sorna
03-28-2010, 01:10 AM
كرمان؛ شهر اردشير
http://www.jamejamonline.ir/Media/images/1387/03/13/100940084981.jpg
نوشته اند که نام تاريخي کرمان، کارمانيا يا ژرمانيا و يکي از ايالت هاي تاريخي ايران است. امروزي ها مي گويند که نام آن "کريمان" بوده که به مروز زمان به کرمان تغيير يافته است. بعضي از جغرافي دانان ، نام قديم کرمان را "گواشير" (بردشير) خوانده اند و گفته اند که گواشير همان "کوره ي اردشير" يا شهر اردشير بوده است که به تدريج به "گواشير" تبديل شده است .اکنون گواشير نام يکي از هتل هاي شهر کرمان است.
استان کرمان در جنوب شرقي ايران واقع شده و از شمال با استان هاي خراسان و يزد، از جنوب با استان هرمزگان ، از شرق با سيستان و بلوچستان و از غرب با استان فارس همسايه است. 180 هزار کيلومتر مربع مساحت دارد و پس از استان خراسان (رضوي ، شمالي و جنوبي) دومين استان پهناور ايران بوده که حدود 11 درصد خاک کشورمان را در برگرفته است.
مطابق تازه ترين اطلاعات و تقسيمات کشوري، استان کرمان 10 شهرستان مهم شامل بافت، بردسير، بم، جيرفت، رفسنجان، زرند، سيرجان، شهر بابک، کرمان و کهنوج و بيش از 2 ميليون نفر جمعيت دارد.
قسمت هاي شمالي و شرقي آن را "کوير لوت" در برگفته و آب و هوا و آثار تاريخي و منابع زيرزميني و معادن و صنايع دستي و محصولات کشاورزي و باغي اين استان، متغير و متنوع است.
به گواهي تاريخ، پيشينيه ي سکونت و استقرار انسان در ديار کرمان به هزاره ي چهارم قبل از ميلاد مي رسد و در گذر زمان، گنجينه هاي تاريخي - فرهنگي گرانبهايي در آن پديد آمده است. حاکمان مختلف بر آن حکم رانده اند، آثاري از خود بر جاي گذاشته اند، رفته اند و به عبرت ديگران تبديل شده اند اما توانايي، پايداري و کار و کوشش مردم اين خطه از ميهنمان، همچنان ادامه دارد.
در دوره ي هخامنشيان و اشکانيان، کرمان جزو ايالت فارس بود اما در دوره ي ساسانيان، فرمانرواي کرمان، عنوان شاه داشته است چنان که بهرام چهارم (388 ميلادي) به "شاه کرمان" معروف بود و مستقل. يزدگرد سوم در سال 29 هجري قمري و پس از حمله ي اعراب، به کرمان پناه برد و گفته شده که تا آن زمان هنوز ساکنان استان کرمان نسبت به وي وفادار مانده بودند.
کرمان در زمان خليفه ي دوم "عمربن خطاب" به دست عرب ها افتاد و در زمان خليفه ي سوم "عثمان بن عفان" و در سال 31 هجري، مردم اين استان به اتهام ندادن جزيه مورد هجوم سرداران عرب قرار گرفتند و تازيان ناآگاه و نافرهيخته ، بسياري از آتشکده هاي زرتشتيان را که به آنها "مجوسيه" مي گفتند، خراب کردند.
در دوره ي خلافت امويان و عباسيان اعتراض ها و مخالفت هاي گسترده با شيوه ي حکمراني عرب ها در کرمان صورت گرفت که سرکوب شد اما در سده هاي سوم، چهارم و پنجم ( عصر زرين و نوزايش دين و فرهنگ ايراني ) ، اين استان زير حاکميت خاندان هاي ايراني مانند صفاريان ( يعقوب و عمرو ليث صفار)، سامانيان ( مانند ابو علي پسر الياس)، ديلميان ( مانند معزالدوله ي ديلمي) و آل بويه قرار گرفت.
در نيمه ي دوم قرن پنجم و در سده هاي ششم و هفتم ، کرمان به تصرف ترکان سلجوقي (آلب ارسلان)، غزنوي (ملک دينار غزنوي)، خوارزمشاهيان ( علاء الدين و هندوخان خوارزمشاه) و مغولان ( چنگيز خان مغول) درآمد و اين سلسله هاي بيگانه بر آن حکم راندند.
