Ahmadreza_b
03-27-2010, 02:46 PM
روانشناسان در مورد بروز تفاوت زن و مرد، هر دو عامل محیط و وراثت را سهیم می دانند. اما جامعه شناسان با روانشناسان اختلاف نظر فاحشی دارند. آنها معتقدند كه تفاوت های زن و مرد معلول تفاوت رفتاری است كه جامعه در مورد آنان پیش می گیرد و معتقدند كه دو جنس در اساس با هم هیچ تفاوتی ندارند، بلكه اجتماع موجب می شود كه آنها گرایش های متفاوت پیدا كنند و به زمینه های مختلف سوق داده شوند. از نظر جامعه شناسان تفاوت زن و مرد در جزییات است نه در كلیات. زیست شناسان عقیده دارند كه زن و مرد تفاوت های بنیادی دارند، بدین معنا كه تفاوت های آنها در درجه اول ارثی است نه محیطی. آنها معتقدند كه هر سلول بدن زن با هر سلول بدن مرد تفاوت دارد.
آنها قبل از آن كه به دنیا بیایند و تحت تأثیر نفوذهای اجتماعی قرار گیرند، كاملاً تمایز پیدا كرده و برای زن یا مرد شدن آماده می شوند.
ویژگی های ساخت و عملكرد اعضا و دستگاه های بدن دختران و پسران متفاوت است. این تفاوت طوری است كه پسران را برای زندگی فعال و پرجنب وجوش، و دختران را برای زندگی آرام آماده می كند. در استعداد تجسم فضایی، تشخیص جهت و هدف گیری، پسرها بهترند. از نظر كلامی دخترها برتری دارند، اما از نظر ادراك كلامی پسرها برترند.پسرها ارتباط های مكانیكی را بهتر درك می كنند و استعداد ریاضی بهتری نسبت به دخترها دارند، اما در كارهای دستی مخصوصاً كارهایی كه نیاز به چالاكی انگشتان دارند دخترها بهترند و چابكی انگشتان زنان به آنها اجازه می دهد كه ماشین نویس خوبی باشند. یكی از ویژگی های جالب زنان این است كه می توانند اطلاعاتی را برای مدت كوتاهی در حافظه خود نگه دارند كه با هم هیچ ارتباطی ندارند و به خود آنها نیز مربوط نیست. بر پایه همین توانایی است كه زن ها بهتر می توانند به منشی گری و كارهای دفتری اشتغال داشته باشند. دختران از دوران ابتدایی تا دانشگاه آن هم تا سطح لیسانس در مجموع بهتر از پسرها درس می خوانند و موفقیت های بیشتری به دست می آورند. اما بعد از فراغت تحصیل و به ویژه بعد از دوره لیسانس، معمولاً از رقابت دست برمی دارند و در صورت ازدواج، خود را كاملاً وقف خانواده می كنند. البته زنان شاغل، نویسنده، وكیل و پزشك هم وجود دارند اما كمتر به جاه طلبی و مقام پرستی روی می آورند و این امر به مقدار زیادی از شكوفایی استعدادهای آنها جلوگیری می كند. پس می توان گفت كه علت محدودیت زن ها مسائل عاطفی است نه كمبود استعداد.
«ماتینا هورنر» می گوید زنان برای به دست آوردن موفقیت برانگیخته می شوند ولی در عین حال از موفقیت نیز می ترسند. هورنر می گوید: موفق شدن در دنیای رقابت طلب چیزی است كه خیلی از زنها از آن پرهیز می كنند زیرا ویژگی هایی را منعكس می كند كه به طور سنتی غیرزنانه به حساب می آید. كتاب «پرواز تنها، زنان مجرد در نیمه راه عمر» نوشته آسیب شناسان خانواده ـكارل آندرسون» و «سوزان استوارت»، با بررسی زندگی زنان و مردان قبل و بعد از تأهل، چنین نتیجه می گیرد كه مردان معمولاً پس از ازدواج پله های ترقی را طی می کنند و كارآمدتر، عاقل تر و نهایتاً موفق تر می شوند.
«دیوید اسكوس» پروفسور علوم رفتار شناسی بیان می كند كه كروموزم x پدری نه تنها از نظر وراثت خصوصیات زنانه نقش مهمتری را نسبت به كروموزوم x مادری ایفا می كند بلكه انتقال دهنده برخی مهارت های اجتماعی نیز هست و این بدین معناست كه مردان باید مهارت های اجتماعی را بیاموزند، در حالی كه زنان آن را در ساختمان ژنتیكی خود دارند و این امر با بسیاری از جنبه های بلوغ (روانی، اجتماعی، جنسی) در دختران و پسران نیز مطابقت دارد.
