلدا آخرین شب پاییز و آذر ماه را که درازترین و تاریک ترین شب در طول سال است تا سپیده دم بیدار می مانند، در کنار یکدیگر خود را سرگرم می کنند تا اندوه غیبت خورشید و تاریکی و سردی روحیه آنان را تضعیف نکند و با به روشنی گراییدن آسمان (حصول اطمینان از بازگشت خورشید در پی یک شب طولانی و سیاه که تولد تازه آن عنوان شده است) به رختخواب روند و لختی بیاسایند.

واژه یلدا، از دوران ساسانیان که متمایل به به کارگیری خط (الفبای از راست به چپ) سریانی شده بودند به کار رفته است. یلدا- همان میلاد به معنای زایش- زاد روز یا تولد است که از آن زبان سامی وارد پارسی شده است. باید دانست که هنوز در بسیاری از نقاط ایران مخصوصاً در جنوب و جنوب خاوری برای نامیدن بلندترین شب سال، به جای شب یلدا از واژه مرکب شب چله استفاده می شود.

پیشتر، ایرانیان (مردم سراسر ایران زمین) روز پس از شب یلدا (یکم دی ماه) را خور روز و دی گان؛ می خواندند و به استراحت می پرداختند و تعطیل عمومی بود. در این روز عمدتاً به این لحاظ از کار دست می کشیدند که نمی خواستند احیاناً مرتکب بدی کردن شوند که میترائیسم ارتکاب هر کار بد کوچک را در روز تولد خورشید گناهی بسیار بزرگ می شمرد. هرمان هیرت، زبان شناس بزرگ آلمان که گرامر تطبیقی زبان های آریایی را نوشته است که پارسی از جمله این زبان ها است نظر داده که دی- به معنای روز- به این دلیل بر این ماه ایرانی گذارده شده که ماه تولد دوباره خورشید است. باید دانست که انگلیسی یک زبان گرمانیک (خانواده زبانهای آلمانی) و از خانواده بزرگ تر زبان های آریایی (آرین) است. هرمان هیرت در آستانه دی گان به دنیا آمده بود و به زادروز خود که مصادف با تولد دوباره خورشید بود، مباهات بسیار می کرد.


مراسم شب یلدا (شب چله) از طریق ایران به قلمرو رومیان راه یافت و جشن «ساتورن» خوانده می شد. جشن ساتورن پس از مسیحی شدن رومی ها هم اعتبار خود را از دست نداد و ادامه یافت که در همان نخستین سده آزاد شدن پیروی از مسیحیت در میان رومیان، با تصویب رئیس وقت کلیسا، کریسمس (مراسم میلاد مسیح) را ?? دسامبر قرار دادند که چهار روز و در سال های کبیسه سه روز بیشتر از یلدا فاصله ندارد و مفهوم هر دو واژه هم یکی است. از آن پس این دو میلاد تقریباً باهم برگزار می شده اند.آراستن سرو و کاج در کریسمس هم از ایران باستان اقتباس شده است، زیرا ایرانیان به این دو درخت مخصوصاً سرو به چشم مظهر مقاومت در برابر تاریکی و سرما می نگریستند و در خور روز؛ در برابر سرو می ایستادند و عهد می کردند که تا سال بعد یک نهال سرو دیگر کشت کنند.

فردوسی به استناد منابع خود، یلدا و خور روز، را به هوشنگ از شاهان پیشدادی ایران (کیانیان که از سیستان پارس برخاسته بودند) نسبت داده و در این زمینه از جمله گفته است:


کــه مــا را ز دین به ای ننگ نیست
به گیتی، به از دین هوشنگ نیست
همــه راه داد است ؛ آییـن مـــــهر
نظــر کــردن انـــدر شمــار سپهـــر

آداب شب یلدا در طول زمان تغییر نکرده و ایرانیان در این شب، باقیمانده میوه هایی را که انبار کرده اند و خشکبار و تنقلات می خورند و دور هم گرد هیزم افروخته و بخاری روشن می نشینند تا سپیده دم بشارت شکست تاریکی و ظلمت و آمدن روشنایی و گرمی (در ایران باستان، از میان نرفتن و زنده بودن خورشید که بدون آن حیات نخواهد بود) را بدهد، زیرا که به زعم آنان در این شب، تاریکی و سیاهی در اوج خود است.
خور روز (دی گان)- یکم دی ماه- در ایران باستان در عین حال روز برابری انسان ها بود. در این روز همگان از جمله شاه لباس ساده می پوشیدند تا یکسان به نظر آیند و کسی حق دستور دادن به دیگری را نداشت و کارها داوطلبانه انجام می گرفت، نه تحت امر. در این روز جنگ کردن و خونریزی، حتی کشتن گوسفند و مرغ هم ممنوع بود. این موضوع را نیروهای متخاصم ایرانیان می دانستند و در جبهه ها رعایت می کردند و خونریزی موقتن قطع می شد و بسیار دیده شده که همین قطع موقت جنگ، به صلح طولانی و صفا انجامیده بود.


منبع : tarikhema.ir