در قرن هشتم و نهم و ابتدا در سال 741 هجري امير مبارزالدين محمد بنيانگذار سلسله ي آل مظفر، کرمان را تصرف کرد و بعد از انقراض اين سلسله ، کرمان ضميمه ي متصرفات امير تيمور گورکاني شد. پس از تيموريان سلسله هاي قراقويونلو و آق قويونلو به ترتيب کرمان را تصرف کردند.
در آغاز قرن دهم هجري و با ظهور شاه اسماعيل موسس سلسله ي صفويه، کرمان بدون مقاومت و خونريزي به تصرف سرداران صفوي درآمد و از اين تاريخ تا پايان کار صفويان و هجوم افغان ها در ابتداي قرن دوازدهم، امنيت و آسايش در کرمان برقرار بود.
گنجعلي خان يکي از معروف ترين حاکمان دوره ي صفويان است که در مدت ماموريت خود در کرمان به آباداني و عمران آن مشغول شد و آثار فراواني از جمله مسجد، مدرسه ، بازار و حمام از خود به يادگار گذاشت که اکنون مورد توجه گردشگران و ايرانگردان است.
ابن خلدون ناظر آگاه تاريخ جهان اسلام در کتاب "مقدمه" جلد نخست صفحه ي 248 به درستي ، عمر متوسط سلسله هاي حکومتي و خودکامه در ايران و جهان اسلام را سه نسل دانسته است. اين سلسله ها همواره "ميان افراط خودکامگي و تفريط سست عنصري" در نوسان بوده اند و هرگز تعادلي ميان آن دو، به وجود نيامد.
در ايران همواره سرسلسله ي حکمراني و تنها شاه و سلطاني مي توانست قدرت خود و طايفه ي خود را حفظ کند که هر مخالفتي را ازميان برمي داشت و هر فرمانروايي که مخالفان را برنمي انداخت، خود بر مي افتاد مگر آن که مخالفي نبود يا باقي نمانده بود. (براي آگاهي بيشتر بنگريد: جغرافياي تاريخي شهرهاي ايران، محمد تقي خان حکيم، نشر زرين، 1366 و جغرافياي تاريخي ايران باستان، محمد جواد مشکور، دنياي کتاب، 1371).
http://www.jamejamonline.ir/Media/images/1387/03/13/100940084981.jpg
نوشته اند که نام تاريخي کرمان، کارمانيا يا ژرمانيا و يکي از ايالت هاي تاريخي ايران است. امروزي ها مي گويند که نام آن "کريمان" بوده که به مروز زمان به کرمان تغيير يافته است. بعضي از جغرافي دانان ، نام قديم کرمان را "گواشير" (بردشير) خوانده اند و گفته اند که گواشير همان "کوره ي اردشير" يا شهر اردشير بوده است که به تدريج به "گواشير" تبديل شده است .اکنون گواشير نام يکي از هتل هاي شهر کرمان است.
استان کرمان در جنوب شرقي ايران واقع شده و از شمال با استان هاي خراسان و يزد، از جنوب با استان هرمزگان ، از شرق با سيستان و بلوچستان و از غرب با استان فارس همسايه است. 180 هزار کيلومتر مربع مساحت دارد و پس از استان خراسان (رضوي ، شمالي و جنوبي) دومين استان پهناور ايران بوده که حدود 11 درصد خاک کشورمان را در برگرفته است.
مطابق تازه ترين اطلاعات و تقسيمات کشوري، استان کرمان 10 شهرستان مهم شامل بافت، بردسير، بم، جيرفت، رفسنجان، زرند، سيرجان، شهر بابک، کرمان و کهنوج و بيش از 2 ميليون نفر جمعيت دارد.
قسمت هاي شمالي و شرقي آن را "کوير لوت" در برگفته و آب و هوا و آثار تاريخي و منابع زيرزميني و معادن و صنايع دستي و محصولات کشاورزي و باغي اين استان، متغير و متنوع است.
به گواهي تاريخ، پيشينيه ي سکونت و استقرار انسان در ديار کرمان به هزاره ي چهارم قبل از ميلاد مي رسد و در گذر زمان، گنجينه هاي تاريخي - فرهنگي گرانبهايي در آن پديد آمده است. حاکمان مختلف بر آن حکم رانده اند، آثاري از خود بر جاي گذاشته اند، رفته اند و به عبرت ديگران تبديل شده اند اما توانايي، پايداري و کار و کوشش مردم اين خطه از ميهنمان، همچنان ادامه دارد.