محققان استرالیایی اعلام كرده اند: آن قسمت از مغز كه برای صحبت كردن مورد استفاده قرار می گیرد در زنان نسبت به مردان 30-20 درصد وسیع تر است. شاید همین موضوع سبب می شود كه زنان در امتحانات بلاغت شفاهی، حافظه شفاهی و برخی مهارت های حركتی ظریف بهتر از مردان عمل كنند. در مطالعه ای كه با استفاده از فن رادیوگرافی و mri صورت گرفت مشخص شد كه مردان تنها از سمت چپ مغز خود برای حل مسائل زبان شناسی استفاده می كنند در حالی كه زنان از هر دو نیمكره مغز سود می برند. توانایی زنان در استفاده همزمان از هر دو نیمكره مغز، آنها را قادر می سازد كه به هنگام صحبت كردن به مراكز عاطفی نیز دسترسی پیدا كنند و در ارتباطات عاطفی موفق تر عمل كنند. شاید این نكته را كه خانم ها مددكاران اجتماعی، مشاوران، آموزگاران و پرستاران موفق و خوبی هستند بتوان به این موضوع نسبت داد.
تفاوت هورمونی بین مرد و زن، مسئول قسمت بزرگی از تفاوت ها در تواتستوسترون ترشح شده در مردها اثر آنابولیكی پرقدرتی دارد؛ به این معنی كه موجب افزایش تولید پروتئین در تمام بدن به ویژه در عضلات می شود. در واقع حتی مردی كه فعالیت ورزشی زیادی ندارد اما تستوسترون زیادی دارد جثه عضلانی او 40 درصد بیشتر از زنان نظیر خود خواهد بود و قدرت او نیز به همین نسبت بیشتر است. هورمون جنسی زنان یعنی استروژن نیز احتمالاً مسئول قسمتی از اختلاف بین قدرت زن و مرد است، اگرچه اثر آن به همان شدت تستوسترون نیست. معلوم شده است كه استروژن رسوب چربی را در زنان به ویژه در بعضی بافت ها افزایش می دهد. بدیهی است این موضوع مانعی در برابر تولید حداكثر قدرت در ورزش هایی ایجاد می كند كه به سرعت یا قدرت بدنی بستگی دارد اما از طرف دیگر این موضوع می تواند در ورزش های استقامتی سخت كه برای تولید انرژی نیاز به چربی دارند یك كمك مؤثر به شمار آید. چنانکه ركورد رفت و برگشت بین دو سوی كانال مانش در حال حاضر متعلق به زنان است.
پسرها در پرتاب كردن توپ و دیسك بهتر از دختران هستند. شاید علت آن در اغلب موارد این باشد كه پسران برای بازی با توپ تقویت می شوند اما احتمالاً علت اساسی تری هم وجود دارد؛ شكل دست ها در دو جنس متفاوت است، مخصوصاً در دختران ساعد با بازو زاویه ای تشكیل می دهد كه در دست پسران وجود ندارد. بنابراین دختران به دلایل ژنتیكی و تشریحی نمی توانند موفقیت پسران را در پرتاب به دست آورند. نكته قابل توجه دیگر آن است كه اگر مرد و زنی را در جزیره ای دور افتاده رها كنید چگونگی وضعیت سوخت و ساز بدن در خانم ها منجر به آن خواهد شد كه زن بیش از مرد زنده بماند.
آنها قبل از آن كه به دنیا بیایند و تحت تأثیر نفوذهای اجتماعی قرار گیرند، كاملاً تمایز پیدا كرده و برای زن یا مرد شدن آماده می شوند.
ویژگی های ساخت و عملكرد اعضا و دستگاه های بدن دختران و پسران متفاوت است. این تفاوت طوری است كه پسران را برای زندگی فعال و پرجنب وجوش، و دختران را برای زندگی آرام آماده می كند. در استعداد تجسم فضایی، تشخیص جهت و هدف گیری، پسرها بهترند. از نظر كلامی دخترها برتری دارند، اما از نظر ادراك كلامی پسرها برترند.پسرها ارتباط های مكانیكی را بهتر درك می كنند و استعداد ریاضی بهتری نسبت به دخترها دارند، اما در كارهای دستی مخصوصاً كارهایی كه نیاز به چالاكی انگشتان دارند دخترها بهترند و چابكی انگشتان زنان به آنها اجازه می دهد كه ماشین نویس خوبی باشند. یكی از ویژگی های جالب زنان این است كه می توانند اطلاعاتی را برای مدت كوتاهی در حافظه خود نگه دارند كه با هم هیچ ارتباطی ندارند و به خود آنها نیز مربوط نیست. بر پایه همین توانایی است كه زن ها بهتر می توانند به منشی گری و كارهای دفتری اشتغال داشته باشند. دختران از دوران ابتدایی تا دانشگاه آن هم تا سطح لیسانس در مجموع بهتر از پسرها درس می خوانند و موفقیت های بیشتری به دست می آورند. اما بعد از فراغت تحصیل و به ویژه بعد از دوره لیسانس، معمولاً از رقابت دست برمی دارند و در صورت ازدواج، خود را كاملاً وقف خانواده می كنند. البته زنان شاغل، نویسنده، وكیل و پزشك هم وجود دارند اما كمتر به جاه طلبی و مقام پرستی روی می آورند و این امر به مقدار زیادی از شكوفایی استعدادهای آنها جلوگیری می كند. پس می توان گفت كه علت محدودیت زن ها مسائل عاطفی است نه كمبود استعداد.
