PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : مروري بر جشنهاي 2500 ساله شاهنشاهي



afsanah82
03-27-2010, 11:17 PM
مهمترين و بي سابقه ترين مراسمي که در دوره محمدرضا پهلوي برگزار شد، جشنهاي موسوم به 2500 سال شاهنشاهي ايران در سال 1350 ش در تخت جمشيد بود . گويا براي اولين بار در سال 1337 بود که شاه به رغم مشکلات عديده سياسي ، اقتصادي و اجتماعي کشور به فکر افتاد به مناسبت گذشت 2500 سال از پايه گذاري رژيم شاهنشاهي در ايران به دست کوروش دوم هخامنشي جشني در خور اعتنا برگزار کند و توجه جهانيان را به سوي ايران، به عنوان کشوري کهنسال و قدرتمند [![جلب نمايد. بگذريم از اينکه بر خلاف تصور شاه و اطرافيانش، بنيانگذاري شاهنشاهي ايران در زمان کوروش دوم ملقب به کبير، که خود هفتمين شاه هخامنشي به شمار مي رفت، نبود؛ بلکه حداقل تا جايي که حافظه تاريخ ياري مي دهد قبل از سلسله هخامنشي دو سلسله ديگر مادها و ايلاميها نيز به عنوان سلسلههايي ايراني در اين کشور حکومت کرده بودند. از سوي ديگر حتي اگر به فرض محال زمان کوروش دوم هخامنشي را هم آغاز پادشاهي ايران بپذيريم، از آن زمان تا دوره سلطنت محمدرضا پهلوي حداقل چند صد سال در تاريخ ايران از سلطنت پادشاهان ايراني، چنان که مد نظر شخص محمدرضا و برگزارکنندگان جشنهاي 2500 ساله بود، اثري وجود ندارد. چنان که از ورود اسلام به ايران تا تشکيل حکومت محلي طاهريان در سال 205 هـ ق چيزي حدود 180 سال فاصله وجود دارد؛ و يا سلسلههاي ترک تبار و به خصوص مغولان و تيموريان را نمي شود جزو ميراث و افتخارات شاهنشاهي 2500 ساله شاه و اطرافيانش بر شمرد.

در آغاز امر رياست عاليه «سازمان شوراي مرکزي جشنهاي شاهنشاهي» که مقرر بود تمهيد برگزاري جشنهاي 2500 ساله شاهنشاهي را فراهم آورد بر عهده شخص شاه بود و حسين علاء وزير دربار وقت هم به عنوان رئيس شوراي مرکزي جشنها تعيين شده بود و سناتور جواد بوشهري هم نيابت علاء را برعهده داشت. هرچند به تدريج در اعضاي اين سازمان و نيز کميسيونها و مراکزي که به دلايل عديده سياسي، اقتصادي و فرهنگي در آن عضويت پيدا کردند تغييراتي به وجود آمد، با اين حال اعضاي مؤسس و تشکيل دهنده «سازمان شوراي مرکزي جشنهاي شاهنشاهي ايران» در آغاز امر شامل افراد، سازمانها، مراکز، وزارت خانه ها و کميسيونهاي زير مي شد:



(تحت سرپرستي عاليه اعليحضرت همايون شاهنشاه ايران)

1. حسين علاء وزير دربار شاهنشاهي و رئيس شوراي مرکزي جشنهاي شاهنشاهي ايران.

2. سناتور جواد بوشهري، رئيس کميسيون مالي و نايب رئيس شوراي مرکزي جشنهاي شاهنشاهي ايران.

3. وزير دارايي

4. وزير امور خارجه

5. وزير کشور

6. وزير فرهنگ

7. وزير پست و تلگراف و تلفن

8. وزير راه

9. استاندار فارس

10. رئيس هنرهاي زيباي کشور

11. رئيس دانشگاه تهران

12. سناتور سپهبد امان الله جهانباني

13. مديرکل انتشارات و راديو

14. رئيس اداره دوم ستاد بزرگ ارتشتاران

15. رئيس سازمان اطلاعات و امنيت کشور

16. رئيس ژاندارمري کل کشور

17. رئيس اداره تربيت بدني

18. رئيس شهرباني کل کشور

19. شهردار تهران

20. رئيس اداره کل باستانشناسي

21. سناتور مطيع الدوله حجازي

22. استاد سعيد نفيسي

23. دکتر رضازاده شفق، استاد دانشگاه

24. رئيس کل بانک مرکزي

25. رئيس هيئت مديره انجمن آثار ملي

26. شجاع الدين شفا (دبيرکل) رايزن فرهنگي و سخنگوي دربار شاهنشاهي (دبير کل شوراي مرکزي)

