PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : نگاهی به روند ترجمه ادبیات نمایشی در ایران-سه



emad176
12-12-2010, 02:05 PM
واخر دوران قاجار و سفرهای پیاپی مأموران دربار قاجار به اروپا و شیفتگی آنها نسبت به فرهنگ و هنر اروپایی زمینه‌ساز آغاز ترجمه‌های هنری و نیز ترجمه در حوزه ادبیات نمایشی شد. نخستین متون ترجمه شده ادبیات نمایشی از زبان فرانسه و انگلیسی و بر روی نمایشنامه‌های شکسپیر و مولیر صورت گرفتند و این جریان در اواخر دوران مشروطیت به اوج خود رسید. بعد از مشروطه و پس یک کاهش نسبی و همزمان با تاسیس دانشکده هنرهای دراماتیک و رشته تئاتر در ایران، این جریان مجددا با استقبال گسترده‌ای از سوی مترجمان و دانشجویان و هنرمندان تئاتر دنبال شد و متون نمایشی جدیدتر و بیشتری به زبان فارسی ترجمه و منتشر شدند. یک دهه پیش از انقلاب بیشتر متون نمایشی روز دنیا و مطرح‌ترین نمایشنامه‌های اروپایی توسط بسیاری از مترجمان و عمدتا از زبان انگلیسی و فرانسوی به فارسی ترجمه و منتشر شدند.
*** ترجمه ادبیات نمایشی پس از انقلاب
سال‌های آغازین پس از انقلاب اسلامی با ورود برخی از تحصیلکردهای تئاتر از اروپا به ایران و همچنین با خروج بسیاری از دانشجویان ممتاز هنرهای نمایشی از کشور برای ادامه تحصیل در دانشگاه‌های خارج از کشور همزمان بود. این دوران با تعطیلی موقت تئاتر نیز همراه شد و تقریبا تا اواسط دهه 60 تئاتر روزهای سکوت و رکود خود را پشت سر می‌گذاشت. ترجمه نیز در این شرایط به تناسب دیگر حوزه‌های هنر تئاتر رونق خود را از دست داده بود و نه تنها متون زیادی اجازه انتشار پیدا نمی‌کردند، بلکه اصلاً اشتیاق چندانی هم برای ترجمه کردن و به اجرا گذاشتن متون خارجی وجود نداشت.
در عوض دهه 60 تا اندازه‌ای این اجازه را به نویسندگان و نمایشنامه‌نویسان ایرانی داد تا براساس الگوهای رواج یافته نمایشنامه‌های غیر ایرانی دست به کار نوشتن متون قدرتمند و با ارزشی بشوند که سابقه نگارش آن تا آن زمان چندان وجود نداشت. اکبر رادی، بهرام بیضایی، اسماعیل خلج، رضا صابری و... در حوزه تئاتر اجتماعی و تاریخی ایرانی در این سال‌ها نمایشنامه‌هایی نوشتند که در روزهای کم رونق بودن استقبال از ترجمه‌های نمایشی، به شدت مورد توجه قرار گرفتند.
اما پس از جنگ تحمیلی و از سر گرفته شدن فعالیت معمول دانشکده‌های تئاتری و فعالیت‌های گسترده‌تر نمایشی جریان ترجمه متون نمایشی، نمایشنامه‌ها، و کتاب‌های تئوری و نظری تئاتر بار دیگر از سر گرفته شد. دهه 70 سال‌های گسترش دانشکده‌های تئاتری در ایران بود. دانشگاه آزاد با راه‌اندازی رشته تئاتر در کنار دانشکده هنرهای زیبا، دانشگاه تربیت مدرس و دانشکده سینما و تئاتر باعث شد که استقبال و ورود به دانشگاه از سوی علاقه‌مندان جوان این رشته افزایش پیدا کند. به همین نسبت و با گسترش دانشگاه‌ها و اضافه شدن تعداد رشته‌ها و دانشکده‌های تئاتری و افزایش روزافزون دانشجویان تئاتر، نیاز به وجود منابع آموزشی جدیدتر و با تیراژ بالاتر نیز احساس می‌شد. اما دیگر همه نمایشنامه‌ها اجازه چاپ پیدا نمی‌کردند و در ضمن بسیاری از ناشران علاقه زیادی هم به سرمایه‌گذاری در حوزه تئاتر نداشتند. اگر در این سال‌ها یک اتفاق بسیار مهم در حوزه ترجمه ادبیات نمایشی در ایران هم رخ داده بود؛ پس از دوران جنگ بسیاری از دانشجویان ایرانی تئاتر در کشورهای دیگر به ایران بازگشته بودند و اغلب آنها به واسطه سال‌ها تحصیل در کشورهای مختلف اروپایی به زبان‌های انگلیسی، فرانسه و آلمانی تسلط داشتند. همچنان که در بخش‌های قبلی این مبحث به آن اشاره شد، تقریباً تا دوران مشروطه همه کتاب‌های تئاتری و نمایشنامه‌ها توسط افرادی ترجمه می‌شدند که حوزه تخصص آن‌ها تئاتر و ادبیات نمایشی نبود. اغلب مترجم‌های ادبیات نمایشی در آن سال‌ها یا در ادبیات و یا در رشته‌های زبان خارجی تخصص داشتند و بنابراین نمایشنامه‌ها و مباحث نظری تئاتر توسط کسانی ترجمه می‌شدند که آشنایی کمتری به اصول تئاتری داشتند. این روند تا پیش از انقلاب به گونه‌ای تغییر یافت که اغلب مترجم‌های کتاب‌های تئاتری حتی اگر به صورت تخصصی تئاتر را تجربه نکرده بودند، دست کم با مبانی و اصول آن آگاهی کافی داشتند و تازه زمینه‌های ورود مترجم‌های حرفه‌ای تئاتر در حوزه ادبیات نمایشی در حال فراهم آمدن بود.