در دوره ي هخامنشيان و اشکانيان، کرمان جزو ايالت فارس بود اما در دوره ي ساسانيان، فرمانرواي کرمان، عنوان شاه داشته است چنان که بهرام چهارم (388 ميلادي) به "شاه کرمان" معروف بود و مستقل. يزدگرد سوم در سال 29 هجري قمري و پس از حمله ي اعراب، به کرمان پناه برد و گفته شده که تا آن زمان هنوز ساکنان استان کرمان نسبت به وي وفادار مانده بودند.
کرمان در زمان خليفه ي دوم "عمربن خطاب" به دست عرب ها افتاد و در زمان خليفه ي سوم "عثمان بن عفان" و در سال 31 هجري، مردم اين استان به اتهام ندادن جزيه مورد هجوم سرداران عرب قرار گرفتند و تازيان ناآگاه و نافرهيخته ، بسياري از آتشکده هاي زرتشتيان را که به آنها "مجوسيه" مي گفتند، خراب کردند.
در دوره ي خلافت امويان و عباسيان اعتراض ها و مخالفت هاي گسترده با شيوه ي حکمراني عرب ها در کرمان صورت گرفت که سرکوب شد اما در سده هاي سوم، چهارم و پنجم ( عصر زرين و نوزايش دين و فرهنگ ايراني ) ، اين استان زير حاکميت خاندان هاي ايراني مانند صفاريان ( يعقوب و عمرو ليث صفار)، سامانيان ( مانند ابو علي پسر الياس)، ديلميان ( مانند معزالدوله ي ديلمي) و آل بويه قرار گرفت.
در نيمه ي دوم قرن پنجم و در سده هاي ششم و هفتم ، کرمان به تصرف ترکان سلجوقي (آلب ارسلان)، غزنوي (ملک دينار غزنوي)، خوارزمشاهيان ( علاء الدين و هندوخان خوارزمشاه) و مغولان ( چنگيز خان مغول) درآمد و اين سلسله هاي بيگانه بر آن حکم راندند.
در قرن هشتم و نهم و ابتدا در سال 741 هجري امير مبارزالدين محمد بنيانگذار سلسله ي آل مظفر، کرمان را تصرف کرد و بعد از انقراض اين سلسله ، کرمان ضميمه ي متصرفات امير تيمور گورکاني شد. پس از تيموريان سلسله هاي قراقويونلو و آق قويونلو به ترتيب کرمان را تصرف کردند.
در آغاز قرن دهم هجري و با ظهور شاه اسماعيل موسس سلسله ي صفويه، کرمان بدون مقاومت و خونريزي به تصرف سرداران صفوي درآمد و از اين تاريخ تا پايان کار صفويان و هجوم افغان ها در ابتداي قرن دوازدهم، امنيت و آسايش در کرمان برقرار بود.
گنجعلي خان يکي از معروف ترين حاکمان دوره ي صفويان است که در مدت ماموريت خود در کرمان به آباداني و عمران آن مشغول شد و آثار فراواني از جمله مسجد، مدرسه ، بازار و حمام از خود به يادگار گذاشت که اکنون مورد توجه گردشگران و ايرانگردان است.
ابن خلدون ناظر آگاه تاريخ جهان اسلام در کتاب "مقدمه" جلد نخست صفحه ي 248 به درستي ، عمر متوسط سلسله هاي حکومتي و خودکامه در ايران و جهان اسلام را سه نسل دانسته است. اين سلسله ها همواره "ميان افراط خودکامگي و تفريط سست عنصري" در نوسان بوده اند و هرگز تعادلي ميان آن دو، به وجود نيامد.
در ايران همواره سرسلسله ي حکمراني و تنها شاه و سلطاني مي توانست قدرت خود و طايفه ي خود را حفظ کند که هر مخالفتي را ازميان برمي داشت و هر فرمانروايي که مخالفان را برنمي انداخت، خود بر مي افتاد مگر آن که مخالفي نبود يا باقي نمانده بود. (براي آگاهي بيشتر بنگريد: جغرافياي تاريخي شهرهاي ايران، محمد تقي خان حکيم، نشر زرين، 1366 و جغرافياي تاريخي ايران باستان، محمد جواد مشکور، دنياي کتاب، 1371).