27. دکتر مهدي بياني، مدير کل کتابخانه ملي و کتابخانه سلطنتي (منشي شوراي مرکزي)

28. مديرعامل بنگاه ترجمه و نشر کتاب

30. مديرعامل جمعيت شيرو خورشيد سرخ ايران

31. محمدتقي مصطفوي (مديرکل سابق باستانشناسي)

32. مديرعامل بانک ساختماني

33. مديرعامل بانک رهني

34. غلامرضا برزگر، ناظر دولت در بانک مرکزي (بازرس مالي شوراي مرکزي)

(اسامي اعضاي کميسيونهاي هشتگانه شوراي مرکزي)

1. کميسيون مالي

1. سناتور جواد بوشهري

2. مديرعامل بنياد پهلوي

3. مديرعامل شيرو خورشيد سرخ ايران

4. غلامرضا برزگر، بازرس مالي

2. کميسيون نظارت در اجراي برنامه ها

1. سناتور سپهبد جهانباني

2. تيمسار سپهبد اق اولي رئيس بانک سپه و مديرعامل انجمن آثار ملي.

3. دکتر رضازاده شفق استاد دانشگاه

4. غلامرضا برزگر بازرس مالي شوراي مرکزي

3. کميسيون انتشارات

1. رئيس اداره کل هنرهاي زيباي کشور (يا نماينده تام الاختيار)

2. استاد نفيسي استاد دانشگاه

3. رئيس اداره کل انتشارات و راديو (يا نماينده تام الاختيار)

4. کميسيون فرهنگي

1. وزير فرهنگ (يا نماينده تام الاختيار)

2. رئیس دانشگاه تهران (يا نماينده تام الاختيار)

3. دکتر احسان يارشاطر مديرعامل بنگاه ترجمه و نشر کتاب

4. دکتر مهدي بياني رئيس کتابخانه ملي و سلطنتي (منشي شوراي مرکزي)

5. سناتور مطيع الدوله حجازي

5. کميسيون هنري

1. رئيس اداره کل هنرهاي زيباي کشور (يا نماينده تام الاختيار)

2. رئيس اداره باستانشناسي (يا نماينده تام الاختيار)

3. وزير پست و تلگراف و تلفن (يا نماينده تام الاختيار)

4. محمدتقي مصطفوي مديرکل سابق باستانشناسي

6. کميسيون تشريفات و پذيرائي

1. مديرعامل بنياد پهلوي (يا نماينده تام الاختيار)

2. وزارت کشور (يا نماينده تام الاختيار)

3. وزير امور خارجه (يا نماينده تام الاختيار)

4. وزير دارايي (يا نماينده تام الاختيار)

5. رئيس شهرباني کل کشور (يا نماينده تام الاختيار)

6. رئيس اداره اطلاعات و سازمان امنيت (يا نماينده تام الاختيار)

7. رئيس دانشگاه تهران (يا نماينده تام الاختيار)

8. رئيس ژاندارمري کل کشور ( يا نماينده تام الاختيار)

9. شهردار تهران (يا نماينده تام الاختيار)

7. کميسيون ارتشي و ورزشي

1. سناتور سپهبد جهانباني

2. سپهبد اق اولي رئيس بانک سپه و مديرعامل انجمن آثار ملي

3. سپهبد عميدي رئيس تربيت بدني (يا نماينده تام الاختيار)

4. رئيس شهرباني کل کشور (يا نماينده تام الاختيار)

5. رئيس اداره دوم ستاد بزرگ ارتشتاران (يا نماينده تام الاختيار)

8. کميسيون ارتباطات

1. سناتور سپهبد جهانباني

2. وزير راه (يا نماينده تام الاختيار)

3. وزير پست و تلگراف و تلفن (يا نماينده تام الاختيار)

4. رئيس ژاندارمري کل کشور (يا نماينده تام الاختيار)

5. رئيس اداره مخابرات ارتش (يا نماينده تام الاختيار)

6. فرمانده نيروي هوايي (يا نماينده تام الاختيار)

7. رئيس هواپيمائي کل کشور (يا نماينده تام الاختيار)