«ماتینا هورنر» می گوید زنان برای به دست آوردن موفقیت برانگیخته می شوند ولی در عین حال از موفقیت نیز می ترسند. هورنر می گوید: موفق شدن در دنیای رقابت طلب چیزی است كه خیلی از زنها از آن پرهیز می كنند زیرا ویژگی هایی را منعكس می كند كه به طور سنتی غیرزنانه به حساب می آید. كتاب «پرواز تنها، زنان مجرد در نیمه راه عمر» نوشته آسیب شناسان خانواده ـكارل آندرسون» و «سوزان استوارت»، با بررسی زندگی زنان و مردان قبل و بعد از تأهل، چنین نتیجه می گیرد كه مردان معمولاً پس از ازدواج پله های ترقی را طی می کنند و كارآمدتر، عاقل تر و نهایتاً موفق تر می شوند.
«دیوید اسكوس» پروفسور علوم رفتار شناسی بیان می كند كه كروموزم x پدری نه تنها از نظر وراثت خصوصیات زنانه نقش مهمتری را نسبت به كروموزوم x مادری ایفا می كند بلكه انتقال دهنده برخی مهارت های اجتماعی نیز هست و این بدین معناست كه مردان باید مهارت های اجتماعی را بیاموزند، در حالی كه زنان آن را در ساختمان ژنتیكی خود دارند و این امر با بسیاری از جنبه های بلوغ (روانی، اجتماعی، جنسی) در دختران و پسران نیز مطابقت دارد.
محققان استرالیایی اعلام كرده اند: آن قسمت از مغز كه برای صحبت كردن مورد استفاده قرار می گیرد در زنان نسبت به مردان 30-20 درصد وسیع تر است. شاید همین موضوع سبب می شود كه زنان در امتحانات بلاغت شفاهی، حافظه شفاهی و برخی مهارت های حركتی ظریف بهتر از مردان عمل كنند. در مطالعه ای كه با استفاده از فن رادیوگرافی و mri صورت گرفت مشخص شد كه مردان تنها از سمت چپ مغز خود برای حل مسائل زبان شناسی استفاده می كنند در حالی كه زنان از هر دو نیمكره مغز سود می برند. توانایی زنان در استفاده همزمان از هر دو نیمكره مغز، آنها را قادر می سازد كه به هنگام صحبت كردن به مراكز عاطفی نیز دسترسی پیدا كنند و در ارتباطات عاطفی موفق تر عمل كنند. شاید این نكته را كه خانم ها مددكاران اجتماعی، مشاوران، آموزگاران و پرستاران موفق و خوبی هستند بتوان به این موضوع نسبت داد.
تفاوت هورمونی بین مرد و زن، مسئول قسمت بزرگی از تفاوت ها در تواتستوسترون ترشح شده در مردها اثر آنابولیكی پرقدرتی دارد؛ به این معنی كه موجب افزایش تولید پروتئین در تمام بدن به ویژه در عضلات می شود. در واقع حتی مردی كه فعالیت ورزشی زیادی ندارد اما تستوسترون زیادی دارد جثه عضلانی او 40 درصد بیشتر از زنان نظیر خود خواهد بود و قدرت او نیز به همین نسبت بیشتر است. هورمون جنسی زنان یعنی استروژن نیز احتمالاً مسئول قسمتی از اختلاف بین قدرت زن و مرد است، اگرچه اثر آن به همان شدت تستوسترون نیست. معلوم شده است كه استروژن رسوب چربی را در زنان به ویژه در بعضی بافت ها افزایش می دهد. بدیهی است این موضوع مانعی در برابر تولید حداكثر قدرت در ورزش هایی ایجاد می كند كه به سرعت یا قدرت بدنی بستگی دارد اما از طرف دیگر این موضوع می تواند در ورزش های استقامتی سخت كه برای تولید انرژی نیاز به چربی دارند یك كمك مؤثر به شمار آید. چنانکه ركورد رفت و برگشت بین دو سوی كانال مانش در حال حاضر متعلق به زنان است.
پسرها در پرتاب كردن توپ و دیسك بهتر از دختران هستند. شاید علت آن در اغلب موارد این باشد كه پسران برای بازی با توپ تقویت می شوند اما احتمالاً علت اساسی تری هم وجود دارد؛ شكل دست ها در دو جنس متفاوت است، مخصوصاً در دختران ساعد با بازو زاویه ای تشكیل می دهد كه در دست پسران وجود ندارد. بنابراین دختران به دلایل ژنتیكی و تشریحی نمی توانند موفقیت پسران را در پرتاب به دست آورند. نكته قابل توجه دیگر آن است كه اگر مرد و زنی را در جزیره ای دور افتاده رها كنید چگونگی وضعیت سوخت و ساز بدن در خانم ها منجر به آن خواهد شد كه زن بیش از مرد زنده بماند.