emad176
12-10-2010, 03:02 PM
حافظ در عرفان نیز، چه در عرفان عملی و سیر و سلوک و تهذیب نفس، چه در عرفان فلسفه آمیز نظری- چه مکتب عاشقانه عرفای ایرانی، چه مکتب ابن عربی- مقام ممتازی دارد. توصیفات و تلمیحات عرفانی او در ادب فارسی کمنظیر است. و به قول جامی «سخنان وی چنان بر مشرب ابن طایفه [= صوفیه] واقع شده است که هیچکس را آن اتفاق نیفتاده... هیچ دیوان به از دیوان حافظ نیست اگر مرد صوفی باشد.» (نفحات الانس، ص 614).
مهمترین پیامهای حافظ عشق و رندی است. درباره رندی بیشتر شمهای بیان شدو در باب عشق نیز سخنانی خواهد آمد .
نگرش و روش عرفانی حافظ مخصوص به خود و تکروانه است. حافظ نهادهای صوفیانه رسمی چون خرقه و خانقاه و پیر و پیروی و سلوک رسمی و ادعای کشف و کرامات و شطح و طامات را نمیپذیرد؛ سهل است آنها را دست میاندازد. و خرقه خود را رهن میکدهها میگذارد و آرزومند است که خرقه و سجاده را با جام بادهای معاوضه کند. و همواره در وسوسه سوزان به آتش کشیدن خرقه خود و خرقه سالوس مدعیان است. پیر میکده را در جامه اسطورهای پیرمغان، مرشد خود میگیرد و به جای خانقاه و صومعه، به دیرمغان یا خرابات مغان- که هیات اسطوره شده میخانه، و به عبارت دیگر ترکیبی از میخانه و خانقاه است- روی میآورد. و رند را که در ادبیات فارسی پیش از او نام و نوائی ندارد، و بلکه نامش ننگین است، به مقام انسان کامل و ولی میرساند.
نگرش و روش عرفانی حافظ مخصوص به خود و تکروانه است. حافظ نهادهای صوفیانه رسمی چون خرقه و خانقاه و پیر و پیروی و سلوک رسمی و ادعای کشف و کرامات و شطح و طامات را نمیپذیرد؛ سهل است آنها را دست میاندازد
فلسفه اخلاق حافظ نیز قابل اعتنایی جدی است. حافظ خودمنش اخلاقی نیرومندی دارد. نه اخلاق زهد و ترس و تعصب، بلکه اخلاق عارفانه، آزادمنشانه ورندانه. اخلاق حافظ اخلاق آزادگی است، اخلاق وارستگی از ریا و حرص و دروغ و دغل. حافظ سالها پیروی مذهب رندان کرده و به فتوای خرد امالفساد حرص را به زندان کرده است. روح بیباک حافظ مانند اولیاء الله «خوف» و «حزن» نمیشناسد. شادمانگی و شادکنندگی شعر حافظ، مانند آفتاب از در و دیوار دیوانش میتابد. حافظ که تاب نصیحتهای خشکه مقدسانه و زهد فروشانه را ندارد، و واعظ و ناصح را در بسیاری از ابیاتش آماج طعن و طنز خویش ساخته است، خود مجموعهای از والاترین پندهای حکمت آمیز و عبرتآموز اخلاقی که فلسفه زندگی او را تشکیل میدهد برای ما به ارمغان آورده است.
------------------------------------------------------------------------------------------
منبع : حافظ نامه - خرمشاهی
مهمترین پیامهای حافظ عشق و رندی است. درباره رندی بیشتر شمهای بیان شدو در باب عشق نیز سخنانی خواهد آمد .
نگرش و روش عرفانی حافظ مخصوص به خود و تکروانه است. حافظ نهادهای صوفیانه رسمی چون خرقه و خانقاه و پیر و پیروی و سلوک رسمی و ادعای کشف و کرامات و شطح و طامات را نمیپذیرد؛ سهل است آنها را دست میاندازد. و خرقه خود را رهن میکدهها میگذارد و آرزومند است که خرقه و سجاده را با جام بادهای معاوضه کند. و همواره در وسوسه سوزان به آتش کشیدن خرقه خود و خرقه سالوس مدعیان است. پیر میکده را در جامه اسطورهای پیرمغان، مرشد خود میگیرد و به جای خانقاه و صومعه، به دیرمغان یا خرابات مغان- که هیات اسطوره شده میخانه، و به عبارت دیگر ترکیبی از میخانه و خانقاه است- روی میآورد. و رند را که در ادبیات فارسی پیش از او نام و نوائی ندارد، و بلکه نامش ننگین است، به مقام انسان کامل و ولی میرساند.
نگرش و روش عرفانی حافظ مخصوص به خود و تکروانه است. حافظ نهادهای صوفیانه رسمی چون خرقه و خانقاه و پیر و پیروی و سلوک رسمی و ادعای کشف و کرامات و شطح و طامات را نمیپذیرد؛ سهل است آنها را دست میاندازد
فلسفه اخلاق حافظ نیز قابل اعتنایی جدی است. حافظ خودمنش اخلاقی نیرومندی دارد. نه اخلاق زهد و ترس و تعصب، بلکه اخلاق عارفانه، آزادمنشانه ورندانه. اخلاق حافظ اخلاق آزادگی است، اخلاق وارستگی از ریا و حرص و دروغ و دغل. حافظ سالها پیروی مذهب رندان کرده و به فتوای خرد امالفساد حرص را به زندان کرده است. روح بیباک حافظ مانند اولیاء الله «خوف» و «حزن» نمیشناسد. شادمانگی و شادکنندگی شعر حافظ، مانند آفتاب از در و دیوار دیوانش میتابد. حافظ که تاب نصیحتهای خشکه مقدسانه و زهد فروشانه را ندارد، و واعظ و ناصح را در بسیاری از ابیاتش آماج طعن و طنز خویش ساخته است، خود مجموعهای از والاترین پندهای حکمت آمیز و عبرتآموز اخلاقی که فلسفه زندگی او را تشکیل میدهد برای ما به ارمغان آورده است.
------------------------------------------------------------------------------------------
منبع : حافظ نامه - خرمشاهی