8. رئيس اداره دوم ستاد بزرگ ارتشتاران (يا نماينده تام الاختيار)1

به هر حال به دنبال تصميم شاه جهت برگزاري اين جشنها، هيئتي در دربار تشکيل شد تا مقدمات لازم را براي اين منظور فراهم آورد. ابتدا شجاع الدين شفا، که خود از پيشنهاددهندگان اوليه برگزاري جشنهاي 2500 ساله بود، به عنوان دبير کل اين هيئت تعيين شد. پس از حدود دو سال که هم برنامه ها و هم مراکز فرعي اين تشکيلات جديد گسترش قابل توجهي يافته بود، سناتور جواد بوشهري به رياست آن برگزيده شد و اين سمت را تا سال 1347 حفظ کرد. اين هيئت که تحت عنوان شوراي مرکزي جشنهاي شاهنشاهي از آن ياد مي شود تلاش گسترده و پيگيري را در زمينه هاي مختلف سياسي، اجتماعي، فرهنگي و تبليغاتي در ايران و ساير کشورهاي جهان آغاز کرد تا زمينه هاي لازم براي برگزاري جشنهاي 2500 ساله را فراهم آورد. اين شورا به زودي دفاتر و نمايندگيهايي در شهرهاي مهم ايران و پايتختهاي کشورهاي اروپايي و آمريکا تأسيس کرد و طرحهاي تبليغاتي و نظاير آن را آماده و جهت اجرا در اختيار دست اندرکاران امور قرار داد. از جمله اين برنامه ها مي توان به طرح بناي ميدان شهياد (آزادي کنوني) در شهر تهران، انتشار کتب و مقالات تاريخي مربوط به تاريخ ايران قبل از اسلام، طرح تعمير و مرمت تخت جمشيد، تهيه فيلمهاي تبليغاتي به اصطلاح مستند، تهيه و آماده سازي آثار باستاني ايران، بافت فرشهاي دستباف با نقشهايي از تصاوير شاهان و بزرگان ايران، تهيه انواع سلاحهاي جنگي و لباسها و زين و برگها و پرچمها و نظاير آن منطبق با دوره هاي تاريخي قبل از اسلام ايران و همچنين «فراهم ساختن وسيله تفهيم اساسي شاهنشاهي ايران براي جوانان» و ... اشاره کرد.2

جواد بوشهري در سال 1347 عملاً از رياست شوراي مرکزي جشنهاي 2500 ساله کنار گذاشته شد و به جاي وي اسدالله علم وزير دربار منصوب شد. هر چند که جواد بوشهري به لحاظ ظاهري و تشريفاتي مقامش را حفظ کرد ولي در عمل اسدالله علم عهده دار کارها شد. علم در نوشته هاي 5 ارديبهشت ماه 1352 خود ضمن اشاره به فوت جواد بوشهري درباره علت عزل وي از رياست شوراي جشنهاي 2500 ساله مي نويسد:

«سناتور جواد بوشهري فوت کرد. بيچاره مرد طماع و حريص عجيبي بود . ده سال به عنوان رئيس شوراي جشنها حقوق گرفت و کاري نکرد تا بالأخره شاهنشاه به من فرمودند کار را انجام دهم و به حمدالله انجام شد...».3

با انتصاب اسدالله علم وزير دربار به رياست شوراي جشنهاي 2500 ساله در حالي که فقط حدود 2 سال ديگر به برگزاري اين جشنها باقي بود، تلاشهاي متصديان امر با جنب و جوش بيشتري پيگيري شد و علم براي سرعت بخشيدن هر چه بيشتر به امور و همچنين کنترل و نظارت هر چه بيشتر و مستقيم تر بر روند برنامه هاي در دست اقدام و پيش بيني شده تعدادي از نزديکترين دوستان و ابواب جمعي خود را در رأس امور کليدي و مهم به کار گمارد.

afsanah82
03-27-2010, 11:19 PM
اسدالله علم از سالها قبل، هنگامي که نخست وزير بود، در رأي زني اش با کارشناسان اسرائيلي به دور از حوزه کاري شوراي مرکزي جشنهاي 2500 ساله، که آن موقع رياستش بر عهده سناتور جواد بوشهري بود، طرحهايي براي کيفيت و چگونگي برگزاري اين جشنها در دست تهيه داشت. اين امر هنگامي صورت جدي تري به خود گرفت که اسدالله علم در دوران نخست وزيري اش از دولت اسرائيل تقاضا کرد جهت گسترش صنعت توريسم و گردشگري و جهانگردي در ايران طرحي در اختيار وي قرار دهند. دولت اسرائيل اين تقاضاي علم را پذيرفت و به دنبال آن «تدي کولک» (Teday Kollek) رئيس اتحاديه توريستي دولت اسرائيل و شهردار بعدي اورشليم به رياست ميسيون برنامه ريزي برگزيده شد. کولک توصيه کرد که ضمن تأسيس هتلها، جاده هاي جديد و وسايل نقليه مدرن در تخت جمشيد، ايران بايد واقعه مهمي برپا کند تاخارجيان را به اين تسهيلات جهانگردي جديد جلب کند. ]کولک[ بعدها اعتراف کرد که هرگز تصور نمي کرد اسراف کاري که در جشنهاي بيست و پنجمين قرن بنيانگذاري امپراتوري ايران پيش آمد همان است که او توصيه کرد.4

