PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : باغ من ( باغ بی برگی ) زنده یاد اخوان ثالث



emad176
12-07-2010, 03:26 PM
آسمانش را گرفته تنگ در آغوش
ابر با آن پوستین سرد نمناکش
باغ بی‌برگی،
روز و شب تنهاست
با سکوت پاک غمناکش

ساز او باران، سرودش باد
جامه‌اش شولای عریانی‌ست.
ور جز اینش جامه‌ای باید،
بافته بس شعله‌ی زر تار و پودش باد

گو بروید، یا نروید، هر چه در هر جا که خواهد
یا نمی‌خواهد
باغبان و ره‌گذاری نیست.
باغ نومیدان،
چشم در راه بهاری نیست .

گر ز چشمش پرتو گرمی نمی‌تابد،
ور به رویش برگ لبخندی نمی‌روید،
باغ بی‌برگی که می‌گوید که زیبا نیست؟
داستان از میوه‌های سر به گردون‌سای اینک خفته در تابوت پست خاک می‌گوید.

باغ بی‌برگی
خنده‌اش خونی‌ست اشک آمیز .
جاودان بر اسب یال افشان زردش می‌چمد در آن
پادشاه فصل‌ها، پاییز .