PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : شعر پارک - فرزانه قوامی



emad176
12-07-2010, 02:35 PM
فرزانه قوامی متولد 1347 تهران، لیسانس زبان و ادبیات فارسی است مجموعه شعرهای وی «گفته بودم من از نسل شهرزادهای مضطربم» و «از من فقط النگویی می‌ماند»

پارک


نگران بود
پارک نگران بود
هجوم فالگیر ها
حمله ی ناگهانی توپ ها
و جفت گیری مگس ها

درصد آلودگی بالاتر از دامن ها نفس می کشید و باران نبود
مرد ها از تهران می گفتند و باران نبود
زن ها به مرغ های سوخاری نگاه می کردند و باران نبود
آهن بود و من بود و ممنوع
"گرم بود برای عاشق شدن گرم بود"

ما جلف بودیم
آدامس می جویدیم
و زندگی راس ساعت نه ما را به کوچه می آورد
"سرد بود برای جفت گیری سرد بود"

ماشین ها را در آغوش بگیر
لب های چرغ قرمز را ببوس
هیچ جای این خیابان ممنوع نیست
دیگر
نگاه کردن به درخت ها سخت است
گرم کردن نیمکت ها سخت است
عشق بازی توی گاز کربنیک سخت است
رسیدن به راس ساعت نه سخت است
فالم را بده تا تولد نهمین فرزند دروغینم را جشن بگیرم
و به جفت گیری مگس ها بخندم
"شاعرانه بود hivهنوز شاعرانه بود"