هر چند بر خلاف تصور کولک ايده برگزاري جشنهاي 2500 ساله حدود چهار ــ پنج سال قبل از توصيه وي توسط ديگران طرح ريزي شده بود، اما طرحهاي عملي و راهنماييهاي وي به علم، که بعدها رياست برگزاري اين جشنها را بر عهده گرفت، بدون ترديد در کيفيت برگزاري اين جشنها اثر بخش بوده است. در همان دوره نخست وزيري علم از طرف شوراي مرکزي جشنهاي 2500 ساله از وي خواسته شده بود تا جهت تأمين اعتبار اجراي طرحهاي در دست اقدام مبلغ 200 ميليون ريال در اختيار آن شورا قرار دهد. اما صفي اصفيا مدير عامل سازمان برنامه دولت علم پرداخت اين مبلغ را غير مقدور دانسته بود. با اين حال شاه از وزير دربار وقت حسين علاء خواسته بود به علم تذکر دهد که «دولت فکري براي اجراي برنامه جشنهاي 2500 ساله بنمايد».5

در دوران رياست علم بر شوراي مرکزي جشنهاي 2500 ساله اقدامات تبليغي در پيرامون اين جشنها با سرعت بيشتري ادامه يافت و با همکاري مراکز دانشگاهي داخلي و خارجي و اساتيد دانشگاه و نويسندگان و مورخان، کتب، مقالات و گفتارهاي متعددي درباره نظام شاهنشاهي ايران و نقش سلسلة پهلوي در توسعه همه جانبه کشور ]![ و نظاير آن چاپ و منتشر شد.6



از مسائل مهمي که از همان آغاز تصميم به برگزاري اين جشنها رژيم پهلوي با آن رو به رو شد اعتراضات و انتقادات افکار عمومي داخلي و خارجي بود. چه از يک سو صرف برگزاري اين مراسم را به لحاظ تاريخي و فرهنگي امري منطقي نمي دانستند و در شرايطي که رژيم با مشکلات عديده سياسي و اقتصادي روبه رو بود و عامه مردم کشور نيز به اين امر تمايلي نداشتند فکري کودکانه و حتي احمقانه مي شمردند. به همين ديل رژيم از همان آغاز سعي داشت برگزاري اين جشن را امري ملي و همگاني و مربوط به تمام اقشار مردم کشور قلمداد کند تا از اين طريق از يک سو افکار عمومي را براي همراهي با اين برنامه آماده نمايد و از سوي ديگر اذهان عمومي جهان را بر له خود برگرداند . از جمله شاه در 9 بهمن 1339 در توجيه اين طرح در دست اقدام چنين اظهار داشت:



«فراموش نکنيد که اين جشن فقط يک جشن شاهنشاهي و دولتي نيست بلکه جشني متعلق به تمام ملت ايران و همه تاريخ و مفاخر ايران است و بنابراين بايد امکان کامل داده شود که عموم طبقات مردم دراين جشن ملي خود و در تجليل از تاريخ و تمدن پرافتخار کشور خويش شرکت جويند».7



از ديگر مشکلات رژيم در برگزاري اين جشن مسئله هزينه هاي سرسام آور آن بود که با توجه به درآمدهاي آن روز دولت معضلي بزرگ محسوب مي شد. با توجه به اسناد و مدارک بر جاي مانده برگزاري جشنهاي 2500 ساله در سال 1350 بين 120 تا 150 ميليون دلار هزينه در بر داشته است؛ و هرگاه در نظر بگيريم که با توجه به قيمت 8/1 تا 2 دلاري نفت در هر بشکه در اواخر دهة 1340درآمدهاي ارزي حاصله از فروش نفت به زحمت به 000/000/500/1 دلار بالغ مي شد، صرف حدود ده درصد کل اعتبارات ارزي کشــــور در عرض يک سال براي هزينه هاي جشن 2500 ساله براي رژيم بسيار سنگين می نمود. به همين دليل بود که اسدالله علم از همان اوايل رياستش بر شوراي مرکزي جشنهاي 2500 ساله تدابير گسترده تري را به مورد اجرا گذاشت تا بتواند هزينه اين جشنها را از کانالهاي فرعي تر نظير هزينه ها و اعتبارات ثابت و سالانه وزارتخانه ها و دواير دولتي و نظاير آن تأمين کند. گو اينکه اين همه کمبود اعتبار مانع از اين نمي شد که وي در هرچه به اصطلاح با شکوه تر برگزار کردن اين جشنها نهايت اسراف کاري را انجام دهد.



