tina
12-20-2010, 11:20 AM
بعضی از آدمها رو باید کامل شناخت. اینها آدمهاییند که دلت میخواد بحثهای صمیمی یا عاطفی باهاشون داشته باشی. اینها یا آدمهایی هستند از جنس خودت یا آدمهاییند که پتانسیل بالایی برای بحث دارند، یعنی کسانیند که میشه ساعتها باهاشون حرف زد و از صمیمت و صداقت بین حرفاشون لذت برد. اینها کسانیند که به شخصیتت احترام میگذارند که این احترام در درجه اول ناشی از احترام به خودشونه، کسانیند که هرچه بیشتر میشناسیشون بیشتر از اونها خوشت میاد، از تواضع شون، از وسعت دیدشون، از آگاهی بالاشون، از استقلال فکری شون و از خودساختگی شون...
وقتی همچین آدمیرو پیدا کردیم بهتره تمام اون غرور اولیه که در مواجهه با بیگانهها داریم، کنار بذاریم. همچین آدمی ارزشش رو داره که بیشتر بهش نزدیک بشیم.
بعضی از آدمها رو اصلا نباید شناخت. هیچ طوری نمیشه باهاشون بحث کرد، یعنی بشناسی هم فایده نداره، اکثرا اینطور آدمها راه بحث کردن رو میبندند. بهتره هیچ نوع بحث صمیمی یا غیر صمیمیباهاشون نکنی، اینطور آدمها فقط بین خودشون راحتند و عموما ارتباطشون با دنیای بیرون از خودشون خیلی ناچیزه. از اینجور آدمها با حفظ حریم، باید فاصله قانونی رو رعایت کرد.
اما بعضی از آدمها رو از یه حدی بیشتر نشناسی بهتره. هرچقدر که بیشتر میشناسی شون، بیشتر اون تصورات ذهنیت در مورد اونها به هم میریزه. برای اینجور آدمها بهتره محدوده بذاری، فراتر از اون محدوده شناخت نری، چون اگه بری در درجه اول خودت سرخورده میشی، بهتره بذاری اون تصوری که میخوان ارائهش بدن، همون باشند...
اگه بیشتر بشناسی، بیشتر سعی کنی معماهای اون آدم رو حل کنی، وقتی در نهایت میخوای پازلهای شخصیتی این آدم رو کنار هم بذاری، موجود عجیبی از کار در میاد که نمیدونی چطوری باهاش تا کنی؟ اینجور آدمها فقط به درد بحثهای غیر صمیمیو غیر عاطفی میخورند، مثلا آدمیکه اطلاعات علمیش توی یک فیلد خاص و یا اطلاعات سیاسی یا سینماییش خوبه و برای بحثهای اینطوری مفید هست.
اگه اینجور آدمها رو پیدا کردیم، به هیچ وجه اجازه ندیم که بحثهای غیر صمیمیرو به بحثهای احساسی بکشونن، همچین آدمهایی پتانسیل لازم برای همچین بحثهایی رو ندارن. سعی نکنیم وارد جزئیات شناختشون بشیم. خوب واضحه که یک آدمیکه وجهه اجتماعی مناسب و موفق داره، لزوما فرد مناسبی برای یک ارتباط صمیمیبا شمای نوعی نیست و ممکنه به محض اینکه وارد این وادی بشین، چاره ای جز حرص خوردن و ملغمه شنیدن و گیج شدن نداشته باشید، اصلا وارد زندگی خصوصیش هم نشید و اجازه هم ندیم از زندگی خصوصی شما بپرسه.
اینجور آدمها شما رو متحیر میکنند، بعد آفت اصلی دیدگاهشون یعنی نگاه از بالا، خود مهم پنداری، خودباسواد و بی نظیر پنداری هم مزید بر علت هست. پس یادمون باشه با اینجور آدمها "فقط" میشه بهترین بحثهای علمیو اجتماعی و سیاسی و اقتصادی کرد؛ صرفا!
وقتی همچین آدمیرو پیدا کردیم بهتره تمام اون غرور اولیه که در مواجهه با بیگانهها داریم، کنار بذاریم. همچین آدمی ارزشش رو داره که بیشتر بهش نزدیک بشیم.
بعضی از آدمها رو اصلا نباید شناخت. هیچ طوری نمیشه باهاشون بحث کرد، یعنی بشناسی هم فایده نداره، اکثرا اینطور آدمها راه بحث کردن رو میبندند. بهتره هیچ نوع بحث صمیمی یا غیر صمیمیباهاشون نکنی، اینطور آدمها فقط بین خودشون راحتند و عموما ارتباطشون با دنیای بیرون از خودشون خیلی ناچیزه. از اینجور آدمها با حفظ حریم، باید فاصله قانونی رو رعایت کرد.
اما بعضی از آدمها رو از یه حدی بیشتر نشناسی بهتره. هرچقدر که بیشتر میشناسی شون، بیشتر اون تصورات ذهنیت در مورد اونها به هم میریزه. برای اینجور آدمها بهتره محدوده بذاری، فراتر از اون محدوده شناخت نری، چون اگه بری در درجه اول خودت سرخورده میشی، بهتره بذاری اون تصوری که میخوان ارائهش بدن، همون باشند...
اگه بیشتر بشناسی، بیشتر سعی کنی معماهای اون آدم رو حل کنی، وقتی در نهایت میخوای پازلهای شخصیتی این آدم رو کنار هم بذاری، موجود عجیبی از کار در میاد که نمیدونی چطوری باهاش تا کنی؟ اینجور آدمها فقط به درد بحثهای غیر صمیمیو غیر عاطفی میخورند، مثلا آدمیکه اطلاعات علمیش توی یک فیلد خاص و یا اطلاعات سیاسی یا سینماییش خوبه و برای بحثهای اینطوری مفید هست.
اگه اینجور آدمها رو پیدا کردیم، به هیچ وجه اجازه ندیم که بحثهای غیر صمیمیرو به بحثهای احساسی بکشونن، همچین آدمهایی پتانسیل لازم برای همچین بحثهایی رو ندارن. سعی نکنیم وارد جزئیات شناختشون بشیم. خوب واضحه که یک آدمیکه وجهه اجتماعی مناسب و موفق داره، لزوما فرد مناسبی برای یک ارتباط صمیمیبا شمای نوعی نیست و ممکنه به محض اینکه وارد این وادی بشین، چاره ای جز حرص خوردن و ملغمه شنیدن و گیج شدن نداشته باشید، اصلا وارد زندگی خصوصیش هم نشید و اجازه هم ندیم از زندگی خصوصی شما بپرسه.
اینجور آدمها شما رو متحیر میکنند، بعد آفت اصلی دیدگاهشون یعنی نگاه از بالا، خود مهم پنداری، خودباسواد و بی نظیر پنداری هم مزید بر علت هست. پس یادمون باشه با اینجور آدمها "فقط" میشه بهترین بحثهای علمیو اجتماعی و سیاسی و اقتصادی کرد؛ صرفا!