این جریان در سال‌های بعد از انقلاب کاملاً در جهت معمول به حرکت در آمد. ورود دانش آموختگان تئاتر به کشور و قرار گرفتن آنها در کنار مترجم‌های حرفه‌ای و با تجربه تئاتر باعث شد تا علیرغم کاهش کمی، کیفیت و ارزش و اعتبار ترجمه‌های ادبیات نمایشی رشد چشمگیری داشته باشد. دکتر فرهاد ناظر زاده کرمانی، جلال ستاری، دکتر بهزاد قادری، دکتر فرزان سجودی، دکتر قطب الدین صادقی در تمام این سال‌ها ترجمه‌های زیادی در حوزه مباحث نظری تئاتر انجام دادند و منتشر کردند.
حتی باید اعتراف کرد که با وجود کاستی‌های بسیار، انتشار نمایشنامه‌های خارجی و ترجمه شده بیشتر از نمایشنامه‌های ایرانی مورد استقبال قرار می‌گرفتند. اما در همین سال‌ها باز هم کمبودهای زیادی در زمینه ترجمه مباحث روز تئاتر وجود داشته و دارد. ضمن اینکه برخی از نمایشنامه‌های مطرح روز دنیا به واسطه آن که امکان دریافت مجوز انتشار را پیدا نمی‌کنند، اصلاً ترجمه نمی‌شوند.
در کنار این موضوع بسیاری از نمایشنامه‌های کم ارزش و نیز ترجمه‌های ضعیف و پر اشکال هم به سادگی چاپ و منتشر می‌شوند. ترجمه‌های زیادی از نمایشنامه‌های مختلف خارجی به بازار کتاب می‌آیند که به هیچ وجه مورد استقبال هنرمندان، اهالی تئاتر و دانشجویان قرار نمی‌گیرند و نیز ترجمه‌های خوب قدیمی امکان تجدید چاپ و ورود به بازار کتاب را پیدا نمی‌کنند. البته در این میان محدودیت‌ها و ممیزی‌ها برروی ترجمه‌های جدید باعث می‌شود که در برخی موارد نیاز به ترجمه‌های کامل‌تر قدیمی بیشتر در میان دانشجویان تئاتر احساس شده و چاپ‌های قدیمی و افست از ترجمه‌های قدیمی‌تر وارد بازار ممنوع کتاب شوند.
در سال‌های اخیر این جریان به صورت پررنگ‌تری خود را در حوزه ترجمه آثار نمایشی نشان می‌دهد. هنوز نمایشنامه‌های ایبسن، چخوف، مترلینگ، ویلیامز، بکت، یونسکو و... به صورت کامل و در گستره‌ای کامل و بی‌عیب عرضه نشده‌اند و مروژک، امانوئل اشمیت، ویسنی یک و... تازه ترجمه و منتشر می‌شوند اما در میان ترجمه‌های فارسی هیچ اثری از نمایشنامه‌های روز دنیا که امروز در کشورهای مختلف اجرا می‌شوند و از نمایشنامه‌نویسانی که به تازگی در جهان مطرح شده‌اند وجود ندارد. در واقع ترجمه فارسی نمایشنامه‌های خارجی زمانی در ایران انجام می‌گیرند که سال‌ها از مطرح شدن آنها در اروپا می‌گذرد و تئاتر جهان تقریباً آنها را پشت سر گذاشته است.
با همه این‌ها ترجمه ادبیات نمایشی امروز ایران تا اندازه بسیار زیادی به پایه‌های تثبیت شده هنر نمایش در حوزه نظری و نمایشنامه‌نویسی وابسته است. به این معنا می‌توان گفت که با وجود همه توانایی‌ها و داشته‌های ترجمه نمایش در ایران، این جریان همچنان نتوانسته همراه با تغییرات و تازگی‌ها خود را به روز کند.

منبع : ایران تئاتر