اسدالله علم وزير دربار و رئيس شوراي برگزاري جشنهاي 2500 ساله در 30 آذر 1348 در پاسخ جواد بوشهري که از وي خواسته بود براي هرچه باشکوه تر برگزار شدن اين جشنها اعتبارات لازم را تأمين و در اختيار دستگاههاي مختلف دولتي نظير وزارتخانه ها، دواير دولتي، نيروهاي انتظامي و ... قرار دهد اظهار داشت:



خواهشمندم به طور کلي به سازمانها و ساير وزارتخانه ها و سازمانهاي دولتي بخشنامه فرمايند که اين يک جشن ملي مي باشد و وظيفه هر فردي ايجاب ميکند که هر چه ميتوانند به برگزاري جشنهاي 2500 شاهنشاهي ايران کمک کنند، نه آنکه منتظر باشند که جنابعالي براي هر سازماني که وظيفه دار اجـــــراي برنامه اي مي باشد تأمين بودجه بفرمائيد. بلکه تمام سازمانهاي دولتي و غير دولتي که به هر عنوان طبق برنامه تنظيمي وظايفي در برگزاري جشن بر عهده دارند بايد بودجه آن را از حالا از محل صرفه جوييهاي سازمان خودشان يا به هر طريقي ديگر که تعهد اضافي براي دولت فراهم نکند تأمين نمايند.... خواهشمندم به کليه سازمانهاي دولتي که طبق برنامه تنظيمي در جشن شاهنشاهي هر کدام وظايفي دارند مدلول اين نامه را اطلاع فرمايند تا هم تکليف آنها براي يک مرتبه روشن و هم از مکاتبات مکرر جلوگيري شود.8



اسدالله علم طي نامه اي مشابه به معاونش امير متقي نيز دستور داد به تمام وزارتخانه ها و سازمانها و دواير دولتي و غيره اخطار داده شود تا از درخواست اعتبار اضافي براي شرکت در مراسم جشنهاي 2500 ساله اجتناب ورزند و فقط از طريق صرفه جويي در هزينههاي جاري خود به اين مهم بپردازند.9



به رغم اين صرفه جوييها علم ترتيباتي فراهم آورد تا تدارکات بلافصل جشنها به بهترين وجه تأمين و تهيه شود. در همين رابطه مدرن ترين وسايل تزئيناتي و پذيرايي از کشورهاي خارجي به خصوص فرانسه خريداري و به محل برگزاري جشنها منتقل شد و ساير وسايل و ترتيبات لازم هم به همين صورت انجام گرفت. از جمله هزينه هايي که علم براي خريد و نصب چادرها در تخت جمشيد در نظر گرفته بود به حدي سرسام آور مي نمود که حتي شخص شاه نيز آن را زايد دانست و از علم خواست ترتيبي براي کم کـــردن هزينه هاي آن اتخاذ کند:



«... با چانه زدن فراوان سرانجام شاه را وادار کردم با چادرهايي که قرار است محل برگزاري جشنهاي تخت جمشيد به مناسب دو هزار و پانصدمين سال شاهنشاهي در ايران است موافقت کند . در وهلة اول از بهاي هنگفت آنها ناراضي بود. سرانجام توافق کرديم که هزينه و اندازه چادرها را به يک چهارم اندازه اوليه کاهش بدهيم».10

اسراف کاريها و ولخرجيهاي سرسام آوري که اسدالله علم جهت هر چه پر زرق و برق تر کردن اين جشنها انجام مي داد به قدري زياد بود که حتي باعث شد فرح پهلوي هم بدان اعتراض کند. اما علم که از اين انتقادات فرح بر خود عصباني شده بود از وي نزد شاه شکايت برد و حتي اظهار داشت که هرگاه دامنه اين انتقادات بيش از اين ادامه يابد از رياست برگزاري اين جشنها استعفا خواهد داد. احسان نراقي که خود از مشاوران شاه بود و در ضمن روابط نزديکي هم با فرح داشت در اين باره مي نويسد:

يک سال قبل از جشنهاي پرشکوه و جلال تخت جمشيد که در سال 1350 مخارج به آن سرسام آوري را که مي دانيم موجب گرديد، فرح طي يک ملاقات خصوصي به من گفت که به هيچ وجه نمي فهمــــد طرحهاي به اين پر خرجي چه سودي دارند. بعدها من فهميدم که او با برپايي اين جشنها به گونه اي مخالفت مي کرد که حتي وزير دربار يعني علم مرد مورد اعتماد اعليحضرت به منظور اعتراض به انتقادهاي پي در پي شهبانو استعفاي خود را به شاه تقديم کرده بود. اين استعفا مورد قبول شاه واقع نشد و بالاخره جشنها مطابق برنامه پيش بيني شده برگزار شدند.11

خود اسدالله علم هم درنوشته هايش به اين دخالتهاي فرح در کار چگونگي برگزاري جشنهاي 2500 ساله اشاره کرده و از اينکه فرح قصد داشته است به نوعي در امور دخالت کرده و محدوديتهايي بر سر برنامههاي وي به وجود بياورد سخت ناراحت و از او نزد شاه شکايت مي کند و رضايت شاه را جهت جلوگيري از نفوذ گسترده فرح و اطرافيانش در چگونگي اجراي اين برنامه ها جلب مي کند. علم در 7 شهريور 1349 در اين باره مينويسد:

«شهبانو ترديد دارد که ما قابليت برگزاري جشنهاي دو هزار و پانصدمين سال شاهنشاهي ايران را داشته باشيم. او مايل است خودش شخصاً در برنامهها دخالت کند، ولي به شاه گفتم که اين امر بي خطر نيست. گفتم ترديدي نيست که ايشان بايد نگران باشند. ولي تمنا دارم ترتيبي اتخاذ کنند که هر کاري ميخواهند بکنند از طريق من باشد. من ادعا نميکنم که از همکاران ديگر بهتر کار ميکنم ولي آشپز که دو تا شد تکليف آش معلوم است، اطرافيان ملکه آدمهاي بي آزاري نيستند. شاه صد در صد موافق بود».12

اسدالله علم جهت توجيه اقدامات اسرافکارانه خود در جريان برگزاري جشنهاي 2500 ساله به نشريات طرفدار خود دستور داد تا مقالات و گفتارهايي در دفاع از اين جشنها و هزینه های آن بنویسند و لزوم برگزاری هر چه به اصطلاح باشکوه تر و پر زرق و برق تر آن را به اذهان عمومي القاء و گوشزد نمايند. براي نمونه مدير مجلۀ خواندنيها مدت کوتاهي پس از برگزاري جشنهاي 2500 ساله در 30 مهر 1350 در اين باره خطاب به اسدالله علم مينويسد:

دوست بزرگوار ــ ضمن عرض شادباش به مناسبتهاي مختلف به جنابعالي و همه ايرانيان به ويژه شاه پرستان ــ همراه اين نامه مقاله اي درباره چهارم آبان نوشته ام که به نظر خودم فوق العاده ميباشد. مقاله اي هم در دفاع از هزينه جشنها در شماره فردا چاپ شده که نمونه اش را تقديم ميکنم. به طوري که مي دانيد 25 شماره تمام در مدت سه ماه خواندنيها به مناسبت جشنها شمارههاي مخصوص انتشار داده و در اين مورد تا اندازه اي دين خود را نسبت به کشورش ادا کرد. نسبت به شاهنشاه که قادر به ادا نيست آن را خدا بايد ادا کند که ميکند... اکنون نوبت مولاست که دست بندۀ خود را بگيرد و او را نجات دهد...13

از سوي مخالفان داخلي رژيم پهلوي بيشترين مخالفت و اعتراض نسبت به برگزاري جشنهاي 2500 ساله توسط آيت الله امام خميني صورت گرفت. ايشان به ويژه به هزينه سرسام آوري که براي برگزاري این جشن تدارک ديده شده بود سخت حمله کرد و از اينکه حکومت در شرايط نبرد جهان اسلام با اسرائيل از کارشناسان اين کشور جهت هر چه بهتر برگزار شدن اين جشنها ياري طلبيده است آن را سخت به باد انتقاد گرفت. در بخشي از سخنان اعتراضآميز ايشان که در 6 خرداد 1350 اظهار داشته اند، آمده است:

... از تهران به من نوشته اند که در بلوچستان و سيستان و اطراف خراسان آنجا يک قحطي و گرسنگي شده است که مردم هجوم آوردند به شهرهاي بزرگ و از گرسنگي نه حيواناتي دارند و نه حيوان خويش را مي توانند ذبح کنند و از گرسنگي اينطور هستند. اطراف مملکت ايران در اين مصيب گرفتار هستند و ميليونها تومان خرج جشن شاهنشاهي مي شود از قراري که يک جايي نوشته بود براي جشن خود تهران 80 ميليون تومان اختصاص داده شده است... کارشناسهاي اسرائيلي براي اين تشريفات دعوت شده اند... کارشناسهاي اسرائيلي مشغول به پا داشتن اين جشن هستند و اين تشريفات را آنها دارند درست مي کنند. اين اسرائيلي که دشمن اسلام است و الآن در حال جنگ با اسلام است.14

afsanah82
03-27-2010, 11:22 PM
ايشان در بخش ديگري از بياناتشان خطاب به رهبران کشورهاي اسلامي تذکر داد تا از شرکت در اين جشن خودداري کنند و از رژيمي که با دولت غاصب اسرائيل روابط گسترده اي برقرار کرده است دوري جويند:

... به ممالک ديگر اسلام، به اينهايي که مي خواهند در اين جشن زهرماري شرکت کنند و در خون ملت ايران شرکت کنند، به اينها نوشته بشود که آقا نرويد در اين جشن، جشن کثيفي است، نرويد در اين جشن شايد تأثير کند. به اين ممالک اسلامي بگوييد که نرويد در اين جشني که اسرائيل دارد بساط جشنش را به پا مي کند يا درست مي کند کارشناسهاي اسرائيلي در اطراف شيراز دارند بساط جشن را درست مي کنند، در اين جشني که کارشناسهاي اسرائيلي دارند اين عمل را مي کنند نرويد.15

با تمام اين احوال جشنهاي 2500 ساله طبق برنامههاي تنظيمي و تحت کارگرداني اسدالله علم وزير دربار در مهرماه 1350 «آن چنان که شاه آرزو داشت» برگزار شد.16 در حالي که حدود 37 رئيس کشور و 78 نخست وزير و وزير خارجه از گوشه و کنار جهان در آن شرکت کرده بودند. علم وزير دربار چند ماه پس از برگزاري اين جشنها در 28 فروردين 1352 ، ضمن اينکه از توانايي اش در برگزاري اين مراسم برخود مي باليد، مي نويسد:

«... فيلم جشنها را ديديم . همه ديپلماتهاي تازه از اينکه چنين تشکيلات بزرگي را که در آن واحد از سي و هفت رئيس کشور و 78 رئيس کميسيون که مقام آنها همه يا نخست وزير يا وزير خارجه بوده است پذيرايي کرده ام به من تبريک گفتند و باور نمي کردند چنين واقعه اي ممکن است اتفاق افتاده باشد».17

به رغم تمام اسرافکاريها و برنامه ريزيها و به قول معروف شکوه و جلالي که در برگزاري جشنهاي 2500 ساله به کار گرفته شد، نتايج و پيامدهايي را که رژيم آرزومند برآورده شدن آن بود ببار نيامد و به جاي تکريم رژيم ، اعتراضات و انتقادات تمسخر آميز و نکوهش گرانه به سوي آن سرازير شد. از جمله جرج بال آمريکايي که در مراسم تاجگذاري شاه در سال 1346 حضور داشت ضمن مقايسه آن با جشن 2500 ساله نوشت:

« پسر يک قزاق خود را پادشاه کشوري مي شمرد که سالانه مردمش 250 دلار درآمد سرانه دارند ولي دم از مدرن کردن کشور خود هم مي زد. خيال مي کنم که مراسم مشابهي در چهارسال بعد ، از اين هم نامطلوب تر بود که 120 ميليون دلار براي انجام مراسم پرشکوه تخت جمشيد خرج شد».18

انتقادات پرسشگرانه و شماتت آميز درباره برگزاري جشنهاي 2500 ساله تا آن حد گسترده شد که علم وزير دربار و رئيس برگزار کننده آن جشنها در مقام دفاع برآمد و آن را امري ضروري و لازم شمرد . ازجمله در تاريخ 27 دي 1350 طي مصاحبه اي در اين باره اظهار داشت:

« کشورهاي ديگر هر کدام ده سال و پنجاه سال و بالاخره صد سال و دويست سال سابقه استقلال دارند ببينيد چه غوغايي در دنيا کرده اند، ما که دو هزار و پانصد سال سابقه افتخار داريم چرا از اين افتخارات تاريخي بزرگ تجليل نکنيم. عظمت اين جشن آنقدر هست که اگر ما ملت فقيري هم بوديم، اگر ملت بي چيزي هم بوديم و اگر اين همه معتقدات هم نداشتيم بازهم کاملاً بجا بود که فرش و لحاف زندگيمان را بفروشيم و اين جشن را برگزار کنيم».19

اسدالله علم در جايي ديگر در پاسخ به اعتراضاتي که نسبت به هزينه هاي سرسام آور جشنهاي 2500 ساله در شرايط فقر شديد مردم کشور، ابراز مي شد، تا جايي که حتي برخي هزينه اين جشنها را خيلي بيشتر از رقم اعلام شده و تا سقف 500 ميليون دلار حدس مي زدند، اظهار داشت:«برگزاري جشنهاي 2500 ساله را نمي توان با پول سنجيد».20

اسدالله علم در جايي ديگر اعتراض کساني را که اعتقاد داشتند برگزاري جشنهاي 2500 ساله باعث فقر بيشتر مردم شده است و عامه مردم از برگزاري اين جشنها ناراضي بوده اند غير واقعي خواند و گفت:

«از پولي که مردم با طيب خاطر براي برگزاري اين آئين با شکوه پرداخته بودند مبلغي هم اضافه آمد که اعليحضرت همايوني امر فرمودند آن را صرف ساختن يک مسجد بزرگ و با شکوه اسلامي بکنيم».21

اين گفته علم هيچگونه پايه درستي نداشت و بر اساس اسناد و گزارشهاي به جاي مانده پس از برگزاري جشنهاي مذکور دولت در پرداخت بخش قابل توجهي از بدهيهاي خود، که حاصل اسراف کاريهاي دوران برگزاري اين مراسم بود، با مشکل جدي رو به رو شد.22

پس از برگزاري جشنهاي 2500 ساله شاهنشاهي ايران در 20 مهر 1350 علم وزير دربار با مشاورت شاه ترتيبي اتخاذ کرد که همه ساله در سالروز برگزاري اين جشن مراسم يادبودي در تخت جمشيد و ساير نقاط کشور برپا شود و ياد آن مراسم براي هميشه زنده بماند. در صورتجلسه اي که در روز يکشنبه 9 مهرماه 1351 از مذاکرات علم با دست اندرکاران برگزاري جشن 2500 ساله شاهنشاهي تهيه شده است در اين باره آمده است:

«... جناب آقاي علم فرمودند بر حسب اوامر شاهنشاه آريامهر مقرر است که هر ساله در روز بيستم مهرماه مقارن با سالروز شروع مراسم جشن دو هزار و پانصدمين سال بنيانگذاري شاهنشاهي ايران مراسمي براي بزرگداشت کوروش و همچنين تجديد خاطره جشن شاهنشاهي در سراسر کشور برگزار شود...».23

بدين ترتيب پس از برگزاري جشنهاي 2500 در سالهاي پاياني عمر رژيم پهلوي همه ساله جشنهاي يادبود مراسم فوق با کارگرداني اسدالله علم وزير دربار برگزار مي شد. اما اين ياد بود چنانکه مد نظر رژيم بود چندان طولاني نشد . بالاخص اينکه پس از برگزاري جشن در سال 1350 مخالفان جدي رژيم بار ديگر در حال تجديد قوا و زمينه سازي براي نبردي ديگر، که اتفاقاً سرنوشت ساز هم بود، برآمده بودند. چنان که حضرت امام خميني نيز در 23 شهريور 1352 ضمن اعتراض به برپايي مراسم سالانه ياد بود جشنهاي 2500 ساله خاطر نشان ساختند:

به اين مردم که آتش جنگ بين مسلمين و کفار صهيونيست شعله ور است و ملت اسلام براي احقاق حق خود از اسرائيل غاصب جان برکف نهاده در ميدانهاي نبرد فداکاري مي کنند به امر شاه دولت ايران به مناسبت سالروز جشن دو هزارو پانصد ساله در سراسر کشور جشن به پا کرده است، جشن براي شاهان خونخواري که نمونه آن امروز مشهود است. مسلمين براي مجد و عظمت اسلام و آزادي فلسطين در خاک و خون ميغلطند ولي شاه ايران براي رژيم مبتذل شاهنشاهي جشن و سرور به پا مي کند.24